معارف عدد دو در باطن حرف باء بخش اول
بسم الله الرحمن الرحیم
و قل الحمدلله سیُریکم آیاته فتعرِفونها و ما ربّک بغافلٍ عمّا تَعملونَ.
بگو ستایش مخصوص خدا است که بزودی آیات قدرتش را به شما ارائه خواهد داد تا آن را بشناسید و خدا هرگز غافل از کردار شما نیست.«آیه 93 سوره مبارکه نمل»
عدد ، همانطور که از ظاهر اسمش برمیآید ، زیاد شدن و کثرت را معنی میدهد و به معنای متعدی شدن در تمام زمانهای عمر از ظهور خلقت حضرت آدم علیه السلام تا آخرین کسی در دنیا زندگی کند و از دنیا برود. همه در ظرف عمر، به عددِ سنین شماره میشوند و به احصاء و آمار در فهرست زندگی دنیا قرار میگیرند.
و هر کس در عمرش از شروع خلقت نطفه تا مرگ ، در ظرف عدد به ثانیه و دقیقه و ساعت و سال ، عدد را در خود آشکار میکند.و حیات آخرت هر کس در متعدی شدن هر ثانیه عمر است. و حتی جزا و پاداش گرفتن هرکس به این است که این عددِ عمر را در ثانیه و دقیقه و ساعت و سال ؛ در جوانی و میان سالی و پیری چگونه مصرف کرده است. پس درواقع عدد است که نشانه ظهور و تکلم و حرکت و صدا و آثار این اعمال است.
و عدد است که نماینده جلوه معنای کلام مبارک خداوند کریم نکتب ما قدّموا و آثارهم میشود (آیه 12 سوره مبارکه یس: مینویسیم عملهای شما را و آثار عمل شما را) چون عددِ عمل در مدت عمر اندک است ولی آثار در تعدد و کثرت تا روز قیامت نوشته میشود. مثل اینکه زکریای رازی الکل را کشف کرد و این مایع ضد عفونی در زمان خودش به مقدار کمی مکشوف شد اما تا الان و تا روز قیامت مصارفش چقدر متعدی شده و چه آثار شفابخشی در موارد پزشکی پیدا کرده و در تمام مراحل استفاده که بصورت مثبت اثربخش هست همه برای شخص ایشان به عدد نوشته میشود. و خداوند متعال خود را سریع الحساب معرفی میفرماید.
نکته : در منطق فیثاغورس ، عدد معنا و مفهوم کلی و ماورای کمیت دارد مثلا مثلث و مربع (کنایه از عدد 3 و 4) فقط کمیت نیستند بلکه دارای شخصیت هستند اصلی هستند نه فرعی ! عدد در مکتب فیثاغورس ، مظهری از وحدت است که هیچگاه از مبدأ خود جدا نمیشود.
بنابراین عدد 2 ، نمایش زیبای اعجاز خلقت در مخلوقات بیان شده است. چنانچه پروردگار عالم از عالم بالا تا اسفل السافلین در دنیا همه را در زوجیت خلق فرمود. و همه چیز با این عدد ، تعریف کلامی پیدا میکند:
*زوجیت در وجود ما:
چنانچه هر کدام از ما از دو خلقت متفاوت که ظاهراً نور و ظلمت است خلق شدهایم یعنی بدن ما جسم ماست که ظاهراً ظلمت است و روح ما که از عالم امر ، به امر پروردگار عالم به غالب جسمانی ما آمده ، نور میباشد. و تا این دو با هم در دنیا در وجود ما قرار نمیگرفتند ، حیات دنیایی ما شکل نمیگرفت. درحالیکه یک نفریم اما شامل یک روح و یک جسم هستیم . پس ما اگر روح تنها بودیم ، به عالم زمین کاری نداشتیم (چراکه تا روزی که روح در عالم بالا بود ، در عالم تجرد زندگی میکرد) و وقتی روی زمین روح از جسم ما میرود ، جسم هم دیگر نمیتواند بدون روح زنده باشد پس جایش روی زمین نیست و روح به عالم آخرت پرواز میکند (و خیلی زود بدن را که مجرد شده به جایگاه ابدی میبرند و به خاک میسپارند).
*زوجیت زمین و آسمان:
بنابراین خوب دقت کنید همه مخلوقات به عدد 2 که همان شکل زوجیت است خلقت شده مثل آسمان که در مقابلش زمین است ؛ آسمان ، ظرف نور و جایگاه ظرف نزول و زمین ، ظرف ظلمانی و گیرنده و جذب کننده همه نزولات و ظرف ظهور است.
چنانچه تمام صورتنمایی اسرار عالم بالا در تاریکخانهی روی زمین (ارض) دنیاست. پس این زوجیت است که ظرف ظهور خلایق بصورت جسمانی روی کره زمین است.
و انسانها باید با استفاده و جذب همهی نزولات طبیعی و معنوی ، طبق عمل به دستورالعملهایی که از جانب پروردگار عالم در کتب آسمانیش و بوسیلهی پیامبران و خلیفههای نورانی و امامان معصوم صلوات الله علیهم اجمعین آمده است، زوجِ عمل خود را برای آخرت بسازند! آن هم در دو شرط و با دو بال نورانی یعنی رسالت و ولایت.
*نمونههایی از زوجیت:
خداوند یکتا ، عالم دنیا را که خلق فرمود ، در کنارش آخرت را قرار داد. کلمه آخر به عربی یعنی دیگر ، در واقع باطن عالم دنیا ، آخرت است. انسان بصورت 2 جنسیت روی زمین آمده؛ مذکر یا مؤنث. هر کسی 2 شناسه دار یکی نام و یکی نام خانوادگی. حیات به 2 صورت است: حیات جسمانی (زنده و مرده) در دنیا و حیاتِ عمل در آخرت ظاهر میشود.
از نظر معنویت عمل هم ، انسانها دو دستهاند ؛ خداپرستان و کافران : زنده به عمل صالح ؛ حیات طیبه {...الیهِ یَصعَدُ الکلِمُ الطَیّبُ و العَملُ الصالحُ یَرفَعُه...؛ کلمه نیکوی توحید (و روح پاک آسمانی) بسوی خدا بالا رود و عمل نیک خالص آن را بالا برد (آیه 9سوره مبارکه فاطر)}. و مرده به عمل که خداوند متعال در آیه 18 سوره مبارکه بقره میفرماید: صُمٌ بُکمٌ عُمیٌ فهم لا یَرجِعون؛ کر و گنگ و کورند و (از گمراهی خود) برنمیگردند.
در شبانه روز دو نوع ساعات داریم ؛ روز و شب "تولجُ اللیلِ فی النهار و تولجُ النهار فی اللیل"... ؛ توئی که شب را در روز و روز را در شب ناپدید گردانی (آیه 27 سوره مبارکه آل عمران)
خداوند کریم در آیه 12 سوره مبارکه فصلت میفرماید:« فقضهنّ سبع سماوات فی یومین و ... » آسمانها را در 2 روز یا 2 دوره خلق فرموده است.
و همینطور است در تمام جمادات، نباتات و حیوانات و ... برای مثال : سقف اعداد تا عدد 9 است (و در بقیه اعداد ، تکرار میشوند) و اعداد به دو دسته زوج (مثل : 2 ، 4 ، 6 و8) و فرد (مثل 1 ، 3 ، 5 و9) تقسیم میشوند. دریاها و کوهها (همیشه باید کوه و دریا کنار هم باشند ؛ عمق دریا به اندازه بلندی کوههاست، تا گردش زمین لنگر نیندازد. چنانچه در دعای سمات میخوانیم : وانزَجرَلها العمقُ الاکبرُ و رَکدَت لها البِحارُ و الانهارُ و خَضَعَت لها الجبالُ ؛ و بجای خود درافتاد اعماق بزرگ زمین و درایستاد برایش دریاها و نهرها و خضوع کرد برای آن کوهها) ، علم و عمل ( اگر این زوجیت نباشد ، هیچ کدام به تنهایی فایده ندارد) ، کلید و پریز ، مثبت و منفی ، نر و ماده ، مریض و سالم ، عالم و جاهل ، سیاه و سفید ، ظلمات و نور ، غنی و فقیر و ... . حتی در صفات هم خوب و بد ، زشت و زیبا ، و ... .
همینطور در عوالم آسمانی عالم عرش در مقابل عالم کرسی است. و عالم ملکوت است و عالم ناسوت که دنیا معنی میشود.
معرفی عدد 2 بسیار گسترده است و در واقع خیر کثیر و عطیه عالم و حقیقت زوجیت و جانِ نفس واحده ، حضرت زهرا سلام الله علیها است و خانم کیست؟! از عجایب زوجیت در عالم اسرار و امکان، اول تا آخر الی یوم القیامه ، دو وجود مبارک معصوم و استثنایی عالم یعنی حضرت فاطمه زهرا سیده نساء العالمین و مولانا و سیدنا امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب صلوات الله علیهم اجمعین است. و این درس به عدد 2 و حقیقت ثانی و ثانی عشر(12) که همهی ما را شیعه اثنی عشری میخوانند ، در جمع باطنی این زوجیت است.
آنچه در این جلد مورد مطالعه قرار میگیرد شامل : عدد 2 در اسرار خلقت ، نمایش گنج ظهور در عدد 2 به حروف (حرف ب=2) و عدد ، آیات نورانی قرآن کریم و سورههای مبارکش در عدد فهرست و عدد تنزیل سورهها به قلب مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله اجمعین ، حدیث نورانی شیخ محی الدین عربی از کتاب مناقب و احادیث معتبر دیگر کتب مرجع شیعیان درباره وجودهای مطهر معصومین صلوات الله علیهم اجمعین و در گنج ولایت 12 امام علیهم السلام : دومین امام ؛ امام حسنعلیه السلام در مقابل امام حسن عسکریعلیه السلام از آخر و در گنج معصومیت 14 معصوم صلوات الله علیهم اجمعین : دومین معصوم؛ امیرالمؤمنین علی علیه السلام در مقابل امام حسن عسکری علیه السلام از آخر، و ... .
تعریف عدد 2
عدد 2 ، رمز گشایش و کلید و مفتاح راز خلقت و اسرار عالم عمّا (یعنی ندیدنیها) است که با این عدد در دنیا به نحوههای مختلف زبان نطق گشوده شده و باب مفاتیح علوم و اسماء مبارک الهی و گنج توحید را معنا کرده است. خداوند احدجلّجلاله ، تنها وجودی است که برای تعریف ذات اقدسش میفرماید: « و لم یکن له کفواً احد» و اسماء الحسنی وجودش هم یگانه است.
اما در ظهور مخلوقاتش از عالم اسرار تا عالم دنیا ، همه در عدد 2 یعنی زوج خلق شدهاند زیرا مخلوق همیشه نیازمند خالق است ، پس در ظاهر هم هیچگاه به تنهایی نمیتواند نیازهای خود را برطرف کند و همیشه نیاز به همراه و کمک دارد (پس عدد 2 ، فقط در مخلوق ظاهر شده است).
پیامبر صلی الله علیه و آله اجمعین میفرماید که حروف ، جسم و اعداد ، روحِ حروفاند . و خداوند یکتا که حروف را ابداع فرمود ، اولین عدد را به خود اختصاص داد که او هرگز به زوجیت شمرده نمیشود و عدد فرد او هم استثناست چنانچه خود را در سوره مبارکه توحید ، به نام مبارک احد جلّجلاله معرفی میفرماید؛ یکتایی که هم کفو نداشته و ندارد و نخواهد داشت.
اما در تجلی نام مبارکش، واحد جلّجلاله را ظهور داد و فرمود: الواحد لا یَصدر اِلا الواحد . پس خداوند یکتا ، جز یکی خلق نفرموده و در آیه 1 سوره مبارکه نسا میفرماید: یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده ... ، یعنی همهی نفوس را از یک نفس واحده خلق فرمود (هم زوجها و هم فردها را)
بنابراین عدد ، ظهور پیدا کرد و مخلوق در زوجیت خلق شد که از عالم بالا تا اسفل السافلین در ظهور عدد2 ، نمایانده شده است. چنانچه خداوند کریم در عالم سِر، خلقت انوار مقدس 14 معصوم صلوات الله علیهم اجمعین را به پنج تن صلوات الله علیهم اجمعین ظهور داد و همهی پنج نور مقدس را که در تحمید و تسبیح و تکبیر و تحلیل خداوند متعال قرار داشتهاند ، در یک نورِ واحد صلواتاللهعلیهماجمعین معرفی فرمود. از نظر خلقت جسمانی در ابتدا ، حضرت آدم علیه السلام و حوا سلام الله علیها خلق شدند که خداوند متعال بعد از خلقت خانم حوا سلام الله علیها به حضرت آدم علیه السلام فرمود ایشان مؤنث (یعنی ثانی؛ دومی) شماست . و پروردگار عالم ، زایش را در ثانی قرار داد!
