لب الالباب (راز حروف)

عرفان ابجدی حروف

لب الالباب (راز حروف)

عرفان ابجدی حروف

لب الالباب (راز حروف)

بسم الله الرحمن الرحیم

بنام پروردگار که سرّ اسماء اعظم خود را با سه حرف "الف"، "س" و "م" (اسم) فاش کرد. که عدد ابجد این سه حرف "101" است و از مجرای ولایت "با" و رسالت "سین" ظهور دارد (بسم).

بنام مولایی که در عین "غیب الغیوبی" ظاهر و در عین "ظهور" غایب است، و با صفات "رحمان" و رحیمش" کل نعمتهایش را بر ما منت نهاد.
ع شفائی



هدف از ایجاد این وبگاه، رسیدن به معرفت مولایمان، پروردگار عالم و ائمه معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) و حقایق و معارف قرآن است.
در این راه همواره، آن بزرگواران مددرسان بوده و با دست غیبی راه صحیح را گشوده اند و عنایاتی بسیاری به دست آمده است.

عنایت شود: نشر و استفاده نا صحیح از مطالب بدون ذکر منبع، شرعا صحیح نیست.

برای تهیه کتاب های مجاز منتشر شده توسط نویسنده و مولف مطالب فوق، میتوانید با شماره زیر ارتباط برقرار نمائی

09308839373 لطفا در ایتا یا واتزاپ پیام ارسال فرمائید





*عدد حرف ه‍ + و بصورت بسیط(=19):

 خوب دقت کنید! خداوند خواست آنچه گنج اسرارش است در بطن کتاب آسمانیش قرار دهد و قرآن عزیز، کتاب مبین نام گرفته است و باطن این کتاب، در عدد 28 و حروف ابجدی بر همه‌ی عوالم و مخلوقات احاطه وجودی دارد. به فرموده پیامبر(ص) باطن همه‌ی این کتاب نورانی در سوره مبارکه حمد و همه در 19 حروف بسم الله الرحمن الرحیم است. و عالم خلقت در بطن بسم الله الرحمن الرحیم قرار دارد و همه‌ی بواطنش و ظاهرش که به دنیا ظهور پیدا کرده، در عدد 19 می‌باشد.

پس اگر حروف کلمه‌ی هو را بصورت بسیط بنویسیم( ها+واو) عدد ابجدش 19 می‌شود. دقت کنید! حرفِ ه در عالم اسرار بالا وجود مبارک 5 نور مقدس صلوات الله علیهم اجمعین است و اسماء مبارکشان 19 حرف می‌شود!

{ محمد(ص)+ علی(ع)+ فاطمه(س)+ حسن(ع)+ حسین(ع)= 19}

درواقع دایره ظهور نورٌواحد صلوات الله علیهم اجمعین که همان 5 نور مقدس است، کشیده می‌شود از عدد 1 تا 5؛ درحقیقت دو جلوه را به ما نشان می‌دهد:

 

5    1

 

1+5

6

6

 

 

 

 

 

از طرفی عدد 1 باضافه 5 می‌شود 6 که خلقت دنیا به 6 روز است؛ خلق السموات و الارض فی ستة ایام( سوره مبارکه حدید. آیه 4).  و دقت کنید که حرفِ ه‍ =5 خوانده می‌شود"ها " که ضمیر مؤنث است و اشاره به وجود حضرت زهرای مرضیه(س) است. پس هم عدد ها=6 می‌شود و  از طرفی عدد 1 و 5 در کنار هم می‌شود 15 که همان حوای روحانی است! یعنی حی‌آ؛  ظرف حیات؛ کوثر وجود. و اسرار ظهور ک ه ی ع ص(کهیعص)!( توضیحی از این حروف نورانی در ادامه بیان می‌شود)

 

 

پس حرفِ ها در عالم دنیا به عدد 6 بصورتِ حرفِ و ظاهر می‌شود که اتصال دهنده‌ و گیرنده و پرورش دهنده و ظهور دهنده‌ی نهانیهای عالم به ظهور یوم و صعود دهنده به عالم بالا بصورت لیل است! و چنانچه به شکل عدد 6 دقت کنید، اگر حلقه سر عدد را ببندید، می‌شود شکل حرفِ و !

 

و خداوند یکتا عدد 5 را در عالم بالا در باطن عدد 6، و در ظاهر روی زمین به حرفِ و خلقت دنیا را قرار داد و باطن آن را در شهر مدینة النبی؛ مدینه منوره؛ در بیت نورانی امیرالمؤمنین علی(ع) و فاطمه زهرا(س) زیر کساء جلوه داد. 5 نور مقدس اهل بیت(ص) و ششمی؛ ملک مقرب؛ حضرت جبرائیل امین(ع)! و جمع عدد 5 و 6 می‌شود 11. درحقیقت عدد 11 در همه زبان‌ها به همین شکل است و نماد دو قوس صعودی و نزولی میباشد( ورود و خروج ملک مقرب!). چنانچه خداوند در کلام کریمش در سوره مبارکه بقره؛ آیه 156 فرمود: انّا لله و انّا الیه راجعون.

*عدد 11 در سال قمری و شمسی

گردش سال شمسی به 365 روز است که جمع ارقامش 14 می‌شود(14=5+6+3) و سال قمری 354 روز است که جمع ارقامش 12 می‌شود(12=4+5+3)، تمام سال در گنج 14 و 12 چرخش دارد. و سال قمری 11 روز از سال شمسی کمتر است، درواقع همانطور که ماه از نور خورشید جذب نور می‌کند و گرد خورشید می‌چرخد، این 11 روز، سال قمری را در سال شمسی می‌چرخاند و حکمتش این است که از تمام انوار سال شمسی و در تمام فصول نور می‌گیرد و خود را ظاهر می‌کند. این گردش که به تمام عالمیان، تمام رزق دنیا و آخرت و تمام محتویات عوالم آسمانی به صورت نزول به دنیا و تمام محتویات درون زمینی بصورت روییدنی‌ها و معادن و سوخت گرمازایی و حرارتی و تمام مایحتاج زمینی انسان‌ها را بصورت صعودی ارائه می‌کند، همه در باطن این 11 روزاست!

و درحقیقت این عدد، هویّت ذاتی این برکات و ارزاق و بواطن را در حسب ظاهر شناسایی و مجزا و شاخه شاخه کرده و به صورت حقیقی ذات اقدس هو، را نشان می‌دهد و رشد حقیقی را در دنیا و آخرت در صورت باروری کامل متجلی می‌سازد. 

درواقع سال شمسی، یوم و سال قمری، لیل است و چون سال قمری، لیل است آسمان دنیا با نور قمر که از صبح تا شب از ضیاء شمس جذب نور کرده است، در سیاهی شب با نور سفید نورافشانی می‌کند و تمام ارض زمین را مملو از برکات هدایت ظاهری و باطنی می‌دهد.

از اسرار این عدد به ظاهر ساده، درمی‌یابیم که بدون ظهور عدد 11، هیچ وجودی به موجودیت نمی‌رسد! و اگر فاصله گردش در چرخه‌ی سال را دریافتید بدانید که چرخاننده، فقط اوست(هو=11) و همه‌ی عالم در محضر پروردگار عالم است و همه آیات او برای شناساندن ِخودِ اوست تا بنده بداند چه مولایی وصف ناشدنی دارد!

درحالیکه عدد 11 به حقیقت، معانیِ ذکر شده بین دو چرخش را احیا می‌کند و عالم دنیا را  به اراده‌ی خالق قدرتمند و قادرش با معرفی خودش به نام هو=11 در گردش حج=11 به تعالی کمال الی یوم القیامت در قرب خودش(عند ربهم یرزقون) می‌خواند اما، از بابِ حرفِ ب، تعریف می‌شود! زیرا جمع ارقام 11، 2 =ب می‌شود و طبق حدیث تمام محتوای قرآن در بسم الله و تمام آن در باء بسم الله است(تفسیرالصراط المستقیم.ج3.ص118). پس گردش و تحولات و تمام خلقت‌ها و زنده شدن‌ها و مردن‌ها، همه و همه از باطن حرف ب در عدد به 2 و  به حروف؛ دو=10 می‌باشد که همان گنج وجود 12 امام(ع)  و 14 معصوم(ص)  می‌شود. چنانچه عدد 12 را از 14 کم کنیم 2 عدد می‌ماند، درواقع دو وجود معصوم؛ پیامبراکرم(ص) و حضرت زهرا(س) که هر دو بزرگوار در ظاهر و باطن، اول و آخر این گنج هستند.

*عدد 3 در مبنای 2                

 

2

 

3

وقتی عدد 3 در مبنای 2 قرار می‌گیرد(تقسیم می‌شود)، جواب خارج قسمت؛1 و باقیمانده‌اش هم 1 می‌شود. پس چه از طرف راست و چه از طرف چپ کنار هم قرار گیرد ، 11 می‌شود!

 

 

1

 

1

                                                                                                 

 

 

 

درحقیقت عدد 3 ، عدد بنیادی در اعداد است زیرا در علم عدد، اینطور معنا می‌شود که عدد یک، اصل عدد یعنی خود عدد نیست زیرا در مقابلش حرف الف است اما این حرف ساکن است ولی الف هم در حروف، اصل حروف است و کلّ حروف در بطن آن است یعنی کنزالحروف است. پایه‌ی عدد فرد، عدد 3 می‌باشد که خانم حضرت فاطمه(س)؛ سومین مرتبت نوری را در خلقت عالم سرّ داراست. وجود مطهرش مظهر آب کوثر است و خداوند در آیه 30 سوره مبارکه انبیا(ع) می‌فرماید: ... و جعلنا مِن الماء کلّ شیءٍ حی..؛ و از آب هر چیزی را زنده گردانیدیم. و عدد ابجد کلمه آب=3 می‌شود و بدانید حقیقت عدد 3 در مبنای ثانی، 11 می‌شود. و خانم، مؤنث عالم خلقت و دردانه‌ و ملیکه‌ی دو جهان سیدة النساء العالمین است. اللهم صلّ علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم.

*عدد 11 در اعضای بدن 

همانطورکه می‌دانید فقط ذات اقدس پروردگار عالم، فرد است و یکی است که هرگز عدد 2 و3 و ... ندارد. او بی‌همتاست و ذات اقدسش، و لم یکن له کفوا احد است. بنابراین تمام مخلوقاتش، زوج هستند.

اما بدن یک انسان در بدو تولد، یک جسم و یک روح است که با هم توأم شده و یک شخص به ظاهر و صورت نوزاد متولد می‌شود(حتی در شکم مادر، زمانی که به صورت لخته خون است و یا حالت جنینی خود را طی می‌کند). پس هر وقت روح از بدن خارج شود، دیگر جای زندگی در دنیا را نداریم، فوراً بدن را به خاک می‌سپارند. زیرا انسان بدون روح، زنده نیست و نمی‌تواند زندگی کند.

اعضای بدن هم زوج هستند. خوب دقت کنید! دو دست و دو پا  کنار بدن مثل عدد 11 می‌باشند. قلب شامل 2 بطن و 2 دهلیز است. 2 تا ریه . 2 تا کلیه . 2 روده؛ کوچک و بزرگ . معده دو قسمتی است. سَر هم که یکی است اما اعضایش دو تا دو تا هستند: 2 تا چشم، 2 تا گوش، 2 تا سوراخ بینی، 2 لب. خلاصه همه‌ی اعضا از ظهورِ (ب=2) و جانش 11 و حقیقتش، اسرار معرفت خالقش می‌باشد تا با انتخاب صحیح، تمام هستی خود را قربان او کنیم، تا به درجه یخرجهم مِن الظلمات الی النور برسیم!

سوره مبارکه توحید:

سوره مبارکه توحید که به اخلاص خوانده می‌شود و به قول پیامبر(ص)، شناسنامه‌ی خدای مهربان است، شامل 66  حرف می‌باشد( اگر47 حرف این سوره مبارکه را با 19 حروف بسم الله الرحمن الرحیم ابتدایش جمع کنیم؛ 19+47=66 ) که برابر با عدد ابجد نام مبارک الله جلّ‌جلاله است. و عدد ترتیب نزولش به قلب مبارک پیامبر(ص)، 22 (=11×2) برابر با عدد ابجد کلمه (یاهو) است؛ (یا=11)+(هو=11)=22 !

پس سوره مبارکه اخلاص، آدرس و نشانی رسیدن به قرب الله است. و چنانکه خانه خدا، خانه توحید است و محلّ محک زدن مخلصین است و جایگاه انجام تکلیف حج است و مقصد اعمال حج، برابر رسیدن به رضا و قربِ هو است. عدد ابجد کلمه حج می‌شود 11 که برابر با اسم مبارک هو است و اگر اعداد 1 تا 11 را با هم جمع کنیم، 66 می‌شود که برابر با عدد ابجد نام مبارک الله جلّ‌جلاله است. درواقع شناسنامه خداوند(توحید)، همان سوره مبارکۀ توحید است که مقام اتصال به هوالله است. پس خانه خدا کلّ مقام جمع الجمع گنج مهندسی تمام خلقت را به یک ظهور می‌دهد و آن نقطه ارض است. و خداوند اسرار گنجش را آشکار فرمود و آن نقطه در زیر خانه خداست. از این نقطه عالم دنیا خلق شد.

این سوره مبارکه به یک معنا، باطن کلّ قرآن کریم است! زیرا بسم الله الرحمن الرحیم این سوره مبارکه( و همه‌ی سوره‌های مبارکه قرآن) جمع کننده‌ی کلّ سوره است زیرا با آیه اول آن سوره، در شماره عدد یک می‌شود، 4 کلمه دارد که باطن گنج عشر است و 19 حروف دارد که برابر 19 حروفِ اسماء مبارک پنج تن(ص) در عالم بالاست. و سوره مبارکه توحید 15 کلمه دارد که جمع کننده عدد 1 تا 5 است و برابر با جایگاه عددی حرفِ س است که قلب قرآن می‌باشد. و برابر عدد نام مبارک حوا یعنی ظرف حیات توحید و معارف قرآن و گنج حمد است زیرا سوره مبارکه حمد پنجمین سوره‌ایست که به قلب مطهر پیامبر(ص) نازل شده است. و اگر 15 کلمه را با 4 کلمه‌ی بسم الله الرحمن الرحیم جمع کنیم، 19 کلمه می‌شود که برابر است با 19 حروف بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه حمد که کلّ محتوای قرآن  و سوره مبارکه حمد در آن جمع است.

* قل هو الله احد:

قل هو الله احد؛ 11 حرف است و تمام عالم در این 11 حرف غرق است که اگر عدد 1 تا 11 را با هم جمع کنیم 66 می‌شود؛ برابر با عدد ابجد اسم مبارک الله جلّ جلاله است و سوره مبارکۀ توحید، 66 حرف دارد. و اسرار عالم بر این اعداد و حروف است. درواقع 2 تا 6 تا می‌شود 12 تا؛ پس عدد 11، باطن عدد 12 است وقتی عدد ابجد دوا=11 می‌شود پس همه‌ی عالم دوا،زده شده است و همه در 11 غرق است!

نکته جالب این است عدد ابجد 11 حروفِ "قل هو الله احد" برابر 220 می‌شود که برابر عدد ابجد کلمه دایره و اسم مبارک طاهره است و خانم(س)، یازده ذریه معصوم(ص) دارد. درواقع دایره خلقت به نشانِ (هو) کشیده شده و نشان دهنده‌ی هو مثل انگشت سبابه فقط خط مستقیم"الف؛ آ" است. و عدد 220، عدد متحابه است که توضیحش در قسمت‌های قبل داده شد. خداوند احد، در احاطه وجودی عالم، اراده و مشیت خود را به قلم توحید و لفظ و حروف و کلمات و اسماء و ائمه طاهرین(ص) خود را معرفی فرموده و راه رسیدن به خودش و درنهایت قرب وجود مبارکش را نشانی می‌دهد. آیا جالب نیست که در تطهیر و تنزیه معرفی می‌کند و این عدد(220) را متحابه می‌گویند؛ نهایت محبت پروردگار عالم نسبت به بندگانش است. که این عدد، 11 خارج قسمت دارد و هر کدام در قابلیت عددی، رکنی از ارکان خلقت را ظهور و بروز می‌دهند[1]!

 

11+1

=12

 

11  1

 پس عالم در حروف مبارک قل هوالله احد غرق است زیرا درحالیکه 11 حرف است اما باطن 12 حروفِ لااله الا الله است!  

 

 

 

 

 

 

درواقع در این 4 کلمه(قل هو الله احد)، هم شهادت به لا اله الا الله است، هم شهادت به وجود مبارک محمد و آل محمد(ص) است زیرا این خطاب به وجود مبارک صاحب قرآن است که صاحب حمد، حضرت محمد(ص) است که هستی، طفیل وجود اوست. و از آنجا که 4 کلمه است یعنی 1+2+3+4 می‌شود 10؛ باطن گنج عشر و 4 روی 10 یعنی وجود 14 نور مقدس(ص). درواقع شهادت به وجود مبارک پیامبراکرم(ص) یعنی شهادت به همه‌ی معصومین(ص). پس معانی عدد 11 را در این یک آیه به خوبی می‌بینیم! که در باطن عدد 11، کاف است( الیس الله بکافٍ عبده؛ آیه 36 سوره مبارکه زمر) و نمره 20 تمام گنج قرآن عزیز است که عدد ابجد حرفِ ک=20 است. نکته مهم! تمام قرآن عزیز 30 جزء است و عدد 30 برابر حرفِ ل؛ برابر گنج توحید و ظهور خزانه‌ی لا اله الا الله است و مظهرش سوره مبارکه توحید( سوره اخلاص) است.

*رابطه قانت و عدد 11:

عدد ابجد کلمه قانت=551 که جمع ارقامش 11 (11=1+5+5) برابر با کلمه (حج) و( هو) است. جایگاه عددی کلمه قانت=56 و 11=6+5 (=هو=حج) است که عدد ابجد کلمه یوم  و آهن و جایگاه عددی نام مبارک مریم(س) هم 56 می‌شود و عدد ابجد مریم=290 است که جمع ارقامش 11 می‌شود(11=هو=حج). {آیه 43 سوره مبارکه آل عمران: یا مریمُ اقنتی لربّک ...} و جالب است که سوره مبارکه مریم(س) از ابتدای قرآن کریم، دهمین(10=ی) سوره‌ایست که با حروف مقطعه شروع می‌شود؛ حروف مقطعه کـهیعص( درواقع به حرف ک=11) که در ادامه توضیح این حروف آمده است.

خداوند کریم یکی از نشانه‌های آیاتش را درخت، قرار داد و نام درخت مقدسی که در قرآن آمده، شجره طیبه است؛ آیه 24 سوره مبارکه ابراهیم(ع) می‌فرماید: ".. کلمةً طیبةً کَشجرةٍ طیّبةٍ اصلها ثابتٌ و فرعها فی السماء". درواقع درخت معمولی تا نهال است، باغبان باید دائما آب و نورش را مواظبت کند و برایش آفت زدایی کند زیرا درخت نیاز به باغبان دارد و اگر مواظبت نشود از بین می‌رود و گاه آفت‌ها آن را نابود می‌کند. اما کم کم که رشد می‌کند هرچه ریشه‌هایش عمیق‌تر به زمین فرومی‌رود، ساقه تنومندتر و بلندتر می‌شود، تا جایی که ریشه‌های خود را به سفره آبی یا قناتی وصل کند آنگاه دیگر نیاز به باغبان ندارد و خود قدش را راست نگه داشته و ساقه و شاخه‌هایش را بالا و بالاتر می‌کشد که این زمان درخت را قانت می‌گویند. زیرا در فرمانبری و اطاعت به گنجینه‌ای رسید که همیشه غنی شده است و او همیشه در عبودیّت ثابت می‌شود و نیاز به آبیاری ندارد. شجره طیبه، ریشه‌اش از ذات اقدس الهی تغذیه می‌شود و غذایش نور وحی است و آن گنج غنی از ذات اقدس اوست و همیشه قانت است.

انسان مؤمن هم باید در نوجوانی و جوانی در کنار باغبان‌های عمل و اخلاق نگذارد ریشه‌ی عقیده‌اش صدمه ببیند تا سالم رشد کند و در علم و عمل خود به اجتهاد و فقاهت برسد. آنگاه فرمانبر و قانت واقعی می‌شود چون هر قدر درخت میوه می‌دهد و بارور می‌شود، سر شاخه‌هایش خاضع‌تر و خشوعش از نظر اینکه حفظ میوه‌هایش باشد، بیشتر می‌شود.

*جالب است که عدد ابجد کلمه قیامت=551 می‌شود و عدد ابجد "انا لله و انا الیه راجعون" هم 551 می‌شود(که در جایگاه عددی 155 است). و جمع ارقام 551 می‌شود 11(11=1+5+5) که 11=عدد ابجد کلمه مبارک هو و حج است. آنجا معلوم می‌شود در دنیا گِرد چه چرخیده‌ای و نفست را قربان امر خدا کرده‌ای یا امر خدا را قربان نفست کرده‌ای؟ در هر صورت به(هو) می‌رسیم. جایگاه عددی کلمه قیامت= 65 می‌شود که برابر عدد ابجد کلمه دنیا است که قیامت، جایگاه تجلّی زندگی دنیای ماست! و جمع ارقام 65 هم 11 می‌‍‌‌شود(11=5+6). درواقع در دنیا باید به هویّت خودمان برسیم.

*حروف" ک ه ی ع ص" در باطن صدق:

دقت کنید که خداوند کریم حروف مقطعه کهیعص را با مدّ طویل ظهور داده است! عدد ابجد حروف کهیعص=195 برابر با عدد ابجد نام مبارک صادق(ع) می‌باشد و چقدر جالب است که عدد ابجد این حروف بصورت بسیط 343 می‌شود(کاف+ها+یا+عین+صاد=343) که معنی می‌شود به 300+43: یعنی افشا کننده‌ی عدد 43 که برابر با جایگاه موضعی آل الله و کلمه قدر است!{43=قدر=آل الله= اباصالح(عج)} پس بیندیشید که خداوند متعال با این حروف نورانی در ابتدای سوره مبارکه مریم(س)، درواقع چه وجودهای مبارکی را افشا می‌فرماید؟! اللهم صلّ علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم

چه کسی در عاشورای عمر دنیا نمره 20 را می‌گیرد؟ کسی که صادق باشد! یعنی اگر می‌خواهیم پشت امام حسین(ع)؛ امام عاشورائیان جزو یارانش قراربگیریم باید املای تمام اعمالمان(یعنی از 1 تا 20) بدون غلط 20 را بگیرد که جمع 1 تا 20 شد 210=امام حسین(ع). پس اگر می‌خواهی 20 بگیری باید در عاشورای عمرت به این 5 حروف برسی: کاف: خدا برایت کافی است، ها: خداوند هرگز نمی‌گذارد که خوار شوی، یا: انتخاب کنی و در این انتخاب ثابت قدم بایستی، عین: باید به حقیقت آب ولایت که آب کوثر است، عطش داشته باشی تا آتش جهنم  را بر تو خاموش کند، صاد: تا صبر نکنی و این زحمات را نکشی به نتیجه نمی‌رسی.

 پس باطن 5 حروف کهیعص شد صادق(ع) که 5، ظرفِ حیات است(جمع 1 تا 5 می‌شود 15=حوا یعنی حی‌آ یعنی ظرف حیات؛ رجوع شود به فصل پنجم) و تمام باطن گنج حمد در این عدد 5 به قلب مطهر پیامبر(ص) نازل شده است، سوره مبارکه حمد که کلّ قرآن در باطنش قرار دارد(پس اسرار تمام حقایق قرآن در ظرف عدد 5 باطن حمد را شکوفا می‌کند) و وجود مطهر معصومین(ص) در عالم بالا به عدد 5 ظهور داشتند. و سرّ تجلی معصومین(ص) در باطن کوثری می‌شود صدیقه کبری(س) که عدد 195(=کهیعص=صادق) برابرعدد ابجد نام مبارک "فاطمه ام ابیها"(س) است.

   آخرین ایستگاه آدرس رسیدن به هو(=11) صدق است و وجود مبارک امام صادق(ع) پایه صعود همه بندگان خدا و محک قبولی عمل کنندگان به فرمان خدا می‌باشد. درواقع باطن صدق مجرای صعودی و نزولی، طولی و عرضی و  حقیقت تمام برکاتی است که ما را به هو می‌رساند. پس مقصد ما انشاءالله رسیدن به هو، از مجرای امام صادق(ع) است. ریشه کلمه صادق، صدق است که اگر بصورت بسیط نوشته شود؛ صاد+دال+قاف=311 می‌شود( 311 یعنی 300+11 ؛ درواقع صدق، افشاکننده‌ی انتخاب ماست و 11 ،همان باطن حقیقت انتخابیست که ما درعالم دنیا اظهار می‌کنیم ولی کلمه صدق است که آن را افشا می‌کند). صدق یعنی باطن تمام قرآن، صدق یعنی وجود مبارک ائمه معصومین(ص) و مادر بزرگوارشان حضرت صدیقه کبری(س) است. پس در عالم دنیا هر کسی در انتخابش، محک صدق می‌خورد تا  به عدد 311 می‌رسد یعنی اگر صدق فرد در انتخاب درستش تثبیت شود به هو می‌رسد. جایگاه حروف صدق بصورت بسیط 77 می‌شود برابر با عدد ابجد یا الله و هو الله. پس اگر به صدق خداوند را بخوانید، اجابت می‌شوید(ادعونی استجب لکم). و جمع ارقام 77 می‌شود 14(7+7) یعنی صادقین واقعی، وجود مبارک چهارده معصوم(ص) هستند.

و اهمیت حرف ک(=11) را اینجا متوجه می‌شوید که خداوند حرف کاف را بصورت مدّی در اولین حروف این 5 حرف قرار داده است، درواقع همه‌ی حروف در زیر چتر حروف کاف قرار دارند. درحقیقت حرف ک همان دو قوس بودند و  حامل همه‌ی اسرار! در ضمن اینکه عدد ابجد حرف ک=20 است و جمع اعداد 1 تا 20 می‌شود 210؛ برابر با عدد ابجد نام مبارک "امام حسین"(ع).

درواقع باطن حرف ک، حروفِ ه‍ ی است(کـهـیـعص) و امام حسین(ع) به عدد 5، پنجمین معصوم(ص) است و صاحب حرفِ ی به عدد 10 می‌باشد( زیرا به عدد 10 متولد شدند؛ یک وجود مبارک خودش و 9 ذریه معصوم علیهم السلام در بطنش) که به عربی عشر خوانده می‌شود و ایشان امام عاشورائیان و برپاکننده‌ی عاشوراهای عالم و اسرار حرف ک در عالم بالا است. درواقع ظهورش در عالم زمین، عاشورا و جلوه‌ی حرفِ ک می‌باشد. دنیا خوانده شد کلّ یومٍ عاشورا و کلّ ارضٍ کربلا زیرا نقطه‌ی مقابل حرفِ ک، ارض می‌باشد!

نکته مهم: حرفِ ک(کاف) سایه افکن همه‌ی حروف، ظهور دو قوس نزولی و صعودی را به جایگاه عددی؛ عدد 11 داراست: در عالم بالا به حرف ک(کاف) تجلی دارد و در عالم دنیا در مقابل به جایگاه عددیش؛ عدد 11، همان حرفِ (یا) را ظهور می‌دهد!

بنابراین وجود مبارک امام حسین(ع) عددِ 20 عالم خلقت به حرفِ ک(کاف) در عالم بالاست که کربلا را محلّ حماسه جهاد نفس و پیروزی حق بر باطل و خون بر شمشیر و یخرجهم من الظلمات الی النور و در نهایت رسیدن به قلب شدن به حرفِ م یعنی مرده را زنده کردن و رسیدن به حیات طیب و اربعین حقیقی عالم را ظهور داد و خون مبارکش ثارالله شد. و در دنیا با حرفِ یا یعنی عدد عشر ظاهر گردید و خود، امام عاشورائیان شد که حرف انتخاب و جداشدن حق از باطل و قرار گرفتن در دهه‌ی طُهر و رسیدن به وطن حقیقی می‌باشد.

 و عالم در این عاشورا و کربلا، امتحان می‌شوند و در محوریّت وجود مبارک امام زمان(عج) قرار می‌گیرند تا در انتخاب راه، خود را به دریای رحمت الهی وصل کنند و در سفینه نجات امام معصوم(ص)  قرار گیرند. و اگر انتخاب غلط کنند و در این کشتی نروند، در دریای دنیا غرق می‌شوند.

*حرفِ دوم از حروف کهیعص: توجه کنید! درحقیقت در حروف کـهـیعص کنار حرفِ ک، حرفِ ه‍ قرار گرفته و بنابر توضیحی که بیان شد که حرفِ ه، ها خوانده می‌شود یعنی 5(=ه‍) شد 6(=ها) پس در باطن حرفِ ک، دنیا با تمام اسرارش به جلوه نشانه هو(11=6+5) خوانده شد و در کلام، ها. نکته مهم: حرفِ (ها) دو چشم دارد یعنی یک چشم، هدایت کننده است برای مؤمنان و یک چشم، خوار و خفیف کننده‌ی دشمنان و مخالفان دین است.

*حرف سوم از حروف کهیـعص: و از طرفی 6، همان خلقت دنیا بود پس در کنار حرفِ هـ، ی آمده است. پس امام حسین(ع) درحالیکه خودش عدد 20 عالم یعنی حرف کاف است، پنجمین معصوم(ص) است یعنی حرفِ ه‍ و 6 ماه در بطن وجود مبارک مادرش؛ بانوی دو عالم حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا(س) بود به حروفِ ها و به عدد 10 متولد شد( یک خودش و 9 ذریه معصوم علیهم السلام در بطنش) یعنی به عدد عشر برابر با حرفِ ی می‌باشد. نکته مهم اینست که حرفِ ی حرفِ انتساب است که وابسته به چه ملت و قومی هستی و در چه گروهی و بر پایه چه اعتقادی انتخاب راه می‌کنی. و هر کس در شهر و کشوری که متولد شده به آنجا منتسب می‌شود مثلا می‌گوییم تهرانی، مشهدی، ایرانی... .

عدد ابجد نام مبارک حسین(ع)=128 است که جمع ارقامش 11 می‌شود(8+2+1) یعنی برابر با جایگاه حرفِ ک و حرفِ یا .

خوب دقت کنید! در عاشورای عمر تکلیف هر انسانی از هر ملّیّت و قوم و دین، انتخاب است. اینکه در زمره گروه حق باشی و یا باطل، دنیا را انتخاب کنی و یا آخرت را، عالم باشی یا جاهل، در نور باشی و یا ظلمات و خلاصه سرباز امام زمانت و مدافع دین مبین اسلام باشی یا بر علیه آن.

بنابراین عاشورا خطی از عالم اعلا به اسفل است که آیا راه صعود به سیر الی الله را انتخاب می‌کنی و یا در سقوط و هبط اعمال؟‍! و نتیجه اینکه اگر انتخابت الله بود؛ الله ولی الذین آمنوا.. خداوند کریم هم می‌فرماید: یخرجهم من الظلمات الی النور و اگر اولیاء طاغوت شدی، می‌فرماید: یخرجونهم من النور الی الظلمات.

پس عدد 11، امتداد دهنده‌ی راه است به سوی الی الله!   انّا لله و انّا الیه راجعون.

*حرف چهارم از حروف مقطعه کهیعـص، حرفِ ع است که به معنای چشم و چشمه می‌باشد. درواقع نشان‌دهنده‌ی خطر و سنگینی راه هم است زیرا رسیدن به چشمه رحمت بی انتهای الهی، خیلی مقاومت و ایثار و یقین قلبی و علم و معرفت به امام معصوم(ص) هر زمان را می‌خواهد.

عدد ابجد حرف ع=70 است که این عدد از اعداد مبنا و ریشه‌ای می‌باشد. عدد 70 برابر با عدد ابجد کلمه لیل و احکام است. پس حکیم الحکما پروردگار عالم، دنیا را لیل قرار داد و سرچشمه احکام را از بطن کلام مبارکش؛ قرآن کریم به جریان رسانید. زیرا با یاد گرفتن و عمل کردن انسان به معرفت ذات اقدس الهی به عین یعنی چشمه قلبی و حکمت و معرفت و چشم بینا می‌رسد البته به شرط اخلاص! که پیامبر(ص) فرمود: ما اخلص عبدٌ لله عزّوجلّ اربعین صباحا الا جَرَت ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه؛ هیچ بنده‌ای از بندگان خدا چهل روز اخلاص را پیشه خود نمی‌سازد مگر اینکه چشمه‌های حکمت و دانش از قلبش بر زبانش جاری می‌شود (بحارالانوار. ج67. ص242)  

اخلاص یعنی اتصال به توحید ناب حضرت حق، پروردگار عالم جلّ‌جلاله حقیقت اخلاص را باطن عدد 11 یعنی اعتقاد قلبی و انتخاب قلبی می‌داند. زیرا همانطورکه بیان شد این عدد برابر کلمه هو است و خداوند فرمود: قل هو الله احد( دقت کنید که این عبارت نورانی 11حرف است و 4 کلمه). و جمع عدد 1 تا 11 برابر شد با اسم مبارک الله جلّ‌جلاله یعنی 66؛ رمز حقیقت رسیدن به خیر دنیا و خیر آخرت! و توحید ناب یعنی شست و شو دهنده‌ی نجاست به طهارت و حقیقت آب، چنانچه کافر با گفتن شهادتین، عین نجاست کفرش به طهارت اسلام پاک میشود!

نکته در باب حقیقت مقام طهارت در مقابل نجاست: باب طهارت در رساله عملیه از نظر ظاهر 11 باب است و در مقابل نجاسات هم 11 تاست. چطور این مبانی که اصل و ریشه و بنیان طهارت و نجاسات است، معرفی هر چیز و هر موجود و هر قسم از انواع موجودات است و دسته بندی میشوند تا در رتبه خوب‌ها و بدها یا نور و ظلمات و درنهایت انسانیت یا انانیت و مقصد بهشت یا جهنم را نمایان می‌کند؟!

*و حرفِ پنجم از حروف مقطعه کهیعص، حرف ص است که جلوه صبر می‌باشد و امام صادق(ع) می‌فرماید: صبر نسبت به ایمان همانند سر نسبت به بدن است، چون سر نباشد تن هم نخواهد بود، همچنین هرگاه صبر نباشد، ایمان هم نیست.(مشکاة الانوار فی غررالاخبار. ج1.ص27)

خداوند متعال در کلام مبارکش برای کسانیکه وارد بهشت می‌شوند در آیه 24 سوره مبارکه رعد می‌فرماید: سلامٌ علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار؛(خزنه‌های بهشت به مؤمنین می‌فرمایند) سلام بر شما به پاس استقامتی که( در برابر عبادت، معصیت و مصیبت..) داشتید قطعاً عاقبت این سرا نیکوست. و در آیات 126 و 127 سوره مبارکه نحل می‌فرماید: و إن عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به و لئن صبرتم لهو خیرٌ للصابرین(126)؛ اگر صبر و شکیبایی ورزید( و از مجازات کردن بگذرید) این کار برای شکیبایان بهتر است(و اگر صبر کنید برای صابران بهتر است). واصبر و ماصبرک الا لله و لا تحزن علیهم و لا تک فی ضیق مما یمکرون(127)؛ صبر کن و صبر تو جز به توفیق خداوند نیست و بر( گمراهی و ضلالت) آنان ( و کارهایی که انجام می‌دهند) اندوهگین نباش و از نیرنگ‌هایشان که همواره بکار می‌گیرند دلتنگ مشو.

و خداوند در آیه 128 سوره مبارکه نحل فرمود: إن الله مع الذین اتقوا و الذین هم محسنون؛ بدون شک خداوند با کسانی که پرهیزکاری پیشه کردند( صبر کردند) و کسانی که از هر جهت نیکوکارند، همراه باشد.

و در آیه 153 سوره مبارکه بقره می‌فرماید:.. انّ الله مع الصابرین؛ بدرستیکه خدا با صابران است.

و در سوره مبارکه انسان؛ آیه 12 می‌فرماید: و جزاهم بما صبروا جنّة و حریرا؛ و آنان را برای اینکه صبر کردند( در برابر تکالیف دینی و حوادث روزگار) بهشتی(عنبر سرشت) و لباس ابریشمین پاداش می‌دهد.

وقتی حضرت طالوت و اهل ایمان برای جنگ با جالوت و سپاهیانش آماده شدند، گفتند: ...ربّنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین(آیه 250 سوره مبارکه بقره)؛ ای پروردگار ما بر ما صبر و شکیبایی فروریز و قدم‌هایمان را استوار فرما و ما را بر گروه کافران پیروز گردان.

درواقع صبر در روبروی حرف کاف است و خداوند برای صابران، کافی است.

*11 سکته در قرآن مجید:

در تجوید قرآن کریم در 11 جا سکته دارد یعنی واجب است در آن قسمت، وقف کنیم(7 سکته در سورۀ مبارکه حمد، آیۀ 1 سورۀ مبارکه کهف، آیۀ 52 سورۀ مبارکه یس، آیۀ 14 سورۀ مبارکه مطففین و آیۀ 27 سورۀ مبارکه قیامت). درحقیقت برای رسیدن به اخلاص محض باید توقف‌های محکم داشته باشیم. و این شاید یکی از دلایل باطن وجود مطهر ائمه معصومین(ص) و مخصوص، حضرت فاطمه(س) است که هرگز به هیچ گناه و ظلمت و رجس و پلیدی آلوده نشدند زیرا آن‌ها حقیقت قاف بوده‌اند و درواقع هشدار دهنده و یادآوری کننده و حتی سازنده‌اند و کسانی هستند که راهنمایی می‌فرمایند که چگونه این حدود خداوند را نگهداری کنیم و ترمزهای محکم تقوی را در اعمالمان داشته باشیم. و فاطمه (س) که اصل اصیلِ آیات محکمات است، بریده شده از جهنم و همه‌ی ظلمات و شرور شیطانی و همه‌ی بدی‌هاست یعنی باطن روزه است، یعنی سُحـت!

 خوب دقت کنید! اگر حروف کلمه قرآن را بصورت بسیط بنویسیم: قاف+را+الف+نون، 11 حرف می‌شود برابر اسم مبارک هو و اسم مبارک دوا که قرآن، شفا و رحمت است از طرف پروردگار(هو) برای عالمیان: و نُنَزّل مِن القرآن ما هو شفاءٌ و الرحمةٌ للمؤمنین... [2] ؛ و ما از قرآن آنچه را برای مؤمنان مایه درمان و رحمت است نازل می‌کنیم. پس قرآن، نسخه داروی شفابخش حکیم الحکما است.

عدد 11 در سوره‌های قرآن کریم

*یازدهمین سوره در ترتیب فهرستی(نوشتاری): سوره مبارکه هود(ع) است که جالب است در جزء 11 قرار دارد! و پنجمین سوره است که با حروف مقطعه شروع می‌شود(الر) و  شامل 123(=حسنه) آیه شریفه است و عدد ترتیب نزولش به قلب مطهر پیامبر(ص)52(=حمد) می‌باشد! و در دایره سور قرآن کریم، مقابل سوره مبارکه همزه قرار می‌گیرد(یازدهمین سوره از انتهای قرآن کریم).

*یازدهمین سوره در ترتیب نزول: سوره مبارکه ضحی می‌باشد که شانزدهمین سوره‌ی جزء 30 است و عدد ترتیب فهرستیش 93 می‌باشد. جالب است که 11 آیه مبارکه هم دارد و در دایره سور قرآن کریم، روبروی سوره مبارکه حج(=11) قرار می‌گیرد! اینجا نکته قابل تأمل اینست که 11 عدد از اعداد 1 تا 30، عدد اول هستند!!! و در حدیث می‌خوانیم: امیدوارکننده‌ترین آیات قرآن، آیه شریفه 5 سوره مبارکه ضحی؛ و لسوف یُعطیک ربّک فترضی می‌باشد که مراد شفاعت است( شواهد التنزیل ج2. ص 446).

*سوره‌های مبارکه‌ای که شامل 11 آیه هستند: جمعه، منافقون، ضحی، عادیات و قارعه. نکته جالب : از این 5 سوره مبارکه، 4 سوره( دو به دو) از نظر ترتیب نوشتاری، پشت سر هم هستند: سوره‌های مبارکه {جمعه(62) و منافقون(63) } ، {عادیات(100) و قارعه(101)}

*جزء 11 شامل 150 آیه شریفه است: از آیه 93 سوره مبارکه توبه شروع می‌شود، سوره مبارکه یونس(ع) بطور کامل، تا آیه 5 سوره مبارکه هود(ع).  این جزء با حرفِ( ا) شروع و به حرفِ( ر) تمام می‌شود. نکته زیبا: عدد ابجد حرفِ ر=200=عقل است و حرفِ (ا) که مجموعه‌ی کلّ حروف است اگر کنارِ(ر) بیاید، ( را) می‌شود که عدد ابجدش 201 و برابر با کلمه عاقل است( را=201=عاقل). جزء 11 مصدر تمام آیات زیبای قرآن کریم و مخصوص، محل و ذیقعد آزمایش انتخاب است در مجرای عقل! پس عاقل کسی است که بواقع و بخوبی راه صحیح و آخرت و عاقبت خوبی که خداوند می‌فرماید: والعاقبة للمتقین را انتخاب کند. اللهم الرزقنا

* جزء 29 شامل 11 سوره مبارکه است! و یازدهمین سوره‌ی جزء 30، سوره مبارکه غاشیه است! و یازدهمین سوره که با حروف مقطعه شروع می‌شود، سوره مبارکه طه است به عدد ترتیب نوشتاری 20(=ک=11)!

*سوره‌های مبارکه یوسف(ع) و اسرا، شامل 111 آیه مبارکه هستند.( که عدد 111 معنا می‌شود: 100+11  یعنی نگهدارنده 11).

چنانچه حلقه‌ی 11 برادر حضرت یوسف(ع) را در سجده بوجود مبارکش می‌توان دید. درواقع وجود مبارک حضرت یوسف(ع) تمام مراحل بندگی را از درون چاه و بردگی و طهارت و انتخاب زندان به انسان‌ها آموخت تا در آخر عمر عزیز شوند( در دنیا و آخرت). و در سوره مبارکه اسرا، راه صعود را با معراج وجود مبارک پیامبر(ص) از عالم اسفل به عالم اعلا به بندگان آموخت! که در صورت اخلاص و مقام عبداللهی می‌توان به مقام انسانیت رسید و عروج ما انسان‌ها را از حیوانیت به مقام شامخ انسانیت با نماز و اتصال به معصومین صلوات الله علیهم اجمعین آموخت. درواقع سوره مبارکه اسرا، شکافنده و پدید آورنده و رهگشای باطن عدد 11 در رسیدن به قرب الی الله است( آیات 8 و 9 سوره مبارکه نجم: ثمّ دنی فتدلی. فکان قاب قوسین او ادنی) که بعبارتی قوسین همان مسیر دو تا یکِ واجب عالم و همان مصیر دو رقم عدد 11 یعنی بین دو تا یکِ عدد 11 می‌باشد! و راه انتخاب صحیح به عند ربهم یرزقون را بازگشایی فرمود با تمام ره آوردهای نورانی معراج پربرکتش(الی یوم القیامة).

*حال خوب دقت کنید که با وجود تمام معارفی که بیان شد، عدد 11 باید اتصال به 12 پیدا کند تا همه‌ی اسرارش و محتوایش و حقیقتش ثابت و باقی و پایدار و به درجه کمال و حتی قبولی برسد!!!

و خداوند خود را کافی معرفی می‌کند(الیس الله بکافٍ عبده...[3]؛ آیا خدا برای بنده‌اش کافی نیست) و یازدهمین حرف از حروف الفبای ابجدی حرفِ ک است و خدا برای همه مخلوقاتش به عدد 11، دوا زد!(ک=11=دوا)؛ پس عددِ دوا،زده آشکارشد (1+11=12) و قرآن کریم به 12 قسمت تقسیم شده است و عدد حد=12 تمام قرآن، مشخص کننده حدود الهی است. و یکی از اسماء مبارک قرآن، حدید است.  و خداوند متعال خود را اَحد نامید زیرا ذات اقدسش حدود گذار همه‌ی مخلوقاتش است در بطن عدد 11 و از قول دیگر عدد 11 در بطن 12 می‌باشد.

 

[1]. رجوع شود به کتاب مهندسی خلقت در عدد 2(=ب)

[2]. سورۀ مبارکه اسرا؛ آیۀ 82

[3]. سورۀ مبارکه زمر؛ آیۀ 36

 

 

 

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲/۱۱/۰۶
عذرا شفائی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی