لب الالباب (راز حروف)

عرفان ابجدی حروف

لب الالباب (راز حروف)

عرفان ابجدی حروف

لب الالباب (راز حروف)

بسم الله الرحمن الرحیم

بنام پروردگار که سرّ اسماء اعظم خود را با سه حرف "الف"، "س" و "م" (اسم) فاش کرد. که عدد ابجد این سه حرف "101" است و از مجرای ولایت "با" و رسالت "سین" ظهور دارد (بسم).

بنام مولایی که در عین "غیب الغیوبی" ظاهر و در عین "ظهور" غایب است، و با صفات "رحمان" و رحیمش" کل نعمتهایش را بر ما منت نهاد.
ع شفائی



هدف از ایجاد این وبگاه، رسیدن به معرفت مولایمان، پروردگار عالم و ائمه معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) و حقایق و معارف قرآن است.
در این راه همواره، آن بزرگواران مددرسان بوده و با دست غیبی راه صحیح را گشوده اند و عنایاتی بسیاری به دست آمده است.

عنایت شود: نشر و استفاده نا صحیح از مطالب بدون ذکر منبع، شرعا صحیح نیست.

برای تهیه کتاب های مجاز منتشر شده توسط نویسنده و مولف مطالب فوق، میتوانید با شماره زیر ارتباط برقرار نمائی

09308839373 لطفا در ایتا یا واتزاپ پیام ارسال فرمائید





  

* اسم مبارک قرآن به حرف ن ختم می‌شود:

درواقع باید بدانیم چرا نام زیبای قرآن به حرف نون تمام می‌شود؟! و اسرار قلم ولایت با جوهرنون گنج قرآن را در 30 جزء توحید و اسرار خداشناسی و توحید محض و اخلاص و شناخت گنج ولایت با برکت ماندنی الی یوم القیامة کتابت می‌فرماید.

خداوند متعال فرمود: سبعا من المثانی؛ دوتا هفتاست یعنی 2تا 7 تا 14 تا است که غیر از اینکه تمام باطن قرآن، وجود مبارک 14 معصوم صلوات‌الله علیهم اجمعین است، برابر جایگاه حرف ن هم است. پس پروردگارعالم تمام گنج حروف قرآن را با حرف ن؛ آخرین حرف قرآن ظاهرفرموده است! و حرفِ ن را مثانی قرار داد که ذوالنون شد. و همانطورکه بیان شد وجود مطهر سیدة نساء العالمین، حقیقت وجود مثانی است و وجود همه‌ی معصومین(ص) هم از وجود مادرشان، مثانی هستند چون همه‌ی مخلوق از معصومین(ص) رزق می‌گیرند. امام عسکری(ع) فرمود: نحن حجج الله علی خلقه و جدّتنا فاطمه حجة الله علینا؛ ما حجت‌های خدا بر مردم هستیم و مادرما فاطمه(س)  حجت بر ماست.{بحرانی اصفهانی کتاب عوالم. ج11ص190- الاسرار الفاطمیه ص17}

*رابطه سوره مبارکه طه و وجود مبارک معصومین(ص):

عدد ابجد اسم مبارک طه=14 است{(ط=9)+(ه=5)}. و تنها سوره‌ایست در قرآن کریم که عدد ابجد نام مبارکش 14 می‌شود. و خزانه اسرار را به ظاهر و باطن افشا فرموده است.و از اسماء قرآن و اسماء پیامبر بزرگوارمان(ص)، طه می‌باشد. همانطور که بیان شد در حقیقت ظهوری اولین جلوه‌ی 5 و 9، حضرت زهرا(س) است. دقت کنید که نام مبارک فاطـمـه(س)، حروف طه را در بر دارد.

بعد در وجود مبارک امام حسین(ع) است به عنوان برپاکننده کلّ ظهور وراثت مادر بزرگوارش(س) و انبیا و معصومین(ص)، که امام حسین(ع) پنجمین(5=ه) معصوم(ص) است و 9(=ط) ذریه نورانی(ص) در بطنِ او هستند یعنی آقا خودش طه است 14=9+5.

اما جلوه کامل این حروف مبارکِ طه از رمز قرآن، در وجود نازنین ولی عصر امام زمان(عج) است که به تمام معانی ظاهری و باطنی ظاهر می‌شود. چنانچه فقط در اسم مبارکش دقت کنید، عدد ابجد نام مبارک حضرت مهدی(ص) برابر 59 است که درواقع 5 و 9 می‌شود و در تعریف خوانده می‌شود نهمین فرزند از پنجمین معصوم(ص). و جمع ارقامش هم 14 می‌شود(14=9+5) . امیدوارم این عجایبِ اعجاز را که تمام قرآن عزیز هم خوانده می‌شود طه، به جان و دل درک کنید!

پس حضرت امام حسین(ع)، طه است و یکی از نام‌های قرآن، طه می‌باشد. عدد ترتیب نوشتاری سوره مبارکه طه در قرآن کریم 20 است. توجه!توجه!توجه! جمع اعداد 1 تا 20 می‌شود 210 که برابر است با عدد ابجد نام مبارک "امام حسین(ع)"! عدد 20 برابر اسم مبارک هادی و حرفِ ک است که کاف خوانده می‌شود و خداوند متعال کاف را یکی از اسماء خود قرار داد. پس عدد 128{=حسین(ع)} برای عالمیان، کافی است و جمع ارقام 128 هم می‌شود 11 که برابراست با هو و اسم مبارک دوا و جایگاه عددی حرفِ ک !(11=ک=20){همه معانی عدد 11 که قبلا ذکر شد را درنظر بگیرید}

 سوره مبارکه طه در ترتیب نزول به قلب مبارک پیامبر(ص) به عدد 45 است که برابر با عدد ابجد اسم مبارک آدم(ع) می‌باشد. درواقع تمام اسرار هدف نزول قرآن عزیز، برای آدم شدن ما انسان‌ها است! چون جایگاه عددی کلمه انسان هم برابر با آدم(ع) می‌شود{انسان=45=آدم} . درواقع تا آدم نشویم انسانیت در ما ظهور ندارد(در جایگاه انسان قرار نمی‌گیریم). جالب است که عدد 45 برابر است با ضرب عدد 9 در 5 (45=9×5) اینجا جای بسی فکر و تأمل است که هدف اباعبدالله الحسین(ع) و این همه مصیبت برای این بود که وجود نازنینش و عزیزانش که عاشورا را جاودانه کردند، آدم سازی کنند! و همچنین عدد 45 برابر با جایگاه نام مبارک فاطمه(س) است.

جالب‌تر اینکه سوره مبارکه طه، 135 آیه دارد به عدد نام مبارک فاطمه(س)؛ مادرِ اباعبدالله الحسین(ع) یعنی اُمّ الحسین(ع)! چگونه معنا کنم که کلام گنجایشش را داشته باشد؟! در حقیقت عدد 135 که در جمع برابر 9 می‌شود (9=1+3+5)، از ضرب عدد 9 در 15 بدست می‌آید(135=15×9). و عدد 15 که برابر اسم مبارک حوا(س) است از جمع عدد یک تا 5 بدست می‌آید(15=5+4+3+2+1). در حقیقت معنی شده عدد 5 به تمام اسرار می‌شود 15! و 15 در بلوغ 9 عالم خلقت یعنی 15×9 برابر 135 می‌شود؛ یعنی نام زیبا و وجود مبارک فاطمه سیدةالنساءالعالمین بنت رسول الله عصمت الله الکبری حجة الله علی الحجج(ص) است. و جایگاه نام مبارک فاطمه(س) می‌شود 45؛ برابر با نام مبارک آدم(ع) 45=5×9 !

نابراین بدانید که چرا معصومین(ص)، یابن طه خوانده می‌شوند؟ پس اگر کسی بخواهد کلمات نورانی طه درک کند باید به 135 آیه سوره مبارکه طه عامل و عالِم باشد که همه در بلوغ 9 و 5 هستند. حال اگر بخواهید خوب درک کنید باید بدانید که همه‌ی عالم در این دو حرف غرق هستند. و هیچ کس به تکامل نمی‌رسد مگراینکه در تبعیت و شیعه شدن و در محاذی این دو حرف قرار بگیرد! چنانچه اگر به حرف ط دقت کنید، متوجه می‌شوید که  اسرار آن، عدد 9 است که شعاع دایره خلقت در بلوغ تکامل مهندسی تا سقف عدد 9 است. و خودِ دایره، جلوه گنج 5 و حرف ه است که بصورت دایره می‌باشد؛ ولایت کبرای اسرار 5 نور مقدس(ص) عالم بالا و 14 معصوم(ص) به ظهور وجودی و نوری و گنج ولایتشان در دنیا الی یوم القیامة و حتی تا در بهشت و حتی گنهکاران در جهنم که جهنمیانی که در دنیا به بلوغ 9 ِ عمل نرسیدند باید به تنبیه عذابِ برزخی و قیامت، به تکامل برسند. پس شکل دایره، باطن کلمه‌ی طه است.        

 

 

 

 

 

یکی از صفات حرفِ ط انطباق است؛ اینکه مؤمن باید پا جا پای امامش بگذارد و از خود ردّ پایی نگذارد! مثل ساختمان چند طبقه است که از اول تا آخر طبقات باید طوری رویهم چیده شود که وقتی از بالا دیده شود، مثل اینست که یک طبقه است. پس باید شیعیان در زمره ذابّین امام زمانشان قرار بگیرند یعنی در وجودش ذوب شوند!

و عدد نُه همان، نَه برای رسیدن به خالص شدن و اخلاص است. که تا ذوب نشوند، ناخالصی‌ها از آنها جدا نمی‌شود. پس بیایید قبل از اینکه آنجا دچار عذابی شویم تا به اخلاص برسیم، در عمر کوتاهمان در عاشورای عمل با شیعه شدن پشت امام معصوم(ص)؛ صاحب 9 و 5 به بلوغ بندگی و خلوص برسیم. تا انشاءالله آنجا کامل شده و بدون عذاب به مقامِ لاخوفٌ علیهم و لاهم یحزنون برسیم. اگر ضمه روی نـُه را برداریم و فتحه بگذاریم؛ نـَه می‌شود یعنی مؤمن در دنیا اگر به بلوغ 9 رسید باید به تمام کارهای حرام، نـَه بگوید. نـَه به عربی می‌شود لا یعنی لا اله الا الله ؛ توحید ناب.

عدد 14 در وجود مبارک چهارده معصوم(ص):

*حضرت محمد(ص) در عالم ظهور آسمانی‌اش خودش یک و13 نور مقدس در بطن اوست که وجود مبارکش 14 می‌باشد و حضرت؛ "اَب الاکوان" و "اصل الوجود" هستند. و درخلقت نور مبارکش که اوّل تعیّن و اولین سرّخلقت است، صاحب کلّ نور می‌باشد. و درمقابل ایشان وجود مقدس امام زمان(ص)، مقام چهاردهمین معصوم راداراست.

و نام مبارک محمد صلی‌الله علیه و آله و سلم 4 بار در قرآن مجید آمده است:1)سورۀ مبارکۀ آل عمران؛ آیه144-  2)سوره مبارکۀ احزاب؛ آیه 40-   3)سوره مبارکۀ محمد صلی‌الله علیه و آله؛ آیه2-   4)سوره مبارکۀ فتح؛ آیه 29. درواقع به عدد 4 بار یعنی همان گنج عشر و 14[1]، همه در یک اسم ظاهر شده چون خانواده نورانی ایشان خوانده می‌شود محمد و آل محمد صلوات‌الله علیهم اجمعین و حضرت فرمود:

                    اوّلنا محمّد و اوسطنا محمّد و آخرنا محمّد و کلّنا محمّد.[2] صلوات‌الله علیهم اجمعین

و نام مبارک محمد صلی‌الله علیه و آله هم 4 حرف دارد که شروعش با حرف م به عدد ابجد 40  و آخرش حرف د به عدد ابجد 4 است که پایه 40 است. اگر خوب دقت کنید نام مبارکش اربعین عالم؛ درحقیقت حامل گنج طهارت و اخلاص و حمد و توحید ناب و عبد خالص و باطن نور تامّ 14 معصوم صلوات‌الله علیهم اجمعین است.

توجه!توجه!توجه! تمام عالم از نور مطهر وجودهای مبارک خلق شده، پس خلقت از حقیقت اربعین و بهار دائم الی یوم القیامة است. و اتصال به وجودهای مبارک(ص) یعنی شیعه و پیرو شدن، درحقیقت زنده شدن اعمال و حیات طیب همه‌ی انسان‌ها تا رسیدن به بهشت جاویدان و اربعین و بهار عالم آخرت است.

پس پیام آور قرآن و گیرنده وحی قرآن، باطن عدد 14 معصوم صلوات‌الله علیهم اجمعین است.  و خود قرآن هم طبق آیه سبعاً من المثانی و القرآن العظیم[3]، 14 است. پس آورنده پیام و خود پیام رویهم می‌شود 14+14=28 و قرآن مجید از 28 حرف کتابت شده است و این اعجاز قرآن است. درواقع ظرف تطهیر(صلوات الله علیهم اجمعین) و مظروف مطهر؛ هماهنگ هستند. { حالا خوب متوجه می‌شوید که عدد 28 یعنی تمام معانی بیان شده!}

*حضرت مهدی(عج) نهمین فرزند از پنجمین معصوم{ امام حسین(ع)} است که در جمع 14 می‌شود(14=5+9)؛ هم ایشان چهاردهمین معصوم(ص) است و هم عدد ابجد نام مبارکش مهدی(عج)=59 است که همان 5 و 9 و در جمع 14 است! {جالب است که عدد ابجد کلمه نورٌواحد(ص)=275 که در جمع ارقامش 14 می‌شود(14=5+7+2) و جایگاه عددی آن 59 [4](14=9+5) می‌شود که برابر با نام مبارک مهدی(ع) است که ظهورنورانیش، جمع کننده چهارده معصوم(ص) است (نورٌواحدهستند)5 = 4 + 1 } . پس امام زمان(عج) تک گل همیشه بهار محمدی(ص) است، عالم دنیا به گل وجودش، بهار می‌شود الی یوم القیامة. اللهم عجّل لولیک الفرج

 و حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه، ظرف هدایت تمام اهل عالم و گشاینده باب الفتوح هدایت به رضوان الهی در دنیا و قلب کننده عالم ظلمات به حقیقت نور بدون ظلمت است(الی یوم القیامة). و تمام کننده و ابقاء دین خداوند یکتا به نام زیبایش؛ بقیة الله الاعظم صلوات الله علیهم اجمعین است. {بقیة الله خیرٌلکم}

* وجود مبارک امام حسین(ع): اما همانطور که می‌دانید وجود مبارک امام حسین(ع) است، پنجمین معصوم(ص) است که 9 ذریه معصوم(ص) در بطن ایشان می‌باشد. پس اینجا اسرار آشکار می‌شود که 14=9+5 ؛ 14 معصوم(ص) که جمع ارقام 14 هم 5 می‌شود و این حلقه الی یوم القیامت بسته می‌ماند. این حلقه عبودیت و بندگی است و فقط این عزیزان، حدود بندی خلقت و حدود ظاهری و باطنی عالم و ظرف حیات هستند.

و توضیح داده شد که حضرت، طه است(ط=9 و ه=5) و یکی از نام‌های مبارک قرآن، طه است. و عدد ترتیب نوشتاری سوره مبارکه طه در قرآن کریم 20 است و جمع اعداد 1 تا 20 می‌شود 210 که برابر است با عدد ابجد نام مبارک "امام حسین(ع)"! 

*عدد نام مبارک جواد(ع)=14: مهندسی خلقت عالم برپایه‌ی4 رکن؛ همان گنج عشر(10=4+3+2+1) و 4روی 10 یعنی14 است که به صورت دایره در دو قوس نزولی و صعودی ظهور دارد و باطن آن معرّف خداوند احد و واحد است که فرمود: هو الاوّل و الآخر و الظاهر و الباطن(آیه 3 سوره مبارکه حدید). درواقع وجود مبارک امام جواد(ع) مظهر ظهور جود پروردگار عالم در محوریت رضای خداوند در همه موجودات و مخلوقات جریان و سریان دارد. و همه همانطورکه به گرد رضای خدا در دوران هستند به گردش و جود جوادالائمه(ع) روزیِ رضا را دریافت می‌کنند.

نکته مهم: همه‌ی معصومین(ص) باطن 14 و مظهر جود جوادی پروردگار عالم هستند اما خداوند متعال حجت خود را در ظاهر و باطن در حقیقت وجودی به ذات اقدس خودش بالاخص امام جواد(ع) را مظهر مزد رضای خود معرفی و حجت قرار می‌دهد و او را محور در محوریت همه‌ی 14 معصوم(ص) قرارمی‌دهد.

بنابراین ظهور این مهندسی به عدد14، جودِ پروردگارعالم است که در مجرای جواد(ع) تجلی می‌کند. عدد ابجد نام مبارک جواد=14 است. از این‌رو حقیقت علوم اسراری از ساختمان خلقت به وجودش در دنیا ظاهر شده است، البته تمام معصومین(ص)،14 هستند و همین‌طور گنج قرآن که نسخه‌ی حکمت این مهندسی است. در ضمن دستورالعمل مهندسی ساختن خانه‌ی آخرت و رسیدن به اصلِ سیرت انسانی است تا مؤمنین در انطباق؛ مقابل آیینه‌ی تمام نمای جمال و کمال و صفات الهی که معصومین(ص) هستند قراربگیرند و به رضای خالق یکتا برسند.

همان‌طورکه از اول مبحث عدد14 به نام نورٌواحد (ص) گفته شد حقیقت مهندسی عالم، برپایه‌ی گنج عددی 4روی 10 یعنی 14می‌باشد و مجرای رساننده‌ی گنجِ جودِ(=13) ذاتِ احدیت از عالم اعلا و اسرار به عالم سِفل و عالم دنیا است که به وجود آقا امام جواد(ع) افشا و اظهار شده‌است. { طبق حدیث از آقای محی الدین عربی، حضرت؛ مهندس ارواح و العقول است!}

نکته مورد توجه این‌که امام جواد(ع) به عدد 4 متولدشده‌اند{ از فرزندان امام حسین(ع)؛ یک، خود ایشان و سه ذریه نورانی دربطنشان} و عدد4، همان گنج 4روی 10 است(10=4+3+2+1).

درواقع مهندسی و اندازه و چگونگی تمام قواعد و قانون ساختار خلقت از عالم اسرار تا سفلِ زمین و حتی خانه‌ی ما و قبرمان و منزلمان در بهشت هم باید برطبق الگوبرداری از رمزِ عدد14 باشد و ستون بندی و استحکام آن باید تقوی باشد{خوب دقت کنید که از القاب امام جواد(ع)، تقی است} یعنی ریشه‌اش (ق) باشد زیرا حرف(ق) که قاف خوانده می‌شود یعنی نگهدارنده(یعنی چنان آرامش را تضمین کند که مصداق آیه شریفه: لاخوفٌ علیهم و لا هم یحزنون، شود). و حرف ق، یکی از اسماء قرآن مجید است.

حقیقت ربیع

همان‌طورکه عالم از زیر مربع خانه‌ی خدا(خانه توحید)، دحوالارض شده است، در عالم اسرار گنج توحید را خداوند متعال به نام زیبایش احد جلّ‌جلاله ظهور فرمود که خود را اینچنین معرفی فرمود: قل هو الله احد. عدد ابجد احد=13 و 13 برابر است با جایگاه عددی حرف" م " به عدد ابجد 40. و عدد 13، جایگاه طهارت و حقیقت تسبیح و تنزیه و قدّوسیت و سبّوحیت خالق یکتا که حقیقت گنج بهار و سبز شدن و اقامه همه‌ی مخلوق به وحدانیت خالق خود می‌باشد و در جمع ارقام 13(4=3+1)عدد 4 بدست می‌آید که همان ربع و ریشه ربیع است و پایه‌ی عدد40 که اربعین است، می‌باشد.

درواقع  گنج عشر، از جمع عدد 1 تا4 ظهور پیدا می‌کند(10=4+3+2+1) که عدد عشر حاصل می‌شود، یعنی 4روی 10 است؛ درواقع هر بنایی در دنیا روی عدد 4، بنا می‌شود و آن چهارچوب یا چهار ستون هر منزل است. پس وقتی ساخته می‌شود؛ جمع عدد 1 تا 4 می‌شود و سقف روی این 4 ستون می‌آید، درواقع 4 روی 10 می‌شود 14. پس مهندسی عالم خلقت هم روی 4 ستون عرش و کرسی و بیت المعمور و خانه خداست و همه، در ولایت 14 معصوم(ص)! وجود مبارک 14 معصوم (ص)، حقیقت بهار و ربیع حقیقی که تمام انسان‌ها را به ولایت و رسالت و امامت و مقام خلیفة اللهی خودشان به بهار الی یوم القیامه بهشت راهنمایی و رهبری می‌فرمایند و فقط این چهارده نور مقدس(ص) هستند که در مقام تنزیه و تسبیح معصوم خلق شده‌اند و معصوم هستند و معصوم می‌مانند(آیه 33 سوره مبارکه احزاب:انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا). تمام مخلوقات در اسرار عالم بالا که همه در یک نور جمع هستند {به نام نورٌ واحد(ص)} از این نور مطهر خلق می‌شوند و پیامبران بزرگوار از نور ائمه (ص)خلق شده‌اند(آیه 1 سوره مبارکه نسا: یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفسٍ واحدةٍ و خلق منها زوجها ...) .

*عدد 14 به چه اعدادی قابل قسمت است؟

جواب

مقسومٌ علیه

مقسوم

1

2

7

جمع

10

14

7

2

جمع

23

14

14

14

جمع

42

       

 

 

                                          

 

 

 

 

پس عدد 14 که پایه عدد مهندسی خلقت است خود، یکی از اعداد کامل است. چنانچه جمع جواب‌هایش در تقسیم 10 می‌شود(10=7+2+1)  که همان گنج عشر است که از جمع عدد 1 تا 4 بدست می‌آید و 4 روی 10 خوانده می‌شود. مثل چهارچوب یک خانه که روی آن سقف است و پناه اهل خانه می‌شود. چنانچه خانه خدا 4 رکن دارد و یک سقف که درواقع می‌شود 4 روی 10 رکن (10=4+3+2+1)! جالب است که اگر آن‌ها را در هم ضرب کنیم (14=7×2×1) باز هم 14 می‌شود.

خوب بیندیشید! جمع مقسومٌ‌علیه‌هایش 23 می‌شود(23=2+7+14) که درواقع گنج سبع مثانی قرآن کریم  که عدد 14 است، در 23(سال) مقسومٌ‌علیه‌هایش، در دل‌های مردم تقسیم شده تا روزیِ نور باشد برای هدایت دل‌ها الی یوم القیامت.

 و اگر 14 را در تعداد مقسوم‌هایش یعنی 3 ضرب کنیم 42 می‌شود(42=3×14) که برابر جمع عدد ابجد حرف اول و آخر بـسم الله الرحمن الرحیـم است{ 42=(م=40)+ ( ب=2)} و عدد 42، قلب به میم شدن عالمیان است به شرط قرار گرفتنشان پشت بسم الله الرحمن الرحیم قرآن عزیز تا به طهارت و کمال انسانیت برسند{در هر روز ایام هفته (شـنبه، یکشـنبه...): ن+ب=52 --->قلب به میم شده و خوانده می‌شود شـمبه، یکشـمبه... ؛ م+ب=42). و عدد 42 برابر با عدد ابجد اسم مبارک خداوند؛ طالب می‌باشد و ائمه معصومین(ص) مطلوب خداوند هستند و همه‌ی عالم باید طالب این عزیزان باشد.

* عدد چهارده به حروف:

اگر چهارده را به حروف بنویسیم عدد ابجدش 4215 می‌شود{عدد ابجد حرف چ=4000 و جایگاه عددیش 31 است}  که در جمع ارقامش 12 می‌شود(12=5+1+2+4) و آقا امام زمان(ص)؛ امام دوازدهم و معصوم چهاردهم(ص) هستند. اما جایگاه عددی کلمه چهارده= 66 می‌شود که برابر با عدد ابجد نام مبارک الله جلّ‌جلاله است، پس چهارده چقدر زیباست که با قرار گرفتن در جایگاهش به خالق یکتایمان الله جلّ‌جلاله می‌رسیم .انشاءالله

*عدد 14 در جلوه دایره هستی

در عالم خلقت جایی نمی‌بینیم که در دایره نباشد که تجلی عدد 5می‌باشد( 5، تنها عددیست که بسته و به شکل دایره است) و به شعاع عدد 9 که سقف اعداد است پس عدد 5+9 می‌شود 14، بنابراین عالم در دایره و همچنین در عدد 14 غرق است.  و تجلی حرفِ م درجایگاه دایره است(جایگاه عددی کلمه دایره=40=م) این منظور که در مهندسی خلقت، فقط تعریف توحید محض و معرفی خدای مهربان است که هرگز خلقت از یکِ احدیت جدا نمی‌شود. (چراکه جایگاه عددی م=13=احد جلّ‌جلاله). و وقتی عالم را دایره ببینیم، دایره360 درجه است که جمع ارقامش 9 می‌شود(9=0+6+3). اعجاز مهندسی خلقت در تکامل عددی و حتی حروفی این دو عدد در تمام زمینه‌های علمی و معرفتی انسان را به تحیّر می‌برد و به تعقل و تفکر وامی‌دارد! زیرا عدد 360 تقسیم بر 9 می‌شود 40 یعنی نقطه خلقت، حرفِ م است!

تمام موجودات، همه در عدد 60 زمانی غرقند و عمر هر کس در دنیا به 60 ثانیه و 60 دقیقه افشا می‌شود. جایگاه عدد 60 به حرفِ س برابر 15 است که از جمع اعداد 1 تا 5 بوجود آمده پس درواقع 5، حقیقت دایره‌ی خلقت است!

عدد ابجد کلمه ساعت=531 و برابر با کلمه تاسع( به عربی یعنی 9) است که جمع ارقامش هم 9 می‌شود (9=1+3+5). پس خوب دقت کنید! ثانیه‌ها و دقیقه‌ها و ساعت‌ها هم ، 5 و 9 هستند یعنی 14(=5+9)! و هر کدام دایره عمر بندگان خدا را ولایت دارند و تمام ارزاق مربوط به آنها را چه معنوی و چه مادی به ایشان می‌رسانند. و چه در طول به عمرشان و چه در عرض به عملشان و اسرار وجودشان و ثمره و میوه و هنرها و اعمالشان مرزوق می‌شوند و صاحبِ عصر و الزمان مولایمان حضرت مهدی(عج) است که آقا هم خودش صاحب 5 و 9 است یعنی 59(=مهدی) و چهاردهمین معصوم(ص) است. و چه زیباست که ساعت 14 همان ساعت 2(بعدازظهر) می‌باشد و عدد 2 برابر حرفِ ب است و تمام دایره خلقت در باطن قرآن و همه در حرف بِ بسم الله الرحمن الرحیم سوره حمد قرار دارند{ یعنی وجود مبارک امیرالمؤمنین حضرت علی(ع)} و به یک قول 2 تا 7 تاست که شده 14 یعنی سبعاً من المثانی؛ ولایت 14 معصوم(ص)!

سرّ عدد 14 در هفته:

عدد ظاهری هفته، 7 روز است اما اگر در زیارت ایام هفته بخوانیم هر روز متعلق به یک یا چند نور مقدس 14 معصوم(ص) است، یعنی کلاً به 14 نور مقدس(ص) متعلق است. پس درواقع سبع مثانی است.

در عالم سرّ خلقت که گنج عشر ظاهر شد، عدد 14 باطن آن بود یعنی 2 تا 7 تا. عدد 7، آیات مبارک سوره‌ی حمد است که تمام گنج قرآن در بطن آن ظهور دارد و خداوند در قرآن کریم می‌فرماید که حمد، سبع مثانی است یعنی 2 تا 7 تا است (آیه‌ی 87 سوره مبارکه حجر). پس ما دائماً در باطن 2 تا 7 تا هستیم که همان حمد الهی است(و همانطور در هفت روز هفته) . هر سال 52 هفته دارد و جالب اینکه عدد ابجد کلمه‌ی حمد برابر 52 است پس هر هفته‌ی ما در هفت روز از 52 عدد حمد غرق است یعنی 2 تا 7 تا یعنی 14 تا.

روزاول هفته؛ شنبه متعلق به پیامبر(ص) است که حامل 14 بود و آخر هفته؛ جمعه متعلق به امام زمان(ص) است که چهاردهمین معصوم(ص)است و جمعه، جمع کننده تمام زیبایی‌های هفته است.

درواقع اول و آخر هفته 14 و 14 می‌باشد که در جمع می‌شود؛ عدد28 برابر با حرفِ غ که مظهر اسم غنی پروردگار عالم است. و به یک معنای دیگر هفته 7 روز است؛ اگر عدد 1 تا 7 را با هم جمع کنیم 28 می‌شود یعنی باز هم به حرف غین می‌رسیم که مظهر اسم غنی پروردگار عالم است.

و خداوند اول هفته را متعلق به پیامبر اکرم(ص) به نام مبارک محمد(ص) و آخر هفته متعلق به امام زمان(عج) به نام مبارک م.ح.م.د (ع) و وسط هفته متعلق به حضرت محمد باقر(ع) قرار داد. درواقع پیامبر(ص) فرمود: اوّلنا محمد(ص) اوسطنا محمد(ص) آخرنا محمد(ص). یعنی تمام هفته متعلق به محمد و آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین و گنج حمد پروردگار عالم است. که همه‌ی ما مخلوقات در حمد خداوند و ولایت 14 نور مقدس(ص) غرق هستیم. الحمدلله رب العالمین

عدد ترتیب نزول سوره مبارکۀ حمد به قلب مبارکش 5 است و عدد 5، حقیقتِ الف‌بای خلقت است{عدد ابجد الفبا=114 (114=3+111)} و عالم بالا در سرّ حقیقت پنج تن صلوات‌الله علیهم اجمعین؛ گنج حمد ظهور یافته و در دنیا هم تنزیل حمد به عدد 5 به قلب مبارک پیامبر صلی‌الله علیه و آله نزول پیدا می‌کند. همینطور هفته 7 روز است ولی به 5 عدد خوانده می‌شود؛ شنبه و جمعه، عدد ندارد. پس اسرار سوره مبارکۀ حمد، خود وجود مبارک پیامبر صلی‌الله علیه و آله و اهل بیت صلوات‌الله علیهم اجمعین است{یادآوری می‌کنم همانطورکه در قسمت سبعا من المثانی توضیح داده شد؛ ریشه نام مبارک حضرت محمد(ص)، حمد است}. درحالیکه هفته 7 روز است اما متعلق به 14 معصوم صلوات‌الله علیهم اجمعین است چنانچه روز جمعه به چهاردهمین معصوم؛ امام زمان عجّل الله تعالی فرجه تعلق دارد و جمع ارقام 14 می‌شود 5 (5=4+1) بنا بر تعریفی که از عدد 5 بیان شد، خوب تأمل و تفکر کنید! که همه حکمت حکیم الحکما؛ پروردگار حکیم است! زیرا عدد 5، ظرف حیات است.

سرّ عدد 14 در کلمه دنیا:

 *کلمه دنیا از 4 حرف تشکیل شده است به معنای کامل رابع و حقیقت عشر و 4 روی 10 و طهارت 40 و تمام گنج رحمت الهی:  کلمه دنیا با حرف(د) شروع می‌شود، عدد ابجد حرف د = 4 است و عدد 4 یعنی خزانه گنج الهی که از روی چهارچوب خلقتی بر 4 ستون عددی حرف (د) دنیا ظهور پیدا کرده یعنی گنج عشر و درواقع 4 روی 10 ظاهر شده است . عالم خلقت بر ( د ) وحدت وجود او خلق شده چنانچه دال، دلیل خلقت است و اربعین حقایق و بهار هستی تا قیامت این دال کشیده می‌شود.

حرف ( ن ) در کلمه دنیا: همانطور که گفته شد در جایگاه عددی حروف الفبا ن= 14 است یعنی همان سرّ عشر پس ولایت عددی 14 نور مقدس(ص) که منّت پروردگار عالم است که به صورت جسمانی در دنیا حضور و ظهور پیدا کردند تا همه‌ی انسان‌های آزاده و عاقل را در ظلّ گنج الهی با شیعه و پیرو شدن وجودهای مقدسشان و نیز عمل به آیات قرآن (حقیقت 14)، به هدف خلقت یعنی خلیفة الهی برسانند و در نتیجه انسان‌ها، بدون ظلمات حیوانی شوند و در ضمن از نظر حروفی و عددی به حقیقت گنج الف وجودیشان در کلمه دنیا نایل شوند و نمره یک عدد الف خود را بستانند چون انسان نسبت به همه مخلوقات، درجه‌ی یک است( اشرف مخلوقات است ). اما به شرط امتحان عشر؛ گذر از حرفِ (ی) دنیا با گرفتن مقام مهدویت

امیدوارم متوجه شده باشید که حرف نون ساکن در باطن کلمه دنیا، همان گنج 14معصوم(ص) است که ولایت مطلقشان از عالم سرّ در ارض دنیا اظهارمی‌شود و تمام حروف خلقت، از وجود ایشان به مفهوم و معنای واقعی خود می‌رسند. و انسان‌ها بالاخص در جایگاه انسانی که دارای اختیارند باید  شیعه و پیرو این عزیزان شوند تا اعمالشان در قیامت با ولایت و امامت این بزرگواران، مفهوم و معنای بهشت را دارا شود. و الا جدایی از این عزیزان، جهنم است. قابل توجه که پشت گنج نون ساکن و ثابت دنیا، بالفطره به انسان از نظر زمانی و جسمانی، از نظر عمر گرانمایه‌اش و خلقتی، تمام رحمت‌های واسعه‌ی خداوندی می‌رسد.

حرف (ی) در کلمه دنیا برابر عدد 10 یعنی گنج عشر می‌باشد، در اصل 4 روی 10. این دهه، دهه‌ی طُهر است.

درواقع در کلمه دنیا درسه قسمت حرف (د) و (ن) و (ی)، به 3 تا 10 رسیدیم اگر 10، سه بار در خودش ضرب شود 1000 می‌شود یعنی 10×10×10=1000 و الفِ کلمه دنیا، عددش یک است که اگر با هم جمع کنیم 1001 می‌شود(1+1000) یعنی عدد ابجد کلمه ارض و نقطه شروع خلقت دنیا! اگر دقت کنید عدد 1000 که ضرب 3 تا 10 بود، درواقع از تقسیم عدد 8 در مبنای 2( که باطنِ باءِ بسم الله الرحمن الرحیم است) ظاهر می‌شود. عدد 8، رضای خداست و ثمن عالم خلقت است که درواقع روح ارض می‌شود رضا(ع)! پس عدد 1000 برابر عدد ابجد حرفِ  غ است که اگر حروف غین را جابجا کنیم، اسم غنی پروردگار عالم می‌شود. اسرار عالم دنیا را از موهبت کرم الهی به ذات غنی پروردگار عالم در مجرای رضا(ع) سیراب می‌کند. عدد ابجد رضا(ع) هم 1001 می‌شود؛ راه بازگشت بندگان خالص خداوند به حصن لا اله الا الله( توحید ناب) باطن خانه خدا که آفرینش آغاز شده، فقط شرط رضای خداست و حضرت در حدیث سلسلة الذهب فرمود: لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی اَمن من عذابی. بعد فرمود بشرطها و شروطها و انا من شروطها.

بنابراین نتیجه می‌گیریم در کلمه دنیا :  

(د) = 4 که 10 = 4 +3+2+1 یعنی 4 روی 10 = 14

جایگاه عددی حرفِ (ن) = 14 که 10=4+3+2+1 یعنی 4 روی 10 = 14

(ی) = 10 که 10=4+3+2+1 یعنی 4 روی 10 = 14

(الف) =1 = یک برابر گنج الف یعنی رسیدن به عدد واحدیت ( واحد = 19 ) است. جمع ارقام 19 برابر 10 می‌شود (10=9+1) یعنی 4 روی 10 = 14  .

درواقع کلمه دنیا؛ یکبار بصورت کلی کلمه که چهار حرف است و یکبار چهار حرف دنیا به صورتِ (د-ن-ی- ا) در گنج عددی حرفی هر کدام کامل و به سرّ عوالم 4 روی 10  در جمع حروفی آن ظهور دارد . پس حقیقت دنیا به 5 معنا ، 14 است( چهار معنی تک تک حروف و یک معنی کلّ کلمه دنیا که 4 حرف است ) 70 = 14 × 5 که تمام دنیا، لیل است زیرا عدد ابجد کلمه لیل= 70 است و همچنین عدد ابجد حرفِ ع=70 و دلالت به عین ولایت حضرت علی(ع)  و حضرت فاطمه(س) و فرزندان گرامیشان(ص) دارد .

 لیل در دنیا یعنی شب، عالم دنیا ظلمانی و اسفل السافلین است شاید یک دلیل ظلمانی بودنش که خاک است(یعنی جسمیت) این می‌باشد که فقط کره زمین جاذبه دارد و دنیا رنگ سیاه را به خود گرفت( رنگ سیاه، جذب کننده تمام رنگهاست ) و رنگ کامل است، پس جذب کننده تمام نعمت‌های عالم سِرّ و آسمان‌ها و زمین است که نزولات رحمت الهی را به تمام ظرفیت، به صورت استعداد جذب می‌کند و از زمین است که تمام گنج الهی به صورت چهار فصل در سال ظاهر می‌شود و تمام گنج‌های خاک را به صورت طبیعی از خود با رشد نمو، یعرج فیها می‌کند و باطن آن آمدن تمام مرسلین و اوصیای الهی و کتاب‌های آسمانیست که در دنیا نازل می‌شود.

همانطور که در بالا ذکر شد حقیقت دنیا به 5 معنا( یکی خود کلمه دنیا و 4 تا حروفش؛5=4+1)، 14 است(70=14×5) در ضمن؛ جان طهارت به عدد پنج تن(ص) همان عدد 14 است که حقیقت طهارت و دهه‌ی طهر ظاهر شده(دنیا 4حرف است و 4، پایه‌ی 40 است) و همان 4 روی 10 و 40=10×4 می‌شود.  پس به عبارت دیگر می‌توان گفت 200=40×5  و عدد ابجد کلمه قسم= عقل = (ر)=200 است. و عدد 200 برابر با عدد ابجد نام مبارک امام حسن(ع) به جایگاه عددی 65 است که برابر با عدد ابجد کلمه دنیا می‌باشد.

درواقع پروردگار عالم که کلّ ظهور و تجلیّاتش را در عالم سرّ در باطن سبّوحیت و قدّوسیت ذات اقدسش متجلی فرموده بود، این حقیقت تطهیر را در جان ذره ذره‌های عالم با تسبیح و تهلیل و تکبیر و تنزیه ظهور داد و فرمود: " یسبّح لله ما فی السموات و الارض" تسبیح می‌کنند برای خدا تمام آسمان‌ها و زمین و آنچه در آنهاست. وجود مقدس 14 معصوم (ص) را الی یوم القیامة به طهارت اظهار فرمود یعنی ذره‌ای در این عالم خلق نشده مگر در باطن طهارت!

 حال خواننده‌ی عزیز از شما می‌پرسم؛ در این( دنیا ) که خود کلمه‌ی استثنایی است و حرفِ(یِ) دنیا که برابر عدد(10) گنج الهی است و در خواندن کلمه‌ی دنیا کاملاٌ اظهارمی‌شود، آیا ذره‌ای وجود دارد که از بطن حقیقت ولایت جدا باشد؟!

اگر یادتان باشد قبلا بیان شد که خداوند کریم از عالم بالا، گنج عشر را با جمع عددی 4 روی 10 آفرینش خود ظاهر فرمود. عدد 14 =ن است(و جمع ارقام 14 می‌شود 5 ). در عالم دنیا که تمام زمین آب بود یعنی غرق در(یا) بوده است، خداوند خشکی را روی آب خلق فرمود و آن نقطه را زیر خانه خودش قرار داد و نام آن خشکی را ارض قرار داد و تمام زمین را از آن نقطه، دحو کرد یعنی کشید.

پس همانطورکه می‌دانید طبق آیه 4 سوره مبارکه حدید، خداوند تمام دنیا را در 6 روز خلق کرد. بنابراین عدد 6 برابر حرفِ(و) قرار گرفت{ و پروردگار عالم در کلام کریمش؛ آیه 156 سوره مبارکه بقره می‌فرماید: انّا لله و انّا الیه راجعون} و چون  دحو الارض شد حرف(و) به (واو) رسید، عدد ابجد حرف واو = 13 است و 13 =جایگاه عددی حرف (م) به عدد ابجد 40. نکته: خوب دقت کنید! اگر عدد 13 را در 5 ضرب کنیم 65 می‌شود که برابر با عدد ابجد کلمه دنیا است!

بنابراین کره زمین در جان طهارت آب و خاک خلق شد و این خلقت هردو پایه خلقت جسمیت انسان گردید . حال 4 همان پایه 40 است زیرا اگر ارقام عدد 13 را با هم جمع کنیم می‌شود 4  که 10=4+3+2+1  یعنی 4 روی 10 .

پس اظهار نون ساکن کلمه دنیا پشت حرفِ( یا ) اینگونه است که خداوند جایگاه حرف نون یعنی 14 نور مقدس معصوم(ص) را از نظر جسمی در دنیا ظاهر فرمود! عدد 14 در دنیا هم جایگاه حرف(ن) قرار گرفت پس اگر خوب دقت کنید حرف نون، سرّالاسرار گنج ازعالم بالا تا سفل دنیا است(قاب قوسین او ادنی) . و این حرف، جوهر عالم خلقت است در جسمیّت خاک! چنانچه تمام مخلوقات و موجودات و تمام مظاهر عالم خلقت بر لوح عالم دنیا و آخرت نگاشته می‌شود. الله اکبر

در حالیکه کلمه‌ی دنیا خود با 4 حرف، حامل تمام زیبایی گنج عوالم شد و از آن زیباتر بدن جسمانی انسان کامل است، و به تبع آن تمام انسان‌ها به وسع وجودیشان ظرف گیرنده‌ی کلّ عوالم و کلّ اسماء و صفات و تمام آنچه خداوند تبارک تعالی به آنها عنایت فرموده است. و پروردگار عالم وقتی جسمیت آدم(ع) را خلق نمود، فرمود: فتبارک الله احسن الخالقین؛ به خود تبریک فرمود که بهترین صورت و بهترین زیبایی‌های خلقتش شد و فرمود من انسان را به صورت خودم که همان صورت اسمائی و صفاتی است خلق نمودم و او را خلیفه‌ی خود در زمین قرار دادم " انّی جاعل فی الارض خلیفه".

پس اگر در دنیا نمی‌آمدیم به حقیقت گنج وجود و اسرار حروف عملمان نمی‌رسیدیم! وقتی در دنیا وارد می‌شویم از ثانیه‌ای که نطفه‌ی ما بسته می‌شود، تمام حیات ما پشت نون ساکن دنیا قرار می‌گیرد و به صُوَر مختلف معنا و حیات واقعی را پیدا می‌کند(در هر زمان به یک نحو)؛ در شکم مادر، در تولد و زندگی کودکی، در نوجوانی و جوانی و در بقیه عمر، عالم خود را دارد و در هر زمان صورت اصلی ِعمل زمان خود را برای ما نشان می‌دهد. تا لوح عمل کامل شود آنگاه از این جوهر وجودی خودمان نوشته‌ها را آنجا می‌بینیم که خداوند می‌فرماید: إقرأ کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا(آیه 14 سوره مبارکه اسرا) به او می‌گویند کتاب خود را بخوان کافی است که امروز خودت بر خود حسابگر باشی.

کلمه انسان در حروف و عدد به 14 می‌رسد!

عدد ابجد کلمه انسان=162 است که این اسم و این عدد یکی از کامل‌ترین و پرمحتواترین اسماء و اعداد می‌باشد. چنانچه در جمع ارقام 162 به 9 می‌رسیم و کلمه انسان از 5 حرف تشکیل شده است! پس هم حروف، رمز است و هم عدد ابجد که در جمع 9و 5 به عدد 14 می‌رسیم!

از طرفی هم جایگاه عددی کلمه انسان=45 می‌شود که برابر با عدد ابجد نام مبارک آدم است. پس حضرت آدم(ع) در جایگاه قرار گرفت(جایگاه عددی انسان=آدم=45) که تمام ذریه ها در جایگاه صلب او و در مظروف رحمی و حامل حمل حضرت حوا(س) جلوه کردند. و جایگاه نام مبارک فاطمه(س) هم 45 می‌شود( خوب تأمل کنید که چه سرّی در آن نهفته است؟!)

حضرت آدم(ع) به عدد 45 از جمع عدد 1 تا 9 (45=9+8+...+2+1) {باید متوجه باشید که عدد 9، سلطان اعداد است که خداوند به انسان کامل(ص) و آدم(ع) عنایت فرموده}، همه افلاک و عوالم را آیینه شد که علّم آدم الاسماء کلّها(آیه 31 سوره مبارکه بقره) و حضرت حوا(س) به عدد ابجد 15 از جمع اعداد 1 تا 5(15=5+4+3+2+1)، ظرفِ صورت نمایی و حی شدن تمام مظاهر نسل آدم شده است. و این دو زوج در حال ضرب عددی یعنی ارواح نورانی بزرگواران، خرجِ عالم بشریت شدند تا همه در سلسله رسیدن به بلوغ 9 ِ تکلیفی و 5 ِ حلقه بندگی به سیرت انسانی در پیروی و شیعه شدن واقعی فرستادگان الهی، انسان‌های کامل شوند تا در نهایت همه فرزند خلف پدر جسمانی خودمان؛ حضرت آدم(ع) و مادر جسمانیمان؛ حضرت حوا(س) شویم به شرط ضرب شدن! نُهِ تکلیف در پنجِ حلقه بندگی تا به عمل و صورت حقیقی آدم شویم (45=5×9) آنگاه ما، در جایگاهِ انسان(=45) هستیم!

نکته: اسرارعدد 9 و 5 در خلقت حضرت آدم(ع) و حوا(س) بیان شد.اما نکته جالب اینجاست که خلقت حضرت آدم(ع) به ظهور عددی و حروفی از جمع تمام افلاک و عوالم 9گانه بود که جمع 1 تا 9 برابر45=آدم(ع) شد و حوا(س) به عدد ابجد 15 ، جمع اعداد 1 تا 5 را ظهور داد که به وجود مبارک ایشان ، دایره خلقت جسمانی ظاهر شده است.

خانم‌ها درحالیکه حقیقت خلقتشان به عدد 5  است اما سنّ تکلیفشان 9 سالگی است پس می‌شوند 14 (14=9+5) و این گنج طهارت و حقیقت انسانی وجودشان و حدّ تکلیف و وصل شدن به قلب عالم امکان ؛ چهاردهمین معصوم(ص) است.

آقایان در 15 سالگی تکلیف می‌شوند (یعنی جمع عدد 1 تا 5)! آیا جالب نیست که خداوند متعال چگونه این زیبایی‌ها را در حدّ بلوغ  و تکامل انسان به رسیدن به سن تکلیف ، اسرارش را افشا می‌فرماید که 5 ، باطن سنّ تکلیفشان و 9، حقیقت خلقت حضرت آدم(ع) که جمع 5 و 9 می‌شود14 که همان رسیدن و وصل شدن به ساحت پاک و مطهر امام زمان(عج) است. چراکه باید اول امام معصوم(ص) را درک کنیم تا راه به عالم قرب معبود جلّ عظمته داشته باشیم.

از زاویه دیگری هم می‌توان توجه کرد: سن بلوغ خانم‌ها 9 بود و حقیقت خلقتی ایشان 15 ، پس جمع 9 و 15 می‌شود 24 ؛همان عدد جامع! و برای آقایان هم همینطور ؛ حقیقت خلقتیشان 9 و سنّ تکلیفشان 15 که در جمع 24(عدد جامع) می‌شود. عدد 24 یعنی همان جمع جمیع زیبایی‌های عالم به عنوان خلیفة الله!(عدد 24 بطور کامل در کتاب مهندسی خلقت توضیح داده شده است).

همانطورکه بیان شد عالم در دایره ظهور کرد و شروع ظهور خلقت در اسرار گنج 5، خود به شکل دایره است و در شعاعش 9 ظاهر شد که در جمع 9 و 5، عدد14 که حقیقت گنج عشر و وجود مبارک 14 نورمقدس و در عالم اسرار، پنج تن صلوات الله علیهم اجمعین در جمع یک نور مطهر به نام نورٌواحد(ص) تجلی کردند. خداوند کریم هم در قرآن عدد 14 را به سبعا من المثانی نام برده است اما همه در ظهور یک حلقه هستند و ائمه اطهار(ص)، این حلقه بندگی را خالصانه و بدون ذره‌ای ظلمات، درتمام زندگی دنیایی خودشان به نام معصوم؛ اسوه حسنه؛ الگوی هدایت و حجت الله و ولی الله خدای مهربان برای همه انسان‌ها به طور کامل به نام عبدالله ظاهرکردند.

پس انسان کامل خود، گنج 5 و 9 است. و جمع 5 و 9 می‌شود 14 که درواقع وجود 14 معصوم(ص) حقیقت طه و تمام دایره خلقت هستند.

همانطورکه عالم در گنج 5 و 9 غرق  است خداوند یکتا تمام محتوای خلقتش را در بطن انسان قرارداد و همه مخلوقات را از کنزالله انسان کامل خلق فرمود و مهندسی خلقت به سِرّ کامل اسرار در همه عالم به 5 و 9 ظهور پیداکرد چنانچه به عدد 14، آسمان‌ها و زمین خلق شدند(7 طبقه آسمان و 7طبقه زمین که می‌شود 2  تا 7 تا یعنی 14 تا) و ... {در کتاب نورٌواحد(ص) توضیح کامل داده شده است}.

و همانطورکه انسان کامل منشأ ظهور این گنج است و نفس این مهندسی می‌باشد و قرآن، باطن انسان کامل است (به عبارتی انسان کامل، قرآنِ ناطق است).

این اسرار سیر تکامل به بهشت رسیدن و به رضای خدا رسیدن است زیرا بهشت هم محل تجمع گنج دایره بندگانیست که به بلوغ 5 و 9 رسیدند و حقیقت بهشت، وجود مبارک 14 معصوم(ص) و حقیقت قرآن کریم و حقیقت به انسانیت رسیدن است و در حدیث پیامبر(ص) فرمود: یُقال لصاحبه القرآن: إقرأ و ارقَ و رتّل کما کنت تُرتل فی دار الدنیا فإنّ منزلتک عند آخر آیة کنت تقرؤها{ کنزالاعمال:2330}؛ پیامبر(ص): به کسی که قرآن می‌داند، گفته می‌شود: بخوان و بالا برو و با ترتیل بخوان، همچنان که در دنیا با ترتیل می‌خواندی؛ زیرا منزلت و جایگاه تو در آخرین آیه‌ایست که می‌خوانده‌ای. و امام زین العابدین(ع) می‌فرماید: بر تو باد قرآن؛ زیرا خداوند بهشت را آفرید... و درجات آن را به اندازه آیات قرآن قرار داد. پس هر که قرآن بخواند، قرآن به او می‌گوید: بخوان و بالا برو. و هر کس از این افراد وارد بهشت شود در آنجا کسی بلند مرتبه‌تر از او نخواهد بود مگر پیامبران و صدیقان. و حقیقت عددی پنج تن(ص) و در آخر نورواحد(ص) است که عالم قرب و حضور و ظهور است. اللهم الرزقنا

حجاب=14:

عدد ابجد کلمه حجاب برابر 14 است و در قرآن کریم آیات حجاب در 14 آیه مبارکه نازل شده است . 14، همان گنج 4 روی 10 و حقیقت رسیدن به دهه‌ی طهر است(همان گنج وجود).

خوب دقت کنید آیا غیر از این است که در لیل دنیا آمدیم؟! باید این حجاب بندگی را به جان قبول کنیم زیرا این حجاب، نور است تا بتوانیم ظلمات را بشکافیم. این حجاب (14)، گنج بندگی است .

پس درواقع حقیقت وجود مبارک حضرت رسول(ص) که کلّ نور است با کنارزدن حجاب 14 که در باطن خود حامل انوار 14 نورمقدس(ص) است، به عدد چهاردهمین نور مقدس از ذریه‌هایش در سال نور(=256) ظهور تک گل همیشه بهار را نوید می‌دهد. و خداوند کریم بعد از تمام کردن سرّغیبت، که ایشان حقیقت وجود نازنینش 14 می‌باشد(14=حجاب)، حکومت و ظهور نورانیش جلوه‌ی تمام نمای مرآت اسرار گنج توحید را افشا و حکومت توحید ناب را که همان معرفی ذات اقدس احدیت جلّ جلاله‌اش است، برهمه‌ی عالمیان حاکم می‌سازد.

و شاید آن همان وعده‌ی زیبای حق است که هرکس در بهشت آمد بیرون نمی‌رود، که حضرت آدم(ع) و حضرت حوا(س) که در بهشت خلق شده بودند(آنجا بهشت دنیا بود) و سرانجام در زمان حکومت آقا یکبار دیگر، اول به آخر و ظاهر به باطن، گردش وعده‌ی نورانی حق را افشا می‌کنند. حکومت این عزیز، همان حکومت ماورای دنیاست که بهشت در دنیا مستقرمی‌شود، صورت حقیقی دنیا تعریف می‌شود.

درواقع تا حجاب و حقیقت و معرفت به حجاب نباشد، کمالی هم نیست چنانچه یک دانه تا در دل خاک قرار نگیرد و حجاب خاک را قبول نکند، نمی‌تواند ریشه محکم بدهد و ساقه‌ی خود را از دل ظلمات به نور بکشاند. درحقیقت خداوند حجاب را رحمت خود قرار داده است. مثل یک بچه که وقتی 7 ساله می‌شود باید مراتب عددی کلاس‌ها را پشت سرگذارد تا حجاب جهل را کنار زده و در هر سال علم آن سال را به توان وجودیش بیاموزد. اگر در ظرفی که کوچک است، محتوای بیشتر از اندازه بریزند، ضایع می‌شود. پس باید ظرف را برای مظروف آماده و وسعت داد. بنابراین حجاب باعث می‌شود ظرف بتواند حجم مظروف را تحمل کند و اگر می‌بینید خانم‌ها حجاب ظاهر را باید قبول کنند، چون درواقع دانه‌ی انسانی در بطن خانم باید بعد از طی 3 حجاب و گذر از 3 ظلمات به تکامل سبزشدن و احیاء نطفه به جنین برسد تا نوزاد متولد شود و بتواند در دنیای فعلی زندگی کند.

مراتب حجاب خیلی زیباست! از جمله چاهی که حضرت یوسف(ع) در آن قرار گرفت همه رشد انسانی بود تا ایشان، عزیز مصر شود و رسالت را به حقیقتش افشاکند، و 14 سال زندانی بودن حضرت ابالحسن موسی بن جعفر(ع) تا ایشان قبله هفتم و مولود رضا(ع) را به عالم افشا و ظهور دهد که محوریت عالم سبز شود و اتصال پیدا کند به رضوان و قرب الهی!

*عدد 14 در سوره مبارکه یوسف(ع):

 و قال الملکُ انّی اَری سَبعَ بقراتٍ سِمانٍ یَاکلهنَّ سبعٌ عِجافٌ و سبعَ سنبلاتٍ خُضرٍ و اُخر یابساتٍ ...[5].حاکم زمانش خواب دید که 7 گاو لاغر از دریا بیرون آمدند و 7 گاو چاق را خوردند، شد 2 تا 7 تا یعنی 14 تا. 7 خوشه گندم خشک، 7 خوشه گندم سبز را خوردند باز شد 2 تا 7 تا یعنی 14 تا! پس شد دو تا 14 تا یا بعبارتی 4 تا 7 تا که می‎شود 28 تا. پس حقیقت سرّی که خدا در این سوره مبارکه به همه ما درس می‌دهد، چیست؟! در ضمن که 7 سال پر باران و محصول زیاد شد و 7 سال کم آبی و خشکسالی. درواقع سه پدیده که بصورت 2 تا 7 تا در این سوره مبارکه درس داده شده که تا حدودی معنی می‌کنیم.

*چرا گاوها از دریا بیرون آمدند و لاغرها، چاق‌ها را خوردند؟

1-بقرات در لفظ  به گاوهای ماده معنی می‌شود و دنیا، مؤنث مجازی است. و از طرفی گاو به سال تعبیر می‌شود یعنی سال‌های عمر ماست که درحالیکه از ما می‌گذرد، درواقع دیگر برنمی‌گردد چنانچه کسی که در دنیا پیر شده را سالخورده می‌گویند! و دنیای قلیل، گاوهای لاغراست که سرمایه‌ی ما(سال‌های عمر پر ارزش و قیمت و کثرت نعمت‌هاست) را می‌خورد، اگر این سرمایه را درست استفاده نکرده باشیم، یک روزی می‌بینیم که آخرتی هم نداریم! ولی خوش به سعادت کسانیکه بهترین استفاده را می‌کنند و به برکات باطنی‌اش می‌رسند.

2-سال در 4 فصل جمع می‌شود، درحالیکه بهار اولین فصل است اما باطنش 4 است. بهار در عربی ربیع خوانده می‌شود و ریشه‌اش ربع است، عددش از رابع ظاهر می‌شود یعنی 4 که پایه‌ی 40 یعنی  اربعین و سبزی است. پس باطن سال از 4 شروع می‌شود: 4-3-2-1 سالی که نکوست از بهارش پیداست. درواقع سال 4 فصل دارد و هر فصل 3 ماه، در جمع می‌شود 7 (3+4)؛ 7 گاو لاغر و 7 گاو چاق!

در زندگی هم خوش به حال کسی که در جوانی سرمایه‌اش را حفظ کند و توبه کند و اصلاح کند که حتماً در تابستان به میوه خود می‌رسد و در آخر سال به نتیجه‌اش می‌رسد(جوجه را آخر پاییز می‌شمارند؛ وقتی پیر می‌شویم جوجه‌های عملمان بیرون می‌ریزد). از چیزهایی که سال جوانی ما را خراب می‌کند: ظلم به نفس خودمان است، قدر خود را ندانستیم و در محضر خدا گناه کردیم و با سَمّ گناه ریشه عمل را خشکاندیم.

3-از طرف دیگر آدم‌های جاهل و شیطان صفتان همیشه بدنبال غارت ذخیره‌های خدا بودند و می‌خواستند گنج‌های خدا را ازروی زمین بردارند. واقعیت قحطی، اینها هستند که هیچ وقت نمی‌خواهند آب خوش از گلوی مؤمنان پایین برود. پس خردمندان خوب در اینها بیندیشید! این جاهلان و شیطان‌صفتان، انسان‌های خوب فرزانه را ازبین می‌برند. و همیشه طاغوت‌ها با انبیا و صالحان و معصومین(ص) خصومت داشتند و بیشتر این عزیزان را کشتند.

دنیا و اهل دنیا قلیل هستند، پس باطن آن گاوهای لاغر، دنیاست و باطن آن گاوهای چاق، آخرت است. در دنیا اگر هوای نفس تسلّط یابد بر آخرت، متاسفانه آخرت را می‌خورد.

گاو لاغر؛ قحطی آورنده روی زمین ظلم است و ظالم مثل قابیل که هابیل(ع) را کشت. خداوند متعال در سوره مبارکۀ واقعه مردم را در سه دسته معرفی فرموده: اصحاب یمین، خوش یمن و بابرکت هستند، سبز و اربعینی هستند، نفسشان حق است و اصحاب شمال، شوم هستند یعنی نفسشان خزان می‌آورد و در پس آن زمستان است که سردی و خشکی و مرگ را به ارمغان می‌آورد. و دسته سوم که بهترین دسته است؛ مقربین هستند که از چهار فصل عمر بخوبی استفاده کردند و از هر فصلی بهترین نتیجه را گرفته‌اند.

پس دریا می‌شود دنیا! امتحان ما در این دنیاست. چرا اسمش دریا است؟! عاشورا، عشر است و به عربی می‌شود 10 و برابر حرفِ ی که یا خوانده می‌شود. و چرا امام حسین علیه‌السلام سفینه نجات این دریا است؟ چون خودش به عدد 10 متولد شده است(یا است) پس وجود نازنینش ناخدای کشتی نجات در دریای دنیاست؛ "یَأمن مَن رَکبها و یَغرق مَن ترکها و لازم لهم لاحق"[6]پس هر کس سوار شد، نجات می‌یابد و اگر سوار نشد، غرق می‌شود و بر همه ما لازم است که سوار شویم و به این عزیزان ملحق شویم، در غیر این صورت خَسِر الدنیا و الآخرت می‌شویم.

نکته: در حکمت اینکه گاوهای لاغر، گاوهای چاق راخوردند می‌توان گفت: آغاز سوره مبارکۀ حمد که اول قرآن است، حرف بِ بسم‌الله الرحمن الرحیم است که به یک معنا باید نفس را پشت حرفِ ب قربانی کنیم تا به تعالی انسانی برسیم! یعنی جهاد نفس که جهاد اکبر است تا آخرت سالم و زنده و بی نقصی داشته باشیم. یعنی در دنیا رضای دل را قربان رضای خدا کنیم.

اما در حکمت گندم‌های خشک!

خوب دقت کنید که تا گندم کامل رسیده نشود و خشک نشود، قابل استفاده نیست. پس آنگاه گندم‌ها پوست کنده می‌شوند و آرد و آنگاه پخته شده و تبدیل به نون می‌شوند. نکته مهم این است که نون را ظاهراً می‌خوریم، اما بواقع نون است که ما را می‌خورد! بواقع نون، قوت می‌دهد، رشد می‌دهد اما گذرانِ عمر در حال کاستن و پیری ماست و به مرگ نزدیک می‌شویم. آخرین حرف سوره مبارکۀ حمد، حرف ن است (والضالین) که درواقع نون می‌شود. همانطورکه در مقامات حرف آخر کلمه  قرآن  یعنی نون تا حدودی توضیح داده شد:

مراحل حقیقی عمر ما همان جوهریت نون است که در قلم جاری می‌شود تا در لوح عمل بنویسد: ن و القلم و مایسطرون. حقیقت نون در قلم است. اما تمام نامه‌ی عمل ما ظهور آن نون است! نون است که در قبر و قیامت و انشاءالله در بهشت ما را در برمی‌گیرد. نون است که نوشته شد لا اله‌ الا الله. و همینکه از دنیا می‌رویم، لااله الا الله بدرقه ما است(انشاءالله) و ما غرق در این کلمه طیبه می‌شویم. حالا چگونه و چطور نوشته‌ایم زیرا این کلمه طیبه هم نفی است و هم اثبات. به کلمه لا اله نفی است و به کلمه الا الله اثبات. حال چگونه نوشتیم؟!

همه زیبایی حکمت اینست که گندم‌های خشک که کامل شده یعنی رسیده‌اند، گندم‌های سبز کال یعنی نرسیده‌اند را می‌خورند! و حضرت یوسف(ع) خواست: 1)همه به گندم رسیده یعنی خشک برسند تا همه‌ی کال‌ها و نرسیده‌های زمانشان که کافران و کاهنان معابد بودند، از بین بروند. 2) دیگر اینکه به نون جوهر حقیقی وجودشان برسند و هدایت شوند. پس در تمام هفت سال پرآبی فرمود گندم‌ بکارید و سیلوهای(انبار) گندم ساخت و گندم‌های خشک رسیده و بلوغ کامل پیداکرده را در سیلوها ذخیره کرد تا در هفت سال قحطی، شد بصورت نون حیات، و جان مردم را نجات دادند!

حال ببینید چگونه نون اسرارش برای الی یوم القیامة آشکار می‌شود؟! خوب دقت کنید همین نون چگونه بساط کاهنان را که باطل بودند جمع کرد و ریشه کن کرد. کاهنان هم گندم کاشتند، اما اسرار اینکه چگونه گندم‌ها را خشک کنند را نمی‌دانستند چون خودشان کال و نرسیده بودند، پس عقلی که کامل نیست و ظلمانی است نتیجه عملشان هم کال و نرسیده می‌باشد، پس در آخر محکوم به فساد و تباهی و هلاکت شدند{ گندم‌های آنها چون خشک نشده در سیلو گذاشته بودند، همه فاسد شدند و از بین رفتند} و گندم‌های خشک حضرت، آنها را خوار و کوچک کرد. درواقع گندم‌های خشک، گندم‌های سبز را خوردند!

از وقتی ما از دنیا می‌رویم خشکی و قحطی ما شروع می‌شود. آن برکتی که ما را نجات می‌دهد و حیات طیب به ما می‌دهد، همان ذخیره گندم خشک است که نون رزق ما می‌شود(الی یوم القیامة) که در سیلوهای امانت خداوند انبار کرده باشیم به شرط اینکه این سیلوها متعلق و متصل به امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف باشد که عزیزالله است چون آن عزیزان واقعاً انسان کامل و بی‌نقص هستند. آیا جالب نیست که عدد ابجد کلمه سیلو=106 می‌شود که برابر عدد ابجد کلمه نون است؟!

پس سوره مبارکۀ یوسف(ع) نهایت حکمت خالق یکتاست که ما در آن غرق هستیم. و دائماً این احسن الحدیث به صورت‌های مختلف تکرار می‌شود که شاید مایه‌ی عبرت و پندآموزی برای بندگان خدا باشد. اما جالب اینکه 2 تا 14 تا اتفاق افتاد! که 14 تا نورانی و 14 تا ظلمانی بود و کتاب عمل را کامل کرد با عدد 28، وقتی به عدد 28 رسید یعنی به اسم مبارک غنی خداوند جلوه کرد. پس آنگاه حکومت حضرت یوسف(ع) پیروز و جاودانه شد و عزت برایش دائمی گردید و او همیشه عزیز خداوند است. ولله العِزة و لِرسوله و لِلمؤمنین.

قرآن مجید به 114 سوره مبارکه:

پروردگار علیم و حکیم تعداد سوره‌های کلام مبارکش؛ قرآن را 114 تا قرار داد که نکات زیبا و شگفت انگیز و جالب توجهی دارد. از جمله اینکه عدد114 اینگونه معنی می‌شود100+14: عدد100= عدد ابجد حرفِ (ق) است که در عربی به معنی نگهدارنده می‌باشد. و عدد 14؛ حقیقت وجود 14 نور مقدس معصومین(ص) و باطن کنز الله و وجه الله خداوند می‌باشد.

پس قرآن که معجزه و کلام الله است و حفاظت آن، اعجاز خداوند حکیم است، در دنیا مقابل معصومین(ص) قرار دارد چنانچه پیامبراکرم(ص) در حدیث ثقلین هر دو وجود مبارک(کتاب الله و عترتی) را ثقل و وزنه‌‌ی سنگین یا ثمن خلقت پروردگارعالم معرفی فرمود. و قرآن، ولایت صامت و ائمه (ص)، قرآن ناطق می‌باشند. و در این دوره که ولی زمان؛ مهدی موعود(ص) از دید ما گنهکاران غائب است قرآن؛ صراط و میزان، نسخه‌ی حکیم الحکما، نگهدارنده و هدایت‌گر، جانِ دین و ولایت است. پس عدد 114 رمز است! و عدد 114 برابر عدد ابجد کلمات سند=قید=جامع=الفبا و برابر کلمه آب بصورت بسیط است.

عدد 14 در سوره‌های مبارکه قرآن:

*چهاردهمین سوره مبارکه قرآن به عدد ترتیب فهرستی: سوره مبارکه ابراهیم(ع) می‌باشد به عدد ترتیب نزول 72 ( خوب دقت کنید 2×7 می‌شود 14)! که عدد 72 برابر است با عدد کلمات سجده= نوزده= سیب= نیزه= باسط = خضوع = علی اکبر. آغاز این سوره مبارکه با حروف مقطعه الر( هشتمین سوره ایست که با حروف مقطعه شروع می‌شود) در جزء 13 است و شامل  52 آیه شریفه می‌باشد که برابر است با عدد کلمات حمد= نرجس(س)= نصر= خمس= مرجع= قمر= ظهر= شکر= فطر= تیر= کاظم= شیعه. در دایره سُور قرآن مجید، روبروی سوره مبارکه قارعه قرار دارد.

*چهاردهمین سوره مبارکه قرآن به عدد ترتیب نزول: سوره مبارکه عادیات به عدد ترتیب فهرستی 100 است( 100= ق= صبح= سیل= کف= کلیم). این سوره مبارکه بیست و سومین سوره‌ی جزء 30 می‌باشد و شامل 11 آیه شریفه است. در دایره سُور قرآن مجید روبروی سوره مبارکه حجر (جالب است که اولین سوره جزء 14 می‌باشد) قرار دارد.

*جزء14 شامل 227 آیه شریفه است که دو سوره مبارکه حجر و نحل بطور کامل در این جزء قرار گرفته‌اند. این جزء با حرفِ ( ا) شروع می‌شود و جالب است که به حرفِ( ن=14) تمام می‌شود!

* سوره مبارکه صف، 14 آیه شریفه دارد و چهارمین سوره‌ی جزء 28 است! به عدد ترتیب فهرستی 61(=اَس= بنده= مجازی) و عدد ترتیب نزول 109(= حنان) است.

*چهاردهمین سوره‌ی جزء 30، سوره مبارکه شمس است. و چهاردهمین سوره‌ای که با حروف مقطعه شروع می‌شود، سوره مبارکه قصص است(طسم).

* سوره مبارکه ناس از نظر ترتیب فهرستی و سوره مبارکه نصر از نظر ترتیب نزول به عدد 114 هستند که هر دو در جزء 30 قرار دارند.

 

**عدد 14، باطن عدد 15(=جایگاه عددی حرفِ س) است زیرا وقتی ارقامش را با هم جمع کنیم 5 می‌شود(5=4+1) و در حقیقت جمع 1 تا 5 می‌شود 15. پس درواقع می‌توان گفت باطن عدد 14؛ همه جمع می‌شود در عدد 15! پس خوب دقت کنید! چرا خانواده محترم 14 معصوم(ص)، آل یاسین هستند و حقیقت انسانیت وابسته به حرفِ س(سین) است(15=س)؟! و جمع اعداد 1 تا 14 می‌شود 105 که برابر عدد ابجد کلمه کهف است و وجود مبارک 14 معصوم(ص) کهف حصین می‌باشند؛ پناهگاه مؤمنین و بندگان خدا در دنیا و آخرت هستند.

چه درسی را از این همه معارف متوجه می‌شویم؟! راستی اگر اعداد که روحِ حروف هستند، معنی نشوند آیا حروف به محتوای خود نائل می‌شوند؟ پس بدانید وقتی عدد 14 باطن گنج طهارت و حقیقت کوثر است؛ انّما یرید الله لِیُذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرّکم تطهیرا یعنی فقط 14 معصوم(ص)، پس مظروفِ ظرف عدد 15 می‌شود. این مبنای گنج طهارت از عالم اسرار چنان در جان‌ها نزول دارد که تمام ظلمات را تا زمان چهاردهمین معصوم(ص)؛ وجود مبارک صاحب العصر و الزمان اباصالح المهدی(عج) تطهیر می‌فرماید. که عالم در حقیقتش کُن فیکون می‌شود، درواقع قلب به میم و یُخرجهم مِن الظلمات الی النور می‌شود. بنابراین حوض کوثر، ظرف است و جان طهارتش، 14 نور مقدس(ص) است. پس هر کس به این حوض و محتویاتش که کوثر؛ آن آب تطهیرکننده رسید که جزء طاهران ورود در باب طهارت بهشت پیدا می‌کند. این حقیقت همان اتممناهابعشر و رساندن همه‌ی مؤمنین به اربعین عمل است. امیدوارم خوب فهمیده باشیم. اللهم الرزقنا

 

[1]. 10=4+3+2+1 ؛4 روی 10می‌شود 14

[2]. بحارالانوار: ج26.ص3  - تفسیر القمی: ج1.ص18

[3]. سورۀ مبارکه حجر؛ آیۀ 87

[4] )نورٌواحد(ص): (نور=256)+(واحد=19)=275نورٌواحد(ص)=(نور=40)+(واحد=19)=59

[5]. سورۀ مبارکه یوسف(ع)؛ آیۀ 43

[6]. بخشی از صلوات شعبانیه 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲/۱۲/۲۱
عذرا شفائی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی