سیر عرفانی در عالم اعداد 11 تا20 (از مبدأ ک تا کاف؛به مقصد هو) بخش دهم
|
بصورت دو تا نون: یا اگر بصورت افقی بکشیم:
دایره خلقت در عدد 17 و لوح زیبای گنج توحید و سوره مبارکه حمد و معصومین(ص):
در این فصل خواندیم که عالم در عدد 17 غرق است و این عدد در جایگاه حرفِ ف به عدد ابجد 80 است که برابر با عدد ابجد کلمه وجه الله است و عالم در وجه خدا غرق است. و امروز وجود مبارک وجه الله عالم؛ مولا و سرورمان اباصالح المهدی(عج) میباشد. دقت کنید! حقیقت لوح را بشناسید که گنج طهارت و خزانه انوار الهی و زیباترین وجه خلقت است. چنانچه بیان شد عالم در دوقوس نزولی و صعودی در چند مرحله تعریف میشود:
- از نظر عددی شروع قوس به عدد یک و تمام میشود در عدد 7 که جامع اسرار الهی و خزانهی روح قرآن و ارواح طیبه انبیا و اولیاء و اوصیاء است از گنج روح صاحب حمد؛ وجود مبارک سبع المثانی پیامبر اعظم محمد مصطفی(ص) و اهل بیت طاهرینش(ص) که مصدر و منشأ عالم کائنات است، نشأت گرفته است( اللهم صلّ علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم) و بهتر بگویم که خلق شده و ظهور پیدا کردهاند هم در دنیا و هم در آخرت. چنانچه عدد 1 کنار 7 میشود 17 که ظرف ایام برای ورود قدمهای مبارک پیامبر(ص) در دنیا، در 17 ربیع الاول است.
2)عدد یک برابر حرفِ الف است و خزانهی حروف سوره مبارکه حمد در باطن این حرف میباشد. اینجا مظهر نزول قوس نزولی است و در قوس صعودی ظهور ولایت عظمای ابالحسن علی بن ابیطالب(ع) است که خزانه ظرف ظهور کثرت گنج الف در حرفِ با میباشد. درحقیقت همینجا اولین پردهبرداری از اسرار شکوفا میشود که عدد ابجد حروفِ الف=111 و حروفِ با=3 که در جمع میشوند 114 پس 114سوره مبارکه قرآن با حروف الف و با تجلی دارد. و پیامبر(ص) فرمود: علیک بالقرآن؛ بر شماست که روبیاورید به قرآن( و شناخت قرآن).
3)در قوس نزولی سوره مبارکه حمد آغاز میشود و در قوس صعودی سوره مبارکه توحید. زیرا با حقیقت سوره مبارکه حمد، تمام قرآن نازل میشود که امام صامت است، و ظهور دهنده گنج قرآن، امام معصوم(ص) است که قرآن ناطق است. همیشه باید این دو انوار مقدس باشند که قرآن، نزول است و امام معصوم(ص)؛ قرآن ناطق، صعود دهنده و هدایت کننده به قرب الهی میباشد.
اگر در تمام مباحثی که بیان شد دقت کنید، آیا این نکته در ذهن شما نمیآید که چرا وقتی نماز میخوانیم یک حمد و بعد از آن سوره توحید را قرائت میکنیم؟! درحالیکه اولین سوره مبارکه قرآن حمد است و در صفحه آخر؛ در جزء 30، سوره مبارکه توحید آمده است یعنی اگر بعد از تمام این معارف دقت کنید کسی راحت به این باطن قرائت نمیرسد که با یک رکعت، به تمام مبانی باطنی قرآن با قرائت یک حمد و یک سوره توحید، طی مراتب و منازل و محتوی کند جز امام معصوم(ص). و خداوند به ما منّت نهاد که اگر نماز ما به امام معصوم(ص) اتصال داشته باشد، شاید رحمتی هم شامل حال ما شود تا به قرب الی الله صعود داشته باشیم. زیرا باید تمام عمر زحمت بکشیم تا علم و عمل ما از سوره اول؛ حمد به سوره توحید وصل گردد. و در آخر عمر دایرهی عمل ما بسته شود به دو قوس حمد؛ نزولی و رسیدن به نقطه اوج قوس صعودی؛ سوره اخلاص تا نمره قبولی بگیریم و آنگاه با باطن جزء 30 و رسیدن به حرفِ ل که توحید محض و کلمه طیبه لااله الا الله است و باطن حکمت 12 نور مقدس(ع) عملهای ناقص ما را دوا،زده و ما را سالم و با ایمان و با درجه شیعه و محب وجود مبارک خودشان منتقل آن عالم کنند( اللهم الرزقنا) . پس درس را جدی بگیرید و به تمام نکات آن دقت کنید!
4)تعداد حروف سوره مبارکه حمد، اسرار عددی خزانهی همه قرآن عزیز را تعریف میفرماید: شامل 143 حرف است که اگر خود سوره را که 2تا 7 تاست(سبعا من المثانی) و عالم در حمد غرق است، بصورت دایره بنویسیم: خود سوره مبارکه حمد درواقع از مجموعِ دایره(در دو قوس) 14 معصوم(ص)؛ ( 7 و 7 کنار هم میشود 77) و 12 امام(ع)؛(6 و 6 کنار هم میشود 66) تشکیل میشود که اگر این دو عدد 77 و 66 را با هم جمع کنیم، 143 میشود؛ برابر با تعداد حروف سوره مبارکه حمد و برابر با عدد ابجد اسماء الحسنای خداوند؛ کنزالله است که در جلوه، وجود مبارک حضرت زهرا(س) میباشد. و همچنین برابر با عدد ابجد لقب مبارک حضرت ابالحسن علی بن ابیطالب(ع)؛ اباالاوصیا است. و طبق حدیث تمام سوره حمد در بسم الله الرحمن الرحیم آن جمع است که عدد ابجدش 786 و جایگاه عددیش 192 میشود که برابر با عدد ابجد نام مبارک "امام علی"(ع) است!
5)دقت بفرمایید چقدر زیباست! تا اینجا قوسها را به یاد داشته باشید. زیرا منزل حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) بیت الحمد خوانده شده که دارای دو لنگه در است: یک در متعلق به خانم حضرت فاطمه زهرا(س) و در دیگر متعلق به حضرت علی(ع) میباشد که باب الله خوانده میشود و هم بیت الله حقیقی است و هم باب الجنة و هم باب الرحمة و هم باب الحوائج و هزاران نام زیبای دیگر و در کل، باطن بقیة الله خیرٌلکم میباشد! اینجا یبقی وجه ربّک ذوالجلال و الاکرام است. اینجا بیت الکساء است، محل حقیقت کوثر عالم و ساقی کوثر و مقامهای کتاب الله و عترتی است.
پس خوب دقت بفرمایید! درحقیقت اگر دو قوس نزولی و صعودی عدد 143 را ترسیم کنیم، دو تا 71 میشود که عدد 71 برابر با عدد ابجد حروفِ الم و اسم مبارک باب الله است. و در وسط، یک عدد قرار دارد که باطناً الف است که تمام نون که جوهر عالم است در قلم الف جاری میشود و در لوح دنیا کلمهی توحید؛ لا اله الا الله را مینویسد. درواقع آیهی شریفه ن و القلم و ما یسطرون است. و صاحب قلم که نفسِ حمد است، حضرت علی(ع) میباشد که 30 جزء قرآن را کتابت فرمود و باطن نون، حضرت فاطمه(س)؛ کوثر عالم وجود است. درحقیقت نتیجه اینست که عالم در دو قوس گنج نزول و صعود گنج و کنز پروردگار عالم است که در یک بیت خلاصه میشود که درِ آن بیت به عدد 71 به هر لنگه باب الله است و در روی پایهی یک حرف است و آن حرفِ ی میشود به عدد 10 و یا خوانده میشود که حروف اول و آخر کنزالله؛ گنج خداوند؛ باطن قرآن عزیز و باب الله است و ازطرفی اگر ارقام 10 را با هم جمع کنیم 1 میشود(1=0+1) که برابر حرفِ الف است که خود، کنز الحروف است و باطن قلم خلقت و ظهور جوهر میباشد.
و جمع ارقام 71 میشود 8 که همان ثمن است و 8 بر مبنای 2 میشود 1000؛ به اسم مبارک غنی خداوند جلوه دارد. پس اسرار این گنج، همه درحقیقت نزولات به اسم غنی است زیرا حمد در 7 آیه مبارکه است و باطن کلّ قرآن میباشد، اگر 1 تا 7 را جمع کنیم 28 میشود که برابر با حرفِ غین به عدد ابجد 1000 است. پس فقط این باب است که ثمن است و تجلی اسم غنی پروردگار عالم در دنیا و آخرت است که هرگز قطع نمیشود. و نکته مهم یادآوری میکنم که عدد ترتیب نزول و ترتیب فهرستی سوره مبارکه نوح(ع)، 71 است و حضرت نوح(ع) آدم ثانی است زیرا با نجات اهل کشتی نسل دوباره انسانها از فرزندان حضرت و مردم داخل کشتیست زیرا همه به غیر آنها غرق شدند و تعداد نجات یافتگان 80 نفر بودند یعنی به عدد وجه الله! پس دقت بفرمایید که باب حکمت و خلقت و غنی پروردگار عالم در دو طرف قوس صعودی و نزولی در عدد 71 ؛ باب الله و وجه الله است!
6)در دایره وجود مبارک معصومین(ص) که 2 قوس نزولی و صعودی(2 تا 7 تا) هستند؛ چه در قوس نزولی و چه در قوس صعودی حقیقت وجودهای مبارک، تجلی نام غنی پروردگار عالم هستند. و جالب توجه است که 7 نام مبارک بدون تکرار است و 7 نام مبارک تکرار شده است. در قوس نزولی معصوم اول: حضرت محمد(ص) و هفتمین معصوم(ص) میشود امام محمد باقر علم النبیین(ع) که یکی از نکات بسیار قابل توجه این است که در بیان احادیث حضرت مستقیم میفرمود: قال رسول الله(ص)... یعنی از نقطه پایین قوس به رأس آن اتصال میداد و وجود مبارکش شکافندهی علوم جدّ بزرگوارش و حقایق قرآن عزیز بود.
7-امام محمدباقر(ع) 8-امام جعفرصادق(ع) |
1-حضرت محمد(ص) 14-م ح م د(عج) |
(وصل پایین قوس به ابتدای آن) با نقل حدیث مستقیم ازپیامبر(ص) |
شاید بتوان گفت 90 درصد احادیث ما شیعیان از وجود مبارک امام باقر(ع) و فرزند گرامیش؛ امام جعفر صادق(ع) که پای قوس صعودی است، میباشد. درحالیکه امام باقر(ع) علوم را شکافت و دانشگاه حقیقی علوم را برای بازگشایی و همهی علوم را دسته بندی فرمود و 4 هزار شاگرد را آموزش داد و احکام الهی را بوسیلهی شاگردانش منتشر نمود، امام صادق(ع) درواقع سکوی پرواز و انتقال تمام انوار الهی به درجات بهشت را برای شیعیان مهیا فرمود زیرا خود، فاعل صدق است و نام مبارکش جعفر(ع) یعنی سینه پر شیری که همهی تشنگان علم را سیراب فرمود.{ 3 امام بزرگوار به نام او لقب گرفته اند: پدر بزرگوار و نوه گرامیش: کنیه ابا جعفر دارند و فرزندش: موسی بن جعفر(ع) خوانده میشود}. ایشان رأس و رئیس مذهب شیعه است یعنی راه روندگان به سوی حق را با حقیقت صدق به منزل که همان بهشت و قرب و رضای الهی است، راهنمایی فرمود زیرا بهشت فقط جای صادقین است که در قول و عمل صد در 100 صادق باشند.
و چنانچه در اصول کافی ج2؛ص594 آمده: حضرت، حرفِ ربط بین خالق و مخلوق است و بین او و حق و خلق هیچ حجاب و مانعی وجود ندارد که این معنای دقیق ولی اللهی است( به جنبه بشری در میان خلایق ظهور ناسوتی کرده و به جنبه نورانی، با مبدأ متعال ربط لاهوتی داشته است). و حضرت هنگام بیان احادیث میفرمود: قول الله تعالی یعنی حدیثهای حضرت، قدسی هستند.
سالم بن ابی حفصة گوید: چون امام باقر(ع) به شهادت رسید به یارانم گفتم منتظر باشید تا من بر ابی عبدالله جعفر بن محمد(ع) وارد شوم و به او تسلیت گویم، پس بر آن حضرت وارد شدم و تسلیت عرض نمودم. سپس گفتم: انّا لله و انّا الیه راجعون، به خدا سوگند رفت آن کسی که میگفت: قال رسول الله(ص) و از واسطهی میان او و رسول خدا(ص) سؤال نمیشد. به خدا سوگند دیگر کسی به مانند او دیده نخواهد شد. امام صادق(ع) لحظهای سکوت کرد و سپس فرمود:" خدای عزّوجلّ فرموده: از میان بندگان من کسی پیدا میشود که نصف خرمایی صدقه میدهد و من آن را برای او میپرورم و بزرگ میکنم، چنانکه یکی از شما حیوان چهارپای خود را میپرورد و بزرگ میکند، تا اینکه آن را برای او مثل کوه احد قرار میدهم". من به سوی یارانم بیرون آمدم و گفتم: مارایت أعجب مِن هذا. یعنی شگفت انگیزتر از این ندیدم، ما سخن ابوجعفر(ع) را که بدون واسطه میفرمود: قال رسول الله(ص) بزرگ میشمردیم، ولی ابی عبدالله(ع) بدون واسطه فرمود:" قال الله عزّوجلّ". {آمالی(مفید)؛ ص354}
8)حضرت صادق(ع)، معصوم هشتم و امام ششم هستند و در دایره ولایت 12 امام(ع) در قوس نزولی، امام اول؛ امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) و در پایین قوس، ششمین امام؛ حضرت جعفربن محمد الصادق(ع) است. پس ایشان در دایره 14 وجود مقدس معصومین(ص)، پایهی صعود و در قوس نزولی در ولایت، پایه نزول است، پس هم در نزول و هم در صعود، وجود مبارک امام صادق(ع) است.
1-امام علی(ع) 12-امام مهدی(عج) |
ایشان امام ششم است و عدد 6 برابر حرفِ و میباشد. خوب دقت کنید! اگر دو قوس دایره خلقت را اینطور ترسیم کنیم: انّا لله و انّا الیه راجعون.
انّا لله |
انّاالیه راجعون |
6-امام صادق(ع) 7-امام موسیکاظم(ع)
|
و |
چگونه حرفِ و را متوجه میشوید؟! که خداوند متعال آنچه نزول فرمود، صَدَقَ الله است و آنچه صعود که به مقصد قرب الهی میرسد، العَلی العظیم است. اسم مبارک علی(ع) از اسم اعلای پروردگار عالم است پس هیچ کس به آن علوّ عظیم راهی ندارد مگر از مجرای صدق علی(ع) و اولاد طاهرینش(ص) که همه صدق محض و اهل بیت طاهرین و صادقین هستند(صلوات الله علیهم اجمعین) و حضرت اباعبدالله جعفر بن محمد(ع)، صادق آل محمد(ص) است. درواقع باطن دو قوس همان عدد 11 است که برابر نام مبارک هو میباشد و تمام این عالمیان برای شناسایی اوست.
9)از طرفی شروع قوس به نام پیامبر عظیم الشأن اسلام؛ حضرت محمد(ص) است که وجود مبارکش در عالم بالا نور تامّ و به عدد 14 است؛ یک خودش و 13 نور مطهر(ص) در بطنش، و در روبرو، قوس صعود تمام میشود به نام فرزند گرامیش حضرت صاحب الزمان(عج) که چهاردهمین معصوم(ص) است. پس هر دو قوس باطن عدد 14 است که جایگاه حرفِ ن میباشد. درواقع عالم در حروفِ ن و ن غرق است و همه در الف و همه در لوح دنیا سطر میشود: ن والقلم و مایسطرون. همانطورکه قبلا شرح داده شد؛ عدد ابجد دو تا حرفِ ن(=50) میشود 100 برابر با عدد ابجد حرفِ ق( قاف) است به جایگاه عددی 19 که همه عالمیان در حرف قاف یعنی در 19 حروفِ بسم الله الرحمن الرحیم هستند زیرا همه در حمد خداوند متعال غرقند یعنی در عدد 7 ! پس قرآن عزیز با 114 سوره مبارکه در حروفِ الف،با(111+3=114) و همه در 19 حروف جمع است.
پیامبر(ص) امامزمان(ص) |
14 + 14 28=غ=1000 |
پیامبرص امامزمان(ص)
|
50 + 50 100=ق=19 |
|
بنابراین باطن عدد 17 را نمایش میدهد زیرا 7 آیه سوره مبارکه حمد در 19 حروفِ بسم الله الرحمن الرحیم جمع است، اگر ارقام 19 را با هم جمع کنیم 10 میشود(9+1) پس حقیقتِ عدد سوره مبارکه حمد، باطن 17 میباشد.
10)جالب است که سقف اعداد تا عدد 9 است و از آنجا که عالم در دو قوس و به شکل دایره است: شروع 1 و پایان 9 در کنار هم میشود 19. پس کلّ عالم در حقیقت عدد 19 و کامل حروف بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه حمد است. حدیث زیبایی از امام محمد باقر(ع) در کتاب مختصربصائر الدرجات ص11 آمده که فرمودند: خداوند عزّوجلّ کوهی از زبرجد سبز دارد که دنیا را احاطه کرده و سبزی آسمان به خاطر رنگ سبزآن کوه است. و در حدیث نورانی از امام حسن(ع) است که از پدر بزرگوارش خواست فضل و کرامتی که خداوند به او عطا فرموده نشانش دهد{ جایگاه عددی حروف بسم الله الرحمن الرحیم شد 192 برابر با نام مبارک امام علی(ع)} راوی حدیث را ذکر میکند تا اینکه میگوید:.. امیرالمؤمنین(ع) به باد امر کرد و باد ما را به کوه قاف برد. وقتی به آنجا رسیدیم ناگهان کوهی از زمرد سبز دیدیم که فرشتهای به شکل سیمرغ بر روی آن وجود داشت، وقتی نگاه او به حضرت افتاد، گفت سلام بر تو ای وصی و جانشین رسول پروردگار جهانیان و خلیفه او، آیا اجازه میدهی سؤالی بپرسم؟ حضرت پاسخ سلامش را داد و فرمود بپرس و اگر خواستی من بگویم میخواهی درباره چه چیزی از من سؤال کنی. فرشته گفت شما بفرمایید. حضرت فرمود: میخواستی از من اجازه بگیری تا خضر را ملاقات کنی. فرشته گفت: آری چنین است. حضرت فرمود: به تو اجازه دادم. فرشته بسم الله الرحمن الرحیم گفت و به سرعت رفت{ یعنی همان 19 حروف و باطناً خودِ وجود مبارک حضرت علی(ع)}. مقداری در آنجا راه رفتیم و فرشته بعد از زیارت حضرت خضر(ع) به جای خود برگشت. سلمان گفت: یا امیرالمؤمنین(ع) میبینم که آن فرشته تنها با اجازه شما خضر(ع) را ملاقات کرده است؟ امام فرمود: سوگند به آن که آسمان را بدون ستون و تکیه گاهی برافراشت، هر یک از این ملائکه بدون اذن من لحظهای از جای خود تکان نمیخورند. شأن و منزلت پسرم حسن(ع) و بعد از او فرزندم حسین(ع) و سپس 9 فرزند از نسل او نیز همین است که نهمین نفر آنها قائم آل محمد(ص) است. پرسیدم نام ملک موکل بر کوف قاف چیست؟ فرمود: ترجائیل. پرسیدم: ای امیرالمؤمنین(ع) چگونه هر شب به این جا میآیید و برمیگردید؟ فرمود: همانگونه که شما را به اینجا آوردم. { کافی.ج6.ص387. ح1}
بنابراین با این حدیث زیبا کاملا متوجه شدید که عالم در عدد 100 حرفِ ق(قاف) و کوه قاف و در عدد 19 جایگاهش؛ در 19 حروف بسم الله الرحمن الرحیم غرق است !
11)این قسمت واقعا انسان را به تحیّر میآورد! در جایگاهِ دو حرفِ ن(=14) که 2 تا 14 تا 28 میشود و تمام عالم در 28 حروف قرآن کریم غرق است. نکته قابل تأمل این است که خالق یکتا و مهربان در حق بندگانش چه مرحمت عظیمی دارد ! زیرا عدد 28 برابر جایگاه حرف ِغ به عدد ابجد 1000 است یعنی اَلـﹾف که بالاترین عدد از نظر معرفتی است چراکه اگر حروفِ غین را جابجا کنیم، اسم زیبا و کنزالهی؛ غنی میشود که خداوند همه عالم و مخلوقاتش را در ظلّ اسم مبارک غنی خود بهرهمند فرموده و همه مثل ماهی آنچنان در دریای رحمت الهی غرق هستند که متوجه عالم دیگری نیستند! و اینکه کتاب آسمانیش؛ قرآن عزیز بالاترین معجزه است زیرا از 28 حرف است یعنی گنجی که عمل کنندگان به آیاتش را سر سفرهی غنی پروردگار عالم دعوت میکند و چنان غرق میفرماید که بفرموده کلام حق: رضی الله عنهم و رضوا عنه ذلک الفوز العظیم(آیه 119 سوره مبارکه مائده) خدا از آنان خشنود و آنان هم از خدا خشنودند این رستگاری بزرگ است.
علمای علم جامع که به یک قول جِفر نامیده میشود چنانچه بعضی از اساتید میفرمایند که استخراج از جفر جامع( یعنی به مفهوم و معارف و معانی و بواطن آن رسیدن) از تحریر کردن ابجد است از 28 حرف و 28 جزء چنانچه هر جزء 28 صفحه و در هر صفحه 28 سطری 28 خانه قرار دارد و در هر خانه 4 حرف است. بنابراین همه صفحات 784 خانه حروف دارد(28×28) که دو رقم از عدد ابجد حروف بسم الله الرحمن الرحیم (=786) کمتر است. درواقع به احتمال آن 2 عدد فاصلهی باطن 28 حروف قرآن تا 30 جزء قرآن است! درواقع باطن عددِ بِ بسم الله است. زیرا این حرف ظهوردهندهی عالم وجود است که 28 حرف موجود شده است و گنج توحید به حروف لااله الا الله است.
از طرفی 28 جزء را بر سبعه(7 تا) سیاره تقسیم میکنند( عدد 4 بدست میآید اما به این شکل که 4 تا الف است؛ هر الفی باطن عدد 7 است زیرا در جمع عدد 1 تا 7 به 28 و اتصال به اسم مبارک غنی میرسیم ) و هر سیاره به یک اقلیم تعلق دارد و بر این مقیاس یک جزء، یک اقلیم و هر صفحه، یک شهر و هر یک سطر ، یک محله و هر خانه، یک مکان است. در صفحه اول خانه اول جفر جامع، 4 تا الف میباشد به این ترتیب(اااا) { جالب است که عدد 1111 برابر عدد ابجد نام مبارک علیرضا و کلمه ظهور است} و خانه دوم از سطر اول، جزء اول در صفحه اول، 3 تا الف و یک با میباشد(اااب) و خانه سوم(اااج) و خانه چهارم(اااد) میباشد و آخر خانه، چهار غین است(غ غ غ غ) که اگر هر غ را به جایگاه عددیش بنویسیم، در جمع (28+28+28+28)میشود 192 که برابر با جایگاه عددی حروف "بسم الله الرحمن الرحیم" و برابر عدد ابجد نام مبارک "امام علی"(ع) است!
12)درس زیبای دیگر اینکه تمام این لوح که همان دایره خلقت است و باطن عدد 11 ؛ نشانی الله تعالی جلّ جلاله میباشد. این که شروع خلقت از عدد 1(برابر حرف الِف)؛ همان انّا لله است و تمام میشود به انّا الیه راجعون؛ در اصل به عدد اَلـﹾف یعنی 1000 و حرفِ غ یعنی عدد 28. پس درحقیقت عدد 1 باضافه 1000 میشود 1001 که برابر عدد ابجد کلمه ارض و نام مبارک رضا(ع) است. پس تمام عالم در دوقوس میشود 1001 یعنی اسماء الحسنای الهی و تمام کلام خالق یکتا؛ قرآن و برابر نام مبارک خداوند "مَن جعل الشمس و القمر" است. درحقیقت مظهر1001، شمس و قمر است! راستی شقّ القمر را چگونه میفهمید؟! این معجزه الهی هم در ظاهر به دست وجود مبارک پیامبر(ص) اتفاق افتاد و هم در هر 28 روز در هر ماه قمری اتفاق میافتد: 14 شب ماه بصورت هلال تا بدر است و 14 شب از بدر تا هلال! و چگونه متوجه میشوی که قرآن، شمس همهی کتابهای آسمانی است! درواقع قمر منیرش یعنی ولایت، حروفش 2 تا 14 است: 14 تا نورانی و 14 تا ظلمانی، 14 تا با نقطه و 14 تا بینقطه، 14 تا شمسی و 14 تا قمری. درحقیقت عدد 14 میشود 2 تا 7 تا که کنار هم میشود 77 برابر نام مبارک "هوالله " و "یا الله" جلّ جلاله.
13)پس عالم در حقیقت شقّ القمر است و خداوند خود، شق القمر فرموده که به دست پیامبربزگوارش ظهور دارد! و چگونه بفهمیم در این دو قوس ولایی که عالم در عدد 12 غرق است یعنی 12 ماه و12 ساعت و 12 برج و... که این 12، دو تا 6 تاست که در کنار هم میشود 66 برابر با نام مبارک الله جلّجلاله! آیا همهی این مهندسی آیات، هو نیست؟!
14)حال خوب دقت کنید: وسط حروف سوره مبارکه حمد میشود: حرفِ ی، حرف وسط سوره مبارک توحید میشود: حرفِ ل، تمام قرآن در بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه حمد جمع است که حرف وسطش میشود: حرفِ ر، وسط حروف کلّ قرآن در سوره مبارکه کهف؛ آیه 19 میرسد به حرفِ ف (ولیتلطف)، در وسط دو قوس به وجود مبارک امام صادق(ع) که امام ششم هستند به حرفِ و(=6) میرسیم و تمام حروف هم در جان الف قرار دارد. در حقیقت از تمام این لوح زیبا اسم مبارک الرئوف ظهور دارد که یکی از القاب امام رضا(ع) امام رئوف است که در عدد 8 ظهور دارد به گنج رحمت غنی پروردگار عالم و عدد ابجدش 327 و جایگاه موضعیش 66 میشود؛ برابر با عدد ابجد نام مبارک الله جلّجلاله. لاحول و لاقوة الا بالله العلی العظیم.
3 |
3 |
ح د |
15)چون لوح را به عدد 17 شروع کردیم، آیا از خود پرسیدهاید که چرا ظاهراً عدد آیات سوره مبارکه حمد، 7 است؟! و چه حکمتی در این عدد نهفته است که همه عالم در این عدد محصور است و به صورتهای مختلف ظهور دارد؟! طبقات آسمانها و زمینها و روزهای هفته و سال 52 هفته است برابر با عدد ابجد حروف کلمه حمد. و هر دست هم 5 انگشت دارد یعنی دو دست میشود 2 تا 5 تا بعبارتی کنار هم میشود 52 و از طرفی هر دست 14 بند دارد که میشود 28(=جمع 1 تا 7) یعنی باطن قدرت و توان ما که در دست ظهور دارد به عدد 52 و حمد و از منبع اسم غنی خداوند متعال میباشد. حال ببینید که همهی این گنجها و زیباییها در عدد 313 غرق است! زیرا همه در عدد 7 آیه مبارکه حمد قرار داشت و دارد که اگر بصورت دو قوس بنویسیم؛ 3 آیه شریفه در دو قوس و یک آیه در وسط قرار میگیرد:
م 1 |
پس میشود عدد 313 که افشا کنندهی نام زیبای احد(=13) ذات اقدس حق تعالی است! اینجا مقام ظهور است که تا 313 نمایان نشود، مولای موالی عالم اباصالح المهدی(عج) ظهور جسمانی درحسب نگاه عالمیان و انسانها ندارد. پس او افشاکنندهی توحید ناب و اخلاص و گوهر خلوص در عالم و مظهر بهشت و رضای خداوند و رساندن حقایق عالم به عدد 1001 و باطن نقطه! نقطه یعنی رجعت وجود مبارک مولا حضرت ابالحسن امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) یعنی برگشت به حقیقت نقطه عالم وجود است که خود را معرفی فرمود: انا نقطة تحت الباء. و تمام سوره مبارکه حمد در عدد جایگاه موضعی بسم الله الرحمن الرحیم رسید به نام مبارک امام علی(ع) . پس عدد 313 در اسماء الحسنای خداوند مهربان برابر است با نام مبارک نعم المعبود.
جالب است عدد ابجد حروف سیصد و سیزده=256 میشود که برابر عدد ابجد کلمه نور و برابر سال تولد مولا و سرورمان صاحب عصر و الزمان(عج) است. و جایگاه کلمه نور=40 میشود یعنی اربعین؛ رسیدن به حقیقت بهشت که خداوند کریم به اسم مبارک غنی خود بهشت را در دنیا ظهور میدهد. انشاءالله که ما هم در زمره 313 یار مولایمان باشیم.اللهم الرزقنا
اللهم عجّل لولیک الفرج والعافیة والنصر. اللهم اجعلنی من انصاره و اعوانه و شیعته و ذابین عنه و المستشهدین بین یدیه .
16)در اینجا به نکته قابل تأملی از سوره مبارکه حمد اشاره میکنم. این درس به عنوان رازی از رازهای خلقت است. چنانچه همهی عالم در باطن حمد غرق است، پس هر کدام از حروف و اعداد و حتی نقطهها و حرکات آن همه در مهندسی خلقت علوم غریبه هستند. از آنجاییکه تمام سوره مبارکه حمد از 21 حرف از الفبای عربی تشکیل شده، اگر این 21 حرف را بصورت 2 قوس بنویسیم:
د=4 |
|
ب س م ا ل ه ر ح ن ی 100
|
ض غ ذ ق ط ص ت و ک ع 180
|
406 |
3195 |
10 حرف سمت راست(ب س م ا ل ه ر ح م ن ی) و 10 حرف سمت چپ(ع ک و ت ص ط ق ذ غ ض) و یک حرف در وسط (د) قرار میگیرد. عدد ابجد حروفِ سمت راست رویهم میشود 406 که درواقع حقایقی از رمز خلقت است و برابر با جمع اعداد 1 تا 28 یعنی تمام حروف قرآن کریم است. و جایگاه عددی این حروف رویهم میشود 100 که برابر عدد ابجد حرف ق(قاف) به جایگاه عددی 19 یعنی تمام حروف بسم الله الرحمن الرحیم است. و عدد ابجد 10 حرف سمت چپ رویهم میشود 3195 و جایگاه عددیشان میشود 180 که برابر با عدد ابجد اسم مبارک سمیع به جایگاه عددی 54 است یعنی برابر با جایگاه عددی کلمه قرآن! و عدد ابجد و جایگاه حرف وسط یعنی د=4 است که درواقع همان گنج 4 روی 10 و گنج عشر و اربعین و وجود مبارک 14 معصوم(ص) است. چون عدد 4 بر مبنای 2 میشود 100 درواقع عالم درحقیقت عدد 4 بر همه موجودات غلبه دارد. و همینطورکه سال 4 فصل است از عالم سفل به عالم عرش و کرسی.. همه بر پایه 4 قرار گرفته است. پس درواقع باطن 21 حرف سوره مبارکه حمد، گنج عدد 4 است که درحقیقت همهی عالم گنج 4 روی 10 است چه از نظر قوس نزولی و چه از نظر قوس صعودی، همه در گنج قاف و گنج ولایت است.
شکل لوح اینجا بیاید
واژههای گناه در قرآن{ گناهشناسی ص7؛ حجة الاسلام قرائتی}
در زبان قرآن و پیامبر(ص) و امامان(ع) با واژههای مختلف از گناه یاد شده است که هر کدام گویی از بخشی از آثار شوم گناه پرده برمیدارد و بیانگر گوناگون بودن گناه است. 17 واژه در قرآن درمورد گناه آمده که عبارتند از: 1-ذنب 2-معصیت 3-اثم 4-سیئه 5-جرم 6-حرام 7-خطیئه 8-فسق 9-فساد 10-فجور 11-منکر 12-فاحشه 13-خبث 14-شر 15-لمم 16-وزر و ثقل 17-حنث:
1-ذنب به معنی دنباله است. چون هر عمل خلافی یک نوع پیآمد و دنباله به عنوان مجازات اخروی یا دنیوی دارد. این واژه در قرآن 35 بار آمده است.
2-معصیت به معنی سرپیچی و خروج از فرمان خدا و بیانگر آن است که انسان از مرز بندگی خدا بیرون رفته است. این واژه 33 بار در قرآن آمده است.
3-اثم به معنای سستی و کندی و واماندن و محروم شدن از پاداشهاست زیرا در حقیقت گنهکار یک فرد وامانده است و مبادا خود را زرنگ پندارد! این واژه 48 بار در قرآن آمده است.
4-سیئه به معنی کار قبیح و زشت است که موجب اندوه و نکبت گردد، در برابر حسنه که به معنی سعادت و خوشبختی است. این واژه 165 بار در قرآن آمده است.
5-جُرم در اصل به معنی جداشدن میوه از درخت و یا به معنی پست است. جریمه و جرایم هم از همین ماده میباشد. جرم عملی است که انسان را از حقیقت، سعادت، تکامل و هدف جدا میسازد. این واژه 61 بار در قرآن آمده است.
6-حرام به معنی ممنوع است. چنانچه لباس احرام لباسی است که انسان در حج و عمره میپوشد و از یکسری کارها ممنوع میشود. و ماه حرام ماهی است که جنگ در آن ممنوع میباشد. و مسجدالحرام یعنی مسجدی که داری حرمت و احترام خاصی بوده و ورود مشرکین به آن ممنوع است. این واژه 75 بار در قرآن آمده است.
7-خطیئه غالبا به معنی گناه غیرعمدی است و گاهی در معنی گناه بزرگ نیز استعمال شده است. چنانکه آیه 81 سوره بقره و 37 سوره الحاقه بر این مطلب گواه میباشد. این واژه در اصل حالتی است که برای انسان بر اثر گناه پدید میآید و او را از طریق نجات، قطع میکند و راه نفوذ انوار هدایت را به قلب انسان میبندد{المیزان ج1ص218}. این واژه 22 بار در قرآن آمده است.
8-فسق در اصل به معنی خروج هسته خرما از پوست خود میباشد و بیانگر خروج گنهکار از مدار اطاعت و بندگی خداست که او با گناه خود، حریم و حصار فرمان الهی را شکسته و درنتیجه بدون قلعه و حفاظ مانده است. این واژه 53 بار در قرآن آمده است.
9-فساد به معنی خروج از حد اعتدال است که نتیجهاش تباهی و به هدر رفتن استعدادهاست. این واژه 50 بار در قرآن آمده است.
10-فجور به معنی دریدگی و پاره شدن پردهی حیا و آبرو و دین است که باعث رسوایی میگردد{مفردات راغب ص373}. این واژه 6 بار در قرآن آمده است.
11-منکر در اصل از انکار به معنی ناآشنا است. چراکه گناه با فطرت و عقل سالم هماهنگ و مأنوس نیست. و عقل و فطرت سالم، آن را زشت و بیگانه میشمرد. این واژه 16 بار در قرآن آمده و بیشتر در عنوان نهی از منکر طرح شده است.
12-فاحشه به سخن و کاری که در زشتی آن تردیدی نیست، فاحشه گویند. در مواردی که به معنی کار بسیار زشت و ننگین و نفرتآوربه کار میرود. این واژه 24 بار در قرآن آمده است.
13-خبث؛ به هر امر زشت و ناپسند خبیث گویند در مقابل طیب به معنای پاک و دلپسند. این واژه در 16 مورد از قرآن بکار رفته است.
14-شر به معنی هر زشتی است که نوع مردم از آن نفرت دارند و برعکس، واژهی خیر به معنی کاری است که نوع مردم آن را دوست دارند. این واژه غالباً در مورد بلاها و گرفتاریها استعمال میشود ولی گاهی نیز در مورد گناه به کار میرود. چنانچه در آیه 8 سوره زلزال به معنی گناه به کاررفته است.
15-لمم(بر وزن قلم) به معنی نزدیک شدن به گناه و به معنی اشیای اندک است و در گناهان صغیره به کار میرود. و در قرآن یک بار آمده است.
16-وزر به معنی سنگینی است و بیشتر در مورد حمل گناه دیگران به کار میرود. وزیر کسی است که کار سنگینی از حکومت را به دوش خواهد کشید. این واژه 26 بار در قرآن آمده است.
17-حنث(بر وزن جنس) در اصل به معنی تمایل به باطل و بازخواست آمده است. و بیشتر در مورد گناه پیمان شکنی و تخلف بعد از تعهد آمده است. این واژه 2 بار در قرآن آمده است.
این واژههای هفده گانه هر کدام بیانگر بخشی از آثار شوم گناه و حاکی از گوناگونی گناه میباشند. و هر یک با پیام مخصوص و هشدار ویژهای انسانها را از ارتکاب گناه برحذر میدارند.
عدد 17 در سورههای مبارکه قرآن مجید:
*هفدهمین سوره از نظر ترتیب فهرستی قرآن: سوره مبارکه اسرا است به عدد ترتیب نزولی 50 که برابر است با عدد ابجد حرف ن= ماده= کُل و جایگاه عددی کلمات بهشت= محسن= عطیه= وارث= توحید= ثمن= بصیر= امامت. و شامل 111 آیه شریفه است که در ابتدای جزء 15 قرار دارد (111=الف= کافی= اعلی= نسا= کوفه= تاسع عشر). و در دایره سُور قرآن روبروی سوره مبارکه بینه قرار دارد که جالب است عدد ترتیب فهرستیش 98 است برابر با عدد ابجد کلمه نماز که در جمع ارقامش 17 میشود 17=8+9 و 8=7+1 و تعداد آیاتش هم 8 آیه شریفه است! خوب دقت کنید! نزول قدمهای مبارک پیامبر(ص) از عالم اعلا به اسفل در روز 17 و صعود وجود مبارکش در سوره اسرا به عدد 17 از عالم اسفل به اعلا عروج میفرماید. و سوره مبارکه بینه، بیان کننده و روشن کنندهی اسرار 17 میباشد.
*هفدهمین سوره از نظر ترتیب نزول: سوره مبارکه ماعون است به عدد ترتیب فهرستی 107 که برابر با عدد ابجد اسم مبارک مزین و کلمه زمین است و در جمع ارقامش 8 میشود. و شامل 7 آیه شریفه است و در جزء30 قرا ر دارد. و در دایره سُور قرآن مجید، روبروی سوره مبارکه انفال قرار دارد به عدد ترتیب فهرستی 8!
* جزء 17 شامل 190 آیه شریفه است؛ برابر با عدد ابجد کلمه نفـَس و نَفـْس و این عدد بصورت معجزه از جمع عدد 1 تا 19 بدست میآید. و دو سوره مبارکه بطور کامل در این جزء قرار دارند؛ انبیا(ع) و حج. پس جالب است که هفدهمین جزء در قرآن کریم با سوره مبارکه انبیا(ع) آغاز میشود. همانطورکه از کلمه انبیا برداشت میشود، خبر آورندههایی امین و پاک و معصوم هستند از طرف پروردگار عالم و هدایت کنندگانی که تمام زندگی و وجود گرامیشان را برای راهنمایی مردم فدا و قربان امر خداوند کردند. درضمن اینکه کلمه انبیا به معنای حروفی یعنی قلب به میم کننده قلوب مردم برای هدایت به سوی خدا و آورنده ربیع و بهار حقیقی هدایت و سرسبزی و زنده کردن دنیا و آخرت مردم. و این جزء به سوره مبارکه حج ختم میشود، یعنی آهنگ و قصد کردن به سوی خانه خدا و درواقع زندگی حول محوریت رضای خدا. جزء 17 با حرفِ(ا) شروع و به حرفِ (ر) تمام میشود.
* سوره مبارکه طارق شامل 17 آیه شریفه است. هفدهمین سورهی جزء 30؛ سوره مبارکه انشراح میباشد . و جالب اینجاست که 8 آیه شریفه دارد و در دایره سور قرآن روبروی سوره مبارکه انبیا(ع) قرار دارد. هفدهمین سورهای که با حروف مقطعه شروع میشود؛ سوره مبارکه لقمان(الم) است. شاید به احتمال معنا خداوند با سوره مبارکه لقمان با پندها و موعظههای گرانقیمت قرآن انسان سازی و رسیدن به حکمت و یک صورت لقمان حکیم را جلوهی رسیدن به تمام معانی عدد 17 به عنوان یک انسان پیروز و رستگار و موفق و حکیم معرفی میفرماید زیرا شروع این سوره با الم=71 (یعنی همهی آن درسهایی که برای 71 بیان شد) است.