تمام مخلوق چه جماد و نبات به دو دسته تقسیم میشوند : مذکر و مؤنث مجازی یا نر و ماده . دنیا و آخرت و بهشت و نعمتهای آن هم در دسته و گروه مؤنث مجازی خوانده میشود زیرا کثرت و زایش دارد.
چنانچه خداوند متعال به عمل صالح و نیک ، مزد مضاعف میدهد و یا بیشتر که در آیه 160 سوره مبارکه انعام میفرماید: مَن جاء بالحسنة فله عشرُ امثالها ؛هرکس کار نیکو کند (مزد) او را ده برابر آن خواهد بود. اما برای جهنم که جنسیتش میشود نر (زایش ندارد) ، فرمود و مَن جاء بالسیئهِ فلا یُجزی الا مثلها... ؛ و هر کس کار زشت کند جز به مقدار آن کار مجازات نشود. {زایش ندارد یعنی فقط به قدر گناهش جزا داده میشود}
و در گروه انسان و حیوان ، در دستهی جنسیت مذکر و مؤنثِ حقیقی قرار میگیرند و ماده ، بارور میشود. تولد موجودات که در ظرف زمان ظهور پیدا میکند ، زمان هم در تقسیم بندی به ثانیه (مؤنث مجازی) شروع میشود و هر 60 ثانیه میشود یک دقیقه(مؤنث مجازی) و هر 60 دقیقه میشود یک ساعت(مؤنث مجازی) و ... . خلاصه عدد 2 ، گیرندهی ظرف جسمی و روحی هر موجودی در دنیا و آخرت است.
عدد 2 در همه کارها و امور ما دخیل است مثل دو کفه ترازو ، هشداری به همه انسانها میدهد که در یک طرف وزنه و در طرف دیگر جنس را میگذارند و خریدار باید بهای جنسی را بدهد که به قیمت وزنهاش تراز میشود. (در حروف به زُبُر و بیّنه معنا میدهد)
تمام پیامبران الهی و کتب آسمانی و 14 نور مقدس صلوات الله علیهم اجمعین، وزنهی ترازوی عدل و ترازوی میزان الهی هستند تا ما جنس عمل خود را به وسعمان هم تراز کنیم و هم اگر بخواهیم در مقابل آن خالصها و مخلصها ، عملی قیمتی بگذاریم که خرید کرده باشیم ، قیمت آن ثمن است.
ثمن مثل پولی است که ارزشش آنقدر باشد که بتواند آن کالای قیمتی را بخرد. 1) به عربی ثمن یعنی پرقیمت و گرانبها.2)ثمن ، ریشه ثامن یعنی عدد 8 است. 3) بهشت رضوان الهی خودش گنج ثمن است و 8 درجه دارد و در دنیا خداوند کریم وجود ولی الله شمس الشموس علی ابن موسی الرضا المرتضی علیه السلام را قرار داد. پس قیمت رضای خداست که اگر رضای دلمان را فروختیم و ثمن رضای خدا به دستمان آمد ، هر چه بخواهیم به ما میفروشند. اللهم الرزقنا
حرف ب به عدد ابجد 2
عدد2 متعلق به حرف (ب) و ملِک این حرف ، حضرت جبرائیلعلیه السلام است ؛ ملِک آورنده وحی الهی و علم خدایی. علم و وحی الهی ، نور هستند و انسان بدون نور میمیرد . صاحب وحی ، امام زمان علیه السلام است که وجود مبارکش نور است و با جدا شدن از او ، قلب انسانی میمیرد. بیایید با آقایمان آشتی کنیم! اوست که مهربانترین مهربانهاست زیرا خلیفهی مهربانترین مهربانها به ما در روی زمین است . الحمد لله ربّ العالمین
*حرفِ ب از حروف ظلمانی و امّهات حروف است چون ظَهرالوجود است. و درواقع منقلب کننده عالم هستی و در مرکزیت آن ، انسان است. فرقان است . جداکننده حق از باطل است. مستقیم است در استقامت زیرا هرجا که بابی باشد ، آن باب باید استقامتِ حدود آن جایگاه را داشته باشد و حرف ب ، حدوددارِ تمام خزانهی امر خداوند است و اجراکنندهی آن میباشد. صراط است چنانچه حروف مقطعات قرآن را خواندند علیٌ صراط حق نمسکه { علیعلیه السلام، صراط حق است به او تمسک جویید} و فرمودند: علیٌ مع الحق و حقٌ مع العلی پس حرفِ ب ، حق است و حق ، عین عدالت است. و حق ، عین حقیقت است!
حرفِ ب ، جداکننده نور از ظلمات است زیرا هر انسانی که بخواهد پیرو قرآن و عامل به آیاتش شود باید پشتِ بِ بسم الله قرآن قراربگیرد ، باید لباس حیوانیت و نجاست را از بدن بیرون آورده و با لباس طهارت و نورانی وارد شود. به این دلیل است که بدون وضو و غسل نمیتوانیم ورود در قرآن داشته باشیم : لا یمسه الا المطهرون.
و صورتِ باطن قرآن ، انسان کامل است . بنابراین اگر بخواهیم به وجهِ عمل انسانی برسیم ، باید از حیوانیت جداشویم. پس صاحب حرف ب ؛ علی بن ابیطالب علیه السلام ، قسیم النار و الجنه است.
*نکته قابل توجه که برای ورود در قرآن باید پشت باءِ بسم الله ، قربانی دهیم. زیرا بین دو کلمه قرآن و قربان ، یک حرف ب فاصله است. یعنی نفس حیوانی را قربانی کنیم تا به نفس نورانی انسانی برسیم. این یکی از دلایل کشتن حیوان حلال گوشت پشت حروف بسم الله الرحمن الرحیم است ، حیوان از ب میگذرد و زندگی حیوانیش ، قلب به میم میشود و به زندگی انسانی ظاهر میشود و حلال میشود. آنگاه در دنیا قیامتش و تکاملش و احیاء وجودش ، تبدیل شدنش به قوایی است که در بدن انسان مؤمن بوجود میآید .که عمل به آیات قرآن است ؛ یُخرجهم مِن الظلمات الی النور.
تمام آرزوی ما هم این است که به درجهی یُخرجهم مِن الظلمات الی النور برسیم. اما شرطش این است که بواقع و از قلب بگوییم : الله ولی الذین آمنوا ، آنگاه مولای کریم عنایتِ یُخرجهم مِن الظلمات الی النور را میدهد.
*همانطورکه بیان شد وجود مبارک حضرت جبرائیل علیهالسلام ، آورنده وحی پروردگار عالم به رسولان و بصورت اصلیاش به حضرت رسالت پناه ؛ محمد مصطفی صلّی الله علیه و آله و سلم است.
در کتاب مهندسی خلقت بطور کامل توضیح داده شد که عدد ابجد کلمه وحی برابر با 24 میشود . و عدد 24 ، عدد جامع است که کلّ دنیا به لیل (یعنی شب) و کلّ عالم قیامت به یوم (یعنی روز) را جامعیت میبخشد. و در ظاهر هم شبانه روز 24 ساعت است و عدد 24 برابر با عدد ابجد کلمه احاطه هم است.
پس خوب دقت کنید ! حضور نورانی ملک وحی در سرتاسر عالم خلقت (مخصوصا انسان) دائماً مشهود است. چنانچه از ساعتی که نوزاد متولد میشود ، به نحوههای مختلف شروع میکند به یادگیری. یعنی ملک وحی دائماً در وجود ما فعال است تا بمیریم. {آنهایی که بیماری فراموشی میگیرند ، تا حدودی فعالیت این ملک را از دست میدهند مثل کسی که آلزایمر دارد یا مرگ مغزی شده که درمان سخت است ولی انشاءالله خداوند شفا عنایت فرماید}.
وجود وحی از جنس نور بدون ظلمت است. و خداوند از این نور بدون ظلمت دائماً در مجرای وجود مبارک این ملک مقرب ، انسان را در یادگیری تمام اموراتش از نوزادی تا مرگ هدایت میفرماید. و با این نور، راه شناخت و معرفت خودش و اولیائش را به انسانها عنایت میفرماید.
در آیه 35 سوره مبارکه نور میفرماید : الله نور السموات و الارض مَثلُ نورهِ کمشکوه فیها مصباحٌ المصباحُ فی زجاجه الزجاجه کأنّها کوکبٌ درّیٌ یوقدُ مِن شجره مبارکه زیتونه لاشرقیّه و لاغربیّهٍ یکادُ زیتها یضیءُ و لو لم تمسَسهُ نارٌ نورٌ علی نورٍ یهدی الله لنوره مَن یشاءُ و یضربُ اللهُ الامثالَ للناسِ و الله بکلّ شیءٍ علیمٌ. " خدا نور آسمانها و زمین است و مثل نور او به چراغی ماند که در آن روشن چراغی باشد و آن چراغ در میان شیشهای که تلؤلؤ آن گوئی ستارهایست درخشان مانند دُرّ میدرخشد و از درخت مبارک زیتون با آنکه نه شرقی است و نه غربی ، شرق و غرب بدان فروزانست بی آنکه زیت آن را برافروزد خودبخود جهان را روشنی بخشد که پرتو آن نور حقیقت بر روی نور معرفت قرار گرفته و خدا هر که را بخواهد به نور خود هدایت کند و این مثلها را خدا برای مردم میزند که به راه معرفتش هدایت یابند و خدا به همه چیز داناست".
قرآن عزیز هم در احاطه وحی قرار دارد و تمام وجودش ، وحی است یعنی نور محض. و تمام معصومین صلواتاللهعلیهماجمعین هم باطن وحی هستند و مورد خطاب وحی و نور محض هستند. چنانچه معصوم واقع شدهاند ، پس همه در حقیقت باءِ بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه حمد هستند.
*حرف ب ، باب الله کتاب آسمانی و باب الله خلقت و کتاب مفتوح و عالَم مشروح است و حقیقت مبسوط و سرّ الاسرار مشهود میباشد.
ظهور نقطه خشکی (تولد خشکی)
در آغاز ، کره زمین تماماً آب بود. درواقع آب ، الفبای خلقت است ( در کتاب مهندسی خلقت توضیح کامل آمده است). و خالق یکتا اراده فرمود تا نقطه خشکی روی زمین خلق شود؛ در ماه ذیقعده که یازدهمین ماه سال قمری است. و 11 برابر با عدد ابجد هو است به معنی هویت همهی عوالم خلقت!
جمع ارقام 11 ، برابر 2 میشود(2=1+1) و 2= ب . خوب دقت کنید چون پروردگار عالم ، ذات اقدسش بدون عیب و نقص است و آنچه خلق فرمود کامل و بدون عیب و نقص است.
بنابراین عدد 2 که روح حرفِ ب است باید با جسمش ظاهر شود که دو به حروف ، معنا میگیرد. خالق یکتا نام آن نقطه خشکی را ارض قرار داد ؛ «والارض و ما دحیها» و از نقطه ارض ، خشکی را به تمام نقاط جهان کشانید و دحوالارض شد. عدد ابجد کلمه ارض=1001 است که جمع ارقامش 2 میشود (2=1+0+0+1) و 2= ب {تأکیدم در نوشتن به منظور محتوای باعظمتی است که از این ظرف نورانی افشا میشود ، چنانچه باطنش باء بسم الله سوره حمد است}. جایگاه عددی کلمه ارض=47 میشود که رمز تولد فرزندان انسان است ، زیرا باطن عدد 47 درواقع 40 تا 7 تاست و 280=7×40 که هر جنینی باید 40 هفته در شکم مادر رشد کند تا صحیح و سالم ، بدنش که خشکی وجود و غالب جسمانی مولود است به سلامت و کامل و سالم به دنیا بیاید.
اگر ارقام 47 را با هم جمع کنیم میشود 11 (11=7+4) که برابر کلمه هو و حج است زیرا نشانهی اوست و باطن گردشش در محور رضای خدا ، حج آن محسوب میشود که تمام عالم در گردش رضای او در طواف حج هستند.
حال اگر ارقام 11 را با هم جمع کنیم میشود 2 ، برابر(ب) که مولود متولد شده ، در حقیقت در ظرفِ (ب) خلق میشود! و در ظرفِ (ب) به دنیا میآید! و در ظرفِ (ب) باید به قبر برود! و در ظرفِ (ب) جوابگوی عمل به آیات کلام الله باشد! و در ظرفِ (ب) به جایگاه حقیقی در بهشت یا جهنم قرار میگیرد زیرا باطن حرفِ (ب)، حضرت علیعلیه السلام ؛ قسیم النار و الجنه میباشد (قسمت کننده بهشت و جهنم) و حضرت ، باب الله است و باب منزلش ، باب الجنه میباشد ؛ دری که در حرم مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم باز میشود ، دری که باطنش فاطمه زهراسلام الله علیها و ظاهرش علی علیه السلام است ، دری که ملائک اجازه میگیرند تا وارد شوند و آنجا محبط ملائکه است و سجدهگاه تمام پیامبران و فرشتگان و ملائک آسمانی و زمینی است.
پس خوب دقت کنید! خداوند کریم به پیامبر بزرگوارش ؛ حضرت آدمعلیه السلام و حوا سلام الله علیها فرمود که در اینجا (جایگاه اولین نقطه خشکی) خانهی مرا بپا کنید و اینجا شد پاکترین و مقدسترین نقطه خلقت و به بیت الله الحرام نام گرفت و خانه به صورت کعبه بنا شد.
و اراده و مشیت خداوند متعال چنین قرار میگیرد که امیرالمؤمنین علیعلیه السلام مولود کعبه باشد ؛ دیوار کعبه برای مادر بزرگوارش شکافت و وارد خانه خدا شد و در مهمانسرای خالق یکتا از 13 تا 15 ماه هفتم سال قمری(رجب) ، پذیرایی آسمانی شد! درحالیکه حضرت خودش ، یک است اما 11 ذریه نورانی در بطنش است ، پس آقا به عدد 12 متولد میشود.
اما جالب است که ظرف خانه کعبه روی اولین نقطه خشکی است ، پس کف خانه مبارک خدا ، ظرفِ باء بسم الله الرحمن الرحیم و علیعلیه السلام، جانِ نورانی و با عظمت و جلال و شکوه حرفِ باء بسم الله الرحمن الرحیم است! و ظهور اولین نقطه خشکی ، نقطهی زیرِ آن باءِ میباشد. (یعنی ابوترابعلیه السلام)
این نقطه در 25 ذیقعده (ماهِ 11) خلق شد و عدد 25 برابر عدد ابجد کلمه کُن که مجمل ایجاد امر به فیکون است (آیه 73 سوره مبارکه انعام:... و یوم یقول کُن فیکونُ قوله الحق...) و برابر با جایگاه عددی کلمه حمد است و میتوان گفت که باء بسم الله سوره مبارکه حمد است (طبق حدیث که نقل شد) و تمام کعبه ، جان قرآن و 14 معصوم صلواتاللهعلیهماجمعین و 12 امام مبین علیهم السلام است که باید عدد دو به حروف معنا شود تا شاید بتوانیم این همه زیبایی را درک کنیم !
و کلمه ذیقعد یعنی نشان دهنده صاحب جایگاه. و خداوند کریم میخواهد صاحب جایگاه که خودش است و در ظهور ، تولد خلیفههای برحقش میباشد ، را معرفی کند. در آیه 10 سوره مبارکه الرحمن فرمود: والارض وضعها للاَنام ؛ زمین را برای زندگی آفریدگان مقرر فرمود. و آیه 6 سوره مبارکه شمس: والارض و ما طحیها ؛ و قسم به زمین و آنکه آن را بگسترانید.
*عدد ابجد حروف دو=10 است{عدد 10 در کتاب عرفان عشر کامل توضیح داده شده است}. اما حال که خانه کعبه را در روی نقطه خلقت خشکی بررسی کردیم خوب است که دقت کنید که این خانه مبارک ،4 رکن و 6 وجه دارد و هر وجه به شکل مربع است (4 ضلع مساوی دارد) {نکته جالب این است که اگر این دو عدد 6 و 4 را کنار هم قرار دهیم ، 64 میشود که برابر با عدد ابجد کلمه دین است ! } ، در گنج آیت الکرسی که به صورت حدیث زیبا از امام صادق علیه السلام نقل شده که در آیه 255 سوره مبارکه بقره فرمود:«وسع کرسیّه السموات و الارض» ، کرسی روی چهار پایه ظهور دارد و از عالم کرسی به محاذیَش ، ارکان خانه کعبه بنا نهاده شده است. چنانچه اگر 4 ارکان را با هم جمع کنیم 10میشود (10=4+3+2+1) و این عدد یعنی 4 روی 10 و در حقیقت کنزالله عالم ؛ وجود مبارک 14 معصوم صلواتاللهعلیهماجمعین. پس خانه کعبه 4 رکن دارد که حامل گنج عشر یعنی 10 و باطن 4 روی 10 است.
خانه کعبه 6 وجه دارد که خداوند کریم از این نقطه ، تمام زمینها و آسمانها را در 6 روز خلق فرمود (آیه 4 سوره مبارکه حدید: هو الذی خلق السماوات و الارض فی ستة ایام...).
*عدد 2 در ارض و خانه کعبه :
در خلقت نقطه ارض ، 3 نقطه دیگر دخیل است و با هم میشوند 4 رکن خانه مبارک خداوند که روی اساس 4 نقطه ظهور پیدا کرد که در محاذی عوالم بالایی است و در نهایت به 4 رکن کرسی و 4 رکن عرش و در نهایت در سرّ الاسرار 4 اسماء اعظم پروردگار و در محاذی 4 ذکر تسبیح ، تحمید ، تحلیل و تکبیر قرار دارد. و در جان اسرار الهی که همه افشاء وحدت در کثرت و خانه توحید و تعریف ذات اقدس احدیت است.
نقطه اول، در ظاهر خلقت نقطه ارض که عدد ابجدش 1001 و جایگاه عددیش 47 است.
نقطه دوم ، ظهور محور گردش ارض در محور رضای خداست که حروف کلمه رضا همان حروف کلمه ارض است به عدد ابجد 1001 و جایگاه عددی 47 .
نقطه سوم ، نقطه حرکت خون خدا یعنی ثارالله است و معرف توحید (که جز به شرط خلوص و بندگی میسّر نمیشود) ؛ وجود مبارک امام حسین علیه السلام است که عدد ابجد نام مبارکش 128 و جمع ارقامش میشود 11 (11=8+2+1) و جمع ارقام 11 هم 2 میشود 2=1+1 که 2=ب است و جایگاه عددی نام مبارکش 47 است و 11=7+4 (اسرار حج و رسیدن به هو) و 2=1+1 (2=ب).
پس در واقع در جمع ارقام عدد و جایگاه به 11 رسیدیم که 22=11+11 و 22 ، برابر است با جایگاه عددی کلمات طلا=عبد=صد یعنی رسیدن به تمام اهداف نهایی هر مُخلصی . و در آخر جمع ارقام عدد 22 میشود 4 (4=2+2) میشود که عدد 4 همان گنج عشر است (10=4+3+2+1) یعنی 4 روی 10 و در حقیقت جانِ نقطه اسرار الهی و سرّ کائنات ، وجود مقدس 14 معصوم صلواتاللهعلیهماجمعین است.
*عدد ابجد نام مبارک حسین علیه السلام=128 که معنی میشود به 28 و100 : عدد28 ، عدد کامل و تعداد حروف الفبای عربی( یعنی حروف قرآن) است و عدد100 =ق یعنی نگهدارنده ، پس امام حسین علیه السلام ، با مجاهدت و خون پاک خود و فرزندان و یارانش ، نگهدارنده تمام سرّ 1001 (=عدد ابجد کلمه ارض) که همه 28 حروف قرآن است و حدود و احکام الهی است و با مقام ثاراللهی ، احیا آن الی یوم القیامت است تا همه مخلوقات (مخصوصاً انسان) را به راه هدایت و کمال و خلوص برساند. {چراکه عدد 1001 معنی میشود به 1000 ، که برابر با حرف آخر الفبای ابجد عربی است (غ) و 1 ، که برابر با حرف اول الفبای عربی است (الِف). پس اول و آخر حروف (در واقع کلّ 28 حرف) میشود 1001 که جانِ آن ، 28 حرف کلام مبارک قرآن کریم است . درواقع باطن قرآن ، حاملِ 1001 اسماءالحسنی الهی است! }.
بنابراین امام حسین علیه السلام خانه خدا را که 6 وجه دارد ، به 6 گوشه قبر مطهرش در کربلایی رسانید که نقطه رسیدن به اوج طهارت ، کمال ، تولد واقعی حیات طیب و رسیدن به قرب الهی و هدف عند ربّهم یرزقون ؛ آن رزق به غیر حساب است.
پس این نقطه در جایگاه عددی نام مبارک امام حسین علیه السلام =47 است که هر جنینی به 40 هفته کامل میشود و تولد مییابد و در این نقطه 47 ، از باب قلب به میم ابا عبدالله الحسین علیه السلام ، 40 تا 7 تا مولود حقیقیِ انسانیت را با شهادت فی سبیل الله که رسیدن به حرف (م) به عدد ابجد 40 است (که اربعین عمل میباشد) ، ظهور و بروز مینماید.
اینجا پرده برداری از حقیقت انسانی و رسیدن به درجه آدم شدن و انسان واقعی شدن است که انسان از لوازم دنیا بینیاز میشود، نه غسل میخواهد ، نه کفن و سؤال و جواب هم ندارد و پرواز ملکوتی پروانه وجودش به قرب الهی است.و درواقع نام امام حسین علیه السلام ، دومین وجود مبارک حسن علیه السلام است.
اما نقطه چهارم که در اصل ، جمع جمیع نقطهها و وجود اصلِ نقطه است و آن مولود کعبه ؛وجود مقدس امیرالمؤمنین علی علیه السلام است {که فرمود: انا نقطة تحت الباء ؛ من نقطه زیر باء بسم الله (سوره حمد) هستم}. این باطن ، پایهی نقطه شکاف دیوار خانه خداست که محلّ پرده برداری ظهر وجود از عالم اسفل السافلین تا اعلا علیین و از نقطه ظاهر به باطن، از نقطه اول به آخر و از نقطه عالم است به معلوم ، که گنج آن در النجف گشوده شده ؛ محل وادی السلام و سجده گاه تمام انس و جان.
خوب دقت کنید ! ششمین وجه خانه خدا ، کفِ کعبه است که روی نقطه ارض میشود. پس آن کف ، حرفِ (ب) است و نقطه آفرینش در زیر آن است. این نقطه همان 164 ؛ نگهدارنده دین و کلید و ناجی و مفتاح عالمیان است. این نقطه ، ظَهر الوجود و تبیّن بین العابد و المعبود است و مقام امیری دارد و تمام سه نقطه دیگر ، مظهر و ظهور این نقطه و جلوههای آن هستند .
و در باطن 1 تا 4 (نقطه)، همان گنج عشر و 4 روی 10 ؛ وجود مبارک همهی 14 معصوم صلواتاللهعلیهماجمعین است که حقیقت و جان نقطه هستند که همه ، ظَهر الوجودند و هستی در خلقت و ظهور این حقیقت به ظاهر و باطن ، همه در اسرار حرف (ب) و جان آن ، نقطه را اظهار میکنند! و همه در عدد 2 ( یا به عربی ثانی) معرفی میشوند.
نقطه
طبق حدیث که (در ابتدا) از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل شد ، حضرت علی علیه السلام فرمود: من نقطه زیر باءِ بسم الله هستم. جالب است قبر مبارک حضرت علی علیه السلام در شهر نجف است و عدد ابجد کلمه النجف(=164) برابر با عدد ابجد کلمه نقطه است. جائیکه بدن مطهر آقا در این نقطه به صورت خزانهی آسمانها و زمینها قرار دارد. هنگامیکه به کشتی حضرت نوح علیه السلام امر شد که به ساحل نجات بنشیند ، به زمین امر شد که آبها را ببلعد و به آسمان امر شد که باریدنش قطع شود و کشتی روی کوه جودی یعنی ساحل نجات قرار گرفت. «آیه 44 سوره مبارکه هود : و قیل یا ارض ابلعی ماءک و یا سماء اقلعی و غیض الماء و قضی الامر و استوت علی الجودی ...» در روایات شیعه و سنی آمده که آنجا قبر مطهر حضرت علی علیه السلام در نجف اشرف است که کشتی به سلامت به زمین نشست ، اینجا وادی السلام است (چنانچه اولین درِ بهشت هم دارالسلام میباشد) و انشاءالله باید تابوتِ همهی شیعیان که حامل بدن بیجانشان است هم به سلامت در وادیالسلام فرودآید تا به نجات دنیا و آخرت برسند ، اینجا همان جانِ باءِ بسم الله است! خداوند در کلام کریمش آیه 164 سوره مبارکه صافات میفرماید: و ما منّا الا له مقامٌ معلومٌ ؛ و هیچیک (از فرشتگان) نیست جز آنکه او را (در بندگی حق) ، مقامی معین است.
عدد ابجد کلمه نقطه=164 که جمع ارقامش 11 میشود (11=4+6+1)، از اینجا به هدف خلقت ؛ به هو و به حج واقعی میرسیم. جمع ارقام 11 هم 2 میشود یعنی همان (ب).
عدد 164 معنا میشود به 64+100 که خیلی زیباست: عدد 64 برابر با عدد ابجد کلمه (کلید) ، عدد ابجد کلمه (دین) و اسم مبارک نوح علیه السلام و عدد ابجد اسم (ناجی) است و عدد 100=ق که به معنای نگهدارنده است.
پس عاشقان ولایت ائمه طاهرین صلواتاللهعلیهماجمعین به مولایمان افتخار کنیم و انشاءالله نام ما در زمره شیعه و محبّ واقعی حضرت و فرزندانشان در دنیا و آخرت ثبت شود . پس این نقطه که تمام کلّ محتوی قرآن مجید است ، نگهدارنده دین ، مفتاح و نگهدارنده شاه کلید هستی و حافظ حدود الله و جایگاه فرود کشتی نوح علیه السلام و ساحل نجات همهی عالمیان است . {یادآوری میشود قبر حضرت نوح علیه السلام و حضرت آدم علیه السلام ، کنار قبر مطهر حضرت علی علیه السلام است}
خلقت خشکی بدن در رحم مادر
بعد از بسته شدن نطفه در رحم مادر ، اولین قسمت که اعلام حیات میکند و مرکز بسته شدن لخته خون زندگی است ، قلب جنین میباشد. اینجا همان نقطه ارض یعنی خشکی بدن است که روی کیسه آبی است که خداوند بستر نرم برای جنین قرار داده ، ظاهر میشود و از اینجا بقیه بدن خلق میشود.
درواقع قلب میشود خانهی خدا که تمام سلولها و عروق بدن از اینجا که مرکز گنج خلقت (چه ظاهری و چه باطنی) است ، حیات میگیرند و به گرد قلب ، طواف میکنند.و خشکی به همه قسمتها کشیده میشود. از آنجا که نامش قلب است ، محل ّ دگرگونی و تبدیل موت به حیات است و در هر نفس ، خون تازه و سرخ را به تمام جان عروق میرساند و مواد زائد و خون سیاه را تصفیه میکند.
*نکته:خانه مبارک خدا ، قبله است که همان حروف قلبه میباشد! و همهی عالم خلقت به گرد محوریت جان خانه خدا که همان نقطه ارض است و حروفش همان حروف اسم رضا علیه السلام است (درواقع رضای خداست) ، در طواف و گردش است و حیات را به همه موجودات میرساند. و در 4 ماه و 10 روز دوره جنینی ، خالق بیهمتا گنج باطن را به قلب انسانی جنین میدمد {انّی نفختُ فیه من روحی} یعنی روح نورانی خدایی را دریافت کرده است . پس این عضو ، مرکز عبادت مخلصان است که تمام امیال و خواستههای آنها به رضای خدا و در طواف دلِ خدایی ، اعمالشان را ظاهر میسازد. در حدیث میفرماید: «قلب المؤمن عرش الرحمن».
پس پایهی خلقت قلب ، همان خشکی ارض شد که عدد ابجدش 1001 است و در جمع ارقامش 2(=ب) و جایگاه عددیش 47 که جنین به 40 هفته (40 تا 7 تا) ؛ مولود کامل متولد میشود و در جمع ارقامش 11 و (2=1+1) پس حیات دنیایی هم از باب حرفِ (ب) ظهور دارد و عدد به 2 شروع میشود و در واقع زندگی در ثانی که همان ظرف زمان است ، شروع میشود و هویت آن به فطرت خدایی ظاهر میشود.
شرح عدد 2 به حروف فارسی و انگلیسی و عربی
تعریف عدد 2 به حروف فارسی (دو):
تمام خلقت پروردگار عالم بدون نقص و خیر محض است زیرا او سبحان است و آنچه به ما عنایت فرموده ، کامل است. عدد2 در طول قرار دارد که همه این زوجیتها که شمرده شده و از عالم بالا به این دنیا را در دو عالم طولی و عرضی قرار دادهاند : عالم اعلا علیین (طول) و عالم اسفل السافلین (عرض:ارض دنیا) و باب عشر که در دنیا باز شده است ، ظرف گیرنده به حروف است یعنی عدد دو ، به حروف.
این دو حرف ( د ، و ) که به عدد ، دو خوانده میشود همانطورکه در عدد ، همهی اسرار کائنات بود و گنج عشر ، در حروف هم ، همان ظرف را بیان میکند و جلوه میدهد.
عدد ابجد دو به حروف ، 10 میشود (دو=10) و عدد 2 = ب ، پس در حقیقت ظاهر و باطن هستند.
عدد ابجد حرف د=4 است و عدد 4 ، کلّ گنج را ظهور میدهد یعنی عدد عشر (10=4+3+2+1) و عدد 4 ، تمام گنجهای آسمانی را داراست ؛ وجود مقدس 14 معصوم صلواتاللهعلیهماجمعین و جان قرآن.
و عدد ابجد حرف و=6 ، ظرف گیرنده خلقت زمین است چراکه در 6 روز خلق شده {آیه 4 سوره مبارکه حدید} و همچنین خداوند کریم میفرماید: انّا لله و انّا الیه راجعون. حرف (و) ، به قول پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پلی است که ما از یک طرف روی آن میآییم (در دنیا) و از طرف دیگر خارج میشویم. و حرف و=6 ، تمام اسرارِ عالمِ زمینی را دارد. چقدر زیباست اگر خوب دقت کنیم که خداوند کریم با افشاء آیه 12 سوره مبارکه فصلت فرمود که آسمانها را در دو روز(یا دو دوره) خلق کردم.
*اگر این دو حرفِ (دو) را به صورت بسیط (باز شده) بنویسیم: دال ، واو . عدد ابجد حرف دال=35 (8=5+3) و عدد ابجد حروف واو=13 (4=3+1) ، پس عدد ابجد حروف دو به صورت بسیط میشود 48 (48=13+35) که برابر با جایگاه عددی کلمه فاتح است و خداوند کریم دردنیا ، تمام گنج معارفش را بوسیله پیامبران و امامان معصوم صلواتاللهعلیهماجمعین فرستاد تا ما از این دنیا برای آخرتمان ، فاتح برویم و از لطف خودش به فتح مبین و نصر عظیم برسیم.
شاید به این منظور باشد که آخرین سورهای که خداوند کریم به قلب مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل فرمود ، سوره مبارکه نصر است که فرمود: اذا جاء نصرالله و الفتح . این پیروزی ، فتح الفتوح پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود که کلید فتحش به دست فرزندش ؛ امام زمان علیه السلام به طور کامل افشا میشود (تا قیامت). همانطورکه در سال تولدش (سال عام الفیل) خداوند کریم ، سپاه ابرهه را با لشکر ابابیل شکست داد و فتح خانه خدا را به روشنی برای همه مشرکان و بت پرستان ، ظاهر فرمود. که وجود مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ، کلید همهی فتوح بود و در آخر عمر مبارکش ، به دست وجود مبارک خودش ، این نصر را آشکار فرمود و فتح مکه ، کامل افشا شد . که انشاء الله با ظهور فرزندش، این فتح تا قیامت افشا خواهد شد.
اللهم عجّل لولیک الفرج و العافیه و النصر
پس عدد دو ، حروفش گیرنده نصر و افشاء فتح در حقیقت عشر دنیاست حتی اگر چه به شهادت فی سبیل الله تمام شود. باید همه ، عاشورایی شویم تا در این فتح در جایگاه فاتح ، به عالم قرب برویم . انشاءالله
کلمهی دوم :
دوم ، مرتبه است ، پلکان و درجه است. همانطور که در کلمه مؤنث ، تأنیث یا ثانی در خلقت، مرتبه آن طور نیست که به زعم ما ، ارزشش کم شود یا از آن مخلوق کاسته شود ، بلکه حقیقتی از سرِّ عالمِ اول ، ظاهر میشود. درواقع همانطورکه خداوند باری تعالی نام مبارک خودش را اینطور اظهار میفرماید : هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن. در حقیقت هو(او) یعنی اشاره به ذات اقدس و احاطه وجودی دارد به کلّ مخلوقاتش و در دو ظهور اول و آخر ، ظاهر و باطن آن ، کلّ احاطه از هر نظر اسمائی ، قدرتی ، علمی ، حیاتی ، سمعی ، بصری ، ارادهای ، مشیّتی و حکمی و امری ، غلبه بدون انتها دارد.
*پس در عالم سرّ الاسرار هم ، عالمی که لا یشمّ رائحه الوجود بود یعنی بویی از وجود نمیآمد ، همه فنا فی الله بود ، اول نور مقدس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم خلق شد و دوم ؛ امیرالمؤمنین علیه السلام بدون آنکه از نور اول کم شود و نور سوم ؛ خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها بدون اینکه از آن نورکاسته شود و چهارم نور آقا امام حسن علیه السلام بدون اینکه نقصی به آن نور برسد و در پنجم نور مقدس امام حسین علیه السلام که در بطنش 9 ذریه معصوم صلواتاللهعلیهماجمعین بود. در حالیکه همهی وجودهای مقدس از نور کامل خلق شدند و درواقع همه در یک نور ظهور دارند به نام نورٌواحد صلواتاللهعلیهماجمعین. {این توضیح را برای این بیان کردم که متاسفانه گاهی ما انسانها، کوتاه نظریهای خودمان را به دین و حتی خلقت خدای مهربان هم نسبت میدهیم!}
*عدد ابجد کلمهی دوم=50 و جایگاه عددیش 23 میشود. 50 ، برابر با عدد ابجد حرفِ ن است که بارها تکرار کردم که حرف نون یکی از حروف استثناست {درحالیکه در تلفظ ، دو مخرج دارد: یکی در دهان و یکی در بینی که به آن غنه میگویند. اما در نوشتاری هم به دو صورت نوشته میشود : 1-به صورت ن 2- به صورت تنوین. دیگر اینکه این حرف پشت تمام حروف الفبای عربی قرار میگیرد تا هر یک را به معنا و جایگاه خودش برساند: پشت 6 حرف (ح خ ع غ ه همزه) ، اظهار و پشت 6 حرف (ی ر م ل و ن) ، ادغام میشود و اگر پشت حرف ِ (ب) قرار بگیرد قلب به میم میشود (یعنی حرفِ ن به م تبدیل میشود) و پشت بقیه حروف (15 حرف) اخفا میشود}.
از طرفی عدد 50 (=دوم) ، برابر با عدد ابجد کلمه "کُل" است که جایگاه عددی کلمه کُل هم 23 (=دوم) میشود و 23 ، برابر است با جایگاه عددی حرفِ ث که ملِک آن حضرت میکائیل علیه السلام ؛ ملک روزی است. و خداوند کریم تمام قرآن عزیز را در طول 23 سال از قلب مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به زبان نورانیش ظاهر و در امتداد هدایت این 23 سال، رزق نورانی قرآن کریم را به عالم عطا فرمود تا قرآن ، هادی اعمال بندگان به سوی خداوند یکتا باشد.
بنابراین مرتبهی "دوم" ، نزول برکات هدایت خداوند متعال از عالمِ اول که عالمِ اسرار است به عالم دنیا میباشد که همهی ظرف گیرنده در دنیا ، حرفِ ب به عدد 2 است. پس حرفِ ن زمانی به بلوغ کامل ، اثر خود را نشان میدهد که پشت حرفِ ب قرار میگیرد یعنی قلب به میم میشود.
در اصل عدد 2 به حروف یعنی دوم ، به عدد ابجد 50 که برابر حرفِ ن است ، پشتِ 2 به عدد که برابر حرفِ ب است قرار میگیرد تا این بلوغ را در جانِ هدایت به تمام نشان دهد ، آنگاه منقلب به م میشود.{ مخرجِ حرف ب ؛ بین دو لب است و آخرین حرفی که مخرجش روی لب است ، حرف م میباشد که به آخرین قسمت روی لب تمام میشود. و از یک لحاظ به حرف م ، دهان کاملا بسته میشود. و به حرف ب ، با سختی و شدت ، باز میشود. و مخرج تلفظ حرف ن ، درون دهان است که از پشت حرف ب بیرون میآید و بصورت م تلفظ میشود (قلب به میم میشود) که آخرین مخرج حروفی دهان است}.
این جاست که هدف خلقت ظاهر میشود زیرا عدد ابجد حرف م = 40 است یعنی رسیدن به اربعین که همان جان ربیع یعنی بهار است. همانا بهار ، باطن بهشت است که خزان ندارد! و عدد 40 ، رسیدن به گنج قرآن است که فرمود: لا یمسّه الا المطهّرون ؛ رسیدن به تطهیر است که هرگز نجاست در آن وارد نمیشود.
و وقتی عدد 2 (به حروف) با 2 (به عدد) با هم جمع شوند ، 4 میشود که تمام گنج ، نصیب بنده میشود (10=4+3+2+1) ، گنج عشر و واصل شدن به خدمت 14 معصوم صلواتاللهعلیهماجمعین {در عصر حاضر یعنی امام زمان علیه السلام } که اینجا وصل به کوثر میشود و از دست ساقی جرعهای مینوشد که تا قیامت از مستی آن مست و از تشنگی ، سیراب میشود. اللهم الرزقنا
عدد 2 به حروف انگلیسی:
*عدد 2 به انگلیسی TOW میشود که (تو) میخوانیم. عدد ابجد کلمه تو=406 که جمع ارقامش 10 میشود(10=6+0+4) ، جایگاه عددی کلمه تو=28 که حامل تمام حروف و گنج حروف و اعداد قرآن است زیرا که قرآن کریم از 28 حرف ، نوشته شده است. و جمع ارقام 28 هم 10 میشود(10=8+2) {یادآوری میکنم که عدد ابجد کلمه دو=10 است}. و خیلی جالب است که اگر اعداد 1 تا 28 را با هم جمع کنیم 406 میشود!
عدد2به حروف عربی (ثانی):
*عدد 2 به عربی ثانی و اثنی خوانده میشود که ریشه آن ، ثنی است. عدد ابجد کلمه ثنی=560 و جمع ارقامش 11و درنهایت2میشود(2=1+1 ، 11=0+6+5) و جایگاه عددی کلمه ثنی=47 که برابر با جایگاه عددی کلمه ارض (همان خشکی زمین) است و جمع ارقامش 2=ب میشود (2=1+1 ، 11=7+4)
همانطورکه میدانید آنچه موجود در زمین خلق میشود در ظرف زمان است و واحد زمان ، ثانیه است. درواقع ثانیه ، اُم الزمان خوانده میشود.
قرینه در عرفان
قرین ظاهرا به معنی نزدیک و هم شکل و از همهی خواص یک نوع بودن است. هرگاه بخواهند قرینه یک شکل را بکشند نصف آن شکل را کامل کرده و در مقابل ، حالت کپی میکنند تا جزئیات ، هم شکل و هم اندازه شکل اول باشد و چنان ظاهرمیشود که در یک صورت نمایش داده میشود.
درواقع 2 تصویر در قرینه ، کامل کنندهی هم هستند و در کمال ، یک وجود را ظاهر میسازند. مثل بدن انسان که اگر نصف بدن ؛ مثلا نیمه سمت راست را ببینید ، در نیمه چپ هم ، قرینه همان اعضا قرار دارد {2 گوش ، 2 چشم ، 2 سوراخ بینی و لبها با یک برش وسط لب در قرینه یک صورت به کمال دیده میشود و همینطور در بقیه اعضاء بدن} .
7 طبقه آسمان و 7 طبقه زمین که انعکاس همان است ، در قرینه یکدیگرند. در آسمان ابر است که زایش باران دارد و در زمین ، دریاست که زایش مِه یعنی ابر زمینی را دارد. و چنانچه در این درس خوب توجه کنید میبینید که تمام این زیبائیها ، زیبائیهای اسرار عالمِ بالاست که در زمین ، حیات واقعی و معرفت الله را به مخلوق میدهد. همه رسولان ، آورنده پیام حق از عالم اسرار و حامل هدایت از ربّ الارباب ؛ پروردگار عالمیان هستند و میخواهند که انسانها در بازگشت به سوی خداوند متعال ، کامل و قبول شده و مخلص و عبد مطیع او راه رسیدن به قربش را طی مسیر کنند و در جایگاه حقیقی و زندگی واقعی خود ، متولد شوند.
بنابراین قرینِ انسان ، عمل اوست . در واقع خداوند تصویر اصلی وجودش یعنی صفاتی و افعالی را به صورت انسان به او داده و بنده باید با عمل خالصانه به سیرت انسانی ، عمل را قرینِ صورت واقعی خود کند تا راه به قرب پیدا کند.
پس اگر کسی مقابل نصف انسانی را که خداوند به او داده ، عمل ناهماهنگ بگذارد ، در قیامت چه صورتی خواهد داشت و به چه شکلی وارد محشر میشود؟! پس عمل انسانی یعنی در حدودبندی حدود خدا (ساختمان عملش را) بسازد .
همانطور که قبلا بیان شد انسان به عدد 9 عدد ، بلوغ کامل را داراست چون عدد ابجد کلمه انسان =162 و درجمع ارقامش 9 میشود(9=2+6+1). عدد 9 ، برابر حرف ط و صفت این حرف ، انطباق است. حال خوب دقت کنید! عدد ابجد اسم مبارک قرآن=351 و جمع ارقامش 9 است (9=1+5+3) و جواب ضرب عدد 1 تا 9 در اسماء مبارک 14 نور مقدس ائمه صلواتاللهعلیهماجمعین ، در آخر 9 میشود چون این عزیزان ، اسماء اعظم پروردگار عالم و بلوغ کامل حروفی و عددی هستند.
پس اگر انسان بخواهد قرینه خود را کامل ، با عمل خالصانه بفرستد باید عملش طبق قرآن عزیز که نسخه حکیم الحکماست و پشت عمل امام معصوم صلواتاللهعلیهماجمعین ، منطبق شود. خوب دقت کنید که جمع ارقام کلمه انسان (=162) برابر 9 شد و تطبیق عمل در انطباق عمل به آیات مبارک قرآن عزیز است که جمع ارقام کلمه قرآن(=351) هم باز 9 شد که در اینجا جمع عدد 9 در بلوغ احکامی به بلوغ هدایت 9 ِ قرآن عزیز ، میشود 18 (18=9+9) که برابر با عدد کلمه حی است! پس با این انطباق ، عمل الی یوم القیامت زنده میشود!
بنابراین هر انسانی که کارهایش دل بخواه است ، این انطباق را ندارد که اگر در اصل دین باشد ، کافر میشود یعنی بین اصل وجودش و عملش هیچگونه انطباقی نیست و این پرده کفر ، او را از حقیقت انسانی و طریق مستقیم هدایت به سوی خداوند متعال جدا میسازد. آنگاه گمراه شده و در زمره ضالّین قرار میگیرد. اینجا میشود صمٌ بکمٌ عمیٌ فهم لایعقلون (امیدوارم که ما در این گروه نباشیم). پس این پردهی کفر به یک نام برزخ نامیده میشود و حضرت علی علیه السلام در معرفت به نورانیت خود را برزخ البرازخ مینامد و به یک قول قسیم النار و الجنه و همان شمشیر ذوالفقار و دو لبه که حق و باطل را از هم جدا میکند.
*نکته: 1)در قرینه سازی به عدد 2 میرسیم ؛ یک شکل اصل است و یک شکل فرع که باید با هم تطابق داشته باشد تا یک صورت اصلی را نمایان کند. عدد 2 ، همان بِ بسم الله است. و حرف ب ، وجود مبارک امیرالمؤمنین علی علیه السلام و اولاد معصومش حجج الله صلواتاللهعلیهماجمعین میباشد .
پس بزرگواران معصوم صلواتاللهعلیهماجمعین ، اصل هستند و اعمال ما باید فتوکپی برابر اصل شود و در آخر با مُهر قبولِ "برابر اصل" ، آنگاه فرع ما به اصل ، وصل میشود.
2)در اعجاز حروف و عدد بیان شد که تمام حروف در گنج حرف الف ظاهر شد و تمام اعداد در عدد یک (عدد ابجد حرف الف ، یک است). درحالیکه صورت نوشتاری هر دو بصورت 1(یک) است اما یکی الف(ا) و دیگر عددِ الف(1) است. پس در واقع بدن در دنیا ، جسمیتش انسان است. اما همانطور که گفتیم عدد ، روح حرف است پس قرین جسم انسان ، روح آن است که همان عددِ عملش است که در آثار ، متعدی میشود و انتها ندارد. و خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید (آیه 12 سوره مبارکه یس: ...و نکتب ما قدّموا و آثارهم...) مینویسیم عملهای شما را و آثار عمل شما را. و قرین هر انسان ، مونس آنست در قبر تا قیامت.
پس عمل ما باید آثاری داشته باشد که این قرین ، تمام نشدنی و روز به روز نورانیتر و زیباتر باشد تا انسان از مونسش خسته و آزرده نشود! مانند غذایی که اگر زیاد تکرار شود ، انسان بی اشتها میشود پس باید متنوع باشد و شامل مواد مغذی برطرف کنندهی کمبودهای بدن و حاوی ویتامینها (کلاً مواد مورد نیاز بدن) باشد. قرین هم باید قدرت برطرف کردن کلّ نیاز انسان را در قبر داشته باشد که تا قیامت او را بینیاز کند.
3)ریشه قرینه ، قَرَنَ است . کلمه قرن در عدد زمانی برابر صد سال است . ذوالقرنین یعنی صاحب دو قرن یعنی دو تا صد تا . پس هر کس باید برای خودش 2 صد تا را در زندگی تجربه کند ؛ هم در دنیا و هم برای زندگی آخرتش . چراکه میداند وقتی که از دنیا برود صد آنجا ظاهر میشود زیرا بین دنیا و آخرت ، صدی بسته میشود که هرگز دیگر راه برگشت نیست !
سد دنیا با سین است و عدد ابجد کلمه سد=64 میشود که برابر با عدد ابجد کلمه دین است . دین ، همان سدِ رحمتی است که وقتی به واقع در عمل ظاهر شود ، تمام بالقوههای وجود انسان را بالفعل میکند و مثل ترمز محکم که همان تقوی است ، حدود قرین را کنترل میکند که تا آخر عمر از آن به بهترین وجه استفاده میکند و به صورت حقیقی ظاهر میشود و هرگز ذلت و خواری برایش نمیآید و از صورت اصلی جدا نمیشود.چنانچه خداوند متعال میفرماید : والعاقبة للمتقین .
بهترین محصول این سد ، نور است (در ظاهر برق مصرفی میباشد) و در باطن ، همان هدایت محض پروردگار عالم است که میفرماید : یخرجهم من الظلمات الی النور. پس با دست پُر وارد خانه آخرت میشود که آنجا صد با صاد که همان قرن است ، قرین او میشود. پشتِ این صد را خدا میداند که چگونه تمام زیبائیهای گنج دنیا را در آخرت به بهترین صورت (احسن تقویم) ذخیره کرده است ، نه برای مدت کوتاه بلکه تا ابد! البته در قیامت اگر در زمره بهشتیها باشد ، جلو جهنم برایش صد میبندد و به بهشت ورودی پیدا میکند و آنجا تمام خزائن برکات و رحمت و نعمتهای پروردگار عالم به او عطا میشود (هذا مِن فضل ربی). و اگر قرین او جهنمی باشد صد را جلو بهشت برایش میبندد و طریقش را به ورودی جهنم بازمیکنند . متأسفانه عذاب و سختی ، ذخایر اوست و به ایشان تحویل داده میشود (ومَن جاء بالسیّئة فلا یُجزیٰ الا مثلها).
