معارف عدد 2 در باطن حرف باء (قسمت دوم)
عدد2به حروف عربی (ثانی):
*عدد 2 به عربی ثانی و اثنی خوانده میشود که ریشه آن ، ثنی است. عدد ابجد کلمه ثنی=560 و جمع ارقامش 11و درنهایت2میشود(2=1+1 ، 11=0+6+5) و جایگاه عددی کلمه ثنی=47 که برابر با جایگاه عددی کلمه ارض (همان خشکی زمین) است و جمع ارقامش 2=ب میشود (2=1+1 ، 11=7+4)
همانطورکه میدانید آنچه موجود در زمین خلق میشود در ظرف زمان است و واحد زمان ، ثانیه است. درواقع ثانیه ، اُم الزمان خوانده میشود.
قرینه در عرفان
قرین ظاهرا به معنی نزدیک و هم شکل و از همهی خواص یک نوع بودن است. هرگاه بخواهند قرینه یک شکل را بکشند نصف آن شکل را کامل کرده و در مقابل ، حالت کپی میکنند تا جزئیات ، هم شکل و هم اندازه شکل اول باشد و چنان ظاهرمیشود که در یک صورت نمایش داده میشود.
درواقع 2 تصویر در قرینه ، کامل کنندهی هم هستند و در کمال ، یک وجود را ظاهر میسازند. مثل بدن انسان که اگر نصف بدن ؛ مثلا نیمه سمت راست را ببینید ، در نیمه چپ هم ، قرینه همان اعضا قرار دارد {2 گوش ، 2 چشم ، 2 سوراخ بینی و لبها با یک برش وسط لب در قرینه یک صورت به کمال دیده میشود و همینطور در بقیه اعضاء بدن} .
7 طبقه آسمان و 7 طبقه زمین که انعکاس همان است ، در قرینه یکدیگرند. در آسمان ابر است که زایش باران دارد و در زمین ، دریاست که زایش مِه یعنی ابر زمینی را دارد. و چنانچه در این درس خوب توجه کنید میبینید که تمام این زیبائیها ، زیبائیهای اسرار عالمِ بالاست که در زمین ، حیات واقعی و معرفت الله را به مخلوق میدهد. همه رسولان ، آورنده پیام حق از عالم اسرار و حامل هدایت از ربّ الارباب ؛ پروردگار عالمیان هستند و میخواهند که انسانها در بازگشت به سوی خداوند متعال ، کامل و قبول شده و مخلص و عبد مطیع او راه رسیدن به قربش را طی مسیر کنند و در جایگاه حقیقی و زندگی واقعی خود ، متولد شوند.
بنابراین قرینِ انسان ، عمل اوست . در واقع خداوند تصویر اصلی وجودش یعنی صفاتی و افعالی را به صورت انسان به او داده و بنده باید با عمل خالصانه به سیرت انسانی ، عمل را قرینِ صورت واقعی خود کند تا راه به قرب پیدا کند.
پس اگر کسی مقابل نصف انسانی را که خداوند به او داده ، عمل ناهماهنگ بگذارد ، در قیامت چه صورتی خواهد داشت و به چه شکلی وارد محشر میشود؟! پس عمل انسانی یعنی در حدودبندی حدود خدا (ساختمان عملش را) بسازد .
همانطور که قبلا بیان شد انسان به عدد 9 عدد ، بلوغ کامل را داراست چون عدد ابجد کلمه انسان =162 و درجمع ارقامش 9 میشود(9=2+6+1). عدد 9 ، برابر حرف ط و صفت این حرف ، انطباق است. حال خوب دقت کنید! عدد ابجد اسم مبارک قرآن=351 و جمع ارقامش 9 است (9=1+5+3) و جواب ضرب عدد 1 تا 9 در اسماء مبارک 14 نور مقدس ائمه صلواتاللهعلیهماجمعین ، در آخر 9 میشود چون این عزیزان ، اسماء اعظم پروردگار عالم و بلوغ کامل حروفی و عددی هستند.
پس اگر انسان بخواهد قرینه خود را کامل ، با عمل خالصانه بفرستد باید عملش طبق قرآن عزیز که نسخه حکیم الحکماست و پشت عمل امام معصوم صلواتاللهعلیهماجمعین ، منطبق شود. خوب دقت کنید که جمع ارقام کلمه انسان (=162) برابر 9 شد و تطبیق عمل در انطباق عمل به آیات مبارک قرآن عزیز است که جمع ارقام کلمه قرآن(=351) هم باز 9 شد که در اینجا جمع عدد 9 در بلوغ احکامی به بلوغ هدایت 9 ِ قرآن عزیز ، میشود 18 (18=9+9) که برابر با عدد کلمه حی است! پس با این انطباق ، عمل الی یوم القیامت زنده میشود!
بنابراین هر انسانی که کارهایش دل بخواه است ، این انطباق را ندارد که اگر در اصل دین باشد ، کافر میشود یعنی بین اصل وجودش و عملش هیچگونه انطباقی نیست و این پرده کفر ، او را از حقیقت انسانی و طریق مستقیم هدایت به سوی خداوند متعال جدا میسازد. آنگاه گمراه شده و در زمره ضالّین قرار میگیرد. اینجا میشود صمٌ بکمٌ عمیٌ فهم لایعقلون (امیدوارم که ما در این گروه نباشیم). پس این پردهی کفر به یک نام برزخ نامیده میشود و حضرت علی علیه السلام در معرفت به نورانیت خود را برزخ البرازخ مینامد و به یک قول قسیم النار و الجنه و همان شمشیر ذوالفقار و دو لبه که حق و باطل را از هم جدا میکند.
*نکته: 1)در قرینه سازی به عدد 2 میرسیم ؛ یک شکل اصل است و یک شکل فرع که باید با هم تطابق داشته باشد تا یک صورت اصلی را نمایان کند. عدد 2 ، همان بِ بسم الله است. و حرف ب ، وجود مبارک امیرالمؤمنین علی علیه السلام و اولاد معصومش حجج الله صلواتاللهعلیهماجمعین میباشد .
پس بزرگواران معصوم صلواتاللهعلیهماجمعین ، اصل هستند و اعمال ما باید فتوکپی برابر اصل شود و در آخر با مُهر قبولِ "برابر اصل" ، آنگاه فرع ما به اصل ، وصل میشود.
2)در اعجاز حروف و عدد بیان شد که تمام حروف در گنج حرف الف ظاهر شد و تمام اعداد در عدد یک (عدد ابجد حرف الف ، یک است). درحالیکه صورت نوشتاری هر دو بصورت 1(یک) است اما یکی الف(ا) و دیگر عددِ الف(1) است. پس در واقع بدن در دنیا ، جسمیتش انسان است. اما همانطور که گفتیم عدد ، روح حرف است پس قرین جسم انسان ، روح آن است که همان عددِ عملش است که در آثار ، متعدی میشود و انتها ندارد. و خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید (آیه 12 سوره مبارکه یس: ...و نکتب ما قدّموا و آثارهم...) مینویسیم عملهای شما را و آثار عمل شما را. و قرین هر انسان ، مونس آنست در قبر تا قیامت.
پس عمل ما باید آثاری داشته باشد که این قرین ، تمام نشدنی و روز به روز نورانیتر و زیباتر باشد تا انسان از مونسش خسته و آزرده نشود! مانند غذایی که اگر زیاد تکرار شود ، انسان بی اشتها میشود پس باید متنوع باشد و شامل مواد مغذی برطرف کنندهی کمبودهای بدن و حاوی ویتامینها (کلاً مواد مورد نیاز بدن) باشد. قرین هم باید قدرت برطرف کردن کلّ نیاز انسان را در قبر داشته باشد که تا قیامت او را بینیاز کند.
3)ریشه قرینه ، قَرَنَ است . کلمه قرن در عدد زمانی برابر صد سال است . ذوالقرنین یعنی صاحب دو قرن یعنی دو تا صد تا . پس هر کس باید برای خودش 2 صد تا را در زندگی تجربه کند ؛ هم در دنیا و هم برای زندگی آخرتش . چراکه میداند وقتی که از دنیا برود صد آنجا ظاهر میشود زیرا بین دنیا و آخرت ، صدی بسته میشود که هرگز دیگر راه برگشت نیست !
سد دنیا با سین است و عدد ابجد کلمه سد=64 میشود که برابر با عدد ابجد کلمه دین است . دین ، همان سدِ رحمتی است که وقتی به واقع در عمل ظاهر شود ، تمام بالقوههای وجود انسان را بالفعل میکند و مثل ترمز محکم که همان تقوی است ، حدود قرین را کنترل میکند که تا آخر عمر از آن به بهترین وجه استفاده میکند و به صورت حقیقی ظاهر میشود و هرگز ذلت و خواری برایش نمیآید و از صورت اصلی جدا نمیشود.چنانچه خداوند متعال میفرماید : والعاقبة للمتقین .
بهترین محصول این سد ، نور است (در ظاهر برق مصرفی میباشد) و در باطن ، همان هدایت محض پروردگار عالم است که میفرماید : یخرجهم من الظلمات الی النور. پس با دست پُر وارد خانه آخرت میشود که آنجا صد با صاد که همان قرن است ، قرین او میشود. پشتِ این صد را خدا میداند که چگونه تمام زیبائیهای گنج دنیا را در آخرت به بهترین صورت (احسن تقویم) ذخیره کرده است ، نه برای مدت کوتاه بلکه تا ابد! البته در قیامت اگر در زمره بهشتیها باشد ، جلو جهنم برایش صد میبندد و به بهشت ورودی پیدا میکند و آنجا تمام خزائن برکات و رحمت و نعمتهای پروردگار عالم به او عطا میشود (هذا مِن فضل ربی). و اگر قرین او جهنمی باشد صد را جلو بهشت برایش میبندد و طریقش را به ورودی جهنم بازمیکنند . متأسفانه عذاب و سختی ، ذخایر اوست و به ایشان تحویل داده میشود (ومَن جاء بالسیّئة فلا یُجزیٰ الا مثلها).
حال اختیار با خود انسان است که در تطابق اولیاء دین قرار گیرد یا اولیاء طاغوت. پس چنانچه بگوید خدا ولی و سرپرست من است و از خدا پیروی کند ، خدا هم او را از ظلمات به نور خروجی میدهد(الله ولی الذین آمنوا یخرجهم مِن الظلمات الی النور) و اگر انتخاب کند که اولیاء طاغوت باشد ، پروردگار عالم هم او را از نور خارج کرده و به ظلمات گمراهی میبرد (والذین کفروا اولیائهم الطاغوت یخرجونهم مِن النور الی الظلمات اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون).
خلقت حضرت حوا سلام الله علیها به عدد2
مهندسی خلقت در هماهنگی آن مظهر وحدت واحدیت خداوند احد جلّجلاله را تعریف کردیم . و نکته جالب اینکه حضرت زهرا سلام الله علیها در میان معصومین صلواتاللهعلیهماجمعین مظهر احدیت خداوند است. لذا آیهی شریفهی "انّها لَاحدی الکُبَر؛ همانا او یکی از پدیدههای بزرگ است" (آیه 35سوره مبارکه مدثر) به وجود ایشان تأویل شده است. فلذا امام صادق علیه السلام فرمودند:حرّم الله عزّوجلّ علی علِیٍ النساء مادامت فاطمهُ حیّةً؛ خداوند عزّوجل زنان را تا هنگامیکه فاطمه سلام الله علیها زنده بود بر علی علیه السلام حرام نموده بود.(امالی طوسی،ص43).
پس در هیچ کجای خلقت نمیتوانید ذرهای ناهماهنگی ببینید! از آن جایی که خالق یکتا ، خلقتش را در عدد یک ظهور داد ، از نظر جسمانی هم ، حضرت آدم علیه السلام را به عدد یک ، خلقت جسمانی فرمود و بنابر کلام خداوند کریم ایشان را در بهشت خلق فرمود و مذکّر قرار داد یعنی ظرفِ ذکر شد ؛ عالِم به علم اسماء الحسنی و ظرف آفرینش زیرا خلیفه الله قرار گرفت {آیه 30 و 31 سوره مبارکه بقره: ... انّی جاعلٌ فی الارض خلیفه... . و علّم آدم الاسماء کلّها ... .}.
اگر وجود مبارکش برای بهشت و در بهشت بودن خلق شده بود همان یک ، کافی بود زیرا در بهشت زایش و مولودی نیست چنانچه ایشان به امر خالق یکتا ، بدون پدر و مادر خلق شده است. اما چون میخواهد به خشکی ارض تشریف بیاورد باید با زوجیت همراه شود تا زایش و موالیدشان ظاهر شود و هدف خالق بیهمتا محقق گردد زیرا فرمود: انّی جاعل فی الارض خلیفه.
بنابراین امام صادق علیه السلام میفرماید: « پروردگار عالم از فضیلت طینت آدم علیه السلام ، حوا سلام الله علیها را خلق فرمود». وقتی خداوند متعال حضرت حوا سلام الله علیها را خلق نمود به آدم علیه السلام فرمود که ایشان مؤنثِ شماست یعنی دومی ، پس حواسلام الله علیها حامل عدد 2 شد و در ظاهر، مادر جسمانی همه انسانها قرار گرفت.
عدد ابجد و حتی حروف اسماء مبارک حضرت آدم علیه السلام و حوا سلام الله علیها ، هم خزانه معرفتی وجودهای مقدس و هم خزانه اسرار آفرینش است.{ در جلد دوم کتاب نورٌ واحد صلواتاللهعلیهماجمعین ؛ مهندسی خلقت و کتاب عرفان سجده به طور کامل توضیح داده شده است}
خلقت حضرت آدم علیه السلام که تمام عوالم و افلاک نُهگانه را شامل میشود ، از جمع عدد 1 تا 9 را به خود اختصاص داده که جمع عددی 1 تا 9 میشود 45 (45=9+8+...2+1) و نام زیبای آدم علیه السلام (که عدد ابجد حروفش برابر با 45 است) ظاهر میشود. جالب اینجاست که سقف اعداد تا 9 است و خداوند کریم این سقف را به اشرف مخلوقاتش ؛ آدم علیه السلام عنایت فرمود و عدد 9 ، سلطان اعداد است {رجوع شود به کتاب عرفان سجده} و پروردگار یگانه ، انسان را سلطان مخلوقاتش قرار داد و سلطه او را بر همه مخلوقات زمینی و آسمانیاش قرار داد و قدرتش را با علم و عقل بر همه موجودات ، تسخیر و مسخر فرمود چنانچه در قرآن کریمش بیان میفرماید.
اما عدد ابجد نام مبارک حوا سلام الله علیها =15 است که این عدد برابر با جایگاه عددی حرفِ س به عدد ابجد 60 است و این عدد ، جمع کنندهی معانی ظاهری و باطنی ، سِرّ حیات و تداوم حیات و هدف کمال حیات در دنیا و آخرت است و به معنا و مفهوم طپش حیات ، موالید زندگی دنیا و آخرت بشری را احاطه مینماید. لغتِ حوا به معنی ظرفِ حیات است.
زیرا عدد 15 ، ازجمع اعداد 1 تا 5 بدست میآید (15=5+4+3+2+1) و ایشان حوای جسمانی است. در حالیکه در عالم سِرّالاسرار کائنات ، آنجا که فقط یک نور ، خالق بیهمتا را تسبیح و تکبیر و تحلیل و تحمید میکند ؛ نورٌواحد پنج تن صلواتاللهعلیهماجمعین است ، در آنجا جمع کننده 1 تا 5 که میشود 15 ، وجود مبارک حوای روحانی ؛ خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها است. که میفرماید :
هم فاطمه و ابوها و بعلها و بنوها صلواتاللهعلیهماجمعین
همانطور که ذکر شد 15=جایگاه عددی حرفِ س به عدد ابجد 60 است و عدد ابجد نام مبارک ام ابیها سلام الله علیها هم برابر 60 میشود! در عالم سِرّ ، همان ظرفی است که کوثر نامیده میشود و حوض کوثر ظهور پیدا میکند که او تنها کسی است که قبل از خلقتش امتحان میشود و با قبولی کامل ، مظهر حیاتِ کلّ خلق میشود که خداوند متعال در آیه 1 سوره مبارکه نساء میفرماید : «یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده ... » . در بطن عدد 5 وجودهای مطهر یعنی امام حسین علیه السلام (پنجمین معصوم) ، 9 ذریه است که در جمع میشود 14 نور مقدس صلواتاللهعلیهماجمعین {14=9+5}.
اما حرفِ س ، تنها حرفی است که میزان حروف است زیرا زُبر و بینهاش با هم برابر است یعنی در سین : (زبر: س=60 ) و (بینه: ین=60 ) و تعداد حروف و نقطههای سین با هم برابر است : 3 حرف و 3 نقطه دارد .
عدد ابجد حروفِ سین=120 که برابر با عدد ابجد کلمه احسان (از نامهای زیبای خداوند کریم) است که به تمام بندگانش احسان فرموده است.{نکته: در دعا خداوند یکتا را با نام مبارک قدیم الاحسان به امام حسین علیه السلام قسم میدهیم که عدد ابجدش برابر 305 و برابر نام مبارک اباعبدالله الحسین است}
سین در کلام مبارک قرآن مجید، قلب قرآن است که قرآن ، قلب همهی کتب آسمانی است. و یکی از اسماء قرآن هم سین است و آورنده خود قرآن ؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم هم که میزان قرآن است ، خود به کلام پروردگار عالم مورد خطاب به سین قرار گرفته است در سوره مبارکه یس : یا ، حرف ندا است و (س) ، ظرف وجود نورانی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم که خودش قلب عالم امکان و وجود مبارکش ، تماماً قلب است {خودش و فرزندان نورانیش صلواتاللهعلیهماجمعین}.
بنابراین عدد 60 ، در ظرف زمان قرار میگیرد و در طول عمر هر مخلوقی اثر میگذارد. پس هر خلقتی در ظرف 60 است یعنی ثانیه ، هر 60 ثانیه میشود یک دقیقه و هر 60 دقیقه میشود یک ساعت . پس شروع عمر در طول زمان در ثانی یعنی عدد 2 ، به ظهور حرفِ (س) تجلی میکند یعنی میزان !
شاید به همین خاطر است که اولین قسمت بدن جسمانی هر موجودی در رحم دنیایی و رحم مادرها ، قلب آن موجود است که حرفِ (س) است و در سینه قرارمیگیرد یعنی ظرفِ سینِ وجود هر کس ، سینهی اوست! و میزان کننده سلامتی و تضمین حیات سالم آن موجود است.
و عدد 2 ، به نام ثانی میشود مادهی همه موجودات که از ظرف زمان گرفته تا خود اسم دنیا و حتی آخرت و بهشت ، همه مؤنث مجازی هستند. پس زندگی و حیات دنیا که باطن همان ظَهرالوجود است در حقیقتِ 2= ب ، ظاهر شده است.
عدد2 در دنیا
خداوند قادر متعال آنچه به ظاهر و باطن ، خلق فرموده نشان از حکمت بینقص خودش میباشد. پس باید با چشمی به عالم ظاهر و دنیا و آخرت و باطن کارهایمان و وجود خودمان نگاه کنیم که آن هم از دید حکیمانه یعنی بصیرت او باشد تا بتوانیم درک این همه زیبائیها را داشته باشیم. {توصیه میکنم برای اینکه مفهوم این درس بخوبی برایتان باز شود ، کتاب راز دنیا را مطالعه فرمایید }
حروف و کلمات ، اسرار کنزاللهِ خالق یکتا هستند. پس اَسمائی که خداوند به نام دنیا و آخرت افشا میکند ، ظرف قابل گیرندهی تمام عجائب و غرائب اسرار بالاست ، پس آنها را کوچک نشمرید! و اعداد آنها ، روح حروفشان است که حروف ، با نفس وارد میشوند که ملکوتشان است. پس هم ظرف استعداد و معنا و معماهای بسیار است که با علم خدایی باید به آن برسیم تا در قیامت مغبون نشویم و حسرت شامل حالمان نشود.
خداوند کریم چشمها را در کلمهی دنیا به دقت ذرّهبینی تاکید میفرماید! زیرا یکی از کلماتی است که در قواعد عربی استثناست : حرف نون ساکن در پشت حرف (ی) در کلمه دنـیـا آمده که باید ادغام شود و حرف (ن) فقط به صورت غنه خوانده شود و حرف (ی) مشدد شود و خوانده شود دُیّـا، در حالیکه حرف (ن) در کلمه دنیا ، کاملا اظهار میشود و حرف در جایگاه خودش ، عادی خوانده میشود دُنیا . حرفِ (ن) باید از پس پرده ادغام ، کاملاً اظهار شود چون عدد ابجد حرف ن=50 و برابر عدد ابجد کلمه کُل است که جایگاه عددی کلمه کُل=23 ؛ باطنِ کُلِ نزول قرآن به قلب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم {در 23 سال} است .
و جایگاه عددی حرف ن=14 است که وجود مبارک کُلِ 14 نور مقدس صلواتاللهعلیهماجمعین که باطن گنج عشر هستند ، در دنیا ظاهر میشوند و عالم به وجودشان ظاهر و هدف هدایت پروردگار عالم ، محقق میشود. که خداوند متعال در آیات کریمش میفرماید من این عالم را عبث و بی هدف خلق نکردم.
*پس حرف (ن) در کلمه دنیا نباید با غنه خوانده شود (باید اظهار شود) و حرف (ی) هم نباید مشدد شود. زیرا که امتحان فقط در دنیاست و پذیرش و به تعالی رسیدن و درجه خلوص بندگی گرفتن هم فقط در دنیاست (ی=10). حرفِ ی ، حامل ظرف گنج عشر از عالم سِر یعنی آیت الکرسی میباشد و خزائن عرشی، که جمیع مخلوقات انسانی بتوانند از این سکّوی رحمت ، بال پرواز گرفته و با روسفیدی به قرب الهی برسند!
بنابراین با گرفتن الفِ آخر کلمه دنیا ، وارد حروف ( یا ) میشویم که خداوند متعال انسان را مخیّر یعنی صاحب اختیار از جانب کرامت ذات اقدس خودش قرار داد. یا ، از حروف انتخاب است یعنی انسان از وقتی که مکلّف به تکلیف الهی میشود ، بر سر دو راهی قرار دارد که کدام راه ، کدام کمال ، کدام امام ، کدام صراط ، کدام قبله و حتی در الوهیت هم حق انتخاب پیدا میکند و در این دو راهی با اختیار خودش ، عمرش را صرف نظر و هدفش میکند.
عدد ابجد این یای انتخاب ، 11 میشود (یا=11) و در جمع ، 2=1+1 که 2=ب و این حرف متعلق به صاحب ولایت است پس هر کس ، پشت سر صاحب ولایت زمان خود قرار بگیرد ، بیراهه نمیرود و درست انتخاب میکند و ازکوتاهترین راه که صراط مستقیم است ، در این عمر کوتاه به مقصد آفرینش خالق یکتای خود میرسد. وگرنه باید گفت : این ره که تو میروی به ترکستان است!
*عدد ابجد کلمه دنیا = 65 است که به 60 و 5 معنا میشود: 60=س {در بالا توضیحات حرف (س) بیان شد} که فقط در دنیا میتوانیم به میزان عمل برسیم و قلب شویم و انشاءالله به جان این کلام مبارک برسیم : یا مقلّب القلوب و الابصار . یا محوّل الحول و الاحوال . حوّل حالنا الی احسن الحال. و 5 = ه، که حرفِ ه ؛ جمع کنندهی تمام گنجهای عالم است.
پس دنیا به دو حرف (س) و (ه) جلوه میکند که کنار هم میشود ( سه )! « دنیا سه روزه » !!!
جالب این است که عدد ابجد کلمه سه ، برابر با عدد ابجد کلمه دنیا میشود (سه=65=دنیا) ! نکته: اگرعدد 60 و 5 را در قرآن بنگریم؛ عدد ترتیب نزول سوره مبارکه حمد به قلب مطهر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم 5 است که سوره مبارکه حمد باطن کلّ قرآن و باطن کُلّ علم و مفاتیح غیب و چهارده معصوم صلواتاللهعلیهماجمعین است و عدد 60 برابر با عدد ترتیب نزول سوره مبارکه غافر (اسم مبارک خداوند به معنی آمرزنده) به قلب مطهر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است که نام دیگر این سوره مؤمن است که انسانها باید به اسم مؤمن برسند تا به امنیت ظاهری و باطنی ، دنیایی و آخرتی نائل شوند. و آخرین حرف قرآن به س (ناس) ختم میشود که عدد ابجدش 60 است پس تمام دنیا(=65) ، کلّ قرآن است که کلام الله میباشد. جمع ارقام 65 ، 11 میشود (11=5+6) یعنی رسیدن به هو (11=هو ؛ یعنی هویت حقیقی انسانها) ؛ انّا لله و انّا الیه راجعون
از طرفی عدد 65 ، برابر با جایگاه عددی کلمه مبارک امام حسن علیه السلام است {دنیا=65= امام حسن علیه السلام }. خداوند کریم در آیه 160 سوره مبارکه انعام میفرماید: مَن جاء بالحسنه فله عشر امثالها... . هر کس با خود بیاورد عمل حسن (تا قبر) ، پس به او داده میشود (گنجِ) عشر مثل آنچه (در دنیا به او داده شده بود) ، که دنیا در حروف ، حرفِ (ی) را که حرف انتخاب است ظاهر کرد و عدد (ی) برابر 10 یعنی عشر است ؛ کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلا .
و همچنین عدد 65 ، برابر با جایگاه عددی کلمه قیامت است { دنیا=65=قیامت} یعنی دنیا ، پایه و جایگاه قیامت است. زیرا تو دانه را در دنیا میکاری و این دانه ، شاخه و برگ و میوهاش را در آخرت پیدا میکند. پس بدان که چه میکاری زیرا اینجا جایگاه است!
*نکته: اگر عدد 60 را در 5 ضرب کنیم 300 میشود(300=5×60) و عدد 300 به یک قول افشاکننده تمام اسرار و احوالات و گنج افشای توحید و صراط و ظهور جسمانی اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین است. توجه! توجه! آیا این معجزه نیست که عدد ابجد حروف سیصد=164 و برابر عدد ابجد کلمه نقطه است! عدد ابجد حرفِ ش=300 است و جایگاه عددیش 21 است. و حضرت علی علیه السلام در 21 ماه مبارک رمضان به شهادت رسید! حرفِ ش ، شین خوانده میشود که 3 حرف است و 6 نقطه دارد ، رویهم 9 میشود و تنها حرف در الفباست که عددش 9 میشود (با درنظرگرفتن نقطهها) و شهادت حضرت علی علیه السلام در ماه نهم سال قمری (سید ماههای سال قمری) است! و محل مرقد مطهرش در نجف اشرف میباشد. عدد ابجد کلمه النجف=164 است که برابر با عدد ابجد کلمه نقطه است!
"ولایت علی ابن ابیطالب علیه السلام حصنی فمن دخل حصنی اَمن مِن عذابی".
*از جمع ارقام 65 (11=5+6) ، عدد 11 بدست میآید (به معانی ذکر شده) و در جمع ارقامش ، عدد 2 ظاهر میشود (2=1+1) یعنی حرف (ب) . خوب بیندیشید!
همانطور که بیان شد عدد ابجد حرف (یا) که حرف انتخاب است هم 11 شد و عدد ابجد کلمه دوا =11 میشود. پس اگر پشت حرفِ (ب) رفتیم و نون ساکن وجود خودمان را (که درواقع دنیای آرزوها و دید و عقیده و کلّ هستی ماست) برای بندگی خالصانهی خدای یکتا به صاحب ولایت زمانمان ( یعنی باطنِ ب ) بیعت کردیم (یعنی فروختیم) ، اینجاست که برای ما دوا ، زده میشود و قلب به میم میشویم. و به طهارت حقیقی انسانی نائل میشویم!
چنانچه خداوند متعال در آیه 257 سوره مبارکه بقره میفرماید: «الله ولی الذین آمنوا یخرجهم مِن الظلمات الی النور...» . پس اگر گفتی خدا ، ولیّ من است و ایمان آوردی ، خداوند تو را از ظلمات خارج کرده و وارد نور میفرماید.
مثل یک دانه که در دل خاک کاشته شد ، روزی که سر از خاک بیرون میآورد و سبزی خود را اعلام میکند ، مفلح میشود یعنی رستگار شده و از دل ظلمات سر به بیرون (در نور) آورده است ، این میشود: یخرجهم من الظلمات الی النور . و اما اگر انتخاب ، غلط باشد یعنی طغیانگرها را اولیاء خود قرار دهد (اولیائهم الطاغوت)، ادامه آیه (257 سوره مبارکه بقره) شامل حالش میشود که : ... و الذین کفروا اولیائهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون . فیها خالدون یعنی در ظلمات ، مخلد میشود (البته اگر توفیق توبه پیدا نکند). پس اینجا به خوبی متوجه میشوید که چرا آقا و سرورمان ؛ امیرالمؤمنین علی علیه السلام در قیامت ، مقام قسیم النار و الجنه را داراست!
*دیگر از این معنای کلی ، مفهوم عاشورا را هم به خوبی درک میکنیم: عاشورا محلّ بر پا شدن همهی عشرها یعنی انتخابهای مردم است. پس باید هر کس در هر زمان ، در غالب و ظرف عاشورا ، پشت باء بسم الله کتاب آسمانی و در پشتِ پای ناطق بسم الله (یعنی امام زمانش) ، امتحان شود تا راهش به سمت و سوی انتخاب خودش به قیامت باز شود!
خلاصه انسان همیشه در باطن عدد 2 یعنی در حرف انتخاب ، بر سر دو راهی قرار میگیرد زیرا در صورت مخالف رضای دل خودش امتحان میشود. چنانچه امیرالمؤمنین علی علیه السلام میفرماید که همیشه انسان به مخالفش شناخته میشود. یعنی هر چه انسان شریفتر و خالصتر باشد ، آدمهای دورو و منافق با او مخالفت میکنند. چنانچه خودِ وجود مبارکش که بهترین و والاترین انسان روی زمین بود ، بدترین دشمنان دین یعنی ناکثین و مارقین و منافقین و غاصبین لعنه الله علیهم ، در مقابل او و دشمنش بودند. پس زیبایی را از وجود زشتی و همینطور خوبی را از وجود بدی و ... میتوان شناخت.
پس همهی احوالات ، حکمت پروردگار عالم است که تا در نهایت به خوبیها و معارف و حکمتهای آن حکیم الحکما دست پیدا کنیم و خود ما ، جلوهای از او باشیم تا در زندگی حکیم شویم و بتوانیم راه را از چاه تشخیص دهیم. میدانید یکی از اسماء قرآن ، فرقان است. یعنی همان باطن عدد 2 و حقیقت باءِ بسم الله که وجود مبارک حضرت علی علیه السلام است چنانچه شمشیرش 2 فاق دارد و به آن ذوالفقار میگویند. درحقیقت یعنی جداکننده حق از باطل (یعنی دوراهی را تشخیص دادن )
امیدوارم خداوند متعال آن و لحظهای ما را به خودمان وانگذارد و ما را با مدال مهدویت و مقام شهادت فی سبیل الله به قرب خویش دعوت فرماید و مقام آیات آخر سوره مبارکه فجر را به ما عنایت فرماید : « یا ایّتها النّفس المطمئنّه ارجعی الی ربّک راضیه مرضیّه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنّتی». انشاء الله
بنابراین ما هیچ لحظهای از عدد 2 جدا نمیشویم (الی یوم القیامه) . همانطورکه به خانمهایی که بچه دارند ، مادر میگویند یعنی ما ، در وجودش هستیم اگرچه ظاهراً به دنیا آمدیم چنانچه دوباره به خاک میرویم که خاک هم ، مادر ماست. یعنی عدد 2 به یک معنا ، اُم است یعنی مادر !
عدد 2 در وجود یک درخت (در باطن انسان)
درخت یک ظاهر دارد و یک باطن (یک شکل ظهوری دارد و یک شکل پنهان). 1-شکل ظاهری درخت همین تنه و شاخه و برگش است. 2- شکل پنهان درخت است که اصل و ریشه و بنیان درخت است. که هر چقدر ریشه در جایگاه و خاک خوب ، در معرض نور خوب و جریان آب خوب باشد ، سالمتر و عمیقتر است و تغذیهی بهتری را به تنه و شاخه و برگها میرساند.
3- اما ظاهر درخت ، شناسنامه درخت است که نوع و جنسش ، میوهدار است یا نه ، چگونه رشد میکند و چگونه باید پذیرایی شود را بیان میکند. درواقع باغبان از ظاهر درخت ، تمام اصول نگهداریش را درمییابد و آن را محافظت میکند و حتی نوع آفات آن را بررسی میکند. طول عمر درخت و چتر برگهایش و سبزی و طراوتش و ... در ظاهرش آشکار میشود.
4- باطن درخت ، جزء ویژگیهای این موجود زنده و پرفایده است . درخت درحالیکه سبزی و طراوتش روح افزا و آرام بخش است ، خودش سموم هوا را که شامل دی اکسید کربن است میخورد و اکسیژن پاک را به فضا میخشد .
در اسلام سفارش شده که درخت بکارید و در محیط زندگی از سبزی آن استفاده کنید و در احادیث آمده که اگر در منزلی سبزی درخت یا گلدانی نباشد و حتی اگر سر سفره ، سبزی خوردن نباشد ، مکروه است. سبزی درخت ، حیات و زنده بودن و زنده شدن و سلامتی و طراوت را به ارمغان میآورد. {مبحث خصوصیات درخت در جلد دوم کتاب گنج نماز بطور کامل آمده است}
*بنابراین درخت در دانهاش خلاصه میشود که آن هم دو لپه (یا دو قسمت) دارد و در هنگام کاشتن ، این دو لپه باید سالم باشد زیرا یک قسمت آن ، محتوای ریشه است و باعث ظهور ریشه گیاه است و قسمت دیگر برای رشد و نمو ساقه است. هر دو لپه در یک نقطه به هم وصل میشوند و این نقطه ، محل پیوند ریشه به تنه درخت میشود که ظهور یک تنه و شاخه و برگ و میوه است.
*درواقع خداوند متعال مهندسی خلقت و اصل را در همه موجودات به یک شکل ظهور داده و اسرارش را در نقطه زیر باء بسم الله و عدد 2 ِ حرفِ باء بسم الله جلوه میدهد . لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم
در وجود یک تخم مرغ دقت کنید! از یک نقطه که نطفه است به تکامل دو محتوا رشد میکند : سفیده و زرده ، اما در یک پوسته قرار میگیرد و آن محل رشد جنین مرغ میشود.
همینطور انسان هم از یک نقطه که نطفه است ، آنگاه به دو محتوا : جسم جنین و جفت آن که واسطهی وصل از شکم مادر به شکم جنین است ، تغذیه میشود و در یک پوسته که آن رحم مادر است ، شروع به تکامل میکند.
بنابراین همه موجودات در حرف ب و همه در نقطه و همه در حمد خداوند کریم غرق هستند . الحمدلله ربّ العالمین
عدد 2 در توان 4
یکی از زیباییهای افشاء گنج اسرارِعالم بالا در دنیا ، رسیدن به مرحلهی توان عددی در طول و توان حروفی در عرض عالم دنیا است. چنانچه وجود نورانی امیرالمؤمنین علی علیه السلام که خود ، باءِ بسم الله سوره مبارکه حمد و عدد حرف ب=2 است و در عالم دنیا در توان 4 قرار میگیرد{ عدد 4 ، 4رکن پایهی آیت الکرسی میباشد که خلقت عالمِ کرسی از نور مبارک حضرت علی علیه السلام است} .
عدد 2 به توان 4 برابر 16 میشود که هم معنای ظاهری و هم معنای باطنی دارد:
در معنای ظاهری عدد 16 برابر با جایگاه عددی حرفِ ع به عدد ابجد 70 است که 70 ، برابرعدد ابجد کلمات لیل=احکام=یامهدی(عج الله تعالی فرجه) =سی میباشد که تمام 30 جزء قرآن کریم در کلمه عین ظاهر شده است و عین ، یکی از نامهای مبارک قرآن و یکی از القاب مبارک ائمه طاهرین صلواتاللهعلیهماجمعین است چنانچه در زیارت ایشان میخوانیم السلام علیک یا عین الله.
و در معنای باطنی کلمه عین ، در قرآن به 70 معنا ظاهر شده است . از معانی آن: چشم ، چشمه و وقتی کسی یا چیزی خیلی شبیه دیگری باشد ، میگویند عینِ فلانی و یا فلان چیز است ، شاید به همین معناست که وجودهای مبارک ائمه طاهرین صلواتاللهعلیهماجمعین را عینالله میخوانند!
عدد ابجد ع=70=احکام=سی زیرا فقط در 30 جزء قرآن است که حکم خداوند صادر میشود {و البته هم به زبان قرآن ناطق یعنی ائمه صلواتاللهعلیهماجمعین } و یکی از اسماء قرآن ، حکمت است و خداوند حکیم چشمهی فیوضات حقیقت و انسان سازی و باب طهارت و رسیدن به چشمه حکمت را در دنیا و ملحق شدن به سرمنزل حوض کوثر که حقیقت چشمهی عین قرآن است را در آخرت ، به بندهاش عطا میفرماید.
و احکام را باعث تمییز بین حیوان و انسان قرار داد. زیرا احکام ، امرِ پروردگار عالم در حیطهی عمل انسانی است و تنظیم حدود خداوند تا در ساخت سیرت انسانی طبق اوامر الهی ، به عین و شباهت حقیقی نسبت به امام معصوم صلواتاللهعلیهماجمعین برسیم (کپی برابر اصل!). درواقع ما فتوکپی ِ انسان کامل هستیم و تا برابرِ اصل نشویم به بهشت راه نداریم.
پس در حقیقت سِرِّ برابر شدنِ عددِ احکام با حرف عین این است که انسان باید در دنیا که حقیقت لیل است (ع=70=احکام=لیل) ، نه فقط با چشم حیوانی بلکه با چشم انسانی (یعنی نظرِ قلبی) راه را از چاه تشخیص دهد و راه را پیدا کند. آنگاه چشم دل روشن شود و به معنای چشمه نور ؛ عین الله واصل شود! پس بنده حقیقی تا به سَرچشمه نرسیده ، باید بندگی کند تا به آدرس حکیم درنسخهی حکمتش(یعنی قرآن) و با انجام فرائض احکام به چشمه برسد. زیرا هدف ، به عین رسیدن است پس باید در توانِ 4 قدم بردارد!
عدد4 ، چهارچوب حدود خداوند است که اگر اعداد 1 تا 4 را با هم جمع کنیم 10 میشود (10=4+3+2+1) و اینجا ، چشمهی واقعی است که 4 روی 10 را ظاهر میکند و در باطن به 40 (اربعین و بهار و سبزشدن) و 14 نور مقدس صلواتاللهعلیهماجمعین که کنزالله عالم هستند ، میرسد. و دنیا شد کلّ یوم عاشورا پس همهی ایام دنیا ، گنج عدد 10 است. باید لباس رزم حدود الهی را بپوشیم و نفسِ خودمان را حدیده (آب بندی و آبدیده) کنیم. چنانچه در سوره مبارکه یوسف علیه السلام آمده است که ایشان خود را ، در چهارچوب زندان دنیا ، حدیده کرد!
عدد 2 در توان 3
خلقت آسمانها و زمین در 6 روز ظاهر میشود (آیه 4 سوره مبارکه حدید) و پایهی خلقت از جمع عدد 1 تا 3 است (زیرا دنیا سه بُعدی است) که میشود 6 (6=3+2+1) . پس درواقع در دنیا 3 حجاب است و عدد 2 در توان 3 میشود 8 (8=2×2×2) و عدد 8 به عربی ثامن میشود و ریشه کلمه ثامن ، ثمن میباشد. آنجا ظرف رضا و محوریت قلب در رضای خداست {درواقع همهی گنج 14 معصوم صلواتاللهعلیهماجمعین ؛ 14=8+6} و اینجا محل قلب به میم شدن است ؛ در نقطه ارض که همان حروف رضا علیه السلام است.
پس عدد ولایت امام رضا علیه السلام ، جانِ 8 است و اسم مبارک رضا علیه السلام ، همان حروف ارض است و عدد ابجدش 1001 (که قبلا توضیح داده شده است). امیرالمؤمنین علی علیه السلام در مقام شأنیت ، مرتضی است (مصدر میمی رضا) و ظرف تمام رضاهای عالم و ثمن ظهور رضا از جان اوست که امیر الامرا میباشد! اللهم صلّ علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم
بنابراین در توان عددی (طول) عدد 2 درنهایت به شأنیت رسیدن مقام هدایت ، به محضر حضرت مهدی علیه السلام است زیرا همانطور که در قسمت 2 به توان 4 بیان شد عدد ابجد کلمه مبارک یامهدی علیه السلام =70 =ع =16 است و در توان حروفی(عرض) به ظرف رضا که تربتش بهشت است و مشهد همهی رضا به رضا رسیدههاست در توان 3! یا ایّتها النّفس المطمئنّه ارجعی الی ربّک راضیّه مرضیّه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنّتی (آیات آخر سوره مبارکه فجر).
نکته:عدد ابجد نام مبارک "امام رضا" علیه السلام =1083 میشود که برابر عدد ابجد کلمه مبارک "شاخص اکمال" است. پس وجود مبارکش در همهی عوالم و مخلوقات، شاخص اکمال مدارج دنیایی و آخرتی است. الی یوم القیامت
تعریفی از عدد 11
خیلی زیباست بدانید همانطورکه خلقت به نام نقطه ارض یعنی خشکی زمین با عدد ابجد 1001 و جایگاه عددی 47 ظاهر شد که در جمع ارقام ، 11 میشدند. عدد11 ، سِرّالاسرار اعداد است چنانچه اگر اعداد 1 تا 11 را با هم جمع کنیم 66 ، برابر با عدد ابجد نام مبارک الله جلّجلاله میشود. سوره مبارکه توحید که به اخلاص خوانده میشود و به قول پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ، شناسنامهی خدای مهربان است ، شامل 66 حرف میباشد و عدد ترتیب نزولش به قلب مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ، 22 برابر با عدد ابجد کلمه (یاهو) و برابر کلمه (حاجی) است.
* دقت کنید که عدد 11= هو است پس هر عملی با وصل شدن به اصل که توحید است ، هویت پیدا میکند! عدد 11 ، هویت همهی مخلوق است و هدف ، رسیدن به این هوییت میباشد و خداوند بندگانش را در صورت مکلف شدن یک بار به خانه خودش دعوت میکند تا به هویت خودش در دنیا برسد آنجا عالم قرب است برای زمینیان !
*جمع ارقام 11 برابر 2=ب است(2=1+1) . عدد ابجد کلمه دوا=11 میشود که برای همهی بیماریهای بشریت دواست زیرا در جمع اعداد 1 تا 11 به نام مبارک الله جلّجلاله رسیدیم.
*اگر عدد 11 را در یک تا 10 ضرب کنیم ، جواب هرکدام یکی از زیبائیهای اسماء و عوالم را نشان میدهد: دوا=حج= هو 11= 1×11
جایگاه عددی طلا=حاجی=یاهو=حبیب=رب=صد=ولد=کوه 22=2×11
جایگاه عددی زهرا(س)= زینب(س)=آب(بسیط)=عادل=روز=آمنه=قلب=کهف 33 =3× 11
جایگاه عددی قادر=قدوس=وجهالله=هفت=مَد(عالم سرمد) 44 = 4× 11
جایگاه عددی صدّیق=صفر=پایان=خلق=مُهیمن=نُه=نَه=مجیب=امید 55 = 5 × 11
نام مبارک الله جلّجلاله=عظیم=وکیل=غافر=معصوم =تربت=قربانی=خشکی 66 = 6 × 11
نام مبارک یا الله جلّجلاله = هو الله جلّجلاله=کنز=عشرون 77= 7× 11
عدد ابجد نام مبارک حلیم 88= 8× 11
جایگاه عددی نام مبارک حم=یختم الله=عصمت الله=غدیرخم 99= 9× 11
عدد ابجد یمین =نام مبارک حضرت علی(ع)=لا اله الا هو 110=10×11
پس با این عدد زیبا جمع جمیع ضربهای 1 تا 10 در باطن 110 جلوه کرده است. و این عدد با یمن و مبارک است. پس اگر هر کس بخواهد جزء اصحاب یمین قرار بگیرد و به هویت حقیقی خود که هوییت است برسد ، باید شیعه و محب امیرالمؤمنین علی علیه السلام و اولادش باشد و فقط و فقط بندهی الله جلّجلاله یعنی هو(=11) باشد و تمام مال و نفس و اولاد و محبت و ... خود را خرجِ هو کند تا قیمت بگیرد و با ارزش شود.
چنانچه خداوند متعال در آیه 111 سوره مبارکه توبه میفرماید: اِنّ الله اشتری مِن المؤمنین اَنفسهم و اموالهم بأنّ لهم الجنّه... ؛ من بهترین مشتری هستم برای نفس و مال شما به قیمت بهشت. البته این معامله به سرانجام نمیرسد مگر به واسطهی ائمه طاهرین صلواتاللهعلیهماجمعین و مطابقت اعمال ما ، در مجرای شیعه و محب بودن این عزیزان!
بنابراین همانطور که در کلمهی دنیا توضیح داده شد ؛ همهی ما در دنیا ، سر دو راهیِ (یا) قرار داریم (عدد ابجد یا=11 است) و باید خودمان انتخاب کنیم . در واقع باید عاشورایی شویم تا در قیامت مغبون نشویم.
پس کلمه یازده یعنی برای همهی انسانها تا قیامت یا،زده شدهاست! و هر کس در زمان عمر خودش ، باید انتخاب صحیح و مبارکی برای آخرتش داشته باشد.
*عدد 11 در سال قمری و شمسی
گردش سال شمسی به 365 روز است که جمع ارقامش 14 میشود (14=5+6+3) و سال قمری 354 روز است که جمع ارقامش 12 میشود (12=4+5+3) ، تمام سال در گنج 14 و12 چرخش دارد.
بین سال شمسی و قمری 11 روز فاصله است.درحالیکه عدد 11 به حقیقت ، معانیِ ذکر شده بین دو چرخش را احیا میکند و عالم دنیا را به ارادهی خالق قدرتمند و قادرش با معرفی خودش به نام هو=11 در گردش حج=11 به تعالی کمال الی یوم القیامت در قرب خودش(عند ربهم یرزقون) میخواند. درواقع رزق هرکدام را به باطن شمسی و قمری ، به روزها و ساعاتش عنایت میکند.
همانطورکه میدانید در سال قمری حدود احکام الهی اجرا میشود و احکام باید به امام احکام وصل باشد . پس انتقال عمل صالح با امام صالحین راه به بهشت پیدا میکند . این تنها مبنا و راهیست که انسان از دنیا میتواند به طهارت وارد بهشت شود . امیدوارم خوب و با دقت این مباحث زیبا را بخوانید و استفاده کنید.
پس ما درحالیکه در یک روز زندگی میکنیم ولی درواقع در دو روز هستیم و از محتوای 2 روز یعنی دو دریا استفاده میکنیم. یعنی عالم ، غرق در دو دریاست! چنانچه خداوند در آیات 19 تا 22 سوره مبارکه الرحمن میفرماید: مرجَ البحرینِ یلتقیانِ. بینهما برزخٌ لایبغیان. فبایّ الاء ربّکما تکذّبان. یخرجُ مِنهما اللؤلؤ و المرجانُ." اوست که دو دریای (شور و آب گوارا) را بهم آمیخت (بنحوی که) در بین آن دو (به قدرت الهیاش) آنچنان مقرر داشت که آب شور و گوارا به همدیگر ممزوج نمیشوند. پس کدامین نعمتهای خدایتان را منکر میشوید؟ از آن دو دریا لؤلؤ و مرجان پدید آورد". {این آیه مبارکه متعلق به حضرت علی علیهالسلام و حضرت فاطمه سلاماللهعلیها است و لؤلؤ و مرجان وجودهای مبارک امام حسن علیهالسلام و امام حسین علیهالسلام هستند}.
پس دو دریا در کنار هم است که یک برزخ یعنی پردهی نامرئی آن دو را جدا میکند طوری که هرگز با هم مخلوط نمیشوند درحالیکه هرکس میتواند از میان آن دو ، لؤلؤ و مرجان خارج کند. لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم
*اما درواقع این زیباییها از بابِ حرفِ ب ، تعریف میشود! زیرا جمع ارقام 11، 2 = ب میشود و همانطورکه از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ذکر شد : تمام محتوای قرآن در بسم الله و تمام آن در باء بسم الله است.
پس گردش و تحولات و تمام خلقتها و زنده شدنها و مردنها ، همه و همه از باطن حرف ب در عدد به 2 و به حروف ؛ دو=10 میباشد که همان گنج وجود 12 امام علیهم السلام و 14 معصوم صلواتاللهعلیهماجمعین است { اسرار 12 و14 در تعریف عدد 26 که سرّ عدد ولایی و معصومیت امام زمان عجل الله تعالی فرجه و حدود الهی (حدید=26) میباشد (رجوع شود به کتاب مهندسی خلقت)}
و حضرت علی علیه السلام در حدیث معرفت نورانیت میفرماید : انا مظهر کیف الاشیاء ( من هستم ظاهرکننده کیفیت همهی اشیاء) . انا خازن السموات و الارض (من هستم خزانه دار همهی آسمانها و زمین) . انا الذی اعلم مایحدث فی اللیل و النهار امراً بعد امر و شیئاً بعد شیء الی یوم القیامه ( من کسی هستم که میداند آنچه حادث میشود در شب و روز از آنچه که امر میشود از پروردگار عالم و آثارش و امور بعدش و آن چیزهایی که باید بشود و صورت گیرد بعد از چیز دیگر تا روز قیامت ).
حال اگر خوب فکر کنید معنای ولایت کبری را درک میکنید زیرا اوست که ظَهَر الاولیاء است. یعنی آنچه در عالم هستی آمده و میآید و خواهد آمد ، از وجود او است. و خداوند در آیه 2 سوره مبارکه بقره میفرماید : ذالک الکتاب لاریب فیه هدیً للمتقین. ذالک ، اشاره به دور است یعنی خوانده میشود ؛ آن کتاب . پس همه در آن کتاب ؛ وجود مبارک حضرت علی علیه السلام و ذریههای معصومش و خانواده نورانیش صلوات الله علیهم اجمعین میباشد.
و اگر خوب دقت کنید و دایره وجود مبارک ائمه طاهرین صلواتاللهعلیهماجمعین را در نظر بگیرید ، روبروی وجود مبارک حضرت علی علیه السلام در ولایت 12 امام معصوم صلواتاللهعلیهماجمعین ، وجود مبارک امام حسن عسکری علیه السلام میباشد که خداوند کریم قادر متعال میخواهد که ایشان فقط یک فرزند معصوم داشته باشد و او هم بشود کمال ظهور از جدهای بزرگوارش تا قیامت ، زیرا امام حسن عسکری علیه السلام به عدد 2 بدنیا تشریف فرما شدند ( یک خودش + یک در بطنش ؛ فرزند نورانیاش حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف) . پس او هم ، باطن مظهر الباء و مظهر العجائب میباشد! { در انتهای کتاب توضیح کامل آمده است}
چنانچه عدد 12 را از 14 کم کنیم 2 عدد میماند ، در واقع دو وجود معصوم؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و حضرت زهرا سلام الله علیها که هر دو بزرگوار در ظاهر و باطن ، اول و آخر این گنج هستند.
از اسرار این عدد به ظاهر ساده ، درمییابیم که بدون ظهور عدد 11 ، هیچ وجودی به موجودیت نمیرسد! و اگر فاصله گردش در چرخهی سال را دریافتید بدانید که چرخاننده ، فقط اوست (هو=11) و همهی عالم در محضر پروردگار عالم و همه آیات او برای شناساندن ِخودِ اوست تا بنده بداند چه مولایی وصف ناشدنی دارد.
*جالب است که اگر عدد 11 را به حروف بنویسیم (یازده) ، عدد ابجدش میشود 27 که این عدد ، کلید گشاینده اسرار در عالم دنیا و ظرف ظهور گنج نور میباشد. چنانچه در 27 ماهِ هفت (گنج حمد) یعنی ماه پربرکت رجب ، پروردگار عالم جانِ خزانه و اسرارش و مفاتیح غیبش را در تولد و ظهور نور در قلب مبارک صاحب ظرفِ کلیهی اسرار ؛ محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم نازل فرمود و بعث انقلاب کامل یخرجهم من الظلمات الی النور را افشا فرمود. کسی نمیداند این قدر و لیله قدر را که چه اتفاق عظیمی در طول و عرض عالم در دنیا واقع شد!
بقول پروردگار عالم که فرمود: انّا انزلناه فی لیله القدر.و ما ادراک ما لیله القدر.لیله القدر خیر مِن الف شهر. تنزّل الملائکة و الروح فیها بإذن ربّهم مِن کلّ أمر. سلامٌ هی حتی مطلع الفجر؛ ما قرآن عظیم الشأن را در شب قدر نازل کردیم.و چه تو را به عظمت این شب آگاه توان کرد؟ شب قدر(به مقام و مرتبه) از هزار ماه بهتر و بالاتر است.در این شب فرشتگان و روح(یعنی جبرائیل علیه السلام) به اذن خدا (بر امام زمانعجل الله تعالی فرجه از هر فرمان و دستور الهی و سرنوشت خلق) نازل گرداند. این شب رحمت و سلامت و تهنیت است تا طلوع صبحگاه. پس روز ظهور موعود ، حقیقتِ مطلع الفجر بر همگان آشکار میشود. اللهم عجّل لولیک الفرج
و جمع ارقام 11 میشود 2=ب(2=1+1) ؛ که حرفِ ب ؛ مفتاح و کلید مطلع فجر گنج قرآن ، باب معنا و ملکوت اسرار را در انقلاب معنا از دنیا تا بطن نعمتهای بهشتی و قرب الهی و بالاترین مقام انسانی از عالم اسفل السافلین تا اعلاعلیین ، به نام باب الله و باب الجنه رمزگشایی میفرماید.
نکته: اینجا مطلب زیبایی است که قابل تأمل و تدبر است! خوب دقت کنید که شبِ قدر را (کلمه لیل یعنی شب) احیا میگیریم. و خداوند کریم در سوره مبارکه قدر میفرماید: انّا انزلناه فی لیله القدر. این دو کلمه شب و لیل هر دو زیبا و پرمعنی است .خداوند در آیه 138 سوره مبارکه صافات میفرماید : و بالیل افلا تعقلون. خداوند با حرف با که هم قسم است و تأکید و هم باب الله میباشد ، متذکر میشود که شاید با عقل بتوانیم درک کنیم.
در کلمه شب هم که به فارسی است ؛ هر دو حرفِ ش و ب از بلوغ کامل برخوردارند:
حرف ش به تنهایی مقام افشاکنندگی دارد . درحالیکه طلوع فجر است در دل تاریکی و در حقیقت ظرف افشای اسرار عالم بالاست در دنیایی که کاملاً لیل خوانده میشود {رجوع شود به مبحث حرف شین در جلد دوم حوای روحانی } . و حرف دوم کلمه شب یعنی ب ؛ کاملا واضح است که باب اللهِ قدر از ظهور باطن آن میباشد. حال خوب درک میکنید که شب اول قبر یعنی چه؟! و چرا هرگز برای قیامت ، شب نیامده بلکه در قرآن مجید به یوم القیامت خوانده شده یعنی روز قیامت. پس عالم درحقیقت لیل و یوم است! شب قدر در مقابل روز قیامت است.
خداوند میفرماید که در شب قدر تنزل الملائکه و الروح ؛ ملائکه و روح در شب قدر به عالم زمین میآید. و درباره قیامت در آیه 4 سوره مبارکه معارج میفرماید : تعرج الملائکة و الروح الیه فی یوم کان مقداره خمسین الف سنه ؛ ملائکه و روح به سوی عرش خدا بالا روند در روزیکه مدت آن پنجاه هزار سال خواهد بود.
پس درباره روز قیامت میفرماید که ملائکه و روح بالا میروند و درباره شب قدر فرمود که ملائکه و روح پایین میآیند ؛ یعنی این شب، آن روزش است و آن روز ، این شبش میباشد! معمولاً شب را با ماه میسنجند چون در شب ، ماه پیداست. حرکت ماه نیز ماهیانه است یعنی ماه در طول یک ماه ، یک حرکت 360 درجهای ، دایره میچرخد.
و خداوند در کلام کریمش در سوره مبارکه قدر میفرماید شب قدر بهتر از هزار ماه است ( لیله القدر خیرٌ مِن الـْف شهر) . و روز را که قیامت باشد با خورشید میسنجند و حرکت خورشید ، سالیانه است .
لذا خداوند متعال برای روز قیامت میفرماید فی یوم کان مقداره خمسین الف سنه ( نمیفرماید به چندین ماه! ) اما در دنیا که لیل است با ماه میسنجد و میفرماید الـْف شهر.
این کلام را نوشتم که ببینید وجود قمر ، باطن ولایت است و تمام خزانه قرآن به خزانه وجود مبارک ظرف قرآن آن بزرگواران یعنی 12 امام معصوم صلواتاللهعلیهماجمعین تجلی و ظهور میکند .
پس در حقیقت اسرار باءِ بسم الله و امیرالمؤمنین علیه السلام و باب الله عالم است. و ارزش شب قدر چنان است که اندازه 1000 ماه معادل 83 سال عمر یک انسان است.
{ در باطن گردش قمر شاید این معنا را بتوان دریافت کرد که چگونه است وقتی در کتاب منتهی الآمال شیخ عباس قمی رحمه الله آمده که میفرمایند معصومین صلواتاللهعلیهماجمعین در بدو تولد ، هر یک ساعت ، یک روز و هر یک روز عمر شریفشان یک هفته و هر یک هفته ، یک ماه و هر ماه به اندازه یک سال رشد جسمانی داشتهاند ! الله اعلم }
پس قیامت ، روزِ معلوم شدن استفاده از شب قدر است و گرفتن اجر و مزد هر کس به اندازهی قدرشناسی او از شبهای قدر عمرش است ! پس (یوم القیامه) ترازوی خمسین الف سنه در مقابل خیرٌ من الف شهر است. پس رحمت بینهایت خداوند در تکرار تمام عمر یک انسان و گرفتن برکات و عنایات خیرٌ من الف شهر در مقابل یک روز قیامت است. پس انسان در مدت عمرش وقت کافی دارد که هر سال بهتر از سال قبلش باشد.
اما یادآور میشوم یوم القیامت روزی است که نَه ماه پیدا است و نه خورشید ، اما قیامت ، روز است!!! زیرا در قیامت جُمع الشمس و القمر ؛ شمس و قمر جمع میشوند چون حقیقت شمس و قمر ، معصومین صلوات الله علیهم اجمعین هستند.
خداوند در آیه 41 سوره مبارکه الرحمن میفرماید : یُعرف المجرمون بسیماهم... ؛ هر کس به چهرهاش معلوم میشود. وهمچنین در آیه 22 سوره مبارکه ق میفرماید : ...فکشفنا عنک غطاءک فبصرک الیومَ حدیدٌ. پردهها کنار میرود . همه چشمها تیزبین میشود. پس اسرار مردم افشا میشود. اینها معنای روز است اما خداوند در دنیا با باطن لیل ، اسرار بندههایش را سِتر میکند (میپوشاند) و خودش را ستار العیوب معرفی میفرماید .
*سال قمری ، سرّ سال شمسی است :
چنانچه قمر(ماه) به دور شمس(خورشید) میگردد پس قمر است که تحولات نوری شمس را معنا میکند و باب دنیا را به حقیقت باب آخرت ، به صورتهای مختلف در لباس احکام و عبادات و بندگی ، صاحب قدر و منزلت و شأنیت میکند . در حرکت انتقالی ، کرهی زمین گردش به دور محور خود را که حرکت وضعی میگویند و به 24 ساعت (یک شبانه روز) است ، به چرخش دور شمس (خورشید) که 365 روز(یک سال) است ، انتقال میدهد. این تعریف ، حرکت وضعیِ هر شخص را برای انتقال به عالم آخرت واضح و آشکار میسازد!
حال باید بشناسیم که شمس و قمر کیست؟!
وجود مبارک چهارده معصوم صلواتاللهعلیهماجمعین ، شمس وجود و 12 امام علیهم السلام ، قمر وجود هستند ، درحالیکه 12 نور مطهر در هر دو وجودهای مبارک معصومین صلواتاللهعلیهماجمعین و امامان علیهم السلام ، ثابت است اما در تعریف ، همان رساندن پیام حق است که اول ، حرکت وضعی هر شخص را به او میشناساند که باید تکیف خود را در دنیا بداند و از هر نظر ؛ اعتقادی ، مذهبی ، احکامی و تمام اصول و پایههایی که چهارچوب ساختمان شخصیتیاش را که در چه وضعیت است ، مشخص کند و بعد آن را به آخرت انتقال دهد. البته هر شخص عاقل باید به بهترین وضعیت ، خود را شکل و زینت دهد تا در آن سرا (آخرت) حسرت نصیبش نشود!
درواقع سال قمری در محوریت باب الله ولایت 12 امام علیهم السلام به قدر میرسد و سال شمسی در محوریت باب الله 14 معصوم صلواتاللهعلیهماجمعین به انوار هدایت و قرب الهی میرسد.
*جالب اینکه شناسنامهی دنیایی ما هم به 2 مشخصه نوشته میشود: نام و نام خانوادگی یعنی فامیلی. زیرا نام ، حالت شخصیت وضعی فعلی در خانواده است و نام فامیل ، نام انتقالی به نسلهای بعدی! پس معرفی ما به 2 شناسه نوشته میشود که همان حرف ب است!