حوای روحانی کتاب دوم بخش چهارم (بخش پایانی)
جایگاه عددی حرفِ ش:
در حروف ، حرفِ ش درمرتبه جایگاهی بیستُ یکمین حرف است و عدد 21 معانی زیادی را از خود نشان میدهد:
1) خداوند کریم در سوره مبارکه حمد 21 حرف از کلمات مبارکش را فرموده {طبق حدیث سوره مبارکه حمد، حامل محتوای کلّ قرآن است} و عدد 21 برابر با جایگاه عددی حرف ش است. چنانچه عالم در حمد خداوند غرق است، این سوره مبارکه 7 آیه دارد و زمین و آسمان و هفته که در آن غرق هستیم، هریک عدد 7 را دارند (7 طبقه و 7 روز) پس 3 تا 7 تا میشود 21 که برابر با جایگاه عددی حرف ش است. پس سوره مبارکه حمد را محلّ افشای کلّ قرآن کرده است.
2)در 28 حرف الفبای عربی: 21 حرف، صفت استفال دارد و 7 حرف صفت استعلا دارد .
3)عدد 21 برابر با جایگاه عددی کلمه یک است و عدد ابجد حروف یک=30
میشود که تمام 30 جزء قرآن در یک جلد کتابت شده است.
4)وجود مبارک امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه اسلام که صاحب عدد 30 است[1] و 30 جزء قرآن بدست نورانیش کتابت شده است، در سحر 19 ماه مباک رمضان، در حال سجده، فرق مبارکش بدست ابن ملجم لعنتاللهعلیه شکافته میشود و در 21 ماه مباک رمضان (که نهمین ماه سال قمری است) به شهادت میرسد. درجانِ معنی حقیقت ماه رمضان در عدد 21 با ولایت و تاج گذاری امام حسن علیه اسلام افشامیشود.
5)در ادامه مبحث میآید که در ساعات شبانه روز ، ساعت 9 شب را 21 میگویند یعنی بلوغ ساعات و ایام افشا میشود.
6) در قرآن کریم اولین جزئی که سجده واجب در آن آمده است، جزء 21 میباشد.
7) حروف صلوات هم 21 حرف است (اللهم صلّ علی محمد و آل محمد) پس باید بلند صلوات بفرستیم تا برهمهی عالم ، نام محمد و آل محمد افشا شوند. اللهم صلّ علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
8)خیلی زیباست که آخرین سوره قرآن مجید؛ سوره مبارکه ناس است که با حرف س تمام میشود اما عدد ترتیب نزول این سوره مبارکه به قلب مطهر پیامبرصالی الله علیه و آله 21 است یعنی حرفِ ش؛ یعنی دایره قرآن به 360(=شین) بسته شد و شین، افشای قلبِ قرآن یعنی سین است.
9) 21 حرف از حروف الفبا ،صفت استفال دارند یعنی طلب پایین آمدن کردن.
10)عدد 21برابر با جایگاه عددی کلمه زن است و خداوند یکتا قرآن عزیز را به حرفِ س به عدد ابجد 60 تمام فرمود که برابر با عدد ابجد اُم ابیها است.
11)پس اگر خواندیم که ساعت در شب به 21 رسید یعنی در دومین 12 ساعت از ظهر به بعد میشود ساعت 9 .آیا این معانی بی دلیل ظاهر شدهاند؟!
12)عدد 21 برابر جایگاه عددی کلمه یک است که تمام قرآن در یک جلد قرار گرفته و عدد ابجد کلمه یک=30 است و کاتب 30 جزء قرآن ؛ امامِ یک (اول) در 21 ماهِ 9 سال قمری (ماه مبارک رمضان) به شهادت میرسد. و در 21 ماهِ 9 سال قمری تاجگذاری ولایت امام حسن علیه السلام شروع میشود و ماهِ 9 به ولایتش تمام میشود.
13)وقتی حرف ش را بصورت شین بنویسیم ، جایگاه عددیش 45 میشود که برابر با عدد ابجد نام مبارک آدم علیه السلام است. پس چقدر زیباست و جای تفکر دارد که دایره به عدد 360 در نمایش عددی، انسان را جلوه میدهد {(162=3×6×9)}[2] و در جایگاه حروفیِ شین، آدم را !!! و نکته جالب این است که جایگاه عددی کلمه انسان هم 45 میشود {برابر اسم مبارک آدم علیه السلام} پس وجود انسان کامل است. بنابراین در دایره زندگی، هر انسانی باید به رتبه کمال آدمیت برسد تا درجه بگیرد و یک شود! تا نامش در دنیا و آخرت به اخلاق آدمیت افشاشود.
حقیقت باطن ساعت (در شبانه روز)
اگر (در دایره ساعات شبانه روز) اعداد 1 تا 24 ساعت را با هم جمع کنیم 300 میشود که برابر با عدد ابجد حرفِ ش است و عدد 3 پایهی عدد 300 میباشد.
نکته بسیار جالب اینجاست که اگر اعداد (ساعت) 1 تا 12 را با هم جمع کنیم 78 میشود که برابر با جایگاه عددی نام مبارک فاطمه زهراسلام الله علیها است و درادامه ساعات شبانه روز، جمع اعداد 13 تا 24 میشود 222 که برابر با عدد ابجد نام زیبای حیدر علیه السلام است! و در جمع میشوند 300 (=78+222) که برابر با عدد ابجد حرفِ ش است.
عدد 24 برابر با کلمه وحی است و این عدد را جامع مینامند. که عدد ابجد کلمه جامع میشود 114 . و قرآن عزیز؛ جامعِ جمعِ جمیعِ کتب آسمانی و حامل 114 سوره مبارکه میباشد و هم بدر کامل حقیقت انوار محمدی صلوات الله علیهم اجمعین است.
نکات جالب حقایق باطن ساعت ( که بلوغ 9 زمان را داراست) وقتی عدد 300 به حرفِ ش ظاهر میشود پس تمام عالم هستی در دایره ساعت غرق است و اعداد ظاهری و باطنی آن، نمودار معنای زمان و ملکوت گنج حقایق آن میباشد. زیرا در قرآن کریم پروردگار عالم؛ خالق هستی، علم الساعة را فقط به خود اختصاص داده است. و زمان ظهور مقامات، علم الساعة میباشد.
همانطور که بیان شد بلوغ عددی ساعت به عدد 9 ظاهر میشود که در 12 ساعت اول که روز است به عدد 9 خوانده میشود و در 12 ساعت دوم که شب(لیل) است، 21 میباشد و از جمع عدد 21 و 9 عدد 30 بدست میآید که برابر عدد ابجد حرفِ ل یعنی مجرای توحید است و شاید به جرأت بتوان گفت: صدای حقیقی این ساعت؛ لااله الا الله است!
حال اگر در 24 ساعت شبانه روز دو عددِ ساعاتی که با هم در انطباق هستند را با هم جمع کنیم ، جواب عددی زوج میشود.مثلا جمع عدد ساعت یک بامداد و یکِ بعدازظهر که 13 خوانده میشود : 14=13+1 و به همین ترتیب در ادامه : 16=14+2 ، 18=15+3 ، 20=16+4 ، 22=17+5 ، 24=18+6 ، 26=19+7 ، 28=20+8 ، 30=21+9 ، 32=22+10 ، 34=23+11 ، 36=24+12
و همانطورکه بیان شد جمع این اعداد (24 ساعت) 300 میشود که برابر حرفِ ش است 300=36+34+32+30+28+26+24+22+20+18+16+14 براستی اینها چه معنایی را در خود نهفته دارند؟! شاید روزی که ما در عالم برزخ میرویم آنگاه فعل ما با ملکوتش بواقع ظاهر میشود . آن روز ما به علم ساعتهای عمرمان میرسیم که از عدد 300 افشا میشود!
پس افشای سِرّ ساعت، میخواهد باطنی را به ما نشان دهد! یک نقطه در مرکز دایره ساعت است که عدد ابجد کلمه نقطه=164=سیصد و 300=ش ! پس راز بلوغ 9 و بلوغ شین در ساعت، هم در نقطه مرکز افشا میشود که ظاهر است و هم در جمع اعداد 24 ساعت که در باطن است! نکته جالب اینکه ساعت با عقربه خوانده میشود و عدد ابجد کلمه عقربه= 377 است یعنی افشا کننده 77 که برابر با نام زیبای هوالله و یاالله و همچنین دایره وجود مبارک چهارده معصوم صلوات الله علیهم اجمعین است. و جایگاه عددی کلمه عقربه=53 است که برابر با عدد ابجد نام زیبای احمد صلی الله علیه و آله است (پس خالق یکتا هم خودش را معرفی میکند و هم اولیائش را!)
