علم الشین و علم الساعة (قسمت سوم)
بسم الله الرحمن الرحیم
معارفی از سوره مبارکه عصر(شین)
صد و سومین سوره مبارکه قرآن مجید ، عصر نامیده میشود که عدد 103 برابر با عدد ابجد نام مبارک منجی میباشد. و خداوند کریم با حرفِ واو ( و=6) به کلمه عصر قسم یاد فرموده است ؛ والعصر. و حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه امام عصر و ولیّ عصر و آخرین منجی بشریت است!
عدد ترتیب نزول این سوره مبارکه به قلب مطهر پیامبرصلی الله علیه و آله 110 میباشد که برابر با عدد ابجد نام مبارک علیعلیه السلام است ؛ درواقع حضرت و اولاد طاهرینش تا امام زمان صلوات الله علیهم اجمعین. تمام و کلّ عوالم محصور در دایره کامل از عالم اعلا تا اسفل، همه در 360 درجه محصور است ، و عدد ابجد کلمه عصر هم 360 میشود پس وجود مبارک امام معصوم صلوات الله علیهم اجمعین ، مقام ولایت این دایرهی عُظمی را داراست! زیرا ولیّ عصر است! یعنی تمام دایره در مشت ولایت اوست! پس همهی ذرات عالم برای او افشاست و ذرهای نیست که مخفی بماند و ریزه خوار وجود مبارکش نباشد. یعنی هم ولایت تشریعی دارد و هم ولایت تکوینی. اللهم عجّل لولیّک الفرج
خداوند میفرماید: إنّ الانسان لفی خسر ؛ این است و جز این نیست که انسان همچنان در خسران (زیان) است. الا الذین ؛ اینجا اِلا ، استثنائیه است مگر کسانیکه آمنوا و عملوا لصالحات ؛ ایمان آورده و عمل صالح انجام دهند و پیوسته با اتصال به حق که امام زمان صلوات الله علیهم اجمعین است و اتصال به صبر که عمل به احکام و قرآن ، صبر جمیل و طاقت و تحمل میخواهد ، تکلیف صحیح و سالم انجام دهند (و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر)
آنگاه برای تکلیف ، بلوغ 9 و اربعین طهارت را میطلبد که دایره زندگی(شین) هر کس باید مورد قبول امام زمانش قرار بگیرد.حالا به شکل مهندسی خلقت خوب دقت کنید! هم علم ساعت را آموختیم و هم دایره بندگی و انسان شدن و هم انتقال این دایره به زندگی و دایره طهارت در بهشت ؛ برای زندگی سالم جاودانه.
نکته: حالا ببینید پروردگار عالم چگونه به حرف و=6 قسم یاد فرمود و تمام دایره خلقت و عظمت انسان را به او تأکید فرمود تا خود را به دنیا ارزان نفروشند و جزءِِ الا باشند یعنی از جاهلیت جدا شوند و جزء افرادی قراربگیرند که عمل صالح انجام دهند و قدردان باشند. درضمن اگر عظمت قسم را دریابید، خاضعانه در مقابل مولای کریم سَرِ بندگی میگذارید. چون او همهی 6 دانگ خلقت را کریمانه به ما داد و مزد 6 دانگ بندگی را هم (بدون نیازی برای ذات اقدسش) به فضلش به ما میدهد. الحمد لله ربّ العالمین
نمونههایی از عدد 300(=ش):
*در حدیث آمده است که در قیامت بعضی از مؤمنین فاصلهشان تا بهشت 300 سال است یعنی تا عملهای افشاشده درست نشود ، راه تمام نمیشود .
*از مکه تا کربلا 300 کیلومتر است.
*حضرت آدم علیه السلام 300 سال گریه کرد.
*خداوند متعال در قرآن کریم (آیه 25 سوره مبارکه کهف) مدت زمانی را که اصحاب کهف در غار بودند را 300 سال باضافه 9 سال بیان میفرماید { که درواقع امام صادق علیه السلام میفرماید به سال شمسی همان 300 سال است و به سال قمری 9 سال اضافه میشود} که افشای پناهگاه پروردگار عالم برای همهی بندگان مؤمن است. یعنی دایره زندگی 300 و شعاعش 9 (درس را بطور کامل در کتاب بلوغ سجده مطالعه کنید)
*در نماز شب مستحب است 300 مرتبه الهی العفو بگوییم. درواقع هر کدام از این دستورات ، تنظیم کردن ساعت عمر و عملمان به ساعتِ حقیقی است که تنظیم آن وصل شدن و شیعه شدن واقعی به صراط حقیقی است که آن وجود مبارک امام زمان عج الله تعالی فرجه است.
*وجود عالم و دانشمند و فیلسوف ابوالحسن سعیدبن عبدالله در سال ششم هجری در کاشان (شهر راوند) بدنیا آمد که به قطب الدین راوندی مشهور است. ایشان که قبر نورانیش در صحن بزرگ حرم حضرت معصومه سلام الله علیها در قم قرار دارد بعد از 300 سال از مرگش ، وقتی صحن مطهر را تعمیر میکردند ، آخوند محمد حسن جلالی نقل میکند که استادم شیخ محمد حسین فرمود که قبر ایشان هم باز شد و من سر در قبر کردم و سر زانوهای آن بزرگوار را بوسیدم که صحیح و سالم مانده بود و اثری از فرسودگی نداشت {یعنی افشای ساجد و عابد بودن ایشان}
* و 300 ، برابر با عدد ابجد نام مبارک "حوای روحانی" و عدد ابجد کلمه "صراط" و عدد ابجد کلمه "فکر" . درواقع از نقطه تا کمان دایره بخواهد ترسیم شود، خودش صراط است و این نقطه، فکر است و هر کسی باید با فکرش این دایره را برای خود ترسیم کند؛ هم باطن دنیا و هم آخرت.
و عدد ابجد کلمه "منیر" =300 است یعنی از ظلمات خارج شده و به وجودی که خود ، منبع نور است تبدیل میشود تا لباس مؤمن بپوشد ، که درواقع تولد واقعی و حقیقی انسانهای قبول شده درگاه خداوند متعال است. جایگاه عددی کلمه منیر=57 است که برابر با جایگاه عددی کلمه طهارت میشود و این نهایت کمال انسان است. جایگاه عددی کلمه صراط و کلمه فکر با هم برابر است (=48) که 48 ، برابر با جایگاه عددی کلمه فاتح میباشد. پس اگر این مهندسی عملی برای هر کس میسّر شود ، پیروز دنیا و آخرت است و چنان تسهیلاتی برای خود میفرستد که هرگز فقیر نمیشود.
*اسرار عدد 300(=ش) در دوران نبوت حضرت نوح علیه السلام:
امام جعفرصادق علیه السلام فرمود:هنگامیکه خداوند نبوت حضرت نوح علیه السلام را آشکار فرمود (مدت پیامبری حضرت 950 سال است) و شیعهی وی به فرج یقین پیدا کردند ، بلا و سختی شدت گرفت و غربت گران آمد و کار بجایی رسید که شیعه حضرت دچار شکنجه شدند ، و حضرت نوح علیه السلام را به گونهای مورد کتک و آزار و شکنجه قرار میدادند که گاهی اوقات تا سه روز بیهوش بر زمین میافتاد . درحالیکه خون از گوش مبارکش جاری میشد و سپس به هوش میآمد.
این ماجراها تا 300 سال بعد از بعثت او اتفاق میافتاد. حضرت نوح علیه السلام تا آن زمان ، شب و روز آنان را برای هدایت فرامیخواند و آنان از وی دوری میجستند. او آنها را آشکارا دعوت میکرد و آنها روی گردان بودند. لذا پس از 300 سال تصمیم گرفت که علیه آنها دعا کند. هنگامیکه بعد از نماز صبح نشست تا علیه آنها دعا کند ، چند ملک از آسمان هفتم بر وی فرود آمدند (3 فرشته بودند).
آنان به حضرت سلام کردند و گفتند: ای پیامبر خدا حاجتی نزد تو داریم . فرمود آن چیست؟ گفتند دعا کردن علیه قوم خویش را به تأخیر بینداز زیرا این اولین نشانه از قدرت خداوند عزّوجلّ بر زمین است. فرمود: دعا کردن را تا 300 سال دیگر به تعویق میاندازم.
بنابراین به میان قوم خویش بازگشت و آنچه از قبل انجام میداد را ادامه داد و قوم او نیز با همان شیوه سابق با او برخورد میکردند. تا اینکه 300 سال دیگر تمام شد. حضرت نوح علیه السلام از ایمان آوردن آنها مأیوس شد ، ایشان هنگام چاشت ، برای دعاکردن علیه قوم خود نشست .
بار دیگر 3 فرشته از آسمان ششم بر وی فرود آمدند. آنها بر حضرت سلام کردند و گفتند ما از آسمان ششم هستیم { لازم به تذکر است که معارف عدد شش با تمام جزئیاتی که بیان شد را مرور کنید!} که صبح زود از آنجا خارج شدیم تا هنگام چاشت رسیدیم . این فرشتگان هم همان چیزی را خواستند که فرشتگان آسمان هفتم ، از حضرت خواسته بودند.
حضرت نوح علیه السلام خواسته آنان را اجابت کرد و دوباره میان قوم خود بازگشت و آنان را بسوی خدادعوت کرد. ولی دعوت وی تأثیری بر آنها نداشت و هرچه بیشتر آنها را فرامیخواند ، آنها بیشتر میگریختند. تا اینکه 300 سال دیگر به پایان رسید و رویهم 900 سال سپری شد. شیعه و یاران حضرت ، نزد او آمدند و از دست عوام و طاغوتیان گله و شکایت کردند و از حضرت خواستند که برای فرج دعا کند. حضرت نوح علیه السلام خواسته آنان را برآورده ساخت .
ایشان نماز را به پاداشت و نشست تا دعا کند اما در این هنگام حضرت جبرائیل علیه السلام بر وی نازل شد و فرمود: خداوند عزّوجلّ دعوت تو را اجابت کرد و فرمود به یاران خود بگو که خرما بخورند و هسته آن را در زمین بکارند ، و از آن مراقبت کنند تا به ثمر برسد. پس اگر به ثمر نشست ، فرج حاصل میشود. نوح علیه السلام خداوند را حمد و ستایش کرد و این امر را یاران خویش تعریف کرد و یاران به یکدیگر بشارت گفتند. پس خرما را خورده و هسته آن را در زمین کاشتند تا به ثمر رسید. ثمره آن را نزد حضرت نوح علیه السلام آوردند و از وی خواستند که از خداوند بخواهد وعده خویش را عملی کند.
حضرت نوح علیه السلام تحقق این امر را از خداوند عزّوجلّ درخواست کرد. خداوند به نوح علیه السلام وحی فرمود که به آنها بگو : این خرمایی که در دستان شماست بخورید و هسته آن را بکارید. هرگاه ثمر داد ، فرج حاصل میشود. عدهای از ایمان آورندگان که یک سوم کلّ مؤمنین بودند چون تصور کردند که حضرت نوح علیه السلام خلف وعده کرده است ، از ایمان خود دست کشیدند و دو سوم آنها همچنان بر ایمان خود ثابت قدم ماندند.
پس این گروه خرما را خودند و هسته آن را کاشتند و مراقبت کردند تا ثمر داد. ثمره آن را نزد حضرت نوح علیه السلام آوردند و از وی خواستند که از خداوند بخواهد وعده فرج خود را عملی کند. حضرت نوح علیه السلام تحقق این امر را از خداوند عزّوجلّ درخواست کرد. خداوند به نوح علیه السلام وحی فرمود که به آنها بگو : این خرما را نیز بخورید و هسته آن را در زمین بکارید. بنابراین یک سوم دیگر از ایمان آورندگان از ایمان خود دست کشیدند. پس یک سوم ، در ایمان خود ثابت قدم ماندند و خرما را خوردند و هستهاش را کاشتند و مراقبت کردند تا ثمر داد.
هنگامیکه ثمر داد به نزد حضرت نوح علیه السلام آوردند و گفتند تعداد ما خیلی اندک است. ما از این هراس داریم که اگر فرج به تأخیر بیفتد ، همه نابود شویم. بنابراین حضرت نوح علیه السلام نماز بپاداشت و عرض کرد : خداوندا! از یاران من تنها این گروه اندک باقی ماندهاند و من میترسم که این گروه از بین بروند. پس خداوند کریم به ایشان وحی فرمود که دعای تو را استجابت کردم ، پس کشتی را بساز.
فاصله زمانی بین اجابت دعا و فرارسیدن طوفان 50 سال بود. نکته زیبایی که از نظر عددی مورد بحث ماست ، 3 بار تجدید شدن عددِ 300 سال است! و چرا خداوند کریم دوران نبوت حضرت را اینگونه قرار داد؟!
اگر تا اینجای درس را بخوبی خوانده باشید ، متوجه میشوید که از آنجاکه عدد 300 از جمع اعداد 1 تا 24 بدست میآید و عدد 24 ؛ عددِ ساعات یک شبانه روز است و عدد جامع یعنی جمع کننده میباشد. پس 3 تا 300 تا یعنی 3 تا 24 تا که میشود 72 (بعبارتی 3 تا 300 تا میشود 900 تا یعنی بلوغ کامل عددی)! و عدد 72 برابر با عدد ابجد کلمه سجده است و در جمع ارقامش به 9 میرسیم (9=2+7) . درواقع افشای کامل هدایت در قوم نوح علیه السلام ، رسیدن به 3 تا 24 ساعت یعنی 3 روز و درنهایت عدد 72 یعنی رسیدن به کلمه سجده و حروف نوزده است { 72= سجده=نوزده} .
خوب دقت کنید!1) احتمال معنا بلوغ هدایت در این قوم به 3 تا 300 تا برای رسیدن به اطاعت محض و خضوع و خشوع کامل سجده میباشد.
2)درضمن اینکه عددابجد کلمه دنیا =65 است که برابر با دو حرفِ س=60 و ه=5 که رویهم میشود سه ، میباشد. پس تمام عمر دنیا ، نسل انسانها از قوم مؤمنی هستند که در کشتی نوح علیه السلام سوار شدند و نجات پیداکردند.
3)و نوزده(=72) ، باب طهارت است. درحقیقت زندگی انسانی در باب هدایت به امر پروردگار یکتا از نقطه نجف روی کوه جودی باب وادی السلام، نـو ، زده شد!الی یوم القیامة . بر همین مبنا وجود حضرت نوح علیه السلام را آدم ثانی مینامند. و قبر مطهر حضرت آدم علیه السلام و حضرت نوح علیه السلام در کنار مضجع شریف و نورانی مولا و سرورمان امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب که صلوات و درود خدا و ملائکهاش بر او و این دو پیامبر بزرگوار باشد ، قرار دارد.
سِرّ باطنی شیر (لبن)
نکته جالب اینکه تغذیه شیر وجود مبارک معصومینصلوات الله علیهم اجمعین در دوران نوزادی به صورت خاص بوده است. چنانچه برای حضرت زهراسلام الله علیها در کتاب بحارالانوار ج58.ص149 آمده است حدیث قدسی: جعلت فطامک من اللبن (مقرونا) بالعلم. از قول خداوند فرمود که از شیرعلم ذاتی خودم او را تغذیه کردم. یا برای حضرت علی علیه السلام در کتاب منتهی الآمال میفرماید از انگشت سبابه پیامبرصلی الله علیه و آله 12 چشمه شیر نوشیده است.
حال خوب دقت کنید! انسانها هم وقتی متولد میشوند از سینه مادر شیر میخورند. اما در حقیقتِ عمل، در رحم دنیا انسان لبن یا شیر را از ولایت و رسالت که همان کلمه وحی الهی است که جنس آن از نور است ، مینوشد و حاصل عمل خالصانه ، انسان را به امام زمانش وصل میکند و از ظلمات جهل و حیوانیت به نور انسانیت و هدایت میرسد.
*لبن: چنانچه عدد ابجد کلمه لبن که به شیر معنا شده 82 میشود که در تمام دایرهی شِ هستی ، این عدد برابر با عدد ابجد کلمه امام است و جایگاه عددی کلمه لبن= 28 میشود که تمام کلمات قرآن عزیز از 28 حرف است. بنابراین انسان در عمل خالصانه در جلوه امام خود قرار میگیرد و خداوند این رحمت را به مؤمن عنایت میفرماید. چنانچه او را تعالی میدهد به یخرجهم مِن الظلمات الی النور.
اما انسان کافر و گنهکار هم همین شیر را که لبن است از رحم دنیا به عمل میخورد اما چون اعمالش ظلمانی و غلط است ، ظرف وجودش آلوده میشود . اثرش این است که شیر ضایع میشود و اثرش مثل سم به بدنِ عملش منتقل میشود و انسانیتش میمیرد و میشود مصداق "یخرجهم مِن النور الی الظلمات" !
پس درواقع انسان گنهکار و کافر ، یا از ریشه حرام بدنیا آمده یا به عقیده کفر و غلط قرار میگیرد ، آثارش مثل ابن ملجم ملعون به یک قول کسی است که حضرت علی علیه السلام خودش در بزرگ شدنش زحمت کشیده ، ولی آثار عمل غلطش روزی در کشتن امامش ظاهر میشود. و این اثر آخر عمل ، جلوهی حرفِ ش دایره زندگی هر شخص میباشد که آخرش به اوّل میرسد!
اما مؤمنین واقعی را خداوند میفرماید: والعاقبة للمتقین یعنی عاقبت (بخیری) مخصوص متقین میشود (آیه 83 سوره مبارکه قصص) . یا در آیه 2 سوره مبارکه بقره میفرماید : ذالک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین.
*شیر: ترجمه لبن به فارسی میشود شیر.عدد ابجد کلمه شیر=510 است که درواقع معنی میشود به 10+500 : عدد ابجد حرفِ ث برابر 500 است که ملک آن حضرت میکائیل علیه السلام است و این ملک مأمور روزی از طرف خداوند متعال است. و عدد 10 همان گنج عشر ؛ ائمه طاهرینصلوات الله علیهم اجمعین است. جمع ارقام 510 میشود 6 که همان خزانه کلّ خلقت است (6=0+1+5).
باید دقت کنیم که شیر در بین خون و فضولات از سینه جاری میشود. درحالیکه نه بو و نه رنگ خون را دارد و نه بو و رنگ دفعیات را دارد. چنانچه خالق یکتا در آیه 66 سوره مبارکه نحل میفرماید: و انّ لکم فی الانعام لعبرة نسقیکم مما فی بطونه من بین فرث و دم لبنا خالصا سائغا للشاربین ؛ و البته برای شما ملاحظه حال چهارپایان (از شیر گاو و گوسفند) همه عبرت و حکمت است که ما از شکم آنها از میان سرگین و خون ، شیر خالص و پاکیزه شما را مینوشانیم که در طبع همهی نوشندگان گوارا است.
پس شیر سفید و لطیف و شیرین و خوش طعم و غذای کامل برای بدن ضعیف نوزاد است. جالب است که شیر در غدههای شیری سینه مادر در یک لحظه درواقع خون عین نجس و سرخ به شیر سفید و پاک قلب به میم میشود. پس شیر یکی از آیات خداست که باید در آن تأمل کنیم!
اما چون اسرار درس ما حرف ش است ، پس حقیقت حروفی شیر که با حرف ش آغاز شده ، افشای وصل شدن نوزاد به روزیِ محبت پروردگار عالم است که در سینه مادر قرار داده است. الحمد لله ربّ العالمین
پس هر سینه ، یک بلوغِ شین را به عدد 9 (با حروف و نقطههایش) و در جلوه عدد 6 تمام محتوای ظاهری و باطنیاش و در مرکزیت دایرهی درون سینه که قلب است و جلوه عدد 5 همهی خزانهی عالم بالا از دایره رحمت و خلقت و اسرار آفرینش در سینههای مادرِ ظاهر (پدر و مادر خودمان) و پدر و مادرِ باطن {حضرت آدم(ع) و حضرت حوا(س)} و پدر و مادر روحانی و نورانیمان {پیامبر(ص) (رسالت) و امیرالمؤمنین(ع) (ولایت) و مادر دو عالم خانم فاطمه زهرا(س)} به ما میرسد .
حالا ما چگونه این غذای روح و جسم را گرفتیم ؟! پس در رحمت رحمانیت و رحیمیت خالق یکتا غرق و غوطهور هستیم و ما باید ظرف وجودمان را چنان تمیز و پاک نگه داریم که این روزیِ رزقِ حسن را ضایع نکنیم. انشاءالله
درحقیقت خداوند کریم رزق کریمش را نصیب هر بنده مؤمن خود میفرماید به شرط اینکه از سینه علم و عمل به گنج قرآن که محتوای باطن کلّ رسالت و ولایت است جدا نشود.
مقام حرف شین در ماه مبارک رمضان
ماه مبارک رمضان ، نهمین ماه سال قمری است و در حدیث آمده که سید همهی ماههای قمری است. تنها ماهی است که نامش در قرآن کریم آمده است ؛ آیه 185 سوره مبارکه بقره: شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی للناس و بینات من الهدی و الفرقان ( ماه رمضان که در آن برای راهنمایی مردم و بیان راه روشن هدایت و جدا ساختن حق از باطل ، قرآن نازل شده است).
پس ماهی است که نور با عظمت قرآن در آن نازل شده است و بواقع در این قسمت آیه که بیان شد ، 6 منظور مهم پروردگار عالم محقق میشود:
1)شهر رمضان (ماه رمضان) . 2) انزل فیه القرآن (نازل شدن قرآن) 3) هدیً للناس (هدایت کلّ مردم) 4) و بیّنات ( بطور واضح و آشکار نکات و باطن و ظاهر آن را با بینه و دلیل روشن برای مردم آشکارا بیان میکند) 5) مِن الهدی ( برای هدایت و درواقع سبز کردن و شکوفا کردن و از ظلمات به نور رساندن درون فطرت انسانی به عمل و سیرت انسانی ) 6) والفرقان ( که حقیقت این هدایت ، جداسازی و علامت گذاری از راه خطر به امنیت کامل ، از چاه به هموار شدن ، از حرام و باطل به حلال و حق ، از ظلمات به نور و بطور کلی یعنی از جهنمها به بهشت و خلاصه به رضای خداوند کریم و رسیدن به قرب او).
پس درواقع همانطورکه درباره حرف شین گفته شد صفت حرف شین ، افشا کردن است و شین ،6 نقطه دارد که مبیّن حرفِ شین است و خودش با 3 حرف ، 9 تا میشود. درواقع 9 ، سلطان اعداد و سید همه اعداد است.
حالا ماه مبارک رمضان ، مقام 9 را دارد و سلطان ماههای سال است. زیرا با 6 هدف افشای هدف خلقت پروردگار عالم و نزول قرآن {یعنی آمدن همهی 124 هزار پیامبرعلیهم السلام و تمام کتابهای آسمانی که 313 تاست و در جمع به باطن قرآن ظاهر شده است} تحقق پیدا کرده و اِحیا در ماه رمضان اتفاق میفتد. یعنی زنده شدن به واقعیت انسانیت و به کمال رسیدن آن که وصل شدن به رگ حیات طیب یعنی امام زمان حضرت مهدی(عج الله تعالی فرجه) میباشد.
اسم مبارک رمضان یکی از اسماء خداوند کریم است به معنای گرمای زیاد ، طوری که همهی ناخالصیها ذوب شود.و به یک معنی رمضان یعنی ریزش بسیار که درواقع ریزش گناهِ گنهکاران است. ماه مبارک رمضان ، شهرالله خوانده شده است چون ویژگیهایش آن را مخصوص کرده است.
و به یک نگاه معرفتی رمضان یعنی بلوغ سجده اطاعت پروردگار عالم و رسیدن به مقام کسرهی حقیقی ، و روزه حقیقی که روزه از گناه و نافرمانی است. پس با روزه، بیماریهای طغیانگری و هوای نفس و عفونتهای گناه، درمان میشود و با روزه واقعی که سحری آن توبه و افطار آن اصلاح اعمال غلط است ، انسان به طهارت راه پیدا میکند.
|
چنانچه در حرف شین خصوصیاتی است که این حرف را مخصوص کرده است . از یک سو با عدد ابجد 360 (=شین) ، تمام دایره خلقت را به ظهور آشکار میکند و سلطهی عددی آن را نشان میدهد. و از یک سو با عدد 9 ( حروف و نقطههایش) عدد شعاع این دایره را که از نقطهی مرکزی به محیط اتصال پیدا کرده و دوران دایره را در بلوغ عدد 9 که سقف همهی اعداد است ، نشان میدهد.
ش |