معارف عدد دو در باطن حرف باء بخش سوم
بسم الله الرحمن الرحیم
و قل الحمدلله سیُریکم آیاته فتعرِفونها و ما ربّک بغافلٍ عمّا تَعملونَ.
دو بار مرگ و دو بار زنده شدن
خداوند کریم در آیه 11 سوره مبارکه غافر میفرماید: قالوا ربنا امتنا اثنتین و احییتنا اثنتین فاعترفنا بذنوبنا فهل الی خروجٍ من سبیل ؛ میگویند ای پروردگار ما را دو بار میراندی و دو بار زنده ساختی و ما به گناهانمان اعتراف کردیم. آیا بیرون شدن را راهی است؟
درواقع حیات کامل و تمام بعد از این دوبار است. به یک قول پروردگار عالم یک بار در دنیا ما را خلق کرد ، زندگی کردیم و یک بار مرگ جسمانی به ما میدهد . اینجا انسان در عمرش به آنچه توانسته عمل کرده و آثارش بعد از مرگ معلوم میشود . پس خداوند در آیه 12 سوره مبارکه یس میفرماید : اِنّا نحن نُحیی الموتی و نکتبُ ماقدّموا و آثارَهم و کلّ شیءٍ أحصیناهُ فی امامٍ مبینٍ ؛ ما مردگان را زنده میکنیم و هر کاری را که پیش از این کردهاند و هر اثری را که پدید آوردهاند ، مینویسیم و هر چیزی را در کتاب مبین شماره کردهایم.
پس میتوان گفت که اعمال مثل دانه در دنیا ثبت میشود و بعد از مرگ شروع به رشد کردن و شاخ و برگ و میوه دادن میکند. تا زمانی که عالم برزخ برپاست هرچقدر آثار گسترده شود و ثمر دهد ، پروردگار عالم شماره کرده و به امر او ملائک مینویسند ؛ چه اعمال نیک و صالح و فرزندان مؤمن و آثاری که به جامعه خدمت میکند و ... و چه اعمال بد و معاصی و کسانیکه بنیانگذار عمل خلاف هستند چه در جامعه و چه در خانواده که آثارش متأسفانه ادامه دارد.
باری! چنانچه عالم برزخ تمام شود ، این بار مرگ مثالی اتفاق میفتد و آثار عمل هم متوقف میشود. بنابراین از ساعتی که جسم میمیرد ، حیات مثالی (یا ملکوتی) زنده میشود. و عمر عالم برزخ که تمام میشود ، مرگ مثالی یا ملکوتی برای انسان زده میشود تا عمل به حقیقت واقعی در وجود انسان ، در قیامت ظهور پیدا میکند و آن عالم معاد و رستاخیز همهی حقایق است.
چقدر زیباست که عدد 2 را در حرفِ ب میخوانیم اگر درس را تا به اینجا خوب متوجه شده باشید ، عظمت حرفِ ب که ولایت کلیه است و عدد را که استعداد آن است به وجود مولا و سرورمان ابا الحسن امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب و ذریههای معصومش صلوات الله علیهم اجمعین ؛ و امروز امام زمان اباصالح المهدی عج الله تعالی فرجه الشریف میبینید و درک میکنید!
درواقع قرآن دو چهرهی خود را به خوبی نشان میدهد ؛ به صورت صامت و ناطق : حروف و کلمات نورانی و وجود کلمه الله الاعظم امام معصوم صلوات الله علیهم اجمعین
سوره مبارکه بقره روبروی سوره مبارکه فلق
در دایره سورههای قرآن که قوس نزولی و صعودی دارد ؛ سوره مبارکه بقره دومین سوره است (در ترتیب نوشتاری) و روبروی آن سوره مبارکه فلق (که از آخر قرآن ، دومین سوره میشود) قرارمیگیرد. درحالیکه سوره مبارکه بقره بزرگترین سوره قرآن است و در مقابلش سوره مبارکه فلق شامل 5 آیه شریفه است اما گنجی از گنجهای آسمانی است!
*سوره مبارکه بقره
سوره مبارکه بقره ، بزرگترین سوره قرآن و شامل 286 آیه است که از رموز تعداد آیاتش این است که اگر دو رقم اول از سمت راست را درنظر بگیریم ، 86 میشود که خداوند کریم ، 86 سوره قرآن را به مدت 13 سال در مکه به قلب مطهر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل فرموده است.
و اگر دو رقم اول از سمت چپ را در نظر بگیریم ، 28 میشود که پروردگار عالم به مدت 10 سال در مدینه 28 سوره مبارک قرآن را به قلب مطهر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل فرمود. عدد 28 ، عدد کلّ حروف عربی (که کلمات قرآن کریم هم از این 28 حرف است) و عدد کامل است. اگر ارقام 28 را با هم جمع کنیم 10میشود که همان گنج عشر، دهه طهر و تمام باطن چهارده معصوم صلواتاللهعلیهماجمعین است. ازدواج امیرالمؤمنین علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها در مدینه بود. و تولد دو نور دیده ؛ امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام و در بطن اباعبدالله علیه السلام 9 ذریه پاکش بودند ، پس درواقع همه 14 معصوم صلواتاللهعلیهماجمعین در مدینه نزول اجلال فرمودند و به قدم مبارکشان دنیا منور شد. و وعده پروردگار عالم به ظهور متعالی و طلوع شمس و شمس الشموس بر ظلمات اسفل السافلین متجلی شد. الحمدلله ربّ العالمین
*حال اگر 86 و 28 را به هم جمع کنیم میشود 114 (=28+86) که برابر با کلّ سورههای مبارک قرآن است.
*بقره ظاهراً یعنی گاو ماده. اما ریشه کلمهاش ، بَقَرَ است به معنای شکافته شدن و باز شدن خزانه ، آشکار شدن نهانیها و یا برکات .
لقب امام پنجم شیعیان ؛ ابا جعفر محمد بن علی الباقر عِلم النبیین علیه السلام ، باقر است که اسم فاعل بَقَرَ است یعنی ایشان شکافنده همه ظلمات به نور علم است و او خزانهی علمِ اولین و آخرین است.
یکی دیگر از زیباییهای کلمه بَقَرَ این است که عدد ابجدش 302 میشود به معنای افشاکننده برکات و نعمتها و خزانه باءِ بسم الله { زیرا معنی میشود 2+300 : 300 ؛ برابر با حرف ش است یعنی افشاکننده و عدد 2 ؛ برابر با حرف ب است که توضیح حرف ب در اول کتاب بطور کامل آمده است}
پس سوره مبارکه بقره به نام گاو ماده ، شاید به این تمثیل باشد که گاو ماده تمام وجودش خیر و قابل استفادهی انسان است و درضمن آیاتی که راجع به آن گاو زرد که مثال آن برای گرفتن حق از ناحق است.
جالب است که ظاهر گوشت این حیوان اگر از راه حلال بدست آمده باشد و با ذبح شرعی با بسم الله کشته شده باشد ، تأمین کننده قوای بدن مؤمنین میشود ، آنگاه مجاهد فی سبیل الله با قوایش حق را از باطل جدا میکند و با قوایش ظهور اعمال انسانی را مثل نماز ، روزه ، حج ، جهاد ، امر به معروف و نهی از منکر و تولی و تبری و خلاصه یازده قسمت فروع دین { که اول فروع دین ، طهارت است} را به اصول یعنی توحید ، نبوت و عدل و امامت و معاد روز قیامت وصل میکند . دقت کنید که عدد 11= هو است پس هر عملی با وصل شدن به اصل که توحید است ، هویت پیدا میکند!
پس در حقیقت بقره ، یک معنای ظاهر و هزاران معنای باطن پیدا میکند. چنانچه در این سوره مبارکه که با حروف مقطعه شروع میشود ، هزاران رمز را در نظر حکیمان بازگشایی میکند و اسرار الم { رجوع شود به کتاب گنج الف} مثل خورشیدی است که عالم ظلمانی دنیا را به سوی اعلاعلیین روشن میکند و شاید معنا شود به سراج منیر!
نکته: جالب است اولین سورهای که با حروف مقطعه شروع میشود ، دومین سوره قرآن از نظر ترتیب فهرستی است (سوره مبارکه بقره ؛الم) . و آخرین سورهای که با حروف مقطعه شروع میشود ، دومین سوره از نظر ترتیب نزول به قلب مطهر پیامبر(ص) است (سوره مبارکه قلم؛ ن)!!!
وقتی الم را بصورت بسیط بنویسیم (الف لام میم) ؛ 9 حرف ظهور پیدا میکند که به بلوغِ 9 یعنی همه اسرار را دارد و دارای بلوغ معناست! و از آنجاکه نقطه جزء حروف حساب میشود ، الف لام میم با احتساب نقطه ، 12 میشود (3 نقطه +9 حرف) .
حالاخوب دقت کنید ! عدد ابجد اسم مبارک قرآن =351 است که جمع ارقامش 9 میشود ، به 12 قسمت تقسیم میشود و هر قسمت 10 حزب دارد که تمام قرآن 120 حزب است { برابر با عدد ابجد اسم احسان خداوند} و سوره مبارکه بقره یک ، دوازدهمِ قرآن است . هر جزء 4 حزب دارد و سوره مبارکه بقره تقریبا 10 حزب است.
در سوره مبارکه بقره ، سید آیات یعنی آیت الکرسی قرار دارد ؛ آیات 255 و 256 . که عدد 256 برابر با سال تولد صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه و عدد ابجد کلمه نور است و یکی از اسرار آیت الکرسی ، نور میباشد!
و آیات آخر سوره مبارکه بقره (285 و 286) آیات آمن الرسول است که با اتمام این دو آیه شریفه عروج وجود مبارک پیامبر صلّیاللهعلیهوآلهوسلم در معراج به نهایت رسیدن به عالم قرب پروردگار عالم یعنی دنی فتدلی و قاب قوسین او أدنی میباشد که حضرت در این تجلیگاه و این عروج اعلا ، هدیهای را از خالقش میستاند که خداوند عظمتش را میداند و آن هدیه گرانقدر ؛ دو آیه شریفه آخر سوره مبارکه بقره (آمن الرسول) میباشد. آمنَ الرسولُ بِما اُنزلَ الیه مِن ربّه و المؤمنون کلٌّ آمن بالله و ملائکته و کُتبه و رُسلِه لانفرّق بین احدٍ مِن رسُلِه و قالوا سَمعنا و اَطعنا غفرانکَ ربّنا و الیکَ المصیر. لایکلّف الله نَفساً الا وُسعها لها ما کسبت و علیها ما اکتسبت ربّنا لا تؤاخذنا اِن نَسینا اَو اَخطانا ربّنا و لاتحمل علینا اِصراً کما حملته علی الذین مِن قبلنا ربّنا و لاتحمّلنا مالاطاقة لنا به واعفُ عنّا واغفرلنا وارحمنا انت مولانا فانصرنا علی القوم الکافرین.
" رسول خدا به آنچه از جانب پروردگارش بر او نازل شده ایمان آورده و مؤمنان نیز همه به خدا و فرشتگان ایشان و کتابها و پیغمبران خدا ایمان آوردند و گفتند ما میان هیچ یک از پیغمبران خدا فرق نگذاریم و گفتند فرمان خدا را شنیده و اطاعت کردیم پروردگارا آمرزش تو را میخواهیم و بازگشت همه بسوی تو است. خدا هیچکس را تکلیف نکند مگر به قدر توانائی او و (روز جزا) نیکیهای هر شخص به سود خود او و بدیهایش نیز به زیان خود اوست، بارپروردگارا ما را به آنچه به فراموشی یا خطا کردهایم مؤاخذه نکن. بارالها تکلیف گران و طاقت فرسا بر ما مگذار چنانکه بر پیشینیان نهادی ، پررودگارا بار تکلیفی فوق طاعت ما را به دوش ما منه و ببخش ما را و گناهان ما را بیامرز و بر ما رحمت فرما تنها یار و مولای ما توئی و ما را بر گروه کافران پیروز فرما".