*از آنجاکه عدد 300، برابر با حرفِ ش است و افشا کننده عددِ جامع 24 میباشد. و عدد 24، عددِ ساعات یک شبانه روز در دنیاست. بنابراین همانطورکه یک گردش کامل عقربههای ساعت که 24 ساعت را طی مسیر میکند، کلّ دایره را افشا میکند. سپس تمام دایره خلقت را به اسرار حقیقتش ظاهر میکند .
از آنجا که 60 ثانیه میشود یک دقیقه و 60 دقیقه، یک ساعت را نشان میدهد. پس افشای عدد جامع، ساعت است که در گردش عمر حقیقی ظاهری و باطنی دنیا در آن خلاصه میشود. و اینچنین است که فقط به امر پروردگار عالم، علم الساعة افشا میشود.
کلمه ساعت همان حروف کلمه تاسع است که عدد 9 خوانده میشود. چنانچه عدد ابجد کلمه ساعت (=تاسع) 531 است و جایگاه عددیش 59 میشود که برابر با عدد ابجد نام مبارک حضرت مهدی(عج الله تعالی فرجه الشریف) است! آیا این معجزه نیست که افشای علمِ ساعت ، ظهور آقا که نهمین فرزندِ پنجمین معصوم ؛ امام حسین علیه السلام است، میباشد.
* حدیث زیبایی درباره امام حسین علیه السلام در کتاب شرح مناقب از قول جناب محی الدین عربی فرموده: مطلب المحبین و مقصد العشاق المقدس عن کل الشین ابی عبدالله الحسین صلوات الله علیهم اجمعین .
همانطورکه بیان شد حرفِ ش به عدد ابجد 300 و با یک حرف و 3 نقطه که 4 خوانده میشود، جمع کننده مجموعهی جامع اسرار خلقت است. چنانچه وقتی بصورت کامل خوانده میشود شین، عدد ابجدش 360 میشود و به 3 حرف و 6 نقطه، عدد 9 را ظاهر میکند. درواقع افشای این " سِرّ " که در جان معنی وجود مطهر همهی معصومین صلوات الله علیهم اجمعین است که در محوریت آنها، وجود مبارک و مطهر صدیقه طاهره؛ فاطمه زهرا سلام الله علیها است که در عدد 60، به دقیقه و ثانیه که ظرف زمان است به ثانی یعنی عدد 2 است، شروع میشود. برابر عدد ابجد نام زیبای ام ابیها است و جایگاه عددی حروف هی فاطمه سلام الله علیها{ اوست فاطمه(س)} هم 60 میباشد!
پس حرفِ شین، شامل کلّ علم ساعت است در بلوغ 9 و دایره 5 {پنج تن صلوات الله علیهم اجمعین} و در حقیقت یک شب که خداوند متعال میفرماید: و باللیل افلا تعقلون[3] . و یک سوره به نام لیل در قرآن مجید است که عدد ترتیب نزولش به قلب مطهر پیامبرصلی الله علیه و آله 9 میباشد! و در قرآن کریم 43 بار اسم لیل آمده است که برابر با جایگاه عددی کلمه قدر است! و آنچه ظهورات اتفاق میافتد چه خوب { نزول قرآن کریم و ملائکه روح در شب قدر تولد معصومین صلوات الله علیهم اجمعین، اَحیاها و رزق و روزی موجودات چه نباتی و چه جمادی، چه حیوانی و چه انسانی در سحرگاه زده میشود } و چه بد ( بصورت درد و بیماری و عذاب و خطرهای بزرگ) اکثرا در شب است.
جالب است که دنیا به لیل خوانده میشود و قیامت به یوم، پس در کل میشود یک شبانه روز. درواقع عدد جامعِ 24 ، کامل نشان داده شد و به حرفِ شین، عالم قیامت در یوم افشا میشود.
معنای نماز در وجود ساعت
آیا همه عالم در بلوغ 9 و در سقف عددی 9 نبود؟ پس همه عالم دنیا، عالم شهادت است. و خداوند کریم میخواهد پیامبر بزرگوار ما حضرت محمدصلی الله علیه و آله در عالم اسرار نام مبارکش ، احمد صلی الله علیه و آله باشد که جلوه ذات اقدس احدیت خود اوست . عدد ابجد نام مبارک احمد=53 میشود که برابر با جایگاه عددی کلمه شهادت[4] است. آیا این زیبا نیست رکن اصلی طهارت یک کافر با اسلام بعد از شهادت به توحید (اشهد ان لا اله الا الله)، شهادت به رسالت حضرت محمد صلی الله علیه و آله است ( اشهد انّ محمداً رسول الله).
خوب دقت کنید عدد 3 و 5 دخیل در شهادت هستند. نماز هم در 5 نوبت واجب شده است و به فرموده امام صادق علیه السلام در 3 نوبت میتوان خواند. وجود مطهر امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام، مظهر نفسِ وجود مطهر پیامبر صلی الله علیه و آله در بطن شهادت است که اولین شاهد و مؤمن و مسلمان در روز مبعث و اولین شهادت دهنده وجود مبارکش است. وجود حضرت فاطمه سلام الله علیها که خود، سومین وجود در مرتبت خلقت نوری است و نام مبارکش 5 حرف است. پس 3 ضرب در 5 میشود 15؛ که اسرار نام مبارکش به حوای روحانی است . و تمام خزانه حقیقت اسرار پدر بزرگوارش به نام کوثر به وجودش افشا و اظهار شده است.
و درحقیقت دو گنج فرزندانش؛ امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام که امام حسن علیه السلام به عدد چهارمین وجود در مرتبت خلقت نوری، حرفِ د ظاهر شد که عدد ابجد حروف دال =35 میشود که تمام 3 و 5 را با کنیه مبارکش یعنی ابامحمد، سبز کرد.
و وجود مبارک امام حسین علیه السلام هم مظهر ظهور عدد 3 و 5 است که ایشان سومین امام و پنجمین معصوم هستند. وراثت تمام انبیاء و اولیاء را با شهادت و گستردگی باب طهارت و برپاداشتنِ کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلا، اسرار احمدی و علوی و فاطمی و حسنی و حسینی و تا مهدویت ( صلوات الله علیهم اجمعین) بر جهانیان به ظهور گنج حرفِ شین اثبات و اظهار نمود. و این حدیث زیبا را معنی فرمود که پیامبرصلی الله علیه و آله فرمود: حسین مِنّی و انا مِن حسین.
سِرّ باطنی شیر (لبن)
نکته جالب اینکه تغذیه شیر وجود مبارک معصومین صلوات الله علیهم اجمعین در دوران نوزادی به صورت خاص بوده است. چنانچه برای حضرت زهراسلام الله علیها آمده است: جعلت فطامک من اللبن (مقرونا) بالعلم[5]. فرمود که از علم شیر دادم؛ از علم خود به او خورانده است. یا برای حضرت علی علیه السلام در کتاب منتهی الآمال میفرماید از انگشت سبابه پیامبرصلی الله علیه و آله 12 چشمه شیر نوشیده است.
حال خوب دقت کنید! انسانها هم وقتی متولد میشوند از سینه مادر شیر میخورند. اما در حقیقت عمل در رحم دنیا انسان از لبن یا شیر از ولایت و رسالت که همان کلمه وحی الهی است که جنس آن از نور است، مینوشد و حاصل عمل خالصانه ، انسان را به امام زمانش وصل میکند و از ظلمات جهل و حیوانیت به نور انسانیت و هدایت میرسد.
*لبن:
چنانچه عدد ابجد کلمه لبن که به شیر معنا شده 82 میشود که در تمام دایره شِ هستی، این عدد برابر با عدد ابجد کلمه امام است و جایگاه عددی کلمه لبن= 28 میشود که تمام کلمات قرآن عزیز از 28 حرف است. بنابراین انسان در عمل خالصانه در جلوه امام خود قرار میگیرد و خداوند این رحمت را به مؤمن عنایت میفرماید.
اما انسان کافر و گنهکار هم همین شیر را که لبن است از رحم دنیا به عمل میخورد اما چون اعمالش ظلمانی و غلط است ، ظرف وجودش آلوده میشود . اثرش این است که شیر ضایع میشود و اثرش مثل سم به بدنِ عملش منتقل میشود و انسانیتش میمیرد و میشود مصداق "یخرجهم مِن النور الی الظلمات" !
پس درواقع انسان گنهکار و کافر، یا از ریشه حرام بدنیا آمده یا به عقیده کفر و غلط قرار میگیرد ، آثارش مثل ابن ملجم ملعون به یک قول کسی است که حضرت علی علیه السلام خودش در بزرگ شدنش زحمت کشیده ، ولی آثار عمل غلطش روزی در کشتن امامش ظاهر میشود. و این اثر آخر عمل ، جلوهی حرفِ ش دایره زندگی هر شخص میباشد.
اما مؤمنین واقعی را خداوند میفرماید: والعاقبة للمتقین یعنی عاقبت (بخیری) مخصوص متقین میشود (آیه 83 سوره مبارکه قصص) . یا در آیه 2 سوره مبارکه بقره میفرماید : ذالک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین.
*شیر:
ترجمه لبن به فارسی میشود شیر.عدد ابجد کلمه شیر=510 است که درواقع معنی میشود به 10+500 : عدد ابجد حرفِ ث برابر 500 است که ملک آن حضرت میکائیل علیه السلام است و این ملک مأمور روزی از طرف خداوند متعال است. و عدد 10 همان گنج عشر؛ ائمه طاهرین صلوات الله علیهم اجمعین است. جمع ارقام 510 میشود 6 که همان خزانه کلّ خلقت است (6=0+1+5).
باید دقت کنیم که شیر در بین خون و فضولات از سینه جاری میشود. درحالیکه نه بو و نه رنگ خون را دارد و نه بو و رنگ دفعیات را دارد. چنانچه خالق یکتا میفرماید[6]: و انّ لکم فی الانعام لعبرة نسقیکم مما فی بطونه من بین فرث و دم لبنا خالصا سائغا للشاربین؛ و البته برای شما ملاحظه حال چهارپایان (از شیر گاو و گوسفند) همه عبرت و حکمت است که ما از شکم آنها از میان سرگین و خون، شیر خالص و پاکیزه شما را مینوشانیم که در طبع همهی نوشندگان گوارا است.
پس شیر سفید و لطیف و شیرین و خوش طعم و غذای کامل برای بدن ضعیف نوزاد است. جالب است که شیر در غدههای شیری سینه مادر در یک لحظه درواقع خون عین نجس و سرخ به شیر سفید و پاک قلب به میم میشود. پس شیر یکی از آیات خداست که باید در آن تأمل کنیم!
اما چون اسرار درس ما حرف ش است، پس حقیقت حروفی شیر که با حرف ش آغاز شده، افشای وصل شدن نوزاد به روزیِ محبت پروردگار عالم است که در سینه مادر قرار داده است. الحمد لله رب العالمین
پس هر سینه، یک بلوغِ شین را به عدد 9 (با حروف و نقطههایش) و در جلوه عدد 6 تمام محتوای ظاهری و باطنیاش و در مرکزیت دایرهی درون سینه که قلب است و جلوه عدد 5 همهی خزانهی عالم بالا از دایره رحمت و خلقت و اسرار آفرینش در سینههای مادرِ ظاهر و (پدر و مادر خودمان) و مادرِ باطن (حضرت آدم(ع) و حضرت حوا(س)) و پدر و مادر روحانی و نورانیمان {پیامبر(ص) (رسالت) و امیرالمؤمنین(ع) (ولایت) و مادر دو عالم خانم فاطمه زهرا(س)} به ما میرسد .
حالا ما چگونه این غذای روح و جسم را گرفتیم ؟! پس در رحمت رحمانیت و رحیمیت خالق یکتا غرق و غوطهور هستیم و ما باید ظرف وجودمان را چنان تمیز و پاک نگه داریم که این روزیِ رزقِ حسن را ضایع نکنیم. انشاءالله
درحقیقت خداوند کریم رزق کریمش را نصیب هر بنده مؤمن خود میفرماید به شرط اینکه از سینه علم و عمل به گنج قرآن که محتوای باطن کلّ رسالت و ولایت است جدا نشود.
نمونههایی از عدد 300(=ش=حوای روحانی):
*در حدیث آمده است که در قیامت بعضی از مؤمنین فاصلهشان تا بهشت 300 سال است یعنی تا عملهای افشاشده درست نشود ، راه تمام نمیشود .
*عدد ابجد کلمه صراط=300 است.
*از مکه تا کربلا 300 کیلومتر است.
*حضرت آدم علیه السلام 300 سال گریه کرد.
*خداوند متعال در قرآن کریم[7] مدت زمانی را که اصحاب کهف در غار بودند را 300 سال باضافه 9 سال بیان میفرماید { که درواقع امام صادق علیه السلام میفرماید به سال شمسی همان 300 سال است و به سال قمری 9 سال اضافه میشود} که افشای پناهگاه پروردگار عالم برای همهی بندگان مؤمن است.
*در نماز شب مستحب است 300 مرتبه الهی العفو بگوییم. درواقع هر کدام از این دستورات، تنظیم کردن ساعت عمر و عملمان به ساعتِ حقیقی است که تنظیم آن وصل شدن و شیعه شدن واقعی به صراط حقیقی است که آن وجود مبارک امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) است.
*وجود عالم و دانشمند و فیلسوف ابوالحسن سعیدبن عبدالله در سال ششم هجری در کاشان (شهر راوند) بدنیا آمد که به قطب الدین راوندی مشهور است. ایشان که قبر نورانیش در صحن بزرگ حرم حضرت معصومه سلام الله علیها در قم قرار دارد بعد از 300 سال از مرگش، وقتی صحن مطهر را تعمیر میکردند، آخوند محمد حسن جلالی نقل میکند که استادم شیخ محمد حسین فرمود که قبر ایشان هم باز شد و من سر در قبر کردم و سر زانوهای آن بزرگوار را بوسیدم که صحیح و سالم مانده بود و اثری از فرسودگی نداشت {یعنی افشای ساجد و عابد بودن ایشان}
*اسرار عدد 300(=ش) در دوران نبوت حضرت نوح علیه السلام:
امام جعفرصادق علیه السلام فرمود: هنگامیکه خداوند نبوت حضرت نوح علیه السلام را آشکار فرمود ( مدت پیامبری حضرت 950 سال است) و شیعهی وی به فرج یقین پیدا کردند، بلا و سختی شدت گرفت و غربت گران آمد و کار بجایی رسید که شیعه حضرت دچار شکنجه شدند، و حضرت نوح علیه السلام را به گونهای مورد کتک و آزار و شکنجه قرار میدادند که گاهی اوقات تا سه روز بیهوش بر زمین میافتاد. درحالیکه خون از گوش مبارکش جاری میشد و سپس به هوش میآمد.
این ماجراها تا 300 سال بعد از بعثت او اتفاق میافتاد. حضرت نوح علیه السلام تا آن زمان، شب و روز آنان را برای هدایت فرامیخواند و آنان از وی دوری میجستند. او آنها را آشکارا دعوت میکرد و آنها روی گردان بودند. لذا پس از 300 سال تصمیم گرفت که علیه آنها دعا کند. هنگامیکه بعد از نماز صبح نشست تا علیه آنها دعا کند، چند ملک از آسمان هفتم بر وی فرود آمدند (3 فرشته بودند).
آنان به حضرت سلام کردند و گفتند: ای پیامبر خدا حاجتی نزد تو داریم . فرمود آن چیست؟ گفتند دعا کردن علیه قوم خویش را به تأخیر بینداز زیرا این اولین نشانه از قدرت خداوند عزّوجلّ بر زمین است. فرمود: دعا کردن را تا 300 سال دیگر به تعویق میاندازم.
بنابراین به میان قوم خویش بازگشت و آنچه از قبل انجام میداد را ادامه داد و قوم او نیز با همان شیوه سابق با او برخورد میکردند. تا اینکه 300 سال دیگر تمام شد. حضرت نوح علیه السلام از ایمان آوردن آنها مأیوس شد، ایشان هنگام چاشت، برای دعاکردن علیه قوم خود نشست . بار دیگر 3 فرشته از آسمان ششم بر وی فرود آمدند. آنها بر حضرت سلام کردند و گفتند ما از آسمان ششم هستیم { لازم به تذکر است که معارف عدد شش با تمام جزئیاتی که بیان شد را مرور کنید!} که صبح زود از آنجا خارج شدیم تا هنگام چاشت رسیدیم . این فرشتگان هم همان چیزی را خواستند که فرشتگان آسمان هفتم، از حضرت خواسته بودند.
حضرت نوح علیه السلام خواسته آنان را اجابت کرد و دوباره میان قوم خود بازگشت و آنان را بسوی خدادعوت کرد. ولی دعوت وی تأثیری بر آنها نداشت و هرچه بیشتر آنها را فرامیخواند، آنها بیشتر میگریختند. تا اینکه 300 سال دیگر به پایان رسید و رویهم 900 سال سپری شد. شیعه و یاران حضرت، نزد او آمدند و از دست عوام و طاغوتیان گله و شکایت کردند و از حضرت خواستند که برای فرج دعا کند. حضرت نوح علیه السلام خواسته آنان را برآورده ساخت .
ایشان نماز را به پاداشت و نشست تا دعا کند اما در این هنگام حضرت جبرائیل علیه السلام بر وی نازل شد و فرمود: خداوند عزّوجلّ دعوت تو را اجابت کرد و فرمود به یاران خود بگو که خرما بخورند و هسته آن را در زمین بکارند ، و از آن مراقبت کنند تا به ثمر برسد. پس اگر به ثمر نشست، فرج حاصل میشود. نوح علیه السلام خداوند را حمد و ستایش کرد و این امر را یاران خویش تعریف کرد و یاران به یکدیگر بشارت گفتند. پس خرما را خورده و هسته آن را در زمین کاشتند تا به ثمر رسید. ثمره آن را نزد حضرت نوح علیه السلام آوردند و از وی خواستند که از خداوند بخواهد وعده خویش را عملی کند.
حضرت نوح علیه السلام تحقق این امر را از خداوند عزّوجلّ درخواست کرد. خداوند به نوح علیه السلام وحی فرمود که به آنها بگو: این خرمایی که در دستان شماست بخورید و هسته آن را بکارید. هرگاه ثمر داد، فرج حاصل میشود. عدهای از ایمان آورندگان که یک سوم کلّ مؤمنین بودند چون تصور کردند که حضرت نوح علیه السلام خلف وعده کرده است، از ایمان خود دست کشیدند و دو سوم آنها همچنان بر ایمان خود ثابت قدم ماندند.
پس این گروه خرما را خودند و هسته آن را کاشتند و مراقبت کردند تا ثمر داد. ثمره آن را نزد حضرت نوح علیه السلام آوردند و از وی خواستند که از خداوند بخواهد وعده فرج خود را عملی کند. حضرت نوح علیه السلام تحقق این امر را از خداوند عزّوجلّ درخواست کرد. خداوند به نوح علیه السلام وحی فرمود که به آنها بگو : این خرما را نیز بخورید و هسته آن را در زمین بکارید. بنابراین یک سوم دیگر از ایمان آورندگان از ایمان خود دست کشیدند. پس یک سوم ، در ایمان خود ثابت قدم ماندند و خرما را خوردند و هستهاش را کاشتند و مراقبت کردند تا ثمر داد.
هنگامیکه ثمر داد به نزد حضرت نوح علیه السلام آوردند و گفتند تعداد ما خیلی اندک است. ما از این هراس داریم که اگر فرج به تأخیر بیفتد ، همه نابود شویم. بنابراین حضرت نوح علیه السلام نماز بپاداشت و عرض کرد: خداوندا! از یاران من تنها این گروه اندک باقی ماندهاند و من میترسم که این گروه از بین بروند. پس خداوند کریم به ایشان وحی فرمود که دعای تو را استجابت کردم ، پس کشتی را بساز.
فاصله زمانی بین اجابت دعا و فرارسیدن طوفان 50 سال بود. نکته زیبایی که از نظر عددی مورد بحث ماست ، 3 بار تجدید شدن عددِ 300 سال است! و چرا خداوند کریم دوران نبوت حضرت را اینگونه قرار داد؟!
اگر تا اینجای درس را بخوبی خوانده باشید، متوجه میشوید که از آنجاکه عدد 300 از جمع اعداد 1 تا 24 بدست میآید و عدد 24 ؛ عددِ ساعات یک شبانه روز است و عدد جامع یعنی جمع کننده میباشد. پس 3 تا 300 تا یعنی 3 تا 24 تا که میشود 72 ! و عدد 72 برابر با عدد ابجد کلمه سجده است و در جمع ارقامش به 9 میرسیم (9=2+7).
درواقع افشای کامل هدایت در قوم نوح علیه السلام، رسیدن به 3 تا 24 ساعت یعنی 3 روز و درنهایت عدد 72 یعنی رسیدن به کلمه سجده و حروف نوزده است { 72= سجده=نوزده}. خوب دقت کنید! احتمال معنا بلوغ هدایت در این قوم به 3 تا 300 تا برای رسیدن به اطاعت محض و خضوع و خشوع کامل سجده میباشد.
درضمن اینکه عددابجد کلمه دنیا =65 است که برابر با دو حرفِ س=60 و ه=5 که رویهم میشود سه ، میباشد. پس تمام عمر دنیا ، نسل انسانها از قوم مؤمنی هستند که در کشتی نوح علیه السلام سوار شدند و نجات پیداکردند.
و نوزده ، باب طهارت است. درحقیقت زندگی انسانی در باب هدایت به امر پروردگار یکتا از نقطه نجف روی کوه جودی باب وادی السلام، نـو،زده شد!الی یوم القیامة. بر همین مبنا وجود حضرت نوح علیه السلام را آدم ثانی مینامند. و قبر مطهر حضرت آدم علیه السلام و حضرت نوح علیه السلام در کنار مضجع شریف و نورانی مولا و سرورمان امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب که صلوات و درود خدا و ملائکهاش بر او و این دو پیامبر بزرگروار باشد ، قرار دارد.
مقام حرف شین در ماه مبارک رمضان
ماه مبارک رمضان ، نهمین ماه سال قمری است و در حدیث آمده که سید همهی ماههای قمری است. تنها ماهی است که نامش در قرآن کریم آمده است[8]؛ شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی للناس و بینات من الهدی و الفرقان ( ماه رمضان که در آن برای راهنمایی مردم و بیان راه روشن هدایت و جدا ساختن حق از باطل ، قرآن نازل شده است).
پس ماهی است که نور با عظمت قرآن در آن نازل شده است و بواقع در این قسمت آیه که بیان شد ، 6 منظور مهم پروردگار عالم محقق میشود:
1)شهر رمضان (ماه رمضان) . 2) انزل فیه القرآن (نازل شدن قرآن) 3) هدیً للناس (هدایت کلّ مردم) 4) و بیّنات ( بطور واضح و آشکار نکات و باطن و ظاهر آن را با بینه و دلیل روشن برای مردم آشکارا بیان میکند) 5) مِن الهدی ( برای هدایت و درواقع سبز کردن و شکوفا کردن و از ظلمات به نور رساندن درون فطرت انسانی به عمل و سیرت انسانی ) 6) والفرقان ( که حقیقت این هدایت ، جداسازی و علامت گذاری از راه خطر به امنیت کامل ، از چاه به هموار شدن ، از حرام و باطل به حلال و حق ، از ظلمات به نور و بطور کلی یعنی از جهنمها به بهشت و خلاصه به رضای خداوند کریم و رسیدن به قرب او).
پس درواقع همانطورکه درباره حرف شین گفته شد صفت حرف شین ، افشا کردن است و شین ،6 نقطه دارد که مبیّن حرفِ شین است و خودش با 3 حرف ، 9 تا میشود. درواقع 9 ، سلطان اعداد و سید همه اعداد است.
حالا ماه مبارک رمضان ، مقام 9 را دارد و سلطان ماههای سال است. زیرا با 6 هدف افشای هدف خلقت پروردگار عالم و نزول قرآن {یعنی آمدن همهی 124 هزار پیامبر علیهم السلام و تمام کتابهای آسمانی که 313 تاست و در جمع به باطن قرآن ظاهر شده است} تحقق پیدا کرده و اِحیا در ماه رمضان اتفاق میافتد. یعنی زنده شدن به واقع انسانیت و به کمال رسیدن آن که وصل شدن به رگ حیات طیب یعنی امام زمان حضرت مهدی(عج الله تعالی فرجه) میباشد.
اسم مبارک رمضان یکی از اسماء خداوند کریم است به معنای گرمای زیاد ، طوری که همهی ناخالصیها ذوب شود.و به یک معنی رمضان یعنی ریزش بسیار که درواقع ریزش گناهِ گنهکاران است. ماه مبارک رمضان ، شهرالله خوانده شده است چون ویژگیهایش آن را مخصوص کرده است.
چنانچه در حرف شین خصوصیاتی است که این حرف را مخصوص کرده است . از یک سو با عدد ابجد 360 (=شین) ، تمام دایره خلقت را به ظهور آشکار میکند و سلطهی عددی آن را نشان میدهد. و از یک سو با عدد 9 ( حروف و نقطههایش) عدد شعاع این دایره را که از نقطهی مرکزی به محیط اتصال پیدا کرده و دوران دایره را در بلوغ عدد 9 که سقف همهی اعداد است ، نشان میدهد.
نکته جالب اینجاست که در خلقت دنیا ، کلمه ارض که پیدایش اولین نقطه خشکی در زیر خانه خداست ، آموختیم که عدد ابجد کلمه ارض =1001 است و پیدایش آن در ظهور عددهایی که از تقسیم عدد 9 به عدد 2 که عدد زوجیت در خلقت است ، نموده میشود : {وقتی 9 را بر 2 تقسیم کنیم خارج قسمت 4 و باقیمانده 1 میشود ، سپس 4 را بر 2 تقسیم میکنیم خارج قسمت 2 و باقیمانده 0 میشود.بعد 2 را بر 2 تقسیم میکنیم خارج قسمت 1 و باقیمانده 0 میشود. حال از سمت راست (آخرین خارج قسمت) نوشته و کنارش باقیماندهها را میگذاریم تا اولین باقیمانده که میشود 1001}. 9
|