عرفان سجده بخش اول
بسم الله الرحمن الرحیم
عرفان سجده
درحقیقت رسیدن به بلوغ9 (نُه و نوزده19)
و قلهعالم امکان
فقط می توان گفت که فاطمه(س) ، فاطمه(س) است و دیگر هیچ!!!
علم عدد یعنی علم ارزش عددی حروف. در فرهنگها و ادیان شرقی و غربی پیشینهای دیرینه دارد و از آن به نام سیمیا یاد شدهاست که جزء علوم غریبه است. مولانا در دیوان شمس میگوید:
اما دغل بسی است ، تو کشتی شناس باش زیرا که کار دنیا سحر است و سیمیاست
شیخ شبستری نیز در گلشن راز میگوید:
به زیر هر عدد سرّی است از آن درهای دوزخ نیز هفت است
اساس علم عدد بر این مفروض است که عدد ، مفروض ذهنیت انسان نیست بلکه عدد ، از عالم سرّ الهی به اراده و مشیت پروردگار عالم ظهور و بروز پیدا کردهاست. و علم عدد، روح گنج و کنز الهی است چنانچه پروردگار عالم اولین ظهور عدد را خود آغاز کرد و فرمود: "قل هو الله احد" به پیامبر بزرگوارش فرمود بگو او خدای "احد" است و همانطور که در درس عشر(یعنی ده) گفته شد ، او خود را به یگانگی و عدد "یک" معرفی فرمود که مخصوص خودش است و هرگز تعدد به خود نمیگیرد. اما هنگامیکه میخواست گنج ذات اقدس خویش را به مخلوقاتش معرفی کند تا خود را بشناساند ، برذات خود جلوه فرمود و به نام مبارکش "واحد" ، تجلی و ظهور فرمود و پیامبر بزرگوار(ص)در خبر معراجش میفرماید:"الواحد لا یصدر الا الواحد" خداوند واحد"یک"، جز یک صادر خلقتی از مصدریتش صادر نمیکند (تا آنجا که توفیق بود در درس گنج عشرتوضیح داده شد).
زیبایی خلقت از بیان نورانی معصومین (ص) آمده است. چون مطالعات و نوشتار ما از نظر علم حروف و اعداد است، بهترین معانی و بلکه مغز معنا را هویدا میسازد. بالاترین نیت من، رسیدن به معارف خلقت خودمان و از آنجا به ولایت مولایمان امام زمان(عج) و14 نور مقدس(ص) و در نهایت، رسیدن به معرفت توحید و بندهی خالص شدن برای پروردگار عالم است.
عدد، در واقع نشان دهندهی معارف هر مخلوقی است که دربارهی آن صحبت میشود و چنانچه از معنی عدد برمیآید عدد،کثرت را در بر دارد چنانچه محتوی را تا بیانتها میکشاند و نتیجهی آن ، رساندن به کمال و هدف خلقت است ، زیرا بنا بر کلام مبارک پیامبرگرامی حضرت محمد(ص) که فرمود: عدد، روحِ حروف است. پس روح، جاودانه و تعالیپذیر و در نهایت قیّم حروف میباشد و حروف را قیام و قوام میدهد و همانطور که هر حرفی مَلکی دارد، ملکوتِ حروف است که معنی را شامل میشود و معنی است که محتوای استعداد خود را ظاهر میکند و در عین حال عوالم ، در ملکات علیا و سفلی در معنای حروفی ظاهر میشوند و معماهای انسانها را حل میکنند.
بنابراین، پروردگار عالم یکی از صفت ذاتی خودش را تکلم معرفی فرمود و بالاترین معجزهی خویش را کلام الله ؛ قرآن مجید قرار داد. پس خود، واضع حروف و اسرار آن است .
خداوند متعال به تناسب رشد عقلی امتهای پیامبران ، معجزات باهری را به دست رسولان بزرگوار و اوصیاء گرامیش ، دلیل و برهان قرار داد تا راه تعالی بندگان به تقرب الهی را نشان دهند و در این طی مسیر رسیدن به قرب ، انسانها را هدایت و راهنمایی کنند. خداوند متعال صد و بیست و چهار هزارمین پیامبر مرسل و نبی مکرم را اشرف همهی مخلوقاتش و خاتم النبیین و سیدالمرسلین حضرت محمد مصطفی(ص) قرارداد و اُمّت او را از نظر درک و فهم وشعور ، " سیّد امّتها " قرار داد. و بالاترین معجزهی خود را که اکمال تمام معجزات است و همهی کتب آسمانی در آن جمع است، کلام الله خویش "قرآن" قرار داد و آن را به حبیب خویش؛ بهترین بندگانش و بهترینِ رسولانش عنایت فرمود. و به ما امّت ، منّت گذاشت که چنین پیامبر و اوصیاء و کتاب آسمانی را داشته باشیم و به آن افتخار کنیم.
قرآن کریم انسانهای مؤمن را انسانهای شنوا معرفی میفرماید (آیه 36 سوره مبارکه انعام "انّما یستجیب الذین یسمعون" ؛ این است و جز این نیست کسانی تو را اجابت میکنند که گوش شنوا دارند ). یعنی کسانیکه حرف را میفهمند و فکر میکنند و آنگاه عمل میکنند ، یعنی نهایت کمال،فهمیدن و تعقل است.
پس کلام ، بالاترین مخلوق است چراکه خداوند متعال ، اسماء خود را با آن به ما معرفی فرمود و لیاقت تکلم را به ما انسانها عطا فرمود و لیاقت خواندن و فهمیدن و تاحدودی درک کلام خود را به ما داد تا به حد وسعمان یاد بگیریم و آن را (قرآن) نسخهی حکیم خود قرار داده تا با عمل کردن به آن نقصهای خود را برداشته و امراضمان را درمان و سیرت باطنی خود را به صورت قرآن (که صورت انسان کامل است) مزیّن سازیم و در مجرای توحید و یکتا پرستی به رضای مولا برسیم و البته به شرط پیروی و شیعه شدن به امامان معصوم(ص) و در عصر خودمان به تشرف ولایت "مهدویت" و انطباق وجه قلبیمان به رضای قلبِ عالم امکان ولی الله الاعظم مهدی صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف.
یکی دیگر از صفات ذاتی ربّ العالمین ،علم است. علم ، حقیقت نور است و پروردگار سبحان ، عالم کنز الهی خود را با علمِ حروف و علمِ اعداد ، ظهور و با زُبر و بیّنه یعنی میزان و حکمت ، خلق را به سوی خویش فراخواند و فرمود : "انّا لله و انّا الیه راجعون" (از سوی خدا آمدهایم و به سوی او باز میگردیم).
در واقع تمام کتب آسمانی ، کتاب الله و معارف پروردگار عالم هستند اما قرآن کریم، هم کتاب الله است و هم کلام الله. بنابراین مخلوق هرگز در کلام خالق نمیتواند نفوذ کند و خداوند در آیه کریمش فرمود: "ما خود،قرآن را حفظ میکنیم" . و قرآن ، همهی انسانها را به مسابقه دعوت میکند و میفرماید اگر میتوانید سورهای(آیه 23 سوره بقره:"فاتوا بسورة من مثله" ) و یا حتی آیهای مثل قرآن بیاورید آنگاه اعجازش را قبول نکنید! که تا به امروز بعد از گذشت 14قرن و پیشرفت علم ، کسی نتوانسته و نخواهد توانست مانند آن بیاورد.
امام رضا(ع) درباره ابداع و حقیقت خلقت حروف، در جواب سؤال عمران چنین جواب فرمودند: دربارهی حقیقت خلقت: و بدان که ابداع ، مشیّت و اراده ، سه اسم برای یک چیز هستند، و اولین ابداع ، اراده و مشیّت او، حروفی بود که آنها را اصل هر چیزی قرار داد و راهنمایی بر هر مدرک (علم حروف) و روشنگری بر هر امر مشتبهی نموده و بوسیلهی آن حروف ، هر چیز اَعَم از حق و باطل، فعل و مفعول، یا معنی و غیر معنی از هم جدا و شناخته میشود و همهی امور برآنها جمع شده است، و در آفرینش این حروف برای آنها معنای متناهی و وجودی غیر از نفس آنها قرار نداد زیرا آنها با ابداع و ایجاد بوجود آمدهاند.
نور، در اینجا اوّلین فعل خداست، خدایی که خود نور آسمانها و زمین است :
"الله نورالسموات و الارض" . حروف ازآن فعل، به فعلیت رسیدهاند، وآنها حروفی هستند که اساس گفتار بر آنهاست، وحی الهی که نور است و همگی عبارات از خداوند است که به خلق خود آموخته است(پس همهی زبانهای دنیا را شامل میشود چون هیچ کس از خود چیزی نداشته و ندارد،همه را خدا به ما داده و آموخته است).
این حروف، سی و سه حرف هستند. 28 حرف از آنها نشانگر زبانها (لهجهها)ی عربی است و از 28 حرف، 22 حرف نشانگر زبانهای سریانی و عبری است. و از میان آنها، 5 حرف در سایر زبانهای عجم در مناطق مختلف ، زبانهای متفرق و پراکنده است و آن 5 حرف هستند که از 28 حرف جدا شدهاند(که زبان فارسی 4 حرف "پ-ژ-گ-چ" را هم دارد پس 32 حرف میشود) امّا حرف همزه در عربی اضافه شده و 29 حرف میشود و حروف فارسی به اضافهی همزه، 33 حرف میشود .
سپس حروف را بعد از احصا نمودن و شمردن آنها ، "فعل" خود نمود. مثل آیه مبارکه: کن فیکون (وآنچه امر میشود موجود شود، پس آن نیز موجود میشود) "کن" صفت و خلقت خداست ، و آنچه که از آن ایجاد میشود ، مصنوع و مخلوق است .
اولین خلقت خداوند عزّوجلّ ، ابداع است. بدون وزن و حرکت است، مسموع نیست،رنگ ندارد، قابل حسّ نیست. دومین مخلوق، حروفاند که وزن و رنگ ندارند، قابل شنیدن هستند ولی قابل حسّ نیستند. سومین مخلوق ، اعدادند که از همهی انواع محسوس ، ملموستر(لمس شدنی) ، قابل شنیدن و قابل دیدن هستند.
خداوند تبارک و تعالی قبل از ابداع بوده است، زیرا قبل از خداوند عزّوجلّ و همراه او چیز دیگری نبودهاست. ابداع، قبل از حروف بودهاست"یابدیع السموات والارض" و حروف، چیز دیگری غیر از خود را نشان میدهند. مامون سؤال کرد چطور غیر از خود چیز دیگری را نشان میدهند؟حضرت فرمودند: زیرا خداوند تبارک و تعالی آنها را برای معنی ، کنار هم جمع میکند . وقتی چند حرف از آنها مثلا 4 حرف یا 5 حرف یا 6 حرف و یا بیشتر وکمتر را در کنار هم قرار میدهد برای معنایی است محدّث(یعنی حادث شده) و جدید،که قبلا نبودهاست.عمران پرسید ما چگونه میتوانیم این مطلب را بهتر بفهمیم؟ حضرت فرمودند:توضیح این مطلب چنین است که وقتی مقصود تو از این حروف،خود آنها باشد نه چیز دیگری،آنها را جدا جدا ذکر میکنی و میگویی ا،ب،ت،ث،ج،ح،خ تا آخر در این صورت معنایی غیر از خود این حروف در آنها نمییابی ،اما وقتی آنها را درکنار هم بگذاری و اسم و صفت برای معنی موردنظر خود بسازی بیانگر معنیِ موصوف خود خواهند بود. فرمود آیا فهمیدی؟... (عیون الاخبار، ترجمه غفاری و مفید ج2،ص312)
خوانندگان عزیز!پس اینجا کاملا متوجه این منظور شدید که علم حروف و اعداد ، اصل و پایه و حقیقت معارف و گنج الهی هستند تا با فهمیدن و یاد گرفتن و عمل خالصانه انجام دادن در راه رضای باری تعالی ،خود را به مقام آیت خدا شدن یعنی آیت اللهی شدن برسانیم. انسان به گفته کلام الهی ، کلمهی خداست. پس بکوشیم کلمهی طیبه و مخلص او باشیم.
از این حدیث نورانی ،کاملا مبنای کلام و معنی و حدود سعهی وجودی آن را که ازلی و ابدی است میفهمیم و خلاصه اینکه تمام این درس از عرفان همین معانی را بیان میکند و از زیباییهای آفرینش مخصوصا معرفت به ولایت و گنج حروف و اعداد در گنجینهی قرآن که معارف وجودی خودمان تا رسیدن به قرب الهی است ، سخن میگوید.
این درس مبنای همهی علوم و پایهی گشایش همهی معماهای ندیدنی و حتی نرسیدنی است و راه رسیدن به علم الیقین ، عین الیقین و حقّ الیقین است.یکی از زیباییهای حروف و اعداد ابجد این است که عدد ابجد کلمه یقین برابر عدد ابجد کلمه معنی است(یقین=170=معنی). پس با معنا ، انسان به کنه معرفت، یعنی یقین میرسد. امام حسین(ع)فرمود:خداوند متعال خلق نکرد بندگانش را الا برای معرفت .
نکته: همانطور که گفته شد حروف کلام الله (قرآن) 28 حرف است،اگر دید خود را به حقیقت وجودی حروف عمیقا باز کنید میبینید که پروردگار عالم با 28 حرف ، تمام خزائن و اسرار عالم را از اعلی تا سفلی الی یوم القیامت ظاهر کرده است. پس هر حرف با ملکوتش چقدر سعهی وجودی دارد؟!شاید بهتر است این طور بگویم که هر حرف همانطور که پیامبرگرامی(ص) فرمودهاند ، اسماء الله است و خود سعهی وجودیش تمام عوالم است.
اگر خوب دقت کنید،عدد28 در جایگاه عدد و حروف برابرحرف "غ " یعنی غین است و حروف غین همان حروف اسم مبارک خداوند یعنی "غنی" میباشد. پس با 28 حرف ، به اسم غنی وصل میشویم و شاید خداوند کریم دست ما را به واسطهی فضلش به خزانه رحمتش که وجود ولایت کبری امام زمان(عج) است وصل کند.
دیگر اینکه اگر ارقام 28 را جمع کنیم ،10 میشود (10=8+2) و10 ، همان کنز و گنجی است که در معرفت به عدد 10 از آن صحبت کردیم و خداوند دنیا را جایگاه خزانه 10 خود ظهور داد ، همان 4روی 10 و ظهور وجودهای مقدس 14 معصوم(ص) و اگر ارقام 10 را با هم جمع کنیم یک میشود (1=0+1) یعنی همانطور که گنج الهی خودش را به عدد واحدیت ظهور داد ، در نهایت همه باید به واحدیت او برسند و جالبتر اینکه وقتی عدد یک را به حروف بنویسیم عدد ابجدش 30 میشود(ی=10 ،ک=20)و عدد 30 =ل است که مجرای توحید و سرّالاسرار 30 جزء قرآن است که تعداد حروف قرآن ، 28 حرف است. جایگاه عددی حرف ل=12 میباشد که تمام انسانها برای اینکه به این خزانه دست پیدا کنند باید شیعه و پیرو 12 نور مقدس امامان(ع) و در واقع چهارده نور معصوم(ص) باشند که راه صد ساله را یک شبه ، به مقصد قرب و رضای خدا (از عالم سفل دنیا به عالم اعلا) بپیمایند. و خلاصه در طول عمرکه به عدد ، شماره میشود در قیامت مغبون نشوند و حسرت نخورند.
مقام عدد
پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود:حروف، غالب جسمانی کلام هستند و عدد،روح حروف آن کلام است. پس کلام در عالم بالا ، نور است و غالب ندارد.همهی عوالم ، صورت باطنی حروف هستند و حروف ، تمام عالم را پُر کردهاست زیرا هر جا تجلی اسماء و ظهور ملکوتی است ، حروف آنجا حاکم است و همانطور که در درس گنج عدد ده گفته شد قرآن ، کلام الهی است که بر تمام عوالم از سیر سرّی عوالم بالا تا پایین عالم در پایینترین نقطه خلقت ، محیط است و آنها را فراگرفته است.
پس اگر به اعجاز الهی خوب دقت کنید معجزهی بیشتر را درک میکنید.تمام این خزائن به صورت 28 حرف در غالب یک کتابِ 30 جزئی آسمانی که 114 سوره و120 حزب و حدود 6666 آیه مبارکه{12=6+6 و 12=6+6} و تعداد معیّن کلمه و حرف آمدهاست. و تمام مخلوق را حیران اعجازش ساخته ، اما انسان هنوز نتوانسته به عظمت و جان نورانی قرآن معرفت کامل پیدا کند! زیرا حقیقتش وجود مقدس امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)؛ قرآن ناطق است که ایشان ولایت عظما و حجت الله الاکبر و نور القدیسین و نور الانوار مقدسین ، جامع الکبَرا و الصدّیقین، نورالله الاعظم و سید الاوصیاء و النبیین و الصدیقین و المعصومین المکرمین است .
خوب دقت کنید! به اعجازی که خداوند متعال در اعداد 14 نور مقدس (ص) و اعداد گفته شده قرآن قرار داده و آن نظم مخصوصی که سال 365 روز است و در قرآن کریم 365 بار نام یوم آمدهاست یا 12 ماه سال که در قرآن کریم 12 بار نام شهر یعنی ماه آمدهاست. نام مبارک محمد(ص) را 4 بار و نامهای بهشت و جهنم را 77 بار به طور مساوی آوردهاست یا کلمه دنیا و آخرت به تعداد مساوی 115 بار آوردهاست.
پروردگار عالم سوره فجر را در ترتیب نزول به قلب مبارک پیامبر(ص)، دهمین سوره قرار داده و عدد عشر=10 در سوره مبارکه فجر آمدهاست که در هر ماه ، 10 شب لیالی فجر است. عدد ابجد فجر=283 که جمع ارقامش 13 میشود(13=3+8+2) که13 ، برابر جایگاه عددی حرف (م) میباشد و جایگاه عددی کلمه فجر =40 میشود(40=م) و این همان دههی طُهر است.
چهلمین سورهی مبارک قرآن (از جهت ترتیب نوشتاری) را ، سوره مؤمن که نام دیگرش غافر است قرارداده ، یعنی آمرزندهی گناهان چه کسی را به آمرزش میرساند؟ و نیز درجهی مؤمن را به حقیقت عددی از درجه ایمان به او میدهد تا او به 40 برسد.
یا سوره مبارکه حمد که سبع مثانی است یعنی هفت تا دوتایی. که تنها سورهای است در قرآن مجید که با داشتن 7 آیه ، دو بار بر قلب مبارک پیامبر(ص) نازل شده. وقتی پیامبر(ص) میفرماید تمام محتوای قرآن در بسم الله الرحمن الرحیم سوره حمد است و فقط در سوره مبارکه حمد ، بسم الله الرحمن الرحیم یک آیه محسوب میشود. عدد یک ،کلّ محتوای عالم خلقت را در بردارد. جمع عدد ابجد بسم الله الرحمن الرحیم=786 است که جمع ارقامش 21 میشود(21=6+8+7). جالب است که جایگاه عددی یک = 21 و عدد ابجدش 30 میشود(ی=10 ،ک=20) که برابر 30 جزء قرآن است و 30=عدد ابجد حرف (ل) ، این حرف مجرای توحید نامیده شده که فقط ملکیتش برای خداست "لا اله الا الله ". و جایگاه عددی حرف (ل)=12 است و کلمه لااله الا الله ، 12 حرف دارد که 12 نور مقدس امامان معصوم(ص)، راهنمایان و هادیان بحق از طرف پروردگارعالم هستند که انسانها را از ظلمات کفر به نور ایمان هدایت میکنند .
جایگاه عددی کلمه یک=21(ی=10،ک=11) ، پس آیه مبارکه بسم الله الرحمن الرحیم در جایگاهِ یک قرار دارد و یک آیه محسوب میشود و کلّ محتوای 30 جزء قرآن را داراست و در ولایت، 12 ناطق قرآن ؛ تأویل کننده و مفسر واقعی آن هستند . در ضمن که تمام انسانهای مؤمن را به کمال درجهی یکِ انسانی و به مقام یکِ رضوان الهی و قرب حق میرسانند.
جالب اینکه از روی عدد ابجد بسم الله الرحمن الرحیم (786)، معانی زیبایی را به عدد ابجد توانستهاند پیدا کنند. مثلا: عدد ابجد بسم الله الرحمن الرحیم = عدد ابجد معجزات قولی امام اول (ابد الازلیات) و برابر است با عدد ابجد اول الابدیات امام علی ابن ابی طالب(ع). که بنابر قول پیامبر(ص)که فرمود تمام محتوای بسم الله درحرف(ب) بسم الله و تمام آن در نقطه و نقطه ، وجود مقدس علی ابن ابیطالب ، اسد الله الغالب ، مولی الموحدین و مولای متقیان(ع) است . و عدد ابجد نقطه=164 است که 164= قدس = النجف = مبیّنِ واجب الوجود = کلمه وحده وحده وحده .
اگر بخواهیم معانی زیبای نام سورههای مبارک و تعداد آیات و زیباییها از گنج آنها را اینطور بیان کنیم از حوصله عزیزان خارج است و من سعی میکنم مطالب را کلی توضیح دهم تا عزیزان محقق در جزءجزء ، خود به تحقیق برخیزند و از زحمات علما و محدثان استفاده کنند و به عرفان بندگی و شناخت خداوند متعال و قرب او برسند.انشاءالله
معنی کلمه عدد و استفاده های آن
کلمهی عدد یعنی زایش و تزاید و متعدی شدن و ریشهی استعداد است. کلمه عدد همانطور که گفته شد برای کلام ، روح است ، برایش اندازه و مقدار نمیتوان گذاشت و دائم در کثرت است . پس مقامش روحِ ذکر است و حرف ، در مقام ظرف ذکر بیان میشود و در دنیا با شکل حروف ، جسمیت آنها ظاهر شده و با بیان علم ابجد ، عدد و جایگاه مقامی حروف مثل زُبُر و بینه مشخص شده است . حال که عددِ یک را تعریف کردیم که ظاهر و باطنش چگونه با عدد و حروف، معانی باطنی خود را ظاهر میکند ، یکی دیگر از زیباییهایش همه بر میگردد به معرفت پروردگار عالم ،که او یکی است که هرگز تعدد نمیگیرد.
عدد ابجد کلمه عدد=78 است که برابر اسم مبارک حکیمِ پروردگار عالم و عدد، باطن حکمت اوست. زیرا به حکمت بینقصش عالم را در چهارچوب نظم کامل و خالص آفریدهاست.عدد 78 درمجموع ارقامش 15 میشود(15=8+7) که 15=جایگاه عددی حرف(س). حرف سین تنها حرفی است در الفبا که زُبر و بینهاش با هم برابر است و همانطور که در اسم انسان توضیح داده شد (س=60 ، ین=60) و اگر بخواهیم 15 را خوب درک کنیم ؛یکی از زیباییهایش این است که جمع ارقامش 6 میشود(6=5+1) و 6 ، رمز خلقت کلّ دنیاست در 6 روز(سوره مبارکه حدیدآیه 4) .
توجه کنید! خداوند متعال در 29 سوره مبارکه قرآن ، حروف رمز مقطعه را قرار دادهاست و این حروف در مجموع 78 حرف است؛ برابر عدد ابجد کلمه (عدد) و (حکیم). امیدوارم خوب دقت کنید! اگر این 78 حرف را به صورتی که خوانده میشوند ؛ مثلا الف- لام- میم ، سه حرفی یا دو حرفی بنویسیم میشود 213 حرف که برابر است با عدد ابجد نام مبارک زهرا (س) ، حال اگر 78 را از 213 کم کنیم 135 میماند که برابر است با عدد ابجد نام مبارک فاطمه (س). دقت فرمایید که جان قرآن ، کوثر است و با این اعداد ، رمز بسیار زیبای باطن آن هویدا میشود! اگر نام مبارک زهرا(س) را در جایگاه عددی بنویسیم 33 میشود و جایگاه عددی نام مبارک فاطمه(س)45 میشود که برابر عدد ابجد اسم آدم(ع) است. حال اگر دو جایگاه نام مبارک فاطمه(س) و زهرا(س) را با هم جمع کنیم 78 میشود(78=33+45) که 78 ، برابر کلمه عدد و حکیم است و تمام این نکته زیباتر جلوه میکند که کلّ اسرار "ام ابیهاست" که عدد ابجد نام مبارک ام ابیها=60 و برابر حرف سین که قلب قرآن و میزان حروف است ، ظاهر میشود(60=س). خداوند کریم همهی مخلوقاتش را در باطن 60 که حرف سین است ، حکیمانه خلق کرد زیرا در مدت زمان عمر دنیایی ، هر 60 ثانیه یک دقیقه و هر 60 دقیقه یک ساعت است و تمام شبانه روز24 ساعت است که اگر ارقامش را جمع کنیم 6 میشود(6=4+2) که پایهی 60 است . پس عدد ، اسرار تمام نشدنی دارد!
از حروف مقطعه قرآن 14 حرفش بدون تکرار است { جالب است آخرین سورهای که در قرآن حرف مقطعه دارد؛سوره مبارکه قلم است که شروع آن با حرف (ن) است . عدد ابجد (ن)=50 و جایگاه عددیش 14 میباشد.} این 14 حرف را با هم ترکیب کردهاند و شدهاست:"علی صراط حق نمسکه" پس این حروف ظاهر و باطن ولایت را دو هم کفو معرفی میفرماید.
حال عدد ابجد تمام حروف مقطعه رویهم 3385 است که جمع ارقامش 19 میشود(19=5+8+3+3) که برابر کلمه مبارک "واحد" جلّ جلاله است. و حقیقت گنج عشر و 4روی 10 و تمام اسرار را با جمع ارقامش که برابر 10 میشود ظاهر میفرماید(10=9+1). این عدد برابر است با اسم مبارک خداوند کریم"غاذی الصغیر و الکبیر دلیل"،غاذی به معنای غذا دهنده است. خوب توجه فرمایید ! که خداوند در این گنج بینهایت ، غذای صغیر و کبیر در این دلیل قرار داده است به شرط اینکه هر کس چقدر گرسنه معارف است و چقدر اشتها دارد. پس این سفره کریم تمام نعمتها را شامل است و او در این عمر کوتاه دائما بندگانش را به غذای "رزقا حسنا" دعوت میفرماید.
در جمع جایگاه عددی حروف مقطعه رویهم میشود 856 که باز هم جمع ارقامش 19 میشود(19=6+5+8) که 10=9+1 همان گنج عشر... و خلاصه این عدد برابر نام مبارک خداوند؛ "یا من یحق الحق بکلماته " است. یعنی ای کسی که حقوق حقانیتت را به کلمات عنایت فرمودی.
خوب دقت کنید و از حروف به سادگی نگذرید! چرا که خداوند کریم قدر باطن آیاتش را در این حروف ظهور میدهد. امیدوارم خوب بخوانید و اهمیت زیاد عدد را که خداوند کریم در وجود مخلوقاتش و مخصوصا انسان به صورت استعداد ظهور بخشید را متوجه شوید.
ا ب جد چیست؟
همانطور که در درسهای قبل بیان شد یکی از صفات ذاتی پروردگار عالم، تکلم است و آن خالق یکتا باب معرفی خود و هدایت بندگانش را به کلام خویش قرار داد و با ظهور انوار مقدسِ اسماء و صفات خود؛ به صورت کلان گنج کنز خود به آن کسانیکه قابلیت دارند ، راه به قرب خود رسیدن را گشود و فتح باب نمود و در مخلوقات، اشرف مخلوقاتش را انسان کامل قرار داد و او را مظهر و مرآت و ظرف گیرنده انوار مقدس خود و جلوه دهنده اسماء و صفات نورانیش فرمود و ایشان را کلمه خود نامید.
پس حروف ابداع شد و عدد گذاری، روح حروف شدند. که قالب جسمانی با روح ، تواماً معنا و مفهوم خویش را ظاهر میسازد و در واقع صاحب ملکوت شدند و قدر و حساب را به همراه آورد. تمام عالم عرضی و عالم طولی از اعلا تا اسفل را پر از اسرار و نظم و هماهنگی و استعداد و معارف قرار داد. همانطور که درکتاب گنج الالف بیان شد ، خداوند واحد ، یک خلقت هم بیشتر از خود صادر نفرمود و پیامبر گرامی(ص) فرمود:"الواحد لا یصدر الا الواحد".
عددِ واحد یعنی یک ، و حرفی که در تنظیم برابر یک است ، حرف الف میباشد. در واقع الف، مصدرِ حروف شد و خود را در سکون و بدون حرکت قرار داد. اما نفسِ الف وقتی ابداع شد،حرفِ (ب){(با)_ب و الف} گردید و از ظهور الف و با ، کلمه آب ظاهر شد. اما اگر حروف الف و با ، با هم همهی عالم را پر میکرد و از ملکوت وصل آنها حرف سوم (ج) و یا عدد سوم ظاهر نمیشد ، هرگز منشاء همهی کثرات نمیشد. پس به امر خالق یکتا ، الف و با ، با هم در جمع مظهر حقیقت آب شدند. اینجا عدد الف =1 و عدد ب=2 شد و با هم جمع شدند و تشکیل عدد 3 را دادند ، آنگاه حرفِ 3= ج شد. پس جان در واقع ، برهمهی اسرار جاری شد و خداوند کریم فرمود:" وجعلنا من الماء کل شیء حی " (آیه 30 سوره مبارکه انبیا).
حرف الف، وجود مقدس پیامبر اکرم(ص) است و حرف با ، وجود مقدس امیرالمؤمنین علی(ع) و حرف ج ، وجود مقدس حضرت زهرا(س) است. در حدیثی آمده است که خداوند به پیامبر(ص) فرمود:"لولاک لما خلقت الافلاک و لو لا علی لما خلقتک و لولا فاطمه لما خلقتکما" ای پیامبرم اگر تو نبودی خلقت را خلق نمیکردم و اگر علی نبود تو را خلق نمیکردم و اگر فاطمه نبود شما دو را خلق نمیکردم. والله اعلم
این سه وجود نورانی که هر سه در باطن الف وجود هستند و همه به نحوی الفبای خلقت هستندبه عدد 4 ، که برابر حرف دال است دلیل خلقت و معنای حیات ولایت عظمای حق ، در ظلّ ولایت پروردگار عالم قرار گرفتهاند. و دلیل وجود ، وجودهای مقدس حسنین(ع) و ذریههای بزرگوارشان(ص) هستند. پس در واقع ظهور ابجد ، راز آفرینش است و تمام خلق، ابجدی هستند.
جالب است بدانید عدد حروف ابجد شد 1و2و3و4 که اگر با هم جمع کنیم 10 میشود و عدد 10 ، همان گنج عشر و 4 روی 10 و تمام اسرار گفته شده از گنج احدیت است. پس به قول پیامبر بزرگوار(ص)که فرمود: اگر معلمی علم ابجد نداند بهتر است درس ندهد.
پس الفبای هستی به دو صورت ظهور پیدا کرد، 1)ائمه طاهرین(ص) و 2) قرآن کریم ، چرا که عدد ابجد کلمه الف=111 و عدد ابجد با=3 میشود که اگر با هم جمع کنیم 114 میشود(114=3+111=الفبا) و 114 ، برابر است با تعداد سورههای قرآن. تمام الفبای عالم در الفبای اسرار خلقت غرق است و رمز رسیدن به تمام معانی اینجا یافت میشود.
اسرار اسم مبارک اول(اسم خداوند است)
اما حقیقت این است که خداوند کریم مصدر مخلوقاتش را در اول قرار داد و خود را نیز هم "هو الاول" و هم "هو الآخر" نامید. و هم "هو الظاهر" است و هم"هو الباطن".
پس در تمام خلقت نام مبارک خود را وسم نمود و در بسم الله الرحمن الرحیم به رسمیت اظهار مالکیت مینماید. عرب میگوید ریشه کلمه بسم از کلمه وسم آمده است و وسم را اینطور معنا کردهاند که وقتی دامداران بزرگ میخواستند دامهایشان با هم اشتباه نشوند ، مُهر یا نشانهای را به صورت داغ بر بدن حیوان میزدند و در این جای سوختگی دیگر مو نمیرویید و به همین روش ، صاحب آن همیشه مشخص میشد و حیوان گم نمیشد.
اگر دقت فرمایید،گاهی نیز گفته میشود: مالِ خدا ، راهِ خدا ، عظمتِ خدا ، بندهی خدا و یا حیوانِ خدا و... پس مخلوق ، هرگز از خالقش جدا نمیشود و هر جا باشد معرّف صاحب خود است اگرچه خودش فرمانبر نباشد. پس مال بد و مال خوب ، به صاحبش برمیگردد و او دربارهی هر دو تصمیم خواهد گرفت. دیگر اینکه اول ، برابر عدد یک و یک ، برابر حرف الف و همانطور که گفته شد مصدر همه حروف ، الف است و حروف از گنج الف صادر شدند پس در زبان عربی وقتی میخواهند حروف را معرفی کنند همیشه با مؤلفهی الف میآورندشان مثل: با، تا ، ثا،جا ... یعنی بدانید این حروف از گنج الف هستند و همه به یک نحو گنجینهی خود را معرفی میکنند و زیباییهایشان را بروز و ظهور میدهند.
در هر کلاس درس ، یک دانش آموز شاگرد اول است و تمام شاگردان چه بخواهند و چه نخواهند در رقابت با او قرار میگیرند و تحت الشعاع استعداد او نمره میگیرند و او ، مؤلفه کلاس میشود.
همینطور در ایمان ، در خلقت جسمانی و در مصادر اول مثل عقل اول ، نور اول که حضرت ختمی مرتبت(ص) میفرماید: " اول ما خلق الله نوری، اول ماخلق الله عقلی، اول ما خلق الله روحی". برای هر کدام ده مرتبه قرار داده است و همهی خلق در گنج ده آن ، که همه به یکِ مصدریت اول برمیگردند (یعنی به ذات اقدسش متصل میشوند) هستند ؛ همانطورکه وقتی ما کلاس اول را خواندیم با آنکه مقام اولیه علم را در آن سال آموختهایم اما این پایهی اول در تمام درجات تا آخر همیشه با ما هست یعنی اگر عالِم دهر نیز شویم همیشه با اول هستیم!
این نکتهها را بیان کردم تا شاید بتوانم منظورم را بطور کامل از حقیقت بندگی اظهارکنم. حال خیلی زیباست که عدد ابجد کلمه اول = 37 است و جمع ارقامش 10 میشود(10=7+3). اما در جایگاه عددی کلمه اول = 19 میشود که برابر اسم مبارک " واحد " پروردگار عالم؛جانِ مصدریت خلقت است . و همچنین عدد 19 ، برابر با کلّ حروف "بسم الله الرحمن الرحیم" و جمع حروف نامهای مبارک "پنج تن(ص)" است. پس اینطورگنجهای خود را ظاهر میکند، تا هرگز به عمل و عقیده از اول جدا نشویم چون بدون آنها به هدف اصلی یعنی قرب الی الله راه پیدا نمیکنیم.
پس در جایگاه عددی کلمه اول = 19= واحد شد. جمع ارقام 19 هم 10 میشود (10=9+1) ؛ که همان باطن گنج عشر یعنی 4 روی 10 و وجود مقدس چهارده معصوم(ص) میشود. همانطور که در درس دنیا خواندیم خداوند کریم تمام اسرار گنج عشر را که به عدد 10 ، برابر حرف (ی) بود همه را در کلمه دنیا و در عالم دنیا ظهور بخشید و وجود مقدس چهارده نور طاهرین(ص) را به صورت جسمانی امامان و پیشوایان مردم برای هدایت قرار داد.
نکته : در واقع عدد از سه بُعد طولی ، عرضی و ارتفاعی ، عالم بالا تا در دنیا در حقیقتِ عدد 1 تا 10 است زیرا عدد ابجد و جایگاهشان مساوی است ، حالا ببینید عدد اول 37 ، چگونه تمام عوالم را در کثرات به خوبی نشان میدهد و تمام معنی گنج که از اول مصدریت ظهور و به خود مصدریت بر میگردد را نشان میدهد. "انّا لله وانّا الیه راجعون"
چون مصدریت اول ، حرف الف شد که عدد ابجد الف = 111 است و جمع ارقامش 3 میشود(3=1+1+1) . پس عالم در مضرب 3 ، قیمت و بها میگیرد ( و کثرات و حروف و اعداد ظاهر میشود).
یکِ اول، وجود اول صادر نورانی محمد مصطفی(ص){ ( الف )(=111) } .
یکِ دوم، وجود مقدس امام اول؛امیر المؤمنین علی(ع) ناطق الله { (الف )(همزه وجود) } .
یکِ سوم، وجود مقدس و مطهر خانم سیده نساء العالمین فاطمه زهرا (س)؛ بضاعت و میوه هزار دانه{ ( الِف )(الف=1000) ؛ درواقع گنج ِ الِف ، الف(=1000) است که حروف به شماره ظاهر شد ؛ کوثر ظاهر شد }
1)عدد ابجد کلمه اول= 37 ______________________________10=7+3 |
2)جایگاه عددی کلمه اول=19 ____________________________10=9+1 |
3)تمام اسرار از عالم سرّ به(یا)ی دنیا ظهور پیداکرد_____________10 = ی و شد"کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلا" |
برابر حرف الف_____________________________ 1 1 1 = 3 × 37
برابر نام مبارک حیدر_________________________ 222= 6 × 37
برابر کلمه اربعین __________________________ 3 3 3 = 9 × 37
برابر کلمه دُمتُ (دائمی)_______________________ 4 4 4 =12× 37
برابر اسم یا مرشد___________________________ 5 5 5 = 15 × 37
برابر کلمه عصمت الله___________________________ 6 6 6 = 18 × 37
برابراسم ناصر کل منصور______________________ 7 7 7 = 21 × 37
برابراسم یا من هو قادرعلی(آ) کل شی______________ 8 8 8 = 24 × 37
برابر اسم رفیع الدرجات _______________________ 9 9 9 = 27 × 37
حال خوب در جواب ضرب دقت کنید! ارقام اعداد از بالا تا پایین به سه مرتبه ، 1 تا 9 را نشان میدهد.{27=9 ×3 _ 27رجب ؛ مبعث پیامبر(ص) }
اگر اعداد 1 تا 9 را باهم جمع کنیم میشود 45 که برابر عدد ابجد اسم مبارک آدم(ع) است. اما 3 تا 45 تا میشود 135= عدد ابجد نام مبارک فاطمه(س). اگر مضربهای 3 تا 27 را با هم جمع کنیم 135 میشود ، خانم فاطمه(س) ظرف به بلوغ رساننده و امّ المؤمنین، امّ النبیین، امّ الصدیقین،امّ الائمه و امّ ابیهاست ! و همانطور که در عدد ابجدی بیان شد ؛ عدد ِ3 ، جانِ اعداد شد ؛ به عنوان عدد حروف کلمهی آب . خوب بیندیشید که وجود مقدس دردانهی عالم کیست؟!
خداوند کریم در قرآن میفرماید که عرش را روی آب خلق کرده است و میفرماید که قبل از خلقت خشکی در کرهی زمین ، آب را قرار داده ؛ آیه 30 سوره نازعات"والارض بعد ذلک دحاها" و خشکی روی آب کشیده شد. حقیقت آب ، کوثر وجود است ؛ خانم فاطمه زهرا (س) و یکی از نامهای قرآن هم کوثر است. اگر حروف آب را به صورت بسیط بنویسیم الف و با ، عدد ابجدش 114 میشود(114=3+111) و 114 ، برابر تعداد سورههای قرآن است . پس حقیقت آبی که همهی انسانها را سیراب کرده و احیاء دنیا و آخرت میکند ، قرآن است. امیدوارم مضرب 3 را خوب متوجه شده باشید. پس ببینید عدد که از باب تعدد و کثرت است معنایش لایتناهی است!!!
درحقیقت ، درس عشر وقتی است که بلوغ 9 در جانِ ده تولد پیدا میکند. آنگاه یک عدد ده وقتی ظاهر شد ، دیگر تا بینهایت میتواند صفر را در کنار خود قبول کند. پس انسان کامل و انسان در حیات کمالی خود الی یوم القیامت میتواند رشد کند و نمره بگیرد ، اما همیشه باید همراه یکِ وجود یعنی همان اول باشد.
یکی از زیباییهای عدد 37 این است که جایگاه نام مبارک امام حسن(ع) میباشد ، ایشان سیّد الاسباط پیامبر(ص) است و خداوند کریم تمام عالم را به جلوه زیبای حُسنِ حَسن خلق کرده است. چنانچه در خلقت انسان به خود، احسن میفرماید ، پیامبر بزرگوارش را اُسوه حسن قرار داده و اخلاقش را خلق حسن . سرّ مستتر که خداوند در قرآن کریم قرار داد ، حسن است که 118 مرتبه واژهها و القاب حسن آمده است(به عدد ابجد نام مبارک امام حسن(ع)) و تنها یک جا بصورت حسن آمده؛ آیه 37 سوره مبارکه ال عمران ( حسن در جایگاه خودش ، ظاهر شده است چرا که جایگاه عددی نام مبارک امام حسن (ع)=37 میشود)
همینطور جایگاه عددی کلمه کامل = 37 است که همه باید برای رسیدن به کمال در اول شدن ، باید شیعه و پیرو انسان کامل شوند .
عددابجد زکی =37 یعنی جدا شده از ظلمت . زکات باعث میشود که نفس انسان ، دارایی ، عبادت و چهره و سیرت انسان ، زکی شود .
در واقع همه انسانها دوست دارند جلب توجه کنند و به نحوی همیشه بالاتر از همه باشند. اما خداوند کریم اول بودن را ، از منیّت جداشدن و خداگونه شدن و خالص شدن میداند. پس بکوشیم تا درجه اول بندگی را از خداوند کریم احراز کنیم.
وجود مقدس امام حسن(ع) که فرزند اول امیرالمؤمنین (ع) و فاطمه (س) و سبط اکبر پیامبر(ص) است و جایگاه عددی نام مبارکش ایشان 37 بود. و در وجود مقدس آقا امام حسن زکی عسگری (ع)در حالیکه آقا در نام(حسن) و لقب مبارک (ابامحمد(ص)) با امام حسن مجتبی(ع) یکی است اما در اسم مبارک زکی ، حضرت جانِ باطنِ حسن را افشا میکند مثل آینه ، خداوند کریم تولد نور مهدویت را از وجود مقدسش به همه جهانیان عنایت فرمود. پس باطن زکی نتیجهاش هدایت در مجرای مهدویت است. پس عملی زیباست و حُسنِ حَسن دارد که زکی شود.
در زمان غیبت آقا ، ما به شرطی شیعه و محب و پیرو واقعی او قرار میگیریم که عملمان از هر گونه ظلمتی پاک شود. منتظران واقعی جز راه مهدویت یعنی پیرو واقعی قرآن راه دیگر نروند و دائما قبلهشان رضای قلب مولایشان باشد. پس هیچگاه از او جدا نشوند و دائما او را حی ّ و حاضر و در پیشاپیش عمل خود ببینند.
جایگاه عددی قاف = 37 است. همانطور که نوشته شد حرف (ق) که قاف خوانده میشود نام یک سوره مبارک قرآن است و یکی از اسماء مبارک قرآن هم قاف است. حرف (ق)یعنی نگهدارنده. عدد ابجد قاف=181 است که جمع ارقامش 10 میشود(10=1+8+1) یعنی 4 روی10 و همان گنج چهارده معصوم(ص). قاف یعنی ولایت و نگهدارنده حقیقت دین و نگهدارنده میزان در دنیا و آخرت.
خداوند کریم در قرآن سوره مبارک بقره آیه 2 ، هدایت را به شرط تقوی فرموده است. و میفرماید "والعاقبة للمتقین". همانطور که به عدد 37 = اول مذکور شد ، در واقع انسان باید دائما (ق)ِ را به عنوان تقوی در تمام نفسهایش و در تمام اعمالش و ظاهر و باطنش حتی در نیّتش نگهدارد ، زیرا به این شرط(تقوی) ، عمل نورانی و زیبا را در قبر و قیامت و بهشت به او باز میدهند و آنگاه او را از تمام مصائب قیامتی نجات میبخشد.
همانطورکه در دنیا برای اینکه عمر مواد غذایی را طولانی کنند تا خراب نشوند، مقداری مواد نگهدارنده (یعنی ق) به آن میافزایند تا ماندگار شود، پس حرف (ق) به عنوان ریشه تقوی ، عمل صالح بنده را برای قیامتش نگه میدارد. و به عمل کوتاه و هیچ ما ، عمر طولانی تا بهشت میدهد!
پس هر یک از کلمات(به عدد ابجد یا جایگاه عددی) برابر37 ، به عنوان رمز نوشته شد تا ما را راهنمایی کند که چگونه بتوانیم بنده صالح و در واقع سالم و خالص برای مولایمان باشیم و چگونه خودمان را از خطرات شیاطین حفظ کنیم. در واقع همانطور که بچه باید دائما تحت نظر و مراقبت پدر و مادر باشد و دستش را به دست آنها دهد تا هرگز به بیراهه نرود و یا گم نشود، پس ما هم باید ، هرگز از اول و آخر عالم وجود که خداوند کریم است جدا نشویم که شرط آن این است که دستمان دائما به دامان ربّ الارباب امام زمانمان (ص) و نگاهمان و عملمان به آیات نورانی قرآن باشد تا هرگز به ضلالت و گمراهی نرویم.
ذکر شد که عدد یک برابر حرف الف میشود و خداوند کریم ، انسان کامل را به قامتِ الف گنج خویش تصویر داد.
در مقام عدد ، اَلِف را ترفیع داد به اَلف یعنی 1000 و 1000 ، برابر شد با حرف(غ) که غین خوانده میشود و همان حروف اسم مبارک خداوند کریم ؛ غنی است. پس اوست که انسان کامل را به خزائنش کامل خلق فرمود و تمام انسانها را از وجود این عزیزان ، به غنیِ خود وصل کرد. زیباست که هر حرفی را که خداوند متعال خواست خوانده شود با اصل خود آورده است. یعنی با مؤلفه و کنز و گنجش مثل ب و ... که پشت الف میآید و میشود با ، تا ،ثا ، جا.... یعنی انسان بداند از کجا آمده و به کجا میرود؟ هیچ وقت ربّ خود و ربّ الارباب خود را فراموش نکند. "فقد استمسک بالعروة الوثقی لانفصام لها" پس به تحقیق تمسک جویید به ریسمان حبل الهی که هرگز پاره نمیشود( یعنی از الف وجود جدا نشوید ) فقط تمسک بجوئید و وصل شوید به ریسمان الهی که هرگز پاره و جدا شدنی نیست!
چکیدهای از قسمت عدد 37 (عدد اول) در جدول زیر توضیح داده شده است.
رمز عدد37 : (10=7+3 _گنج عشر و همان 4روی10 و...). در واقع 37=7+30 که 30= عدد ابجد حرف(ل) ؛ مجرای توحید و وجود مقدس مولود کعبه(مجرای توحید خانه خدا) و عدد7 ، همان سوره مبارکه حمد که 7 آیه دارد و باطن آن حضرت محمد(ص) است. و عدد ابجد سیُ هفت =555 میشود که برابر اسم مبارک مرشد است و همچنین 555=15×37
37= عدد ابجد اول=عدد ابجد زکی وعدد ابجد قبله =137 و عدد 100=ق یعنی نگهدارنده یا حافظ اول است و جایگاه عددی کلمه اول = 19 =واحد که اولین ظهور اسمائی خالق یکتاست که مخلوق از این کلمه مبارک خلق شده است(سوره نساء آیه 1)که شیخ بهایی(ره)به رمز این عدد اشارهای فرموده است. |
37= جایگاه عددی نام مبارک امام حسن(ع)= جایگاه عددی قاف=جایگاه عددکلام=جایگاه عددی کامل=جایگاه عددی قفا |
معارفی از عدد 9(نه)
همانطور که در سرّ خلقت گفته شد ، پروردگار عالم اسم مبارکِ واحد خود را تجلی داد . همهی این اسماء ، نور هستند چنانچه درحدیث مبارک امام رضا(ع) از کتاب عیون الاخبار ذکر شده که اول فعل خداوند ، نور بود. عدد ابجد کلمه مبارک واحد=19 میباشد که سرّ گنج بازشدن حقیقت عدد 10 یکی از اسرارش همین عدد 19 هم میباشد چنانچه اگر 1 را با 9 جمع کنیم 10 میشود(10=9+1) که مقداری از زیباییهای عدد 19 توضیح داده شد و جایگاه عددی نُه به حروف برابر19 است(19=5+14). عدد ابجد کلمه نُه=55 میباشد که برابر جایگاه عددی کلمه صدّیق است و جمع ارقام 55 میشود 10 (10=5+5). در حقیقت نُه ، باطنِ 10 است. عدد ابجد ده= 9 (9=5+4)میشود و جمع ارقام عدد ابجد نُه(=55) برابر10 میشود، پس همان حقیقت 19 است (19=9+10).
پس عدد 19 که سرّالاسرار آیات قرآن و کنز و گنج الهی است به نام کلمه واحد است. و خداوند متعال در اولین آیه سوره مبارکه نساء میفرماید: من همهی مخلوقاتم را از یک نفس واحده خلق کردم"یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها...". خداوند متعال گنج اعداد را تا سقف 9 خلق فرمود. پس بلوغ کنز الهی نام مبارک واحد را در جایگاه عددی کامل و به عدد 9 ظهور داده است.
در حالیکه در نُه به حروف ، جایگاه عددی حرف (ن)=14 که همان گنج 4 روی 10 است ؛ با این حقیقت که ظرف (یا وعاء) انتخاب ظهور مرآت حق و تجلیگاه همهی متجلیات سرّ احدیت خالق یکتاست. و حرف (ه) در کلمهی نُه ، عدد ابجدش برابر5 است که اگر ارقام 14 را با هم جمع کنیم ، 5 میشود(5=4+1) ، 14 نور مقدس به سرّ حقیقت محمدی(ص) به نام پنج تن(ص) ظهور پیدا کردهاند. پس در حقیقت حروف نُه ، کلّ و تمام حروف است چرا که جایگاه عددی (ن)=14 و (ه)=5(که 5 نیز به عبارتی همان14 میشود5=4+1) پس 28 حرف را شامل میشود (28=14+14) که همان بلوغ باطنی عدد نُه میباشد زیرا جمع ارقام 28 ، عدد 10 میشود(10=8+2). بنابراین : عدد ابجد نُه=55 و 10=5+5 {یعنی همان گنج 4 روی 10 (10=4+3+2+1) و دهه طُهر، حقیقت 14 و گنج 40 ؛ باب طهارت}
جایگاه عددی نُه=19 و 10=9+1 . پس ، از عالم اسماء خداوندی ، 19 برابراست با نام مبارک واحد=نُه(9) ، تعدادحروف بسم الله الرحمن الرحیم=19=نُه(9) ، جمع حروف اسامی مبارک پنج تن(ص)=19=نُه(9) بنابراین میشود3 تا 9 تابرابر27تا که روز مبعث پیامبر(ص) ،27 رجب است.
-عدد 9 در اعجاز عددی، سلطان اعداد است. وقتی هر عددی را در 9 ضرب کنیم ، حاصل جمع ارقامش در آخر 9 میشود و اگر عدد در جمع به 9 برسد بر 9 قابل قسمت است. مثل: 54=6×9 (9=4+5) ،81=9×9(9=1+8) ، 99=11×9 (18=9+9 و 9=8+1) و ... . نکته جالب دیگر این است که وقتی 9 را به عددی اضافه و یا کم کنیم ، جمع ارقام جواب با جمع ارقام آن عدد ، یکی میشود مثال : عدد ابجد نام مبارک زهرا(س)=213 (6=3+1+2) و 222=9+213 (6=2+2+2) {222=حیدر ، اگر جمع ارقام را که 6 شد کنار هم بنویسیم ، عدد ابجد نام مبارک الله جلّ جلاله میشود ؛66= الله } و 204=9-213 (6=4+0+2) {عدد ابجد ربّ=204} ، یا عدد ابجد نام مبارک محمد(ص)=92 (11=2+9 که 2=1+1) و 101=9+92 (2=1+0+1) {101=امین ، اگر جمع ارقام را که 2 شد کنار هم بنویسیم برابر با جایگاه عددی کلمه عبد میشود ؛22=عبد} و 83=9-92 (11=3+8 که 2=1+1) { اگر 11 و 11 را کنار هم بنویسیم برابر با عدد ابجد کلمه ظهور میشود؛1111=ظهور} و ... .
-یک سال بزرگ نجومی، 25920 سال طول میکشد که اگر ارقامش را با هم جمع کنیم 18 و در واقع 9 حاصل میشود(9=8+1، 18=0+2+9+5+2). سال بزرگ نجومی به حرکت قهقرایی نقطهی اعتدال زمین بسیار وابسته است ، یعنی طول زمانی که برای تمام کرات و سیارات لازم است تا به موقعیتهای اولیه و اصلی خود بازگردند و در رابطههای اولیهی خود با دیگر کرات مراجعت کنند. درضمن تا یک درجه از این حرکت قهقرایی نقطههای اعتدال کامل شود ، 72 سال طول میکشد که جمع ارقامش 9 میشود (9=2+7) ، کلاً هر درجه از این حرکت قهقرایی به عدد 9 ختم میشود. برای مثال 2 درجه(144=2×72) برابر است با 144 سال(9=4+4+1) و 3 درجه برابر است با 216 سال(9=6+1+2)و ... ، جمع ارقام همهی جوابها برابر 9 میشود. در این پدیده هیچگونه اتفاقی ، تصادفی وجود ندارد. این مطلب ، قسمتی از هماهنگی همزمان و تطبیق شدهی عالم تلقی میشود.
جان نلسون رئیس پیشین آزمایشگاه آر.سی.ای در نیویورک عادت داشت برای محاسبهی اوضاع آب و هوایی برای آر.سی.ای از علم ستاره شناسی کمک بگیرد و طی محاسباتش به این نتیجه رسیده بود که هرگاه دو کره ، در طول و عرض جغرافیایی بخصوصی در حالت 90 درجه از یکدیگر قرار میگرفتند ، رعد و برق رخ میداد(فراموش نکنید که اساساً این مطلب نباید چیزی منفی تلقی شود ، زیرا رعد و برق باعث پاک شدن هوا میشود و...). در واقع در علم ستاره شناسی و در زمان تولد یک انسان ، موقعیت 90 درجه نشانگر نوعی فشار و ناراحتی است و سیاراتی که در اینگونه حالت هستند بار دیگر به عدد 9 میرسند (جمع ارقام 90 برابر9 میشود؛9=0+9).
دانشمندان و محققان در رابطه با گردش کرات و سیکلها و دورههای مختلف جهانی به این نتیجه رسیدهاند که تغییرات مهم با تاثیراتی جهانی در هر 180 سال در روی کره زمین رخ میدهد که باز جمع ارقامش 9 میشود(9=0+8+1).
در ضمن از 360 درجه دایرهی ستاره شناسی و یا هر دایرهای در جهان عدد 9 بدست میآید(9=0+6+3).
-برای بدنیا آوردن فرزند به گذراندن 9 ماه بارداری احتیاج است. به غیر از اینها هر روز 86400 ثانیه دارد که حاصل جمع ارقام آن 18 و به عبارتی 9 میشود (9=8+1). هر شبانه روز 24 ساعت است که جمع ارقام آن 6 میشود و جالب است که در زبان انگلیسی عدد6 ،به شکل 9 وارونه است(6) این نکته اهمیت فراوانی دارد که در ادامه متوجه خواهید شد! دفعات تنفس طبیعی انسان در هر دقیقه ،18 بار است که 9=8+1 میشود. دفعات طپش قلب (به صورت طبیعی)در انسان 72 بار در دقیقه است که 9=2+7 و تعداد ضربان معمولی و متوسط قلب در ساعت 4320 بار است که باز هم در جمع ارقامش 9 میشود(9=0+2+3+4). تعداد معمولی و متوسط تنفس در ساعت 1080 بار است که 9=0+8+0+1 و در 24 ساعت حدودا 25920 بار تنفس طبیعی رخ میدهد که دقیقا همان عدد سال بزرگ نجومی است(25920)! یعنی انسان دقیقا به اندازه یک سال بزرگ نجومی در یک روز نفس میکشد(قابل توجه خوانندگان عزیز که انسان باید قدر هر نفس کشیدن خود را در دنیا بداند، در غیر این صورت طبق سورهی مبارکه عصر ، خسران و زیانی نصیبش میشود که جبران پذیر نیست ، زیرا هر ثانیه عمر که میگذرد دیگر برنمیگردد!
-در قرآن کریم سوره مبارکه نمل آیه 12 ، اشاره به این مطلب شده که خداوند متعال به حضرت موسی(ع) 9معجزه عطا فرمود. { 1- ایشان را کلیم یعنی کسی که توانست با پروردگار عالم در دنیا به کلام سخن بگوید،نامید. 2-به ایشان کتاب تورات را عنایت فرمود. 3-عطا کردن عصا به ایشان(آیات 17 تا 21 سوره مبارکه طه) 4-به ایشان دست نورانی داد که ید بیضا نامید(آیه 22 سوره مبارکه طه) 5-به امر خداوند عصایش را به دریا زد و آن را شکافت و خود و یارانش به ساحل نجات رسیدند و فرعون و سپاهیانش غرق شدند و به عذاب الهی واصل شدند(آیات 77و 78 سوره مبارکه طه) 6-عصایش را به سنگ زد و از آن 12 چشمه آب بیرون آمد(آیه 60 سوره مبارکه بقره) 7-عصایش اژدها شد و همهی مارهای سحری را بلعید و سحر ساحران را باطل کرد(آیه 117 سوره مبارکه اعراف،آیه 69 سوره مبارکه طه) 8-گوشت گاو مرده را به فرد کشته شده زد و او زنده شد و گفت که چه کسی او را کشته و...(آیات 72 و 73 سوره مبارکه بقره) 9-تابوت عهد از بهشت برای ایشان به زمین آمد و مادرش ،وجود مبارکش را بعد از تولد در آن گذاشت و به امر خداوند سبحان به دریا انداخت(آیه 39 سوره مبارکه طه) }
-خداوند متعال به حضرت عیسی(ع) هم 9 معجزه عنایت فرمود.{ 1- تولد بدون پدر(آیه59 سوره مبارکه آل عمران) 2-در گهواره سخن فرمود و اعلام پیامبری کرد و کتاب خود(انجیل) را معرفی فرمود(آیات 29تا32سوره مبارکه مریم) 3-مرده را به اذن خداوند کریم زنده میکرد 4-به اذن خداوند به گلی به شکل پرنده دمید و زنده شد 5-به اذن خداوند کور را بینا میکرد 6- به اذن خداوند پیسی را شفا میداد 7-مردهای را که سالها پیش از دنیا رفته بود به اذن خداوند از قبر بیرون آورد و سؤالاتی از او کرد...(آیه 110سوره مبارکه مائده) 8-مائده آسمانی را در بیابان به اذن خداوند به زمین آورد(آیات 112 تا115 سوره مبارکه مائده) 9-خداوند وجود مبارکش را از دشمنان نجات داد و او را در آسمانها برد(آیات157و158سوره مبارکه نساء) و او زنده است تا ظهور باشکوه و با برکت امام زمان(عج) و هرگز ایشان مسلوب نگردید.
هرکدام از این زیبائیها نشان میدهد که به عدد9 ، وجودهای مبارک در مقام پیامبری اولوالعزم ، وجود نازنینشان کامل و امتشان تا آخرالزمان ادامهدار هستند ؛ تا ظهور امام عصر؛مهدی موعود(عج).
پس انسان در حقیقت خلقتی خود میتواند به هرچه که میخواهد برسد چون خداوند متعال به او بلوغ ظاهری و باطنی عنایت فرمودهاست و تمام این معانی زمانی ارزش پیدا میکند که انسان از تواناییهایش به خوبی استفاده کند و از آن خالق مهربان تشکر کند و خود را به هدف خلقتش برساند،البته به کمک رسولان و کتاب آسمانی و معصومین(ص) که در قرآن تعبیر به عروة الوثقی شدهاند(یعنی ریسمان پاره نشدنی){آخر آیه 256 سوره مبارکه بقره:فقد استمسک بالعروة الوثقی لا انفصام لها }. و در جای دیگر تعبیر به حبل الله المتین شده،پس کسانی که به این ریسمانها چنگ بزنند،نجات یابند وگرنه در،دریای دنیا غرق میشوند!
-عدد9 در بلوغ خانمها
پروردگار عالم ، انسان را در بلوغ عوالم و تسخیرکننده همهی مخلوقات قرارداد .و همهی آنچه که خلق کرد را در وجود انسان قرار داد {امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: فکر نکن که تو یک جسم کوچکی هستی بلکه تو یک عالم کبیر(بزرگ)هستی}. و همانطورکه ذکر شد 9، بلوغ همهی کمالات ظاهری و باطنی شد. از آنجایی که زن، انتخاب شد که امانتدار نسلها باشد و خداوند حکیم زایش را در وجود او قرار داد؛ او حاملِ حمل همهی انسانهایی است که 9 هستند، پس کسی که خود 9 است، حاملِ9 میشود و 9 ماه این امانت را به بلوغ میرساند تا تولد پیداکند. و خداوند کریم او را کمالی عنایت فرمود که در سن 9 سال تمام به بلوغ عبادی هم برسد تا در کمال بلاغت باطنی بتواند امانتهای خداوند (یعنی نسلش)را به سلامت ظاهر و باطن بدنیا بیاورد. این مقام بزرگی است که خداوند متعال به زنها عنایت فرمودهاست.
جالب است بدانید که برای سنّ بلوغ(دختران)،باید عدد9 کاملا تمام شود تا به بلوغ و رسیده شدن بیاید ، در واقع وارد عدد10 میشود! پس یکی از نکات مهم رسیدن به عدد10 است زیرا درحالیکه عدد 10 ، عدداصلی نیست اما سرّ عدد 9 است زیرا وقتی عدد به 10 رسید ، از اینجا زایش و تعددش بیشمار است یعنی اگر یک عدد ِ 1 بگذارید، بینهایت صفر در جلویش میتوان گذاشت(...100000 ) چون صفر، قوت عدد میشود ، درحالیکه ظاهرا خودش هیچ است و در هر عددی ضرب شود هم جواب صفر میشود، اما قوهای است که باطن را به ظاهر میآورد چون خودش یک قوهی باطنی است.
حال ببینید اگر 10 را به حروف بنویسیم ، عدد ابجدش 9 میشود (ده=5+4=9) و اگر 9 را به حروف بنویسیم عدد ابجدش 55 و جمع ارقامش 10میشود (نه= 5+50=55 و 10=5+5).
-پزشکان بیان میکنند که یک مادر باید 40 هفته جنین را به سلامت حمل کند تا آماده تولد شود(حال بماند که عدد 40 ،چه زیباییهایی دارد و اربعین است) اما دقت کنید که 40 هفته میشود 280 روز(280=7×40) درحالیکه 9 ماه تقریبا میشود 270 روز(270=30×9) ، پس 10 روز تفاوت دارد(10=270-280) که همان 9 ماه و 9روز و 9ساعت و 9 دقیقه و 9ثانیه است که باید از عمر حمل یک مادر حامل ِانسانی که 9 است بگذرد تا یک نوزاد سالم و کامل بدنیا بیاید! در واقع اگر این 9 ها را باهم جمع کنیم 45 میشود(9ماه و 9روزو...)و 45 برابر است با عدد ابجد اسم مبارک آدم(ع) که همه از لحاظ جسمانی، فرزندان او هستیم و در جمع ارقام 45 ، دوباره به 9 باز میگردیم(9=5+4) . به راستی این چه اسراری است و چرا انسان از خود غافل است؟!
نکته:درضمن که با تولد مولود ، یکِ وجودش در دنیا ظاهر میشود ، آنگاه صِفرهای قوای او و گنج وجودش به تدریج و لحظه به لحظه تا آخر عمر ،در کمال عددِ انسانیتش ،در طول دنیا از عالم سفل به عالم قرب به صورت پلکان، به او رفعت مقام میدهد. حال اگر از عمر و جوانی گنج وجودش،خوب استفاده نکند و یا اعمالی مطابق خوی حیوانی انجام دهد نه انسانی (از بعد حیوانی رشد کند)، از یکِ وجودش به صورت منفی ،زیر صفر میرود و صفرهای عملش او را به قهقرای جهنم و سقر و درکههای جهنم سقوط میدهد. از آنجا که انسان ، بلوغ همهی مخلوقات است اگر به منفی عمل سقوط کند، طبق آیه 179 سوره مبارکه اعراف ؛مانند چهارپا بلکه پستتر یا گمراهتر میشود(اولئک کالانعام بل هم اضل) چون حیوان در مقام خودش ،تسبیح گوی خداوند کریم است و به وظیفه بندگیش عمل میکند
ما سمیعیم و بصیریم و هشیم با شما نامحرمان ما خاموشیم
خوب فکر کنید! 1-خانمی که قدر این بلوغ باطنی خود را بداند ، میفهمد که چرا پیامبر بزرگوار اسلام فرمود:بهشت زیر پای مادران است.2-دیگر اینکه اگر خانمهای یک جامعه به بلوغ فکری و عقیدهای و عقلی خود واقف شوند ،جامعه به بلوغ میرسد ، زیرا آنها مربیان جامعهی انسانی هستند ، پس دنیا را هم بهشت میکنند. 3-ما الگویی داریم که سیدة النساء العالمین است و عمر شریف ایشان در دنیا، 18 سال است(9=8+1) ، که 2 تا 9 تا میشود(ظاهرا 9 سال در خانه پدر و 9 سال در خانه همسر) و خانم فاطمه زهرا(س) ، در بلوغ کامل 9 بودند و حامل 11 فرزند نورانی که به دنیای ظلمانی آورد تا مؤمنین دنیا را از جهنم و جهنمیان به نور بهشت و رضوان الهی هدایت کنند. پس ما شیعه و پیرو 14 نور مقدسی هستیم که خانم زهرا(س)، یکی از 14 معصوم(ص) است و به قول پیامبر(ص)، زهرا امّ ابیهاست. و از دیگر القاب خانم: امّ المؤمنین،امّ النبیین، امّ المعصومین و امّ الائمه است.
-عدد9 در اخلاق
اخلاق در دین اسلام، ریشهی دین است. چنانچه خداوند متعال در قرآن کریم، پیامبر(ص) را صاحب خلق عظیم و خلق حسن مینامد و ایشان با اخلاق کریمش ، باعث هدایت دلهای سختی شد که جز با اخلاق ، هدایت نمیشدند. پس ایشان میفرماید:9 دانگ دین ،خلق است. چون دین را به 10 دانگ تقسیم کردند،پس بلوغِ9 است که به تمام 10 دانگ دین دست پیدا میکند. در اسلام، دین را 10 درجه میدهند و 9 درجهی آن را حیا میدانند و میفرماید:کسی که حیا نداشته باشد ،دین ندارد.
نکته اخلاقی
از زیباترین درسها از بعد عرفانی عدد 9 این است :
1-پروردگار عالم ، سبحان است یعنی از هر عیب و نقصی منزه است ، پس خلقت او هم در اوج بلوغ و بی نقص است.
2-او به ما انسانها،بلوغ 9 و نعماتی که از همهی موجوداتش بالاتر است (مثل عقل،فهم،شعور،روح انسانی...) عطا فرموده و نعمت پاداش (در آخرت) را در بهشت و مکافات را در جهنم عنایت فرمود و زندگی بدون زحمت و در بلوغ همه گنجینه زیباییها و به کمال رسیدن را به همه کمالات در عالم برزخ و قیامت به انسان عطا فرمود، اما به شرط اینکه از همهی این نعمات دنیا خوب استفاده کرده و حمد و ستایش آن صاحب نعمت را بجا آورده ، به بلوغ عمل رسیده و معرفت پیدا کرده باشد ، اعمال حسن برای خود ، توشه راه(آخرت) کرده و بفرستد ، وگرنه تمام این نعمات را در دنیا ضایع کردهاست.
قول امیرالمؤمنین علی(ع) فرمودند: شجاعترین مردم کسی است که بر خشم و غضب و هوای نفس و شهواتش غلبه داشته باشد. این درس بزرگی است! زیرا همانطورکه بیان شد عمل انسان با اخلاقش به بلوغ انسانی میرسد. پس این کمالات برای انسان میسر نمیشود مگر با صبر! چنانچه معصوم(ص) میفرماید: نسبت صبر به دین ، مثل سر است به بدن. یعنی اگر کسی صبر نداشته باشد ، دین او بدون سر است پس نمیتواند زنده باشد.
عدد ابجد کلمه صبر=292 که اگر ارقامش را در هم ضرب کنیم36 میشود (36=2×9×2) و 36 ، در جایگاه حروف مقام بلند قلب به میم را داراست (میم=36)، زیرا اگر ارقامش را با هم جمع کنیم 9 میشود(9=6+3) که همان رسیدن به بلوغ یا شاید میوه زندگی هر کس میباشد. اگر ارقام 292 را باهم جمع کنیم 13 میشود(13=2+9+2) و 13،برابر با جایگاه عددی حرف (م) است که عدد ابجدش 40 میباشد یعنی رسیدن به میوه تطهیر و پاک.
جایگاه عددی کلمه صبر=40 است. گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی ، یعنی با صبر ، از غوره ترش به حلوای شیرین انگور میرسی.
پس کسی به بلوغ عمل میرسد که در تمام احوالات زندگی و عباداتش،در جوانی و پیری،در شادیها و غمها، در بیماریها و سختیها ،در معاملات و مراودات، در زندگی شخصی و اجتماعی و ... صبور باشد . خداوند کریم میفرماید: انّ الله مع الصابرین. پیامبر(ص) هم فرمود که صبر دری از درهای بهشت است. اما این در به بهشت ، در دنیا برای مؤمن باز میشود و یک لنگه هم بیشتر ندارد، در ضمن اینکه دقّ الباب هم ندارد یعنی بیصداست (در مقام صبر ، شکایت و ناشکری راه ندارد).
پس هر کس صبر کند (بدون چون و چرا!)، انشاء الله این در ، از دنیا برایش در بهشت باز میشود . البته حضرت میفرماید کمتر کسی از این در، وارد بهشت میشود. امیدوارم خداوند مهربان به ما این توفیق را بدهد که در زمرهی صابرین قرار بگیریم.
عدد 9 در خلقت انسان کامل و حضرت آدم(ع)
پروردگار عالم ، انسان را که اشرف مخلوقاتش است به عدد 9 خلق فرمود. که مقصود ما در درجه اول انسانهای کامل شامل چهارده نور مقدس معصومین (ص) و پیامبران الهی و اوصیایشان هستند(وجود مقدسشان ، سلطان ولایت بر همه مخلوقات از ظاهر و باطن است) و بعد به تنزل مقام انسانهای معمولی.
کلمه انسان همانطور که مفصل در کتاب راز انسان بیان کردهام، از اسماء الهی است و یکی از زیباترین، متعادل و میزانترین کلمات است که شامل 5 حرف میباشد. عدد ابجد انسان=162 که در جمع ارقامش 9 میشود(9=2+6+1) بنابراین بر تمام اعداد و ارقام و حروف عالم سیطرهی وجودی دارد.چنانچه پروردگار مهربان ما در کلام کریمش میفرماید: ما همه آسمانها و زمین را در تسخیر انسان قرار دادیم. و انسانی که بلوغ همهی خلقتش است را برای عبادت و بندگی خودش قرار داد(البته به اختیار) و انسان را مقام ازلی و ابدی عنایت فرمود و تنها مخلوقی است که لیاقت انس و رسیدن به عالم قرب خداوند را داراست(به شرط اخلاص).
در خلقت وجود مقدس حضرت آدم(ع) ، باری تعالی تمام نه افلاک یا عوالم؛ همه را در یک ظرف جسمانی او قرار داد. که جمع تمام این عوالم در ظرفی قرار گرفت که قابلیت گیرایی آن را به ایشان داده بود و مذکّر نامیده شد یعنی ظرفِ ذکر. و تمام عالم که اسماء او هستند شد ظرف علم الاسماء. پس در جمع عوالم نهگانه اینطور ظاهر میشود 1+2+3+4+5+6+7+8+9=45 که برابر با عدد ابجد کلمه آدم(ع) میباشد. اگر ارقام 45 را جمع کنیم 9 میشود(9=5+4) و 45 تقسیم بر 9 میشود 5. پس حروف آدم ، سیر نگهداری و ظرف کل زیبائیهای خلقت اسماء الهی شد و در مقابل تمام مخلوق ایستادگی کرد.
آیه 72 سوره مبارکه احزاب:"انّا عرضنا الامانة علی السّماوات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان...". و در آیه 21 سوره مبارکه حشر پروردگار عالم میفرماید: اگر این حمل سنگین(اشاره دارد به قرآن) را به کوهها میدادم ، از ترس متلاشی میشدند و هیچکدام از مخلوقات قبول نکردند"لو انزلنا هذا القرآن علی جبل لرایته خاشعا متصدعا من خشیة الله" .
پس آدم به عدد 45 ، مقام نُه را گرفت که 45=5×9 و 9=5+4 ، اولین انسان پیامبرخلق شده؛کامل و صاحب منصب آدمیت؛پیامبر اولوالعزم یعنی جهان و تمام انسانها از نظر جسمانی ، فرزندان حضرت آدم(ع) و حوا(س) هستند و ایشان بر همهی انسانها ولایت دارند و مقام صفوة الهی گرفتند.
خانم حوا(س)که خلق شد ، پروردگار عالم به آدم(ع) فرمود که ایشان ، مؤنث تو است یعنی دومی شما و ایشان دفعتاً خلق شد به عدد9. اما اسم مبارکش حوا(س) نامیده شد که به عدد ابجد 15 میشود و عدد15 ، ازجمع 1 تا 5 تشکیل میشود(15=5+4+3+2+1). عدد 15 در نام مبارک خانم مثل همان عدد نه که گفته شد میباشد، که عدد5 ، جمع کنندهی باطن 14 بود و در اصل سرّ عدد 15 خیلی معانی را شامل میشود ، هم عدد 9 در بطنش است و هم میزان تمام حروف است چراکه:
عدد ابجد و جایگاه عددی اسم مبارک حوا(س) با هم برابر است و 15 میشود که 15=جایگاه عددی (س) و عدد ابجد (س)=60 میباشد. چنانچه جمع ارقام 15 هم برابر6 میشود(6=5+1) و عدد 6 ، رمز همه اعداد و پایه خلقت عالم دنیاست. بنابراین در خلقت از نظر جسمانی ، همهی مخلوقات از وجود ماده یعنی مؤنث ظاهر میشوند. خداوند متعال در آیه 4 سوره مبارکه حدید میفرماید:"هو الذی خلق السماوات والارض فی ستة ایام..." .
حرف (س) ، میزان همهی حروف است (در کتاب راز انسان توضیح کامل داده شده است). زُبر و بینه سین با هم مساوی است؛ زبر[ س=60 ] ، بینه [ین=60 ] ، پس (س)=(ین)=60 و سین=120 برابر با احزاب قرآن کریم و نام مبارک علیّ(ع) با یائ مشدد.
جالب است که حرف(س) از حروف مقطعه، در سوره مبارکه یس هم آمده است که این سوره ، "قلب قرآن " است. حرف (یا) ، ندا است و حرف(س) ، خطاب پروردگار عالم به میزانترین وجود عالم ؛پیامبراکرم(ص) میباشد. یکی از اسماء قرآن ، سین است ، نام حضرت علیّ(ع) (با یاء مشدد)= سین میشود، خانم زهرا(س) ،اُمّ السین است و در نام مبارک امام حسن(ع) و امام حسین(ع)، اگر (ح) را برداریم همان سین میباشد. اسم انسان به شرافت سین که در وسط آن است ، تمام برکات را از قلب حقیقی داراست و خداوند منان حرف سین را در وسط اسم انسان قرار داد. در ضمن اینکه نام مبارک (نسا) عدد ابجدش=111 و برابر عدد ابجد الف وجود و قامت کنز الهی و گیرنده تمام اسماء و صفات که در کتاب گنج الالف توضیح داده شد ، است.
حرف (س) با عدد ابجد 60 ، درس دیگری هم به ما میدهد اینکه: عمر هر موجودی در دنیا از زمانیکه نطفهاش بسته میشود و به هر نوع شروع به زندگی در دنیا به عنوان عمر میکند ، در ثانیه شروع میشود و ثانی یعنی دومی که ماده و مؤنث است. و60(=س) ثانیه میشود یک دقیقه و 60(=س)دقیقه میشود یک ساعت و... خلاصه انسان در حرف سین متولد میشود و در سین میمیرد. در قبر نیز ، سینِ قلبش باید جوابگوی اعمالش باشد چون تعالیِ وجودی هر انسانی در دنیا با پاک نگه داشتن و خلوص قلبی درجه میگیرد و قلب انسان میشود "حرم الله" و این قلب هرگز نمیمیرد و زنده و جاوید میماند.
خداوند کریم در 4 ماه و 10 روز در شکم مادر ،به جنین انسان روح خدایی میدمد که شاید همان سین وجود است"انی نفخت فیه من روحی" همانا از روح خودم در انسان دمیدم. در کتاب مخزن العرفان(ازعلامه بانو اصفهانی) دربارهی خلقت خانم حوا(س) از امام صادق(ع) نقل شده که میفرمایند: خداوند عزّوجل از فضیلتِ طینت آدم(ع) ، حوا(س) را خلق فرمود.
پس سنّ بلوغ نه سالگی شامل حال همهی خانمها شد و تکلیف شرعی هر خانمی به نه سال تمام که وارد ده میشود که همان باطن نه است شروع میشود .
عدد9 در مبعث وجود مبارک پیامبر(ص)
مبعث وجود مقدس پیامبر گرامی(ص) در روز 27 رجب است که در تاریخ شیعه و سنی آمده است. (27=جایگاه عددی سجده؛بلوغ عبادت و بندگی)جمع ارقام 27 ، برابر9 میشود(9=7+2).یعنی مبعث بر همهی عالمیان حجت است و این بعث حقیقی است که تا آخر زمان هر روز بر تمام انسانها جلوهگر است و پیام حق را از زبان حجتهای خدا به مردم میرساند. و همانطور که در حقیقت عدد9 است ، بلوغ تمام بعثهای عالم است؛27=3×9 .
همانطورکه قبلا ذکرشد اسم مبارک واحد=19=نُه(9) ، تعداد حروف بسم الله الرحمن الرحیم=19=نُه(9) ، جمع حروف اسامی مبارک پنج تن(ص)=19=نُه(9) : پس 3 تا 9 تا که میشود 27 تا که روز مبعث پیامبراکرم(ص) 27 رجب است.
عدد 27 کامل است بطوریکه اگر ارقامش را در هم ضرب کنیم 14 میشود (14=7×2) و رسالت وجود سیّدالانام؛خاتم پیامبران محمد مصطفی (ص) حاصل گنج و آورنده و بعث دهنده در میان امت خود و تمام امم است تا آخر الزمان و عدد 14 ، همان گنج 4 روی 10 است .آقا خود وجود مطهرش سبع مثانی یعنی 7 تا 2 تاست(14=7×2) و گیرنده و حامل حمل کلّ نور قرآن که بنابر قول خداوند کریم ، سبع مثانی یعنی(14=7×2) است و آورندهی آن به دنیای ظلمانی است. پس حضرت که انسان کامل و بالاترین مقام خلقت را داراست، جانِ 28 حرف و 28 عدد را کامل داراست(28=14+14). جمع ارقام 28 میشود 10(10=8+2)پس باطن ده ، 9 است. اگر هر انسانی به این محتوی که حقیقت قرآن است ایمان نیاورد هرگز به بلوغ دین اسلام و ایمان به الله جلّ جلاله نمیرسد.
عدد 9 در کلمه مبارک قرآن
عدد ابجد کلمه مبارک قرآن=351 که جمع ارقامش 9 میشود بنابراین خود، مضربی از 9 است . حال با معانی گفته شده از نظر عددی ، پیروان قرآن باید افتخار کنند که قرآن بر تمام کتب آسمانی غلبه دارد و تمام محتوای کتب آسمانی در قرآن قرار دارد و حتی (همانطور که در درس عرفان عشر ذکر شد) تمام عالم در قرآن غرق است. شاید بتوان اینطور معنا کرد: مگر نه اینکه جایگاه عددی نُه=19 بود که 19 برابر بود با عدد ابجد گنج واحد در سرّالاسرار خلقت که اولین ظهور الهی است . اگر دقت کنید 1)جایگاه عددی نُه=19=واحد 2)جمع ارقام 19 برابر 10 میشودکه 0+1= 1 که همان واحد است ، درنتیجه همانطورکه پیامبراکرم(ص)فرمود: الواحد لا یصدر الا الواحد. همهی عددها به یکِ خدا برمیگردد و خداوند در قرآن کریم میفرماید:"انا لله و انا الیه راجعون" . پس تمام راهها از اوست و به او ختم میشود و این همان دایره بندگی است.
پس قرآن در عدد9 ، درجهاش نسبت به تمام کتب آسمانی ، یک است{عدد ابجد یک=30=تعداد جزءهای قرآن}. اعجاز قرآن ، کلام الله بودنش است و اینکه محفوظ از تمام وسواسها و خنّاسهاست و خداوند حفظش را تضمین کرده است و خداوند بهترین حفظ کننده است( و الله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین). در ضمن اینکه از عالم کنز الهی به یک معنا تمام گنج ، قرآن است و همانطور که در سوره مبارکه انعام آیه 59 آمده است "وعنده مفاتح الغیب لا یعلمها الا هو و یعلم ما فی البروالبحروما تسقط من ورقة الا یعلمها و لا حبة فی ظلمات الارض و لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین". تمام کلیدهای درهای غیب نزد اوست و او از آنچه در خشکی و در دریاست آگاه و با خبر است و برگی از هیچ درختی نمیافتد الا اینکه او میداند چه از تری است یا خشکی و همه در کتاب مبین(قرآن) آمده است.
دیگر اینکه همانطور که گنج واحد عدد ابجدش 19 است، تعداد حروف بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه حمد که کلّ محتوای قرآن را در بردارد 19 حرف است و از طرفی تعداد حروف اسامی پنج تن(ص) نیز 19 حرف است. چنانچه در حدیث ثقلین از پیامبر اکرم(ص) آمدهاست که دو چیز گرانبها بین شما (امت)گذاشتم ؛ یکی کتاب خدا و دیگری عترتم. پس در واقع 19 و 19 در کنار هم که اگر با هم جمع کنیم19+19=38 میشود و جایگاه عددی نام مبارک محمد(ص) و علی(ع) برابر 38 است. بنابراین وجود مقدس رسالت و ولایت، هردو هم ظاهر قرآن هستند و هم باطن . که خداوند کریم میفرماید:"لا یمسه الا المطهرون" . قرآن را بدون طهارت مسح نکنید(منظور هم ظاهر است و هم باطن) همینطور هم شما اگر بخواهید نام مبارک پنج تن(ص) و هر یک از معصومین(ص) را مسح کنید باید با طهارت باشید و در غیر اینصورت حرام است. اگر دو تا 38 را با هم جمع کنیم 76 میشود که برابر با عدد ابجد کلمه عبد است(76=38+38) .
امیدوارم خوب دقت کنید و اینجا عظمت عدد 19 و 9 را مشاهده کنید! بقول یک نویسنده مسیحی : به عدد9 اگر رسید دیگر هیچ عددی نمیتواند از سلطه آن بیرون بیاید. پس خلقت عالم در حقیقت 9 ظهور کرده است. امیر المؤمنین علی(ع) در دعای کمیل میفرماید:"ولایمکن الفرارمن حکومتک" (این معنای سلطه ولایت مطلق خداوند متعال است که در ظهور ، ولایت چهارده معصوم (ص) الی یوم القیامت است) از حکومت خدا به هیچ وجه نمیتوانی بیرون بروی که تو خود مملوک آن مالک هستی.