شاید این دو آیهی باعظمت اینطور بازگو شود که خداوند کریم بعد از گرفتن اقرار به آمن الرسول بما انزل الیه من ربه از همه { چه خود وجود پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم و چه پیامبران قبل } با ضمیر مخاطب الیه به دو بال پرواز زینت میدهد :
یک بال اقرار به اینکه سمعنا و اطعنا که هم شنیدیم و هم اطاعت کردیم ، اینجا برای تمام مخاطبان رسولان است که بعد از گرفتن پیام و شنیدن و اطاعت محض ، از خداوند صله میخواهند غفرانک ؛ آمرزش خدا را و راه معراج و صعود و تعالی را و الیک المصیر؛ راه به سوی خدا را میخواهند. و بال دیگر اینکه بنده از خداوندی که عادل محض است و هر کس را به قدر وسعش از او عمل میخواهد (لایکلف الله نفسا الا وسعها) درخواست میکند که مرا مؤاخذه نکن زیرا من تحمل ندارم و عملهای مرا ببخش و بر من حمل نکن... .آنگاه بنده با این خواهشها ، انشاءالله سبُکِ سَبُک میشود تا بتواند به سوی او پرواز کند. و این بالاترین اهدایی پروردگار عالم است به بندهاش !
جالب است این دو آیه مبارک را در قنوت نماز وتیره (2 رکعت نماز نشسته بعد از نماز عشا ) میخوانند . چنانچه به حساب نماز نافله عشا در شب محسوب میشود پس درواقع آخرین نافله نمازهای پنجگانه است. در روایت است که به برکت آن و به لطف خداوند کریم ، مؤمن شب اول قبرش به دو بال مزین میشود و از بالای سرش دری باز میشود و به سوی بهشت پرواز میکند.
*سوره مبارکه بقره با آیاتش تمام گنج عدد 2 را به معنای واقعی کلمه و اسرار ظاهری و باطنی افشا میکند :
1)آیه 23؛ "...فاتوا بسورةٍ مِن مثله ..." اگر باشید در شک از آنچه نازل کردیم بر بنده خودمان ، پس بیاورید سورهای همانند سوره قرآن و بخوانید همه گواهان(دانشمندان) خود را به غیر از خدا ، اگر راستگو هستید.
2)آیات 30 تا 38 ؛ درباره حضرت آدم علیه السلام و حوا سلام الله علیها
3)دو آیه که حضرت آدم علیه السلام و حضرت ابراهیم علیه السلام ، به وجود مقدسِ کلمات خداوند که 5 تن صلواتاللهعلیهماجمعین هستند ، در امتحان قبول شدند: آیه 37: فتلقی آدم مِن ربه کلماتٍ فتاب علیه اِنّه هو التواب الرحیمُ ؛پس آموخت آدم(ع) از خدای خود کلماتی که موجب پذیرفتن توبه او گردید، زیرا خدا توبه پذیر و مهربان است.و آیه124: و إذابتلی ابراهیم ربّه بِکلماتٍ فَاَتمّهنَّ قال انّی جاعلکَ للناسِ اِماماً قال و مَن ذریتی قال لاینال عهدی الظالمین ؛ هنگامیکه خدا ابراهیم علیه السلام را به امور چندی امتحان فرمود و او همه را بجا آورد خدا به او فرمود من تو را به پیشوایی خلق برگزینم .ابراهیم علیه السلام عرض کرد این پیشوائی به فرزندان من نیز اعطا خواهی کرد؟ فرمود:عهد من هرگز به ستمکاران نخواهد رسید.
4)آیات 47 تا 96 حضرت موسی علیه السلام و قوم بنی اسرائیل { آیات 67 تا 74 جریان امر خدا به قوم موسی علیه السلام به ذبح گاو (بقره)}
5)آیه 97 : بگو هرکه با جبرائیل علیه السلام دشمن است ، دشمن خداست زیرا او به فرمان خدا قرآن را به قلب پاک تو رسانید تا تصدیق سایر کتب آسمانی کند و هدایت و بشارت خیر اهل ایمان آورد.
6)آیه 98:هرکس با خدا و فرشتگان و پیامبران و جبرائیل علیه السلام و میکائیل علیه السلام دشمن باشد (محققاً کافر است) و خدا هم دشمن کافران خواهد بود.
7)آیه 138 :صِبغةَ الله و مَن احسنُ مِن الله صِبغةً و نحنُ له عابدونَ ؛ رنگ آمیزی خداست( که به مسلمانان رنگ فطرت ایمان بخشید) و هیچ رنگی خوشتر از ایمان به خدا (یعنی رنگِ بیرنگی ) نیست و ما تنها و بی هیچ شائبهای به خدای یگانه پرستش میکنیم. اشاره به اینکه همه باید شیشه رنگیِ عینکهایشان (دیدِشان) را بردارند چون شیشه عینک (مخصوص قلبی) به هر رنگی باشد ، همه چیز را آن رنگ میبینند ، اما اگر شیشه بی رنگ باشد ، همه چیز را به رنگ حقیقی آن میبینند.
8)آیه 143: و کذلک جعلناکم اُمّةً وَسطاً ... ؛ و ما همچنان شما مسلمین را به آیین اسلام هدایت کردیم و به اخلاق معتدل بیاراستیم ... .
9)آیه 144: تغییر قبله
10)آیه 152: فاذکرونی أذکرکم و اشکرولی و لاتکفرون ؛ پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و شکر نعمتهای مرا بجای آرید و کفران نعمت نکنید.
11)آیات 156 و 167 : الذین اذا اصابتهم مصیبةٌ قالوا انّا لله و انّا الیه راجعون. اولئک علیهم صلواتٌ مِن ربّهم و رحمةٌ و اولئک هم المهتدون ؛آنانکه چون به حادثه سخت و ناگواری دچار شوند صبور باشند و بگویند ما به فرمان خدا آمدهایم و به سوی او رجوع خواهیم کرد ، آن گروهند مخصوص به درود و رحمت خاصّ خداوند و آنها به حقیقت هدایت یافتگانند.
12)آیه 160 ؛ مراحل توبه ( تابوا و اصلحوا و بیّنوا )
13)آیه165 : ... والذین آمنوا اَشَدَّ حُبّاً لله ...؛ آنها که اهل ایمان هستند کمال دوستی و محبت را فقط به خدا مخصوص دارند.
14)آیات 178 و 179 ؛ قصاص
15)آیات 183 تا 187 ؛ روزه و ماه مبارک رمضان { آیه 187"هنَّ لباسٌ لکم و انتم لباسٌ لهنًّ" ؛ درباره زن و شوهر که هر دو برای هم لباس هستند (منظور زوجیت است)}
16)آیات 196 تا 203 ؛ حج {آیه 197 : ...فإنَّ خَیرَ الزّادِ التقوی... ؛ بهترین توشه تقوی است. آیه 201: ... ربّنا آتنا فی الدنیا حسنةً و فی الآخرةِ حسنةً و قِنا عذاب النار}
17)آیه 207 : و مِن الناس مَن یَشری نفسهُ ابتِغاءَ مرضاتِ الله والله رئوفٌ بالعبادِ ؛ بعضی مردمانند که از جان خود در راه رضای خدا درگذرند {مراد حضرت علی علیه السلام است مانند شبی که بجای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خوابید} و خدا دوستدار چنین بندگان است.
18)آیه 216 : ...عسی اَن تُکرهوا شیئاً و هو خیرٌ لکم و عسی اَن تُحبّوا شیئاً و هو شرٌّ لکم ... ؛ چه بسیار شود چیزی را که دوست ندارید و آن به خیر وصلاح شماست و شاید آن چیزی را که دوست دارید، شر و فساد شما در آن است .
19) آیه 228 ؛ عِدّه نگه داشتن زن مطلقه : سه پاکی برآنها بگذرد ...
20)آیه 229؛ طلاقی که شوهر رجوع تواند کرد ، دو مرتبه است... .
21) آیه 233؛ مادران باید دو سال کامل فرزندان خود را شیر دهند... .
22)آیه 234 ؛ عدّه نگهداشتن زنی که شوهرش بمیرد : 4ماه و 10روز... .
23)آیه 238: حافظوا علی الصلواتِ و الصلوةِ الوُسطی و قوموا لله قانتینَ ؛ باید در هر نماز توجه کامل داشته باشید به خصوص نماز وسطی(نماز صبح) به ستایش و اطاعت خدا قیام کنید.
24)آیه 240 : کسانی (از مردان) که بمیرند و زنانشان زنده بمانند بایستی وصیت کنند که همسران آنها را تا یک سال نفقه دهند و از خانه شوهر بیرون نکنند .پس اگر زنها خود خارج شوند شما را گناهی نیست از آنچه آنها در حدود شرع درباره خود گزینند.خدا برهر کار توانا و به مصالح امور خلق داناست.
25)آیه 243: الم ترَ الَی الذینَ خَرجوا مِن دیارِهم و هم الوفٌ حَذرَ الموتِ فقال لهم الله موتوا ثمّ احیاهم ... ؛ آیا ندیدید آنهایی که از ترس مرگ از دیار خود بیرون رفتند و هزاران تن بودند پس فرمود خدا برآنان که بمیرید همه مردند ، سپس آنها را زنده کرد.
26) آیات 246 تا 251؛ طالوت و جالوت.{آیه 250: ربَّنا اَفرِغ علینا صَبراً و ثبّت اَقدامَنا وانصُرنا علی القومِ الکافرین}.
27)آیات255 و 256 ؛ آیت الکرسی.
28)آیه 257 ؛ اولیاء الله و اولیاء طاغوت
29) آیه 259 ؛ درباره عزیر پیامبر علیه السلام {... قال اَنّی یُحیی هذه الله بَعد مَوتِها فأماته الله مِائَةَ عامٍ ثمَّ بَعثه... ؛ گفت به حیرتم که خدا چگونه باز این مردگان را زنده خواهد کرد.پس خداوند او را 100 سال میراند پس زنده اش برانگیخت}.
30) آیه 260 ؛درباره حضرت ابراهیم علیه السلام { و إذ قال ابراهیم ربِّ اَرِنی کیف تُحی الموتی قال اَوَلَم تؤمِن قال بلی و لکن لیطمئنَّ قلبی قال فخُذ اَربَعَةً مِن الطیر... ؛ابراهیم علیه السلام گفت پروردگارا به من بنما که چگونه مردگان را زنده خواهی کرد؟ خطاب شد آیا باور نداری؟گفت آری باور دارم لیکن خواهم به مشاهده آن دلم آرام گیرد و خداوند فرمود 4 پرنده را بگیر...}
31)آیه 261 :مَثل آنانکه مالشان را در راه خدا انفاق میکنند به مانند دانه ایست که از یک دانه ، 7 خوشه بروید و در هر خوشه 100 دانه باشد و خدا از این مقدار نیز بر هر که خواهد بیفزاید زیرا رحمت خدا بی مُنتهاست و به همه چیز احاطه کامل دارد.
32)آیه 263 : قولٌ مَعروفٌ و مَغفِرةٌ خیرٌ مِن صدقةٍ یَتبعُها اَذیً و الله غنیٌّ حلیمٌ ؛ فقیر سائل را با زبان خوش و طلب آمرزش رد کردن بهتر است از آنکه صدقه دهند و از پی آن آزار کنند و خداوند بی نیاز و بردبار است.
33) آیات 264 و 265 ؛مَثل ریاکار و مَثل انفاق کننده.
34)آیه 267: ای اهل ایمان انفاق کنید از بهترین آنچه به کسب و تجارت اندوختهاید (اَنفِقوا مِن طیّباتِ ما کسَبتُم) و از آنچه برای شما از زمین میرویانیم ، هرگز چیزهای بد را برای انفاق معین نکنید (لا تَیَمّموا الخبیثَ مِنهُ تُنفِقونَ) درصورتیکه خود همچنان چیزی را نستانید مگر آنکه از بدی آن چشم پوشی نمائید و بدانید که خدا بی نیاز و ستوده صفات است.{ آیه 272 : ...و ماتُنفِقوا مِن خیرٍ فَلِانفُسِکم ؛ شما هر انفاق و نیکی کنید ، دربارهی خویش کردهاید. ... و ماتُنفِقوا مِن خیرٍ یُوَفِّ اِلیکم ؛ و هر انفاق و نیکی کنید از خداوند پاداش تمام به شما میرسد}
35)آیه 268 ؛ وعده شیطان و وعده خدا : الشیطان یَعدکم الفقر و یامرکم بالفحشاء و الله یعدکم مغفرةً مِنه و فضلاً والله واسعٌ علیمٌ.
36)آیه 273 : فقیران آبرو داری که ظاهر را حفظ میکنند (یحسبهم الجاهلُ اغنیاءَ مِن التعَفّف ؛ و از فرط عفاف چنان احوالشان به مردم مشتبه شود که هرکس از حال آنها آگاه نباشد پندارد غنی و بینیازند... لا یسئلون الناسَ اِلحافاً ؛ آنها از عزت نفس هرگز چیزی را از کسی درخواست نکنند .
37) آیه 276؛ یَمحَقُ الله الربٰوا و یُربِی الصدَقاتِ ؛ خداوند ربا را نابود گرداند و صدقات را افزونی بخشد.{آیه 279 : فان لم تفعلوا فاذنوا بحربٍ مِن الله و رسوله... ؛ و اگر ترک ربا نکردید آگاه باشید که به جنگ خدا و رسولش برخاستهاید}
38) آیه 282 ؛ بلندترین آیه در قرآن مجید ؛برای هر امور مالی 2 شاهد بگیرید.
39) آیات 285 و 286 ؛ آمن الرسول.{آیه 286: ... ربّنا لا تؤاخذنا اِن نَسینا اَو اَخطانا ربّنا و لاتحمل علینا اِصراً کما حملته علی الذین مِن قبلنا ربّنا و لاتحمّلنا مالاطاقة لنا به واعفُ عنّا واغفرلنا وارحمنا انت مولانا فانصرنا علی القوم الکافرین}
40)و اصل معنا بنابر آیه دوم :ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین ، تقوی معنی شده و خداوند کریم هدایت و عاقبت بخیری را به متقین عنایت فرموده است.
پس این سوره مبارکه به عدد دومین سوره قرآن کریم ، برکات بیشماری دارد که قطرهای از دریای بیکرانش بیان شد.
|
______ |
|
|
چنانچه بیان شد عدد دوم در عربی ثانی خوانده میشود. و این عدد ، ظرف زایندگی و تزاید و کثرت و تعدد در عالم دنیا و آخرت است. چنانچه این سوره مبارکه ظرف برکات کلّ قرآن کریم میباشد در دایره جان قرآن کریم روبروی سوره مبارکه فلق قرار میگیرد که دومین سوره از آخر قرآن است.
|
دایره عدد ترتیب فهرستی سورههای مبارکه:
*سوره مبارکه فلق :
کلمه فلق به معنی تمام شدن ظلمات به نور صبح است. این سوره مبارکه جزء سورههایی است که تعداد آیاتش کم است ؛ شامل 5 آیه میباشد. و بیستمین سورهای است که به قلب مطهر پیامبر صلّیاللهعلیهوآلهوسلم نازل شده است.
*عدد 20 ، در حقیقت عددِ اتمام سختیها و قبولی است.عدد روسفیدی بعد از سختیهای زیاد است. عدد انسان وظیفه شناس و متواضع است . عدد انسان شاکر و سپاسگزار است. عدد انسان عاقل و فهمیده و متفکر است. عدد انسان دوراندیش و صاحب نظر میباشد. مخصوصاً که این سوره مبارکه در صفحه آخر قرآن (در فهرست) کتابت شده است. این بیست معدل همه نمرات است و آخر کارنامه میباشد!
حال خوب دقت کنید که چگونه بنده مؤمن باید خود را تعویذ کند یعنی در پناه خدا قراردهد تا در امان بماند و آنگاه بتواند 20 بگیرد. وجودهای مبارک اصحاب کهف جلوهای از این معنا هستند زیرا آنها به ربّ فلق پناه بردند و خداوند آنها را از شرّ همه غاصبان و نادانان و حسودان و مفسدان و از شرّ دنیاپرستان و بیدینان و خرافه گویان و ساحران و جادوگران یعنی شیاطین و خنّاسها و از تمام خطرات ظلمات زمانشان (کنایه از ظلمات جهلشان) پناهشان داد. و نمره 20 ِ زمانشان را دریافت کردند و تا قیامت این نامه اعمال پیشینه مدال هر رهروی است. این عزیزان شاگرد اول ، در زمان ظهور مولایمان اباصالح المهدی عجل الله تعالی فرجه در خدمت آقا تشریف فرما میشوند.
پس خوب دقت کنید ! این سوره چگونه روبروی عظمت سوره مبارکه بقره قرار گرفته و درواقع هدف رسیدن به آیات آخر سوره بقره ؛ همان تعالی قرب الهی و 20 گرفتنِ بنده از خدای مهربان است. چنانچه بالاترین 20 را پیامبر و آل مبارکش صلواتاللهعلیهماجمعین در پیشگاه قرب الهی در بالاترین مقام قرب ؛ قاب قوسین او ادنی ، با 2 آیه مبارکه آمن الرسول گرفتند.
جمع اعداد 1 تا 20 میشود 210 که برابر با عدد ابجد نام مبارک "امام حسین" علیه السلام است. که اینجا نکته مهم و قابل توجهی است ! زیرا برای همه بندگان خدا امتحانِ نهایی عاشورای عمل است. و گرفتن نمره 20 آن ، از دست امام زمان علیه السلام {امام وقت هر کس} میباشد. کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلا
بنابراین برای رسیدن به آن همه خیر کثیر در سوره مبارکه بقره ، باید نمره بیست را دریافت کرد. ترتیب نزول سوره مبارکه بقره به عدد 87 برابر با عدد ابجد نام زیبای "مطلوب" خداوند است. باید بدانیم همیشه طالب به دنبال مطلوبِ خود میباشد و خداوند کریم سوره مبارکه بقره را در نزول ، مطلوب همهی طالبان عالم قرار داده است. پس مطلوبِ همهی طالبان ، نمره 20 است! و خداوند عدد 20 را در عاشورا به وجود اباعبدالله الحسین علیه السلام ظاهر فرمود.
درواقع ظلمانیترین و سختترین و دهشتناکترین موقعیت زمانی و مکانی در عاشورا ، زمان فلقی است که با شمشیر حق بر باطل بر دل ظلمات ، سپیدهی صادق صبحِ هدایت را بدست مصباح الهدی و سفینة النجاة بر همه عالمیان روشن و آشکار ساخت. و خود ، حقیقت صبح و حقیقت نماز صبح قرار گرفت . و قیامت به صبح طلوع میکند و عالم نجات و ظهور مطلع الفجر صاحب الظهور ؛ اباصالح المهدی عج الله تعالی فرجه الشریف را درک میکند . انشاءالله
*خیلی زیباست وقتی عدد ترتیب نزول این دو سوره مبارکه را با هم جمع کنیم میشود 107 (عدد ترتیب نزول سوره مبارکه بقره=87) +(عدد ترتیب نزول سوره مبارکه فلق=20) که برابر با عدد ابجد اسم مبارک خداوند "مزین" است . که خداوند کریم چگونه بندگانش را با نشانهها و آیاتش مزین فرمود؟! اگر عدد ترتیب فهرستی این دو سوره مبارکه را با هم جمع کنیم ، میشود 115 (عدد ترتیب فهرستی سوره مبارکه بقره=2)+(عدد ترتیب فهرستی سوره مبارکه فلق=113) که برابر با عدد ابجد کلمه معاد است. که اگر بنده خود را در پناه خدا قرار داد، پروردگار عالم او را تا قیامت و ظهور معاد در پناهش نگه میدارد و در مقامات عالی جایگزینش میکند.
سوره مبارکه توبه و سوره مبارکه قلم
|
|
_____ |
سوره مبارکه قلم ؛ دومین سورهایست که به قلب مطهر پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم نازل شده و مکی میباشد. و در دایره سورهها از نظر ترتیب نزول روبروی سوره مبارکه توبه قرار دارد ( به عدد ترتیب نزول 113 است و از نظر قوس صعودی قرآن ، سوره مبارکه فلق در ترتیب فهرستی به
دایره عدد ترتیب نزول سورههای مبارکه قرآن :
|
||||
|
عدد 113 ، دومین سوره از آخر قرآن است! ) که مدنی میباشد و 129 آیه شریفه دارد که برابر با نام مبارک مطیع و لطیف است و نهمین سوره از نظر فهرستی در قرآن کریم میباشد.
نام مبارک قلم
*سوره مبارکه قلم ، مقام انسانیت و کمال انسانیت را به درجهی اعلای شئونات نمایان کرده با نام مبارک قلم ! یعنی تعلیم و تعلم –آموزش و پرورش –تربیت و هدایت را در خصوص انسان و انسان شدن و انسانی زیستن و در وجه انسانیت به مقام جانشینی خداوند متعال برگزیده شدن به نام خلیفة الله میباشد. درحقیقت اسرار این سوره تمام نشدنی و خزانه ای است که نوشتن نمیتواند حق آن را ادا کند!
پروردگار عالم اولین آیات مبارکی که به قلب مطهر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل فرمود 5 آیهی اول سوره مبارکه علق بود که بعد از بسم الله الرحمن الرحیم به ایشان فرمود : إقراْ یعنی بخوان . باسم ربک الذی خلق به اسم پروردگارت که تو را خلق کرد یعنی نور اقدم تو را پیش از اشیاء خلق کرد. معلوم است اول باید آفریدگار خود را بشناسیم و به زبان اقرار کنیم .
بعد فرمود کسی که خلق کرد انسان را از خون بسته شده ؛ علق (که علق نام سوره میباشد). حروف علق همان حروف کلمه عقل است که دنیایی از معارف در آن نهفته است!
اما در آیه سوم میفرماید: إقراْ و ربّک الاکرم ؛ بخوان که پروردگار تو خیلی ارجمند و کریم و بزرگوار و صاحب کرَم است.
در آیه چهارم مقصود ما معلوم میشود که میفرماید: الذی علّم بالقلم ؛ خدایی که بوسیله قلم آموزش داد. حرف با که اتصال به قلم دارد ، به یک معنا وسیله است و یک معنا تأکید و قسم است و به یک معنای زیبا که درسوره مبارکه قلم بیان شد (ن والقلم و مایسطرون) : نوشتن یعنی یسطرون-سطرکردن . یعنی باقی ماندن و ابقا شدن . بقای علم در نوشتن است چه در کتابها و چه در حافظهها. چنانچه علوم پیشینیان با کتاب و قلم بدست ما رسیده و اشخاص عالِم را از علمی که مکتوب شده ، میشناسیم . و امروز از سالیان پیش از درون کتابها ، علم توانسته با مردم زمان ما رابطه برقرار کند. چنانچه نویسندگان آنها با کتابها زندهاند و افکار آنها در زندگی اشخاص در زمانهای آینده مثمر ثمر واقع میشود و علوم بدست آیندگان کامل و کاملتر میشود. پس خداوند دستور کتابت را بالقلم میفرماید.
*حال خوب دقت کنید! قلم کیست؟ وجود مبارک مولای متقیان ؛ علی بن ابیطالب (ص) است که فرمود :انا القلم (من قلم هستم). و بالقلم یعنی ب +القلم . منظور از با ؛ حرفِ ب (بدون نقطه)، ظرف نورانی کتابتش با تمام علوم ، که حقیقت اسرارِ باء را نقطهاش (نقطه زیرِ ب) در کتابها و جانها گویا میکند. و آقای ما ناطق قرآن و نطق الله الاعظم است (عدد ابجد حرفِ ب =2 است). پس اسرار قلم ، نه یک ظاهر کوتاه بلکه عالم در علم قلم و درکتابت 30 جزء قرآن غرق است.
هر نوشتهای که برای رضای خداوند علمی را ثبت میکند ، همه بالقلم هستند. درواقع ظاهر قلم ، دست نویسنده است اما باطنش ، او مینویسد! او ، علم را ثبات میدهد. و بقا میدهد.
جالب است که سوره مبارکه توبه روبروی سوره قلم است (در دایره ترتیب نزول) و عدد ترتیب نزول سوره مبارکه توبه 113 است که برابر با عدد ابجد نام مبارک خداوند ؛ باقی میباشد. پس قلم بدون توبه و قلم بدون برائت ، قلم نیست ! زیرا نوشتهاش ، باقی نمیشود.
و در آیه پنجم سوره مبارکه علق میفرماید : علّم الانسان مالم یعلم؛ به آدمی آنچه را که نمیدانست بیاموخت. پس آموزههای همه ، بالقلم هستند. و از آن جوهر نورانی و قلم نورانی تثبیت شدهاند. از امام باقرعلیه السلام روایت شده : پس قلم ، نفس پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم است و نورِ قلم از وجود مبارک حضرت جداشده است یعنی به حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام آموخت علّم الانسان ، برای تو از طریق کتابت به حضرت علی علیه السلام علم آموخت. مالَم یَعلم. (کتاب تفسیر قمی ج2 ، ص430)
*همانطورکه در قسمتهای قبل خواندیم عدد 2 برابر حرف ب است و قرآن عزیز با حرف ب در جمله نورانی بسم الله الرحمن الرحیم شروع میشود. و قول نورانی پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم کلّ محتوای قرآن را در حرفِ ب معنا میفرماید. پس حرف ب ، خزانه گنج علم کلّ قرآن است . و علم قرآن علم ماکان و مایکون و کاین عالم میباشد. و علم قرآن بر تمام عالم خلقت از عالم اسرار تا عالم اسفل دنیا و در دنیا و آخرت احاطه وجودی دارد.
بنابراین همه در عدد 2 غرق است. چنانچه توضیح داده شد و اکنون باید بگویم همه در قلم غرق است! چنانچه کاتب قرآن باطن همان باءِ بسم الله است و حضرت علی علیهالسلام میفرماید : انا نقطه تحت الباء ؛ من نقطهی زیر باء هستم.
حالا خوب دقت کنید آیا روا نیست که تنها عزیزی که خزانه کلّ گنج قرآن را که خودش نفس آن ظرف نورانی قلب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است ، به عنوان صدای طپش قلبش که نطقش میباشد تماماً کلام خداوند یعنی ناطق قرآن است ؛ سرور و مولای کائنات علی بن ابیطالب علیه السلام باشد؟! که 30 جزء قرآن عزیز را کتابت نمود. و اسرار تنزّل قرآن را در حروف و کلمات و در تمام حرکات و صداهای تجویدی و قوانین ترتیل قرآن با تمام زیباییها گنج نزول و از نظر فهرستی سُوَر و آیات قرآن در عدد و نام گذاری بطور کامل کتابت فرمود. پس اوست گنج قلم عالم درعدد 2 به حرفِ باء!
*همانطورکه میدانید قلمی خوب مینویسد که هم ساجد شود و هم نوک قلم شکاف داشته باشد یعنی سَرِ قلم با سجدهی بندگی سطر میکند. آنگاه خوب مینویسد. اگر سَر قلم بالا باشد، مانع میشود که جوهر سرازیر شود (واضح است که نمینویسد) یعنی طغیان میکند. چه سری ساجدتر که در مسجد کوفه در هنگام نماز صبح در محراب سر به سجده بگذارد و آنگاه به شمشیر زهرآلود شکافته شود و آنگاه در محراب نماز با خون خود بنویسد : بسم الله الرحمن الرحیم. بأبی انت و امی.
این است حقیقت قلمِ زنده ! حقیقتی است که خوب به مولایش ؛ پروردگار عالم درس پس میدهد. و فرمود: فُزتُ برب الکعبه. لعنت خدا بر قاتلین و ظالمین حق امیرالمؤمنین علیه السلام. جالب است که این اتفاق در نماز صبح میافتد. چنانچه نماز صبح 2 رکعت است و صبح ، باقی است الی یوم القیامت. چنانچه میخوانیم یوم القیامة (صبح قیامت).
نتیجه اینکه برای اشخاص معمولی ، قلم فقط با توبه ، خوب مینویسد و فرمان صاحبش را میبرد و ساجد و متواضع میشود. اما برای وجود مبارک معصوم صلوات الله علیهم اجمعین که حقیقت سجده است ، هرگز برنمیخیزد الی یوم القیامة . بنابراین بدون توبه ، نگارش قلم اشتباه است ، پس اینگونه در دو قوس صعودی و نزولی دو سوره مبارکه قلم و توبه در مقابل هم قرار میگیرند تا به واقع به علم و عمل صحیح و به کارنامه مطلوب نمره 20 در دنیا و آخرت برسیم و آنچه بعد از خودمان میماند ، امامِ عمل دیگران در صدق و سلامت باشد.
*نکته بسیار مهم : چه بخواهیم و چه نخواهیم وجود خلقتی (جسم) ما در دنیا ، قلم میشود و عمرِ ما لوح. و دائماً با قلمِ وجود در صفحه لوح مینویسیم. چنانچه در قبر خداوند میفرماید: إقرا کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیباً ؛ کتاب عملت را بخوان که تو تنها برای رسیدگی به حساب خویش کافی هستی.(آیه 14 سوره مبارکه اسرا). حال آن روز باید دید که نوشتههایمان چگونه است؟!
حال خوب دقت کنید ! اگر بهترین دفتر و بهترین قلم را به کودکِ بدون علم بدهند ، در دفتر خود چه مینویسد؟ خط خطی میکند! پس آن روز دفتری قبول میشود که با علم (به احکام و قرآن) ، عمل کرده باشد والا جز خط خطی و سیاه شدن ، چیز دیگری نیست! و آنگاه دیگر بخششی نیست "مأواهم جهنم و ساءت مصیرا" .
و پروردگار عالم در آیات 97 تا 100 سوره مبارکه نساء میفرماید : انّ الذین توفّهم الملائکةُ ظالمی انفُسهم قالوا فیم کنتم قالوا کنّا مستضعفین فی الارض قالوا اَلَم تَکُن ارضُ الله واسعةً فتُهاجِروا فیها فاولئک مأواهم جهنم و ساءَت مصیراً(97) آنانکه (هنگام مرگ و قبض روح) ظالم و ستمگر بمیرند فرشتگان از آنان بازپرسند در چه کار بودید؟ پاسخ دهند که ما در روی زمین مردمی ضعیف و ناتوان بودیم فرشتگان گویند :آیا زمین پهناور نبود که در آن سفر کنید؟ { برای علم آموزی حرکت کنید} پس از آنان عذری نپذیرند و مأوای ایشان جهنم است و بازگشت آنها جایگاه بسیار بدی است. الا المستضعفین مِن الرجال و النساء و الولدان لایستطیعونَ حیلةً و لایهتدونَ سبیلاً (98) مگر آن گروه از مردان و زنان و کودکان که براستی ناتوان بودند که گریز و چارهای بر ایشان نبود و راهی به نجات خود نمییافتند.
فاولئک عسی الله اَن یَعفوَ عنهم و کان الله عفوّاً غفوراً(99) و آنان امیدوار به عفو و بخشش خدا باشند که خدا گناهانشان را میبخشد که خدا بخشنده و آمرزنده بندگانست.
و مَن یُهاجِر فی سبیل الله یَجِد فی الارض مُراغماً کثیراً و سعةً و مَن یَخرُج مِن بیته مُهاجراً الی الله و رسوله ثمَّ یُدرکه الموتُ فقد وقعَ اجرُهُ علی الله و کان الله غفوراًرحیماً (100) و هر کس در راه خدا از وطن خویش هجرت کند در زمین پهناور خدا برای آسایش و گشایش امور {منظور علم آموزی} جایگاه بسیار خواهد یافت و هرکس از خانه خویش برای هجرت به سوی خدا و رسولش ( و حفظ مقام ایمان) بیرون آید و در سفر، مرگ وی فرارسد اجر و ثواب چنین کسی بر خداست و خدا پیوسته آمرزنده و مهربان است.
*سوره مبارکه قلم
این سوره مبارکه آخرین سوره ایست در قرآن که با حروف مقطعه شروع میشود {یعنی بیست و نهمین سوره که با حروف مقطعه شروع میشود} . و با حرف مقطعه ن شروع شده که در بین 78 حرف مقطعه ، بلا تکرار است { 14 حرف بلاتکرار هستند و چهاردهمین حرف ، حرف نون است! }.
عدد ابجد حرف ن=50 میشود که برابر با عدد ابجد کلمه کُل است . جایگاه عددی حرف ن در حروف الفبا برابر 14 است. حرف ن ، دارای 2 مخرج است : در دهان و بینی و با غنه خوانده میشود. و از حروف استثناست که به دو صورت نوشته میشود1) بصورت حرف ن 2) بصورت تنوین که نوشته نمیشود ولی خوانده میشود یعنی فقط بصورت حرکت دوزبَر ، دو زیر ، دو پیش ً ٍ ٌ .
حرف ن ، پشت تمام حروف الفبا کارمیکند. بصورت مربی حروف است و هرکدام را به معنای حقیقی و صورت تلفظی صحیح ظاهر میکند. در پشت 15 حرف ، اخفا میشود و در پشت 6 حرف( حلقی ) ، اظهار میشود و در پشت 6 حرف (یرملون)، ادغام میشود و پشت یک حرف ب ، قلب به میم میشود که مقصد عالم و هدایت جان معنای عالم است.
حرف نون یعنی جوهر ، یعنی اُم و یعنی مربی !پس قلم بدون جوهر نمینویسد. درحقیقت خداوند در سوره مبارکه قلم ، نون را معرفی میفرماید ؛ نون و القلم و مایسطرون. پس آنچه از قلم ظهور دارد که سطر شود ، نون میباشد. و حقیقت نون در مظهریت وجود مطهر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است که هم کفوِ قلم میباشد! و هر دو بزرگوار در عدد 2 هستند.
بنابراین پروردگار مربی انسانها را بهترین و برگزیدهترین شخصیتهای کامل انسانی ؛ حقیقت نون و القلم قرار داد تا انسان با آموختن و تربیت شدن به حدود الهی و مؤدب شدن به آداب الهی ، مقام و درجات عالی انسانی را در دنیا و آخرت کسب کند.
درواقع اگر ما شیعه و محب واقعی چهارده معصوم صلواتاللهعلیهماجمعین باشیم ، باید فعلِ عملمان پشتِ باب الله ناطق ؛ امام زمان علیه السلام و باب الله صامت ؛ قرآن عزیز قرار بگیرد. چنانچه جوهر به سجده در قلم جاری میشود (باید سرِ قلم پایین بیاید تا بنویسد) و آن مقامِ اطاعت و تسلیم شدن است.
و آنگاه جوهر قلمِ هر وجود که بصورت ن است ، باید پشتِ حرفِ بِ بسم الله (باب الله) قرار بگیرد تا منقلب شده و صورتِ ظهوری عمل به حرف م تبدیل شود. عدد ابجد حرف م=40 است یعنی رسیدن به طهارت و اربعین و اخلاص ! خداوند کریم در آیه 79 سوره مبارکه واقعه میفرماید: لا یمسّه الا المطهّرون ؛ مسّ نمیکنند قرآن را مگر پاکیزگان. یکی از اصول مسّ قرآن این است که لااقل با وضو باشیم (وغسل واجب بر گردنمان نباشد) که در غیر اینصورت دست زدن به آیات قرآن حرام است.
حال اگر بخواهیم عامل به آیات قرآن شویم به شرط اسلام و تشیع ، اذن ورود پیدا میکنیم. اسلام ، بابِ طهارت ظاهر و تشیع ، بابِ طهارت باطن است. با قبول اسلام ، قلم وجود متواضع میشود و با قبول تشیع ، جوهر قبول نوشتن میکند به کلمه توحید لا اله الا الله . اسلام ، دنیای ما را پاک میکند و شیعه شدن به 12 امام و 14 معصوم صلواتاللهعلیهماجمعین ، قلب و آخرت ما را به طهارت میرساند!
میدانید بهشت جایگاه طاهران است ، درواقع شیعه شدن یعنی ایمان آوردن قلبی و قبول ولایت معصومین صلواتاللهعلیهماجمعین و آن میسّر نمیشود مگر با توبه نصوح و برائت از مشرکین و ظالمین و غاصبین و ناکثین و مارقین و منافقین. تمام زحمت مؤمن رسیدن به نقطه وصل نون به بالقلم است که نتیجه نهایی رسیدن قلب به میم ، نون پشت حرف ب تبدیل به م شدن است یعنی رسیدن به عدد 40 ، رسیدن به طهارت و اربعین (بهار شدن) ، سبز شدن ، زنده شدن!
تمام زیبایی این درس به نتیجه آن است و تمام رسالت رسولان و هدایت امامان و معصومین صلواتاللهعلیهماجمعین نگارش قلبی برای همهی انسانها ، میم است.
اما خیلی زیباست وقتی که این سوره مبارکه در دایره سورههای قرآنی از نظر ترتیب نزول در مقابل سوره مبارکه توبه قرار میگیرد. واقعا قلم عاجز از نوشتن این همه معارف است!
*سوره مبارکه توبه
یکی از مهمترین خصوصیات این سوره مبارکه این است که با بسم الله الرحمن الرحیم شروع نمیشود و تنها سورهایست که با برائت آغاز میشود. یعنی تبریٰ جستن. یعنی تزکیه و تهذیب . یعنی پاکی و طهارت. زیرا این سوره مبارکه ، نهمین سوره قرآن است پس در مقام فهرستی ، بلوغ کامل حیات انسانی است. و تا هر بندهای این برائت قلبی را پیدا نکند ، نسبت به امر پروردگار عالم و ولایت چهارده نور مقدس صلواتاللهعلیهماجمعین ، تولای قلبی واقعی پیدا نمیکند.
سوره مبارکه توبه در جزء 10 شروع میشود و در جزء 11 تمام میشود. درواقع ورودیش به عدد 9 (نهمین سوره) روی 10 است یعنی 19 (10+9) و عدد 19، رمز قرآن و تعداد حروف بسم الله الرحمن الرحیم است و در آخر به عدد 9 روی 11 پایان مییابد که میشود 20 (11+9) یعنی با نمره 20 در حقیقت با انتخاب صحیح و با موفقیت در ایمان راسخ تمام میشود.
درواقع نمره 20 برابر حرفِ کاف است (ک=20) یعنی به نمره کافی میرسد! و اگر اعداد 1 تا 20 را با هم جمع کنیم میشود 210 که برابر با عدد ابجد نام مبارک "امام حسین" علیه السلام است. یعنی نمره بیستِ واقعی ، رسیدن به شهادت فی سبیل الله و زیارت لقاء الله با روسفیدی تمام است و درواقع قبولی در عاشورای عمل است. اللهم الرزقنا
*اگر سه عدد دخیل در این سوره یعنی 9 و 11 و 10 را با هم جمع کنیم ، 30 میشود و این خصوصیت فقط برای این سوره است! شاید بتوان گفت تمام قرآن به شرط توبه و برائت از مشرکین و جنگ با هوای نفس و داشتن طهارت حقیقی قبول میشود و یکی از نامهای قرآن هم توبه است و یکی از نامهای خداوند ، تواب میباشد.
*سوره مبارکه توبه نهمین سوره قرآن است زیرا انسان تا در بلوغ 9 عقلی و عملی نرسد که بتواند غلط خود را تشخیص دهد ، توبه برایش مفهومی ندارد و آنگاه که درک کرد باید با غلط و نفس عمل اشتباه بجنگد تا از عادات و رویه خود بیرون بیاید. پس این توفیقی است که خداوند به گنهکارمیدهد . درحقیقت باید یاد بگیریم به هوای نفس ، نـَه بگوییم و رضای دل را قربانی رضای خدا کنیم.
* در شکل دایره بسم الله ( در اول کتاب مهندسی خلقت آمده است) دقت کنید که دایره به شعاع 9 کشیده شده ، درواقع عالم در سوره مبارکه توبه غرق است و بسم الله ، محیط بر آن است!
*نکته : همانطورکه در جلد دوم کتاب مهندسی خلقت بطور کامل توضیح داده شد تمام عالم در بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه حمد غرق است که یک آیه محسوب میشود و افضل بر همهی آیات قرآن است و شامل 19 حرف میباشد. پس درواقع عالم در 19 حرف غرق است و همهی عالم ، مضربی از عدد 19 است. باطن همهی این گنج در قرآن کریم است که به قول پیامبر(ص) کلّ محتوای قرآن در این 19 حرف جمع است ، پس قرآن هم مضربی از 19 است (رجوع شود به جلد دوم مهندسی خلقت). عدد نوزده یعنی نو ، زده شده است! و همه در حقیقت ربیع و بهار است . و همیشه به روز بوده و برای محققان هربار گنجی از معارف قرآن افشا میشود و در هر زمان ، علوم آن روز را بیان کرده و مسائل آن زمان را حل و دستورات خاص را بیان میکند. و در زمان ظهور قرآن ناطق ؛ امام زمان عجل الله تعالی فرجه بطور کامل تجلی میکند.
پس اگر دایره مهنسی قرآن را ترسیم کنیم ؛ حروف بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه حمد میشود :
و از آنجا که عدد ابجد کلمه قرآن=351 است که جمع ارقامش 9 میشود ، پس شعاع دایره قرآن 9 است و سوره مبارکه توبه ، نهمین سوره قرآن مجید است. خوب دقت کنید! آیا این یکی از عجایب نیست که تمام قرآن باطن سوره مبارکه توبه است ؟! پس بسم الله کلّی قرآن ، حاکم بر این سوره میباشد. فقط شرط دریافت حقیقت توبه ، برائت از مشرکین و برائت از هر گونه شرک و گناه است.
*در حقیقت ترتیب نزول سوره مبارکه توبه به عدد 113، توجیه کننده این معناست: درواقع 113 بسم الله در بسم اللهِ سوره مبارکه حمد غرق است پس سوره مبارکه توبه ، جلوهی صد و سیزدهمین بسم اللهِ قرآن است. خداوند حکیم با قرار ندادن بسم الله در ابتدای این سوره ، حکمتش را در کلّ بلوغ هدایت برای بندگان تیزبینش افشا میکند و معارفی را پرده برمیدارد که آن حکیم ربّ العالمین است و به شکل بسیار لطیفی بندگانش را از ظلمات جهل به نور ِ هدایت ، راهنمایی و تربیت میفرماید.
*نکته : عدد 351 (=قرآن) برابر با عدد ابجد حروف "ولایه امام علی بن ابیطالب" علیه السلام و همچنین "عجایب امام مولود کعبه" است!
عدد ابجد حروف بسم الله الرحمن الرحیم =786 است که برابر با عدد ابجد حروف "معجزات قولی امام اول" = "ابد الازلیات امام علی بن ابیطالب" علیه السلام = "ازل الابدیات امام علی بن ابیطالب" علیه السلام میباشد !
*پس خوب دقت کنید! یک عدد 2 در اول داریم و یک عدد 2 در آخر ! درواقع دانش آموزی که دست به قلم میشود و تعلیم و تربیت و هدایت میشود ، باید تکلیف خوب به معلم تحویل دهد تا نمره 20 بگیرد! درواقع سوره مبارکه توبه ، رسیدن به نمرهی 20 عمل صحیح و سالم به تکلیف الهی است. این حقیقتِ زحماتِ امامان معصوم ماست صلوات الله علیهم اجمعین که شیعیان و پیروان به حقشان از بابِ برائت از مشرکین و کافران به 20 ِ عمل میرسند.
آیه 124 سوره مبارکه بقره درباره امتحانات سخت حضرت ابراهیم علیه السلام و آیات 127 و 128 و 129 سوره مبارکه بقره درخواست قبولی و عنایت خداوند به ابراهیم (ع) است : و إذابتلی ابراهیم ربّه بِکلماتٍ فَاَتمّهنَّ قال انّی جاعلکَ للناسِ اِماماً قال و مَن ذریتی قال لاینال عهدی الظالمین (124) هنگامیکه خدا ابراهیم علیه السلام را به امور چندی امتحان فرمود و او همه را بجا آورد خدا به او فرمود من تو را به پیشوایی خلق برگزینم .ابراهیم علیه السلام عرض کرد این پیشوائی به فرزندان من نیز اعطا خواهی کرد؟ فرمود:عهد من هرگز به ستمکاران نخواهد رسید.
و إذ یرفَعُ ابراهیمُ القواعد مِن البیت و اسماعیل ربّنا تقبّل منّا انّک انت السمیع العلیم (127) و وقتیکه ابراهیم علیه السلام و اسماعیل علیه السلام دیوارهای خانه کعبه را برافراشتند عرض کردند پروردگارا این خدمت را از ما قبول فرما که توئی که دعای خلق را اجابت کنی و به اسرار دلهای همه دانایی.
ربّنا واجعلنا مُسلمینِ لکَ و مِن ذرّیّتنا اُمّه مسلمةً لک و ارِنا مناسِکنا و تُب علینا انّک انت التوابُ الرحیمُ (128) پروردگارا اول ما را تسلیم فرمان خود گردان و فرزندان ما را هم به تسلیم و رضای خود بدار و راه پرستش و اطاعت را بما بنما و بر ما وظیفه بندگی را آسان بگیر که تنها توئی بخشنده و مهربان.
ربّنا وابعث فیهم رسولاً مِنهم یَتلوا علیهم آیاتکَ و یعلّمهم الکتاب و الحکمه و یُزکّیهم انّک انت العزیزُ الحکیمُ (129) پروردگارا فرزندان ما را شایسته آن گردان که از میان آنان رسولی برانگیزی که بر مردم تلاوت آیات تو کنند و آنان را علم کتاب و حکمت بیاموزند و روانشان را از زشتی پاکیزه سازند. توئی که در همه عالم هر کار خواهی بر آن قدرت و علم کامل داری.
*پس خیلی واضح است که پروردگار عالم به همه عالمیان میآموزد که بهترین و برگزیدهترین بنده خودش در آن زمان با امتحانات سخت ، نمره 20 گرفته و آنگاه به رتبه بالاتر ارتقاء پیدا کرده است. و حضرت ابراهیم علیه السلام در کنار خانه مقدس خدا ، جایگاه قدم مبارکش است و تمام مسلمانان در هنگام نماز طواف باید پا پشت جای پای حضرت بگذارند تا حجّشان به ظاهر صحیح باشد.
عدد 2 در نماز
در نمازهای واجب کمتر از 2 رکعت نداریم. هر قسمت از نماز از نیت تا آخر نماز به دو شکل کامل میشود : یک روح و یک جسم . درواقع باید زمانی که قیام میکنی ، شکل نماز را برپا کنی و رو به قبله باشی { کعبه ، ظاهر قبله و باطنش ولایت چهارده معصوم صلواتاللهعلیهماجمعین است} و با طهارت غسل و وضو تا کلام که جاری شد با نیت درون نماز شکل ظاهر و ارتباط باطنیاش برقرار شود. پس شکل ظاهر و ترتیب و احکام ظاهرش ، جسم است. ذکر و ارتباط قلبی و نیت در مجرای رضای خدا قربتاً الی الله ، روح آن است. در رکوع ، شکل رکوع ، جسم است و ذکر آن ، روح و همینطور سجده و اذکار قیام و قنوت و تسبیحات و در آخر تشهد و سلام ، پس حاصلش برکاتی است که متصل میکند ارتباط قلبی را در حقیقت آثار نماز الی یوم القیامت.
عدد 2 در نماز صبح و ورود در باطن قرآن کریم
یکی از زیباییهای نماز صبح دو رکعت بودنش است. در کتاب عرفان عشر اشاره شد که پروردگارعالم نعماتش را به انسان در دنیا و آخرت، به تمام و کمال داده است (طولی و عرضی، آفاقی و انفسی، ظاهری و باطنی عنایت فرموده).
بهترین آب و هوا ، ساعت بین الطلوعین است و آن در صبح است که این آب و هوا را میگویند برای بهشت است. ساعت اجابت دعا و تغییر پیدا کردن جایگاه ملائکه شب و روز در صبح است که خداوند میفرماید دو دسته ملائکه برای مؤمن عملش را مینویسند. سوره مبارکه اسرا آیه 78 : أقم الصلوة لدلوک الشمس الی غسق اللیل و قرآن الفجر اِنّ قرآن الفجر کان مشهوداً ؛ از هنگام زوال خورشید تا آنگاه که تاریکی شب فرامیرسد نماز را بپادار و نیز نماز صبحگاه را و نماز صبحگاه را همگان حاضر شوند یعنی دو دسته فرشتگان (شب و روز ) شهادت میدهند.
عدد ابجد کلمه صبح=100 و برابر با عدد ابجد حرف ق است یعنی نگهدارنده و تنها وقتی که در قیامت نگهداشته میشود ، صبح است چراکه میفرمایند صبح قیامت!
جالب است که جایگاه عددی حرف ق=19 است یعنی صبح از باطن 19 حروف و یا از پشت 19 حروف طلوع میکند! { 19 حرف بسم الله الرحمن الرحیم که بقول پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم کلّ محتوای قرآن در سوره مبارکه حمد و تمام آن در 19 حرف بسم الله الرحمن الرحیم جمع است }
و در شب هنگام به ساعت 19 میرسیم که آن برابر ساعت 7 شب است و کلّ سوره حمد شامل 7 آیه است و تمام آن در 19 حرف بسم الله الرحمن الرحیم است . پس طلوع صبح از پشت بسم الله و ورود لیل یعنی شب هم از پشت 19 حرف بسم الله الرحمن الرحیم است.{ بعبارتی شروع روز ما با صبح است ( پشت 19 حروف) و شروع شب(ساعت 19) پشت 19 حروف }
*نماز صبح ، تنها نماز واجب در هر شبانه روز میباشد که 2 رکعت است . چنانچه تا الان عدد 2 را متوجه شدید که عدد مهمی است و در پایه و مبنای 2 شد عدد 10 و اگر از طرف راست عدد 10 را بخوانیم میشود صفر و یک ؛ مبنای حقیقی اسرار عالم!
*باطن نماز صبح ، ابا عبدالله الحسین علیه السلام است. حال اگر به حروف عدد دو را بنویسیم ،عدد ابجدش برابر 10 میشود(10=6+4) که به عربی، عشر میگویند. امام حسین علیه السلام خود، امام عاشورائیان است؛ زیرا خود صاحب 10 است روزی که متولد شد به عدد 10 بدنیا آمد(یک خودش و9 ذریهی معصوم در بطنش بود) .
پس نماز صبح متعلق به 10 وجود مبارک امام معصوم صلواتاللهعلیهماجمعین است و خداوند کریم در قرآن مجید سفارشِ نماز وسطی را فرموده و در تفاسیر نماز وسطی را نماز صبح خواندهاند { آیه 238 سوره مبارکه بقره : "حافظوا علی الصلوات و الصلوه الوسطی و قوموا لله قانتین": همه نمازها به ویژه نماز میانه را پاس دارید و مطیعانه برای (نماز) بایستید. در حالیکه هرنمازی به یک صورت وسطی(میانه) میشود مثلا نماز ظهر بین نماز صبح و عصر میشود یا نماز عصر بین نماز ظهر و مغرب است، اما در تفسیر احتمال معنا نماز صبح است }.
و عدد10 ، گنج اسرار عالم و حقیقت آفرینش است که مفصل درکتاب عرفان عشر بیان شدهاست، چنانچه در دنیا میفرمایند: کلّ یومٍ عاشورا و کلّ ارضٍ کربلا. امیدوارم این نکتهی مهم را متوجه شده باشید که عدد 10 یعنی گنج وجود 14 معصومصلوات الله علیهم اجمعین (1+2+3+4=10 که میشود 4روی 10 یعنی 14).
امام حسین علیه السلام با حقیقت وجودش بر سرسبزی عشای عمر و با تیغ سپیدهی صبح دل ظلمات را شکافته و گلبرگهای گل محمدی صلواتاللهعلیهماجمعین را ظهور داده و جان میوه اسلام و قرآن را که در جان حقایق اهداف الهی منظور بوده به ثمر رسانده است. و میوه این باغ که قلب طپنده آفرینش است و حیات تمام رگها و عروق جامعه اسلامی است الی یوم القیامه با خون ثارالهی خویش سیراب گردانیده است. امام حسین علیه السلام با قلب شدنش در محراب عبادت و بندگی به حیات همه انسانها جان بخشید و با گردش خون پاک خود در تمام عالم پیام حق را رسانید و بهشت را ضمانت فرمود.
پس وقتی از لیل دنیا با صورت زیبای انسانی و بالهایی به گستردگی شرق تا غرب و بخشش و مغفرت ربّ العالمین به صبح میرسیم (شب اول قبر)، اینجا فوز عظیم است و صبح قیامت را به یاد میآورد. پس دو رکعت نماز مقبول (اشاره به نماز صبح است)، مرکب نورانی بُراقی است که هر بنده بیدار دلی را که عاشق عروج است در لیل دنیا به مقام قرب آخرت میرساند و آنگاه هادی و شفیع او میگردد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: "الصلوه معراج المؤمن"."نماز وسیله عروج مومن به قرب الهی است". درواقع همانطورکه امام حسین علیه السلام به عدد 10 ظهور دارد ، نماز صبح هم به 10 امام معصوم صلوات الله علیهم اجمعین متعلق است و صبح دائمی به وجود نهمین فرزندش است که با ظهورش ، مطلع فجر را افشا میکند. اللهم عجل لولیک الفرج
پس2رکعت به عدد ، باب ورودی به حقیقت صبح شد (جان صبح که بهشت است) و حرف "بِ" بسم الله عدد ابجدش 2 میباشد. درحقیقت اینجا بخوبی درمییابیم که تمام عالم هستی در دنیا و آخرت ظاهر شده و میشود به وجود ظهر الباء در عدد 2 و اسرار عددی 2 !
تمام قرآن میشود 2 رکعت نماز!
در قرآن کریم 4 سجده واجب وجود دارد یعنی به اندازه 2 رکعت نماز (هر رکعت ، 2 سجده دارد پس دو رکعت میشود 4 سجده ). پس میتوان گفت که قرآن ، 2 رکعت نماز است که هرکس عمل(مقبول) به آیات قرآن داشته باشد ، صاحب 2 رکعت نماز مقبول میشود! خوبست که چون درس ما معارف عددی هم است بیان کنیم که چه معنی در4 سجده واجب نهفته است؟
وقتی عدد از 1 تا 4 با هم جمع شود(10=4+3+2+1) عدد 10 حاصل میشود یعنی گنج عشر که تمام قرآن ، گنج عشر است{طبق حدیث مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که فرمودند تمام محتوای قرآن در سوره مبارکه حمد و تمام باطن آن در بسم الله... و همه در بِ بسم الله جمع است... . حرفِ ب به عدد ابجد 2 متعلق به حضرت علی(ع) است که خودِ آقا در خلقت نوری مقام دوم را داراست و عدد ابجد دو به حروف برابر 10 میشود(دو=10) که همان گنج عشر است} و از طرفی خوانده میشود 4 روی 10 که درواقع وجود مبارک 14 معصوم صلواتاللهعلیهماجمعین است که تمام عمرشان در سجده واجب خداوند یگانه هستند که هم وجود مبارکشان ساجد واقعی به فرامین الهیست و عبد خالص و مخلص پروردگار عالمند و هم تمام مخلوقات (بخصوص انسان) باید به وجود مبارکشان ساجد باشند چراکه ایشان ، حقیقت قبلهاند و بدون بزرگواران نمازی انجام نمیشود!
آدم چو یکی قبله و مسجود علی علیه السلام بود.
درواقع در مقامِ عمل ، تمام آیات قرآن حکم سجده واجب دارد(اطاعت محض) و نمیشود به دلخواه برخی آیات را قبول کنیم و برخی را نَه!!!
ترازوی عدالت
ترازو دو کفه دارد. درواقع وزنه ، روبرویش جنس است. تا ترازو ، ترازش سالم و صحیح نباشد ، قیمت برای آن جنس صحیح نمیباشد. خداوند خود صاحب ترازوی عدالت است و یکی از اصول دین ما عدل است. پس خداوند کریم اول خریدار جنسی است که خودش خلق فرموده و قیمتش را میداند و برایش ارزش میگذارد درحالیکه هیچ نیازی به آن ندارد { چنانچه در آیه 111 سوره مبارکه توبه میفرماید : انّ الله اشتری من المؤمنین اَنفسهم و اموالهم بِأنّ لهم الجنة یُقاتلون فی سبیل الله فیَقتلون و یُقتلون وعداً علیه حقاً فی التورات و الانجیل و القرآن و مَن اوفی بعهده مِن الله فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به و ذلک هو الفوز العظیم "همانا خدا خریداری کرده از مؤمنان جان و مال ایشان را به بهای بهشت که آنها در راه خدا جهاد کنند و دشمنان دین را به قتل رسانند و یا خود کشته شوند این وعدهی قطعی است بر خدا و عهدیست که در تورات و انجیل و قرآن یاد فرموده و از خدا باوفاتر به عهد خود کیست؟ای اهل ایمان به خود بشارت دهید در این معامله که با خدا کردهاید که این به حقیقت سعادت و پیروزی بزرگیست".}
اما حقیقت ظهور این ترازو ، وجود مبارک حقیقت باءِ بسم الله ؛ امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب علیه السلام ؛ قسیم النار و الجنه میباشد. درواقع امام زمان علیه السلام ، در هر زمان مؤلفه و میزان و محک و امام ِ آن زمان است برای همهی نفوس! بنابراین او در میدان امتحان خود عددی نیست که با کسی جمع شود ، او جانشین خداوند ؛ خلیفة الله است . پس او نمره دهنده به بندگان خداست . اوست که صاحب علامت است و مثبت و منفی را او تعیین میکند.
یکی از اسرار قرآن ، میزان است. در قرآن مجید یک سوره است به نام یس که قلب قرآن نامیده میشود . درحالیکه خودِ قلب ، جانِ میزان است.
ظاهر قلب دو بطن و دو دهلیز دارد . سلامت بدن به میزان خوب کار کردن قلب است. آیا مورد توجه قرار نمیگیرد که عالم به وجود قلب عالم امکان ؛ وجود نازنین صاحب الزمان اباصالح المهدی علیه السلام در توازن و سلامت کار میکند؟! پس تمام وجود معصوم صلواتاللهعلیهماجمعین،قلب است و قلب کنندهی همهی انسانها ! پس قرآن هم تمامش قلب است و قلب کنندهی همهی پیروان و عاملانش.
یکی از اسماء قرآن ، سین است و تمام اهل بیتِ نوری پیامبر صلواتاللهعلیهماجمعین را آل یاسین صلواتاللهعلیهماجمعین میخوانند. و آخرین حرفِ قرآن به حرفِ س (ناس) تمام میشود. جالب است که حرف سین تنها حرفی است که عدد زبر و بینهاش با هم مساوی هستند : { زُبُر و بینه یعنی وزنه و جنس که بیان کننده تمام ارزشها است }. زبر: س=60 و بینه : ین=60 (که حرف سین را کامل میکند). پس حروفِ سین=120 میشود که کلّ قرآن 120 حزب دارد و برابر با عدد ابجد نام مبارک احسان خداوند است { کامل درس را در کتاب راز انسان بخوانید}
درواقع اگر نام مبارک علیّ علیه السلام را با باء مشدد بخوانیم ، عددش 120 میشود (برابر با حروف سین)! پس ترازوی حق ، باء بسم الله است ! و هر کس بخواهد ورودی در قرآن کریم یا بهشت یا هر جایگاهِ طاهری را داشته باشد چه در دنیا و چه در آخرت باید پشت باء بسم الله قرار گرفته و قلب به میم شود تا مجوز ورود را پیدا کند ( بنابر مبحثی که برای ذبح گوسفند یا هر حیوان حلال گوشت بیان شد) .درواقع وقتی به میزان میرسیم که هم رسالت و هم ولایت ، شامل حال ما شود.
اسلام
عدد ابجد کلمه اسلام =132 و برابر با عدد ابجد کلمه قلب است. و پروردگار عالم به آورنده دین اسلام (که برگزیده تمام ادیان است) ؛ حضرت محمد صلّی الله علیه و آله اجمعین که قلب عالم خلقتش است ، خطاب میفرماید : یـٰس. یا ، از حروف نداست و سین ، وجود مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است. درواقع دین اسلام ، قلب همهی ادیان آسمانی است. خداوند متعال در کلام کریمش 8 بار نام مبارک اسلام را آورده ، به ارزش ثمن که نشان میدهد پرارزشترین و وزینترین دین ، اسلام است.
و در آیه 19 سوره مبارکه آل عمران میفرماید : إنّ الدین عِند الله الاسلام و ما اختلفَ الذینَ اوتوا الکتابَ الا مِن بعدِ ما جاءهمُ العلمُ بغیاً بینهم و مَن یکفر بآیاتِ الله فإنَّ الله سریعُ الحسابِ ؛ همانا دین پسندیده نزد خدا اسلام است و اهل کتاب در آن راهِ مخالفت نپیمودند مگر پس از آنکه به حقانیت آن آگاه شدند و این خلاف را از راه شک و حسد در میان آوردند و هر کس به آیات خدا کافر شود بترسد که محاسبهی خدا زود خواهد بود. و در آیه 85 سوره مبارکه آل عمران میفرماید : و مَن یبتغِ غیر الاسلامِ دیناًٌ فلن یُقبلَ منهُ و هو فی الآخرة مِن الخاسرینَ ؛ هرکس که دینی جز اسلام اختیار کند از او پذیرفته نخواهد شد و در آخرت از زیانکاران خواهد بود.
و همچنین در آیه 3 سوره مبارکه مائده میفرماید :... الیوم اکمَلتُ لکم دینکم و اتممتُ علیکم نعمتی و رضیتُ لکمُ الاسلام دیناً ...؛ امروز دین شما را به کمال رسانیدم و نعمت خود بر شما تمام کردم و اسلام را دین شما برگزیدم. آیه مبارک ولایت است که دین اسلام را به شرط ولایت ، کامل و تمام دانسته و خداوند این رسالت و ابلاغ را به حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم واجب و امر فرموده است.
و در آیه 125 سوره مبارکه انعام میفرماید : فمَن یُرد الله اَن یَهدیه یَشرَح صَدرَهُ لِلاسلامِ ...؛ پس هرکه را خدا هدایت او خواهد قلبش را به نور اسلام روشن و منشرح گرداند. بعبارتی خداوند دین را در باطن قلب ، زنده و پاینده میفرماید به شرط هدایت.
و در آخر اگر کسی که قدر دینش را نداند و بعد از اسلام کافر شود ، چه مجازاتی دارد ؟! آیه 74 سوره توبه میفرماید : یحلفون بالله ماقالوا و لقد قالوا کلمة الکفرِ و کفروا بعد اسلامهم و همّوا بما لم یَنالوا و ما نَقموا الا اَن اغناهم الله و رسوله مِن فضله فإن یتوبوا یَکُ خیراً لهم و إن یتولّوا یُعذّبهم الله عذاباً الیماً فی الدنیا و الآخرة و ما لهم فی الارض مِن ولیٍّ و لا نصیرٍ ؛ (منافقان) قسم به خدا یاد میکنند که حرف کفر بر زبان نیاوردهاند چنین نیست البته سخن کفر گفته و پس از اظهار اسلام ، کافر شدند و همّت بر آنچه بر آن موفق نشدند گماشتند ، آنها بجای شکر در آن بی نیازی که خدا از فضل خود به آنان عطاکرده بود در مقام انتقام و دشمنی برآمدند. اکنون هم اگر توبه کنند بر آنها بهتر است و اگر روی از خدا بگردانند آنها را خدا در دنیا و آخرت به عذاب دردناک معذب خواهد فرمود و دیگر در روی زمین دوستدار و یار نخواهند یافت.
دنیا و آخرت
خداوند متعال زندگی ما را در دو قسمت قرار داد و شاید پشت 2 بسم الله الرحمن الرحیم ؛ یکی در دنیا و یکی در آخرت! در دنیا با توضیحات داده شده که تاریکخانهی عالمِ بالاست ، ظهور پیدا کرد و اسرار در اینجا مکشوف شد . اینجا محلّ انتخاب شد و درواقع اسرار چگونه پرواز کردن و به عروج رسیدن و چگونه از پوسته حیوانیت به پرواز ملکوتی انسانیت رسیدن!
جالب است در دریا یک نوع ماهی است به نام هیئون . این حیوان عظیم الجثه است و گاهی به طرف ساحل کشیده میشود . اما وقتی به خشکی بیفتد دیگر توان رفتن به دریا را ندارد شاید یکی دو روز طاقت میآورد ، اما ناگاه پوستش از پهلو شکافته میشود و دو بالک پیدا میکند و خود را با پرواز به دریا میاندازد. انسان هم باید پوسته حیوانیش در دنیا شکافته شود تا دو بال بگیرد! زندگی دنیا کوتاه است شاید به اندازه یک نفس که بشود دَم و بازدم. درواقع با دَم ، حیات طیب را بگیرد و با بازدم ، تمام ظلمات را از بدن خارج کند. اما زندگی آخرت باقی و بی انتهاست.
خالق یکتا برای رسیدن به سعادت حقیقی ما انسانها ، 124000 پیامبر و 313 کتاب آسمانی فرستاد. چون ارزش انسان به زندگی زیبای آخرتش معلوم میشود. آنجا ظاهراً نفس نمیکشی چون انشاءالله تمام آنجا دَم است ، بازدم ندارد! شاعر چه زیبا سروده :
دم همه دم علی(ع) علی علیه السلام صاحب دم علی (ع) علی علیه السلام
در دایره معصومین صلواتاللهعلیهماجمعین مرتبه مقابل دومین مقام معصوم یعنی حضرت علی علیه السلام ، امام حسن عسکری علیه السلام است:
وجود مبارک معصوم دوم ؛ امام علی علیه السلام
یکی از اسرار در حقیقت گردش سال در حالیکه در 12 ماه ثابت است ، اما شمسی و قمری نام دارد. همینطور در وجود معصومین صلواتاللهعلیهماجمعین هم در حالیکه 12 نور مقدس ، عدد ثابت است اما ما به 14 معصوم صلواتاللهعلیهماجمعین و 12 امام علیهم السلام معتقد هستیم. در کتاب مهندسی خلقت ، وجود مبارک حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را در باب ولایت بیان کردم ولی اینجا در مرتبت خلقت در جایگاه معصومیت بررسی میکنیم. در آنجا تا حدودی از معارف وجود نازنین ایشان بیان شد که مظهر و ظهور باءِ خلقت و تبین بین عابد و المعبود است.
*وجود مبارک آقا؛ سیدالاوصیاء؛ ابا الاوصیاء و ابا الاَکوان ؛ مولای متقیان ؛ امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام ، در عالم اسرار ، دومین خلقت نوری بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم هستند (در حالیکه کلّ نور را دارا هستند).
در حدیث معروف از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ذکر شد که آقا در مرتبه باطن قرآن ، سِرّالاسرار بسم الله الرحمن الرحیم است و مخصوص امام علی علیه السلام فرمود: انا نقطة تحت الباء.
عدد حرف ب (درحروف ابجد) 2 میباشد و به زبان عربی ، ثانی خوانده میشود. پس تمام تعاریف عدد 2 ، درباره امیرالمؤمنین علیه السلام صدق میکند. همانطورکه ثانی یا عدد 2 در اعداد ، زوج خوانده میشود کلّ اسرار خلقت در زوجیت خلق شده است. مَلک مقرب حرف ب ، حضرت جبراییل علیه السلام است که آورنده وحی (کلام مبارک قرآن) از طرف پروردگار عالم به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بوده است. اگر همین چند خط معنا شود ، اهل معرفت باید تا حدودی به حقیقت وجود مولا علی علیه السلام پی ببرند! او کیست؟!
*حقیقه النقطه البائیه :
این حدیث شریف نیز اشاره به حدیث مشهوری است که به حضرت ولایت مآب ؛ امیرالمؤمنین علیه السلام نسبت میدهند. صدر العرفاء و المتألهین ؛ صدر الدین شیرازی در کتاب فاتحه را بعد از مفاتیح الغیب گوید: جمیع القرآن فی باء بسم الله و انا النقطة تحت الباء . محتوای تمام قرآن در باء بسم الله و من نقطه زیر باء هستم.
و داود قیصری در کتاب فصوص آن حدیث را بدینگونه روایت کرده : و یؤیّد ما ذکرنا قول امیرالمؤمنین(ص) ولی الله فی الارضین قُطب الموحدین علی بن ابیطالب علیه السلام فی خطبة کان یَخطبها للناس انا نقطة باء بسم الله انا جَنب الله الذی فرّطتم فیه. تاکید آنچه که ذکر شد از قول امیرالمؤمنین علیه السلام ولی خداوند در زمینها قطب همه موحدین علی بن ابیطالب علیه السلام در خطبهای که خوانده شد برای مردم فرمود من نقطه زیر باء بسم الله هستم و من تمام جنب الله (یعنی جلوه تمام نمای الله) در عالم کتابت ، تدوین الفاظ و تصویر حروف هر لفظی (نه تنها عربی بلکه همه زبانهای دنیا) که موجود میشود و اول تعیّن هستم (او از مقام نقطه تجلی نموده سپس آن لفظ و حرف ، موجود خواهد شد).
*معنی باء : و همچنین در عالم تکوینی ، مولا نخستین تعیّن جمیع موجودات است که از مشرق ولایت که نفس رحمانی و فیض مقدس است ، طلوع نموده و سایر ماهیات را روشن نماید. و چنانچه تمام الفاظ و حروف مفصله (که به صور مختلف فصل ، فصل شدهاند) در حقیقت نقطه به طور اجمال موجود است. حقیقت ولایت هم به طور بساطت (بسیط بودن) دارای حقیقت جمیع موجودات است. و چون این مقدمات دانسته شد ممکن است که بکار بردن انا نقطه تحت الباء بسم الله را از بکار بردن مُجازیّه شمرده و اسناد این حقایق همه از استعمالات حقیقی میباشند نه بصورت مثال.
پس در همان کتاب مفاتیح در شرح کلمه نقطه تحت باء میگوید: اَی جمیع الموجودات العَینیّه فی النقطة الکَتیبیّه و ذالک اِذا اُخِذت النقطة الکتیبیّة رقیقة لِلنقطة الحقیقیّه و ظُهوراً مِنها فی عالَم الموجود العَینی. معنی میشود : باء ، عالم ذات است و نقطهی باء ، عالم صفات و حرکت باء ، عالم افعال جمیع موجودات عینی در نقطهی کتابت شدهی بسم الله است. و در نوشتاری آن معنی رقیقی در کتابت از اصل حقیقی و ظهور از آن است در عالم موجودات عینی گرفته شده است که آن حضرت ، تعیّن اول و مظهر صفات واجب تعالی شأنه است.
چون ما درس را به عدد و حروف معنا کردیم ، زیبایی معانی آن را در تطبیق با احادیث زیبای ولایی و کلام استادان سخن ادامه میدهیم تا بهتر درک کرده و تطبیق دهیم.
در بقیه حدیث از صدرالمتألهین در کتاب مفاتیح آمده است : اِعلَم اَنّ اسم الله هو الذاتُ مع جمیع الصفات الکمالیّه و باء بسم الله هو الذات باعتبار علیَّته و سَببیّته لِلاشیاء و نقطةُ تحت الباء عبارةُ عن العقلِ الکُل و یُمکنُ اَن یکون المُرادُ بالباء عقل الکُلّ و المُرادُ بالنقطة هو نفسُ الکُلِّ . بدان اینکه اسم الله جلّجلاله او از اسماء ذات خداوند است به جمیع صفات کمالیه ذات اقدس را دارد و باء بسم الله ، او هم به ذات اقدس الهی به اعتبار علّیت و سببیّت برای همه اشیاء است و نقطه زیر باء ، عبارت است از عقل کل که آنچه که مراد از ممکن شدن باء عقل کلّ است ، تکوین پیدا کرده و نقطهای است که او نفس کلّ میباشد.
*جناب محی الدین عربی در کتاب فتوحات مینویسد :
الباء انواع ٌ ثلاثه شکلُ الباء و نقطتُها و الحرکة فَصار فیها العوالِم الثلاثةُ فالباء مَلَکوته و النقطة جبروته و الحرکة شهادته و مُلکه و الالِف المَحذوفة التی هی بدلٌ مِنها هی حقیقة القائم بها الکُلّ و احتَجَب رحمةً مِنه بانقطة التی تحت الباء . حرف باء به سه نوع شکل معنی میشود : 1-خود حرف باء 2-نقطه زیر باء 3-حرکت حرف باء . عوالم هم به 3 عالم ظاهر میشود عالم ملکوت ، عالم جبروت و عالم شهادت که دنیاست. صورت باء ، ملکوت آن است و نقطه ، جبروت آن و حرکت ، شهود آن است در عالم دنیا ، و ملکوت حرف باء ، همان الف است که صورت ظاهر آن حذف شده و ملکوت به شکل باء بدل شده است که به حرف الف ایستاده است و قیام دارد که شکل باء را به خود گرفته و از آن در کلّ نقطه رحمتی است که زیر باء حجابها را کنار زده است (که بوسیله آن همهی حروف و گنج قرآن به نطق خوانده و معنای خود را ظاهر کردهاند) .
از علاءالدوله سمنانی رساله مخصوصی در تحقیق حقیقت نقطه و سرّ استتار(اسرار پوشیده) او در تحت باء به نظر رسیده که از جملهی عباراتش این چنین است :
و اَمّا وقوع النقطة تحت الباء فی البسملة و سِرّ اِختفائها بالصُّور الحُروفیّة و اِحتجابها بظواهر الاشکال الکلماتیّه و بُروزات مَراتب الحُروف فی الادوارِ المَخرَجیّه و الاطوار الرّقمیّه بِتَعَیُّن حقیقتها و تَجَرّد تکرارها فی درجات خصوصیّاتها و منازل ماهیّاتها و هی مع ذالک علی تَجرّد اِطلاقها و نَزاهَة وَحدتها لم یَتغیّرُ و لَم یتبدّل اِشارة الی اِستتار اَحدیّه الهویّه فی مَلابس درجات الاِمکانیّة و مظاهر بروزات الاکوانیّة و ابتداء طوالع نفس الرّحمانیّة الذی بِسریانه تعیَّنَت حقایق العِلویات و السّفلیات و تجلیاته الوجودیة التی بفَیَضانها تکوّنت افراد مراتب الموجودات فبِحَسَب الاستعدادات المُتکثّرة تکثّرت تصاریفُ ایاته و بِسبب القابلیّات المُتعدّدة تعدّدت آثار تجلیّاته و هو تعالی فی ذاته القدیمة علی نَزاهة قُدسیّة و حقیقة اِطلاقه جَلّ جنابُ عظمته عن شَوائب الامکان و تغیُّرات الاَعیان.
حاصل معنا : و لباب مقصود آنکه واقع شدن نقطه در زیر باء بسم الله و اختفاء آن با صورتها و اشکال حروف بدون آنکه در حقیقت بساطت نقطه تغیری حاصل شود اشاره است به استتار احدیّت واجبی در ملابس (لباسهای گوناگون) امکان.
و مظاهر اکوان (همهی عوالم که موجود شدن) بدون آنکه در احدیت حقه کثرتی پدیدار شود ( در شأن حقیقی توحیدی ذات اقدس احدیت ) ، چنانچه ظهور تمامی حروف به واسطهی تعینات نقطه و تعدد و اختلاف کلمات (یعنی نقطههای هر حرف از اصل حقایق باطنی آن حرف است) و تعدد (اشاره به عدد ابجد حروف است) و اختلاف کلمات و ارقام به سبب تکرار تجلیات او است.
این چنین است ظهور تمامی عوالم امکان به واسطهی تجلی ذاتی حضرت احدیت و امتداد طلوعات نفس رحمانی (آنچه که مطلع فجر در ظهور حقیقی ، خداوند میخواهد ظاهر شود) و فیض مقدس است که بر حسب اختلاف استعدادها و تعداد جهات ( زیرا که هر وجودی در درونش استعداد مخصوصی قرار داده شده است) قابلیّات ، آثار تجلیّات حضرت حق تعالی شأنه را کثرتی پدیدار شده و با وجود عروض ( همهی عرضها ) این کثرت که از تکرار تجلیات حضرت واجب تعالی به ظهور رسیدهاند وحدت حَقّهی حقیقیّه بصرافت بساطت (درحالیکه در عرض بساطت پیدا کرده اما در توحید خداوند غرق است. مثل اینکه پروردگار عالم خشکی را در یک نقطه ارض خلق فرمود اما از آنجا بر همهی عالم دنیا ، دحوالارض فرمود. پس فرمود روی آن نقطه ، خانه توحید بسازند. دلیل اینکه اگر همهی عالم بساطت پیدا کرده اما همه ، خانه خدا و همه ، مجرای توحید ؛ وحده لا شریک له است و میباشد ). و سزاجتِ (به معنی همهی مزاجها ) وحدت باقی است. الله اعلم
*امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام در خطبه البیان میفرماید :
اَنا نقطه و انا الخط. انا صاحب الوا. انا الاسم الاعظم و هو (کهیعص). انا المتکلم علی لسان عیسی(ع) (فی المهد صبیا). انا یوسف الصدیق. انا المتقلب فی الصور . انا الاخرة و الاولی. انا ابدی و اعید . انا فرع من فروع الزیتون و قندیل من قنادیل النبوة. انا مظهر کیف الاشیاء. انا الذی اری الاعمال العباد لایعزب عنی شیء فی الارض و لا فی السماء. انا مصباح الهدی. انا مشکوة الذی فیها نور المصطفی. انا الذی لیس عمل عامل الا به معرفتی . انا خازن السموات و خازن الارض. انا قائم بالقس (قسط) . انا عالم بتغییر الزمان و حدثانه. انا الذی اعلم عدد النمل و وزنها و خِفتها و مقدار الجبال و وزنها و عدد قطرات الامطار(باران). انا آیة الکبری ، التی اراها الله فرعون و عصی. انا المذکور فی سالف الزمان و خارج و ظاهر فی آخرالزمان. انا قاصم فراعنة الاولین و مخرجهم و معذبهم فی الآخرین. انا معذب الجبت و الطاغوت و محرقهم و معذبهم یغوث و یعوق و نسرا. انا متکلم بسبعین وجها. انا الذی اعلم ما یحدث فی اللیل و النهار امرا بعد امر و شیئا بعد شیء الی یوم القیامة. انا الذی عندی اثنان و سبعون اسماء من اسماء العظام. انا الکعبة و البیت الحرام و البیت العتیق . انا الذی یملکنی الله شرق الارض و غربها فی طرفة عین و لمح البصر. انا محمد المصطفی. انا علی المرتضی کما قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم "علی مظهر منی". انا الممدوح بروح القدس. انا المعنی الذی لایقع علیه اسم و لا شبه . انا اظهر الاشیاء الوجودیه کیف اشاء.انا باب حطتهم التی یدخلون فیها . {سیمای امام علی علیه السلام در آیینه قرآن . ترجمه شواهد التنزیل لقواعد التفضیل . نویسنده کتاب حافظ کبیر ابوالقاسم عبیدالله بن عبدالله بن احمد معروف به حاکم حکانی نیشابوری }.
و هزاران عجایب دیگر از معارف مظهر العجائب علی بن ابیطالب علیه السلام که در این کتاب گنجانده نمیشود . پس اگر درس عدد 2 را که همان حرف ب میباشد بخوبی بفهمیم ، از حقیقت مظهر العجائب تعجب نمیکنیم!
*تعریفی از عدد نام مبارک حضرت علی علیه السلام ؛ 110
امیرالامرا اسد الله الغالب {عدد ابجد کلمه اسد=65=دنیا که 11=5+6 و 2=1+1 و2=ب} علی ابن ابیطالب علیه السلام ، مجرای صعود از دنیا به اعلا ، صاحب مقام سید الاوصیائی ، مظهر ظهور کبریایی و عظمت الله ، جلوه عظمت جلال کرسیه السموات و الارض و صاحب گنج عشر ، مِرأت الحق ، صاحب مقام تبین عابد و المعبود ، سرّ المستتر ، ظهر الوجود ، مفتاح عالم عمّا ، صاحب مقام نبأ عظیم ، مجرای تعالی بندگان مخلص خدا و راهبر به مقصد اعلا، او و یازده فرزند نورانیش صلواتاللهعلیهماجمعین که همه در ظهور نقطهی تحت الباء هستند.
تاج افتخار تشیع کسی است که عدد ابجد نام مبارکش به منصب "امام علی" علیه السلام میشود 192 که برابر با جایگاه عددی حروف بسم الله الرحمن الرحیم است و جمع ارقامش 12 میشود (12=2+9+1) و 3=2+1 . عدد 192 به معنی نگهدارنده وجود رسالت است چراکه 100=ق به معنی نگهدارنده و عدد ابجد نام مبارک محمد صلی الله علیه و آله و سلم =92 میباشد.{عدد ابجد حروف بسم الله الرحمن الرحیم = 786 و جایگاه عددی آن برابر با 192=امام علی علیه السلام } .