لب الالباب (راز حروف)

عرفان ابجدی حروف

لب الالباب (راز حروف)

عرفان ابجدی حروف

لب الالباب (راز حروف)

بسم الله الرحمن الرحیم

بنام پروردگار که سرّ اسماء اعظم خود را با سه حرف "الف"، "س" و "م" (اسم) فاش کرد. که عدد ابجد این سه حرف "101" است و از مجرای ولایت "با" و رسالت "سین" ظهور دارد (بسم).

بنام مولایی که در عین "غیب الغیوبی" ظاهر و در عین "ظهور" غایب است، و با صفات "رحمان" و رحیمش" کل نعمتهایش را بر ما منت نهاد.
ع شفائی



هدف از ایجاد این وبگاه، رسیدن به معرفت مولایمان، پروردگار عالم و ائمه معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) و حقایق و معارف قرآن است.
در این راه همواره، آن بزرگواران مددرسان بوده و با دست غیبی راه صحیح را گشوده اند و عنایاتی بسیاری به دست آمده است.

عنایت شود: نشر و استفاده نا صحیح از مطالب بدون ذکر منبع، شرعا صحیح نیست.

برای تهیه کتاب های مجاز منتشر شده توسط نویسنده و مولف مطالب فوق، میتوانید با شماره زیر ارتباط برقرار نمائی

09308839373 لطفا در ایتا یا واتزاپ پیام ارسال فرمائید





راز حجاب بخش اول

پنجشنبه, ۱۱ آذر ۱۴۰۰، ۰۵:۰۹ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

 

زهرا اگر نبود نبی کوثری نداشت

کوثر اگر نبود علی یاوری نداشت

آن خلقت یگانه که ریحانة النبی است

نوری بود که غیر علی همسری نداشت

دریای بیکران عفاف و نجابت است

عصمت بدون فاطمه بهر و بری نداشت

معنای لفظ ام ابیهاست یک کلام

حق بی وجود فاطمه پیغمبری نداشت

بر طاق عرش با خط زیبا نوشته شد

بی فاطمه یتیم عرب مادری نداشت

حیدر دلیل خلقت احمد بود ولی

گر  فاطمه نبود خدا حیدری نداشت

زهرا اگر نبود دو عالم به پا نبود

بی فاطمه سفینه حق لنگری نداشت

زهرا اگر نبود جهان و جنان چه بود

عرض و سما و مهر و مه و اختری نداشت

امضا نداشت حکم رسالت بدون او

پیغمبری به دهر چنین دختری نداشت

نور الست شافعه صبح محشر است

بی فاطمه ازل و ابد سروری نداشت

پیغمبری اگر به زنان می رسید فاش

چون فاطمه زنی به زنان برتری نداشت

خورشید راستین که طلوعات زهرویست

جز منشاء جلال خدا بستری نداشت

در پرتوش جلال خدا جلوه گر ببین

بی نور او خدا به بشر مظهری نداشت

درک مقام او ندهد بر کسی وصال

قرآن ز قدر، سوره بالاتری نداشت

سرالصلوة، راز حیات و ممات اوست

خلقت بدون فاطمه زیب و بری نداشت

قرآن، نماز، نافله، محراب، ناله، اشک

زهرا اگر نبود دگر مشتری نداشت

کعبه، نجف، مدینه، بقی، کربلا، دمشق

بی فاطمه به دیده کس منظری نداشت

فتح الفتوح حیدر صفدر به نام اوست

بی رمز و راز، شیر خدا خیبری نداشت

ساقی علی است، بانی میخانه کوثر است

بی فاطمه شراب و خم و ساغری نداشت

در زاد روز اوست که روح خدا دمید

عالم بدون او اثر کوثری نداشت

او هدیه داد اصل ولا را به شیعیان

ور نه تشیع علوی رهبری نداشت

چون فاطمه محب ولایت مدار نیست

زهرا اگر نبود علی لشکری نداشت

سنگر نشین مرز تولی ست فاطمه

جز بیت او ولایت و دین سنگری نداشت

زهرا مدار نیست مسلمان بی قیام

بی فاطمه قیام علی محوری نداشت

روی زمین فضای زمان غصه دار اوست

ور نه جهان نمایش نیلوفری نداشت

ای یاوری که منتقم مادری بیا

مادر بجز ترنم تو یاوری نداشت

عدد ابجد کلمه راز در سرّ حروف 208و(10=8+2) است. زندگی هر کس در راز عمر خود شکفته می‌شود .10 ، همان عشر عمر است. محل ابتلاء و امتحان که دنیا خود، دار امتحان‌ است و کلّ ارضش کربلاست و کلّ یومش عاشورا است. و جایگاه عددی کلمه راز =28 می‌شود. پس خوب دقت کنید و سعی کنید متوجه منظور شوید که تمام زندگی و عمر ما در سِّر 28 حروف است که کتابمان قرآن و قرائتمان کلام قرآن و راه رسیدن به کمالمان ، نور قرآن و هادی ما ، ناطقان قرآن و راه وصل ما به فرستنده، وحی قرآن و وجود مهدویت به احسن الحدیث که صاحب القرآن و صاحب الزمان(عج) است و پروردگار عالم با اعجاز 28 حروف (جایگاه عددی راز) ،طیّ صعود از عالم سفلی به علوی و از عالم خاک به عالم آسمانی و از عالم حیوانی به عالم انسانی و از بندگی و اطاعت به شرافت و کرامت خلیفه الهی و رسیدن به عالم قرب و انس و کمال علم و به نهایت مقام، عند ربهم یرزقون را امکان پذیر فرمود. پس بکوش تا پرده راز را کنار زده و در همین دنیا محرم راز شوی!

آری حجاب، خود یک راز است. این حقیر با استعانت از صاحب راز که خود ، غیب الغیوب است و استعانت از صاحب عصر و زمانم که خود ، در پس پرده غیب است و با استعانت از ائمه معصومین (ع) مخصوصا مولایم ابا الحسن علی ابن موسی الرضا(ع) و با استعانت از سیده النساء العالمین وجودی که خود ، سِرِّّ است  و ظهورش(زندگیش) مخفی و قبرش مخفی و او واسطه خلقت بین سِرُّ الاسرار پروردگار عالم و جان دنیا می‌باشد و زندگیشان مثل روح است در بدن که هرگز دیده نمی‌شود مگر در پس پرده حجاب ،که وجوب حجاب بر او جلوه کرده و حقایق آن در پس حجاب او منور است.

می‌خواهم درس حجاب را برای عاشقان علم حروف و اعداد و عاشقان به معرفت خلقت و حقیقت احکام و بندگی در راه رضای خدا بنویسم شاید مقبول درگاه او شود.این مبحث هم برای مردان مؤمن لازم است و هم برای زنان مؤمنه ،چرا که اصل بندگی ، زندگی کردن برای رضای خداست و زن و مرد ندارد! چون هر دو مخلوق هستند و هردو بنده او! قال الله تعالی"... اِنَّ اَکرَمَکُم عِندَ الله اَتقیکُم..." بدرستی‌که بزرگوارترین و با افتخارترین شما نزد خدا، با تقوی‌ترین شماست (آیه 13سوره مبارکه حجرات)

لغت حجاب در عربی به معنی مانع، پرده، پوشش، روبنده و تقسیم کننده آمده‌است. بکاربردن این کلمه بیشتر به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت معنی پوشش دارد که پرده، وسیله‌ی پوشش است. ولی هر پوششی حجاب نیست بلکه آن پوششی حجاب نامیده می‌شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت ، انجام بگیرد. یعنی تمام وجوهات ظاهری مخفی شود چنانچه در پس پرده حجاب، هرگز هوای نفس نباشد.

حجاب به معنی پوشش اسلامی بانوان ، دارای 2 بُعد ایجاب و سلبی است. بُعد ایجاب آن، واجب شدن پوشش بدن و بُعد سلبی آن ،حرام بودن خود نمایی به نامحرم است و این 2 بُعد باید در کنار هم باشند تا حجاب اسلامی محقق شود. پس هرکدام از این دو بُعد اجرا نشود، حجاب محقق نمی‌شود. اگر هر نوع پوشش و ممانعت از وصول به گناه را در معنای عمومی حجاب بنامیم، حجاب می‌تواند اقسام متفاوتی داشته باشد.

اقسام حجاب

1)حجاب ذهنی: سوره مبارکه حجرات آیه 12:"یا اَیها الَّذینَ آمنوا اِجتنبوا کثیراً مِنَ الظن اِنَّ بعض الظن اِثم و لا تجسسوا و لا یغتب بعضکم بعضاً اَیحبُّ اَحدُکُم اَن یاکلَ لَحمَ اََخیهِ میتاً فَکَرِهتُموه و اتَّقواالله اِنَّ اللهَ توّابٌ رحیم" ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید از بسیاری از گمان‌ها بپرهیزید ، چراکه بعضی از گمان‌ها گناه است و هرگز( در کار دیگران ) تجسس نکنید و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند. آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت  برادر مرده خود را بخورد؟ همه شما از این امر کراهت دارید . تقوای الهی پیشه کنید که خداوند توبه پذیر و مهربان است.

 

2)حجاب فکری و روحی

3)حجاب اعتقادی به معارف اسلام(توحید و نبوت)

4)حجاب جسمانی  به استناد آیات قرآن:

الف- "یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین َ یدنینَ علیهنَّ مِن جلابیبهنَّ ذلکَ ادنی ان یُعرفنَ فلا یُؤذَینَ و کان اللهُ غَفوراً رحیما" ای پیامبر به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو جلباب (روسری‌های بلند یعنی چادر) خود را بر خویش فرو افکنند، این کار برای این‌است که شناخته شوند و مورد اذیت و آزار قرار نگیرند. خداوند همواره آمرزنده و مهربان است.(سوره مبارکه احزاب آیه 59)

ب- برای مقنعه: "ولیضربنَ بَخُمُرِهِنَّ علی جیوبهنَّ" مقنعه‌های خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)( آیه 31سوره مبارکه نور)

پ-پوشاندن زینت‌های جسمانی برای نامحرمان بطور کامل و حجاب نکردن در نزد محارم در حدود پروردگار عالم. "و لا یبدینَ زینتهنَّ الّا لِبعولتهنَّ اَو ابائهن او اباءِ بعولتهنَّ اَو ابنائهن او ابناءِ بعولتهنَّ اَو اِخوانهنَّ اَو بنی اِخوانهنَّ اَو بنی اَخواتهنَّ اَو نسائهنَّ اَو ما ملکت ایمانهنَّ اَوِالتابعینَ غیرِ اولی اِلِاربَهِ مِنَ الرِّجالِ اَوِ الطفلِ الَذینَ  لَم یظهروا علی عورات النساءِ و لا یضربنَ بارجلهنَّ لِیعلَمَ ما یخفینَ مِن زینتهنَّ و توبوا الی اللهِ جمیعاً اَیُّها المؤمنون لعلَّکم تفلحون"( آیه 31سوره مبارکه نور) و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران همسرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان هم کیشانشان یا بردگانشان یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند و هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود ( صدای خلخال یا هر نوع پوششی که در پاها به صورت زینت جلب توجه کند و به گوش برسد) و همگی به سوی خدا باز گردید ای مؤمنان تا رستگار شوید.

5)حجاب زبانی: "فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض" (آیه32سوره مبارکه احزاب) پس زنهار! نازک و نرم با مردان سخن نگویید،مبادا آن‌که دلش بیمار (هوای نفس) است به طمع بیفتد.

6)حجاب چشم‌ها: "قل للمومنین یَغُضّوا من اَبصارهم و یحفظوا فروجهم ذالک اَزکی لهم..."(آیه30سوره مبارکه نور) ای رسول ما مردان مؤمن را بگو تا چشم‌ها را از نگاه ناروا بپوشانند و فروج و اندامشان را محفوظ بدارند که این بر پاکیزگی جسم و جانشان اصلح است. "قل للمومنات یَغضُضنَ من اَبصارهنَّ و یحفظن فروجهنّ ..." ای رسول، به زنان مؤمن بگو تا چشم‌ها را از نگاه ناروا بپوشانند و فروج و اندامشان را محفوظ بدارند (آیه31سوره مبارکه نور)

7)حجاب گوش‌ها: در تفسیر آمده‌است که مگر به خاطر خیر ، در گوشی صحبت نکنید که موجب رنجاندن می‌گردد و نیز برای تجسس در کار دیگران ، فال گوش دیگران نشوید.

8)حجاب رزقی: آیه 119سوره مبارکه انعام "و ما لکم اَلّا تأکلوا ممّا ذُکراسمُ الله علیه وقدفصَّلَ لکم ما حرّمَ علیکم الّا ما اضطررتم إلیه" بخورید از چیزهایی‌که نام خدا بر آن‌ها برده شده و برای شما حلال گردیده است (آنچه روزی شماست از ظاهر و باطن) در حالی‌که خداوند آنچه را برای شما حرام بوده بیان کرده است مگر اینکه ناچار باشید.

9)حجاب امرار معاش و امور اجتماعی: سوره مبارکه حجرات آیات 9و10: هرگاه دو گروه از مؤمنان با هم به جنگ و نزاع پردازند( اعم از نزدیکان و دوستان و هموطنان) آن‌ها را آشتی دهید و اگر یکی از آن دو بر دیگری تجاوز کند با گروه متجاوز پیکار کنید تا به فرمان خدا باز گردد و هرگاه بازگشت، در میان آن دو به عدالت صلح برقرار سازید و خداوند عدالت پیشه کنندگان را دوست می‌دارد. مؤمنان برادر یکدیگرند پس دو برادر خود را صلح و آشتی دهید، باشد که مشمول رحمت او قرارگیرید.

10) حجاب زبان: سوره مبارکه حجرات آیه11: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند، شاید آن‌ها از این‌ها بهتر باشند و نه زنانی زنان دیگر را شاید آنان بهتر از اینان باشند و یکدیگر را مورد طعن و عیب‌جویی قرار ندهید و با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید، بسیار بد است که بر کسی پس از ایمان نام کفرآمیز بگذارید و آن‌ها که توبه نکنند ظالم و ستمگرند پس به بهترین و زیباترین سخنان، دیگران را یاد کرده و ارشاد کنید.

11)حجاب عفت و حیاء: عفت ، حفظ حدود الهی است و حیاء، نگهدارنده آن . هر جا که حیاء از میان برود عفت هم نخواهد بود. پس عفت، باطن است و حیاء ، ظاهر و هر دو، معنای حجاب را کامل می‌کنند.

12) حجاب در آخرت: آن‌گاه که پرده حجاب دنیا از اعمال انسان کنار می‌رود،ساعت واقعی رسیدن به روسفیدی ابدی و روسیاهی ابدی در مقابل پروردگار عالم است و این جوابِ تمام مراحل عمل بندگی است .

13) حجاب در برزخ :که پروردگار عالم با برداشتن این حجاب گاه با آثار عمل صالح از خود و فرزندانش آبروی او را حفظ می‌کند.(گناهان دنیای او بدین سبب بخشیده می‌گردد.)

14) حجاب در قیامت: که آن‌را ، روز قیامت(یوم القیامت) می‌نامند زیرا دیگر حجابی باقی نمی‌ماند و حقیقت حجاب به عدد 14 خود ظاهر می‌گردد. امید است آن روز شرمنده ائمه معصومین(ص) و امام زمان(عج) نباشیم.

کلمه حجاب از نظر عدد ابجد و تفسیر آن

عدد ابجد کلمه حجاب =14 می‌باشد، جالب اینجاست که جایگاه عددی این کلمه در الفبا هم معادل عدد 14 است. لازم به تذکر است در آخر کتاب راز انسان درسی را بیان کردم که سرّ بین 13 تا 15 می‌باشد که مناسبت آن با تولد وجود مبارک امیرالمؤمنین علی (ع) است؛ از 13 ماه رجب در خانه کعبه و خروج ایشان و مادر گرامیشان در 15 رجب می‌باشد، که عدد 14 محجوب قرار می‌گیرد) تا کلمه حجاب  که عدد و جایگاهش 14 است به خوبی معنی گردد و آن ، راز غیبت امام زمان (عج) و یا شاید سرّ خانواده پیغمبر(ص) است. اگر ارقام 14 را با هم جمع کنیم معادل 5 می‌گردد که وجود مقدس 5 تن (ص) خوانده می‌شود که همان 14 است زیرا در هنگام تولد آقا امام حسین (ع)؛ معصوم پنجم، ایشان با 9 فرزند گرامیشان که در صلب ایشان بودند، متولد گشتند (و تسعة المعصومین من ذریّة الحسین) ایشان خود ، کلّ سرّ می‌شود یعنی وجود "طه" ، ط= 9 و ه= 5 که 9+5= 14، پس 14 ، حجابیست بین 13 و 15.

دیگر این‌که پروردگار عالم از اول خقلت خود مخلوقش را در سرّ قرار داد و آن خود، حجابی است به نام سرّ حقیقت محمدی (ص) که به نام 5 نور مقدس یعنی 5 تن (ص) تجلی کرد و در محجوبیت، باطن اسرار خلقت مخلوق خود را ظهور داد. این حجاب‌ها کامل برداشته نمی‌شود مگر به امر او و آنچه که به فضلش حجاب را برمی‌دارد(یخرجهم من الظلمات الی النور) شاید این‌طور معنی گردد: از جمع ظلمات که خودش اندازه‌اش را می‌داند، پرده‌ای را کنار می‌زند و این حجاب در اصل راه ترقی و کمال و راه رسیدن به گنج وجود است به شرط سعی و کوشش زیاد ، تا بتوانیم حجاب منیَّت خودمان را به فضل او کنار زده و به گنج سرمایه‌های سرّ وجودمان دست یابیم و به کار بیندازیم تا به نحو احسن در این عمر کوتاه بتوانیم به حقیقت رازی که از آن خلق شدیم و به آن هدفی که باید به آن برسیم یعنی به مرید و مراد خود در همین دنیا نائل گردیم.انشاء الله

پس اولین درس از حقیقت حجاب، همان عدد 5 است(5=4+1=14) که تنها عدد بسته اعداد که معادل با تنها حرف بسته حروف الفبا یعنی(ه) است که آن نیز همان حلقه بندگی و اطاعت محض خالق یکتاست و امام راهش ، حسین (ع) می‌باشد .

گرد این سیر هر آنکس چرخید

مَحرمش گویید و آن مُحرم زیست

چرخش گرده گردون هم، سرّ

تو بچرخ و بگشا اسرارش

تو به یک چرخش چشمت بکنی سیر در این

چرخه حلقة در حلقة داوود زمان(زره آهنین)

که شود سِتر  ز تیر شیطان

و شود راز برای انسان

آن حجاب است و بکوش ای انسان

که تو تنها بتوانی که شوی خواجه آن

زین به شرطیست که برداری سِتر

تا نباشد خللی در پس آن اِحرامت

عدد 5 ، هم رنج است و هم گنج،گنج است زیرا تنها حرفیست که مخرجش از روی قلب است و قلب، گنج حیات است و شکل ظاهریش نمای 5 را دارد و دیگر اینکه در هر لحظه ، ممات را به حیات برمی‌گرداند (قلب می‌کند). و خود، دو چشمه دارد(ﻫ) و 4 رگ اصلی که هر رگ ، 7 شاخه می‌شود و هر شاخه 28 دسته بندی،چنانچه کلّ اعضا و جوارح را جان می‌بخشد و سیراب می‌کند و جریان زندگی را در ظاهرِ چرخش خود ادامه می‌دهد. اما این5، حلقه‌ی اطاعت از جان دهنده‌ای است که قلب به اذن او می‌تپد. پس این‌جا محلّ اطاعت از حیّ مطلق و رضای اوست و آن کعبه دل است و سَرحلقه‌ایست که  تمام سلول‌ها و عروق در گردش خون به گرد او می‌چرخند و حیات ظاهر را از ظاهر آن و حیات باطن را که بندگی اوست از باطنش می‌طلبند . این حلقه، درون است اما حیات عمل برای بنده شدن از این گنج ظاهری و باطنی ، حلقه بندگی را به اطاعت درحیات ظاهر طلب می‌کند و آن گردن‌بند بندگی(5) به گردن خویش که سرّش ، متواضع شدن7 عضو است به عمل ، برای بندگی مولا(که دستور العمل کامل آن در کتاب آسمانی ما قرآن است زیرا قرآن صددرصد (از هر نظر) کتاب کاملی است) . اکنون حلقه‌ها(حلقه در حلقه داوود زمان) را می‌شماریم:

 1-چشم‌ها، که خود دو حلقه است.

2-گوش‌ها ، و آن‌هم دو حلقه است.

3-پیشانی، فرود آمدن به ایمان قلبی و تواضع کلّ اسرار از ازل تا ابد (همان‌طور که با سر به دنیا آمدیم و با سر نیز به قبر وارد می‌شویم).

4-دهان ، حلقه ظهور تمام نداهای قلبی و اطاعات باطنی و ظاهری است (شهادتین و تلاوت قرآن) .

5- دست‌ها ، که گیرنده کتاب الهی است که با اطاعت حق، دو حلقه دستبند را پذیرا می‌شود (ید =14، 5=4+1 (حلقه)، پس دو ید =28 (10=8+2) و دو حلقه =10(تعداد انگشتان)، و این همان عشر اعمال است و هر دست ، 15 بند و دو دست 30 بند دارند که مجرای توحید و 30 جزء قرآن و درآخر ، 30 =یک که همان وحدانیت الهی است و 30 معادل حرف ل است که مجرای توحید و جایگاهش عدد 12 می‌باشد. یدالله فوق ایدیهم

6- زانوان ، که به امر او عقاله شوند و بر اطاعت او ساجد شوند (همان‌طور که عرب برای ممانعت از حرکت اشتران بر زانوان آن‌ها بند زده و آن‌ها را عقاله می‌کردند).

7- انگشتان شصت پا، به نشانه اینکه میزان حرکت پاهاست و قدم در راه حق گذاشتن ثابت نمی‌شود الا به میزان، و برای شیعه و پیرو شدن میسر نمی‌شود الا به اینکه پای خود را پشت پا و جای پای امام زمان خویش قرار دهیم .درحدیث مبارکی آمده‌است: روزی راوی دید که سلمان فارسی(رضی الله عنه)همراه امیرالمؤمنین(ع) به مسجد تشریف بردند راوی گفت هنگامی‌که من به دنبال ایشان به مسجد می‌رفتم یک جای پا بیش ندیدم، وقتی از سلمان پرسیدم چگونه وارد مسجد شدی درحالی‌که جای پا نداشتی؟! ایشان فرمود: من پایم را جای پای امامم می‌گذاشتم. پس حلقه بندگی تمام وجود را احاطه می‌کند. همان‌طور که خون در گردش خود به دور قلب می‌گردد و ساجد می‌شود، انسان هم در محور چرخش خود، در تمام امور و در تمام عمر و در تمامی مسائل، باید به گرد رضای مولا ساجد شود تا حیات عملش از گردش به گرد کعبه جان؛که قلب تپنده‌ی حیات طیب،امام زمان(عج) است ،جان گرفته و باقی گردد.

زمانی این حلقه باز می‌شود که روز جوابگویی تمام وجود است در برابر پروردگار عالم، آیه 65سوره مبارکه یس: "الیوم نختم علی افواههم و تکلّمنا ایدیهم و تشهد ارجلهم بما کانوا یکسبون". امروز بر دهانشان مهری نهیم و دست‌هایشان با ما سخن می‌گویند و پاهاشان به کارهایی‌که انجام می‌دادند شهادت می‌دهند.

در نتیجه پروردگار عالم سبحانه و تعالی، برای اینکه خود را معرفی کند قبل از ظهور مخلوقات فرمود" انّی کُنتُ کنزاً مخفیّا فاَحببتُ و ان اَعرَف" اینست و جز این نیست که من گنج مخفی بودم که دوست داشتم خود را معرفی کنم. پس عالم حجاب را در محجوبیت سرّ خود ، با عدد 5 نور باطن و 14 نور ظاهر، ظهور داد. و همه‌ی عوالم را در عالم دیگر پیچید. قال الله تعالی"یولِجُ اللیلِ فی النهار و یولِجُ النهارِ فی اللیل"( آیه6 سوره مبارکه حدید) فرمود: شب را از درون روز و روز را از درون شب ظهور داد. (زن را از درون مرد و مرد را از درون زن پدید می‌آورد)

فلاسفه و عرفا در مورد معراج رسول الله(ص) می‌گویند: عوالم مثل لایه‌های پیاز در هم پیچیده است و صعود از آن‌ها انجام نمی‌شود الا به پاره کردن لایه‌ها. پس پروردگار عالم برای او خرق التیام کرد. یعنی لایه‌ها راپاره کرده و عوالم را شکافت و حضرت از عالم ماده به عالم ملکوت و جبروت و کرسی و عرش و بهشت و جهنم تا به بالاترین عالم که عالم قرب است و حدّ آن‌را پروردگار عالم می‌فرماید "قابَ قوسین او ادنی" نزول اجلال فرمود و با کنار زدن حجاب‌ها تا حدودی اسرار را برای آدمیان آشکار فرمود.

پس دنیا که عالم اسفل السافلین است، ظلمانی‌ترین عالم است که لیل نامیده شده است (شب و تاریکی).پس تمام دنیا شب است، و برای رسیدن به یوم القیامت که روز است باید حجاب‌ها را با عمل به نورِ هدایت که همان قرآن کتاب آسمانی است و شیعه شدن به وجود 14 معصوم (ص) که هادی صراط مستقیم هستند ، کنار بزنیم تا به صبح پیروزی و قبولی عمل و رو سفیدی در محضر مولایمان  نایل شویم .

جلوه جمال و جلال پروردگار در زنان ومردان

براستی هر چیز که قیمت و ارزشی دارد، در پرده حجاب قرار می‌گیرد! خداوند متعال بهترین مخلوق خود، انسان را خلق کرد و فقط به او قابلیت داد تا محرم اسرار او شود و معرفت به خالق خود پیدا کند و از عالم صفر(اسفل السافلین) به اعلا برود و تنها او قابلیت پیدا کرد که خالق سبحانه و تعالی، او را به صورت اسم مبارک رحمان خود خلق کند و ایشان را مجرای رحمت خویش قرار داد تا ظرف علّم الاسماء او شود و ظرف وجودش مذکّر وی گردد (یعنی ظرف ذکر اسماءالله) و خلیفه‌ی او در زمین گردد،"انّی جاعلٌ فی الارضِ خلیفه". پس چگونه می‌توانیم شاکر مولای خود شویم. شکر میسر نمی‌شود الا اینکه به معرفت حقیقت خلقت خود برسیم ، تا خدای خود را بشناسیم و اولیای خود را تبعیّت کنیم ، چه زن باشیم و چه مرد. پیامبر اکرم (ص) فر موده‌اند: من عرف نفسهُ فقد عرفه ربهُ.

از قول پیامبر بزرگوار(ص) آمده‌است، اول عالمی که خلق شد، عالم حُبّ بود (عدد کلمه حب برابر 10 می‌شود که همان ، عشر است) و آن نهایت محبت مولا به مخلوقاتش است که همه‌ی ظهوراتش و جلوه‌هایش از باب رحمت و برای همه موجودات در دنیا (رحمت رحمانیت) و بالاخص انسان‌های مؤمن در آخرت (رحمت رحیمیت) است. محبت مثل ملات بین دو آجر در ساختمان سازی است! که اگر نباشد هرگز بنایی به پا نخواهد شد و خدای مهربان کانون این محبت را در قلوب بندگان خود مخصوصاً جامعه زنان به ودیعه گذاشته است و شاید به خاطر این ودیعه ، زنان را مربی نسل آینده (در هر زمانی) برای فرزندان خویش قرار داده است. و زینت داد محبت خویش را به مردان و زنان که آن‌ها جلوه جمال(زنان) و جلال(مردان) شوند تا عرصه عظمت آیات کمال خویش باشند. این دو جلوه هر دو در هم پیچیده‌اند و جدا شدنی نیستند ، درحالی‌که زنان ظاهراً جلوه جمال هستند باید در قلب خویش جلوه جلال عظمت او باشند و مردان که جلوه جلال را در ظاهر حفظ می‌کنند ،  باید قلبشان جلوه جمال حق باشد. راستی یعنی چه؟!

من درس را این‌گونه از زبان حق تعالی باز می‌کنم، هنگامی‌که حضرت آدم (ع) خلق شد پروردگار عالم در قلبش علم اسماء را قرار داد و ایشان مذکّر یعنی ظرف ذکر شد و خلقت ایشان در بهشت بود و بهشت ، جمالِ حق تعالی است و آدم (ع) که جلوه جلال عظمت اوست از درون بهشت ظاهر گردید آن هنگام آدم(ع) برای انجام تکلیف خود(جاعلٌ فی الارض خلیفه) باید در زمین قرار می‌گرفت. پس بهشت او؛خلقت جمال در صورت حوا (س) خلق شد و پروردگار عالم فرمود: لتَسکُنوا، برای تسکین دادن و سکنی گزیدن و برای رسیدن به آرامش همیشگی خود و فرزندانش ایشان را خلق و همراهش گردانید (زیرا در باطن هر دو یک وجودند اما لازمه زندگی در دنیا زوجیت است) زیرا  تمام آنچه که پروردگار عالم به حضرت آدم (ع) عطا فرموده بود دفعتاً به ایشان اعطا شد و به آدم(ع) فرمود ایشان مؤنث، یعنی دوّمی تو است. آدم(ع) خود، جلوه جلال بود و قلبش جلوه جمال شد، هردو کامل شدند. حوا(س) خود،جلوه جمال بود و قلبش جلوه جلال گشت به هدف بندگی، پس هریک باید در جایگاه عبادی خویش انجام وظیفه می‌کردند تا بنده او باشند.

آدم(ع) که خود پیامبر حق است ، حرکت و پیشوایی جنگ و جهاد و مقابله با تمام ناملایمات و وظیفه سنگین فرقان بودن (جدا کردن حق از باطل) و صفوه الهی به او محوّل گشت، تا بتواند راه را برای فرزندانش هموار و رسالت خویش را صحیح و سالم به پیامبر بعدی بسپارد. بنابراین با برداشتن حجاب ظاهر،کارها بر او هموارگردید تا آینه جمال قلبش بدون حتی یک ذره ظلمت، سالم بماند تا تحویل صاحب جمال شود.

حوا(س) که جلوه جمال است باید مسئولیت سکون و آرامش و برپایی بهشتِ "لتسکنوا"را  برای خانواده خود و همچنین هموار کردن راه را برای پیروان خویش مهیا سازد، پس موظف می‌شود که جمال خویش را به ظاهر، در حجاب سکون قرار داده تا قلب خویش را مذکّر جلال حق گرداند. پس ظاهرِ حجاب=14=4+1=5  یعنی حلقه بندگی است،در اینجا لازمه بندگی و اطاعت پروردگار عالم در ظاهر، همه زنان عالم گردیدند(تا مانند دُرِّ، بین صدف خلقت باقی بمانند).

در علم حروف، هرگاه بخواهیم مخارج حروف را پیدا کنیم، حرف را ساکن و یک همزه بر سر آن می‌آوریم آن‌گاه حرف را می‌خوانیم مثل ل که می‌شود (اَلْ) زنان نیز سکون هستند و از ایشان مخارج حروف یعنی نسل‌ها ظاهر می‌شوند.حال ببینید مرد و زن در کنار هم در حالی‌که خلقت هر یک کامل است اما تکمیل کننده یکدیگر هستند، چون نسل آینده ودیعه خداوند به ما می‌باشد، پس باید با اطاعت مقبول ، سالم به صاحبش برسانیم. پروردگار عالم مسئولیت سه امانت را به دوش زنان گذارده‌است:یکی باروری حمل برای تولد فرزندان، دیگری محبت بی‌دریغ نسبت به فرزندان و سوم تربیت و هدایت آن‌ها.

پس برای اینکه این امر به خوبی محقّق شود، زنان در اطاعت بندگی خود چنان باید عمل کنند که در جایگاه سکون خلقتیِ خویش ، حلقه‌ی بندگی خدا را به صورت کامل ادا نمایند و حجاب ، یک مصونیت است نه محدودیت، چون می‌توانیم با حجاب صحیح در همه امور اجتماعی و خانوادگی مصون از گناه بمانیم و ودیعه‌ی جمال حقّ را بدون لکه گناه در حفظ جلال قلبی خود پاک و مبرّا نگه داریم.

 تعریف کلمه زن و مرد از نظر حروف

اسم زن:  1 حرف (ز)،آخرین حرف راز و (ن) همان نون ساکن وجود است که در عین پنهانی ، آشکار و در عین ظهور، غایب است. حرف (ز) عدد ابجدش 7 است که آن کتاب هستی است {کلّ باطن قرآن در7 آیه(سوره حمد) و7 حرف(بسم الله سوره حمد) است} آسمان‌ها 7 و زمین نیز 7 است، 7 نفس و 7 روز هفته و ... .

دنیا از جنس ماده است پس آخرت هم ، که گیرنده است و زاینده، ماده است. نکته‌ای در ماده است ، نزول کتاب هستی زندگی(7)، در دنیای ماده نازل شده و در اینجا خوانده و عمل می‌شود و زایش آثارش برای هر شخص الی یوم القیامه است. شاید به همین دلیل است که ماده، خیر کثیر است و خیر ماندنی!

حرف "زا": از حروف جهریه و ظلمانی است،طبیعتش بادی غربی،از دسته‌ی حروف مائیه (آبی) و ملک آن سرفائیل است. لازم به ذکر است که رنگ آبی متعلق به فاطمه زهرا(س) است(در کارشناسی رنگها ،اصل رنگ آبی  در دنیا نیست و دو رنگ شبیه یا نزدیک به رنگ آبی وجود دارد).

حرف (ز)، ازحروف جهریه است و باید با صدای بلند ادا شود(مثل خواندن سوره مبارکه حمد در نماز صبح و مغرب وعشا برای مردان). بنابراین درحقیت دنیا،که لیل است و زن هم خود،چون ستر است و درحجاب ظهور دارد، باطنِ لیل می‌شود. پس سکون در سکون، می‌شود صدای جهر او (عدد ابجد صدا=95 و برابر صاد ،که حرف(ص) به تنهایی عددش 90 است (میم=90) و جایگاه عددی(ص)درحروف الفبا برابر 18 است، و این حقیقت تجلی ظهور خانم زهرا(س)در دنیا می‌باشد) صاد چشمه‌ای است در عرش و فاطمه زهرا(س)، کوثر است یعنی چشمه‌ای که خیر کثیر است و هرگز تمام شدنی نیست و این اسم یکی از اسماءِ قرآن کریم است و نام سوره‌ای است در قرآن که تقریباً تمام کلماتش یک بار در قرآن ظاهر شده‌است و این سرّ دُرّ یکدانه‌ی پروردگار عالم ؛ سیّده النّساء العالمین است، که چهره ایشان بر هیچ‌کس عیان نگشت ولی صدای زندگی و عمر پر برکتش الگوی تمام جهانیان الی یوم القیامت گردید.

عدد ابجدکلمه لیل= 70 است،  برابر با عدد ابجد حرف (ع)، که عین خود به معنی، چشم و چشمه می‌باشد. همان‌طور که خانم زهرا(س) حقیقت لیل بود او خود لیل را به پا می‌داشت تا مهتاب نورش در پس پرده‌ی ظلمت شب به تمام ستارگان عالم نور بخشد و به تمام جماد و نبات، رنگ و طعم دهد و مُقدّم در طلوع حرکات شود.

او با قیام لیلش دنیا را که باطناً اسفل و تاریک است، ارتقاء درجه می‌داد تا ساکنان دنیا بتوانند خود را به اعلای صبح بکشانند و شمس وجود بتواند از درون سَحَرَش طلوع کند. چنانچه تولد ائمه (ع)، در سحرگاه بود و همه با وجود خود، طلوع را آوردند و چنانچه قدر در لیل نازل شد(انّا انزلناهُ فی لیلة القدر) و احیا گرفتن ، در شب است، یعنی تمام عمر ما ، یک شب است. پس احیا، برای گرفتن قدر بسیار واجب است تا مرده‌های وجود خود را زنده کنیم و در نور مهتاب ولایت ، قد بکشیم و صورت و سیرت انسانی پیدا کنیم تا در چشمه‌ی لیل(عین) چشمه‌ها و عیون دل را به رازهای آفرینش خود بینا کنیم تا در طلوع صبح خود از وَتر (تَری) حقیقت گذشته و در جایگاه رضوان پروردگار عالم جایگزین شویم و آن یوم القیامت است.

معراج پیامبر(ص) درشب بوده‌است (آیه 1 سوره مبارکه اسراء)، و در حقیقت لیل، چادرِروزاست. بانوانِ شیعه زهرا(س)! اگر بخواهید به گنج وجود خودتان که همان سکون و بهشت آفرین بودنتان است، برسید باید بنده مطیع خدا و شیعه وجود مقدس 14 معصوم (ص) مخصوصاً فاطمه زهرا (س) باشید. در 7 آیه مبارکه قرآن، کلمه حجاب و حجاباً آمده‌است. قال اللهُ تعالی "قُل للمؤمنین یغضُّوا مِن ابصارهم و یحفظوا فروجهم" پروردگار عالم اول به مردان خطاب حجاب فرمود، فرمود: پیامبرم، به مردان مؤمن بگو که چشم‌های خود را از نگاه ناروا به نامحرمان بپوشانند و حفظ کنند فروج خود را از نامحرمان. چون به نظر من آقایان از راز حجاب جدا نیستند و همان‌طور که گفته شد، حجاب ، شیعه شدن به وجود مقدس معصومین(ص) یعنی 14 است و حجاب مردان بسی سخت‌تر از حجاب زنان است چراکه آنان باید چشمان خود را از نگاه نامحرم بپوشانند (لیل وجودشان)، آن‌ها باید در آینه جلال ظاهر خود ، هرگز جمال پاک قلبشان را لکه‌دار نکنند ، پس جز حریم حلال ، دایره‌ی دید آن‌ها بالا نرود و برای حفظ نگاه خود مستلزم آن هستند که جذب نگاه هم نکنند، پس حفظ فروج برآن‌ها واجب است. زیرا وقتی عرضه‌ای نباشد ، خود به خود تقاضایی هم در پی آن نیست. پس باید خود را طالب نگاه نسازند و حجابِ در حدّ خود را حفظ کنند.

امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند: دنیا سه بار با تمام زینتش به من عرضه شد و به دنیا نگاه نکردم و فرمود به دنیا گفتم که تو را سه طلاقه کردم. خودتان می‌دانید که دنیا نظیر دیگری ندارد که محلّل بیاورد. و هرگز دنیای هوای نفس در ایشان و همسر و پسر عمّ بزرگوارش و فرزندانش نفوذ نکرد. در آیه 129سوره مبارکه نساء خداوند خطاب به مردان می‌فرماید:"ولن تستطیعوا ان تعدلوا بین النّساء و لوحرصتم فلاتمیلوا کلّ المیل فتذروها کالمعلّقه و ان تصلحواوتتّقوا فانّ الله کان غفوراًرحیما" شما هرگز نمی‌توانید عدالت را (از نظر محبت قلبی) میان زنان بپاکنید، هر چند کوشش نمایید ولی میل خود را به کلّی متوجه یک طرف نسازید که دیگری را به صورت زنی که شوهرش را از دست داده درآورید و اگر راه صلاح و پرهیز پیش گیرید خداوند آمرزنده مهربان است. (لن) در این آیه مبارکه به معنای هرگز ابدی است یعنی هرگز شما نمی‌توانید در محبت دلتان عدالت داشته باشید ، پس دید خود را فقط به یک زن روا بدارید و حریم خود را به عنوان بندگی حفظ کنید. و این در تعریف حرف "ز" از کلمه زن بود و چون "ز" از حروف ظلمانیست و نون از حروف نورانی، ظلمت همان حجاب است که بر ظاهر نون نورِ وجود زن پوشیده می‌شود تا در جایگاه بندگی خویش تجلی کند(ن ، باطن جمال اوست).

 حرف( نون) :حرف نون از حروفی است که در بیشتر کلمات قرآن قرار گرفته و بیشترین حرفی است که در کتاب آسمانی به صورت ظاهر و تنوین نوشته شده‌است و باخود سِرّ معانی را اظهارکرده و خیرات و گنج‌های وجود قرآن را ظهور داده‌است و شاید خود، جوهر کلام الله است. در اسرار حروف، نون در جرگه‌ی عارفان بنام و خاص(آیة الله)است و ملک آن حولائیل است ، طبیعتش خاکی جنوبی و از دسته حروف آسمانی یا هوائیه است.

 دو حرف در حروف عربی دو مخرج تلفظی دارد: (ن) و (م) ؛یک مخرج در دهان و یک مخرج در بینی که به آن غُنّه می‌گویند و حرف (ن)یکی از استثناهاست، که درحالی‌که نوشته نمی‌شود ولی خوانده می‌شود یعنی بصورت تنوین می‌آید و پشت تمام حروف الفبا کار می‌کند.پشت6 حرف حلقی(ح خ ه همزه ع غ) اظهار، پشت6 حرف(ی ر م ل و ن ) ادغام ، پشت یک حرف(ب) قلب به میم  و پشت 15 حرف(بقیه حروف) اخفا می‌شود. 

این حقیت کلی درباطن، مخصوص بانوی دو عالم حضرت زهرای مرضیه(س) می‌باشد و بقیه زنان درجلوه وجود ایشان قرار می‌گیرند. حال معنا را درک کنید و به این همه نعمت شاکر باشید. (کاش مجالی بودتا در وصف این حرف بیشتر بنویسم!) 

فقط بگویم که عدد ابجد حرف ن=50 است و جایگاه عددیش برابر با 14 است که برابرعدد حجاب می‌شود(حجاب=14).

عدد ابجد بهشت =707 است ، اگر ارقامش راجمع کنیم می‌شود 14 و 5=4+1 که 5، همان حلقه بندگی می‌باشد. امیدوارم متوجه کامل معنی برای شناخت خودمان بشویم. این حقیقت وجود خانم دو عالم سیده نساءالعالمین(س) است که او راضیه و مرضیه است و زینت این بهشت،حسنین(ع) هستند؛ سیدی شباب اهل الجنه {درواقع،14 معصوم(ص)} همه درحلقه نون (بندگی) قراردارند که همان ظرف بهشت است. تمام خوبان عالم با رمز "راضیة مرضیة فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی" وارد بهشت می‌شوند. شاید این سِرّ است که حضرت رسول (ص)می‌فرماید: "زهرا(س)، امّ ابیهاست" و شاید سِرّ دیگری فاش می‌شود. پروردگارعالم به مریم(س)،حضرت عیسی(ع) راعطافرمود، پس بدانید ای اهل عالم که پروردگار جلّ جلال شأنه به بهترین مخلوق خود (حبیب الله؛ مصطفای وجود) یک دختر عطا فرمود و یک سوره در شأن مقام ایشان نازل فرمود:"بسم الله الرحمن الرحیم*انّا اعطیناک الکوثر* فصلّ لربّک وانحر*انّ شانئک هوالابتر" و کلّ قرآن را کوثر نامید (خیرکثیر).

در حروف مرد، از نظر صفات حروف ،دو حرف اول آن: (م،ر) نورانی و حرف سوم که دال است ظلمانی می‌باشد. همان‌طور که گفته شد، ظاهرش جلال است و نورانی و احتمالاً بدون حجاب، اما در باطن به حرف دال که ظلمانی است باید جمال را نورانی کند و برای حفظ ادب بندگی، دال خود دلالت بر نگه داشتن آن دو حرف نورانی می‌کند.

برحسب ظاهر و اهمیتی که عموم عرف مردم به کارهای آقایان می‌دهند، خطاهایشان کمتر دیده می‌شود و این خطر بزرگی است برای جامعه‌ی مردان مؤمن! که اگر بخواهند محرم راز بندگی پروردگار عالم شوند، باید چشم و گوش و دهان و همه وجود خود را محبوس در حلقه‌ی بندگی کنند و این معنای" یحفظ فروجهم "می‌شود.

همواره به مردان ، لقب آقا داده می‌شود و حروف کلمه آقا همه نورانی است چراکه یک مرد مؤمن باید به عدد باطن خود ‌برسد و آن عدد102 (=آقا) که برابر با عدد ابجد کلمه (اعلا) می‌باشد وآن‌گاه می‌تواند جمال قلبش را سالم نگه دارد. یعنی تازه، شیعه‌ی مولا علی(ع) می‌شود که او علیِّ اعلا است و به نام او و به شیعه بودن او و صادق شدن بین ظاهر و باطن خویش می‌تواند پرده‌گشای به اعلا رفتن خانواده خویش و نیز خویشانش شود و در جایگاه عددی خود قرار گیرد که جایگاه عددی کلمه آقا= 21 و آن حیات طیب است. زیرا گیرنده‌ی قدر می‌شود و قدر خود را می‌فهمد. این اسرار حجاب است که با زحمت و با کنار زدن آن، باعث ترقّی و تعالی روح و جسم زن و مرد می‌شود.

اما زن اگر بخواهد به حقیقت بندگی خود برسد باید به کلمه نساء (حروف نسا هم نورانی می‌باشند) نائل شود یعنی در دو دنیا خانم باشد. نکته بسیار مهم و قابل توجه این‌که هدف و به مقصد رسیدنِ حقیقت بندگی، گرفتن درجه‌ی خلیفة الهی است و آن میسّر نمی‌شود الا به رضایت خدا.

عالمان علم حروف اقرار دارند که مقام فوق در باطن رسیدن به حرف الفِ وجود است. چون صفات الف به گفته ائمه(ع)، گرفته شده از صفات الهی است. عدد ابجد کلمه نسا= 111 و برابر با عددابجد( الف )می‌شود و تنها سوره‌ایست که این حقیقت را در میزان حرف الف جلوه می‌دهد. اگر کلمه نسا را با همزه بنویسیم نساء، عدد ابجد همزه بسیط(ها،میم،زا،ها) برابر110 است.

  ن             س                      الف              همزه(ها،میم،زا،ها)

50      +   60 = 110             (111)              110

قامت الف که کلّ عدد کلمه نساء بود، خود در وسط ،چنان میزان کننده قرار می‌گیرد که از دو طرف حروف به یک میزان اعداد را حفظ می‌کند(110)که فقط فاطمه زهرا(س) و امیرالمؤمنین(ع) دو کفّه‌ی این ترازو هستند و قامت الف که خود، عدد ابجدش یک است، با هر طرف که جمع شود، جلوه ظهور الف می‌باشد که سرّ الف در این زوجیت است! والله اعلم

تمامی زندگی جسمانی و روحانی مردان از دامن زنان جلوه می‌کند تا به تعالی وجودی خود یعنی به قامت الف برسند. چنانچه پیامبر(ص) می‌فرمایند: فاطمه(س)امّ ابیهاست. پس الف جلوه نمی‌کند الا به وجود سیده النساء العالمین(س) در ادامه‌ی آیه مبارکه در سوره نور امر حجاب به زن‌ها می‌شود و می‌فرماید: "قل للمؤمنات ..." که امر می‌کند پروردگار عالم به زن‌های مؤمن که چشم‌های خود را از نگاه‌های ناروا به نامحرمان بپوشانید و فروج خود را از نامحرمان حفظ کنید. اگر بخواهم حروف را معنی کنم همین قدر بگویم که بانوان محترم تمام وجودشان چشم است (به حقیقت لیل) و نور، و چون جمالند پس عدد کلمه حجاب(=14) به عنوان بندگی کامل "و یحفظوا فروجهنّ "حلقه بندگی می‌شود (5=4+1) که از سر تا پای او را که نور است حفظ می‌کند. شاید بهتر است این‌طور گفته شود، شعله بدون حباب هرگز نمی‌تواند به طور کامل اثر بخشی خود را نشان دهد و دود می‌کند پس حباب، مشکات وجود است و حقیقت وجود را به صورت جامع و کامل منوّر می‌سازد. دو نتیجه می‌گیریم: اول آنکه با حجاب صحیح جمال خویش را برای رضای خدا بدون سیاهی گناه ، حفظ کرده‌ایم و رو سفید در محضر حق وارد می‌شویم و دوم آنکه اگر حجاب ظاهر را برداریم مثل آنکه حباب را برداشته و چراغ بدون مشکات، جمال ظاهرمان را ظلمانی و جلال قلبمان را از میان می برد و آینه وجودمان می‌شکند.

در زمان حیات خانم زهرا(س)، روزی حضرت از شخص یهودی مقداری گندم یا جو گرفتند تا برای مستمندان نان بپزند و در مقابلش چادر خود را به ایشان امانت دادند. در نیمه شب زن یهودی برخواست و برای کاری به غرفه شوهر نزدیک شد،دید که نور عجیبی به آسمان می‌رفت و عطری خوشبو فضا را معطرکرده بود تعجب کرده و نزد شوهر آمده و گفت چه آوردی؟ ایشان فکرش نرسید و باور نکرد زن دست شوهر را گرفت و به غرفه برد مرد نگاهش افتاد به چادر حضرت زهرا(س) و شروع کرد به گریه کردن و داستان را گفت ، همانجا هر دو مسلمان شدند و فردا فامیل‌های خود را آوردند و هفتاد نفر آن‌ها مسلمان شدند.

پروردگار عالم، یک بار پرده حجاب باطن را از روی چادر زهرا(س) برداشت و حقیقت عمل خالص ایشان را که اطاعت محض پروردگار عالم است به پیروانش نشان داد یعنی چون آیه‌ی قرآن نور است و اسم مبارک قرآن هم نور پس به عمل کننده به آیات قرآن نورٌعلی نور می‌دهند و این نور هدایت است. بنابراین حجاب باید در جامعه هدایتگر باشد نه منحرف کننده پس حجاب، دل بخواهی نیست و باید روی الگوی خدایی باشد{قرآن کریم و اهل بیت (ص)}.

خواهران عزیزم چه شده که غربی‌ها دل سوزتر از پروردگار مهربان شده‌اند که به شیعیان زهرا(س) جهت می‌دهند وآن‌ها را از شاخه‌های بهشتی قرآن و از امام زمانشان جدا می‌سازند؟!!!

 قیمت هر انسان مؤمن به محکم بودن وثابت بودن در عقیده و نفوذ ناپذیری او می‌باشد. راستی چرا قیمت طلا همیشه به روز است و در همه زمان‌ها زینت گوش و گردن و دست و حتی پا و زینت در و دیوار می‌باشد؟! چون فلزی است نفوذ ناپذیر و هرچه خالص‌تر باشد، قیمتش بیشتر است. پس بدانید در قیامت و حتی در قبر ، مزد نفوذ ناپذیری خود را می‌گیرید! کسانی که خالص شده‌اند و هوای نفس نتوانست در آن‌ها نفوذ کند ،آن‌ها در قبرهم بدنشان تا قیامت صحیح و سالم می‌ماند و این درسی است برای زنان و مردان مؤمن. نتیجه اینکه خودت را بشناس! که تمام گوهرهای دنیا ارزش یک نَفَس تو را ندارد و مولای مهربان فرمود همه نعمت‌های زمینی و آسمانی خود را برای تو آفریدم و تو را برای بندگی خودم. قال الله تعالی "انّ الله اشتری من المؤمنین انفسهم واموالهم بانّ لهم الجنّة"(سوره مبارکه توبه آیه 111) می‌فرماید بهترین خریدار منم پس به دشمن ،خودت را نفروش و من بهترین دوست تو هستم چون قیمت تو را ، من می‌دانم. زیرا اوست که بهترین بندگان خود را برای هدایت ما فرستاد و آن عزیزان جان خود را در راه رضای او دادند. 

گناه نکردن، خود جهاد فی سبیل الله است و بالاترین جهاد، جهاد با نفس امّاره می‌باشد.روزی حضرت رسول(ص) ثواب جهاد را برای مردان می‌فرمود خانمی برخواست و گفت:یا رسول‌الله چرا ما از این ثواب محروم باشیم، حضرت فرمودند: جهاد المرء حسن التبحر. یعنی یک زن با ایمان اگر به وظایفش عمل کند، در تمام عمرش در جهاد است. امیدوارم معنا را درک کنید.

اگر یک خانم همانطور که گفته شد امانت‌های محوّل شده را سالم به مولایش تحویل دهد آن‌گاه مزد خود را (که بهشت زیر پای اوست) می‌گیرد، به مقام رضا می‌رسد. اوست که به قول امام خمینیرحمه الله با یک دست گهواره را تکان می‌دهد و با یک دست دنیا را. و پشت سرِ هر مرد موفقی یک زن موفق است. و زنان خود، سُکان دارند تا کشتی خانواده به سلامت به ساحل نجات برسد. پروردگار عالم دامن زن را مهد تربیت مردان بزرگ قرار داد که بهشت زیر پای مادران است، اما چگونه مادرانی؟!

همیشه از اول خلقت کنار مردان بزرگ، خانم  والا مقامی بوده‌است: درکنار آدم (ع)، حوا(س) و در کنار ابراهیم(ع)، هاجر(س) و در کنار حضرت محمد (ص)، حضرت خدیجه(س) و درکنار حضرت علی(ع)، حضرت زهرا(س) و در کنار حضرت امام حسین (ع)، حضرت زینب (س).

همیشه زنان ، سربازان گمنام و ایثارگرانی هستند که زمینه هر نوع پیروزی و شکوفایی را برای مردان فراهم می‌کنند!چنانچه حوا(س) یکی از زنان بهشتی و مادر جسمانی تمام زنان و مردان عالم استالی یوم القیامهوآسیه (س) تنها زنی‌که بدون گناه در بیت فرعون به مقامی رسید که دامنش مهد تربیت موسی(ع) گردید و ایشان در مقامیست که تمام بندگان گنه‌کار در شبهای احیاء خداوند را قسم می‌دهند به وجودش، تا مگر خداوند از گناهانشان درگذرد و حضرت مریم(س) ،تنها زنی ‌که از طرف خداوند  برگزیده شد (آیه42سوره مبارکه ال عمران: و اذ قالت الملائکة یا مریم انّ الله اصطفاک و طهّرک و اصطفاک علی نساء العالمین) و بدون همسر صاحب فرزند شد. و اول شهید اسلام ، خانم سمیه؛ مادر عمار یاسر(رحمه الله) می‌باشد و اول کسی که زمین برهوت مکّه را به سعی صفا و مروه‌اش زم زم مزد گرفت و مهد آبادی جان جهانیان گردید، هاجر(س) بود و اول کسی که تمام ثروتش را به پای اسلام و قرآن، مهریه قرار داد خدیجه(س) بود و کمک رسالت پیغمبر زمانش گردید و اول زنی که شفاعت کبری شامل حالش، و کوثر قرآن باطن وجودش، و حقیقت قدر در لیله جانش و دامن مطهرش،امّ همه معصومین(ص) و طاهرین عالم است و تنها کسی که دامن شفاعتش کلّ صراط عالم را به جلوه هجده هزار منزل دنیا پر می‌کند و آنچه از زن و مرد که قابل شفاعت باشد با پیوستن به دامن او به رضوان الهی نائل می‌شود و تنها کسی‌که واسطه خلقت و واسطه رحمت و معنای وجود است که رضای خدا در رضای اوست و غضب خدا در غضب او و نیز تنها کسی‌که بعد از پیغمبر(ص)، ملک جبرائیل(ع) بر او نازل می‌گردید، کسی نیست جز فاطمه زهرا سیده النساء العالمین(س) که باعث افتخار همه‌ی زنان شیعه و محبّ اوست و تنها کسی که حقّ کامل رسالت امام حسین(ع) و رسالت عاشورا و برپاداشتن حقایق قرآن و اهل بیت(ص) را با تحمل مصائب و رنج‌ها به کامل‌ترین صورت و زیباترین جلوه به انجام رساند زینب(س) بود.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۹/۱۱
عذرا شفائی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی