حوای روحانی کتاب اول بخش دوم
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم اخرجنا مِن الظلمات الوهم و اکرمنا بنورالفهم اللهم افتح علینا ابواب رحمتک
و انشر علینا خزائن علومک برحمتک یا ارحم الراحمین.
عدد 19!
اگر مضربهای یکرقمی عدد 3 را از 1 تا 9 جمع کنیم، عدد 19 که همان جایگاه عددی نُه است، بدست میآید (19=9+6+3+1) {عدد ابجد حروف نُه =55 که در جایگاه عددی 19 میشود[1]}. پس در این شعر خیلی از زیباییها بیان شده است. اما به حرفِ (ه)، کلّ اسرار را جمع کرده و فرموده حالا خودت بفهم!
چون پروردگار عالم به عدد 19، گنج واحدیت را ظهور داد[2] که کثرات جلوه کردند. که در باطن عدد یک {نورٌواحد صلوات الله علیهم اجمعین }، بلوغ 9 واحدیت است!
جمع ارقام 19 برابر 10 شد و (1=0+1). دقت کنید! درحالیکه ظهور 10 در عالم کنز جمع عددی 1 تا 4 شد (10=4+3+2+1) یعنی 4 روی 10 که میشود 14 که 5=4+1؛ اینجا حلقهی خلقت به ظهور سرّالاسرار عالم بسته شد که پنجمین معصوم صلوات الله علیهم اجمعین؛ امام حسین علیه السلام است که 9 ذریه معصوم صلوات الله علیهم اجمعین در بطنش بود: 14=9+5 پس حقیقت 14 نورمقدس؛ ولایت کبری در ظلّ ولایت مطلق پروردگار عالم، همان حرف (ه=5) است.
*بنابراین بلوغ عددی گنج واحد در عدد 19، کلّ سِرّ است زیرا 19، جایگاه عددی حروفِ نُه بود. پس بلوغ تمام اسماء و تمام اعداد در اسم مبارک واحد؛ دربلوغ نُه متجلی میشود که نـُه همان کلمهی نـَه است یعنی لا و توحید محض الهی و خلوص در کلمه اخلاص. که هر شخص مؤمنی، به میزانِ اخلاص عملش، درجه و مرتبت برایش حاصل میشود!
*باطن هر سه عالم (عرشی، کرسی، بیت المعمور)، حرف (ی)=10 است که جمع ارقام عدد 10 میشود یک (1=0+1) و عدد یک، همان کلمه اول و اصلِ توحید یعنی وحدت وجود است که هم اول است و هم آخر؛ هو الاوّلُ و الآخرُ[3] و پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: اُعطیت جوامع الکلم[4]. عدد ابجد اول=37 که (10=7+3) و عدد ابجد آخر[5]=801 که (9=1+0+8) میشود پس اول و آخر در جمع عددی میرسد به 9 روی 10 یعنی 19 که جمع ارقامش 10 میشود (10=9+1) و در نهایت جمع ارقام 10 هم یک میشود (1=0+1) که برابر حرفِ الِف است؛ همان گنج تمام اسرار و الف=111=نسا و آن وجود مبارک خانم سیدة النساء العالمین؛ فاطمه سلام الله علیها است.
گنج الِف یعنی در باطن، اَلـف(=1000) است که حروف به شماره ظاهر شد؛ کوثر وجود ظاهر شده {عدد ابجد نام مبارک فاطمه (سلام الله علیها)=135 است که9=5+3+1 میشود} پس عالم در بلوغ 9 خلق شده و در حمل 9 قرار دارد که خانم سلام الله علیها، حملها الانسان است و فقط اوست در دنیا که حامل عددِ 10 است {زمانیکه حامل وجود امام حسین علیه السلام بود زیرا آقا به عدد 10 متولد شده: یک خودش و 9 ذریه معصوم صلوات الله علیهم اجمعین در بطنش: 10=9+1}، او کنزالله است، نقطه اوج هستی، قله گنج الهی و حامل گنجیست که محسن علیه السلام است. {عدد ابجد کلمه قله[6] =135 است که برابر با عدد ابجد نام مبارک فاطمه سلام الله علیها است}.
*جایگاه عددی کلمه اول=19 =واحد میشود:
پس عدد 19 که سرّالاسرار آیات قرآن و کنز و گنج الهی است به نام کلمه واحد است. و خداوند متعال میفرماید: من همهی مخلوقاتم را از یک نفس واحده خلق کردم: یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها...[7]. خداوند متعال گنج اعداد را تا سقف 9 خلق فرمود. پس بلوغ کنز الهی نام مبارک واحد را در جایگاه عددی کامل و به عدد 9 ظهور داده است.
صدیقهی طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها آن ظرف وجودی بالغ و کاملی است که از طرف خداوند عزّوجل قبل از اینکه ایشان را خلق کند(البته وجود نورانی سرّ ایشان را) او را امتحان نمود و فرمود: ایشان را صابره یافتم که در زیارت خانم سلام الله علیها میخوانیم: " یا ممتحنة امتحنک الله الذی خلقک قبل ان یخلقک فوجدک لما امتحنک صابرة ..." امتحنک یعنی چه؟! ایشان وجودی است که امّ الائمه است، امّ الصدیقین و الشهدا، امّ الصالحین، امّ النجبا، امّ الانبیا و المرسلین و در آخر پیامبراکرم صلی الله علیه و آله میفرماید: فاطمه(س)، امّ ابیهاست.(بابی و امی و نفسی ومالی الی یوم القیامت).
پس از آنجا که میفرماید: همه مخلوقات را از یک نفس واحده خلق کردیم، عدد ابجد کلمه واحده[8]=24 میشود و این عدد "جامع" است بر اعداد! و درواقع کلمه نساء همان الفِ وجود شد که تمام حروف و اعداد در بطن او ظهور پیدا کردند( الف=111=نسا). پس همه در بلوغ نُه هستند و بلوغ نُه، همان تسخیر اعداد و حروف است که در انطباق قرار میگیرد. و شاید این ظهور باطن است که امام حسن عسکری علیه السلام میفرماید: نحن حجج الله علی الخلائق و اُمّنا فاطمه حجة الله علینا[9]؛ ما(معصومین) حجتهای خدا بر مردم هستیم و مادرمان فاطمه علیها السلام، حجت خدا بر ماست.
وجود مبارک حضرت مهدی(عج الله تعالی فرجه الشریف) :
1) ایشان نهمین فرزند از پنجمین معصوم { امام حسین علیه السلام} است که درجمع 14 میشود (14=5+9)؛ هم ایشان چهاردهمین معصوم صلوات الله علیهم اجمعین است و هم عدد ابجد نام مبارکش مهدی[10](عج)=59 است که همان 5 و 9 و در جمع 14 است! {جالب است که عدد ابجد کلمه نورٌواحد=275 که در جمع ارقامش 14 میشود (14=5+7+2) و جایگاه عددی آن 59 [11](14=9+5) میشود که برابر با نام مبارک مهدی عج الله تعالی فرجه است که ظهورنورانیش، جمع کننده چهارده معصوم صلوات الله علیهم اجمعین است (نورٌواحدهستند)5 = 4 + 1 }
و مهدی عج الله تعالی فرجه، ظرف هدایت تمام اهل عالم و گشاینده باب الفتوح هدایت به رضوان الهی در دنیا و قلب کننده عالم ظلمات به حقیقت نور بدون ظلمت است(الی یوم القیامة). و تمام کننده و ابقاء دین خداوند یکتا به نام زیبایش؛ بقیة الله الاعظم صلوات الله علیهم اجمعین است.
2)وجود مبارکش احیاء دین جدّ بزرگوارش و منتقم خون و مظلومیت پدران و مادر بزرگوارش میباشد. و درحقیقت کسی است که در دنیا به هدایت شیعیان به نوشیدن و سیراب کردن نور هدایت از حوض کوثر وجود را اظهار میکند. و حکومت خود را که حکومت نور است، حکومت زهرایی اعلام میکند. در کتاب عیون الاخبار آمده که حضرت میفرماید: وابنة رسول الله لی اُسوة الحسنة[12] ؛ دختر رسول خدا(ص) برای من (حکومتش) اُسوه حسنه است.
3)وجود مبارکش که چهاردهمین معصوم صلوات الله علیهم اجمعین است، جمع کننده حلقهی انوار مقدس پنج تن صلوات الله علیهم اجمعین و ظهور دهنده گنج عشر است. و جمع ارقام 14 میشود 5(5=4+1) که به وجود آقا، امامت تمام میشود. به روایت از کتاب مهدی موعود از بحارالانوار علامه مجلسی(رحمةالله علیه): در زمان شهادتش {لعنت خدا بر قاتلین و ظالمین حق محمد(ص) و آل محمد(ص)} امام حسین علیه السلام که پنجمین معصوم صلوات الله علیهم اجمعین است، تشریف فرما میشوند و حلقه به عدد 5 روی 10 گنج عشر هم بسته میشود.
و عدد 15 که جایگاه عددی حرف س (حرف میزان) است در زمان آقا کاملا میزانش آشکار میشود زیرا گنج قرآن به 30 جزء با تمام علوم و خزائنش، عمل میشود. که اگر اعداد 1 تا 30 را با هم جمع کنیم میشود 465 (465=30+29+...+2+1) و برابر با عدد ابجد کلمه زیبای مهدویت[13] است که جمع ارقامش 15 (=س) میشود (15=5+6+4) و جالب اینکه جایگاه عددی کلمه مهدویت[14]=60 ، برابر با عدد ابجد حرفِ س است. پس تمام قرآن به عدد و حرفِ س تمام میشود. و برابر با عدد ابجد نام زیبای ام ابیها[15] است که خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها، حوّای روحانی عالم هستند(حوا=15=س).
*حقیقت "نصرت الهی" در آیات قرآن کریم[16]:
یکی از القاب خاتون حضرت فاطمه سلام الله علیها، "منصوره" است که از جانب ذات اقدس اله به این مسمّی شدهاند. مطابق حدیث نبوی صلی الله علیه و آله و سلم حقیقت نصرت الهی، یاری شدن محبین با نصر فاطمه سلام الله علیها است. به عبارت دیگر حضرت فاطمه سلام الله علیها، معنای مطلقِ نصر هستند و لذا به "منصوره" ملقّب گردیدهاند:
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: نور حضرت فاطمه (سلام الله علیها) قبل از خلقت آسمانها و زمین خلق شد. بعضی از مردم پرسیدند: ای رسول خدا، پس او از جنس بشر نیست؟ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: فاطمه(سلام الله علیها) حوریّهای است در قالب بشر. خداوند متعال قبل از اینکه حضرت آدم (علیه السلام) را بیافریند، و در آن هنگام که تنها ارواح خلق شده بودند، حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را از نور خود آفرید؛ و پس از اینکه حضرت آدم (علیه السلام) را آفرید، نور حضرت زهرا (سلام الله علیها) را بر او عرضه کرد. نور او در حفرهای زیر ساق عرش قرار داشت و طعامش تسبیح و تقدیس و تهلیل و تحمید خداوند بود. هنگامیکه خداوند عزوجل اراده کرد که حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را از صلب من خارج کند، نور زهرا را در سیبی بهشتی قرار داد و جبرئیل(علیه السلام) آن سیب را نزد من آورد و گفت: ای محمّد! خداوند میفرماید که این سیب را بخور. هنگامیکه آن سیب را تکه کردم نوری از آن ساطع گردید که از هیبتش متعجّب شدم. جبرئیل(علیه السلام) گفت: ای رسول خدا! ... آن را بخور و مترس زیرا آنچه دیدی نور بانویی است که در آسمان " منصوره" و در زمین "فاطمه" خواهد بود. در زمین فاطمه(سلام الله علیها) نامیده شده چراکه پیروان و شیعیان خویش را از آتش جهنم بریده نگه میدارد و دشمنانش از محبتش بریده شدهاند. و در آسمان به این جهت منصوره نامیده شده که خداوند فرمود: " در آن روز مؤمنان از نصرت و یاری خداوند خشنود میشوند، و خداوند هر که را بخواهد یاری کند با نصرت خویش یاری مینماید"[17]. مقصود از نصرت خدا برای مؤمنان، همانا نصرت فاطمه (سلام الله علیها) برای محبّینش است[18].
