لب الالباب (راز حروف)

عرفان ابجدی حروف

لب الالباب (راز حروف)

عرفان ابجدی حروف

لب الالباب (راز حروف)

بسم الله الرحمن الرحیم

بنام پروردگار که سرّ اسماء اعظم خود را با سه حرف "الف"، "س" و "م" (اسم) فاش کرد. که عدد ابجد این سه حرف "101" است و از مجرای ولایت "با" و رسالت "سین" ظهور دارد (بسم).

بنام مولایی که در عین "غیب الغیوبی" ظاهر و در عین "ظهور" غایب است، و با صفات "رحمان" و رحیمش" کل نعمتهایش را بر ما منت نهاد.
ع شفائی



هدف از ایجاد این وبگاه، رسیدن به معرفت مولایمان، پروردگار عالم و ائمه معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) و حقایق و معارف قرآن است.
در این راه همواره، آن بزرگواران مددرسان بوده و با دست غیبی راه صحیح را گشوده اند و عنایاتی بسیاری به دست آمده است.

عنایت شود: نشر و استفاده نا صحیح از مطالب بدون ذکر منبع، شرعا صحیح نیست.

برای تهیه کتاب های مجاز منتشر شده توسط نویسنده و مولف مطالب فوق، میتوانید با شماره زیر ارتباط برقرار نمائی

09308839373 لطفا در ایتا یا واتزاپ پیام ارسال فرمائید





عرفان عدد صفر تا ده (بخش دوم)

جمعه, ۱۷ دی ۱۴۰۰، ۰۵:۰۲ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

سرّ عددی تولد حضرت رسول اکرم(ص) و امام صادق (ع)

وجود مقدس رسول اکرم(ص) و امام صادق (ع) در روز 17 ربیع الاول بدنیا آمدند. این دو تولد در واقع جان و حقیقت سرّربیع است. 17 = جایگاه عددی حرف(ف)است یعنی آقا رمزی از عالم فوز است با جلوه ی عدد 17 که برابر تعدادرکعات نماز در شبانه روز و سرّعدد 7روی 10است. ایشان سبع مثانی (7 تا2 تا=14 تا) هستند یک 7 خودش و یک 7 فرزندش امام صادق(ع) که به عدد7 بدنیا آمد(یک خودش+6ذریه دربطنش) پس در واقع 7 باطن رسالت و7 باطن ولایت میشود سبع مثانی. عمر مبارک رسول اکرم(ص)وهمچنین امیرالمؤمنین علی(ع) در دنیا 63سال بود که جایگاه عددی کلمه(اربعین) برابربا 63است و عدد ابجداربعین =333 که جمع ارقام آن 9میشود(9=3+3+3) و جمع ارقام 63هم 9میشود(9=3+6)همان سلطان اعداد. دیگر اینکه 63برابر با جایگاه کلمه(فاروق)است و فاروق اکبر ،آقا امام علی(ع)صاحب ذوالفقار است"لافتی الاعلی لاسیف الاذوالفقار" 

این یکی از اسرار سنّ مبارک آقاست. برای امّت و شیعیان ،همین بس که هرچقدر هم علمی به وجودشان نداشته باشند اما  ببینند که طیّ مسیرعمرمبارک این عزیزان در دنیا برای امّت وشیعیانشان پاک کننده و تطهیر کننده است،ایشان در ربیع بدنیا آمدندودر جایگاه حروفی اربعین در ذیقعد40 و طهارت به شهادت رسیدند.

باری حضرت رسالت پناه(ص)که کلّ نور اند ودر وسط آسمان رسالت با کلّ نور بصورت کل به زمین تابیده و کلّ ظلمات، بوجودش رخت بربسته وایشان آشکار کننده کلّ مظاهرِاسمائی و برکات صفات و توحید ذات اقدس الهی است.ایشان کسی است که در وقت تولدش هیچ سایه ای نماند وعالم را به کلّ نور خود تا قیامت منور کرد که شعاع این نور ،هشتمین معصوم امام صادق(ع) است که کلّ عالم اسلام را به شعاعِ صدق نبوت به گنج ولایت منور فرمود(در علم نجوم آمده که 8دقیقه نوری  طول میکشد تاشعاع نور خورشید دنیا به زمین برسد)پس با وجود امام صادق(ع)که معصوم هشتم هستند، کلّ نورِ پیامبر اکرم(ص) کاملاٌ خود را به ظلمات ارض نشان داد و ایشان رئیس مذهب شیعه نام گرفت.این یکی از اسراری است که روز تولد وجود مقدس امام معصوم(ع)باید با روز میلادجدّبزرگوارش پیامبر(ص) یکی باشد.

نمایش عدد ده در اوّل سال قمری ____ سال قمری با ماه محرم یعنی ماه حرام شروع میشود وبا دهه ی عاشورا آغاز میشود. ماه حرام یعنی حرمت داردودر این ماه جنگ ومقاتله نباید باشد و هیچ کس برای دیگری مزاحمت نداشته باشد،قصاص دیه 2برابر ماههای عادی است،ماه عبادت است ، درواقع سال با یک ماه امن شروع میشود.

در احکام ماشیعیان است که هرگاه به جایی مسافرت کنیدهنگامیکه از مقدار ترخص بگذرید  نمازشما شکسته میشودو روزه هم باطل میشودمگراینکه در آن مکان ده روزِکامل نیت کنید که بمانید(قصد 10 روز شود)درواقع بااین نیت ، این مکان وطن قرار میگیرد،حال اگرتا6ماه (سرّعدد6خواهد آمد)آنجا اقامت کند میتواندآنجاراوطن خودقراردهد. پس پایه ی وطن شدن ،قصدِده روزتمام است.

حال اول سال قمری وارد دهه ی عاشورا میشویم و اکثرِشیعیان این ده روز را به خیمه های اباعبدالله الحسین(ع)میروند یا در منزل ِخود ده روز پرچم و پارچه ی سیاه عزای آقا را میزنند. پس سال قمری با عدد 10 که همان گنج عشر است شروع میشود.خلاصه از اول سال در دهه ی وطن بودنِ خیمه ی اباعبداللهی قرار میگیریم که خودِ ایشان 10 است ودر روز دهم محرم عاشورا را بپا میکند .

تذکر:درواقع بدون اینکه کسی به این مهم توجه داشته باشد، خداوند متعال یک توفیق عالی به بندگان مؤمن خویش میدهد. دشمنان اباعبدالله (ع)امنیت محرم را شکستند و ملعون شدند اما یاران آقا به امنیت الی یوم القیامت رسیدند،پس رسیدن به وطن و دهه را دریافت کردن به معنی به جایگاهِ امن رسیدن است.

درسی از سیاه پوش کردن در ودیوار وسیاه پوشیدن برای عزای امام حسین(ع)

در عالم دو رنگ است که کامل است و همه ی رنگها را درخود داردیکی رنگ سفید که متعلق به رسول اکرم(ص)است و خصوصیت این رنگ اینست که آنچه در خود دارد عبورمیدهدمثل لباس سفید(درتابستان باعث خنکی میشود و حرارت را از خود دفع میکند. دیگر اینکه رنگ سفید کثیفی را بخوبی نشان میدهد)حقیقت این باطن همان ظرف قابلی است که کلّ قرآن مجید دفعتاٌ در آن نازل شده است و ایشان بتدریج به امر پروردگارعالم این گنج را برای مردم ظاهر کردند.

نکته مهم: صفحه ی لوحی که آینه ی جلوه دهنده ی کلّ مخلوق است یعنی همان 4روی ده در واقع جلوه ی سبوحیّت و قدّوسیت پروردگار عالم است . شاید بتوان گفت سفید محض است که متجلی شده نور میباشد،در واقع حضرت نور مبارکش سفیداست.

اما رنگ دوم سیاه است وسیاه هم حامل کلّ رنگ است با این تفاوت که سیاه جذب کننده ی همه رنگها و حرارت است (از رنگ سفید؛پیامبراکرم(ص)میفرماید:حسین منّی وانا من حسین).

زیبایی قمر یعنی ماه یکی این است که همانطورکه در موقع شب در آسمان نمایان میشود و درظلمات لیل نورش مهتابی است یعنی سفید. ولایت هم در دنیا قمرِروشن کننده آسمان اهل دنیا است و راه راست را به انسانها نشان میدهد(با کهکشان راه شیری خانه خدا را به مسافرانش راهنمایی میکند). دوم اینکه ماه نور خود را از خورشید جذب میکند در واقع خودش بخودی خودنور ندارد. سوم اینکه ظرف قمر قابلیت جذب نور را داردزیرا خودش تاریک وسیاه است. اما به اذن خداوند متعال در طول ماه مقدار جذب نورش ونورافشانی آن اندازه دارد،14روز طول میکشد که ماه بصورت هلال ظاهرمی شودتا بدر کامل شودو 14روز طول میکشد تا ماه بصورت کامل از آسمان محو شود. در حقیقت هر ماه 3دهه میشود که هر کدام جلوه ای از سرّ (4روی 10وسرّ الف به عدد ابجد 111 است). دهه ی وسط در همه ی ماهها دهه ی فجراست. یعنی دهه ی نورانی و در سه شب از شب سیزدهم تا پانزدهم لیلة البیض نامیده میشود.امروز عالم در انتظار لیله البیضِ عالم ؛سرورمان امام زمان(ص)است زیرا ایشان معصوم چهاردهم هستند و سرّالاسرار عدد و علم و حقیقت چهارده هستند. پس ظرف قابل ماه ،تمام انوار مشرق خورشید که نورش زرد است را به کمال جذب میکند و در سیاهی لیل دنیا آنچه را جذب کرده امام راه میشود و به تمام انوار جذب شده هدایت میکند  و راه گم کرده ها را مهتابی با نور سفید میکند تا اصل حقیقت وجودشان را از ظلمت درونشان (یعنی حیوانیت)بیرون آورده وبه آنها قدر یعنی حقیقت انسانی می بخشد.

خداوند متعال در سوره مبارکه فجر قسم یاد میکند ولیالٍ عشر(آیه2)قسم به شبهای دهگانه .سرّ وجود مبارک خانم دو عالم فاطمه زهرا(س)،حقیقت لیل (شب)است و او قائم بر لیل است چنانکه پاهای مبارکش ورم میکردو هرگز شبی را در عمر مبارکش نخوابید.امیرالمؤمنین(ع)وقتی بدن مطهرش را غسل می داد گریه میکرد ومی فرمود:فامالیلی فمسهد یعنی ای کسی که شب لیل رابرپاداشتی و احیاکردی و قائم برلیل بودی هرگز نخوابیدی (چشم برهم نگذاشتی). فقط ایشان در دنیا حامل 10 یعنی عشر عالم است(زمانی که حمل امام حسین(ع)راداشتند) پس خانم جذب کننده تمام انوار سرّالاسرار الهی به عالم سفل دنیاست و اوست که واسطه خلقت ،امّ الائمه(ص)،امّ ابیها(ص)، امّ النبیین(ع)،امّ المؤمنین و در واقع مغرب افول انوار رسالت و ولایت است. خانمها هم حقیقت سکون هستند که درواقع سکون حقیقت بهشت است(یعنی الف وجود)پس هر خانمی به تبع از خانم فاطمه زهرا(س)میتواند برای خود وخانواده اش حقیقت سکون واقعی را در خانواده برقرارکند یعنی جذب کننده انوار هدایتی ولایت ورسالت باشد پس میتواند مربی خوبی برای فرزندان باشد که برقرار کننده ی هم ظاهری وهم باطنی بهشت است. در خانواده بهشت زیر پای مقام مادر جای میگیرد. حضرت رسول اکرم(ص) فرمود:بهشت زیر پای مادران(واقعی)است.

پس حقیقت سال قمری به ثمر رساندن سال شمسی است. امام حسین(ع)با نور مبارکش ظلمات را با لباس سیاه نمایش داد که باید هر آنچه اوامر الهی است (در ابتدای سال قمری در دهه ی اول این ماه)بعنوان وطن شدن_ مُحرم شدن و مَحرم شدن،همه را جذب کنیدوباسوز قلبی و گریه دانه های کاشته شده ی عملتان را آبیاری کنید و با اشک چشمانتان آفات عمل خودرا شستشو دهید. درحقیقت در این دهه به گنج 4روی دهِ تمام سال میرسید.

اگر چهارده رابه حروف بنویسیم عدد ابجدش4215 میشود که در جمع ارقامش12 میشود(12=5+1+2+4) و آقا امام زمان (ص) امام دوازدهم و معصوم چهاردهم هستند. اما جایگاه عددی چهارده 66 میشود که برابر با عدد ابجد نام مبارک الله جل جلاله است ،پس چهارده چقدر زیباست که با قرار گرفتن در جایگاهش به خالق یکتایمان الله جل جلاله میرسیم .انشاالله

در سال شمسی که با سیزدهه شروع شد با شادی و تنوع رنگها و نور خورشید ظهور پیداکرد اما سال قمری در لیل و درحقیقت گریه و سیاه پوشیدن و عزاداری شروع شد ، در واقع دنیای سفل که لیل است تاریک خانه ثبات تصویری است که در حقیقت سال شمسی به عرصه ی ظهور می آید. پس با تابیدنِ نور مهتاب که سفیداست همه ی رنگهای روز را در سیاهی لیل که جذب کننده است منعکس و ثابت میکند و الی یوم القیامت حقایق از این صفحه پاک نمیشود که تصویرش متحرک ودارای صدااست .

بنابراین نور مهتاب شفای خیلی از بیماریها مثل زردی و باعث رنگ وطعم ومزه گرفتن همه ی میوه ها و درختان است و در لیل همه ی بزرگواران معصوم (ص) در دنیا متولد شدند ،حضرت موسی(ع)به کوه طور سی شب دعوت شد و بعد پروردگار عالم فرمود ده شب دیگر اضافه کن تاچهل شب تمام شود(آیه 142سوره مبارکه اعراف:"وواعدنا موسی ثلثین لیلة و اتممناها بعشرفتم میقات ربه اربعین لیلة . . ."  ) ، حضرت رسول اکرم (ص) در شب به معراج دعوت شدند(آیه 1 سوره مبارکه اسرا:"سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجد الحرام . . ."  ) و خلاصه قدر در شب نازل شدیعنی لیله قدر درشب است(سوره مبارکه قدر:"انا انزلناه فی لیلة القدر وما ادراک ما لیلة القدر ..." )

پس لیل به منزله حقیقت سکون است چون ظاهراٌ شب وقت استراحت و آرامش گرفتن است،هر کس در روز هرجاکه باشد میخواهد در شب به منزلش برود ووقت خواب دوست دارد که چراغ را خاموش کند(تاریک باشد) و چراغ بدنش که چشمانش است را میبندد و خلاصه پروردگار عالم سرّسکون را خواب و تاریکی قرارداده که لیل یکی از آیات اوست تا وجود انسان به آرامش کامل برسد تا در روز فعالیت فردا را به خوبی انجام دهد و رزق حیات فردایش رااز رزاق عالم جذب نماید و این خود به نوعی قدر است تا هر کس چه بخواهد و چه نخواهد و ظرف وجودش را گیرنده چه غذایی بنماید که خداوند این نوع قضا را برای که میزند که خیلی معنی دارد.    

پس به حقیقت،ازعدد 10 که کلّ برکات اسرار از عالم اسرار تا عالم سفل است در زمان دهه ی اول محرم به لطف و فضل پروردگار عالم پرده برداری میشودوبه برکت اباعبدالله الحسین(ع)به انسانها عنایت میشود.

درواقع دراول سال قمری پروردگار عالم  به بندگانش هِبه (بخشش) میدهد که تا آخر سال ،خود را به ذیقعد  انسانیش برساند (شاید هم تاآخر عمروالی یوم القیامت). در حالیکه سال قمری است اما همانطور که ذکر شد امام حسین(ع)هم محورِسال قمری و هم محور سالِ شمسی است.

گنج عشر در شب یلدا

همانطور که میدانید این آداب و رسوم که ظاهرا ایرانیان از آن پیروی میکنند در واقع گرفته شده از کتاب آسمانی اوستاست که پیامبر بزرگوار حضرت زرتشت آورنده این کتاب آسمانی است .

بنابراین تمام نامگذاریها وآداب و رسوم صحیح دلیل بر اینست که ما ازظاهرامورات دنیوی به بواطن وزیباییهای آخرتمان برسیم و ریسمان بندگی خودمان را برای پروردگار کریم که محکمترین ریسمان (حبل الله ) است ببندیم وفقط بنده او باشیم . بنابراین مبحث زیبای این درس به حروف و اعداد رموز زیبای معارف را برای ما میگشاید . عدد ابجد کلمه یلدا 45 میشود که برابر با اسم مبارک آدم علیه السلام است (9=5+4) امیدوارم خوب فکر کنید تمام دنیا که مقامش نسبت به تمام عوالم ، اسفل السافلین است و لیل خوانده شده که تا حدودی در این درسها توضیح داده شده است .

در واقع تمام عمر دنیا یک شب است که طولانیست که اگر به قدر آن برسیم ، میوه اش آدم شدن میباشد چون در جان وجودش خداوند کریم آدم را به انسانها عنایت فرمود پس ما باید به آدمیت خودمان برسیم . خیلی درس است که آدم (ع) ، انسانیست که اول بدنیا آمده(به درس کلمه اول رجوع شود)پس منظور اینکه باید به آدمیت خودمان یعنی به اول شدن و مراتب آن که تمام حقوق انسانیمان است برسیم تادر دنیا برنده و شاگرد اول از طرف خداوند باشیم ، شاید او مارا قبول کند .

جایگاه عددی کلمه یلدا در حروف الفبا 27 (9=7+2) میشود که 27 جایگاه کلمه سجده است که انسان فقط در مرتبه اطاعت محض یعنی سجده واقعی به امر خدا ، آدم میشود .

اما چرا دنیا شب (لیل) معنی شد ؟ خداوند کریم میخواهد که انسان تعالی پیدا کند و به کمال وحدت در توحید ناب به قرب ذات اقدسش برسد .پس باید خودش لباس ظلمات را به عمل خالصانه از بدن انسانی بیرون کرده و به لباس نور که همان اسم مبارک مومن است مزین شود .

یکی از اسراری که حضرت آدم (ع) و حوا (س) در وقت آمدن به زمین لباس بهشتی از بدن مطهرشان بیرون آمد این بود ؛ حالا که در دنیای ظلمانی قرار میگیرند باید لباس نور را با عمل دوباره برای خود تهیه کنند . تمام هدف آمدن انسان در دنیا برای رسیدن به معرفت الهی بوده است و آنهم میسر نمیشود مگر به شناخت خودش که پیامبر بزرگوار حضرت محمد (ص) میفرماید : "من عرف نفسه فقد عرف ربّه" . پس به تحقیق برای شناخت ربّت باید اول خودت را بشناسی . اگر بخواهیم خودمان را بشناسیم پس باید ظلمات حیوانی را شناخته و آنها را کنار بزنیم تا به نور برسیم . خداوند کریم که خود خالق بندگانش است ، رسول و نبی و اوصیاءآن بزرگواران را فرستاد و کتب آسمانی به برخی از ایشان عنایت فرمود تا مردم تحت ربوبیتشان بتوانند خود را شناخته و به وظایفشان آشنا گردند و بنده خالص خداوند شوند .

خداوند کریم اگر یکباره میخواست حجابها را کنار زده و خودرا معرفی کند ، هیچکس طاقت نداشت و همه در انوار معارف او میسوختند و ذوب میشدند و هیچگاه خالص از ناخالص جدا نمیشد .

 پس به حکمت آن کریم در لیل دنیا اینطور راه را برایمان گشود که در پوشش حجاب (به وسع ضعیفمان ) از نور ولایت و رسالت و کتاب آسمانیمان بتدریج استفاده کنیم تا اگر او به ما توفیق دهد بتوانیم رشد کرده واز ظواهر به باطن حقیقت وجودمان پی ببریم .

همانطور که یک دانه وقتی میخواهد سبز شود ، باغبان آنرا به وسعش که دانه چه مقدار باید زیر حجاب خاک قرار بگیرد ، تغذیه اش میکند ودر معرض نور و آب باندازه کافی میگذارد و زمینه رشدش را فراهم میکند تا دانه کم کم خود را بیابد و بخواهد که از زیر ظلمات خاک بیرون آمده وبه تعالی و کمال خویش برسد وسبز وبارور شود . حال خوب فکر کنید این دانه اول نیاز دارد که ریشه داشته باشد تا ساقه دار شود ، ریشه یعنی احتیاج به فهم و درک موقعیت و نیازهای خودش تا بشناسد که چه میخواهد و آنگاه دست نیاز یعنی ساقه اش را از درون خاک به طرف باریتعالی بلند کند و از خداوند بخواهد که اورا از ظلمات به نور برساند .

حال ببینید یک دانه مثل گوجه فرنگی ، باغبان 2 سانتیمتر خاک روی آن میریزد زیرا گیاهی است که تا شش ماه سال به باروری و میوه و حتی رب شدن میرسد ، اما یک گیاه مثل گردو ، باغبان باید 20 سانتیمتر خاک رویش بریزد ، زیراآن میخواهد درخت شود وبعد از هفت سال بارور گردد ، تازه چوب آن مورد مصرف انسانها بعنوان بهترین چوب در وسایل خانگی میباشد و میوه اش خشکبار است که تداوم عمرش زیاد و مغذی وروغندار است که از بحث ما دور است.منظورم اینست که این گیاه باید زحمت بیشتری را متحمل شود تا ظلمات را بشکافد و به باروری برسد .

انسان که اشرف مخلوقات است و اشرف همه ی مقامات و منزلتها برای اوست و خداوند تاج کرّمنا به وی عطا فرموده و اورا مخصوص خود دانسته و ابدی و ازلی و جاودانه کرده و در پیشگاه خود اورا به مقام قرب میبرد، پس باید خیلی زحمت بکشد تا در این عمر کوتاه دنیا ، حجابها را کنار زده تا سبز شود و به باروری دانه انسانی خود در مقام و منزلت وشانی که خداوند کریم به او داده برسد .

عدد ابجد حجاب برابر 14 است و در قرآن کریم آیات حجاب در 14 آیه مبارکه نازل شده است . با همین عدد کسانی که درس را خوانده اند ، متوجه میشوند که هدف خالق یکتا پشت این عدد پنهان است ، 14 همان گنج 4 روی 10 و حقیقت رسیدن به دهه ی طهر است ( همان گنج وجود) خوب دقت کنید آیا غیر ازاین است که در لیل دنیا آمدیم باید این حجاب بندگی را به جان قبول کنیم زیرا این حجاب نور است تا بتوانیم ظلمات را بشکافیم . این حجاب گنج بندگی است و خداوند کریم در سوره مبارکه نور (سوره 24 جزء 18) که یکی از اسامی قرآن هم نور است ، اولین آیات حجاب را به پیامبر بزرگوار میفرماید ، آیه 30 :" قل للمومنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم ان الله خبیر بما یصنعون" .

بگو به مردان مومن چشمان خودرا از آنچه حرام ( زنان نامحرم ، پول ، مقام ، شهرت ، و ...) است بپوشانید و فروج ( نفس حیوانی از هر لحاظ ) خودرا از گناه حفظ کنید این برای آنان پاکیزه تر است ، قطعا خداوند به آنچه که صنعت خودش است آگاهتر است .وهمینطورآیه 31 خطاب به زنان میفرماید.

ترتیب نزول این سوره مبارکه 102 است . عدد 102 برابر با اسم مبارک (اعلا ) خداوند کریم است و جالب است که جایگاه عددی آن برابر 30 میباشد . این سوره مبارکه در عدد 18 که تمام منازل دنیاست و جمع ارقامش (9=8+1) بلوغ اعمال است که باید به نور برسد و از حقیقت 9 جاری میشود .

دیگر اینکه عدد ترتیب نوشتاری آن 24 است که تمام یک شبانه روز 24 ساعت ، که تمام عمر دنیا و آخرت شد یک لیل دنیا و یوم آخرت و در دو حقیقت 12و12 است .

سوم اینکه آیه مبارکه حجاب 30 است که عدد 30 در جایگاه تعالی پیدا کردن از ظلمات به عالم نور و از عالم سفل به عالع اعلا و از کثرت به وحدت رسیدن است زیرا عدد ابجد کلمه یک میشود 30 (30=20+10) .

عدد ابجد کلمه نور 256 است که جمع ارقامش 13 میشود (13=6+5+2) و 13 جایگاه حرف م است که عدد ابجد حرف م برابر 40 است . پس هرکس به نور رسید یعنی به طهارت رسیده وهدف خلقت خودش را دریافت میکند درحالیکه در همین سوره مبارکه نور خداوند کریم در آیه 35  (معروف به آیه نور ) میفرماید :

 الله نور السماوات والارض مثل نوره کمشکوة فیها مصباح المصباح فی زجاجه الزجاجة کانها کوکب دری یوقد من شجرة مبارکة زیتونة لا شرقیة و لا غربیة یکاد زیتها یضیء ولو لم تمسسه نار نور علی نور یهدی الله لنوره من یشاء و یضرب الله الامثال للناس والله بکل شیء علیم .

پس خداوند در آیه حجاب فرمود تو صنعت من هستی و من میدانم چگونه به رشد وتعالی میرسی تا مرا بشناسی که من نور آسمانها و زمین هستم نه اینکه ظاهر نور را ببینی چون هرچه نور در دنیاست با ظلمت است و رنگ آن جسم نور است اما حقیقت نور خداست که در وجود ائمه (ص) که خلیفه های خداوند روی زمین هستند و قرآن که نور است و آیات نورانیش انسان را به حقیقت که اوست هدایت میکند و این حقیقت نور است که بدون ظلمت و هرگز خاموش نمیشود و انسان باید به این نور برسد ، جالب است جایگاه عددی نور میشود 40 ، یعنی به طهارت و اربعین رسیدن ، یعنی سبز شدن ، بهاری شدن ، بارور شدن و به تمام حقایق و نتایج خلقت وجودی یعنی به اناالحق شدن و رشد کمال انسان شدن رسیدن است . اللهم الرزقنی

اینجا شیعه میشویم و انشاالله به رضای قلب مولایمان و زیارت حقیقی او واصل میشویم .

حال ببینید خداوند ، عزیزخودرا که دردانه و یگانه است ، فاطمه زهرا(س) سیدة النساء العالمین را نام زهرا داد یعنی درخشنده و نورانی ، واورا به سن هجده سال عطا فرمود و در بلوغ نه عالم اورا برای گرفتن حجاب انتخاب نمود ، چادر او نور شد و طهارتش حجت . صدق او کبری و عصمتش هم کبری است که او بتول عالم است و امّ ابیها ،امّ صدیقین و نجبا وامّ الائمه وامّ الانبیا . در قسمت اسم مبارکش در عدد نه توضیحات کامل است مرور کنید .

پس خانمها بدانند که عدد 14 حجاب مقامی است که در قیامت همه به آن غبطه میخورند که حقیقت بهشت آنروز از پس آن نمایان میشود ، پیامبر اکرم (ص) فرمودند : بهشت زیر پای مادران ( مؤمن ) است . عدد 14 جایگاه حرف (ن) است و حرف (ن) پشت همه حروف کار میکند و به آنها معنی و ظهور میدهد .بیاییم بنده خوب خدا شویم . انشا الله

 شب یلدا یعنی ماه نهم که ماه آذر است در بلوغ خودش میوه ی ده را به همه ی ما میدهد و باروری سال آینده در حمل زمستان به عدد چهارمین فصل سال،  ذخیره بنده میشود.پس به عدد نه در باطن ده ، حلول تولدی در ظهوراست که آن شب را چله میگویند. یعنی درواقع گنج حمل،همان 4روی 10 است که به عددابجد کلمه(دی) که عدد ابجدش 14 میشود(14=10+4) در دنیا خداوند کریم در شب یلدا به همه مخلوقاتش هدیه میدهد تا همه مخصوصا انسان شب یلدا را بفهمد؛ کمال به انسانیت رسیدن و آدم شدن را به عدد ابجد کلمه یلدا که 45میشود وآنهم برابر عدد ابجد کلمه آدم است را به او میدهد. در واقع ماه نهم (آذر) بار خود را بسلامت ماه ده ، فارغ میشود.و گنج 4روی 10دی را به همه ی انسانها هدیه میدهد. این شب را میفرمایندکه خداوندمهررابه انسانها،کامل عنایت میکندچراکه اول پاییزماه مهربود(وشب یلدا پایان پاییز است).

حال خوب دقت کنید ، همانطور که میدانید انسان در بلوغ هفت به مدرسه میرود و توفیق یادگیری و زیر دست استاد نشستن و تربیت شدن را میگیرد. چنانچه ماه مهر هفتمین ماه سال است وبا خودش مهر واقعی را می آورد، در حالیکه بچه ها از دامن مهر ظاهری مادرشان جدا میشوند وپدر ومادر با محبت واقعی پول خرج میکنند و زحمت میکشند وبا اینکه برایشان سخت است فرزند را از خود جدا میکنندتا او به باطن محبت آنها یعنی تعالی پیداکردن و یافتن خودش ،راهش وآینده اش برسد.

و خداوند کریم در شب یلدا بهترین محبت خودش را برای بنده اش در بلوغ نه وارد ده یعنی 19 از گنج 14را به چله ی اول به انسانهاهدیه میدهد تا از خواب زمستانی دنیا بیدار شوند، برخلاف تمام مخلوقات ،چه نباتی وچه حیوانی که به خواب زمستانی میروند او در شب یلدای دنیا بر عکس نفس حیوانی ورشد گیاهی خود ، زنده وبیدار شود.ازحضرت مریم(س)پس از وفاتشان پرسیدندکه باز هم دوست دارید به دنیا برگردید؟ خانم(س)فرمودند:آری،دوست دارم شبهای بلند زمستان را شب زنده داری کنم و روزهای بلند تابستان را روزه بگیرم .

سه تا چله در زمستان قراردارد. یکی را خداوند به انسانها هدیه داد(شب اول ماه دی؛شب چله ) و دو چله دیگر یکی کوچک و یکی بزرگ ؛ اول دی تا ده بهمن ( چهله کوچک) وتا بیست اسفند (چهله بزرگ ) قرار داد. اما از 20 اسفند تا فروردین یک 10 است که اتممناها بعشر تمام سال ، از حالی به حالی شدن ، از مرده شدن به زنده شدن و از خشکی به تری رسیدن و از زمستان به بهار همان گنج 4روی 10 و دهه ی طهر تحویل سال میکند و اربعین را برای همه جاری میسازد.

هر سال 4 فصل دارد اما فصل بهارکه ربیع است کلّ عدد 4روی ده بارورمیشود. بقیه فصلها بستگی به بهار دارد(سالی که نکوست از بهارش پیداست). عددابجد کلمه ربیع =282 است وجمع ارقامش 12میشود(12=2+8+2) که هر سال 12 ماه داردوجمع ارقام 12برابر3 میشود که هر فصل 3 ماه دارد . سال شمسی 365 روز است که14=5+6+3 .سال شمسی با سیزدهه شروع میشود.درواقع حقیقت عدد13 است که همان 4=3+1 است و جایگاه عددی حرف(م) که عدد ابجدحرف(م)=40 است.

پس نتیجه میگیریم سالی که اول آن با بهار شروع میشودوبا عدد سیزده یعنی حقیقت ربیع ظاهر شده و رحمت الهی از جان ملکوت خلقت در سرّطهارت40 ظاهر میشود،تا آخر سال درحقیقت ربیع است. هر چه بهار سال پرباران تر باشد بقیه سال بارورتر میشود!

نکته مهم،توجه توجه!بندگان خدا! در زیر بارش رحمت طهارت الهی 4روی 10 سال شمسی کفران نعمت نکنید و عید واقعی را برای خود بپا کنید . بقول امیرالمؤمنین علی(ع) که میفرمایند:"روزی که گناه نکنید آن روز عید است".

شروع سال شمسی از نظر گنج ده

سال شمسی با سیزدهه آغاز میشود و 365روز دارد وشامل 4 فصل است که هر فصل 3 ماه دارد.اگر ارقام 365 را باهم جمع کنیم 14 میشود( 14=5+6+3)در واقع گنج 14 است از ظهور 4فصل ، که اگر یک تا 4 را با هم جمع کنیم همان باطن 4روی 10 یعنی 14 و حقیقت عشر(10 =4+3+2+1)بدست می آیدکه کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا میشود.

شروع عدد 13 از همان گنج احدیت پروردگار عالم همه ی زیباییها را به عدد سال به بندگانش میدهد.عدد ابجد کلمه سال برابر 91 (91=7×13) است که جمع ارقامش 10 میشود(10=1+9)اما 91 برابر عدد ابجد کلمه کامل و عدد ابجد کلام هم است ولی در جایگاه عددی باهم تفاوت دارند ، چنانچه کلمه سال در جایگاه عددی میشود 28 و عدد 28 برابر تمام حروف کلام خداوند در قرآن کریم (28 حرف الفبای عرب)است.اگر ارقام 28 را با هم جمع کنیم 10 میشود( 10=8+2)و جمع ارقام 10 برابر یک میشود (1=0+1) و اینجا تمام کثرات به وحدتِ وجودِ ذات اقدس احدیّت برمیگردد و در ضمن عدد ابجد یک (30=20+10) 30 را به ما میدهد ، که هر ماه 30 روز و هر فصل به 3ماه که پایه ی عدد 30 است، ظهورپیدا میکند. وحدوداًهر فصل 90 روز میشود که عدد ابجد حرف (ص) برابر 90 است و همچنین (میم) که هر فصل به انتقال فصل دیگر قلب به میم میشود(90=40+10+40).

عدد هرماه سال که 30 روز است برابر حرف (ل)؛ مجرای توحید و ملکیت باریتعالی و حقیقت سرّ لا اله الا الله است.جایگاه عددی حرف (ل) برابر 12 است که سال 12ماه دارد،چه سال شمسی وچه سال قمری که رویهم 12و12 برابر 24 میشود که یک شبانه روز 24 ساعت است( 2تا 12تا) در حقیقت ما دائماً در مجرای توحید و حمد پروردگار عالم و در وحدانیت یک ،غرق هستیم .

پس سال شمسی با شروعش به عدد 13 جایگاه حرف (م) که عدد ابجدش برابر40 است با طهارت و تسبیح و تقدیس پروردگار عالم و عبادت تمام مخلوقات،احیاء عالم را ظهور می دهد، چنانچه آسمان نزولات خود را بصورت باران بهاری که یک قول بمعنی نیسان است یعنی از نیستی به هستی آورنده وبیدار کننده ی خوابها و بیاد آورنده ی فراموشیهاست وبا خود عید را می آوردو در حقیقت نو،زده میشود و نوروز از راه میرسد واز جان نوزده حرف  بسم الله الرحمن الرحیم میگذرد وبا خود حیات طیب همه ی موجودات را می آورد؛ همه ی درختان سبز میشوند و گل میدهند و میوه های خود را به شاخه ها ظهور میدهند و حیوانات از خواب زمستانی بیدار می شوند و آسمان با غرش ورعد وبرق جانها را احیا میکند. در واقع حقیقت نوزده به عدد اسم مبارک واحدیت ، از جان مخزن مکنون ومخزون نام مقدس احد به عدد ابجد13 تمام زیباییهای عالم را در آفرینش خالق هستی نمایان میکند وباب معرفت وشناخت آ ن خالق بی همتا ست وبرای چشمهای بینا و گوش های شنوا ، قیامت را تداعی می کند ویاد معاد را که تمام برگشت های مرگ به حیات است زنده میفرماید .(باطن عید)

در 19 فروردین روز شرف شمس که متعلق به آقا امام رضا (ع) است ،تشرف حقیقت نور شمس الشموس را درعدد 19 به جان رضای خدا نوید میدهد.

سال شمسی با رنگ سفید شروع می شود که همه ی رنگها را داردو چه خوب وبه وفور به تمام مخلوق زینت می دهد. .اما سال قمری با ماه محرم ودهه ی عاشورا ولباس سیاه و اشک به امامت و ولایت آقا امام حسین (ع) شروع میشود وماه حرام است.

سال قمری 354روزدارد ویازده روز از سال شمسی کمتر است ،در واقع همانطور که ماه از نور خورشید جذب نور می کند وگرد خورشید می چرخد، این 11 روز، سال قمری را در سال شمسی می چرخاند وحکمتش این است که از تمام انوار سال شمسی و در تمام فصول نور می گیرد و خود را ظاهر می کند.در واقع سال شمسی، یوم وسال قمری ، لیل است و چون سال قمری لیل است آسمان دنیا با نور قمر که از صبح تا شب از ضیاء شمس جذب نور کرده است در سیاهی شب با نور سفید نورافشانی می کند و تمام ارض زمین را برکات هدایت ظاهری وباطنی می دهد.

سال قمری چنانچه مقداری در درسهای پیش بیان شد،همه ی قلوب را بواسطه  امام حسین (ع) احیا می کند. چون لیل است ظلمات ، یکی از زیباییهایش این است که رنگ سیاه را به خود می گیرد و خداوند کره ی زمین را تاریک قرار داد که جاذبه داشته باشد تا تمام انوار اسرار در آن جذب شود. وسال قمری با رنگ سیاه و گریه وعزاداری شروع میشود ، درحالیکه سال شمسی با رنگهای سفید وروشن وشادمانی خنده ظاهر میشود حال آنکه باطن شمس قمر است.

در واقع باعث خنده ی قیامت که روز عود است وهمان رسیدن به حقیقت گریه ها و امتحان در عاشورا ی عمل سال قمری است. که اگر خداوند این نور ولایت را برای ما روشن نمی کرد ما هرگز در قیامت لب خندان نداشتیم.آنجا لباس نور ولباس آبروست ، آنجا خانه تکانی واقعی را میبینیم، آنجا جای ظهور باطن 13 در بهشت است ؛ روز ملاقات بهترین انسانهای عالم یعنی 14 معصوم (ص) است.

بین دو سال شمسی وقمری 11 روز فاصله بود(حال بماند که چقدر عدد11زیباست!)اما 11برابر عدد ابجد کلمه هووحج میباشد و دائماً درعالم، قمردر طواف شمس است و همه ی اسرار شمس ، رضای خداوندست. این عدد 11 شامل دو رقمی است که هرگز با هم جمع نمیشوندزیرا تمام عالم بین دو تا یک قرار داردو همه در طواف یک توحید هستند (انا لله  و انا الیه راجعون ، از یک خدا آمده ایم و به یک او برمیگردیم ). پس اینجا برای اینکه ما هم از نور شمس عالم امام زمان چهاردهمین نور مقدس ولایت ورسالت عجل الله تعالی فرجه الشریف  برخوردار شویم باید دائماً به گرد رضای قلبش طواف کنیم تا از رضای قلبمان به رضای قلب ایشان واصل شویم و وجود ظلمانی ما به نورمنورش روشن شود. واین حقیقت گنج عشر وجود در سال قمری و شمسی است.

در سال قمری نهمین ماه، ماه رمضان است که سید همه ی ماههای سال قمری است و تنها ماهیست که در قرآن نام مبارکش آمده است.(نکته: در قرآن کریم 365بار نام یوم یعنی روز و 12بار نام شهر یعنی ماه آمده است. خود قرآن که 30 جزء دارد و30 برابرعدد ابجد یک است(30=10+20) و این کتاب نورانی همه را به اعمال توحیدی و به قرب خدای مهربان می رساند و صراط مستقیم است.) در این یک ماه که بلوغ تمام حقیقت سال قمری است ، قرآن نازل میشود  .سوره بقره آیه 185:شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی للناس وبینات من الهدی والفرقان... . وشب قدر در این ماه است ؛ سوره ی قدر : انا انزلناه فی لیلة القدر... .

مردم در این ماه احیا می گیرند تا قدر عمر خود را دریافت کنند. در این ماه همه به مهمانی خداوند میروند و در مهمان سرای خالق یکتا ، سر سفره ی قرآن از نور وحی تغذیه میشوند و جانها از حیوانیت ازاله شده و به فطرت انسانی میرسد. (انشاالله درباره ی ماه رمضان مفصل مینویسم).حال ببینید در واقع بلوغ یک مومن در سال قمری به روزه ی واقعی ظهور داده میشود.یعنی از وقتی می فهمیم و بلوغ تکلیف شرعی پیدا می کنیم باید تا لحظه ی مرگ از گناه، روزه بمانیم .این سرّ تولد حقیقی انسانیت انسان است در جان ماه شوال که اولین روز آن عید فطر است ودر آنروز روزه حرام است.

شوال از شال می آید وبه معنی شال یعنی خلعت قبولی از جانب ذات اقدس الهی به بندگانی که به حقیقت روزه رسیده اند است. وتولد واقعی در ماه 10 سال قمری اتفاق می افتدکه روزه در آن حرام است.این واقعیت رزق حسن است که نصیب قبول شدگان میشود. امام حسین (ع) امام روزه داران ، از اول سال بندگان خدا را هدایت می کند تا از ساقی کوثر آب حیات را بگیرند وبنوشند و به حیات ابدی و طیب برسند وآن شهادت فی سبیل الله  و زیارت لقاء الله باروسفیدی است.اللهم الرزقنی 

گنج عشر در هفته

همانطور که نوشته شد در عالم دنیا از خودشناسی انشاالله به خداشناسی میرسیم واز بررسی آنچه در اطراف واکناف احوالات که از زمان ومکان وسایرچیزهای دیگر میتوانیم به حقیقت نظم آفرینش و معرفت به آن یکتای بی همتا پی ببریم   که همه ی آنچه خلق فرموده روی الفبای هستی همه متوازن و همه با نظم و ترتیب خاص است.پس همانطور که سال قمری وشمسی را در حقیقت دهه ی عشر خواندید، هفته هم جان این حقیقت را ظهور می دهد.

 عدد ظاهری هفته 7 روز است اما اگر در زیارت ایام هفته بخوانیم هر روز متعلق به یک یا چند نور مقدس 14 معصوم (ص ) است ، یعنی کلاً به 14 نور مقدس متعلق است پس درواقع سبع مثانی است.

در عالم سرّ خلقت که گنج عشر ظاهر شد، عدد 14 باطن آن بود یعنی 7تا 2تا. عدد 7 آیات مبارک سوره ی حمد است که تمام گنج قرآن در بطن آن ظهور دارد و خداوند در قرآن کریم آیه ی 87 سوره ی حجر میفرماید:و لقد اتیناک سبعاً من المثانی و القرآن العظیم ،حمد سبع مثانی است یعنی 7تا 2تاست (در درسهای قبل بیان شده است )پس ما دائماً در باطن 7تا 2تا هستیم که همان حمد الهی است. همانطور درهفت روز هفته ،هر سال 52 هفته دارد در واقع عدد ابجد کلمه ی حمد برابر 52 است پس هر هفته ی ما در هفت روز از 52 عدد حمد غرق است یعنی 7تا 2تا . اما جالب است عدد در روزهای هفته از یکشنبه شروع میشود تا پنجشنبه.روز شنبه در واقع مثل صفر قبل از یک است و روز جمعه هم جمع کل روزهای هفته است ، پس در واقع 5تا2تاست که می شود 10 که همان عدد عشر است پس در واقع 4روی 10 برابر 14،  باطن هفته است که هفته و سبع مثانی میخوانیم (خوب دقت کنید!آیا غیر از اینست که سبع مثانی یعنی 14 تا، 14 همان گنج عشر است؟! )

وقتی اسم شنبه را می خوانید نون ساکن پشت ب کلمه ی شنبه ، قلب به میم می شود وشمبه خوانده می شود.در اصل عدد 52 برابر است با نون ساکن و حرف ب {ن=50 و ب=2 (52=50+2)}.پس هنگامیکه در حقیقت حمد، می خواهیم شاکر نعمتهای خدا باشیم باید نون ساکن وجودمان پشت (ب) بسم الله قرآن قلب به میم شود. تا بتوانیم ورود در قرآن و معنی آن داشته باشیم یعنی حرف ن کاملاً صورت اصلی خود را از دست داده و به حرف م که عددابجدش 40 است تبدیل می شود.در اینجا لباس حیوانی را درآورده و مزین به صورت انسانی می شود. پس یکی از اسرار عدد حمد ست که ما در آن غرق هستیم ونادر کسی قدر شناس نعمتهای خداوند کریم میباشد. این است که در حالیکه در هفته و در 52 (حمد) هستیم به عمل هم ،حامل حمد شویم یعنی شیعه ی واقعی چهارده معصوم (ص) و راضی به رضای خداوند کریم شویم.

پس در هفته دائماً وهر روز این حقیقت را ظاهر می کند که ما می خوانیم شمبه ، یکشمبه... ، اگر ارقام 52 را باهم جمع کنیم باز 7 می شود(7=2+5). پس در حقیقت با 5روز عددی هفته ما به باطن عشر و گنج 4روی 10 یعنی 14با روز جمعه دست پیدا می کنیم ، در حالیکه جمع ارقام 14 برابر5 می شودو حلقه بندگی به آن بسته می شود. پس قدر ایام را بدانیم که همه شاهد و ناظر اعمال ما هستند و خیلی زود از ما می گذرند ما هستیم که این گنج ها را از دست می دهیم، سعی کنیم از آنها بهترین بهره برداری را کنیم. انشاالله

روز جمعه متعلق به آقا حجه ابن الحسن مهدی صاحب عصر والزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می باشد و یکی از نامهای زیبای ایشان جمعه است که ایشان چهاردهمین معصوم هستند و گنج 14 بوجودش در ظهر جمعه انشاالله بر تمام جهانیان افشا ووجود نورانیش هر چه زودتر ظهور میکند.

در ضمن وقتی عدد 52 =2+50(حمد) را خوب متوجه شوید میبینید در حالت قلب به میم نون ساکن پشت حرف ب ، حرف نون کاملا ٌ اصل ِ خود را از دست میدهد و میشود( م )، عدد ابجدحرف ( ن ) برابر50 وعددابجد حرف ( م ) برابر 40 (40=10-50) است . اینجا 10تا که عشردنیاست از آن کم میشود{ن+ب=52 وم+ب=42، (42=10-52) } و درواقع انسان پاک و مقبول رضای خدا میشود،42(م+ب) یعنی باعدد 40 طهارت وارد (ب)بسم الله سوره ی مبارکه حمد میشودکه این صورت وسیرت انسانی است واین حقیقت تمام زحمتهای انبیا واولیاء(ع) است . پس بدانیم چرا هر روز متعلق به معصومین (ص ) است!

معنی حرف (یا) در کلمه (دریا)  

در ادبیات فارسی حرفِ یا حرف انتخاب است.در ضمن اینکه عدد ابجد(ی)برابر10 است ودر کلمه ی دنیاظاهر شده که همه  انسانها در تمام ساعات عمر خود بین دوراهی قرار دارند و هر لحظه باید راه صحیح را برای خود انتخاب کنند.هرکاریاعقیده ی انتخاب شده،به یک نحو مسیرزندگی وسیرت وصورت و جهتِ تمام امور مارا در رهن خود قرار داده و انسان ساکن در انتخاب خود میشود. همانطورکه پروردگار عالم در سوره ی مبارکه مدثرآیه38میفرماید:"کل نفس بما کسبت رهینة"هرکس مرهون انتخاب خود است و باید پای انتخاب خویش پایداری کرده و به اتمام رساند.

امتدادِ این انتخاب تا قیامت کشیده میشودومسیر صراط آخرتی ما را معین کرده و حتی جایگاه ما را که در کدام قسمت و در چه درجه ای از بهشت یا جهنم هستیم ، مشخص میکند و تمامِ زحمات دنیای ما در آنجا به جایگاهِ ذیقعد خود میرسد و آنجا به هیچکس ذره ای ظلم نمیشودوهر نفسی بردارنده ی بارِخود است ؛طبق آیه 164سوره مبارکه انعام و 15سوره مبارکه اسرا"ولاتزرُ وازرة وزرَ ا ُخری ".

 پس انسان در دنیا دائماٌ در(یا)ی انتخاب خود غوطه ور است تا جائیکه در هجوم در(یا)ی انتخاب خود بصورت امواج بالا و پایین میرود و دائماٌدر حرکت  است پس ثبات انسان غیرممکن است و نمیتواندصاحب جایگاه شود و در ساحل خشکی قدم بگذارد. پروردگار عالم در قرآن کریم آیات زیادی درباره ی دریا بصورت های مختلف بیان فرموده است.که برای مثال چند نمونه ذکر میشود:

حضرت موسی(ع)وگنجینه عشر____ از جمله برای حضرت موسی(ع)سوره مبارکه طه ،زمانی که حضرت میخواست  متولد شود، فرعون دستور داده بود هرپسری که متولد شود را بکشند،حتی شکمهای بعضی از مادران باردار را قبل از وضع حملش باز میکردند و جنین پسر را میکشتند زیرا در خواب دیده بود که مرد بزرگوار و قدرتمندی می آید و تاج وتخت او را سرنگون میکند پس او میخواست مانع تولد آقا شود(شباهتهای زیادی به تولد حضرت مهدی(ص) دارد).بنابراین مادرحضرت موسی(ع)صورتِ حمل در بدن نداشت.خداوند کریم به ایشان عنایت فرمود که جعبه ی چوبی از بهشت برایش آورده شد(که آنراتابوتِ عهد می نامند) و فرمود که فرزند خود را در این جعبه بگذار و به دریا بیانداز "پس ما فرزند را به تو برمی گردانیم".  ایشان هم اطاعت فرمود و حضرت را در جعبه نهاد وبه دریا انداخت تا به دستِ خانم آسیه(س)رسید.

نامِ مبارک موسی یعنی از آب گرفته شده ، اینجا پروردگار عالم جانِ دریایِ دنیا را جلوه داد و صاحب انتخاب آسیه(س) شد که گیرنده ی این انتخاب صحیح شد و به باطن ِنیّت پاک خود رسید وبندگی خالصانه پروردگارعالم را قبول کرد.زیرا او در حالیکه ملکه ی روی زمین بودو تمام نعمتهای دنیا از جمله طلا وجواهرات ووسایل عیش ونوش و... برایش فراهم بود اما بندگی خداوندِیکتا را انتخاب کرددرحالیکه در بدترین مکان ، جایی که فرمانروایش انا الله میگفت(یعنی من خدا هستم) ساکن بود.پروردگار عالم نیز عبادت وبندگی او را به بهترین وجه قبول فرمود. پس حال خوب فکرکنید که انسان چگونه به یقین میرسد.آن جعبه که حامل حضرت موسی(ع)بود تابوت عهد نام گرفت وسالها تا زندگی مبارک حضرت داوود(ع)بود،بعد از ناشکری وگناهان بندگان به امر پروردگار به عالم غیب برده شد.

حضرت موسی(ع) درزندگی مبارکش به سرزمین کربلا رسید آنجا به یک نحو بند کفشش زیرپایش رفت ومحکم به زمین افتاد.آنگاه سر بلند کرد وگفت:پروردگارا چه خطایی کرده ام؟استغفار.نداآمد یا موسی اینجا سرزمین کربلاست وباطن برایش آشکار شد.حضرت بسیار گریست ، سلام برآقا اباعبدالله الحسین (ع)ویاران وخانواده ی محترمش داد و برقاتلین وظالمین آن امام(ع)، لعن کرد و به سلامت از امتحان عشر خود بیرون آمد و شاید اتممناها بعشر راتمام کرد.درحالیکه او یک بار در وعده گاه الهی یکبار اربعین لیله واتممناهابعشر را گرفته بود.

یک نکته مهم این است که حضرت موسی(ع)با جایگاه خشکی یقین یعنی تابوت عهد در دریا رهاشد و ایشان پیامبر اولوالعزم و صاحب کتابِ تورات است،کامل و بی نقص خلق شده و به امر خالق یکتا نزول اجلال وجود مقدسش در دامن پاک یکی از بهترین زنان زمان خود بوده که او هم به ذیقعد یعنی جایگاه یقین رسیده بود.پس جعبه یا تابوت ،محلّ خشکی یقین است. در دنیا پروردگار عالم کشتی را برای انسانها قرار داد تا بتوانند در خشکیِ کشتی ، به تمام امورِ دنیایی خود برسند و درضمن از خطرات احتمالی در(یا)ی انتخاب خود،درامان بمانند.کشتی از جنس چوب است و چوب همیشه روی آب می ماند.جالب توجه اینکه کلمه ی عرش یعنی  سقف چوبی،آن(عرش) هم روی آب است. کرسی هم از جنس چوب است. گنبد حرم مبارک حضرت رسول اکرم(ص) سبز است و جلوه ی گنبد خضرایی عرش است که حضرت(ص)،صاحب عرش وصاحب کشتی نجات همه ی بندگان خداست (البته پیامبر(ص)وائمه(ع) همگی سفینه نجات هستند)

در صلوات هر روز ماه شعبان امام زین العابدین میفرماید:همه معصومین(ص)همیشه در حال یقین هستند و هرگز بی راهه نمیروندپس همیشه درخشکی ذیقعد ساکن هستند و هرگز تنزلِ انتخاب ندارندزیرا وجود مقدس معصومین(ص)خود حقّ الیقین هستند یعنی علم الیقین و عین الیقین در مرحله ی تنزل این عزیزان است و ایشان انسانهای متقی را به انتخابِ صحیح راهنمایی می فرمایند و بندگان خدا را به ورود در کشتی نجات دعوت میکنند . در این دعا میفرماید " الفلک الجاریة فی اللّجج الغامرة یامن من رکبها و یغرق من ترکهاالمتقدم لهم المارق والمتاخر عنهم زاهق و اللازم لهم لاحق" یعنی کشتی در دریای معرفت جاری و روان است و در اعماق دریا، هر کس بخواهد سوار میشود و هرکس سوار شد امنیت پیدا میکند و هرکس از آن جدا شود غرق میشود و هر کس از آن جلو بیفتد از دین خارج شده و هر کس عقب بیفتد نابود میشود.

حضرت نوح(ع) و گنجینه عشر _____ حضرت نوح(ع)در حالیکه عمر طولانی داشتند اما مردم هدایت شده در زمان ایشان کم بودند و ایشان برای هدایت آنها زحمات زیادی کشیدند. گاه مردم این عزیز خدا را آنقدر مجروح و مصدوم میکردندکه منجر به بیهوش شدن ایشان میشد وگاهی این بیهوشی روزهاطول میکشید،اما وقتی بهوش می آمدند دوباره شروع به دعوت مردم وانجام رسالت خویش میکردند.

پروردگار عالم 950سال عمر به ایشان داد و در آخر امر فرمود که کشتی بسازد تا امت خویش را نجات دهد. خداوند دانه ها را از بهشت به حضرت عنایت فرمود و ایشان 7 تا 7سال دانه ها را کاشت و درخت شد وچوبها را برید و جمع آوری کرد. حضرت نوح(ع)ساخت کشتی را بعد از جمع آوری چوب درختان شروع کرد، درحالیکه در روی زمین خشک و دور از آب بود. مردم گنهکار ایشان را مسخره میکردند واذیت و آزار زیاد تا جاییکه یکی از پسرانش مخالف ایشان شد.در حالیکه حضرت نوح(ع) جانِ کشتی را در(یا) میدید ولی مردم دیدِاو را نداشتند. اما او که یقین داشت که کشتی حق الیقین است و محل رضای خدا و سفینه ی نجات است، هرگز در عقیده- اش تزلزل نمی آمد چرا که او پیامبر خداست ؛پیامبر اولوالعزم وسلام خدا براوست.

پس حضرت نوح(ع)کشتی را به امر پروردگارش ساخت و در زمان معین هنگامیکه خداوند علیم نشانه ای برای او قرار داد که از تنور منزلش بجای آتش آب فواره میزند"وفار التنور"  زمان نجات خود ،خانواده ویارانش و عذاب دشمنان دین است و به ایشان فرمود از هر حیوانی زوج- زوج جمع آوری کند ودر کشتی قرار دهد و یاران باوفایش را نیز سوار کشتی کند.

به امر پروردگار عالم آسمان شروع به باریدن کرد و از زمین هم آب فوران میکرد تا اینکه آب همه جا را فرا گرفت و دشمنان یک یک غرق میشدند. حضرت همه ی خانواده اش را در کشتی سوار کرده بود بجز یک پسرش بنام کنعان که هرچه حضرت خطر عذاب را به او فرمود اما او توجهی نکرد وروی کوه بلند رفت و به پدر بزرگوارش گفت که من تکیه برکوه میکنم (قدرت کوه را از پروردگارش بیشتر میدانست!) خلاصه قدرت خدا را فراموش کرد و غرق شد. حضرت نوح(ع)فرمود پروردگارا فرموده بودی اهل مرا نجات میدهی او هم فرزند من بود،ندا آمد"لیس من اهلک"او از اهل تو نیست. ایشان در احوالات خطرناک امواج دریا به خدای مهربان توکل کرد تا جاییکه به سرزمینی رسید که کشتی به تزلزل افتاد و به شدت بدور خود می چرخید . حضرت احساس خطر کرد و توسل کرد.ندا آمد اینجا سرزمین کربلاست واحوالات عاشورا برای او نمایان شد . ایشان و اهل کشتی به اباعبدالله الحسین(ع)سلام دادندوبه دشمنان حضرت لعن دادند(یک قول صد سلام وصد لعن دادند ) آنگاه کشتی آرام گرفت و کم کم به سرزمین نجف رفت وبه امر خداوند متعال به آسمان و زمین امرشد که آبها را درخود ببلعید"یا ارض ابلعی"  آبها فروکش کردند وکشتی روی کوه جودی (که قبرمبارک امام علی(ع)است)بسلامت فرو نشست، آنجا شد دارالسلام.اینجا ساحل نجات تمام بندگان مؤمن خدا قرارگرفت و اکنون وادی السلام نام دارد.

حضرت نوح(ع)قسمتی از چوب کشتی را بنا به تشکراز امیرالمؤمنین علی(ع)بصورت لوحی نوشت و به نشانه ی نجات اهل کشتی در همان قسمت زیر کشتی که بصورتِ قبر کنده ی آماده ای بود قرار دادتا زمانی که امام علی(ع)به شهادت رسید،امام حسن(ع) وقتی بدن پدر بزرگوارش را در قبر نهاد ،لوح را دید وآنرا برای لحد آقا قرارداد(کتاب منتهی الآمال).

نکته _ معنی لحد: ( ل) یعنی برای و (حد) یعنی اندازه باطنی هر کس، که بدنیا می آید تا از دنیا برود چگونه و چقدر میزان جایگاهش را دریافت کند. در اصل همانطور که همه از کنز وگنج الهی ظهور وبروز داشتند و جانِ کنز همان نام مبارک احدیت، خالق یکتا بود پس هر کس حدی را از جان گنج الهی با خود دارد. حال چگونه و چطور استفاده کرده در قبر به او به نام لحد داده میشود و در واقع آسمان زندگیش بالای سرش پیدا میشود.

 اما امیرالمؤمنین علی(ع) که از نور وجودش کرسیه السموات والارض خلق شده است و کرسی زیر عرش الهی است در قبر هم همانطور که گفته شد عرش یعنی سقف چوبی،همان حد عرشی بالای سر مبارکش قرار میگیرد.

یعنی ای شیعه!بدان که هرگز امام علی(ع)از مقام خود تنزل ندارد وتجافی نکرده است و او صاحب کرسیه السموات والارض برای همیشه الی یوم القیامت خواهد بود. دراصل  اینجا ساحل نجات و مقام حق الیقین مؤمنین است. اینجا خشکی یقین است .هر کس به اینجا برسد دیگر هرگز دچار تزلزل نمیشود.اینجا باب الجنّة است . پیامبراکرم(ص) فرمود:"انا مدینة الجنة وعلی بابها" .اینجا جلوه ای از عدد صد وده نام مبارکش است او نگهدارنده ی حقیقت گنج چهار روی ده است و جان عشر عالم است.

در باطن حقیقت ، پروردگار عالم از نور مطهر حضرت علی(ع)کرسی و ملکوت هفت طبقه زمین و هفت طبقه آسمان و انچه بین آنهاست را خلق کرد. همانطور که نوشته شد عرش روی کرسی است و عرش یعنی سقف چوبی ،در واقع حضرت در حالیکه خود ابوتراب است و ظاهراً در خاک قرارگرفت اما در زیر عرش است که همان سقف چوبی بودو هرگز تنزل مقام نداردالی یوم القیامت.

لحد یعنی حد و اندازه برای توست. درواقع لِاَحد است (گنج برای تو)  یعنی حقیقت 13 و جایگاه رسیدن به میم وجود است و درجان 13 همان عدد (4=3+1)و تمام درس عشر و در حقیقت امتحان عاشورای عمل و نتیجه (یا)ی انتخاب در دنیا است و اینجاست که پرده برداری میشود و انسان در حقیقت عمر خود قرار میگیرد.

عدد عشر در عمر دنیایی

 خیلی جالب است که عدد ابجد کلمه عمر310 میشود، 300برابرعددابجدحرف(ش) است و صفت شین تفشی یعنی افشاشدن وافشاکردن است که افشای عدد10یعنی همه ی اسرار عقیده ای و ریشه ی درخت عمل در تمام عمر انسان افشا  میشود.  در حقیقت هرکس درقبردر رهن عدد10 یعنی (یا)ی انتخاب خود قرار میگیرد،این انتخاب همان 4روی 10 است یعنی در احاطه ی ولایت چهارده معصوم(ص) است زیرا در قبر چه بخواهی و چه نخواهی خود را در ولایت 14 میبینی،انسان چه کافر باشد و چه مسلمان و یا به هر دینی باشد باید جوابگوی نعمت چهارده معصوم(ص)در عمر خود یعنی همان امتحان ده یعنی عشرباشد . بهشت وجهنم را خود انتخاب میکند و در واقع ذیقعد انتخاب خود را در آنجا میبیند.

اینجا همان مقامیست که در عددابجد اسم مبارک امام علی(ع) که 110 است (در اول درس گفته شد)می بینید یعنی نگهدارنده عشرعالم(عددده)که امام علی(ع) قسیم النار و الجنّه می باشد. خیلی مراقب باشید زیرا ایشان مولی الموحدین و مولای متقیان است.شیعه شدن به ایشان وفرزندانشان سخت،اما نجات دنیا وآخرت است. امیدوارم خداوند متعال آن و لحظه ای ما را به خودمان وانگذارد.

عدد ده در شکم مادر(دوران جنینی)

هنگامیکه انسان درشکم مادر به 4ماه و 10روز می رسد پروردگار عالم میفرماید"انی نفخت فیه من روحی" اینست و جز این نیست که از روح خود در او دمیده ام. 4ماه میشود120روز(120=30×4) و 10روز باید اضافه کرد که میشود 130 روز و130 برابر عدد ابجد کلمه ی سلم است پس انسان در شکم مادر به سلم میرسد تا به اسلام وصل شود و خاضع گردد تا تسلیم امر او شود. عدد 130 برابر عدد ابجد کلمه عین است {عین در قرآن 70بار و به 70معنا ظاهر شده است(عدد ابجد حرف ع=70 است)} .

جایگاه عددی هردوکلمه ی سلم وعین برابر40 میشود. چند درس میگیریم که 4ماه یعنی به عدد 4 ،کلّ ملکوت و عنایت مقام روح خدایی به واسطه ی  عدد ده به جنین میرسد.درواقع در چهارچوب ولایت 14 یعنی 4روی10 قرار میگیردوظهور انسانی را حامل میشود و در این عالم رحمی باب تطهیر برایش گشوده میشود و این بلوغ به کمال رسیدن است.

عده ی خانمها بعد از طلاق سه ماه و ده روز است یعنی100 روز(100=10+(30×3)) آنگاه اگر آشتی نکردند پرونده از ملکوت عقدشان را باطل میکند در واقع سه ماه ، روی عدد ده کامل میشود،حقیقت ده روز(طُهر)راکامل میکند و بین دو زندگی عدد صد(100) بسته میشود.

در عده خانمهایی که همسرشان فوت میکند چهار ماه و ده روز عده میگذارند.یعنی 4 روی 10 وحقیقت چهارچوب زندگیِ خانم از او جدامیشود. درمجموع چهار ماه و ده روز، 130 روز میشود(130=10+(30×4))درواقع ملکوت دائمی است ولی جدایی ظاهری است واین عده پیوند را تا قیامت نگه می دارد. هرکدام این ایام سرّی از اسرار ملکوت اعداد مخصوصا عدد ده است و هر عدد ده یعنی 4روی ده و یعنی همان سرّسیزده(احد=13)درواقع سرّ خلقت ،گنج احدیت ذات اقدس الهی و سیزدهی که جایگاه عددی حرف (م) است و عدد ابجد حرف(م)=40 است.

پس در حقیقت ، ده عددِطُهراست و این دهه در تمام رگ وریشه ی ملکوت عالم از عالم اسرار تا الی یوم القیامت جاری و ساری است و پروردگاری که تمام اسمائش در مجرای سبّوح وقدّوس است خلقتی جز تنزیه و تسبیح و طهارت و تطهیر ندارد.

خواننده ی عزیز! قصد من از نوشتن این کتاب عرفان بیشتر شناخت مولایمان پروردگار عالم است و اینکه هدف خلقتش از موجودی به نام انسان چیست که میفرماید اورا آینه ی صفات و اسماء خود قراردادم.با این توصیفی که گفته شد آیا ذره ای از عالم هستی را بیرون از طهارت می بینید؟ انسان که در شکم مادر خلق میشود بصورت نطفه است 40 روز میگذردعلقه میشود ،بعد از40 روزمضغه میشود،بعداز 40روزعظام یعنی استخوان میگیردوبعد از آن گوشت وپوست روی استخوان قرار میگیرد(آیه 14 سوره مبارکه مؤمنون).

پروردگار عالم اولین سوره ای از قرآن که در روز مبعث به پیامبراکرم(ص)فرمود بخوان،سوره مبارکه علق بود .این سوره مبارکه جزء چهارسوره ای است که سجده ی واجب دارد(چهارمین سوره است) . عدد ابجد کلمه علق =200 و جایگاه عددیش برابر47 می باشدکه جمع ارقام 47 برابر11است(11=7+4)و11 = عدد ابجد کلمه هو. خیلی درس میگیریم .

کلمه علق برابرکلمه عقل است،درحقیقت پایه و بنیادظاهری و باطنی وجود انسان ملکوتی و جسمی ،همه وصل به اوست. از او آمده ایم و بسوی او باز میگردیم"انا لله وانا الیه راجعون" پس تمام معنا یعنی همان 4روی ده و جان ولایت و حقیقت ده یعنی عشر. وجودی که در این دنیا مورد امتحان قرار میگیرد،عقل است. عدد چهل در عربی اربعین خوانده میشود وریشه ی اربعین،  ربیع یعنی بهار است.پس بهار واقعی یعنی پاکی و طهارت ، در این زمینه حقیقت جانها سبز میشود و جایگاه طهارت یعنی ذیقعد آن جنات تجری من تحت الانهار الی یوم القیامت است.

درس ذی القعد جایگاه خشکی

عدد ابجد کلمه خشکی 930 میشود که بلوغ کامل عدد 30 که جایگاه عددی الف و عدد ابجد حرف( ل) مجرای توحید و سکوی به تعالی رسیدن به عالم اعلا علّیین است. جمع ارقام 930 برابربا12است(12=0+3+9)که 3=2+1 است. جایگاه عددی کلمه خشکی =66که برابرعددابجد نام مبارک الله جل جلاله است .جمع ارقام 66هم برابر با12است(12=6+6)که 3=2+1 است. عدد ابجدکلمه تراب (یکی از نامهای خشکی و درواقع جان خشکی است)603 میشود(9=3+0+6) که جایگاه عددیش 45 برابر با عدد ابجد کلمه آدم (ع) است(9=5+4). خشکی در واقع جایگاه خلقت انسان در ارض دنیاست که اولین نقطه خشکی در 25 ذیقعد در زیر خانه خدا خلق شد و از آنجا بر تمام دنیا دحوگردید(کشیده شد)و آنروز را دحو الارض نامیده اند.

حروف کلمه ارض برابر حروف کلمه رضا است و عدد ابجدش=1001میباشدو جایگاه عددیش =47 است (که 11=7+4 و11=عدد ابجد حج=عددابجد هو) و47 برابر با جایگاه عددی نام مبارک امام حسین (ع) و جایگاه عددی نام مبارک امام رضا(ع)است. در حقیقت ذیقعد واقعی عمل خالصانه و صعود به عالم قرب الی الله ،خشکی کربلای امام حسین(ع)است محل امتحان و ابتلا و به بالاترین درجه ی کمال انسانی رسیدن است یعنی به زندگی واقعی و زنده بودن دائمی رسیدن و در یک جمله شهادت فی سبیل الله است.

در اصل همانطور که ماهی تازمانیکه در آب است خبر از زندگی خشکی ندارداما همینکه میخواهد به اعلای مقام خود برسد یعنی غذای انسان مؤمن شود واز رتبه ی حیوانی به انسانی برسد،باید به خشکی بیایدو جان دهدتا به زندگی حقیقی انسانی برسدمخصوصا که غذای انسان مؤمن و شیعه ی چهارده معصوم(ص)ومسلمان واقعی شود.

پس این حیوان با جان دادن در خشکی ترک زندگی ظاهر خود راکرده تا به باطن کمال خود برسد انسان هم که اشرف مخلوقات است در خلقت خود در شکم مادر روی آب خلق میشود و اولین قسمت خشکی بدن او خانه قلب اوست که ظاهر میشود آنجا خانه خدا میشود و از آنجا بقیه خشکی بدنش دحو(کشیده)میشودتابصورت نوزاد انسانی کامل بدنیا بیاید سپس در دنیا بعد از دوران بلوغ یعنی وقتی به بلوغ شرعی میرسد باید به خشکی عمل وارد شود و سجاده ی بندگی پهن کند که تمام زندگی او روی سجاده یعنی محراب به معنای محل حرب، جنگیدن با نفس حیوانی است اگر بفهمد!چون دائماٌباید مخالف هوای نفس خود زندگی کند و به یک نحو با آن بجنگدوحیوانیت خود را مرکب انسانیت خویش نماید تا اینکه در این دنیا بتوانددر(یا)ی انتخاب خود در عشر زندگی دنیائیش بندگی مولای خود راانجام دهدوبه اعلاو کمال انسانی برسد.

پس همانطور که در حرف (ی)گفته شد که عشر عمل است وخواه ناخواه وطن ماست پس در این عشر امتحان باید عاشورایی شویم و در واقع اینجا قلب عمل است که باید به خشکی بیفتدتابا میوه ی صبر از کودکی نفس به بلوغ و کمال آن برسیم،از ظلمت متولد در نور شویم تا به جایگاه ذیقعد خود برسیم؛شهادت فی سبیل الله.

در عاشورا و کربلای حسینی زمین کربلا بین دو نهر آب است  اما کربلا خشک و سوزان است چنانکه آنرا تفتان میخوانند.هرچیزی را که میخواهند سرخ کنند، تفت میدهند تابه روغن بیفتد و سرخ شود. پروردگارعالم می خواست بندگانش را بدنبال امام زمانشان به حقیقت بندگی و کمال مقامات انسانی برساندوآن میسر نمیشد مگر اینکه به خشکی یقین برسند.

پس در کربلا حرف یاء انتخاب بین دنیا وآخرت تجلی کرد و خداوند متعال صورت قیامت دنیا را در عشر دنیا ظاهر ساخت تا هر کس با اختیارکامل انتخاب کنددر حالیکه کربلا بسیار سوزاننده و طاقت فرسا است خداوند متعال خواست آب دنیا هم براهل بیت امام حسین (ع)و یارانش بسته شود تا در نهایت خشکی را امتحان کنند. امام حسین (ع) با72یار باوفایش در میدان حق علیه باطل، امام شهدا وسیدالشهدا و ثارالله شد. زیرا حضرت نشان دادند که برای اینکه بتوان به خشکی یقین رسید و از زندگی ماهی گونه گذشت باید از دریا بیرون رفت .

پس آنجا ساحل یقین و سکوی پرواز به قرب الهی است جایی که مسلخ لباس حیوانی و جان بسمل شدن است. یعنی دل را ذبح کنی و تمام حیات وجودخود را هم که خون بدن است به قربانگاه عشق ببری و هدیه مولای خودکنی تا باآب حیات واقعی سیراب شوی تا در خشکی کامل وجود،که کاملا خالی شده از هر گونه آبی حتی خون بدن که آب سرخ حیات است،وارد حیات جاوید شوی واز جان آب زندگی، کوثر عالم و بدست ساقیش امام علی(ع)سیراب شوی و نزد پروردگار خود به اعلا علیین یعنی عالم قرب روی و نزد او به رزقا حسنا برسی.اللهم الرزقنی

درواقع یاران امام حسین(ع)رسیدند به این یقین که آب دنیا آنها را به زندگی حیوانی باز میگرداند. اما حقیقت آب، خود وجودامام حسین(ع)است زیرااوست که حق الیقین است.عددابجد کلمه آب اگر بصورت بسیط بنویسیم{(الف=111)+(با=3)} 114 میشودیعنی تعداد سوره های کلّ قرآن و در کنارش چهارده معصوم(ص)هستند. این آب است که یک جرعه اش انسان را الی یوم القیامت سیراب میکند. پس یاران باوفای امام حسین(ع)این حقیقت را دریافتندکه راه تعالی همین است و در امتحان به خلوص رسیدند . پس انتخاب صحیح کردندو زندگی پاک حسن و رزق حسن را نزد پروردگارشان گرفتند و در تکامل ابدی غرق شدند. اللهم الرزقنی

همانطور که در جایگاه عددی  خشکی کلمه ارض(=47) به دو جایگاه اشاره شد:یکی جایگاه عددی نام مبارک امام حسین(ع)بود و دیگری جایگاه عددی نام مبارک امام رضا(ع)که حروف رضا همان حروف ارض است وعددابجدش هم1001 میشود.همه ی عالم هستی گرد یک محور در چرخش است که شاخص این محوریت ،خانه خداست که طواف را به ظاهر در اعمال حج به هفت دور میبینیم.

در واقع این گردش و جان حج به گرد رضای خداست و همه ی مخلوقات در آنچه خداوند به اراده و مشیتش بر آنها مقرر فرموده در رضای خدا غرق هستندو بدون کراهت ،دائماٌ قلب خود را منطبق کرده ودر این بلوغ راضی به رضای خدا گرد این محور طواف کند و همانطور که ذکر شد خواسته های هوای نفسش را قربانی امر مولایش کند. آنگاه متوجه میشویم که ما دائماٌ در طواف هستیم.

همانطورکه گردش خون دور قلب اگر لحظه ای متوقف شود،انسان می میرد، انسان مؤمن هم اگر از گرد طواف رضای خدا منقطع شود سقوط در جهنم میکندودچار مرگ قلبی (باطنی)میشود.همانطور که میدانید در آخرین لحظات شهادت آقا اباعبدالله الحسین(ع)راوی میگوید دیدم لبهای مبارک آقا تکان میخورد...متوجه شدم که میفرماید:رضاً بقضائک تسلیماً بأمرک.

خداوند کریم بالاترین درجه را در زمان ترک این دنیا برای عالم باقی رسیدن به درجه ی راضیة ً مرضیة میداند ومیفرماید: "یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربّک راضیة مرضیة فادخلی فی عبادی وادخلی جنّتی" ای کسی که به نفس مطمئنه رسیدی بیا بسوی پروردگارت که تو راضی به امر من بودی و من هم از تو راضی هستم پس داخل شو بین عبادت کننده های من و داخل شو در بهشت من. پس برای تعالی به اعلا رسیدن و عالم قرب باید با دو بال پروازکنیم ؛یک بال امام حسین(ع)ویک بال امام رضا(ع)  

 

عدد ده درآیات مربوط به حضرت موسی(ع)  

پروردگار عالم نام مبارک موسی(ع) به ایشان تعلق داد زیرا هنگامیکه بدنیا آمد به مادرش فرمود که برای ایشان جعبه ی چوبی از بهشت آورده شد که همان تابوت عهد بود و امرفرمود که موسی(ع)را درآن بگذاردوروی دریا رها کندوفرمود: ماخود نگهدار او هستیم و ایشانرا به شما برمیگردانیم (آیات 38 و 39سوره مبارکه طه) . پس اینگونه آقا از بدو تولد روی دریا قرار گرفت ونام موسی(یعنی از آب گرفته شده ) بر اونهاده شد. خانم آسیه (س) حضرت را از آب گرفت و خداوند مقرر فرمود موسی(ع)درخانه فرعون و در دامن پاک آسیه(س)رشد کند(فرعونی که پسرها را میکشت و نمیخواست موسی بدنیا بیاید) پس خداوند خواست با تولد موسی(ع)،در(یا)را نشان دهد و موسی راناخدا و نجات دهنده غرق شدگان دریا،در(یای)واقعی قرار دهد.

 زیرا همانطور که در کلمه دنیا گفته شد پروردگار عالم تمام گنج عالم بالا را در عدد ده روی حرف (ی) دنیا ظهور داد و دنیا کلمه ی استثنا شد زیرا حرف (ن)ساکن پشت حرف (ی)باید ادغام شود اما اینجا اظهار میشود، حرف (ن)به عدد ابجد 50وجایگاه عددی 14=ولایت چهارده معصوم (ص) در پشت حرف (یا)ی دنیا اظهار شده است زیرا همه ی کسانیکه بدنیا قدم میگذارند و متولد میشوند در (یا)ی دنیا انتخاب میکنند و با انتخاب خود ،جایگاه خویش را در عالم باقی تعیین میکنند ؛بهشت یا جهنم وبا اظهار چهارده نور مقدس(ص)وشیعه و پیرو شدن این عزیزان راه به عالم قرب رابپیمایند.

هنگامیکه پروردگار عالم اراده فرمود که به حضرت موسی(ع)الواح طیبه ی تورات را عنایت کند اورا به وعده گاه کوه طور خواند و به ایشان فرمود :سی شب به عبادت پردازد و بعد از آن ،ده شب دیگر اضافه کند تاچهل شب تمام شود(آیه 142سوره مبارکه اعراف) . خداوند با جداکردن 30و10چه منظوری دارد ؟آیا غیراز این است که بواطن این ایام واعداد،رابطه ای با تجلیگاه های عالم اسرار دارد و شاید ارکانی از رکنهای خلقترابه ظهور می آورد ودر باطن این معانی، معارف حقیقی رسیدن الواح تورات را به حضرت موسی(ع) که کلیم الله است افشا میکند، که اگر درجه میگیرد بواسطه کیست و اگر کلیم شد در واسطه چه کسانی است؟او که پیامبر حقی است با ظهور حقایق ،راه هدایت را برای ورود پیامبر موعود و فرزندان نورانیش (ص)آماده میسازد و اذهان امتها را آماده میکند که او هم واسطه ی خبرهای غیبی است و خداوند متعال با کتاب آسمانی اسماء مقدس معصومین(ص)را افشا میکند.

حقیقت عشر چیست که موسی(ع)باید به انجام وظیفه ی تکلیف خود آگاه شود تا خداوند کریم بایشان درجه ی تمام شدن اربعین لیله را بدهدو چقدر پر معناست که شروع این دعوت از اول ماه ذیقعده است(ذیقعد یعنی صاحب جایگاه)پس خداوند میخواهد موسی(ع)رابه جایگاه حقیقی اش برساند. پس با تمام شدن ماه ذیقعده او سی شب را تمام میکند ، خداوند بایشان میفرماید تاده شب دیگر بماند یعنی از اول ماه ذیحجه تا روزدهم (واتممناهابعشر)تاخداوند به وعده اش که اربعین لیله است،روزدهم ذیحجه با دادن7 لوح مقدس کتاب تورات بایشان درجه دهد. پس حقیقت برای ایشان که انسان برگزیده است درجه و مقام و کتاب آسمانی است، اما قوم او با اینکه حضرت هارون(ع)؛برادر و وصیّ حضرت موسی(ع)درمیان آنها بود، بعد از چهل روز اکثرشان گوساله پرست شدند. داستان سامری آیات 86تا97سوره مبارکه طه.

هنگامیکه حضرت جبرائیل (ع)برای رساندن وحی به حضرت موسی(ع)تشریف فرما شده بود، سامری جای پای این ملک مقرب را برداشت و از قوم خود مقداری طلا گرفت و مشتی از آن خاک متبرّک را درآن ریخت و به شکل گوساله ای درآورد،آنگاه که گوساله را تکان میداد صدایی از ان خارج میشد که با این عمل عده ای از قوم موسی (ع)رافریفت و متاسفانه آنهاخداوندیکتارا که بارها از بلایا نجاتشان داده بود رها کردند و به گوساله ی سامری ایمان آوردند.

پس همه در انتخاب در (یا)ی دنیا آزادند.امثال قوم موسی(ع)دائما دردنیا بصورتهای مختلف تکرار میشود،اما در(ی)ای دریای دنیا دائما سفینه ی نجاتی دارد که ناخدایش مولایمان امام زمان(عجل الله)میباشد و دائما کسانی را که کمک میخواهند را نجات میدهد.یامن من رکبها (هر کس سوارشود امنیت پیدامیکند) و یغرق من ترکها(وهرکس کشتی نجات را ترک کند غرق میشود). امتحان این است که به ساحل نجات و خشکی قدم گذاریم.همانطورکه خداوند کریم در زمان حمله فرعونیان به قوم موسی (ع) وقتی به دریای نیل رسیدند،به موسی(ع) امر فرمود که عصای خود را به آب دریا زده ،دریا دونیمه شد و خشکی ته دریا نمایان شد . موسی(ع)و قومش از روی خشکی کف دریا(حکمت خالق یکتا)گذر کرده وبه ساحل نجات رسیدند، امافرعونیان روی خشکی کف دریا پشت قوم موسی(ع)آمدند ولی وقتی تمام یاران موسی(ع)از دریاگذشتند به امر خالق یکتا آب بهم پیوست و فرعون و فرعونیان را در (یا)ی انتخابشان غرق فرمود. امیدوارم همه در زمره ی نجات یافتگان در کشتی نجات مولایمان باشیم. انشاالله

آیه 90و91 سوره مبارکه یونس:"وجاوزنا ببنی اسرائیل البحر فاتبعهم فرعون وجنوده بغیا وعدوا حتی اذا ادرکه الغرق قال ءامنت انه لا اله الا الذی ءامنت به بنو اسرائیل و انا من المسلمین-الان وقد عصیت قبل و کنت من المفسدین.

وما بنی اسرائیل را ازدریا گذراندیم پس آنگاه فرعون وسپاهش به ظلم وتعدی از آنها تعقیب کردند تا چون هنگام غرق او فرارسید گفت اینک من ایمان آوردم و شهادت میدهم جز آن الهی که بنی اسرائیل به او ایمان دارند خدایی نیست و من هم تسلیم فرمان او هستم.به او خطاب شد:الان میخواهی ایمان بیاوری درصورتیکه از این پیش عمری به کفر ونافرمانی زیستی و از بدکاران بودی؟   

  عرفان حج به عدد 10روز اول ماه ذیحجه

چنانچه تا این قسمت عرفان عالم اسرار را به جان حقایق عددی خواندیم و پروردگار عالم خواست که شناخته شود(انّی کنت کنز مخفیا و احببت و ان اعرف).

تمام نقطه شناسایی در حقیقت سرّالاسرارظهورات و عالم مکنونات برمیگردد به نقطه ی خلقت خشکی و ارض که آنجا خانه خداست. تمام انوار و احوالات ظهوری و تمام گنجینه و خزانه اسرارو معارف در این نقطه ی ذیقعد، در 25ماه ذیقعده ماه یازدهم سال قمری اتفاق می افتد که خلقت خشکی روی آب است،مثل این است که آب آیینه ی تمام نمای خزانه ی آسمانی ومحل ّحیات جاویدان همه ی ظهورات به باطن خویش و اصل استعداد ارض، ثمر و میوه میدهد. عدد 25 برابراست باجایگاه عددی کلمه حمد و حمد کلّ هستی است. امیدوارم کتابها از عرفان آب و گنج  الف وسرّ حقیقت عدد13 و گنج عشر را مطالعه کرده باشید.

خداوند متعال نام مبارک خود را،به کلمه احد به عدد 13در حقیقت اسمائی و نوری به کلمه واحد به عدد 19ظهور فرمود. 13که جایگاه عددی حرف(م) است با عدد ابجد 40 وحقیقت اربعین وباب طهارت ودرنهایت قداست وتنزیه به همه ی ظهورات کشیده شده و عالم جز به سبوحیت خداوند سبحان ظهور پیدا نکرد و انسان کامل ،اشرف،اتمّ،اکرم واکمل مخلوقاتش را در نهایت طهارت خلق فرمود،بقول شاعر : 

         زاحمد تا احد یک میم فرق است    جهانی اندر این یک میم غرق است

که ظرف گیرنده ی تمام حمد و وحی نورالهی ، ظرف پاک و مقدس نورواحدچهارده معصوم(ص)یعنی حقیقت سرّمحمدی(ص)شد. بنابراین در دنیا خداوند کریم انسانها را در طی تکالیف  مکلف به آمدن حج فرمود و در این وادی در ایام حج ،13عمل را به حاجی واجب فرمود.

در روز نهم (عدد بلوغ نه در جایگاه 19 و حقیقت سرّکلمه ی مبارک واحد)روزی که حاجی باید به تعالی طواف و عرفان عرفات در روز عرفه واقف به معرفت کامل مولای خود باریتعالی ربّ العالمین شود و با شناخت کامل شیطان را رجم کند و ظلمات وجود خودرا کاملا بشناسد و در این وادی به حقیقت اتممناها بعشر روز عیدقربان برسد،بنابراین 12عمل تا ظهر روز عرفه تمام میشود.از ظهر روز عرفه عمل 13 که عرفان رسیدن به حقیقت عرفه است شروع میشود. اگر کسی همه ی اعمالش تا اینجا کاملا درست باشد ولی عمل 13 را نداشته باشد حجّش قبول نمیشود.

خواننده محترم!امروز با این درس شاید برای اولین بار این معارف را شنیده باشید،اما اگرخوب دقت کنید که عدد 13 ،رسیدن با شناخت به قول خالق مهربان است که فرمود:"لم یلد ولم یولد ولم یکن له کفوا احد" و اینجا یگانگی او با صدق عمل (به مجرای توحید)میرسیم یعنی به 13که جایگاه حرف (م)است و به بیان دیگر به 40 (عددابجدم=40) که اربعین و تطهیر باطنی و زیارت نور مبارک چهاردهمین معصوم(ص)اوکه صاحب و حامل تمام گنجینه و خزانه ی توحید است میرسیم.

پس محل قبولی گرفتن از باطن عدد ده ،رسیدن به بلوغ 9 است. مثل جنینی که تا 9 ماهش تمام نشود وارد عالم تولد(ده) نمیشود. عید قربان یعنی رسیدن به جان احیا شدن و تولد واقعی انسانیت.اینجا محل تعالی از عالم ظلمات به نور است،ظاهرا حاجی احرام سفید را درمی آوردو واقعیت لباس سیاه حیوانیت را از درون خود بیرون می آورد و این سفیدی لباس احرام را از ظاهر به باطن همیشه به تن میکند وحریم دار کعبه ی دل میشودکه هرگز ظلمات در آن نفوذ نکند،یعنی به عدد40 خالص میشود.کیمیاگر عالم صاحب الزمان(ص)،مس وجود حاجی را طلا میکند(عددابجدطلا=40)و او را به رنگ ظاهرا زرد،منور به نور هدایت می فرماید و او را به عالم باطن متولد می نماید،به او دید بصیرت ،گوش شنوایی حق و قلب دائما زنده عنایت میکند.اللهم الرزقنا

پس عرفه خیلی مهم است، جالب است بدانید عدد ابجد کلمه عرفه355میشود که جمع ارقامش13میشود(13=جایگاه عددی م وعدد ابجد م =40) و عدد 300 افشاکننده ی عدد 55 است(عددابجد نه=55).پس عرفه حقیقت درس نه را به بلوغ حروفی و روزِ نهم به عدد 9 و جان واقعیتها ، رسیدن به وحدانیت گنج احدیت را میرساند،به شرط اینکه با بلوغ ایمان 9 ،به شیعه شدن امام دوازدهم ؛معصوم چهاردهم و نهمین فرزند صاحبِ 9 (امام حسین(ع)) برساند. اوست که وقتی بدنیا آمد حامل نه ذریه در بطنش بود وخود با عدد 10 بدنیا آمد(یعنی دهه طُهر)و درواقع حقیقت گنج 9دربطن ده را به حقیقت سرّ و گنج 19=9+10 در دنیا ظهورداد.

شایددلیل اسرار عرفه و حقیقت عاشورا ،این است که هرکس میخواهد به این حقایق برسد باید رهرو امام عاشوراییان شود و ایشان دلیل و برهان حقایق است که بخوبی در درسهای گذشته توضیح داده شد.

اما کلمه قربانی که روز دهم ذیحجه ،همه ی حاجیان باید به قربانگاه بروند وذبح گوسفند داشته باشند. امام حسین(ع)که خودش حقیقت ده است از مکه به کربلا میرود و بعد از گذراندن 10 روز عاشورا (همان سرّحقیقت  10×10=100=عدد ابجد حرف(ق)با جایگاه عددی 19)خود حضرت وحیات طیب و صعود کامل از حیوانیت به انسانیت و قلب به میم شدن را به تمام انسانها عنایت میفرماید. عدد ابجد قربانی 363 است که جمع ارقامش 12 میشود و 12برابر با جایگاه عددی حرف(ل)است که عدد ابجد(ل)=30 میباشد و30 برابرباعددابجد یک است پس درواقع قربانی ،راه رسیدن به حقیقت توحید است. در این قربانی سه معنا نهفته است:

1_همانطور که قبلاهم ذکر شد خداوند کریم میفرماید:"ولاتحسبنّ الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاءعند ربهم یرزقون"  حساب نکنید کسانیکه در راه خدا کشته میشوند مرده اند بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی میخورند.   

2- جمع ارقام 12 برابر با3 میشود و عدد 3 پایه همه ی اعداد وعدد ابجد آب است، شهید فی سبیل الله مخصوصا آقا اباعبدالله الحسین(ع)و یارانش که 3روز ظاهرا آبرا بررویشان بستند، خود به حقیقت و جان آب رسیده بودند و امام حسین(ع)؛امام سوم،خودش حقیقت آب و سرچشمه آب یعنی عین الحیات بود وهست.پس هرکس که در آن وادی به قربانگاه رفت،در حقیقت تشنه ی حقیقت آب بود،برای همین تشنگی ظاهر آب ،اورا از پا در نیاورد و اورا به سیراب شدن حقیقت آب زندگانی رسانید.اللهم الرزقنا

3- عدد 63برابربا طول عمر مبارک حضرت محمد(ص) و حضرت علی (ع) و جایگاه عددی کلمه اربعین (به حقیقتهایی که قبلاگفته شد)است و خداوند کریم تمام زیباییهای ظاهری و باطنی را به این عزیزان بطور کامل عنایت فرموده است. عدد300 افشاکننده ی رسیدن به جایگاه عددی طهارت اربعینی است و امام حسین(ع)کسی که وجودش محک اتممناها بعشر همه انسانهاست، عدد اربعین برایش بعداز عاشورا نگهداری میشود و اوست که عرفان تمام حقایق را از عالم ظلمات به بلوغ عالم نور پرده برداری فرمود .

اتممناها بعشر برای وجودمقدس پیامبراکرم(ص)

وجود مقدس پیامبر گرامی(ص)در سال عام الفیل ؛پیروزی باطنی و ظاهری مکه در نابودی اَبرهه و لشکریانش (سوره مبارکه فیل) بدنیا آمد و قدوم مبارکش عالم ظلمانی دنیا راغرق نور فرمود. 30 سال بعد از تولد وجود مقدسش ،امیر المؤمنان علی (ع) در13رجب از خانه خدا متولد شد که ایشان را مولود کعبه می خوانند و سه روز با مادرگرامیش ؛فاطمه بنت اسد در مهمانسرای پروردگار عالم در پاکترین و مقدس ترین نقطه ی دنیا پذیرایی شدند. در 15 رجب دیواری که سه روز پیش برای ورود مادرش شکافته شده بود،دوباره گشوده شد و مادر و نور دیده اش قدوم مبارکشان را دردنیای ظاهر گذاشتندو مردم (آنزمان)این دو عزیز رادیدند.

10 سال که از عمر مبارک حضرت علی (ع)گذشت،پیامبراکرم(ص)40 ساله شدند و به امر پروردگار عالم در غار حرا به پیامبری مبعوث گردیدند و کل قرآن کریم دفعتاً به قلب مبارکش نازل گردید. اینجا حضرت قبل از بعثتشان یک 30 سال و اتممناها بعشر یعنی 10 سال را تمام فرمود تا خداوند کریم در اربعین سنه ،تمام نور منور قرآن را به ایشان عطافرمود زیرا از نظر مقام هیچ پیامبری به مقامش نمیرسد که همه در40 روز یا 40 شب اربعین را به عنایت گنج رسالت از خداوند کریم دریافت میکردند مثل حضرت موسی(ع) که در درسهای قبل گفته شد تاالواح مبارک تورات را گرفت. اما پیامبراکرم(ص) که سید المرسلین است به اربعین سنه (40 سال ) کتاب الله قرآن که کلام الله است را بنام بالاترین معجزه در بین همه پیامبران و اوصیاء دریافت کردند.

ایشان 23 سال بتدریج به امر خالق یکتا آیات مبارک قرآن را برای مردم خواندند وآنها را هدایت فرمودند. 13 سال از این مدت را در مکه و 10 سال را در مدینه تبلیغ رسالت کردند که همانطور که قبلا ذکرشد در عالم سرّ و درظهور اسماء مبارک خالق یکتا اسم مبارک احد جل جلاله به عددابجد13 کنز الله بود ونام مبارک مکنون ومخزون الهی می باشد.

و همچنین بنابر قرار گرفتن باطن 13 که در عدد خلقت زمین ها وآسمانها در 6 روز (آیه 4سوره مبارکه حدید) و همچنین طبق آیه انا لله و انا الیه راجعون نقطه خشکی درحرف(و) که عدد ابجدآن 6 میباشد در زیر خانه خداظاهر گردید و از آنجا دحو الارض شد در حقیقت حرف (و)شد، (واو) و عدد ابجد (واو)=13 است که 13=جایگاه عددی حرف(م) که عدد ابجد (م)=40 است  و این نشانه ای از آیات الهی است و سرّ طهارت و گنج وجود چهارده معصوم(ص).پس تبلیغ رسالت حضرت (ص) در 13سال، باطن طهارت و گنج رسالت در عدد 14 معصوم(ص) و ثبوت طهارت در مکه اظهار شد .

اما باطن 13 همان 4 است(جمع ارقامش 4میشود4=3+1) و جمع یک تا 4 میشود 10(10=4+3+2+1) سرّ دهه ی طُهر به هجرت پیامبرگرامی (ص) به مدینه است،باجان برکف گذاشتن امام علی(ع)(که درشب هجرت دربستر پیامبر(ص)خوابیدند)که فقط این وزنه ی سنگین و گرانبها بود که برابرِ جان رسالت و جانِ قرآن عزیز میتوانست در گرو بماندکه مدینه ، مدینه شود(شهر تمدن وشهرالنبی(ص) ) .

پیامبراکرم(ص) 10 سال در مدینه تبلیغ فرمودند و 23 سال راتمام کردند . اینجا درآخر سال دهم در مدینه به امر خداوند کریم مأمور به معرفی وصی خودشدندزمانیکه به آخرین سفرحج خود تشریف فرما شدند یعنی حجه الوداع، بعداز بجاآوردن اعمال حج در مسیربازگشت درمحلی بنام غدیرخم ،تمام وکمال اتممناهابعشر زحمات ورسالت خود را با انتخاب وصی محترم ونورانی خود یعنی امیرالمؤمنین علی(ع) کامل فرمود. چنانچه خداوند درسوره مبارکه مائده آیه67میفرماید:"یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته . . ." .  

پس حضرت درسن 63 سالگی (که یکی از اعداد پر معناست )اربعین سنه ی عمر خودرا به بهار جاویدان گنج وجودش در دنیا وآخرت اظهار فرمود و ایشان به عالم قرب در جایگاه محبوب رسیدند. عدد 63 چند معنی دارد:

1 جایگاه عددی کلمه اربعین=63  و عدد ابجدش 333 است که جمع ارقامش 9 میشود(9=3+3+3) . پیامبر(ص) خودش و وصیّش امام علی(ع) در 63 سالگی(در جایگاه اربعین) روح مطهرشان به فوز عظیم و به عالم قرب واصل گردید.

2 عدد 63 برابر جایگاه عددی (یا غنی) میباشد که خداوند این بزرگواران را مظهر اسم مبارک خود(غنی) تجلی داده ومجرای غنی خود قرار داد و درجایگاه غنی به عالم باطن و عالم قرب رهسپارشان فرمود. خوب دقت کنید که خداوند کریم وجودهایی را که مطهر خلق کرد و مطهر قرارشان داد ومطهربه نزد خود بازگرداند، جایگاهشان تطهیر است{این یکی از دلائلی است که قبور معصومین(ص)متبرک میباشد حتی امام زادگان(ع) . مرقدشان جایگاه نماز و دعا و نیایش به درگاه خداست زیرا آنها در جانِ نماز مجرای ثبوت عبودیت هستند.

3 یکی از القاب امیرالمؤمنان علی (ع)، فاروق است . جایگاه عددی کلمه (فاروق)=63 و عددابجدش 387 میشود(18=7+8+3 و 9=8+1). وجودهای مقدس جداکننده ی حق از باطل هستند. فاروق، فاعلِ فرق میباشد یعنی قسیم النار والجنه پس هم ظاهر و هم باطن درجایگاه حقیقی تقسیم حق ازباطل هستند چنانچه کنیه مبارک پیامبر(ص) ابوالقاسم است یعنی پدرِهمه ی قسمت کنندگان.

گفتیم که در واقع باطن ده (اتممناهابعشر) ،9 بود (اگر ده را به حروف بنویسیم عددابجدش 9 میشود9=5+4) وعدد9 ،رسیدن به حقیقت بلوغ و خلوص است . پس گنج وجودشان میشود 19 (یعنی 9روی10 )که هم جمع تعداد حروف اسماء مبارک پنج تن(ص) است و هم 19 حرف بسم الله الرحمن الرحیم و هم از گنج واحدیت هرگز تزلزل نکرده ونمیکنند و در جایگاه باقی لایفنی می باشند.

 امیرالمؤمنین علی(ع)____  تا30 سال بعد از رحلت پیامبراکرم(ص) زندگی کردند که در این 30 سال گنج دهه ی طُهر قرآن را درعالم دنیا در 30 جزء کتابت فرمودند. قرآن شد اتممناهابعشر به عمل. درکتابهای گنج عشر کامل توضیح داده شده است. پس تمام شیعیان در رسیدن به اربعینِ عمل باید از باطن قبولی قرآن بگذرند.

حضرت علی(ع)در سن 63 سالگی در حالیکه 10 سال در مدینه خدمت آقارسول الله (ص)بود و 30 سال هم بعدازایشان ، به سال 40 هجری به بالاترین مقام ومنزلت؛ به شهادت فی سبیل الله رسیدند. در واقع به اربعین عمل یعنی بهار عمل رسیدن ،خیلی سخت است(کلام ما قاصرند از تعریف و معانی کلمات،امیدوارم خداوند عزوجلّ ببخشد).

بایدنفس نفسِ عمرمادر جایگاه عمل خالصانه در پیروی از تک تک آیات قرآن، مُهر قبولی دریافت کند. ودر اشتباهات با شستشوی آب توبه طهارت جداشدن از ظلمات رابگیریم.پس اتممناها بعشر برای همه بندگان خدا در امتحان نگهداری ولایت وجانِ قرآن ضروری است. امیدوارم بتوانیم شیعه ومحب واقعی چهارده معصوم(ص)،مخصوصا امام زمانمان (ص) باشیم و قلب مبارکشان از ماراضی و خشنود باشد.       

گنج عدد ده در حقیقت عدد 19 

عدد 19 از اعدادی است که خداوند متعال در آیه 30 سوره ی مبارکه مدثر به مضمون ( علیها تسعه عشر ) اشاره فرموده است. بقول احادیث معتبر ، قرآن مضربی از عدد 19 است چنانچه کلام مطهر خداوند با نوزده حرف بسم الله الرحمن الرحیم شروع میشود .

رسول خدا (ص) میفرمایند که تمام محتوای قرآن در بسم الله الرحمن الرحیم سوره ی حمد جمع است . اولین سوره ی قرآن کریم حمد است و اولین آیه مبارکش 19 حرف است . قرآن 114 سوره دارد که تقسیم بر 19 میشود (6=19÷114) و 6 عدد تعداد ایام خلقت دنیاست ( آیه 4 سوره مبارکه حدید ) .

تعداد تکرارکلمات آیه بسم الله الرحمن الرحیم  درقرآن کریم به عدد 19 قابل قسمت  است .  تعداد  اسماء مبارک الله(جل جلاله) در قرآن کریم 2698 بار است ( 142=19÷2698 ) ، کلمه مبارک الرحمن(بدون شمارش در بسم الله...) 57 بار(3=19÷57 ) و کلمه مبارک الرحیم(بدون شمارش در بسم الله...) 114 بار ( 6=19÷114 ) .

رسول خدا (ص) در حدیث ثقلین فرمود : 2 چیز گرانبها بین شما امت قرار دادم یکی کتاب قرآن و دیگری عترت طاهرم که از هم جدا نمیشوند تا کنار حوض کوثر بر من وارد شوند . در نتیجه کتاب مبارک قرآن در کنار ائمه معصومین (ص) است .

همانطور که بسم الله الرحمن الرحیم سوره ی مبارکه حمد که شامل محتوای کل قرآنست 19 حرف است ، جمع حروف اسماء مبارک پنج تن (ص) هم 19 حرف میشود ، {نامهای مبارک : محمد (ص) ، علی (ع) ، فاطمه (س) ، حسن(ع)وحسین (ع)}.

در کتاب مصابیح الانوار ( ج1 ص435 ) آمده که امام علی (ع) فرمودند : همه علوم در کتب آسمانی چهارگانه مندرج و علوم آنها در قرآن است و علوم قرآن در فاتحه الکتاب و علوم فاتحه الکتاب در بسم الله الرحمن الرحیم و علوم بسم الله در بای  بسم الله است و من نقطه زیر باء هستم. یعنی تمامی علوم در وجود امام علی (ع) گرد آمده است . ضربت خوردن سر مبارک آقا به دست ابن ملجم لعنت الله علیه نیز در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان است .

ابن مسعود می گوید : همانا قرآن بر هفت حرف نازل شده ( بسم الله ) که هر حرفی از آن دارای ظاهر و باطنی است و حقا ظاهر و باطن آن نزد علی بن ابیطالب علیه السلام میباشد .

از امام علی (ع) روایت شده که آن حضرت در جنگها به همراه خود نقشی را حمل میکردند که محیط دایره ی آن حروف بسم الله در 19 خانه و به ازای هر خانه نامی از نامهای نیکوی خداوند قرار داده شده بود که با آن حروف آغاز میشد و آن حضرت اینرا در خط مقدم لشکر حمل مینمودند و بوسیله ی آن به خدا توسل می جستند تا بر دشمن غلبه یابند .

اما چرا عدد 19 را حقیقتی از اسرار گنج ده نوشتیم ؟ زیرا اگر یادتان باشد در درس عدد ده در حقیقت خلقت عالم بالا که خداوند عالم در عالمی که ( لا یشم رایحة الوجود ) بویی از خلقت وجود نمی آمد ، پروردگار عالم سرّ نام خودش را به نام   احد (جل جلاله) ظهور داد و عدد و حروف زیبای گنج خود را با صفت یگانگیش که هرگز در  مقابل آن  عدد  دیگری  نمی آید . چنانچه طبق آیه ی کریمش در سوره مبارکه توحید (و لم یکن له کفوا احد ) هرگز هم کفوی برای او نبوده ، نیست و نخواهد آمد . طبق حدیث از کتاب عیون الاخبار ، ترجمه غفاری ( ج2 ، ص312 ) :

در مجلسی که مأمون ملعون تشکیل داد و دانشمندان ادیان مختلف را دعوت کرد که سوالات خود را از امام رضا (ع) بپرسند و حضرت جوابگو باشند ، شخصی به نام عمران صابی گفت : بخدا قسم ای سرورم ، فقط میخواهم چیزی را برایم ثابت کنی که بتوانم به آن چنگ بزنم و تمسّک جویم و به سراغ چیز دیگر نروم . حضرت فرمودند : آنچه میخواهی بپرس . اهل مجلس همگی ازدحام کردند و به یکدیگر نزدیک شدند . عمران پرسید : اولین موجود و آنچه که خداوند خلق کرد چه بود ؟  حضرت فرمودند : سوال کردی پس خوب گوش کن ! واحد ، همیشه واحد بوده ، همیشه موجود بوده ، بدون اینکه چیزی به همراهش باشد ، بدون هیچگونه حدود و اعراضی و همیشه نیز اینگونه خواهد بود . الواحد لا یصدر الا واحد ( خداوند واحد جز واحد از او صادر نمیشود ) ، سپس بدون هیچ سابقه قبلی ، مخلوقی را با گونه ای دیگر آفرید با اعراض و حدودی مختلف، نه آنرا در چیزی قرار داد و نه در چیزی محدود نمود ونه به مانند ومثل چیزی ایجادش کرد ونه چیزی را مثل او نمود ، بعد از آن مخلوقات را به صور مختلف از جمله خالص و ناخالص ، مختلف و یکسان به رنگهای متفاوت آفرید بدون اینکه به آنها نیازی داشته باشد و یا برای رسیدن به مقام و منزلتی به این خلقت محتاج باشد ( سوره مبارکه نساء آیه 1 ) . عمران گفت : آری ای سرور من پس اکنون بفرما به چه چیز می دانست آنچه را که می دانست ؟ یعنی به چه وسیله ای آنچه را که دانسته است به آن آگاهی یافته ؟ آیا به توسط ضمیر بوده است و یا چیزی غیر از آن ؟

حضرت فرمودند: اگر علم او از طریق ضمیر ( و آن صورت حاصله در اندیشه ) انجام بپذیرد ، آیا میتوان برای شناخت آن ضمیر حدّ و حدودی قرار داد ؟ گفت : نه نمیتوان . امام ادامه دادند آن ضمیر چیست ؟ عمران جواب نداد . سپس حضرت فرمود باکی نیست ، حال اگر از تو درباره ی ضمیر بپرسم که آیا آنرا با ضمیر دیگری باز میشناسی ؟ اگر بگویی آری ، در واقع حرف و ادعای خودت را باطل کرده ای . ای عمران آیا شایسته نیست بدانی که " واحد " یا  " ضمیر " وصف نمیشود؟ و چنان نیست که از برایش غیر از کرد و کار گفته نشود ، بنابر درس گفته شده ضمیر همیشه جانشین اسم است و تنها حرفی که خوانده میشود حرف  " هو " است که اشاره به مشار الیه است . بنا براین حرف ( ه ) در حروف ابجد عددش 5 است و تنها حرفی است که در جانشینی اسم بصورت اشباع و بلا اشباع در عربی خوانده میشود چنانچه در کلمه " رَبَّهُ "  خوانده میشود " رَبَّهوُا " با صدای بلند و اینجا اشباع میشود .

نکته مهم این است که در عالم سرّ گنج واحدیّت ظهور اسرار خلقت پنج تن صلوات الله علیهم اجمعین است که به عدد 5 حرف ( ه ) ضمیر جانشین اوست که این عزیزان خلیفه الله و مجرا و مجلی و آیینه و مرآت حق و کُمّل اولیاء شدند و آنها ولایت مطلق از جانب حق تعالی هستند و تمام سرّ الاسرار کائناتند که هم اولند و هم آخر ، هم ظاهرند و هم باطن .

(من میخواستم درسی که بصورت حروف و اعداد و از گنج ولایت نوشته میشود تطبیق با حدیث مبارک امام رضا ( ع ) داده شود و به سمع و نظر خوانندگان عزیز برسانم) .

پس خداوند کنز وجودش را به اسم مبارک واحد ظهورداد و فرمود:الواحد لا یصدر الا الواحد.از خداوند واحد جز یک خلقت واحد صادر نمیشود. عددابجد اسم مبارک واحد برابر19 است که جمع ارقامش 10 میشود(10=9+1) و عدد 10 همان حقیقت گنجی است که از عدد ابجدنام مبارک احد(جل جلاله)که در درسهای قبل نوشته شد (احد=13)ظاهر شد که حقیقت چهارچوب خلقتی ظهور یافت. از جایگاه طهارت باطن حرف(م)به عدد ابجد 40 که جایگاهش 13 است و در جمع ارقامش (4=3+1)آیات مبارک آیت الکرسی ظهورمیکند که حدیث در کتاب گنج الف از امام صادق(ع)نوشته شده است. پس جمع اعداد1 تا 4 میشود 10 (10=4+3+2+1)که همان 4روی 10 است یعنی ولایت چهارده معصوم (ص)در ظلّ ولایت مطلق پروردگار عالم قرار دارد.

حال خواهید یافت که چرا عدد 19 در سرّالاسرار گنجینه ی آیات قرآن نیز مؤثر است و عدد 19 در واقع باب رفتن به حقیقت طهارت است،چنانچه عدد نوزده برای هر کس معنی میشود عالمی که نو،زده میشود.

هنگامیکه یک حیوان حلال گوشت را میخواهند ذبح کنند طبق آیه 121 سوره مبارکه انعام (نخورید گوشت حیوانی را که هنگام کشتن آن بسم الله نگفته باشند...) باید بسم الله بگویند ، به دلیل اینکه حیوان در مسیر کمال وجودیش برای رسیدن به حقیقت انسانی باید از 19حرف بسم الله الرّحمن الرّحیم گذرکند،زیرا همانطور که گفته شد بسم الله سوره ی مبارکه حمد کل محتوای قرآن را در بردارد و حقیقت قرآن همان وجود انسان کامل است، پس قرآن انسان ساز است.

حیوان بعد ازکشته شدن، غذای انسان میشود و چون خداوند منّان میخواهد حیوان مسیر کمال را داشته باشدتا به کمال انسانی برسد باید ازبسم الله قرآن عبور کند تا خوردنش به انسان مؤمن حلال شود،پس با عدد 19که همان حقیقت عشر وجود است در بدن انسان مؤمن و عمل خالصانه ی او به سیر عبودیت خداوند احد و به گنج واحدیتش که آن قرب الی الله است میرسد(پس برای حیوان زندگی نو انسانی زده شده است که همان نوزده است)وخداوند میفرماید: انا لله و انا الیه راجعون. نتیجه میگیریم که انسان مؤمن هر لحظه از باطن 19 عبور میکند وبرای هر نفسش زندگی نو، زده میشود.حقیقت نوزده همان 40 است که او را تربیع یعنی بهاری میکند.امیدوارم خوب متوجه شوید.

همه ی معصومین(ص)به شهادت فی سبیل الله و به درجه عالی قرب الهی رسیدند و با کلمه شهید ، زندگی حقیقی آخرت را معنا کردند و تفسیر زنده ی آیه مبارکه قرآن شدندکه (ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون) حساب نکنید کسانیکه درراه خدا کشته میشوند مرده اند بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی میخورند. پس آنها بعد ازشهادت به تولدی رسیدند که هرگز درآن مرگ نیست وبه روزیی مرزوق شدندکه رزقاٌ حسناٌ است که آن رزق مستقیم از رب العالمین به آنها خورانده میشود.پس حیات واقعی را پیداکرده اند(نو،زده شد)و این کمال هدف پروردگار عالم است که بنده اش رابه بهترین پذیرایی الی یوم القیامت میرساند.

پس راه رسیدن به این مقام جز با شهادت فی سبیل الله نیست. عدد ابجد کلمه شهید = 319  است.300 برابرعددابجد حرف(ش)است وصفتش افشاکننده است،یعنی شهید افشا کننده ی راه گذر از 19حرف بسم الله الرّحمن الرّحیم است که در این عالم بسمل شده است و لباس حیوانی خودرا بطورکامل بیرون آورده وبه نور انسانی درعالم قرب وبه وصال محبوب میرسد(اللهم الرزقنا). عدد 19 اسرارش زیاد است .

یکی از زیباییهایش این است که اگر این عدد را به حروف بنویسیم (نوزده) عدد ابجدش 72میشودکه برابر با عدد ابجدکلمه سجده است وحقیقتی که امام علی(ع) و امام حسین(ع) درجایگاه سجده ، به یک بیان، حقیقت نوزده را شکافتند . امیرالمؤمنین علی(ع)که خود حقیقت باء بسم الله است درجان عدد حروف بسم الله ، درشب نوزدهم ما رمضان ، ماهی که شهرالله است و تنها ماهی است که در قرآن کریم نامش آمده ضربت خوردندکه منجربه شهادت آقا شد. ماه رمضان__ آیه 185 سوره مبارکه بقره "شهررمضان الذی انزل فیه القران هدی للناس و بینات من الهدی والفرقان . . ."  این ماه نهمین ماه سال قمری است ،درواقع بلوغ کامل تمام ماههای سال است . عدد ابجد ده = 9 میشود،درواقع باطن تاسع همان عاشوراست(عددابجدتاسع=531 که جمع ارقامش 9میشود) برای رسیدن به عاشورا باید از تاسوعاگذرکنیم،زیرا تاسوعاست که انسانها را به بلوغ انسانی رسیدن وقابل شدن برای رسیدن به حقیقت عاشورا رامیرساند،یعنی عدد 9روی عدد10 که همان 19 است. پس حضرت علی(ع)با سجده که عدد ابجدش برابرعددابجد نوزده به حروف است درشب نوززده به عدد، درماه نه که جایگاه عددیش 19 میشود به باطن شهادت تشریف بردند و امام حسین(ع)هم72 یارباوفا داشتند و درحالت سجده (72=سجده=نوزده)به فیض شهادت فی سبیل الله وزیارت لقاء الله واصل شدند و ایشان به مقام سیّد الشهدایی رسیدند و بالاترین مدال شهادت،مقام ثاراللهی راازپروردگارعالم کسب کردند.

عدد عشر در باطن سجده

سجده نماز__  انسان در هر نماز ،دوبرابر رکعاتش سجده میکند. نماز پنج رکن دارد(2سجده،یک رکن است). ما 17رکعت نماز میخوانیم و 34مرتبه سجده میکنیم که 34 برابر است باعددابجدکلمه دل و جایگاه کلمه روح و جوهر است،  شایدبتوان گفت که نماز به حقیقت تعالی روح ،ظهور سجده ی حقیقی جوهر وجود به عنوان بندگی خالصانه به لوح عمل است. جالب است هر سجده که برابر نوزده (19)بود،دو سجده میشود 38(38=19+19)و38 برابرجایگاه عددی نام مبارک حضرت محمد(ص)و جایگاه عددی نام مبارک حضرت علی(ع) است و جمع ارقامش11میشود(11=8+3)که 11برابرکلمه ی مبارک هو و حج است.

پس در یک نماز دو رکعتی،بااتمام سجده اول به رسالت پیامبر(ص)امّت میشویم ودر اتمام سجده دوم به ولایت امیرالمؤمنین(ع) و فرزندانش شیعه میشویم(یا به عبارت دیگر رکعت اول درجایگاه رسالت از نوزده عبور میکنیم ودر رکعت دوم به حقیقت ولایت درنوزده وارد میشویم) و درجمع چهار سجده (76=4×19)میشودکه برابرعدد ابجدکلمه عبد میباشد. بنابراین باسجده ی حقیقی به گنج عشر یعنی (10=9+1)یعنی 4روی10میرسیم که رسالت و ولایت است ودر حقیقت به طهارت 4 تا 10تایعنی به عدد 40 میرسیم.

پس سجده که افضل اعمال نماز است، البته سجده ی واقعی، انسان راکامل میکند. سجده یعنی عبادت خالصانه.امام علی(ع):"اَقربُ ما یکونُ العبدُ مِن الله اِذا سَجَدَ"  نزدیکترین موقعیت بنده به خداهنگام سجده است.(بحارالانوار ج82 ص222). همانطورکه عددابجدسجده 72 است وجمع ارقامش 9میشود(9=2+7)که بلوغ عمل رامیرساند،درهرسجده واجب است که 7موضع بدن به زمین برسد وساجد پروردگار عالم شود،پس در2 سجده میشود7 تا2 تا یعنی 14 تا(14=2×7)حقیقت این است که بامعرفت به گنج عشر،به اطاعت خالصانه میرسیم.(من الله التوفیق)

عدد عشر در حرف  ( ق )__عدد 19 جایگاه عددی حرف(ق) است،حرف(ق)که یکی ازحروف مقطعه در قرآن کریم در ابتدای سوره مبارکه قاف آمده است. حرف قاف به تنهایی دارای معنا وحقیقت کل قرآن است. درسوره مبارکه قاف 57 بارحرف(ق)آمده است که مضربی از 19 است(57=3×19).حرف (ق) یعنی نگهداروریشه ی کلمه تقوی میباشد. پروردگار عالم درسوره مبارکه بقره آیه2 میفرماید: "ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین "  (آن کتاب آسمانی قرآن درهدایتش برای متقین هیچ شکی نیست)

یعنی فقط متقین هستند که به هدایت واقعی قرآن نائل میشوند،پس در واقع حرف (ق)به عنوان تقوی، نگهدارنده ی ایمان بندگان پرهیزکار است. دردنیا هرگاه بخواهند موادغذایی راخوب نگهداری کنند،مقداری موادنگهدارنده یعنی (ق) درآن میریزندتاعمرسلامتش بیشترشود. مؤمن هم اگربخواهد اعمالش و ایمانش نگهداری شود وقیامت سالم به دستش برسدباید(ق)تقوی را در دنیا دائماٌ در اعمال خودقراردهد واز هر آفت گناه وبی پروایی بپرهیزد.

عدد ابجد حرف(ق)=100 وجایگاه عددی آن 19 میباشد. روایت است هنگامیکه پروردگار عالم ،زمین راخلق کرد،به شدت میلرزیدتاخداوندمتعال کوه قاف را بر روی زمین خلق کرد،آنگاه به زمین امرشد که با کوه قاف آرام بگیرد.جالب است که میگویند تنها پرنده ای که روی قله ی این کوه (قاف) لانه دارد، سیمرغ است. ظاهراٌ مرغ افسانه ای است اما به تعبیرعرفان، آن 30 جزء قرآن است که حقیقت (ق)و نگهدارنده ی نور هدایت ورساننده ی آن بوسیله ی ائمه معصومین(ص)به تک تک انسانهاست تا در زندگی کوتاه دنیا حقیقت برکات آیات وحی الهی را با امامت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه)به آخرت برسانند. جالب است که عدد 100 هم یکی از زیباترین اعداد است. همانطور که در حقیقت کف دریا نوشته شد، حقیقت تربیع و بهاری شدن کف دنیا برای هر انسان متقی که بتواند ابراهیم وار یا موسایی از کف جهنم دنیا به سلامت گذرکند این است مربع عشر دنیا را با عمل صحیح عاشورایی خودبطورکامل پرکندیعنی ده تاده تا که میشود100تا(عددابجد کلمه کف=100) عدد صد را درکتاب عرفان آب توضیح داده ام ،اما در اینجا هم اشاره ای میکنم:

عدد صد از گنج عشر

گفتیم در دنیا در مکانهایی که آب زیاد جمع میشودبخاطر اینکه خطرآنرا دفع کنندواز آب بخوبی استفاده ی بهینه کنند و آبرا در تمام سال قابل استفاده نمایند،صنعت سد سازی را بناکردند. سد با سین در دنیا باعث میشودکه نه تنها آب،ذخیره و قابل مصرف وبدون ضرر شود، آب در اندازه های مختلف شاخه شاخه میشود و در شهرها وبخشهای مختلف بصورت قابل شرب و استفاده ی بهینه به مصرف میرسد و زراعت وکشاورزی در آنجا رونق میگیرد و دراصل از انرژی قوی آب، نیروی برق، یعنی نور استخراج میشودوتمام شهرها از نیروی آن جان صنعت را درکارخانه ها و درتمام مصارف به بهترین کاربری تهیه میکنندوچرخ جامعه ی متمدن امروزی را بطور الکترونیکی راه اندازی میکنند.

امااین سد عمری داردوخلاصه یک روزخراب میشوداما صدآخرت که با صاد است (سددنیا باسین است)درواقع برای هرانسان مؤمن،همان تیغه ی شمشیر وهمان فرقان است که حق راازباطل جدامیکندومانند کلمات مبارک بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه حمد که یک آیه محسوب میشودوخواندن آن موقع ذبح حیوان حلال گوشت ،خوردن آنرابرای انسان حلال میکند،درواقع حیوانیت حیوان که همان ظلمت است پشت بسم الله میماند و نورانیت آن حقیقت به انسانیت رسیدن است مثل قوای فکر وبینایی چشمها وشنوایی گوشها وبارورشدن نیروهای جسمانی برای اطاعت خداوندمیشودکه همان حقیقت نور است .

درواقع انسانی که از کتاب الهی که وحی نور است پیروی وعمل به آیات نورانی میکند،عمل خودرا به صورت انرژی نورانی ذخیره ی آخرتی میفرستد وآن همان حقیقت صد(قاف تقوی)است وهرگزخراب نمیشود.نه تنها در دنیا انسان راازخطرها وآفات مادی و وسواسها وخناسها وشیاطین حفظ میکند،بلکه دراخرت هم حجاب بین بهشت وجهنم است(فرقان).

یکی از سفارشهای ائمه معصومین(ص)درخواندن تسبیحات حضرت زهرا(س)بعد از نمازهای واجب است. تعداد34مرتبه الله اکبر،33مرتبه الحمدلله و 33مرتبه سبحان الله است که رویهم صد مرتبه میشود.روایت است که اگر بعدازنماز واجب بدون انجام دادن عمل منافی نماز این تسبیحات را بگویید انشاالله نقصهای نماز جبران میشودیا بقول دیگر ثواب هزار رکعت نماز مستحبی رادارد.

البته عرفان آن عظمتش بینهایت است اما بنا به بحثی که نوشته شد،نماز خودش مثل ذخیره آبی است که جانها بوجودش احیا میشودوطهارت پیدا میکند،اگرپشت این صدمرتبه ذکر قرارگیرد به برکت این تسبیحات ، انوار و برکات نماز از صبح تا ظهر، ازظهرتاعصر،ازعصرتامغرب وعشا وخلاصه تاصبح انسان درحریم طهارت نماز که ستون دین است از ظلمات خارج شده و به حقیقت نور هدایت میرسد.

خوبست بدانیم که این صد فقط ولایت است زیرا در جایگاه عددی 19 شد(جایگاه عددی حرف ق=19 وابتدای جزء19 قرآن کریم درسوره مبارکه فرقان است)و جمع ارقامش 10 میشود(10=9+1)این عدد عشر(10)،همان حقیقت کل یوم عاشورا وکل ارض کربلا ست،این همان عشری است که همه ی انسانها در دنیا در امتحاناتش باید ولیّ زمان خودرا انتخاب کنند،این همان اتممنا بعشر(تمام کننده 10) است که هرکس بخواهد به اربعین بهاری وسبززندگی دنیا وآخرتش برسدبایدآنراتمام کند.

 پس درواقع صدباصاد و هم سدباسین ،جداکننده ی نورازظلمت هستند.سدباسین نورش حسّی است اما صد با صادنورش قلبی است و آنرا درآخرت ملاقات میکنیم درحالیکه دردنیا هم پروردگارعالم در سوره مبارکه فتح قسمتی ازآیه ی آخرمیفرماید : "تراهم رکعا سجدا یبتغون فضلا من الله ورضوانا سیماهم فی وجوههم من اثر السجود"  آنانرا درحال رکوع وسجودنماز بسیاربنگری که فضل ورحمت خدا وخشنودی اورا به دعامیطلبند بررخسارهایشان از اثرسجده نشانه های نورانیت پدیداراست .

پس نور هدایت ،انسان را از خطرات ظلمات دنیا نجات میدهد و راه رضای خداوند متعال را برای ما هموار وروشن مینماید. چنانچه یکی از اسماءمبارک قرآن نور است وتمام آیات الهی نورهستندوهمینطور امامان معصوم(ع) نورهدایت هستند برای همه ی شیعیان تاآخرالزمان ، پس همین دنیا بنده ی مؤمن باید با ساختن صدآخرتی یعنی همان (ق)تقوی از انوارش هر لحظه استفاده کامل کند و وصل به نور مقدس امام راه ،حجت حق شودکه آنها هستندشفیعان مادر دنیا وآخرت ورساننده ی ما به سرمنزل مقصود یعنی قرب الی الله و رضوان الله اکبرهستند.

ازامام رضا(ع)درکتاب عیون الاخبارآمده است که: اول فعل خداوند نوراست. کلمه نور با سه حرف ظاهر شده است که اول آن (ن) است وعددابجد (ن)=50 وجایگاه عددی (ن)=14 است،عدد14 همان گنج عشرمیباشدکه 4روی 10 است(تمام حروف الفبای عرب 28 تاست یعنی28=2×14 که 28 جایگاه عددی حرف(غ)است وعدد ابجد(غ)=1000 است که به عربی اَ لًف خوانده میشود واگر ارقام28 را با هم جمع کنیم 10 میشود(10=8+2) وعدد 10 همان گنج است که تمام انوار مقدس از ذات اقدس الهی راظهور داد که جمع ارقامش(1=0+1)میشود یک که برابراَلِف وجود است.

درواقع باطن 19 (10=9+1)هم همان عشر ولایت و باطن کنز الهی است(عد ابجد اسم مبارک واحد=19 است). اگر درس را کاملا متوجه شده باشید حقیقتی از صد،عدد ابجد حرف (ق) که محصولش نور است را در دنیا با تقوی درعمل پیدا میکنیم و پیروزی درامتحانات دنیایی ما فقط به شرط تقوی است. زیرا پروردگارعالم درآیه2سوره مبارکه بقره میفرماید:آن کتاب آسمانی (قرآن)هیچ شکی درآن  نیست که هدایت میکند فقط متقین را.

در آیه مبارک آیت الکرسی نیز میفرماید:"یخرجهم من الظلمات الی النور".خداوند متعال هدایت را که یک نور قلبی است به شرط تقوی ،راه گشای نجات مؤمنین دردنیا میداند.

عدد 19 به حروف ( نوزده )

 عددابجد کلمه نوزده =72 میشود که جمع ارقامش 9میشود(9=2+7)و72 برابر باعددابجدکلمه سجده است(درواقع بالاترین خضوع وخشوع بنده واطاعت محض در مقابل پروردگارعالم ،سجده است) . نکته: خواننده ی عزیز شروع ظهور مخلوق درعالم باطن سجده ی خالصانه واطاعت محض خالق یکتاست،زیرا آنجا مظهر ظهور اوست درواقع عالم در عبودیت بطور کامل ساجد پروردگار عالم است.شیطان رانده شد چون سجده به حضرت آدم(ع)رابجانیاورد،درواقع به امرخداوند سجده نکرد.

چنانچه در وجود معصومین(ص)امام اول ماشیعیان بخوبی عبودیت را به سجده نشان داد.امام علی(ع)درسحر نوزدهم ماه مبارک رمضان در سجده فرق مبارکش شکافته شد وهمینطور امام حسین(ع)در حالت سجده روز عاشورا سراز بدن مطهرش جداکردند،درحالیکه او خود 9روی 10 بودیعنی 19،زیرا ایشان به عدد10 بدنیا آمد و 9 ذریه دربطنش بود. وحقیقت بندگی و سرّتولد انسانیت به نور تطهیر باطن را الی یوم القیامت از درون سجده به انسانها آموختندتا حیات طیّب برای انسانیت نو،زده شود.دیگراینکه امام حسین(ع)مقام سیدالشهدایی راداراست (عددابجدشهید=319پس افشاکننده 19 است وعددابجدنوزده به حروف=72=عددابجد سجده).

بلوغ حروفی در عدد نه ،به جایگاه عددی 19

انسان در عالم خلقت به عدد 9 متولد میشود و به عدد 9 خلق شده است. پروردگار عالمِ اعداد را به 9شماره ظاهر کرده است ، همانطورکه الفبای حروف درعربی 28 تاست ،اعداد در تمام زمانها سقفش تا9 است . عدد 9 بلوغ اعداد است و در آفرینش این عدد طوری ظهور پیدامیکند که وقتی 9در هر عددی ضرب شود ،جوابش در جمع عددی 9 میشود مثل:18=2×9 (9=8+1) و یا 63=7×9 (9=3+6) و اگر هر عددی هر قدر هم تعداد ارقامش زیاد باشد ،باز هم درجمع عددی 9 شود ،بر9 قابل قسمت میشود مثل167543289 که جمع ارقامش 45 میشود و9 =5+4 و 45=5×9 و اگر خود عدد را بر9 تقسیم کنیم قابل قسمت است  18615921=9 : 167543289 .

پس عدد 9  سلطان اعداد است،وقتی عدد به 9 رسید برهمه ی اعداد غلبه میکند.جالب است که خداوند متعال وقادرسبحان، انسان را به عدد9خلق نمودو او را اشرف مخلوقاتش قرار داد،چنانچه ازنظرعدد اگر عدد1 تا 9 را با هم جمع کنیم برابرعدد ابجد کلمه ی  آدم (ع) =45 میشود (45=9+8+7+6+5+4+3+2+1) و جمع ارقام 45 هم 9 میشود.

پروردگار عالم همه ی عوالم نه گانه را ظرف اسماء الحسنی خود قرار داد و ایشان را علم الاسماء عنایت فرمود،آنگاه حوا(س)را دفعتاٌ خلق نمود و فرمود ایشان مؤنث یعنی دوّمی شماست. یعنی همانطور که میدانید زن در بلوغ تکلیفی به عدد سن 9 سال تمام بالغ میشود وخود حامل فرزندانی است که 9 هستند ودر 9 ماه تمام بدنیا می آیند.

خداوند در قرآن کریم میفرماید:آسمانها و زمین وآنچه بین آنهاست را برای انسان خلق کردم و او را برای خودم. وفقط به انسان لیاقت بندگی با اختیار برای خودش را داد و به او بهترین گوهر خلقت خویش یعنی عقل را اهدا فرمود و انسان(کامل)را برهمه مخلوقاتش مسلط فرمود.

کلمه ی انسان یکی از زیباترین وپرمحتواترین اسماء خلقت پروردگار عالم است و 5 حرف دارد ، عدد ابجدش 162 است که جمع ارقامش 9 (9=2+6+1) میشودو جایگاه عددیش45=عدد ابجدآدم(ع) است که این همان حقیقت گنج خلقت است که انسان کامل ،منظور خلقت است ،درضمن جمع ارقام 45 هم 9 میشود(9=5+4) ،یعنی تمام انسانها درجایگاه خلقت جسمانی در دنیا همه ذریه های حضرت آدم(ع) هستند و نُهِ (9) وجود اوبرای همه حکم پدر را از نظر جسمانی دارد وبه همین منوال وجود خانم حوا(س) مادر جسمانی همه ی انسانهاست.

عدد ابجد انسان (162) برابرعدد ابجد کلمه ی آسمانی است که انسان وجودی است آسمانی (عالم آسمانی هم به عدد9 به تمام عوالم احاطه دارد ). اگر عدد 162 را بر9 تقسیم کنیم 18 میشودکه رمز منازل دنیاست وبرابرباعددابجد نام مبارک (حی) خداوندقادرمتعال است و سن مبارک خانم فاطمه زهرا(س)و جایگاه عددی نام مبارک آدم(ع)که درجمع ارقامش برابر 9 میشود. پس انسان کامل در حقیقت بلوغ خلقتی نُهِ وجودش بر تمام مخلوقات دنیا وآخرت ،ولایت کامل دارد.واحیاکننده همه مخلوقات ومخصوص احیاء تمام احکام واعمال وآخرت انسان است.

عدد 9 به حروف ( نه )

اگر نه را به حروف بنویسیم عدد ابجدش 55 میشود که در جمع ارقامش 10 میشود (10=5+5) که همان حقیقت عشر است که در عرفان عدد 9 در عید قربان ، قبل از روز ده ذیحجه ، روز عرفه است و روز تاسوعا که قبل از عاشوراست ، این حقیقت ظهور پیدا میکند که باطن 9 در بطن 10 است، تا به بلوغ 9 نرسیم وارد 10 نمیتوانیم شویم . عدد ابجد ده برابر 9 است پس 9 حقیقت به کمال رسیدن ده است .  55=جایگاه عددی صدیق است .و اینجا محل عبور از ظلمات به نور یا خروج از باطل به ورود به حق است و بیرون آمدن از حیوانیّت به انسانیّت و خلاصه عروج از دنیا به عالم قرب وتولد حقیقی که راهی جز مجرای صدق ندارد. همان اتممنا بعشر که قبلا توضیح داده شد.

امام حسین (ع) که خود حامل 9 است خودش به عدد 10 بدنیا آمده است ، رسالتش خیلی سنگین است زیرا او باید وراثت تمام انبیاء ، تمام اوصیاء ، اولیاء  صدیقین ، شهدا و ائمه معصومین (ص) تا وجود مقدس خودش را در روز عاشورا که به طهارت آورنده ی تمام عاشوراهای عالم است یا همه ی دهه هاست به تمام و کمال در دنیا به معرض ظهور و اکمال دین وتداوم دین بقیة اللهی را به تمام انسانها در دنیا عرضه وحمل عاشورا را بطور کامل بر زمین کربلا (همه ی زمینهای دنیا کربلا و همه ی روزهایش عاشوراست )به عمل ظاهر کند و امام عاشورائیان شود وبماند الی یوم القیامت.

پس شهادت او نظیر ندارد و عاشورای او بی مانند و مصیبتش سوزاننده و تربتش استثناء است که شفابخش است زیرا فقط تربت ایشانرا میتوان به نیّت شفا خورد (چون تربتش عاری از هرگونه ظلمت است و کاملا نورست زیرا قلب به میم شده است ) والا در احکام خوردن خاک حرام است. شهادت او استثناء است زیرا خون در اینجا پاک است، بدن میته زنده میشود ، عین نجاست درون بدن به عین طهارت میرسد و در این بارگاه طهارت لباس بدن ، کفن میشود وجان دادنش نماز عشق . پس شهید به طریق شهادت امام حسین (ع) نه غسل میخواهد نه کفن ، نه نماز میخواهد ونه احکام دیگر ، زیرا پروردگار عالم در مقامش میفرماید:  ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء ٌ عند ربهم یرزقون  (حساب نکنید کسانیکه در راه خدا کشته شده اند مرده اند بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی میخورند. ) یعنی متولد شده اند و حیات جاوید پیداکرده اند . امیدوارم بلوغ 9 را خوب بفهمیم ، چنین عزیزی را خداوند فرزندی عطا فرمود که خود به عدد 9 بدنیا آمده است ( آقا علی ابن الحسین (ع) ).

جالب است بدانید جایگاه عدد نه به حروف ، 19 میشود و همانطور که گفته شد عدد ابجد نوزده برابر است با 72 وعدد ابجد سجده نیز 72 میباشد که جمع ارقامش 9 میشود(9=2+7) .پس بلوغ اطاعت ، سجده است که قبلا توضیح داده شد.

حال خوب دقت کنید آقا امام حسین (ع) خود در سجده(72) به بلوغ حیات یعنی شهادت فی سبیل الله و در عاشورا با 72 یار به شهادت میرسند وتا چهل روز سر مبارکش روی نیزه بود که عدد ابجد نیزه هم 72(=سجده) میشود ، یعنی ایشان در چهل روز چهل وادی عالم اربعین ،حقیقت طهارت و رساندن رسالتش از کربلا تاکربلا بوجودمقدس حضرت زینب کبری(س)وامام سجاد(ع)این بلوغ (سجده واقعی،حیات طیب وهدف خلقت و همان جان طهارت و تولد واقعی در عالم آخرت ) را به تمام و کمال به انسانها رساندند.

همانطور که متذکر شدم میوه ی دل امام حسین (ع) آقائی است که به عدد 9 بدنیا آمد ، یعنی یک خودش بود و هشت ذریه در بطنش ، پس او 9 میشود. در ضمن به عدد نه ، همان جایگاه نوزده که برابر 72 بود ، سجده به اطاعت محض پروردگار عالم را چنان ظاهر نمود که ایشان سید الساجدین زین العابدین لقب گرفت.

 امیدوارم خوب درک کنید و به وجود مقدس ایشان معرفت بیشتری پیدا کنید. او بود که مدت چهل سال ولایتش ( که عدد گنج طهارت است ) با اشکهایش راه عاشورائیان را تا انقلاب فرزندش مهدی(عج الله تعالی فرجه الشریف) شستشو داد.

 ما مدیون تمام نفس نفسهای ایشان با تحمل سختیهایشان هستیم و با عدد 9 وجودشان ، رسالت عرفان عاشورا یعنی ( 10 ) عشر امتحان را به همه ی شیعیانشان با اطاعت محض یعنی سجده ی واقعی و خالصانه برای پروردگار عالم  و اشکها و مناجاتشان ، سوز وگداز عاشورا  را  احیا نمودند و به همه آیندگان رسانیدند. (ظهورعدد19دروجودمبارکش)

                                                                                                                               وجودمقدسش از نظر ولایی امام چهارم هستند.که عدد 4 ،گنج عشر است و از جمع 1تا4 عدد 10طُهررا ظاهر میکند(10=4+3+2+1)یعنی 4روی 10 واز نظر معصومیت ایشان ششمین معصوم (ص) هستند پس عدد ولایی و معصومیتشان 10 میشود(10=4+6) و در حقیقت به عدد 9 که بطن ده است بدنیا آمده اندو ظهور ولایی و معصومیتشان 10 میباشد،در واقع 9 روی 10 که میشود 19(19=10+9). وعدد ابجد نوزده به حروف برابر 72 است که 72 عدد ابجد کلمه سجده میباشد، که ایشان خود حقیقت سجده و سید الساجدین علیه السلام است. امیدوارم بتوانیم شیعه ی واقعی این عزیز باشیم در دنیا وآخرت.انشاالله   

بلوغ کامل 9 در گنج نوزده بوجود مقدس آقا و سرورمان امام زمان (ص)                                  وجود مقدس آقا نهمین فرزند نورانی امام حسین(ع) است درحالیکه در زمان تولد امام حسین(ع) که به عدد10 بدنیا آمد ،تولد امام برحق؛امام زمان(ص) پایان عددِ10 وجود مقدس امام حسین(ع)است پس جان حقیقی 9روی ده و جلوه ی کلمه نوزده یعنی نو،زده شد بصورت کامل وبوضوح ظهور پیدا میکند که تمام درس را اگر مطالعه کرده باشید،در این زمان جان جانانش را می بینید.

وجود مقدس امام حسین(ع)گنج ظهور عرش را به عشر در کربلا متجلی ساخت و عالم کنز را به طهارت و رساندن به قلب به میم عدد40 جان 14 و 4روی ده و دهه طُهر میباشد.

درزمان حکومت وجود مقدس امام زمان(ص) ظهورتمام هدف خلقت و گنج آفرینش و ظهور اول فعل خداوند کریم یعنی نور است (ایشان حکومتش نورانی است). سال تولد آقا 256هجری برابر با عددابجد کلمه (نور) است. ظهور (انشاالله هر چه زودتر)آقا زمانی اتفاق می افتد که بقول احادیث 313 یار مخصوص وقابل اعتماد و پاک وصادق داشته باشد.نام مادر بزرگوارش نرجس خاتون است که عددابجد نرجس=313 میشود. اگر سیصدوسیزده را به حروف بنویسیم عددابجدش=256 میشودکه برابرعددابجد نور است. حکومت آقا هم نورانی است. چنانچه حضرت بقیه الله ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف می فرماید:

"فی ابنةِ رسول الله (ص)لی اُسوة ً حسنة ً مرا در دخت رسول الله (ص)اُسوه ای نیکوست.{کتاب چهلچراغ(ازکتاب بحارالانوارج53 ، ص180)} این سخن امام زمان(ص) اوج شخصیت معنوی دخت گرامی پیامبر(ص)را بوضوح نشان میدهد و نوع حکومتش را، چون مادر بزرگوارش زهرا(س) است و زهرا یعنی نورانی  ودرخشنده .گویی روش ومنش حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (س) چندان فاخر و متعالی است که امام زمان(ص) بدان تأسی می جوید.

عدد ابجد نور= 256 که در جمع ارقامش 13 میشود(13=6+5+2) و 13=جایگاه عددی حرف(م)که عدد ابجد(م)=40 است و چهل،اربعین نامیده میشود. اربعین از کلمه (ربع) میاید یعنی سبز شونده وبهار. پس تمام هدف در زمان آقا آمدن بهارِ بدون خزان است.که در این زمان بقول احادیث معتبر رجعت معصومین(ص)وحکومتشان اتفاق می افتد. انشاالله 

ایشان چهاردهمین معصوم(ص) و دوازدهمین امام(ع) هستند که عدد ولایی ومعصومیتشان 26 میشود(26=14+12) که این عدد ورای عالم دنیاست وبرابرباجایگاه عددی حرف(ض)به عدد ابجد800 است. جمع ارقام 26 میشود 8 (8=6+2) که وجود مقدس آقا به ابن الرضا آمده است و فرزند چهارم امام رضا(ع) است به عدد 4 ،این عدد گنج عشر و 4روی ده ودهه ی طُهر است. درحالیکه فرزند نهم امام حسین(ع)است ؛ (ازبلوغ 9)  و از عدد 9 هم از باطن 10 وجود مقدس امام حسین(ع)تمام خزانه ی واحدیت(19) پروردگارعالم در زمانش به تجلی ظهور انسان کامل، حقیقتِ اسماء مبارکش از اجدادطاهرینش(ص) و مادر گرامیش (س) ظهور می نماید."اللهم عجل لولیک الفرج واجعلنی من انصاره واعوانه وشیعته والذابین عنه والمستشهدین بین یدیه" . 

یکی از زیباییهای زمان آقااین است که تمام صفرهای بالقوه ی عالم وجود، در پیشاپیش گنج عشر وجود که خود آقاست به خدمت درمی آیند و تا بینهایت معنای استعداد خود را در خدمت آن والا گهر ارائه می دهند.

در نتیجه هر انسان عاقل هم برای زندگی فردایش مانند یک دانه عمل میکند ،همانطور که یک دانه در مقابل حیات بعدی خود مثل صفر است آنگاه خود را در معرض آب حیات و نور که در باطن ظلمت زمین است قرار میدهد ،گنج حجاب (14)را تحمل میکند تا بتواند قامت الف خود را از ظلمت به نور بکشد تا بالقوه های صفر وجود خودرا بصورت سبزی شاخه وبرگ به نهایت بلوغ 9 و باطن نوزده در سجده ی خالق و عبد بودن و بری شدن از تمام آفات به منزل هستی یعنی بارورشدن وبه گل ومیوه ی خود برسد تا بتواند صفرهای قوای خود را درپیشاپیش الف یا یک وجود خودبه عنوان خوب بندگی کردن به کمال اعلا وبه قرب او برساند آنگاه نتیجه‌اش تا بینهایت است تا وقتی در دنیا خداوند کریم آنها را بوسیله ی رسولان و معصومین (ص) سیراب کرد وآنها قنوت کردند وقانت شدند . خداوند مهربان در صورت قبول آنها را به قنات وجود میرساند تا روزی که دستش از عمل کوتاه است،درختهای عملش از قنات عمل خود از فضل خدا سیراب میشوند"جنات تجری من تحتها الانهار". و هرگز قناتش خشک نمیشود.اللهم الرزقنا. با امید اینکه آقا نام مارا در زمره یارانش ثبت کند .انشاالله

" اللهم کن لولیک الحجه ابن الحسن صلواتک علیه و علی ابائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیا وحافظا وقائدا وناصرا ودلیلا وعینا حتی تسکنه ارضک  طوعا وتمتعه فیها طویلا "

عرفان عدد 10

<جلد دوم>

کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلا

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۱۰/۱۷
عذرا شفائی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی