لب الالباب (راز حروف)

عرفان ابجدی حروف

لب الالباب (راز حروف)

عرفان ابجدی حروف

لب الالباب (راز حروف)

بسم الله الرحمن الرحیم

بنام پروردگار که سرّ اسماء اعظم خود را با سه حرف "الف"، "س" و "م" (اسم) فاش کرد. که عدد ابجد این سه حرف "101" است و از مجرای ولایت "با" و رسالت "سین" ظهور دارد (بسم).

بنام مولایی که در عین "غیب الغیوبی" ظاهر و در عین "ظهور" غایب است، و با صفات "رحمان" و رحیمش" کل نعمتهایش را بر ما منت نهاد.
ع شفائی



هدف از ایجاد این وبگاه، رسیدن به معرفت مولایمان، پروردگار عالم و ائمه معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) و حقایق و معارف قرآن است.
در این راه همواره، آن بزرگواران مددرسان بوده و با دست غیبی راه صحیح را گشوده اند و عنایاتی بسیاری به دست آمده است.

عنایت شود: نشر و استفاده نا صحیح از مطالب بدون ذکر منبع، شرعا صحیح نیست.

برای تهیه کتاب های مجاز منتشر شده توسط نویسنده و مولف مطالب فوق، میتوانید با شماره زیر ارتباط برقرار نمائی

09308839373 لطفا در ایتا یا واتزاپ پیام ارسال فرمائید





گنج الف (بخش دوم)

سه شنبه, ۷ دی ۱۴۰۰، ۰۸:۴۰ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

صفات الف

هر یک از حروف تهجی 5 صفت اصلی دارد و در بعضی حروف صفت عارضی دارد. اما الف ، فقط صفات اصلی را داراست و احکام آن این چنین است. الف ، طبیعتاً از ترقیق و تفخیم مبرّی است زیرا از حروف جوفی یا هوایی است و قائم به غیر می‌باشد. و اگر تکیه گاهی نداشته باشد ، مجرد صوت است. هرگاه الف بعد از یکی از حروف استفال قرار گیرد ، ترقیق می‌شود مثل: مَالِکَ- ایّاکَ و اگر بعد از یکی از حروف استعلا قرار گیرد ، تفخیم می‌شود مثل: قال- صاد.

در کتاب مخزن العرفان از خانم امینعلیها الرحمه صفحه 68 می‌فرماید: از علی بن موسی الرضا(ع) است که از صادق آل محمد(ع) از معنی (الم) سوال شد ، ایشان پاسخ فرمود: الف را صفات شش گانه‌ای است که مطابق می‌گردد با شش صفت از صفات حق تعالی:

 1. الف ، ابتدا حروف است. حق تعالی  نیز مبدا تمام خلق است.

2. الف ، منفرد از باقی حروف است. خداوند نیز منفرد بوجود است.

3. الف ، متصل به حروف نیست. حروف متصل باویند. همینطور خلق متصل به حقّند و او سبحانه متصل به چیزی نیست ، تمام خلق محتاج به او و او محتاج به کسی نیست.

 4. الف ، منقطع و جدا و مباین از حروف است. خداوند نیز منقطع و جدا و مباین از خلق است.

5. الف ، سبب ترکیب و تالیف حروف است. حق تعالی نیز سبب تالیف و ترکیب موجودات است.

6. الف ، مستوی و مستقیم است. خداوند نیز عادل و درستکار است.

الف ، یکی از اسماء الهی و آلاء حق تعالی است و مفتاح همه حروف ، حرفیست ازلی و کشیده شده تا ابد. سِرّالاسرار حروف است ، الف که در تمام حروف جاریست در حالی که عیان حروف قرار دارد. گویا این کلام اقتباس شده از کلام امیرالمومنین(ع) که فرموده از برای هر کتابی سِرّی است و لُب و جوهر قرآن ، حروف تهجی است.

 بعضی از اهل قرآن می‌گویند: الف ، اظهار وحدت است ذاتاً و صفاتاً و منفرد بودن بوجود حقیقی ازلاً و ابداً. "کان الله و لم یکن معه شیء." همیشه خدا بود چیزی با او نبود. اشاره دارد به اسم قیوم او. موجودیست قائم بنفسه مقوم لغیره. یعنی قائم به نفس خودش و باعث قوام غیر خودش. بنابراین الف ابجد دلالت دارد بر ذات باری تعالی و تمامی حروف در عربی با حرف الف خوانده می‌شوند مثل : با- تا- ثا ... . عدد ابجد حرف الف ، یک است.

اما صفات تجویدی الف: 1-صفت انفتاح  : الف ، تنها حرفی است که حرکت فتحه را به خود اختصاص می‌دهد. و هرگاه قامت الف مستتر باشد حرکت فتحه جایگزین آن است. همانطور که در قسمت حقیقت گنج الف نوشته شد : عدد 14 یعنی سِرّ گنج 4روی10 ؛ به حقیقت سبع مثانی که طبق کلام الهی هم وجود مقدس حضرت رسول اکرم(ص){که جانِ حمد است} و هم سوره مبارکه حمد{که جانِ محتوای کلّ قرآن است} ، سبع مثانی است یعنی 2 تا 7 تا (7×2=14) آیه مبارک 87 سوره حجر: "ولقد اتیناک سبعا من المثانی و القران العظیم" و براستی تو را سبع مثانی (2تا 7 تا) و قرآن بزرگ عطا کردیم.

پس همانطور که نام دیگرسوره مبارک حمد ، فاتحة الکتاب است ، حرف الف هم باب الفتوح همه فتحه‌های عالم است. این صفت ، خاصّ الفِ وجود است! {قابل ذکر است که در زیارت جامعه کبیره و زیارت مطلقه امام حسین(ع) می‌خوانیم: "بِکــُم فَتحَ الله و بِکــُم یَختِمُ الله" ، بِکــُم اشاره به وجود مقدس 14 معصوم صلوات الله علیهم اجمعین دارد}.

2-صفت سکون: صفت دیگر الف ، سکون است. زیرا سکون ، پایه حرکت است و سکون ، مقدمه حرکت است. همانطور که گفته شد الف هیچگاه اول کلمه نمی‌آید ؛  در وسط و آخر کلمات می‌آید (زیرا ابتدا به ساکن نداریم فقط مخصوص پروردگار عالم است). در ایام هفته روز اول هفته شنبه است که در مفاتیح دعای روز شنبه و زیارت مخصوصش متعلق به پیامبر(ص) است. در اصل شنبه سکونی است که بقیه شنبه‌ها بعد از او به عدد ظاهر می‌شود! فلسفه می‌گوید: سکون به عدد صفر است و صفر ، قوه‌ی پشت عدد است. و عدد ، زمانی کامل است که پشت آن صفر باشد. پس پشت یک ، همیشه صفر است. پس سکون هم برهانی است و هم ایمانی است!

پس حرکت فتحه بعد از فتح باب است ، از درون سکون به انوار حروف و معانی از آن فوران می‌کند و آثارش میوه و گل همان سکون در دنیا و آخرت جلوه می‌کند. در حقیقت کلّ مخلوق و کلّ عوالم همه زیبائی‌ها از یک خداوندی که جان سکون و غیب الغیوب است ظاهر و مظهر و متجلی شده است. وحدت به کثرت و کثرت به وحدت! پس اهمیت درس را به عنوان عرفان توحید و بنده شدن ظاهر می‌کند.

3- صفت استفال: کلمه استفال یعنی طلب پایینی کردن به عالم  سفل رسیدن ؛ یعنی دنیا. پروردگار عالم بر بندگانش منّت گذاشته که انسان‌ها بتوانند خلیفه او شوند ، او را صدا بزنند.{این صفت در حالیست که الف به صورت همزه ظاهرمی‌شود} عبادتش کنند و جالب است که با صفت انفتاح الف ، باب الفتوح باز شدن راه به اعلا رسیدن را به انسان عنایت فرمود. انفتاح از باب انفعال یعنی پذیرش پیدا کردن ، تأثیر پذیری. این گونه می‌توان گفت که ذره‌ای نیست که در این دنیا بیاید و از باب انفتاح بی‌نصیب باشد. اما جلوه قامت الف است که اندام انسان ، راست قامت و زیباترین شکل را به خود نسبت داده است. پروردگار عالم وقتی انسان را خلق فرمود به خود تبریک فرمود: فتبارک الله احسن الخالقین.

الف ، زمانی صفت استفال را ظهور داد که به صورت همزه ظاهرشد ؛ 21 حرف از حروف الفبا این صفت را به خود گرفته‌اند. خوب است بدانید این عدد جایگاه عددی کلمه یک می‌باشد (21=یک). امیدوارم متوجه منظور شده باشید چون عدد ابجد حروف الف با عدد ابجد کلمه یک برابراست (الف=30=یک) . صفت استفال یعنی نهایت بندگی خالصانه! درواقع حروف الفبای عربی 28 تاست که 4 تا 7 تا می‌شود، 3 تا 7 تای آن(21تا) صفت استفال را به خود گرفته و7 تای آن صفت استعلا. اولین شهید محراب علی ابن ابیطالب(ص){جان و باطن همزه} در شب 21 ماه مبارک رمضان به شهادت رسید(لعنة الله علی ظالمیهم من الاولینَ والاخرین الی یوم الدین).

نکته: شرح ابجدی عدد 1 به فارسی، عربی و انگلیسی

عدد 1 به فارسی ؛ یک ، به عربی ؛ اول و به انگلیسی ؛ وان خوانده می‌شود اما چون خالق و مبدعِ حروف ، پروردگار عالم است و تکلم ، صفت ذاتی حق تعالی است پس ملکوت آن به هر زبانی که باشد ، یکی است:

1)یک: 21 ماه مبارک رمضان، روز شهادت وجود مبارک امیرالمؤمنین علی(ع) در جایگاه عددی کلمه یک است که می‌شود 21 و عدد ابجد کلمه یک =30 است که ایشان خود ، حقیقت عدد 30 است و به دست مبارکش 30 جزء قرآن در یک جلد {21=یک=30 ، جلد=37=اول} کتابت شده است. پس حقیقتی از اسرار در ماه رمضان که نهمین ماه سال قمری است و روزه واجب است ، هویدا می‌شود. چنانچه اگر ارقام عدد ابجد کلمه قرآن(=351) را با هم جمع کنیم 9 می‌شود (9=1+5+3) که قرآن ، حقیقتِ روزه است و خداوند متعال می‌فرماید:لایمسّه الا المطهّرون(آیه 79 سوره مبارکه واقعه) . و در 21 این ماه باطنِ گنجی که خود ، روحِ این طهارت است به شهادت می‌رسد.

2)اول: درحالیکه کلمه اول ، اسم مبارک خداوند است ، حضرت علی(ص) ؛ خلیفة الله و اولین امام معصوم می‌باشد. جایگاه عددی کلمه اول=19 است . پس فرق مبارکش در جایگاه عددی کلمه اول ؛ در 19 ماه رمضان بدست شقی‌ترین اشقیا ؛ابن ملجم مرادیلعنةالله‌علیه شکافته می‌شود. چون ماه رمضان ؛ ماه 9 است در ظرفِ حروفی ، نُه نوشته می‌شود و عدد ابجد کلمه نُه=55 و جایگاه عددی حروفِ نُه=19است.

و تمام خزانه گنج اسرار عالم بالا را یکبار با تولدش در بیت الله الحرام افشا کرد و اسرار گنج قرآن از زبان مبارک پیامبر(ص) ، به دست مبارک امیرالمؤمنین(ص) در یک جلد مکتوب شد{جایگاه عددی کلمه جلد=19=اول و عدد ابجد کلمه جلد=37=اول} و یکبار دیگر با شهادتش افشاءِ تمام اسرار ولایت در گنج حیاتش تا ظهور آخرین منجی عالم بشریت؛ حجة ابن الحسن(ص) که نهمین فرزند امام حسین(ع) است ، را اظهار کرد! و حضرت ، در عدد 19 به حروف یعنی نوزده که عدد ابجدش برابر کلمه سجده است (نوزده=72=سجده) ، در محراب نماز سرِ مبارک را به بندگی خالصانه پروردگار عالم بر سجده گذاشت تا قلمِ وجود مبارکش در محراب بنویسد : بسم الله الرحمن الرحیم.

اما توجه کنید! چرا در مسجد کوفه؟! ایشان که در خانه کعبه ؛ محلّ نزول و سجده‌ی همه ملک و ملکوت ؛ بیت الله الحرام ؛ مسجدالحرام ؛ گنجِ ظهور وحدانیت و ظهور گنج الفِ وجود در دنیا ، متولد شده است. و قامت الِف را به علم لدنی و حقیقت اسرار توحید معرفی فرمود. در پایان عمر نورانی و مبارکش ، باید در مسجد کوفه پرواز ملکوتی داشته باشد زیرا عدد ابجد کلمه کوفه=111 و برابر با عدد ابجد کلمه الف است!!! آیا انسان متحیر به افشاء این همه حقایق نمی‌شود؟! که متذکر شدم این پرده برداری باید تا خلافت پر افتخار ظهور منجی عالم بشریت باشد که مقرّ حکومت ایشان هم در کوفه و جایگاه ایشان مسجد کوفه است! یعنی چه؟! خدایا توعالِم به اسراری، آیا افشاء گنج الف نیست؟ زیرا خود وجودهای مبارک ، حیات زنده‌ی گنج الف هستند. پس آن روز ، تمام خزائنِ الف وجود به عالم دنیا افشا می‌شود ؛ چه علمی ، اخلاقی ، عملی و چه ظهور حقیقت باطنی هدف خلقت پروردگار عالم که برقرار کردن بهشت روی زمین است و برداشتن پلیدی و ظلمت و جهنم در همین دنیا و روی زمین . اللهم‌ عجّل لولیک ‌الفرج ‌و العافیة و النصر و اجعلنی ‌من‌ انصاره ‌و اشیاعه ‌و الذابین ‌عنه‌ و اجعلنی ‌من ‌المستشهدین‌ بین ‌یدیه... .

3) one (وان) : عدد ابجد کلمه وان=57 می‌شود که برابر با عدد ابجد کلمه همزه است (وان=57=همزه) و امیرالمؤمنین علی(ص) ؛ جان و باطن همزه هستند. و جالب اینکه عدد ترتیب فهرستی سوره مبارکه حدید در قرآن مجید ، 57 است! یعنی حدود الهی در گنج فهرست قرآن ؛ پنجاه و هفتمین سوره است و ولایت ائمه طاهرین(ص) ؛ حدود نگهدارِ تمام خلقت است!

وهمچنین عدد 57 ، 3 تا 19 تا را معنا می‌کند : اول: بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه حمد که تمام محتوای قرآن را دارد و خط طهارت برای ورودی انسان شدن است ؛ از 19حرف تشکیل شده است. دوم: جانِ قرآن ، ائمه طاهرین (ص) هستند که نام مبارک پنج تن(ص) {محمد(ص) علی(ص) فاطمه(س)حسن(ع)حسین(ع)} ، 19 حرف می‌شود. و سوم: نوزده به حروف است که فقط خواندن قرآن و شیعه شدن به ائمه طاهرین(ص) کافی نیست تا به نوزده به حروف نائل نشویم و آن سجده واقعی به پروردگار عالم است! چراکه توضیح داده شد : نوزده=72=سجده.

اما کلمه زن : چون هم کفو وجود مبارک حضرت علی(ع) ، حضرت فاطمه(س) که یک زن کامل است قرار می‌گیرد خالی از لطف نیست که بیان کنم : عدد ابجد کلمه زن=57 است یعنی همان 3 تا 19 تا که توضیح داده شد! جالب است که جایگاه عددی کلمه زن=21=یک می‌شود. پس هر دو بزرگوار ؛ حضرت فاطمه(س) و حضرت علی(ع) ، رتبه یک آفرینش و گنجِ الِف و الْْفِ وجود و در مقام اول و در جایگاه ظاهر و باطنِ 19 یعنی کلمه اول(به عربی) که جلوه‌ی نام خداوند{هوالاول و الآخر و الظاهروالباطن} در عرصه آفرینش هستند (الی یوم القیامة)

4- صفت صمت : ظاهراً در ماه مبارک رمضان در وقت افطار دعایی می‌خوانیم به این مضمون: اللهم لک صمت و علی رزقک افطرت و تقبل منا انک انت السمیع العلیم. خدایا برای تو روزه گرفته‌ام و برای تو افطار می‌کنم تو قبول کن از ما که تو بهترین عالم دانایی. صمت ، مقام عالی روزه است. زیرا روزه ظاهر که نخوردن از مواد غذایی است ، امساک می‌شود اما روزه قلبی که تمام عالم وجود در آن روزه هستند یعنی عبد بودن خالصانه به  پروردگار عالم و گناه و تقصیر نکردن قلبی و نفسی و جسمی ، دایما متذکر به ذکرالله! پس الف وجود ، دائماً صفت صمت دارد و متذکر به ذکر خداست چون خود ، مجرای گیرندگی رحمت رحمانیت و رحیمیت است الی یوم القیامت.

پس قلب باید صفتِ صُمت را دارا باشد. صُمت به نوعی صفت سکون را اظهار می‌کند. حقیقت کلّ صفات ، سکون است در صورتیکه بخواهد اول حرف ظاهر شود. همانطور که در کتاب عرفان آب آمده است (مراجعه شود) ، اصل حقیقت هر چیز در سکون ظاهر می‌شود و جایگاه همه مخلوقات از نظر ظهور ، از نظر مقام  و منزلت در سکون جلوه می‌کند. {چنانچه بیان شد: الف 6 صفت را دارا می‌باشد که جلوه صفات ذاتی الهی است}

همانطورکه قرآن کریم ، برای تمام انسان‌ها حُجّت صامت پروردگار عالم است (الی یوم القیامه) و این حجت بر قلب مبارک پاک‌ترین و با لیاقت‌ترین مخلوق پروردگارعالم به نام اشرف انبیاء و اولیاء نازل گردیده است که حقیقت صمت است چون معصوم می‌باشد!

5- صفت جهر:دیگر صفت الف اگر بصورت همزه باشد ، جهر است یعنی جوهر صدا بیرون می‌آید و به صورت بلند خوانده می‌شود و صفت مجهوره یعنی جهر شده مجتمع در کلمات (نغز- قطع- ابیض- ظل- جذر و مد) می‌نامند زیرا سبب قوت به بلندی و آشکار ادا شده مانع جریان نفس می‌گردد. پس یکی از دلایلی که باید بسم الله سوره مبارکه حمد بلند خوانده شود (چه نمازهای صبح ، مغرب و عشا و چه نمازهای ظهر و عصر) این است که حضرت علی(ص) ، حقیقتِ همزه است.

6- صفت شدت:از صفات الف که در همزه ظاهر می‌شود ، شدت است یعنی قوت آواز و سخت گفتن مخصوصاً وقتی الف به صورت (آ) می‌آید . در دستور زبان عرب می‌نویسند وقتی یک همزه ساکن در همزه مفتوحه ادغام می‌شود حرکت مد گرفته و شدید می‌شود. (آ) مثل ء أمن می‌شود آمن.

صفات همزه 7 تاست. صفت مخصوص همزه ، نِبر است یعنی بُرش خورده است مثل قلم و بقیه صفات گفته شده درباره الف را همزه داراست. پس الف آنگاه که صفت نبر یعنی بُرندگی را به او دادند ، همزه شد و همزه ، الف را از سکون به عالم حرکات آورد و صدا از همزه آغاز شد.

عدد ابجد کلمه همزه=57 است (57=ه + م + ز+ ه) و جایگاه عددیش 30 می‌باشد و عدد 30 همانطور که گفته شد برابرعدد ابجد کلمه یک و جایگاه عددی حروف الف می‌باشد (همزه=30=یک=الف) .

همانطور که در اوایل درس و توضیحات عدد 30 و 57 بیان شد ، همزه با تمام کلمات کار می‌کند و حرکت‌ها و صداهای  فتحه ، کسره ، ضمه را بخود اختصاص می‌دهد. و صدای مخصوصشان یعنی آواز خوش حروف به صورت نطق عقلی را ظاهر می‌سازد. همزه را از حروف لفظی می‌نامند زیرا از مراتب نقلی تمام مراتب را دارد. پس چون بر تمام حروف و اصوات از نظر ظاهر و باطن غلبه دارد ، آن را مجموع عالم حروف و مراتبشان می‌دانند و آن ، نه در آنهاست و نه از آنها بیرون است! نقطه دایره و محیط آن است و مرکب عوامل و بسیط آنهاست! پس همه‌ی مراتب از زیبائی‌ها نطق الله عالم ؛ امیرالمؤمنین صلوات الله علیهم اجمعین است.

 ملک حرف الف

مَلک حرف الف ، حضرت اسرافیل(ع) است. از آنجا که هر حرف ، مَلکی دارد و ملوک حروف ، صور خاص خود را بصورت معنا ظاهر و اثر گذاری و حروف را تاثیرپذیرمی‌کنند. بنابراین ملک این حرف حضرت اسرافیل(ع) ؛ ملک مقرب است که مأمور به دمیدن روح در تمام مخلوقات است و مأمور دمیدن در صور اسرافیل در قیامت است. این ملک که سرش به عرش الهی و پایش در سفل‌ترین نقطه خلقت و بال‌هایش که همان جناح‌هایش می‌باشد تمام شرق و غرب عالم را فرا گرفته ، چنانچه نقطه‌ای نیست که وجود این ملک در آن نباشد. در بدن ما هر روز میلیون‌ها سلول بدنیا می‌آید که این ملک ، در باطن قامت الفِ حیات جاویدان آن را ظهور داده.  در حالیکه درعالم سِرّ، این ملک مقرب از وجودِ الف خلق شده است و در خدمت الف است الی یوم القیامه! والله ‌اعلم فی سِرّ المکنونات فی اوّله‌ و آخره.

الف در قامت قلم

پروردگار عالم شصت و هشتمین سوره‌ی مبارکه کلام کریمش را سوره مبارکه قلم  قرار داد اگر ارقامش را جمع کنیم می‌شود 14(14=8+6) پس قلم به یک معنا ، الف وجود است. و در کلام کریمش اینگونه درس قلم را به انسان می‌دهد. و در اول این سوره مبارکه بعد از بسم الله قسم یاد فرموده  به نون و قلم. که هر دو در خلقت به صورت مَلِکی هستند: نون ، جوهر آن قلم ملکی است که در آن ساکن شده تا در لوح محفوظ آنچه در اراده و مشیت پروردگار عالم قرارگرفته ظاهر شود سطر نماید. فرمود:"ن و القلم و مایسطرون" سوگند به ن و سوگند به قلم و آنچه می‌نویسد. مؤلفه در واقع گنج الف است که آشکار می‌سازد و خود ، قلم می‌شود.

از طرفی جالب است که 14 (جمع ارقام 68 ؛عدد ترتیب نوشتاری سوره مبارکه قلم) برابر است با جایگاه عددی حرف ن در الفبا و عدد ابجدش 50 است اگر ارقام عدد 14 را با هم جمع کنیم 5 می‌شود(5=4+1) که تمام حروف با این جوهر که بضاعت قلم است ، بسته می‌شود! و عدد 68 برابر عدد ابجد کلمه حس است که در وجود انسان 5 حس داریم و با احساس ، به حقیقتِ طعم زندگی دنیا و آخرت پی می‌بریم! سوره مبارکه قلم ، 52 آیه شریفه دارد. عدد 52 برابر ابجد کلمه حمد می‌باشد که سوره مبارکه فاتحة الکتاب است و هفت آیه دارد. اگر ارقام 52 را با هم جمع کنیم عدد 7 حاصل می‌شود (7=2+5) . جالب است یکی از اسماء مبارک قرآن ، (ن) است. کلّ قرآن به فرموده حدیث مبارک پیامبر اکرم(ص) ، در سوره مبارکه حمد جمع است. سوره مبارکه حمد 7 آیه دارد و عدد ابجد کلمه حمد= 52 است ، جالب است که هر سال 52 هفته دارد و هر هفته ، 7 روز و پروردگار عالم در سوره مبارکه قلم با یک حرفِ ن(=14)  ، گنجی از معنا را برای حضرت می‌گشاید (کلّ گنج سِِرّمکنون 4روی ده ؛ حقیقت الف)! و 5=4+1 و عدد ترتیب نزول سوره مبارکه حمد به قلب مبارک پیامبر(ص) هم 5 است!

هر انسانی در حقیقت قامت انسانیش ، قلم است و جوهر انسانیتش ، نون! پس در تمام لحظات زندگی‌اش از زمانی که در صلب پدر و رحم مادر است تا به ظهور نوزادی و طفولیت تا به بلوغ حیات جسمانی می‌رسد تا بمیرد ، (نون=14) گنجی است که پروردگار عالم در لوح زندگیش بدون منت به او می‌دهد(انّی نفخت فیه مِن روحی) تا با شیعه شدن به 14 گنج عالم ، حروفِ عمل بندگی خود را در لوح تکلیف بندگی بدون غلط بنویسد.

بالفطره نفْس انسان سفید و پاک و معصوم است ، لوح عملش سفید است و در گنج الف وجودش خالق مهربان همه لطف­ها را به او بالقوه داده است {اِنّی نفخت فیه مِن روحی ؛ (ن)} و از زمان سنّ بلوغ و انجام وظیفه بندگی و تکلیف انسان با اراده و عقل و خواست خود بر لوح زندگی می‌نویسد و دو ملک مکرم کرام الکاتبین تمام عمل­ها را ثبت و لوح را محفوظ می‌دارند. در قبر و قیامت امر می‌شود، بخوان! کتاب تکلیف خود را که در کف نفس آورده‌ای(آیه 14 سوره مبارکه اسرا: اقرأ کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا).

پس انسان باید بکوشد تا به گنج وجود خود و توانایی­های بالقوه خود برسد و از آن بهترین استفاده را کند (یعنی نٓ) و روزِ پس دادن تکلیف در قبر و قیامت رو سفید باشد تا آن عالم حسرت نخورد. چون آنجا باید جواب تمام این حروف و کلمات را بدهد که چگونه سطر کرده­ است چون میوه هزاردانه‌اش از الف وجودش ظاهر می‌شود. خداوند متعال در سوره مبارکه یس(آیه12) فرمود: "نکتب ما قدّموا و آثارهم". می‌نویسم اعمال شما را و می‌نویسم آثار عمل شما را چون آثار شما است که بهشت را ظاهر می‌کند یا جهنم!

چگونه به الفِ وجود دست یابیم

اما کمال ، در کثرت سجود(واقعی) عبد در خدمت و بندگی مولای خود است. چنانچه در بالاترین و بزرگ‌ترین و مهم‌ترین تکلیف نماز انسان به قیام و شروع نیّت در قلب و گفتن الله اکبر تکبیرة الاحرام وارد کثرات و اعمال نماز می‌شود تا به نهایت که به سجده می‌رود. در سجده واقعی ، کلّ احوال در کمال بندگی نتیجه می‌گیرد تا با ذکر سبحان ربّی الاعلی و بحمده از حالت حیوانی به کمال انسانی تعالی پیدا کند. بنابراین سجده واقعی (یعنی اطاعت خالصانه) ، جواب شکر همه کثرات نعمت‌ها و تکالیف است به وحدت قرب و رضای خدای مهربان. درواقع تمام مخلوقات از جماد و نبات و حیوان خلق شده تا سجاده شوند و انسان بر روی این سجاده‌ی عشق بگوید: سبحان ربی الاعلی و بحمده ، تا تمام مخلوقات را با سجده خود ، به تعالی و قرب اعلا ببرد!

پس قامتِ الف در حالت سجده به ص یعنی چشمه رحمت عرشی خود می‌رسد تا برای همیشه قانت شود. قانت هنگامی است که انسان مثل یک درخت تنومند آنقدر ریشه‌های خود را در خاک فرو می‌برد تا به یک سفره آبی می‌رسد. صادِ وجود آنگاه دیگر احتیاج به آبیاری ندارد پس دائم رشد کرده و خود را بالا می‌کشد (یعنی الفِ وجود خود را اظهارمی‌کند) ، آنگاه قانت است. پس انسان باید با اطاعت از خدا ، به الف یعنی گنج وجود خود برسد تا حکیم شود.

چرا باید همه مسلمانان برای بجا آوردن نماز که ستون دین است رو به قبله کنند و در سجده ذکر مبارک سبحان ربّی الاعلی و بحمده را ‌بگویند؟ زیرا 1-مگر نه اینکه جایگاه عددی کلمه الف =30 بود و این عدد برابر حرف ل ؛ مجرای توحید بود.

2-خداوند متعال از نام مبارکِ خودش "اعلا" ، نام مبارک حضرت "علی"(ع) را گذاشت جایگاه عددی کلمه اعلا=30 می‌باشد .

پس تنها راه عروج به قرب الهی و رسیدن به رضای او و به کمال انسانی ، فقط رسیدن به علی اعلاست! که از مجرای خلوص و توحید؛ حروف لا اله الا الله میسر می‌شود.اللهم الرزقنا

 

الف در حروف عله 

در ادبیات عرب ، 3 حرف هستند که به آنها حروف عله یعنی مریض می‌گویند. اما من فکر می‌کنم کنایه است در صورتیکه این حروف ، حکیم هستند و خود ، کلید اسراراصلاح امور کلمات و حتی حرکاتند! باری تصمیم به تعریف کامل این درس ندارم اما برای حرف الف و کاربرد آن در ویرایش و اصلاح کلمات و معانی ، تا حدودی اشاره می‌کنم .

مثلاً در کلمه "کان" ، "یکون" و کلمه ایجادی امر حق "کُن فیکون" در حالیکه ریشه فعل "کَوَنَ" می‌باشد ؛ حرکات مفتوحه روی هر حرفی نماینده حروف دیگر است و هر کدام زمان و حالت و جایگاه خود را مشخص می‌کنند و در مقام امکان یعنی شدنِ انجام کاری. حرکت فتحه روی واو به خاطر حرکت فتحه‌ی ما قبلش(روی حرف کــَ) ، واو ؛ قلب به الف می‌شود یعنی کَوَنَ می‌شود کان . حرف الف بین دو حرکت (ک) و( ن) جایگزین دو فتحه است که در این دنیا ما کانَ (آنچه بوده) و مایَکون(آنچه می‌شود) و کایِن(آنچه هست) جزء انقلابات حرکتی این حرف می‌شود.

اما وقتی امر از پروردگار عالم حکیم الحکما می‌آید می‌فرماید: کُن ؛ بشو. حرکت ضمه روی کُن نشانه این است که یک واو در تقدیر بوده است. پس امر از خالق سبحان ، اعلال نمی‌خواهد و کلمه ، سالم ظاهر می‌شود. پس الف ، حکیمِ حروف است.

درواقع الف که جان قرآن کریم است نسخه حکیم الحکما، پروردگار عالم است که جان‌های بیمار همه گنهکاران را درمان می‌کند(اعلال می‌کند)! بالاترین درمان این است که حیوانیت ما را از انسانیت ما جدا می‌فرماید و ما را به حقیقت انسانیت می‌رساند و رستگار می‌کند الی یوم القیامة!

وجود مقدس پیامبر اکرم(ص) هم همان درمان قرآن(اعلال) را برای  امت خویش انجام می‌دهد. در واقع تمام امامان معصوم(ص) هم ، حکیم هستند. آیه 40 سوره مبارکه احزاب: ما کان محمدٌ ابا أحدٍ مِن رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبیین و کان اللهُ بکلّ شیءٍ علیماً ؛ محمد مصطفی(ص) پدر هیچ یک از مردان شما نیست و لیکن فرستاده خداست و خاتم النبیین است و خدا به همه چیز داناست. ایشان سید المرسلین است. و مقام نبوت او که هم نبی است ، هم امام است ، هم ولی است و هم رسول و هم حبیب الله. اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم

تعریف الف وصل ، حروف والی

در قرآن کریم در بیشتر کلمات که با الف و لام ظاهر شده‌اند در وصل به کلمات دیگر مثل حروف‌های شمسی و قمری الف‌هایی گذاشته شده که نوشته شده است ، ولی خوانده نمی‌شود. در اصل در قرآن کریم 4 حرف است که نوشته شده ولی خوانده نمی‌شود ؛ حروف والی یعنی (و ا ل ی ) بخاطر اینکه در موقعیت استفاده این حروف ، حرکت بر روی آنها نمی‌آید بنابراین این حروف ، خوانده نمی‌شوند. در مورد الف ، الف را در بیشتر مواقع الف وصل می‌گویند مثل اهدنا الصراط المستقیم. در این جمله 4 الف وصل وجود دارد که نوشته شده ولی خوانده نمی‌شود. راستی تا بحال فکر کرده‌اید چرا؟!

در واقع کلمه ولی یعنی دوستی ، محبت . ولایت هم یعنی سروری ، قیّومیّت و احاطه قلبی ، احاطه وجودی از ولی زمانصلوات الله علیه! پروردگار عالم که در آیه 257 سوره مبارکه بقره می‌فرماید: "الله ولی الذین آمنوا یخرجهم مِن الظلمات الی النور". ولایت دیدنی نیست همانطور که دوستی واقعی ، دیدنی نیست ، محبت دیدنی نیست.

شاید سِرّ اینکه حروف والی نوشته می‌شوند و خوانده نمی‌شوند این است که ولایت مطلقه پروردگار عالم ظهورش در ولایت معصومینصلوات الله علیهم اجمعین است و باطنش جانِ قرآن ! پس این سِرّ را باید درک کنیم و بفهمیم و با کلام و زبان نمی‌توانیم توجیه کنیم ، باید ایمان قلبی داشته باشیم و ایمان قلبی و محبت ، هرگز دیدنی نیست پس ولایت ، امتحان خلوصِ هر بنده‌ای است. پس در قرآن هم نام مبارک 12 امام معصومصلوات الله علیهم اجمعین و نام مبارک خانم فاطمه زهرا سیده نساء العالمینسلام الله علیها به ظاهر نیامده و فقط نام مبارک پیامبر بزرگوارمان حضرت محمد(صلوات الله علیه وآله) 4 بار آمده است.{ در تفاسیر آمده که 600 آیه مبارک قرآن کریم درباره معصومین(ص) است}

تکرار 4 بار نام حضرت محمد(ص) در قرآن کریم هم سِرّ کلّ اسماء 14 معصوم صلوات الله علیهم اجمعین است(10=4+3+2+1 یعنی 4روی 10 ؛ 14)! همانطور که در تعریف الف گفته شد ؛ مقام الف ، مقام کنز و وصل کننده و موصول ، گنج مخلوقاتست یعنی کلّ حروف و اعداد است. پس در تغییرات علت و معلول حکمت کلمات و حروف را ظاهر می‌کند. در قیامت پروردگار عالم حساب بندگانش را تک تک رسیدگی می‌کند و برای او هیچ گونه سختی ندارد چنانچه خود را سریع الحساب می‌نامد. در دنیا هم پروردگار عالم در آیه 6 سوره مبارکه زمر می‌فرماید: "خلقکم مِن نفسٍ واحدةٍ ثم جعل مِنها زوجها...". او شما را از نفسی واحده آفرید. سپس زوجش را از (نوع) آن پدید آورد.

پس خلقت از یک نفس واحده خلق شده است و هر نفس در دنیا مسئولِ تکالیف خود است و خود در رهن اعمال خویش قرار می‌گیرد. سوره مبارکه مدثر آیه 38 : "کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَةٌ" و باید جوابگوی اعمال خود باشد. جالب است که انسان در کثرات اعمال باید دائماً متوجه خدای یکتای خود باشد فقط برای او عبادت کند و فقط از او کمک بخواهد ؛ ایاک نعبد و ایاک نستعین. از شرک و نفاق بپرهیزید. ما شیعیان اعتقاد قلبی به خداوند احد و واحد و بی همتا داریم ؛ لا اله الا هو، لا اله الا الله .

دین ما اسلام ؛ دین برگزیده پروردگار عالم است. سوره مبارکه آل عمران آیه مبارکه 19: "انّ الدین عندالله الاسلام و ما اختلف الذین اوتو الکتاب الا مِن بعد ما جائهم العلم بغیا بینهم و من یکفر بآیات الله فانّ الله سریع الحساب". در حقیقت دین برگزیده در نزد خداوند منان همان اسلام است و اهل کتاب در آن اختلاف نکرده‌اند مگر پس آنکه به حقانیت آن پی بردند آن هم بخاطر حسد و رقابت میان خویش و هر که به آیات خدا کافر شود (بداند که) خدا سریع الحساب است.

کتاب آسمانی ما بالاترین معجزه پروردگار عالم است. زیرا تمام کتاب‌های آسمانی ، کتاب الله است اما قرآن عزیز ما هم کتاب الله است و هم کلام الله! همانطورکه می‌دانید به فرموده پروردگار عالم در کتاب تورات و انجیل دست برده شده اما قرآن چون کلام خالق است هرگز مخلوق در آن نفوذی ندارد. و در چندین آیه پروردگار عالم تا قیامت قرآن را به مسابقه گذاشته و فرموده هرکس بتواند آیاتی مثل قرآن بیاورد او می‌تواند ادعایی داشته باشد. و پروردگار عالم فرمود ما خود ، حافظ قرآن هستیم {آیه 9 سوره مبارکه حجر: إنّا نحن نزّلنا الذِّکرَ و إنّا له لحافظون}.

تعریفی از الف در باب حروف مقطعه؛(الم){رجوع شود به شکل ابتدای کتاب}

پروردگارعالم 29 سوره‌ی مبارکه قرآن را با حروف مقطعه شروع کرده است که رمز بین خویش و پیامبر گرامی‌اش می‌باشد. اما ظاهر کلام اهمیت حروف و معنای حروف و مقام و منزلت حرف‌ها را تا حدودی بیان می‌فرماید! چنانچه حروف الفبا را دو قسمت می‌کند: در بین حروف مقطعه که در اول 29 سوره قرآن کریم آمده ، 14 حرف آن بدون تکرار است که مفسرین از قول معصومین صلوات الله علیهم اجمعین که تأویل کنندگان واقعی قرآن هستند می‌فرمایند: این 14 حرف ، نورانی و 14 حرف که  در حروف مقطعه نیامده ، ظلمانی است.

جا دارد تذکر دهم که چهل سوره مبارکه قرآن با حرف الف شروع شده و اولین حرف از کلمات شروع قرآن بعد از بسم الله سوره مبارکه حمد الف است (الحمدلله ربّ العالمین) و آخرین کلمه قرآن کلمه ناس است که عدد ابجدش (111) می‌شود که مطابق عدد ابجد حروف الف است (ناس=111=الف) .

"الم" ؛ یکی از پراسرارترین کلام پروردگارعالم به پیامبر(ص) است.و اولین حروف مقطعه است چراکه سوره مبارکه بقره با الم شروع شده است (الم در ابتدای 6 سوره آمده است).بنابراین اولین حرف در حروف مقطعه هم الف می‌باشد (الم با الف شروع شده).نکته: حروف مقطعه شامل 78 حرف است که 13 تای آنها الف است.

پس الم در حروف الف (ا.ل.ف) جمع است! الف ، جامعِ  جمع حروف است (عدد ابجد کلمه جامع = 114 است) و در این کلام مبارک (ال) در هر دو کلمه است {یعنی در حروف الف و الم} اما در الف ، حرفِ (ف) است و در الم (حرف م) است . در جان معنا شاید اینطور باشد که عدد ابجد حرف (ف=80) و عدد ابجد حرف (م=40) است یعنی حرف (فا) ؛ دو برابرِ حرف (م) است که پروردگارعالم ، جزئی از الف را در حرف میم ظهور داده است و در اسرار بقیه حروف مقطعه عددشان در الْْفِ الِف قرار دارد. پس سِرّحروف الم این است که الِف ، کلّ لام و میم را در خود دارد.

 نکته: جالب است بدانید از نظر جایگاه عددی حروف در الفبا ، حروف رمزِ الم (اولین آیه سوره مبارکه بقره) به صورت بسیط می‌شود 92 : حرف الف در جایگاه حروفی می‌شود 30 که همان عدد ابجد (ل) است (مجرای توحید) {الف=30=ل}. حروف لام در جایگاه حروفی می‌شود 26 (12=ل و 1=ا و13=م) و حروف میم در جایگاه حروفی می‌شود36 (13=م و 10=ی و 13=م). وقتی این سه عدد را با هم جمع کنیم (الف+لام+میم= 30+26+36)  می‌شود 92 که 92 ، برابر با اسم مبارک محمدصلی الله علیه و آله است که حقیقت الم است.

و عدد ابجد این سه حرف (الم) به صورت بسیط می‌شود 272 { یعنی (111=الف) + (لام=71) + (90=میم)=272} که برابر با عدد ابجد کلمه ربع (ریشه ربیع یعنی بهار) است. و جمع ارقام 272 ، برابر 11 می‌شود (11=2+7+2) پس عدد ابجد حروف مقطعه الم در جمع آخر برابر کلمه مبارک هو و حج و دوا است (هو=11=حج=دوا) و اینگونه راه را برای بندگی خالصانه ظاهرمی‌کند.

حرف قرآن را مدان که ظاهر است     زیر ظاهر، باطنی بس باهر است

زیر آن باطن، یکی بطن دگر            خیره گردد اندر او فکر و نظر

زیر آن باطن یکی بطن سوم                                کاندر او گردد خردها جمله گم

همچنین تا هفت بطن ای بوالکرم                      می‌شمر تو زین حدیث معتصم

 

تعریف الفِ وجود در حقیقت وجود 14 معصوم صلوات الله علیهم اجمعین

 از آنجایی که تمام عالم در سِرّ این حقایقِ نوشته شده ، غرق هستند و از این سِرّ، کلِّ نور خلق شده است و در حقیقت وجود ولایتِ کلی است که در ظلّ ولایت مطلق پروردگار عالم است. درحالیکه ، کلّهم نورٌ واحد(ص) هستند. اما در ظهور جسمانی در دنیا هرکدام این عزیزان به یک نوع راه هدایت را برای انسان‌های زمان خود به امامت خویش و به صورت کامل و تماماً نشان داده‌اند. هریک ما را به نوعی  به گنج وجودمان راهنمایی کرده‌اند تا همه انسان‌ها را به جایگاه حیقیقی خود که رضای پروردگار عالم  و مقام قرب ربّ العالمین است برسانند. این میسر نمی‌شود اِلّا اینکه از ظلمات حیوانی خارج شده و به صورت و سیرت انسانی مزیّن شویم. طبق درس نوشته شده هر کدام از وجودهای مقدس ، باطن الِف وجود هستند. عدد ابجد الف ، یک است پس هرکدام این عزیزان ، مقام یک را دارا هستند. در زبان عرب این مقام را سیّد می‌گویند. ما مسلمانان مخصوصا شیعیان مفتخریم که دینمان ، سیّد دین‌هاست. کتاب آسمانی ما سیّد کتابهاست. پیامبربزرگوارمان ؛ سید المرسلین(ص) و اولین اماممان امیرالمؤمنین علیعلیه السلام ؛ سیدالاوصیا و خانم دو عالم فاطمه زهرا سیده نساء العالمین و فرزندانشان سید اوصیای پیامبر اکرم(ص) هستند.

در واقع هدف من حقیر این است که همه بدانند از باب علم اعداد و حروف ، سرِّ وجودِ عزیز و مقدس ائمه معصومین(ص) همه ، 4 بر روی 10 یعنی همان حقیقت الف وجود و گنج چهارده می‌باشد.

گنجِ الف وجود مبارک رسول اکرم صلوات الله علیهم اجمعین

ایشان در سِرّ حقیقت خلقت ، اول مخلوق و سِرّ او حقیقت محمدی است. اهل بیت او برگزیده پروردگار عالم است که در مقام اهل بیت محترمش در سوره مبارکه احزاب آیه 33 فرمود:"انّما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا"؛ اینست و جز این نیست که پروردگار عالم اراده فرمود آلودگی را از شما اهل بیت بزداید و شما را کاملاً پاکیزه گرداند. و خداوند پیامبر بزرگوارمان را در قرآن سوره مبارکه احزاب آیه 21 ، اسوه حسنه می‌نامند."لقد کان رسول الله (ص) اسوة حسنة لمن کان یرجوا الله و الیوم الاخر و ذکر الله کثیراً"؛ قطعاً برای شما در (رفتار) رسول خدا سرمشقی نیکوست. برای کسی که به خدا و روز واپسین امید دارد و خدا را فراوان یاد می‌کند. و فقط در مقام پیامبر بزرگوارمان پروردگارعالم ذکر صلوات را امر فرمود. سوره مبارکه احزاب آیه 56 :"انّ الله وملائکته یصلّون علی النبی یا ایها الذین آمنوا صلّوا علیه و سلّموا تسلیما"؛ بی گمان خدا و فرشتگان او بر پیامبر درود می‌فرستند.ای کسانیکه ایمان آورده‌اید بر او درود فرستید و سلام گوئید (سلامی شایسته) و تسلیم فرمان او باشید.اللهم صلّ علی محمّد‌‌وآل محمد‌وعجّل فرجهم

و خداوند در سوره مبارکه احزاب آیه 43درباره‌اش فرمود:"هو الذی یصلی الی النور و کان با المومنین رحیماً"؛ اوست که بر شما درود می‌فرستد  تا شما را از تاریکی‌ها به سوی روشنائی بیرون آورد و او به مومنان مهربان است.

پیامبر مکرم اسلام(ص) ، وقتی قدوم مبارکش به دنیا رسید(او که نور تامّ است با حضورش درعالم دنیا) ، کلّ انوار مقدس 14 نور مطهر(ص) به همراهش (از درون) به دنیا رسیدند. پس درواقع یک خودش بود و 13 نورمقدس همراهش می‌شود 14 یعنی  سِرّعدد 4 روی 10 و تمام گنج الف.

1-حضرت رسالت پناه ، الفی است که یک است ؛ اولین خلقت و کلّ ظرف نورانی الفِ وجود است و همه معصومین(ص) از نور ایشان خلق شدند.

2-جایگاه الفی است که عددش=30 است. و کتاب آسمانی ایشان ؛ قرآن کریم که کلام الله و بزرگ‌ترین معجزه عالم است ، 30 جزء می‌باشد.

3-و ایشان الفی است که باب طهارت به وجود ایشان گشوده شد ؛ در سنّ 40 سالگی (به عدد ابجد حرف م) مبعوث شده و گیرنده‌ی گنج قرآن است.

4-ایشان است که مورد خطاب پروردگار عالم به حروف مقطعه‌ی الم قرار گرفت و خود و اهل بیت محترمش حقیقت آن هستند.اللهم صلّ علی محمد وآل محمد وعجّل فرجهم

 گنجِ الف وجود مقدس امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب صلوات الله علیه

 ایشان ، سید الاوصیاء است. و وجود مقدس امام اول (یک=الف) ما شیعیان است. اوست که مولی الموحدین و مولای متقیان است. اوست که قسیم النّار و الجنّه است. اوست که میزان و صراط حق است. حروف مقطعه بدون تکرار قرآن را نوشتند و به صراحت ظاهر شد "صراطٌ علیٌ حق نمسکه". او اول (یک=الف) شهید محراب که همان اول قلم عالم وجود که در لوح سجاده عشق و بندگی با قلم الفِ وجودش و با جوهرخون مطهرش در عالم ظلمانی دنیا کلمه نور لا اله الا الله را نوشت که ظهور تمام حروف و اعداد آیات قران کریم شد و او اولین مؤلفه الف ولایت  است. و اول مظلوم عالم و اول کسی است که به صورت علنی اسلام آورد. اولین مردی است با پیامبر بزرگوار(ص) نماز بجا آورد، و اول کسی است در راه حق جهاد کرد. و تنها کسی است که هم کفو و همسر دختر پیامبر، فاطمه زهرا(س) است. او تنها کسی است که مقام امیری درعالم دارد (امیرالمؤمنین) و او صاحب ذوالفقار است که لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار در وصف اوست. و او پدر یازده فرزند معصوم (ص) است. او نفس الفِ وجود است و کسی است که مولود کعبه است ؛ جایگاه و درحقیقت ذی القعد گنج الف (14) . او کسی است که عدد ابجد نام مبارکش علی (ع) برابر 110 می‌باشد ؛ عدد100= حرف ق است و در کلام عرب حرف (ق) یعنی نگهدارنده ، در حقیقت عدد 110 به معنای نگهدارنده گنج ده {همان 4 ارکان خلقت که با جمع 4عدد( یک تاچهار)، گنج ده ظهور کرد 10=1+2+3+4 یعنی شد 4 روی 10 برابر14} پس آقا وقتی در دنیا متولد شد همراه او کلّ انوار مطهر ولایت او ظهور و ورود کرد. یک خود ایشان است و 11 ذریه نورانی در بطنش می‌شود 12 (12=1+11). امیرالمؤمنین علی(ع) در رتبه معصومیت ، دوم است و درمقام ولایت ، اول . پس جمع عدد ولایی و معصومیت ایشان 3 می‌شود.

وجود مبارک حضرت علی(ع) ، سِرّالاسرارِ حروف الم است زیرا:

1)ایشان در حروف ، نفسِ الفِ وجود یعنی مقام همزه را دارد که در کلام ، مقام نطق و ملکوت آن است. پس اول بودنش در ولایت و تعاریفی که شد در مقام همزه ، گنج الف است.

2)همانطورکه بیان شد جایگاه عددی کلمه همزه=30 و برابر با عدد ابجد حرفِ ل است و ایشان باطن عدد 30 است زیرا 30 سال بعد از تولد پیامبر(ص) در خانه توحید(باطنِ حرف ل) به عدد 12{ یک خودش +11ذریه نورانی در بطنش می‌شود 12=ل=30} متولد شده است و 30 سال هم بعد از رحلت پیامبر(ص) ، زندگی نورانی ایشان در دنیا بوده است.صلوات خدا بر ایشان و خاندان پاک و نورانیش

3) ایشان مقامِ م (=40) را دارد. زیرا در سال 40 هجری و در سنّ 63 سالگی به شهادت رسید و عمر مبارکش در حروف ، به حرفِ م به پایان رسید. درواقع خودش در شروع بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه حمد ، مقام باء بسم الله را داراست و در پایان هم ، م ! میمِ رحیمیت خداوند از بابِ مبدأ تا معاد به ایشان ظهور پیدا می‌کند و خاتمه می‌یابد. و همانطورکه می‌دانید عدد 40 به عربی ، اربعین خوانده می‌شود. عدد ابجد کلمه اربعین=333 و جایگاه عددیش برابر 63 است که عمر مبارکِ حضرت علی(ع) در جایگاه اربعین به عدد 63 تمام می‌شود. درواقع هم به حروف(جایگاه عددی اربعین) و هم به عدد(سال 40 هجری) یعنی هم درعرض و هم در طول عمر مبارکش ، آنی از باب طهارت و اخلاص در 40 به حرف م ، خارج نشده است. بابی انت و امی  یا امیرالمؤمنین(ص)

گنجِ الف وجود مقدس فاطمه زهرا سیدة نساء العالمین سلام الله علیها

در مقام رتبه معصومیت و ولایت سِرِّ خلقت خانم حضرت فاطمه زهرا(س) ‌درعالم سومین وجود ازسِرّ حقیقت محمدی (ص) می‌باشد. پس دو عزیز هم کفو؛ آقا سید الوصیین و خانم سیده النساء العالمین 3 و3 می‌شود 6 که این عدد سِّر خلقت دنیا است (سوره مبارکه حدید آیه3) . عدد ابجد کلمه ام ابیها =60 می‌شود. اگر عدد 6 را در10 (سِرّ گنج 10 ، همان4 روی 10است) ضرب کنیم ، می‌شود 60  و جایگاه عددی کلمه ام ابیها =33 می‌شود که میزان سنّ زنان و مردان بهشتی است که اگر حتی مسن و پیر از دنیا رفته‌ باشند ، اما به این سن وارد بهشت می‌شوند. در ضمن اینکه اگر 33 را به حروف بنویسیم سیُ سه عدد ابجدش می‌شود 135 که برابر عدد ابجد نام مبارک فاطمه(س) است .جالب است که ایشان، کوثر وجود است و کوثر یعنی حقیقت آب ! وقتی کلمه آب ، به صورت بسیط (الف+با) نوشته شود عدد ابجدش 114 می‌شود که برابر با تعداد سوره‌های قرآن است و جایگاه عددی آب(الف+با) ، 33 می‌شود. و آیه 33 سوره مبارکه احزاب که سی و سومین سوره قرآن است ؛ آیه تطهیر می‌باشد و کوثر ، حقیقتِ تطهیر است!{ انّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس اهل البیت و یطهّرکم تطهیرا.صدق الله علی العظیم}   

عدد60(=ام ابیها)، برابر عدد ابجد حرف س است که چند نکته در آن منظور می‌شود:

اول حرف سین درتعریف حروف ، تنها حرفی است که زُبُر و بینه‌اش با هم مساوی است یعنی اگر "س" را به صورت سه حرفی "سین" بنویسیم: زُبرش؛ حرف س=60 و بینه‌اش؛ حروف ین=60 می‌شود. این حرف ، میزان همه حروف است.

دوم- در قرآن کریم یک سوره داریم به نام "یس" این سوره مبارکه ، قلب قرآن نامیده می‌شود. حرف یا ، نداست و حرف س مورد خطاب پروردگار عالم است و آن کسی نیست مگر وجود مقدس سیدالمرسلین ؛ حضرت محمد(ص).

سوم- پروردگار عالم در دنیا ، تمام مخلوقاتش را در ظرف یک حرف ، خلق کرده است که آن هم سین می‌باشد . چون همینکه نطفه‌ای یا ذره‌ای از ذرات خلقت در ظرف زمان اظهار وجود می‌کند ، ثانیه برای او اظهار وجود می‌کند(هر 60 ثانیه ، 1 دقیقه و هر 60 دقیقه ، 1 ساعت است) پس وارد 60 یعنی سین می‌شود. امیدوارم وجود دردانه عالم را درک کنید! رسول گرامی(ص) درباره ایشان فرمودند: فاطمه(س) ، امّ ابیهاست، یعنی ایشان مادر پدر است(پس او امّ السین است)!  خانم دو عالم فاطمه زهرا(س) سیده نساء عالمین او که قرة العین(نورچشم) نبی و بنت محمد مصطفی(ص) و عطیه عالم است(انّا اعطیناک الکوثر). در وجود مقدس 14 معصوم صلوات الله علیهم اجمعین، 13 نور مقدس آقا هستند و فقط یک خانم است که وجود مقدس 14=13+1 می‌شود عدد یک ؛ برابر الف و عدد 13 ؛برابرجایگاه (م) است که در کنار هم می‌شود اُم= اُ+م (14=13+1) و عدد ابجد م=40 + ا=1 پس 41 برابر با اُم می‌شود و ایشان امّ الائمه و امّ المؤمنین است .وجود مقدسش ، تنها فرزند پیامبر اکرم (ص) بعد از مبعوث شدنشان است. و ایشان مادر یازده فرزند معصوم (ص) است. پس یک خودش و یازده نور مقدس فرزندانش می‌شوند 12 و همسر و هم کفو امیرالمومنین علی علیه السلام است او که در مقامش پروردگار عالم سوره مبارکه کوثر را نازل فرمود. و ایشان را تنها عطیه‌ی عالم نامید. انّا اعطیناک الکوثر. یکی از نام‌های مبارک قرآن ، کوثر است و فاطمه(س) ؛حقیقتِ آن است. نام مخصوص ایشان ، فاطمه(س) می‌باشد و پروردگارعالم فرمود: من فاطر هستم و نام فاطمه را از نام خود گذاشتم. وجود مقدسش ، واسطه خلقتست. تنها کسی که پروردگار عالم قبل از خلقتش او را امتحان کرد و او قبول شد و او صابر بود. وجود مقدس خانم ، باطنِ اسم نساء است. پیامبر بزرگوار(ص) می‌فرماید: فاطمة بضعة منّی ؛ فاطمه پاره تن من است . این معنای ظاهری جمله است ولی عمق معنی اینست که فاطمه ، بضاعت من است! ایشان که خود ، ظاهر گنج الف است ؛ فاطمه(س) میوه‌ی (الْف) هزار دانه الِف است. حقیقت وجود مقدسش همانطور که در کتاب عرفان آب کامل توضیح داده شد ، حقیقت آب است. خداوند مهربان در آیه 30 سوره مبارکه انبیا فرمود: ...و جعلنا من الماء کلّ شی حی... . در ظاهر هم آب ، مهریه اوست (درصفحات قبل توضیح کلمه مبارک نساء داده شده است) .

وجود مبارک خانم هم مظهر سِرّالاسرار حروف الم است زیرا:

1)عدد ابجد کلمه نسا=111 ، برابر با حرف الف است.

2)جایگاه عددی کلمه نسا=30 ، برابر با حرفِ ل است.

3)وجود مبارکش ، طاهره است و جایگاه عددی کلمه طاهره=40 ، برابر با حرفِ م است. بنابراین حضرت فاطمه(س) هم گنج باطن الــم می‌باشد .

گنج الف وجود مقدس امام حسن مجتبی علیه السلام

 وجود مقدسش سبزپوش آل پیامبر(ص) ، سید جوانان بهشت است. وجود مقدس آقا ، سبط اکبر اهل بیت پیامبرصلوات الله علیهم اجمعین است. و ایشان نتیجه زحمات پیامبران از حضرت آدم(ع) و اوصیایشان تا وجود مقدس پیامبر اعظم(ص) و حضرت علی(ع) و فاطمه زهرا(س) است یعنی به وجود آقا امام حسنعلیه السلام ، درخت طیبه که در کتاب مبارک قرآن آمده است {آیه 24 سوره مبارکه ابراهیم:کلمة طیبة کشجرة طیبة اصلها ثابت و فرعها فی السماء} ، سبزی خود را جلوه داد و درخت ولایت ، شاخه و برگ خود را ظهور داد و روی این سبزی‌هاست که گل و میوه ظاهر می‌شود زیرا ادامه‌ی شاخه سبز ، گل می‌شود که گل و میوه‌اش ، امام حسین (ع) است. لازم به تذکر است که در اصل ، نام مبارک هر دو بزرگوار ، حسن(ع) است {درعرب دو برادر که هم نام باشند ، در نام برادر کوچک‌تر یک یاءِ مصغر می‌گذارند ، پس می‌خوانند: حسین(ع) یعنی حسنِ کوچک}.

عدد ابجد اسم مبارک حسن(ع)=118 است که اگر ارقامش را با هم جمع کنیم می‌شود 10 (10=8+1+1) پس ایشان ، حقیقت گنج عدد 10 و در واقع 4روی10 می‌باشد .از طرفی هم ایشان ، معصوم چهارم است {همان گنج عشر و 4 روی 10} و دومین امام معصوم است که عدد ابجد حروف دو=10 است (د=4 + و=6=10) پس ایشان ، راز عدد دو می‌باشد! درضمن که جمع عدد ولایی ومعصومیتشان 6=4+2 می‌باشد ، و عدد 6 ، راز خلقت و سبز شدن آفرینش در دنیاست. امیدوارم معارف وجود عزیز سرور کائنات ؛ آقا امام حسن مجتبی(ع) را درک کنید!

آیا این ساختار خلقتی ، اتفاقی است که عدد ابجد نام زیبای "امام حسن"(ع)=200 ، برابر با عدد ابجد کلمه عقل است و جایگاه عددی نام زیبای "امام حسن"(ع)=65 ، برابر عدد ابجد کلمه دنیا است یعنی خداوند متعال دنیا را در جایگاه نام مبارک امام حسن(ع) خلق فرمود و به بهترین نحو ، اسرار عالم بالا را به حسن در دنیا سبز و جلوه فرمود. عدد 200 همچنین برابر با حرفِ ر است که صفت تکریر دارد (یعنی تکرار شدن) که دنیا ، صفت تکریر دارد و خوبی و بدی اعمال به وجود انسان برمی‌گردد. و جایگاه عددی حرفِ ر=20 است و جالب‌تر اینکه که اگر اعداد 1 تا 20 را با هم جمع کنیم 210 می‌شود(210=20+19+ ... +2+1) که برابر با عدد ابجد نام زیبای "امام حسین"(ع) است. پس وقتی خداوند می‌فرماید: مَن جاء بالحسنة فله عشر امثالها (آیه 160 سوره مبارکه انعام) می‌توان اینگونه هم تفسیر کرد که اگر با خودت(تا قبر) عمل حسن بیاوری ، خداوند کریم ، عشر امثالها (یعنی یک عدد 10 مثل آن را) به تو می‌دهد{صاحب عدد عشر؛ اباعبدالله‌الحسین(ع) است}. پس اگر با خود عمل حسن (سبز) تا قبر ببریم ، پروردگار مهربان اجر و مزد حسین(ع) که میوه و گل عالم خلقت است به ما عنایت می‌فرماید. اللهم الرزقنا

قرآن کریم تمام اعمال و افعال و احکام و خلاصه زندگی سالم در دنیا و آخرت را به حسن تعریف می‌کند. مثل اینکه می‌فرماید از خداوند مهربان بخواهید: "ربنا اتنا فی الدنیا حسنة و فی الاخرة حسنة و قنا عذاب النار (آیه 201 سوره بقره) پروردگارا در دنیا به ما بهره‌ای نیکو که خوشایند توست و در آخرت نیز بهره‌ای نیکو که خود می‌پسندی عطا فرما و ما را از عذاب آتش دوزخ نگهدار. پروردگار عالم برای وام دادن به کسی می‌فرماید : قرض الحسنه بدهید. و در آیه 160 سوره مبارکه انعام می‌فرماید: مَن جاء بالحسنة فله عشر امثالها ... . اگر با خود عمل حسنه (تا دم قبر) بیاوری ، ده برابر پاداش می‌دهیم. خیلی معنی دارد! با عرفان درس الف که گفته شد ، عدد 10 را مطالعه کنید یعنی همه نعمت‌ها را به تو می‌دهم و در آخر مجرای گنج وجود ؛ (الِف) را باید حسن یعنی نیکو و سالم به آخرت منتقل کنیم تا میوه 1000 دانه (اَلْف)آنجا بدستمان برسد. یعنی عمل باید سبز بماند. بهترین عمل ، نماز است و مجرای نماز ، الِفِ عالمِ وجود یعنی امام زمانصلوات الله علیهم اجمعین است. انسان در سجاده عبادت با نماز به امام خود وصل می‌شود. اینجا لازم به توضیح است که تمام عوالم از سِرّ تا سِفل ، واسطه‌اش الفِ وجود است.

در این مجراست که انّالله و انّا الیه راجعون است ؛ تمام روزی و تمام اراده و مشیت پروردگار عالم و تمام برکات اسماء الحسنی و عنایات تجلی و ظهور دارد. این باطن که مجرای وحی نامیده می‌شود و گیرنده روزی کنز الله و به عنوان سبزکننده آن کریم اهل بیت ؛ حسن ابن علیصلوات الله علیه است.

کنیه نازنین ایشان ؛ ابا محمد است زیرا همانطور که بیان کردم: ایشان ، جلوه دهنده همه آنچه که اراده و مشیّت پروردگارعالم به آن قرار داشت که از گنج الهی یعنی الِفِ وجود مقدس  پیامبر (ص) جلوه کند ، می‌باشد و در واقع جان قرآن را سبز کرد و بر همه عالمیان زینت بخشید. پروردگار عالمیان به رسول گرامیش  فرمود من محسن هستم و نام حسن را از نام خود می‌گذارم. پس سبط اکبر خانواده مطهر اهل بیت عصمت و طهارت ، حسن(ع) نام گرفت. پدربزرگوارشان آقا ابالحسن علی ابن ابیطالبصلوات الله علیه است. نام مبارک امام حسین(ع) هم درواقع حسن می‌باشد و چون 9 ذریه در بطن اوست پس همه‌ی وجودهای مقدس ائمه طاهرین(ص) ، حسن هستند. در واقع وجود مقدس آقا امام زمانصلوات الله علیه ؛ این باطنِ حسنعلیه السلام است که ایشان ، وصیّ الحسنصلوات الله علیه است.

رسول اکرم(ص) خود ، هم خُلق حسن و هم خَلق حسن و هم برای همه عالمیان اسوه حسن است (الی یوم القیامة) و خانم دو عالم ، حسنه است که باید در دنیا و آخرت از ربّ مهربانمان بخواهیم که حیات حسنه را در دو جهان به ما عنایت بفرماید (انشاءالله) . ربنا اتنا فی الدنیا حسنة و فی الاخرة حسنة و قنا عذاب النار

 در این باطن که حقیقت طهارت است و حقیقت آب است و حقیقت تربت است و مجرای توحید است که عالم همه مجرا و مجلا(تجلی‌گاه) است. اینجا محل تسبیح است. یسبح لله ما فی السماوات و الارض ؛ پس مجرای سبحان است. تنزیه است. مجرای تهلیل است یعنی عبادت خالصانه  برای لا اله الا الله است. مجرای تحمید است یعنی حمد پروردگار عالم و مجرای تکبیر یعنی الله اکبر است. در این مجرا طهارت محض است. الان وجود نازنین امام زمان(عج) ؛ مطهر و طاهر محض است. پس آن عزیزان به صورت ظاهر، هرگز بدون وضو و بدون غسل نیستند یعنی در باطن ، خودش وضو است و خودش غسل است و خودش آب طهارت و خودش عین تربت تطهیر است. عین حیات است.السلام علیک یا عین الحیات.السلام علیک یا عین الله.  

پس اگر ما بخواهیم وصل به این مجرا بشویم باید غسل برگردنمان نباشد و با وضو باشیم زیرا موانع الف وجودمان باید برداشته شود تا با الف وجودمان که خدای مهربان به ما منّت گذاشته داده که گنج انفال ماست به او وصل شویم. انفال همان حروف الف است گنج خدادادی! چون پیچیده در ظلمات هستیم ؛ ما حیوانیت داریم و ما به شرف اسلام تطهیر شدیم و با احکام اسلام و قرآن عزیز به طهارت رسیدیم و وصل شدن ما به خدا ، بواسطه‌ی این عزیزان است تا بتوانیم به پروردگار و رب مهربانمان وصل شویم .

همانطور که وضو و غسل ما باطل می‌شود و دوباره باید تکرار کنیم تا طهارتمان را بدست بیاوریم ، غفلت و گناه هم بر ما احاطه دارد پس در باطن هم باید بکوشیم دائم الوضو باشیم ، دائم الغسل باشیم ، دائم الذکر باشیم.  پس نتیجه همانطورکه گفته شد باید سبزی انسانیت را به آخرت منتقل کنیم تا آیه مبارکه برای ما معنی شود "مَن جاء بالحسنة فله عشرامثالها" . امیدوارم خوانندگان عزیز قدر وجودهای مقدس را بدانند.

گنج الف وجود مقدس آقا امام حسین علیه السلام

همانطورکه در قسمت قبل یبان شد ایشان هم همان حسن علیه‌السلام می‌باشد. سید الشهداء کسی است که در این دنیا باب طهارت الِف وجود ما را از باطن به ظاهر می‌آورد یعنی عین نجاست درون بدنمان را به طهارت الف باطن خود ما شستشو می‌دهد و ما را عین پاک به آن دنیا منتقل می‌کند. یعنی انسان به تبعیت آقا امام حسینعلیه السلام در میدان جنگ ، قلب به میم می‌شود. یعنی غسل و کفن و نمازمیت نمی‌خواهد چون خودش به نماز واقعی رسیده است یعنی خود ، به الف وجود رسیده و مؤلفه‌ی دیگران می‌شود.

آقا اباعبدالله الحسین(ع) به عدد ده بدنیا آمده است ؛ یک وجود مقدس خودش است و 9 ذریه مطهر در بطن ایشان که می‌شود 10 (10=1+9). عدد ابجد حرفِ (ی)= 10 است . درعرفان ، حرفِ ی  را  که  در بین دو حرف س و ن اسم مبارک حسن(ع) قرار گرفته یعنی حسین(ع) شده ، نشانه عدد 10 وجود مقدسش می‌دانند. عدد 10 به عربی عشر خوانده میشود و آقا ، حقیقت تمام عشرهایِ عالم است و او برپا کننده عاشورای عالم است!

در کلمه دنیا ؛ حرف نون ساکن پشت یاء اظهار شده ، درحالیکه باید ادغام شود این کلمه یکی از کلمات استثناست. همه انسان‌ها در، (یا) قرار دارند که این حرف از حروف انتخاب است. درواقع همه در عدد عشر هستند و امتحان سخت اعتقادات دینی که باید امام زمان خود را بشناسند و از او پیروی کنند و در راه انجام تکلیف خالص شوند و به عبادت معبود خود نایل شوند تا به کمال انسانیت برسند.

دیگر اینکه تمام عمر دنیا ، کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلاست. آقا اباعبدالله الحسین(ع) ، امام عاشورا است و او در میدان بندگی در قربانگاه رفت و تمام گنج الف را به عدد 4 هدف : قد اقمت الصلاة و اتیت الزکاة و امرت به المعروف و نهیت عن المنکر هدایت فرمود و عدد ده ، جمع گنج الف یعنی 4 روی 10، به حقیقت باطن 14 را به وراثت تمام انبیاء و اولیاء رسانید. خود که حقیقت الفِ وجود است در رسالتِ ولایت خود تمام انسان‌های آزاده دنیا را در امتحان عشر دنیایشان درهر زمان الی یوم القیامت در الف ِوجود خودشان (حقیقت انسانی عاری شده ازحیوانیت) به کمال رشد و به مقصد آفرینش یعنی رسیدن به عند ربهم یرزقون مدد داد تا دنیای فانی را در حیاتِ طیب ، باقی کند. او خود به بالاترین مقام شهادت نایل گردید یعنی سیدالشهداء است و از پروردگار خود مدال ثاراللهی گرفت.

ایشان ؛ معصوم پنجم و امام سوم شیعیان است. جمع عدد ولایی و معصومیتش (8=5+3) هشت می‌شود. آقا در وجود معصومینصلوات الله علیهم اجمعین ؛ محورمعصومین است چراکه در بیت مطهر اهل بیت آقا ، پنجمین معصوم است و 9 ذریه مطهر در بطن ایشان است ، می‌شود 14=9+5 (و به وجود مقدسش ، شاه پرده‌دار می‌گویند) و اگر 4 را با عدد یک جمع کنیم می‌شود (5=1+4) حلقه پنج ، همان سِرّ گنج الفِ وجود است.(بطور کامل در کتاب عرفان اربعین و عرفان عشر توضیح داده شده است)

وجود مطهر امام حسین(ع) در روز عاشورا ، دایره‌ی کلّ یوم عاشورا را نمایش داد. چنانچه با تمام قامت در قتلگاه رسیدن به قرب الهی ، به حالت سجده قرار گرفت و شمر و سنان ملعون ، با تمام شقاوت سر مبارکش را ا ز قفا از بدن مطهرش جدا کردند. اما حضرت ، سَرِ بندگی از زمین برنداشت ! تا این سَر ، نقطه پرگار عاشورای هستی شود و قامت پاکش که حامل نُه ذریه معصوم(ص) بود به تمامِ عدد به بلوغ کامل هستی ، کمان دایره را شروع و از روز عاشورا با ولایت آقا علی بن الحسین(ع) ؛ امام اربعیان و سالاری اسرار به وجود حضرت زینب(س) ، سبز کننده گنج اربعین به عدد 40 روز و 40 وادی این کمان دایره را از کربلا به کربلا رسانید. چنانچه سِرّ اربعین افشا شد! که نتیجه زحمات و مصیبات این عزیزان به بهار سبز هدایت رسید زیرا اربعین از ریشه ربع و حاصلش ربیع یعنی بهار بندگی  و اخلاص و به ظهور نور هدایت رسیدن است.

زیرا در ریاضی مساحت دایره می‌شود : مجذور شعاع ضرب در عددِ پی یعنی 14/3 ؛ عدد 3 ، وجود آقاست که سومین امام است و ممیز زده می‌شود چون ایشان ، محور 14 معصوم(ص) است زیرا همانطورکه گفته شد ایشان پنجمین معصوم است که با 9 ذریه معصومش می‌شود 14 (14=9+5) . این اسرار 14/3 هستی است! و تمام سیر حیات هستی دنیا باید در این دایره ، حیات آخرت خویش را به اربعین بهشت برساند زیرا عدد ابجد کلمه دایره=220 و برابر با عدد ابجد اسم مبارک طاهره(فاعل طُهر) است و جایگاه عددی دایره در مرکز آن می‌شود 40 یعنی به عربی اربعین. آیا جای تفکر ندارد؟!

گنج الف وجود مقدس امام ابالحسن علی ابن الحسین علیه السلام

 مقام ایشان سید الساجدین و زین العابدین است. در واقع او امام اربعین است. امام چهارم (تمام گنج 4روی 10 و حقیقت الف) و معصوم ششم که جمع عدد معصومیت و ولایت ایشان می‌شود 10. او در حقیقت جانی از جانان 4 روی 10 یعنی 14 می‌باشد زیرا وقتی قدوم مبارکش به دنیا آمد به عدد 9 متولد شد(1 خودش + 8 ذریه مقدس در بطن او) و 5 معصوم(ص) در قبل ایشان می‌شود 14=5+9. مانند پدر بزرگوارش که14=5+9 و ایشان میوه دل آقا امام حسین(ع) است.

مدت امامت ایشان 40 سال بوده که عدد 40 ، 4 تا 10 تاست که همان حقیقت تطهیر و اثبات گنج الف می‌باشد که ایشان در این مدت 40 سال با مناجات و اشک‌های خود ، حقیقت عاشورا را سبز کرد و احیا فرمود و تا ظهور ولی عصر(عج) بقا بخشید.

ایشان در زمان ولایت خود به نوعی قامت الف را به صورت مؤلفه صبر، استقامت و عبودیت خالصانه ظهور داد . وجود مبارک ایشان همانطورکه از القاب زیبایشان مشخص است (سید الساجدین و زین العابدین) راه را برای تمام شیعیان جهان الی یوم القیامت روشن فرمود.

نکته: لازم به تذکر است که بدانیم که چرا در عاشورا بدن مطهر امام سجاد(ع) تب دار ظاهر شد؟! البته عظمت این تب ، نشان دهنده بیماری دین است زیرا عفونت‌های گناه و فساد(در جامعه) باعث تب امام شده است که درواقع بدنِ دین بیمار شده زیرا حاکم جور؛ یزید ملعون می‌خواست ریشه دین حقیقی را بِکََند و دین دل بخواه خودش را جایگزین کند. اما به قول امام صادق(ع) تب ، باعث سلامت شدن بیماراست زیرا با گرمای زیاد بدن، عفونت‌ها ذوب شده و از بدن خارج می‌شود.  بنابراین آقا امام حسین(ع)، خود و فرزندانش به قربانگاه رفتند تا راه رسیدن به عالم قرب را برای شیعیان تا الی یوم القیامة از مجرای اربعین و رسیدن به قلب به میم باز کنند.

ادامه این راه را امام سجاد(ع) با ظهور تبِ دین به بدن مطهرش و شفای این بیماری که سلامتش تا قیامت تضمین شود ، ظاهر فرمود ؛ با نگهداشتنِ حدود الهی که نشانه آن غل و زنجیر به گردن و بدن مطهرش در 40 روز و 40 وادی است! قابل ذکر است که زنجیر از جنس آهن است و کلمه آهن به عربی ، حدید خوانده می‌شود به معنی حدود خدا.همانطورکه می‌دانید یکی از معجزات خداوند در زمان رسالت حضرت داوود(ع) این بود که حدید به دست مبارکش نرم شد و به امر خداوند به صورت حلقه‌های نازک ساخته شد که با آن زره برای جنگیدن (درراه خدا) بسازند یعنی آنقدر آهن نرم و نازک شد که به صورت لباس رزم به تن رزمندگان درآمد!

درواقع لباس رزم ، لباس حدود خداست و خداوند چنان ، حدود خود را برای عاملان به حدودش ، آسان و نرم می‌کند که بتوانند جامه‌ای بر بدنِ عمل خود بپوشانند و این لباس ، لباسِ تقوی است (یعنی ترمز باطنی برای نگهداری تمام حدود سلامت وجود انسان) پس این لباس رزم ، جنگیدن با نفس اماره است . اول باید بر خودمان پیروز شویم و عقل، حاکمِ وجودمان گردد و بعد در مرحله دوم غل و زنجیر به گردن و دست‌ها و پاهایمان به صورت حفظ حدودالله ببندیم که امام سجاد(ع) نگهدارنده این حدود به ظاهر و باطن در 40 روز و 40 وادی و در حقیقت اربعین الی یوم القیامت حافظ حدودالله شد تا تنِ بیمار دین به جنگیدن با دشمنان دین ، سلامت کامل را به وجود امام زمانمان منتقل بفرماید و ما امروز مدیون بدن تب دار امام سجاد(ع) که زین العابدین است ، می‌باشیم. ایشان با کتاب صحیفه سجادیه که به زبور آل محمد(ص) {زبور، نام کتاب آسمانی حضرت داوود(ع) است} معروف است ما را به حقیقیت و سلامت دین در دنیا و آخرت می‌رساند.

{نکته: شگفتی آهن که به عربی حدید خوانده می‌شود: یافته‌های ستاره شناسی نوین نشان داده که آهنِ موجود در زمین از ستارگان عظیم الجثه فضای بیرونی آمده است. فلزات سنگین جهان در هسته ستارگان بزرگ تولید می‌شوند. در سیستم خورشیدی ما ساختار مناسبی برای تولید آهن وجود ندارد. آهن صرفاً در ستاره‌های بسیار بزرگ‌تر از خورشید که دما در آنها به چند صد میلیون درجه می‌رسد ، تولید می‌شود و وقتی که میزان آهن از یک سطح معینی در یک ستاره تجاوز کرد ، این ستاره که بیش از این نمی‌تواند آن را نگهدارد (تحمل کند) ، منفجر می‌شود و به صورت یک نوع اختر یا یک ابر اختر در می‌آید. در نتیجه‌ی این انفجار ، شهاب سنگ‌های دارای آهن در اطراف جهان پراکنده می‌شود ، تا آنجا که بوسیله نیروی جاذبه اجرام آسمانی مثل زمین که دارای نیروی آهن ربایی(جاذبه) است ، جذب می‌شود!

حق تعالی در آیه 25 سوره مبارکه حدید می‌فرماید: لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط و انزلنا الحدید فیه بأس شدید و منافع للناس و لیعلم الله من ینصره و رسله بالغیب انّ الله قویٌّ عزیز . یعنی همانا ما پیامبران خود را با ادلّه و معجزات فرستادیم و با ایشان کتاب و میزان عدل نازل کردیم تا مردم به راستی و عدالت گرایند و آهن را نازل کردیم (فرستادیم حدید ؛حدود الهی را)که در آن هم سختی و هم منافع بسیار برای مردم است تا معلوم شود چه کسی خدا و رُسُلش را یاری خواهد کرد (هرچند) که خدا بسیار قوی و مقتدر است(از یاری خلق بی نیاز است). اگر در آیه مبارکه دقت کنید خداوند کریم می‌فرماید: و انزلنا الحدید یعنی آهن را نازل کردیم، کلمه  انزلنا که مخصوص آهن در این آیه بکار رفته یعنی بطور فیزیکی از آسمان فرستاده شدن. روشن است که این حقیقت در 1400 سال پیش ؛ وقت نزول قرآن کریم ، هنوز از نظر علمی کشف نشده بود.

نکته قابل توجه دیگر در مورد این آیه : شماره آیه‌ای که در آن از نازل شدن آهن سخن گفته شده است، 25 می‌باشد.عدد ترتیب نوشتاری سوره مبارکه حدید در قرآن کریم، 57 است و جالب اینکه وزن اتمی آهن هم 57 است و عدد اتمی آن 26 که برابر با عدد ابجد کلمه حدید است و شماره آیه (با احتساب بسم الله الرحمن الرحیم)، 26 می‌شود!!!

بررسی عرفان حدید: خداوند کریم در آیه 10 و 11 سوره مبارکه سبا می‌فرماید : و لقد اتینا داود مِنّا فضلا یا جبال اوّبی معه و الطّیر و النّا الحدید. ان اعمل سابغات و قدّر فی السّرد و اعملوا صالحا انّی بما تعملون بصیر ؛ و ما حظّ و بهره داود را به فضل و کرم خود کاملا افزودیم و امر کردیم که ای کوهها و ای مرغان شما نیز با تسبیح و نغمه الهی داود هم آهنگ شوید و آهن سخت را به دست او نرم گردانیدیم. و به او دستور دادیم که از آهن ، زره بساز و حلقه های زره را به یک اندازه و شکل گردان(تا بدن را نرم و نگهبان باشد) و خود و قومت همه نیکوکار باشید که من کاملا به هر چه کنید آگاهم. و همچنین در آیه 80 سوره مبارکه انبیا می‌فرماید: و علّمناه صنعة لبوس لکم لتحصنکم مِن باسکم فهل انتم شاکرون ؛ و ما به او صنعت زره ساختن آموختیم تا شما را از زخم شمشیر و آزار یکدیگر محفوظ دارد، آیا شکر (نعمت‌های الهی را) بجا می‌آورید؟  درحالیکه سختی آهن بر همگان آشکار است و احتیاج به گرمای شدید بالای 1000 درجه دارد تا ذوب شود. و این معجزه بزرگی بود که پروردگار عالم به حضرت داود(ع) عنایت فرمود. باید نرم شدنش تا اندازه‌ای باشد که بصورت نخ پارچه نازک و نرم شود تا به اطاعت پروردگار عالم ، زره درست کند و این زره از حلقه های کوچک (آهنی ) در هم بافته شود.

درحالیکه آهن به عربی حدید نامیده می‌شود و حدید ، صفت مبالغه حدود خداوند است و حدود خدا در کتاب‌های آسمانی بدست پیامبران بزرگوار و پاک پروردگارعالم به انسان‌ها رسیده است. و نام کتاب حضرت داود(ع) ، زبور است. و حدود در تمام لحظات زندگی ما و به تمام اعضا و جوارح ظاهری و تمام افعال و افکار و امورات اجتماعی و فردی ما در تمام 24 ساعت شبانه روز ، جاری شده است.

پس هرعمل برای هر واجبی، یک حلقه است و حلقه ، گره بندگی بنده به امام زمانش و کتاب آسمانی‌اش است. و دانه دانه‌های حلقه به هم وصل می‌شود ، آنگاه ظهور لباس زره را به جلوه‌ی حدود الهی ، به شکل حدید بر ما پوشش می‌دهد. و این لباس ، حافظ حدود سلامتی بدن از ظاهر و باطن از شرّ دشمنان ظاهری و وسواس و خنّاس‌های قلبی و نفسی می‌باشد. و همانطورکه می‌دانید زره را هنگام جنگ با دشمن می‌پوشند تا از ضربات دشمن مصون بمانند. زره دنیا را برای مدت کوتاه در حال جنگ می‌پوشند اما لباس زره بندگی باید دائماً بر تن مؤمن باشد ! لباس زره دنیا ، پوشش به ظاهر بدن است و جنگش جهاد اصغر حساب می‌شود اما زره حدیدِ عمل، روی نفس کشیده می‌شود و جنگیدن با تمام خواهش‌ها و وسوسه‌ها و هواهای نفسانی را جهاد اکبر می‌گویند. پس درواقع پروردگار عالم ما را جلوه حضرت داود(ع) قرار داد و در صورتیکه بخواهیم ، حدید به دست ما هم نرم می‌شود ، آنقدرکه بصورت حلقه‌های ریز و لباس زره شود .

حال خوب دقت کنید ! پس حدید از آسمان نازل می‌شود و در کرات آسمانی ساخته می‌شود ، خداوند متعال در آیات 6 تا 10 سوره مبارکه صافات می‌فرماید: انّا زیّنّا السماء الدنیا بزینة الکواکب. و حفظا من کلّ شیطان مارد. لا یسمعون الی الملإ الاعلی و یقذفون من کلِّ جانب. دحورا و لهم عذاب واصب. الا من خطف الخطفة فاتبعه شِهاب ثاقب. یعنی ما آسمان دنیا را به زیور ستارگان بیاراستیم. و (به شهاب آن ستارگان را) از تسلط هر شیطان سرکش و گمراه محفوظ داشتیم. تا شیاطین هیچ از وحی و سخنان فرشتگان عالم بالا نشنوند و از هر طرف به قهر رانده شوند. هم به قهر برانندشان و هم به عذاب دایم گرفتار شوند . جز آن کسی (از شیاطین چون خواهد خبر از عالم بالا )برباید او را تیر شهاب فروزان تعقیب کند. پس درحالیکه ستارگان ، همان کرات آسمانی هستند و می‌فرماید از شیطان‌های مارد(یعنی مردود شده) که می‌خواهند بروند آسمان‌های بالا و اخبار را بگیرند و بیایند مردم را اغواکنند حفظ می‌فرماید بوسیله تیرِ شهاب فروزان که تیر هم حدید و درواقع همان حدود الهی است.نکته: پس چه مناسبت است بین آتش حرارت شهاب آسمانی که باطنش حدید است و جنس خلقت شیطان که از آتش است؟!درواقع آتش شهاب ، غضب خداوند است که باطنش حدود خداست و شیطان (که از جنس آتش است) ؛ شکننده‌ی حدود خداست. پس تیرهای آسمانی (به نام شهاب) نابودکننده‌ی آتش‌های شیطانی است. نتیجه می‌گیریم که فقط با رعایت حدود خداوند می‌توانیم به جنگ شیاطین برویم و انجام هر کدام از فرائض احکام الهی ، تیری آهنین است بر جانِ وسواس‌ها و خناس‌ها و شیاطین! پس انسان دائما در رزم با شیاطین و نفس اماره  و حدودشکن‌های(الهی) ؛ ظاهری و باطنی است.

حدید در خلقت دنیا : در همه خلقت‌های خداوند ، حدید است یعنی حدود ظاهر شده است. همانطورکه کتاب‌های آسمانی نازل شده ، حاملِ حدود خداوند هستند.پس حدید، از عالم بالا آمده و باطنِ وَ انزلنا الحدید را به وضوح می‌بینید.

سال قمری 354 روز (12=4+5+3) و سال شمسی 365 روز(14=6+5+3) است. در حالیکه سال قمری و شمسی در یک زمان بر عالمیان گردش دارد اما هر دو در شبانه روز تعریف و ظهور حقیقی خودشان را دارند و هرگز با هم مخلوط نمی‌شوند! مثلا ماه مبارک رمضان در هر فصل و در هر ماهی از ماه‌های شمسی واقع می‌شود و تکلیف و اعمالش ثابت است. و فصل‌ها و ماه‌های سال شمسی هم برای خودشان تعریف مشخص دارند. پس در اینجا معنایی از آیات 19 تا 22  سوره مبارکه الرحمن آشکار می‌شود که می‌فرماید: مرج البحرین یلتقیان . بینهما برزخ لایبغیان. فبای الاء ربکما تکذبان. یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان.

حال اگر مجموع ارقام تعداد روزهای سال شمسی و قمری را با هم جمع کنیم 26 می‌شود (26=12+14) که برابر با عدد کلمه حدید است یعنی خداوند متعال تمام سال و شبانه روز و ساعات و دقائق عمر ما را در سال شمسی و قمری ، در حدودِ اوامر خودش و به صورت دایره یعنی حلقه بندگی قرار داده است.}  

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۱۰/۰۷
عذرا شفائی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی