مهندسی خلقت در عدد 9و 5 (بخش اول)
بسم الله الرحمن الرحیم
اسرار اعداد ، مفروضات ذهنی نیستند بلکه حقایق معماهای سرّی عالم را معلوم میکنند. خداوند سبحان که علّم الاعلام و کشّاف مکشوفات است چنان انسان را در تحیّر قرار میدهد که تمام این نظم و انظباط در کمال محض و بلوغ کامل است و همه ، نشانههای اویند و در حقیقت همه ، آیات حقّند!
در توضیحات عدد 5 بیان شد(در کتاب گردنبند بندگی) که این عدد ، تنها عدد بسته در اعداد است اما اینجا معلوماتی از جنس حقیقت نوری از گنج اسرار نورٌواحد(ص) را چنان آشکار میکند که این بلوغ در حسب ظاهری جلوهی عدد 9 میباشد!
و در جمع این دو عدد (14=9+5){که همان 14 نور مقدس ائمه(ص) هستند)} ، رمزهای آفرینش در مهندسی خلقت هویدا میشود چه در کائنات و چه در خلقت حضرت آدم(ع) و حوا(س) و چه در خلقت شب و روز و سال و ماه و حتی چینش و ترتیب عالم ظاهری و باطنی یعنی هم در دنیا وهم در آخرت!
بنابراین همانطورکه از شروع اسرار خلقت در مهندسی آن گنج 5 و در بطنش 9 ظهور داشت و در جمع ، در یک حلقه و یک نور به نام نورٌواحد(ص) تجلی داشتند ، در آخرالزمان و در هنگام بسته شدن سِجلِّ دنیا ، دوباره حلقه 5 به وجودِ مبارک نهمین فرزندِ پنجمین معصوم(ص) یعنی امام زمان(عج) به عدد ابجد نام زیبا و مبارکش ؛ مهدی(عج) که 59 است دو عدد درکنار هم میآیند و در نهایت جمع 5 و 9 میشود 14 که ایشان خود ، چهاردهمین معصوم (ص) است و جمع ارقام 14 میشود 5 که حلقه ظهور تمام اهداف خلقت پروردگار عالم بسته میشود.
پس ای شیعیان! حلقه بندگی ما ، تاج افتخارمان است! و چگونه است که عدد ترتیب نزول سوره مبارکه قیامت به قلب مطهر پیامبر(ص) ، 31 (=لا ؛مجرای توحید) است یعنی قیامت ، هنگامیکه 30 جزء قرآن را حلقه کنند به جزء یک میرسد یعنی 31=1+30 (31=لا) و حلقه لا اله الا الله را ظهور میدهد!
همانطور که قبلا بیان شد عدد 5 متعلق به حرف ه است که هر دو به شکل دایره هستند . پس تصویری که در دنیا همهی اشکال را در خود غرق کرده ، دایره است و اسرار عددی دایرهی دنیا هم به عدد 5 است چنانچه کره زمین ؛ 5 قاره و 5 اقیانوس دارد ، هر هفته که 7 روز است اما به 5 روز خوانده میشود . 5 عالم داریم و انسان 5 روح دارد و ... (رجوع شود به توضیحات عدد 5).
از آنجاییکه حرف ، جسم است وعدد ، روح حرف است بنابراین تمام این پنجها هم جسمشان (که حرف ه است) دایره میباشد و هم روحشان(که عدد 5 است) دایره میباشد زیرا همه در دایرهی خلقت ، هو ، محصورهستند و برهمهی خلقتش ، وَسم(یعنی مُهر) الله جلّجلاله زده شده است! چون همه در یک دایرهی کلّی قرار دارند و آن دایره ، نورٌ واحد(ص) است که آن دایره به حرف هِ هم منتسب میشود زیرا فقط هِ است که به جای اسم (هو) مینشیند و ایشان ، آینه و مرآت خداوند هستند. زیرا میدانید که در دستور زبان عربی تنها حرف ضمیری(یعنی جانشین اسم) که اگر حرکت حرف ماقبل آن فتحه ، ضمه و یا کسره باشد ، صدای کوتاهش به صدای بلند تبدیل میشود (یعنی اشباع) ، حرف ه است و اگر حرکت حرف پشت ه ، ساکن باشد صدای حرف ه بلند نمیشود که هیچ ، کوتاه هم میشود!
فقط وجود مبارک پنج تن(ص) که در واقع همان 14 نور مقدس ائمه(ص) هستند (5=4+1) ، جانشین اسم خداوند شدند زیرا پروردگار یکتا این عزیزان را آل الله خوانده و فرموده است که حجت الله و خلیفة الله اعظم هستند. پس با حرکت صحیح یعنی عمل خالصانه به آیات مبارک قرآن و شیعهی واقعی ائمه طاهرین(ص) شدن است که صدای اعمال هیچ ِما به صدای بلند یعنی اشباع میرسد و به فضل الهی به بهشت انتقال پیدا میکند.
اما همانطور که میدانید عدد 5 در بین معصومین(ص) متعلق به امام حسین(ع) است (پنجمین معصوم) که 9 ذریه معصوم(ص) در بطن ایشان میباشد. پس اینجا اسرار آشکار میشود که 14=9+5 ؛ 14 معصوم(ص) که جمع ارقام 14 هم 5 میشود و این حلقه الی یوم القیامت بسته میماند.
این حلقه عبودیت و بندگی است و فقط این عزیزان ، حدود بندی خلقت و حدود ظاهری و باطنی عالم هستند. بدون غلط و اشتباه ، چه عمدی و چه سهوی . بنابراین هم معصوم هستند و هم خداوند کریم آیه تطهیر را در شأنشان نازل فرموده است(آیه 33 سوره مبارکه احزاب: انّما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا)
در حالیکه وجود مبارک پنج تن(ص) در یک حلقه هستند و آن نورٌواحد(ص) است. پس در واقع در باطن ، یک ؛ که همان وحدتِ وجود است و ظهور اسم مبارک واحد جلّجلاله میباشد، هستند. که توحید محض و تعریف خالق یکتاست.
اما در اسم مبارک هو که از دو حرفِ ه (که همان 5 است) و حرفِ و (که در دنیا خداوند تمام اسرار خلقت خود را به ظهور جسمانی عنایت میفرماید و آن خلقت زمینها و آسمانها و آنچه در بین آنهاست که در 6 روز میباشد (طبق آیه 4 سوره مبارکه حدید). و عدد 6=و است و خداوند متعال دو عالم ندیدنی را با این کلمات مبارکش ظاهر میکند که انّا لله و انّا الیه راجعون . حرفِ و در واقع پلی است بین دنیا و آخرت که حضرت رسول اکرم(ص) در حدیثی فرمودند : دنیا پلی است که از یک جهت میآیی و از جهت دیگر بیرون میروی.
پس شناسایی خداوند در عالم بالا ؛( ه ) و در دنیا ؛ ( و) ، همهی آیات او و اشاره به مشارٌالیه هو میباشد که عدد اسم مبارک هو=11 برابر با عدد کلمه دوا است. اما درواقع حرفِ ه ، خوانده میشود ها ، که عدد ابجد ها=6 است {یعنی 5 همان 6 است (ه=5)---(ها=6)} که ظهور و معرفیِ هو ، است.
حال اگر کلمه هو را به صورت بسیط بنویسیم (ها + واو) ، عدد ابجدش 19 میشود که برابر اسم مبارک واحد جلّجلاله است. جمع ارقام 19 برابر با 10 میشود (10=9+1) که همان گنج 4 روی 10 است پس میشود 14 و جمع ارقام 14 هم 5 میشود(5=4+1) و در یک نور ؛ نورٌواحد(ص) و در حرف ، همان ه میشود (که در مقام اشباع ، هو خوانده میشود).
در حقیقت بلوغ 9 هم در ظهور، چون سقف تمام اعداد است برابر گنج تمام حروف میشود. پس عدد 9 به بلوغ رسیدن کامل عددی است تا بتوانیم در حلقهی 5 (بندگی) دائما مستقر بمانیم.
اسرار عدد 9 (توضیحات کامل در کتاب بلوغ سجده آمده است)
عدد 9 در اعجاز عددی، سلطان اعداد است. وقتی هر عددی را در 9 ضرب کنیم ، حاصل جمع ارقامش در آخر 9 میشود و اگر عدد در جمع به 9 برسد بر 9 قابل قسمت است. مثل: 54=6×9 (9=4+5) ،81=9×9(9=1+8) ، 99=11×9 (18=9+9 و 9=8+1) و ... .
نکته جالب دیگر این است که وقتی 9 را به عددی اضافه و یا کم کنیم ، جمع ارقام جواب با جمع ارقام آن عدد ، یکی میشود. مثال : عدد ابجد نام مبارک زهرا(س)=213 (6=3+1+2) و 222=9+213 (6=2+2+2) {222=حیدر ، اگر جمع ارقام را که 6 شد کنار هم بنویسیم ، عدد ابجد نام مبارک الله جلّجلاله میشود ؛66= الله } و 204=9-213 (6=4+0+2) {عدد ابجد ربّ=204} ، یا عدد ابجد نام مبارک محمد(ص)=92 (11=2+9 که 2=1+1) و 101=9+92 (2=1+0+1) {101=امین ، اگر جمع ارقام را که 2 شد کنار هم بنویسیم برابر با جایگاه عددی کلمه عبد میشود ؛22=عبد} و 83=9-92 (11=3+8 که 2=1+1) { اگر 11 و 11 را کنار هم بنویسیم برابر با عدد ابجد کلمه ظهور میشود؛1111=ظهور} و ... .
در حقیقت حروف نُه ، کلّ و تمام حروف است چرا که جایگاه عددی (ن)=14 و (ه)=5 (که 5 نیز به عبارتی همان14 میشود5=4+1) پس 28 حرف را شامل میشود (28=14+14) که همان بلوغ باطنی عدد نُه میباشد زیرا جمع ارقام 28 ، عدد 10 میشود(10=8+2).
بنابراین : عدد ابجد نُه=55 و 10=5+5 {یعنی همان گنج 4 روی 10 (10=4+3+2+1) و دهه طُهر، حقیقت 14 و گنج 40 ؛ باب طهارت}
جایگاه عددی حروف نُه=19 و 10=9+1 . پس ، از عالم اسماء خداوندی ، 19 برابر است با نام مبارک واحد=نُه(9) ، تعداد حروف بسم الله الرحمن الرحیم= 19=نُه(9) ، جمع حروف اسامی مبارک پنج تن(ص)=19=نُه(9) بنابراین میشود3 تا 9 تا برابر27تا که روز مبعث پیامبر(ص) ،27 رجب است.
عدد که روحِ حروف است جای تفکر دارد که چگونه 9 عدد (سقف اعداد تا بینهایت است ولی سلطان و بلوغ اعداد ، 9 است) به تمام 28 حرف ، غالب میشود؟! و حیات واقعی و استعداد آنها را افشا و به معانی ظهوری و باطنی در دنیا و آخرت میرساند!
و خداوند کریم یکی از اسماء خود را اسرع الحاسبین میفرماید. حساب کنندهی تمام حروفِ عمل است که در جمع آخر به چه معنایی و چه جایگاهی رسیده است زیرا جایگاه حروف ، در اعداد مشخص میشود. عدد 28 ، حروف کنز و گنج الهی را آشکار کرده و چون 28 ، عدد کامل است مشخص میکند که چگونه روح عددی در تمام حروف جریان دارد. اگر ارقام 28 را با هم جمع کنیم 10 میشود (10=8+2) ، درحالیکه 10 ، بالاتر از سقف اعداد یعنی 9 است اما اگر 10 را به حروف بنویسیم عدد ابجدش 9 میشود{(د=4)+(ه=5)=9} پس درواقع همان عدد 9 است که وقتی کامل و پُر میشود ظهور 10 را در خود افشا میکند .
نکته جالب اینکه 28 حرف ، تمام حروف الفبای قرآن کریم است و قرآن هم ، سفرهی کریم میباشد که با عدد ، کامل است(28؛ عدد کامل است) . چنانچه خداوند متعال در انتهای آیه 59 سوره مبارکه انعام میفرماید: ... و لا رَطبٍ و لا یابسٍ الا فی کتابٍ مبینٍ (هیچ تری و خشکی نیست الا اینکه در این کتاب نورانی است).و هم اینکه قرآن به نام مجید است که به تمام معنای ظاهری و باطنی ، بالاترین بزرگی و عظمت را در اعجاز کلامی و در اعجاز روحی و جسمی و دنیایی و آخرتی را داراست و به عمل کنندهی قرآن هم مجد و بزرگی میبخشد (در دنیا و آخرت) و هم تاج کرّمنا را از کریمیّتش بر سرش میگذارد.{ عدد ابجد کلمه مجید=57 است که برابر با سنّ مبارک امام حسین(ع) میباشد}
همانطور که بیان شد جمع ارقام 28 برابر 10 میشود(که همان تولد حقیقی انسانیت به گنج عشراست) و عدد ابجد ده به حروف ، 9 میشود. در واقع حقیقت کلّ قرآن مجید(28 حرف) ، برابر عدد 9 روی 10 و برابر 19 حرف بسم الله الرحمن الرحیم (سوره مبارکه حمد) میباشد در حالیکه در این 19 حرف ، 9 حرف تکرار شده و 10 حرف ثابت است!(رجوع شود به کتاب مهندسی خلقت)
اسرارعدد پنج (توضیحات کامل در کتاب گردنبند بندگی آمده است)
عدد 5 ، تنها عدد بسته در اعداد است و به عدد 5 ، حلقه اعداد بسته میشود و در واقع کلّ اعداد در این حلقه ، ظاهر و معنی میشوند و در جایگاه خویش قرار میگیرند. 5 تقریبا ، به شکل دایره است که تمام عالم به شکل دایره و حرکت دورانی دارند و به گرد محور قائمِ رضای او مطوّف هستند. تمام کرات به شکل دایره هستند و گردش آن در مدار حرکتی خود به شکل دایره است و در کلام سبحان است: "سبّح لله ما فی السموات و الارض". تمام مخلوقات و موجودات ظاهری و باطنی برای پروردگار خویش تسبیح میگویند و در گرد رضای او طواف میکنند.
عدد پنج ؛ یکی از اسرارآمیزترین اعداد است که کلّ اعداد را در برگرفته و از درون ، به یکِ واحدیت دلالت کرده و پایه و اساس و مجرای توحید میشود. چنانچه پروردگارعالم ظهوراین عدد را در اسرار و ظهورات و حتی ظاهر وجود خودمان و در قسمت بندیهای کره زمین و ... به همه مخلوقات احاطه داده است. عدد 5 ، تنها عدد بسته در اعداد است و جالب است که عدد ابجد حرف "ه" میباشد. در حروف هم حرف "ه" بسته و به صورت همان 5 ، ظاهر شده است و هم شکل عدد پنج تقریباً به صورت دایره است. تمام کرات و تمام مدارات و تمام کهکشانها و حتی کره زمین و تمام دریاها و اقیانوسها ، همه به شکل دایره هستند و گردش هر چیز بطور دایره است. جای بسی تأمل است!
همه مخلوقات به گرد نقطه رضای او میچرخند و همه به قول قرآن کریم "بدون هیچ کراهتی اطاعت محض رضای پروردگار خویش میکنند". فقط انسان است که بندگی مولا را به اختیارش گذاشته و راه را برایش روشن و آخرتش را تبیین کرده و پیامبران و حجتهای خدا {امامان معصوم(ص)} یک به یک آمدند تا انسانها را راهنمایی کرده و در زمان ما به ولایت مولایمان امام زمان(عج)،رهبری و هدایت میشویم.
همانطور که خداوندعزّوجلّ خود را به یکتایی و احدیت معرفی کرد و فرمود: "قل هو الله احد" ؛ پس عدد "یک"، خاصّ اوست. عرفا فرمودند که خداوند عزّوجلّ خود ، "یک" است و یک خلقت هم ظهور داد که در "عالم سِرّ" معرفی شد به "سِّر حقیقت محمدی" (ص). سِرّ به پنج اسم مبارک تجلی کرد، اینجا شد عدد پنج، و عددها به وجودهای مقدسشان ظاهر شد. حضرت محمد(ص)؛ "عدد 1" و آقا علی بن ابیطالب(ص)؛ "عدد 2" و خانم فاطمه زهرا(س)؛"عدد 3" و امام حسن مجتبی(ع)؛ "عدد 4 " و امام حسین(ع)؛ "عدد 5".
پس درحالیکه این دایره ، جمع کنندهی تمام دوایر خلقتیست به عدد 5 نور مقدس(ص) ، اما میشود یک دایره و یک نور نورٌواحد(ص)! و در حدیث قدسی از پیامبر(ص) آمده که خداوند واحد فرمود:الواحد لا یصدر الا الواحد؛خداوند یکی است و از مصدریت خلقتش جز یک ، صادر نمیشود.
اگر این 5 عدد را جمع کنیم ، میشود 15=5+4+3+2+1 که 15= عدد ابجد اسم مبارک خانم "حوا"(س) است و جایگاه عددی حرف "س" در حروف الفبا برابر 15 است (عدد ابجد س= 60 است) . چون سین ، میزان حروف و در قرآن کریم "یا سین" ، قلب قرآن است و ایشان ، مادرِ جسمانی همه انسانهاست ؛ پنج در جان این سِرّ، متجلی است و باطن "5" ؛ حلقه اسرار است. 9 ذریه امام حسین(ع) در بطن او در تسبیح و تقدیس و تکبیر پروردگارعالم است که جان "9و5" میشود "14" ؛ نور مقدس 14 معصوم(ص) که اگر ارقام 14 را با هم جمع کنیم 5 میشود(5=4+1) که فرمود: " کلّهم نورٌواحد(ص).
عدد "یک" که همه به یک نور ظهور دارند و کثرات در حقیقت و جان این سِّر قرار گرفته و خلق شدند. پس دوباره یک روز ، کثرت به وحدت برمیگردد و سِ اعداد و حروف ، رسیدن به معرفت توحید و وصل شدن و بندگی کردن و رسیدن به مقام رضا و قرب الی الله است. حال اگر از اعداد درسی گفته میشود برای این است که معارف و حقایقی ظاهر شود که جان تشنه ما را به سرچشمه توحید و مولای یکتا برساند و ما را بر سر حوض کوثر ؛ جانِِ عدد 5 سیراب کند.انشاءالله
همانطور که عدد "5" و حرف متعلق به آن یعنی حرف "ه" را به شکل دایره میبینیم ، در وسط این دایره یک نقطه مرکزی ظاهر میشود که این نقطه ، "سِرّالاسرار" این دایره است که گرداننده پرگار خلقت که خود محاط بر آن است آن را نقطه رضای خود قرار داد و همه مخلوقات را بر گِرد آن به چرخش درآورد! و این نقطه معارفی دارد که باید خوب در آن بیندیشید...!
اینجا نقطه طلایی سرّالاسرارِ الهی است که در محاذی "سِّر نورِ واحد"(ص) ظهور دارد و چرخش را در تسبیح و تهلیل و تحمید و تکبیر ظهور میدهد. از عرش مقدس تا خانه خدا ظهور دارد اما همه به صورت دایره ، به گرد آنها میچرخند و میگویند: "سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر".
عدد 5 و 9 در حقیقت بندگی
عدد 9 در بلوغ ، حامل ظرف 9 فلک است و تمام عوالم در جلوهای از عدد 9 قرار میگیرند. در نُه به حروف اگر روی حرف ن ، فتحه بیاید ؛ نَه خوانده میشود که از طرفی یعنی لا ( به عربی). در واقع همه عوالم خلقت در این حرف غرقند زیرا همه توحید محض است یعنی لا اله الا الله. عدد ابجد حروف لا=31 (4=1+3) و جایگاه عددی لا=13 (4=3+1) برابر با نام مبارک احد جلّجلاله است. و از طرف دیگر یعنی در دنیا قدرت و توان گفتنِ نَه به هواهای نفسانی ، خیلی بلوغ میخواهد! و ایستادگی کردن در مقابل گناه ، جسارت و قدرت عقلی کامل میخواهد.
پس نَه ، بلوغ 9 ِ به اخلاص رسیدن است. چنانچه سوره مبارکه توبه ؛ نهمین سوره قرآن کریم است (اول آن بسم الله ندارد). لباس حدودالله پوشیدن یعنی در مقابل حمله شیطانها و وسواسها به حدود قلب (که خانه خدای وجودمان است)، لباس رزم پوشیدن است تا قلب از حملهی اغیار سالم بماند و آن حرم ، جز جای محبت و حضور خداوند یکتا نباشد.
اینجا مستلزم آن است که حلقه 5 بندگی به دست و پا و گردن بیندازیم. بنابراین جانِ دفاع از قلب ( که به شکل 5 است) هم ، بلوغ 9 معرفت به حقیقت توبه و طهارت را میخواهد. پس این دو عدد کنار هم میشود:
1) 95که برابر با عدد ابجد کلمه صاد است که چشمه حکمت و رحمت الهی از قلب خالص سرازیر میشود. 2) 59 که برابر با عدد ابجد نام مبارک مهدی(عج) است که باب هدایت را پذیرا میشود. 3)یک 5 و 9 هم در خلقت حضرت آدم(ع) و حوا(س) میباشد. که نام حضرت آدم(ع) به عدد ابجد 45 ؛ از جمع اعداد 1 تا 9 ظهور دارد (45=9+8+...+2+1). و عدد ابجد خانم حوا(س) که 15 است از جمع اعداد 1 تا 5 حاصل میشود(15=5+4+3+2+1) . این دو عدد ، در سنّ بلوغ دنیایی پسرها و دخترها برای انجام تکلیف دینی ، برعکس است که 15 سال تمام برای پسرها و 9 سال تمام برای دخترها است.آیا این زیباییها ، حکمت خالق یکتا نیست؟! لاحول و لاقوة الا بالله العلی العظیم
این مهندسی درباره هر انسان مکلفی ظهور دارد زیرا از روزی که ما به تکلیف میرسیم ، سَرِ یک بندی را به ما میدهند که آن ؛ بندِ بندگی خداست و به هر تکلیفی که انجام میدهیم (اگر انشاءالله به خلوص و قبولی باشد) آویزی از نور به آن بند وصل میشود .
و این آغاز تکلیف در حلقه بندگی 5 است که تمام باطن عمل ما از وحی قرآن و وجود مبارک ائمه طاهرین(ص) که در حلقه 14 نور مقدس(ص) (5=4+1) ، همان 5 به ما عنایت شده و میشود و انشاءالله تا آخر عمر ، سراسرِ آن بند با آویزهای اعمال مقبول و نورانی پُر شود تا روزی که ما به بلوغ 9 ِعمر خودمان برسیم و تولد عمل زیبایی برایمان جلوه میکند که در آخر عمر ، دو سر بند را به گردن ما میبندند و آن مظهر 59 یعنی مهدویت میباشد (59=مهدی). آنگاه با آن گردنبند به قول خداوند کریم طائره فی عنقه به عالم برزخ میرویم (آیه 13سوره مبارکه اسرا: و کلّ انسان الزمناه طائره فی عنقه و نخرج له یوم القیامة کتابا یلقاه منشورا)
نکته جالب اینکه مقام 59 مهدویت(5و9) به شرطی است که به تمام این حلقه ، عمل به آیات قرآن عزیز از جزء 1 تا 30 باشد زیرا جمع اعداد 1 تا 30 میشود 465 که برابر است با عدد ابجد کلمه مهدویت!
عدد 465 معنی میشود به 65+400 : که 65 برابر است با عدد ابجد کلمه دنیا و به عدد 400(=عدد ابجد کلمه شمس) ، تمام باطنِ گرنبند مهدویت که جانش هدایت شده از قرآن و ائمه طاهرین(ص) است، ظاهر میشود.(اللهم الرزقنا)
عدد 5 و 9 در جلوه دایره هستی
در عالم خلقت جایی نمیبینیم که در دایره نباشد که تجلی عدد 5 میباشد ( 5 ، تنها عددیست که بسته و به شکل دایره است) و تجلی حرفِ م در جایگاه و مرکز دایره است (چراکه جایگاه عددی کلمه دایره=40=م میباشد) این منظور که در مهندسی فقط تعریف توحید محض و معرفی خدای مهربان است که هرگز خلقت از یکِ احدیت جدا نمیشود (چراکه جایگاه عددی م=13=احد جلّجلاله).
وقتی عالم را دایره ببینیم ، دایره 360 درجه است که جمع ارقامش 9 میشود (9=0+6+3). اعجاز مهندسی خلقت در تکامل عددی و حتی حروفی این دو عدد، در تمام زمینههای علمی و معرفتی ، انسان را به تحیّر میبرد و به تعقل و تفکر وامیدارد! اگر 360 را بر 9 تقسیم کنیم میشود 40 (40=9÷360) که بلوغ دایره زندگی در عمل خالصانه باید ما را به 40 ِ اربعین و طهارت برساند.
این اسرار سیر تکامل به بهشت رسیدن و به رضای خدا رسیدن(هم در دنیا و هم در آخرت) است. زیرا بهشت هم ، محلّ تجمع گنج دایره بندگانیست که به بلوغ 5 و 9 رسیدند و حقیقت بهشت ، وجود مبارک 14 معصوم(ص) و حقیقت قرآن کریم و حقیقت به انسانیت رسیدن و حقیقت عددی پنج تن(ص) و در آخر، نورٌواحد(ص) است که عالم قرب و حضور و ظهور است.اللهم الرزقنا
*حال اگر عدد 360 به حروف نوشته شود ، به سیصد + شصت معنی میشود:
عدد ابجد سیصد=164 و برابر با عدد ابجد کلمه نقطه است که این نقطه ( . ) ، همان نقطه آفرینش ارض و باءِ بسم الله الرحمن الرحیم است. 164 معنی میشود به 64+100 :که 64 برابر است با عدد ابجد کلمات دین=ناجی=کلید و 100=ق یعنی نگهدارنده . پس 164 یعنی نقطهی نگهدارنده دین که کلید دار و ناجی آن و نگهدارندهاش، حضرت علی(ع) و یازده ذریه نورانیاش(ص) هستند{وقتی حضرت علی(ع) در خانه کعبه متولد شد، درواقع خودش و 11 ذریه نورانی در بطنش بودند}. پس سیصد به حروف افشاکننده همهی اسرار آفرینش از نقطه ارض(زیر خانه خدا) بوده است.
و عدد ابجد حروف شصت=790 است که در جمع ارقامش ، عدد 16بدست میآید (16=0+9+7) و در آخر 7 میشود(7=6+1) که عدد حمد است. پس تمام این دایره ، افشاکننده حمد پروردگار عالم است که حمد کل ، معرفی حامد و محمود است.
پس عدد ابجد سیصدُ شصت=954 است که در جمع 18 میشود(18=4+5+3) و این عدد برابر با کلمه حی است که جلوه صفت ذاتی پروردگار است و در جمع ، 9 میشود(9=8+1). پس دایره میشود 5 و حروفش میشود 9 !
در جایگاه عددی سیصدُ شصت=108 است که برابر کلمه حق میباشد و در جمع 9 میشود (9=8+0+1). پس حق هم ، 9 و 5 است یعنی 14 نور مقدس(ص) !
اما اگر بنویسیم سیصد و شصت ؛ عدد ابجدش 960 میشود یعنی به بلوغِ عدد 900 ، حرفِ س(که عدد ابجدش 60 است) معرفی شده است! و حرفِ س از حروف میزان و قلب قرآن است.
و در جایگاه عددی سیصد و شصت=114 میشود که برابر تمام سورههای مبارک قرآن عزیز است. پس مگر نه اینکه عالم در حمد ، غرق است . و تمام محتوای قرآن هم در سوره مبارکه حمد است و حال هم بیان شد که 114 سوره مبارکه قرآن ، تمام دایره خلقت است ، پس ما در کلّ قرآن کریم غرق هستیم!!! امیدوارم با این تعاریف ، بیشتر به احوالات و اعمالمان واقف شویم.
دایره هستی در کلمه عصر
در حقیقت عصاره باطنی ظهر، عصر است. زیرا آنچه پروردگار یکتا در دایره هستی از اسرار به افشاء و ظهورات و از بطن خلقت هستی ظاهر میفرماید به عصر ، تکامل پیداکرده و در عصر و به وسیله عصر ، ذخیره شده و با صورت نفسی و صورت و سیرت عمل با سعهی وجودی خلوص و نیت هر شخصی از درون قلب به حقیقت معنا میرسد.
پس عصر، نفسِ ظهر است و صاحبِ ظهر، وجود مبارک رسول گرامی حضرت محمد مصطفی(ص) و صاحب عصر که نفس حضرت است و باطنِ گنجِ وجود مبارکش را افشا میکند و به معنای عمل درعصاره حقیقی به عالم آخرت مینمایاند ، امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب(ع) است {و11ذریه نورانیش(ص)} .
جالب است که عدد ابجد کلمه عصر=360 میشود. همانطورکه در قسمت قبل بیان شد عدد ابجد سیصد و شصت به حروف برابر960 و جایگاه عددیش هم 114 میشود.پس کلّ قرآن که حقیقت عصر به حروف است ، با 114 سوره ظاهر شده است.حال خوب دقت کنید (حروف ، در عرض و اعداد ، در طول قرار دارند) : عرضی: 72=5÷360 و 72=سجده=نوزده(جانِ کلّ قرآن در 19 حرف بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه حمد است). طولی : 40=9÷360 و 40=طلا=م و 40 یعنی اربعین و طهارت (لایمسّه الا المطهرون). آیا جای تفکر ندارد و افشای حقایق نیست ؟!
*به راستی 360 یعنی چه؟! عدد 300=ش که صفت افشاکنندگی دارد پس 60 را (از 360) افشا میکند.و عدد 60=س است که سین ، قلب قرآن عزیز است و حرف میزان میباشد. سین، مادرِ حروف است. سین، احیاءِ حروف است. حرف سین ؛ هم صاحبِ طول است در عمر و هم صاحب عرض است که در زیارت امام زمان(عج) میخوانیم: و ناشر العدل فی الطول و العرض یعنی ای گستراننده عدالت در طول و عرض جهان و حجت پایدار عدل یعنی میزان یعنی قسط و وجود مبارک آقا صاحب الزمان(عج) ، حقیقت قلب عالم امکان است و ظرف سین است، ظرف گیرنده وحی الهی و میزان کننده تمام لحظه به لحظه طولی و عرضی عالم هستی در دنیا و حتی در آخرت است!
پس تمام دایره و تمام این اعداد و ارقام که روحِ حروف هستی هستند، افشاکننده این حقیقت است که خداوند کریم ، خلیفه خود را افشامیکند تا خودش که غیب الغیوب است ، شناخته شود.
و عدد 60 =س طوری افشا میشود که تمام موجودات ، همه در عدد 60 زمانی غرقند و عمر هر کس در دنیا به 60 ثانیه و 60 دقیقه افشا میشود.جایگاه عدد 60 به حرفِ س برابر 15 است که قبلا اشاره شد 15=حوا(س) و عدد 15 از جمع اعداد 1 تا 5 بوجود آمده ، پس درواقع س، 5 است!(س=15=5+4+3+2+1). ازطرفی اگر ارقام 15 را با هم جمع کنیم 6 میشود(6=5+1).
عدد ابجد کلمه ساعت=531 و برابر با کلمه تاسع(به عربی یعنی 9) است که جمع ارقامش هم 9 میشود(9=1+3+5)پس خوب دقت کنید! ثانیهها و دقیقهها و ساعتها هم ، 5 و 9 هستند! و هر کدام دایره عمر بندگان خدا را ولایت دارند و تمام ارزاق مربوط به آنها را چه معنوی و چه مادی به ایشان میرسانند. و طول به عمرشان و عرض به عملشان و اسرار وجودشان و ثمره و میوه و هنرها و اعمالشان میشوند و صاحبِ عصر و الزمان مولایمان مهدی(عج) است که آقا هم ، خودش 5 و 9 است.(14=9+5)
بنابراین درواقع شین ، افشاکننده سین عالم است. افشای سین خیلی معنا دارد! چرا کلام الله مجید؛ قرآن کریم به حرفِ س و به نام سوره مبارکه ناس که آخرش سین است ، تمام میشود؟! در دنیا خداوند متعال یک سینه به ما عنایت فرموده که درونش سین است ؛ ظاهرش قلبِ حیوانی و باطنش صدر. و سینِ انسانی است که خانه خداست! پیامبر(ص) فرمود: قلب المؤمن عرش الرحمان.
*قلب یعنی دگرگون کننده ، همانطورکه میدانید قلب در هر طپش ، با انقباض خود ، خون سیاهرگی را دریافت و آن را در دستگاه گردش خونش به خون سرخ و حیاتبخش ، دگرگون (منقلب) کرده و با انبساطش وارد سرخرگها و تمام رگها و عروق و سلولهای بدن میکند یعنی هر لحظه ، ممات را به حیات برمیگرداند. دقت کنید ! امروزه برای تشخیص خوب و درست بیماری یک فردِ مریض ، پزشکان ابتدا خونِ بیمار را آزمایش میکنند. چون قلبِ بیمار به خوبی ، قلب نکرده (عمل خود را انجام نداده) یعنی میزانش کامل نبوده و هر بار مقداری از مواد دفعی سیاهرگ همراه با خون تمیز وارد رگها شده یعنی درواقع مرگ را نتوانسته کاملاً دفع کند و موت ، به مرور وارد بدن شخص سالم میشود و به صورتهای مختلف در اندامها اجتماع کرده و به یک اسمی خود را به نام بیماریهای مزمن نشان میدهد. آنگاه پزشک برای بیمار ، دارو مینویسد تا کمک به کار قلب کند و خون به میزان سلامتی برسد و کاملا بیماری از رگها و عروق شخص بیمار ، دفع شود و سالم گردد.
حال خوب دقت کنید! در این عدد 360 ، خداوند کریم به نام کلمه عصر میخواهد عالم را به قلبی معرفی کند که سینِ وجودش در مقام ترازوی میزانِ زبر و بینه ، کاملاً 60(س) و 60(ین) است و در جمع 120 میشود. پس سین برابر با اسم مبارک خداوند به نام "احسان" است (سین=120=احسان ؛ احسان پروردگار عالم را به ما منت میگذارد) . این قلب ، متعلق به ولیّ عصر(ص) است که معصوم است یعنی ذرهای ظلمت و بیماری و نجاست و خطا در آن نیست و میزانِ میزان است.
چنانچه امامِ صامت یعنی قرآن عزیز هم قلبی دارد به نام سوره مبارکه یس ، و همانطورکه اشاره شد به سورهای به نام ناس که حرف آخرش؛ س است و در نهایت به حرفِ س هم ختم میشود. زیرا این قلب ، مطهر است و خداوند یکتا در آیه 79 سوره مبارکه واقعه میفرماید: لا یمسّه الا المطهّرون . و برای 14 نور مقدس(ص) در آیه 33 سوره مبارکه احزاب میفرماید: ...انّما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا (خدا چنین میخواهد که هر آلایشی را از شما خانواده نبوت ببرد و شما را از هر عیب پاک و منزه گرداند)
*پس چرا خون ابا عبالله الحسین(ع) شد ثارالله؟ چون دایره حیات هستی را چنان حیات سالم و بینقص و میزان بخشید که در کمال اسمی ، ثارالله است زیرا تمام پیامهای الهی ؛ کلّ آیات قرآن را بدون کم و کسر در تمام ثانیهها (که 60 است) و دقیقهها(که 60 است) و درجایگاه 15 و 15 (جمع عدد 1 تا 5 است) و ساعت که همان عدد 9 شد(حروف تاسع با ساعت یکی است) و امام حسین(ع) ؛ مظهر 9 و 5 است.
و همه معصومین(ص) ، مظهرِ این قلب یعنی "س" هستند و حضرت علی (ع) ، حرفِ ب بسم الله است که قبل از ورودی در قرآن ، باید در تصفیه خانهی ولایت علی ابن ابیطالب و فرزندانش(ص) ، قلب به میم شویم تا بتوانیم در این قلب ، اعمالمان را منطبق با آیاتِ خدا ، پشتِ امام معصوم(ص) ، به س یعنی میزان عمل و این قلب سالم برسانیم و حیات واقعی را کسب کنیم تا مشمول باطن آیات سوره والعصر شویم تا به خسران دنیا و آخرت نرسیم که در این سوره میفرماید: والعصر. انّ الانسان لفی خسر. الا الذین آمنوا و عملوا الصّالحات و تواصوا بالحقّ و تواصو بالصّبر.
یعنی اول باید به علی(ص) تصفیه شویم که میفرمایند :علیٌ مع الحق و الحقّ مع العلی. و بعد با استعانت به صبر ، به سین عالم وجود و به قلب عالم امکان ؛ وجود مبارک صاحب العصر و الزمان(عج) برسیم. انشاءالله.
پس دایره با 360 درجه که حامل گنج 9 و 5 است ( شکل دایره ، 5 و شعاع دورانی آن ، 9 میباشد9=0+6+3) ، صاحب اسرار ظاهر و باطن خلقت و مبیّن اصول الهی است و مهندسی منظم پروردگار عالم را در سایه لطف ناظم ، ظاهر میکند. (رجوع شود به شکل ابتدای کتاب)
حال اگر این دایره را که 360 درجه است به قسمتهای مختلف تقسیم کنیم ، در آخر به 9 میرسیم . مثلا: 180=2÷360 و 9=0+8+1 ، 72=5÷360 و 9=2+7 و.... جا دارد که در اینجا نکاتی پیرامون باطنِ 72=5÷360 بیان شود:
اسرار باطن عدد 72(=5÷360) و وجود مبارک امام حسین(ع)
1)عدد 72 برابر با عدد ابجد کلمه سجده و عدد 5 ، باطنِ دایرهی خلقت است پس عبد خالصِ خداوند دائما در سجده بندگی(که پنجمین رکن نماز است)، میباشد بدون هیچ کراهتی! و لله یسجد ما فی السموات و الارض
2)و عدد 72 برابرعرضِ حروفی عددِ 19(نوزده به حروف ؛ نوزده=72) است چنانچه ذبح نفس حیوانی به حقیقت انسانی است.
3)و به عدد 2 تا 7 تا به تعداد 2 سجده واجب که یک رکن در نماز است و در هر سجده باید 7 موضع بدن ، ساجد خداوند شوند .
4) سه شبانه روز برابر با 72 ساعت است درواقع عدد 72 برابر 3 تا 24 ساعت شبانه روز میشود یعنی تمام محتوای دنیا چرا که دنیا ، سه روز است! زیرا عدد ابجد کلمه دنیا=65 است که معنی میشود به 60(=س)+5(=ه) که رویهم میشود سه! پس تمام حقیقتِ دنیا در سجده اطاعت خداوند یکتا است.
مظهر ظهور این گنج ، اباعبدالله الحسین(ع) میباشد که معصومِ پنجم و امام سوم است و در بطنش 9 ذریه معصوم(ص) دارد. و در گردشِ دوران دایرهی دنیا با 2 معرفت ، تمام گنج هستی را به ظهور میرساند:
*همانطورکه سال قمری 354 روز است و در جمع ارقامش 12 میشود (12=4+5+3) و حضرت ، امام سوم است با 9 ذریه در بطنش میشود 12 (12=9+3) . سال شمسی هم 365 روز است که در جمع ارقامش میشود 14 (14=5+6+3) و حضرت ، پنجمین معصوم(ص) است با 9 ذریه در بطنش میشود 14 پس امام حسین(ع)هم مظهر محوریت 12 امام(ع) و هم 14 معصوم(ص) است. درحالیکه کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلاست و ایشان ، امام عاشورائیان است که به عدد 10 بدنیا آمده (1خودش + 9 ذریه نورانی در بطنش).
*پس امام با 72 تن یار واقعی در عاشورای دنیا جنگید{که 72 ساعت یعنی 3 روز و سه=دنیا (خوب فکر کنید که 3 روز آب را بر خیام امام بستند ، یعنی چه؟!) و در حال سجده (= 72) ، سر مبارکش را از بدن جدا کردند و بر فراز نیزه(=72) گذاشتند. 40 روز هم روی نیزه منزل داشت یعنی هرگز از سجده بنگی بلند نشد(نیزه =72= سجده).لعنت ابدی خداوند بر قاتلین وظالمین حق محمد و آل محمد(ص)
*نکته دیگر اینکه ایشان ؛ امام سوم است و عدد 3 برابر با عدد ابجد کلمه آب است. و حقیقت آب که الف و با است به عدد ابجد میشود 114 که برابر با تعداد سورههای قرآن مجید است{(الف=111)+(با=3)=114}.
و امام 3 روز آب دنیا را ننوشید! چنانچه میگویند هر جا آب هست آبادانی هم هست اما کربلا ، خشک و تفتان است زیرا امام ، تشنگی برای حقیقتِ آب را به همه فهماند و سبزی و آبادانی دنیا را بدون آخرت ، بی ارزش جلوه داد و سرسبزی بهشت و رضای خدا را که هرگز خزان ندارد، آدرس داد که آنجا به دست جدّم آب کوثر را بنوشید و سیراب شوید .
*خود عدد 360 ، دو عدد 3 و 6 را داراست که در جمع 9 میشوند(9=6+3) پس رمز 360 دایره هستی ، حقیقت بلوغ و اسرار ظاهر و باطن است. و جالب اینکه اگر 3و 6 و 9 را درهم ضرب کنیم (162=9×6×3) به عدد ابجد انسان(=162) میرسیم! و ابا عبدالله الحسین(ع) تمام این سه بلوغ(3،6و9) را داشت و به همهی عالمیان نشان داد : 6 ماهه بدنیا آمد و قبر مبارکش 6 گوشه است ، 9 ذریه نورانی در بطنش {در دعا میخوانیم: وتسعة المعصومین مِن ذریة الحسین(ع)} و خود ، امام سوم است. و در دنیا همه را برای رضای خدا خرج کرد و انسانیت را الی یوم القیامة زنده فرمود.
پس همه در بلوغِ 9 به توحید خالصانه میرسند و فقط انسان است که میتواند به بلوغ 9 و در حدّ خودش به مقام تاسوعا برسد تا در حلقه پنج بندگی در عاشورای عمل به مقام شهادت فی سبیل الله پشت امام معصومش قراربگیرد. چنانچه عالم دنیا شد :کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلا پس تا تاسوعایی نشویم ، نمیتوانیم عاشورایی بشویم. اما تاسوعا یعنی چه؟!
تاسوعا: یعنی برپاکنندهی همه نُههای عالم! در واقع همانطورکه بیان شد عدد 9، بلوغِ کمال آدمیت است پس تا آدم نشویم به بلوغ انسانیت نمیرسیم. چون در مقام عدد ، اسم انسان عدد ابجدش 162 است و جایگاه عددیش 45 است که برابر با عدد ابجد نام مبارک آدم(ع) میباشد!
و روز تاسوعا به سپه سالار کربلا ؛ به علمدار کربلا ؛ به سقای عطاشی کربلا ؛ به باب الحوائج کربلا ؛ به قمر منیر بنی هاشم کربلا ؛ به یار صدیق کربلا ؛ به باوفاترین یار کربلا ؛ به سردار رشید کربلا یعنی به حضرت ابوالفضل العباس(ع) متعلق است (که ایشان ، صاحب 9 مدال تسعه در کربلاست).
ریشه اسم مبارک عباس از عَبَس است یعنی رو ترش کردن ، اخم کردن که آقا به دنیای هوای نفس ، به دنیای مقام و مال و جاه و ظاهرسازی و ریا و دروغ و نیرنگ و خودستایی و خودفریبی ، چنان عبوس شد که هرگز دنیاطلبهایی مثل ابن سعد و شمر نتوانستند ذرهای در ایمان و اعتقادش نفوذ کنند. به همین دلیل اسم مبارک ایشان شد عباس؛ که صفت مبالغه عبس است.
ایشان عبد صالح پروردگار یکتاست که خداوند کریم ، در این بلوغ غنیاش کرد و باب الحوائج سائلان همهی دنیا و حتی دستگیر و شفاعت کننده برای آخرت شد. او دستش را در راه خدا داد و خداوند به او دو بال پرواز عنایت فرمود که در قیامت تمام امام زادگان به وجود مبارکش غبطه میخورند. ایشان در بلوغِ 9 مثل مولایش ، بیاعتنا از آب دنیا و سرسبزیاش گذشت و آب را روی آب ریخت! و سقّای حقیقتِ آبی شد {(الف=111) + با(=3)=114سوره قرآن} که تا قیامت ، هر تشنه واقعی در خدمتش بیاید ، سیرابش میکند زیرا این وصایت را از پدر بزرگوارش که ساقی کوثر است ، دارد. در کربلا مقام سقّایی را گرفته است و صاحبِ مَشکیست که همیشه مملو از آب (حقیقت قرآن و معرفت و هدایت و انسانیت) است و تا این بلوغ را نگیریم ، نمیتوانیم درعاشورای عمرمان ، عاشورایی شویم.اللهم الرزقنا
و عَلـَمِ علمدار کربلا در عاشورای دنیا افراشته و پا برجاست تا تشنگانِ حقیقت ، زیرِ این عَلـَم و پرچم جمع و از مشکِ ساقی سیراب شوند(به دنبال سراب نروند) تا انشاءالله بدست امام زمان (عج) که آقا نهمین فرزند از پنجمین معصوم(ص) است {و آقا افشاکننده گنج 9 و 5 است. عدد ابجد نام زیبایش هم معرفی کننده این حقیقت است (مهدی=59)}، برسد!
بنابراین حضرت ابوالفضل العباس(ع) ، علمدارِ عاشورای دنیاست تا روزی که ظهور صاحب العصر و الزمان(عج) برسد. و ایشان همچنان در منصبِ خود میماند! چون مقامِ 9 ِعلمدار در خدمت نهمین فرزند اباعبدالله الحسین(ع) ، قرار میگیرد.
رسیدن به حقیقت اربعین از دایره 5 و 9
بلوغ تقسیم بندی این دایره زمانی است که 360 درجه تقسیم بر 9 میشود و هر قسمت ، 40 درجه میشود(40=9÷360). این عدد در جایگاه عمل در دنیا و آخرت ، انسان را به بهار بندگی و بهار ثمره و میوه همهی نعمات دایره هستی و خلوص و توحید محض و رضای حجت خداوند و رضای خدا و عاقبت بندگی و خلوص و تقوای واقعی و در انتها به شهادت فی سبیل الله و زیارت لقاءالله با روسفیدی میرساند. و در حلقه 9 و 5 درواقع با طهارت حقیقی و تمام شدن زندگی در اتممناهابعشر به میقات و وعدهگاه موسایی( و واعدنا موسی...) ؛ اربعین لیله میرساند. اللهم الرزقنا
و این همان ، اربعین اباعبدالله الحسین(ع) است! درواقع اینجاست که خیلی از مجهولها ، معلوم میشود!
*اول اینکه از بعد از عاشورا که اتممناها بعشرِ همهی عالمیان است ، آغاز سفر از کربلا در 40 روز و به تمام شدن به کربلا ، نشان داده میشود. چون دایرهی عالم ؛ کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلا را به 40 روز اسارت خانم زینب کبری(س) و امام سجاد(ع) و اهل کاروانش کاملا مشخص میکند. چراکه در شروع حرکت با بدترین نوع اسارت و توهین و بی ادبی است. و در انتها با انقلاب کامل و منقلب شدن به طهارت مقامی و مبرّا شدن از همهی اتهامها و پیروزی کامل خون بر شمشیر و رسوایی کامل دشمنان اسلام و قرآن و دین ، خاتمه پیداکرد!
*دوم اینکه سپهسالاری این کاروان با خانم زینب(س) است. که عدد ابجد اسم مبارکش 69 و برابر با عدد ابجد کلمه سبز و حاکم است (زینب=69=سبز=حاکم) که ایشان اهداف اباعبدالله الحسین(ع) را از دانه به گل و میوه حیات اسلام و دین و قرآن تا کربلا سبز و حاکم فرمود.
*سوم اینکه امام معصوم این زمان که همراه کاروان هم بودند ، وجود مبارک امام چهارم (که عدد 4 ، پایهی 40 است) ؛ علی ابن الحسین زین العابدین(ع) است که با نگهداری حدود الهی{بدن مبارکش تب دین را تحمل کرد و با غل و زنجیر، حدود الهی را نگهداشت(رجوع شود به کتاب اربعین)}، گنج رسالت و ولایت را به بلوغ 9 {چون خودش به عدد 9 متولد شده: 1خودش + 8 ذریه نورانی در بطنش} از پدرش که پنجمین معصوم(ص) است تا ظهور نهمین فرزند از پنجمین معصوم یعنی امام زمان(عج) به شاخه سبز درخت شجره طیبه ، گل و میوه نشاند!
پس هرگز دایره عالم ، از کربلا جدا نمیشود(کلّ ارض کربلا) و هرگز یوم عاشورا به پایان نمیرسد( کلّ یوم عاشورا) تا ظهور و انقلابِ مولا و سرورمان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف.
قبلا خواندیم عدد ابجد کلمه دایره=220 و جایگاه عددیش 40 است. حال اینجا متوجه میشویم که این گردش ، در طواف بلوغِ 9 است که اربعین را در جایگاه(=40) ، حاصل میکند! پس اینجاست که معلوم میشود چرا عالم که در دایره است اما خانه کعبه به شکل مربع است ؟!
خیلی زیباست ! درواقع به امر خداوند حکیم ، در جایگاه نقطه مرکزی خلقت {عالم خلقت به شکل دایره است و جایگاه عددی کلمه دایره=40} ، خانه خدا که بصورت مکعب و هر وجهش ، مربع است به باطنِ اربعین(=40 ، پایهی 40 میشود 4) و به 4 رکن ، ساخته شده است.
*کلمه مربع از ریشه ربع یعنی عدد 4 است ، پس باطنِ مربع از ربیع است یعنی مرکز بهارعالمِ زمین است زیرا این مکان ، قلبِ کره زمین میباشد! پس جانِ بهار و ربیع نشانِ این است که این بیت ، زنده است و حیات عالم خلقت هم ، به این نقطه وصل است. یعنی همه چیز از خداوندِ حیّ و قیّوم ، حی است.
پس اینجا قبلهی تمام عالمیان و درواقع قلبِ همهی عالم وجود است که خداوند متعال ، بندِ حیات هستی (همانند بندناف که باعث حیات جنین در رحم مادراست) را در این (رحمِ)دنیا به بیت خودش که تمام اسرارعالم و جلوهی وجود مبارک 14 معصوم(ص) است ، وصل فرموده است.
درواقع هربندهای که در مقابل قبله عبادت میکند ، رابطهی قلب به قلب است زیرا قلب و جانِ مؤمن با توجه واقعی به جانِ قبله که وصل شدنِ بیواسطه به خداوند کریم است ، تربیع میشود و این بند وصل از رضای قلب بنده به رضای خداست{در محوریت ، رضا(ع) است} و عملِ صادر شده از انسانِ عبادت کننده ، بهار میشود و به حقیقت طهارت و بهار واقعی ؛بهشت دنیا و آخرت(رضوانالله) متصل میشود.
*هر مربع ، 4 ضلع دارد و برای محاسبه مساحت ، یک ضلع ضربدر خودش میشود یعنی مربع در مساحت ، تربیع عدد ضلع در توان 2(=ب) است. که حرفِ ب همان بِ بسم الله سوره مبارکه حمد و جانِ ولایت امیرالمؤمنین(ص) است. اندازه هر ضلع خانه کعبه حدوداً 14 متر است که در توان 2 میشود 196 که برابر با عدد ابجد کلمه عین الله است! (14×14=196=عین الله).
*برای یافتن حجمِ کعبه ، عدد یک ضلع در توان 3(=ج) را حساب میکنیم که عدد ابجد کلمه دنیا برابر سه به حروف شد(دنیا=65=سه){در حروفِ کلمه ریاض و ریاضی دقت کنید! تمام علمِ ریاضی در (باطنِ)شهرِ ریاض که مرکزیتش ، خانه خداست ظاهر شده یعنی در مکه مکرمه! (پایتخت کشور عربستان ، شهر ریاض است)}
سرّ شروع ظهور خلقت از 5 و 9
همانطورکه بیان شد عالم در دایره ظهور کرد و شروع ظهور خلقت در اسرار گنج 5، خود به شکل دایره است و در باطنش 9 ظاهر شد که در جمع 9 و 5 ، عدد14 که حقیقت گنج عشر و وجود مبارک 14 نورمقدس(ص) و در عالم اسرار ، پنج تن(ص) در جمع یک نور مطهر به نام نورٌواحدصلوات الله علیهم اجمعین تجلی کردند. بنابراین فقط ائمه طاهرین(ص) هستند که هم 9 کاملند و هم 5 کامل یعنی انسان کامل!(چنانچه جایگاه عددی کلمه انسان=45 و برابر با عدد ابجد اسم مبارک آدم(ع) است) و در جمع ، 14 نور مقدس(ص) هستند.
خداوند کریم هم در قرآن عدد 14 را به سبعاً مِن المثانی نام برده است یعنی 2 تا 7 تا برابر 14 تا (آیه 87 سوره مبارکه حجر).اما همه در ظهور یک حلقه هستند و ائمه اطهار(ص) ، این حلقه بندگی را خالصانه و بدون ذرهای ظلمات ، در تمام زندگی دنیایی خودشان به نام معصوم ؛ اسوه حسنه ؛ الگوی هدایت و حجت و ولی خدای مهربان برای همه انسانها به طور کامل به نام عبدالله ظاهر کردند.
چقدر زیباست که عدد ابجد کلمه حلقه=143 است که در جمع ارقامش 8 میشود که ثمن حقیقی عالم است به نام کنزالله(=143) و تمام معصومین(ص) که بهاءالله (بها=8) هستند ، کنزالله عالمند! و جایگاه عددی کلمه حلقه=44 است که برابر با عدد ابجد کلمه مَد میشود که این حلقه نَه در دنیا که حتی در آخرت و حتی در بهشت ، پاداش حلقه بندگی را به تمام گنج ، زینت به گردن و دست و پای مؤمنان شده و از آن حظ و بهره میبرند. و جهنمیان که در دنیا حلقه بندگی خداوند یکتا را قبول نکردند و عبد طاغوت شدند ، متاسفانه غل و زنجیر آتشین را به گردن و دستها و پاهایشان حمل میکنند و عذاب میکشند. پس حلقه هرگز باز نمیشود و به صورت مَدّ طویل است که ما در دنیا و آخرت در ظلّ آن قرار میگیریم.بنابراین انتخاب با خودمان است که یا در دنیا با اختیار(و انتخاب خودمان) ، در بندِ بندگی خدا باشیم و یا در آخرت ، این بندِ آتشین را به گردن و دست و پایمان میاندازند؟!
در کتاب راز انسان اشاره شد که درحلقه 12 امام(ع) به 66 (6 و6) و در حلقه 14 معصوم(ص) به 77 (7 و7) میرسیم. جمع این دو عدد 143 میشود :
143=77+66 که فقط این انوار مقدس هستند که کنزالله(=143) عالمند و همهی مخلوقات ، ریزه خوار سفره نورانیشان هستند (به عبارتی تمام قوس نزولی و صعودی عالم در دنیا و آخرت هستند). نکته زیبای دیگر اینکه تمام محتوای قرآن عزیز در سوره مبارکه حمد (سبعا من المثانی) جمع است و تعداد حروف سوره مبارکه حمد 143 تاست به عدد اسم مبارک کنزالله و جالب است که کتاب الله و عترتی (در حدیث ثقلین) معنی میشود. بنابراین سوره مبارکه حمد (طبق توضیح بالا) ، کنزالله است.
برای اینکه خوب متوجه شوید ، دو جدولی که نام ائمه طاهرین(ص) روبروی هم قرار میگیرد ، در زیر آمده است {البته در اصل ، حلقه 12 امام(ع) را به صورت 2 کمان که 6 امام(ع) در یک طرف و 6 امام(ع) روبروی آن و حلقه 14 معصوم(ص) را هم به صورت 2 کمان که 7 معصوم(ص) در یک طرف و 7 معصوم(ص) روبروی آن قرار دارند، تصور کنید}:
معصوم اول ؛ حضرت محمد(ص) |
1+14=15 |
معصوم چهاردهم؛ امام زمان(عج) |
معصوم دوم ؛ حضرت علی(ع) |
2+13=15 |
معصوم سیزدهم؛امام عسکری(ع) |
معصوم سوم ؛ حضرت فاطمه(س) |
3+12=15 |
معصوم دوازدهم؛امام هادی(ع) |
معصوم چهارم ؛ امام حسن (ع) |
4+11=15 |
معصوم یازدهم؛امام جواد(ع) |
معصوم پنجم ؛ امام حسین(ع) |
5+10=15 |
معصوم دهم ؛ امام رضا (ع) |
معصوم ششم ؛ امام سجاد (ع) |
6+9=15 |
معصوم نهم؛امام کاظم(ع) |
معصوم هفتم ؛ امام باقر (ع)
|
7+8=15 |
معصوم هشتم ؛امام صادق(ع) |
7 و 7 (عددابجد کلمه هوالله=یاالله=77)
|
6 و 6 (عدد ابجد اسم الله جلّجلاله=66 ) | ||
امام اول: امام علی(ع) |
1+12=13 |
امام دوازدهم: امام مهدی(عج) |
امام دوم: امام حسن (ع) |
2+11=13 |
امام یازدهم: امام عسکری(ع) |
امام سوم: امام حسین (ع) |
3+10=13 |
امام دهم: امام هادی (ع) |
امام چهارم: امام سجاد (ع) |
4+9=13 |
امام نهم: امام جواد (ع) |
امام پنجم: امام باقر (ع) |
5+8=13 |
امام هشتم: امام رضا(ع) |
امام ششم:امام صادق(ع) |
6+7=13 |
امام هفتم:امام کاظم (ع) |
عدد 5 و 9 در خلقت زمینها و آسمانها
همانطورکه تمام عالم در حمد خداوند غرق است ؛ که ما میدانیم 7 طبقه آسمان بالای سَر ما و 7 طبقه زمین زیر پای ماست و ما در صدف سبعاً مِن المثانی (در واقع جانِ قرآن)هستیم. اما اگر خوب دقت کنید 2 تا 7 تا میشود 14 تا و جمع ارقامش 5 میشود(5=4+1) و خداوند متعال ، عالم را در 9 فلک خلق فرموده است. پس همهی خلقت در بلوغ 9 و 5 ظهور دارد!
ما دائماً در 7 روز هفته غرق هستیم (آیا کسی میتواند از هفته خارج شود؟!) درحالیکه این عدد ، طول هفته است ، در عرض ؛ سال هم 52 هفته است که عدد ابجد کلمه حمد=52 میباشد و جمع ارقام 52 هم 7 میشود(7=2+5) {جمع عدد ابجد حرف اول و آخر سوره مبارکه حمد هم 52 میشود(ب=2)+(ن=50)=52}. از طرفی درحالیکه در یک هفته هستیم اما روزهای هفته متعلق به 14 معصوم (ص) است یعنی سبعاً مِن المثانی و القرآن العظیم. و در جمع ارقام 14 میشود 5 (5=4+1). و روزهای هفته را به 5 عدد میشماریم (1 شنبه،2شنبه تا 5شنبه ) . پس درواقع بلوغ هفته ، 9 است و ظهور 5 میشود 14(5=4+1) و روز آخر هفته ؛ جمعه متعلق بوجود مبارک حضرت مهدی صاحب عصر و الزمان(عج) است که ایشان چهاردهمین معصوم(ص) و نهمین فرزند از پنجمین معصوم {امام حسین(ع)} میباشد یعنی 9 و 5 !اللهم عجّل لولیّک الفرج
عدد 5 و 9 در وجود انسان
سوره مبارکه حمد با حرفِ ب(بسمالله) شروع و به حرفِ ن(ولاالضالین) ختم میشود (ب ن). جالب اینجاست که همه فرزندان آدم ، بنت(دختر) و یا اِبن(پسر) خوانده میشوند : دختر را بنت میگویند (همان ب ن که تاء تانیث گرفته) و پسر را اِبن میگویند(درعربی وقتی حرف اول کلمه ساکن باشد ، الف مکسوره در ابتدا میگذارند تا بتوانند بخوانند. پس کلمه اِبن هم ، همان ب ن است).
بنابراین وجود همه انسانها در حمد غرق است ، درحالیکه میدانیم وجود مبارک ائمه طاهرین(ص) کلّ قرآن و کلّ باطن حمد هستند!چنانچه نام آسمانی پیامبر(ص) ؛ احمد(ص) و نام زمینی ایشان ؛ محمد(ص) است و ریشه هر دو نام ، حمد است پس ایشان در عالم بالا و روی زمین جلوهی باطن سبعاً مِن المثانی میباشد ؛ درواقع یعنی باطن کلّ 14 معصوم(ص) ! که ما در صلوات میخوانیم :
اللهم صلّ علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم.
و در هفته هم ، روز اول که شنبه است به حضرت محمد(ص) و وسط هفته به حضرت اباجعفرمحمدبنعلیالباقرعلمالنبیین(ع) و آخر هفته به وجود مبارک امام زمان(عج) که هم نام جدّ بزرگوارش؛حضرت محمد(ص) است (م ح م د) ، تعلق دارد که پیامبر(ص) میفرماید:
اوّلنا محمد(ص) و اوسطنا محمد(ص) و آخرنا محمد(ص)
بنابراین اگر ما انسانها توفیق تشیّع و پیروی کردن از این 14 نور مقدسصلوات الله علیهم اجمعین و پیروی از آیات مبارک قرآن کریم را داریم به این دلیل است که خداوند متعال وجود ما را هم ، جلوهی حمد و سبع مثانیاش قرار داده است. شاید که ما شکرگزارش باشیم.
عدد ابجد کلمه انسان=162 است که در جمع ارقامش عدد 9 (بلوغ اعداد) را ظاهرمیکند(9=2+6+1). عدد 9 ، سلطان اعداد است و سقف همه اعداد ، هرکه به 9 میرسد (در ضرب و تقسیم و جمع) به 9 قابل قسمت میشود {رجوع شود به کتاب بلوغ سجده و عدد 9). مثلا 18=9÷162 وقتی عدد در جمع ، 9 شد در تقسیم هم به 9 قابل قسمت است و در جواب عدد 18 بدست آمد که برابر کلمه حی است و در جمع ارقامش باز هم عدد 9 حاصل میشود(9=8+1)!
این قابلیت نشان میدهد که خداوند یکتا مخلوقی را که انتخاب فرمود تا خلیفه خودش قراردهد، عالم دنیا را به ظاهر و باطن مُسخّرش گردانیده و حکومت واقعی را در زمین به انسان عنایت فرموده و تمام دریاها و کوهها و جنگلها و حیوانات و پرندگان و حتی درندگان و کرات آسمانی (تا حدودی) و مخلوقات زمینی را در سلطه انسان قرار داد. و با نعمت عقل که برترین نعمت الهی است و به مدد و عنایت خودش و فرستادگانش ، بهترین راهکار استفاده را از این نعمات به او آموخت (البته انسانهای عاقل) !
جایگاه عددی کلمه انسان =45 میشود که برابر با عدد ابجد اسم آدم(ع) است.
حال خوب دقت کنید! از آنجا که عدد ، روح حروف است . و کلمه انسان از 5 حرف تشکیل شده و عددش (162) در جمع 9 میشود و در جایگاه عددیش عدد 45 از ضرب 5 در 9 بدست میآید!
وجود مبارک انسان کامل ، مظهر اولین خلقت خالق یکتا است که در اسرار نوری و عقلی و روحی ، احاطه کامل (کلّی و نفسی) بر همه مخلوقات دارد و حضرت آدم(ع) ؛ اولین خلقت جسمانی انسان ، مظهر ظهور از آن کلّ نور انوار یعنی نورواحد(ص) و به یک جلوه سرّ حقیقت محمدی(ص) است.
حضرت آدم(ع) در جایگاه قرار گرفت(جایگاه عددی انسان=آدم) که تمام ذریهها در جایگاه صلب او و در مظروف رحمی و حامل حمل حضرت حوا(س) جلوه کردند!
حضرت آدم(ع) به عدد 45 از جمع عدد 1 تا 9 (45=9+8+...+2+1) ، همه افلاک و عوالم را آیینه شد که علّم آدم الاسماء کلّها(آیه 31 سوره مبارکه بقره) و حضرت حوا(س) به عدد ابجد 15 از جمع اعدا 1 تا 5 (15=5+4+3+2+1) ، ظرفِ صورت نمایی و حی شدن تمام مظاهر نسل آدم شده است. و این دو زوج در حال ضرب عددی یعنی ارواح نورانی بزرگواران ، خرجِ عالم بشریت شدند تا همه در سلسله رسیدن به بلوغ 9 تکلیفی و 5 حلقه بندگی به سیرت انسانی در پیروی و شیعه شدن واقعی فرستادگان الهی ، انسانهای کامل شوند تا در نهایت همه فرزند خلف پدر جسمانی خودمان ؛ حضرت آدم(ع) و مادر جسمانیمان حضرت حوا(س) شویم به شرط ضرب شدنِ نُهِ تکلیف در پنجِ حلقه بندگی تا به عمل و صورت حقیقی آدم شویم (45=5×9) آنگاه ما ، در جایگاهِ انسان هستیم!
خیلی زیباست! پس عدد ابجد اسم آدم(ع) برابر با جایگاه عددی کلمه انسان میشود 45 و در جمع ارقامش 9 ، و جمع ارقام عدد ابجد کلمه انسان هم 9 میشود (9=2+6+1) پس درواقع 9 و 9 که میشود 18 و برابر کلمه حی است و اگر 162(=انسان) را بر 9 تقسیم کنیم 18(=حی) میشود که در حدیث آمده عالم دنیا 18000 منزل است یعنی هر یک عدد 18 برابر 1000 است چون قدرِعالم دنیا، انسانِ کامل است! و خداوند یکتا در سوره مبارکه قدر فرمود:و ما ادراک ما لیلة القدر.لیلة القدر خیر من الف شهر؛ شما نمیتوانید شب قدر را درک کنید .شب قدر بهتر از 1000 ماه است. پس دنیای هر کس به اندازه تعدادِ سال عمرش است اگر بفهمد. خیر من الف شهر !!! این درک و این معنای زیبا در زندگی پر اسرار بانوی دو عالم ؛ فاطمة الزهرا ؛ سیدة النساء العالمین ، درک میشود.