سیر عرفانی در عالم اعداد 11 تا20 (از مبدأ ک تا کاف؛به مقصد هو) بخش سیزدهم
فصل دهم: تعریفی از عدد 20
جایگاه عددی حرف ر=20 است به عدد ابجد 200. حرف ر، از دسته حروف ترابیه یا خاکی است و طبیعت آبی-شمالی دارد. ملکش حضرت امواکیل است. عدد 20 برابر با عدد ابجد حرفِ ک به جایگاه عددی 11 است. و حرفِ ک از حروف کامل است چنانچه عدد ابجد حروف کاف=101 میشود که برابر با عدد ابجد نام مبارک خداوند ؛ امین است. این حرف در فصل اول به عدد 11، مقام ذیقعد بطور کامل توضیح داده شده است.
*عدد بیست به حروف فارسی و عربی(عشرون):
عدد ابجد حروف بیست=472 میشود که عدد 400 برابر کلمه شمس است یعنی روشن کننده و 72 هم برابر کلمه سجده، درواقع حقیقت عدد 472؛ نهایت انوار سجده است! که حقیقت کلمه مبارک سجّاد به امام معصوم(ص) و اطاعت و خلوص محض وجودهای مبارک میرسد. و همانطورکه میدانید سرور و مولایمان صاحب العز و المقام ولایت عظمی امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ص) در مسجد و در محراب نماز و در حال سجده بدست شقیترین اشقیا ابن ملجم مرادی لعنة الله علیه فرق مبارکش شکافت و نمرهی 20 عالم را با نوشتن بسم الله الرحمن الرحیم با خون مبارکش در محراب به همه نشان داد. و فرزندش اباعبدالله الحسین(ع) در حالت سجده سر از بدن مطهرش جدا شد( لعنت خدا بر قاتلین و ظالمین در حقش) و نمره 20 عالم را جلوه داد طوریکه سر مبارکش بالای همه سَرها در دنیا و آخرت است و حضرت، سیدالشهدا میباشد. جایگاه عددی حروف بیست=49 است؛ برابر با جایگاه عددی کلمه شمس! خورشید عالم تاب؛ وجود مبارک شمس الشموس ابالحسن علی بن موسی الرضا(ع) است که نمرهی حقیقی 20 را به شرط به رضا(ی خدا) رسیدن، در پایان مُهر و امضا میکند و این نمره قبولی الی یوم القیامة است.
اما در عربی عدد 20 را عشرون میگویند یعنی دو تا 10 تا. و این هم جالب است زیرا خداوند کریم در آیه 160 سوره مبارکه انعام میفرماید: من جاء بالحسنة فله عشر امثالها، یک 10 (عمل حسن) را با خود بیاور من 10 تا مثل او را میدهم( 20 میشود). پس در معنای عشرون هم به حکمت بالغه خداوند میرسیم که لطف بینهایتش به بندگان فراوان است و با ارفاق انشاءالله همهی ما گنهکاران را نجات میدهد و نمره 20 را به اندازهی وسع بندگان به آنها عنایت میفرماید(اللهم الرزقنا). عدد ابجد حروف عشرون=626 و جایگاه عددیش 77 میشود که برابر عدد ابجدهوالله=یالله=کنز و برابر جایگاه عددی فتح الله است. و جمع ارقامش 14 میشود. در ارتباط این کلمات خوب تأمل کنید! که نمرهی 20 و کنز عالم چه کسانی هستند؟! که در زیارت جامعه کبیره میخوانیم: بـِکـُم فتح الله و بکم یَختم.... اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم
*حرف ر به جایگاه عددی 20 و عدد ابجد 200
حرف (ر ) از حروف کلیدی و پر معنای کلام پروردگار عالم که در صفات و مفاهیم عرفانی کلّ محتوای عالم دنیا را حامل میشود. چنانچه از شکل ظاهریش (ر) برداشت میشود، مجرای همهی نزولات از عالم بالا به اسفل السافلین دنیا است. این حرف صفت تکریر دارد یعنی در دهان چرخش میکند و تکرار میشود و این یکی از نکتههای مهم حرفِ ر است! و کرار از صفات زیبای حضرت علی(ع) است؛ حیدر کرار! اگر تمام زیبایی حرفِ ق به عدد 19را خوب فهمیده باشید با تمام سنگینی و توازنش خداوند خواست که در دنیا(حرفِ ر) قرار بگیرد تا آرامش عالم دنیا و از اینجا به عالم آخرت را ضمانت کند.
درنتیجه حرفِ ق که ریشه و بنیان اساس صداقت و طهارت و عبادت و تقوی و تهذیب و تحلیل و تکبیر و تهلیل و تسبیح و سجده و رکوع و قیام و قعود و ذکر و زکی و حُسنِ حَسن(ع) و مقام اوّل عالمین را داراست، فقط در ظاهر خانهی خداست و در باطن وجود مطهر چهارده معصوم صلواتالله علیهم اجمعین است که در مقابلش قرآن عزیز قرار میگیرد.
پس خداوند میخواهد همه در دنیا و از مجرای حرفِ ر به این عالم منتقل شوند و همهی 124000 پیامبر(ع) بنیانگذار تقوی بودهاند و همه از راسخین علوم الهی و ناشرین و منذرین و مبشّرین آیات او هستند.
بنابراین حرف (ر) که "را" خوانده میشود باید ظرف خیلی اعجاب انگیزی باشد که هم حامل باشد و هم بخوبی تکرار آن را هم در دنیا و هم در آخرت تجلی دهد؛ هم قوس نزول باشد و هم پایهی قوس صعود. پس این حرف از حروف نادر در الفبای عربی میباشد! و یکی از صفات دنیا، تکریر است یعنی اندکی از عمل در همین دنیا به انسان بر میگردد، در اصل یک قسمت از عمل در دنیا بدست میرسد و 99 قسمت در آخرت! و این صفت در حرف "را" است.
صفات حرف ر:
حرف ر 8 صفت دارد که عبارتند از: 1)جهر. 2)میان رخوت و شدت. 3)انفتاح. 4)استفال. 5)اذلاق. 6)انحراف. 7)تکریر. 8)سکون.
پس حرف(ر) هم در مجرای نزول است و هم مجرای صعود؛ برای رسیدن به 8 درجه بهشت. درواقع حرفِ(ر) سکوی پرواز مؤمنین و متقین است به رضای قرب الهی؛ با تلفظ حرف را! از صفات زیبایش این است که خداوند خواست که پیامبر اعظم(ص) از عالم اسفل که دنیاست، دعوت شود برای عالم قرب و خداوند فرمود: دنی فتدلی. وقاب قوسین أو ادنی[1]. زیرا حضرت، باطن الِفِ حرفِ را است. شاید بخاطر همین صفات زیباست که جایگاه عددیش 20 است به عدد کاف!(ر=20=ک)
درواقع کلّ صفات حروف، 15 تاست که حرف ر، 8 تای آن را داراست. نکته جالب اینکه با خواندن حرف ر بصورت را، دو حرف با دو دسته صفت کار میکند(حرف ر،8 صفت و حرف آ، 7 صفت) 15 صفت میشود، آنگاه حرف "را" در جایگاه حرفِ س قرارمیگیرد و محلّ نزول و صعود در جایگاه قلب و حیات دنیا و آخرت است، مثل دَم است و بازدم!
1-یکی از صفاتش، جهر است یعنی جوهر صدا آشکار میشود و کلام نورانی خداوند با صوت جلی و قواعد مخصوص و با تمام نمای زیبای ظاهری و باطنی بوسیله پیامبران و امامان صلواتالله علیهم اجمعین و با کتابهای آسمانی بگوش مردم هر زمانی میرسانند. و عمل به آیاتش و بندگی خالصانه در این دنیا، صدایش بلند شود و آشکار شود.( یعنی احکام دین آشکارا اجرا شود).
2-میان شدت و رخوت، دومین صفت حرف(ر) است. زیرا گفتیم که دنیا عالم اضداد است و سختی و آسانی روبروی هم است و هم نزول و صعود است. که خداوند در قرآن کریم میفرماید: إنّ مع العسر یُسرا. فإنّ مع العسر یُسرا[2]؛ این است و جز این نیست که بعد از سختیها، آسانی است.
3-انفتاح: ضمن اینکه صفت دیگر حرف ر، انفتاح است. یعنی کلید و گشایش و پیروزی و راه یافتن و علم آموختن و خروج از ظلمات و به نور رسیدن به درجات ظاهری و باطنی و دیدن بواطن ندیدنی و دست یافتن به کمالات انسانی و رسیدن به درجه سربازی و شیعه و محب بودن حقیقی صاحب العصر و الزمان عجل الله تعالی فرجه. زیرا در اتصال به حضرت مولاست که ارتقاء و اتصال به وصال قرب الهی حاصل میشود. یکی از دلایل صعودش از ظلمات به نور این است که حرفِ (ر ) از حروف نورانی و از حروف شمسی است.
نکته قابل تفکر و تأمل اینست: دنیا همانطورکه انفتاح است به مراتب عالیه، اگر انتخاب غلط باشد هم راه گشایش است اما به درکات جهنمی و شیطانی و رذائل و نفوس حیوانی(یعنی هوای نفس)! پس دنیا در حرف (را)، محلّ انتخاب شد.[3]
4-استفال: دیگر صفت حرف ر، استفال است یعنی طلب پایین آمدن دارد. در 28 حرف عربی، 21 حرف صفت استفال دارند. و خدا میخواهد با حروف و کلمات همهی بندگانش را با 7 حرف به استعلا برساند یعنی تا خاضع و خاشع درگاه خداوند نشوی، علو نمیگیری، تا کلاس اول نروید به مقام دکترا و مقامات عالی علمی راه پیدا نمیکنید، تا شاگردی نکنید، استاد نمیشوید. و تا بنده نشوید از قید بندگی غیر آزاد نمیشوید و به کمال فطرت الهی نمیرسید!
پس خداوند دنیا را قرار داد تا بنده، مثل دانه که باید در دل خاک برود تا ریشه کند و ساقه خود را از ظلمات خاک به فلاحت نور برساند، به اعلا برود. و مثال زیبایش وجود مبارک حضرت یوسف علیهالسلام است که خواست خدا بود که در چاه قرار بگیرد و به بردگی فروخته شود تا آنگاه با سختیهای بسیار و صدق در عمل و بندگی خالصانه به عزیزی مصر برسد. چنانچه به ساحت پاک این پیامبر بزرگوار، یازده ستاره (برادرانش) و خورشید و ماه (پدر و مادرش) سجده کردند. چراکه برای انسان مؤمن همهی ملک و ملکوت ساجد میشوند. پس باید خوب دقت کنیم! شاید این مقامات کلام خداوند را بیشتر درک کنیم! انشاءالله
5-اذلاق: صفت دیگر حرف(ر)، اذلاق است یعنی تندی و تیزی زبان و روانی آن است. درواقع شش حرف از 28 حرف این صفت را دارند: ف ر م ن ل ب که در کنار هم میشوند(فرمن لب) یعنی از عقل فرار کرد! متأسفانه زبان گاهی عقل را زائل میکند. امیرالمؤمنین علی(ع) میفرماید: لسان العاقل وراء قلبه و قلب الاحمق وراء لسانه[4]؛ زبان عاقل، پشت قلب او قرار دارد و قلب احمق، پشت زبان او جای گرفته است. یعنی عاقل سنجیده و با اندیشه سخن میگوید و نادان نسنجیده و بی فکر سخن میگوید.
6-انحراف: صفت دیگر حرف(ر)، انحراف است. یعنی به ظاهر حرف زبان در دهان کمی تاب برمیدارد اما بواقع در سرازیری حرف(ر)، خیلیها منحرف شدند و راه آخرت را فراموش کردند و فقط دنیا را برای خود انتخاب کردند؛ ...والذین کفروا اولیائهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون[5]. درحقیقت اینها شدند اهل دنیا! اما حرفِ ر، "را" خوانده میشود تا با مدد حرف الف(برابر کلمه نسا) به صعود قرب الهی راهنمایی شویم.
و خوب دقت کنید! جهنم 7 درکه دارد. درواقع دنیا در عدد 7 غرق است. 7، باطن حمد خداوند است که اگر حامد واقعی شدیم، باید از 7 به 8 صعود پیدا کنیم. مقام 8، ثمن است و رضای خداوند که حرفِ ر، 8 صفت دارد!
پس هر کس در دنیا، برای دلش کار کرد و فقط خودش را دید و غرق در لذات دنیوی شد و رضای خداوند را قربان رضای دل خودش کرد، متأسفانه راه به 8 برای او بسته میشود و او مخلد در درکات 7گانه جهنم میماند[6]. دنیا به منزله رحم است و او را در خود هضم میکند(سقط میشود) و متأسفانه به چاه جهنم دنیا سقوط میکند! درواقع وقتی از تغذیه معنوی رحمت رحیمیت خداوند در اتصال به امام معصوم علیهم السلام قطع شد، یعنی سقط شد و میته شد و هضم دنیا شد!!!
7-تکریر: صفت دیگر حرف ر، تکریر است یعنی تکرار میشود و این صفتِ دنیاست! یعنی مثل کوه که وقتی در کنارش فریاد بزنی، همانجا تکرار صدای خود را میشنوی، در این دنیا هم هر کس به ملکوت عمل خود میرسد. همین صفت عنایت بیداری و توفیق توبه و اصلاح عمل را به بنده میدهد که باطنش وجود مبارک حیدر کرار؛ حضرت علی بن ابیطالب(ع) است.
8-سکون: یکی از جالبترین صفات حرف(ر)، سکون است. صفت سکون، مخصوص بهشت است یعنی آرامش، رضا، به رضای خدا رسیدن، به آرزوی قلبی نائل شدن، رسیدن به محلّ اسکان، به نتیجه رسیدن زحمات، به تکامل رسیدن و خارج شدن از ظلمات(همهی دلهرهها و ناروائیها و خطاها و سقوطها و تزلزلها و به هلاکت رسیدنها و خلاصه انحطاط از انسانیت به حیوانیت و خواریها و ذلتها و خفّتها) و یعنی رسیدن به نور هدایت و تولد حقیقی انسانیت!
درواقع سکون، جایگاه است و آرامش هر شخص در جایگاه حقیقی خودش است. شاید به این دلیل که در تجوید باید هر حرفی از مخرج ادا شود تا به معنی و مفهوم واقعی برسد. و اگر در نماز تجوید رعایت نشود، نماز باطل میشود و همچنین در قرائت قرآن کریم هم معنی تغییر میکند.
*عدد ابجد حرف ر=200 است:
عدد 200، برابر 2 تا صد تاست. و عدد 200 برابر با عدد ابجد کلمه قسم و عقل و عدد ابجد نام زیبای امام حسن علیهالسلام است و امیرالمؤمنین(ع) فرمود: اگر میخواستند صورتی برای عقل، خلق کنند آن صورت حسن(ع) بود [7]. و نکته قابل توجه اینست که عالم دنیا در جایگاه نام زیبای امام حسن(ع) خلق شده یعنی عدد 65 {جایگاه عددی نام مبارک امام حسن(ع)=65= عدد ابجد دنیا}.
پس خوب دقت کنید! خالق یکتا تمام خلقتش را در دنیا در جایگاه امام حسن(ع)، در صورت و سیرت و حُسنهای حسن(ع) خلق فرموده است و از بندگانش عمل حسن میخواهد و نمرهی حسن میدهد. شاید بتوان اینطور معنا کرد که دنیا مخصوص انسان است چون پروردگار عالم نعمت عقل را فقط به انسان کرامت نموده است و تمام نعمتهای زمینها و آسمانها را برای انسان و انسان را برای عبادت خودش خلق نموده است. نه آنکه نیازی به عبادت انسان دارد بلکه در مجرای عبادت(در دنیا) به او لیاقت و ظرفیت رسیدن به نزدیکترین مقام قرب را نسبت به خود عطا کرده است .
عدد200 ، برابر با عدد ابجد کلمه مُقنی است یعنی کسی که قنوت کننده است و ریشههای عملش به قنات یعنی مخزن چشمه دست پیداکرده و قانت شده است. یعنی به مقام حسن یعنی سبزی و زنده شدن و به میوه و گل رسیدن است. جالب است که جایگاه عددی کلمه مُقنی=56 و برابر با عدد ابجد کلمه یوم یعنی روز است و همچنین برابر با جایگاه عددی نام زیبای مریم(س) است که خداوند در قرآن کریم به ایشان میفرماید: یا مریم اقنتی لربک واسجدی وارکعی مع الراکعین؛ ای مریم قنوت کن برای پروردگارت و سجده کن و رکوع کن با رکوع کنندگان(آیه 43 سوره مبارکه آل عمران).
اگر خوب دقت کنید، باغبان تا درختش، نهال است(در روز روشن) آن را آبیاری میکند اما وقتی تنومند شد یعنی ریشههایش به سفرههای آبی زیرِ زمین رسید(یعنی قنات) دیگر باغبانِ باغبانان عالم؛ خداوند کریم چنان سیرابش میکند که درخت تا آنجا که وسعش میرسد، خود را بالا بکشد و به خورشید تابناک، نزدیک شود!
*جایگاه عددی حرفِ ر=20 است:
عدد موضعی(یعنی جایگاه عددی) اسماء الحسنای خداوند متعال؛ مبدأ= ازل= ودود و کلماتِ احیا= حل= جلباب= جهل برابر 20 میشود.
*اگر اعداد ابجد 1 تا 9 را به صورت زوج و فرد جدا کنیم، حروف اعداد زوج، میشود 4حرف؛ بدوح (ب=2، د=4، و=6، ح=8) و جمع عددی آن 20 میشود که برابر با عدد ابجد حرفِ (ک) است.
و خداوند یکتا نمرهی 20 اعمال خوب را ، حسن فرموده است! چنانچه بهترین قرض را قرض الحسنه، بالاترین قبولی را قبول حسن، بهترین رزق را رزق حسن ، بالاترین اُسوه را اسوه حسنه ، بهترین عمل تا آخر عمر را عمل حسن، بهترین اخلاق را خلق حسن و ... مینامد. درضمن اینکه در آخر عمر عمل حسن به درگاه خداوند قبول است و در سوره مبارکۀ انعام میفرماید: مَن جاء بالحسنة فله عشر امثالها[8]. بهترین توشه که اگر تا قبر با خودت بیاوری که مورد رضای خداوند میشود توشه حسن است و مزد آن را ده برابر مثل او به بندهاش میدهد. درواقع مزد اَحسن میدهد.
نتیجه اینکه خداوند متعال دنیا را بصورت مبارک حسن(ع) یعنی نمرهی 20 خلقت، خلق فرموده و بهترین تحفه آن را عقل برای انسان قرار داد تا به لطف و فضل الهی بتوانند از اسفل السافلین به اعلاعلیین و به قرب الهی و به مقام شامخ خلیفة اللهی الی یوم القیامت برسند.
عدد ابجد نام مبارک حسن(ع) 118 میشود که در قرآن کریم 117 بار مشتقات نام مبارک حسن و یک بار در آیه 37 سوره مبارکۀ آل عمران نام مبارک حسن آمده است که یکی از اعجازهای کلام خداوند است زیرا جایگاه عددی نام مبارک حسن(ع) 37 میشود و این سوره مبارکه 200 آیه دارد برابر با عدد ابجد نام مبارک "امام حسن" (ع) و برابر عدد ابجد حرفِ ر و کلمه عقل. پس آل عمران را بشناسید! آیه شریفه 37 برای قبول نذر مادر حضرت مریم(س) است؛ فتقبلها ربّها بقبولٍ حسنٍ[9]. و عدد ابجد قبول حسن=256 برابر با عدد ابجد کلمه نور است. و برابر عدد سال تولد مولا و سرورمان حضرت مهدی صلواتالله علیهم اجمعین است. درواقع امام زمان(عج) قبولِ حسنِ عالم است از هر نظر الی یوم القیامة. زیرا وجود مبارکش وصیّ الحسن و الخلف الحجة(ص) میباشد.
و عدد 37 برابر با جایگاه عددی حروف قاف است که در مبحث عدد 19 توضیح داده شد. اگر با دقت بخوانید و در مفهوم این اسرار تدبّر کنید تا حدودی متوجه اعجاز کلام مبارک خالق یکتا میشوید که چگونه زندگی دنیا را برای بندگانش منوّر فرموده و هدایت محض است! پس امام حسن(ع) در جایگاه قاف، عالم را در اصلاحِ صلحِ خود قرار داد. و امام زمان(عج)، اباصالح المهدی(ص) لقب گرفته است.
و مَن اَحسن دیناً مِمن اَسلم وجهه لله و هو محسن واتّبع ملّة ابراهیم حنیفاَ واتخذ ابراهیم خلیلا[10]، دین چه کسی بهتر است یا بهتر بگویم صورت دینداری هر کس صورت حسن باشد، آن دینداری بهتر است. زیرا همه وجودش را تسلیم خدای (احسن) کرده و نیکوکار. و از آیین ابراهیم(ع) یکتاپرست و حق گرا پیروی کرده است و خدای ابراهیم(ع) را (برای حق گویی، اخلاص و پاکی اخلاق و اعمالش ) دوست خود گرفته است.
در سوره مبارکۀ مائده خداوند بهترین داوری را اَحسن نامیده و فرمود: و مَن احسن مِن الله حکماً لقوم یوقنون (سورۀ مبارکه مائده)؛ آیۀ 50 برای قومی که به خداوند(خالق حسن) یقین دارند، چه کسی در داوری احسن است.
خداوند کریم بهترین راه دعوت بسوی خودش را حکمت و موعظه حسن معرفی میفرماید و برای بحثهای صحیح راه گفتگوی اَحسن را امر میفرماید: اُدعُ الی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتی هی احسن.... (سورۀ مبارکه نحل؛ آیۀ 125)
و در سوره مبارکۀ اسرا میفرماید: إن أحسنتم أحسنتم لأنفسکم[11]؛ اگر عمل حسن انجام دهی، پاداش احسن به خودت برمیگردد.
پروردگار عالم تمام خلقتش را در صورت و سیرت و حُسنهای حسن علیهالسلام خلق فرموده است؛ فتبارک الله احسن الخالقین[12] خداوند کریم خلقتش حسن است و به خود، اَحسن میفرماید. درواقع هرگونه عملی که در نزد خداوند قبول است و نمره 20 حقیقی را در قرآن کریم به حسن(ع) نام برده است.
*نمره بیست:
همانطورکه بیان شد پروردگار عالم بهترین عمل را در قرآن که ظاهراً نمره بیست میگوییم، عمل حسن قرار داد و بهترین رفیق را رفیق حسن نامید.
بهترین خلق را خلق حسن- بهترین اُسوه را اسوه حسن(سوره مبارکۀ بقره؛ آیه 245)
بهترین توشه را برای آخرت، توشه حسن (سوره مبارکۀ انعام؛ آیه 160)
بهترین رزق را رزقاً حسنا(سوره مبارکۀ هود؛ آیه 88)
بهترین دعا را ربنا آتنا فی الدنیا حسنة و فی الآخرة حسنة و قنا عذاب النار(سوره مبارکۀ بقره؛ آیه 201)
بهترین قبولی، قبولی حسن (سوره مبارکۀ آل عمران؛ آیه 37)
بهترین دین، اسلام(سوره مبارکۀ نسا؛ آیه 125)
بهترین داوری؛ داوری حسن(سوره مبارکۀ مائده؛ آیه 50)
بهترین موعظه؛ موعظه حسن(سوره مبارکۀ نحل؛ آیه 52)
بهترین صحبت کردن و مراوده با مردم؛ و قولوا للناس حُسنا (سورۀ مبارکه بقره؛ آیۀ 83)
بهترین مردم که در امتحانات قبول میشوند؛ و بلونا بالحسنات (سورۀ مبارکه اعراف؛ آیۀ 168)
بهترین جنگاور در جنگ که برای رضای خدا بطرف کفر تیراندازی میکنند و لیبلی المؤمنین مِنه بلاءً حسنا (سورۀ مبارکه انفال؛ آیۀ 17)، به آزمایشی حسن آنها آزموده میشوند.
بهترین بهرهای که خداوند به توبه کنندگان واقعی عنایت میفرماید: یُمَتّعکم متاعاً حسناً الی اجلٍ مسم(سورۀ مبارکه هود ؛ آیۀ 3 ). بهترین چیزی که گناهان شما را میبرد عمل حسن است؛ إنّ الحسنات یُذهبن السیئات (سورۀ مبارکه هود؛ آیۀ 114)
بهترین اجر و مزد خداوند که بشارت پروردگار عالم است به مؤمنین؛ و یُبَشّر المؤمنین الذین یعملون الصالحات اَنّ لهم اجراً حسنا. (سورۀ مبارکه کهف ؛ آیۀ 2)
بهترین وعده را خداوند وعده حسن میداند که به عهد خود وفا کنی؛ یَعِدکم رَبّکم وعداً حسنا.[13]
بهترین رفتار با پدر و مادر که خداوند انسان را توصیه فرموده است: و وصینا الانسان بوالدیه حُسنا. (سورۀ مبارکه عنکبوت؛ آیۀ 8)
بهترین پاداشی که خدا و پیامبر گرامیش در سرای آخرت برای نیکوکاران میخواهند: للمحسنات مِنکنّ اجراً عظیما. (سورۀ مبارکه احزاب؛ آیۀ 29)
بهترین نگاه که گنهکار به عمل خود کند و آن را تأیید کند: فرآه حسنا و خودش را محقّ بداند.[14] ( البته این نمرهی منفی است که خود شخص تائید حسن را برای خودش میکند!)
بهترین پاداش که در مقابل مخالفان دین مقاومت کنیم و تسلیم نشویم: فان تطیعوا یؤتکم اجراً حسنا ( سورۀ مبارکه فتح ؛ آیۀ 16)
پس دنیا را عالم اضداد خواندهاند زیرا صد سلام در مقابلش صد لعن است- زیبایی روبرویش، زشتی- خوبی و بدی- سلامتی و بیماری- فقیر و غنی- عالم و جاهل و ... قرار دارد. پس عالم دنیا، محلّ انتخاب است و هر کس باید بداند که خوبی و بدی به خودش برمیگردد؛ هم در دنیا و هم در آخرت؛ تلک امةٌ قد خلت لها ما کسبت و لکم ما کسبتم[15]. اگر نیکی کنید به خود کردهاید و اگر بدی کنید به خود(بد نمودهاید): اِن اَحسنتم اَحسنتم لِأنفسکم و اِن أسأتم فلها[16]؛ هر کس کاری شایسته کند، به سوی خود اوست و هرکه بدی کند، به زیانش باشد من عمل صالحاً فلنفسه و مَن أساء فعلیها (سورۀ مبارکه فصلت؛ آیۀ 46-سورۀ مبارکه جاثیه؛آیۀ 15)
و دنیا را مثل کوهی مثال زدند که در مقابلش هرگونه صدا بلند کنی، دوباره همانجا میشنوی. یعنی صدای عملت را خودت میشنوی.
این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید نداها را صدا (مولوی)
فمَن یعمل مثقال ذرةٍ خیراً یره و مَن یعمل مثقال ذرةٍ شرّاً یره.( سورۀ مبارکه زلزال؛ آیۀ 8)
*عشر امثالها یعنی چه؟
همانطورکه بیان شد حرف ر به عدد ابجد 200 ، برابر با نام مبارک "امام حسن"(ع) میشود و جایگاه عددیش 20 است. حال خیلی زیباست وقتی که اعداد 1 تا 20 را با هم جمع کنیم میشود 210 که برابر با عدد ابجد نام زیبای "امام حسین"(ع) است که جدا کنندهی حق از باطل- نور از ظلمات و جُهال از علمای واقعی است! پس احتمال معنا آنجا که خداوند میفرماید: فله عشر امثالها، امام حسین(ع) است که به عدد عشر بدنیا آمده و میوه و ثمر درخت شجره طیبه است زیرا در میوه، دانه است و ایشان؛ حامل 9 ذریه معصوم(ص) در بطنش بدنیا آمده( به عدد 10متولد شده است). پس میوه حسن(ع)، حسین(ع) است. نکته مهم اینست که کلمه قفا همان حروف قاف است که جایگاه عددیش 37 میشود. و ملعونین سر مبارک حضرت اباعبدالله الحسین(ع) را از قفا بریدند(لعنت الله علی قوم الظالمین). و حضرت نمرهی 20 شهادت و مقام اول؛ سیدالشهدا و ثارالله و مقام حیات حسن و زکی را احراز فرموده است.
پس اینجا معنی عشرُامثالها را بخوبی متوجه میشوید که اگر عمل حسن(ع) را تا قبر بیاوری، مزد حسین(ع) میگیری که تا ابد غنی باشی. و بعبارتی یعنی همه نعمتها را به تو میدهم و در آخر مجرای گنج وجود؛ (الِف) را باید حسن یعنی نیکو و سالم به آخرت منتقل کنیم تا میوه 1000 دانه (اَلْف)آنجا بدستمان برسد. یعنی عمل باید سبز بماند و میرسد به عدد 1001 یعنی به نام مبارک رضا(ع)!
چرا عدد 1 تا 20 جمع میشود؟! زیرا مثلا یک دانش آموز در امتحان املا باید تمام نوشته هایش از 1 تا 20 بدون غلط باشد، تا نمرهاش 20 شود{منظور تکلیف است که در دنیا، باید بدون غلط انجام میشده} پس این نمره از سایه (شجره) درختِ عمل در فعل ستون دین؛ نماز حقیقی ظاهر میشود که با وصل رکنِ رکوع به امام جماعت عالم؛ امام زمان(ص)، به مقام سجده میرسیم {رکوع ، رکن 4 است که 10=4+3+2+1 پس نمره 10 را با رکوع میگیریم و قبول میشویم و سجده ، عشرُامثالهاست یعنی 10 نمره بعدی که نمره 20 حاصل میشود!} درواقع خداوند کریم میفرماید تو نمرهی 10 را بیاور من هم 10 تا مثل آن را ارفاق میکنم تا با نمره 20 وارد عالم ملکوت تا قیامت شویم. اللهم الرزقنا
بنابراین وقتی میخوانیم وجود مبارک امام حسن(ع)، چهارمین معصوم در مرتبه ظهور نوری در عالم اسرار است پس عظمت عدد 4 ، تمام گنج عشر است و جمع 1 تا 4 میشود 10 و خداوند متعال برادر امام حسن(ع) را که هم نام اوست به عدد 10 متولد میفرماید. و این عددِ حرفِ ی است که درواقع نام ایشان همان حسن(ع) است که یاء مصغر گرفته؛ حسـیـــن(ع) خوانده میشود. بنابراین حسنین علیهما السلام میشوند 10 و 10 یعنی 20؛ سیدی شباب اهل الجنة!!!
*رابطه کلمه فتح و عدد 20:
عدد ابجد کلمه فتح=488 است که جمع ارقامش 20 میشود (20=8+8+4) و عدد 20 در دنیا ، بهترین نمرهایست که وقتی شاگرد هیچ غلطی نداشته باشد ، معلم به او میدهد. درواقع 488 ؛ روشن کننندهی معنی نهایت حل شدن یا ذوب شدن در بندگی خدا و به درجه حبیب اللهی رسیدن است و در همین دنیا به فتح اکبر رسیدن، یعنی به منصبِ آدمیت رسیدن، زنده شدن و وطن پیدا کردن در قرب الهی و روزی خوردن نزد پروردگار عالم. به نام مخلصین و مقرّبین و نعم الاوّاب رسیدن و خلاصه شهید شدن فی سبیل الله. و جایگاه عددی کلمه فتح=47 است برابر با جایگاه اسم مبارک رضا(ع)، درواقع فتح واقعی رسیدن به رضای خداست که جمع ارقامش(7+4) 11 میشود برابر حرف ک، پس خداوند او را به مزد کافی میرساند. خوب دقت کنید کلمه فتح به عدد ابجد و جایگاه عددیش(20=ک=11) به حقیقت حرف ک میرسد!
*رابطه کلمه عاشورا و والفجر با عدد 20:
عددابجد کلمه عاشورا =578 که جمع ارقامش 20میشود20=8+7+5 و20=عددابجد حرف (ک) {خداوند کریم در اول سوره مبارکه مریم 5 حرف مقطعه را میفرماید که اول آن(ک) کاف خوانده میشود و یکی از اسماء خداوند، کافی است} وجایگاه عددی کلمه عاشورا=65 است که جمع ارقامش 11میشود(11=5+6) و 11= ک =20.
و جالب است که عدد 65 برابر با عدد ابجد کلمه اسد است که یکی از القاب زیبای امیرالمؤمنین علی (ع)، اسد الله الغالب میباشد. ظاهراً اسد به معنی شیر است اما در باطن، وجود قدرتمند ولایت اوست که بر عالم دنیا غالب است. اسد به معنی مسدودکنندهی راه ظالمان و جهنمیان الی یوم القیامة است که در آیه 30 سوره مبارکه مدثر میفرماید: علیها تسعة عشر؛ بر آن(جهنم) نوزده نفر(موکل) گماردهاند. و اسدالله الغالب(ص) باطن 19 حروف بسم الله الرحمن الرحیم است. همچنین عدد 65= دنیا میباشد، پس عاشورا در جایگاهش فقط دنیاست که اتفاق میفتد و برای همهی بندگان خداست.
عاشورا، قیامت صغری در دنیاست! هرکس میخواهد در قیامت روسفید باشد باید در عاشورای دنیا به درجهی سرباز اسلام و قرآن و شیعهی امام زمان (ص) و مُهر مهدویت و انشاءالله شهادت فی سبیل الله و زیارت لقاء الله با روسفیدی نائل شود. سرباز یعنی سرِ خود را بردار و سرِ فرمانده را بر بدن خود بگذار. همانطورکه امام حسین(ع) انجام داد؛ اگر میبینی که آقا سر بر بدن ندارد چون فرماندهاش، ظهور(جسمانی) ندارد و فقط، امر است و او، ساجدِ این امر است الی یوم القیامة!!!
عدد ابجد کلمه والفجر=320( یعنی افشای 20) و جایگاه عددی آن = 59 میشود که برابراست با عدد ابجد نام مبارک مهدی (عج الله) تک گل همیشه بهار باغ ولایت ورسالت و نیز عالم، که حقیقتِ فجر را متجلی میسازد. که جمع ارقام 59 برابربا 14 میشود14=9+5 و 5=4+1 و همینطور جمع ارقام 320 برابر5 میشود 5=0+2+3. عدد ده همان 4روی 10 یعنی 14 و 4 تا 10 =40 است.
جالب است که جایگاه عددی کلمه فجر=40 است. پس حقیقت ِفجر، دههی طُهر میباشد. این حقیقتِ ظهور پر کرامت و رحمت پیامبراکرم(ص) و فرزندان گرامیش(ص) است. در هر ماه قمری، 10 روز( از 13 تا 23) دههی فجر است.
رابطه عدد 20 و وجود مبارک امام جواد(ع) و امام هادی(ع):
وجود مبارک امام محمد بن علی التقی الجواد(ع)؛ امام نهم و معصوم یازدهم است یعنی20=11+9 . جالب است که فرزند مطهر امام جواد(ع) هم به عدد ابجد و جایگاه اسم مبارکش هادی(ع)، 20 میشود!(هادی=20)
درواقع ایشان در مجرای جودِ جوادی(عدد ابجد جود=13 است)، کلّ اسرار و رحمتها را با خود به بندگانِ خدا عرضه نموده است. شاید گنج پروردگار عالم از وجود مبارک ایشان به همهی مخلوقات عنایت میشود و برای انسانها برکات خاص انسانی ریزش میکند.
حال اگر اعداد 1تا20 را با هم جمع کنیم 210 میشود که برابر با نام زیبای"امام حسین" است. نکته مهم اینست که امام رضا(ع) در دایره معصومین(ص)، مقابل امام حسین(ع) است و فرزند گرامیاش؛ امام جواد(ع) هم به جمع عدد ولایی و معصومیتش، مظهر گنج اباعبدالله الحسین(ع) است! امام جواد(ع) در دایره معصومیت در مقابل امام حسن مجتبی(ع) و در دایره ولایت در مقابل امام سجاد(ع) است.
قوس نزولی |
1-پیامبر(ص) ___14-امام زمان(عج) |
4-امامحسن(ع)_________ 11-امامجواد(ع)؛بهعدد4بدنیاآمدند 5-امامحسین(ع)_________ 10-امامرضا(ع)؛بهعدد5بدنیاآمدند |
قوس صعودی |
و همچنین عدد 20 برابر با حرف "ک" میباشد که جایگاه عددی حرف ک =11 میباشد؛ امام جواد(ع) یازدهمین معصوم است و 11، برابرعدد کلمه مبارک هو و حج و دوا است. حرفِ ک ، کاف خوانده میشود و یکی از اسماء خداوند است. درواقع خداوند با نام مبارکش؛ کافی به همه بندگانش از وجود مبارک خلیفهاش؛ امام جواد(ع)، جودِ خود را از مجرای جواد ظهور میدهد و در همهی عالم و برای همه عالمیان کافی است.
آقا به عدد 4 متولد شدند؛ یک وجود مقدس خود ایشان و سه ذریه معصوم(ص) در بطنش؛ 4=1+3. درواقع عدد چهار، حقیقتِ کنزالهی عالم است.{ امیدوارم شیعیانِ، قدر ائمه طاهرین(ص) را بدانند و معارف این بزرگواران و کتاب الهی را بیاموزند}
خداوند متعال به وجود مبارک امام رضا(ع) در عدد جایگاه نام مبارکش؛ در نقطه ظهور گنج الف، یعنی در سنّ 47 سالگی، امام جواد(ع) را عنایت فرمود!یادآوری میکنم که عدد 47 ریشه همهی اعداد است و برابر با جایگاه نام مبارک رضا(ع)= حسین(ع)= فتح=ارض= نقطه=سیصد(یعنی تمام دایره خلقت) است. امام رضا(ع) در سنّ 55 سالگی که برابر عدد حروفِ نُه (=55) است به شهادت رسید و امام جواد(ع) در سنّ 8 سالگی تاجگذاری ولایت فرمود. و میوهی دل امام رضا(ع) هم به جودِ جوادی خداوند، ثمن گنج ولایت را ظاهرفرمود! آیا زیبا نیست که امام جواد(ع)؛ نهمین معصوم(ص) است و پدر بزرگوارش به عدد حروفِ نُه یعنی 55 سال عمر مبارکش جلوه دهنده کلمهی حی(=18=جمع عدد ولایی و معصومیتش) است. و جایگاه عددی حروف نُه =19 میشود. پس خیلی زیباست که این عدد به 19 حروف بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه حمد و گنج قرآن کریم تعریف میشود. که گنج جواد(ع)، تمامی کلّ ظاهر و باطن و گنج حمد قرآن کریم است. یعنی راه رسیدن به جودِ جوادی، فقط قرآن است! چنانچه میدانید خداوند متعال در آیه 87 سوره مبارکه حجر، قرآن را سبعاً مِن المثانی و القرآن العظیم معرفی میفرماید، یعنی قرآن 2 تا 7 تا است، یعنی14 تا ، یعنی جواد(ع)! (جواد=14)
در حدیث زیبایی از کتاب مناقب در شرح احادیث از قول شیخ محی الدین عربی نوشته شده که حضرت؛ مهندس ارواح و العقول، قهرمان حقیقت کلمه کُن فیکون میباشد. آنچه پروردگار یکتا در عالم هستی ظهور فرموده و میفرماید همه از جود ذات اقدسش که اَجودالاجودین است در مظهریت وجود مبارک جوادالائمه(ع) امر ایجادی خود را با کلمهی کُن فیکون ایجاد فرموده و ظهور تمام زیباییها به اسم مبارک جواد(ع) به منسه ظهور آمده و خواهد آمد. عدد ابجد نام مبارک جواد(ع)=14 برابر با عدد نام خداوند؛ وهاب است. وقتی حضرت مهندس ارواح و العقول خوانده میشود، درحقیقت ارواح؛ تمام اعداد مهندسی است و العقول؛ جمع همهی عقلها که عقل کامل و عقل اوّل را داراست. پس نقطهای در عالم نمیماند مگر در مجرای مظهریت انوار مقدس جود جواد الائمه(ع)!
چگونه میتوانیم وجود مقدسش را بشناسیم؟! که در عدد 8 (سالگی) تاج ولایت بر سر گذاشت که همان ثمن عالم است و در 25 سالگی شربت شهادت را نوشید( لعنت خدا بر قاتلینش باد) که عدد 25 برابر با جایگاه کلمه کُن و همچنین برابر با جایگاه کلمه حمد است. راستی یعنی چه؟! وجود مبارکش تا قیامت مجرا و مبنای هدایت و امر ایجادی پروردگار عالم است. یادآوری میکنم که جمع عدد ولایی(نهمین امام) و معصومیت(یازدهمین معصوم) حضرت 20 میشود که برابر عدد ابجد حرفِ ک یعنی کاف است. واقعاً چه متوجه میشوید؟ که او مظهر اسم کافی خداوند است! و وجود مبارکش به اسم مبارک جواد(ع)، عدد 14 را داراست و این عدد، جایگاه حرفِ ن است بنابراین حقیقت اسراری وجود مبارکش این است که قهرمان حقیقتِ کلمه (کـُن) کاف و نون میباشد! او مظهر کلمه ایجادی خداوند است که برای عالمیان فیکون میشود! پس گر گدا کاهل بود تقصیر صاحب خانه چیست؟
اما جالب توجه اینست که خداوند متعال به سرور و مولایمان امام الرئوف امام رضا(ع) فرزند جواد(ع) عنایت فرمود زیرا مزد رضا به رضای خدا بودن، جود جوادی است! خوب دقت کنید! طبق حدیث محی الدین عربی حضرت جواد(ع)؛ "غواص بحر القدم و مهبط الفضل و الکرم و حامل سرّ الرسول مهندس ارواح و العقول" است یعنی به وجود مبارکش تمام گوهرهای دریای رحمت الهی پیدا میشود و به وجود او فضل و کرم الهی به مخلوقات میرسد و او حامل اسرار خزانه و گنج حضرت رسول الله(ص) است. درحالیکه" ادیب مُعلّمة الاسماء و الشئون" است، قهرمان اتصال دهنده الکاف و النون که غایة الظهور و الایجاد میباشد. او صاحب اجرای امر ایجادی پروردگار عالم در نهایت ظهور تا قیامت است. وجود مبارکش سِرّ نون است و أمر بین الکاف و النون، زیرا کاف و نون از اسرار توحید و نام مبارک احدیت پروردگار عالم است که ظهور در بطن وحدت و اشاره به کوثر و کثرت و تکثیر عالم دارد. بنابراین ظهور جود جوادی، مقام کثرت توحیدی است در تمام نعمتهای دنیا و آخرت(الی یوم القیامة).
ایشان نهمین امام معصوم(ص) است یعنی بلوغِ 9 مقامات که وقتی قدوم مبارکش در دنیا ظاهر شد، امام رضا(ع) فرمود مولودی بابرکتتر از وجود مبارکش به دنیا نیامده است. زیرا وجود مبارکش" بابِ المفتوح و کِتابه المشروح و ظلّ الله المَمدود است.
دقت کنید! ایشان نمره 20 در حرف کاف و در عدد؛ درجه عالی نمرهی پروردگار عالم است و هم در جایگاه موضعی حرف ک به عدد 11 است که هم همهی موجودات به وجود مبارکش به هویّت حقیقی خودشان میرسند و هم حقیقت حج و طوافی است که گِرد رضای خدا به جودِ جوادی رسیده و همهی دوای پروردگار عالم است و خلاصه تمام بواطن عدد 11 که در ابتدای کتاب بیان شد، میباشد.
اما عدد 20 در جایگاه حرفِ ر قرار دارد که جایگاه کلمه عقل و در حقیقت رسیدن به مقام حسن(ع) یعنی اربعین و سبزی و بهاری و بهشتی شدن است. وجود مبارک امام جواد(ع) در دایره معصومین در قوس صعودی، روبروی وجود مبارک امام حسن(ع) در قوس نزولی قرار دارد( همان درسهایی که قبلا مذکور شد).
پس اگر بخواهیم مراتب جود را بفهمیم: از عالم بالا جود به عدد 13 ظهورش به اسم مبارک احد پروردگار عالم و در مظهریت واحد جلّجلاله به کلمه ایجاد به عدد 19، در مجرای جواد(ع) به عدد 14 در عالم دنیا و آخرت موجود میشود. عدد ابجد کلمه موجود=59 ؛ برابر با عدد ابجد نام مبارک مهدی(عج) است پس آنچه به دست ما میرسد از کلمه موجود است. البته باید خاطر نشان کنم که همهی وجودهای مبارک ائمه طاهرین(ص) در حقیقت عدد 14، کامل و همه، جواد هستند اما مظهریت به امام جواد(ع) ظهور دارد، پس با استغاثه به وجود مبارکش حاجات روا میگردد و ایشان باب الحوائج است. اللهم صلّ علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم
*وجود مبارک امام هادی(ع) به عدد 20:
خیلی مهم است که بدانیم فرزند وجود مبارک جودِ عالم خلقت عدد 20 تمام رحمتهای الهی، هم عدد ابجد و هم جایگاه عددی نام مبارکش؛ هادی=20 میشود. وجود مقدس امام ابا الحسن علی بن محمد النقی(ع)؛ آخرین امام است که کنیه ابا الحسن دارد. نام مبارکش علی(ع) است و او سید اولیاء؛ هادی النقی، هادی امت است. وجود مقدسش شیعیان و محبین را به راه صراط مستقیم راهنمایی و هدایت میکند و این هدایت از ظاهر به باطن است و هدایت به گنج وجود یعنی رسیدن به الف وجود است. بوسیله این هدایت صادقانه انسان باید پا روی هوای نفس یعنی نفس حیوانی خویش گذاشته تا به هدایت قلبی برای رضای خدا و قرب او برسد. امام هادی(ع) تقوای قلبی و تقوای عملی را به عنوان راهبُرد زندگی هر شخصی ظاهر میکند. هر کس باید خود، الگو شود. و سعی کند به تکلیف شرعی و عرفی خود بخوبی انجام وظیفه کند. در جامعه باید هر کس هادی خود باشد و هدایت را بطور کامل بگیرد، در اینصورت جامعه سالم میشود(نکته جالب اینکه انسان از نظر جسمی هم بهترین هادی و رسانا است). نتیجه اینکه هدایت شدن هر کدام ما آثاری دارد که نه تنها دنیای ما بهشت میشود، سبز و آباد میشود، عمران نصیب ما میشود، بلکه ما به گنج آخرتی خودمان که همان بهشت رضوان الهی است که همان الفِ وجود و جایگاه رسیدن به قرب و رضای خداست میرسیم. هدایت باطنی ما را به سر منزل سعادت اخروی میرساند. این یکی از بالاترین راه کارهایی است که ما بتوانیم به تنزیه و تکمیل اخلاقیات خود برسیم.
تقوی یعنی پرهیزکاری اما از ریشه، باید قوی بشویم(ریشه کلمه تقوی وَقَیَ است در فعل امر میشود، ق یعنی نگهدار).عمل با تقوا قدرت نگهداری هوای نفس خود را برای رضای خدا به ما میدهد تا حدود خداوند در مرز انسانیت و بندگی ما برای او حفظ شود.
پس باید شیعه امام تقی الجواد(ع) باشیم و اگر بخواهیم شیعه امام نقی(ع) باشیم دائماً باید به خودمان بگوییم من باید قوی شوم و من باید دین و ایمان و هدایتم را تا رسیدن به گنج وجودم نگهدارم. پس امام هادی(ع) راه دشوار هدایت واقعی را نشان داد تا شیعیان و محبّین واقعی به گنجِ الف خود هدایت شوند تا با شیعه شدن امام یازدهم امام حسن عسکری(ع)، شاخه سبز الف وجود خود را به زیبایی سبز ببینند.
ایشان امام دهم است که عدد ده؛ حقیقت گنج عشر و جان الفِ وجود یعنی حقیقت چهار روی ده است. دیگر اینکه امتحان هدایت، در حقیقت عاشورای عمل است. همه روز شاید همه ساعات و شاید همه لحظات، همه بندگان خدا امتحان میشوند و ریشه اعتقاد خود را اعلام میکنند. پس امام هادی(ع) که امام دهم است هم حامل گنجِ ده است و هم در دایره ولایت، مقابل امام حسین(ع){امام عاشورائیان که به عدد 10 بدنیا آمد} قرار دارد و در دایره معصومیت، مقابل مادر بزرگوارشان؛ حضرت فاطمه سیدة النساء العالمین(س) { که به حمل امام حسین(ع)، حامل ده است} قرار دارد. خیلی اسرار در این تقابلها نهفته است!
حال خوب دقت کنید! طبق حدیث شیخ محی الدین عربی وجود مبارک امام هادی(ع)،" اَصل الاختراع "یعنی باطن گنج انوار حقیقت هدایت به منزله مقام صعود به قرب الی الله است و"مَهجة الکونین"؛ وجود مبارکش روحِ کن فیکون و تمام عالم امکان است و "محجة الثقلین" است؛ محجه یعنی طریق و روش و راهِ واضح به ثقلین یعنی وجود مبارک کتاب الله و عترت است. و ایشان زیارت جامعه کبیره را که خزانه معارف توحید و گنج ولایت است، بیان فرمودهاند.
و حضرت " مفتاح الخزائن الوجوب و حافظ مکامِن الغیوب طیّار جَوِّ الازل و الابد" میباشد؛ وجود مبارکش کلید خزانه واجبات و احکام قرآن کریم است و باطن حمد و درواقع حافظ نقطهی باء بسم الله از جدّ بزرگوارش و اسرار غیبی آن است و حافظ مکنونات غیبی و سیاحت کننده فضای ازل و پرواز کننده در جوّ ابد است. وجودی ازلی و ابدی که همهی انسانها برای رسیدن به سعادت ابدی باید طیّار این طریق باشند تا از اسفل السافلین به اعلاعلیین راه داشته باشند.
و در نهایت وجود مبارک مولا، ابالحسن(ع) است یعنی سبز کننده و بهارکننده طریق صراط مستقیم و راه گشای یُخرجهم مِن الظلمات الی النور میباشد. پس عدد 20 عالم هدایت، سرور و مولایمان ابالحسن علی بن محمد تقی(ع) است. البته باز یادآوری میکنم که همه ائمه معصومین(ص) نمرهی 20 عالم و حقیقتِ 14؛ باطنِ نون ساکن و مربّی جامعه بشریت هستند ولی هر بزرگوار در هر زمان به گونهای که به ایشان از جانب خداوند متعال امر شده، فرمان میبَرند و اطاعت امر میفرمایند. خدایا ما را از محبین و شیعیان ائمه معصومین(ص) در دنیا و آخرت قرار بده.
* عدد 20 به چه اعدادی قابل قسمت است؟
عدد 20 به 5 عدد قابل قسمت است، پس 20×5 میشود 100 که برابر عدد ابجد حرف ق است.
و در جمع مقسومٌعلیههایش (20+10+5+4+2) به عدد 41 میرسیم که برابر با کلمه اُم و کلمه طلب است! و در جمع جوابها (1+2+4+5+10) به عدد 22 میرسیم که برابر با عدد طلا= صد= یاهو= عبد= ت= رب= کوه= ولد= مداد است.
جواب |
مقسومٌ علیه |
مقسوم |
1 |
=20 |
÷20 |
2 |
=10 |
÷20 |
4 |
=5 |
÷20 |
5 |
=4 |
÷20 |
10 |
=2 |
÷20 |
عدد 20 در سورههای مبارکه قرآن:
*بیستمین سوره از نظر ترتیب فهرستی قرآن کریم: سوره مبارکه طه به عدد ترتیب نزول 45 است که برابر عدد ابجد نام مبارک آدم(ع) و جایگاه عددی فاطمه(س)= انسان= یونس(ع)= موسیٰ(ع)= یا عباس= ساقی= سعید= حرف= موعود= شین= آخر= ذبیح= حامیم= انعام= قاهر میباشد(خوب در این کلمات تأمل کنید). این سوره مبارکه با 135 آیه شریفه با حرف مقطعهی طه در جزء 16 شروع میشود. پس سوره مبارکه طه با تعداد آیه(135) و عدد ترتیب نزولش(45) نام مبارک حضرت فاطمه(س) را معرفی میکند(135=فاطمه=45). و چقدر جالب است که یازدهمین سورهی قرآن کریم است که با حروف مقطعه شروع میشود(11=ک=20)! و در دایره سور قرآن روبروی سوره مبارکه تین قرار دارد( یعنی بیستمین سوره از انتهای قرآن، سوره مبارکه تین است).
*بیستمین سوره از نظر ترتیب نزول قرآن کریم: سوره مبارکه فلق به عدد ترتیب فهرستی 113 است که برابر نام مبارک خداوند؛ باقی میباشد. این سوره مبارکه با 5 آیه شریفه در جزء 30 قرار دارد و در دایره سور قرآن کریم روبروی سوره مبارکه بقره قرار دارد.
*جزء 20 شامل 171 آیه شریفه است که برابر با عدد ابجد کلمات معانی= ساقی= باب الفاطمه(س) است و عدد 171 از جمع اعداد 1 تا 18 بدست میآید، درواقع جمع معانی در کلمهی حی میباشد! این جزء از آیه 56 سوره مبارکه نمل شروع میشود و سوره مبارکه قصص(کامل) و تا آیه 45 سوره مبارکه عنکبوت است. جزء 20 با حرفِ (ف) شروع و به حرفِ (ن) ختم میشود.
*سوره مبارکه مزّمّل که هفتمین سورهی جزء 29 است. و سوره مبارکه بلد که سیزدهمین سورهی جزء 30 است، شامل 20 آیه شریفه هستند. سوره مبارکه مائده شامل 120 آیه شریفه است.
* بیستمین سورهای که با حروف مقطعه شروع میشود؛ سوره مبارکه ص است. بیستمین سورهی جزء 30، سوره مبارکه قدر است.
***به حول و قوه الهی این کتاب که حقیقت رسیدن از حرف کاف تا کافی بود به پایان رسید. از عدد 11 تا 20 یعنی درواقع سَرِ حلقه به آخر حلقه رسیده است(11=ک=20)، که اگر عدد 11 را با عدد 20 جمع کنیم 31 میشود برابر با حروف لا یعنی حلقهای که جز توحید و رسیدن به لا اله الا الله نبود. مسیری از الله تا ثارالله! چراکه جمع اعداد 1 تا 11 میشود 66=الله جلّجلاله و جمع اعداد 1 تا 20 میشود 210=امام حسین(ع). خدای مهربان به برکت این اعداد؛ درواقع روح حروف ک تا کاف، تمام عالم را در زیر پرچم این حرف قرار داده، که رسیدن به اوست! درحقیقت مقصد، رسیدن به عدد 11 است اما باطنش همان 1001 است یعنی رسیدن به گنج رضا(ع) یعنی زمانی اسم کافی برای همه عالم عنایت میشود و به نمره 20 میرسیم که به رضا رسیده باشیم و هر کس به رضا برسد، عدد 111 را تحویل میگیرد و این حقیقت رسیدن به درجه عالی و کافی است(کافی=111=عالی) و در باطن رسیدن به حقیقت درجه اول و احسن و تمام برکاتیست که خداوند متعال عنایت فرموده است. الحمد لله ربّ العالمین
واقبل الینا بوجهک الکریم واقبل تقرّبنا الیک و انظر الینا نظرة رحیمة نستکمل بها الکرامة عندک، ثمّ لاتصرفها عنّا بجودک، واسقنا مِن حوض جدّه صلی الله علیه و آله بکأسه و بیده ریّا رویّا هنیئا سائغا لاظما بعده یا ارحم الراحمین.
و بر ما به وجه کریم(و رحمت با کرامت) اقبال و توجه فرما و تقرب و توسل ما را به سوی خود بپذیر و بر ما به رحمت و لطف نظر فرما تا ما بدان نظر لطف کرامت نزد تو را به حدّ کمال رسانیم آنگاه دیگر هرگز نظر لطف از ما به کرامت بازمگیر و ما را از حوض کوثر جدّش پیغمبر(ص) به کاسه او و به دست او سیراب کن سیرابی کامل گوارایی خوش که بعد از آن سیراب شدن دیگر تشنه نشویم ای مهربان ترین مهربانان عالم.
"فراز پایانی دعای ندبه"
[1]. سورۀ مبارکه نجم؛ آیۀ 9
[2]. سورۀ مبارکه انشراح؛ آیات 5 و 6
[3]. رجوع شود به کتاب راز دنیا
[4]. تهج البلاغه؛ حکمت 40
[5]. سورۀ مبارکه بقره؛ آیۀ 257
[6]. در کتاب حوای روحانی 3 توضیح کامل آمده که راه خروج، نماز است
[7]. مائه منقبه من مناقب امیرالمومنین و الائمه ص 13131312- غایه المرام؛الامه بحرانی ج 5، ص34 و 203 و 204
[8]. سورۀ مبارکه انعام؛ آیۀ 162
[9]. سورۀ مبارکه آل عمران؛ آیۀ 37
[10]. سورۀ مبارکه نساء؛ آیۀ 125
[11]. سورۀ مبارکه اسرا؛ آیۀ 7
[12]. سورۀ مبارکه مؤمنون؛ آیۀ 14
[13]. سورۀ مبارکه طه؛ آیۀ 86
[14]. سورۀ مبارکه فاطر؛ آیۀ 8
[15]. سورۀ مبارکه بقره؛آیۀ 141
[16]. سورۀ مبارکه اسرا؛آیۀ 7