عرفان سجده بخش دوم
بسم الله الرحمن الرحیم
عدد 9 در نماز
در احکام نماز در قسمت شکیات ، 23 شک داریم که به 6 تای آن نباید اعتنا کرد ، 8تای آن باطل و 9تای آن صحیح است. شرط صحت شک این است که در نماز 4 رکعتی باشد که گفتیم در عالم سرّ ، عدد 4 جمع کننده و ظهور دهنده گنج الهی بود در واقع 10=4+3+2+1 یعنی باطن 10 را ظاهر کرده که همان 4روی10 است. خوب دقت کنید! گفتیم 9 در بطن ده است ، پس 9 شکّ ِصحیح در واقع در نماز 4 رکعتی به شرط تمام شدن کامل دو رکعت اول و بعد از اکمال سجدتین یعنی در شرف رکعت سوم است ، پس باید کاملا در عدد 4 مستقر شده باشد ، اینجا عدد 9 روی 10 ظاهر میشود که 19 ، جایگاه عددی نُه میشود که بلوغ اعمال از حسب ظاهر هم باید کامل باشد. اینجا در اصلاح عمل به شرط باطل نکردن نماز، نماز صحیح و سالم میشود.
عدد 9 در سجده
همانطور که قبلا ذکر شد عدد ابجد نوزده به حروف 72 میشود که برابر عدد ابجد کلمه سجده است(نوزده=72=سجده). جمع ارقام 72 هم 9 میشود یعنی سجده ، بلوغ تمام عبادات است {البته منظور ، سجده واقعی به درگاه باری تعالی است}. پس سجده(=72) هم محتوی کامل 7 تا 2 تا=14 تاست و هم 19(سجده = نوزده) جایگاه عددی نُه است. بنابراین در تمامِ اعمال شبانه روز انسان ، حاکم است زیرا بندهای که در تمام احوالات ، بندهی خالص مولای خود است و دائما از قلب ، چَشم میگوید یعنی دائما در سجده است و هر لحظه در باطن 19 و خوشا به حالش در بلوغ نُهِ عمل، برای پروردگارش عبادت کامل انجام میدهد!"خوشا آنان که دائم در نمازند". در قرآن رکوع و سجده از احوالات یک بندهی خالص تعریف شده است.
پس تمام عالم در سجده غرق شد و همهی مخلوق به ولایت امام معصوم(ص)، در تسبیح و تقدیس خداوند منان غرق هستند و عدد72 هم در جمع ارقام ، 9 میشود که بلوغ بندگی ، سر به سجده محض خالق یکتاست. و در تمام مخلوقات ذرهای نافرمانی دیده نمیشود.
شاید یکی از رموز اینکه در هر رکعت نماز ،2 سجده یک رکن میشود ، در حقیقت آفرینش خلقت آسمانی و زمینی است که با دو سجده به شرط وصل شدن به امام معصوم(ص) که او جان قبله است ، راه ظلمانی دنیا به اعلای نورانی قرب حق تعالی باز میشود.
جالب است همانطور که سوره مبارکه حمد ، سبع مثانی خوانده میشود و به عبارتی تمام قرآن هم سبع مثانی خوانده شد{چون کلّ محتوای قرآن ، در سوره حمد است}یعنی 7 تا 2 تا. پس عدد 7×2 در باطن ، سیطره ابدی و ازلی و بی انتهایی دارد و همان سرّ گنج وجود 14 معصوم(ص) است .
اما جان گنج 14 در جایگاه عددی حرف(ن) ، که همه در بلوغ 9 ظهور داشت و عدد 19 که جایگاه عددی کلمه (اول) و جایگاه عددی (نُه) بود و جان آن بلوغ، وجود مقدس فاطمه زهرا(س) است که ظرف وجودش قبل از خلقت امتحان شد پس خداوند کریم او را صابره یافت و انتخاب شد. پس نون ساکن است که پشت همهی حروف قرار میگیرد و تمام آنها را به معنا و مفهوم و واقعیت وجودی ظهور میدهد( الله اعلم).
نکته: عدد 4 در تمام عالم ، ساری و جاری شد یعنی 10=4+3+2+1 و خداوند کریم تمام گنج را بوجود نورانی چهارده معصوم(ص) و قرآن عزیز منور و راه هدایت را از ظلمات به عالم نور گشود و 14 ، جایگاه حرف (ن) در عالم زمین ظهور پیدا کرد (نون ساکن ، ظرف آفرینش شد).پس عدد 14 ، در عالم بالا شد تنوین که نوشته نمیشود ولی خوانده میشود و در عالم پایین شد نون ساکن (جایگاه عددی(ن)=14) که 28=14+14 یعنی کلّ حروف و کلّ اعداد شد و (عددابجد(ن)=50) که 100=50+50 و 100=ق=19 که کلّ ولایت است{حروف اسامی پنج تن(ص)19 حرف است}.
اینطور تعریف میشود که عدد 72، تنها عددی است که میتواند عدد ابدیت را تقسیم کند (همانطور که ما دائما در 7 روز هفته غرق هستیم و ایام هفته به 14 نور مقدس(ص) تعلق دارد). اینکه میتواند تا زمانی که عدد نشان دهندهی ابدیت است (ادامه دارد) به موجودیت خود ادامه دهد. و در عین حال در جمع ارقامش موجب پیدایش عدد9 گردد(9=2+7) که پایه و اساس تمام محاسبات مادی و معنوی و ساختمان بندی کامل و کلی محسوب شود ، یعنی همان معنی سجده =72=نوزده =جایگاه نُه ،که حیات بشری به آن بستگی دارد و افکار و اندیشه بشری در آن قادر به بیان خود است. هر کس که بندگی خدا را قبول کرد از قید بندگی همهی غیرها آزاد میشود و این به بلوغ رسیدن و به کمال رسیدن عدد 9 تکلیف بندگی اوست. پس در واقع نُه یعنی نَه به تمام بدیها و خامیها و ناخالصیها و نُه یعنی بلوغ تمام خوبیها و رسیده شدنها و بلوغ تکلیف رسیدن و خوب بندگی خدا را کردن و خالص شدن.انشاءالله
عدد9 در دایره زندگی ظاهری
اولا عددِ زوایای یک دایرهی کامل 360 درجه است که در جمع ارقامش به 9 میرسیم (9=0+6+3). پس ، از چرخش همهی عوالم ، 9 حاصل میشود و در نهایت طواف گرد رضای خدا ، انسان را به بلوغ 9 میرساند. جالب است که هر حاجی در اعمال حج ، 7 دور به گرد خانه خدا طواف میکند(360×7=2520) و 0+2+5+2=9 که در واقع نشان دهنده بلوغ 9 میباشد پس میتوان گفت 7 تا 9 تا که 63 میشود که دوران زندگی پر برکت پیامبر اکرم(ص) و امیر المؤمنین علی(ع)(رسالت و ولایت) ، 63 سال میباشد. در حقیقت این بزرگواران در جایگاه حقیقی خود در دنیا یعنی جایگاه عددی کلمه اربعین(=63) ، دنیا را به کمال تمام کردند ؛ معصوم بدنیا آمدند و معصوم هم از دنیا رفتند و در بندگی خداوند متعال به قربانگاه رفتند و آنچه داشتند در طواف خداوند ،قربان کردند؛ در کمال بلوغ 9 متولد شدند ، زندگی کردند و به شهادت رسیدند و به بلوغ 9 محشور میشوند.
عدد ابجد کلمه اربعین=333(3+3+3=9) و جایگاه عددیش=63(3+6=9)است. پس حاجی واقعی با طوافش به عدد 63 ، جایگاه حقیقی طهارت یعنی اربعین عمر خود میرسد و آنگاه که به قربانگاه میرود در اصل ، خودِ حیوانیت خود را ذبح میکند تا ادامهی زندگیش با صورت و سیرت انسانی بماند.انشاء الله
عدد 9 در اسم انسان
عدد ابجد کلمهی انسان=162 است که در جمع ارقامش 9 میشود. انسان که اشرف مخلوقات است ، پروردگار عالم در جمع عددش او را 9 قرار داد و همهی عالمیان را برای او مسخر فرمود و تمام دنیا را برایش قرار داد تا بهترینهای عالم باقی (رضوان الله الاکبر) را برای خود به عدد 9 فراهم آورد. 162 بر 9 قابل قست است و 18 میشود (18 هم در اسرار اعداد ، یکی از پر معناترین اعداد است) که جمع ارقامش 9 میشود. تمام دنیا تا آخرت 6 منزل معنا شده(منزل اول:صلب پدر ، منزل دوم:رحم مادر ، منزل سوم:دنیا ، منزل چهارم:قبر ، منزل پنجم:عالم برزخ منزل ششم:عالم قیامت). منزل دنیا ، 18000 منزل است و برای هر انسان در قسمت بندی 9 گانهی اسمش به عدد 18 ، هر عدد یک آن 1000 تا 1000 تا برایش حساب میشود.
جایگاه عددی کلمهی انسان=45 است که برابر با عدد ابجد نام مبارک آدم(ع) است(البته این معنا برای جایگاه اسم انسان کامل منظور است) و 9=5+4 .
خوب است بدانید انسانی که جمع عددش 9 است یعنی چه؟ یکی از زیباییهایش این بود که جایگاه عددی نُه =19 میشد و حقیقت 19 ، به گنج نام مبارک پروردگار عالم ؛واحد (=19) میرسید. حال منظور را چگونه درک میکنید؟آیا برنمیگردد به معنای "الواحد لا یصدرالا الواحد" ؟! و این وجود انسان کامل است. پس در حقیقت در دنیا فقط انسان است که میتواند مورد خطاب کلام الهی قرار بگیرد و فقط انسان است که توفیق اختیار در اعمال خود را دارد و خداوند ربّ العالمین در سوره مبارکه بقره آیه 256(آیت الکرسی) میفرماید:"لا اکراه فی الدین" در انتخاب دین هیچ اجبار و اکراهی نیست، هرکس باید با رضای دل ، بندگی پروردگار عالم را انجام دهد تا به مقام رضا به رضای خدا برسد و در آخرین نفسهای عمر به میعادگاه حق با دعوت نامهی "یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربک راضیة مرضیة " برسد.(آیه 27و28سوره مبارکه فجر).
دیگر اینکه در مقام رسیدن به بلوغ 9 کمالات بندگی ، در واقع باید عدد 9 انسان شدن را از خداوند کریم دریافت نماید. آنگاه همانطور که نوزاد در دنیا بعد از 9 ماه کامل بدنیا میآید و تولد پیدا میکند و حیات جدید خود را در دنیا دریافت میکند ، انسان مؤمن هم دربلوغ عمر دنیائیش در گذران عمر به عدد 9 باید به مقام شهادت فی سبیل الله نائل شود. که پروردگار عالم میفرماید: "ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون" .حساب نکنید انسانی که در راه خدا کشته شد مرده است {یعنی آنقدر بالغ شد که فهمید باید در قربانگاه با اراده و نیت قلبی ، خودش لباس حیوانیت را از جان خود جدا کند} بلکه زنده است زیرا او با صورت انسانی بدون ظلمت حیوانی وارد عالم قرب میشود ، پس متولد میشود و خداوند میفرماید نزد من روزی میخورد ، پس مرده نیست! چون مرده غذا نمیخورد ولی شهید زنده است و رزقا حسنا نصیبش شده است. چرا گفتیم به بلوغ 9 رسیده؟ زیرا:
- همانطورکه جنین 9 ماه در شکم مادر است تا سالم و کامل بدنیا بیاید ، به عدد 9 بلوغی هم باید در رحم دنیا بسر ببرد(اما در این بلوغ شاید راه صد ساله را یک شبه طی کند)
2 )در جایگاه عددی نُه ، به عدد 19 رسید یعنی از حروف بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه حمد که محلّ بسمل شدن است گذشت و در آیهی مبارک شهادت فی سبیل الله جایگزین شد. عدد ابجدکلمه شهید=319 است 300=عدد ابجد حرف(ش)که افشا کننده است و عدد 19 هم که جایگاه بلوغ عدد 9 است. پس در زمان شهادت فی سبیل الله ، مؤمن به جایگاه بلوغ 9 متولد میشود و 19 وجود خود را افشا میکند . درضمن اینکه یک انسان اگر به مرگ طبیعی بمیرد باید اول او را غسل دهند و کفن کنند ، کارهای تدفین را برایش انجام دهند و توحید و معاد و نبوت و نام مبارک چهارده معصوم (ص) را تلقین بخوانند. اما شهید به عدد 19 ، از حروف نام پنج تن(ص) هم که خود 19 حرف است به عنوان شیعه و امت گذشته. دیگر اینکه عدد ابجد شهید =319 که اگر ارقامش را جمع کنیم 13 میشود (13=9+1+3) و عدد 13 برابر با جایگاه عددی حرف(م) است که عدد ابجد (م)=40 میباشد. یعنی او به یک طرفه العین از عالم سفل به عالم اسرار طهارت(40) و از آنجا به قرب الهی انتقال داده شد(اللهم الرزقنا)پس به طهارت رسید و قابل حضور در عالم قرب شد. درنتیجه خونش پاک میشود (خونی که در دنیا اگر ذرهای از بدن بیرون میآمد ، عین نجس بود) و وجودش میته نمیشود چون زنده شده (میته ، عین نجس است) و چون زنده شده غسل نمیخواهد. در واقع قلب به میم شده است و تمام عمر نورانیش از ظلمات دنیا به سلامت خارج شده است . سوره مبارکه بقره آیه 257:"الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور" هر کس خدا را ولیّ خود بداند ، پروردگار عالم او را از ظلمات به سوی نور هدایت فرماید و از ظلمات نجات دهد.
شهید ، لباس مجاهدتش برایش خلعت افتخار است نزد خدا(کفن نمیخواهد) و او نه در دنیا برهنه میشود و نه در آخرت ؛ هرگز بدون لباس محشور نمیشود و به تبع امام حسین(ع) با آبروی تمام به بهترین درجه قرب که خداوند متعال برایش قرار دهد جای میگیرد.
پس بلوغ 9 پیداکردن ، وظیفه ماست که کمتر کسی به این درجه میرسد چون ما هنوز خودمان و نعمتهای وجودیمان و عنایات مولایمان را نمیشناسیم. ائمه معصومین(ص) راه به بلوغ رسیدن را به ما یاد دادند. اما مردم ظالم در حقّ این عزیزان جفا کردند و آنها را به شهادت رساندند در حالیکه آن بزرگواران جز راه شهادت نپیموده بودند. خدایا ما را قدردان وجودهای مقدس قراربده. آمین
نکته: انسان از بدو تولدش در حقیقت نُه یعنی به جایگاه 19 متولد میشود . پس تمام سلول سلول بدنش 9 است و هر نفسش گذر از 19 است. در زمانی که انسان به سنّ بلوغ میرسد پروردگار عالم قابلیت ورود در ساحت پاک طهارت بندگی خودش را به او میدهد. آنگاه تازه به عمل و حقیقت عمل بلوغ یافته احکام منور میشود. و زندگی او برای هر نفس جهاد فی سبیل الله را طی مسیر میکند و با قربان کردن نفس حیوانی (دل هوای نفسی) به بلوغ رسیدن به کمال انسانی زندگی آخرتی او برایش هر لحظه در دنیا با هر نفسش نو ، زده میشود. یعنی بهار در بهار(نور علی نور). امیرالمؤمنین علی(ع) می فرماید: هر کس دو روزش مثل هم باشد مغبون (و برخی گفته اند ملعون) است. زیرا ایشان میداند در قیامت چه حسرتی برای انسان غافل میآید. امیدوارم برای ما نباشد. انشاء الله
همیشه کلمه با عدد همراه است.پیامبر(ص)فرمودند: عدد ، روحِ حرف است. پس اگر کلمه بدون روح باشد ، معنا و مفهوم خود را نمیتواند نشان دهد. امروزه هرکس که متولد میشود فورا برای او تاریخ ثبت میشود به ساعت و دقیقه حتی ثانیه! درواقع عمر ، در زندگی او شروع میشود و عدد ، به وجودش جاری میشود. رشد و به کمال رسیدنش هم ، روی رسیدن به درجات عددی عمر اوست یعنی در هر روز زندگیش باید تغییرات و رشدش چگونه باشد که اگر با همسالان خود ، مطابقت نداشته باشد ، عقب میافتد و باید به پزشک مراجعه کند و درمان شود ، اگر هم از همسالان خود جلو بیفتد یعنی او استعدادهایی مضاعف دارد و شاید نابغه باشد ، پس باید شناخته شود و سریعتر برای او وسایل پیشرفت را مهیا کنند .
پس در واقع ، عدد است که شخصیت و موقعیت انسان را در هر زمان و هر مکان درجهبندی میکند. حتی خداوند متعال در آخرت ، بهشت را 8 درجه و جهنم را 7 درَک قرار داده یا در دنیا 7 طبقه زمین و 7 طبقه آسمان و ... خلق فرمود.{ آیه 109سوره مبارکه کهف:قل لو کان البحر مِدادا لکلمات ربی لنفد البحر قبل ان تنفد کلمات ربی و لو جئنا بمثله مَدادا؛بگو که اگر دریا برای نوشتن کلمات پروردگارم مرکب شود،بی شک پیش از آنکه کلمات پروردگارم تمام شود،دریا خشک خواهد شد هرچند دریایی دیگر نیز کمک آوریم.}.
3)پروردگار عالم درحالیکه تمام قرآن را ، حقیقت انسان کامل قرار داده است ، اما سورهای را هم به نام انسان ، فرموده که عدد ترتیب نزول این سوره مبارکه به قلب مطهر پیامبر(ص) ، 98 است و در شهر مدینه نازل شده است(این سوره مدنی است). خیلی زیباست که عدد ابجد کلمه نماز=98 است و حقیقت نماز، انسان کامل است. دیگر اینکه در تمام دنیا از لحاظ باطنی ، فقط یک شهر متمدن است و آن شهر النبی ؛مدینه است ، پس انسان ، سوره مدنی است! خداوند متعال مکه را با تمام عظمتش ، امّ القری مینامد. همهی دنیا ، قریه است یعنی دِه و فقط مدینه ، شهر است و کلید و مفتاح دارد. هر کس بخواهد وارد شهر نبی شود باید از درِ ولایت امیرالمؤمنین علی (ع){خودش و فرزندان نورانیش (ص)}وارد شود. پیامبر اکرم(ص) فرمودند: انا مدینة العلم و علیّ بابها. انا مدینة القرآن و علیّ بابها.
عدد ترتیب نوشتاری سوره مبارکه انسان در قرآن کریم، 76 است و مشتمل بر 31 آیه است که 31 برابر با عدد ابجد لا یعنی نَه (مجرای توحید؛لا اله الا الله است) میباشد. 76 ، برابر با عدد ابجد کلمهی عبد و جایگاه عددی آن 22 است که 22 = یاهو و هم برابر با جایگاه عددی کلمه طلا به عدد ابجد 40 است و40 ، عدد خالص شدن است. چرا طلا ارزش و بها دارد؟ زیرا خالص است و اگر سالها هم بین لجن و مواد دیگر بماند ،هرگاه خارج شود هرگز اصلیت خود را از دست نمیدهد(با ارزش است) و همیشه قیمتش به روز است و بهای خود را داراست و هیچگاه بیارزش نمیشود و زینت دست و صورت و گردن انسانهاست .
سوره 22 قرآن کریم(از لحاظ نوشتاری) ، سوره مبارکه حج است و بیست و دومین قسمت جغرافیایی کره زمین ، مکه است. حال بسنجید که انسان در جایگاه واقعی خود چقدر ارزشمند است که خداوند متعال به او اینگونه ارزش و بها دادهاست؟!
پس عدد ابجد کلمه انسان(=162) چقدر زیباست که او میتواند بندهای باشد که عمل به آیات مبارک قرآن کند و قرآن را بفهمد! چراکه عدد 100 برابر حرفِ (ق) و قاف یعنی نگهدارنده است و 62 برابر با عددابجد نام مبارک حمید پروردگار عالم است ، پس انسان ، نگهدارندهی حمد الهی است با عبادت و بندگی . با جمع ارقام عدد ابجد کلمه انسان،عدد 9 بدست میآید(9=2+6+1)
حرف (ق) در بلوغ 9
عدد ابجد (ق)=100 و جایگاه عددی (ق)=19 میباشد. یکی ازسورههای مبارک قرآن ، قاف است . این سوره پنجاهمین سوره از نظر ترتیب نوشتاری است که عدد 50=عدد ابجد(ن) و همانطور که نون ساکن پشت همهی حروف کار میکند و بدون آن ، حروف در جایگاه صورت معنایی خود قرار نمیگیرند حرف (ق) هم در تمام موارد عمل به آیات الهی به عنوان تقوی ، پشت تمام اعمال قرار میگیرد و صورت زیبای بندگی و خلوص را به انسان میدهد. در این سوره 57 بار حرف(ق) آمده است و این حرف از حروف مقطعه قرآن است ، بنابراین از حروف نورانی است و از نظر حروف شمسی-قمری، در دسته قمری قرار گرفته است. یکی از نامهای مبارک قرآن ، قاف است.
حرف (ق) به تنهایی یعنی نگهدار و معنی کامل را داراست، (ق) ریشهی کلمه تقوی است یعنی فعل وقی ، امر میشود و حروف اعلال(و) و (ی)آن میافتد و فقط حرف (ق) میماند یعنی نگهدار. روایت است هنگامیکه پروردگار عالم زمین را خلق کرد بسیار میلرزید و با خلقت کوه قاف زمین آرام گرفت. در دنیا هر مادهای را میخواهند ماندگاری آن زیاد شود مثلا در مواد غذایی مواد نگهدارنده (ق) به آن اضافه میکنند ، آهن را ضد زنگ می زنند ، یخچال و فریزر نوعی نگهدارنده هستند و همینطور هر آفت زدایی برای وسایل گوناگون نگهدارنده است. خداوند کریم در(سوره بقره-آیه 2) برای بندگانش می فرماید:"ذالک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین" آن کتاب آسمانی هیچ شکی در هدایتش نیست فقط برای متقین.
آقای بی آزار شیرازی از همین دید تقوی را تا حدودی تفسیر کرده است. وخداوند متعال انسانهای متقی را در مرتبهی عالی ایمان میداند و جایگاه متقیان مخصوص است "ان المتقین لفی علیین _ والعاقبة للمتقین". و بهشت جایگاه متقین است ، برای آنها بلند مرتبهترین مقامهاست. پس کسانیکه بخواهند اعمال و کردار خیرشان در قیامت دستشان را بگیرد و آنها را از عذاب الهی نگهداری کند تا در عالم آخرت غنی باشند ، فقط باید تقوی پیشه کنند. پس باید در تمام اعمالمان از صبح تا شب و از شب تا صبح، حرف قاف را داشته باشیم تا آفات شیاطین و وسواسها ، اعمالمان را ضایع نکنند تا در قیامت سالم به دستمان برسد و از ترس و هول لرزهها و لغزشها ما را حفظ کند.
اما چگونه است که عظمت این حرف بر همهی حروف غلبه دارد؟ همانطورکه گفته شد در سوره مبارکه قاف ، 57 بار حرف(ق) تکرار شده است. عدد 57=19×3. در اسرار این حرف شاید بس باشد که عدد ابجدش100 و جایگاه عددیش 19 است همان معنایی که برای عدد 19 گفته شد که همان تجلی زیبای نام مبارک پروردگار عالم به اسم مبارک واحد است ، و 19 =جایگاه عددی نُه ، پس باطن 9روی 10 است.
در ضمن اینکه عدد ابجد کلمه قاف=181 که جمع ارقامش 10 میشود (10=1+8+1). جایگاه عددی کلمه قاف =37 برابر با عدد ابجد کلمه اول و جایگاه عددی نام مبارک امام حسن(ع) و جایگاه عددی کلام و کامل و در نهایت جایگاه عددی قفا است.( قبلا عدد37 کامل توضیح داده شده است).
نکته مهم: بینه نام مبارک حسین(ع)،حسن(ع) است.{حروف ، خود زُبُر هستند و در نوشتاری حروف که سه حرفی یا دو حرفی خوانده میشوند ؛ حرف اول زبر میشود و حروف دیگر بینه. مثل: (حا)که دو حرفی است و (ح) زبر است در ترازوی معنی و الف بعد از(ح) ، بینه آن }. پس عدد ابجد(زُبُر) نام مبارک حسین(ع)128 است و بینهاش 118 که برابر با عدد ابجد نام مبارک حسن(ع) است. { حسین : حا (ح=زبر ، ا=بینه) + سین (س=زبر ، ین=بینه) +یا (ی=زبر ، ا=بینه) + نون (ن=زبر ، ون=بینه) }
مجموع زبر میشود: ح(8)+س(60)+ی(10)+ن(50)=128= عدد ابجد نام مبارک امام حسین(ع)
مجموع بینه میشود: ا(1)+ین(60)+ا(1)+ون(56)=118= عدد ابجد نام مبارک امام حسن(ع) . چقدر زیباست ! این دو عزیز که حسنین (ع) هستند، چگونه در جایگاه و بینه ظاهر و باطن را به حسن(ع) افشا میکنند.
چنانچه سن مبارک امام حسن(ع)47 سال است و جایگاه عددی نام مبارک امام حسین(ع)=47 است و به روایات موثق از مقاتل ، سر مبارک امام حسین(ع) در قتلگاه از قفا یعنی پشت سر جدا شد . زیرا ایشان در حقیقت سجده قرار گرفتند که جان رسالت و وراثت همهی انبیا و اولیاء آنجا به حقیقت در عالم زمینی صورت گرفت. عدد ابجد قفا=181 است و امام حسین(ع) به جایگاه عددی قفا=37 که برابر با جایگاه نام مبارک امام حسن(ع)است ، رسالت شهادتش به پایان رسید و تمام ظلمات دنیا را در مجرای رضا به رضای خدا در قربانگاه به نور و عالم قرب؛عند ربهم یرزقون باز کرد و به حسن به مقصد الهی رسانید. "من جاء بالحسنة فله عشر امثالها" (سوره مبارکه انعام -آیه 160) اگر کسی عملش را (تا قبر) به حسن بیاورد پس به او ده مثل آن داده خواهد شد.
عدد ابجد نوزده=72که برابر با عدد ابجد سجده است و یکی از زیباترین صورت باطن همان هفتاد و دوتاست یعنی 14=2×7 و همان گنج الف به عددِ یک(اسم مبارک واحد) است.
همانطور که در سجده ، 7 موضع بدن واجب است به زمین بیاید و هردو سجده یک رکن است ، پس میشود:14=2×7 .جمع ارقام 72 میشود 9 و جایگاه عددی کلمه نُه =19(=واحد)است. پس قلهی عالم سرّ وحدانیت پروردگار عالم ،عدد 9 میباشد و سقف اعداد ، عدد 9 است.
همانطورکه گنج حروف را به عدد 28 حرف خواندیم ، خداوند کریم کلام نورانی خود یعنی قرآن مجید را که کلام الله است از 28 حرف تشکیل داده است. که 10=8+2 میشود؛همان گنج 4 روی 10 و تمام حقایق وجود مقدس چهارده معصوم(ص).
خوب دقت کنید ! خداوند متعال با حروف و اعداد تمام اسرار خود را افشا فرمود و با اسماء و صفات خویش ، ذات اقدس کنز و گنج خود را معرفی کرده است ؛آن خدایی که احد است.
این معارف از چندین باب راه فهم و درک ما را به معانی عالم خلقت باز میکند. در حروف به ده رسیدیم چرا که چهارده حروف نورانی است یعنی چهار روی ده و 1+2+3+4=10 پس چهارده اعداد به عدد ده(10=9+1) جمع شده و اعداد ، روح همان حروف نورانی هستند. پس تمام کمالات ، رسیدن به گنج حروف و اعداد است. کنز الهی (بالاترین مقامات اسراری است) که خداوند متعال با آسانترین راه ، بندگانش را (به حدّ خودشان) آگاه میفرماید.( البته ایشان منّت گذاشته است که آسان شود تا ما بندگانِ هیچ ، مقداری بفهمیم) و او را بشناسیم تا عابد وحامد او گردیم.
انسان کامل را به عدد 9 خلق فرمود که او را بلوغ تمام زیباییهای ذات اقدس خود قرار داد و فرمود او را به صورت رحمانیت خودم با اسماء و صفاتم خلق کردم و ظرف وجود انسان کامل را آینه و مرآت خود قرار دادم. عدد ابجد کلمه انسان با 5 حرف (که رمز هستی است)162 میباشد،عدد 62 برابرعدد ابجد اسم مبارک حمید و اسم مبارک واجب الوجود است. و عدد 100=عدد ابجد حرف(ق) ، پس خداوند متعال انسان کامل را (ق)، خلق فرمود تا ظرف حمد خود باشد و نگهدارندهی مجرای رسیدن به واجب الوجود که خداوند متعال خودش واجب الوجود است. خداوند متعال ، انسان کامل را ظهور گنج خود قرار داد تا بوسیلهی وجود مبارک آنها ، باب عبودیت دیگران را به درگاهش بگشایند.
مجموع ارقام 162(=انسان) برابر 9 میشود(9=2+6+1)پس، انسان کامل بلوغ تمام کمالات است از طرف پروردگار عالم و او بر همهی مخلوقات احاطه وجودی و ولایت در ظلّ ولایت مطلق پروردگار عالم دارد. این جانِ معنی از حقیقت عدد 9 است. اما در حقیقت در هر زمان در جایگاه عدد 9 یعنی 19 برابر جایگاه عددی حرف(ق) نگهدار و حامل و ظرف گیرنده وحی الهی و اسرار و حجت و ولایت کبرای او هستند و بدون آنها در هیچ زمانی زمین و آسمانها و هیچ مخلوقی نمیماند. همانطورکه میدانید تمام اسماء چهارده معصوم (ص) اسماء مقدسی هستند که پروردگار عالم ، خود از نامهای مبارکش بر این عزیزان قرار داد و اسماء اعظم هستند و همه اسرار حقّند.
اما به فهم این حقیر تمام اسماء مبارک معصومین(ص) همه به صورت اعجاز عددی ، 9 را به طور کامل نمایش میدهند. در جمع عددی 1 تا 9 (45=9+8+...+2+1) برابر 45 = عدد ابجد نام مبارک آدم(ع) میشود که از نظر جسمیت هم به عدد 9 خلق شد و ظرف تمام عوالم نُه گانه قرار گرفت و جمع ارقام 45 هم 9 میشود(9=5+4). جالب است که عدد 4 و 5 برابر حرف (د) و (ه) که میشود ده است. پس خداوند کریم آدم را چگونه از روی حکمت زیبا و کامل قرارداد که آقا خود ، گنج 9 در باطن ده است ؛یعنی 19 !. 19 در جایگاه عددی نُه قرار دارد. تمام انسانهای زمینی شدند ذریههای حضرت آدم(ع) که به عدد 9 خلق شد و حوا(س) به بلوغ 9 ظهور پیدا کرد که حامل 9 ها شد.
نامهای مبارک معصومین(ص) ویژگیهای خاص خود را دارند و چون همهی این نامهای مبارک اسماء اعظم پروردگار عالم یعنی اسماء الله هستند همه در حروف و عدد ، صاحب کلّ ولایت عددی و حروفی هستند. بنابراین قداست کامل دارند. چنانچه هرکس بخواهد به نوشته این نامهای مبارک دست بزند باید با وضو(یا غسل)باشد. در واقع این آیه مبارکه در قرآن که "لایمسه الا المطهرون" (مسح نمیتوان کرد الا تطهیر شدگان)شامل حال این بزرگواران نیز میشود. پس عددهای آن معنای خاص خود را دارند و شامل همان قداست نیز هستند. خوانندگان عزیز بسیار به این درس نظر کنید تا به معارف عددی آگاه گردید.
نام مبارک پیامبر گرامی(ص) و حضرت علی(ع) که هر دو عزیز ، پدر امت هستند در جایگاه عددی و ضرب عدد ابجد اسم مبارکشان از 1 تا 9 در مصداق ، یکی است و در آخر به عدد 9 میرسد. اعداد اسامی مبارک دیگر معصومین(ص) هم هر کدام معارف باطنی را ظاهر میکند و در ضرب 1 تا 9 در نهایت جمع آخرین به عدد 9 میرسیم.
اما در نام مبارک حضرت مهدی(عج) درحالیکه جمع عددی در نهایت به عدد 9 میرسیم هنگامیکه عدد ابجد نام مبارکش مهدی(ع)را که برابر 59 است در 9 ضرب کنیم برابر531 میشود که برابر عدد ابجد کلمه تاسع یعنی نهمین میشود. در ضمن اینکه در جمع ارقامش باز هم 9 میشود (9=1+3+5).
ایشان نهمین فرزند امام حسین(ع) که خود صاحب 9 است ، میباشد. و بلوغ خلافت تمام بزرگواران و رسالت و نبوت و ولایت همه پیامبران و اوصیائشان و ائمه معصومین(ص) را به نام مبارک صاحب لوای سیدالمرسلین حضرت محمد(ص) و به نام وصایت سید الاوصیاء ابالحسن امیرالمؤمنین(ع)، وصی الحسن (عج) به ظهور مینشاند و حکومت نور را که جدا شده از تمام ظلمتهاست متجلی میسازد. پس عدد 9 که تعریف آن به طورکامل گفته شد در این زمان در جایگاه نوزده خود عالم را نو،زده میکند. انشاءالله
2 4 6 8 1 3 5 7 9 مجموع 45 9=5+4
|
2+9=11 13=4+8+1 15=6+7+2 17=8+6+3 10=0+6+4 12=2+5+5 14=4+4+6 16=6+3+7 18=8+2+8 مجموع 126 9=6+2+1 |
92 184 276 368 460 552 644 736 828 مجموع 4140 9=0+4+1+4 |
1× 92 2×92 3×92 4×92 5×92 6×92 7×92 8×92 9×92 مجموع 828 9=8+1=18 |
2 4 6 8 1 3 5 7 9 مجموع 45 9=5+4 |
0+1+1 0+2+2 0+3+3 0+4+4 10=0+5+5 12=0+6+6 14=0+7+7 16=0+8+8 18=0+9+9 مجموع 90 9=0+9 |
110 220 330 440 550 660 770 880 990 مجموع 4140 9=0+4+1+4 |
1×110 2×110 3×110 4×110 5×110 6×110 7×110 8×110 9×110 مجموع 990 9=8+1=18 |
اما استثنا در تمامی اسامی مبارک، نام مبارک خانم فاطمه(س) و سنّ مبارکش است که فقط عدد ابجد فاطمه(س)=135 و جمع ارقامش =9 میشود (9=5+3+1)و هم در ضرب 1 تا 9،در جمع همهی قسمتهای نُهگانهاش 9 میشود و در جمع کامل عددی هم 9 میشود.پس تمام ظاهر و باطن،عدد9 است.
9 9 9 9 9 9 9 9 9 مجموع 81 9=1+8
|
5+3+1 0+7+2 5+0+4 0+4+5 18=5+7+6 0+1+8 18=4+5+9 0+8+0+1 5+1+2+1 مجموع 81 9=1+8 |
135 270 405 540 675 810 954 1080 1215 مجموع 6075 9=8+1=18 |
1×135 2×135 3×135 4×135 5×135 6×135 7×135 8×135 9×135 مجموع 1215 9=5+1+2+1 |
پس حاصل ضرب و حاصل جمع چه عمودی و چه افقی بر9 قابل تقسیم است.
همینطوراین قانون شامل سنّ مبارک خانم فاطمه (س) نیز میشود که در مجموع چه افقی و چه عمودی به 9 میرسیم.
9 9 9 9 9 9 9 9 9 مجموع 81 9=1+8 |
8+1 6+3 4+5 2+7 0+9 8+0+1 6+2+1 4+4+1 2+6+1 مجموع 81 9=1+8 |
18 36 54 72 90 108 126 144 162 مجموع 810 9=0+1+8
|
1× 18 2×18 3×18 4×18 5×18 6×18 7×18 8×18 9×18 مجموع 162 9=2+6+1 |
صدیقهی طاهره فاطمه زهرا(س) آن ظرف وجودی بالغ وکاملی است که از طرف خداوند عزّوجل قبل از اینکه ایشان را خلق کند(البته وجود نورانی سرّ ایشان را) او را امتحان نمود و فرمود: ایشان را صابره یافتم که در زیارت خانم میخوانیم" یا ممتحنة امتحنک الله الذی خلقک قبل ان یخلقک فوجدک لما امتحنک صابرة ..." امتحنک یعنی چه؟! ایشان وجودی است که امّ الائمه است،امّ الصدیقین و الشهدا ، امّ الصالحین ، امّ النجبا ، امّ الانبیا و المرسلین و در آخر پیامبراکرم(ص) میفرماید: زهرا(س) امّ ابیهاست.(بابی و امی ونفسی ومالی الی یوم القیامت).
عزیزان با مطالعه با دقت کتابهای گنج الالف ، گنج عشر، عرفان آب و راز حجاب به خوبی درخواهید یافت (با وُسع ضعیف و بضاعت فهم این حقیر) که او بلوغ رسانندهی کلّ عالم وجود و واسطه فیض عالم سرّالاسرار، قلهی بلوغ و کمال انسانی عالمیان است. که او صدیقهی کبری و صاحب شفاعت کبری و حقیقت کوثر وجود و بضاعت الف الوجود و سرّ النهایه صل الله علیهم اجمعین است.
سنّ مبارک ایشان که دو بلوغ کامل را دارد؛ در خانه رسالت به 9 سال و در خانه ولایت به 9 سال که رویهم 18 سال طی منازل مغرب وجودی آن خانم(س) است. چنانچه ظرف وجود مبارکش ، افول مغرب انوار خورشید رسالت و ولایت میباشد. سنّ مبارک خانم(س) اسرار منازل دنیا و طول معنوی صراط آخرت است. و این عدد هم مثل نام مبارکشان در ضرب 1 تا 9 همانطور در جواب 9 میشود و در جمع آخر اعدادش هم به 9 میرسد. و اعدادش بر9 قابل قسمت است زیرا همهی انسانها در حمل کسی هستند که حملها الانسان است.
پس ای متفکران خوب فکر کنید! تا به ذرهای از دریای معارف اعجاز انگیز صدیقهی طاهره فاطمه زهرا(س)؛سیده نساء العالمین و به شناخت حقیقی برسید.
نورٌ واحد(ص)
خوب دقت کنید ! گنج نورانی چهارده معصوم(ص) در عالم بالا به نام مقدس پنج تن (ص) ظهور داشتند{"انّی کنت کنزا مخفیا و احببت وان اعرف" این است و جز این نیست که من گنجی مخفی بودم و دوست داشتم خودم را بشناسانم. این منت شناسایی گنج ظهور اسماء14معصوم(ص)است که همه مخلوق از آن عزیزان خلق شدند}. و در عالم سرّیتر به نام یک حقیقت ، ظهور داشتهاند ؛ سرّ حقیقت محمدی(ص)که همه نورٌ واحد(ص) هستند.
عدد ابجد نورٌ واحد=275 که در جمع ارقامش 14 میشود(14=5+7+2) و جایگاه عددی آن 59 میشود که برابر با نام مبارک مهدی(ع)که ظهور نورانیش جمع کننده چهارده معصوم(ص) است(نورٌ واحد هستند) .
بنابر مطالب گفته شده ،چکیدهای بیان میشود تا خوب مشخص شود:
- خداوند فرمود:"قل هو الله احد" احد=13=م=40
- طبق آیه1سوره نساء:خلقت همه مخلوق از واحد است واحد=19=نه
4 |
3 |
1 |
2 |
ظهور اسماء ازگنج احدیت در عالم واحدیت به اسماء
مقدس الله ،سبحان و تبارک.)
-
10
40
30
ظهور گنج اعداد و حروف در عالم عرشی20
100 |
(10=4+3+2+1)=4روی10=14معصوم(ص)
- عالم کرسی (100=40+30+20+10)___ 100=ق=19 (9+1=10=ی)
-
200
عالم بیت المعمور(1000=400+300+200+100)___1000=غ=28300
400 |
در اینجا کلّ کثرات حروف و اعداد به ظهور هستند.(8+2=10=ی)
کعبه مولودکعبه:امام علی(ع) |
و به نام مبارک غنی تجلی دارند که تمام گنج عشرو حقیقت 4روی 10
ظاهر شده اند.
- خانه خدا. ظهور ولایت و محل تولد حضرت علی(ع)
- انّا لله و(=6) انّا الیه راجعون__ زمین کشیده شد(دحو الارض)"والارض و ما دحیها" واو=13 (4=3+1)که 4 همان 14 و40 بالا میشود.
- باطن هر سه عالم (عرشی ، کرسی ، بیت المعمور) حرف (ی)=10 است (کنزالله) که جمع ارقامش یک میشود(1=0+1) و عدد یک ، همان اول توحید یعنی وحدت وجود است که هم اول است و هم آخر.
عدد ابجد اول=37 که (10=7+3) و عدد ابجد آخر=801 که (9=1+0+8) میشود پس اول و آخر میرسد به 9 روی 10 یعنی 19 که (10=9+1)میشود و در نهایت جمع ارقام 10 هم یک میشود(1=0+1)که برابر الِف است ؛ همان گنج تمام اسرار و الف=111=نسا و آن وجود مبارک خانم فاطمه(س) است. گنج الِف ،الف(=1000) است که حروف به شماره ظاهر شد ؛ کوثر خدا ظاهر شد{قله=135=فاطمه (9=5+3+1)}پس عالم در بلوغ 9 خلق شده و در حمل 9 قرار دارد که خانم(س) ، حملها الانسان است و اوست که حامل عدد 10 است{زمانیکه حامل وجود امام حسین(ع) بود} ، او کنزالله است و حامل گنجیست که محسن(ع) است. سوره مبارکه کوثر{که متعلق به خانم فاطمه(س) است} از نظر ترتیب نوشتاری قرآن کریم سوره 108 (که9=8+0+1) و درترتیب نزول سوره 15 است.
عدد 9 در سرّ خلقت
همانطورکه قبلا بیان شد در قسمت کنز الهی و گنج اسرار خلقت و در ظهور نام مبارک واحد جلّ جلاله که عدد ابجدش 19 است و برابر با جایگاه عددی نُه به حروف قرار دارد. شاید اینطور معنی شود که سقف اعداد تا عدد9 است ، پروردگار عالم ، ظرف کنز الهی خود را که به 28 حرف ظهور داده به عدد9 احصاء فرموده که بلوغ کامل اسرار است و بر مخلوق مسلط و مقهور است و غلبهی ظاهری و باطنی دارد. همانطورکه دردرسهای قبل خواندیم که عدد و حروف ، هرگز از واحدیت جدا نشده و به عنوان گنج الف همیشه با مؤلفهی خود همراه است و خوانده میشود ؛ معرفی میشود ؛ هستی میگیرد و باقی میشود. مثل حروف که خوانده میشوند با،تا،ثا،جا،حا... یعنی همه از درون الف ظهور پیداکردهاند. و همینطور در اعداد که یک ، واحد است و وقتی میخواهد بعد از عدد 10 نمایان شود مثلا عدد 11 ، میشود حادی عشر(حادی برابر یک و عشر یعنی 10 کنار هم میشود) یا 1001 که حادی الفه میشود و برابر عدد ابجد کلمه ارض و کلمه رضا است. یعنی همهی اعداد هم ، ظاهر و باطن خویش را از در گنج الف وجود با مؤلفهی خود (که عدد الفِ یکِ واحدیت است) ؛ همیشه کثرت خود را با وحدت وجود ، معرفی میکنند. در واقع عالم به وحدانیت او خوانده میشود و همیشه عدد اول ، معیار همهی اعداد است و همهی شئونات، همهی منزلتها ، همهی مراتب قبولی و مراتب وصال به مرتبه اولش(یعنی شاگرد اولش) قیمت و ارزش و بها میگیرد و جایگاه پیدا میکند.
پس پروردگار عالم ، هم اول است و آخر ، هم ظاهر است و هم باطن. بنابراین سرّگنج ظهور نام مبارکش ؛واحد جلّ جلاله را متجلی فرمود و در گنج خلقت سرّحقیقت محمدی(ص) ؛ مخلوق اول خود را ظهور داد و معرفی فرمود که او نیز ، هم اول است و هم آخر ، هم ظاهر است و هم باطن. و همهی کثرت مخلوقاتش را از آن عزیزان ظهور فرمود تا بوسیلهی وجودهای اولِ آنها ، هرکس به وسع وجود خودش بتواند در معرفت و عبودیت خالصانه خداوند تبارک و تعالی به درجه اول برسد. پس همانطورکه در ولایت معنی شد که نقطهای در عالم نماند مگر آنکه در حقیقت ولایت خلق شده و ولایت بر آن سیطره ظاهری و باطنی و وجودی دارد. پس اسم مبارک اول هم در همهی وجود ، مؤلفه اول است.
نکته: عدد ابجد کلمه اول=37 و جایگاه عددیش 19 میباشد که برابر با عدد ابجد اسم مبارک واحد جلّ جلاله (که اولین ظهور است) میباشد . اولین آیه مبارک قرآن "بسم الله الرحمن الرحیم" سوره حمد است که تنها بسم الهی است که یک آیه محسوب شده و عدد یک را به خود اختصاص داده است . پیامبراکرم(ص) فرمود: کلّ محتوای قرآن در سوره حمد و تمام آن در بسم الله الرحمن الرحیم و کلّ آن در(با)ی بسم الله آمده که اولین حرف شروع قرآن است. با اولین حرف قرآن که عدد یک را به خود اختصاص داده و همهی محتوای قرآن در نقطهی زیر(با)ی بسم الله که اولین نقطه از حروف الفباست که تمام صداها و حرکات و باب خواندن و قرائت و نطق و به تمام معنی ، قرآن را به خود مختص کرده است. و حضرت علی(ع) امام اول ما شیعیان فرمود: انا نقطه تحت الباء بسم الله (من نقطهی زیر با ء بسم الله هستم). درجهی یک و اولین ظرف جذب کنندهی کلّ اسرار قرآن و محتوای آن ، قرآن ناطق ؛ فقط و فقط مخصوص صاحب ولایت ؛ مقام امیر الاُمرا که باز هم منصب امیری فقط برای شاه ولایت ؛ اسدالله الغالب ؛ مولی الموحدین ؛ مولی المتقین ؛ امیر المؤمنین علی ابن ابیطالب (ع) است که او اولین امام ما شیعیان است.
و دیگر اینکه عدد اول در جایگاه کلامی به نام مبارک امام حسن مجتبی(ع) است که سید الاسباط و سبط اکبر پیامبر(ص) و حضرت زهرا(س) و امام علی(ع) میباشد.
عدد ابجد نام مبارک امام حسن(ع)=118 و جایگاه عددی نام مبارکشان 37 (برابرکلمه اول است). و جمع ارقامشان 10 میشود(10=8+1+1 و10=7+3) که عدد دَه به حروف ، 9 میشود(ده=9). خوب دقت کنید! یعنی 9 باطن 10 که در واقع 19 است(19=9+10) و برابر با جایگاه عددی کلمه اول و نام مبارک واحد جلّ جلاله.
در قرآن کریم کمتر صفحهای را میخوانیم که نام مبارک حسن به معنای نیکی، نیکویی، زیبایی ، بهتری، بهترین و بدین معانی در آن نباشد(خلاصه نمرهی 20 پروردگار عالم به بندهی مؤمنش و نمره قبولی اعمال در آن نباشد)! و آقا خود، کریم اهل بیت هستند و قرآن، قرآن کریم نام گرفته که به صفت کریم خداوند متعال اختصاص دارد.
خالق کریم برای خلقت انسان کامل به خود احسن فرمود "فتبارک الله احسن الخالقین". بهترین اخلاق را به بهترین خلقتش ؛پیامبر اکرم(ص) عنایت فرمود (خلق حسن) و او را اسوه حسن قرار داد و همه خانواده محترمش را به لقب حسن ظهور داد ؛ از حضرت علی(ع) که ابالحسن است و خانم زهرا(س) که حسنه و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) که حسنین(ع)هستند.
امام حسین (ع) که فرزند دوم است ، هم به اسرار وجودی عدد (دو) که عدد ابجدش 10 میشود (10=6+4) در حقیقت 10 به دنیا آمد. در عرب اگر دو برادر یک اسم داشته باشند به اسم برادر کوچکتر ، یک حرف یاء مصغر در بین حرف ما قبل آخر آن اضافه میکنند، مثل حسن(ع) که میشود حسین(ع). اما این از نظر ظاهر است در صورتیکه آقا صاحب مقام 9 است زیرا خداوند 9 ذریه نورانی معصومین(ص) را در بطن او قرار داده بود ، پس ایشان خود 1 آمد و 9 ذریه در بطنش که میشود 10 و عدد 10 ، برابرعدد ابجد حرف(ی) است و نام مبارک حسن(ع) باضافه حرف (ی) شد که حسین(ع) نام گرفت. پس تمام ذریههایش شدند حسن(ع) و آقا امام زمان (عج) هم ، همچنین حسن شدند {وصی الحسن(ع)} و ایشان وصایت تمام اهداف نورانی خلقت را به حسن یعنی بهترین ، ظهور خواهند داد. پس هم اول ، که باطنش حسن است و هم آخر ، که تمام وصایت حسن است همه را شامل هستند. شیعیان هم باید با عمل حسن به این بزرگواران تمسک جویند. و خداوند کریم در سوره مبارکه انعام آیه 160 می فرماید"من جاء بالحسنة فله عشر امثالها"(اگر با خودش (عدد اول ) عمل حسن را بیاورد (تا قبر ) ، من هم به او 10 مثل آن را میدهم .
در زمان ظهور مولای ما ، صاحب العصر و الزّمان و آقایی که خود ، نهمین فرزند امام حسین (ع) است در ظهور کامل حمد الهی به وصایت حسن(ع) نام مبارک اولین سرّ ظهور عالم اسرار و نام مبارک اشرف مخلوقات و صاحب عالم کون و مکان؛ محمد مصطفی(ص) به نام مبارکش (م ح م د )جلوه میفرماید:که این تمام مقامات اول است.
ظهور کنز گنج الهی چنانچه حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند:
( اولنا محمد و اوسطنا محمد و آخرنا محمد ).
جالب است بدانید خانه کعبه ؛ اولین ظهور خلقت خشکی ، در 25 ذیقعده تولد پیدا کرد، و اولین بناّی آن خانه ، خداوند است و از آنجا خشکی به همه زمین گسترده شد.آنجا به امر خدا قبله مسلمین قرار گرفت. عدد ابجد کلمه قبله 137 است ،100=ق که جایگاه عددیش 19 است و معنی نگهدارنده میدهد و 37 همان عدد ابجد کلمه اول است.
پس در واقع قبله ، که قلب زمین است نگهدارنده حقیقت سرّ تمام مقامات آسمانی، صفاتی، ولایی و مجرای وصل کننده عالم ظلمت دنیا به عالم نور قرب اعلا است. و بیت عتیق خوانده میشود و حرمش احرام میخواهد و در احرامش باید مُحرم شویم. اعمال عبادی ما مخصوصاً نماز شرط قبولیش رو سوی قبله داشتن است. در واقع هرکس بخواهد با عبادت وصل به معبود شود باید رو به قبله که همان باطن اوّل است، معبود خود را عبادت کند . پس شرط قبولی عمل ، قبله است یعنی بدون مؤلفه ، عمل باطل است.
خداوند کریم وقتی میخواست بدن ما را در رحم مادر خلق کند ، اول ارض خشکی قلبمان را روی جایگاه آبی رحم مادر خلق کرد و قلب ما هم خانه خدا شد "فؤاد المؤمن بیت الله" وتمام عروق با گردش خون به طواف قلب ، هرگز از قبلهی بدن جدا نمیشوند و الا حیات آنها به خطر میافتد. پس باید ما هم هرگز از توجه وجه قلبمان (از مجرای رضای خدا) به قلب عالم امکان ؛ امام زمان(عج) به توجه خانه خدا و وصل شدن به قبله جدا نشویم وگرنه حیات معنویمان در دنیا و آخرت به خطر میافتد و به هلاکت ابدی میرسیم.
همانطورکه انسان وقتی به مدرسه میرود، کلاس اول را طی میکند تا با سواد شود(حروف و اعداد را میآموزد) و این کلاس اول تا دکتری و پرفسوری، در تمام مراحل تحصیلات و کسب مقامات و حتی آثارش ظهور و بروز دارد و حتی بیّنهی آن است.
این نکتهای است! که هرکس در عمل برای دیگران نیز سعی کند اول شود تا در زندگی و شئونات ارزشی دیگران هم مؤلفه باقی بماند. آیه 74 سوره مبارکه فرقان میفرماید:"و الذین یقولون ربّنا هب لنا من ازواجنا وذریّاتنا قرّة اعین واجعلنا للمتّقین اماما" ( وکسانیکه میگویند:پروردگارا ببخش بر ما از همسرانمان فرزندانی که نور چشم ما باشند و قرار بده ما را برای متقین پیشوا و امام).
نموداری از ظهور اسرار خلقت در عدد9
همانطورکه توضیح داده شد ، پروردگارعالم اولین ظهور خود را از گنج احدیتش(جلّ جلاله) ، اسم مبارکش "واحد" که مظهر نورانی همه اسرار و ظهورات حروف و اعداد و همه مخلوقات بود ، قرار داد. عدد ابجد کلمه واحد، 19 میشود که خود به معنی یکتایی خالق بیهمتا است.
جایگاه عددی نُه=19 و عدد ابجدش =55 است که 5+5=10 و چنانچه بیان شد 9 باطن 10 است. پس در این نمودار(*رجوع شود به نمودار انتهای کتاب ) متوجه میشویم که بلوغ خلقت در عالم واحد عدد 19 است در جایگاه عددی نُه. و عدد ابجد نوزده=72=سجده است که اسرار عالم ؛ در گنج ظهور ، در بلوغ سجده و اطاعت محض ، ظهور دارد.
درواقع قله اسرار ظهوری خلقت به عدد 9 ، درس زیبایی دارد. عدد ابجد کلمه قله =135 است که برابر با عدد ابجد نام مبارک فاطمه(س)است. شاید شما بفرمایید چرا؟ در خلقت نوریِ خانم زهرا(س) خواندیم که ایشان کسی بود که قبل از خلقت ، همهی اسرار ظرف آفرینش وجودش امتحان شد و خداوند فرمود ما او را صابره یافتیم و قبول شد . و در آیه اول سوره مبارک نساء میفرماید: همه مخلوقات را از یک نفس واحده خلق کردیم . و در واقع کلمه نساء همان الفِ وجود شد که تمام حروف و اعداد در بطن او ظهور پیدا کردند ( الف=111=نسا). پس همه در بلوغ نُه هستند و بلوغ نُه، همان تسخیر اعداد و حروف است که در انطباق قرار میگیرد. و شاید این ظهور باطن است که امام حسن عسگری(ع) میفرماید: ما معصومین همه حجتهای خدا بر مردم هستیم و مادرمان حجت بر ماست.
بلوغ نُه یعنی نَه که به عربی (لا) میشود و مجرای توحید(همان لااله الا الله) و حقیقت گنج عشر است. جایگاه عددی (لا)=13 است که برابر با جایگاه عددی (م) به عدد ابجد 40؛ حقیقت طهارت است. پس عالم در کلمه سبحان غرق است و هر کس باید به بلوغ عبادی و بندگی 9 یا نَه ، به طهارت و تنزیه عمل برسد تا بتواند جزء عبّاد و زهّاد خالق یکتا باشد. جمع ارقام 13 ، برابر4 میشود و عدد 4، تمام گنج 4 روی 10 و گنج عشر مجرای توحید است.
عدد ابجد (لا)=31 است . عدد ابجد سیُ یک به حروف 100 میشود که 100=(ق) به جایگاه عددی 19 است که 10=9+1 که همان گنج 4 روی 10 است و عدد 19=واحدجلّ جلاله است ، پس تمام عالم خلقت در مجرای توحید و کلمه مبارک لا اله الا الله است که نماد آن ، خانه خداست.
بلوغ عدد 9 در رسیدن به قرب الهی
برای رسیدن به قرب الهی باید قربانی داد چون اینجا مقام قربانی است مگرنه اینکه ورود در قرآن باید از 19 حرف بسم الله الرحمن الرحیم گذشت . و ورود درحرم مطهر معصوم(ص) مخصوصا در حرم الله ؛ نزد خانه کعبه ، باید آماده قربانی باشیم و تمام نفوس حیوانی را قربانی نفس انسانی یعنی نیت قربتاً الی الله کنیم. آنجا هم باید از 19 حرف اسامی پنج تن(ص) گذشت تا به قربِ آن برسیم.
عدد ابجد کلمه قربانی=363 است که3+6+3=12و2+1=3 می شود . دراصل عدد 300 =ش افشاکنندهی 63 =جایگاه عددی اربعین ؛ محل رسیدن به تعالی انسانیت است.
وقتی حضرت موسی(ع) به وادی مقدس دعوت شد ، پروردگار عالم فرمود کفشهایت را بیرون بیاور که اینجا وادی مقدس است"انی انا ربک فاخلع نعلیک انک بالواد المقدس طوی" (آیه12سوره مبارکه طه). اما علی ابن ابیطالب (ع) رادر پاکترین و مقدسترین مکان؛ در خانه خودش (اشاره به عالم قرب) به دنیا آورد. پس ای شیعیان! در رسیدن به قرب کعبه میفرماید که اینجا وادی مقدس است ، باید 1000 کیلومتر جلوتر( به عدد الف) غسل کنی و لباسهایت را مخصوص کنی و با لبّیک و ذکر و حال خوش بیایی نزد قبلهی جانها!
شاید اینطور است که وقتی حضرت موسی(ع) از خداوند زیارت خودش را درخواست کرد پروردگار عالم فرمود:لن ترانی (تو و نه هیچکس هرگز نه در دنیا و نه در آخرت راه ندارد که مرا ببینی). اما خداوند جلیل به کوه طور تجلی فرمود که برخی مفسّران میگویند این نور شیعهی علی ابن ابیطالب (ع) بود که کوه متلاشی شد و حضرت موسی(ع) بیهوش شد"دکّا و خرّموسی صعقا"(آیه 143 سوره مبارکه اعراف). میفرمایند سپس حضرت موسی(ع) از خداوند خواست که ای کاش مرا مقام شیعیان علی ابن ابیطالب(ع) عطا فرمایی.(الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت امیر المؤمنین و الائمه علیهم السلام).
جایگاه عددی کلمه قربانی=66 که برابر با عدد ابجد نام مبارک الله جلّ جلاله است.حال خوب فکر کنید که قربانی در کنار خانه خدا یعنی چه؟!
هر مسلمان در هر جای دنیا که باشد برای قبولی نمازش که به فرموده پیامبراکرم(ص)"الصلوة عمود الدین" ، به عنوان وصل شدن مأموم به امام باید طهارت ظاهر و باطن داشته باشد ، لباس مخصوص بر تن کند ؛ مثل لباس نماز خانمها(پوشیدگی خاص) و لباس طاهر برای مردان، باید احکامش را بجا آورد و در واقع به نوعی محرم شود در وادی عشق. یعنی همانطورکه برای حضرت موسی(ع) آمده که خداوند فرمود کفشهایت را بیرون بیار اینجا وادی مقدس است، برای نمازگزار هم خیلی چیزهایی که در حالت عادی با مردم روبرو میشوند ، در نماز برایش حرام میشود و باید روی خود را به قبله کند و برنگرداند که اگر سهوا یا عمدا رویش را برگرداند، نمازش باطل میشود. پس در واقع عالم نماز ، عالم عدد 19 به واحد رسیدن و به بلوغ حقیقی انسان شدن است ، پس بلوغ 9 میخواهد.
عدد نُه با حروف
عدد نُه با حروف یعنی نَه ، در واقع بلوغ انسان در حد کمال ، نَه گفتن به تمام اموری است که خداوند کریم به آن رضایت ندارد. فقط راه تشیع به امام معصوم(ص) راه بندگی است که نَه میباشد ، یعنی اخلاص پیدا کردن . نَه یعنی به تمام الهههای هوای نفسی نه گفتن ، یعنی به توحید واقعی رسیدن.
در عربی نَه می شود(لا) یعنی لا اله الا الله . پیامبر اکرم(ص) فرمودند:"قولوا لا اله الا الله تفلحون" (بگویید لااله الا الله تا رستگار شوید). امام رضا(ع)در حدیث سلسله الذهب فرمود : کلمه لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی. بعد فرمود بشرطها و شروطها و انا من شروطها (کلمه لا اله الا الله قلعهی امنی است که هر کس عملش توحیدی باشد و در آن حصن وارد شود از عذاب قیامت (دنیا و آخرت) امنیت پیدا میکند بعد امام رضا(ع) میفرماید به شرط اینکه من شرط آن باشم(یعنی به شرط رضای خداست و رضا به رضای خدا رسیدن).
پس شرط به رضای خدا رسیدن آنست که به تمام رضاهای دل ظاهری و به تمام هواهای نفسانی درونی ، نَه بگوئیم که کار خیلی سختی است و جهاد اکبر است ! این مقام بلوغ بندگی و رسیدن به کمال انسانی و در نهایت در جایگاه قرب الهی واصل شدن است اما به عدد کلمه (لا) ، که عدد ابجدش 31 میشود و4=1+3 که در اصل همانطور که گفته شد تمام چهار چوب حقیقت آیت الکرسی و گنج 4 روی 10 است. از طرفی هم عدد ابجد سیُ یک=100=عدد ابجد(ق) که جایگاهش 19 است و 19 =جایگاه عددی نُه. پس درحقیقت اخلاص یعنی خالص شدن ، همان به بلوغ 9 رسیدن است. جمع ارقام 19 برابر 10 میشود که همان حقیقت 4 روی 10 و 14 و40 است و 40 ، باب طهارت و عدد ابجد طلا است . پس باطن تمام این زیباییها ، خلوص است. امیدوارم مقصودم از این درس را دریافت کرده باشید.
عدد 19 در جایگاه عددی نُه
اگر اعداد ابجد 1 تا 9 را به صورت زوج و فرد جدا کنیم، حروف اعداد زوج ، میشود 4حرف ؛ بدوح (ب=2،د=4،و=6،ح=8) و جمع عددی آن 20 میشود که برابر با عدد ابجد(ک) است و 0+2=2=(ب). حروف اعداد فرد ، میشود 5حرف؛ اجهزط (ا=ا،ج=3،ه=5،ز=7،ط=9) و جمع عددی آن 25 میشود که برابر با جایگاه عددی کلمه (حمد) و جایگاه عددی(ذ) است و 5+2=7=(ز). پس درنهایت حرف زوج شد (ب)= 2 و حرف فرد شد(ز)=7 که در جمع عددی میشود 9 (9=2+7) و در ضرب عددی 14(14=2×7) که همان گنج عشر یعنی 4 روی 10 است و جمع ارقام 14 (4+1=5) 5 میشود ؛ سرّ حلقه بندگی و وجود مقدس پنج تن(ص).
حرف رمز تمام عالم در بین حروف فرد در اعداد نهگانه میباشد،چنانچه آقای شیخ بهایی درباره این 5 حرف فرد(ا-ج-ه-ز-ط) میفرماید:
ای که هستی طالب اسرار و رمز غامضات اسمی از اسمای اعظم با تو گویم گوش دار
اول و ثانیش جذر رابع و خامس بود حرف مرکز جذر جمع جمله دان ای هوشیار
گر ازاین بیتش نفهمیدی ازاین بیتش بفهم سر نگهداری برادر گر بیایی زینهار
حرف اوسط نصف حرف اول است وآخرست اوسطیش ضعف اوسط فرقدان و قطب وار
ساتر سرش باش فتح رمز اگر دستت دهد فاتح اقفال دانستی برو در کار دار
بیان ابیات مذکور فقط درباره همین 5 حرف است، نه دائره اجهزط.
معنی مصراع اول بیت دوم این است : ا(1) + ج(3) = جذرِ ز(7)+ط(9) ، یعنی 4= جذر 16
و مصراع دوم این است: ه(5) = جذرِ ا(1) + ج(3) + ه(5) + ز(7) + ط(9) ، یعنی 5=جذر 25
بیت چهارم: ه (5) = نصفِ ا(1) + ط(9) ، یعنی 5= نصف 10 و مصراع دوم :
ضِعف اوسط یعنی دو برابر حرفِ وسط (ه=5). و این دو اوسط یعنی(ج)،(ز) در گرد مرکز (ه) مانند فرقدان بر گرد قطب شمالند. فرقدان ، دو کوکب معروف در قطب شمالند که در زیجات و کتب نجوم و صور الکواکب عبدالرحمن صوفی و دیگر کتب در صور کواکب مشروحا مبین است.
نکته : حرف (ه) ، تنها حرفی است که خداوند کریم آن را ضمیر یعنی حرف اشاره به خود قرار داده است و با حکمت ، ضمه و فتحه و کسره را به خودش نسبت میدهد و صدای کوتاهش را اشباء و بلند قرار میدهد تا الی یوم القیامه همه بدانند! که او هو است و فقط اوست. عدد ابجد حرف(ه)=5 است . فقط و فقط پنج تن آل عبا (ص) {یعنی همه چهارده معصوم(ص)} واسطه معرفت و شناسایی بندگان به خدای مهربان هستند ، فقط و فقط این عزیزان اولین خلقت هستند و تمام مخلوقات از ایشان خلق شدهاند حتی پیامبران گرامی ، و ایشان همان آیت الکرسی و گنج و کنز 4 روی 10 عالمیان هستند. امیدوارم متوجه شده باشید که حرف(ه) به عنوان عدد 5 ، مرکزیت و سرّ همان عالم کون و مکان ظاهر و باطن را داراست.
و اگرمضربهای عدد3 را از 1 تا 9 جمع کنیم عدد 19 ؛جایگاه عددی نُه بدست میآید (19=9+6+3+1). پس در این شعر خیلی از زیباییها بیان شده است. اما به حرف (ه) کلّ اسرار را جمع کرده و فرموده حالا خودت بفهم!
چون پروردگار عالم به عدد 19 ، گنج واحدیت را ظهور داد که کثرات جلوه کردند. که در باطن عدد یک بلوغ 9 واحدی است. جمع ارقام 19 برابر 10 شد و(1=0+1). دقت کنید! درحالیکه ظهور 10 در عالم کنز جمع عددی 1 تا 4 شد(10=4+3+2+1)یعنی 4 روی 10 که میشود 14 که 5=4+1 ؛ اینجا حلقهی خلقت به ظهور سرّالاسرار عالم بسته شد که پنجمین معصوم(ص) ، امام حسین(ع) است که 9 ذریه در بطنش بود: 14=9+5 پس حقیقت 14 نور مقدس ولایت کبری در ظلّ ولایت مطلق پروردگار عالم ، همان حرف (ه=5) است.
خداوند کریم دردنیا خشکی را روی حرف (و) خلق نمود و فرمود :انّا لله و انّا الیه راجعون. پس آدرس خود را با این حرف به همه بندگان داد. قل هو الله احد ، پیغمبر بگو او خداوند احد است پس حرف (ه) با (و) جمع شد و پروردگار، خود را به هو معرفی فرمود. و همینطور در گنج وحدانیت به عدد یک =واحد، عدد ابجد یک=30 میشود که تمام تجلیگاه و مجرای توحید عدد 30 برابر حرف(ل) است که این حرف گشاینده حروف مبارک لا اله الا الله است و جایگاه عددی حرف(ل)=12 میباشد که 12 نور مقدس امام معصوم(ص) همه عروه الوثقی و حبل الله المتین(ریسمان محکم الهی) و امام مبین موحّدان و متقین هستند.
بنابراین بلوغ عددی گنج واحد در عدد19 کلّ سرّ است زیرا 19 ، جایگاه عددی نُه بود. پس بلوغ تمام اسماء و تمام اعداد در اسم مبارک واحد ؛ دربلوغ نُه متجلی میشود که نُه همان کلمهی نََه است یعنی لا و توحید محض الهی و خلوص کامل عمل!
عدد نُه در کلمهی عرفه و قربانی
امام حسین(ع) فرمود: خداوند خلق نکرد بندگانش را مگر برای معرفت . و خود نقطه مرکزی معرفت توحید شد. اوست که شب عرفه و روز عرفه را به همه عالمیان معرفی فرمود و راه مقصد و هدف الهی را از عالم سفل در مرکزیت خانه خدا و در ایام حج واجب که نقطهی عطف وصل همه موحدان و مؤمنان به قرب الهی است ، نشان داد و راه رسیدن به مقصد رضای پروردگار عالم را به عاشورای عمل و کربلای زندگی هر انسان آزادی راهنمایی فرمود. {چنانچه درس معارف ما از راه عمل به اعداد و حروف است ، دقت بفرمایید که با این درس به مغز معنا میرسیم.انشاء الله}
عدد ابجد کلمه عرفه=355 که13 = 5+5+3 و 13=جایگاه عددی حرف(م) به عدد ابجد40 است. 300 افشاکننده است و 55=عدد ابجد(نُه)، در واقع عرفه افشاکنندهی راه نورانی رسیدن به بلوغ انسانیت 9 و کمال هدف پروردگارعالم یعنی زنده شدن واقعی ، رسیدن به قربانگاه (در جایگاه 19 و سجده واقعی) و رسیدن به قرب عند ربهم یرزقون است.
جایگاه عددی کلمه عرفه=58 میشود که13= 8+5 و 13=جایگاه عددی حرف (م) به عدد ابجد 40 است. پس عرفه انسان را در شناخت حقیقی به گنج طهارت انسانی و کمال قرب الهی و شیعه و محب واقعی معصومین(ص) شدن میرساند و این راه برای همه لازم الاجراست و باید به آن معرفت پیدا کنند و الا همه بازنده عمر پر برکت خویش میشوند و دگر هیهات!!!
عدابجد کلمه قربانی=363 که12= 3+6+3 و 2+1=3=آب است. 300 همان افشاکننده و 63 ، برابر با سنّ مبارک پیامبر(ص) و امام علی(ع) ، و جایگاه عددی کلمه اربعین است یعنی جایگاه باطن سبز شدن – بهارشدن و به طهارت واقعی رسیدن است(عدد ابجد اربعین=333 که3+3+3=9 میشود) پس امام حسین(ع) و همه چهارده معصوم(ص) که خود معصومند و ائمه طاهرین(ص) هستند ، در واقع اولین قربانیان خداوند متعال هستند که خود ، راه گشای قرب اویند ، پس این عزیزان خود دائما در قرب او هستند و همهی عاشقان را هم به قرب او میبرند. سختترین مسیر قربانگاه برای این عزیزان است که سید الشهدا اباعبدالله الحسین(ع) با سختترین راه شهادت طیّ مسیر فرمود ، اما فاتح کلید کلّ گشایش قربانی دست اوست که همهی انسانهای شیعه و مسلمان و مؤمن کوتاهترین راه را از او میآموزند تا در مسلخ رسیدن به کمال انسانی از 19 حرف بسم الله الرحمن الرحیم قرآن و 19 حرف اسامی پنج تن(ص) بگذرند و لباس حیوانیت را کنده و به کمال انسانی برسند(قلب به میم شوند). و در اینجا طبق کلام الهی تولد پیدا کردهاند زیرا در دنیا و رحم دنیا به بلوغ 9 رسیدند ، همانطور که نوزاد وقتی از رحم مادر بعد از 9 ماه به سلامت تولد پیدا میکند و خداوند کریم رزق شیر را در سینه مادر برایش آماده میسازد ، شهید هم به بلوغ عمل و تولد انسانیّتش به تولدی میرسد که هرگز در آن مرگ نیست و حیات جاویدان است و روزی که میگیرد رزقا حسنا است.اللهم ارزقنا
"ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون"
بلوغ 9 در حرف ط
عدد ابجد و جایگاه عددی حرف(ط)=9 است. از حروفی است که سختترین تلفظ را در مخرج حروف دارد و 7صفت را داراست :1)جهر(یعنی جوهر صدا را بیرون میآورد ؛ باصدای بلند ادا میشود). 2)شدت. 3)اطباق. 4)استعلا. 5)اصمات. 6)قلقله. 7)ضغط.
بالاترین صفت حرف(ط) ، اطباق است. اطباق یعنی منطبق شدن ، مصدر باب افعال و به معنای پوشانیدن و طبق بر سر چیزی گذاردن است. هنگام ادای مخرج آن در دهان پارهای از زبان جمع شده و قسمتی از کام بالا را که مقابل آن است میپوشاند. این حرف را مُطبقه مینامند که با غلظت و تفخیم تلفظ میشود. درصورت عدم رعایت اطباق ، حرف(ط) به (ت) شباهت تلفظی پیدا میکند بنابراین معنی کلام تغییر مییابد. به همین جهت این حرف که صفت اطباق دارد احتیاج به تمرین بیشتری دارد تا صحیح ادا شود.
یکی از زیباییهای حرف(ط) این است که تمام عوالم از عالم پایین به بالاتر در عدد 9 و حرف(ط) انطباق دارد و عوالم هر کدام در سعهی وجودی خودشان به عدد بلوغی 9 کامل هستند. درضمن اینکه به عالم بالاتر تطبیق دارند و صورت کاملتری را پیدا میکنند.
در عربی حرف(ط) را (طا) میخوانند که عدد ابجد (طا) = 10 میشود. پس درحقیقت خود حرف(ط) ، عدد 9 در بطن 10 است و یک حرف کاملا زیبایی است که در اعمال انسان ، دائما ظهور دارد یعنی هر انسانی باید از امام معصوم(ص) پیروی کند پس عملش باید دائما در انطباق باشد تا مورد قبول و رضای امام معصوم(ص) و در نهایت رضای خدای مهربان واقع گردد. بطور مثال راوی میفرماید: شخصی که عاشق پیامبر(ص) بود مشاهده کرد از راهی که خاکی بود تا مسجد یک ردّ پا بیشتر نیست خوشحال شد و گفت زودتر بروم تا حضرت(ص) تنها در مسجد است با ایشان ملاقات کنم و از وجودش حظی ببرم. وقتی وارد مسجد شد دید سلمان(علیه الرحمه) آنجا نزد حضرت(ص) است پرسید سلمان تو چگونه آمدهای که هیچ ردّ پایی از خود برجا نگذاشتهای؟! سلمان فرمود: من پای خود را طوری روی جای پای حضرت گذاشتم که از خودم ردّپا نماند ، زیرا من هرگز پشت امام از خود اثری نمیگذارم و سعی میکنم تمام اعمالم منطبق با دستور این عزیزان باشد و من هرگز دلِ خود را مقدم بر رضای دل پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) وحضرت زهرا(س) نمیکنم .
پس اینجا درس بزرگی گرفتیم که انطباق ، اول باید از قلب باشد تا دل ما در قربانگاه ، قربان امر خداوند کریم و دستور حجت خدا نشود و تا دل خاضع نشود بقیه اعضای بدن منطبق دستورات عمل نمیکنند. به خاطر همین است که وقتی برای عمل عبادی اقدام میکنیم باید اول نیت قلبی داشته باشیم که برای رضای خدا "قربة الی الله" باشد.
یکی از صفات حرف(ط) ، استعلاست یعنی طلب اعلا رفتن میکند. عمل انسانی که با قرآن کریم (وحی الهی) و عمل امام معصومش(ص) مطابقت میکند ، او را به درجه اعلای قرب الهی میرساند.
یکی دیگر از صفات(ط) ، ضغط به معنای فشردن است و در حال سکون ، در مخرج حرف لازم است. یعنی در عمل باید محکم باشیم و درحال انطباق سکنی بگیریم تا معلوم شود که راه و روش ما چگونه است.
دیگر از صفت(ط)، شدت است یعنی محک گفته میشود . بنده باید در انطباق عمل پافشاری کند و همیشه در راه هدف استقامت داشته باشد.
صفت دیگر حرف(ط) ، جهر است یعنی باید بلند گفته شود . پس این بلوغ چقدر زیباست که به عدد 9 ، ظاهر میشود . انسان مؤمن در عمل بندگی در هر زمان و هر مکان ، هر مقام و هر منصب ، هر پایهی علمی و در هر جایگاه و حتی کشوری و شرایطی باید عمل خدا گونهی خود را مخصوصا در واجبات ، با افتخار و با صدای بلند ، بدون خجالت انجام دهد یعنی صفت جهر در بلوغ حرف(ط)در مقام انطباق به کلام خدای مهربان(قرآن کریم) و امام معصومش(ص) اظهار عمل خالصانه داشته باشد. و در حقیقت این انطباق از عدد 9(ط) به تولد10(طا) اثر ماندگار عمل را نشان میدهد. حتی در قبر باید انطباق آنجا جوابگوی خدای مهربان باشد!
دیگر اینکه ملک حرف(ط) ، اسماعیل نام دارد. امیدوارم خوب دقت کنید! {اشتباه نشود ، منظور پیامبر خدا ؛ حضرت اسماعیل(ع) نیست}. در باطن این اسم خیلی اسرار نهفته است که خدا عالم است و بس. فقط بدانید این ملک ، هم اسم پیامبری است که خداوند کریم نزد خانهاش از زیر پایش در کودکی چشمه زمزم را سرازیر کرد که الی یوم القیامت ادامه دار است و نسل پیامبر گرامی ما حضرت محمد(ص) از نظر جسمانی از حضرت اسماعیل(ع) است که ایشان به صورت معجزه از زیر چاقوی تیزِ امتحان به سلامت بیرون آمد و نام ذبیح الله را گرفت و او در قربانگاه بندگی و رضای خداوند به پدر بزرگوارش فرمود:"قال یا ابت افعل ما تؤمر ستجدنی ان شاءالله من الصابرین" (آیه102سوره مبارکه صافات) و در امتحان خداوند متعال هم خودش و هم پدر بزرگوارش حضرت ابراهیم(ع) قبول شدند. زیرا او قبل از سر بریدن فرزندش ، اول دل خود را به خواست و رضای خدا منطبق کرد و در بلوغ تطبیق ، دل خود را بُرید و بعد موفق شد که چاقو به گردن فرزندش بکشد.
پس این بلوغ به 9 کامل شدن است که روز قربانگاه و به قربانی رفتن در 10 ظهور پیدا میکند که آن عید قربان است. در واقع عالم قرب ؛ مهمانسرای پروردگارعالم و جای روزی گرفتن از نزد کریم است یعنی عند ربهم یرزقون. به همین علت روزهی دنیایی هم در روز عید قربان ، حرام است.
بلوغ 9 در ماه رمضان
ماه رمضان سیّد ماههای قمری است و تنها ماهی است که در قرآن کریم نام برده شده است: آیه 185 سوره مبارکه بقره "شهر رمضان الذی انزل فیه القران هدی للناس وبینات من الهدی و الفرقان..." . (ماه رمضان که قرآن در آن نازل شد قرآنی که سراسر هدایتگر مردم است و دلائلی روشن و آشکار از هدایت میباشد و مایه جدائی حق از باطل است).
ماه مبارک رمضان ، نهمین ماه سال قمری است. این ماه را شهر الله یعنی ماه خدا مینامند و خداوند کریم با کلام نورانی وحی ، از بندگانش پذیرایی مینماید و لیله القدر را در این ماه قرار داده است. در واقع بهترین و بالاترین نعمتها را در این ماه به بندگانش عنایت میفرماید . اما طریق عبادت در این ماه خاص است : 1)باید از سحرگاه تا غروب آفتاب (بندگان در سنّ تکلیف) روزه بگیرند و در واقع پذیرایی خاص است یعنی امساک از خوردن و آشامیدن. 2)سفره قرآن به صورت قرائت و معنا برای همهی عاشقان باز میشود و هر کسی به قدر اشتهای خود از آن بهره مند میشود. طبق احادیث خواندن یک آیه قرآن ثواب یک ختم قرآن را دارد. 3)شبها اجبارا برای خوردن سحری و انجام فرائض واجب بیدار شدن. 4) در این ماه درهای بهشت در دنیا کاملا باز و پذیرای مؤمنان است؛ مثل مساجد و جلسات ذکر خدا. 5) درهای جهنم(گناه) بسته میشود مگر برای کسی که خودش بخواهد گناه کند. مکانهای غذاخوری روزها بسته میشود. اگر کسی در ملاء عام چیزی بخورد یا سیگار بکشد جریمه میشود.
پس در واقع بلوغ عبادت را خداوند به بندگانش میآموزد . درحالیکه یک ماه از سال است اما وقتی میخواهند برای کسی روزه قضا بدهند میگویند یک سال روزه. چون این ماه ، در واقع باطنِ تمام عمر ماست یعنی بنده از وقتی که به تکلیف میرسد تا بمیرد باید روزه از گناه باشد. برای همین معصومین(ص) که امامان و پیشوایان ما هستند در دنیا یک گناه که حتی ترک اولی یا مکروه هم انجام ندادند. پس همیشه روزه بودند و در عبادت خاص الخاص و با روزه هم از دنیا رفتند. در واقع افطار حقیقی ، آخرت است ؛در مقام عند ربهم یرزقون نزد پروردگارشان در عالم قرب روزی میخورند. آنجا دیگر هرگز روزه نیست و همیشه بهترین افطاری است ؛ کسانی که در دنیا رزق عملشان وحی الهی است یعنی به نسخه حکیم الحکمای پروردگار عالم یعنی قرآن کریم عمل میکنند، پس افطارشان هم رزقا حسنا است.
ماه رمضان بین دو تا یک قرار دارد {روز شروع و روز آخر} که اگر روز اول را مطمئن به شروع ماه رمضان نباشید و نیت روز اول کنید ، روزه شما حرام است (باید نیت یوم الشک کنید). روز آخر هم باید مطمئن شوید که روز آخر ماه رمضان است ، اینجا هم اگر یقین نداشته باشید و روز اول شوال باشد ، عید فطر میشود که روزه حرام است. پس خداوند درس بزرگی به ما میدهد که بایدتمام عمر را به دو یقین ، سپری کنی : از خدا آمدهای و به سوی او باز میگردی "انّا لله و انّا الیه راجعون". پس کسی که مبدأ و معاد را یقین دارد انشاء الله در عمر خود هرگز عمدا به گناه افطار نمیکند! دقت کنید اگر کسی در روزه ماه رمضان عمدا حتی مال حلال مثل آب را بخورد هم معصیت کرده و جریمه میشود: هم آن روز دیگر نباید چیزی بخورد و بعد از ماه رمضان هم باید 60 روز به جریمه افطار بیموقع روزه بگیرد یا 60 مسکین را غذا بدهد. حال اگر روزهاش را با شراب یا کار حرام بخورد باید کفارهی جمع بدهد یعنی هم 60 روز روزه بگیرد و هم 60 فقیر را سیرکند و هم یک بنده را آزاد کند.
امیدوارم خوب دقت کنید! در دنیا که جریمه اینقدر سنگین است ، درآخرت برای بنده گنهکاری که تمام عمرش را با گناه کبیره افطار کرده، چگونه است؟! انشاءالله خداوند کریم همهی ما را مورد عفو و بخشش ، لطف و رحمت بینهایت خود قرار دهد.
پس بلوغ 9 در عمل ، سنگینترین عمل است که در تولدش به ماهِ 10 که ماه شوال است خداوند کریم به عید فطر ، بنده را تولد میدهد و نوازش میکند. کلمه شوال از شال میآید یعنی خلعت. زیرا بندهای که با روزه تمام ظلماتش از او جدا شده ، به باطن فطری میرسد که آنجا عالم قرب است و افطار بر او واجب میشود .
در ماه رجب که هفتمین ماه سال قمری است خداوند کریم از سیزدهم ماه پذیرای مهمان خاص خود ؛ حضرت علی(ع) و مادر بزرگوارش در مهمانسرایش که بالاترین و مقدسترین و پاکترین مکان یعنی خانه مطهر کعبه است ، بود که آقا مولود کعبه است و خداوند دیوار را برای او شکافت ، محلی که هیچکس را الی یوم القیامت از آن قسمت ورود و خروج نداده و در واقع اسرار جان خلقت و معرفت به خودش را و راه به اعلا رفتن و به قربش رسیدن را پردهبرداری فرمود. و در 15 ماه رجب از همان شکاف ، مادر و مولود نورانی پا به بیرون از خانه کعبه گذاشتند. در نیمه ماه شعبان آخرین منجی عالم وجود ؛ مهدی موعود(عج) در دنیا متولد شد. خداوند متعال در نیمه ماه رمضان در ماه ضیافت خود به تمام جهانیان منت گذاشت و سیدالاسباط ابا محمد حسن بن علی(ع) ؛ سبز کننده تمام حقایق هستی و هدف آفرینش و سبز کننده جان قرآن را متولد فرمود. در 21 ماه رمضان روز تاج گذاری ولایت وجود مقدسش است که در واقع ماه رمضان به ولایت امام حسن(ع) تمام میشود که امام افطار کنندگان است و کریم اهل بیت(ص). برای همهی بندگان مؤمن عید فطر، رسیدن به عمل حسن و روز هدیه گرفتن است . طبق آیه 160 سوره مبارکه انعام "من جاء بالحسنة فله عشر امثالها" ، اگر باخودت (تا قبر) عمل حسن بیاوری پس برای توست 10 تا مثل آن . پس اگر تمام عمرت را به روزه از گناه (عمل حسن) بیاوری تا قبر ، خداوند کریم عدد 10 که همان گنج عشر ، جان دهه طُهر و ولایت است یعنی رزق حسن را انشاءالله به عنوان افطار یا عید فطر الی یوم القیامت می دهد که این بلوغ 9 رمضان واقعی است.
عدد 9 در باطن جزء نُه کلام الله مجید
نهمین جزء قرآن کریم در سوره مبارکه اعراف(آیه88)شروع میشود. همانطور که میدانید مردان اعراف ، چهارده نور مقدس معصومین(ص) هستند که فردای قیامت در جایگاه رفیع مقامات خود میایستند و تمام اهل محشر به وجود مقدس این عزیزان محک میخورند و راهشان مشخص میشود ؛ هرکس کمتر شناختی هم به ایشان داشته باشد راهی بهشت میشود وگرنه در جهنم خواهد بود. پس مردان اعراف در بلوغ نُهِ تمام عالمیان هستند که به عدد 14 یعنی 4روی 10 ، گنج طهارت از طرف پروردگار عالم در این سوره معرفی میشوند. ترتیب نزول این سوره مبارکه بر قلب پیامبر(ص) ، سیزدهمین سوره میباشد و عدد 13 ، جایگاه حرف (م) به عدد ابجد 40 است.
عدد 9 در باطن 10 (سوره مبارکه انفال-آیه درخصوص خمس)
سوره مبارکه انفال حدودا اواخر جزء 9 شروع میشود. این سوره از نظر ترتیب نوشتاری در قرآن کریم ، هشتمین سوره و 88 ، از نظر ترتیب نزول به قلب پیامبر(ص) است (88=عدد ابجد کلمه نحل یعنی زنبور عسل).
بعد از 40 آیه از این سوره مبارکه جزء 9 تمام میشود و وارد جزء 10 میشود یعنی آیه 41 ، اولین آیه در جزء 10 است که دربارهی خمس آمده است(جالب است که حزب 19 هم با شروع جزء 10 آغاز میشود«به خط قرآن عثمان طه»).
دقت فرمایید! انفال به معنی مالهای خدادادی است مثل نفت ، زغال سنگ، سنگهای قیمتی ، دریاها و خلاصه آنچه که خداوند از طبیعت برای بندگانش سرمایه قرارداده ، گنج ظاهری همه جزء غنیمتهایی است که خداوند برای بشر قرارداده و میفرماید انفال متعلق به خداست(مال الله) و بعد میفرماید متعلق به پیامبر(ص) و ائمه(ص) است.
ریشه کلمه انفال از فال است و فال ، همان حروف الف است که گنج ظاهری است. حال خداوند کریم در اول جزء 10 که باطنش 9 است آیه 41 میفرماید: "واعلموا انما غنمتم من شیء فان لله خمسه وللرسول ولذی القربی و ..." یعنی بدانید هرگونه غنیمتی بدست آورید(به یک نوع پس انداز)یک پنجم آن برای خدا و پیامبر(ص) و برای خویشاوندان و یتیمان و تنگدستان و در راه ماندگان است. اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدایی(حق از باطل) روزی که آن دو گروه با هم رو در رو شدند نازل کردیم ایمان آوردهاید و خداوند به هر چیزی تواناست.
وجود مقدس امام حسین(ع) که خود حامل 9 ذریه است و به عدد 10 بدنیا آمده پنجمین معصوم(ص) است و در مقام خمس ، خود فاعل خمس در خانواده مکرش میباشد (خامس آل عبا). و آنچه خداوند از جان و مال و فرزندان و مقامها و... به ایشان عطا فرموده ، همه را در راه خدا قربانی میدهد و مقامش خامس آل عبا(ص) میشود. در واقع امام حسین(ع) به ما آموخت! زیرا درحالیکه خود، انسان کامل است و گنج عشر را داراست و حقیقت انفال متعلق به اوست، تمام گنج الف خود را در قربانگاه ، فدای یکِ ذات اقدس الهی کرد تا درطواف حج به عدد 11 ، به عالم قرب نزد هو برود(حج=هو=11)یعنی عند ربهم یرزقون. این وعدهی صدق پروردگار عالم است به همه شیعیان و محبین اهل بیت پیامبر(ص) الی یوم القیامت.
پس خمس در واقع راه به کمال رسیدن انسان است ، از ظاهر(باب طهارت) ورود پیداکردن تا رسیدن به طهارت باطن است و آماده شدن انسان که بتواند دل خود را خرج رضای خدا کند و آنگاه که حجابهای قلب کنار رفت، الفِ وجود خود را که همان غنیمت خدایی است (انفال) ، قربان ذات اقدسش کند که همان رسیدن به مقام کمال انسانی و قرب الی الله است.
پس آیه مبارکه را به جان خوانده و عمل کنیم تا در بلوغ 9 در باطن 10 به حقیقت خمس(لا اقل خمس مال)برسیم زیرا خمس ، باب طهارت باطن است. اگر وسایل شما از نظر ظاهر پاک باشد ولی خمس آن را نداده باشید نماز خواندن با آن صحیح نیست و یا حج با مال خمس نداده باطل است و ... .
درنتیجه خمس بازکنندهی باب طهارت عمل به عالم طهارت بهشت میباشد که آنجا باب الحسین(ع) است.
عدد 9 در باطن سوره نهم _ سوره مبارکه توبه
سوره مبارکه توبه ، نهمین سوره و در دهمین جزء قرآن کریم است . خوب دقت کنید! همیشه عدد 9 در بطن ده قرار دارد(همانطورکه در دروس قبل توضیح داده شد) و عدد 9 روی 10 جلوه میکند یعنی 19 ، که جایگاه عددی کلمه (نُه) است. جمع ارقام 19 هم 10 شد که تمام گنج 4 روی 10 و حقیقت 14 و 4 تا 10 تا به معنی تطهیر عدد40 است . امیدوارم خوب متوجه شوید که چرا این سوره مبارکه بسم الله الرحمن الرحیم ندارد و با حرف (بِ) برائت شروع شده است؟!
باب توبه: یکی از بزرگترین عنایات حق تعالی نسبت به بندگان گنهکار خود، توبه است که با شستشوی قلبی ،{ فقط از این در} میتوانیم وارد بهشت شویم. در واقع توبه ، حقیقت آب است که جان و قلب را از رجس ، پلیدی ، حسد ، بخل ، کینه و بغض شستشو میدهد.
پروردگار مهربان در قرآن کریم با 4 حرف در امور مهم قسم ، تأکید ، تفهیم و تأیید بعضی امور یا اهداف و عواملی را فرموده است مثل تالله ، والله، الله، بالله. این چهار حرف حروف(ت ، و ، ا ، ب) هستند که کنار هم میشود اسم زیبای خودش؛ تواب .خداوند کریم فرمود: انا التّواب الرّحیم من توبه پذیر مهربان هستم (تواب با نام مبارک رحیم است). شاید یک دلیلی که سوره مبارکه توبه بسم الله ندارد به این دلیل باشد که در عالم آخرت معلوم میشود توبه او پذیرفته شده است ، در آن زمان از باب بسم الله گذشته است ، در واقع باب بسم الله برای به تکامل رسیدن ما در دنیاست تا بتوانیم از بسم الله ، به درون آن ورود داشته باشیم. پس آیا در آخرت ورود پیدا کردهایم؟ رحمت رحیمیّتش را شامل حال گنهکاری که توبه کرده قرار میدهد. احوال توبه برای کسی اتفاق میافتد که در بلوغِ نُه پشیمانی از گناه بخواهد از مرز جایگاهی 19 ، ساجد خداوند کریم شود و از اعمال حیوانی جدا شده و به اعمال و تکالیف انسانی مزیّن و ملبّس شود در جزء نوزده (جایگاه عددی نُه).
سوره مبارکه فرقان در جزء 19 شروع میشود و به معنی جداکنندهی حق از باطل و یکی از نامهای قرآن است.
جالب است بدانید آخرین سورهای که در جزء 19 ، جزء را تمام میکند سوره مبارکه نمل است که در آن ، پروردگار عالم ، 2 بسم الله الرحمن الرحیم آورده است و با این سوره ، 114 بسم الله قرآن ظاهر میشود.
در واقع حضرت سلیمان نبی(ع) از جانب خداوند ، ملکه سبا را دعوت به دین مبین حق مینماید و ایشان در جایگاه توبه به عدد جزء نوزده ، ساجد امر الهی میشود و دین حق سلیمان را میپذیرد و تمام حکّام خود را امر میفرماید که به خداوند یکتا ایمان بیاورند. تمام آیات الهی ، رمز و سرّ کنز و گنج لایتناهی پروردگار عالم است.
خیلی زیباست که بسم الله الرحمن الرحیم در آیه 30 سوره نمل است. به عدد30 ، کل را تمام کرده است و جالبتر اینکه جزء 19 به آیه 55 این سوره تمام میشود و 55 برابر با عدد ابجد کلمه (نُه) به جایگاه عددی 19 است!!!
پس خوب دقت کنید ! تمام آیات مبارک به حکمت کاملهای بدون نقص و خیلی زیبا ، همه اسرار حروفی اعداد را به تمام و کمال ظهور داده است. چنانچه سوره توبه به عدد9 (نهمین سوره) باب بلوغ هدایت را افشا میکند و جایگاه بلوغ و حقیقت اسرار کلّ قرآن را در جزء 19 (=جایگاه عددی نُه به حروف) به آیه 55(=عدد ابجد نُه به حروف) تمام میفرماید. الله اعلم
نکته جالب دیگر اینکه ترتیب نزول سوره مبارکه توبه به قلب رسول اکرم(ص) 113 است. همانطور که میدانید عدد 100 برابر ابجد حرف(ق) یعنی نگهدارنده است و عدد 13 ، برابر جایگاه عددی حرف (م) به عدد ابجد 40 است و در واقع گنج اسرار عالم یعنی 4 روی 10 . پس خوب دقت کنید! عددی که خداوند کریم به حکمت ، ترتیب نزول این سوره مبارکه قرار داده است(113) ، شاید اینطور معنی شود که توبه واقعی ، نگهدارنده باب طهارت وجود و راه گشاینده به عالم طهارت آخرت یعنی بهشت ، در جوار و شفاعت ائمه معصومین (ص) است.
عدد9 در سوره مبارکه همزه
تنها سورهای که 9 آیه دارد ، سوره مبارکه همزه است که از جهت ترتیب نزول؛ سوره 32{=جایگاه عددی نام مبارک مهدی(عج)} و از جهت ترتیب نوشتاری؛ سوره 104 (=عدد ابجد عطیّه)است. این سوره که با"ویل" شروع میشود یعنی وای ، بیم دهنده است که هرکه به گوش جان بشنود و به بلوغ 9 برسد ، انشاءالله به عطیه الهی میرسد.
عدد 9 در سوره مبارکه مریم(س)
سوره مبارکه مریم در ترتیب نوشتاری ، سوره 19 قرآن کریم است و با حروف مقطعه "کهیعص" شروع شده است. این حروف رمز به تعداد 798 بار در سوره آمده است که تقسیم بر 19 میشود 42 و چهل و دومین سوره مبارکه قرآن؛ سوره شوری با حروف مقطعه "حم عسق" شروع شده است. جالب است که هر دو سورهی مبارکه (مریم و شوری) با 5 حرف مقطعه آغاز شده و با جمع هر دو، 10 ظاهر میشود(10=5+5)که 9 باطن 10 است.
تعداد حروف مقطعه در سوره(شوری) ، 570 تاست که برابر با عدد ابجد کلمه عشر(=عرش) است که تقسیم بر 19 میشود 30 و 30=عدد ابجد کلمه یک است. کسانیکه تا حدودی به احادیث و گنج وجود این دو سورهی مبارکه وارد هستند دریافت میکنند که این حروف ، راهنمای زیبای توحید و رساندن مقامات انسانی به گنج عشر هستند و معنای رسیدن به این زیباییها ، رسیدن به بلوغ 9 است با عمل خالصانه.
جالب است بدانید که خانم مریم(س) از بدو تولد ، بلوغ یافته به دنیا آمد و پروردگار عالم نذر مادر بزرگوارش را قبول فرمود ؛ به قبول حسن یعنی بهترین و بالاترین قبول شدگان است. ایشان در مقام شامخ و اعلای ولایت و برگزیدگی و طهارت قرار دارد طبق آیات 42 و43 سوره مبارکه آل عمران: "و اذ قالت الملائکة یا مریم ان الله اصطفاک و طهرک واصطفاک علی نساء العالمین(42) یا مریم اقنتی لربک و اسجدی وارکعی مع الراکعین(43) .
ایشان از سنّ طفولیت در مسجد الاقصی قرار گرفت و به عبادت مشغول بود. حضرت زکریا(ع) ، کفالت او را برعهده داشت. طبق آیات قرآن کریم غذای ایشان مائده بهشتی بوده است ، یعنی روزیِ او نور بود. و ایشان کسی است که به بلوغ 9 بدنیا آمده و درجایگاه نوزده ، ساجد است و در حقیقت بندگی ، قانت میباشد.
عدد ابجد کلمه قانت=551 که جمع ارقامش 11 (11=1+5+5) برابر با کلمه(حج) و ( هو) است. جایگاه عددی کلمه قانت=56 و 11=6+5 (=هو=حج) است و جایگاه عددی نام مبارک مریم(س) هم 56 میشود و عدد ابجد مریم=290 است که جمع ارقامش 11 میشود (11=هو=حج).
خداوند کریم یکی از نشانههای آیاتش را درخت ، قرار داد و درخت مقدسی که در قرآن نام برده است شجره طیبه است که میفرماید:"اصلها ثابت و فرعها فی السماء" .در واقع درخت معمولی تا نهال است ، باغبان باید دائما آب و نورش را مواظبت کند و برایش آفت زدایی کند زیرا درخت نیاز به باغبان دارد و اگر مواظبت نشود از بین میرود و گاه آفتها آن را نابود میکند.
اما کم کم که رشد میکند هرچه ریشههایش عمیقتر به زمین فرو میرود ساقه تنومندتر و بلندتر میشود ، تا جایی که ریشههای خود را به سفره آبی یا قناتی وصل کند آنگاه دیگر نیاز به باغبان ندارد و خود قدش را راست نگه داشته و ساقه و شاخههایش را بالا و بالاتر میکشد که این زمان درخت را قانت میگویند. زیرا در فرمانبری و اطاعت به گنجینهای رسید که همیشه غنی شده است و او همیشه در عبودیت ثابت میشود و نیاز به آبیاری ندارد.
انسان مؤمن هم باید در نوجوانی و جوانی در کنار باغبانهای عمل و اخلاق نگذارد ریشهی عقیدهاش صدمه ببیند تا سالم رشد کند و در علم و عمل خود به اجتهاد و فقاهت برسد. آنگاه فرمانبر و قانت واقعی میشود چون هر قدر درخت میوه میدهد و بارور میشود ، سر شاخههایش خاضعتر و خشوعش از نظر اینکه حفظ میوههایش باشد ، بیشتر میشود.
بنابراین انسان مؤمن در حال سجده به اطاعت محض و خالصانه پروردگار خود میرسد ، آن سجدهای که ریشههای عقیدهاش محکم و محکمتر به بلوغ کامل حقیقت سجده برسد. همانطور که گفتیم عدد ابجد کلمه سجده=72 =نوزده و 19=نُه ، پس نُه واقعی یعنی نَه، که به تمام احوالات هوای نفسانی نَه بگوید.
حضرت مریم (س) کسی است که قانت است و پروردگارعالم او را از بدو تولد برگزیده و مطهر وکامل خلق کرد و او به حقیقت کنز وجودش وصل بود ؛ به رزق حسن و ریشه باطنی ، او هرگز از مقام و ولایتش تنزل نکرد و پروردگار عالم تا قبل از خانم حضرت زهرا(س) ، ایشان را سیدهی نساء عالمیان قرارداده بود. ایشان هم مقام ولایت دارد و هم مقام مصطفی یعنی وجود مبارکش برگزیده و مطهر است. درترتیب سورههای قرآن ، 19 است که 19=جایگاه عددی نُه ، پس مریم(س) در سرّ وجودی خود خانمی است که به عدد 9 بدنیا آمده و فرزند نورانیش هم به بلوغ 9 به او عنایت شده است و در بلوغ عددی حروف نوزده=72 ، جزء ساجدین است. میوه دل این عزیز ، مولود نورانی ؛ وجود مبارک حضرت عیسی(ع) است که به صورت معجزه بدنیا آمد یعنی بدون وجود پدر و در بدو تولد مبارکش اعلام پیامبری فرمود{با اعلام پیامبری در گهواره ، زبان همهی یاوه گویان زمانش را بست} ، ایشان با کتاب و منصب نبوت و به بلوغ حقیقی یک انسان کامل بدنیا آمد ؛آیه 30 سوره مبارکه مریم:"قال انی عبدالله اتانی الکتاب وجعلنی نبیا" . پروردگار عالم 9 معجزه تسعه به ایشان عطا فرمود{در قسمت معارفی از عدد 9 ، ذکر شده است} و حقیقت این زیباییها اینکه ایشان پیامبر اولوالعزم هستند.
حضرت عیسی(ع) کسی است که خداوند در قرآن کریم فرمود کلمه طیبه من است و سلام به روزی که متولد شد و روزی که میمیرد و روزی که بعث وجود پیدا میکند.آیه 33 سوره مبارکه مریم:"والسلام علیّ یوم ولدت و یوم اموت و یوم ابعث حیا". از زیباییهای وجود مبارکش این است که عمر مبارکش طولانی است(زنده هستند) و شباهتهایی به وجود امام زمان (عج) دارد از جمله:
او فرزند بلوغِ نُهِ وجود حضرت مریم(س) است و وجودی است آسمانی. به قول حضرت عیسی(ع)تا وجودی آسمانی نباشد نمیتواند به آسمان برود. حضرت مهدی(عج) هم وجودی است آسمانی ؛ از بدو تولد به آسمانها رفت(ایشان را بردند) و در طواف ملائکه به گِردش ، در عالم قدس پذیرایی شدند. و ایشان در غیبت صغری و غیبت کبری ، دلیل بر عالمیان هستند و صاحب و امام و فرمانروای زمان هستند. در زمان ظهور ایشان ، حضرت عیسی(ع) در پشت سر آقا نماز میگذارد و در خدمت آقا تشریف میآورند. این ظهور ، حقیقت تجلی نُه عالم وجود به صورت بلوغ کامل رسالت و ولایت است!
عدد 19 در سوره مبارکه علق
اولین سورهای که بر قلب مبارک پیامبر(ص) نازل شد سورهی علق میباشد در روز 27 رجب(مبعث) که 27=جایگاه عددی کلمه سجده. در واقع از جهت ترتیب نزول ، یک است که عدد ابجد یک=30 ، پس 30 جزء قرآن را در بردارد و جانِ آن ، سجده واجب است که سوره به سجدهی واجب ختم میشود (به آیه 19 و نوزده=72=سجده). پس اولین سوره نازل شده بر قلب مبارک پیامبر(ص) با سجده واجب شروع میشود و همانطور که قبلا ذکر شد جایگاه عددی کلمه اول= 19 است که خداوند متعال کثرت را از نام مبارک واحد=19 خود ، ظهور داد و همچنین 19=تعداد حروف بسم الله الرحمن الرحیم و حروف اسامی مبارک پنج تن(ص) است. پس همهی سورههای قرآن در باطنِ اول است.
از جهت ترتیب نوشتاری ، سوره 96 است(96= عدد ابجد نام مبارک الله جل جلاله با لام مشدد) و از آخر به اول قرآن ، سورهی نوزدهم میشود و در جزء 30 واقع است. جالب اینکه شامل 72 کلمه و 19 آیه است. بنابراین پروردگار عالم ، اولین سورهای که بر قلب مبارک پیامبر(ص) نازل کرد ، از باب 19 بود(در جانِ سجده) ؛ نوزده هم به حروف{به عدد ابجد سجده(چون سجدهی واجب دارد)که سجده=72=نوزده و بلوغ نوزده به قرار گرفتن در جایگاهش به عدد 72 یعنی سجده است} و هم به عدد 19{که 19 آیه دارد و از آخر به اول قرآن ، سوره 19 است که بلوغ کامل 9 است چرا که جایگاه عددی نُه=19}
عدد19 در سوره مبارکه انفطار
این سوره شامل 19 آیه است { جایگاه عددی کلمه نُه=19}. از جهت ترتیب نوشتاری قرآن و ترتیب نزول، سوره 82 است و در ابتدای حزب 2 جزء 30 قرار دارد. 82=عدد ابجد امام که فطرت ، امامِ وجودِ هر انسانی است که آن هم در بلوغ 9 و سیر باطن 19 ، به ما متجلی شده است.
عدد 19 در سوره مبارکه اعلا
این سوره مبارکه شامل 19 آیه است{جایگاه عددی کلمه نُه=19}. از جهت ترتیب نوشتاری قرآن کریم سوره 87 و از جهت ترتیب نزول ، سوره 80 است و در ابتدای حزب 3 جزء 30 قرار دارد. خداوند متعال از اسم اعلای خودش ، امیر المؤمنین را ، علی(ع) نام نهاد {و در احادیث معتبر آمده که این سوره مبارکه، متعلق به حضرت علی (ع) است}. پس این سوره نیز با داشتن 19 آیه مبارکه در جانِ ولایت است به بلوغ 9 و سجده (نُه=19 و جایگاه عددی کلمه نوزده=72=عدد ابجد کلمه سجده). جالب اینکه این سوره ، شامل 72 کلمه است. عروج همهی انسانها از عالم سفل دنیا به عالم اعلا (از عالم دنیا به قرب الهی؛یخرجهم من الظلمات الی النور)، از باطن 19 است.
عدد 19 در سوره مبارکه فیل
این سوره از جهت ترتیب نزول بر قلب مبارک پیامبر(ص) ، سوره 19 است و از جهت ترتیب نوشتاری قرآن کریم ، سوره 105(=عدد ابجد کهف)است. سالی که جسم مبارک پیامبر(ص) متولد شد سال عام الفیل نام دارد{تولد جسمانی پیامبر(ص) در دنیا ، در بالاترین نقطهی اوج بلوغ خلقت که ورودی آن 19 در باطن سجده (نوزده=72=سجده) و در حقیقت بلوغِ 9 (نُه =19) است . ایشان اشرف کائنات و فخر عالمیان است، پس در ظاهر و باطن یعنی دنیا و آخرت، وجود مبارک خود و فرزندانش(آل الله)؛ همه ، کهف حصین هستند}. و در این سال ، خداوند متعال با کوچکترین پرندهها(ابابیل) ، فیلهای بزرگ لشکر ابرهه را نابود کرد و اینچنین خود ، خانه کعبه را حفظ فرمود .« ابابیل=46 = ولی » : الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور ، بنابراین هر کس زیر پرچم حدود الله باشد ، خداوند خودش حفاظتش میفرماید{به عدد 19 جمع حروف اسامی مبارک پنج تن(ص) که کهف حصین هستند(105=کهف)}، در سال عام الفیل پناهگاه همه عالمیان متولدشد(رحمة للعالمین).
عدد 19 در سوره مبارکه مدّثر
در آیه 30 این سوره عدد 19 آمده است و آن تعداد خزانه داران جهنم است (به تعداد حروف بسم الله الرحمن الرحیم) که جهنمیان در دنیا اعمالشان به طهارت نرسید حال به جزای اعمالشان میرسند(خدا داند که پاک میشوند یانه؟!) "علیها تسعة عشر"( آیه 30 ) و 30=عدد ابجد کلمه یک ، پس باطن کلّ قرآن را در جانِ 19 تفسیر میفرمایند. و به قول معصوم(ص) قرآن ، مضربی از 19 است (در تمام آیاتش).
نُه در سوره مبارکه بلد
نودمین سوره مبارکه قرآن (از جهت نوشتاری) ، بلد است {90= عدد ابجد (میم) = عدد ابجد حرف (ص) که نام چشمهای در عرش، صاد است} و شهر مکه را بَلَد میگویند. درحقیقت جان همه مخلوقات ، فطرت خدایی است که قلب ، خانه خداست و هر کس آنجا مشرف شود نماز و روزهاش کامل است زیرا آنجا وطن اصلی همه انسانهاست . پس در واقع ، بلدِ همه است . جالب اینکه این سوره 20 آیه دارد و 20= عدد ابجد حرف (ک) ؛ پس بلد ، برای عالمیان کافی است.
ترتیب نزول سوره مبارکه بلد به قلب مطهر پیامبر(ص)، 35 است و برابر با عدد ابجد کلمهی دال میباشد که عالم خلقت زمین، دال بر این نقطهی زمین است و جایگاه عددی کلمه دال=17 و اینجا مرکز گنج قبلهی 17 رکعت نماز در هر شبانهروز است،سرّگنج7 روی 10 ،که 17 ربیع الاول روز مبارک تولد پیامبر(ص) و امام صادق(ع) است.
سوره مبارکه (ق) در جان بلوغ نُه
تا این درس مطالب زیادی درباره نُه بیان شد که فکر میکنم جامع تمام کلمات، این سوره است. یکی از اسماء قرآن کریم ، قاف است و ولایت چهارده معصوم (ص) هم قاف است. حرف (ق) به عدد ابجد 100 و جایگاه عددی 19 است. که 19=جایگاه عددی نُه یعنی بلوغ قله معارف و تمام اسرار و کتاب مبین و بالاترین معجزهی خالق هستی قرآن است و وجود اهل بیت(ص). پس (ق) یعنی نگهدارنده و حافظ دین و تمام حد و ثغور اوامر خداوند کریم است و (ق) ، ریشهی کلمه تقوی است و خداوند کریم در آیه2 سوره مبارکه بقره میفرماید: "ذالک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتّقین" در کتاب آسمانی قرآن شکی نیست ، یقینا متقین را هدایت میکند.
سوره مبارکه (ق) به ترتیب نوشتاری ، پنجاهمین سوره است که 50= عدد ابجد حرف (ن) به جایگاه عددی 14 . حرف (ن) باید پشت تمام حروفِ عمل قرار بگیرد تا حروف عمل را به معنای واقعی خودش برساند یعنی در جایگاه ،که عدد 14 است ؛بدون 14 نور مقدس(ص) ، هرگز کسی به هدایت و هدف خلقت و رضای خداوند متعال نمیرسد.{پس بدونِ (ق) ، هیچکس به هدایت کامل نمیرسد!}
در این سوره مبارکه ، 57 بار حرف (ق) آمده است که در واقع 3 تا 19 تا میشود. در قرآن کریم خداوند انسان را کلمهی خود میفرماید . کلمه یعنی کُل و همه چرا که عدد ابجد کلمه=95 میشود که برابر است با 5 تا 19 تا. حال خودتان خوب بسنجید که مرتبه انسان کجاست ؟! 95 برابر عدد ابجد کلمه (صاد) است و عدد ابجد حرف (ص) =90 میباشد که چشمه زلال حیات طیبه در عالم عرشی است. امیدوارم بتوانیم با (ق)ِ تقوی به مقام کلم الطیب یرفع درجه برسیم. انشاءالله
عدد نُه در سوره مبارکه کهف
در کتاب لهوف آمده است که کاروان اسیران کربلا به سمت دمشق و حتی در دربار یزید ملعون صدای قرآن را از لبان مبارک سر امام حسین(ع) شنیدند. که فرمودهاند آیاتی از سوره مبارکه کهف بوده است.
کهف ظاهرا یعنی پناهگاه ، جایگاه امن. و یکی از القاب مبارک امام حسین(ع) {در صلوات هر روز ماه شعبان که از حضرت زین العابدین(ع) نقل شده است}"الکهف الحصین و غیاث المضطر المستکین" میباشد ، آن پناهگاهی که هرگز امنیت خود را از دست نمیدهد و آن ، فریادرس فریادخواهان است.
سوره مبارکه کهف از نظر ترتیب نوشتاری قرآن کریم ، سوره هجدهم(9=8+1 و 18=2×9 ) است ، در جزء15 . قرآن کریم در این سوره مبارکه در آیه 19 به کلمه "یتلطف" به نصف میرسد(هم درآیات و هم در تعداد کلمات). چند نکته قابل ذکر است : جزء 15 خود نیمهی قرآن است (از نظر اجزاء){چون قرآن 30 جزء است}. عدد ابجد کلمه کهف=105 میشود که6= 5+0+1 و جایگاه عددیش 33 میشود که6= 3+3 است و 33 ، برابر با سنّ بهشتیان و جایگاه عددی نام مبارک زهرا(س) و نام مبارک زینب(س) است. در جزء 15 قراردارد که6= 5+1 میشود و 15 =جایگاه عددی حرف (س) به عدد ابجد 60. و میدانیم که سین، قلب قرآن است. پس حقیقت زیبای این نام مبارک ، رسیدن امنیت قلب هر مؤمن به کلمه لطف خداوند متعال است؛در آیه 19 ، و عدد 19 همانطور که ذکر شد برابر جایگاه عددی نُه است. پس در واقع چه کسی به لطف خداوند در پناه کهف حصین او قرار میگیرد؟کسی که در عمل و ایمان به بلوغ 9 برسد.یعنی به حقیقت اطاعت واقعی و ساجد شدن به پروردگارعالم(نوزده=72=سجده).
حال ببینید که در این سوره ی مبارکه خداوند متعال احوال اصحاب کهف را بیان میفرماید که در زمان پادشاه ظالم و کافر دقیانوس ، این عزیزان پیامبر خود حضرت مسیح(ع) را شناختند و به پروردگار واحد ایمان راسخ آوردند درحالیکه آن جمع همه از نظر مالی و مقامی تمکن کافی داشتند، اما در فهم و کمال عقل ایمان به بلوغ کامل عمل رسیدند و در پناه خداوند و توکل کامل، به آخرت و کتاب آسمانیشان ایمان آوردند. در غار(کهف) پنهان شدند ، پس خداوند کریم آنها را پذیرفت و به پناه امن خود جایگاهشان داد.
و به عدد 309 سال ، درحال مرگی که به صورت خواب برایشان غالب بود پذیرایی فرمود. درآن حال درصورتیکه بدنهای مبارکشان هر روز در معرض نور آفتاب از مشرق تا مغرب قرار میگرفت بوسیله ملائک از پهلو به پهلویی میشدند و رزقا حسنا نصیبشان میشد به طوری که بعد از 309 سال که از خواب بیدار شدند سالم بودند حتی لباسهایشان هم سالم مانده بود.
خداوند کریم عدد سالهای خواب آنها را رمز بلوغ ایمانشان و احیا و ماندگاریشان قرار داد الی یوم القیامت. 300=عدد ابجد حرف(ش)که صفتش افشا کردن است و عدد 9 ، بلوغ وجودشان از نظر ظاهر و باطن است، ازطرفی نُه=19 و نوزده=72=سجده میشود که آنها در سجده اول، 309 سال ماندند و بعد از برخاستن و افشای ایمانشان و پیروزی حق بر باطل عملشان، به سجده دوم رفتند که نزد خدا بمانند و جاودانه شوند و در بهترین مقامات آخرتی پذیرایی شوند. پس به دو سجده ، به بلوغ 9 و 9 رسیدند که 9+9=18میشود که 9=8+1 و این سوره از نظر ترتیب نوشتاری ، سوره هجدهم قرآن است.
حال عدد ابجد سیصدُنه به حروف ، 219 میشود یعنی در دو عالم به حقیقت 19 رسیدند.
جایگاه عددی سیصدُ نه =66 برابر با جایگاه عددی چهارده میباشد که تمام گنج 4 روی 10 و گنج عشر است. و 66 = عدد ابجد الله جل جلاله. که از تمام این معانی محبت خدا را میبینیم و تمام آیات نشانههای اوست و راه قرب به خود را باز میکند.