بنابراین حقیقت معنای نصرالله، نصر فاطمه سلام الله علیها برای محبّینش است. هر نصرت و پیروزی که شامل حال مؤمنین میشود: چه در طول تاریخ در معنای نسبی، چه با قیام حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف در معنای أتمّ، و چه در احوالات یوم القیامه و عبور از صراط... . در تمامی این موارد، نصرت من عند فاطمه سلام الله علیها است برای محبین و مؤمنان به ولایت. لذا ایشان حقیقت معنای "نصر" در آیات قرآن هستند.
الفبای خلقت
همانطور که در درسهای قبل بیان شد یکی از صفات ذاتی پروردگار عالم، تکلم است و آن خالق یکتا باب معرفی خود و هدایت بندگانش را به کلام خویش قرار داد و با ظهور انوار مقدسِ اسماء و صفات خود( به صورت کلان گنج کنز خود) به آن کسانیکه قابلیت دارند، راه به قرب خود رسیدن را گشود و فتح باب نمود و در مخلوقات، اشرف مخلوقاتش را انسان کامل قرار داد و او را مظهر و مرآت و ظرف گیرنده انوار مقدس خود و جلوه دهنده اسماء و صفات نورانیش فرمود و ایشان را کلمه خود نامید.
*معراج وحی[19]:
تکلم، یعنی اظهار ما فی الضمیر و ابراز آنچه در درون انسان نهفته است[20]. پس کلام الله یعنی آنچه از باطن خداوند سبحان به ظهور رسیده است که میتوان آن را دو قسم دانست: کلام الله عینی (تکوینی) و کلام الله لفظی(تشریعی)
کلام الله عینی اول مخلوق عالم است که از باطن خداوند متعال خبر میدهد و اهل حکمت و معرفت آن را صادر نخستین نامند. همان که مولا امیرالمؤمنین علیه السلام آن را مبدأ آفرینش عالم دانسته و فرموده: إنّ الله تبارک و تعالی أحدٌ واحدٌ ، تفرّدَ فی وحدانیّته ثمّ تکلّم بکلمةٍ فصارَت نوراً ثمّ خَلقَ مِن ذلک النور محمّداً و خلقنی و ذرّیتی[21]؛ همانا خداوند تبارک و تعالی تک و تنها و در وحدانیت خود یگانه بود سپس کلمهای فرمود که نور شد و از آن نور محمد صلی الله علیه و آله و من و فرزندان مرا آفرید.
پس کلام الله عینی، ذوات نورانی حضرات معصومین علیهم السلام است؛ لذا امام جواد علیه السلام میفرماید: نحنُ کلماتُ الله التی لاتنفدُ[22]؛ ما کلمات خداوندیم که هیچگاه پایانی ندارد.
اما کلام الله لفظی همانا وحی خداوند سبحان است: وما کان لِبشرٍ أن یُکلّمه الله إلا وَحیاً[23]؛ و هیچ بشری را نرسد که خدا با او سخن گوید جز از راه وحی. اما نکته حائز اهمیت این است که کلام الله لفظی یعنی وحی الهی، از کلام الله عینی منشعب میشود، فلذا حقیقت قرآن ریشه در وجود معصوم علیهم السلام دارد: هذا کتاب الله الصامتُ و أنا کتاب الله الناطقُ[24]؛ این کتاب الله ساکت است و من کتاب الله گویا هستم.
پس منشأ وحی الهی و کتاب خداوند خارج از وجود حضرات معصومین علیهم السلام نیست و اگر در قرآن صحبت از نزول و هبوط وحی میشود، مراد نزول حقیقت قرآن از باطن رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله به ظاهر مبارک آن حضرت است و جبرئیل علیه السلام نیز واسطه میان ظاهر و باطن آن حضرت محسوب میشود.
شاهد بر این ادعا آیاتی از قرآن است که نشان میدهد رسول خدا صلی الله علیه و آله پیش از نزول قرآن و آیات آن، به محتوای کلام الله علم داشته و پیش از جبرئیل علیه السلام آیات الهی را قرائت میفرمودهاند: ولاتعجل بالقرآن مِن قبل أن یُقضی إلیک وحیه و قل ربّ زِدنی علماً[25]؛ در خواندن قرآن، پیش از آنکه وحی آن بر تو پایان یابد، شتاب مکن و بگو: پروردگارا بر دانشم بیفزای.
از این رو امام باقر علیه السلام در روایتی _که مرحوم امام قدس سره عنایت ویژهای بدان داشتهاند و در کتب عرفانی خود بارها آن را آوردهاند_ میفرماید: بیتُ علیّ و فاطمة مِن حُجرةِ رسول الله و سقفُ بیتِهم عرش ربّ العالمین و فی قعرِ بیوتهم فُرجَة ٌ مَکشوطةٌ إلی العرش مِعراجُ الوحی؛ خانه علی و فاطمه علیهما السلام بخشی از حجرهی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سقف خانه ایشان عرش پروردگار عالمیان است و در انتهای خانه ایشان، روزنهی مفتوحی به سمت عرش وجود دارد که محلّ عروج وحی است. {تأویل الآیات: ص 792}
معراج وحی یعنی محلّ عروج و صعود وحی الهی که اشاره به مبدأ و منشأ اصلی و حقیقی آن دارد. آری، وحی خداوند سبحان یعنی کلمات او که حقیقت کلمات خداوند نیز جز ذوات مقدس معصومین علیهم السلام نیست.
قعر خانه؛ انتهاییترین نقطهی خانه است که از دسترس بیگانگان و نامحرمان به دور باشد؛ پس مراد از قعر خانه در این حدیث شریف آن نقطه مرموز از باطن وجود معصوم علیه السلام است که درواقع همان مقام نورانیت ایشان محسوب میشود. پس خانه معصومین علیهم السلام را درواقع باید محلّ عروج و صعود وحی خداوند دانست و این سرّ عظیم جز برای عقول کامله و نفوس صافیه قابل درک و هضم نخواهد بود؛ رزقنا الله و إیّاکم بِحقّ سِرّ محمّد و آله الطاهرین علیهم السلام.
*پس حروف ابداع شد و عدد گذاری، روح حروف شدند. که قالب جسمانی با روح، تواماً معنا و مفهوم خویش را ظاهر میسازد و درواقع صاحب ملکوت شدند و قدر و حساب را به همراه آورد. تمام عالم عرضی و عالم طولی از اعلا تا اسفل را پر از اسرار و نظم و هماهنگی و استعداد و معارف قرار داد. همانطور که درکتاب گنج الالف بیان شد؛ خداوند واحد، یک خلقت هم بیشتر از خود صادر نفرمود؛ "الواحد لا یصدر عنه الا الواحد".
*عددِ واحد یعنی یک، و حرفی که متعلق به عدد 1 است، حرف الِف میباشد. در واقع الف، مصدرِ حروف شد و خود را در سکون و بدون حرکت قرار داد. خداوند سبحان، جان هستی را به نام سرّ حقیقت محمدی صلوات الله علیهم اجمعین خلق کرد. که 14 هزار سال قبل از خلقت، تمام ظهوراتش خلق شد و به 5 جلوهِ مقدس تسبیح، تکبیر، تهلیل و تحمید عبادت داشتهاند. تا اینکه در احتمال معنا خالق هستی "الف" را جلوه فرمود و "باء" را به صورت "باء" ظهور داد، آن سه حرف (الف) و دو حرف(ب ا) رویهم 5 حرف طیبه، (الفبا) شدند. که باب ظهور و تمام جلوههای هستی است . پیغمبر صلی الله علیه وآله میفرماید: انا مدینة العلم و علی بابها. "الف"؛ حقیقت وجود پیغمبر صلی الله علیه وآله که نبی و رسول و امام و امام الرحمه و اشرف است و "باء"؛ حقیقت وجود امیرالمومنین علی علیه السلام میباشد.
و اما زمانی الف و باء نقش و جلوههای تمامی خویش را گرفت که قامت الف، با حرکت مدّ سرمدی و هفت صفت خویش در کنارِ ب، حرکت استفالی خویش، که با هفت صفت قرار گرفت رویهم شد 14 صفت و از آنجا معنای حی از آن ظاهر شد و جلوه کرد: آب!
آری آب، خلقِ کلّ وجود، معنا گرفت "و جعلنا من الماء کلّ شیء حی[26]". اما روح آب و جان آب در حقیقت کوثر وجود است. چون آب ظهورکرد، نور جلوه کرد. تا قبل آن باطنِ ظهورات در کلامِ باطن، در ظلمت بود اما همینکه وجود مقدس باطنِ زهرا سلام الله علیها(معنای جان آب) خلق شد، نور آمد.(اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد) و آنچه باطن هستی ظهور داشت، روشن شد و جلوه کرد و معنا شد!
آنجا که جمال حق جلوهگر شد و آیینه آیات عظمت و آیات جلال پروردگار عالم تمام مخلوقات را به تسبیح، تهلیل، تکبیر و تحمید وادارساخت و ظاهراً گرداگرد ارکان هستی و عرش، مُطوّف شدند و جلوه نمایی کردند و کرسی و پایههایش با آنچه در سیطره ملک و ملکوت مالک هستی ظهور داشت، با چهار رکن مَلَکهای مقرب ظهور جستند و کتاب، لوح، قلم و نون در جان عالم جاری و ساری شد. آن حقیقت چیزی نبود جز کوثر وجود که ساقی آن؛ امیرالمؤمنین علی علیه السلام و پیغمبر بزرگوار صلی الله علیه و آله، صاحب ظهور این دریای کرامت شد و حسن علیه السلام؛ جان حیات و حسین علیه السلام؛ بقای حیات الی یوم القیامه شد.
آنچه پروردگار عالم اراده و مشیتش برای خلقِ کلّ مخلوقات قرار میگیرد به عرش میرسد، آنگاه از آب زیر عرش گذر کرده و حیات خود را به صورت قرار گرفته، در عالمهای پایین ظهورات را کسب کرده تا به دنیا یا هر عالمی مستقر شود.
*بنابراین نفسِ الف وقتی ابداع شد، حرفِ (ب) {(با)؛ ب و الف} گردید و از ظهور الف و با، کلمه آب ظاهر شد. اما اگر حروف الف و با، همهی عالم را پر میکرد و از ملکوت وصل آنها حرف سوم (ج) و یا عدد سوم ظاهر نمیشد، هرگز منشاء همهی کثرات نمیشد. پس به امر خالق یکتا، الف و با ، با هم در جمع مظهر حقیقت آب شدند. اینجا عدد الف =1 و عدد ب=2 شد و با هم جمع شدند و تشکیل عدد 3 را دادند، آنگاه حرفِ 3= ج شد. پس جان درواقع، برهمهی اسرار جاری شد و خداوند کریم فرمود:" و جعلنا من الماء کل شیءٍ حی[27] "
احمد(ص) و حیدری(ع) نبود، اگر نبود فاطمه(س) هیچ پیامبری نبود، اگر نبود فاطمه(س)
حرف الف؛ وجود مقدس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است و حرف با؛ وجود مقدس امیرالمؤمنین علی علیه السلام و حرف ج؛ وجود مقدس حضرت زهرا سلام الله علیها است. این سه وجود نورانی که هر سه در باطن الف وجود هستند و همه به نحوی الفبای خلقت هستند به عدد 4، که برابر حرف دال است دلیل خلقت و معنای حیات ولایت عظمای حق، در ظلّ ولایت پروردگار عالم قرار گرفتهاند. و دلیل وجود، وجودهای مقدس حسنین علیهما السلام و ذریههای بزرگوارشان صلوات الله علیهم اجمعین هستند. پس درواقع ظهور ابجد، راز آفرینش است و تمام خلق، ابجدی هستند. جالب است بدانید عدد حروف ابجد شد 1و2و3و4 که اگر با هم جمع کنیم 10 میشود و عدد 10، همان گنج عشر و 4 روی 10 و تمام اسرار گفته شده از گنج احدیت است. و عدد 10 برابر حرفِ ی است و متعلق به امام حسین علیه السلام است که به عدد 10 متولد شده؛ 1 وجود مبارک خودش+ 9 ذریه معصوم در بطنش صلوات الله علیهم اجمعین. پس به عدد 10؛ خزانه حروف و اعداد شد بنام ابجدی!
*پس الفبای هستی به دو صورت ظهور پیدا کرد: 1)ائمه طاهرین صلوات الله علیهم اجمعین و 2) قرآن کریم، چرا که عدد ابجد کلمه الف[28]=111 و عدد ابجد با=3 میشود که اگر با هم جمع کنیم 114 میشود(114=3+111=الفبا) و 114، برابر است با تعداد سورههای قرآن کریم. تمام الفبای عالم در الفبای اسرار خلقت غرق است و رمز رسیدن به تمام معانی اینجا یافت میشود!
*و جالب است که یکی از نامهای قرآن، کوثراست و سوره مبارکه کوثر در شأن و مقام خانم زهرا سلام الله علیها به پیامبر بزگوار صلی اله علیه و آله نازل شده است. پس این کلام الله مجید و معجزه الهی به دست پیغمبر بزرگوار صلی اله علیه و آله در این دنیا آمد و ناطقش امیرالمؤمنین علی علیه السلام و سَیَلان بخش و جریان دهنده آن به تمام مخلوقات دنیا و آخرت با دو میوه دل و نور دیدهاش امام حسن و امام حسین علیهما السلام که "سید الشباب اهل الجنة" هستند، میباشد. اما از شکرگزاری آبی که مِهر فاطمه زهرا سلام الله علیها در این دنیا قرار گرفت و دو مزه به خود گرفت؛ آب شیرین و آب شور (شوری، حکمت و شیرینی، لذت آن است) که "مرج البحرین یلتقیان*یخرج منهما الؤلؤ و المرجان[29]".
*پس حقیقت آبی که همهی انسانها را سیراب کرده و احیاء دنیا و آخرت میکند، قرآن است. و خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها؛ "سیده نساء العالمین" کوثر را معنا کرد زیرا آب مهریه اوست و زندگی همه مدیون مهر اوست، لؤلؤ و مرجان؛ حسنَین علیهما السلام و ذریههای مطهرش صلوات الله علیهم اجمعین؛ سبزی، گل و میوه باغ رسالت و ولایت شدند. و این خانواده محترم، آل الله نام گرفتند و پروردگار عالم آیه مبارکه تطهیر[30] را در شأن مقام این عزیزان نازل فرمود. اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم
*حقیقت ماء و حقیقت حیات در آیات قرآن[31]:
و هوالذی أرسل الریاحَ بُشراً بینَ یَدی رحمتِهِ و أنزلنا مِن السماءِ ماءً طَهورا[32].
طبق آیات قرآن، خداوند عزّوجل ماء را از آسمان نازل و آن را سبب طهارت بندگان قرار داده چراکه خصوصیت ماء علاوه بر طهور بودن، مطهَر غیر بودن است.
حقیقت ماء، در مطلق معنا وجود مقدس ائمه علیهم السلام هستند که هر کس به میزان ایمان به ولایت ایشان، طاهر گردیده و از رجس شیطان یعنی نجاست شیاطین امّت منزه میشود. چنانکه در تفسیر این آیه شریفه: إذ یُغشّیکم النُعاسَ أمَنةً مِنه و یُنزِّلُ علیکم مِن السماءِ ماءً لِیُطهّرکم به و یُذهِبَ عنکم رِجزَالشیطانِ و لِیَربِطَ علی قلوبکم و یُثبّتَ بِه الاقدام[33]. آمده است:
عن ابی جعفر علیه السلام: بطن آسمان، وجود حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله است و بطن ماء، وجود امیرالمؤمنین علی علیه السلام است که بواسطه ولایت ایشان، خداوند عزّوجل قلوب را تطهیر کرده و رجز و ناپاکی شیطان را از مؤمن دور میسازد[34].
*"حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها؛ اُم الائمه و الابرار هستند یعنی منشأ کلّ طهارت در عالم و مشکاة ماء میباشند. ولایت علوی، مطهر قلب و برطرف کننده رجز شیطان است، اما طهارت ولایت فاطمی، أخص از ولایت علوی و «ذات طهارت» است. به عبارت دیگر وجود مقدسش «مشکاة ماء» است.
همانطورکه در فرازی از زیارت ایشان میخوانیم: لنُبشّر أنفسنا بِأنّا قَد طَهُرنا بولایتک. اگر ولایت حضرت صدیقه سلام الله علیها وجودی را تطهیر نسازد، هیچ طُهر دیگری برای او در این عالم نخواهد بود.
مشکاة ماء، مطهرهی تمام عالم است؛ جز آن چیزی که خود، عین نجاست باشد که آن در مطلق معنا، دومی ملعون است. به همین علت حضرت صدیقه سلام الله علیها تنها به آن ملعون اجازه ورود به بیت خویش که بیت الله است را ندادند، چراکه او عین نجاست بود و عین نجاست هرگز طاهر نمیشود. اما بقیه خلق که عین نجس نبوده، ولی محبت و آثاری از آن ملعون را دارند، «متنجّس» هستند و برای طهارت میبایست در ماء ولایت فاطمی طاهر شوند.
لذا حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها، مشکاة ماء در عالم میباشند و هر طهارتی در عالم از ناحیه وجود ایشان است. آن وجودی که ولایتش، رجزِ شیطان یعنی ولایت طاغوت امّت و دومی ملعون را از قلوب خلق پاک میکند، او « مشکاة ماء» است و ائمه علیهم السلام، «حقیقت ماء» هستند". {درواقع حروف ماء، همان اُم است}
و حقیقت حیات در آیات قرآن:
یا ایها الذین آمنوا استجیبوا لِله و لِلرّسول إذا دَعاکم لِما یُحییکم واعلموا أنّ الله یحول بین المرء و قلبه و أنّه إلیه تُحشرون[35]. خداوند عزوجل در آیات قرآن، بندگان را امر به استجابت دعوت الهی میکند، دعوتی که استجابت دعوت آن سبب احیاءِ آنان میگردد. آنچه که سبب احیاء معرفی میشود، ولایت مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام است. عن ابی جعفر علیه السلام: فی قوله... إذا دَعاکم لِما یُحییکم یقول وَلایة علیّ بن أبی طالب علیه السلام[36].
به همین علت است که در کریمه دیگری خداوند عزّوجل مؤمن را حیّ و کافر را میّت نامیده است. إنّ الله فالق الحبّ و النوی یُخرجُ الحیّ مِن المیّتِ و مُخرج المیّتِ مِن الحیّ ذلکم الله فأنّی تُؤفکون[37]. عن أبی عبدالله علیه السلام: ... فالحیُّ المؤمنُ و المیّتُ الکافر[38] .
مطابق آیات قرآن، احیاء به واسطه ماء صورت میپذیرد{ و باطن الفبای عالم همانطورکه متذکر شدیم}. همانطورکه در آفاق با بارش باران، زمین از موت خارج و احیاء میگردد، در عالم انفس نیز با نازل شدن حقیقت ماء{الفبا=114 سوره قرآن} بر قلوب خلق، احیاء انفس صورت میپذیرد.
والله أنزل مِن السماء ماءً فَأحیا به الارضَ بعد موتها إنّ فی ذلک لَآیةً لِقومٍ یسمعون[39]. این ماء همان حق ولایت مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام است که بر قلوب نازل میشود و هر قلبی به میزان ظرفش از ماء را حمل میکند. عن أبی جعفر علیه السلام: قولُه«الله أنزل مِن السماء ماءً» یقول: أنزل الحق مِن السماء فاحتمَلَتهُ القلوب بِأهوائها... فَالماء هو الحقُّ و الأودِیة هی القلوبُ[40].
ائمه علیهم السلام خود، حقیقت حیات به شمار میروند. به عبارت دیگر حیّ به معنا المطلق میباشند و هر کس به میزان بهرهمندی از ولایت ایشان، از حقیقت حیات بهره برده و متصف به حیّ در معنای نسبی میگردد: المؤمن الحیّ.
به عبارت دیگر ائمه علیهم السلام، حقیقت مطلق حیّ از صفات الله عزوجل هستند. چنانکه حضرت حسن بن علی المجتبی علیه السلام در تفسیر آیه کریمه «و لا تقولوا لِمن یُقتل فی سبیل الله أمواتٌ بل أحیاءٌ و لکن لا تشعرون»[41] بیان فرمودند وقتی خداوند عزوجل در این آیه مؤمنین شهید را احیاء نامیده است، پس راجع به خود ما اهل بیت چه چیزی صادق است[42]؟!
به عبارت دیگر شأن اهل بیت علیهم السلام احیاء و حی بودن نیست آن گونه که راجع به مؤمنین صادق است؛ بلکه ایشان حقیقت مطلقِ «حی» از صفات الله عزوجل هستند.
اما حضرت اُم الائمه و الابرارعلیها السلام، مشکاة حیات میباشند. به عبارت دیگر صفت حی از صفات الله عزوجل از طریق حضرت کوثر به تجلی و ظهور رسیده و ائمه علیهم السلام هر کدام مظاهر مختلف از این صفت الهی هستند.
حضرت فاطمه سلام الله علیها مشکاة حیات عالم میباشند؛ او مشکاة حیات است و ائمه علیهم السلام، حقیقت حیات.
اسرارعدد 3
حضرت فاطمه سلام الله علیها ظرف به بلوغ رساننده و امّ المؤمنین، امّ النبیین، امّ الصدیقین، امّ الائمه و امّ ابیهاست! و همانطور که در عدد ابجدی بیان شد؛ عدد ِ3، جانِ اعداد شد؛ به عنوان عدد حروف کلمهی آب[43] .
*همانطورکه میدانید سقف تمام حروف، 28 و سقف اعداد، 9 است که اگر با هم جمع کنیم 37 میشود (37=9+28) یعنی تمام گنج علم اعداد و حروف (37=اول[44])!
* عدد ابجد کلمه اول= 37 است. و عدد ابجد حروفِ سیُ هفت[45] =555 میشود و جالب اینکه 555=15×37 میشود (که عدد 15=حوا است)!!!
*درواقع عدد از سه بُعد طولی، عرضی و ارتفاعی، عالم بالا تا در دنیا در حقیقتِ عدد 1 تا 10 است زیرا عدد ابجد و جایگاهشان مساوی است، حالا ببینید عدد اول= 37، چگونه تمام عوالم را در کثرات به خوبی نشان میدهد و تمام معنی گنجی که از اول مصدریت ظهور دارد و به خود مصدریت برمیگردند را نشان میدهد. "انّا لله و انّا الیه راجعون[46]" و 111=3×37 !
*حال خوب دقت کنید! پایهی خلقت در ظهورِ ضریب عدد 3 و باطناً 3 وجود( درجه یک عالم) قرار دارد؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله(صادر اوّل)، امیرالمؤمنین علیه السلام(امام اوّل) و فاطمه زهرا سلام الله علیها(سیدة نساءالعالمین ظهور سرّی وجود اوّل). حال اگر 37 را در 3 و مضربهای 3 ضرب کنیم، تمام گنجها را افشا میکند چون باطن عددِ 37، اول است و جایگاه عددی کلمه اول[47]= 19 میشود که برابر اسم مبارک واحد جلّجلاله است که هر دو، نام مبارک خالق یکتا میباشند.
1 1 1 =3×37 = الف
2 2 2 =6×37 = حیدر
3 3 3 =9×37 = اربعین
4 4 4=12×37 = دُمتُ
5 5 5=15×37 مرشد = یا = سیُ هفت
6 6 6=18×37 عصمت الله =
ناصر کل منصور= 7 7 7=21×37
8 8 8=24×37 = یا من هو قادرعلی(آ) کل شی
9 9 9=27×37 رفیع الدرجات =
اگر در جوابها دقت کنید (از بالا تا پایین) 3 بار اعداد 1 تا 9 تکرار شده است {27 =9×3 که جایگاه عددی کلمه سجده=27[48]=جایگاه عددی کلمه طول است و 27رجب؛ مبعث پیامبرصلی الله علیه و آله میباشد} و تمام عوالم از طول و عرض و ارتفاع در بلوغ کامل 1 تا 9 قرار میگیرد که جمع 1 تا 9 میشود 45، برابر با عدد ابجد نام مبارک آدم[49] علیه السلام و چون 3 بار تکرار شده، 45 را در 3 ضرب میکنیم که 135 میشود و برابر با عدد ابجد نام مبارک فاطمه سلام الله علیها است! نکته جالبتر اینکه اگر مضربهای عدد 3 (از1تا 9)[50] را با هم جمع کنیم 135 میشود که برابر با عدد ابجد نام مبارک فاطمه سلام الله علیها است یعنی کوثر وجود! پس هرجا کثرت ظاهر شد، به ضریب وجود مبارک خانم فاطمه سلام الله علیها است!!! و اگر عدد 3 را در 10 ضرب کنیم 30 میشود که برابر عدد ابجد حرفِ ل است یعنی گنج توحید؛ لااله الا الله. بنابراین اگر مضربهای عدد 3 (از 1 تا 10) را با هم جمع کنیم، 165 میشود که برابر با عدد ابجد کلمه لا اله الا الله است[51]! پس عدد 30، رمز ظهور همهی خزانه گنج قرآن و اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین است. بنابر درسهای قبل که عالم در سه تا 10 تا قرار داشت؛ طولی، عرضی و ارتفاعی، اگر 3 تا 10 را در هم ضرب کنیم 1000 میشود(10×10×10) که برابر عدد ابجد آخرین حرف به جایگاه عددی 28؛ حرف غین است یعنی به تمام حروف و تمام اعداد میرسیم و درواقع حروف غین همان حروف اسم غنی پروردگار عالم است. و حضرت زهرا سلام الله علیها، میوهی هزاردانه عالم خلقت است چنانچه حروف نام مبارک زهرا سلام الله علیها همان حروفِ هزار است. و باطنش را خداوند در قرآن در شرح لیلة القدر فرمود: لیلة القدر خیرٌ مِن الـف شهر[52]. خوب دقت کنید چه درسی را میخوانید؟! و معارف چه گنجی و چه عزیزی را مطالعه میکنید؟! که اگر هر کس دستش به دامن غنیّ فاطمی وصل شود، الی یوم القیامة در تمام نعمتهای الهی غنی میشود. اللهم اجعلنی من الفاطمیون
خوب بیندیشید! دربین وجود مقدس 14 معصوم صلوات الله علیهم اجمعین، فقط و فقط یک خانم؛ فاطمه سلام الله علیها است و خانم دیگری به دنیا نیامده و نخواهد آمد و او امّ الائمه علیهم السلام، امّ الانبیا علیهم السلام، امّ المعصومین صلوات الله علیهم اجمعین و امّ ابیهاست، اوست که بلوغ ظرف وجود طولی و عرضی و ارتفاعی همهی عوالم و مخلوقات است. و عدد ِ3، جانِ اعداد شد؛ به عنوان عدد حروف کلمهی آب . پس وجود مقدس دردانهی عالم کیست؟!
اوست که در مقام خلقت نوری در عالم سِر، سوّمین وجود مبارک است که خداوند متعال خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: یا احمد لولاک لما خلقت الافلاک و لولا علی لما خلقتک و لولا فاطمة لما خلقتکما[53] "ای احمد(ص) اگر تو نبودی، افلاک را نمیآفریدم و اگر علی(ع)نبود، تو را نمیآفریدم و اگر فاطمه(س)نبود، شما دو تن را خلق نمیکردم.
اللهم صلّ علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها وسرّالمستودع فیها بعدد مااحاط به علمک.
*حقیقت "حبّة" در آیات قرآن[54]
مثل الذین ینفقون أموالهم فی سبیل الله کمثل حبة أنبتت سبع سنابل فی کلّ سنبلة مِائة حبة والله یضاعف لمن یشاء والله واسعٌ علیم[55]. این آیه یکی از ضرب المثلهای قرآن است، استفاده از مثل برای بیان حقیقت.
حبهی وتر و یگانهای که سبب ظهور و کثرت چند شاخه اصلی میشود؛ شاخههایی که سبب خلق خوشههای دیگر و پیدایش حبههای دیگر شده و هر حبهای، مظهری از مظاهر حبه اصلی و یگانه اولیه میگردد. این امر، آیهای آفاقی است که دلالت بر حقیقتی در عالم دارد.
از حضرت جعفربن محمد الصادق علیه السلام راجع به حقیقت معنای حبه سؤال شد، فرمود: الحبة: فاطمة سلام الله علیها.[56]
حبه، قلب و هسته مرکزی و عنصری است که حیات از آن منشأ میگیرد. ألم تر کیف ضرب الله مثلا کلمةً طیبة کشجرةٍ طیبةٍ أصلها ثابتٌ و فرعها فی السماء[57]. عن أبا جعفر علیه السلام: عُنصرُ الشجرةِ فاطمةُ و أغصانُها الائمةُ.[58]
عنصر شجره طیبهی حیات، حضرت مادر؛ امّ الائمه و الابرار سلام الله علیها است و ائمه علیهم السلام از فرزندانشان، أغصانی هستند که از این عنصر و حبه وتر، به ظهور رسیدهاند.
هر کدام از شیعیان به میزان توصل به غصنی از أغصان شجره حیات، از حقیقت حیات بهره برده و سبب پیدایش "حبوب" دیگر میگردند.
لذا در آیات قرآن، از مؤمن به "حبّ" (هستهای که سبب رویش حبوب دیگر میشود) و از کافر به "نوی" ( هسته بی روحی که دور انداخته شده و حیاتی در آن نیست) تعبیر شده است. إنّ الله فالقُ الحب و النوی یُخرجُ الحی مِن المیت و مُخرجُ المیّت مِن الحی ذلکم الله فأنّی تُؤفکون[59]. عن ابی عبدالله علیه السلام: الحب المؤمن، النوی هو الکافر الذی نأی عم الحق فلم یقبله.[60]
بنابراین حضرت ام الائمه؛ فاطمه زهرا سلام الله علیها، حبة فرد و وتری هستند که حقیقت حیات از وجود مقدس ایشان، متکثر میگردد.
*چون مصدریت اول، حرف الف شد که عدد ابجد الف = 111 است و جمع ارقامش 3 میشود(3=1+1+1) . پس عالم در مضرب 3، قیمت و بها میگیرد ( و کثرات و حروف و اعداد ظاهر میشود).
یکِ اول: وجود اول صادر نورانی محمد مصطفی صلی الله علیه و آله {( الِف )(=111)}. 111=3×37
یکِ دوم: وجود مقدس امام اول؛ امیرالمؤمنین علی علیه السلام؛ نطق الله{ (الِف)(همزه وجود)}. حیدر[61]=222=6×37 {امیرالمؤمنین علیه السلام در کفِ 6 وجهِ کعبه متولد شده!(خانه کعبه 6 وجهی است)}
یکِ سوم: وجود مقدس و مطهر خانم سیده نساء العالمین فاطمه زهرا سلام الله علیها؛ بضاعت و میوه هزار دانه{ (الِف)(الْف=1000): درواقع گنجِ الِف، اَلـف(=1000) است که حروف به شماره ظاهر شد؛ کوثر ظاهر شد . 333=9×37 (و 333=اربعین[62]) که بلوغ و سبزی عالم به وجود خیرِ کثیر(یعنی کوثر)است}.
نکته: وقتی حرف ج(=3) به صورت جیم خوانده میشود، عدد ابجدش 53 میشود (جیم=53)[63] که برابر است با عدد ابجد نام آسمانی پیامبر صلی الله علیه و آله یعنی احمد(ص)=53. پس خانم فاطمه سلام الله علیها به عدد 3، بضاعت وجود پیامبر صلی الله علیه و آله میباشد (فاطمة بضعة مِنّی)!
پس خانم دو عالم حضرت فاطمه زهرا سیده نساء العالمین سلام الله علیها، معصوم سوم و حقیقت وجود حرف (ج) است ، کسی که در دنیا میفرمایند آب، مهریه حضرت زهرا سلام الله علیها است و در عالم عرش در کلام کریم آمده است: عرش بر روی آب قرار دارد{و هوالذی خلق السموات و الارض فی ستة ایام و کان عرشه علی الماء[64]... و او خدائی است که آسمان و زمین را در فاصله 6 روز بیافرید و عرش با عظمت او بر روی آب قرار یافت... } وآنچه خداوند قادر متعال اراده میفرماید که "خلق " شود در باطن از حقیقت آب؛ حی میشود. آنگاه در عوالم دیگر، صورت ملکوتی و در عوالم بعدی ابعاد ظهوری را دریافت کرده تا به اذن خداوند منان به عالم دنیا ظاهر شود!
همینطور در دنیا، خداوند میفرماید: قبل از خلقت خشکی، زمین را آب فرا گرفته بود. به عبارتی به وجود خانم، اوج جان ظهور کرد(مثل جهیدن و فواره رحمت الهی) و جهان پدیدار شد یعنی خزانه عالم که بدون جان، جهان یعنی خزان! پس تمام هستی، در جان عالم، حیات گرفت(که همان نفس واحده است). عدد هم در پایه، در سه رکن ثابت شد، یعنی تا اینجا: ا ب ج شد(خیلی زیباست) زیرا همه به یک حرف برمیگردند همان الف وجود! زیرا حرف الف؛ با سه حرف(ا.ل.ف) خوانده میشود و عدد ابجدش(111) است که در جان باطن همان نورٌواحد صلوات الله علیهم اجمعین هستند.
*اگر سه تا یک را، سه تا الِف بخوانیم؛ الِف اول: حضرت رسول صلی الله علیه و آله، الِف دوم: حضرت زهرا سلام الله علیها که بضاعت الف است اینجا اَلِف را اَلـف یعنی عدد هزار بخوانید (اگر حروف نام مبارک زهرا سلام الله علیها را جابجا کنیم برابر هزار است) و الِف سوم را که متعلق به حضرت علی علیه السلام است(که باطن کلّ ملکوت از وجود مبارکش خلق شده است) همزه میخوانیم زیرا او نطق الله است و صدای الِف و نطقِ گنج الهی است و ظَهَر الوجود است و تبیّن بین العابد و المعبود میباشد.
*بنابراین عدد به ظهور 1و2 و3 جلوه کرد . وقتی این سه عدد را با هم جمع کنیم (6=3+2+1) میشود: 6 که کلّ ظهورات به عالم دنیا مظهر میشود؛ دنیا در 6 روز خلق شد(هوالذی خلق السموات و الارض فی ستة ایام...[65]). اگراعداد 1 و 2 و 3 را کنار هم بنویسیم 123 میشود که برابر با عدد ابجد کلمهی حسنه است[66] (حسنه=123)؛ ربنا آتنا فی الدنیا حسنة و فی الاخره حسنة و قنا عذاب النار[67]. حال خوب بیندیشید! اسراراینکه تمام جزء 5 (=ه) که شامل 123 آیه شریفه میباشدو در سوره مبارکه نساء قرار دارد[68] ، چیست؟!
*هر سه وجود بزرگوار، الف هستند. پس درجایگاه عددی، کلمه الف[69]= 30 میشود و عدد 30 یعنی یک (عدد ابجد حروفِ یک=30) و " ل=30 " یا همان مجرای توحید (لااله الا الله) و کنزالهی هستند.
آب = 3 = 1 + 1 + 1 <------ الف=111
اربعین = 333 =111 +111 +111 <----(عدد ابجد) الف+الف+الف
عدد ابجد حرف ص=عدد ابجد حروفِ میم = 90= 30 + 30+30<---(جایگاه عددی) الف+الف+الف
جایگاه عددی حروفِ میم=36=12+12+12<---جایگاه عددی الف=30=ل=12
بلوغ عالم به عدد 9 : 9=3+3+3<--جمع ارقام 12میشود 3(3=2+1)
تعریف عدد 4 برابر حرف د
عدد ابجد حرفِ د= 4 است. همانطور که در اول درس متذکر شدم؛ حرف "د"، دلیل بر همه خلقت است (از حروف ا ب ج د ). و متعلق به وجود مقدس چهارمین معصوم و دومین امام شیعیان عالم؛ وجود مقدس آقا ابا محمد حسن ابن علی علیه السلام که به وجود مقدسش جان عالمیان، سبز شدند. چنانچه خداوند همه مخلوقاتش را در حدّ خودشان در کمال حسن؛ به بهترین و نیکوترین شکل خلق فرمود. پس عوالم وجودی، همه در جان ابجد قرار دارند. اما همه باید منتسب به ابجد بمانند تا در حساب و کتاب قیامت برخیزند و جوابگوی وجودهای مقدس باشند . درواقع اَب یعنی پدر و جده یعنی مادر. یعنی همه باید با شناسایی پدر و مادر باید در قیامت صاحب آبرو و جایگاه و مقامات شوند و احترام و حرمتشان محفوظ بماند.
نکته جالب اینکه: عدد اسم مبارک حوا(س)=15 است که برای تعیین زبر و بینه، حروف را بصورت بسیط مینویسیم یعنی بسیط حروف حوا(س) میشود: حا+واو+الف؛ حروف اصلی، بینه است و بقیه میشود زُبُر زیرا در دو کفه ترازو: بینه؛ (جنس است) و زبر؛ (وزنه آن).بنابراین:
یک کفه میشود بینه: حوا=15 و کفه دیگر میشود زبر: 118{(ا=1)+ (او=7) + (لف=110) =118} که برابر با عدد ابجد نام مبارک حسن[70] علیه السلام است! إن أحسنتم أحسنتم لأنفسکم.
پس از وجود مبارک مادر هستی یعنی وجود مبارک خانم دو عالم؛ حوّای روحانی؛ فاطمه زهراسلام الله علیها، تمام فرزندانش حسن علیه السلام هستند { دو آقازادهاش؛ حسنین علیهما السلام هستند و وجود مبارک حضرت محسن علیه السلام هم از ریشه نام مبارک حسن است پس خانم، سه فرزند حسن علیه السلام دارد(الله اعلم). و در بطن امام حسین علیه السلام، 9 ذریه معصوم صلوات الله علیهم اجمعین است که همه حسن هستند و نهمین ذریه؛ مولایمان امام زمان(عج الله تعالی فرجه)، وصی الحسن صلوات الله علیهم اجمعین است}.
* در عالم سِرّ، هر سه وجود مطهر پیامبرصلی الله علیه و اله، حضرت علی علیه السلام و خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها، جانِ الف هستند و اسرار تمام 28 حرف را در وجود خود دارند (چون همه حروف در باطن الف است). پس میتوان گفت:
1)هر یک از ایشان را به عدد 28 درنظر گرفت که 84=28+28+28 میشود و 12=4+8 که برابر است با جایگاه عددی حرفِ ل (مجرای توحید؛ لااله الا الله) پس وجود مقدس ائمه طاهرین صلوات الله علیهم اجمعین مجرای توحید و ایمان به خداوندِ حی هستند.
2)جمع ارقام 28 میشود 10(8+2)، پس باطنِ این سه وجود مطهر 30 میشود (30=10+10+10) یعنی جانِ 30 جزء قرآن کریم که قرآن، حقیقتِ آب است (ولا رطبٍ و لا یابسٍ الا فی کتابٍ مبین[71]). و 30 =ل=12؛ جمع اعداد 1 تا 12 میشود "78"(12+11+10+...+3+2+1) که برابر با عدد ابجد نام زیبای "حکیم[72]" پروردگارعالم است{با نسخه حکیم (قرآن)، برای ما دوا،زده شده است! "و ننزّلُ مِن القرآنِ ما هو شفاءٌ و رحمةٌ للمؤمنینَ و لایزیدُ الظالمینَ الا خساراً[73]؛ و ما آنچه از قرآن فرستیم شفای دل و رحمت الهی برای اهل ایمان است و کافران را بجز زیان نخواهد افزود". و 15=8+7، 6=5+1 که 6، راز خلقت است و 6=3+2+1. پس باطن 12 برمیگردد به جانِ همان آب که 1 و 2 و 3 را در خود جمع دارد {(1=آ )+(2=ب)=3} . فافهم
حقیقتِ 2، دوتا میشود 4 تا ! :
2،2 تا میشود 4 تا یعنی:
دقت کنید که عدد 12میشود 2+10 و درواقع عدد 10 برابر عددِ دو به حروف است {(د=4)+(و=6)=10}. بنابراین عددِ 12 همان 2 ، 2تاست : 2 (به عدد)، دو(به حروف). که در عُرف میگویند: 2، 2 تا ، 4تا میشود!
3)جمع ارقام 10 میشود 1 (1=0+1)، پس در نهایت 1+1+1 برابرِ3=آب میشود (این درواقع آبِ دنیاست که زندگی و آبادانی در دنیا، در آن است).
بنابراین (با توجه به سه مرحله بالا) در جانِ الفِ وجود این سه عزیز{و درواقع همهی 14 معصوم صلوات الله علیهم اجمعین} هم باطن آب حیات یعنی قرآن کریم و هم ظاهر آب حیات در عالم هستی هستند!
در واقع وجود مبارک حضرت علی علیه السلام، مقام دوم را(در خلقت عالم بالا) دارد و هم کفو ایشان؛ حضرت زهرا سلام الله علیها، مقام مؤنث را در معصومیت دارد چرا که اگر از 14 نور مقدس معصوم صلوات الله علیهم اجمعین ، 12 نور امام علیهم السلام را کم کنیم، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و حضرت زهرا سلام الله علیها میماند. و ایشان مؤنث اسرار خلقت است پس کوثر، میوهی هزاردانه و تمام گنج ِ دو به حروف است و تمام گنجِ 2 به عدد، حضرت علی علیه السلام است که هر دو عزیز، هم کفو و هر دو، باب الله هستند که خانم زهرا سلام الله علیها؛ قسمتِ ثابتِ در و امام علی علیه السلام؛ قسمتِ متحرکِ در است که هر دو با هم (2 به عدد و 2 به حروف!)، و این باب در حرم پیامبر صلی الله علیه و آله، به نامِ باب الجنة شده است.
خداوند متعال به پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود که در مسجد النبی فقط این یک در، باز باشد، اینجا مُختلف الملائکه(محلّ رفت و آمد ملائکه) و مَهبط الوحی(نزول وحی) است!
و این درس زیبای 2، دو تا، 4تاست! و درواقع 12امام معصوم صلوات الله علیهم اجمعین در باطن این بیت نورانی متجلی هستند: خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها؛ خودش یک است و 11 ذریه معصوم صلوات الله علیهم اجمعین در بطنش میشود 12 و حضرت علی علیه السلام هم خودش یک و 11 ذریه معصوم صلوات الله علیهم اجمعین در بطنش میشود 12. درحقیقت تمام اسرار بروج و 12 ماه قمری و 12 ماه شمسی ظهور دارد یعنی همهی اسرار! الله اعلم
حیات واقعی و دائمی با عدد 3 :
پس هر چیزی برای اینکه به حیات واقعی و دائمی خود برسد و سبز بماند، باید در 3 ضرب شود(یعنی باید خرج شود){ درواقع وقتی عدد در 3 ضرب میشود، جان میگیرد!} و همچنین باید به عدد 3، توان بگیرد بطورمثال: همانطورکه قبلا بیان شد تمام ارکان خلقت روی عدد 4 بنا شدهاست(عالَم عرش و عالم کرسی و عالم بیت المعمور ...) اما وقتی این عدد 4 در توانِ 3 قرارمیگیرد، دین ظاهرمیشود که به زندگی، معنا میدهد و کلید و ناجی است (4 به توان 3 میشود 64 = دین = کلید = ناجی)[74].
و همینطور عدد 10 که در بالا ذکر شد، اگر در توان 3 قرار بگیرد میشود: 1000=10×10×10 که بالاترین عدد در ابجد 1000 است و برابر با حرفِ غ میباشد.
*و وقتی عدد به 3 تقسیم شود، باطنِ جانش آشکارمیشود! مثال:همانطورکه بیان شد مصدر خلقت به حرف الِف است و عدد ابجد الف=111میباشد. حال اگر 111 را بر 3 تقسیم کنیم 37 میشود(37=3÷111) که برابر با عدد ابجد اسم "اول" خداوند متعال و برابر با جایگاه عددی کلمه "حسن[75]" میباشد. پس پروردگار عالم که اول است و آخر، چیزی جز زیبایی و نیکویی(حسن) خلق نفرموده است!
و اگر 111 در 3 ضرب شود به "اربعین" (=333) میرسیم که تمام عالم در اربعین و بهار و سبزی خلق شدهاست (333=3×111).
*اولین خلقت جسمانی، وجود حضرت آدم علیه السلام است، پس ایشان هم میشود الِف و عدد ابجد اسم آدم=45 است که 15=3÷45 و15=حوا سلام الله علیها! {و این شاهدی است به حدیث امام باقرعلیه السلام که میفرمایند: إنّ الله تعالی خلق حواء من فضل الطینة التی خلق منها آدم[76]؛ خداوند عزّوجل از فضیلتِ طینت آدم علیه السلام، حوا سلام الله علیها را خلق فرمود }. و 135=3×45 که برابر با عدد ابجد نام زیبای فاطمه سلام الله علیها است. پس در تقسیم عدد ابجد نام آدم علیه السلام به 3، به حوّای جسمانی و در ضرب در3، به حوّای روحانی میرسیم!
*همانطور که در قسمت قبل بیان شد اگرمضربهای عدد3 را از 1 تا 9 جمع کنیم (19=9+6+3+1)عدد 19 که همان جایگاه عددی نُه است، بدست میآید. چون پروردگار عالم به عدد 19، گنج واحدیت را ظهور داد که کثرات جلوه کردند. که در باطن عدد یک، بلوغِ 9 ِ واحدی است. جمع ارقام 19 برابر 10 شد و (1=0+1). درحالیکه ظهور 10 در عالم کنز جمع عددی 1 تا 4 شد (10=4+3+2+1) یعنی 4 روی 10 که میشود 14 که 5=4+1؛ اینجا حلقهی خلقت به ظهور سرّالاسرار عالم بسته شد که پنجمین معصوم صلوات الله علیهم اجمعین؛ امام حسین علیه السلام است که 9 ذریه معصوم صلوات الله علیهم اجمعین در بطنش بود: 14=9+5 پس حقیقت 14 نورمقدس ولایت کبری در ظلّ ولایت مطلق پروردگار عالم، همان حرف (ه=5) است. و همه انوار مقدس صلوات الله علیهم اجمعین در یک کلمه، نورٌواحد صلوات الله علیهم اجمعین هستند.
*اگر عدد 10 را 3 بار در طول و عرض و ارتفاع حساب کنیم (در حجم مکعب) که خانه مقدس کعبه به شکل مکعب است و باطن همهی اسرارعالم بالا و مجرای توحید است، عددش میشود 1000 که برابر با حرف غ است (1000=10×10×10) و 1000 به عربی خوانده میشود الْـْفْ و به فارسی هزار که همان حروف نام مبارک زهرا سلام الله علیها است و خانه کعبه فقط در یک ( نقطه)، قرار دارد که خانه توحید است پس میشود 1001 !!! خوب بیندیشید .
بلوغ 9 به عدد و حروف (نُه)
بلوغ نُه یعنی نَه که به عربی (لا) میشود و مجرای توحید(همان لااله الا الله) و حقیقت گنج عشر است. جایگاه عددی حروفِ لا[77]=13 است که برابر با جایگاه عددی حرفِ (م) به عدد ابجد 40؛ حقیقت طهارت است. پس عالم در کلمه سبحان غرق است{ دقت کنید! جایگاه عددی کلمه سبحان=40 و عدد ابجدش 121 میشود[78]} و هر کس باید به بلوغ عبادی و بندگی 9 یا نَه، به طهارت و تنزیه عمل برسد تا بتواند در زمره عبّاد و زهّاد خالق یکتا باشد. جمع ارقام 13، برابر4 میشود و عدد 4، تمام گنج 4 روی 10 و گنج عشر مجرای توحید است.
عدد ابجد حروفِ لا=31 است و عدد ابجد سیُ یک[79] به حروف 100 میشود که 100=(ق) به جایگاه عددی 19 است که 10=9+1 که همان گنج 4 روی 10 است و عدد 19=واحدجلّ جلاله است، پس تمام عالم خلقت در مجرای توحید و کلمه مبارک لا اله الا الله است که نماد آن، خانه خداست.
*در حالیکه در نُه به حروف، جایگاه عددی حرف (ن)=14 که همان گنج 4 روی 10 است {نکته: با این حقیقت که ظرف(یا وعاء)؛ انتخاب ظهور مرآت حق و تجلیگاه همهی متجلیات سرّ احدیت خالق یکتا در دنیاست}. و حرف (ه) در کلمهی نُه، عدد ابجدش برابر5 است که اگر ارقام 14 را با هم جمع کنیم ، 5 میشود(5=4+1)، 14 نور مقدس صلوات الله علیهم اجمعین به سرّ حقیقت محمدی(ص) به نام پنج تن صلوات الله علیهم اجمعین ظهور پیدا کردهاند.
پس درحقیقت حروف نُه، کلّ و تمام حروف است چراکه جایگاه عددی (ن)=14 و (ه)=5(که 5 نیز به عبارتی همان 14 میشود؛ 5=4+1) پس 28 حرف را شامل میشود (28=14+14 --->10=5+5) که همان بلوغ باطنی عدد نُه میباشد زیرا جمع ارقام 28، عدد 10 میشود(10=8+2).
بنابراین: جایگاه عددی حروف نُه=19 و 10=9+1 و عدد ابجد حروف نُه=55 و 10=5+5 {یعنی همان گنج 4 روی 10 (10=4+3+2+1) و دهه طُهر، حقیقت 14 و گنج 40؛ باب طهارت}.
*اما جان گنج 14 در جایگاه عددی حرف(ن)، که همه در بلوغ 9 ظهور داشت و عدد 19 که جایگاه عددی کلمه (اول) و جایگاه عددی (نُه) بود و جان آن بلوغ، وجود مقدس فاطمه زهرا سلام الله علیها است که ظرف وجودش قبل از خلقت، امتحان شد پس خداوند کریم او را صابره یافت و انتخاب شد. پس نون ساکن است که پشت همهی حروف قرار میگیرد و تمام آنها را به معنا و مفهوم و واقعیت وجودی ظهور میدهد( الله اعلم).
*نکته: عدد 4 در تمام عالم، ساری و جاری شد یعنی 10=4+3+2+1 و خداوند کریم تمام گنج را بوجود نورانی چهارده معصوم صلوات الله علیهم اجمعین و قرآن عزیز منور و راه هدایت را از ظلمات به عالم نور گشود و 14، جایگاه حرف (ن) در عالم زمین ظهور پیدا کرد (نون ساکن، ظرف آفرینش شد). پس عدد 14، در عالم بالا شد تنوین که نوشته نمیشود ولی خوانده میشود و در عالم پایین شد نون ساکن {جایگاه عددی حرفِ (ن)=14} که 28=14+14 یعنی کلّ حروف و کلّ اعداد شد و {عددابجدِ حرفِ (ن)=50} پس 100=50+50 و 100=ق=19 که کلّ ولایت است { اسامی پنج تن صلوات الله علیهم اجمعین رویهم، 19 حرف است}.
|
|
|
|
خانم، صاحب نون است؛ ذوالنون: ß---------------
![]() |
|||
![]() |
*توضیحی پیرامون باطن حرف ن:
در ظاهر، یکی از خوراکیهای بابرکت و مورد احترام مردم در تمام اقشار جامعه نان است (که در محاوره، نون خوانده میشود) و برکت سفره میباشد. در روایات هم به خوب نگهداری و استفاده درست و ضایع نکردن نان سفارش شده است.
در تفسیر سوره مبارکه دهر آمده است که درحالیکه وجود مبارک فاطمه زهرا سلام الله علیها و حضرت علی علیه السلام و فرزندانش روزه بودند، وقت افطار در سه روز متوالی، یک روز مسکین و یک روز یتیم و یک روز اسیر به خدمت ایشان آمد { و یُطعمون الطعام علی حُبّه مسکیناً و یتیماً و اسیراً[80]}. اول از همه وجود مبارک خانم سلام الله علیها، نون که سهم خودش بود را بخشید، بعد تمام خانواده محترمش اینچنین کردند(حتی فضه خاتون). و بعد از سه روز، مائده بهشتی برایشان حاضرشد. شاید همه فقط ظاهر کار را ببینند و از این همه از خودگذشتگی، درس انفاق بگیرند. اما باطنی هم در آن نهفته است!
در روایت دیگری از خانم آمده است: وقتی ایشان میخواست به شخص فقیر دیگری کمک کند، چادر خود را نزد شخصی یهودی گرو گذاشت و در عوض گندم گرفت که نان بپزد و گرسنهای را سیر کند. چنانچه در روایت آمده نیمه شب، همسر فرد یهودی دید که از غرفه شوهرش نور بالا میرود و چه عطر و بویی میآید... متحیر شد و از همسرش پرسید که چه آوردهای؟! او که به نظرش چیز مهمی نیاورده بود، وقتی چشمش به درون حجره افتاد، دید آن چادر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است ... .
خداوند کریم با این عمل خانم، چندین درس را برای عالمیان نشان میدهد زیرا چادر خانم سلام الله علیها، آیتِ خداست . ظاهراً چادر، حجاب است. اما بانوی دو عالم که سرِّ مستتر خداوند است خود، بردارنده حجابِ ظلماتِ کفر از دلهاست!
پس نورِ چادر، نورِ آیهی عمل و فعل نورانی خانم سلام الله علیها است. یکی از اسماءِ قرآن کریم، نور است و در سوره مبارکه نور، آیات حجاب آمده است. بنابراین خداوند متعال با چادر خانم سلام الله علیها، حجابِ کفر را از دلِ آن یهودی و همسرش برداشت؛ آنها مسلمان شدند و فردای آن شب، 70 نفر از فامیل خود را آوردند و آنها هم کنار چادر خانم سلام الله علیها، مسلمان شدند! آیا باطن آن، پختن نون نبود؟! درواقع اول حرفِ کلمه نور، نون است و این نون، رزقِ حیات باطنی و عمل خالصانه و رزق الی یوم القیامت مؤمنین است!
*حقیقت مشکاة در آیات قرآن[81]:
خداوند عزوجل در آیات قرآن در مقام توصیف الله نور السموات و الارض، مَثل آن نور را مشکات مینامد.
الله نور السموات و الارض مثل نوره کمشکاة فیها مصباح المصباح فی زجاجة الزجاجة کأنّها کوکبٌ دُرّیٌّ یوقدُ مِن شجرةٍ مبارکةٍ زیتونةٍ لاشرقیةٍ و لا غربیّة یَکادُ زیتها یُضیءُ و لو لم تمسسه نارٌ نورٌ علی نورٍ یَهدی الله لِنوره مَن یشاء و یَضربُ الله الامثالَ للناس و الله بکلّ شیءٍ علیم[82].
مطابق روایات از حضرات ترجمان وحی الله، حقیقت مشکاة در عالم، وجود حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است. عن موسی الکاظم علیه السلام قال: قال أبوعبدالله علیه السلام: فی قول الله تعالی الله نور السموات و الارض مثلُ نوره کمشکاةٍ... فاطمة علیها السلام[83].
یعنی آنجا که اصل و مبدأ خلقت بیان میشود: الله نور السموات و الارض، مثل آن نور، مشکاة است؛ وجود اُم عالم امکان. حضرت اُم ابیها و اُم الائمه و الابرار، مشکاةاند یعنی صدر، اصل و جوهرهی اصیل وجود هستند. نور نیستند، بلکه بطن و منشأ ظهور و اُم نور هستند. مصباح، نور است اما مشکاة، بطن و وجودی است که از آن، نور به ظهور میرسد. منظور از مصباح در یک تجلی، وجود حضرت ختمی مرتبت رسول اکرم صلی الله علیه و آله است و در تجلیات دیگر، ائمه علیهم السلام از فرزندان حضرت خاتون فاطمه زهرا سلام الله علیها مصابیح هستند. چنانکه حضرت جعفربن محمد الصادق علیه السلام فرمودند: من مصباحی از مصابیح مشکاتم. فقال أبوعبدالله علیه السلام : أنا ...مصباح ُ مِن مصابیح المشکاة التی فیها نورُ النور[84].
ائمه علیهم السلام نورالنور هستند یعنی هم نور و هم منشأ نور در عالماند چنانکه در زیارات مأثوره خطاب به ایشان میخوانیم: السلام علیک یا نور الانوار. اما وجود حضرت مادر، مشکاة یعنی اُم نور است که در آن حضرات نورالانوار به ظهور و تجلی میرسند. حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها هم اُمّ الائمه و هم اُمّ ابیها هستند یعنی اُم مصباحاند: مشکاة فیها مصباح.
بنابراین یکی از شئون حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها در آیات قرآن، مشکاة عالم بوده ایشان است یعنی بطن، اُم و جوهره اصیل نبوت و امامت.
*عدد 5 در جایگاه حرفِ نون :
حرف نون اسرارش از همهی حروف بیشتر است: به دو صورت نوشته میشود؛ ن و تنوین. از نظر تلفظ، دو مخرج دارد: یکی در بینی که غُنّه نامیده میشود و یکی در دهان. و دیگر از خصوصیاتش این است که مربّی همهی معانیِ حروفی است و به یک معنا جوهر و به یک معنا جانِ حروف است! زیرا وقتی نونِ ساکن پشت 28 حرف ابجدی قرار میگیرد؛ پشت 6 حرف، اظهار و 6 حرف ادغام و 15 حرف، اخفا و پشتِ حرف ب، قلب به میم میشود.
*این برکتِ همان گنجی است که خداوند کریم وجود حضرت فاطمه سلام الله علیها را اُم قرار داده و یکی از اسماء نورانیش، مبارکه است یعنی با برکت! مبارک از ریشه برکه است و خداوند کریم، خانم را برکه رحمت خودش در بیت نورانی آل الله صلوات الله علیهم اجمعین قرار داده است. همانطورکه در حدیث کسا خانواده نورانی اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین، به حضرت فاطمه سلام الله علیها معرفی میشوند: هم فاطمة و ابوها و بعلها و بنوها . "اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم"
حضرت فاطمه سلام الله علیها، نون ساکنِ عالم وجود است. و ایشان به اُم الرّبوبیه، اُم الائمه، اُم الانبیاء، اُم ابیها، اُم الشهدا و الصدیقین، اُم المؤمنین، اُم البرره، اُم الاخیار، اُم البریّه، اُم الاظهار، اُم الازهار(یعنی مادر شکوفهها یا شکفتنها)، اُم الاثمار، اُم الینبوع و اُم الینابیع خوانده میشود.
*عدد ابجد حرفِ ن=50 و برابر با عدد ابجد کلمه کُل[85] است و جایگاه عددی حرف ن=14 میباشد و جمع ارقامش 5 میشود 5=4+1. و همانطورکه میدانید وجود مبارک 14 معصوم صلوات الله علیهم اجمعین در عالم در حلقه نورانی 5 تن صلوات الله علیهم اجمعین ظهور دارند. و عدد 5، اسرارِ گنج خلقت است.
و خانم که در مرتبت خلقت نوری، سومین نورِ مطهر است، رمز اسرار تمام خزانه هستی را افشامیکند با عددِ: 3 و 5 و بلوغ عددی 9! چنانچه اگر 3 را در 5 ضرب کنیم میشود 15 که برابر با عدد اسم مبارک حوا سلام الله علیها است و اگر 15 را در 9 ضرب کنیم برابر با عدد 135 میشود که عدد ابجد نام مبارک فاطمه سلام الله علیها است که خود، حوّای روحانی و مریم کبری میباشد. پس هر سه عدد باید خرجِ افشای اسرار نام مبارک فاطمه سلام الله علیها شود{135=9×5×3 ضرب شدن یعنی خرج شدن}. انشاءالله تا اینجا با معارف این 3 عدد به خوبی آشنا شده باشید.
عزیزان با مطالعه با دقت کتابهای گنج الالف، گنج عشر، عرفان آب و راز حجاب به خوبی درخواهید یافت (با وُسع ضعیف و بضاعت فهم این حقیر) که خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها، بلوغ رسانندهی کلّ نور به عالم وجود و واسطه فیض عالم، سرّالاسرار(سرّ همه اسرار)؛ سرّمستودع، قلهی بلوغ و کمال انسانی عالمیان است. که او صدیقهی کبری و صاحب شفاعت کبری و حقیقت کوثر وجود و بضاعت الف الوجود و سرّ النهایه است. اللهم صلّ علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سرّالمستودع فیها بعدد ما احاط به علمک.
*سنّ مبارک ایشان که دو بلوغ کامل را دارد؛ در خانه رسالت به 9 سال و در خانه ولایت به 9 سال که رویهم 18 سال طیّ منازل مغرب وجودی آن حضرت سلام الله علیها است{عدد 18 برابر با عدد کلمه حی[86] است که یکی از صفات ذاتی پروردگار عالم میباشد}. چنانچه ظرف وجود مبارکش، جایگاه افول مغرب انوار خورشید رسالت و ولایت میباشد. سنّ مبارک خانم سلام الله علیها اسرار منازل دنیا و طول معنوی صراط آخرت است. و این عدد هم مثل نام مبارکشان در ضرب 1 تا 9 همانطور در جواب 9 میشود و در جمع آخر اعدادش هم به 9 میرسد. و اعدادش بر9 قابل قسمت است زیرا همهی انسانها در حمل کسی هستند که حملها الانسان است.
*اما استثنا در تمامی اسامی مبارک، نام مبارک خانم فاطمه سلام الله علیها و سنّ مبارکش است که فقط عدد ابجد فاطمه سلام الله علیها=135 و جمع ارقامش =9 میشود (9=5+3+1) و هم در ضرب 1 تا 9، در جمع همهی قسمتهای نُهگانهاش 9 میشود و در جمع کامل عددی هم 9 میشود. پس تمام ظاهر و باطن، عدد9 است.
پس حاصل ضرب و حاصل جمع چه عمودی و چه افقی بر9 قابل تقسیم است.
همینطوراین قانون شامل سنّ مبارک خانم فاطمه سلام الله علیها نیز میشود که در مجموع چه افقی و چه عمودی به 9 میرسیم.
*قوس صعودی و نزولی حرف نون
عدد 14 در جایگاه عددی الفبا، جایگاه حرف «ن» است. پس نون، دایره قوس صعودی و نزولی عالم ظاهر و باطن است. درضمن اینکه عالم همه در کلمه «یک» که همان الِفِ وجود است، غرق است. ظاهرًا عددش یک است اما اگر اَلْْفْ خوانده شود عددش میشود1000=حرفِ غ=28 و 10=8+2 و 1=0+1 و 1=الِف؛ پس عالم کثرت به وحدت میرسد!
عالم عرشی: 4+3+2+1=10=ی و 1=0+1 ،
عالم کرسی: 40+30+20+10=100=ق و 1=0+0+1 ،
عالم بیت المعمور: 400+300+200+100=1000=غ و 1 =0+0+0+1
پس هر سه عالم به 1، 1، 1 میرسد که اگر کنار هم بگذاریم میشود 111، برابر با عدد ابجد کلمه الف!
*امام صادق علیه السلام فرمودند[87]:
خدای تبارک و تعالی اسمی را آفرید (امّ ابیها، مقام امتحنک الله قبل ان یخلقک) که صدای حرفی ندارد، به لفظ ادا نشود، تن و کالبد ندارد، به تشبیه موصوف نشود، به رنگی آمیخته نیست، ابعاد و اضلاع ندارد، حدود و اطراف از او دور گشته، حس توهّم کننده به او دست نیابد، نهانست بی پرده (سبحان، صمد، اکبر، لاخالق ولامخلوق)، خدای آن را یک کلمه تمام قرار داد (کلام الله)، (الفِ وجود) دارای چهار جزءِ مقارن که هیچ یک پیش از دیگری نیست (آیة الکرسی: شخص محمدی(ص)، اصل فاطمی، علوی، غیب مهدوی)، سپس سه اسم آن را که خلق به آن نیاز داشتند هویدا ساخت (ا،ل،ه) و یک اسم آن را نهان داشت و آن همان اسم مکنون مخزون 1- (احد جلّجلاله) است و آن سه اسمی که هویدا گشت ظاهرشان 2-"الله"، 3-"تبارک و تعالی" است و 4-"سبحان".
و خدای یکتا برای هر اسمی از این اسماء، 4 رکن مسخّر فرمود(آیة الکرسی) او همان ولایت کلیه مطلقه الهیه سبحان و صمد است(کلمه تامه). همان حقیقت محمدیّه(ص) که نفسش علوی و اصلش فاطمی میباشد، و همان سِرّ الالف وجود میباشد.
اللهم صلّ علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سِرّالمستودع فیها بعدد ما احاط به علمک.
*در مقام رتبه معصومیت و ولایت سِرِّ خلقت خانم حضرت فاطمه سلام الله علیها درعالم سومین وجود ازسِرّ حقیقت محمدی(ص) میباشد. پس دو عزیز هم کفو؛ آقا سید الوصیین و خانم سیده النساء العالمین 3 و3 میشود 6 که این عدد سِّر خلقت دنیا است[88]. عدد ابجد کلمه ام ابیها =60 میشود. اگر عدد 6 را در10 (سِرّ گنج 10، همان4 روی 10است) ضرب کنیم، میشود 60 و جایگاه عددی کلمه ام ابیها[89] =33 میشود که میزان سنّ زنان و مردان بهشتی است که اگر حتی مسن و پیر از دنیا رفته باشند، اما به این سن وارد بهشت میشوند. در ضمن اینکه اگر 33 را به حروف بنویسیم سیُ سه عدد ابجدش میشود 135 که برابر عدد ابجد نام مبارک فاطمه سلام الله علیها است .
جالب است که ایشان، کوثر وجود است و کوثر یعنی حقیقت آب! وقتی کلمه آب (یعنی الفبای خلقت)، به صورت بسیط(الف+با) نوشته شود عدد ابجدش 114 میشود که برابر با تعداد سورههای قرآن است و جایگاه عددی آب (الف+با)، 33 میشود[90]. و آیه 33 سوره مبارکه احزاب که سی و سومین سوره قرآن است؛ آیه تطهیر میباشد و کوثر، حقیقتِ تطهیر است!{ انّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس اهل البیت و یطهّرکم تطهیرا. صدق الله علی العظیم} اللهم صلّ علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم
*وجود مبارک خانم سلام الله علیها هم مظهر سِرّالاسرار حروف الم است زیرا:
1)عدد ابجد کلمه نسا[91]=111، برابر با حرف الف است.
2)جایگاه عددی کلمه نسا=30، برابر با حرفِ ل است.
3)وجود مبارکش، طاهره است و جایگاه عددی کلمه طاهره[92]=40، برابر با حرفِ م است. بنابراین حضرت فاطمه سلام الله علیها، گنج باطن الــم میباشد.
*اسراری از نام مبارک فاطمه سلام الله علیها و قلّه عالم
عدد ابجد نام مبارک فاطمه سلام الله علیها=135=عدد ابجد کلمه قله[93]. درواقع قلهی عالم امکان در کثرات خلقت، همان نام مبارک واحد پروردگار عالم به عدد 19 است که ظهور عددی و حروفی را جلوه میدهد{19 حرف بسم الله الرحمن الرحیم و 19 حرف اسامی پنج تن صلوات الله علیهم اجمعین}.
درواقع عدد ابجد حروفِ نوزده =72=سجده شد که عالم در سجده بندگی ظهور پیدا کرد و خود عدد 19، جایگاه عددی نُه بود که عالم در بلوغ 9 خلق شده است و حقیقت آن در ظرف قله عالم که عدد ابجد کلمه قله=135 است برابر با نام مبارک فاطمه سلام الله علیها که او اُم و قله و ظرف امتحان شدهی خلقت پروردگار عالم است و خود به عدد یک؛ امّ ابیها و... ظهور دارد.{ در وجودهای مبارک معصومین صلوات الله علیهم اجمعین؛ 13 معصوم صلوات الله علیهم اجمعین، آقا هستند و فقط یک خانم}
نکته: در قسمتهای قبل توضیح داده شد که اگر نام زیبای فاطمه سلام الله علیها را به سه قسمت بخش کنیم یعنی:
فا + ط + مه در جمع آخر به 3 تا 9 میرسیم: (فا=81 و 9=1+8)، (ط=9)، (مه=45 و9=5+4). 3 تا 9 تا میشود 27 تا که برابر با جایگاه عددی کلمه سجده است. و درواقع در 27 رجب؛ روز مبعث حضرت محمد صلوات الله علیها؛ روز تولد گنج قرآن است که در قلب مبارکش میباشد و درحقیقت، جانِ کوثر عالم هستی و ظهور بضاعتِ وجود پیامبرصلی الله علیه و آله به عنوان خزانهی کوثر؛ فاطمه سلام اله علیها است. جالب است که (از1تا27) جمع 9 عددِ مضربهای عدد 3 میشود 135 که اسرار نام مبارک فاطمه سلام الله علیها را نشان میدهد 135=27+24+21+18+15+12+9+6+3
اما اگر عدد 9 به حروف بخواهد ظهور داشته باشد: که درواقع نُه به حروف هستند(چون در باطن حروف نامِ خانم نهفتهاند) و عدد ابجد 9 به حروف؛ نُه=55 است و 3 تا 55 تا میشود 165 که برابر با عدد ابجد لا اله الا الله[94] است! و جایگاه عددی کلمه نُه=19 که 3 تا 19 تا میشود 57=زن[95]!
*پس درواقع قلهی اسرار ظهوری خلقت به عدد 9، درس زیبایی دارد. در خلقت نوری حضرت زهرا سلام الله علیها خواندیم که ایشان کسی بود که قبل از خلقت همه اسرار ظرف آفرینش وجودش امتحان شد و خداوند جلّ جلاله فرمود ما او را صابره یافتیم و قبول شد، پس خداوند در آیه یک سوره مبارکه نساء میفرماید: همهی مخلوقات را از یک نفس واحده خلق کردیم و درواقع کلمه نسا همان الف وجود شد که تمام حروف و اعداد در بطن او ظهور پیدا کردند، پس همه در بلوغ نُه هستند. بنابراین بلوغ 9، همان تسخیر همهی اعداد و حروف است که در انطباق قرارمیگیرد و اگر امام عسکری علیه السلام میفرماید ما معصومین صلوات الله علیهم اجمعین حجتهای خدا بر مردم هستیم و مادر ما حجت بر ماست[96]، شاید این ظهور باطن است.
*حضرت فاطمه سلام الله علیها در عالم دنیا 9 سال در منزل رسالت است و 9 سال در منزل ولایت و منزل نورانیش مهبط وحی و نزول آیات و مختلف الملائکه یعنی محل رفت وآمد ملائکه مقرب است. بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله، جبراییل علیه السلام بر او نازل میشد و احادیث قدسی را به خانم سلام الله علیها میفرمود و حضرت علی علیه السلام احادیث را مینوشت.
[1] ) نه: (ن=50)+(ه=5)=55 - نه: (ن=14)+(ه=5)=19
[2] )واحد: (و=6)+(ا=1)+(ح=8)+(د=4)=19
[3] )سوره مبارکه حدید؛ آیه 3
[4] )تفسیر قمی.ج2.ص350
[5] )اول: (ا=1)+(و=6)+(ل=30)=37 - آخر: (ا=1)+(خ=600)+(ر=200)=801
[6] )قله: (ق=100)+(ل=30)+(ه=5)=135
[7] ) سوره مبارکه نساء؛ آیه 1
[8] )واحده: (و=6)+(ا=1)+(ح=8)+(د=4)+(ه=5)=24
[9] ) الاسرار الفاطمیه ص 17 و 99- الانتصار: ج7.ص237
[10] ) مهدی: (م=40)+(ه=5)+(د=4)+(ی=10)=59
[11] )نورٌواحد(ص): (نور=256)+(واحد=19)=275 – نورٌواحد(ص)=(نور=40)+(واحد=19)=59
[12] )البحار؛ج53.ص179 و 180- غیبة الطوسی؛ص172- الاحتجاج؛ج 2.ص277- الزام المناصب؛ج1.ص439
[13] )مهدویت: (م=40)+(ه=5)+(د=4)+(و=6)+(ی=10)+(ت=400)=465
[14] )مهدویت: (م=13)+(ه=5)+(د=4)(و=6)+(ی=10)+(ت=22)=60
[15] )ام ابیها: (ا=1)+(م=40)+(ا=1)+(ب=2)+(ی=10)+(ه=5)+(ا=1)=60
[16] ) از بیانات استاد محقق حاج آقا موسوی
[17] ) سوره مبارکه روم؛ آیات 4 و 5 .
[18] ) بحارالانوار؛ ج43.ص5- تفسیر فرات الکوفی؛ ص321- معانی الاخبار؛ النص؛ ص396- البرهان فی تفسیرالقرآن؛ ج4. ص 337
[19] )از بیانات استاد محقق حاج آقا موسوی
[20] ) التحقیق: ج10.ص 107
[21] ) مختصرالبصائر: ص 131
[22] ) تحف العقول: ص 479
[23] )سوره مبارکه شوری؛ آیه 51
[24] ) وسائل الشیعه : ج27.ص34
[25] ) سوره مبارکه طه؛ آیه 114
[26] ) آیه 30 سوره مبارکه انبیا
[27] ) آیه 30 سوره مبارکه انبیا
[28] )الف: (ا=1)+(ل=30)+(ف80)=111
[29] ) آیات 19و22 سوره مبارکه الرحمن
[30] )آیه 33 سوره مبارکه احزاب
[31] )از بیانات استاد محقق حاج آقا موسوی
[32] ) سوره مبارکه فرقان؛ آیه48
[33] ) سوره مبارکه انفال؛ آیه 11
[34] ) تفسیر فرات الکوفی؛ ص153
[35] )سوره مبارکه انفال؛ آیه 24
[36] )تفسیرالقمی؛ ج1.ص271- الکافی؛ ج8.ص248
[37] ) سوره مبارکه انعام؛ آیه 95
[38] ) الکافی؛ ج2.ص5
[39] ) سوره مبارکه نحل؛ آیه 65
[40] ) بحارالانوار؛ ج9.ص216
[41] ) سوره مبارکه بقره؛ آیه 154
[42] ) الهدایة الکبری؛ ص195
[43] )آب: (ا=1)+(ب=2)=3=ج
[44] )اول: (ا=1)+(و=6)+(ل=30)=37
[45] )سی هفت: (س=60)+(ی=10)+(ه=5)+(ف=80)+(ت=400)=555
[46] )سوره مبارکه بقره؛ آیه 156
[47] )اول: (ا=1)+(و=6)+(ل=12)=19
[48] )سجده: (س=15)+(ج=3)+(د=4)+(ه=5)=27 – طول: (ط=9)+(ل=12)=27
[49] )آدم: (ا=1)+(د=4)+(م=40)=45
[50] ) یعنی 27،24 ، 21 ،3،6،9،12،15،18
[51] )لا اله الا الله: (لا=31)+(اله=36)+(الا=32)+(الله=66)=165
[52] )سوره مبارکه قدر؛ آیه 3
[53] ) اسرارالفاطمیه؛شیخ محمد فاضل المسعودی ص231
[54] ) از بیانات استاد محقق حاج آقا موسوی
[55]) سوره مبارکه بقره؛ آیه 261
[56] ) تفسیرالعیاشی؛ج1.ص147- البرهان فی تفسیر القرآن؛ ج1. ص 542- تفسیر کنز الدقائق و بحرالغرائب؛ ج2.ص 435
[57] ) سوره مبارکه ابراهیم علیه السلام؛ آیه 24
[58] ) بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلی الله علیهم؛ ج1.ص54
[59] ) سوره مبارکه انعام؛ آیه 95
[60] ) البرهان فی تفسیرالقرآن؛ ج 2.ص 456
[61] )حیدر: (ح= 8)+(ی= 10)+ (ر= 200)= 222
[62] )اربعین: (ا= 1) +(ر= 200)+ (ب= 2)+(ع= 70)+ (ی= 10) +(ن= 50)= 333
[63] )جیم: (ج=3)+(ی=10)+(م=40)=53 – احمد(ص): (ا=1)+ (ح=8)+(م=40)+(د=4)=53
[64] ) آیه 7 سوره مبارکه هود
[65] ) آیه 4 سوره مبارکه حدید
[66] )حسنه: (ح=8)+(س=60)+(ن=50)+(ه=5)=123
[67] ) آیه 201 سوره مبارکه بقره
[68] ) از آیه 24 تا 147
[69] )الف: (ا=1)+(ل=12)+(ف=17)=30 – یک: (ی=10)+(ک=20)=30
[70] ) حسن(ع): (ح=8)+(س=60)+(ن=50)=118
[71] ) آیه 59 سوره مبارکه انعام
[72] ) حکیم: (ح=8)+(ک=20)+(ی=10)+(م=40)=78
[73] )سوره مبارکه اسرا؛ آیه 82
[74] )دین: (د=4)+(ی=10)+(ن=50)=64 – کلید:)=20)+(ل=30)+(ی=10)+(د=4)=64- ناجی: (ن=50)+(ا=1)+(ج=3)+(ی=10)=64
[75] ) حسن: (ح=8)+(س=15)+(ن=14)=37
[76] ) بحارالانوار؛ ج11.ص99
[77] ) لا: (ل=12)+(ا=1)=13
[78] )سبحان: (س=15)+(ب=2)+(ح=8)+(ا=1)+(ن=14)=40- سبحان: (س=60)+(ب=2)+(ح=8)+(ا=1)+(ن=50)=121
[79] ) لا: (ل=30)+(ا=1)=31 – سی یک: (س=60)+(ی=10)+(ی=10)+(ک=20)=100
[80] )آیه 8 سوره مبارکه دهر
[81] )از بیانات استاد محقق حاج آقا موسوی
[82] ) سوره مبارکه نور؛ آیه 35
[83] ) البرهان فی تفسیرالقرآن؛ ج4.ص67- تفسیر القمی؛ ج2.ص 103- الکافی؛ ج1. ص195
[84] ) بحارالانوار؛ ج10.ص 217- الآمالی(للصدوق)؛ النص؛ ص612
[85] ) کل: (ک=20)+(ل=30)=50
[86] )حی: (ح=8)+(ی=10)=18
[87] ) الاسرار؛ص110واصول کافی؛ص112
[88] )آیه 4 سوره مبارکه حدید
[89] )اُم ابیها: (ا=1)+(م=13)+(ا=1)+(ب=2)+(ی=10)+(ه=5)+(ا=1)=33
[90] )آب: الف+با: (ا=1)+(ل=12)+(ف=17)+(ب=2)+(ا=1)=33
[91] )نسا: (ن=50)+(س=60)+(ا=1)=111- نسا: (ن=14)+(س=15)+(ا=1)=30
[92] )طاهره: (ط=9)+(ا=1)+(ه=5)+(ر=20)+(ه=5)=40
[93] )قله: (ق=100)+(ل=30)+(ه=5)=135
[94] )لااله الا الله: (ل=30)+(ا=1)+(ا=1)+(ل=30)+(ه=5)+(ا=1)+(ل=30)+(ا=1)+(ا=1)+(ل=30)+(ل=30)+(ه=5)=165
[95] )زن: (ز=7)+(ن=50)=57
[96] ) الاسرار الفاطمیه ص 17 و 99- الانتصار: ج7.ص237