حال اختیار با خود انسان است که در تطابق اولیاء دین قرار گیرد یا اولیاء طاغوت. پس چنانچه بگوید خدا ولی و سرپرست من است و از خدا پیروی کند ، خدا هم او را از ظلمات به نور خروجی میدهد(الله ولی الذین آمنوا یخرجهم مِن الظلمات الی النور) و اگر انتخاب کند که اولیاء طاغوت باشد ، پروردگار عالم هم او را از نور خارج کرده و به ظلمات گمراهی میبرد (والذین کفروا اولیائهم الطاغوت یخرجونهم مِن النور الی الظلمات اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون).
خلقت حضرت حوا سلام الله علیها به عدد2
مهندسی خلقت در هماهنگی آن مظهر وحدت واحدیت خداوند احد جلّجلاله را تعریف کردیم . و نکته جالب اینکه حضرت زهرا سلام الله علیها در میان معصومین صلواتاللهعلیهماجمعین مظهر احدیت خداوند است. لذا آیهی شریفهی "انّها لَاحدی الکُبَر؛ همانا او یکی از پدیدههای بزرگ است" (آیه 35سوره مبارکه مدثر) به وجود ایشان تأویل شده است. فلذا امام صادق علیه السلام فرمودند:حرّم الله عزّوجلّ علی علِیٍ النساء مادامت فاطمهُ حیّةً؛ خداوند عزّوجل زنان را تا هنگامیکه فاطمه سلام الله علیها زنده بود بر علی علیه السلام حرام نموده بود.(امالی طوسی،ص43).
پس در هیچ کجای خلقت نمیتوانید ذرهای ناهماهنگی ببینید! از آن جایی که خالق یکتا ، خلقتش را در عدد یک ظهور داد ، از نظر جسمانی هم ، حضرت آدم علیه السلام را به عدد یک ، خلقت جسمانی فرمود و بنابر کلام خداوند کریم ایشان را در بهشت خلق فرمود و مذکّر قرار داد یعنی ظرفِ ذکر شد ؛ عالِم به علم اسماء الحسنی و ظرف آفرینش زیرا خلیفه الله قرار گرفت {آیه 30 و 31 سوره مبارکه بقره: ... انّی جاعلٌ فی الارض خلیفه... . و علّم آدم الاسماء کلّها ... .}.
اگر وجود مبارکش برای بهشت و در بهشت بودن خلق شده بود همان یک ، کافی بود زیرا در بهشت زایش و مولودی نیست چنانچه ایشان به امر خالق یکتا ، بدون پدر و مادر خلق شده است. اما چون میخواهد به خشکی ارض تشریف بیاورد باید با زوجیت همراه شود تا زایش و موالیدشان ظاهر شود و هدف خالق بیهمتا محقق گردد زیرا فرمود: انّی جاعل فی الارض خلیفه.
بنابراین امام صادق علیه السلام میفرماید: « پروردگار عالم از فضیلت طینت آدم علیه السلام ، حوا سلام الله علیها را خلق فرمود». وقتی خداوند متعال حضرت حوا سلام الله علیها را خلق نمود به آدم علیه السلام فرمود که ایشان مؤنثِ شماست یعنی دومی ، پس حواسلام الله علیها حامل عدد 2 شد و در ظاهر، مادر جسمانی همه انسانها قرار گرفت.
عدد ابجد و حتی حروف اسماء مبارک حضرت آدم علیه السلام و حوا سلام الله علیها ، هم خزانه معرفتی وجودهای مقدس و هم خزانه اسرار آفرینش است.{ در جلد دوم کتاب نورٌ واحد صلواتاللهعلیهماجمعین ؛ مهندسی خلقت و کتاب عرفان سجده به طور کامل توضیح داده شده است}
خلقت حضرت آدم علیه السلام که تمام عوالم و افلاک نُهگانه را شامل میشود ، از جمع عدد 1 تا 9 را به خود اختصاص داده که جمع عددی 1 تا 9 میشود 45 (45=9+8+...2+1) و نام زیبای آدم علیه السلام (که عدد ابجد حروفش برابر با 45 است) ظاهر میشود. جالب اینجاست که سقف اعداد تا 9 است و خداوند کریم این سقف را به اشرف مخلوقاتش ؛ آدم علیه السلام عنایت فرمود و عدد 9 ، سلطان اعداد است {رجوع شود به کتاب عرفان سجده} و پروردگار یگانه ، انسان را سلطان مخلوقاتش قرار داد و سلطه او را بر همه مخلوقات زمینی و آسمانیاش قرار داد و قدرتش را با علم و عقل بر همه موجودات ، تسخیر و مسخر فرمود چنانچه در قرآن کریمش بیان میفرماید.
اما عدد ابجد نام مبارک حوا سلام الله علیها =15 است که این عدد برابر با جایگاه عددی حرفِ س به عدد ابجد 60 است و این عدد ، جمع کنندهی معانی ظاهری و باطنی ، سِرّ حیات و تداوم حیات و هدف کمال حیات در دنیا و آخرت است و به معنا و مفهوم طپش حیات ، موالید زندگی دنیا و آخرت بشری را احاطه مینماید. لغتِ حوا به معنی ظرفِ حیات است.
زیرا عدد 15 ، ازجمع اعداد 1 تا 5 بدست میآید (15=5+4+3+2+1) و ایشان حوای جسمانی است. در حالیکه در عالم سِرّالاسرار کائنات ، آنجا که فقط یک نور ، خالق بیهمتا را تسبیح و تکبیر و تحلیل و تحمید میکند ؛ نورٌواحد پنج تن صلواتاللهعلیهماجمعین است ، در آنجا جمع کننده 1 تا 5 که میشود 15 ، وجود مبارک حوای روحانی ؛ خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها است. که میفرماید :
هم فاطمه و ابوها و بعلها و بنوها صلواتاللهعلیهماجمعین
همانطور که ذکر شد 15=جایگاه عددی حرفِ س به عدد ابجد 60 است و عدد ابجد نام مبارک ام ابیها سلام الله علیها هم برابر 60 میشود! در عالم سِرّ ، همان ظرفی است که کوثر نامیده میشود و حوض کوثر ظهور پیدا میکند که او تنها کسی است که قبل از خلقتش امتحان میشود و با قبولی کامل ، مظهر حیاتِ کلّ خلق میشود که خداوند متعال در آیه 1 سوره مبارکه نساء میفرماید : «یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده ... » . در بطن عدد 5 وجودهای مطهر یعنی امام حسین علیه السلام (پنجمین معصوم) ، 9 ذریه است که در جمع میشود 14 نور مقدس صلواتاللهعلیهماجمعین {14=9+5}.
اما حرفِ س ، تنها حرفی است که میزان حروف است زیرا زُبر و بینهاش با هم برابر است یعنی در سین : (زبر: س=60 ) و (بینه: ین=60 ) و تعداد حروف و نقطههای سین با هم برابر است : 3 حرف و 3 نقطه دارد .
عدد ابجد حروفِ سین=120 که برابر با عدد ابجد کلمه احسان (از نامهای زیبای خداوند کریم) است که به تمام بندگانش احسان فرموده است.{نکته: در دعا خداوند یکتا را با نام مبارک قدیم الاحسان به امام حسین علیه السلام قسم میدهیم که عدد ابجدش برابر 305 و برابر نام مبارک اباعبدالله الحسین است}
سین در کلام مبارک قرآن مجید، قلب قرآن است که قرآن ، قلب همهی کتب آسمانی است. و یکی از اسماء قرآن هم سین است و آورنده خود قرآن ؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم هم که میزان قرآن است ، خود به کلام پروردگار عالم مورد خطاب به سین قرار گرفته است در سوره مبارکه یس : یا ، حرف ندا است و (س) ، ظرف وجود نورانی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم که خودش قلب عالم امکان و وجود مبارکش ، تماماً قلب است {خودش و فرزندان نورانیش صلواتاللهعلیهماجمعین}.
بنابراین عدد 60 ، در ظرف زمان قرار میگیرد و در طول عمر هر مخلوقی اثر میگذارد. پس هر خلقتی در ظرف 60 است یعنی ثانیه ، هر 60 ثانیه میشود یک دقیقه و هر 60 دقیقه میشود یک ساعت . پس شروع عمر در طول زمان در ثانی یعنی عدد 2 ، به ظهور حرفِ (س) تجلی میکند یعنی میزان !
شاید به همین خاطر است که اولین قسمت بدن جسمانی هر موجودی در رحم دنیایی و رحم مادرها ، قلب آن موجود است که حرفِ (س) است و در سینه قرارمیگیرد یعنی ظرفِ سینِ وجود هر کس ، سینهی اوست! و میزان کننده سلامتی و تضمین حیات سالم آن موجود است.
و عدد 2 ، به نام ثانی میشود مادهی همه موجودات که از ظرف زمان گرفته تا خود اسم دنیا و حتی آخرت و بهشت ، همه مؤنث مجازی هستند. پس زندگی و حیات دنیا که باطن همان ظَهرالوجود است در حقیقتِ 2= ب ، ظاهر شده است.
عدد2 در دنیا
خداوند قادر متعال آنچه به ظاهر و باطن ، خلق فرموده نشان از حکمت بینقص خودش میباشد. پس باید با چشمی به عالم ظاهر و دنیا و آخرت و باطن کارهایمان و وجود خودمان نگاه کنیم که آن هم از دید حکیمانه یعنی بصیرت او باشد تا بتوانیم درک این همه زیبائیها را داشته باشیم. {توصیه میکنم برای اینکه مفهوم این درس بخوبی برایتان باز شود ، کتاب راز دنیا را مطالعه فرمایید }
حروف و کلمات ، اسرار کنزاللهِ خالق یکتا هستند. پس اَسمائی که خداوند به نام دنیا و آخرت افشا میکند ، ظرف قابل گیرندهی تمام عجائب و غرائب اسرار بالاست ، پس آنها را کوچک نشمرید! و اعداد آنها ، روح حروفشان است که حروف ، با نفس وارد میشوند که ملکوتشان است. پس هم ظرف استعداد و معنا و معماهای بسیار است که با علم خدایی باید به آن برسیم تا در قیامت مغبون نشویم و حسرت شامل حالمان نشود.
خداوند کریم چشمها را در کلمهی دنیا به دقت ذرّهبینی تاکید میفرماید! زیرا یکی از کلماتی است که در قواعد عربی استثناست : حرف نون ساکن در پشت حرف (ی) در کلمه دنـیـا آمده که باید ادغام شود و حرف (ن) فقط به صورت غنه خوانده شود و حرف (ی) مشدد شود و خوانده شود دُیّـا، در حالیکه حرف (ن) در کلمه دنیا ، کاملا اظهار میشود و حرف در جایگاه خودش ، عادی خوانده میشود دُنیا . حرفِ (ن) باید از پس پرده ادغام ، کاملاً اظهار شود چون عدد ابجد حرف ن=50 و برابر عدد ابجد کلمه کُل است که جایگاه عددی کلمه کُل=23 ؛ باطنِ کُلِ نزول قرآن به قلب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم {در 23 سال} است .
و جایگاه عددی حرف ن=14 است که وجود مبارک کُلِ 14 نور مقدس صلواتاللهعلیهماجمعین که باطن گنج عشر هستند ، در دنیا ظاهر میشوند و عالم به وجودشان ظاهر و هدف هدایت پروردگار عالم ، محقق میشود. که خداوند متعال در آیات کریمش میفرماید من این عالم را عبث و بی هدف خلق نکردم.
*پس حرف (ن) در کلمه دنیا نباید با غنه خوانده شود (باید اظهار شود) و حرف (ی) هم نباید مشدد شود. زیرا که امتحان فقط در دنیاست و پذیرش و به تعالی رسیدن و درجه خلوص بندگی گرفتن هم فقط در دنیاست (ی=10). حرفِ ی ، حامل ظرف گنج عشر از عالم سِر یعنی آیت الکرسی میباشد و خزائن عرشی، که جمیع مخلوقات انسانی بتوانند از این سکّوی رحمت ، بال پرواز گرفته و با روسفیدی به قرب الهی برسند!
بنابراین با گرفتن الفِ آخر کلمه دنیا ، وارد حروف ( یا ) میشویم که خداوند متعال انسان را مخیّر یعنی صاحب اختیار از جانب کرامت ذات اقدس خودش قرار داد. یا ، از حروف انتخاب است یعنی انسان از وقتی که مکلّف به تکلیف الهی میشود ، بر سر دو راهی قرار دارد که کدام راه ، کدام کمال ، کدام امام ، کدام صراط ، کدام قبله و حتی در الوهیت هم حق انتخاب پیدا میکند و در این دو راهی با اختیار خودش ، عمرش را صرف نظر و هدفش میکند.
عدد ابجد این یای انتخاب ، 11 میشود (یا=11) و در جمع ، 2=1+1 که 2=ب و این حرف متعلق به صاحب ولایت است پس هر کس ، پشت سر صاحب ولایت زمان خود قرار بگیرد ، بیراهه نمیرود و درست انتخاب میکند و ازکوتاهترین راه که صراط مستقیم است ، در این عمر کوتاه به مقصد آفرینش خالق یکتای خود میرسد. وگرنه باید گفت : این ره که تو میروی به ترکستان است!
*عدد ابجد کلمه دنیا = 65 است که به 60 و 5 معنا میشود: 60=س {در بالا توضیحات حرف (س) بیان شد} که فقط در دنیا میتوانیم به میزان عمل برسیم و قلب شویم و انشاءالله به جان این کلام مبارک برسیم : یا مقلّب القلوب و الابصار . یا محوّل الحول و الاحوال . حوّل حالنا الی احسن الحال. و 5 = ه، که حرفِ ه ؛ جمع کنندهی تمام گنجهای عالم است.
پس دنیا به دو حرف (س) و (ه) جلوه میکند که کنار هم میشود ( سه )! « دنیا سه روزه » !!!
جالب این است که عدد ابجد کلمه سه ، برابر با عدد ابجد کلمه دنیا میشود (سه=65=دنیا) ! نکته: اگرعدد 60 و 5 را در قرآن بنگریم؛ عدد ترتیب نزول سوره مبارکه حمد به قلب مطهر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم 5 است که سوره مبارکه حمد باطن کلّ قرآن و باطن کُلّ علم و مفاتیح غیب و چهارده معصوم صلواتاللهعلیهماجمعین است و عدد 60 برابر با عدد ترتیب نزول سوره مبارکه غافر (اسم مبارک خداوند به معنی آمرزنده) به قلب مطهر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است که نام دیگر این سوره مؤمن است که انسانها باید به اسم مؤمن برسند تا به امنیت ظاهری و باطنی ، دنیایی و آخرتی نائل شوند. و آخرین حرف قرآن به س (ناس) ختم میشود که عدد ابجدش 60 است پس تمام دنیا(=65) ، کلّ قرآن است که کلام الله میباشد. جمع ارقام 65 ، 11 میشود (11=5+6) یعنی رسیدن به هو (11=هو ؛ یعنی هویت حقیقی انسانها) ؛ انّا لله و انّا الیه راجعون
از طرفی عدد 65 ، برابر با جایگاه عددی کلمه مبارک امام حسن علیه السلام است {دنیا=65= امام حسن علیه السلام }. خداوند کریم در آیه 160 سوره مبارکه انعام میفرماید: مَن جاء بالحسنه فله عشر امثالها... . هر کس با خود بیاورد عمل حسن (تا قبر) ، پس به او داده میشود (گنجِ) عشر مثل آنچه (در دنیا به او داده شده بود) ، که دنیا در حروف ، حرفِ (ی) را که حرف انتخاب است ظاهر کرد و عدد (ی) برابر 10 یعنی عشر است ؛ کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلا .
و همچنین عدد 65 ، برابر با جایگاه عددی کلمه قیامت است { دنیا=65=قیامت} یعنی دنیا ، پایه و جایگاه قیامت است. زیرا تو دانه را در دنیا میکاری و این دانه ، شاخه و برگ و میوهاش را در آخرت پیدا میکند. پس بدان که چه میکاری زیرا اینجا جایگاه است!
*نکته: اگر عدد 60 را در 5 ضرب کنیم 300 میشود(300=5×60) و عدد 300 به یک قول افشاکننده تمام اسرار و احوالات و گنج افشای توحید و صراط و ظهور جسمانی اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین است. توجه! توجه! آیا این معجزه نیست که عدد ابجد حروف سیصد=164 و برابر عدد ابجد کلمه نقطه است! عدد ابجد حرفِ ش=300 است و جایگاه عددیش 21 است. و حضرت علی علیه السلام در 21 ماه مبارک رمضان به شهادت رسید! حرفِ ش ، شین خوانده میشود که 3 حرف است و 6 نقطه دارد ، رویهم 9 میشود و تنها حرف در الفباست که عددش 9 میشود (با درنظرگرفتن نقطهها) و شهادت حضرت علی علیه السلام در ماه نهم سال قمری (سید ماههای سال قمری) است! و محل مرقد مطهرش در نجف اشرف میباشد. عدد ابجد کلمه النجف=164 است که برابر با عدد ابجد کلمه نقطه است!
"ولایت علی ابن ابیطالب علیه السلام حصنی فمن دخل حصنی اَمن مِن عذابی".
*از جمع ارقام 65 (11=5+6) ، عدد 11 بدست میآید (به معانی ذکر شده) و در جمع ارقامش ، عدد 2 ظاهر میشود (2=1+1) یعنی حرف (ب) . خوب بیندیشید!
همانطور که بیان شد عدد ابجد حرف (یا) که حرف انتخاب است هم 11 شد و عدد ابجد کلمه دوا =11 میشود. پس اگر پشت حرفِ (ب) رفتیم و نون ساکن وجود خودمان را (که درواقع دنیای آرزوها و دید و عقیده و کلّ هستی ماست) برای بندگی خالصانهی خدای یکتا به صاحب ولایت زمانمان ( یعنی باطنِ ب ) بیعت کردیم (یعنی فروختیم) ، اینجاست که برای ما دوا ، زده میشود و قلب به میم میشویم. و به طهارت حقیقی انسانی نائل میشویم!
چنانچه خداوند متعال در آیه 257 سوره مبارکه بقره میفرماید: «الله ولی الذین آمنوا یخرجهم مِن الظلمات الی النور...» . پس اگر گفتی خدا ، ولیّ من است و ایمان آوردی ، خداوند تو را از ظلمات خارج کرده و وارد نور میفرماید.
مثل یک دانه که در دل خاک کاشته شد ، روزی که سر از خاک بیرون میآورد و سبزی خود را اعلام میکند ، مفلح میشود یعنی رستگار شده و از دل ظلمات سر به بیرون (در نور) آورده است ، این میشود: یخرجهم من الظلمات الی النور . و اما اگر انتخاب ، غلط باشد یعنی طغیانگرها را اولیاء خود قرار دهد (اولیائهم الطاغوت)، ادامه آیه (257 سوره مبارکه بقره) شامل حالش میشود که : ... و الذین کفروا اولیائهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون . فیها خالدون یعنی در ظلمات ، مخلد میشود (البته اگر توفیق توبه پیدا نکند). پس اینجا به خوبی متوجه میشوید که چرا آقا و سرورمان ؛ امیرالمؤمنین علی علیه السلام در قیامت ، مقام قسیم النار و الجنه را داراست!
*دیگر از این معنای کلی ، مفهوم عاشورا را هم به خوبی درک میکنیم: عاشورا محلّ بر پا شدن همهی عشرها یعنی انتخابهای مردم است. پس باید هر کس در هر زمان ، در غالب و ظرف عاشورا ، پشت باء بسم الله کتاب آسمانی و در پشتِ پای ناطق بسم الله (یعنی امام زمانش) ، امتحان شود تا راهش به سمت و سوی انتخاب خودش به قیامت باز شود!
خلاصه انسان همیشه در باطن عدد 2 یعنی در حرف انتخاب ، بر سر دو راهی قرار میگیرد زیرا در صورت مخالف رضای دل خودش امتحان میشود. چنانچه امیرالمؤمنین علی علیه السلام میفرماید که همیشه انسان به مخالفش شناخته میشود. یعنی هر چه انسان شریفتر و خالصتر باشد ، آدمهای دورو و منافق با او مخالفت میکنند. چنانچه خودِ وجود مبارکش که بهترین و والاترین انسان روی زمین بود ، بدترین دشمنان دین یعنی ناکثین و مارقین و منافقین و غاصبین لعنه الله علیهم ، در مقابل او و دشمنش بودند. پس زیبایی را از وجود زشتی و همینطور خوبی را از وجود بدی و ... میتوان شناخت.
پس همهی احوالات ، حکمت پروردگار عالم است که تا در نهایت به خوبیها و معارف و حکمتهای آن حکیم الحکما دست پیدا کنیم و خود ما ، جلوهای از او باشیم تا در زندگی حکیم شویم و بتوانیم راه را از چاه تشخیص دهیم. میدانید یکی از اسماء قرآن ، فرقان است. یعنی همان باطن عدد 2 و حقیقت باءِ بسم الله که وجود مبارک حضرت علی علیه السلام است چنانچه شمشیرش 2 فاق دارد و به آن ذوالفقار میگویند. درحقیقت یعنی جداکننده حق از باطل (یعنی دوراهی را تشخیص دادن )
امیدوارم خداوند متعال آن و لحظهای ما را به خودمان وانگذارد و ما را با مدال مهدویت و مقام شهادت فی سبیل الله به قرب خویش دعوت فرماید و مقام آیات آخر سوره مبارکه فجر را به ما عنایت فرماید : « یا ایّتها النّفس المطمئنّه ارجعی الی ربّک راضیه مرضیّه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنّتی». انشاء الله
بنابراین ما هیچ لحظهای از عدد 2 جدا نمیشویم (الی یوم القیامه) . همانطورکه به خانمهایی که بچه دارند ، مادر میگویند یعنی ما ، در وجودش هستیم اگرچه ظاهراً به دنیا آمدیم چنانچه دوباره به خاک میرویم که خاک هم ، مادر ماست. یعنی عدد 2 به یک معنا ، اُم است یعنی مادر !
عدد 2 در وجود یک درخت (در باطن انسان)
درخت یک ظاهر دارد و یک باطن (یک شکل ظهوری دارد و یک شکل پنهان). 1-شکل ظاهری درخت همین تنه و شاخه و برگش است. 2- شکل پنهان درخت است که اصل و ریشه و بنیان درخت است. که هر چقدر ریشه در جایگاه و خاک خوب ، در معرض نور خوب و جریان آب خوب باشد ، سالمتر و عمیقتر است و تغذیهی بهتری را به تنه و شاخه و برگها میرساند.
3- اما ظاهر درخت ، شناسنامه درخت است که نوع و جنسش ، میوهدار است یا نه ، چگونه رشد میکند و چگونه باید پذیرایی شود را بیان میکند. درواقع باغبان از ظاهر درخت ، تمام اصول نگهداریش را درمییابد و آن را محافظت میکند و حتی نوع آفات آن را بررسی میکند. طول عمر درخت و چتر برگهایش و سبزی و طراوتش و ... در ظاهرش آشکار میشود.
4- باطن درخت ، جزء ویژگیهای این موجود زنده و پرفایده است . درخت درحالیکه سبزی و طراوتش روح افزا و آرام بخش است ، خودش سموم هوا را که شامل دی اکسید کربن است میخورد و اکسیژن پاک را به فضا میخشد .
در اسلام سفارش شده که درخت بکارید و در محیط زندگی از سبزی آن استفاده کنید و در احادیث آمده که اگر در منزلی سبزی درخت یا گلدانی نباشد و حتی اگر سر سفره ، سبزی خوردن نباشد ، مکروه است. سبزی درخت ، حیات و زنده بودن و زنده شدن و سلامتی و طراوت را به ارمغان میآورد. {مبحث خصوصیات درخت در جلد دوم کتاب گنج نماز بطور کامل آمده است}
*بنابراین درخت در دانهاش خلاصه میشود که آن هم دو لپه (یا دو قسمت) دارد و در هنگام کاشتن ، این دو لپه باید سالم باشد زیرا یک قسمت آن ، محتوای ریشه است و باعث ظهور ریشه گیاه است و قسمت دیگر برای رشد و نمو ساقه است. هر دو لپه در یک نقطه به هم وصل میشوند و این نقطه ، محل پیوند ریشه به تنه درخت میشود که ظهور یک تنه و شاخه و برگ و میوه است.
*درواقع خداوند متعال مهندسی خلقت و اصل را در همه موجودات به یک شکل ظهور داده و اسرارش را در نقطه زیر باء بسم الله و عدد 2 ِ حرفِ باء بسم الله جلوه میدهد . لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم
در وجود یک تخم مرغ دقت کنید! از یک نقطه که نطفه است به تکامل دو محتوا رشد میکند : سفیده و زرده ، اما در یک پوسته قرار میگیرد و آن محل رشد جنین مرغ میشود.
همینطور انسان هم از یک نقطه که نطفه است ، آنگاه به دو محتوا : جسم جنین و جفت آن که واسطهی وصل از شکم مادر به شکم جنین است ، تغذیه میشود و در یک پوسته که آن رحم مادر است ، شروع به تکامل میکند.
بنابراین همه موجودات در حرف ب و همه در نقطه و همه در حمد خداوند کریم غرق هستند . الحمدلله ربّ العالمین
عدد 2 در توان 4
یکی از زیباییهای افشاء گنج اسرارِعالم بالا در دنیا ، رسیدن به مرحلهی توان عددی در طول و توان حروفی در عرض عالم دنیا است. چنانچه وجود نورانی امیرالمؤمنین علی علیه السلام که خود ، باءِ بسم الله سوره مبارکه حمد و عدد حرف ب=2 است و در عالم دنیا در توان 4 قرار میگیرد{ عدد 4 ، 4رکن پایهی آیت الکرسی میباشد که خلقت عالمِ کرسی از نور مبارک حضرت علی علیه السلام است} .
عدد 2 به توان 4 برابر 16 میشود که هم معنای ظاهری و هم معنای باطنی دارد:
در معنای ظاهری عدد 16 برابر با جایگاه عددی حرفِ ع به عدد ابجد 70 است که 70 ، برابرعدد ابجد کلمات لیل=احکام=یامهدی(عج الله تعالی فرجه) =سی میباشد که تمام 30 جزء قرآن کریم در کلمه عین ظاهر شده است و عین ، یکی از نامهای مبارک قرآن و یکی از القاب مبارک ائمه طاهرین صلواتاللهعلیهماجمعین است چنانچه در زیارت ایشان میخوانیم السلام علیک یا عین الله.
و در معنای باطنی کلمه عین ، در قرآن به 70 معنا ظاهر شده است . از معانی آن: چشم ، چشمه و وقتی کسی یا چیزی خیلی شبیه دیگری باشد ، میگویند عینِ فلانی و یا فلان چیز است ، شاید به همین معناست که وجودهای مبارک ائمه طاهرین صلواتاللهعلیهماجمعین را عینالله میخوانند!
عدد ابجد ع=70=احکام=سی زیرا فقط در 30 جزء قرآن است که حکم خداوند صادر میشود {و البته هم به زبان قرآن ناطق یعنی ائمه صلواتاللهعلیهماجمعین } و یکی از اسماء قرآن ، حکمت است و خداوند حکیم چشمهی فیوضات حقیقت و انسان سازی و باب طهارت و رسیدن به چشمه حکمت را در دنیا و ملحق شدن به سرمنزل حوض کوثر که حقیقت چشمهی عین قرآن است را در آخرت ، به بندهاش عطا میفرماید.
و احکام را باعث تمییز بین حیوان و انسان قرار داد. زیرا احکام ، امرِ پروردگار عالم در حیطهی عمل انسانی است و تنظیم حدود خداوند تا در ساخت سیرت انسانی طبق اوامر الهی ، به عین و شباهت حقیقی نسبت به امام معصوم صلواتاللهعلیهماجمعین برسیم (کپی برابر اصل!). درواقع ما فتوکپی ِ انسان کامل هستیم و تا برابرِ اصل نشویم به بهشت راه نداریم.
پس در حقیقت سِرِّ برابر شدنِ عددِ احکام با حرف عین این است که انسان باید در دنیا که حقیقت لیل است (ع=70=احکام=لیل) ، نه فقط با چشم حیوانی بلکه با چشم انسانی (یعنی نظرِ قلبی) راه را از چاه تشخیص دهد و راه را پیدا کند. آنگاه چشم دل روشن شود و به معنای چشمه نور ؛ عین الله واصل شود! پس بنده حقیقی تا به سَرچشمه نرسیده ، باید بندگی کند تا به آدرس حکیم درنسخهی حکمتش(یعنی قرآن) و با انجام فرائض احکام به چشمه برسد. زیرا هدف ، به عین رسیدن است پس باید در توانِ 4 قدم بردارد!
عدد4 ، چهارچوب حدود خداوند است که اگر اعداد 1 تا 4 را با هم جمع کنیم 10 میشود (10=4+3+2+1) و اینجا ، چشمهی واقعی است که 4 روی 10 را ظاهر میکند و در باطن به 40 (اربعین و بهار و سبزشدن) و 14 نور مقدس صلواتاللهعلیهماجمعین که کنزالله عالم هستند ، میرسد. و دنیا شد کلّ یوم عاشورا پس همهی ایام دنیا ، گنج عدد 10 است. باید لباس رزم حدود الهی را بپوشیم و نفسِ خودمان را حدیده (آب بندی و آبدیده) کنیم. چنانچه در سوره مبارکه یوسف علیه السلام آمده است که ایشان خود را ، در چهارچوب زندان دنیا ، حدیده کرد!
عدد 2 در توان 3
خلقت آسمانها و زمین در 6 روز ظاهر میشود (آیه 4 سوره مبارکه حدید) و پایهی خلقت از جمع عدد 1 تا 3 است (زیرا دنیا سه بُعدی است) که میشود 6 (6=3+2+1) . پس درواقع در دنیا 3 حجاب است و عدد 2 در توان 3 میشود 8 (8=2×2×2) و عدد 8 به عربی ثامن میشود و ریشه کلمه ثامن ، ثمن میباشد. آنجا ظرف رضا و محوریت قلب در رضای خداست {درواقع همهی گنج 14 معصوم صلواتاللهعلیهماجمعین ؛ 14=8+6} و اینجا محل قلب به میم شدن است ؛ در نقطه ارض که همان حروف رضا علیه السلام است.
پس عدد ولایت امام رضا علیه السلام ، جانِ 8 است و اسم مبارک رضا علیه السلام ، همان حروف ارض است و عدد ابجدش 1001 (که قبلا توضیح داده شده است). امیرالمؤمنین علی علیه السلام در مقام شأنیت ، مرتضی است (مصدر میمی رضا) و ظرف تمام رضاهای عالم و ثمن ظهور رضا از جان اوست که امیر الامرا میباشد! اللهم صلّ علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم
بنابراین در توان عددی (طول) عدد 2 درنهایت به شأنیت رسیدن مقام هدایت ، به محضر حضرت مهدی علیه السلام است زیرا همانطور که در قسمت 2 به توان 4 بیان شد عدد ابجد کلمه مبارک یامهدی علیه السلام =70 =ع =16 است و در توان حروفی(عرض) به ظرف رضا که تربتش بهشت است و مشهد همهی رضا به رضا رسیدههاست در توان 3! یا ایّتها النّفس المطمئنّه ارجعی الی ربّک راضیّه مرضیّه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنّتی (آیات آخر سوره مبارکه فجر).
نکته:عدد ابجد نام مبارک "امام رضا" علیه السلام =1083 میشود که برابر عدد ابجد کلمه مبارک "شاخص اکمال" است. پس وجود مبارکش در همهی عوالم و مخلوقات، شاخص اکمال مدارج دنیایی و آخرتی است. الی یوم القیامت
تعریفی از عدد 11
خیلی زیباست بدانید همانطورکه خلقت به نام نقطه ارض یعنی خشکی زمین با عدد ابجد 1001 و جایگاه عددی 47 ظاهر شد که در جمع ارقام ، 11 میشدند. عدد11 ، سِرّالاسرار اعداد است چنانچه اگر اعداد 1 تا 11 را با هم جمع کنیم 66 ، برابر با عدد ابجد نام مبارک الله جلّجلاله میشود. سوره مبارکه توحید که به اخلاص خوانده میشود و به قول پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ، شناسنامهی خدای مهربان است ، شامل 66 حرف میباشد و عدد ترتیب نزولش به قلب مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ، 22 برابر با عدد ابجد کلمه (یاهو) و برابر کلمه (حاجی) است.
* دقت کنید که عدد 11= هو است پس هر عملی با وصل شدن به اصل که توحید است ، هویت پیدا میکند! عدد 11 ، هویت همهی مخلوق است و هدف ، رسیدن به این هوییت میباشد و خداوند بندگانش را در صورت مکلف شدن یک بار به خانه خودش دعوت میکند تا به هویت خودش در دنیا برسد آنجا عالم قرب است برای زمینیان !
*جمع ارقام 11 برابر 2=ب است(2=1+1) . عدد ابجد کلمه دوا=11 میشود که برای همهی بیماریهای بشریت دواست زیرا در جمع اعداد 1 تا 11 به نام مبارک الله جلّجلاله رسیدیم.
*اگر عدد 11 را در یک تا 10 ضرب کنیم ، جواب هرکدام یکی از زیبائیهای اسماء و عوالم را نشان میدهد: دوا=حج= هو 11= 1×11
جایگاه عددی طلا=حاجی=یاهو=حبیب=رب=صد=ولد=کوه 22=2×11
جایگاه عددی زهرا(س)= زینب(س)=آب(بسیط)=عادل=روز=آمنه=قلب=کهف 33 =3× 11
جایگاه عددی قادر=قدوس=وجهالله=هفت=مَد(عالم سرمد) 44 = 4× 11
جایگاه عددی صدّیق=صفر=پایان=خلق=مُهیمن=نُه=نَه=مجیب=امید 55 = 5 × 11
نام مبارک الله جلّجلاله=عظیم=وکیل=غافر=معصوم =تربت=قربانی=خشکی 66 = 6 × 11
نام مبارک یا الله جلّجلاله = هو الله جلّجلاله=کنز=عشرون 77= 7× 11
عدد ابجد نام مبارک حلیم 88= 8× 11
جایگاه عددی نام مبارک حم=یختم الله=عصمت الله=غدیرخم 99= 9× 11
عدد ابجد یمین =نام مبارک حضرت علی(ع)=لا اله الا هو 110=10×11
پس با این عدد زیبا جمع جمیع ضربهای 1 تا 10 در باطن 110 جلوه کرده است. و این عدد با یمن و مبارک است. پس اگر هر کس بخواهد جزء اصحاب یمین قرار بگیرد و به هویت حقیقی خود که هوییت است برسد ، باید شیعه و محب امیرالمؤمنین علی علیه السلام و اولادش باشد و فقط و فقط بندهی الله جلّجلاله یعنی هو(=11) باشد و تمام مال و نفس و اولاد و محبت و ... خود را خرجِ هو کند تا قیمت بگیرد و با ارزش شود.
چنانچه خداوند متعال در آیه 111 سوره مبارکه توبه میفرماید: اِنّ الله اشتری مِن المؤمنین اَنفسهم و اموالهم بأنّ لهم الجنّه... ؛ من بهترین مشتری هستم برای نفس و مال شما به قیمت بهشت. البته این معامله به سرانجام نمیرسد مگر به واسطهی ائمه طاهرین صلواتاللهعلیهماجمعین و مطابقت اعمال ما ، در مجرای شیعه و محب بودن این عزیزان!
بنابراین همانطور که در کلمهی دنیا توضیح داده شد ؛ همهی ما در دنیا ، سر دو راهیِ (یا) قرار داریم (عدد ابجد یا=11 است) و باید خودمان انتخاب کنیم . در واقع باید عاشورایی شویم تا در قیامت مغبون نشویم.
پس کلمه یازده یعنی برای همهی انسانها تا قیامت یا،زده شدهاست! و هر کس در زمان عمر خودش ، باید انتخاب صحیح و مبارکی برای آخرتش داشته باشد.