عرفان آب (عالم همه در مضرب 3) بخش سوم
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علی محالّ معرفة الله و مساکن برکة الله و معادن حکمة الله و حفظة سِرّالله و حملة کتاب الله و اوصیاء نبیّ الله و ذرّیة رسول الله صلّی الله علیه وآله. (زیارت جامعه کبیره)
حروف والی
پس نون ساکن، رحمتی است از رحمتهای پروردگار عالم. دیگر از زیباییهای قرآن درحروف اینست که در قواعد زبان عرب ، حروف با حرکت خوانده میشوند و اگر حرکت نداشتند مشکل خوانده میشدند یا خوانده نمیشدند. آیا از خود پرسیدهاید که چرا در خیلی از جاهای قرآن 4 حرف "و ا ل ی" نوشته شده ولی خوانده نشده است؟ و یا همان نون ساکن در بعضی جاها نوشته شده یا به صورت کامل نون ساکن یا تنوین ولی خوانده میشود؟ این را باید بدانید پروردگار کریم و عالمُ العلومِ ما، خود فرموده "افلا یتدبرون" .
سه حرف در عربی است که در خیلی از حروف قرآن مجید آمده که صورت خود را با حرکت ، تغییر داده و اصلا به شکل دیگری نوشته شده است و آن را اعلال میگویند و آن سه حرف (الف) و (واو) و (یاء) است که این حروف را حروف عله میگویند. چگونه باید قرآن را بخوانیم، بفهمیم وعمل کنیم. پروردگارا توفیقش را به ما بده که در قیامت قرآن از ما شکایت نکند.
حروف الفباء را دو قسمت کردهاند شمسی و قمری، نورانی و ظلمانی. حروف نورانی همان حروف مقطعه قرآن است و حروف ظلمانی بقیه حروف که در مقطعات نیامده است. هرگاه الف و لام پشت حروف شمسی بیاید الف و لام خوانده نمیشود و حروف شمسی بعد آن مشدد میشود. مثل الشّمس . چرا؟!
اگر "ال" پشت حروف قمری بیاید ، فقط الف خوانده نمیشود ولام خوانده میشود مثل والقمر "الف و لام" در 14 معنی در قرآن به گفته مفسران آمده است پس یکی از جاهایی که حروف والی خوانده نشده دو حرف "الف و لام" است عدد (ال) 31 است که نگه دارنده میزان و باز شدن چشمههای معنی و جلوه زیباییهای درون حرف است. مثلا در کلمه والشّمس خوب توجه کنید! الف ولام چگونه عَلَم شده و چشم ما را به باطن شمس متوجه میکند که الشمس واقعی چیست و کیست؟ آن خالق یکتاست. "الله نورالسموات و الارض...[1]" نورِ شمس را جلوهای از جلوههای نور خود قرار داد که سکون در تشدید الشمس است که بتوانیم حرکت و تشعشعات و آثار نور و حیات نور را ببینیم و بگیریم و خود را به سکون شینِ شمس چنان برسانیم که دیگر هرگز غروب نداشته باشد. و در میم شمس صورت نورانیت خود را تجلی کنیم! درحدیث میفرماید: " در قیامت صورت مؤمن 70 هزار بار از خورشید دنیا درخشندهتراست و نورش دائمی و تمام نشدنی است." واین نور به شرطی بدست میآید که خود را چنان در میزان (سینِ والشمس) نگه داریم که به حول و قوه خدای قادر متعال تمامی ظلمات ظاهر و باطن خود را پاک و به نور تبدیل کنیم. یا او به فضل و کرمش به ما بدهد که آن زمان اسم مبارک مؤمن ، خلعت وجودش میشود چون مؤمن یعنی نور. نوری که ایمنی دهنده است و رذایل و کدورتها را پاک میکند.
پس معنی (ال) خیلی وسیع و زیباست ! الف و لام سبب و مسبب جلوه و مرآت حق هستند تا هر چشمی به هر اندازه بینایی خوب داشته باشد زیباییها را ببیند و کسب کند و "الف و لام" واقعا از ولیِّ عزیز است "الله ولی الذین امنوا...[2]" که ظاهرا دیده نمیشود و در همه جا جلوه دهنده مکنونات خود است. شاید خریدار بفهمد و بخرد. و (واو) و (یاء) هم عنایت مهلت کوتاه عمر است که اگر از دست رفت ، دیگر دستمان از دنیا کوتاه و حسرت بر ما دائمی میشود. "یا" هم که حرف انتخاب است.1- باید با قیمت عمر خود یا دنیا را و یا آخرت را بخری 2- محل ابتلا و عاشورای عمرمان است که معلوم شود آن نون ساکن عملمان به چه کسانی یا برای رضا چه کسی منصوب و مجرور و مرفوع شده است.
پس حال در معنا فکر کنید چقدر زیباست. مثل "صراط الذین انعمت علیهم[3]" الف و لام در الذین، ذال حرف قمری است. چون سیر و سلوک بنده در دنیاست. فقط این التماس مؤمن به پروردگار خویش است. با تمسک به کلام خود پروردگار عالم زیرا ما از خود هیچ نداریم .او به ما یاد میدهد که با کلام نورانی خودش از خودش کمک بخواهیم شاید رستگار شویم.
"الف" در حروف والی مرآت و آیینه حق نما در باب عظمت مولا که "انعمت علیهم" انعکاس اوست. "انعمت علیهم" کسانی که بر آنها نعمت دادی ائمه معصومین(ص) و انبیاء و صدیقین و شهداء میباشند.
اما "لام" مجرا و تجلیگاه توحیدی که از چشم آن و از گوش آن میتوان آن کسان را دید و آرزو کرد پس کسانی با این مجرا تماس میگیرند که اول دل دنیا در زیر رضای خدا ادغام شود که همان مجرای توحید است که شاید در را باز کنند و بتوانیم به رضای مولا دست پیدا کنیم و مانند یاران ابا عبدالله الحسین(ع) دائم در طواف رضای خدا بمانیم. انشاءالله.
خیلی زیباست که عدد ابجد "الف + لام" به صورت بسیط 182 است . {(182=(71=لام)+(111=الف)}. این اعداد ، آدرس زودتر رسیدن را به ما میدهند که (182) اول باید از شروع ورود از باء (=2) که درِ رحمت رب العالمین است آغاز و در طواف رضای او به توحید محض و یکتا پرستی او نائل آئیم.
پس حروف "والی" همیشه و درهمه جا هستند. چراغ سبز روشن که ظاهراً نوشته میشوند ولی خوانده نمیشوند و فقط راه و حقایق را نشان میدهند. فقط (واو)، حرف ظلمانی است در صورتیکه (و- ا- ل- ی) نورانی هستند.
جالب است پروردگارعالم گاهی واو را برای قسم فرموده است مثل" والشمس، والضحها، والقمر اذا تلها ". "واو" اگر احتمال دنیا باشد عقل و معاش آن (و) حرکت عبوری آن از حرف راء است و عدد ابجد حرف (ر)= 200 که برابر با عدد ابجد کلمه قسم= 200 است .شاید به این معناست که نامُمکنها، ممکن میشود و نامعلومها، معلوم و نامفهومها، مفهوم میشوند. ظهور غیر از آنست که ظاهراست زیرا باطنها به نمایش میآیند. و شاید به این معنی یاد آوری شود که (راء)، صفت دنیاست که تکریر دارد و قسم، تذکر پروردگار عالم برای عبور با تعقل است.
مهم بودن سیر خورشید و انوارش و اثرش در دنیا به صورت آمدن گذری طلوع و غروب و رساندن و افول آن و جایگزین کردن نور در ما و گیرندگی آن و سبب و مسبب شدن آن نور را به صورت مدی "الی یوم القیامة" از باب عقل معاشی دنیا و آن حرف (ر) است. پس هر کس خوب فکر کند این قسم را عمل کند. به قاسم میرسد. انشاءالله.
در "بسم الله الرحمن الرحیم" سه بار ( ال ) به صورت والی در اول نام مبارک باری تعالی آمده است. که والا مقام بودن اسم مبارک خداوندِ سبحان را به ما میرساند. و قرار گرفتن ما به عنوان عبد این اسماء در جلوه و مرآت آن قرار بگیریم به عمل، که بشویم عبدالله، عبدالرحمن و عبدالرحیم. سه منزلت بزرگ که بنده متجلی میشود .
ما زبالاییم و بالا میرویم ما زدریاییم و دریا میرویم
جان این بیت و تمام این درس به ما تذکر میدهد که از سرچشمه خلق شدهایم و از حقیقت آب، جان گرفتیم، حیات و زندگی دنیا را، اما وقتی دوباره برگشت میکنیم، باید چگونه بالا رویم، آب چگونه نازل میشود اما چگونه برگشت میکند تا باقی و ماندگار شود؟ یعنی صورت ظاهر باید عوض شود. آب به بخار تبدیل میشود تا بتواند بالا برود، پس خود قیاس کنید!!!
معنایی در جامعیت حقیقت آب
رنگ آب، آبی است و رنگ آسمان نیز آبی است. عدد ابجد آبی= 13 است که جایگاه عددی حرف (م) میباشد .حرف میم که عدد ابجدش40 است باب تطهیر است. تنها جایی که آسمان به زمین وصل میشود (از نظر ظاهر) در دریاست که عکس آسمان در آب میافتد و در نهایت به هم وصل میشوند. یعنی 26=13+13
26 =جایگاه عددی حرف (ض) است و برابر با جایگاه جمع عدد ولایی و معصومیت امام زمان(عج) (12+14=26) و 26 =جایگاه عددی نام مبارک احمد (ص) است که هر دو به صورت صدفی میشوند که بین زمین و آسمان دُرّ گرانمایه انسانیت شکفته میشود و در جایگاه وصل دو باطن حقیقت ولایتِ وصیَ الحسن، صاحبَ الزمان، صلوات الله علیهم اجمعین؛ تک گل همیشه بهار ولایت سبز میشود و گل میدهد و بارور می شود الی یوم القیامه و در سایه خود ، عالم را گلستان میکند و بهشت را در دنیا برقرارمیگرداند.
آخرین منزل آب ؛ دریا
از آنجائیکه در قرآن کریم داستان حضرت موسی(ع) بیشتر از داستان پیامبران دیگرنقل شده است. شاید خداوند منان میخواهد این معنا را که سرّ حقایق قرآن است ظاهر کند. همانطور که متذکر شدیم باطن قرآن ، کوثر است و حقیقت آب که عدد ابجد آب به صورت بسیط 114 میشود که برابر با تعداد سورههای مبارک قرآن مجید است الف +باء=111+3=114 .نکته: سوره مبارکه کوثر که متعلق به خانم فاطمه زهرا(س) است هم 3 آیه دارد(آب=3) و جالب اینکه در حروف این 3 آیه ، 18 نقطه قرار دارد .عدد ابجد کلمه حی=18 {همانطورکه تمام قرآن ، کوثر و جانِ آب شد ؛ و جعلنا مِن الماء کلّ شیء حی. عمر مبارک خانم هم (از لحاظ جسمانی) در دنیا 18 سال بود} و عدد ترتیب نزول این سوره مبارکه به قلب مطهر پیامبر(ص) 15 است{که خانم خود، حوای روحانی است(حوا=15)}.
کلمه موسی، یعنی از آب گرفته شده. همانطوری که در قرآن کریم سوره مبارکه طه می فرماید[4]:"ان اقذ فیه فی التابوت فاقذ فیه فی الیم فلیلقه الیم بالساحل یاخذه عدولی و عدوله و القیت علیک محبة منی ولتصنع علی عینی" به مادر موسی(ع) امر میفرماید فرزند خود را در تابوت چوبی بگذار و او را در دریا رها کن ما خود او را حفظ میکنیم . این ظاهراً شروع زندگی موسی(ع) است. و درهنگامی که فرعونیان او را تعقیب میکردند خداوند در کنار دریای نیل فرمود عصای خود را به آب بزن و دریا دو قسمت شد و موسی(ع) و یارانش به فضل خدا از کف دریا روی خشکی آن حرکت کردند و به ساحل رسیدند و نجات یافتند. و اما فرعونیان همین مسیر را آمدند و در نیمه راه به امر خداوند منان، آب به هم پیوست و غرق شدند. در جای دیگر خدا به موسی(ع) امر فرمود عصایش را به سنگ بزند و 12 چشمه آب از آن جوشید "و اذا ستسقی موسی لقومه فقلنا اضرب بعصاک الحجر فانفجرت منه اثنتا عشرة عینا[5].
اما اینکه دریا، نهایت مقصد همه آبهاست و اینکه بازگشت همه آبها چه زیرزمینی و چه روی زمینی به دریا و اقیانوس است. عرفانِ دریا، خیلی زیباست! عدد ابجد حرف (ی) =10 است و در ادبیات، حرف انتخاب و ندا است. حرفِ ی، یا خوانده میشود که الفبای فارسی با الف شروع و به ی ختم میشود که در کنار هم میشود یا! [6]
حرفِ ی که از حروف یرملون است اما در کلمه دنیا به جای ادغام، اظهار شده است. پس در دنیا، انتخاب هر کس اظهار میشود زیرا همانطور که گفته شد امام عمل او، انتخاب اوست. در ضمن امتحان هر کس در حرف (یا)، انتخاب و عشرِعمل اوست. پس دنیا، عاشوراست چون عدد حرف (ی)= 10 است و کربلا است، میشود "کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلا. چون از یک طرف امتحان، انتخاب اوست، از طرف دیگر همه ما در دریا قرار میگیریم که در انتهای عمر تمام نهرهای عمل ما به دریای انتخابمان ختم میشود ولی چگونه باید نجات پیدا کنیم شرط آن است که :
1 – موسوی شویم {داستان تولد حضرت موسی (ع) و همچون موسی (ع) عصایی داشته باشیم تا دریا را بشکافد و ما را هم از روی خشکیِ ذیقعد امتحان خود به سلامت به ساحل نجات برسیم. چون همه ما گنهکار هستیم باید شیعه 14 معصوم (ص)، مخصوصاً شیعه وجود مقدس امام موسی بن جعفر کاظم (ع) باشیم تا ما را از ساکنین سفینه نجات قرار دهد و تابوت جسم ما را به ساحل دارالسلام بنشاند.
2- بدانیم که دائماً باید دستمان به دامن امام زمانِمان باشد تا ما را سوار در سفینه نجاتش کند تا از خطر غرق شدن در دریا نجات پیدا کنیم ما هم باید موسوی شویم، یعنی به سلامت از آب گرفته شویم و در خشکی ذیقعدِ بهشتمان مستقر شویم.
3- تمام کشتیها با ناخدایی ولایتِ اهل بیت(ص) فقط روی کوه جودی قرار میگیرند زیرا همه کشتیهای وجود ما در بطن کشتی نوح است که ساحل نجات کشتی او کوه جودی بود که آنجا مرقد مطهر امیرالمؤمنین مولای متقیان(ع) میباشد. به امید ظهور تک گل هستی ؛ مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف. امیدوارم قبول وجود مبارک ایشان گردد.
رابطه عدد 12 و آب
نکتهی جالب توجه: شاید دلیل اینکه بعد از یوسف زهرا(س)؛ امام زمان(ص) فرزند معصومی نمیآید این باشد که درآن زمان جانِ معانی حروف و اعداد به تمام محتوی ظهور داده میشود، پس با عدد دوازدهی وجود مقدسش (که دوازدهمین امام هستند) عالم دوا،زده میشود و حقیقت حیات طیب؛ باطن وجود آب، ظهور پیدا میکند که حقیقت حیّ و زنده شدن و تمام برکات جمع اعداد 1 تا 11 یعنی ظهور حکومت الّهی(66=الله) است[7]. پس آن زمان مظهر ظهور تمام اسماء، صفات، جمال، جلال و عظمت پروردگارعالم است.{یادآوری میکنم که جمع اعداد 1 تا 12 میشود 78 که برابر است با عدد ابجد نام زیبای "حکیم" پروردگارعالم. آیا غیر از این است که نسخه پزشک را نزد دکتر داروخانه میبریم تا دوا را تحویل بگیریم؟! بزرگترین مفسران نسخه حکیم الحکما که درواقع خود، قرآنِ ناطق هستند ائمه معصومین (ص) میباشند. پس آنهایی که ادعا میکنند فقط قرآن ...! باید بدانند که بدون حبل الله المتین چهارده نور مقدس(ص) که جانِ قرآن هستند برایشان دوا،زده نخواهد شد!!!}
*حال اگر ارقام 12 را با هم جمع کنیم 3میشود(3=2+1) و کلّ اسرار خلقت ظهورپیدا میکند. چنانچه در جمع ارقام 12؛ 1 برابر حرف "الف" و عدد 2 برابر حرف "ب" است پس حقیقت کلمهی "آب" ظاهر میشود که خداوند منّان در قرآن کریم میفرماید[8]همه چیزها یعنی همه هستی(کلّ مخلوق ظاهری وباطنی الی یوم القیامه) از آب، حیات میگیرند .
قابل توجه است که عدد 3(=آب و جمع ارقام 12) برابر حرف"ج" میباشد که این حرف در باطن، حضرت زهرا(س) است که حکومت امام زمان(ص) هم زهرایی است. وجود مقدسش میفرماید: و ابنة الرسول الله(ص) لی اُسوة الحسنة[9]یعنی (در زمان حکومتم)، دختر رسول الله(ص) برای من الگوی حسنه است. چون حکومت ایشان، حکومت نور است و خانم زهرا(س)، جانِ نور و حقیقت آب که کوثرِ وجود است، میباشد.
ضمن اینکه وقتی ارقام 12 (1و2) را به صورت حروف بسیط جمع کنیم یعنی :
(الف=111)+(با=3)=114 میشود که برابر تعداد سورههای مبارک قرآن است.
پس حکومتِ 12 یعنی حکومت قرآن ناطق؛ مهدی موعود(ص). و به وجود امیرالمؤمنین علی(ع) که خود حامل 11 ذریه نورانی معصوم(ص) است {دوا(=11) برای شفای حیوانیت به انسانیت برای انسانهای واقعی الی یوم القیامه آورده شد} که با خود وجود مقدسش 12 میباشد {پس میتوان گفت به عدد12 که همان جایگاه 30 است (12=ل=30) قرآن را به 30 جزء تألیف فرمود} و دیوار حجاب از عالم سفل تا اعلا گشوده شد و به دست مبارکش(امام مبین)، کتاب الله (کتاب مبین) در یک جلد کتابت شد که ایشان مؤلِف و مؤلَفه این کتاب است .
چنانچه حقیقت وجود پیامبر(ص) از حروف، حرفِ الف وجود است و امیرالمؤمنین علی(ع) از حروف، حرفِ باء است (که معرفی شده است به باءِ بسم الله سوره مبارکه حمد). خیلی زیباست که عالم ظاهر دنیا آباد میشود به شرط اینکه در آن مکان آب باشد. اما اگر حرف الف و باء به تنهایی و جدا ازهم باشند، وجود آب ظاهر نمیشود پس باید این دو حرف با هم جمع شوند تا آب ظاهر شود یعنی: الف+ب=آب. عدد ابجد حرف الف برابر یک و عدد ابجد حرف ب=2 است که در جمع 3 میشود (3=2+1) و چون عدد 3 ظاهر میشود که برابر حرفِ (ج) است عالم دنیا، جهان میشود یعنی همه آباد میشود به جهیده شدن آنچه در اوست. این آب، حقیقت آبادی تمام عوالم از سرّ تا ظهور دنیایی است.
چنانچه آب را مهریهی حضرت زهرا(س) مینامند، پس در عدد 24 (6=4+2) که کلّ ظهورات به عالم دنیا مظهر میشود، در ارکان الفبای هستی و حقیقت 3عدد و در جمع یک و دو و سه میباشد(6=3+2+1). اگر این سه عدد را کنار هم بنویسیم 123 میشود که برابر با عدد ابجد کلمهی حسنه است (حسنه=123). "ربنا آتنا فی الدنیا حسنة و فی الاخره حسنة و قنا عذاب النار"[10]. حال خوب بیندیشید اسراراینکه تمام جزء 5 (=ه) که شامل 123 آیه شریفه میباشد و در سوره مبارکه نساء قرار دارد، چیست؟!
نکته: عدد ابجد کلمه دنیا = 65 است که به 60 و 5 معنا میشود: 60=س که فقط در دنیا میتوانیم به میزان عمل برسیم و قلب شویم و 5 = ه ، که حرفِ (ه) جمع کنندهی تمام گنجهای عالم است. پس دنیا به دو حرف (س) و (ه) جلوه میکند که کنار هم میشود ( سه )! بارها شنیدهاید که « دنیا سه روزه » !!! جالب این است که عدد ابجد کلمه سه=65=دنیا! و همچنین عدد 65 ، برابر با جایگاه عددی کلمه قیامت است { 65=سه=دنیا==قیامت} یعنی دنیا، پایه و جایگاه قیامت است. زیرا ما دانه را در دنیا میکاریم و این دانه، شاخه و برگ و میوهاش را در آخرت پیدا میکند. پس دقت کنیم که چه میکاریم زیرا اینجا جایگاه است!
ضرب ارقام عدد ابجد کلمه دنیا(= 65) ، 30 میشود (30=6×5) که 3=0+3 و سی، تعداد جزءهای قرآن است و قرآن خود، کوثر است و زهرا(س) باطن این کوثر است. پس از رفتن از دنیا میفهمیم ما غرق در قرآن بودیم و باید وجود ما و عمل ما به قرآن جوابگو شود. چنانچه در منزل هر مسلمانی جای خالیش را پس از موت، صوت قرآن پر میکند. چه زیباست پیش از مرگ، قدر و منزلت قرآن را با جان و دل درک کنیم و خالصانه به تمام آیاتش به عنوان بندگی مولای خود عمل کنیم، تا انشاءالله رستگار شویم. آنجا، قرآن انیس و مونس ما میشود و ما را شفاعت میکند.
پایان
[1] )آیه 35 سوره مبارکه نور
[2] )آیه 257سوره مبارکه بقره
[3] )آیه 7 سوره مبارکه حمد
[4] )آیه 39
[5] ) آیه 60 سوره مبارکه بقره
[6] ) در کتاب راز دنیا بطور کامل توضیح داده شده است
[7] ) (66=11+10+ ... +2+1)
[8] ) و جعلنا من الماء کلّ شیءٍ حیّ (آیه 30 سوره مبارکه انبیا)
[9] )بحارالانوار.ج28.ص62
[10] )آیه 201 سوره مبارکه بقره