گنج نماز بخش چهارم
سرّ عدد 5 در درخت و ارکان نماز!
پس درخت در 5 ابعاد شکل ظاهریش(ریشه،تنه،ساقه،برگ و میوه) تعریف میشود که هر کدام محتوای خودش را معنی میکند. و این درخت ، اقامه نماز شد. پس نماز هم به 5 نوبت و 5 ارکان معنی میشود. نکته اینجاست که عدد 5 ، چقدر مهم است که راز خلقت را در عالم اسرار به وجود مبارک پنج تن(ص) و راز نماز را در 5 وعده نمایان میفرماید؟! زیرا نماز بدونِ امام ، مقبول نیست. پس تأسی نماز ، پشتِ وجودهای مبارک ، حقیقت نماز است.
*عدد ابجد کلمه شجر=503 است که جمع ارقامش 8 میشود (8=3+0+5) و درخت ، مظهر رضای خداست. جایگاه عددی کلمه شجر= 44 میشود و جالب است که برابر با عدد ابجد کلمه مَد است. چراکه هنگامیکه درخت به میوه و ثمره خود میرسد ، زندگیش مُمتد و مُمدّ حیات میشود. پس انشاءالله درخت عمل هم تا قیامت ، زنده و سرپا و ممد حیات و ممتد میشود و صاحبِ عمل ، زیرِ چترِ مَدّ آن ، به آرامش و آسایش ابدی میرسد.
در این قسمت بهتر است که ابتدا معارفی از عدد 5 را یادآوری کنم:
* اسرار گنجِ عدد 5 :( توضیحات کامل در کتاب گردنبند بندگی آمده است)
عدد 5 ، تنها عدد بسته در اعداد است و به عدد 5 ، حلقه اعداد بسته میشود و در واقع کلّ اعداد در این حلقه ، ظاهر و معنی میشوند و در جایگاه خویش قرار میگیرند. چنانچه پروردگارعالم ظهور این عدد را در اسرار و ظهورات و حتی ظاهر وجود خودمان و در قسمت بندیهای کره زمین و ... به همه مخلوقات احاطه داده است.
و از درون ، به یکِ واحدیت دلالت کرده و پایه و اساس و مجرای توحید میشود! همانطور که خداوندعزّوجلّ خود را به یکتایی و احدیت معرفی کرد و فرمود: قل هو الله احد" ؛ پس عدد "یک"، خاصّ اوست. عرفا فرمودند که خداوند عزّوجلّ خود ، "یک" است و یک خلقت هم ظهور داد که در عالم سِرّ معرفی شد به سِّر حقیقت محمدی (ص).
پس خداوند متعال در عالم سرّ هم ، یک نور را خلق فرمود که آنرا نورٌواحد(ص) خواندهاند. این نور مقدس در رتبه اول، نور پنج تن(ص) است : سِرّ به پنج اسم مبارک تجلی کرد و اینجا شد عدد پنج، و عددها به وجودهای مقدسشان ظاهر شد: حضرت محمد(ص)؛ عدد 1 و حضرت علی(ص)؛عدد 2 و خانم فاطمه زهرا(س)؛ عدد 3 و امام حسن مجتبی(ع) ؛ عدد 4 و امام حسین(ع)؛ عدد 5. که در بطن امام حسین(ع) ، نور 9 ذریه معصوم(ص) قرار دارد و 14=5+9 ؛ که چهارده معصوم(ص) میشود.
پس در ظاهر،پنج تن(ص) و درواقع یک نورٌواحد(ص) هستند. و اگر ارقام 14 را با هم جمع کنیم 5 میشود (5=4+1) که فرمود: کلّهم نورٌواحد (ص). پس درحالیکه این دایره ، جمع کنندهی تمام دوایر خلقتیست به عدد 5 نور مقدس(ص) ، اما میشود یک دایره و یک نور ؛ نورٌ واحد(ص)!
عدد "یک" که همه به یک نور ظهور دارند و کثرات در حقیقت و جان این سِّر قرار گرفته و خلق شدند. پس دوباره یک روز ، کثرت به وحدت برمیگردد و سِرّ اعداد و حروف ، رسیدن به معرفت توحید و وصل شدن و بندگی کردن و رسیدن به مقام رضا و قرب الی الله است.
*جالب است که عدد ابجد حرف ه=5 میباشد. در حروف هم ، حرفِ "ه" بسته و به صورت همان 5 ، ظاهر شده است و هم شکل عدد پنج تقریباً به صورت دایره است که تمام عالم به شکل دایره و حرکت دورانی دارند و به گرد محور قائمِ رضای او مطوّف هستند! تمام کرات و تمام مدارات و تمام کهکشانها و حتی کره زمین و تمام دریاها و اقیانوسها ، همه به شکل دایره هستند و گردش هر چیز بطور دایره است! و در کلام سبحان است: سبّح لله ما فی السموات وما فی الارض. پس تمام مخلوقات و موجودات ظاهری و باطنی برای پروردگار خویش تسبیح میگویند و در گرد رضای او طواف میکنند. و همه به قول قرآن کریم "بدون هیچ کراهتی اطاعت محض رضای پروردگار خویش میکنند".
فقط انسان است که بندگی مولا ، به اختیارش گذاشته شده و راه را برایش روشن و آخرتش را تبیین کرده و پیامبران و حجتهای خدا {امامان معصوم(ص)} یک به یک آمدند تا انسانها را راهنمایی کرده و در زمان ما به ولایت مولایمان امام زمان(عج)، رهبری و هدایت میشویم.
پس تصویری که در دنیا همهی اشکال را در خود غرق کرده ، دایره است و اسرار عددی دایرهی دنیا هم به عدد 5 است چنانچه کره زمین ؛ 5 قاره و 5 اقیانوس دارد ، هر هفته که 7 روز است اما به 5 روز خوانده میشود . 5 عالم داریم و انسان 5 روح دارد و ... .
*اما تعریف عرفانی دایره ، همان صورت ظاهرِِ حلقه بندگی است. حلقه ، نشانه عهد و پیمان است چه به ظاهر و چه به باطن ، چه در دنیا و چه در آخرت. کسانی که حلقه بندگی خدا را در دنیا پاره کردند در آخرت ، غُل و زنجیرهای آتشین ، آنها را در بر میگیرد.
حرف ه ، مخرج کلامش روی قلب است (آخرین مخرج حروف حلقی است) و به قول عارفان این حرف متعلق به خامس آل عبا ؛ ابا عبدالله الحسین(ع) است. حضرت پنجمین معصوم(ص) هستند و حلقه معصومین در عالم سِرّ به ایشان بسته شد {و در وجود محترم ایشان ، 9 ذریه معصوم(ص) قرار داشت} .
*عدد 5 ، گنج است زیرا عددِ تنها حرفیست که مخرجش از روی قلب است و قلب ، گنج حیات است و شکل ظاهریش نمای 5 را دارد و دیگر اینکه هر لحظه ممات را به حیات بر میگرداند (قلب میکند) چنانچه کلّ اعضا و جوارح را جان میبخشد و سیراب میکند و جریان زندگی را در ظاهرِ چرخش خود ادامه میدهد. اما این 5 ، حلقه اطاعت از جان دهندهای است که قلب به اذن او میتپد.
این حلقه ، درون است اما حیات عمل برای بنده شدن از این گنج ظاهری و باطنی ، حلقه بندگی را به اطاعت در حیات ظاهر طلب میکند و آن گردنبند بندگی(5) است به گردن خویش ، برای بندگی مولا !
*اگر اعداد 1 تا 5 را با هم جمع کنیم ، میشود 15=5+4+3+2+1 که عدد ابجد اسم مبارک خانم حوا(س)=15 است .سرّ زیبای خلقت جسمانی، در وجود حضرت حوا(س) که منشأ و اُّمّ جسمانی همهی انسانهای دنیاست ، ظهور دارد. همانطور که درعالم سرّ، گنج خلقت به عدد 5 ظهور پیداکرد؛ درحقیقت سرّ پنج نور مقدس(ص) ، که محوریت خانواده مطهر آل الله را فرمودند:هم فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها . و خانم فاطمه زهرا(س) ؛ حوای روحانی است!
و جایگاه عددی حرف "س" هم در حروف الفبا برابر 15 است (عدد ابجد حرف س= 60 است) . و سین ، میزان حروف و در قرآن کریم سوره مبارکه یس ، قلب قرآن است .
*همانطور که عدد "5" و حرف متعلق به آن یعنی حرف "ه" را به شکل دایره میبینیم ، در وسط این دایره یک نقطه مرکزی ظاهر میشود که این نقطه ، "سِرّالاسرار" این دایره است که گرداننده پرگار خلقت که خود محاط بر آن است آن را نقطه رضای خود قرار داد و همه مخلوقات را بر گِرد آن به چرخش درآورد! اینجا نقطه طلایی سِرّالاسرارِ الهی است که در محاذی "سِرّ نورٌ واحد"(ص) ظهور دارد و چرخش را در تسبیح و تهلیل و تحمید و تکبیر ظهور میدهد. از عرش مقدس تا خانه خدا ظهور دارد اما همه به صورت دایره ، به گرد آنها میچرخند و میگویند: "سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر".
**بنابراین محتوای نماز، احاطه وجودی در ظاهر و باطن انسان پیدامیکند. و صورتِ حقیقیِ شکل نماز ، صورتِ انسانِ کامل است. پس هرکس به حقیقت نماز برسد ، به سیرت انسان در دنیا و آخرت ظاهر میشود . چنانچه خالق یکتا صورت مؤمن را در آیه آخر(29) سوره مبارکه فتح اینگونه توصیف میفرماید: محمدٌ رسول الله والذین معه اشدّاءُ علی الکفار رُحَماء بینهم تراهم رُکّعاً سُجّداً یَبتغون فضلا مِن الله و رضواناً سیماهم فی وُجوهِهم مِن اثر السجود ... . محمد(ص) فرستاده خداست و یاران او بر کافران بسیار سخت دل و با یکدیگر بسیار مهربان و مشفق هستند. آنانرا در حال رکوع و سجود و نماز بسیار بنگری که فضل و رحمت خدا و خشنودی او را به دعا میطلبند بر رخسارهایشان از اثر سجده ، نشانها (ی نورانیت) پدیدار است... .
مظاهر باطنی و حقیقت درخت
باید متذکر شوم که تمثیل پروردگار عالم به درخت "شجره طیبه" ، منحصر به یک نقطه و یک درخت ظاهری نیست ، بلکه تمام عالم هستی در ظلِّ (سایه) و گنج این درخت از ریشه و تنه و شاخه و برگ و میوههایش میباشند. چنانچه امروز همهی عالم هستی ریزه خوار وجود مبارک ولایت اعظم حضرت حجة ابن الحسن المهدی صاحب عصر و الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف میباشد.
و اما مظاهر درخت :
1-درخت مظهر ایستادگی است( درمقابل باد و باران ، سرما و گرما)
2-درخت مظهر زندگی و سبزی است ( چنانچه با وجود درخت ، طراوت و شادابی ظاهر میشود)
3- درخت مظهر پاکی و طهارت است ( در احکام درخت پاک است و پاک میماند)
4-درخت شب زنده دار است(زیرا رنگ و مزه و همه رزق میوهی خود را در سحرگاه به نور مهتاب میگیرد)
5-درخت ذاکر پروردگار عالم است ( چنانچه در سحرگاه شبنم میزند و ظاهراً طهارت فردای خود را میگیرد)
6-درخت مظهر رضای خداست. (از بودنش در هیچ جایگاهی ؛ بیابان و کویر و یا کوهستان و سبزه زار و... ، اِبایی ندارد بلکه در جاهای سخت و کم آب ، مقاوم و قوی ریشه در خاک میدواند)
7-درخت مظهر ایثار است (چنانچه میوهاش را بدون منّت در اختیار خورندگان میگذارد)
8-درخت مظهر خضوع و تواضع است ( زیرا هرچه شاخههایش پُربارتر میشود ، سرش به سجدهی بندگی خالق یکتا ، سرازیرتر میشود)
9-درخت مظهر تهویه فضای اطراف خود است. چنانچه سمّ هوا (گازکربنیک) را میخورد و اکسیژن به اطرافیان خود میرساند .همه ائمه طاهرین(ص) و بخصوص بانوی دو عالم (س) که جوانترین معصوم(ص) میباشد (18 ساله) که به شهادت رسیده ، سموم فتنههای زمانشان را خوردند (که خون دل است) ، تا زندگی سبز و فضای بدون فساد و خطر برای امت و شیعیانشان فراهم کنند.
10-درخت سپر بلا در بیابانها و فضاهای کوهستانی است تا خطرات باد و باران را کم کند. ائمه معصومین(ص) همهی زمانها سینه خود را سپر بلای امت و شیعیانشان کردند. و حضرت فاطمه(س) به عنوان اُم و پایه ثابتِ باب الله و مظهر باب الجنة خود بین در و دیوار قرار گرفت و استخوانهایش در هم شکست و محسنش به شهادت رسید تا الی یوم القیامت هرگز شیطانها و وسواسها و خناسها ورودی در بیت خالص اهل بیت (ص) و دین و قرآن و خانه خدا نداشته باشند و حافظ دین و قربان دین شدند.
11-درخت تنها موجودی است که فضولات ندارد. درحالیکه فضولات هوا را میخورد ، اما خودش منزه است . همینطور هم ائمه طاهرین(ص) هرگز در دنیا نجاست نه در ظاهر و نه در باطن وجودشان راه ندارد. و به همه جهات ظاهری و باطنی ، دنیایی و آخرتی تطهیرند. چنانچه خداوند کریم در آیه 33 سوره مبارکه احزاب (آیه تطهیر) میفرماید : انّما یریدُ الله لیُذهبَ عنکم الرجسَ اهل البیت و یُطهّرکم تَطهیرا .این است و جز این نیست که خدا میخواهد هر آلایشی را از شما اهل بیت ببرد و شما را از هر عیب پاک و منزه گرداند.
12-درخت مظهر اسماء الحسنی پروردگار عالم است. زیرا تمام گلها و میوهها و رنگها و...(تمام مظاهری که شمرده شد) ، همه اسماءِ خداوند هستند.
13-درخت همیشه بیدار است. با اینکه بعضی درختان در زمستان خشک میشوند (در اصطلاح میگویند که به خواب رفتهاند) اما در باطن ریشه و درون آنها احیا میشود. وجود مبارک ائمه (ص) مجرای فیض علی الاطلاق خداوند و دائم البیدار هستند ؛ و لا تأخذه سِنة ٌ و لا نوم
14-در خت نمیمیرد (وقتی ریشهاش پابرجاست). اگر صدبار شاخههایش را بزنند و حتی از تنه ببُرند ، باز از ریشه سبز میشود. و این یکی از حالات وجود انسانهایی است که به شهادت میرسند. و وجود معصومین(ص) ، همیشه زنده هستند ؛ چه بدن مطهرشان در دنیا باشد و چه نباشد ، چون همه آن عزیزان به شهادت رسیدند.و خداوند در آیه 169 سوره مبارکه آل عمران میفرماید: ولا تحسبنّ الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیائ عند ربهم یرزقون . کسانیکه در راه خدا کشته شدهاند را مرده حساب نکنید ، بلکه زندهاند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند. {و همچنین آیه 154 سوره مبارکه بقره}
15-درخت مظهر قنوت است. دائماً رزق خود را از خدا میخواهد و شاخههایش که به منزله دستانش است هرگزبه سوی خود، پایین نمیآید و خسته نمیشود و دائماً فقیر درگاه خداست.
ریشه کلمه قنوت ، قَنَتَ است یعنی آبهای زیرزمینی. تا روزیکه ریشههایش به سفرههای زیرزمینی برسد و به قنات دست پیدا کند . تا شاخههایش سر به فلک بکشند.
16- درخت مظهر حیات است.
17-درخت مظهر سبزی و سلامتی است .
18-درخت سایه دارد. درحالیکه خودش آفتاب سوزان را تحمل میکند.
19-درخت به صورتهای مختلف دارو و شفابخش است.
20-درخت ثمرهاش در میوه و میوه در دانههایش است.
21-درخت خودش مواد موردنیازش را مثل کود و زمینه کاشت و پرورشش را فراهم میکند چنانچه برگهایش کود میشود. و دانههای جدا شدهاش کاشته و بپا میشود (تکثیر میشود).
22-درخت مظهر زیبایی است و در هر محفلی با رنگ سبزی خودش و رنگ گلها و عطرش محیط را به بهترین صورت ، دل انگیز و آرامش بخش و زیبا میکند.
23-درخت جلوه بهشت است و خداوند متعال در کلام کریمش میفرماید: جناتٍ تجری مِن تحتها الانهار
نکته مهم: حروف کلمه درخت برابر با حروف کلمه دختر است و این باطن دختر ، وجود خانم فاطمه زهرا(س) است که کلّ شجره طیبه میباشد!
با توجه به این معانی و تمثیل زیبای آفرینش در ظاهر ، وجود نازنینش دختر است ، و او فقط و فقط تنها دُردانه عالم هستی میباشد. که مظهر نام مبارک احدیت پروردگار عالم است. و نام مبارکش مُسمایِ عرفانِ وجود مبارکش است که فاطمه (س) میباشد.
باطن ارکان نماز در اقم الصلوة
چنانچه در اقامه خواندیم ، اَقم الصلوة به منزله کاشتن دانه در دل نفس است و آنگاه پرورش آن با انجام اعمال خالصانه احکام ، تا درختی شود و شاخه و برگ بگیرد و سبز شود و انشاءالله در آخرت ، به میوهی نماز دست پیدا کنیم.درخت هم مثل نماز 5 رکن دارد ؛ 5 قسمت یا برنامهی اصلی یعنی 5 ریشه اصلی دارد: *اول در نماز : نیت است که ریشه و بُن (که از کاشتِ دانه شروع میشود) درخت است که در کجا و برای چه مقصودی و چه انتخابی است و درحقیقت برای حیات دانه ، چقدر جایگاه ثابت و سالم و محکمی است.
*دوم : تکبیرةالاحرام است که با صدا و حرکت و دست و قیام در ترتیب احکامی ظهور و شروع را اقامه میکند. پس رشد تنه درخت است که بصورت نهال و شاخه سبزی در آغاز از خاک نفسی ، اظهار قیام میکند و به حول و قوه خداوند کریم شروع زندگیاش را در ظاهر اعلام میکند. و با ذکر حمد و سوره ، تغذیه نور را دریافت میکند.
*سوم : قیام متصل به رکوع است. درحالیکه بعد از تکبیرةالاحرام شروع به خواندن سوره مبارکه حمد و سوره میکنیم اینجا در قیام ، تمام خزانه گنج خداوند است که به حمد و شکر و خلوص در تک تک اعمال از ریشه جان درعقیده به لفظ و زبان و به ظاهر بصورت شاخه سبز از درون تنه میخواهد رزق نور بگیرد و شکفته شود.
پس قسمت اتصال شکفتن ساقه تنه درخت به شاخهای که به رکوع ظاهر میشود ، محل اتصال به قیام درخت حتما باید سکون یا وقف داشته باشد که اینجا رکن نامیده میشود (قیام متصل به رکوع) که حتماً باروری ظهور شاخه حامل حمل همهی حمدی باشد که به او میرسد.
*چهارم : رکوع است .اینجا گنج بهاری شدن و طلیعه به اربعین عمر رسیدن ، به ثمرهی گنج دانه درون اظهار میشود! درحقیقت نماز به رکوع ، شماره میشود و به رکعتهایش خوانده میشود. و در هر رکعت مخصوص ، رکعت اول ، 5 رکن جاری میشود . پس در هر رکعت ، یک رکوع بیشتر نیست و آن هم یک رکن است که شک در آن جای ندارد (زیرا اگر شک کند و بخواهد دوباره رکوع انجام دهد ، دو تا رکوع میشود که نماز باطل است).
رکوع ، قسمت مهم نماز است برای همین شک در تعداد رکعات طبق احکام 9 شک صحیح ، اصلاح شدنی است و الا دچار بطلان میشود.در احکام رکعات ، کثیرالشَک یا اعتنانکن نداریم ؛ چنانچه اگر کسی نداند چند رکعت نماز خوانده ، یعنی رکعات نمازش را فراموش کند ، نماز باطل میشود.
*ریشه کلمه رکوع از رکع است که عدد ابجد رکع=290 و برابر با عدد ابجد نام زیبای مریم(س) میباشد. و آیه 43 سوره مبارکه آل عمران میفرماید: یا مریمُ اقنتی لربّک و اسجدی و ارکعی مع الراکعین. زیرا یکی از معنایش این است که در جماعت اگر کسی بخواهد شرکت کند ، باید حتما به رکوع امام جماعت برسد. پس به خانمی که خود ، خادم مسجدالاقصی است و حقیقت رکوع است ، امر شد که در رکوعِ راکعین در مسجدالاقصی که تمام پیامبران بزرگوار آنجا رکوع کردهاند، شرکت کند.
پس اتصال نماز فرد به جماعت ، رکوع است.جالب است که رکن چهارم نماز، رکوع است! پس در علم عدد خواندیم که عدد 4 ، پایهی 40 و اصل همه مهندسی خلقت است که جمع اعداد 1 تا 4 میشود 10 و درواقع گنج عشر و حقیقت 4 روی 10 و وجود مبارک چهارده معصوم(ص) است. چنانچه امیرالمؤمنین علی(ع) در هنگام رکوع ، انگشتری خود را به فقیر عنایت فرمود { آیه 55 سوره مبارکه مائده:انّما ولیّکم الله و رسوله و الذین امنوا الذین یُقیمون الصلوةَ و یُؤتون الزکوةَ و هم راکعون.
و به واقع حضرت ، گنج عشر را بصورت انفاق درس داد نه تنها آن روز به فقیر ، بلکه تا قیامت به تمام شیعیان این گنج را عنایت فرمود. و اینجاست که سرّ بخشش انگشتری امیرالمؤمنین(ص) را در رکوع درمییابیم!
زیرا که انگشتر با نگین پادشاهی ؛ حکومتِ دنیا و رزقِ حیاتِ دنیوی (یعنی متنعّم شدن از نعمتهای دنیایی) است و ایشان از متنعّم شدن به نعمتِ حیاتِ حقیقی و رزقِ اُخروی و حیاتِ قربِ الهی ، از انگشتری بی نیاز است و آن را به گدای ِ دنیا ، بخشش میکند! که واقعیت ، جانِ حیاتِ حقیقی الی یوم القیامة را به رکوع درس میدهد. و این اتصال رکوع برای ما بندگان به مولایمان امام زمان(ص) ، و امام زمان(ص) ، به قرب و رضای خداست.
در ادامه بطور کامل به باطنِ و اسرار نهفته در رکوع میپردازیم.
*پنجم :سجده است . لطفا به مبحث سجده در جلد اول کتاب گنج نماز رجوع شود. در اینجا بطور خلاصه توضیح داده میشود:
سجده یعنی اطاعت محض خداوند و در حرکت به آن ، کسره میگویند. کسره تواضع ، کسره خشوع. بنابراین کسره در واقع مثل درختی که میوههایش رسیده میشود ، سر تواضع پایین میآورد و سجده شکر بجا میآورد که خدا بارورش کرد ، آبرویش داد و او را حامل خیر و برکت کرد.
پس در انسان ساجد هم باید کبر و غرور و حسد و منیّتها و خلق بد ، با سجده واقعی از او کسر شود . با سجده واقعی انسان به خودش میپردازد و ظلماتش را کسر و به نور مزیّن میشود. پس سجده واقعی ، انسان را به درجهی یخرجهم من الظلمات الی النور میرساند.اللهم الرزقنا.
عدد ابجد کلمه سجده= 72 میباشد وعالم در 72(=سجده) غرق است که حقیقت وجود 7 تا 2 تا است و جایگاه عددی کلمه سجده =27 میشود که روز بعثت پیغمبر بزرگوار(ص) در 27 ماه رجب است و در آن روز، جایگاه حقیقت اطاعت و بندگی از قلب مطهرایشان ظاهر گردید یعنی قرآن، کتاب آسمانی و نسخه حکیم ؛ پروردگارعالم (سبحانه و تعالی)! خلاصه در نمازهای واجب کمتر از دو رکعت نداریم و در هر رکعت واجب است یکبار سوره مبارکه حمد خوانده شود پس در 2رکعت میشود (2تا 7تا).
در هر رکعت دو بار سجده انجام میشود و در هر سجده7 موضع بدن واجب است به زمین برسد(2تا 7 تا) (پیشانی-دو کف دست-دو زانو-دو انگشت شصت پا).
در خلقت عالم 7طبقه آسمان و در زمین 7 طبقه زمین است و هر دو میشود (2تا 7 تا) و همه تسبیح گو هستند.
هفته 7 روز و یک سال شامل 52 هفته است. عدد 52 برابر است با کلمه حمد (سوره مبارک حمد، سبع مثانی است) پس یکسال 52 تا 7 تا است.
در وجود انسان 7 نفس نورانی است و 7 نفس ظلمانی. نفوس نورانی برای تعالی پیدا کردن آسمانی است و نفوس ظلمانی ، لازمه زندگی در زمین است یعنی کمال ما ، در2تا 7تا است .بنابراین همه عالم در عدد 14 محاط هستند، همه ریزه خوار سفره حجة الله الاعظم، امام زمان صلوات الله علیهم اجمعین میباشند.
امیدوارم متوجه باشید که همه ما در سبع مثانی یعنی در حمد غرق هستیم(الحمدلله ربّ العالمین) و ایام ، نموداری از اطاعت محض پروردگارعالم است که درواقع همه ساجد او هستند.
پس نماز ، معنای کامل این توصیفات است و همهی نماز ، در سجده به معنی واقعی خود میرسد. ذکر مبارک سجده" سبحان ربی الاعلی و بحمده" میباشد. معنی ظاهری آن این است که پاک و منزه است پروردگار من که بلند مرتبه است و حمد و ستایش مخصوص اوست. ولی عرفان ، معنی عمیقتری به ما یاد میدهد! پاک و منزه است پروردگار من که حمد و ستایش مخصوص اوست که او ربی الاعلی است زیرا اوست که هر لحظه ، جماد را به نبات و نبات را به حیوان و حیوانیت را به انسان ، تعالی میدهد .
و انسان در حال اطاعت کامل یعنی سجده واقعی ، عروج انسانی پیدا میکند و وجود مقدس امام حسین(ع) ، راز سجده را با شهادتش در قتلگاه افشا میکند. ایشان در حلقه بندگی به عنوان پنجمین معصوم(ص) ، راز وراثت انبیاء و اولیا و جد و پدر و مادر و برادر بزرگوارش را به ظهور گذاشت و بالاترین درجهای که یک انسان کامل میتواند دریافت کند را جلوه داد و آن ، قلب شدنِ نفسِ حیوانی به حقیقتِ انسانی است.
پس هر مؤمنی در اثر اطاعت مقبول همیشه ساجد است یعنی او همیشه 72 یار ملکوتی کمک و همراه دارد که در هر جا که باشد او را یاری میدهند تا در میدان جنگ زندگی(حربگاه) ؛ با شیاطین و وسواسها و خنّاسها مبارزه کند و آنها را ریشه کن کند.انشاءالله
رابطه ارکان نماز و شجره طیبه:
همانطورکه خواندیم هریک از نمازها در باطن ، به یک وجود معصوم(ص) متعلق است پس رکن اول که نیت است در مقام شجره طیبه ، ریشه درخت محسوب میشود و متعلق به حضرت رسالت پناه(ص) است که بلاواسطه رزق نور وحی را از ذات اقدس الهی دریافت میکند. دوم تکبیرةالاحرام ، تنه درخت شجره طیبه و متعلق به وجود مبارک شاه ولایت مولای متقیان امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب (ع) است.
و دررکن سوم ، قیام متصل به رکوع متعلق به وجود مبارک سیدة نساءالعالمین فاطمه زهرا(س) است کسی که واسطه خلقت و گنج رساننده تمام محتوای رسالت و حقیقت ولایت در سِرّ سبزی شجره طیبه ، از ریشه به تنه و از تنه به شاخهها و برگها تا رسیدن به میوه و همهی دانهها الی یوم القیامت چراکه کوثر است و اسرار سبزی و سیراب شدن جانهای تشنه و اسرار حیات که خداوند در سوره مبارکه انبیا آیه 30 فرمود : ...و جعلنا مِن الماء کلّ شیء حی (و از آب هر چیزی را زنده گردانیدیم).
توجه ! توجه! از القاب حضرت فاطمه(س) ، اُم الازهار است یعنی مادر همه سبزیها ، شکوفهها و جوانهها(هرشکافی که در تنه ایجاد شده و سبزی و گل و میوه از آن ظاهر میشود). پس به عنوان رکن مقام قیام متصل به رکوع ، این اتصال سبزی و حیات عالم خلقت الی یوم القیامة است.
پس خانم ، بضعة منّی حضرت رسالت پناه(ص) و میوه هزاردانه به نام مبارک فاطمه(س) است که هرگز در او آفت و تباهی و رجس و ظلمات و جهنم راه ندارد زیرا او بهشت است {رمزی که خانم پشت درِ ولایت رفت زیرا که آب روی آتش یعنی خاموش کننده ، فقط فاطمه(س) است} .
و اوست که مادر حسنین(ص) است.اینجاست که محلّ وتر یعنی تری حیات از تنه به شاخهی شجره طیبه میباشد! و این اتصال ، قیام متصل به رکوع است که بدون انجام آن ، رکوع باطل و نماز باطل است ! چون نه سبزی میآید و نه شاخه و برگی و نه میوه و ثمرهای و نه تداوم حیات! پس آنگاه به شکرانه تمام برکات از نیت تا تکبیرةالاحرام و حامد شدن و بعد از قیام متصل به رکوع ، وارد رکن رکوع میشویم:
اما رکوع که رکن چهارم است تعلق به وجود مبارک امام حسن مجتبی(ع) دارد.و
عدد 4 ، برابر حرفِ د است که شکل ظاهر(د) ، آن هم رکوع است و دلیل خلقت است و آقا ، سبزپوش آل پیامبر(ص) نامیده میشود و جلوه حیات سبز عالم خلقت و تجلی اسم حی پروردگار عالم در صفتِ رحمانیت خالق یکتا و بیهمتاست. درواقع یکی از اسماء خداوند ، دال است.
پس در حقیقت اسرار نماز در رکوع ظاهر شد زیرا گنج ریشه و تنه و اسرار درون ریشه و تنه ؛ همان حملِ ظهور شاخه از تنه درخت ؛ جایی که محلّ وتر و اتصال حیات شد تا سبزی خود را نشان دهد و جایگاهی که رزقِ باروری میوه را بر شاخه ضمانت میکند و باعث تداوم حیات میوه در دانههایش میشود.
رکن پنجم ، سجده است که متعلق به وجود مبارک امام حسین(ع) ؛ پنجمین معصوم(ص) است که نام مبارک ایشان هم حسن(ع) است. پس از رکوع حسن(ع) ، به حقیقت سجدهی حسین(ع) میرسیم! درحالیکه سجده ، تمام کنندهی پنجمین رکن است {رجوع شود به قسمت سجده در جلد اول کتاب گنج نماز که توضیحات کامل بیان شده است} ، درواقع قطعاً حقیقت دیگری را خداوند کریم میخواهد از این قامت بلند و گنج (درخت) شجره طیبه به تمام مخلوقاتش (مخصوص انسانها) عنایت فرماید و آن میوهی درخت نور است.
درحالیکه درخت از عالم اسرار به تعریف کلام الهی در سوره مبارکه ابراهیم (ع) آیه 24میفرماید که ... کشجرةٍ طیبةٍ اصلها ثابتٌ و فرعها فی السماء. اصل ، به تعبیری ریشهی این درخت است که ثابت و از گنج ذات احدیت جلّعظمته ، بلاواسطه رزق وحی میگیرد و تنه و شاخههایش همه در عوالم بالاست که میفرماید فرعها فی السماء و شاخههایش در آسمانهاست.
حال دقت کنید به پنجمین وجود مبارک معصوم ؛ اباعبدالله الحسین(ع) که 9 ذریه معصوم(ص) در بطنش است ، میوهی این درخت بر شاخههای سبز حسن(ع) از شجره طیبه ظاهر میشود. و به منت خداوند کریم ، این شاخه و میوه آنقدر به دنیا سرازیر میشوند و درواقع ساجد میشوند تا در روز عاشورا و در سرزمین کربلا (کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلا) این میوه بصورت سجده ، سر بر زمین قتلگاه میگذارد ؛ جائیکه قرار است میوه از شاخه جدا شود!
حال ببینید چه واقعه عظیمی اتفاق افتاد که باید بهترین و والاترین انسانهای روی زمین ، خودش و اهل بیتش و یارانش ، شهید شوند و خانم زینب کبری(س) و امام اربعینیان ؛ علی ابن الحسین(ع) و 84 زن و کودک به اسارت بروند! لعنت الله علی القوم الظالمین
آیا وقتی درختی میوه میدهد ، خاضعانه سرش پایین نمیآید؟! و حتی هر چه میوه سنگینتر و شاخه پربارتر باشد ، میوه ساجدتر میشود. پس ، از میوهی درخت شجره طیبه ، سنگینتر و پربارتر و خاضعتر و خاشعتر کجا سراغ داریم؟! که خداوند تمام خزانه و گنج عالم اسرارش را در زمین(ارض) اسفل السافلین به تمام و کمال به وراثت تمام انبیا و اولیاء و ظهور دو خورشید رسالت و ولایت و تمام گنج هدایت به بلوغِ 9 عالم هستی {که در بطن میوه جان هستی ؛ حسین ابن علی(ع) ، 9 ذریه معصوم(ص) است} ، سر به سجده میگذارد و جانم به قربانش سر بر نمیدارد تا قاتل ملعونش ؛ سنان ، از قفا با 12 ضربه از استخوان سر را جدا میکند. لعنت خدا بر قاتلین و ظالمینش الی یوم القیامة.
اما عاشقان چگونه بگویم که وقتی بخواهند میوه را جدا کنند ، خواه ناخواه شاخهها میشکند و برگهای اطرافش میریزد! در کربلا کنار اباعبدالله الحسین(ع) ، 18 تن از اهل خانوادهاش (فرزندانش و برادرها و برادرزادهها...) شاخههای سبزی بودند که اطراف آقا ، ساجد شدند و به جماعت وجود مبارکش ، سر از بدن مبارکشان جدا شد. و رویهم 72 یار باوفا که همه در مقام سجده به تبع از امامشان سَر ، قربان خداوند کردند . که عدد 72 برابر با عدد ابجد کلمه سجده است.
پس میوه درخت بندگی ، رسیدن به مقام سجده است که خداوند متعال در آیه 49 سوره مبارکه نحل میفرماید: وللهِ یسجُدُ ما فی السموات و ما فی الارض مِن دابّةٍ و الملائکةُ و هم لا یستکبرون. بنابرین آنچه مابین زمین و آسمانهاست (تمام عالم خلقت) ، ساجد درگاه خداوند هستند. و انسان ، روزیکه متولد میشود به عنوان میوه انسانی از شاخهی اشرف مخلوقات با سجده بدنیا میآید و بعد از مرگ ، در بلوغ عمل بندگی باز هم به سجده وارد قبر میشود.
امیدوارم ما شاکر این همه نعمتهای بیمنّت پروردگار خویش باشیم و به اختیار سر بر سجده بگذاریم و انشاءالله برنداریم تا از دنیا برویم.اللهم الرزقنا
*نکته مهم: همانطورکه خداوند متعال در آیه 45 سوره مبارکه عنکبوت میفرماید: ... اِنّ الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر و لذکر الله اکبر... .
درمییابیم همانطورکه درخت ، همهی سَمهای هوا را میخورد و اکسیژن پس میدهد و باعث تهویه و سلامت و پاکسازی آب و هوای طبیعت است و باعث دوام سبزی و سلامتی جامعه است ، فردِ نمازخوان(واقعی) هم درواقع با به طهارت رسیدن ریشه اعتقادی ایمانش در قلب ، نمازش باعث میشود که از همه بدیها دور شود و فحشا و منکر از او جدا شود و به طهارت و سیرت انسانی برسد.
پس هر انسان مؤمن نمازگزار واقعی ، خودش مظهر ذکر خدا شده و باعث پاکسازی و تهویه جامعه اطراف خود میشود و درواقع عملش ، به ذکر اکبر تجلی میکند. و نماز ، امام ِ تمام اعمالش میشود. انشاءالله
بنابراین با نماز به باطنِ آیه 22 سوره مبارکه ق میرسیم: لقد کُنت فی غفلةٍ مِن هذا فَکَشفنا عَنک غِطاءَک فبصرُک الیوم حدید (و تو از این روز سخت در غفلت بودی تا آنکه ما پرده از کارت برانداختیم و چشم بصیرتت بیناتر گردید). درواقع پردهها از جلوی چشمش کنار میرود زیرا نماز ، جانِ حدود خداست و بر وجود ما جاری میشود.
اسماء و انوار طیبه 14 نور مقدس(ص) به باطن شجره طیبه
جابر جعفی ازامام محمد باقر(ع) نقل نموده (کتاب معراج.ص191) که فرمود رسول خدا(ص) اسامی معصومین(ص) را در ساق عرش به نور جلی مشاهده کرد و تنصیص فرمود(به حقیقت دید) قبل از آنکه آنها بدنیا آمده باشند. فرمود به من وحی شد به جانب راست عرش بنگر. چون نگریستم صورت علی و حسن و حسین و علی بن الحسین و محمدبن علی و جعفربن محمد و موسی ابن جعفر و علی بن موسی و محمدبن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و مهدی (صلوات الله علیهم اجمعین) را دیدم که در دریاهای نور، نماز میگزاردند. خطاب شد اینها حجّتهای من روی زمین و دوستان من هستند و آخرینِ آنها هم منتقم دشمنان ما خواهد بود.
حقیقت نماز به وجود حضرت رسول اکرم(ص) در معراج
آقای عمادزاده در کتاب معراج پیامبر(ص) {صفحه 191} آورده است : از امام موسی ابن جعفر(ع) سؤال شد چرا باید در هر رکعت نماز، یک رکوع و دو سجده نمود؟ فرمود: جدّم رسول خدا(ص) را چون به معراج بردند ، اول نمازی که ادا فرمود در ساحت کبریایی حق در عرش بود. خطاب شد ای محمد(ص) ! نزدیک چشمه صاد بیا و مساجد خود را بشوی و پاک گردان (منظور وضو است) و نماز بگزار. پیامبر(ص) فرمود که سرِ چشمه صاد رفتم و وضو کامل گرفتم ( مواضع سجود را که به مساجد معروف است ، شستم) و به نماز ایستادم. آنگاه مانند نماز دو رکعتی صبح که میخوانیم، به من تعلیم فرمود و بجاآوردم} . تکبیرةالاحرام گفتم ، خطاب شد بخوان : بسم الله الرحمن الرحیم تا آخر سوره حمد ، خواندم. سوره توحید را هم خواندم و سه بار گفتم کذالک الله ربی .
پس امر شد به رکوع بروم، رکوع نمودم. عنایتی شد و خطاب شد به قلبت و یا شاید به درون قلبت یا سینهات نگاه کن و حضرت ، عرش را در سینه خود مشاهده فرمود. سه بار گفتم سبحان ربی العظیم وبحمده. از رکوع سربرداشتم آنگاه به سجده رفتم و ذکر سجده را به طریقی که تعلیم شد گفتم:سبحان ربی الاعلی و بحمده. چون سر برداشتم ، مرعوب قدرت جلال و جمال حق شدم ، بی اختیار باز به سجده رفتم و دوباره همان ذکر را گفتم. چون رکعت دوم را به همین منوال گزاردم و تشهد گفتم و سلام نمودم ، خطاب شد: السلام علیک ایها النبی و رحمةالله و برکاته. گفتم السلام علیکم و رحمةالله و برکاته. پس امر به یک رکوع و یک سجده بود اما من برای تذکر عظمت الهی ، دو بار سجده کردم پس دو سجده واجب شد.
اما تعریف چشمه صاد:
از امام موسی کاظم(ع) پرسیدند: چشمه صاد که پیامبر(ص) از آن وضو گرفت چیست؟ فرمود آن چشمه ایست که در یکی از قوائم عرش جاریست و آن چشمه را صاد و ماءالحَیوات یعنی آب زندگانی گویند. و معنی "ص والقرآن ذی الذکر" همان آب حیات معنوی است که قرآن نیز آب حَیَوان و زندگی است که به خوانندگان خود میبخشد و به نام قرآن نیز آمده است.
مرحله تشهد و سلام نماز
درواقع هر ورودی و خروجی از کشوری به کشور دیگر ، یک مدرک سلامتِ سابقه میخواهد و هم یک گزارش از اقرار آن جایی که زندگی میکند به نام و نشانی و تبعیت و اصلیت و دین و مذهب و ... (گذرنامه و ویزا)
نماز هم مقام عالم عروج از اسفل السافلین به عالم قرب است. پیامبر(ص) فرمودند : الصلوة معراج المؤمن ؛ نماز وسیله عروج نمازگزار است . پس حرکت از عالم ظاهر به باطن است. زیرا از آغاز نماز در رکن اول با نیت شروع میکنیم ؛ با هدف رسیدن به عالم قرب . و آسانسور رساننده ما در عروج قلبی به محوریت رضای خداست و انسان فقط به این شرط ، حرکت معنوی پیدا میکند .پس مثلا نیت میکنیم که نماز صبح میخوانم برای رضای خدا (قربة الی الله).
پس بعد از مقدمات نماز ، اذن ورود میخواهیم که مشخص کردن نیت است . آنگاه با گفتن رکن دوم ؛ تکبیرةالاحرام ، سفر مِن الخلق الی الحق آغاز میشود.
توضیحات کامل درابتدای کتاب گنج نماز (جلد یک) آمده است.
اما بعد از ثابت کردن بندگی با ذکر حمد و سوره و قیام متصل به رکوع و وصل شدن به حلقه حیات نماز در ظهور رکوع و سبز شدن و رسیدن به سجده و حامل میوه و گل و خشوع و خضوع شدن ، آنگاه بعد از دو سجده که درواقع رسیدن به بلوغ 9 ِ عمل و گنج 72 که عدد ابجد کلمه سجده است و برابر با تمام 28 حروف الفبای بندگی است! (زمانیکه حروف به تمام معنای حرفی ، بسیط شده و رویهم جمع شوند ، 72 تا میشوند . مثلا الف ، یک حرف است اما به سه حرف خوانده میشود. و حرف با ، یک حرف است که بسیطش میشود با که 2 حرف خوانده میشود).
پس جمع تمام حروف ، به عمل در سجده بندگی کامل میشود. چنانچه همه عالم در سجده است (ولله یسجد مَن فی السموات و الارض طوعاً و کرهاً و ظلالهم بالغدوِّ والاصال ؛ هرکه و هر چه در آسمانها و زمین است با همه آثار وجودیش با رغبت و اشتیاق و به جبر و الزام ، شب و روز به طاعت خدا مشغول است) .
حال بنده بعد از سجده دوم و در رکعت دوم ، که هر کدام معنای زیبای خود را دارد! زیرا یک بار در اول نماز از پشتِ بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه حمد ورودی پیدا میکنیم . عدد ابجد حرف ب=2 است و در آخر نماز باید از 2 تا دَر قبولی بگیریم : یکی دو سجده کامل انجام شود ؛ به عددِ 2 برابر با حرفِ ب و یکی هم بعد از دو رکوع یعنی تمام کردن 2 رکعت نماز ، آنگاه باید مدارک خلوص را با تشهد ، به خداوند متعال تحویل دهیم:
شهادت به توحید و شهادت به رسالت سرورمان پیامبراکرم؛ محمد مصطفی (ص) و با صلوات واجب در تشهد ، شهادت به خاندان مطهرش(ص) ، شناسنامهی عقیده قلبی خودمان را ارائه میدهیم. درحالیکه تشهد باید در حال نشسته خوانده شود ، شاید آنجا مکان فی مقعد صدق عند ملیکٍ مقتدر است. که تا شاید به فضل خداوند ، با سلام به حقیقت و قبولی نماز برسیم.
در حدیث معراج پیامبر(ص) خواندیم که حضرت بعد از وضو از چشمه صاد و خواندن 2 رکعت نماز (مقبول) ، تشهد و سلام آخر را فرمود. ملک وحی از پروردگار عالم پیام آورد که خداوند جلّجلاله به پیامبرش فرمود: السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته. و منت خداوند ، سلام دوم است به مؤمنینی که مأموم حضرت هستند: السلام علینا و علی عباد الله الصالحین . پس مجوز از پروردگار عالم صادر شد و این سلام ازلی و ابدی گردید.
اعراب در اخلاق و آدابشان وقتی میخواهند خداحافظی کنند و یا آخر کلامشان ، میگویند : السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. شاید سلامِ نماز هم تحفهای است با برکت از جانب خدای مهربان که از عالم قرب به عالم اسفل ، هدیه داده میشود! که برکت سلام با ملکوت این کلمه است که اسم مبارک خداوند است ؛ سالم و سلیم قلبی و امننامه از عذاب الهی در قیامت است و انشاءالله با دوستی و سلم و برکت بتوانیم در عمل به سیرت نماز که صورتِ انسانِ کامل است مزیّن شویم.
از آنجاییکه شروع این مبحث را با صورت شجره طیبه آغاز کردیم و نماز را حقیقت این درخت و ارکان آن را به اعضای این درخت شرح دادیم. در نهایت زندگی چهار فصل درخت ؛ بعد از سجده بندگی که کلّ محتوا جان خود را در رکوع به اتصال رگ حیات ، در نهایت خضوع بندگی برای رضای خداوند کریم به رضای او که قلب حیات عالم است ؛ امام زمان(عج) ، و آنگاه در سجده به تمام محتوای میوه و ثمره عقیده و ایمان خود را بر زمین میگذارد. که آنگاه باغبان ، ثمره و ارزش را در چیدن این میوه میدهد که چگونه در بازار خریدار دارد.
*پس خوب دقت کنید ! در کتاب وسایل الشیعه .ج4.ص27 میفرماید: إن قُبلتُ قُبلتُ ماسواها و إن رُدت رُدّت ماسواها. حالا موقع سواکردن تمام عمر درخت و تمام نتیجه زحماتش در قبولی باغبان از میوههایش است. پس اگر مورد پسند شد ، این درخت پایدار میماند و اگر مردود شد ، او از صحنه باغ و باغستان خارج میشود!
و این ثمره حقیقی نتیجه قبولی نماز است. که اگر به سجده مقبول دست یافتیم ، آنگاه به ارائه و اقرار تشهد میرسیم و بعد از آن به میوهی سلام که پایان زندگی هر مؤمنی بسته به نماز مقبول او میشود.
چنانچه معنی حدیث این بود که اگر نمازش قبول شود ، بقیه اطاعتهایش قبول میشود. و اگر نمازش قبول نشد ، بقیه اعمالش هم رد میشود یعنی رفوزه. پس قبولی ، حقیقت سلام است که برکات سلام ، ادامه رحمت خداوند است که تا قیامت از آن مستفیض میشود. آنگاه میفرماید: انّ المُصلّی یُناجی ربّه ؛ این است نمازی که رب مهربان ، صاحب نمازش را نجات میدهد. اللهم الرزقنا
راز سلام نماز
اصل سلام در شب معراج تمثّل یافت. هنگامیکه پیامبر(ص) (در معراج) در پایان نماز ، نشستند و دستور تشهد و صلوات را اجرا کردند ، توجهی کرد ناگاه صفوف فرشتگان ، فرستادگان و پیامبران را حاضر دید! به او گفته شد : ای محمد(ص) بر آنان سلام کن. فقال : السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. فأوحی الله عزوجل الیه أنّ السلام التحیة و الرحمة و البرکات أنت و ذرّیّتک . گفت سلامت ، رحمت و برکات خداوند بر شما باد. خداوند به او وحی کرد : من سلام ، تحیت و رحمت هستم و تو و دودمانت برکات هستید. اللهم ارزقنی صلوة مقبولة
تأویل سلام
در کتاب اصول کافی. ج3.ص486 آمده است که امیرالمؤمنین(ع) فرمود: تأویل این که میگویی السلام علیکم و رحمة الله و برکاته ، درخواست ترحم از جانب خدای سبحان است ، و معنای این جمله آن است که نماز ، امان شما از عذاب قیامت است. سپس فرمود : کسی که نمازش را اینگونه نداند ، نمازش ناقص است.
سرّ رکوع به عدد 4 ؛رکن چهارم
اما رکوع که رکن چهارم است تعلق به وجود مبارک امام حسن مجتبی(ع) دارد.و عدد 4 ، برابر حرفِ د است که شکل ظاهر(د) ، آن هم رکوع است و دلیل خلقت است و آقا ، سبزپوش آل پیامبر(ص) نامیده میشود و جلوه حیات سبز عالم خلقت و تجلی اسم حی پروردگار عالم در صفتِ رحمانیت خالق یکتا و بیهمتاست. درواقع یکی از اسماء خداوند ، دال است.
پس در حقیقت اسرار نماز در رکوع ظاهر شد زیرا گنج ریشه و تنه و اسرار درون ریشه و تنه ؛ همان حملِ ظهور شاخه از تنه درخت ؛ جایی که محلّ وتر و اتصال حیات شد تا سبزی خود را نشان دهد و جایگاهی که رزقِ باروری میوه را بر شاخه ضمانت میکند و باعث تداوم حیات میوه در دانههایش میشود.
چنانچه رکوع ، رکن چهارم نماز شد پس بنا بر درسهای گذشته عدد 4 ، پایهی ارکان خلقت و از عالم عرش و حتی بالاتر از عرش ، اسماءالحسنی الهی تا عرش و کرسی و چهار رکن عالم بیت المعمور، تا 4 رکن خانه مبارک خدا ؛ کعبه (مسجدالحرام) و تا 4 فصل سال و 4 رکن عناصر خلقت عالم و مخصوص خلقت انسانها (آب ، آتش ، باد و خاک) و تا 4 منظور و هدف قیام اباعبدالله الحسین(ع) (قد اقمت الصلوة و آتیت الزکوة و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر) ، تا 4 عمل اصلی در ریاضی که حساب و اعداد ، اعمال ماست که یا ضرب است و یا تقسیم ، یا جمع است و یا منها ، تا در 4 ستون بدنمان و ... ، تا 4 گوشه قبر و انشاءالله 4 ستون و پایه ارکان بهشت که تا 4 ، ظهور پیدا نکند سقفی هم برای امن وامان شدن نیست.
پس دنیا هم بر پایهی4 (اربع ؛ ربیع و اربعین) خلق شد که درواقع همه در حال رکوع به پروردگار عالم هستند و همهی رکوع ، تعظیم به حمد خداوند کریم است. و سفره کرامت در حقیقت رکوع ظاهر میشود. و رزقِ رحمانیت بر سراسر همهی ارکان هستی حاصل میشود.
*چنانچه از جمع اعداد 1 تا 4 (10=4+3+2+1) عدد 10 بدست میآید و درواقع 4 روی 10 ؛ همان خزانه گنج عشر و وجود مبارک 14 معصوم(ص) است که همه در صورت و سیرت ، ظاهر و باطن ، حسن(ع) خلق شده و تجلی کردهاند و همه برای مردم ، اسوه حسن هستند (الی یوم القیامة).
پس درواقع عدد 4 که برابر حرف دال است ، در حقیقت دلیل خلقت وجود مبارک 14 معصوم(ص) هستند و این عزیزان ، شاخه سبز و پربار درخت ولایت و رسالت را ظهور دادهاند، آنها هستند که همه بندگان خدا را احیا کرده و زندگی سالم دنیا و آخرت را میبخشند . پس اینجاست که معلوم میشود چرا گفتیم که در نماز جماعت ، نقطه اتصال به امام جماعت ، فقط رسیدن به رکوع امام است؟ تا نماز ، حیات جماعتش افشا شود و اتصال برقرار شود!
معنای رکوع : رکوع یعنی صداقت ، رکوع یعنی مؤدب به آداب الهی، رکوع یعنی خلوص ، رکوع یعنی پاک شدن از بخل و حسد و کبر و غرور و غیبت و تهمت و هرگونه رزائل و رجسها و جهلها و ناروائیها و بیعدالتیها ، رکوع یعنی انسان شدن و از حیوانیت جداشدن ، رکوع یعنی شیعهی واقعی معصومین شدن : نبوی شدن ، علوی شدن ، فاطمی شدن ، حسنی شدن ، حسینی شدن ، ساجدی شدن ، باقری شدن ، صادقی شدن ، موسوی شدن ، رضوی شدن ، تقوی شدن ، نقوی شدن ، هادوی شدن ، زکی شدن و مهدوی شدن صلوات الله علیهم اجمعین . پس در یک کلام ، رکوع یعنی متقی شدن.
عدد ابجد و جایگاه عددی کلمه رکوع
عدد ابجد کلمه رکوع=296 است که در جمع ارقامش 17 میشود که 17 رکعت نماز در شبانه روز را نشان میدهد! جایگاه عددی کلمه رکوع=53 است که برابر با عدد ابجد نام آسمانی پیامبر بزرگوارمان ؛ احمد(ص) میباشد. زیرا که او ، امامِ رکوع کنندگان است و تمام جماعت پیامبران و امامان معصوم(ص) و صدیقین و اولیاء و ... همه ، مأمومینِ او هستند. و حضرت بالاترین مقام راکعین را در خضوع و خشوع بندگی نسبت به پروردگار عالم ؛ خالق یکتا دارد چنانچه در تشهد میخوانیم: واشهد انّ محمداً عبده و رسوله اللهم صلّ علی محمد و آل محمد.
دیگر اینکه او که خود ، قامتِ الِف وجود (یعنی حقیقت قیام درخت شجره طیبه است) ، پس دختر گرامیش ؛ فاطمه زهرا (س) ، بضاعتِ وجود مبارکش است . پس در قرآن به عدد 1000 رکوع ، گنج معجزه قرآن ظاهر میشود(از نظر تجویدی ، قرآن کریم 1000 رکوع دارد).
از طرفی همانطور که بیان شد عدد ابجد کلمه رکوع=296 است که جمع ارقامش 17 میشود و در نهایت 8=7+1 که 8 به عربی ثامن خوانده میشود که ریشهاش ، ثمن است . یعنی گوهر گرانبهایی که ما را وصل میکند ، رضای خداست. و از رضای دلِ بنده به اتصال رضای قلب صاحب الزمان(ص) ، رزق رکوع تحویل میشود. رکوع ، تجلی تمام آیات عظمت الهی است.
یکی از اسرار نهفته در رکوع
درس زیبای رکوع این است که هر کس بخواهد درخت عملش در قیامت سبز باشد و بارور شود و میوه خوب بدهد و سایه خنک داشته باشد ، باید در دنیا رکوع بندگی داشته باشد به شرط اینکه به رکوع امام جماعت زمانش یعنی مولا و امام و صاحب الزمانش(ص) ، وصل شود تا این وصل نباشد ، حیات آخرتی و سبزی برایش حاصل نمیشود . پس باید دانست که چرا خداوند کریم در آیه 160 سوره مبارکه انعام میفرماید: ...مَن جاء بالحسنة فله عشرُامثالها ؛ اگر تا دم قبر با خودت عمل حسن بیاوری یعنی از سبزی رکوع برنخیزی ، آنگاه در سجدهِ سرازیریِ قبر ، مزد فله عشر امثالها میگیری!
*نتیجه میگیریم میوه به شاخهی سبز ، ظاهر میشود و درواقع به رکوع(حسن) که دلیل رشد درخت است ، میوه پدیدار میشود. درحقیقت نماز ، واسطه وصل به امام زمان(ص) است و نقطه وصلِ آن ، رکوع میباشد. رکوع یعنی با تمام ادب به خداوند و اوامر نورانیش و خلیفههای برحقّ مطهرش(ص) ، تعظیم و تکریم کنیم و با خضوع و خشوع باشیم. چنانچه خداوند یکتا در آیات ابتدایی سوره مبارکه مؤمنون ، وصف انسان مؤمن را میفرماید:
بسم الله الرحمن الرحیم. قد افلح المؤمنون(1)همانا اهل ایمان به پیروزی و رستگاری رسیدند. الذین هم فی صلاتهم خاشعون(2) (اینها) آنانند که در نمازشان خاضع و خاشعند. والذین هم عن اللغو معرضون(3)و آنانند که از لغو و سخن باطل اعراض و احتراز میکنند. والذین هم للزکوة فاعلون(4) وآنانند که زکات مال خود را به فقیر میدهند. والذین هم لفروجهم حافظون(5) و آنانند که فرج و اندامشان را از حرام نگاه میدارند ... . والذین هم لاماناتهم و عهدهم راعون(8) و آنانند که به امانتها و عهد و پیمان خود کاملا وفا میکنند. والذین هم علی صلواتهم یُحافِظون (9) وآنانند که در نمازهاشان (ظاهر و باطن نماز را) محافظت میکنند. اولئک هم الوارثون (10) چنین کسانی وارث مقام عالی بهشتاند. الذین یرثون الفردوس هم فیها خالدون (11) اینانند که بهشت فردوس منزلگاه (این پاکان است) و برای همیشه در آنجه جاویدانند.
وجود مبارک امام حسن(ع) ؛ باطن رکوع
حال درمییابیم که وجود مبارک امام حسن(ع) پایه و اساس و رکن حیات طیب را بر همه عالمیان ظهور داد.
نکته : تقریبا هر سبزی در دنیا به خاطر داشتن ظاهراً ماده کلروفیل ، کمی تلخی دارد. در عالم بالا تمام تلخی سبزیهای عالم را در یک جام کردند و امام حسن(ع) ، یک تنه نوشید(بابی انت و امی و نفسی و مالی و اولادی)! و اوست که در زمان خلافتش که 10 سال است ، برای اصلاح ریشه دین در جامعه که انحرافات معاویهها در آن نفوذ نکند ، صلح را انتخاب کرد ( ریشه کلمه صُلح از صَلَحَ است که به یک معنی یعنی اصلاح کردن)!
و در مقابلش قاتلی ملعونه به نام جعده در منزلش آمد که زهر جفا را به تدریج به وجود مبارکش میخوراند و هربار حضرت کنار مرقد مطهر جدّ بزرگوارش ؛ پیامبر(ص) میرفت و شفای خود را میگرفت تا درنهایت سمی را نوشید که تمام جانش را مسموم و جگرش را پاره پاره کرد (لعنة الله علی القوم الظالمین من الاولین و الآخرین الی یوم القیامة)
اما تعریف زیبای دیگری هم در این سَم نهفته است : چون درخت ، مظهر ایثار و از خود گذشتگی است . هر درخت سبزی ، سموم هوا را میخورد و اکسیژن و هوای پاک را به کسانیکه در اطرافش هستند عنایت میکند و حیات سبز خود را به آنها انتقال میدهد.
بنابراین وقتی امر خداوند برای نماز شد : أقم الصلوة ، پس درواقع نمازی که سبز شود و شاخه و ریشه دهد ، برای مؤمن تهویه هوای بهشتی را عنایت میکند و اینجاست که نماز واقعی میشود : تنهی عن الفحشاء و المنکر.
امام حسن(ع) ، حامل تمامِ گنج عشر میباشد و عدد ابجد نام مبارکش 118 است که معنی میشود به 18+100 : عدد 100 برابر حرف ق یعنی نگهدارنده و عدد 18 برابر با کلمه حی یعنی زنده است. پس عدد 118 یعنی نگهدارنده حیات سبز! و جمع ارقامش 10 میشود(10=8+1+1).
حال خوب دقت کنید که جایگاه نام مبارک حسن(ع)=37 است که جمع ارقامش همان 10 میشود(10=7+3) و این عدد برابر با نام مبارک خداوند ؛ اول است و اسرار همه اعداد و حروف از این عدد ، ظاهر میشود( یعنی همه شاخه و برگهای گنج سبز قرآن و کتابهای آسمانی)
{همانطورکه در کلاس اول ، حروف و عدد برای بچهها تفهیم میشود و پایه وصل کردن حروف و به معنا رسیدن را یاد میگیرند و شمارش اعداد را هم میآموزند. و همهی خزانه علم در پایه حروف و اعداد ظاهر میشود}.
و عدد 37 برابر با عدد ابجد کلمه زکی یعنی نورانی است.
آیا عدد 37 اعجاز سلامتی انسان نیست؟! که درجه حرارت بدن سالم باید 37 درجه باشد ! پس از بدن سالم هر نوع تحرک صحیح ، فکر صحیح و زندگی سالم و سبز برمیخیزد و انشاءالله با عمل سالم و صالح ، آخرت خوبی هم ظاهر میشود و این آیه مبارکه ، معنای سلامت است : ...ربنا آتنا فی الدنیا حسنة و فی الآخرة حسنه و قنا عذاب النار ؛خدایا ما را از نعمتهای دنیا و آخرت بهرهمند گردان و از شکنجه و عذاب آتش دوزخ نگاهدار(آیه 201 سوره مبارکه بقره)
نکته دیگر اینکه تنها نام مبارک حسن(ع) است که در آیات قرآن کریم به عدد ابجد اسم مبارکش یعنی 118 بار ، نام حسن و مشتقاتش آمده است.و جالب اینکه نام زیبای حسن(ع) فقط در آیه 37 سوره مبارکه آل عمران (...بقبول حسن...) یعنی در جایگاه عددی نام حسن(ع) ، آمده است! که اینها عظمت رکوع و حقیقت رکوع است!!!
شرحی درباره سوره مبارکه آل عمران:
سوره مبارکه آل عمران از نظر ترتیب فهرستی قرآن کریم ، سومین سوره است. این سوره مبارکه از وجود مبارک حضرت ابراهیم(ع) و نسل نورانی و ذریههای پر برکتش سخن میگوید. که خداوند کریم در سنّ کهولت به ایشان ، 2 فرزند عنایت فرمود (از دو همسر ایشان): حضرت اسماعیل(ع) از خانم هاجر(س) و حضرت اسحاق(ع) از خانم ساره(س). که نسل پیامبران بزرگوار تا حضرت عیسی(ع) از حضرت اسحاق(ع) است و پروردگار عالم نسل پیامبر اکرم محمد مصطفی(ص) را از نسل ذبیح اکبر ؛ حضرت اسماعیل(ع) قرار داد و باطن گنج این نسل را در سوره مبارکه ابراهیم(ع) که چهاردهمین سوره قرآن است ، به شجره طیبه تمثیل فرموده است. که جان این درخت در سبزی شاخه و میوههایش است که در تعریف نماز آمد که شاخه سبز رکوع خوانده شد.
و حضرت ابراهیم(ع) که مقام خلّت در پیشگاه پروردگار عالم دارد (لقب خلیل اللهی) میفرماید: انّی وجهتُ وجهی للذی فطرالسمواتِ و الارضَ حنیفاً و ما انا مِن المشرکین ؛من با ایمان خالص روی به سوی خدایی میآورم که آفریننده آسمانها و زمین است و من هرگز با عقیده جاهلانه مشرکان موافق نخواهم بود .(آیه79 سوره مبارکه انعام)
*آل عمران به معنای خانواده آبادانی میباشد. جالب است بدانید حقیقت اسرار آل عمران ، وجود مبارک پیامبر گرامی اسلام و خانواده نورانیش میباشد (اللهم صلّ علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم) که جانِ آبادانی آن به وجود سبزپوش آل پیامبر(ص) ؛ ابا محمد حسن بن علی(ع) ظهور پیدا کرده است. که به نامِ نامیش ، تمام عالم خلقت در صورت حسن ، و به هدف حسن ، و به مقصد حسن ، و در جلوه حسن ، و در ملاحت حُسن حسن ، و نمره قبولی و 20 حسن ، و پاداش حسن ، و جایگاه و قرب حسن جلوه کرده است! و خداوند باریتعالی پس از خلق صورت جسمانی آدم(ع) ، به خودش فتبارک الله احسن الخالقین فرمود. پس چون خلقتش در صورت حسن میباشد به خود ، تبریک اَحسن فرمود.
بنابراین وقتی میخوانیم وجود مبارک امام حسن(ع)، چهارمین معصوم در مرتبه ظهور نوری در عالم اسرار است پس عظمت عدد 4 ، تمام گنج عشر است و جمع 1 تا 4 میشود 10 و خداوند متعال برادر امام حسن(ع) را که هم نام اوست به عدد 10 متولد میفرماید. و این عددِ حرفِ ی است که درواقع نام ایشان همان حسن(ع) است که یاء صغیره گرفته ؛ حسـیـــن(ع) خوانده میشود.
تعداد آیات سوره مبارکه آل عمران=200=امام حسن(ع)
پس این سوره مبارکه حقیقت اسرار آل عمران است به 200 آیه که برابر با عدد ابجد نام زیبای امام حسن(ع) میباشد. و از طرفی برابر با عدد ابجد حرف ر است که صفتش ، تکریر است و این صفتِ فعل اعمال است در دنیا! یعنی تکرار میشود چه در مخرج زبانی و چه در صفات فعلی ؛ مثل اینکه کنار کوه فریاد بزنیم که همانجا انعکاس صدای خود را میشنویم. پس در همین دنیا ، انعکاس اعمالمان به خودمان برمیگردد.
چنانچه خالق یکتا در قرآن کریم میفرماید: والعاقبة للمتقین (برای مؤمنین و متقین.آیه 83 سوره مبارکه قصص) یعنی کسی که عمرش تقوا دارد ، خیر آن در عاقبت به او میرسد و عاقبت به خیر میشود. تا حساب قبر و قیامتش هم انعکاس زیبای تقوا را پیدا کند .و نیز میفرماید: فقطع دابر القوم الذین ظلموا و الحمدلله رب العالمین (برای ظالمین.آیه 45 سوره مبارکه انعام)؛ پس سپاس پروردگار جهانیان را که ریشه ستمکاران برکنده شود.
آدم ظالم در همین دنیا ریشهاش قطع میشود {بنابراین همینطور که پروردگار عالم از ظالمین انتقام میکشد ، پس عاقل هرگز به خود ظلم نمیکند(گناه) و با کوچکترین اشتباه در دنیا ، استغفار و جبران عمل میکند} . یا برای افراد مکذب میفرماید: قل سیروا فی الارض ثم انظروا کیف کان عاقبة المکذبین (آیه 11 سوره مبارکه انعام) ؛ بگو در زمین سیر کنید پس ببینید عاقبت تکذیب کنندگان ( دروغگوها) چگونه بود.
بنابراین اگر در زندگی ، عمل ما حسن باشد پس جوابش هم به حسن به ما برمیگردد. خداوند یکتا در آیه 60 سوره مبارکه الرحمن میفرماید :هل جزاءُ الاحسان الا الاحسان. آیا جزای خوبی ، جز خوبی است؟ ریشه کلمه احسان خداوند ، حسن است.
جالب است که جایگاه عددی نام مبارک امام حسن(ع)=65 و برابر با عدد ابجد کلمه دنیا است.امام حسن(ع) ؛ سبزپوش آل پیغمبر(ص) و کریم اهل بیت(ص) است. خوب دقت کنید! پروردگار عالم ، دنیا را در جایگاه حسن(ع) خلق فرمود زیرا آنچه به مخلوقاتش (مخصوصا انسان) داده است ، همه در مجرای حسن یعنی بهترین است ، چنانچه در خلقت انسان به خودش فتبارک الله احسن الخالقین فرموده است. پس انسان هم در مجرایِ حسن خلق شده است . درواقع یعنی سبز! یعنی زنده! یعنی بدون نقص! یعنی حی و سالم! یعنی با سرنوشت و آینده و توانهای عالی ... .
*و زیباتر اینکه عدد ابجد نام مبارک "امام حسن"(ع)=200 برابر عدد ابجد کلمه عقل است .آیا این مهندسی ، احسنت ندارد که انسان ، دارای عقل است و خلیفة الله در دنیا است! و بدن انسان هم شامل 200 استخوان است { البته برخی جاها گفته میشود 206 تا که درواقع بدن 6 قسمت شده و به 200 تا وصل هستند}.
خلاصه امیرالمؤمنین(ص) فرموده که اگر خدا میخواست عقل را بصورت مردی خلق کند ، آن صورت حسن(ع) بود.
تعداد آیات سوره مبارکه آل عمران=200= ر
حال خوب دقت کنید ! حرف ر که عدد ابجدش 200 است ، جایگاه عددیش در حروف الفبا 20 میشود و خداوند متعال نمره 20 تمام اعمال ما را در قرآن ، حسن میخواند: بهترین اخلاق ؛ خلق حسن ، بهترین اُسوه ؛ اُسوه حسن ، بهترین قرض دادن ؛ قرض الحسنه ، بهترین رزق ؛ رزق حسن ، بهترین قبولی ؛ قبول حسن است. اما چقدر زیباست که خداوند کریم ، دنیا را در جایگاهِ باطنِ حسن(ع) خلق فرموده ، پس شایسته است همهی انسانهایی که به دنیا میآیند ، بندگیِ خوب یعنی نمره حسنِ خداوند را دارا شوند و عمل حسن به آخرت خود بیاورند.
یعنی کسی که عاقل باشد به زندگی و عمل حسن دست پیدا میکند و نتیجه حسن ، نصیبش میشود. چنانچه خداوند متعال در آیه 160 سوره مبارکه انعام میفرماید: مَن جاء بالحسنةِ فله عشرُ امثالها ؛ هرکس با خودش عمل حسن بیاورد ، پاداشِ عشرُ امثالها دارد. پس قبولی ، به نتیجهی حسن(ع) است. اینجا لازم است توضیح دهم :
"عمل حسن" و "عشر امثالها" یعنی چه؟
عمل حسن یعنی عمل سبز یعنی عمل زنده ، سالم ، شاداب ، بدون عیب و بدون آفت ، عمل کامل ، عملی که وصل به امام زمانش باشد همانطور که در قسمت رکوع بیان شد که در نماز جماعت ، نقطه وصل مأموم به امام ، رسیدن به رکوع امام است. در این صورت ، عمل سبز میماند چون از شاخه جدا نشده و فُرادا نیست. پس اگر به این شکل عمل تا دم قبر آمد ، خداوند مزدش را عَشرُ امثالها میدهد.
*عشر امثالها یعنی چه؟ گفتیم که حرف ر به عدد ابجد 200 ، برابر با نام مبارک "امام حسن"(ع) میشود و جایگاه عددیش 20 است که اگر اعداد 1 تا 20 را با هم جمع کنیم میشود 210 که برابر با نام مبارک "امام حسین"(ع) است! کسی که به عدد 10 متولد شده ، کسی که با 9 ذریه معصوم(ص) در بطنش متولد شده است. پس میوه حسن(ع) ، حسین(ع) است . و اینجا معنی عشرُامثالها را بخوبی متوجه میشوید که اگر عمل حسن(ع) را تا قبر بیاوری ، مزد حسین(ع) میگیری که تا ابد غنی باشی.
چرا عدد 1 تا 20 جمع میشود؟! زیرا مثلا یک دانش آموز در امتحان املا باید تمام نوشته هایش از 1 تا 20 بدون غلط باشد ، تا نمرهاش 20 شود{منظور تکلیف است که در دنیا ، باید بدون غلط انجام میشده} پس این نمره از سایه (شجره) درختِ عمل در فعل ستون دین ؛ نماز حقیقی ظاهر میشود که با وصل رکنِ رکوع ، به مقام سجده میرسیم {رکوع ، رکن 4 است که 10=4+3+2+1 پس نمره 10 را با رکوع میگیریم و قبول میشویم و سجده ، عشرُامثالهاست یعنی 10 نمره بعدی که نمره 20 حاصل میشود!}
امام حسن(ع) و امام حسین(ع) مظهر رحمت الهی هستند
پس رکوع واقعی ، شکرانه رحمت خاص پروردگار عالم است به عام مردم . غیر از رزق ظاهر برای بندگان از عمر و سلامتی و عقل و علم و تمام برکات زندگی در دنیا از نزولات آسمانی و روییدنیها و حیوانات و حتی تسخیر انسان برهمهی مخلوقات ، رزق باطنی و عالم آخرت است که پیامبران و کتابهای آسمانی و چهارده نور مقدس معصوم(ص) هستند که برای شکر و حمد خداوند که خاصّ ذات اقدسش از مجرای وجود مبارک حسن(ع) کریمانه روزی داده و به تبعیت و شیعه شدن وجود مبارکش ، باید در مقابل پروردگار عالم راکع شویم.
و چنانچه بخواهیم از میوه و ثمرهی این نعمتها در قیامت هم بهرهمند شویم باید صفت رحیمیت پروردگار عالم که اسمِ عام خداوند است و مخصوص خاص وجود مؤمنان در آخرت است را از مجرای انوار اباعبدالله الحسین(ع) در قیامت دریافت کنیم.
در باطن آیات 19 تا 22 سوره مبارکه الرحمن ، تولد لؤلؤ{امام حسن(ع)} و مَرجان { امام حسین(ع)} در بیت ولایت نهفته است! در این سوره سخن از رحمت است و لذا بحث فبأی آلاء ربکما تکذبان (پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید) بیان شده است . و ارتباط رحمت به وجود مبارک خلیفههای برحق پروردگار عالم ظهور و بروز میکند. چنانچه محبت به امام حسین(ع) تقریباً شامل عموم مردم است اما محبت به امام حسن(ع) ، خاص است. خصوصیاتش خاصّ وجود مبارک خودش میباشد ؛ وجود مبارکش را کریم اهل بیت(ص) میخوانند!
و امام صادق(ع) میفرماید:{کتاب المصباح للکفعمی.ص317}عن ابی عبدالله(ص) فی قوله: "یؤتِکم کفلَین مِن رَحمتِهِ" قال الحسن(ع) و الحسین(ع). در تفسیر آیه 28 سوره مبارکه حدید میفرماید: به خدا ایمان بیاورید تا به شما دو سهم از رحمت خود را بدهم .فرمودند منظور از این دو سهم از رحمت ، حسن(ع) و حسین(ع) هستند. هر دو رحمت الهی هستند.
به یک اعتبار امام حسن(ع) ؛مخزن رحمت رحمانیه و امام حسین(ع) ؛مظهر رحمت رحیمیه میباشد. چراکه امام صادق(ع) فرمودند: الرحمنُ اسم خاص بِصفَةِ عامَّةِ و الرحیمُ اسم عام بِصِفَةِ خاصّه. یعنی رحمان ؛ اسم خاص است به صفت عام و رحیم ؛ اسم عام است به صفت خاص.
*در امام مجتبی(ع) نسل امامت تجلی نکرد و جلوات عصمت زهرایی در او متجلی شد (اسم خاص) اما لطف و کرمش فراگیر بود(صفت عام) به نام کریم اهل بیت(ص) میشود باطن رکوع. و درواقع نماز که ستون دین است به رکعت خوانده میشود و اتصال پیدا کردن مأموم به امام جماعت فقط به رکوع است. پس خاص میشود و رکن رکوع در هر رکعت فقط یکی است و در آن نباید شک باشد والا نماز باطل میشود.
*در مقابل نسل امامت در امام حسین(ع) ظهور نمود(اسم عام) و لطف او در قیامت برای مؤمنین میباشد(صفت خاص). پس از رکوع ، وارد رکن پنجم میشویم که سجده است و دو سجده ، یک رکن میشود و در هر سجده باید هفت عضو ساجد شود. امام حسین(ع) جانِ سجده را با تمام وجود خودش و 9 ذریه معصوم(ص) در بطنش ؛ که میوههای سبز شاخه حسن(ع) هستند را به باروری کامل گنج معصومین(ص) تا وجود مبارک نهمین فرزندش ؛ وصی الحسن امام زمان(عج) ، در دنیا در کربلا و روز عاشورا بر زمین گذاشت و حقّ دین را کامل با اطاعت محض سجده بجاآورد! و حقیقت محبت پروردگار در صفت رحیمیت را برای آخرت الی الابد به شیعیان و مؤمنین رسانید.
پس از آنجا که او مظهر اسم رحیمیت پروردگار عالم است معلوم میشود که چرا حضرات معصومین(ص) فرمودند که همهی ما سفینه نجات هستیم ولی سفینة الحسین اَسرع (سریعتر است)، همه ما باب الله هستیم اما باب الحسین اوسع (وسیعتر است).
دیدار حضرت فاطمه (س) در محشر به حسن(ع) و حسین(ع)
فرمودند که روز قیامت وقتی صدیقه طاهره(س) پیشگاه خداوند قرار میگیرد ، خطاب میرسد که (سَکی حاجتکِ) یعنی حاجت خود را بخواه. خانم میفرماید: اَرنی الحسن و الحسین(علیهماالسلام). یعنی میخواهم دو فرزندم حسن و حسین (علیهماالسلام) را ببینم. با اینکه روز قیامت ، روز جزا میباشد اما حضرت فاطمه(س) عمل را میخواهد نه جزای آن را { درحقیقت جانِ رکوع و جانِ سجده به خداوند را میخواهد}.
بعد در جواب است که فقط فرزند شهیدش حسین(ع) را میبیند. خطاب میرسد : (اُنظری الی قلب محشر) یعنی به قلب محشر نگاه کن . با اینکه حضرات معصومین(ص) در سمت راست عرش الهی قرار دارند اما اباعبدالله الحسین(ع) در میان مردم و در قلب محشر است چرا که ایشان رحمت واسعهی خداوند و باب نجات امّت میباشد. پس باید در میان مردم باشد تا هول قیامت از آنها برطرف گردد. از طرفی رسول خدا(ص) فرمودند:همانا در درون مؤمنین معرفتی مکتوم و مخفی برای حسین(ع) قرار دارد و چون روز قیامت روزِ بُروز بواطن و درونیات انسانهاست ، آن معرفت ظهور مییابد و هول و هراس محشر را از آنها رفع میکند.
در آن روز به حسب ظاهر ، امام حسن(ع) تجلی نمیکند! البته شاید برای خودِ حضرت زهرا(س) مشهود باشد اما این شهود ، عمومیت ندارد و این لازمه خاص بودن حضرت است! و درواقع بنا به آیه 22 سوره مبارکه الرحمن :یخرج مِنهما اللؤلؤُ و المرجان(از آن دو دریا ، لؤلؤ و مرجان پدید آورد) ، لؤلؤ و مرجان ، ظهور دو دریای رحمت بودند : لؤلؤ ؛ وجود مبارک امام حسن(ع) و مرجان؛ امام حسین(ع) است.
امام زمان(عج)
در دعای فرج میخوانیم: ... و دلیلاً و عیناً حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا. او کسی است که دلیل باز شدن تمام چشمههای رحمت پروردگار عالم روی زمینی است که بصورت مسکن برای انسانها قرار گرفته و کسی است که تمام گنجهای زمینی در زمان ظهورش برایش بدون هیچ حجابی آنچه که در باطن دارند ، ظاهر میکنند و استفاده و تمتع یعنی بهرهبرداری از تمام خزائن زمین بصورت طولانی مورد بهره برداری مولا قرار میگیرد.
و درنهایت "تسکنه ارضک" ؛ آرامش کامل زمین یعنی در آن زمان زلزله نمیآید ، هیچ خطری مردم آن زمان را تهدید نمیکند. درواقع بهشت ، روی زمین برقرار میشود. پس مولای ما وصی الحسن(ص) است و او تمام وصایتِ جدّ بزرگوارش را عمل کرده و افشامیکند و زمان ظهور ایشان ، حکومتِ حسن(ع) است.اللهم عجّل لولیک الفرج
*لیالٍ عشر یعنی:
(اصول کافی(ط-الاسلامیة).ج1.ص479 :عن جابربن یزید جعفی عن ابیعبدالله (ع) قال ... و لیالٍ عشرٍ الائمةُ(ص) مِنَ الحَسنِ الی الحَسنِ... یعنی جابر بن یزید جعفی روایت کرد از امام صادق(ع) که فرمودند :و شبهای دهگانه ، ائمه(ص) هستند؛ از حسن بن علی بن ابیطالب (ع) تا حسن بن علی بن محمد(ع). چراکه تاریکیهای ظلم و جور حاکمان غاصب وقت ، بر ایشان چیره گشت و حتی حکومت ظاهریه هم نداشتند و اما در مورد آخرین ایشان فرمودند: و الفجرِ الفجرُ هو القائم. یعنی مراد خداوند که فرمود قسم به فجر ، امام زمان ؛ حجة بن الحسن(عج) میباشد . زیرا نه تنها آنچه از ظلم و جور حاکمان که بر آن دَه امام(ع) مستولی بود در مورد ایشان وجود ندارد ، بلکه شب ظلمانی عالم را به فجرِ صادق میرساند. اللهم عجّل لولیک الفرج
جمع الشمس و القمر
ابتدا جایگاه شمس و قمر را در عالم معنی میکنم: اهل نجوم و هیئت ، خورشید را نیّر اعظم میدانند یعنی منبع نوری که از ذاتش نورافشانی میکند. هیچ موجودی در دنیا بدون نور نمیتواند زندگی کند. درواقع یکی از ارکان اصلی حیات ، نور خورشید است. که نور خورشید را آفتاب میگویند یعنی به وجودش آفتها زدوده میشود تا هر وجود به حیاتِ سالمش برسد.
درواقع همان کرامت کریم پروردگار عالم است که رزق نور خودش را از شعاع شمسِ حیات حسن(ع) بر دنیا و آخرت و ظاهر و باطن مخلوقاتش ارزانی داشته تا همگی از این سفره با کرامت روزی بگیرند و هر کس به اندازه اشتهایش یا اندازه ظرف وجودش ، از آن استفاده کند. زیرا نور باعث سوخت و ساز و تولید انرژی و بروز قوا (چه ظاهر و چه باطن) میشود.
در حقیقت این نور از منبع لایزال الهی گرفته شده و به شعاع حسن(ع) در سفرهی کرامتش ظهور پیدا میکند. به یک معنا ، خورشید ظاهر است و به یک معنا ، امام معصوم(ص) که هادی مضلّین و هادی انسانها برای رسیدن به رشد و حیات عقلانی و زندگی دائمی آخرت هستند .
و خورشید صامت ؛ کتاب آسمانی قرآن است که یکی از اسمائش نور میباشد درحالیکه هر حرف و نقطه و کلماتش ، علامات و چراغهای سبز و قرمزی هستند که اگر عمل شوند ، هرگز انسان دچار معصیت و گناه نمیشود و به بیراهه نمیرود.
جالب است بدانید که علم ، نور است. علم ، دانستن است .علم ، یکی از آن چراغهایی است که پیوسته از زمانی که انسان متولد میشود بدست میآید چنانچه هر لحظه در حال آموزش است و تمام سلول بندیهای وجودش در دنیا ، تشنه یادگیری است و دائماً درحالیکه ظاهر جسم رشد میکند ، قوههای بینایی و شنوایی و چشایی و لامسه و دیگر اعضا ، هم درحال یادگیری چیزهایی هستند که احتیاجاتش را برطرف کند ، تا قوه بکار بیفتد و در تکامل بتواند راه برود ، حرف بزند و آموزهها همچنان ادامه دارد تا 7 سال که قوای داخلی تا اندازهای رشد یافته که ظرف عقل و رشد فکری باید به کمال برسد ، پس تحت تعلیم و تربیت علم ظاهری قرار میگیرد (به مدرسه میرود).
نکته مهم اینکه : اگر به اطراف خود نگاه کنید همین لباسی که پوشیدهایم ، علم است یعنی نور! همین غذایی که میخوریم از بدو تولیدش تا طبخش همه با علم است یعنی نور! همه وسائلی که استفاده میکنیم همه در تولید و طرز استفاده علم است یعنی نور! راهی که طی میکنیم تا به مقصد برسیم با آدرس است یعنی نور!
اخلاق و ادب ، علم است زیرا در علمِ اخلاق و علمِ ادب باید قرار بگیریم تا مؤدب به آداب شویم یعنی نور!{ جالب است که عدد ابجد کلمه ادب=7 . که آسمانها 7 طبقه و زمین 7 طبقه است ، هفته 7 روز است و یک سال 52 هفته که برابر با عدد ابجد کلمه حمد است(که 7 آیه دارد) و برابر با عدد ابجد اسم مؤدب است!}
بنابراین میبینید که همه عالم در علمِ ادب غرقند و تمام گردش در سال کامل میشود که آن هم مؤدب به حمد الهی میباشد! پس تمام نظم هستی در حمد خداوند یکتا غرق است و همه بدون ذرهای بیادبی به تمام و کمال ، حامد و فرمانبردار خداوند هستند. پس همه در نور ، غرقند و خداوند کریم در آیه 35 سوره مبارکه نور میفرماید : الله نور السموات و الارض.
خوب دقت کنید! سیّد همه رنگها ، رنگ سبز میباشد و وجود مبارک امام حسن(ع) ؛ سبز پوش آل پیامبر(ص) ، تجلی رنگ سبز است. و خداوند کریم ، حیات و سبزی و سلامت و بینقص بودن و کامل جلوه کردن و با نشاط و با طراوت و جوان بودن را در سبزی قرار داد. نکته قابل توجه اینکه پزشکان وقتی میخواهند به اتاق عمل بروند ، لباسشان میکروبزدایی شده و رنگ سبز است!
چون حقیقتِ سبز ، بی آفت بودن ِ آن است. درواقع یک پزشک اول باید خودش به نور سبز ؛ حیاتِ علمی و عملی را گرفته باشد ، تا بتواند با برداشتن آفتِ بیماری به بیماری که درواقع زرد شده ! حیاتِ سبز را اهدا کند.
*پس ببینید که چقدر زیباست که نور خورشید و ماه از نور وجود امام حسن(ع) خلق شده است! رسول اکرم(ص) در حدیثی فرمودند: ... فنورُ الشمسِ و القمرِ مِن نور الحسنِ و نور الحسنِ مِن نوراللهِ و الحسنُ أفضلُ مِن الشمسِ و القمر...{ بحارالانوار (ط-بیروت) ج25 ص16} یعنی نور خورشید و ماه از نور حسن(ع) است و نور حسن(ع) از نور خداوند است و حسن(ع) برتر از خورشید و ماه میباشد.
بنازم به کرامت پروردگار عالم و لطف و محبت بیانتهایش که هرگز مخلوقش را به خود رها نکرده و پزشکانِ معنوی جامعه بشریت را با نور سبز به بالین هدایت بندگانش فرستاده است تا انسانها در دنیا از بیماری حیوانیت به سلامت هدایت انسانیت از درون برسند تا هم دنیا و هم آخرت سبزی داشته باشند.
خداوند کریم در آیه 201 سوره مبارکه بقره میفرماید: ... ربّنا آتنا فی الدنیا حسنةً و فی الآخرةِ حسنةً و قِنا عذابَ النار {خدایا ما را از نعمتهای دنیا و آخرت بهرهمند گردان و از شکنجه و عذاب آتش دوزخ نگاهدار}. این ذکر ، تجلی حیات و بهترین دعای سبزی است که خداوند به بندگانش آموزش میدهد؛ که بخوانند و بخواهند و بفهمند و تعقل کنند تا برسند.انشاءالله