حوای روحانی کتاب اول بخش اول
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم اخرجنا مِن الظلمات الوهم و اکرمنا بنورالفهم اللهم افتح علینا ابواب رحمتک
و انشر علینا خزائن علومک برحمتک یا ارحم الراحمین.
برای آموختن هر علمی، ابتدا باید چهار چیز را درنظر گرفت: 1)جایگاه وضع آن علم. 2)علت لزوم دانستن آن علم. 3) تعریف آن علم . 4)طرز بکاربردن آن علم.
بنابراین مبحث درس ما که علم اعداد است، اینطور باز میشود:
1)موضوع علم؛ علمِ اعداد است و موضعِ آن، نشان دادن جایگاه این علم در حقیقت علوم است. زیرا علم عدد، پایهی همه علوم میباشد. قال امیرالمؤمنین علیه السلام: سأل رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: ما تفسیر ابجد؟ فقال تعلموا تفسیر ابجد فإن فیه الاعاجیب کلها، ویل لعالم جهل تفسیره[1].امام علی علیه السلام میفرمایند: از رسول خدا صلی الله علیه و آله در مورد حروف ابجد سؤال شد، آن حضرت فرمودند: تفسیر حروف ابجد را یاد بگیرید؛ چراکه همه آن شگفتی است، وای بر عالمی که از تفسیر آن جاهل باشد.
2)دانستن این علم شریف برای طرح علمی مهندسی خلقت در علم هندسه است. که در شکل و صورت هندسی؛ مخصوص در شکل دایره و الواح مربع ظاهر شده است.
3)تعریف علم عدد: جناب شیخ بهائی میفرمایند: اعداد، روحِ حروف هستند(الاعداد ارواح و الحروف اشباح) نزد اهل خرد و اهل عیان حرف جسم و عددِ اوست چو جان.[2]
پس درواقع حرف، جسمِ عدد میباشد، که قالب بندی دارد. اما روح در واقعیت بسیط است و معنا و تکامل مفهومی حروف را تا الی غیر النهایه به اثبات رسانده و بالقوههایش را بالفعل کرده و در ظرف متعدی شدن در باب کثرت قرار میدهد، که آثار حروف هرگز تمام نمیشود.
چنانچه فعل و عمل ما در حروف و کلمه ظاهر میشود، اما اجر و پاداشش به عدد به ما داده میشود. مثل محصلی که درس خوانده و وقتی به رتبه عددی تحصیل رسید و کار و حقوق شامل حالش شد، آنگاه مزدش را به عدد بدست میآورد و تمام رفاهش در عددِ آن مزد (تا آخرِعمر خودش) تأمین میشود که هیچ، حتی آثارش برای خود شخص تا قیامت و برای رفاه خانوادهاش بصورت ارث مادام العمر ادامه پیدا میکند.
4)طرز بکاربردن علم عدد: از اصل دقیق مهندسی پروردگار عالم در شکل عمل بصورت عبادت و بندگی به تصور حقیقی علوم کامله که در ابعاد آسمانی-زمینی، صورت گرفته، عملِ ما هم باید تطبیق به این صورت حقیقی داشته باشد که در پایینترین نقطه هستی؛ اسفل السافلین تا بالاترین؛ اعلاعلیین و در اشکال و ستونبندی از عرش تا فرش که مقصود، خانه مبارک خدا و تمام کره زمین است همه بدون ذرهای نقص، از خدای سبحان آفریده شده و در فرمان او به اطاعت کامل انجام وظیفه میکنند.
2 |
9 |
4 |
|
6 |
1 |
8 |
|
4 |
3 |
8 |
|
6 |
7 |
2 |
7 |
5 |
3 |
7 |
5 |
3 |
9 |
5 |
1 |
1 |
5 |
9 |
|||
6 |
1 |
8 |
2 |
9 |
4 |
2 |
7 |
6 |
8 |
3 |
4 |
لوح 9 و 5
جالب است که در ادامه[3] درس مهندسی خلقت در معنای عدد 9 و 5 بدانید تمام الواح در شروع از سه تا سه تا، تا 360 تا نظم پیدا میکند! و اسرار عدد 9 و 5 از لوحی ظاهر میشود که 9 خانه دارد اما به عدد 15 شمرده میشود.
پس به 4 صورت میتوان اعداد را در این لوح قرار داد:
به این صورت این لوح در طرح، اعجاز آفرینش است و تمام اسرارش از عدد 5 که در وسط لوح است، ظاهر میشود. پس اعداد در 9 خانه، همه باید در تنظیم عدد 5 که در وسط است طوری قرار بگیرند که جمعِ اعداد هر ستون ( افقی، عمودی و قطرها) 15 شود{ درواقع سه ردیف در طول و عرض و بصورت قطر، همه باید در جمع، 15 شوند} .
6=و |
1=ا |
8=ح |
7=ز |
5=ه |
3=ج |
2=ب |
9=ط |
4=د |
بنابراین 8 تا 15 تا ظاهر میشود :
افقی: (15=6+1+8) ، (15=7+5+3) ، (15=2+9+4)
عمودی: (15=2+7+6) ، (15=9+5+1) ، (15=4+3+8)
قطرها: (15=4+5+6) ، (15=2+5+8)
اگر اعداد ستونهای عمودی را (به سه تا 15 تا) جمع کنیم، 45 میشود(یک لوح) که در 4 تا لوح میرسیم به عدد 180(4×45) که نیم دایره خلقت است و برابر با عدد ابجد نام مبارک خداوند؛ مسعود و معلم[4] است. و اگر ستونهای افقی هر لوح را جمع کنیم، بازهم به عدد 180 میرسیم. عدد 180 معنی میشود به 80+100: عدد 100 برابر با عدد ابجد حرف ق و نگهدارنده است و عدد 80 برابر اسم وجه الله خداوند است، پس 180 یعنی نگهدارنده وجه اللهی. بنابراین دو تا 180 تا میشود 360؛ کلّ دایره خلقت![5]
*رابطه 4 لوح با 4 وجه خانه خدا:
درواقع این 4 لوح، 4 وجه خانه خداست که تمام اسرار عالم چه به ظاهر و چه به باطن در این خانه؛ از نقطه زیر خانه خدا تا ساختمان ظاهری آن غرق است! پس خدا خواست که تمام دایره خلقت به عدد 360 درجه و به حروف شین که عدد ابجد آن 360 است، افشا شود. بنابراین هر لوح، 8 تا 15 است که میشود 120[6] و برابر با عدد ابجد حروف سین است. پس 4 تا سین در وجوه اطراف کعبه است و کف و سقف خانه کعبه هم دو تا مربع است که درحقیقت 6 تا سین میشود. و در خانه خدا وجود مبارک باطن سین هم قدومش بدنیا آمد که عدد ابجد نام زیبایش علیّ (با یاءِ مشدد) 120 میشود[7] یعنی حقیقت سین و قلب عالم امکان است. پس خانه خدا، هفت سین است و پناهگاه تمام عالمیان است. و آخرین سوره قرآن، سوره مبارکه ناس؛ پناهگاه همه مؤمنین است وخداوند سفارش میفرماید که پناه بگیرید با این سوره از همه شرور: بسم الله الرحمن الرحیم. قل اعوذ بِربّ الناس. مَلِک الناس. اِله الناس. مِن شرّ الوسواسِ الخناس. الذی یُوسوسُ فی صدورِ الناس. مِن الجنّة و الناس؛ به نام خداوند بخشنده و مهربان. بگو پناه میجویم به پروردگار آدمیان. به پادشاه آدمیان. و به خدای یکتا معبود آدمیان. از شرّ وسوسههای شیطان خنّاس. آنکه وسوسه و اندیشه بد در دل مردمان افکند. چه آن شیطان از جنس جن باشد و یا از نوع انسان.
و جالب است که شکل هر وجه کعبه، مربع است و مربع از ریشه رَبَع و باطن ربیع یعنی بهار، سبزی و حسن(ع) است، درمان و شفا است. پس اگر بخواهی به خدای مهربان پناه ببری، باید اتصال به کعبه و جان کعبه داشته باشی تا حقیقت هفت سین نصیبت شود! یکی از زیباییهای وجودهای مبارک اصحاب کهف این است که در حال سجده از دنیا رفتند و خانه خدا، مسجدالحرام است و هر مسلمانی که از دنیا میرود، باید در قبر صورتش را که درواقع وجهِ عملش است، رو به خانه خدا کنند. راستی چرا باید در سجده، 7 موضع بدن ساجد شود؟! درواقع هر موضع یک حرف سین است و با هر سجده به 7 سین میرسیم و دو تا سجده میشود یک رکن، پس دو تا 7 تا ، 14 سین میشود. و خداوند فرمود: سبعاً مِن المثانی...[8] . درحقیقت عالم در سجده است و بواقع در سین غرق است. و سین یعنی با سجده میتوانیم به میزان عقل و میزان عمل و میزان علم و میزان بندگی و اخلاص و میزان کمال اخلاق و محتوای انسانی برسیم.
*اسرار 8 تا 15 تا در جمع اعداد لوح:
عدد 15 برابر است با عدد ابجد نام مبارک حوا[9] سلام الله علیها و جایگاه عددی حرفِ س. این عددها داخل لوح هستند، حال اگر خودِ لوح را هم به یک 15 تا حساب کنیم، میشود 9 تا 15 تا یعنی 135 تا(135=15×9) که برابر با عدد ابجد نام مبارک فاطمه[10] سلام الله علیها است.
*در 8 تا 15 تای این لوح(که در جمع ظاهر میشود)؛ 2 تای آن آتشی یا نوری(ا،ط)، 2 تای آن بادی(ب،و)، 2 تای آن آبی(ج،ز) و 2 تای آن خاکی (د،ح) میباشد که آتشی برای تبرع (ضرب)، بادی برای فتوحات(جمع)، آبی برای تخریب(تقسیم) و خاکی برای تفریق(منها) است.
*بنابراین اعتدال در تمام مراحل، این 8 تا 15 تا را دربردارد. پس مربع در 8 سمت مرکز مهندسی دایره خلقت است و مرکز که عدد 5 در آن است؛ اینجا خانه خداست که قلب کره زمین است !
و در روی زمین 8 قسمت تربت و جایگاه ورود ملائکه و جایگاه نورانی است. این 8 قسمت عبارتند از:
1)مکه معظمه: بیت الله الحرام 2)مدینه منوره: حرم رسول الله صلی الله علیه و آله 3)بقیع: قبور مطهر چهار امام معصوم علیهم السلام. 4) نجف: حرم امیرالمؤمنین علی علیه السلام؛ ولی الله. 5) کربلا:حرم مطهر امام حسین علیه السلام؛ ثارالله.6)کاظمین: حرم مطهر امام موسی کاظم و امام جواد علیهما السلام. 7)سامرا: حرم مطهر امام هادی و امام حسن عسکری علیهما السلام. 8) مشهد: حرم مطهر امام رضا علیه السلام؛ قبر مبارک ایشان در جایگاه تربت بهشتی طوس، مشهد الرضا خوانده میشود. درواقع عدد 8 به ثامن الائمه علیه السلام تمام میشود. عدد 8، ثمن عالم است و بهشت هم 8 درجه دارد.
*نکته زیبا اینکه حرم معصومین صلوات الله علیهم اجمعین، گنبد دارد و شکل گنبد 8 است! که همهی این بزرگواران، هم خودشان ثمن عالمند و هم میفرمایند که برای برآورده شدن حاجات به زیرِ قبّه یعنی زیر هشتی گنبد بروید زیرا آنجا محلّ گرفتن ثمن و قدر است! و هر کس بخشش میخواهد باید زیرِ آن هشتی برود و شیعیان باید به وجود مبارک امام رضا علیه السلام هرگز از زیر هشتی بیرون نیایند!
*نکته دیگر اینکه 8 تا 15 تا میشود 120 تا (120=8×15) که برابر با عدد ابجد کلمه احسان [11]خداوند است. و خداوند کریم، کتاب نورانیش را 120 حزب قرار داد. و عدد ابجد حروف سین[12] هم 120 میشود. که همانطورکه میدانید حرف سین، قلب است و از حروف میزان قرآن است. جمع اعداد 1 تا 15 هم 120 میشود.
بنابراین از حکمتهای قرآن عزیز این است که تمامی آن، قلب است و تمامی آن میزان است و تمامی آن احسان پروردگار عالم است! و جالب اینکه عدد ابجد نام مبارک علیّ علیه السلام{با یاءِ مشدد}[13] هم 120 میشود!
و چنانچه قرآن در مقابل چهارده نور مقدس ائمه طاهرین صلوات الله علیهم اجمعین است و ایشان را آل یاسین میخوانیم، پس همهی معصومین صلوات الله علیهم اجمعین هم، قلب عالم امکان و قلب هر زمانی هستند(امام زمان) و قلب کننده همه قلوب به راه راست و هدایت به سوی پروردگار عالمند.
چنانچه عدد ابجد کلمه آل یاسین=162[14]، برابر با عدد ابجد اسم انسان[15] است و این عزیزان انسان کاملند. جالب است که جمع ارقام 162 میشود 9 !
درحالیکه قلب شکل 5 است و درحالیکه لوح در مرکز به عدد 5، اسرارش را ظاهر میکند و 9 خانه دارد و جمعِ 9 و 5 میشود 14. اینجا یکی از اسرار کلمه مبارک طه[16] بازمیشود و قلب با شکل 5 در فعل در تمام اعضا، سرّ جمع کردن 1 تا 5 را اجرا میکند و سفره احسان آبادی عمر، از برکت گنج باطن قلب است! اما جمع تمام اعدادش (از هر طرف در لوح) باید به 15 ظاهر شود. آیا اینطور باز شدن، سرّ عدد 5 نیست؟! که اگر اعداد 1 تا 5 را با هم جمع کنیم 15 میشود[17].
* اگر در 4 لوحی که در ابتدا نشان داده شد، از هر طرف (بالا و پایین) چه بصورت افقی و چه عمودی عدد سه رقمی ردیفها را با هم جمع کنیم، 1665میشود!
برای مثال: 1665=492+357+816 ، 1665=672+159+834
عدد 1665 هم بر 9 قابل قسمت است که 185 میشود[18] و برابر عدد ابجد نام مبارک خداوند؛ من یهدی و لا یهدی[19] میباشد. و اگر بر 15 تقسیم کنیم، 111 میشود[20] که برابر عدد ابجد کلمه نسا و الف[21] است؛ سیدة نساء العالمین! و گنجِ اَلـْف؛ وجودِ کوثرعالم؛ فاطمه زهرا سلام الله علیها است {الـْف به عربی یعنی 1000 که هزار، همان حروف زهرا سلام الله علیها است} و از طرفی ایشان بضاعتِ گنج الِف عالم یعنی حضرت محمد صلی الله علیه و آله است که فرمود: فاطمه(س) بضعة منّی... [22].
*و در لوح سه تایی، درواقع 3 در 5 ضرب میشود و 15 را نشان میدهد. اما اگر در یک حالت مثلا فقط عمودی در نظر بگیریم؛ در جمع ستونهایش، 3 تا 15 تا را به ما نشان میدهد که میشود 45 تا که برابر با عدد ابجد اسم مبارک حضرت آدم علیه السلام و جایگاه عددی نام مبارک فاطمه[23] سلام الله علیها است و عدد 15 هم برابر با نام مبارک حضرت حوا سلام الله علیها است. و در جمع 1 تا 9، عدد 45 ظاهر میشود[24] و جالب اینکه اگر 9 را در 15 ضرب کنیم، میشود 135 که برابر عدد ابجد نام مبارک فاطمه سلام الله علیها است.
امیدوارم با دقت زیاد به معارف این درسها، سَر بندگی و سجده به درگاه باری تعالی بگذاریم و با عجز و ناتوانی خودمان بگوییم: سبحان الله والحمدلله ولااله الا الله و الله اکبر.
*نکته:ما در شبانه روز 5 وعده نماز میخوانیم با 5 اذان و اقامه و 9 بار تشهد میخوانیم. هر شهادتی، بابِ تطهیر است زیرا انسان کافر با گفتن شهادتین، باطنش تطهیر و مسلمان میشود.
*رابطه الواح با کتاب الله و عترت:
آیا این اعجاز نیست که عدد ابجد کلمه مبارک قرآن = 351 است {درواقع همان عدد 135(=فاطمه سلام الله علیها) است که ارقامش جابجا شده} و در جمع ارقامش 9 میشود (9=1+5+3) و در آخر قرآن کریم؛ کلام نورانی خداوند متعال با حرف س ( کلمه ناس) ختم میشود که جایگاه عددی حرف س=15 است. پس مربع 15 در 8 سمت، مرکز مهندسی دایره خلقت است و اینجا خانه خدا نامیده شد که به شکل مکعب است و قلب کره زمین است. ریشه مکعب، کعب است که عدد ابجدش 92 میشود و برابر با عدد ابجد نام مبارک محمد صلی الله علیه و آله است. و حرفِ م بر سر کعب آمده و خوانده میشود مکعب که عدد ابجدش 132 میشود که برابر با عدد ابجد نام مبارک محمّد (با میم مشدد) و عدد ابجد کلمه اسلام است[25].
و نکته جالب اینکه اگر عدد ترتیب نزول سوره مبارکه ناس به قلب مطهر پیامبرصلی الله علیه و آله که 21 است را با عدد ترتیب فهرستی آن در قرآن مجید که 114 است، جمع کنیم (114+21) میشود 135 که برابر با عدد ابجد نام مبارک فاطمه سلام الله علیها است و همان حقیقت لوح که 15×9 = 135 شده است!
*و از طرف دیگر سورهای که عدد ترتیب نزولش به قلب مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله 15 است، سوره مبارکه کوثر است که شأن نزولش درباره حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها السلام؛ عصمة الله الکبری؛ حجت الله علی الحجج علیهم السلام است. و یکی از نامهای قرآن هم کوثر است. و عدد 15 برابر با اسم مبارک حواسلام الله علیها؛ مادر جسمانی ماست و حضرت فاطمه سلام الله علیها؛ حوای روحانی میباشد که در جمع وجودهای مطهر پنج تن صلوات الله علیهم اجمعین محور است :
هم فاطمة و ابوها و بعلها و بنوهاصلوات الله علیهم اجمعین
*در حدیث ثقلین[26] آمده است که همه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین و قرآن کریم در قیامت سر حوض کوثر قرار میگیرند { پیامبر صلی الله علیه و آله: انّی تارک فیکم الثّقلین کتاب الله و عترتی (اهل بیتی) و انّهما لن یفترقا حتّی یردا علی الحوض. ما إن تمسّکتم بهما لن تضلّوا بعدی... ؛ دوچیز گرانبها یا دو وزنه سنگین میزان برای شما به امانت گذاشتم؛ کتاب الله و عترتم که این دو از هم جدا نمیشوند تا روزی که در کنار حوض کوثر با هم نمایان میشوند. بعد از من تا زمانیکه به این دو تمسک جویید هرگز گمراه نمیشوید... }. آنجا باطن کتابالله و عترت، ظهور حقیقیشان نشان داده میشود. و ساقی آن کوثر، امیرالمؤمنین علی علیه السلام است.
*رابطه الواح با حضرت آدم علیه السلام و حوا سلام الله علیها
هنگامیکه عدد به 360 در اطراف خانه مبارک کعبه معلوم شد. نکته مهم این است که عدد 360 برابر حروف شین و افشا کننده خلقت در تمام عالم زمینی و آسمانی در دنیا گردید. اما زیباتر از همهی این خلقتها، خلقت اشرف مخلوقات؛ حضرت آدم علیه السلام است که تمام این زیباییها را خداوند به قدوم جسمانی ایشان خلق فرمود. در کلام کریمش میفرماید[27]: و إذ قال ربّک للملائکة إنی جاعلٌ فی الارض خلیفة... یعنی و (به یاد آر) وقتی که پروردگارت فرشتگان را فرمود که من در زمین خلیفهای خواهم گماشت... .آیا این عجیب نیست که جایگاه عددی حروف شین=45 و برابر عدد ابجد اسم مبارک آدم است.
پس هدف در ظاهر خلقت خانه خدای مهربان حضرت آدم علیه السلام و به عدد 15 در الواح نورانی حضرت حوا سلام الله علیها است. اما در باطن عدد 360 معنی میشود به 60+300 : عدد ابجد حرف ش=300 و عدد ابجد حرف س=60. یعنی منظور حقیقی ظهور حرف ش، برابر افشای حرف س است. درواقع عالم خلقت از نظر جسمانی، ارض است ولی از نظر روحانی، زمان یعنی طول عمر است و اَرض، عرض خلقت است. چنانچه همهی مخلوق در زمان به 60 ثانیه و 60 دقیقه و ساعت و روز و ماه و سال خلق شده و عمر و رشد و کمال میگیرد و افشای همهی آنچه اسرار است در بالقوهها در عرض عمر باید بالفعل شود. اما همانطورکه نوشته شد تمام وجوه سین شد و هفت سین ظهور پیداکرد. و درواقع هفتمین سین پرده برداری از تمام اسرار خلقت و دیوار خانه کعبه شکافته شد ولی الله الاعظم امیرالمؤمنین علیه السلام قدوم مبارک خودش و یازده ذریه نورانی معصومش صلوات الله علیهم اجمعین دنیا را متبرک به قدومشان کردند.ارواحنا له الفدا
اما نکته جالب دیگر که این الواح همه ظهور عدد 15 را دادند و 9 تا 15 تا شد 135؛ برابرعدد ابجد نام مبارک فاطمه سلام الله علیها. یعنی هیچکس نمیتوانست ورود در خانه کعبه داشته باشد، پس او حوای روحانی است که حامل حمل و ظهور تمام ظهریات است.
پیامبران قبل از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله همه ظاهر خانه خدا را ترمیم کردهاند یعنی رسالتشان این بود که مردم به سیرت آدم علیه السلام برسند و این باطن برایشان ظهور کند. اما در زمان ما شیعیان، خداوند هم هدایت به آدم شدن ما در ظاهر است و هم در باطن با اتصال ما به حقیقت قلب عالم؛ سین عالم وجود؛ امام معصوم ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است. الحمد لله رب العالمین
دیگر اینکه عدد الواح که به 1665 در جمع(ستونها) رسیده بود[28]. چهار لوح اطراف خانه خدا را اگر در هم ضرب کنیم 6660 میشود یعنی حدوداً برابر تعداد آیات قرآن و هر لوح 9 خانه داشت، 6 لوح است اگر 9 را در 6 ضرب کنیم 54 میشود که برابر با جایگاه عددی کلمه قرآن است.
دقت کنید این الواح، مجموعهی همهی گنج آفرینش و هدایت بشریت است از مرکز خانه خدا الی یوم القیامت.
*چرا الواح در 3 تا ستون سه تایی، ولی در مربع ظهور دارند؟!
چقدر زیباست بدانیم چرا الواح که سه تا سه تا است اما در مربع چهار گوش ظهور دارد. اولا همانطورکه میبینید سه تا سه تا طول آن است و سه تا سه تا عرض و حتی قطرها هم به این شکل است، یعنی چه؟! اگر 3 تا 3، را کنار هم بگذاریم 333 میشود که برابر عدد ابجد کلمه اربعین است یعنی عدد40. چقدر زیباست که پایه ی عدد 40 روی 4 است و از جمع عدد 1 تا 4 ، عدد 10 بدست میآید(10=4+3+2+1) و درواقع عالم گنج عشر و 4 روی 10 است یعنی 14 ؛وجود مبارک چهارده معصوم صلوات الله علیهم اجمعین، اربعین حقیقی هستند و عدد 40 ( 4 تا 10 تا میشود 40 تا) ؛ طلا و مخلص و پاک و مطهر و معصوم صد در صد هستند.
از طرف دیگر همانطورکه میدانید عالم به شکل دایره است و عدد ابجدش 220 میباشد که عدد متحابه است و برابر اسم طاهره یعنی پاک و مطهر، جایگاه عددیش برابر 40 میباشد که همان حقیقت اربعین و مهندسی خلقت که عالم دایره است و مرکزش خانه کعبه مکرمه است و آن 6 وجه دارد به شکل مربع. درواقع عالم دنیا از نقطه زیر خانه خدا به اسم ارض به همهی عالم دحوالارض شده بدین معنا که خلقت در طهارت و در مربع سه سه تای عدد 333 اربعین قرار دارد.
|
نکته مهم و آخر اینکه وقتی عالم به شکل دایره است و پایه ی عدد 1 تا 3 است. پس شروع دایره،1 است و به 3 تمام میشود درحقیقت وجود مطهر حضرت فاطمه سلام الله علیها، جمع کننده 1 تا 3 است .
پس از یک طرف جمع 3+1 میشود 4 یعنی مربع و بهار کننده و سبز کننده که امام حسن علیه السلام چهارمین معصوم صلوات الله علیهم اجمعین؛ ملقب به سبز پوش آل پیامبر صلوات الله علیهم اجمین است و ایشان سبط اکبر پیامبر صلی الله علیه و آله میباشد. درضمن حضرت فاطمه سلام الله علیها، کوثر عالم است. کلمه کوثر از ریشه کثر است. پس آنچه که کثرت پیدا شده، از خانم دو عالم سلام الله علیها میباشد. و اوست که خداوند در کلام کریمش میفرماید[29]: و جعلنا من الماء کلّ شیء حی. خوب دقت کنید! حالا متوجه میشوید که چرا پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود بهشت زیر پای مادران(واقعی) است. زیرا به تبع وجود مبارک حضرت فاطمه سلام الله علیها همهی بانوان محترمه حامل کثرت و بقاء حیات و جان عدد 333 میباشند، اگر قدر خودشان را بدانند! پس بلوغ خانمها 9 سال است و حامل حمل 9 ماه فرزندانشان هستند. پس هر فرزند که بخواهد کامل و سالم و تطهیر بماند، باید لوح 3تا 3 را تمام کند.
اما از طرف دیگر عدد بالای دایره 13 را نشان میدهد که برابر جایگاه عددی حرف م به عدد ابجد 40 است. و خداوند میخواهد هم کفو حضرت فاطمه سلام الله علیها در سیزده ماه هفتم سال قمری (رجب المرجب) در خانه کعبه قدوم مبارکش به عالم دنیا بیاید. یعنی خداوند این وحدت را که عدد 13 برابر اسم مبارک احد جلّ جلاله است، باب پرده برداری از حقیقت مربع خانه کعبه و کثرت رحمت و نزول برکاتش برای انسانها قرارداد که دیوار خانه شکافت . پس جز فاطمه ورود ندارد!
*رابطه الواح با عدد 12:
جالب است که این الواح بلوغ همهی حقایق است از جمله عدد 12. همانطورکه میبینید در هر سطر عدد به 15 میرسد که جمع ارقام 15 میشود 6(5+1)، پس یک 6 در طول لوح قرار دارد و یک عدد 6 در عرض الواح است.
بنابراین به دو عدد 6 و 6میرسیم که درحقیقت 66 برابر با عدد ابجد نام مبارک الله جلّجلاله میشود که همهی این درسها سوره مبارکه توحید است و اخلاص کامل، زیرا سوره توحید 66 حرف دارد و ذات اقدس الهی در کلام مبارکش خطاب به پیامبر گرامی اسلام؛ حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمود: قل هو الله احد و عدد ابجد هو=11 است که جمع اعداد 1 تا 11 برابر 66 میشود؛ برابر با عدد ابجد نام مبارک الله جلّجلاله! و باطن لوح که شد اربعین به عدد 40 برابر حرفِ م به جایگاه عددی 13 که برابر با نام مبارک احد جلّجلاله است. پس خوانده شد: "قل هو الله احد" و این سوره، شناسنامه خداوند است.
اینگونه باطن خانه خدا را به اسرار ظهور میدهد. آنگاه در عدد 12؛ که جمع دو تا 6 است (6+6)، همه اسرار هستی آشکار شده و حقیقت چشمههای رحمت الهی از درون سنگهای خانه خدا با شکافته شدن دیوارش به تولد وجود مبارک حضرت علی علیه السلام از باطن عدد 13(رجب) و در حقیقت بیت الحمد(خانه خدا) با عدد یکِ وجود مبارک خودش و 11 ذریه معصوم و نورانیش صلوات الله علیهم اجمعین، چشمههای عین (عینِ اسم مبارک عـلی علیه السلام) یُفجِرونه تفجیرا، در ظهور عصای حضرت موسی علیه السلام به امر خداوند کریم به سنگ زده شد و 12 چشمه آب از آن سرازیر شد( که شکل این سنگ بصورت کعبه بود و از هر وجهش دو چشمه آب سرازیر شد: و إذ استسقی موسی لقومه فقلنا اضرب بعصاکَ الحجر فانفجرت منه اثنتا عشرة عیناً...[30].
امام باقر علیه السلام فرمودند[31]: هرگاه حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف در مکه قیام کند( او دوازدهمین امام شیعیان است) و بخواهد که به سوی کوفه برود، منادی او این ندا را سر خواهد داد: هان کسی از شما خوراک ونوشیدنی با خود به همراه نبرد. او سنگ موسی بن عمران علیه السلام را که به اندازه بار شتر است حمل میکند. در منزلی فرود نمیآید مگر اینکه چشمهای از آن جاری گردد و هر که گرسنه باشد سیر خواهد شد و هر که تشنه باشد سیراب خواهد شد. آن توشه با آنان خواهد بود تا اینکه در نجف اشرف، در پشت کوفه فرود بیایند. و امام صادق علیه السلام فرمودند[32]: الواح موسی علیه السلام نزد ماست و عصای موسی علیه السلام نزد ماست و ما وارثان پیامبران هستیم.
درواقع رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده که این چشمهها ولایت ما اهل بیت عصمت و طهارت است که هر کس بر ولایت ما پایدار بماند، خداوند جامی از محبت خود به او مینوشاند که چیز دیگری به جای آن آرزو نکند و سیراب میشود الی یوم القیامة.
و درس عدد 12 که مبسوط در قسمتهای قبل بیان شد، همهی عالم را سیراب کرد تا به ظهور وجود دوازدهمین نور مطهر معصوم؛ حضرت حجت بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف افشای کامل کند.
*اما حقیقت زیبای دیگر این درس و باطن لوح:
عدد 11 باید اتصال به 12 پیدا کند تا همهی اسرارش و محتوایش و حقیقتش ثابت و باقی و پایدار و به درجه کمال و حتی قبولی برسد! اگر خوب دقت کرده باشید، گفتیم که پروردگار عالم خواست در ماه ذی القعده یعنی افشای صاحبان جایگاههای حقیقی که ماه یازده سال قمری است در بیست وپنجمین روزش که برابر با عدد ابجد کلمه حمد است، تولد خشکی(ارض) اتفاق افتاد یعنی تولد همه عالم خلقت و تمام ظهورات عالم اسرار و تمام انوار و تمام اسماء و تمام جمالات و تجلیات و کمالات و آنچه ندیدنی بود در عالم زمینی از اعلاعلیین به اسفل السافلین، چنانچه خداوند فرمود: ثمّ رددناه اسفل السافلین[33]. خوب دقت کنید! از آن نقطه، عالم دحوالارض شد و هستی نمایان شد و اسرار در شناسایی به مهندسی خلقت، شناسایی پروردگار عالم است که فرمود: إنّی کنت کنزاً مخفیاً فاحببتُ و أن اُعرف[34].
پس جمع عدد 1 تا 11 همه عالم را رساند به عدد 66 برابر ظهور اسم مبارک الله جلّجلاله. و از جمع دو تا عدد 6 ، عدد 12 ظاهر شده است(12=6+6). اما خداوند غیب الغیوب است و اسرار معرفی خود را از درون خانه کعبه افشا فرمود و به حضرت آدم علیه السلام فرمود که خانه خودش(کعبه) را روی نقطه ارض بسازد.
توجه!توجه! آنگاه باطن خانه خدا به عدد 12 به ظهور مولای متقیان؛ امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام و یازده ذریه نورانی در بطنش همهی چشمههای رحمت را سرازیر فرمود. و در کلام کریمش فرمود: عمّ یتساءلون. عن النبأ العظیم[35]؛ او را خبر عظیم نامید و اسرار ندیدنیها را به او ظهور داد. عدد 12 برابر جایگاه عددی حرفِ ل که همه درملکیت خداوند، به توحید محض لا اله الا الله، به 12 حروف افشا فرمود.
*اما درس زیبای اتصال عدد 11 به عدد12:
درحقیقت باطن عدد 12، عدد 11 است. و عدد 11 برابر با عدد نام مبارک خداوند؛ دوا و هو جلّعظمته میباشد. کلّ اسرار عالم خلقت از ظهور عالم سرّ به انوار وجودهای مبارک پنج تن صلوات الله علیهم اجمعین که همه عزیزان انوار مقدسشان در یک نور تجلی کرده به نام نورٌواحد و این اسرار شد سرّ حقیقت محمدی صلوات الله علیهم اجمعین. پس عدد 5 برابر حرفِ ه است که ضمیر شد و جانشین و خلیفه خداوند و جانشینان برحق و بالاخص که معصوم هستند. "انّما یُریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یُطهرّکم تطهیرا"[36] این است و جز این نیست که همواره خدا میخواهد هرگونه پلیدی را از اهل بیت(به روایت شیعه و سنی حضرات محمد صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام و فاطمه سلام الله علیها و حسن علیه السلام و حسین علیه السلام و 9 ذریه نورانی در بطنش) برطرف نماید و آنان را چنان که شایسته است (از همه گناهان و معاصی و رزائل و ناپاکیها) پاک و پاکیزه نگه دارد. درواقع عالم دنیا را هم به عدد 6 روز خلق فرمود که برابر حرفِ و است. پس از عالم سرّ تا عالم سفل، در دو حرف قرار دارد: هو جلّعظمته و همه، کتاب توحید و خداشناسی است.
|
عدد کلمه هو=11 است پس مبنای ظهور خلقت در دایره خلقت، عدد 11 میباشد. و شروع کمان از 1 شروع و به 11 ختم میشود پس آنگاه در جمع(11+1)، عدد 12 حاصل میشود یعنی دوا،زده شد.
پس درهمه گنج خداشناسی به یک حرف میرسیم و آن هم الف(=111) است.
و عالم دنیا در ضریب این 3 تا یک است؛ یعنی در ضریب 3.
و عدد 12 جایگاه عددی حرفی ل به عدد ابجد 30 میباشد. و خداوند خانه کعبه را محل و مجرا و تجلی گاه حرف ل قرارداد. و جان این حرف را، وجود مبارک صاحبش حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب قرارداد که با متولد شدنش یک وجود مبارک خودش و 11 ذریه نورانی در بطنش صلوات الله علیهم اجمعین، گنج 12 را افشافرمود و خود، لقبِ مولی الموحدین گرفت. و در عالم خلقت، گردش سال شد 12 ماه و هر ماه 30 روز یعنی همه در مجرای ولایت اهل بیت و توحید محض و اخلاص معصومین صلوات الله علیهم اجمعین است.
خوب دقت کنید! پس 12 شد جانِ خانه خدا. ما شیعیان 11 فروع دین داریم که اگر بخواهد قبول شود و زنده بماند باید به اصول اتصال پیدا کند، آنگاه فروع به حقیقتش متصل میشود. تا مثل نماز که فروع دین است ولی باید رو به قبله بخوانیم تا نماز صحیح باشد یعنی اتصال 11 باضافه یکِ توحید که جزء اصول دین است.
همینطور است درباره نماز شب که خداوند امر میفرماید که نماز شب بخوان و آن 11 رکعت است: ومن الیل فتهجّد به نافلة لک عسی أن یبعثک ربک مقاماً محموداً[37]، تا اتصال به روز داشته باشیم و از تمام برکات سحر بهرهمند شویم. یعنی 12 ساعت روز و 12 ساعت شب، پس دایره شب بخواهد تمام شود با یک رکعت نماز وتر به 12 کامل یعنی گنج توحید میرسیم، آنگاه سپیده صبح را درک میکنیم تا به حقیقت نماز صبح که امام حسین علیه السلام است برسیم زیرا ایشان مصباح الهدی هستند.
دیگر اینکه بین سال شمسی و قمری 11 روز فاصله است. و در این گردشِ 11 روز تمام خواص سال شمسی و قمری در دایرهی گردششان روزی خود را دریافت میکنند، آنگاه میبینیم هر دو ، 12 ماه ثابت دارند!
*باطنی از عدد 11 و 12 در سوره مبارکه یوسف علیه السلام:
خوب دقت کنید! در سوره مبارکه یوسف علیه السلام خداوند فرمود که حضرت یوسف علیه السلام در خواب دید که 11 ستاره و خورشید و ماه به حضرتش سجده کردند[38]. درحقیقت خداوند چگونه به ما میآموزد که هر عبادت کنندهای در اتصال به سجده بندگی برای خدا در جماعت 11 است و باید اتصال به یکِ امام معصوم داشته باشد تا به 12 دایرهی توحید و اخلاص زندگی دنیا و آخرت برسد. دایره زندگی دنیا؛ سال شمسی و دایره زندگی آخرت؛ سال قمری میباشد زیرا تمام احکام و قوانین مذهبی و بلوغ و تکالیف ما به سال قمری است(مثل روزه، حج و ...). پس خوب دقت کنید! عدد 11 باضافه یک(امام معصوم علیهم السلام)اتصال به قرب الهی پیدا میکند، تازه به شرط اتصال به رضای خداوند.
بنابراین تمام درس که گفته شد برگشت دوباره به نقطه اتصال که کلمه ارض و خلقت خشکی بود. اگر حروف کلمه ارض را جابجا کنیم، اسم مبارک رضا علیه السلام میشود. پس باطن ارض، رضاست. و چرا در جایگاه خانه خدا باید حج انجام شود؟ عدد حج=11 است و این طواف، تمام درس بیان شده را معنی میکند زیرا باید دور گنج 12 توحید بچرخیم و حج، یکی از 11 فروع دین است. پس 7 بار در نقطه اتصال به ولایت عظما و ولایت اکبر چهارده معصوم صلوات الله علیهم اجمعین روبروی سنگ حجرالاسود و رکن یمانی عدد 11 خود را به یکِ ولایت و توحید ناب وصل کنیم تا به 12 برسد. 7 تا 12 تا میشود 84 که جمع ارقامش 12 میشود(12=4+8) و برابر با عدد ابجد نام مبارک خداوند؛ محول است. خوب دقت کنید! اینجا جای تحویل است و جای زنده شدن یا بگوییم: حوّل حالنا الی احسن الحال. و جای گردش 7 تا 11 تاست یعنی 77 برابر با عدد ابجد نام مبارک "هو الله" و "یا الله" .[39]
پس وای بر کسی که عدد 11 وجودش به 12 اتصال پیدانکند(یعنی به وجود امام معصوم علیهم السلام) که خداوند میفرماید: فَیَمُت(پس بمیر!) یعنی مرگ انسانی شامل حالش میشود و اعمالش در دنیا میماند و ابقا نمیشود. زیرا خداوند در سوره مبارکه الرحمن میفرماید: کلّ مَن علیها فانٍ. و یبقی وجه ربّک ذوالجلال و الاکرام[40]؛ هرکه و هرچه در روی زمین است دستخوش مرگ و فناست. و زنده باقی لایزال ابدی تنها خدای منعم باجلال و عظمت و باکرامت است. و فرمود: من جاء بالحسنة فله عشر امثاله...ا[41]؛ هرکس کار نیکو کند او را ده برابر آن خواهد بود... . کسی که به امام معصوم علیه السلام اتصال ندارد، کافر است، مرده است و خداوند عملش را حبط میکند و مخلد در جهنم است.
*عدد 6=حرف" و" :
درسی که انسان را به تفکر وامیدارد زیبایی حکمت مولایی است که ذرهای نقص در تمام خلقتش نیست. وقتی عدد 12 را میخوانیم، فراموش نشود که جمع عدد 1 تا 12 برابر 78 است که برابر با عدد ابجد اسم مبارک خداوند؛ حکیم است. و جمع ارقامش 15 میشود(8+7) و در آخر جمع ارقام 15 میشود 6. آنقدر عجیب است که انسان در مقابلش باید سر تعظیم فرود آورد!
در قوس نزولی از الواح مبارک به عدد 15 و در جمع ،6 رسیدیم و عدد 6 به حروف برابر حرفِ و است( جالب است که در انگلیسی(شکل) حرفِ و را به عدد 9 میخوانند!) و در قوس صعودی حکمت حکیم در ظهور 12 به عدد 78، درجمع به 15 و 6، همان حرفِ و را نشان میدهد. که خداوند دنیا را به عدد 6 روز خلق فرمود و در کلام مبارکش فرمود: انّا لله و انّا الیه راجعون[42] . تمام عالم بر حرفِ و است و عدد اتصال عالم قبل و عالم بعد ما یعنی آخرت است. و حرفِ و، درواقع یعنی عالم دنیا! به یک قول هیچ جنینی به عدد 6 ماه در شکم مادر نمیماند اما خداوند میخواهد سه نوزاد به عدد 6 متولد شوند: حضرت یحیی علیه السلام و حضرت عیسی علیه السلام و امام حسین علیه السلام که در هر سه 6 حکمتی است.
اما 6 عددِ صعود یعنی حرفِ و به طرف قوس بالا کشیده میشود یعنی به شکل حرکت تنوین رفع است که دو پیش خوانده میشود و تنوین، نونِ ساکنی است که نوشته نمیشود ولی خوانده میشود. درحقیقت دو حرفِ و؛ دو عدد 6 است که کنار هم 66 را نشان میدهد؛ برابر نام مبارک الله جلّجلاله.
اما درس بزرگ این است که این حالت به صورت قرارگیری جنین در شکم مادر است که در آغاز بصورت یک حرفِ و ظاهر میشود که همان عدد 6 است اما وقتی از 6 ماهگی میگذرد، قوس نزولیش تمام و قوس صعودی را طی میکند؛ در آغاز سرش بالاست و در پایان سرش پایین میآید و حرکت دو " وو" و دو عدد "66" را جلوه میدهد.
و جالب است که عدد ابجد کلمه شکم=360 و برابر عدد ابجد حروف شین است و جایگاه عددیش 45 ؛ برابر با عدد ابجد اسم مبارک آدم علیه السلام است. پس الواح نورانی و حکیمانه گنج تولد و ظهور همهی اسماء و همهی تجلیات و همهی عوالم و اسرار است! و در عرفان تعداد آیات قرآن 6666 میدانند زیرا هر لوحی در جمع عدد 15 به 6 میرسد که 4تا لوح میشود 6666یعنی تمام آیات قرآن و اگر 4 تا 6 را جمع کنیم 24 میشود که عدد جامع است و برابر ساعات شبانه روز (و عدد ابجد کلمه جامع=114 میشود یعنی برابر تعداد سورههای قرآن). و این عدد، حکمت و جمع جمیع زیباییهاست زیرا در جمع 4+2 به عدد 6 و حرفِ و میرسد! و اگر اعداد یک تا 24 را با هم جمع کنیم 300 میشود که برابر عدد ابجد حرف ش و کلمه فکر است که باید فکر کنیم و در تحیّر این همه زیبایی، شاکر و ساجد باشیم . و برابر عدد ابجد کلمه صراط است....
پس تمام حکمت، حروف مقطعه شد که 78 حرف بود و جان آن در خانه خدا معنی میشود: علی صراط حق نمسکه. و عدد 78 برابر با جایگاه عددی نام مبارک فاطمه زهرا سلام الله علیها است و در خانه بیت الحمد! و همه این درس زیبا در عدد 15 و الواح نورانی به عدد 15 خوانده شد و 15 برابر با جایگاه عددی حرف س است و این حرف، قلب قرآن است. در درجه اول، خانه خدا، قلب عالم دنیاست و محلّ طپش و حیات انسانی و انتقال دهنده حیات به عالم قرب و گیرنده نزولات عالم بالا به عالم اسفل است. پس وقتی طواف واجب میشود زیرا تمام چرخش و گردش خون و حیات بدن، در گرد قلب است و قلب، دگرگون کردن موت به حیات، طراوت و شادابی و سلامت را به بدن برمیگرداند. همینطور خانه خدا و باطن آن وجود مبارک صاحب الامر و صاحب الحیاة و صاحب الزمان؛ اباصالح المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، دوازدهمین امام و چهاردهمین معصوم صلوات الله علیهم اجمعین است. پس درواقع حقیقت وجود ایشان، قلب عالم امکان است و عدد 60 برابرنام مبارک ام ابیها سلام الله علیها میشود که قبلا توضیح داده شد.
حقیقت "أنثی" در آیات قرآن[43]
خداوند عزّوجل در آیات قرآن به خلق "ذَکر" و "انثی" قسم میخورد و حقیقت ذَکر را وجود حضرت اَب یعنی امیرالمؤمنین علی علیه السلام و حقیقت اثنی را وجود اُمّ عالم امکان؛ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها معرفی میفرماید.
بسم الله الرحمن الرحیم. واللیل إذا یغشی. والنهار إذا تجلّی. و ما خَلقَ الذکرَ و الانثی[44].
حضرت باقرالعلوم علیه السلام در تفسیر این آیه شریفه فرمودند: فی قوله تعالی و ما خلق الذکر و الانثی فالذکر أمیرالمؤمنین و الانثی فاطمةُ[45].
آن هنگام که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله از مکه به مدینه هجرت کرده بودند، قبل از وارد شدن به شهر، منتظر امیرالمؤمنین علی علیه السلام و فواطم بودند تا به ایشان ملحق گردند. خداوند عزوجل قبل از ورود ایشان به مدینه، این آیه شریفه را نازل کرد که: دعای ایشان از ذکر و انثی را مستجاب کردیم: فاستجابَ لهم ربّهم أنّی لا اُضیعُ عملَ عاملٍ مِنکم مِن ذکرٍ أو اُنثی بعضکم مِن بعضٍ فالذین هاجروا و اُخرجوا مِن دیارهم و اوذوا فی سبیلی و قاتلوا و قتلوا لأکفّرنّ عنهم سیّئاتهم و لأدخلنّهم جنّاتٍ تجری مِن تحتها الانهار ثواباً مِن عندالله والله عِنده حُسن الثواب[46].
الذکر علیٌّ و الانثی الفواطم المتقدمُ ذِکرهنَّ و هُنَّ فاطمةُ بنتُ رسول الله صلی الله علیه و آله و فاطمةُ بنتُ أسَدِ و فاطمةُ بنتُ الزبیرِ؛ بعضکم مِن بعض[47]. منظور از "ذَکر" حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام و منظور از "انثی" فواطم هستند. اما "بعضکم من بعض" یعنی برخی بر دیگران برتری دارند و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها برتر از فواطم دیگر است.
منظور از انثی در حقیقت معنا تنها وجود حضرت فاطمه سلام الله علیها است. ایشان مطلق حقیقت اناث هستند که دیگر نساء به واسطه حل شدن در وجود ایشان و تبعیت از وجود حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها تحت این نام قرار میگیرند و دعایشان مستجاب میشود. به همین جهت خداوند عزوجل در ادامه آیه شریفه فرموده است: " بعضکم من بعض"؛ زن مؤمنه و صالحه بودن تمام خواتین و فاطمیات نشأت گرفته از حقیقت انثی در عالَم و به میزان معرفت به حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها و تبعیت از ایشان است.
بلوغ 9 و 5 در ازدواج حضرت فاطمه سلام الله علیها:
جمع اعداد 1 تا 5 شد 15 که تمام الواح نورانی زندگی مبارک اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین است. که خانم، بلوغ 9 سال در خانه رسالت و بلوغ 9 سال در خانه ولایت را ظاهر میکند. وجود مبارک خودش به بلوغ 9، ازدواج کامل و طیب دارد که بالاترین محصول خلقت نوری و سبزی و حیات طیب و انسان کامل و الگوی بهشتی دو عالم را به تمام جامعیت انسانی داد یعنی به بلوغ 9 ظهور مبارک فرزندانش حسنین علیهما السلام را دارد.
*حقیقت نسب در آیات قرآن[48]:
خداوند عزوجل در آیه شریفه: وهوالذی خَلقَ مِن الماء بَشراً فجَعله نَسباً و صِهراً و کان ربّک قدیرا[49]، به خلق شدن بشر و قرار داده شدن نسب و صهر برای او اشاره کرده است. مطابق فرمایش حضرت باقر العلوم علیه السلام حقیقت بشر؛ وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله، حقیقت نسب؛ وجود مبارکه حضرت فاطمه سلام الله علیها و حقیقت صهر؛ مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام است. عن الباقر علیه السلام: البشر الرسول(صلی الله علیه و آله) و النسبُ فاطمة(علیها السلام) و الصهر علیٌّ (علیه السلام)[50].
ذیل این آیه نقل شده است: خداوند عزّوجل آن زمان که حضرت آدم علیه السلام را آفرید، نطفهای را در صلب او به ودیعه گذاشت که همواره از اصلاب طاهر به ارحام مطهره انتقال مییافت تا اینکه در صلب حضرت عبدالمطلب علیه السلام آن نور به دو نیم تقسیم شد و نور وجودی حضرت رسول صلی الله علیه و آله در صلب حضرت عبدالله علیه السلام و نور وجودی حضرت علی علیه السلام در صلب حضرت ابوطالب علیه السلام قرار داده شد.
پس علی از محمد است و محمد از علی و حسن و حسین علیهم السلام، و حضرت فاطمه سلام الله حقیقتِ «نسب» است و امیرالمؤمنین علی علیه السلام حقیقتِ «صهر»(داماد)[51].
در عظمت و جبروت صاحب ولایت مطلقه و کبرای الهی همین بس که در سماء احدیت که مقام اطلاق قسمی است با آن سرّ ازلی و ابدی و مکتوم و مکنون سرمدی و اسم مستأثره ذات غیبی، یگانه محبوبه و معشوقه هویت مطلقه مقسمی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اتحاد وجودی یافته و برای او کفوی شده تا در نشئه طبیعت و در نکاح انسانی مبدأ خروج لؤلؤ و مرجان امامت شود.
السلام علی المخصوص بسیدة النساء؛ آن گزین خلقت و تتمهی دوران حضرت ختمی مرتبت صلوات الله علیه فرمود: "خصصت بفاتحة الکتاب و خواتیم البقره"، فاتحهی کتاب، کلّ قرآن است و کلّ فاتحه در بسم الله آن و آن نیز در باء بسم الله و علی(ع) نقطه تحت باء است و خواتیم بقره ایمان رسول به آنچه از جانب حق نازل شد که ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام است، آن سرّی است که خاتم رسالت صلی الله علیه و آله بدان اختصاص یافت. بنگر مقام امام الموحدین و سرّالانبیا و المرسلین را که اختصاص یافتهی به سیدة النساء است و این فقط و فقط مستأثره امیرالمؤمنین علیه السلام است و احدی به این مشهد راه ندارد مگر او و فرزندان طاهرینش به سبب اتحاد با آن جناب صلوات الله علیهم اجمعین. رسالت مخصوص به ولایت است و ولایت مخصوص به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و این سرّ لو لا فاطمه لما خلقتکما است.
لذا ذوات مقدسه، همگی به واسطه حضرت اُم، نسب فاطمی با یکدیگر دارند بدین معنا که علت نسب برقرارشدن بین پنج تن آل عبا علیهم السلام، وجود حضرت فاطمه زهرا علیها السلام است که هم اُم ابیها و هم اُم الائمه میباشد.
به همین علت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: تمام حَسبها و نَسبها روز قیامت، منقطع خواهد شد جز حسب و نسب من؛ یعنی آن کس که به سبب حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از حسب و نسب من به شمار برود. قال رسول الله صلی الله علیه و آله کلّ سَببٍ و نَسبٍ مُنقطعٌ یوم القیامةِ الا ما کانَ مِن سَببی و نَسبی[52].
به عبارت دیگر هر نسب و حسبی که مرکزیت و ثقل آن به وجود حضرت فاطمه علیها السلام برسد، الی الابد ماندگار است و هیچ گاه منقطع نخواهد شد. تمام کسانی که در ولایت فاطمی با یکدیگر قرابت داشته باشند از نسب یکدیگر محسوب میشوند؛ نسبی حقیقی و الی الابد که نه تنها در این دنیا بلکه در آخرت نیز پس از شفاعت برای یکدیگر، این رابطه مستدام باقی میماند.
بنابراین حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها حقیقت معنای« نسب» در آیات قرآن هستند.
*نکته:1)امر ازدواج حضرت زهراسلام الله علیها و امیرالمؤمنین علیه السلام مستقیماً به فرمان خداوند محقق شد. شیخ صدوق در کتاب عیون اخبار از امام رضا علیه السلام روایتی نقل میکند که پیامبرصلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمودند که عدهای از سران قریش مرا سرزنش کردند که چرا فاطمه سلام الله علیها را به علی علیه السلام تزویج کردی؟ پیامبرصلی الله علیه و آله فرمودند: والله ما انا مَنَعتکم و زوّجتهُ بل اللهُ تعالی مَنَعَکم و زوّجَه[53]؛ به خدا قسم من شما را منع نکردم و علی(ع) را به تزویج دخترم در نیاوردم، بلکه خداوند شما را منع نموده و به این ازدواج امر فرمود.
2)غرض از ازدواج، حبّ ذاتی انسان نسبت به بقاءِ نسل و لذات مادی است که در خداوند به اعتبار تنزه از این اغراض، این حبّ ذاتی، به ظهور و استمرار توحید در عالم امکان تعلق میگیرد { که بقاءِ توحید هم به وجود امامان معصوم صلوات الله علیهم اجمعین است؛ که باری تعالی فرمود: فأحببتُ و أن اُعرف}. در نتیجه:
3) غرض خداوند در خصوص ازدواج امیرالمؤمنین علیه السلام و صدیقه طاهره سلام الله علیها، ظهور 11 امام معصوم صلوات الله علیهم اجمعین به عدد اسم مقدسِ هو است تا مظاهر توحید خداوند در عالم امکان باشند.
*تعبیر شدن از شرکت در «مراسم ازدواج» حضرت فاطمهسلام الله علیها به شرکت در «حج»!
در خصوص مراسم ازدواج حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نقل شده است که[54]:
فأمَرَ بِِطَحنِ البُرّ و خُبزِ و أمَرَ عَلِیّاً بِذبحِ البَقرِ و الغنمِ فَکان النبیُِ(ص) یَفصِلُ و لَم یُرَ عَلی یَدِهِ أثَرُ دَمِ؛ "حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله امر به طبخ غذا کردند و به علی علیه السلام امر به ذبح گاو و گوسفند، اما پس از ذبح اثری از جاری شدن خون نبود". فَلمّا فَرَغوا مِنَ الطبخِ أمَرَ النبیُّ أن یُنادی علی رأسِ دارِهِ أجیبوا رسول الله(ص) و ذلک کَقوله « و أذّن فی الناس بالحجِ[55]» ؛ "آن هنگام که طبخ پایان رسید، حضرت رسول صلی الله علیه و آله امر کردند که بر بالای خانه ندا داده شود که دعوت رسول را لبیک گویید و این امر همچون امر به دعوت به حج بود که « در میان مردم اذان ده که در حج شرکت کنند»". فَأجابوا مِن النخلاتِ و الزروعِ فَبَسَطَ النُّطوعَ فی المسجدِ و صَدَرَ الناسُ و هم أکثرُ مِن أربعةِ آلافِ رَجُلِ و سائرُ نِساءِ المدینةِ و رَفعوا مِنها ما أرادوا و لَم یَنقُصُ مِن الطعامِ شیءٌ ثمَّ عادوا فی الیومِ الثانی و أکلوا و فی الیومِ الثالثِ...؛ " همه مردم از هر جایی که بودند، تجمع کرده و بیش از چهار هزار نفر مرد و زن اجتماع نموده و از طعام خوردند و هیچ از آن کم نشد؛ درشب دوم و سوم نیز شرکت کرده و از همان طعام خوردند و چیزی کم نشد...".
البته بیان کرامات و معجزات و وقایع ازدواج خاتون صدیقه کبری سلام الله علیها بیش از آن است که در اینجا مجال پرداخت به تمامی آنها و بیان بطون آن باشد(لذا به این میزان اکتفا کردیم).
آنچه که اینجا محط بحث است، تعبیرشدن از شرکت در «مراسم ازدواج» حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها به شرکت در «حج» است! آنچه که حضرت ابراهیم علیه السلام بنا نهاد، حج ابراهیمی و انجام اعمال و مناسک ظاهری حج بود. آنچه که در سال دهم هجرت با امر الهی دعوت عمومی به حج[56] و سپس امر ابلاغ ولایت[57] اعلان شد، حقیقت و روح حج یعنی لبیک گفتن به ولایت امیرالمؤمنین علی علیه السلام بود.
اما قبل از تشریع حج در سال دهم، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله با ندای دعوت به مراسم ازدواج حضرت زهرا سلام الله علیها و «حج» نامیده شدن آن، مردم مدینه را از حرمت حریم دخترشان فاطمه سلام الله علیها آگاه کردند.
مؤذن این دعوت نیز، وجود مقدس مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام بود: و إذّن فی الناس بالحج؛ چراکه ورود به آستان مقدسه ناموس الهی، در مرتبه بعد از لبیک گفتن به ولایت علی علیه السلام میباشد.
*نکته زیبا اینکه وجود امام حسن علیه السلام در حمل مادرش 9 ماه است و حمل امام حسین علیه السلام 6 ماه است . جمع حمل این دو بزرگوار میشود 15 ماه(15=6+9) که در اسرار مهندسی، چگونگی هدایت و انوار مقدس را جلوه میدهد!
و در وجود مبارک امام حسین علیه السلام خودش که پنجمین معصوم صلوات الله علیهم اجمعین است، درحقیقت جمع عدد 1 تا 5 (یعنی 15) باز میشود. پس به حمل آقا و به وجود مبارک ایشان، 5 تمام میشود و 15 که جایگاه حرف س و قلب قرآن عزیز است و ایشان با خون قلبش هم خزانه میزان قرآن را احیا میکند و هم به بلوغ 9 ذریه مطهر و معصوم علیهم السلام که در بطن دارد، تمام بلوغ هدایت را تا آخر زمان به وجود مبارک فرزندش حضرت مهدی صاحب العصر و الزمان عج الله تعالی فرجه الشریف، حلقه اسرار مهندسی را الی یوم القیامة افشا میکند؛ که همه از اسرار گنجِ طه افشا میشود.
آیا حال برای ما روشن نمیشود که چرا حکومت حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف، زهرایی است و با ظهور وجود مبارکش، گنج پنهان وجود مادر عزیزشان را افشا میکند؟! او که چهاردهمین معصوم صلوات الله علیهم اجمعین است که جمع ارقام 14 میشود 5، و جمع 1 تا 5 میشود 15، پس آن روز عدد 15 بطور کامل افشا میشود!
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة والنصر و اجعلنا من انصاره و اعوانه و شیعته و الذابین عنه و المستشهدین بین یدیه.
تمام لوح 9 گانه در کلمه حمد خداوند غرق است:
چنانچه از گنج زیبای لوح سه در سه آنچه آموختیم آن بود که اولا عدد ابجد حروف سه=65[58] و برابر با عدد ابجد کلمه دنیا [59] است (و مرکزش مکه است) که پروردگار عالم باب باز شدن و آشکار شدن تمام اسرار عالم بالا و کلید نجات و به کمال رسیدن انسان را از عالم دنیا که اسفل السافلین است به اعلا علیین و عالم قرب الهی، از دنیا به روی انسان میگشاید. و تمام دنیا، در حمد خداوند متعال غرق است!
پس کلمه حمد پروردگار عالم که همه موجودات در آن غرقند به صورت یک سوره در آغاز قرآن عزیز آمده است که 10 اسم دارد و بالاترینش فاتحة الکتاب نامیده میشود. به فرموده امیرالمؤمنین علی علیه السلام همه علوم قرآن در سوره مبارکه حمد است و ...[60]. عدد ابجد کلمه فاتحه الکتاب=948 است که جمع ارقامش 21 میشود[61]. عدد 948 یعنی رسیدن به بلوغ جایگاه رضوان الهی و افشای آن در قیامت است. و جالب است که 21 حرف از 28 حرف عربی در سوره مبارکه حمد آمده است. جایگاه عددی کلمه فاتحه الکتاب=102 میشود که برابر با عدد ابجد اسم مبارک خداوند؛ اعلا است[62].فافهم! خداوند کریم از اسم مبارک اعلایش نام مبارک مولا علی علیه السلام را نامگذاری فرمود و فاتحة الکتاب یعنی کلید و مفتاح گشاینده کتاب آسمانی و آن کلید فقط، علی علیه السلام (و درواقع ائمه طاهرین صلوات الله علیهم اجمعین) است که باء بسم الله الرحمن الرحیم و نقطه زیر باء است و فقط با علی و اولاد معصومش صلوات الله علیهم اجمعین میتوان به قرب الهی و رضوانش، بهشت برین در دنیا و آخرت راه یافت.
و دنیا را به سه روز میخوانند. اما حقیقت دنیا از نظر طولی ، 3 به عدد است که این عدد، حروف الفبای خلقت و به ظاهر آب(=3) است. نزولات رحمت الهی: هم به شکل آب (برف و باران و ...) است و هم آیات مبارک قرآن و تمام کتابهای آسمانی به قلوب مبارک پیامبران بزرگوار و مخصوص قرآن به قلب مبارک پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله است. چنانچه خداوند در سوره مبارکه بقره[63] میفرماید: شهر رمضان الذی اُنزل فیه القرآن هدیً للناس و بینات من الهدی و الفرقان... ؛ ماه رمضان(ماه نهم سال قمری) ماهی است که قرآن در آن نازل شده است برای هدایت بشر و برای راهنمایی و امتیاز حق بر باطل. یا در سوره مبارکه قدر[64] میفرماید: انّا انزلناه فی لیلة القدر؛ ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم. پس نزول قرآن در دنیا بر عدد سه به حروف است[65]. درواقع همه شد دریک عددِ 9=3×3 و عدد 9 شد ماه رمضان یعنی باب نزول همه برکات و در مرکزیتش تولد وجود مبارک امام حسن علیه السلام یعنی اسرار ماه رمضان به تاجگذاری امام حسن علیه السلام و تمام شدن عالم دنیا به وجود وصی الحسن علیه السلام روحی و ارواحنا له الفدا ختم میشود.
*حقیقت رحمت و لیلة القدر در آیات قرآن[66]:
خداوند عزوجل در آیات قرآن، رحمت را : 1)خیر مطلق معرفی میکند: قل بِفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا هو خیرٌ ممّا یَجمعون[67]؛ بگو به خلق که شما باید منحصراً بفضل و رحمت خدا شادمان شوید(و بنزول قرآن مسرور باشید) که آن بهتر و مفیدتر از ثروتی است که بر خود اندوختهاید. 2)سبب تزکیه نفس و طهارت: و لو لافضل الله علیکم و رحمته و أنّ الله توّابٌ حکیمٌ(10)؛ و اگر فضل و رحمت خدا شامل مؤمنان نبود و اگر نه این بود که خدای مهربان البته توبه پذیر و درستکار است حدود تکلیف را چنین آسان نمیگرفت. ... و لو لا فضل الله علیکم و رحمته ما زکی مِنکم مِن أحدٍ أبداً و لکنّ الله یُزکّی مَن یشاءُ والله سمیعٌ علیمٌ(21) [68] ؛ و اگر فضل و رحمت خدا شامل حال شما نبود احدی از شما(در گناه و زشتی)هرگز پاک و پاکیزه نشدی و لیکن خدا هر کس را بخواهد (یعنی آنکه شایسته باشد) منزه میگرداند زیرا خدا شنوای ندای خلق و دانا به احوال بندگانست.
3) سبب عدم تبعیت از شیطان: ...و لو لا فضل الله علیکم و رحمته لاتّبعتُم الشیطانَ إلا قلیلا[69]؛ و اگر نبود فضل و رحمت خدا که شامل حال شماست همانا بجز اندکی همه شیطان را پیروی میکردند.
حقیقت رحمت در آیات قرآن، وجود حضرت اُم عالم امکان صدیقه طاهره سلام الله علیها است. فضل الله: علی علیه السلام. رحمته: فاطمه علیها السلام[70]. {درواقع صاحب رحم الله، وجود مبارک حضرت فاطمه سلام الله علیها است که جایگاه و تجلی دو رحمت و ظهور آن و مظهر آن است}!
وجود حضرت خاتون سلام الله علیها تجلی مطلق رحمانیت الهی است، رحمتی که وسعت کلّ شیء است و شامل تمام خلق میگردد: و رحمتی وَسِعَت کلّ شیءٍ[71]. چراکه همه بر فطرت الهی یعنی با محبت حضرت مادر، سرشته شدهاند؛ « یا فاطر بحقّ فاطمه».
به واسطه رحمت یعنی به واسطه وجود حضرت اُمّ ابیها علیها السلام تمام خلق از جن و انس، مؤمن و کافر خلق شدند و به ایشان «وجود»عطا شد: إلا مَن رَحم ربّک و لِذلکَ خَلَقهُم[72]. اما این رحمت تنها بر مؤمنین به ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام مفروض و مکتوب گردید. و رحمتی وَسعت کلّ شیءٍ فسأکتبها للذین یَتّقون و یُؤتون الزکاة و الذین هم بآیاتنا یُؤمِنون[73].
مؤمنینی که در اقرار به ألست بربّکم صادق بودند و به میثاق ولایت اقرار کردند، در صبغة مادری رنگ آمیزی شدند. مادرشان «رحمت» شد یعنی حضرت اُمّ الائمه و الابرار علیها السلام و پدرشان «نور» یعنی حضرت مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام شد. عن أبی الحسن علیه السلام قال: إنّ الله خلق المؤمن مِن نوره و صَبَغهم فی رحمته و أخذَ میثاقهم لَنا بِولایَة..والمؤمن أخ المؤمن لِأبیه و اُمّه ..أبوه النورُ و اُمّه الرحمة[74].
لذا حضرت مادرعالم سلام الله علیها معنای رحمت عام الهی هستند.{ به خاصّان عالم یعنی مؤمنین در آخرت میباشد}
و حقیقت لیلة القدر:
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بطن، حقیقت و سِرّ لیلة القدرند و درک شب قدر به میزان معرفت به ولایت فاطمی میسر و ممکن میگردد. عن ابی عبدالله أنّه قال إنّا أنزلناه فی لیلة القدر.. اللیلة فاطمة و القدرُ الله.. فمن عرف فاطمة حقّ معرفتِها فقد أدرک لیلة القدر.. و إنّی سُمّیت فاطمة لِأنّ الخلق فُطِموا عن معرفتها[75].
لیلة القدر شبی است که در آن قرآن به صورت واحد و دفعتاً بر قلب مبارک حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله نازل شد. ظرف نزول قرآن میباشد به گونهای که مطابق فرمایش حضرت صادق علیه السلام اگر لیله القدر برداشته شود، قرآن نیز برداشته میشود. عن أبا عبدالله علیه السلام: ..لَو رُفِعتُ لیلة القدر لَرُفِعَ القرآنُ[76]. به عبارت دیگر آن ظرفی که در آن قرآن میتواند از نقطه وحدت، نازل شده و در قلب اول شخص عالم امکان مستقر گردد، تنها لیله القدر فاطمی است.
به علاوه در این شب ارزاق تقسیم میگردد: هم رزق مادی آسمانها و زمین و هم رزق معنوی؛ که منظور از رزق معنوی، رزق ولایت امیرالمؤمنین علی علیه السلام است. قال نعم هی لیلة قُدّرتُ فیها السماواتُ و الارضُ و قُدّرَت وَلایة أمیرالمؤمنین علیه السلام فیها[77].
بدین معنا که "کل امر" که بطن آن همان ولایت امیرالمؤمنین در وجه اتم است، در لیله القدر فاطمی، بر قلب حضرت ولی امر و صاحب هر زمان علیه السلام نازل میشود«...بإذن ربّهم من کلّ أمر[78]»؛ و سپس ارزاق ولایت برای تمام خلق، در آسمانها و زمین تقسیم و تقدیر میگردد یعنی برای هر خلقی به میزان ظرف وجودیاش بهرهای از نازل شدن حضرت قرآن که بطن آن ولایت مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام است، در این شب مکتوب میگردد.
حقیقت و بطن این شب، تنها شأنی از شئون حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها است و لذا ایشان، حقیقت لیلة القدر هستند.
*پس درواقع دنیا، همان لوح 3×سه است، که همه در دایره خلقت در ظهور عدد 5 است که هم به شکل ظاهر همهی کرات و ستارهها و کره زمین ، دریاها و... به شکل دایره هستند که همان شکل بسته 5 است و هم در مرکزیت این لوح گنج 5 را در محوریت چنانچه ذکر شد عالمیان را به افشای معارفش و حقایقش (در مکه و خانه خدا که به شکل مکعب است و کعبه خوانده میشود)، نورانی میگرداند. چه در دنیا و چه در آخرت. پس حالا خوب دقت کنید!
*سوره مبارکه حمد در حالیکه اولین سوره در کتابت فهرستی قرآن کریم است اما عدد ترتیب نزولش به قلب مطهر پیامبر صلی الله علیه و آله 5 است. پس وقتی میفرمایند که محتوای کلّ قرآن در سوره مبارکه حمد است یعنی همه در حالیکه کلّ اسرار و تبین تمام حقایق صراط مستقیم و گنج توحید پروردگار عالم است، همه در کعبه ظاهر میشود اما سوره مبارکه حمد بر همه آیات و سورهها محیط میشود.
*پس لوح 3 در سه دنیا(3×3=9) در مرکزیت 5 همه انوار مقدس پنج تن صلوات الله علیهم اجمعین در جمع برابر14 میشود(14=5+9) و وجود همه انوار 14 نور مقدس صلوات الله علیهم اجمعین افشا و در ضرب برابر 45 میشود(45=9×5) که برابر عدد ابجد اسم حضرت آدم علیه السلام است، ظهور پیدا میکنند! و عدد 14 برابر با 2 تا 7 تا است که خداوند یکتا در سوره مبارکه حجر[79] میفرماید: سبعاً مِن المثانی و القرآن العظیم یعنی قرآن 2 تا 7 تا است و سوره مبارکه حمد در حالیکه 7 آیه دارد اما هر آیه 2 قسمتی است که میشود 7 تا 2 تا یعنی 14. و جمع ارقام 14 میشود 5 یعنی برابر با عدد ترتیب نزولش!
اگر عدد 1 تا 5 را جمع کنیم 15 میشود که برابر جایگاه عددی حرف س است که درواقع باطن میشود قلب، و ظاهر میشود تمام جسمِ عمل ( و قلب کره زمین، خانه خدا؛ کعبه است و در بدن هم قلب مؤمن، خانه خدا میشود).
*تمام قرآن عزیز، قلب است که سِرّش 9 و 5 است اما گنجش، 15 است که سِرّ همان قلب است! الله اعلم
اعداد زوج و فرد 1 تا 9
اگر اعداد ابجد 1 تا 9 را به صورت زوج و فرد جدا کنیم، حروف اعداد زوج، میشود 4حرف؛ بدوح (ب=2، د=4، و=6، ح=8) و جمع عددی آن 20 میشود که برابر با عدد ابجد حرفِ (ک) است و 0+2=2=(ب).
حروف اعداد فرد، میشود 5حرف؛ اجهزط (ا=ا، ج=3، ه=5، ز=7، ط=9) و جمع عددی آن 25 میشود که برابر با جایگاه عددی کلمه (حمد)[80] و جایگاه عددی حرفِ (ذ) است و 5+2=7=(ز).
*خوب دقت کنید! در حروف زوج، در آخر به عدد 2 برابر حرفِ ب رسیدیم که اول حروف بسم الله و محتوای باطنی کامل حمد و تمام قرآن است. و در حروف فرد به عدد 25 که جایگاه عددی کلمه حمد است و در آخر به عدد 7 که برابر با کلّ آیات سوره مبارکه حمد است، میرسیم!
پس درنهایت حروف زوج برابر حرفِ (ب)= 2 شدند و حروف فرد برابر حرفِ (ز)=7 شدند که در جمع عددی میشود 9 (9=2+7) و در ضرب عددی 14 (14=2×7) که همان گنج عشر یعنی 4 روی 10 است و جمع ارقام 14 (4+1=5) 5 میشود؛ سرّ حلقه بندگی و وجود مقدس پنج تن صلوات الله علیهم اجمعین.
پس به عدد 5، حرف رمز تمام عالم در بین حروف فرد در اعداد نهگانه میباشد چنانچه شیخ بهایی درباره این 5 حرف فرد(ا-ج-ه-ز-ط) میفرماید:
ای که هستی طالب اسرار و رمزغامضات اسمی از اسمای اعظم با تو گویم گوش دار
اول و ثانیش جذر رابع و خامس بود حرف مرکز جذر جمع جمله دان ای هوشیار
گر ازاین بیتش نفهمیدی ازاین بیتش بفهم سِر نگهداری برادر گر بیایی زینه
حرف اوسط نصف حرف اول است وآخرست اوسطیش ضعف اوسط فرقدان و قطب وار
ساتر سِرش باش فتح رمز اگر دستت دهد فاتح اقفال دانستی برو در کار دار
بیان ابیات مذکور فقط درباره همین 5 حرف است، نه دائره اجهزط.
معنی مصراع اول بیت دوم این است: ا(1) + ج(3) = جذرِ ز(7)+ط(9)، یعنی 4= جذر 16
و مصراع دوم این است: جذرِ{ ا(1) + ج(3) + ه(5) + ز(7) + ط(9)}، یعنی 5=جذر 25
بیت چهارم: ه(5)= نصفِ ا(1) + ط(9) ، یعنی 5= نصف 10(=1+9) و مصراع دوم : ضِعف اوسط یعنی دو برابر حرفِ وسط (ه=5). و این دو اوسط یعنی(ج)،(ز) در گرد مرکز (ه) مانند فرقدان بر گرد قطب شمالند. فرقدان ، دو کوکب معروف در قطب شمالند که در زیجات و کتب نجوم و صور الکواکب عبدالرحمن صوفی و دیگر کتب در صور کواکب مشروحا مبین است.
*نکته: حرف (ه)، تنها حرفی است که خداوند کریم آن را ضمیر یعنی حرف اشاره به خود(هو) قرار داده است و با حکمت، ضمه و فتحه و کسره را به خودش نسبت میدهد و صدای کوتاهش را اشباع و بلند قرار میدهد تا الی یوم القیامه همه بدانند که او، هو است و فقط اوست!
عدد ابجد حرف(ه)=5 است. فقط و فقط پنج تن آل عبا؛ یعنی همه چهارده معصوم صلوات الله علیهم اجمعین واسطه معرفت و شناسایی بندگان به خدای مهربان هستند، فقط و فقط این عزیزان اولین خلقت هستند و تمام مخلوقات از ایشان خلق شدهاند (حتی پیامبران بزرگوار)، و ایشان همان آیت الکرسی و گنج و کنز 4 روی 10 عالمیان هستند. امیدوارم متوجه شده باشید که حرف(ه) به عنوان عدد 5، مرکزیت و سرّ همان عالم کون و مکان ظاهر و باطن را داراست.
خداوند کریم در دنیا خشکی را روی حرفِ (و) خلق نمود و فرمود: انّا لله و انّا الیه راجعون[81]. پس آدرس خود را با این حرف به همه بندگان داد. قل هو الله احد[82]، پیغمبرم بگو او خداوندِ احد است پس حرف (ه) با (و) جمع شد و پروردگار، خود را به هو معرفی فرمود. کلمه هو، ضمیر است و اشاره به مشارٌالیه. پس ائمه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین؛ ضمیری هستند که در جایگاه اسم قرار گرفتهاند و آنها نشان و آیت خداوند و خلیفه برحقّ پروردگارند ، آنها هستند که واسطه خلقت و وصل و ظهور دهندهی خلایق هستند.
و همینطور در گنج وحدانیت به عدد یک =واحد، عدد ابجد حروفِ یک[83]=30 میشود که تمام تجلیگاه و مجرای توحید عدد 30 برابر حرفِ (ل) است که این حرف، گشاینده حروف مبارک لا اله الا الله است (که 12 حرف دارد) و جایگاه عددی حرف(ل)=12 میباشد که 12 نور مقدس امام معصوم صلوات الله علیهم اجمعین همه، عروة الوثقی و حبل الله المتین(ریسمان محکم الهی) و امام مبین موحّدان و متقین هستند.
[1] )بحارالانوار؛ ج2.ص317
[2] )شیخ بهایی- نقل از علامه حسن زاده آملی؛ نور علی نور ص54، 152
[3] )در کتاب مهندسی خلقت در عدد 9 و 5 توضیح کامل آمده است
[4] )مسعود: (م=40)+(س=60)+(ع=70)+(و=6)+(د=4)=180، معلم: (م=40)+(ع=70)+(ل=30)+(م=40)=180
[5] )رجوع شود به کتاب علم الشین؛ مبحث علم الساعة
[6] )120=15×8
[7] )علیّ(ع): (ع=70)+(ل=30)+(ی=10)+(ی=10)=120 = سین: (س=60)+(ی=10)+(ن=50)=120
[8] )سوره مبارکه حجر؛ آیه 87
[9] حوا(س)= (ح=8)+(و=6)+(ا=1)=15
[10] )فاطمه(س): (ف=80)+(ا=1)+(ط=9)+(م=40)+(ه=5)=135
[11] )احسان: (ا=1)+(ح=8)+(س=60)+(ا=1)+(ن=50)=120
[12] )سین: (س=60)+(ی=10)+(ن=50)=120
[13] ) علیّ: (ع=70)+(ل=30)+(ی=10)+(ی=10)=120
[14] ) آل یاسین: (ا=1)+(ل=30)+(ی=10)+(ا=1)+(س=60)+(ی=10)+(ن=50)=162
[15] )انسان: (ا=1)+(ن=50)+(س=60)+(ا=1)+(ن=50)=162
[16] )طه: (ط=9)+(ه=5)=14
[17] )(15=5+4+3+2+1)
[18] ) (185=9÷1665)
[19] ) من یهدی و لایهدی: (م=40)+(ن=50)+(ی=10)+(ه=5)+(د=4)+(ی=10)+(و=6)+(ل=30)+(ا=1)+(ی=10)+(ه=5)+(د=4)+(ی=10)=185
[20] ) (111=15÷1665)
[21] )االف: (ا=1)+(ل=30)+(ف=80)=111- نسا: (ن=50)+(س=60)+(ا=1)=111
[22] )آمالی(صدوق)؛ ص104- بحارالانوار؛ج67.ص3
[23] )آدم: (آ=1)+(د=4)+(م=40)=45 – فاطمه(س): (ف=17)+(ا=1)+(ط=9)+(م=13)+(ه=5)=45
[24] ) (45=9+8+7+ ... +3+2+1)
[25] )کعب: (ک=20)+(ع=70)+(ب=2)=92= محمد(ص): (م=40)+(ح=8)+(م=40)+(د=4)=92- اسلام: (ا=1)+(س=60)+(ل=30)+(ا=1)+(م=40)=132
[26] )حدیث متواتر در منابع سنی و شیعه آمده است: بحرانی صاحب کتاب غایة المرام و حجة الخصام، این حدیث را به 39 طریق از کتابهای اهل سنت نقل کرده است؛ ج2.ص304-320 مثال: مسند احمد، صحیح مسلم، ابن المغازلی، سنن ترمذی و... . و بنا به همین کتاب غایة المرام و حجة الخصام در منابع شیعه، 82 حدیث با مضمون حدیث ثقلین نقل شده است؛ ج2.ص320-367 مثال: الکافی، آمالی صدوق، آمالی مفید، آمالی طوسی، عیون اخبارالرضا، بصائر الدرجات و ... .
[27] ) سوره مبارکه بقره؛ آیه 30
[28] )به عنوان مثال: 276+951+438=1665
[29] ) سوره مبارکه انبیا؛ آیه 30
[30] )سوره مبارکه بقره؛ آیه 60
[31] )کافی؛ج1.ص180.ح3
[32] ) کافی؛ ج1.ص180.ح2
[33] )سوره مبارکه تین؛ آیه 5
[34] )بحارالانوار، علامه مجلسی(م1111)،84/199 و 84/344
[35] )سوره مبارکه نبأ؛ آیات 1 و 2
[36] )سوره مبارکه احزاب؛ آیه 33
[37] )سوره مبارکه اسرا؛ آیه 79
[38] )سوره مبارکه یوسف علیه السلام؛ آیه 4
[39] ) رجوع شود به جلد دوم گنج نماز؛مبحث رکوع
[40] )آیات 26 و 27
[41] ) سوره مبارکه انعام؛آیه 160
[42] )سوره مبارکه بقره،آیه 156
[43] )از بیانات استاد محقق حاج آقا موسوی
[44] ) سوره مبارکه لیل؛ آیه 1 تا 3
[45] ) بحار الانوار ج43.ص32- تفسیر کنزالدقائق و بحرالغرائب ج14.ص305- عوالم العلوم و المعارف ج 11.ص98- مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهر آشوب)ج 3.ص320
[46] ) سوره مبارکه آل عمران؛ آیه 195
[47]) الأمالی (للطوسی)؛ النص؛ ص471- مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهر آشوب)؛ ج 1. ص 184- البرهان فی تفسیر القرآن؛ ج 2. ص 677- بحار الانوار؛ ج 19.ص 66
[48] ) از بیانات استاد محقق حاج آقا موسوی
[49] ) سوره مبارکه فرقان؛ آیه 54
[50] ) مناقب آل أبی طالب علیهم السلام(لابن شهر آشوب)؛ ج2.ص181- بحارالانوار؛ ج35.ص361
[51] ) تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهره؛ ص374- البرهان فی تفسیرالقرآن؛ ج4.ص141
[52] ) بحارالانوار؛ ج25.ص248
[53] ) عیون اخبار الرضا؛ ج 1. ص225
[54] )بحارالانوار.ج 43 ص 114- مناقب آل أبیطالب علیهم السلام(لابن شهر آشوب) ج3 ص 353- عوالم العلوم و المعارف(مستدرک سیدة النساء إلی الإمام الجواد) ج11 ص391
[55] )آیه 27 سوره مبارکه حج
[56] ) آیه 27 سوره مبارکه حج
[57] ) آیه 67 سوره مبارکه مائده
[58] )سه: (س=60)+(ه=5)=65
[59] )دنیا: (د=4)+(ن=50)+(ی=10)+(ا=1)=65
[60] )ینابیع الموده؛سلیمان بن ابراهیم قندوزی: ج1.ص68
[61] )فاتحه الکتاب: (فاتحه=494)+(الکتاب=454)=948 --(21=8+4+9)
[62] )فاتحه الکتاب: (فاتحه=53)+(الکتاب=49)=102- اعلا: (ا=1)+(ع=70)+(ل=30)+(ا=1)=102
[63] )آیه 185
[64] )آیه 1
[65] )سه=65=دنیا
[66] )از بیانات استاد محقق حاج آقا موسوی
[67] ) سوره مبارکه یونس؛ آیه 58
[68] ) سوره مبارکه نور؛ آیات21 و 10
[69] ) سوره مبارکه نساء؛ آیه83
[70] ) البرهان فی تفسیرالقرآن؛ ج4.ص52- عوالم العلوم و المعارف؛ ج11.ص106
[71] ) سوره مبارکه اعراف؛ آیه 156
[72] ) سوره مبارکه هود؛ آیه 119
[73] ) سوره مبارکه اعراف؛ آیه 156
[74] ) بحار الانوار؛ ج 64.ص73- بصائر الدرجات؛ ص80
[75] ) تفسیر فرات الکوفی؛ ص 581- بحار الانوار؛ ج 43.ص 65
[76] ) الکافی؛ ج 4.ص 158
[77] )معانی الأخبار؛ النص؛ ص 316- بحارالانوار؛ ج 94.ص18
[78] )سوره مبارکه قدر؛ آیه 4
[79] )آیه 87
[80] )حمد: (ح=8)+(م=13)+(د=4)=25
[81] )سوره مبارکه بقره؛ آیه 156
[82] )سوره مبارکه توحید؛ آیه 1
[83] )یک: (ی=10)+(ک=20)=30