لب الالباب (راز حروف)

عرفان ابجدی حروف

لب الالباب (راز حروف)

عرفان ابجدی حروف

لب الالباب (راز حروف)

بسم الله الرحمن الرحیم

بنام پروردگار که سرّ اسماء اعظم خود را با سه حرف "الف"، "س" و "م" (اسم) فاش کرد. که عدد ابجد این سه حرف "101" است و از مجرای ولایت "با" و رسالت "سین" ظهور دارد (بسم).

بنام مولایی که در عین "غیب الغیوبی" ظاهر و در عین "ظهور" غایب است، و با صفات "رحمان" و رحیمش" کل نعمتهایش را بر ما منت نهاد.
ع شفائی



هدف از ایجاد این وبگاه، رسیدن به معرفت مولایمان، پروردگار عالم و ائمه معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) و حقایق و معارف قرآن است.
در این راه همواره، آن بزرگواران مددرسان بوده و با دست غیبی راه صحیح را گشوده اند و عنایاتی بسیاری به دست آمده است.

عنایت شود: نشر و استفاده نا صحیح از مطالب بدون ذکر منبع، شرعا صحیح نیست.

برای تهیه کتاب های مجاز منتشر شده توسط نویسنده و مولف مطالب فوق، میتوانید با شماره زیر ارتباط برقرار نمائی

09308839373 لطفا در ایتا یا واتزاپ پیام ارسال فرمائید





۲ مطلب در اسفند ۱۴۰۲ ثبت شده است

تعریفی از عدد 15

*عدد 15 برابر با جایگاه عددی حرف س به عدد ابجد 60 و در دسته حروف آبی یا مائیه و دارای طبیعت بادی غربی و ملکش حضرت همواکیل است. حرف سین، میزان حروف است زیرا زُبُر و بینه‌اش با هم مساوی است یعنی (س=60)(ین=60) که برابر 120 می‌باشد. و جمع اعداد 1 تا 15 برابر 120 می‌شود(15+14+ ... +2+1) که برابر با عدد ابجد نام مبارک "احسانِ " پروردگار عالم که حرف "سین" است، خودِ قرآن هم سین می‌باشد و 120 حزب دارد و تمامش احسان خالق یکتا به بندگان گنهکارش است. و برابر با عدد ابجد نام مبارک علیّ(ع) (با یاء مشدد) می‌باشد.

عدد 15 در حقیقتِ اعداد، اُم الاعداد است و اسرار همان عدد 5 که پنجه‌ی قدرتش تمام اعداد را تحت الشعاع قدرت خود قرار داده است! لطفا با تأمل و تعمّق بخوانید و فکر کنید! زیرا عدد 15 برابر با اسم مبارک حوا(س) است به معنی حی آ یعنی ظرف حیات. پس عدد 15 ظرف حیات تمام حروف و تمام اعداد است چنانچه سقف اعداد تا عدد 9 است، و الواح زیر، مهندسی خلقت و باطن معارف اعداد یک تا 9 است:

 

2

9

4

 

6

1

8

 

4

3

8

 

6

7

2

7

5

3

7

5

3

9

5

1

1

5

9

6

1

8

2

9

4

2

7

6

8

3

4

اسرار عدد 9 و 5 از لوحی ظاهر می‌شود که 9 خانه دارد اما به عدد 15 شمرده می‌شود. ولی در جمع 9 باضافه 5 می‌شود 14. پس به 4 صورت می‌توان اعداد را در این لوح قرار داد.

به این صورت این لوح در طرح، اعجاز آفرینش است و تمام اسرارش از عدد 5 که در وسط لوح است، ظاهر می‌شود. پس اعداد در 9 خانه، همه باید در تنظیم عدد 5 که در وسط است طوری قرار بگیرند که جمعِ اعداد هر ستون( افقی، عمودی و قطرها) 15 شود{ درواقع سه ردیف در طول و عرض و بصورت قطر، همه باید در جمع، 15 شوند} .

بنابراین 8 تا 15 تا ظاهر می‌شود :

افقی: (15=6+1+8) ، (15=7+5+3) ، (15=2+9+4)

عمودی: (15=2+7+6) ، (15=9+5+1) ، (15=4+3+8)

قطرها: (15=4+5+6) ، (15=2+5+8)

اگر اعداد ستون‌های عمودی را (به سه تا 15 تا) جمع کنیم، 45 می‌شود(یک لوح){ عدد 45 برابر است با عدد ابجد آدم(ع) و جایگاه انسان و نام مبارک فاطمه(س)} که در 4 تا لوح می‌رسیم به عدد 180(4×45) که نیم دایره خلقت است و برابر با عدد ابجد نام مبارک خداوند؛ مسعود و معلم است.

*رابطه 4 لوح با 4 وجه خانه خدا:

 بنابراین اعتدال در تمام مراحل، این 8 تا 15 تا را دربردارد. پس مربع 15 در 8 در چهار وجه مرکز مهندسی دایره خلقت است و مرکز که عدد 5 در آن است؛ و اینجا خانه خدا نامیده شد که به شکل مکعب است و قلب کره زمین است!

 درواقع 8 تا 5 تا می‌شود 40 تا و اربعین الواح را در باب طهارت معرفی می‌کند. عدد 8 ثمن اعداد است و تمام عالم به خاطر این ثمن ظهور دارند زیرا در مظهریت به مبنای گنج باء بسم الله یعنی عدد 2 خزانه‌ی 1000 یعنی اَلـْف را بر عالمیان ظهور داده و آن میوه‌ی هزاردانه که وجود مبارک راضیة مرضیة؛ حضرت فاطمه زهرا(س) حوای روحانی است. در حدیث قدسی آمده که خداوند به پیامبر(ص) فرمود: اگر پیغمبر(ص) را خلق نمی‌کردم، هیچ کس راخلق نمی‌کردم(لولاک لما خلقت الافلاک)، بعد می‌فرماید: و لو لا علیّ لما خلقتک؛ اگر علی(ع) را خلق نمی‌کردم شما را خلق نمی‌کردم و بعد می‌فرماید: و لو لا فاطمة لما خلقتکما؛ اگر فاطمه(س) را خلق نمی‌کردم شما دو (بزرگوار) راهم خلق نمی‌کردم (کتاب جنة العاصمه) پس میوه‌ی هزار دانه پیامبر(ص)، عصمة الله الکبری و حجة الله علی الحجج؛ فاطمه زهرا(س) است.

از آنجاکه هر لوح، 8 تا 15 است که می‌شود 120(15×8) و برابر با عدد ابجد حروف سین است. پس 4 تا سین در وجوه اطراف کعبه است، کف و سقف خانه کعبه هم دو تا مربع است که درحقیقت 6 تا سین می‌شود. و در خانه خدا وجود مبارک باطن سین هم قدومش بدنیا آمد که عدد ابجد نام زیبایش علیّ (با یاءِ مشدد) 120 می‌شود یعنی حقیقت سین و قلب عالم امکان است. پس خانه خدا، هفت سین است و پناهگاه تمام عالمیان است. و آخرین سوره قرآن، سوره مبارکه ناس؛ پناهگاه همه مؤمنین است و خداوند سفارش می‌فرماید که با این سوره از همه‌ی شرور پناه بگیرید.

و جالب است که شکل هر وجه کعبه، مربع است و مربع از ریشه رَبَع و باطن ربیع یعنی بهار، سبزی و حسن(ع) است، درمان و شفا است. پس اگر بخواهی به خدای مهربان  پناه ببری، باید اتصال به کعبه و جان کعبه داشته باشی تا حقیقت هفت سین نصیبت شود! حرف سین، میزان حروف است و قلب قرآن کریم است یعنی محلّ حیات ومیزان سلامتی وجود هر انسان و خانه‌ی کعبه، قلب عالم خلقت است و محلّ میزان و خداوند خانه‌ی خود را مسجدالحرام قرار داد یعنی محلّ عبادت بندگانش و سجده به درگاه پُرمحبت خودش. درواقع سجده‌ی خالصانه بنده برای خدا، میزان کننده‌ی وجود انسانی هر شخص است در سیرت انسانیت و جدا شدن از هوای نفس و حیوانیت! پس انسان در خصوص بندگی خداوند از همه‌ی شرور و ظلمات آزاد است.

 نکته: یکی از زیبایی‌های وجودهای مبارک اصحاب کهف این است که در حال سجده از دنیا رفتند و خانه خدا، مسجدالحرام است و هر مسلمانی که از دنیا می‌رود، باید در قبر صورتش را که درواقع وجهِ عملش است، رو به خانه خدا کنند. راستی چرا باید در سجده، 7 موضع بدن ساجد شود؟! درواقع هر موضع یک حرف سین است و با هر سجده به 7 سین می‌رسیم و دو تا سجده می‌شود یک رکن، پس دو تا 7 تا ، 14 سین می‌شود. درحقیقت عالم در سجده است و بواقع در سین غرق است. و سین یعنی با سجده می‌توانیم به میزان عقل و میزان عمل و میزان علم و میزان بندگی و اخلاص و میزان کمال اخلاق و محتوای انسانی برسیم. حال بدانید عدد 7، سِرّ اعداد است زیرا در جمع عدد یک تا 7 به عدد کامل 28 و به حرفِ غ می‌رسیم که عدد ابجدش 1000 است و مظهر اسم غنی خداوند است. همانطورکه اباعبدالله الحسین(ع) در سجده به شهادت رسید و خداوند به اسم غنی خودش او را از هر نظر غنی فرمود و مقام ثاراللهی و سیدالشهدا، سید شباب اهل الجنة لقب و عنایات خداوندی را دریافت فرمود.

رابطه این لوح و دنیا:

پس درواقع دنیا، همان لوح 3×سه است، که همه در دایره خلقت در ظهور عدد 5 است که هم به شکل ظاهر همه‌ی کرات و ستاره‌ها و کره زمین ، دریاها و... به شکل دایره هستند که همان شکل بسته 5 است و هم در مرکزیت این لوح گنج 5 را در محوریت چنانچه ذکر شد عالمیان را به افشای معارفش و حقایقش (در مکه و خانه خدا که به شکل مکعب است و کعبه خوانده می‌شود)، نورانی می‌گرداند. چه در دنیا و چه در آخرت. پس حالا خوب دقت کنید!

اگر عدد 1 تا 5 را جمع کنیم 15 می‌شود یعنی ظرف حیات و برابر جایگاه عددی حرف س است که درواقع باطن می‌شود قلب، و ظاهر می‌شود تمام جسمِ عمل ( و قلب کره زمین، خانه خدا؛ کعبه است و در بدن هم قلب مؤمن، خانه خدا می‌شود). قلب شکل 5 است و درحالیکه لوح در مرکز به عدد 5، اسرارش را ظاهر می‌کند و 9 خانه دارد و جمعِ 9 و 5 می‌شود 14. اینجا یکی از اسرار کلمه مبارک طه بازمی‌شود و قلب با شکل 5 در فعل در تمام اعضا، سرّ جمع کردن 1 تا 5 را اجرا می‌کند و سفره احسان آبادی عمر، از برکت گنج باطن قلب است! تمام قرآن عزیز،  قلب است که سِرّش 9 و 5 است اما گنجش، 15 است که سِرّ همان قلب است! الله اعلم

عدد ابجد کلمه قرآن=351 است که در جمع ارقامش 9 می‌شود(9=1+5+3) و به فرموده پیامبر(ص) تمام قرآن در سوره مبارکه حمد جمع است... و عدد ترتیب نزول سوره مبارکه حمد به قلب مطهر پیامبر(ص)، 5 است. پس قرآن کریم در ظاهر بلوغ عدد 9 و در باطن بلوغ حیات عدد 5 می‌باشد؛ 14=5+9 سبعاً من المثانی

و در جمع 1 تا 9، عدد 45 ظاهر می‌شود و جالب اینکه اگر 9 را در 15 ضرب کنیم، می‌شود 135 که برابر عدد ابجد نام مبارک فاطمه(س) است. نکته جالب اینکه اگر عدد ابجد نام مبارک آدم(ع) و حوا(س) را با هم جمع کنیم، 60 می‌شود 60=15+45 که برابر با عدد ابجد حرفِ س و عدد ابجد نام مبارک "ام ابیها" است. لطفا درس را با دقت بخوانید و به این اسرار زیبا فکر کنید!

     *اسرار 8 تا 15 تا در جمع اعداد لوح:

عدد 15 برابر است با عدد ابجد نام مبارک حوا(س) و جایگاه عددی حرفِ س. این عددها داخل لوح هستند، حال اگر خودِ لوح را هم به یک 15 تا حساب کنیم، می‌شود 9 تا 15 تا یعنی 135 تا(135=15×9) که برابر با عدد ابجد نام مبارک فاطمه(س) است.

*نکته دیگر اینکه 8 تا 15 تا می‌شود 120 تا(120=8×15) که برابر با عدد ابجد کلمه احسان خداوند است. و خداوند کریم، کتاب نورانیش را 120 حزب قرار داد. و عدد ابجد حروف سین هم 120 می‌شود. که همانطورکه می‌دانید حرف سین، قلب است و از حروف میزان قرآن است. جمع اعداد 1 تا 15 هم  120 می‌شود.

بنابراین از حکمت‌های قرآن عزیز این است که تمامی آن، قلب است و تمامی آن میزان است و تمامی آن احسان پروردگار عالم است! و جالب اینکه عدد ابجد نام مبارک علیّ (ع){با یاءِ مشدد} هم 120 می‌شود! و تمام حکمت، حروف مقطعه که 78 حرف بود و جان آن در خانه خدا معنی می‌شود: علی صراط حق نمسکه. و عدد 78 برابر با جایگاه عددی نام مبارک فاطمه زهرا(س) است و در خانه بیت الحمد!

و همه این درس زیبا در عدد 15 و الواح نورانی به عدد 15 خوانده شد و 15 برابر با جایگاه عددی حرف س است و این حرف، قلب قرآن است. در درجه اول، خانه خدا؛ قلب عالم دنیاست و محلّ طپش و حیات انسانی و انتقال دهنده حیات به عالم قرب و گیرنده نزولات عالم بالا به عالم اسفل است.

پس وقتی طواف واجب می‌شود زیرا تمام چرخش و گردش خون و حیات بدن، در گرد قلب است( زیرا قلب، ظرف حیات است) و قلب، دگرگون کردن موت به حیات است و طراوت و شادابی و سلامت را به بدن برمی‌گرداند. همینطور خانه خدا و باطن آن وجود مبارک صاحب الامر و صاحب الحیاة و صاحب الزمان؛ اباصالح المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، دوازدهمین امام و چهاردهمین معصوم صلوات الله علیهم اجمعین است. پس درواقع حقیقت وجود ایشان، قلب عالم امکان است!

و چنانچه قرآن در مقابل چهارده نور مقدس ائمه طاهرین(ص) است و ایشان را آل یاسین می‌خوانیم، پس همه‌ی معصومین(ص) هم، قلب عالم امکان و قلب هر زمانی هستند(امام زمان) و قلب کننده همه قلوب به راه راست و هدایت به سوی پروردگار عالمند.

چنانچه عدد ابجد کلمه آل یاسین=162، برابر با عدد ابجد اسم انسان است و این عزیزان انسان کاملند. و 162، برابر کلمه سبق(یعنی بر همه‌ی مخلوق سبقت گرفتند) و برابر "حی بعد کل حی" است. جالب است که جمع ارقام 162 می‌شود 9!

*رابطه الواح با کتاب الله و عترت:

آیا این اعجاز نیست که عدد ابجد کلمه مبارک قرآن= 351 است {درواقع همان عدد 135(=فاطمه سلام الله علیها) است که ارقامش جابجا شده} و در جمع ارقامش 9 می‌شود (9=1+5+3) و در آخر قرآن کریم؛ کلام نورانی خداوند متعال با حرف س( کلمه ناس) ختم می‌شود که جایگاه عددی حرف س=15 است، درواقع اولین سوره مبارکه قرآن حمد؛ ترتیب نزولش 5 است و گفتیم از جمع عدد 1 تا 5 عدد 15 بدست می‌آید و آخرین سوره مبارکه قرآن، ناس است که با حرفِ سین تمام می‌شود در جایگاه عدد 15، پس همان حمد است که کشیده شده تا آخر قرآن عزیز!

و نکته جالب اینکه اگر عدد ترتیب نزول سوره مبارکه ناس به قلب مطهر پیامبر(ص) که 21 است را با عدد ترتیب فهرستی آن در قرآن مجید که 114 است، جمع کنیم (114+21) می‌شود 135 که برابر با عدد ابجد نام مبارک فاطمه(س) است و همان حقیقت لوح که 15×9 = 135 شده است!!! 

*و از طرف دیگر سوره‌ای که عدد ترتیب نزولش به قلب مبارک پیامبر(ص) 15 است، سوره مبارکه کوثر است که شأن نزولش درباره حضرت فاطمه زهرا(س)؛ عصمة الله الکبری؛ حجت الله علی الحجج علیهم السلام است. و یکی از نام‌های قرآن هم کوثر است. و عدد 15 برابر با اسم مبارک حوا(س)؛ مادر جسمانی ماست و حضرت فاطمه(س)؛ حوای روحانی می‌باشد که در جمع وجودهای مطهر پنج تن صلوات الله علیهم اجمعین محور است و در جمع عدد 1 تا 5 نور مقدس(ص) می‌شود 15 یعنی حوای روحانی است : هم فاطمة و ابوها و بعلها و بنوهاصلوات الله علیهم اجمعین  جالب است که عدد ابجد حوای روحانی=300  برابر عدد ابجد حرفِ ش است و 15×20 = 300 می‌شود. خوب دقت کنید! در عدد حوای جسمانی 15 تا 9 تا می‌شود 135 برابر نام مبارک فاطمه(س)، اما در حوای روحانی 15 تا 20 تاست و 20 برابر حرفِ ک است و خانم برای دو عالم کافی است! و عدد کافی=111=نسا است و حضرت، سیدة نساء العالمین می‌باشد.

*رابطه الواح با حضرت آدم(ع) و حوا(س)

هنگامیکه عدد به 360 در اطراف خانه مبارک کعبه معلوم شد. نکته مهم این است که عدد 360 برابر حروف شین و افشا کننده خلقت در تمام عالم زمینی و آسمانی در دنیا گردید. اما زیباتر از همه‌ی این خلقت‌ها، خلقت اشرف مخلوقات؛ حضرت آدم(ع) است که تمام این زیبایی‌ها را خداوند به قدوم جسمانی ایشان خلق فرمود. آیا این عجیب نیست که جایگاه عددی حروف شین=45 و برابر عدد ابجد اسم مبارک آدم(ع) است.

پس هدف در ظاهر خلقت خانه خدای مهربان، حضرت آدم(ع) و به عدد 15 در الواح نورانی حضرت حوا(س) است. اما در باطن عدد 360 معنی می‌شود به 60+300 : عدد  ابجد حرف ش=300 و عدد ابجد حرف س=60. یعنی منظور حقیقی ظهور حرف ش، برابر افشای حرف س است.

 عدد ابجد و جایگاه عددی اسم مبارک حوا(س) با هم برابر است و 15 می‌شود که 15=جایگاه عددی حرفِ س و عدد ابجد س=60 می‌باشد. چنانچه جمع ارقام 15 هم برابر6 می‌شود(6=5+1) و عدد 6، رمز همه اعداد و پایه خلقت عالم دنیاست(طبق آیه 4 سوره مبارکه حدید). و خداوند، زمان را به ثانیه آغاز فرمود که ثانیه از ثانی شروع می‌شود یعنی از دومی. چنانچه حضرت حوا(س)، مؤنثِ آدم(ع) است یعنی دومی اوست که برایش زوج قرارگرفت و اُم یعنی مادر همه‌ی آدم‌ها(چه مرد و چه زن) تا قیامت "فی بطون امّهاتکم" می‌باشد(آیه32 سوره مبارکه نجم و آیه 6 سوره مبارکه زمر)

درواقع عالم خلقت از نظر جسمانی، ارض است ولی از نظر روحانی، زمان یعنی طول عمر است و اَرض، عرض خلقت است. چنانچه همه‌ی مخلوق در زمان به 60 ثانیه و 60 دقیقه و ساعت و روز و ماه و سال خلق شده و عمر و رشد و کمال می‌گیرد و افشای همه‌ی آنچه اسرار است در بالقوه‌ها در عرض عمر باید بالفعل شود. و عدد 60 برابر نام مبارک ام ابیهاست یعنی مادر همه‌ی سین‌های عالم؛ ام السین سلام الله علیها! 

اما همانطورکه بیان شد تمام وجوه، سین شد و هفت سین ظهور پیداکرد. و درواقع هفتمین سین پرده برداری از تمام اسرار خلقت و دیوار خانه کعبه شکافته شد ولی الله الاعظم امیرالمؤمنین(ع) قدوم مبارک خودش و یازده ذریه نورانی معصومش صلوات الله علیهم اجمعین دنیا را متبرک به قدومشان کردند.ارواحنا له الفدا

اما نکته جالب دیگر که این الواح همه ظهور عدد 15 را دادند و 9 تا 15 تا شد 135؛ برابرعدد ابجد نام مبارک فاطمه(س). یعنی هیچکس نمی‌توانست ورود در خانه کعبه داشته باشد، پس او حوای روحانی است که حامل حمل و ظهور تمام ظهورات است.

نکته جالب اینکه: عدد اسم مبارک حوا(س)=15 است که برای تعیین زبر و بینه، حروف را بصورت بسیط می‌نویسیم یعنی بسیط حروف حوا(س) می‌شود: حا+واو+الف؛ حروف اصلی، بینه‌ است و بقیه می‌شود زُبُر زیرا در دو کفه ترازو: بینه؛ (جنس است) و زبر؛ (وزنه آن). بنابراین:

یک کفه می‌شود بینه: حوا=15 و کفه دیگر می‌شود زبر: 118{(ا=1)+ (او=7) + (لف=110) =118} که برابر با عدد ابجد نام مبارک حسن(ع) است! بنابراین از وجود مبارک مادرهستی یعنی وجود مبارک حوّای روحانی؛ فاطمه زهرا(س)، تمام فرزندانش حسن(ع) هستند. حال اگر زبر و بینه‌ی اسم مبارک حوا(س) را با هم جمع کنیم 133 می‌شود( 133=118+15) که برابر با عدد ابجد نام مبارک اباصالح(عج) و نام مبارک عباس(ع) است. و در جمع ارقام 133 به عدد 7 می‌رسیم و نکته جالب اینست که اگر ارقام 133 جابجا شود به 313، کامل باطن حمد است! و حمد، فزونی و کوثریت است. و جمع اعداد 1 تا 7 می‌شود 28، به اسم غنی پروردگار عالم اتصال پیدا می‌کنیم و امام زمان(عج) عالم را به اسم غنی خداوند ظهور می‌دهد.

*حرفِ س به جایگاه عددی 15

حرفِ س  قلب قرآن و از حروف مقطعه است. سین، مادرِ حروف است. سین، احیاء حروف است. حرف سین هم صاحب طول است در عمر و هم صاحب عرض است که در زیارت امام زمان(عج) می‌خوانیم: و ناشر العدل فی الطول و العرض یعنی ای گستراننده عدالت در طول و عرض جهان و حجت پایدارعدل یعنی میزان یعنی قسط و وجود مبارک آقا صاحب الزمان(عج)، حقیقت قلب عالم امکان است و ظرف سین است، ظرف گیرنده وحی الهی و میزان کننده تمام لحظه به لحظه طولی و عرضی عالم هستی در دنیا و حتی در آخرت است!

سین یکی از اسرارآمیزترین حروف الفباست و میزان‌ترین حروف است زیرا زُبر و بینه‌ی "سین" با هم برابر است {( زبر: س=60) = (بینه: ین=60)} و چنانچه می‌دانید قرآن کریم شامل 120 حزب است پس تمام قرآن سین است (سین=120=علیّ) و تمامش قلب است که خداوند خطاب به میزان‌ترین وجود عالم؛ وجود مقدس پیامبر(ص) که قلب عالم خلقت و آفرینش است در سوره مبارکه یس( که قلب قرآن است) فرمود:" یس.والقرآن الحکیم" ، یا از حروف ندا است و سین همان باطنِ قرآن حکیم است{یعنی علی(ع) که در اسرار عالم قرب، سِرّ قلبِ باطن آشکار شد و حقیقت گنج مفتاح (ب)، که پیامبر(ص) فرمود: آنجا که آیات مبارک آمن الرّسول برایم قرائت شد صدای صوت قرآن، صدای علی(ع)بود!}. پس جایی که خطاب پروردگار عالم به پیغمبر بزرگوارش(ص)، "یاسین" شد؛ سین، ظرف قلب او و صدای "سین"، همان نطق طپش قلبِ پیغمبر(ص)، یعنی علی(ع) بود. الله اعلم

بنابراین سوره مبارکه (یس)، هم میزان کلمات کلّ قرآن است و هم جایگاهش در قلب مخلصین است.  عدد ابجد یس=70 است؛ همان چشمه‌های حکمت( ینابیع الحکمة).

یکی از اسماء قرآن، سین است. نام حضرت علیّ(ع) (با یاء مشدد)= سین می‌شود. خانم زهرا(س)، اُمّ السین است {پیغمبر (ص) می‌فرمایند: "زهرا امّ ابیهاست و کوثر وجود"}.  اسم انسان به شرافت سین که در وسط آن است، تمام برکات را از قلب حقیقی داراست و خداوند منّان حرف سین را در وسط اسم انسان و کلمه نسا قرار داد. درضمن اینکه عدد ابجد نام مبارک نسا=111؛ برابرعدد ابجد الف وجود و قامت کنز الهی انسان کامل و گیرنده تمام اسماء و صفات است (رجوع شود به کتاب گنج الالف).

رابطه حرفِ سین و وجود مبارک امام حسین(ع) و حضرت مهدی(عج):

سین در باطنِ وجودی، حضرت حسین(ع) است. اگر حرف" ح" ابتدای این اسم شریف را نخوانیم، فقط حروفِ "سین" باقی می‌ماند. سِّرحرف سین چیست؟ پیغمبر بزرگوار(ص)؛ که حق تعالی او را "یاسین" خطاب کرد؛ می‌فرماید: "حسین منّی و انا من حسین." حسین(ع) از من است و من از حسین(ع) هستم." از اسرار زیبای جلوه باطن پیغمبر(ص) از درون امام حسین(ع)، سینِ وجود آن حضرت است، در نتیجه وجود مقدس امام حسین(ع)، قلب 14 معصوم(ص) است. همه‌ی وجودهای مبارک اهل بیت(ص)، آل یاسین هستند. حضرت اباعبدالله الحسین(ع) کسی است که عالی‌ترین و بهترین نوع قلب زندگیِ حیوانی به انسانی را به حیات کلّ انسان‌ها اعطا فرمود.

این عمق معنای "سین" در کلمه انسان است! نکته: عملِ حجِ واقعی امام حسین(ع) درکربلا ختم شد. در آنجا، "سینِ" باطن وجود حضرت، همان قلب بود و به عمل ظاهر شد در حالیکه دائماً در خون می‌تپید و هفتاد و دو یار با وفایش طواف کننده این قلب شدند{ جالب است که قلب سالم یک فرد بالغ در هر دقیقه 72 بار طپش دارد!} و هر آن‌کس که صدای "هل من ناصر ینصرنی" حضرتش را از زبان حجت زمان خود می‌شنود، به این حلقه‌ی طواف ملحق می‌شود.

*نکته زیبا اینکه وجود امام حسن(ع) در حمل مادرش 9 ماه است و حمل امام حسین(ع) 6 ماه(6، پایه‌ی 60 است) می‌باشد. جمع حمل این دو بزرگوار(15=6+9)  می‌شود 15(=س) ماه که در اسرار مهندسی، چگونگی هدایت و انوار مقدس را جلوه می‌دهد!

و در وجود مبارک امام حسین(ع) خودش که پنجمین معصوم(ص) است، درحقیقت جمع عدد 1 تا 5 (یعنی 15) باز می‌شود. پس به حمل آقا و به وجود مبارک ایشان، 5 تمام می‌شود و 15 که جایگاه حرف س و قلب قرآن عزیز است و ایشان با خون قلبش هم خزانه میزان قرآن را احیا می‌کند و هم به بلوغ 9 ذریه مطهر(ص) که در بطن دارد، تمام بلوغ هدایت را تا آخر زمان به وجود مبارک فرزندش حضرت مهدی صاحب العصر و الزمان عج الله تعالی فرجه الشریف، حلقه اسرار مهندسی را الی یوم القیامة افشا می‌کند؛ که همه از اسرار گنجِ طه افشا می‌شود.

و عدد 15 که جایگاه عددی حرف س(حرف میزان) است در زمان حکومت حضرت مهدی(عج) کاملا میزانش آشکار می‌شود زیرا گنج قرآن به 30 جزء با تمام علوم و خزائنش، عمل می‌شود. که اگر اعداد 1 تا 30 را با هم جمع کنیم می‌شود 465  (465=30+29+...+2+1) و برابر با عدد ابجد کلمه زیبای مهدویت است که جمع ارقامش 15=س می‌شود(15=5+6+4). و جالب اینکه جایگاه عددی کلمه مهدویت=60، برابر با عدد ابجد حرفِ س است. پس تمام قرآن به عدد و حرفِ س تمام می‌شود. و همه‌ی مخلوقات دنیا در60=س خلق شده و ازهمین باب می‌میرند. زیرا دردنیا، درظرف زمان قرار می‌گیریم که هر دقیقه 60 ثانیه و هر ساعت 60 دقیقه است و حضرت، ولیّ عصر و امام زمان(ص) است. و زمان حکومت حضرت مهدی (عج)، حکومت میزان و حکومت قلب عالم بر قلوب مؤمنین است. و حکومت قلبی همان حکومت سین است که جز میزان و عدل حکمی صادرنمی‌شود و حیاتش، حیات طیب می‌باشد.  

نکته: عدد ابجد کلمه عصر=360 است و وجود مبارک امامِ هر زمان {و حالا، امام زمانمان(عج)} ، ولیِّ عصر می‌باشد. چنانچه عصر، تمام وجود عالم یعنی دایره‌ی کلی است. پس همیشه امامِ عصر(عج) باید افشاشود و همه او را بشناسند و پیروی کنند. زیرا وقتی می‌گوییم امامِ عصر(ع) یا ولی عصر(ع)؛ یعنی تمام دایره که عصر است در احاطه و تسلط ولایتِ عصر است. یعنی تمام دایره هستی در یدِ قدرت و مشتِ اوست. و او از رگِ گردن و از سیاهی چشم به سفیدی‌اش، به ما نزدیک‌تر است زیرا او ولایتِ عظمای حق است! 

و عدد 60(=مهدویت) برابر با عدد ابجد نام زیبای ام ابیها است که خانم فاطمه زهرا(س)، حوّای روحانی عالم هستند(حوا=15=س). آیا حال برای ما روشن نمی‌شود که چرا حکومت حضرت مهدی(عج)، زهرایی است و با ظهور وجود مبارکش، گنج پنهان وجود مادر عزیزشان را افشا می‌کند؟!  او که چهاردهمین معصوم(ص) است، جمع کننده حلقه‌ی انوار مقدس پنج تن صلوات الله علیهم اجمعین و ظهور دهنده گنج عشر است. و جمع ارقام 14 می‌شود 5(5=4+1) که به وجود آقا، امامت تمام می‌شود و جمع 1 تا 5 می‌شود 15،  پس آن روز عدد 15 بطور کامل افشا می‌شود! به روایت از کتاب مهدی موعود از بحارالانوار علامه مجلسی(رحمةالله علیه): در زمان شهادتش {لعنت خدا بر قاتلین و ظالمین حق محمد(ص) و آل محمد(ص)}  امام حسین(ع) که پنجمین معصوم(ص) است، تشریف فرما می‌شوند و حلقه به عدد 5 روی 10 گنج عشر هم بسته می‌شود.

اللهم عجّل لولیک الفرج و العافیة والنصر و اجعلنا من انصاره و اعوانه و شیعته و الذابین عنه و المستشهدین بین یدیه.

*کلمه انسان:

حال بهتر است عمیق‌تر در کلمه انسان دقت کنیم! بجاست که قدر خود را بیشتر بدانیم. چرا خلق شدیم و انسان نام گرفتیم؟! اسم انسان به شرافت سین که در وسط آن است، تمام برکات را از قلب حقیقی داراست و خداوند منان حرف سین را در وسط اسم انسان قرار داد.

تمام انسان‌ها در قلب، دارای ظرفی با قابلیت هستند، تا پروردگار عالم ندای یاسین را به قلب پیامبر(ص) و از وجود مبارک ایشان به قلب همه انسان‌ها برساند . یعنی ما هم جلوه هستیم، صدا را بشنویم و جواب دهیم به حکیمِ عالَم، که ما هم به قدر وسع خود، "سین"، شامل حالمان شده است. سین، کلمه‌ی میزان است.

خداوند متعال، کتاب عظیم المرتبه‌ی قرآن را انسان ساز و باطن وجودش را، انسان کامل قرار داد. باطن آن، صراط مستقیم و امام المبین است. این حقیقت شامل حال انسان نمی‌شود مگر اینکه قلب انسانی‌اش احیاء شود تا تمام اعضاء و جوارح و عروق و احساساتش، عمل انسانی انجام دهند.

جای تفکر است که ربّ العالمین چه منّتی بر ما دارد که حرف سین را میان کلمه انسان قرار داد تا انسان‌ها از قلب، هدایت شوند. در حدیث مبارکی داریم: "قلب انسان؛ کعبه یعنی خانه خدا است" و فرمود: "قلب المؤمن عرش الرحمن"، قلب مؤمن عرش خدای رحمن است. چه وصف زیبایی است! تمام سعه‌ی وجودی انسان را از باطن این حدیث مبارک باز می‌کند. اگر انسان، رضای خدا را در نیّات و اعمالش فراموش کند، انسانیت خویش را نیز بدست فراموشی خواهد سپرد! و اگر توفیق توبه شامل حال او نگردد، قلب انسانیش می‌میرد، و این مثابه مردن "سین" میزان انسانیش است. چرا که انسانیت بدون "سین"، "اِنانیَتی" بیش نیست!

تحقق این امر منوط به این است که قلبمان پیوند به قلب انسان کامل شود. به تعبیر دیگر نبضی باشد هماهنگ با قلب عالم و از یک هم صدایی و هم نوایی پیروی کند. آن رضا به بندگی کردن پروردگار عالم و با خلوص و شیعه و امّت شدنِ قلب زنده عالم؛ امام زمان؛صاحب الامر، مهدی (عج) است. باید در گردش و طواف این قلب، سیرِ عمل ما باشد چراکه این قلب فقط برای رضای خدا می‌تپد و بس.

کلمه انسان 5 حرف دارد که اگر اعداد یک تا پنج را جمع کنیم (5+4+3+2+1) 15 می‌شود. حال خیلی جالب است که اگر اسم انسان را بصورت بسیط بنویسیم:ا(الف) ن(نون) س(سین) ا(الف) ن(نون) ، 15 حرف می‌شود و 9نقطه دارد که جمع حروف و نقطه‌ها می‌شود 24(15+9). پس انسان از این معنا با جمع اعداد1 تا 24، برابر 300 می‌شود! و جالب اینکه عدد 15 برابر است با عدد نام حوا(س) و حضرت فاطمه(س)؛ حوای روحانی است و عدد300 هم برابرعدد ابجد نام مبارک حوای روحانی شد؛ او که مجموعه‌ی سِرّ مستودع فیها می‌باشد، او مجموعه عدد 1تا 24 است؛ عدد جامع یعنی کوثرِ وجود و خیرِ کثیر.

پروردگار عالم در دستانمان دو انگشت شصت و در پاها نیز دو انگشت شصت قرار داد( س=60)؛ که دو شصت در دست‌ها، میزان و یا تعادل دست است و دو شصت پاها، میزان حرکت قیامی بدن و درواقع محور صحیح حرکت کردن است. پس این 4 شصت در بدن،  240 می‌شود(240=4×60) و معادل همان قفس خاکی بدن ما است (زیرا عدد ابجد کلمه قفس=240 می‌شود)، که حلقه‌های بندگی ما بوده تا در حریم الهی و در محضر خداوندی، دست از پا خطا نکنیم و کنترل عقل را بر خواسته از دل حاکم نکنیم تا به یاری الهی پای از حریم حلال خداوند بیرون نگذاریم!

عدد ابجد سَر می‌شود 260(س+ر) که برابر با عدد ابجد{عقل(=200) + سین(60)} است. و این بدان معناست که انسان با عقل خود باید میزان و تعادل را در تمام عروق و وجود خود چه بیرونی و چه درونی حاکم گرداند. پس سر باید ساجد و خاشع و متواضع شود و همواره به مولایش امام حسین(ع) تأسی کند آنچنان که ایشان سر از سجده بر نداشت مگر زمانی که سر از بدن مطهرش جدا کردند(پس کلید نماز نیز، در سجده است).

درواقع کلمه رأس همان برگردان حروف سَر است که همزه بصورت حرکت فتحه روی حرفِ س در کلمه‌ی سَر آمده است. و رئیس تمام اعضا و جوارح بدن است و شناسنامه و شناسایی وجود ما در دنیاست و آخر که وجه عمل به سر جلوه می‌کند، هرچه عقل کامل‌تر باشد، وجه آبروی انسان زیباتر و باشکوهتر جلوه می‌کند هم در دنیا و هم در آخرت بشرطی که عقل همراه با سین یعنی میزان و قلب انسانی و کامل باشد. 

و به دنیا آمدن و عمر ما را در حروف کلمه "سِن" یعنی سین و نون قرار داد که عدد ابجدش110 است و برابر با نام مبارک حضرت علی(ع) است، زمان عمر را با ثانیه می‌سنجیم که هر 60 ثانیه برابر با 1 دقیقه و هر ساعت برابر با 60 دقیقه است. براستی این روابط چه معنا می‌دهند؟! باید در میزان و عدل الهی و در ولایت و نبوت و در رحمت واسعه الهی فکر کنیم که چه میزان غرق هستیم. هیچ لحظه‌ای نیست که از اصل خود جدا شویم!!!

این مطلب هم قابل توجه است! طرز قرارگیری جنین در شکم مادر به شکل حرفِ  و می‌باشد که عدد آن 6 است. چنانچه 6، پایه‌ی عدد 60 است و زندگی خویش را در ثانیه شروع کرده که به 60 ثانیه است. و آنگاه که رشد جنین کامل شد، چرخش بدنش طوری می‌شود که به شکل 6  (6 لاتین) قرار می‌گیرد( در کنار هم مثل عدد 69 انگلیسی می‌شود!) از طرفی عدد حرفِ و=6 بود و اینجا هم 6(لاتین) کنار هم می‌شود 66 برابر با عدد ابجد نام مبارک الله جلّ‌جلاله. پس ببینید که تولد یک نوزاد، نشانه‌ی اوست! الله اکبر

عدد ابجد اسم انسان= 162 معنی می‌شود به 100 +62 : 100 برابر عدد ابجد حرفِ ق یعنی نگهدارنده است و 62 برابر با عدد ابجد اسم مبارک واجب الوجود و نام مبارک حمید و باطن پروردگار عالم است و خیلی زیباست که برابر با جایگاه عددی کلمه کنزالله است پس انسان کامل، نگهدارنده گنج خداوند که کنزالله خودِ انسان کامل است و انسان این بار امانت را باید صحیح و سالم نگهدارد، تا قیامت هم به صورت انسانی محشور شود چون سین، قلب قرآن است، انسانِ کامل هم قلب عالم امکان است و ما انسان‌ها باید با قلب سالم متوجه رضای خدا و رضا به رضای او باشیم.

خوب دقت کنید! اگر کلمه انسان را به سه بخش مجزا بنویسیم( ان س ان) در جایگاه عددی به سه تا 15 می‌‍رسیم که در جدول زیر نشان داده شده است.

 

توازن عددی کلمه "آدم" در جایگاه عددی "انسان"

ا + ن

س

ا+ن

معادل با جایگاه عددی حروف بالای جدول

1+14

15

1+14

توازن هر سه بخش با جایگاه عدد حرف "سین" که برابر با3 ×15 = 45= عدد ابجد "آدم" و جایگاه عددی "انسان"

 

15

 

 

15

 

 

15

 

3 تا 6 برابر با 18،که همان جایگاه عددی "ص" و سنّ مبارک "حضرت زهرا(س)" است.

1+5=6

1+5=6

1+5=6

 

 

 

 

 

     درحقیقت انسان در سه بعد حقیقی باطنی خود به عدد 6 می‌رسد که ظهور پایه‌ی خلقت کلّ دنیاست یعنی 666 و این عدد برابر عدد ابجد کلمه مبارک عصمت الله است و عالم در وجود انسان کامل؛ حجة الله و ولی الله و عصمت الله الاعظم مولانا ابا صالح المهدی(ص) غرق است. و به یک معنای دیگر عدد ابجد کلمه ستاره=666 است که در قرآن کریم به اسم کوکبٌ دُرّیٌّ( آیه 35 سوره مبارکه نور) آمده است و به فرمایش امام صادق(ع)، وجود مبارک خانم حضرت فاطمه زهرا(س) است. و از طرفی اگر ارقام عدد ابجد نام مبارک فاطمه(=135) را در هم ضرب کنیم، 15 می‌شود!(15=5×3×1)

*رابطه عدد 15 با سوره‌های مبارکه حمد و ناس و کوثر و توحید:

حال که ما ظاهراً مولایمان را نمی‌بینیم، کلام حق، نسخه حکیم محض است و از اسماء قرآن، سین است. قرآن کریم که در دسترس همه‌ی ماست، وزنه‌ی روبروی عترت(ص) است. پس پیروی آن، رضای قلب مولایمان را به قلب عمل ما پیوند می‌زند. سِرّ عدد 15(=س) در کلّ قرآن کریم، قلب قرآن؛ سوره مبارکه یس است{ نوزدهمین سوره‌ایست که با حروف مقطعه شروع می‌شود}.

* در کتابت فهرستی قرآن کریم سوره مبارکه حمد مقام اول را داراست. عدد ابجد کلمه اول= 37 است. عدد ابجد حروفِ سیُ هفت=555 و جمع ارقامش 15 می‌شود(5+5+5). خوب دقت کنید! درواقع 3 تا 5 می‌شود که اگر 5 و 3 را کنار هم قرار دهیم، می‌شود 53 که برابر است با جایگاه عددی اسم مبارک اباالاوصیا یعنی وجود مبارک امیرالمؤمنین(ع) و برابر است با عدد ابجد نام آسمانی پیامبر(ص) یعنی احمد(ص) و باطناً 3 ضرب در 5 یعنی وجود مبارک حضرت فاطمه زهرا(س)؛ حوای روحانی به عدد 15(=حوا). آیا وجود مبارک پیامبر(ص)، صاحب حمد نیست؟! و حضرت فاطمه(س) بضاعت وجود حضرت نمی‌باشد؟! و طبق حدیث تمام سوره مبارکه حمد در نقطه‌ی باء بسم الله آن که وجود مبارک حضرت علی(ع) می‌باشد، جمع نیست؟!

و عدد ترتیب نزول سوره مبارکه حمد به قلب مطهر پیامبر(ص) 5 است. و جمع اعداد 1 تا 5 می‌شود 15. بنابراین سوره مبارکه حمد، هم در ترتیب فهرستی و هم در ترتیب نزول، باطنی از عدد 15 و بعبارتی حرف س(=60) را افشا می‌کند! و تعداد کلمات سوره مبارکه توحید، 15 کلمه است، اگر 4 کلمه‌ی بسم الله الرحمن الرحیم را با آن جمع کنیم(19=4+15)، 19 کلمه می‌شود یعنی همه در مقابل 19 حروفِ بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه حمد است. پس سوره مبارکه اخلاص، جمع الجمعِ باطن قرآن و هدف پروردگار عالم برای نجات بندگانش از کفر و شرک، به اخلاص می‌باشد. بنابراین سوره مبارکه توحید، جایگاه سینه و جایگاه قلب است به نام شرح صدر! و جالب اینکه 555=15×37 می‌شود! پس وقتی می‌فرمایند که محتوای کلّ قرآن در سوره مبارکه حمد است یعنی همه در حالیکه کلّ اسرار و تبین تمام حقایق صراط مستقیم و گنج توحید پروردگار عالم است، همه در کعبه مطهر ظاهر می‌شود اما سوره مبارکه حمد بر همه آیات و سوره‌ها، محیط می‌شود!

* سوره مبارکه ناس، آخرین سوره در قرآن مجید است؛ هم اسم سوره؛ ناس و هم آخرین حرف سوره به حرفِ س تمام شده است و شامل 6 آیه می‌باشد(عدد6، پایه‌ی عدد 60 است) که همه آیاتش به حرفِ س(=60) تمام می‌شود پس درواقع 6 تا 60 تا است که می‌شود 360 (360=60×6) یعنی تمام دایره خلقت در حمد و تمام 360 درجه دایره، در سوره مبارکه ناس جمع است! و زیباتر اینکه عدد 360 معنی می‌شود به (60+300): 300 که برابر عدد ابجد حرفِ ش است و صفت افشاکنندگی دارد و 60=س، پس 360 یعنی افشاکننده‌ی حرفِ س ! و 360 برابر است با عدد ابجد حروفِ "شین" . بنابراین تمام این زیبایی‌ها، اسرار گنج عدد 9 و 5 را در دایره‌ی شین به عدد 360 افشا می‌کند چراکه اگر ارقامش را با هم جمع کنیم 9 می‌شود(9=0+6+3) و شکل دایره، همان عدد 5 است که 9 (یعنی 360 درجه) در بطنش می‌باشد!

خوب دقت کنید! عدد ابجد شصت=790 است و در جمع ارقامش16 می‌شود (16=0+9+7) که برابر با جایگاه عددی حرفِ ع است و در آخر 7 می‌شود(7=6+1) که عدد آیات حمد است. جایگاه عددی شصت=61  که برابر با عدد ابجد کلمه اَس می‌شود یعنی پایه و اساس اعداد، در جمع ارقامش(7=1+6)عدد 7 بدست می‌آید. پس تمام این دایره افشاکننده حمد پروردگار عالم است که حمد کل، معرفی حامد و محمود است.

خیلی زیباست که عدد ابجد حروفِ سوره مبارکه ناس(آخرین سوره قرآن مجید) 8548 است که جمع ارقامش 25 می‌شود. و آیا جالب نیست که عدد 25 برابر با جایگاه عددی کلمه حمد است و درواقع قرآن عزیز در باطن سوره حمد است و آخرین سوره در جایگاه نام سوره حمد است! یعنی دایره قرآن به 360(=شین) بسته شد(360=60×6) و شین، افشا کننده قلبِ قرآن یعنی سین است. پس عدد شین یعنی (60+300) و این سوره مبارکه با حرف س تمام میشود به عدد ابجد 60، این عدد برابر با عدد ابجد اُم ابیها است، درواقع افشاکننده‌ی سِرّ مستودع خلقت، فاطمه زهرا(س) است.

*سوره مبارکه کوثر :  عدد ترتیب نزول  سوره مبارکه کوثر به قلب مطهر پیامبر(ص) 15 است{ که خانم خود، حوای روحانی است(حوا=15)}. درواقع عدد 15 از جمع اعداد 1 تا 5 تشکیل می‌شود و عدد 5، برابر با ترتیب نزول سوره مبارکه حمد است و حمد؛ فاتحة الکتاب و ام الکتاب است و حضرت فاطمه(س)؛ ام الحمد و ام الکتاب  و ام الحکمة می‌باشد. و خانم، خامس آل کسا(ص) است. پس اسرار کوثر، باطنِ تمام قرآن است!

یکی از اسماء قرآن، کوثر است. پس پیغمبر (ص)، ظرف اسرار قرآن و علی (ع)، ظهور نطق قرآن و زهرا(س)، کثرت معنا و باطن طهارت و جان قرآن است. و تمام بواطن قرآن و آن چشمه‌هایی که انوارش 11 معصوم (ع) هستند که پرده‌های غیب عرفانش و صراطش و ظاهر و باطنش را به عمل معنا کرده‌اند. همه‌ی احسن‌ها در جمال و کمال به صورت حَسَنین(ع) ظاهر شده‌اند. و قرآن از نور حسن (ع) سبز شد، یعنی "ابا محمد(ص)" ؛ زینت قلب پیغمبر(ص) و به وجه ابا عبدالله الحسین(ع)، گل و میوه داد و باروری خود را الی یوم القیامه به تمامی معجزاتش ظهور داد. میوه‌هایش صورت و سیرت انسانی دارد و به وجه او نمایان می‌گردد. پس انسان باید این‌چنین زندگی کند که مانند امامانش تطهیر و حیات طیب نصیبش شود. این زندگی مستلزم آن است که در سِرّ الف گنج وجودیش تجلی کند.

عدد ابجد کلمه کوثر=726 است که در جمع ارقامش 15 می‌شود(15=6+2+7) و 15، برابر است با جایگاه عددی حرفِ س به عدد ابجد 60 . عدد 726 معنی می‌شود به 26+700 : عدد 700، دورنمای آینده را نشان می‌دهد و عدد 26=حدید است که صفت مبالغه حدود(حد) می‌باشد. جمع عدد ولایی و معصومیت امام زمان(ع) هم 26 می‌شود (26=12+14) که در زمان حکومت ایشان، تمام حدود بندی واقعی دین ظاهر می‌شود و جانِ کلام، حقّ کوثر به معنای حیات جاویدان و طیبه و ظرف حیات ظاهر می‌شود.

جالب است که حقیقت معنا را در جایگاه عددی کلمه کوثر می‌بینیم که 60 می‌شود و 60=س و عالم در ظرف زمان؛ ثانیه شروع می‌شود و خانواده محترم خانم، آل یاسین(ص) هستند. و قرآن عزیز هم به حرفِ س( در سوره مبارکه ناس ) تمام می‌شود که برابر با عدد ابجد نام مبارک ام ابیها=60 است و جایگاه عددی آن 33 است که جایگاه عددی آب به صورت بسیط یعنی الف+با برابر 33 می‌شود{33= (3=با)+(30=الف)} و عدد ابجدش 114می‌شود {114=(3=با)+(111=الف)، بنابراین حقیقت قرآن که کوثر وجود است به عدد 114 سوره مبارکه، حقیقت آب است و جایگاه عددیش33 که به حروف هم می‌شود برابر نام مبارک فاطمه(س){سیُ سه =135= فاطمه(س)} که کوثر عالم وجود؛ امّ ابیها؛ میزان حق و ظرف عالم امکان است. آیا معجزه نیست که سیُ سومین سوره مبارکه قرآن، سوره احزاب و سیُ سومین آیه شریفه‌اش؛ آیه تطهیر است؟! انّما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرّکم تطهیرا؛ این است و جز این نیست که خدا چنین می‌خواهد که هر آلایشی را از شما اهل بیت ببرد و شما را از هر عیب پاک و منزه گرداند. اللهم صلّ علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم

*عدد 15 به چه اعدادی قابل قسمت است؟

جواب

مقسوم‌علیه

مقسوم

1

=15 

÷15

3

=5

÷15

5

=3

÷15

جمع

جمع

جمع

9

23

45

عدد 15(=س) به سه عدد 15 و 5 و 3 بخش پذیر است که اگر با هم جمع کنیم 23 می‌شود برابر با جایگاه حرفِ ث که ملکش حضرت میکائیل(ع) است و ملک روزی است. پس با توجه به مطالبی که از عدد 15 بیان شد، دقت کنید که روزیِ ما از کجاست؟! از طرفی وقتی عدد 15 سه بار در تقسیم قرار می‌گیرد، پس 3×15 می‌شود 45 که برابر جایگاه نام مبارک فاطمه(س) است! و جالب است در جواب‌های عدد 15 در تقسیم (1=15÷15)، (3=5÷15)، (5=3÷15)، به سه عددِ 1 و 3 و 5 می‌رسیم که وقتی این سه عدد را در کنار هم قرار دهیم، 135 می‌شود برابر عدد ابجد نام مبارک فاطمه(س)!!!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

و در جمع ِ آخر سه ستون(رجوع شود به جدول زیر)  به عدد 77 می‌رسیم(77=9+23+45) که رمز گنج خلقت به سبع مثانی و عدد 77 (= هوالله = یاالله) است. جمع ارقام 77 ، 14 می‌شود که 5=4+1 و اگر اعداد 1 تا 5 را با هم جمع کنیم 15 حاصل می‌شود که جمع کننده همه مخلوقات و دایره خلقت در وجود پنج تن(ص)؛ نورٌواحد(ص) و کلّ مهندسی خلقت است. و همه حروف و اعداد از عدد 5 ظهور پیدا کرده است و عدد 5 ، جمع کننده‌ی باطن 14 بود (5=4+1) .

 

 

*اعجاز حرف سین و جایگاه عددی آن در وجود 14 معصوم (ص)

7  و (هوالله =یاالله=77)  و  7

معصوم اول؛ حضرت محمد(ص)

1+14=15

معصوم چهاردهم؛  امام  زمان(عج) 

معصوم دوم؛امام علی(ع)

2+13=15

معصوم سیزدهم؛ امام عسکری(ع)

معصوم سوم؛حضرت فاطمه(س)

3+12=15

معصوم دوازدهم؛ امام  هادی(ع)

معصوم چهارم؛ امام  حسن(ع)

4+11=15

معصوم یازدهم؛ امام  جواد(ع) 

معصوم پنجم؛ امام  حسین(ع)

5+10=15

معصوم دهم ؛  امام  رضا(ع)

معصوم ششم؛ امام  سجاد(ع)

6+9=15

معصوم نهم؛   امام  کاظم(ع)

معصوم هفتم؛ امام  باقر(ع)

 

7+8=15

معصوم هشتم؛  امام  صادق(ع) 

بنابراین 7 تا 15 تا می‌شود که رویهم عدد  105 است برابر با عدد ابجد کلمه کهف. و همه‌ی معصومین(ص) درحقیقت قلب و میزان و گنج طهارت و پناهگاه و کهف حصین شیعیان هستند.

*رابطه عقربه و عدد 15=س =60

عمر هر وجودی در دنیا از زمانی‌ که نطفه‌اش بسته می‌شود و به هر نوع شروع به زندگی در دنیا به عنوان عمر می‌کند در ثانیه، عمر او شروع می‌شود و ثانی یعنی دومی که ماده و مؤنث است. و 60=س، ثانیه می‌شود یک دقیقه و 60=س، دقیقه می‌شود یک ساعت و... خلاصه انسان در حرف سین، متولد می‌شود و در سین می‌میرد. در قبر نیز( خوب دقت کنید که می‌گویند به سینه قبرستان رفت یا در سینه قبرستان خوابیده!)، سینِ قلبش باید جوابگوی اعمالش باشد چون تعالیِ وجودی هر انسانی در دنیا با پاک نگهداشتن و خلوص قلبی درجه می‌گیرد و قلب انسان می‌شود "حرم الله" و این قلب هرگز نمی‌میرد و زنده و جاوید می‌ماند. و جایگاه قلب در سینه هر انسان است یعنی ظرفِ سین وجود هر کس، سینه‌ی اوست! و قلب، میزان کننده سلامتی و تضمین حیات سالم آن موجود است.

نکته مهم: چگونه ساعت زندگی، تمام ثانیه‌ها و دقیقه‌هایش به عدد 60، ساعت را می‌پیماید( هر ساعت، 60 دقیقه و هر دقیقه، 60 ثانیه است)؟ زیرا همانطورکه می‌دانید همه حروف و اعداد از عدد 5 ظهور پیدا کرده است. درواقع عدد 5 برابر با تعداد حروف(کلمه‌ی) الفبای هستی است { الف : 3 حرف + با:2 حرف ، رویهم می‌شود 5 حرف}. و وجود مبارک پنج تن(ص)، الفبای خلقت هستند و سِرّ وجودهای مطهر، حضرت فاطمه(س) است که نام مبارکش 5 حرف دارد و خانم، حوای روحانی است و عدد ابجد "حوای روحانی" =300 است که برابر با جمع اعداد 1 تا 24 است (و عدد 24؛ عدد جامع است پس او، جامعِ همه‌ی اصالت‌ها می‌باشد) و برابر با عدد ابجد حرفِ ش به جایگاه عددی 21 است که برابر با جایگاه کلمه زن می‌شود!

 حال اگر عدد 300(=حوای روحانی) را بر 5  تقسیم کنیم(60=5÷300)، عدد 60 بدست می‌آید! بنابراین عدد 60، همان حرفِ سین است و قلب عالم امکان و میزان زمان و به یک قول، مادرِ زمان است. عدد 60 برابر عدد ابجد نام مبارک اُم ابیها است زیرا خانم(س)، اُم السین است!!! 

آیا جالب نیست ساعت 3 بعدازظهر در 24 ساعت می‌رسد به عدد 15{ و جالب است که فقط به عدد 15: ساعت(15) و دقیقه(15) روی یک عدد(3) قرار می‌گیرند و در مورد بقیه ساعات و دقایق صدق نمی‌کند}! مگر خانم سومین مقام نوری در عالم بالا نیستند؟ پس در باطن عدد جامع که بیان شد فاطمه زهرا(س) هم 15 است و هم 9 زیرا در دایره ساعت مقابل ساعت 15( یعنی عدد 3)، عدد 9 قرار دارد که در شب می‌شود ساعت 21 برابر جایگاه کلمه زن؛ باطناً حوای روحانی(س)!

 

م

 

ش

درواقع در دایره ساعت، عقربه‌ها همان باطن شعاع هستند که عقربه دقیقه شمار(بزرگ‌تر)، حرفِ ش می‌شود. و عقربه ساعت شمار(کوچک‌تر) می‌شود حرفِ س و درواقع 60 را معرفی می‌کند( چون شین به یک معنا شد:360= 60+300 یعنی افشاکننده حرفِ س) و کوچک‌تر ظاهر می‌شود تا 60 را معرفی کند که دقیقه و ثانیه است. و مرکز ساعت هم می‌شود حرف م(=40) {40=9÷360}. پس درواقع این سه حرف در کنارهم؛ شمس می‌شود چراکه مبنای ساعات روز و شب، تابش خورشید است که باطنش می‌شود شمس!

 

 

س

 

 

 

عدد ابجد کلمه عقربه=377 است یعنی افشاکننده‌ی اسماء مبارک هوالله و یا الله. و جایگاه عددی کلمه عقربه=62 می‌شود. براستی چه مفاهیمی را در خود نهفته دارد؟! جلوه ظاهر عدد 62 معنی می‌شود به 2+60 : عدد 2 برابر حرفِ ب؛ حرفِ شروع قرآن(بِ بسم الله) و عدد 60 برابر حرفِ س؛ حرف آخر قرآن(ناس) است. پس دایره ساعت از اول شروع بسم الله است تا آخر ناس! و از طرفی حرفِ ب(=2) متعلق به حضرت علی(ع) و حرفِ س(=60)؛ حضرت فاطمه(س) و بعبارتی 11 ذریه معصومشان(ص) است. امیدوارم بتوانیم این افشای زیبا را دائماً درک کنیم. پس عدد 62 در جایگاه عقربه، نشان دهنده‌ی 2 تا 60 است : یک 60 که برای اندازه گیری ثانیه است؛ هر 60 ثانیه یک دقیقه می‌شود و عدد 60 دیگر برای اندازه گیری ساعت است که هر 60 دقیقه، یک ساعت می‌شود. درواقع عرض دنیا در باطن 60 متولد می‌شود تا بلوغ 9 ِ ساعت و زمان و عمر را نشان دهد. پس اگر خوب دقت کنیم تمام قرآن عزیز 2 تا 60 تا(دقیقه و ثانیه) می‌شود برابر120 که 120 حزب قرآن نمایان می‌شود و هم برابر با حروفِ سین است که میزان و قلب قرآن است و برابر احسان پروردگار عالم است.

 درواقع افشای این سِرّ که در جان معنی وجود مطهر همه‌ی معصومین(ص) است که در محوریت آنها، وجود مبارک و مطهر صدیقه طاهره؛ فاطمه زهرا(س) است که در عدد 60، به دقیقه و ثانیه که ظرف زمان است به مقامِ ثانی یعنی عدد 2 است، شروع می‌شود. عدد 60 برابر عدد ابجد نام زیبای ام ابیها و جایگاه حروف "هی فاطمه"(س) { اوست فاطمه(س)} است! و اگر نام مبارک فاطمـة(س) با ة محاسبه شود، عدد ابجدش 530 و جایگاه عددیش‌ 62 می‌شود(530=فاطمة=62=عقربه) چنانچه خیر کثیر و عطیه عالم است و آنچه در این دایره به ظهور می‌رسد و افشا می‌شود، از گنج پنهان اوست. پس بدون ثانیه و دقیقه، ساعت ظهور ندارد. نکته دیگر اینکه وقتی عددهای 1 تا 12 ساعت را با هم جمع کنیم، 78 می‌شود که برابر با جایگاه نام مبارک فاطمه زهرا(س) است.

*باطن حرفِ س؛ حضرت فاطمه(س) است:

حرف س به جایگاه عددی 15 و عدد ابجد60 برابر عدد ابجد نام مبارک ام ابیها است که چند نکته در آن منظور می‌شود:

اول حرف سین میزان همه حروف است و در تعریف حروف، تنها حرفی است که زُبُر و بینه‌اش با هم مساوی است(=60) . یکی از زیبایی‌های اسم خانم‌ها، زن است که به عربی نساء خوانده می‌شود. هم در اسم زن و هم در اسم نساء، میزان ِعددی برقراراست[1]. وجود دُردانه عالم؛ حضرت زهرا(س)؛ سیدة النساء العالمین است و در قرآن کریم یک سوره به نام نساء داریم. جالب است که کلّ جزء 5 در این سوره مبارکه جای دارد.

دوم- و یکی از اسماء قرآن هم سین است و پروردگار عالم، آورنده خود قرآن؛ پیامبر اکرم(ص) هم که میزان قرآن است، را به سین خطاب قرار داده است؛ در سوره مبارکه یس(این سوره مبارکه، قلب قرآن نامیده می‌شود): یا، حرف ندا است و "س"، ظرف وجود نورانی پیامبر اکرم(ص) که خودش قلب عالم امکان و وجود مبارکش، تماماً قلب است (خودش و فرزندان نورانیش صلوات الله علیهم اجمعین)[2] و در قسمت مبحث عدد 16 توضیح کامل آمده که قلب حضرت به وجود حضرت فاطمه(س) جسمیت یافته است! یعنی وجود مطهر پیامبر(ص)؛ گیرنده کلام وحی الهی و حضرت فاطمه(س)؛ کثرت بخش حیات وحی به تمام سلول بندی عالم دنیا و آخرت است زیرا کوثر یعنی خیر کثیر است.

سوم- پروردگار عالم در دنیا، تمام مخلوقاتش را در ظرف یک حرف، خلق کرده است که آن هم سین می‌باشد. چون همینکه نطفه‌ای یا ذره‌ای از ذرات خلقت در ظرف زمان اظهار وجود می‌کند، ثانیه برای او اظهار وجود می‌کند(هر 60 ثانیه، 1 دقیقه و هر 60 دقیقه، 1 ساعت است) پس به 60 یعنی سین، ورود می‌کند. امیدوارم وجود دردانه عالم را درک کنید!

رسول گرامی(ص) درباره ایشان فرمودند: فاطمه(س)، امّ ابیهاست یعنی ایشان مادر پدر است(پس او امّ السین است)! و عدد ابجد ام ابیها=60 است! عدد ابجد اُم السین=192 است که 100=ق یعنی نگهدارنده‌ی 92 که برابر با عدد ابجد نام مبارک محمد(ص) است. چقدر عدد زیباست! و جایگاه عددی اُم السین=66 برابر با عدد ابجد نام مبارک الله جلّ‌جلاله است و خانم، تجلی و مرآت حق الله تعالی است. و عدد 192 برابر با جایگاه حروفِ بسم الله الرحمن الرحیم است و برابر عدد ابجد نام مبارک امام علی(ع) به جایگاه 66 است. آیا این اعداد که روح حروف مبارک اسماء الله هستند نباید در جایگاه، نشانی الله(=66) تعالی باشند؟!

پس ظرف زمان که تحویل گیرنده شروع عمرهر موجودی است که در دنیا زندگی را شروع می‌کند، درواقع مادر می‌باشد و این مادر، در ظرف زمان، فرزندش را رشد و کمال ظاهر و باطن می‌دهد تا برای تولدی آماده شود که در عالم برزخ و قیامت همیشه جوان تحویل داده شود، زنده و حسن و به تمام مجموعه‌ی انسانی کامل، صورت و سیرت بگیرد. و آن مقامات تمام آیات  قرآن و میزان شکل حقیقی انسانیت است که لیاقت قرب را داشته باشد.

آیا جالب نیست که جایگاه عددی نام مبارک فاطمه(س)=45 و برابر با عدد ابجد نام آدم (ع) است. و اگر عدد اسم مبارک حوا(س)=15 را با 45 جمع کنیم می‌شود 60=س یعنی ام ابیها(س)! درواقع اُم روحانی آدم(ع) و اُم روحانی حوا(س) است.

نکته: از جمع اعداد 1 تا 15 در اسم حوا(س) به عدد 120(=سین=احسان=کلّ حزب‌های قرآن عزیز)می‌رسیم. و از جمع اعداد 1 تا 9 به اسم آدم(ع)=45 می‌رسیم. حال اگر عدد 45 و 120 را با هم جمع کنیم 165می‌شود (165=45+120) که با عدد ابجد کلمه مبارک لا اله الا الله  برابر است. پس منظور همه خلقت، معرفی اوست و توحید خالصانه! چنانچه هر انسان مسلمانی که از دنیا می‌رود، در تشییع جنازه او می‌گویند:لا اله الا الله! و در زیارت اهل قبور می‌خوانیم: السلام علیک یا اهل لا اله الا الله...! اینجا می‌بینیم که چگونه خالق قدرتمند و یکتا در آینه خلقت، خود را می‌شناساند و معرفی می‌فرماید. بکوشیم تا درخلوص، جلوه شکوه جمال و جلال و صفات زیبای او باشیم. انشاءالله

همچنین عدد 120 برابر با عدد ابجد کلمه احسان است پس جمع وجود حسن(ع) و حسین(ع) و محسن(ع) در وجود مطهر حضرت فاطمه(س)، می‌شود احسان پروردگار عالم! و تمام قرآن کریم، کوثر وجود است و 120 حزب دارد و عدد ترتیب نزول سوره مبارکه کوثر به قلب مطهر پیامبر(ص)، 15 است. آیا این عدد رمز نیست که خانم وجود مبارکش، حوّای روحانی و اُم ابیهاست؟! و عدد 15 از جمع عدد 1 تا 5 بدست می‌آید و سوره مبارکه حمد که محتوای کلّ قرآن است، پنجمین سوره ایست که به قلب مطهر پیامبر(ص) نازل شده است. دقت کنید یعنی چه؟!1-وجود نورانی خانم حضرت فاطمه(س)؛ جمع کننده حلقه مبارک پنج تن(ص) و محور آن بزرگواران است؛ طبق حدیث کسا خداوند در معرفی به ملک مقرب؛ حضرت جبرائیل(ع) می‌فرماید: هُم فاطمة و ابوها و بَعلها و بَنوها(ص) . 2-قرآن مجید که از جمع 1 تا 15؛ 120 حزب دارد، اگر بر عدد 5 تقسیم شود، 24 می‌شود که عدد جامع است. و در همه عالم، شبانه‌روز 24 ساعت است و برابر عدد ابجد کلمه وحی و احاطه نام مبارک خداوند را نشان می‌دهد. اینجا معنی می‌شود که حضرت فاطمه(س)؛ آیت الله الکبری و آیت الله العظمی است!

نکته: عدد ابجد کلمه "صدر" =294 است و جایگاه عددیش 42 می‌شود که برابر با عدد ابجد کلمه طالب است. و خزانه، سینه است که خداوند متعال می‌فرماید: الم نشرح لک صدرک. عدد ابجد کلمه "حروف" هم 294 می‌شود که اگر ارقام آن را جمع کنیم 15 می‌گردد (15=4+9+2 ) و آن خود جایگاه حرف "س" یعنی قلب قرآن است و درواقع جایگاه حیات و تعالی است پس با علم حروف، به قلب معانی و اسرار هر چیز می‌توان دست پیدا کرد. و جایگاه عددی حروف=51 می‌شود که برابر با جایگاه عددی کلمه سلطان است و چقدر جالب است که تعداد حروف اسماء مبارک چهارده معصوم(ص) رویهم 51 حرف می‌شود! خوب بیندیشید که چه سرّی در آن نهفته است؟! واقعا نکته قابل توجه اینست که نمازهای واجب و نافله در شبانه روز رویهم 51 رکعت است و به ائمه طاهرین(ص) واجب بوده، درحالیکه خود وجودهای مبارک در اسماء 51 حرف هستند!

چهارم- همانطورکه بیان شد وجود مبارک حضرت فاطمه(س)، خامس آل کسا(ص){یعنی حلقه 5تن(ص) در زیر کسا به وجود مبارکش بسته شد؛ هم فاطمة و ابوها و بعلها و بنوها(ص)} و حوای روحانی(حوا=15)  است که جمع 1 تا 5 شد 15. درواقع حضرت فاطمه(س) که کوثر عالم است؛ ظرف حیات همه‌ی عالم است، پس حلقه‌ی اتصال عالم به ذات اقدس الهی و ائمه معصومین(ص) و از زندگی دنیا به آخرت ماست. در کتاب مفاتیح الجنان در زیارتنامه خانم در روز یکشنبه می‌خوانیم: ...أنا أسئلکِ إن کنتُ صدّقتکِ الا اَلحقتنی بِتصدیقی لهما لِتُسرّ نفسی فاشهدی اَنّی ظاهرٌ(طاهرٌ) بولایتکِ و ولایة ال بیتکِ صلوات الله علیهم اجمعین؛ از شما می‌خواهم تصدیق مرا که از صمیم قلب ایمان به شما دارم، تصدیق بفرمایی و من را به پدر بزرگوارت(ص) و جانشین محترمش(ع) ملحق بفرمایی تا خرسند شوم پس شما شهادت بده برای من به طهارت بوسیله ولایتت و ولایت اهل بیتت(ص). از آنجا که حضرت ارتقاء دهنده‌ی مؤمنین به درجات عالیه است، از او می‌خواهیم: و نحن نسئلک اللهم اذ کنّا مصدقین لهم اَن تُلحقنا بِتصدیقنا بالدرجة العالیة لنبشّر انفسنا بانّا قد طهُرنا بولایتهم علیهم السلام(فراز پایانی زیارت حضرت به روایت دیگر)

اوست که ملحق کننده‌ی تصدیق همه شیعیان و محبین به وجودهای مبارک ولایت و رسالت است و رساننده به درجات عالیه می‌باشد. زیرا او وسیلة لادنی و الاعلاست. و وجود مبارکش در این القاب بهتر شناخته می‌شود؛ مِن طلائع الساعین الی الله؛ او طلایه دار کسانی است که سعی رسیدن به قرب الهی را دارند. اوست حلقة العرش الاعظم؛ او حلقه اتصال دهنده‌ی عرش اعظم است. قائمة فی اللیل؛ بپادارنده حقیقت لیل در بطن اتصال به باطن لیل به نهار است (یولج اللیل فی النهار و یولج النهار فی اللیل؛آیه 6 سوره مبارکه حدید). اوست قلادة الوجود، گردنبند هستی که همه‌ی عالم به او متصلند. قمر دایرة الولایة؛ او ماه گرداننده ولایت است. قمةُ عروج الانسان؛ او اوج عروج یک انسان است. فرقان الرب؛ او فرقان خداست. علة الغایة للوجود؛ مقصد آفرینش است. کعبة المؤمنین؛ او کعبه ارباب یقین است که تا همه‌ی عالم به یقین به او رو نیاورند، پذیرفته نمی‌شوند. همانطورکه خانه کعبه حلقه اتصال همه‌ی مأمومین به امام معصوم(ص) است، وجود مبارک حضرت فاطمه(س) اُم الائمة المعصومین(ص) است. چنانچه قلم عاجز است از زیبایی‌های فضایل و صفات و القاب و اسماء خانم(س) که بخواهد در لوح کاغذ خودنمایی کند!

بنابراین تمام حلقه‌ها تا اتصال به حلقه‌ی چادر او نداشته باشند، نجات ندارند. برای درک بهتر مثالی می‌زنم: دقت بفرمایید! چرا دو نفر برای عقد دو حلقه برای هم می‌گیرند( دختر برای پسر و پسر برای دختر)؟! حلقه‌ها نشان تعهد است نسبت به هم، به آنچه که به یکدیگر قول می‌دهند. اما این حلقه در حقیقت باید فاطمی باشد تا زوج را به زندگی بهشتی ببرد. فاطمی یعنی بریده شده از بدقولی و ناسپاسی و تجاوز از تعهدات و آنچه غیر رضای خداست. و چرا عقد حضرت فاطمه(س) و حضرت علی(ع) را خود خداوند فرمود که عقد را بستم و مِهر خانم را هم آب‌های عالم تعیین فرمود؟ زیرا اصل حلقه به ذات اقدس خداوند است. و وجود مبارک سرّی حضرت فاطمه(س)، اتصال دهنده‌ی ذات اقدس الهی به همه‌ی معصومین(ص) است. به فرموده امام عسکری(ع) ما حجت‌های خدا هستیم بر مردم و مادر ما حجت است بر ما{ نحن حجج الله علی خلقه و جدتنا فاطمة حجة الله علینا؛ بحرانی اصفهانی کتاب عوالم ج11. ص190}. پس همه‌ی شیعیان و محبین باید در تعهد به این حلقه وصل شوند تا خوشبخت شوند. تا از مهریه فاطمه زهرا(س) زندگیشان سبز و آباد و شست وشو شود و فرزندان مخلص توحیدی داشته باشند. پس هر کس به خانم(س) متصل شود، نجات دنیا و آخرت حاصلش می‌شود. اللهم اجعلنا من الفاطمیون

نکته: خلق حضرات معصوم(ص)، خلق نور از نور می‌باشد که عظمت این شأن و این خلق در حدیث نورانیت امیرالمؤمنین(ع) اینگونه تشریح شده که فرمودند: یا سلمان إن میتتنا إذا مات لم یمت و مقتولنا لم یقتل و غائبنا لم یغب ولا نلد و لا نولد فی البطون و لا یقاس بنا احد من الناس{بحارالانوار ج26ص1ح1- مشارق انوار الیقین ص257} پس فرمودند: ...ما{ذوات مقدسه اسماء الله الحسنی} نمی‌زاییم و از بطون مادران زاییده نمی‌شویم... . به عبارت دیگر خلق یلد و یولدی( زاییده شدن و زاییدن در معنایی که برای ابناء بشر است) در خصوص وجود مقدس ائمه اطهار(ص) که حقیقت نورالله، روح الله، کلمة الله و وجه الله هستند صادق نمی‌باشد؛ بلکه وجود مطهرشان مصابیحی هستند که از بطن مشکات به ظهور می‌رسند؛ خلق ایشان خلق النور من النور است. همانطورکه تفسیر ذیل آیه نور(آیه 35 سوره مبارکه نور) به این حقیقت اشاره می‌نماید: مثل نوره کمشکاة فاطمه(س)، فیها مصباح الحسن(ع)، المصباح فی زجاجة الحسین(ع)، المصباح هو الامام{بحارالانوار؛ الجامعة الدرر شناسه 302616}. این امر، آیه و نشانه‌ای است از خلقی عظیم‌تر و آن خلقت نورانی ائمه اطهار(ص) و به ظهور رسیدن حضرات نورالله فی السموات و الارض از حضرت مشکات نور الله؛ فاطمه زهرا(س) است. و بر دایره خلق از بدایات تا نهایات، از اولین تا آخرین را مادری می‌نماید زیرا تربیت و تقویت ظهور عالم وجود، قائم به وجود آن قدّیسه مطهره است و همین بس که در زیارتش می‌خوانیم: و سَللت مِنها انوار الائمة؛ و نور ائمه(ص) را به آرامی از او خارج نمودیم.{ اقبال الاعمال ج2ص625}

لذا یکی از فضایل حضرت صدیقه کبری؛ عصمة الله الکبری(س) این است که وجود ایشان بطن و مشکاتی است که نورالله از آن به ظهور می‌رسد؛ وجود مبارکه ایشان امّ النور هستند و خلق یلد و یولدی در خصوص ایشان نیست و از هر گونه رجس و نقصی طاهر و مطهر می‌باشند. و فرازهای پایانی آیه 12 سوره مبارکه تحریم(... و صَدّقت بکلمات ربّها و کتبه و کانت مِن القانتین) درمقام بیان فضیلت و شأن صدیقه بودن و قانته یعنی المقیم علی طاعة الله{ پیوسته در طاعت و عبادت پروردگار بودن} است که تجلی اکمل آن در وجود مبارکه حضرت صدیقه کبری(س) می‌باشد؛ وجود مقدسه‌ای که گردش قرون اولی بر حول معرفت حضرتشان بوده است( و انّما هی الصدیقة الکبری و علی معرفتها دارَت القرون الاولی؛ عوالم العلوم ج11ص91) و یکی از وجوه تسمیه آن حضرت به بتول به همین انقطاع ایشان از دنیا اشاره می‌نماید(سَمّیتُ فاطمة البتول لانقطاعها عن الدنیا الی الله؛ بحارالانوارج43ص15) و احادیث متعددی که در توصیف حالات عبادی حضرت فاطمه(س) می‌باشند( سألت ابا عبدالله علیه السلام عن فاطمة لم سمّیت الزهراء فقال لانّها کانت إذا قامت فی المحرابها زهر نورها لِاهل السماء کما تزهر نور الکواکب لاهل الارض؛ بحارالانوار ج3ص12)

و فاطمه زهرا(س) حبل الله الممدود و بینه و بین خلقه است( واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرّقوا... ؛ آیه 103 سوره مبارکه آل عمران). پیامبر(ص) فرمودند: فاطمة بهجة قلبی و حبله الممدود بینه و بین خلقه من اعتصم به نجا و من تخلف عنه هوی؛ فاطمه(س) شادمانی قلب من و ریسمان خداوند است که بین او و خلقش کشیده شده؛ هر کس به او چنگ زند، نجات یابد و هر کس تخلف کند، هلاک گردد.{ فرائد السمطین ج2ص66- فاطمة الزهرا(س) سرّالوجود ج1. ص77}

*حرفِ س در باطن حرفِ ش ظهور دارد

ظاهر حرف ش مثل حرفِ س است(بدون نقطه) و حرفِ س در باطن حرفِ ش ظهور دارد! چنانچه عدد ابجد حروف شین=360 است که معنی می‌شود به 300+60 : درواقع عدد 300(=ش) افشاکننده‌ی مقام عدد 60 است که برابر حرفِ س می‌باشد. مقام باطنی معصومین(ص) هم به نام سین است چون همه بزرگواران، عادل و معصوم و میزان هستند و میزان کننده و هدایت کننده‌ی بشریت الی یوم القیامة هستند. این را بس است که به خانواده محترمشان آل یاسین(ص) می‌گویند. و قرآن عزیز هم به حرف سین تمام می‌شود. و در بدو نزول این حرف نورانی، 9860 ملائکه با این حرف نازل شده‌اند{ جمع ارقامش 23 می‌شود که عدد رزق و روزی است چون برابر جایگاه حرفِ ث است که ملکش حضرت میکائیل(ع)؛ ملک روزی است} و این نزول پرعظمت بر قلب مبارک پیامبر(ص) است که به خطاب پروردگار عالم، یاسین خوانده شد و این سوره مبارکه به نام یاسین است و قلب قرآن نام گرفته است. پس حرف شین، افشاکننده‌ی قلب عالم است! و در قرآن کریم 3489 حرفِ س آمده است که جمع ارقامش می‌شود 24 (24=9+8+4+3) و 24، عدد جامع است.

عدد ابجد حرف ش=300 است و اگر دایره ساعت را از 1 تا 24 با هم جمع کنیم می‌شود 300 (300=24+23+22+ ... +3+2+1) . دیگر اینکه تمام دایره زندگی در عدد 300 که برابر عدد ابجد کلمه صراط و فکر است، غرق می‌شود. درواقع زندگی انسانی اگر بدون فکر باشد، حیوانی است و اگر حدود و ثغور صراطش مشخص نشود، سقوط به قعر جهنم است. و مهم‌تر اینکه باطن این دایره به عدد 300، حوای روحانی؛ خانم فاطمه زهرا(س) است{حوای روحانی=300=ش}. و جایگاه عددی حوای روحانی=84 است که برابر با عدد ابجد اسم مبارک خداوند؛ محول(یعنی تحول دهنده) و مُمد است که وجود مبارک حوای روحانی ممد می‌باشد یعنی ادامه دار است الی یوم القیامة.

*عدد 15 در سوره‌های قرآن مجید:

*پانزدهمین سوره به عدد ترتیب فهرستی: سوره مبارکه حجر به عدد ترتیب نزول 54 است که برابر است با جایگاه عددی قرآن= شعبان= معلم= کریم= سمیع= رقیه= غذا= مبعث= عمره= عصر= معانی= آسمانی= تاسع(ساعت)= یا اباصالح(عج). این سوره مبارکه با حروف مقطعه‌ی الر(نهمین سوره که با حروف مقطعه شروع می‌شود) از ابتدای جزء 14 آغاز میشود و شامل 99 آیه شریفه است(99= یختم الله= عصمت الله= غدیر خم= حامیم). و در دایره سُور قرآن روبروی سوره مبارکه عادیات قرار دارد.{ در ابتدای مفاتیح الجنان(شیخ عباس قمی) در فضیلت این سوره مبارکه آمده  که در خبر است هر کس مداومت کند بر خواندن سوره عادیات، با حضرت امیرالمؤمنین(ع) محشور گردد}.

*پانزدهمین سوره به عدد ترتیب نزول: سوره مبارکه کوثر به عدد ترتیب فهرستی 108 است برابر با عدد ابجد کلمه حق. این سوره مبارکه سی و یکمین سوره‌ی جزء 30 است و شامل 3 آیه شریفه می‌باشد. و در دایره سُور قرآن روبروی سوره مبارکه اعراف قرار دارد و جالب است که عدد ترتیب نزولش 39 است برابر با جایگاه عددی حروف سین! 

*جزء 15 شامل 185 آیه شریفه است: از ابتدای سوره مبارکه اسرا(کامل) تا آیه 74 سوره مبارکه کهف. جالب است که این جزء با حرفِ ( س=15) شروع می‌شود و به حرفِ (ا) تمام می‌شود!

*سوره مبارکه شمس 15 آیه شریفه دارد. و سوره مبارکه لیل که در ترتیب فهرستی قرآن مجید بعد از این سوره قرار دارد، پانزدهمین سوره‌ی جزء 30 است!

 

[1] )رجوع شود به کتاب عرفان سجده

[2] )مجمع البیان؛ ج8.ص254

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۰۲ ، ۱۶:۵۲
عذرا شفائی

  

* اسم مبارک قرآن به حرف ن ختم می‌شود:

درواقع باید بدانیم چرا نام زیبای قرآن به حرف نون تمام می‌شود؟! و اسرار قلم ولایت با جوهرنون گنج قرآن را در 30 جزء توحید و اسرار خداشناسی و توحید محض و اخلاص و شناخت گنج ولایت با برکت ماندنی الی یوم القیامة کتابت می‌فرماید.

خداوند متعال فرمود: سبعا من المثانی؛ دوتا هفتاست یعنی 2تا 7 تا 14 تا است که غیر از اینکه تمام باطن قرآن، وجود مبارک 14 معصوم صلوات‌الله علیهم اجمعین است، برابر جایگاه حرف ن هم است. پس پروردگارعالم تمام گنج حروف قرآن را با حرف ن؛ آخرین حرف قرآن ظاهرفرموده است! و حرفِ ن را مثانی قرار داد که ذوالنون شد. و همانطورکه بیان شد وجود مطهر سیدة نساء العالمین، حقیقت وجود مثانی است و وجود همه‌ی معصومین(ص) هم از وجود مادرشان، مثانی هستند چون همه‌ی مخلوق از معصومین(ص) رزق می‌گیرند. امام عسکری(ع) فرمود: نحن حجج الله علی خلقه و جدّتنا فاطمه حجة الله علینا؛ ما حجت‌های خدا بر مردم هستیم و مادرما فاطمه(س)  حجت بر ماست.{بحرانی اصفهانی کتاب عوالم. ج11ص190- الاسرار الفاطمیه ص17}

*رابطه سوره مبارکه طه و وجود مبارک معصومین(ص):

عدد ابجد اسم مبارک طه=14 است{(ط=9)+(ه=5)}. و تنها سوره‌ایست در قرآن کریم که عدد ابجد نام مبارکش 14 می‌شود. و خزانه اسرار را به ظاهر و باطن افشا فرموده است.و از اسماء قرآن و اسماء پیامبر بزرگوارمان(ص)، طه می‌باشد. همانطور که بیان شد در حقیقت ظهوری اولین جلوه‌ی 5 و 9، حضرت زهرا(س) است. دقت کنید که نام مبارک فاطـمـه(س)، حروف طه را در بر دارد.

بعد در وجود مبارک امام حسین(ع) است به عنوان برپاکننده کلّ ظهور وراثت مادر بزرگوارش(س) و انبیا و معصومین(ص)، که امام حسین(ع) پنجمین(5=ه) معصوم(ص) است و 9(=ط) ذریه نورانی(ص) در بطنِ او هستند یعنی آقا خودش طه است 14=9+5.

اما جلوه کامل این حروف مبارکِ طه از رمز قرآن، در وجود نازنین ولی عصر امام زمان(عج) است که به تمام معانی ظاهری و باطنی ظاهر می‌شود. چنانچه فقط در اسم مبارکش دقت کنید، عدد ابجد نام مبارک حضرت مهدی(ص) برابر 59 است که درواقع 5 و 9 می‌شود و در تعریف خوانده می‌شود نهمین فرزند از پنجمین معصوم(ص). و جمع ارقامش هم 14 می‌شود(14=9+5) . امیدوارم این عجایبِ اعجاز را که تمام قرآن عزیز هم خوانده می‌شود طه، به جان و دل درک کنید!

پس حضرت امام حسین(ع)، طه است و یکی از نام‌های قرآن، طه می‌باشد. عدد ترتیب نوشتاری سوره مبارکه طه در قرآن کریم 20 است. توجه!توجه!توجه! جمع اعداد 1 تا 20 می‌شود 210 که برابر است با عدد ابجد نام مبارک "امام حسین(ع)"! عدد 20 برابر اسم مبارک هادی و حرفِ ک است که کاف خوانده می‌شود و خداوند متعال کاف را یکی از اسماء خود قرار داد. پس عدد 128{=حسین(ع)} برای عالمیان، کافی است و جمع ارقام 128 هم می‌شود 11 که برابراست با هو و اسم مبارک دوا و جایگاه عددی حرفِ ک !(11=ک=20){همه معانی عدد 11 که قبلا ذکر شد را درنظر بگیرید}

 سوره مبارکه طه در ترتیب نزول به قلب مبارک پیامبر(ص) به عدد 45 است که برابر با عدد ابجد اسم مبارک آدم(ع) می‌باشد. درواقع تمام اسرار هدف نزول قرآن عزیز، برای آدم شدن ما انسان‌ها است! چون جایگاه عددی کلمه انسان هم برابر با آدم(ع) می‌شود{انسان=45=آدم} . درواقع تا آدم نشویم انسانیت در ما ظهور ندارد(در جایگاه انسان قرار نمی‌گیریم). جالب است که عدد 45 برابر است با ضرب عدد 9 در 5 (45=9×5) اینجا جای بسی فکر و تأمل است که هدف اباعبدالله الحسین(ع) و این همه مصیبت برای این بود که وجود نازنینش و عزیزانش که عاشورا را جاودانه کردند، آدم سازی کنند! و همچنین عدد 45 برابر با جایگاه نام مبارک فاطمه(س) است.

جالب‌تر اینکه سوره مبارکه طه، 135 آیه دارد به عدد نام مبارک فاطمه(س)؛ مادرِ اباعبدالله الحسین(ع) یعنی اُمّ الحسین(ع)! چگونه معنا کنم که کلام گنجایشش را داشته باشد؟! در حقیقت عدد 135 که در جمع برابر 9 می‌شود (9=1+3+5)، از ضرب عدد 9 در 15 بدست می‌آید(135=15×9). و عدد 15 که برابر اسم مبارک حوا(س) است از جمع عدد یک تا 5 بدست می‌آید(15=5+4+3+2+1). در حقیقت معنی شده عدد 5 به تمام اسرار می‌شود 15! و 15 در بلوغ 9 عالم خلقت یعنی 15×9 برابر 135 می‌شود؛ یعنی نام زیبا و وجود مبارک فاطمه سیدةالنساءالعالمین بنت رسول الله عصمت الله الکبری حجة الله علی الحجج(ص) است. و جایگاه نام مبارک فاطمه(س) می‌شود 45؛ برابر با نام مبارک آدم(ع) 45=5×9 !

نابراین بدانید که چرا معصومین(ص)، یابن طه خوانده می‌شوند؟ پس اگر کسی بخواهد کلمات نورانی طه درک کند باید به 135 آیه سوره مبارکه طه عامل و عالِم باشد که همه در بلوغ 9 و 5 هستند. حال اگر بخواهید خوب درک کنید باید بدانید که همه‌ی عالم در این دو حرف غرق هستند. و هیچ کس به تکامل نمی‌رسد مگراینکه در تبعیت و شیعه شدن و در محاذی این دو حرف قرار بگیرد! چنانچه اگر به حرف ط دقت کنید، متوجه می‌شوید که  اسرار آن، عدد 9 است که شعاع دایره خلقت در بلوغ تکامل مهندسی تا سقف عدد 9 است. و خودِ دایره، جلوه گنج 5 و حرف ه است که بصورت دایره می‌باشد؛ ولایت کبرای اسرار 5 نور مقدس(ص) عالم بالا و 14 معصوم(ص) به ظهور وجودی و نوری و گنج ولایتشان در دنیا الی یوم القیامة و حتی تا در بهشت و حتی گنهکاران در جهنم که جهنمیانی که در دنیا به بلوغ 9 ِ عمل نرسیدند باید به تنبیه عذابِ برزخی و قیامت، به تکامل برسند. پس شکل دایره، باطن کلمه‌ی طه است.        

 

 

 

 

 

یکی از صفات حرفِ ط انطباق است؛ اینکه مؤمن باید پا جا پای امامش بگذارد و از خود ردّ پایی نگذارد! مثل ساختمان چند طبقه است که از اول تا آخر طبقات باید طوری رویهم چیده شود که وقتی از بالا دیده شود، مثل اینست که یک طبقه است. پس باید شیعیان در زمره ذابّین امام زمانشان قرار بگیرند یعنی در وجودش ذوب شوند!

و عدد نُه همان، نَه برای رسیدن به خالص شدن و اخلاص است. که تا ذوب نشوند، ناخالصی‌ها از آنها جدا نمی‌شود. پس بیایید قبل از اینکه آنجا دچار عذابی شویم تا به اخلاص برسیم، در عمر کوتاهمان در عاشورای عمل با شیعه شدن پشت امام معصوم(ص)؛ صاحب 9 و 5 به بلوغ بندگی و خلوص برسیم. تا انشاءالله آنجا کامل شده و بدون عذاب به مقامِ لاخوفٌ علیهم و لاهم یحزنون برسیم. اگر ضمه روی نـُه را برداریم و فتحه بگذاریم؛ نـَه می‌شود یعنی مؤمن در دنیا اگر به بلوغ 9 رسید باید به تمام کارهای حرام، نـَه بگوید. نـَه به عربی می‌شود لا یعنی لا اله الا الله ؛ توحید ناب.

عدد 14 در وجود مبارک چهارده معصوم(ص):

*حضرت محمد(ص) در عالم ظهور آسمانی‌اش خودش یک و13 نور مقدس در بطن اوست که وجود مبارکش 14 می‌باشد و حضرت؛ "اَب الاکوان" و "اصل الوجود" هستند. و درخلقت نور مبارکش که اوّل تعیّن و اولین سرّخلقت است، صاحب کلّ نور می‌باشد. و درمقابل ایشان وجود مقدس امام زمان(ص)، مقام چهاردهمین معصوم راداراست.

و نام مبارک محمد صلی‌الله علیه و آله و سلم 4 بار در قرآن مجید آمده است:1)سورۀ مبارکۀ آل عمران؛ آیه144-  2)سوره مبارکۀ احزاب؛ آیه 40-   3)سوره مبارکۀ محمد صلی‌الله علیه و آله؛ آیه2-   4)سوره مبارکۀ فتح؛ آیه 29. درواقع به عدد 4 بار یعنی همان گنج عشر و 14[1]، همه در یک اسم ظاهر شده چون خانواده نورانی ایشان خوانده می‌شود محمد و آل محمد صلوات‌الله علیهم اجمعین و حضرت فرمود:

                    اوّلنا محمّد و اوسطنا محمّد و آخرنا محمّد و کلّنا محمّد.[2] صلوات‌الله علیهم اجمعین

و نام مبارک محمد صلی‌الله علیه و آله هم 4 حرف دارد که شروعش با حرف م به عدد ابجد 40  و آخرش حرف د به عدد ابجد 4 است که پایه 40 است. اگر خوب دقت کنید نام مبارکش اربعین عالم؛ درحقیقت حامل گنج طهارت و اخلاص و حمد و توحید ناب و عبد خالص و باطن نور تامّ 14 معصوم صلوات‌الله علیهم اجمعین است.

توجه!توجه!توجه! تمام عالم از نور مطهر وجودهای مبارک خلق شده، پس خلقت از حقیقت اربعین و بهار دائم الی یوم القیامة است. و اتصال به وجودهای مبارک(ص) یعنی شیعه و پیرو شدن، درحقیقت زنده شدن اعمال و حیات طیب همه‌ی انسان‌ها تا رسیدن به بهشت جاویدان و اربعین و بهار عالم آخرت است.

پس پیام آور قرآن و گیرنده وحی قرآن، باطن عدد 14 معصوم صلوات‌الله علیهم اجمعین است.  و خود قرآن هم طبق آیه سبعاً من المثانی و القرآن العظیم[3]، 14 است. پس آورنده پیام و خود پیام رویهم می‌شود 14+14=28 و قرآن مجید از 28 حرف کتابت شده است و این اعجاز قرآن است. درواقع ظرف تطهیر(صلوات الله علیهم اجمعین) و مظروف مطهر؛ هماهنگ هستند. { حالا خوب متوجه می‌شوید که عدد 28 یعنی تمام معانی بیان شده!}

*حضرت مهدی(عج) نهمین فرزند از پنجمین معصوم{ امام حسین(ع)} است که در جمع 14 می‌شود(14=5+9)؛ هم ایشان چهاردهمین معصوم(ص) است و هم عدد ابجد نام مبارکش مهدی(عج)=59 است که همان 5 و 9 و در جمع 14 است! {جالب است که عدد ابجد کلمه نورٌواحد(ص)=275 که در جمع ارقامش 14 می‌شود(14=5+7+2) و جایگاه عددی آن 59 [4](14=9+5) می‌شود که برابر با نام مبارک مهدی(ع) است که ظهورنورانیش، جمع کننده چهارده معصوم(ص) است (نورٌواحدهستند)5 = 4 + 1 } . پس امام زمان(عج) تک گل همیشه بهار محمدی(ص) است، عالم دنیا به گل وجودش، بهار می‌شود الی یوم القیامة. اللهم عجّل لولیک الفرج

 و حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه، ظرف هدایت تمام اهل عالم و گشاینده باب الفتوح هدایت به رضوان الهی در دنیا و قلب کننده عالم ظلمات به حقیقت نور بدون ظلمت است(الی یوم القیامة). و تمام کننده و ابقاء دین خداوند یکتا به نام زیبایش؛ بقیة الله الاعظم صلوات الله علیهم اجمعین است. {بقیة الله خیرٌلکم}

* وجود مبارک امام حسین(ع): اما همانطور که می‌دانید وجود مبارک امام حسین(ع) است، پنجمین معصوم(ص) است که 9 ذریه معصوم(ص) در بطن ایشان می‌باشد. پس اینجا اسرار آشکار می‌شود که 14=9+5 ؛ 14 معصوم(ص) که جمع ارقام 14 هم 5 می‌شود و این حلقه الی یوم القیامت بسته می‌ماند. این حلقه عبودیت و بندگی است و فقط این عزیزان، حدود بندی خلقت و حدود ظاهری و باطنی عالم و ظرف حیات هستند.

و توضیح داده شد که حضرت، طه است(ط=9 و ه=5) و یکی از نام‌های مبارک قرآن، طه است. و عدد ترتیب نوشتاری سوره مبارکه طه در قرآن کریم 20 است و جمع اعداد 1 تا 20 می‌شود 210 که برابر است با عدد ابجد نام مبارک "امام حسین(ع)"! 

*عدد نام مبارک جواد(ع)=14: مهندسی خلقت عالم برپایه‌ی4 رکن؛ همان گنج عشر(10=4+3+2+1) و 4روی 10 یعنی14 است که به صورت دایره در دو قوس نزولی و صعودی ظهور دارد و باطن آن معرّف خداوند احد و واحد است که فرمود: هو الاوّل و الآخر و الظاهر و الباطن(آیه 3 سوره مبارکه حدید). درواقع وجود مبارک امام جواد(ع) مظهر ظهور جود پروردگار عالم در محوریت رضای خداوند در همه موجودات و مخلوقات جریان و سریان دارد. و همه همانطورکه به گرد رضای خدا در دوران هستند به گردش و جود جوادالائمه(ع) روزیِ رضا را دریافت می‌کنند.

نکته مهم: همه‌ی معصومین(ص) باطن 14 و مظهر جود جوادی پروردگار عالم هستند اما خداوند متعال حجت خود را در ظاهر و باطن در حقیقت وجودی به ذات اقدس خودش بالاخص امام جواد(ع) را مظهر مزد رضای خود معرفی و حجت قرار می‌دهد و او را محور در محوریت همه‌ی 14 معصوم(ص) قرارمی‌دهد.

بنابراین ظهور این مهندسی به عدد14، جودِ پروردگارعالم است که در مجرای جواد(ع) تجلی می‌کند. عدد ابجد نام مبارک جواد=14 است. از این‌رو حقیقت علوم اسراری از ساختمان خلقت به وجودش در دنیا ظاهر شده است، البته تمام معصومین(ص)،14 هستند و همین‌طور گنج قرآن که نسخه‌ی حکمت این مهندسی است. در ضمن دستورالعمل مهندسی ساختن خانه‌ی آخرت و رسیدن به اصلِ سیرت انسانی است تا مؤمنین در انطباق؛ مقابل آیینه‌ی تمام نمای جمال و کمال و صفات الهی که معصومین(ص) هستند قراربگیرند و به رضای خالق یکتا برسند.

همان‌طورکه از اول مبحث عدد14 به نام نورٌواحد (ص) گفته شد حقیقت مهندسی عالم، برپایه‌ی گنج عددی 4روی 10 یعنی 14می‌باشد و مجرای رساننده‌ی گنجِ جودِ(=13) ذاتِ احدیت از عالم اعلا و اسرار به عالم سِفل و عالم دنیا است که به وجود آقا امام جواد(ع) افشا و اظهار شده‌است. { طبق حدیث از آقای محی الدین عربی، حضرت؛ مهندس ارواح و العقول است!}

نکته مورد توجه این‌که امام جواد(ع) به عدد 4 متولدشده‌اند{ از فرزندان امام حسین(ع)؛ یک، خود ایشان و سه ذریه نورانی دربطنشان} و عدد4، همان گنج 4روی 10 است(10=4+3+2+1).

درواقع مهندسی و اندازه و چگونگی تمام قواعد و قانون ساختار خلقت از عالم اسرار تا سفلِ زمین و حتی خانه‌ی ما و قبرمان و منزلمان در بهشت هم باید برطبق الگوبرداری از رمزِ عدد14 باشد و ستون بندی و استحکام آن باید تقوی باشد{خوب دقت کنید که از القاب امام جواد(ع)، تقی است} یعنی ریشه‌اش (ق) باشد زیرا حرف(ق) که قاف خوانده می‌شود یعنی نگهدارنده(یعنی چنان آرامش را تضمین کند که مصداق آیه شریفه: لاخوفٌ علیهم و لا هم یحزنون، شود). و حرف ق، یکی از اسماء قرآن مجید است.

حقیقت ربیع

همان‌طورکه عالم از زیر مربع خانه‌ی خدا(خانه توحید)، دحوالارض شده است، در عالم اسرار گنج توحید را خداوند متعال به نام زیبایش احد جلّ‌جلاله ظهور فرمود که خود را اینچنین معرفی فرمود: قل هو الله احد. عدد ابجد احد=13 و 13 برابر است با جایگاه عددی حرف" م " به عدد ابجد 40. و عدد 13، جایگاه طهارت و حقیقت تسبیح و تنزیه و قدّوسیت و سبّوحیت خالق یکتا که حقیقت گنج بهار و سبز شدن و اقامه همه‌ی مخلوق به وحدانیت خالق خود می‌باشد و در جمع ارقام 13(4=3+1)عدد 4 بدست می‌آید که همان ربع و ریشه ربیع است و پایه‌ی عدد40 که اربعین است، می‌باشد.

درواقع  گنج عشر، از جمع عدد 1 تا4 ظهور پیدا می‌کند(10=4+3+2+1) که عدد عشر حاصل می‌شود، یعنی 4روی 10 است؛ درواقع هر بنایی در دنیا روی عدد 4، بنا می‌شود و آن چهارچوب یا چهار ستون هر منزل است. پس وقتی ساخته می‌شود؛ جمع عدد 1 تا 4 می‌شود و سقف روی این 4 ستون می‌آید، درواقع 4 روی 10 می‌شود 14. پس مهندسی عالم خلقت هم روی 4 ستون عرش و کرسی و بیت المعمور و خانه خداست و همه، در ولایت 14 معصوم(ص)! وجود مبارک 14 معصوم (ص)، حقیقت بهار و ربیع حقیقی که تمام انسان‌ها را به ولایت و رسالت و امامت و مقام خلیفة اللهی خودشان به بهار الی یوم القیامه بهشت راهنمایی و رهبری می‌فرمایند و فقط این چهارده نور مقدس(ص) هستند که در مقام تنزیه و تسبیح معصوم خلق شده‌اند و معصوم هستند و معصوم می‌مانند(آیه 33 سوره مبارکه احزاب:انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا). تمام مخلوقات در اسرار عالم بالا که همه در یک نور جمع هستند {به نام نورٌ واحد(ص)} از این نور مطهر خلق می‌شوند و پیامبران بزرگوار از نور ائمه (ص)خلق شده‌اند(آیه 1 سوره مبارکه نسا: یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفسٍ واحدةٍ و خلق منها زوجها ...) .

*عدد 14 به چه اعدادی قابل قسمت است؟

جواب

مقسومٌ علیه

مقسوم

1

2

7

جمع

10

14

7

2

جمع

23

14

14

14

جمع

42

       

 

 

                                          

 

 

 

 

پس عدد 14 که پایه عدد مهندسی خلقت است خود، یکی از اعداد کامل است. چنانچه جمع جواب‌هایش در تقسیم 10 می‌شود(10=7+2+1)  که همان گنج عشر است که از جمع عدد 1 تا 4 بدست می‌آید و 4 روی 10 خوانده می‌شود. مثل چهارچوب یک خانه که روی آن سقف است و پناه اهل خانه می‌شود. چنانچه خانه خدا 4 رکن دارد و یک سقف که درواقع می‌شود 4 روی 10 رکن (10=4+3+2+1)! جالب است که اگر آن‌ها را در هم ضرب کنیم (14=7×2×1) باز هم 14 می‌شود.

خوب بیندیشید! جمع مقسومٌ‌علیه‌هایش 23 می‌شود(23=2+7+14) که درواقع گنج سبع مثانی قرآن کریم  که عدد 14 است، در 23(سال) مقسومٌ‌علیه‌هایش، در دل‌های مردم تقسیم شده تا روزیِ نور باشد برای هدایت دل‌ها الی یوم القیامت.

 و اگر 14 را در تعداد مقسوم‌هایش یعنی 3 ضرب کنیم 42 می‌شود(42=3×14) که برابر جمع عدد ابجد حرف اول و آخر بـسم الله الرحمن الرحیـم است{ 42=(م=40)+ ( ب=2)} و عدد 42، قلب به میم شدن عالمیان است به شرط قرار گرفتنشان پشت بسم الله الرحمن الرحیم قرآن عزیز تا به طهارت و کمال انسانیت برسند{در هر روز ایام هفته (شـنبه، یکشـنبه...): ن+ب=52 --->قلب به میم شده و خوانده می‌شود شـمبه، یکشـمبه... ؛ م+ب=42). و عدد 42 برابر با عدد ابجد اسم مبارک خداوند؛ طالب می‌باشد و ائمه معصومین(ص) مطلوب خداوند هستند و همه‌ی عالم باید طالب این عزیزان باشد.

* عدد چهارده به حروف:

اگر چهارده را به حروف بنویسیم عدد ابجدش 4215 می‌شود{عدد ابجد حرف چ=4000 و جایگاه عددیش 31 است}  که در جمع ارقامش 12 می‌شود(12=5+1+2+4) و آقا امام زمان(ص)؛ امام دوازدهم و معصوم چهاردهم(ص) هستند. اما جایگاه عددی کلمه چهارده= 66 می‌شود که برابر با عدد ابجد نام مبارک الله جلّ‌جلاله است، پس چهارده چقدر زیباست که با قرار گرفتن در جایگاهش به خالق یکتایمان الله جلّ‌جلاله می‌رسیم .انشاءالله

*عدد 14 در جلوه دایره هستی

در عالم خلقت جایی نمی‌بینیم که در دایره نباشد که تجلی عدد 5می‌باشد( 5، تنها عددیست که بسته و به شکل دایره است) و به شعاع عدد 9 که سقف اعداد است پس عدد 5+9 می‌شود 14، بنابراین عالم در دایره و همچنین در عدد 14 غرق است.  و تجلی حرفِ م درجایگاه دایره است(جایگاه عددی کلمه دایره=40=م) این منظور که در مهندسی خلقت، فقط تعریف توحید محض و معرفی خدای مهربان است که هرگز خلقت از یکِ احدیت جدا نمی‌شود. (چراکه جایگاه عددی م=13=احد جلّ‌جلاله). و وقتی عالم را دایره ببینیم، دایره360 درجه است که جمع ارقامش 9 می‌شود(9=0+6+3). اعجاز مهندسی خلقت در تکامل عددی و حتی حروفی این دو عدد در تمام زمینه‌های علمی و معرفتی انسان را به تحیّر می‌برد و به تعقل و تفکر وامی‌دارد! زیرا عدد 360 تقسیم بر 9 می‌شود 40 یعنی نقطه خلقت، حرفِ م است!

تمام موجودات، همه در عدد 60 زمانی غرقند و عمر هر کس در دنیا به 60 ثانیه و 60 دقیقه افشا می‌شود. جایگاه عدد 60 به حرفِ س برابر 15 است که از جمع اعداد 1 تا 5 بوجود آمده پس درواقع 5، حقیقت دایره‌ی خلقت است!

عدد ابجد کلمه ساعت=531 و برابر با کلمه تاسع( به عربی یعنی 9) است که جمع ارقامش هم 9 می‌شود (9=1+3+5). پس خوب دقت کنید! ثانیه‌ها و دقیقه‌ها و ساعت‌ها هم ، 5 و 9 هستند یعنی 14(=5+9)! و هر کدام دایره عمر بندگان خدا را ولایت دارند و تمام ارزاق مربوط به آنها را چه معنوی و چه مادی به ایشان می‌رسانند. و چه در طول به عمرشان و چه در عرض به عملشان و اسرار وجودشان و ثمره و میوه و هنرها و اعمالشان مرزوق می‌شوند و صاحبِ عصر و الزمان مولایمان حضرت مهدی(عج) است که آقا هم خودش صاحب 5 و 9 است یعنی 59(=مهدی) و چهاردهمین معصوم(ص) است. و چه زیباست که ساعت 14 همان ساعت 2(بعدازظهر) می‌باشد و عدد 2 برابر حرفِ ب است و تمام دایره خلقت در باطن قرآن و همه در حرف بِ بسم الله الرحمن الرحیم سوره حمد قرار دارند{ یعنی وجود مبارک امیرالمؤمنین حضرت علی(ع)} و به یک قول 2 تا 7 تاست که شده 14 یعنی سبعاً من المثانی؛ ولایت 14 معصوم(ص)!

سرّ عدد 14 در هفته:

عدد ظاهری هفته، 7 روز است اما اگر در زیارت ایام هفته بخوانیم هر روز متعلق به یک یا چند نور مقدس 14 معصوم(ص) است، یعنی کلاً به 14 نور مقدس(ص) متعلق است. پس درواقع سبع مثانی است.

در عالم سرّ خلقت که گنج عشر ظاهر شد، عدد 14 باطن آن بود یعنی 2 تا 7 تا. عدد 7، آیات مبارک سوره‌ی حمد است که تمام گنج قرآن در بطن آن ظهور دارد و خداوند در قرآن کریم می‌فرماید که حمد، سبع مثانی است یعنی 2 تا 7 تا است (آیه‌ی 87 سوره مبارکه حجر). پس ما دائماً در باطن 2 تا 7 تا هستیم که همان حمد الهی است(و همانطور در هفت روز هفته) . هر سال 52 هفته دارد و جالب اینکه عدد ابجد کلمه‌ی حمد برابر 52 است پس هر هفته‌ی ما در هفت روز از 52 عدد حمد غرق است یعنی 2 تا 7 تا یعنی 14 تا.

روزاول هفته؛ شنبه متعلق به پیامبر(ص) است که حامل 14 بود و آخر هفته؛ جمعه متعلق به امام زمان(ص) است که چهاردهمین معصوم(ص)است و جمعه، جمع کننده تمام زیبایی‌های هفته است.

درواقع اول و آخر هفته 14 و 14 می‌باشد که در جمع می‌شود؛ عدد28 برابر با حرفِ غ که مظهر اسم غنی پروردگار عالم است. و به یک معنای دیگر هفته 7 روز است؛ اگر عدد 1 تا 7 را با هم جمع کنیم 28 می‌شود یعنی باز هم به حرف غین می‌رسیم که مظهر اسم غنی پروردگار عالم است.

و خداوند اول هفته را متعلق به پیامبر اکرم(ص) به نام مبارک محمد(ص) و آخر هفته متعلق به امام زمان(عج) به نام مبارک م.ح.م.د (ع) و وسط هفته متعلق به حضرت محمد باقر(ع) قرار داد. درواقع پیامبر(ص) فرمود: اوّلنا محمد(ص) اوسطنا محمد(ص) آخرنا محمد(ص). یعنی تمام هفته متعلق به محمد و آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین و گنج حمد پروردگار عالم است. که همه‌ی ما مخلوقات در حمد خداوند و ولایت 14 نور مقدس(ص) غرق هستیم. الحمدلله رب العالمین

عدد ترتیب نزول سوره مبارکۀ حمد به قلب مبارکش 5 است و عدد 5، حقیقتِ الف‌بای خلقت است{عدد ابجد الفبا=114 (114=3+111)} و عالم بالا در سرّ حقیقت پنج تن صلوات‌الله علیهم اجمعین؛ گنج حمد ظهور یافته و در دنیا هم تنزیل حمد به عدد 5 به قلب مبارک پیامبر صلی‌الله علیه و آله نزول پیدا می‌کند. همینطور هفته 7 روز است ولی به 5 عدد خوانده می‌شود؛ شنبه و جمعه، عدد ندارد. پس اسرار سوره مبارکۀ حمد، خود وجود مبارک پیامبر صلی‌الله علیه و آله و اهل بیت صلوات‌الله علیهم اجمعین است{یادآوری می‌کنم همانطورکه در قسمت سبعا من المثانی توضیح داده شد؛ ریشه نام مبارک حضرت محمد(ص)، حمد است}. درحالیکه هفته 7 روز است اما متعلق به 14 معصوم صلوات‌الله علیهم اجمعین است چنانچه روز جمعه به چهاردهمین معصوم؛ امام زمان عجّل الله تعالی فرجه تعلق دارد و جمع ارقام 14 می‌شود 5 (5=4+1) بنا بر تعریفی که از عدد 5 بیان شد، خوب تأمل و تفکر کنید! که همه حکمت حکیم الحکما؛ پروردگار حکیم است! زیرا عدد 5، ظرف حیات است.

سرّ عدد 14 در کلمه دنیا:

 *کلمه دنیا از 4 حرف تشکیل شده است به معنای کامل رابع و حقیقت عشر و 4 روی 10 و طهارت 40 و تمام گنج رحمت الهی:  کلمه دنیا با حرف(د) شروع می‌شود، عدد ابجد حرف د = 4 است و عدد 4 یعنی خزانه گنج الهی که از روی چهارچوب خلقتی بر 4 ستون عددی حرف (د) دنیا ظهور پیدا کرده یعنی گنج عشر و درواقع 4 روی 10 ظاهر شده است . عالم خلقت بر ( د ) وحدت وجود او خلق شده چنانچه دال، دلیل خلقت است و اربعین حقایق و بهار هستی تا قیامت این دال کشیده می‌شود.

حرف ( ن ) در کلمه دنیا: همانطور که گفته شد در جایگاه عددی حروف الفبا ن= 14 است یعنی همان سرّ عشر پس ولایت عددی 14 نور مقدس(ص) که منّت پروردگار عالم است که به صورت جسمانی در دنیا حضور و ظهور پیدا کردند تا همه‌ی انسان‌های آزاده و عاقل را در ظلّ گنج الهی با شیعه و پیرو شدن وجودهای مقدسشان و نیز عمل به آیات قرآن (حقیقت 14)، به هدف خلقت یعنی خلیفة الهی برسانند و در نتیجه انسان‌ها، بدون ظلمات حیوانی شوند و در ضمن از نظر حروفی و عددی به حقیقت گنج الف وجودیشان در کلمه دنیا نایل شوند و نمره یک عدد الف خود را بستانند چون انسان نسبت به همه مخلوقات، درجه‌ی یک است( اشرف مخلوقات است ). اما به شرط امتحان عشر؛ گذر از حرفِ (ی) دنیا با گرفتن مقام مهدویت

امیدوارم متوجه شده باشید که حرف نون ساکن در باطن کلمه دنیا، همان گنج 14معصوم(ص) است که ولایت مطلقشان از عالم سرّ در ارض دنیا اظهارمی‌شود و تمام حروف خلقت، از وجود ایشان به مفهوم و معنای واقعی خود می‌رسند. و انسان‌ها بالاخص در جایگاه انسانی که دارای اختیارند باید  شیعه و پیرو این عزیزان شوند تا اعمالشان در قیامت با ولایت و امامت این بزرگواران، مفهوم و معنای بهشت را دارا شود. و الا جدایی از این عزیزان، جهنم است. قابل توجه که پشت گنج نون ساکن و ثابت دنیا، بالفطره به انسان از نظر زمانی و جسمانی، از نظر عمر گرانمایه‌اش و خلقتی، تمام رحمت‌های واسعه‌ی خداوندی می‌رسد.

حرف (ی) در کلمه دنیا برابر عدد 10 یعنی گنج عشر می‌باشد، در اصل 4 روی 10. این دهه، دهه‌ی طُهر است.

درواقع در کلمه دنیا درسه قسمت حرف (د) و (ن) و (ی)، به 3 تا 10 رسیدیم اگر 10، سه بار در خودش ضرب شود 1000 می‌شود یعنی 10×10×10=1000 و الفِ کلمه دنیا، عددش یک است که اگر با هم جمع کنیم 1001 می‌شود(1+1000) یعنی عدد ابجد کلمه ارض و نقطه شروع خلقت دنیا! اگر دقت کنید عدد 1000 که ضرب 3 تا 10 بود، درواقع از تقسیم عدد 8 در مبنای 2( که باطنِ باءِ بسم الله الرحمن الرحیم است) ظاهر می‌شود. عدد 8، رضای خداست و ثمن عالم خلقت است که درواقع روح ارض می‌شود رضا(ع)! پس عدد 1000 برابر عدد ابجد حرفِ  غ است که اگر حروف غین را جابجا کنیم، اسم غنی پروردگار عالم می‌شود. اسرار عالم دنیا را از موهبت کرم الهی به ذات غنی پروردگار عالم در مجرای رضا(ع) سیراب می‌کند. عدد ابجد رضا(ع) هم 1001 می‌شود؛ راه بازگشت بندگان خالص خداوند به حصن لا اله الا الله( توحید ناب) باطن خانه خدا که آفرینش آغاز شده، فقط شرط رضای خداست و حضرت در حدیث سلسلة الذهب فرمود: لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی اَمن من عذابی. بعد فرمود بشرطها و شروطها و انا من شروطها.

بنابراین نتیجه می‌گیریم در کلمه دنیا :  

(د) = 4 که 10 = 4 +3+2+1 یعنی 4 روی 10 = 14

جایگاه عددی حرفِ (ن) = 14 که 10=4+3+2+1 یعنی 4 روی 10 = 14

(ی) = 10 که 10=4+3+2+1 یعنی 4 روی 10 = 14

(الف) =1 = یک برابر گنج الف یعنی رسیدن به عدد واحدیت ( واحد = 19 ) است. جمع ارقام 19 برابر 10 می‌شود (10=9+1) یعنی 4 روی 10 = 14  .

درواقع کلمه دنیا؛ یکبار بصورت کلی کلمه که چهار حرف است و یکبار چهار حرف دنیا به صورتِ (د-ن-ی- ا) در گنج عددی حرفی هر کدام کامل و به سرّ عوالم 4 روی 10  در جمع حروفی آن ظهور دارد . پس حقیقت دنیا به 5 معنا ، 14 است( چهار معنی تک تک حروف و یک معنی کلّ کلمه دنیا که 4 حرف است ) 70 = 14 × 5 که تمام دنیا، لیل است زیرا عدد ابجد کلمه لیل= 70 است و همچنین عدد ابجد حرفِ ع=70 و دلالت به عین ولایت حضرت علی(ع)  و حضرت فاطمه(س) و فرزندان گرامیشان(ص) دارد .

 لیل در دنیا یعنی شب، عالم دنیا ظلمانی و اسفل السافلین است شاید یک دلیل ظلمانی بودنش که خاک است(یعنی جسمیت) این می‌باشد که فقط کره زمین جاذبه دارد و دنیا رنگ سیاه را به خود گرفت( رنگ سیاه، جذب کننده تمام رنگهاست ) و رنگ کامل است، پس جذب کننده تمام نعمت‌های عالم سِرّ و آسمان‌ها و زمین است که نزولات رحمت الهی را به تمام ظرفیت، به صورت استعداد جذب می‌کند و از زمین است که تمام گنج الهی به صورت چهار فصل در سال ظاهر می‌شود و تمام گنج‌های خاک را به صورت طبیعی از خود با رشد نمو، یعرج فیها می‌کند و باطن آن آمدن تمام مرسلین و اوصیای الهی و کتاب‌های آسمانیست که در دنیا نازل می‌شود.

همانطور که در بالا ذکر شد حقیقت دنیا به 5 معنا( یکی خود کلمه دنیا و 4 تا حروفش؛5=4+1)، 14 است(70=14×5) در ضمن؛ جان طهارت به عدد پنج تن(ص) همان عدد 14 است که حقیقت طهارت و دهه‌ی طهر ظاهر شده(دنیا 4حرف است و 4، پایه‌ی 40 است) و همان 4 روی 10 و 40=10×4 می‌شود.  پس به عبارت دیگر می‌توان گفت 200=40×5  و عدد ابجد کلمه قسم= عقل = (ر)=200 است. و عدد 200 برابر با عدد ابجد نام مبارک امام حسن(ع) به جایگاه عددی 65 است که برابر با عدد ابجد کلمه دنیا می‌باشد.

درواقع پروردگار عالم که کلّ ظهور و تجلیّاتش را در عالم سرّ در باطن سبّوحیت و قدّوسیت ذات اقدسش متجلی فرموده بود، این حقیقت تطهیر را در جان ذره ذره‌های عالم با تسبیح و تهلیل و تکبیر و تنزیه ظهور داد و فرمود: " یسبّح لله ما فی السموات و الارض" تسبیح می‌کنند برای خدا تمام آسمان‌ها و زمین و آنچه در آنهاست. وجود مقدس 14 معصوم (ص) را الی یوم القیامة به طهارت اظهار فرمود یعنی ذره‌ای در این عالم خلق نشده مگر در باطن طهارت!

 حال خواننده‌ی عزیز از شما می‌پرسم؛ در این( دنیا ) که خود کلمه‌ی استثنایی است و حرفِ(یِ) دنیا که برابر عدد(10) گنج الهی است و در خواندن کلمه‌ی دنیا کاملاٌ اظهارمی‌شود، آیا ذره‌ای وجود دارد که از بطن حقیقت ولایت جدا باشد؟!

اگر یادتان باشد قبلا بیان شد که خداوند کریم از عالم بالا، گنج عشر را با جمع عددی 4 روی 10 آفرینش خود ظاهر فرمود. عدد 14 =ن است(و جمع ارقام 14 می‌شود 5 ). در عالم دنیا که تمام زمین آب بود یعنی غرق در(یا) بوده است، خداوند خشکی را روی آب خلق فرمود و آن نقطه را زیر خانه خودش قرار داد و نام آن خشکی را ارض قرار داد و تمام زمین را از آن نقطه، دحو کرد یعنی کشید.

پس همانطورکه می‌دانید طبق آیه 4 سوره مبارکه حدید، خداوند تمام دنیا را در 6 روز خلق کرد. بنابراین عدد 6 برابر حرفِ(و) قرار گرفت{ و پروردگار عالم در کلام کریمش؛ آیه 156 سوره مبارکه بقره می‌فرماید: انّا لله و انّا الیه راجعون} و چون  دحو الارض شد حرف(و) به (واو) رسید، عدد ابجد حرف واو = 13 است و 13 =جایگاه عددی حرف (م) به عدد ابجد 40. نکته: خوب دقت کنید! اگر عدد 13 را در 5 ضرب کنیم 65 می‌شود که برابر با عدد ابجد کلمه دنیا است!

بنابراین کره زمین در جان طهارت آب و خاک خلق شد و این خلقت هردو پایه خلقت جسمیت انسان گردید . حال 4 همان پایه 40 است زیرا اگر ارقام عدد 13 را با هم جمع کنیم می‌شود 4  که 10=4+3+2+1  یعنی 4 روی 10 .

پس اظهار نون ساکن کلمه دنیا پشت حرفِ( یا ) اینگونه است که خداوند جایگاه حرف نون یعنی 14 نور مقدس معصوم(ص) را از نظر جسمی در دنیا ظاهر فرمود! عدد 14 در دنیا هم جایگاه حرف(ن) قرار گرفت پس اگر خوب دقت کنید حرف نون، سرّالاسرار گنج ازعالم بالا تا سفل دنیا است(قاب قوسین او ادنی) . و این حرف، جوهر عالم خلقت است در جسمیّت خاک! چنانچه تمام مخلوقات و موجودات و تمام مظاهر عالم خلقت بر لوح عالم دنیا و آخرت نگاشته می‌شود. الله اکبر

در حالیکه کلمه‌ی دنیا خود با 4 حرف، حامل تمام زیبایی گنج عوالم شد و از آن زیباتر بدن جسمانی انسان کامل است، و به تبع آن تمام انسان‌ها به وسع وجودیشان ظرف گیرنده‌ی کلّ عوالم و کلّ اسماء و صفات و تمام آنچه خداوند تبارک تعالی به آنها عنایت فرموده است. و پروردگار عالم وقتی جسمیت آدم(ع) را خلق نمود، فرمود: فتبارک الله احسن الخالقین؛ به خود تبریک فرمود که بهترین صورت و بهترین زیبایی‌های خلقتش شد و فرمود من انسان را به صورت خودم که همان صورت اسمائی و صفاتی است خلق نمودم و او را خلیفه‌ی خود در زمین قرار دادم " انّی جاعل فی الارض خلیفه".

پس اگر در دنیا نمی‌آمدیم به حقیقت گنج وجود و اسرار حروف عملمان نمی‌رسیدیم! وقتی در دنیا وارد می‌شویم از ثانیه‌ای که نطفه‌ی ما بسته می‌شود، تمام حیات ما پشت نون ساکن دنیا قرار می‌گیرد و به صُوَر مختلف معنا و حیات واقعی را پیدا می‌کند(در هر زمان به یک نحو)؛ در شکم مادر، در تولد و زندگی کودکی، در نوجوانی و جوانی و در بقیه عمر، عالم خود را دارد و در هر زمان صورت اصلی ِعمل زمان خود را برای ما نشان می‌دهد. تا لوح عمل کامل شود آنگاه از این جوهر وجودی خودمان نوشته‌ها را آنجا می‌بینیم که خداوند می‌فرماید: إقرأ کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا(آیه 14 سوره مبارکه اسرا) به او می‌گویند کتاب خود را بخوان کافی است که امروز خودت بر خود حسابگر باشی.

کلمه انسان در حروف و عدد به 14 می‌رسد!

عدد ابجد کلمه انسان=162 است که این اسم و این عدد یکی از کامل‌ترین و پرمحتواترین اسماء و اعداد می‌باشد. چنانچه در جمع ارقام 162 به 9 می‌رسیم و کلمه انسان از 5 حرف تشکیل شده است! پس هم حروف، رمز است و هم عدد ابجد که در جمع 9و 5 به عدد 14 می‌رسیم!

از طرفی هم جایگاه عددی کلمه انسان=45 می‌شود که برابر با عدد ابجد نام مبارک آدم است. پس حضرت آدم(ع) در جایگاه قرار گرفت(جایگاه عددی انسان=آدم=45) که تمام ذریه ها در جایگاه صلب او و در مظروف رحمی و حامل حمل حضرت حوا(س) جلوه کردند. و جایگاه نام مبارک فاطمه(س) هم 45 می‌شود( خوب تأمل کنید که چه سرّی در آن نهفته است؟!)

حضرت آدم(ع) به عدد 45 از جمع عدد 1 تا 9 (45=9+8+...+2+1) {باید متوجه باشید که عدد 9، سلطان اعداد است که خداوند به انسان کامل(ص) و آدم(ع) عنایت فرموده}، همه افلاک و عوالم را آیینه شد که علّم آدم الاسماء کلّها(آیه 31 سوره مبارکه بقره) و حضرت حوا(س) به عدد ابجد 15 از جمع اعداد 1 تا 5(15=5+4+3+2+1)، ظرفِ صورت نمایی و حی شدن تمام مظاهر نسل آدم شده است. و این دو زوج در حال ضرب عددی یعنی ارواح نورانی بزرگواران، خرجِ عالم بشریت شدند تا همه در سلسله رسیدن به بلوغ 9 ِ تکلیفی و 5 ِ حلقه بندگی به سیرت انسانی در پیروی و شیعه شدن واقعی فرستادگان الهی، انسان‌های کامل شوند تا در نهایت همه فرزند خلف پدر جسمانی خودمان؛ حضرت آدم(ع) و مادر جسمانیمان؛ حضرت حوا(س) شویم به شرط ضرب شدن! نُهِ تکلیف در پنجِ حلقه بندگی تا به عمل و صورت حقیقی آدم شویم (45=5×9) آنگاه ما، در جایگاهِ انسان(=45) هستیم!

نکته: اسرارعدد 9 و 5 در خلقت حضرت آدم(ع) و حوا(س) بیان شد.اما نکته جالب اینجاست که خلقت حضرت آدم(ع) به ظهور عددی و حروفی از جمع تمام افلاک و عوالم 9گانه بود که جمع 1 تا 9 برابر45=آدم(ع) شد و حوا(س) به عدد ابجد 15 ، جمع اعداد 1 تا 5 را ظهور داد که به وجود مبارک ایشان ، دایره خلقت جسمانی ظاهر شده است.

خانم‌ها درحالیکه حقیقت خلقتشان به عدد 5  است اما سنّ تکلیفشان 9 سالگی است پس می‌شوند 14 (14=9+5) و این گنج طهارت و حقیقت انسانی وجودشان و حدّ تکلیف و وصل شدن به قلب عالم امکان ؛ چهاردهمین معصوم(ص) است.

آقایان در 15 سالگی تکلیف می‌شوند (یعنی جمع عدد 1 تا 5)! آیا جالب نیست که خداوند متعال چگونه این زیبایی‌ها را در حدّ بلوغ  و تکامل انسان به رسیدن به سن تکلیف ، اسرارش را افشا می‌فرماید که 5 ، باطن سنّ تکلیفشان و 9، حقیقت خلقت حضرت آدم(ع) که جمع 5 و 9 می‌شود14 که همان رسیدن و وصل شدن به ساحت پاک و مطهر امام زمان(عج) است. چراکه باید اول امام معصوم(ص) را درک کنیم تا راه به عالم قرب معبود جلّ عظمته داشته باشیم.

از زاویه دیگری هم می‌توان توجه کرد: سن بلوغ خانم‌ها 9 بود و حقیقت خلقتی ایشان 15 ، پس جمع 9 و 15 می‌شود 24 ؛همان عدد جامع! و برای آقایان هم همینطور ؛ حقیقت خلقتیشان 9 و سنّ تکلیفشان 15 که در جمع 24(عدد جامع) می‌شود. عدد 24 یعنی همان جمع جمیع زیبایی‌های عالم به عنوان خلیفة الله!(عدد 24 بطور کامل در کتاب مهندسی خلقت توضیح داده شده است).

همانطورکه بیان شد عالم در دایره ظهور کرد و شروع ظهور خلقت در اسرار گنج 5، خود به شکل دایره است و در شعاعش 9 ظاهر شد که در جمع 9 و 5، عدد14 که حقیقت گنج عشر و وجود مبارک 14 نورمقدس و در عالم اسرار، پنج تن صلوات الله علیهم اجمعین در جمع یک نور مطهر به نام نورٌواحد(ص) تجلی کردند. خداوند کریم هم در قرآن عدد 14 را به سبعا من المثانی نام برده است اما همه در ظهور یک حلقه هستند و ائمه اطهار(ص)، این حلقه بندگی را خالصانه و بدون ذره‌ای ظلمات، درتمام زندگی دنیایی خودشان به نام معصوم؛ اسوه حسنه؛ الگوی هدایت و حجت الله و ولی الله خدای مهربان برای همه انسان‌ها به طور کامل به نام عبدالله ظاهرکردند.

پس انسان کامل خود، گنج 5 و 9 است. و جمع 5 و 9 می‌شود 14 که درواقع وجود 14 معصوم(ص) حقیقت طه و تمام دایره خلقت هستند.

همانطورکه عالم در گنج 5 و 9 غرق  است خداوند یکتا تمام محتوای خلقتش را در بطن انسان قرارداد و همه مخلوقات را از کنزالله انسان کامل خلق فرمود و مهندسی خلقت به سِرّ کامل اسرار در همه عالم به 5 و 9 ظهور پیداکرد چنانچه به عدد 14، آسمان‌ها و زمین خلق شدند(7 طبقه آسمان و 7طبقه زمین که می‌شود 2  تا 7 تا یعنی 14 تا) و ... {در کتاب نورٌواحد(ص) توضیح کامل داده شده است}.

و همانطورکه انسان کامل منشأ ظهور این گنج است و نفس این مهندسی می‌باشد و قرآن، باطن انسان کامل است (به عبارتی انسان کامل، قرآنِ ناطق است).

این اسرار سیر تکامل به بهشت رسیدن و به رضای خدا رسیدن است زیرا بهشت هم محل تجمع گنج دایره بندگانیست که به بلوغ 5 و 9 رسیدند و حقیقت بهشت، وجود مبارک 14 معصوم(ص) و حقیقت قرآن کریم و حقیقت به انسانیت رسیدن است و در حدیث پیامبر(ص) فرمود: یُقال لصاحبه القرآن: إقرأ و ارقَ و رتّل کما کنت تُرتل فی دار الدنیا فإنّ منزلتک عند آخر آیة کنت تقرؤها{ کنزالاعمال:2330}؛ پیامبر(ص): به کسی که قرآن می‌داند، گفته می‌شود: بخوان و بالا برو و با ترتیل بخوان، همچنان که در دنیا با ترتیل می‌خواندی؛ زیرا منزلت و جایگاه تو در آخرین آیه‌ایست که می‌خوانده‌ای. و امام زین العابدین(ع) می‌فرماید: بر تو باد قرآن؛ زیرا خداوند بهشت را آفرید... و درجات آن را به اندازه آیات قرآن قرار داد. پس هر که قرآن بخواند، قرآن به او می‌گوید: بخوان و بالا برو. و هر کس از این افراد وارد بهشت شود در آنجا کسی بلند مرتبه‌تر از او نخواهد بود مگر پیامبران و صدیقان. و حقیقت عددی پنج تن(ص) و در آخر نورواحد(ص) است که عالم قرب و حضور و ظهور است. اللهم الرزقنا

حجاب=14:

عدد ابجد کلمه حجاب برابر 14 است و در قرآن کریم آیات حجاب در 14 آیه مبارکه نازل شده است . 14، همان گنج 4 روی 10 و حقیقت رسیدن به دهه‌ی طهر است(همان گنج وجود).

خوب دقت کنید آیا غیر از این است که در لیل دنیا آمدیم؟! باید این حجاب بندگی را به جان قبول کنیم زیرا این حجاب، نور است تا بتوانیم ظلمات را بشکافیم. این حجاب (14)، گنج بندگی است .

پس درواقع حقیقت وجود مبارک حضرت رسول(ص) که کلّ نور است با کنارزدن حجاب 14 که در باطن خود حامل انوار 14 نورمقدس(ص) است، به عدد چهاردهمین نور مقدس از ذریه‌هایش در سال نور(=256) ظهور تک گل همیشه بهار را نوید می‌دهد. و خداوند کریم بعد از تمام کردن سرّغیبت، که ایشان حقیقت وجود نازنینش 14 می‌باشد(14=حجاب)، حکومت و ظهور نورانیش جلوه‌ی تمام نمای مرآت اسرار گنج توحید را افشا و حکومت توحید ناب را که همان معرفی ذات اقدس احدیت جلّ جلاله‌اش است، برهمه‌ی عالمیان حاکم می‌سازد.

و شاید آن همان وعده‌ی زیبای حق است که هرکس در بهشت آمد بیرون نمی‌رود، که حضرت آدم(ع) و حضرت حوا(س) که در بهشت خلق شده بودند(آنجا بهشت دنیا بود) و سرانجام در زمان حکومت آقا یکبار دیگر، اول به آخر و ظاهر به باطن، گردش وعده‌ی نورانی حق را افشا می‌کنند. حکومت این عزیز، همان حکومت ماورای دنیاست که بهشت در دنیا مستقرمی‌شود، صورت حقیقی دنیا تعریف می‌شود.

درواقع تا حجاب و حقیقت و معرفت به حجاب نباشد، کمالی هم نیست چنانچه یک دانه تا در دل خاک قرار نگیرد و حجاب خاک را قبول نکند، نمی‌تواند ریشه محکم بدهد و ساقه‌ی خود را از دل ظلمات به نور بکشاند. درحقیقت خداوند حجاب را رحمت خود قرار داده است. مثل یک بچه که وقتی 7 ساله می‌شود باید مراتب عددی کلاس‌ها را پشت سرگذارد تا حجاب جهل را کنار زده و در هر سال علم آن سال را به توان وجودیش بیاموزد. اگر در ظرفی که کوچک است، محتوای بیشتر از اندازه بریزند، ضایع می‌شود. پس باید ظرف را برای مظروف آماده و وسعت داد. بنابراین حجاب باعث می‌شود ظرف بتواند حجم مظروف را تحمل کند و اگر می‌بینید خانم‌ها حجاب ظاهر را باید قبول کنند، چون درواقع دانه‌ی انسانی در بطن خانم باید بعد از طی 3 حجاب و گذر از 3 ظلمات به تکامل سبزشدن و احیاء نطفه به جنین برسد تا نوزاد متولد شود و بتواند در دنیای فعلی زندگی کند.

مراتب حجاب خیلی زیباست! از جمله چاهی که حضرت یوسف(ع) در آن قرار گرفت همه رشد انسانی بود تا ایشان، عزیز مصر شود و رسالت را به حقیقتش افشاکند، و 14 سال زندانی بودن حضرت ابالحسن موسی بن جعفر(ع) تا ایشان قبله هفتم و مولود رضا(ع) را به عالم افشا و ظهور دهد که محوریت عالم سبز شود و اتصال پیدا کند به رضوان و قرب الهی!

*عدد 14 در سوره مبارکه یوسف(ع):

 و قال الملکُ انّی اَری سَبعَ بقراتٍ سِمانٍ یَاکلهنَّ سبعٌ عِجافٌ و سبعَ سنبلاتٍ خُضرٍ و اُخر یابساتٍ ...[5].حاکم زمانش خواب دید که 7 گاو لاغر از دریا بیرون آمدند و 7 گاو چاق را خوردند، شد 2 تا 7 تا یعنی 14 تا. 7 خوشه گندم خشک، 7 خوشه گندم سبز را خوردند باز شد 2 تا 7 تا یعنی 14 تا! پس شد دو تا 14 تا یا بعبارتی 4 تا 7 تا که می‎شود 28 تا. پس حقیقت سرّی که خدا در این سوره مبارکه به همه ما درس می‌دهد، چیست؟! در ضمن که 7 سال پر باران و محصول زیاد شد و 7 سال کم آبی و خشکسالی. درواقع سه پدیده که بصورت 2 تا 7 تا در این سوره مبارکه درس داده شده که تا حدودی معنی می‌کنیم.

*چرا گاوها از دریا بیرون آمدند و لاغرها، چاق‌ها را خوردند؟

1-بقرات در لفظ  به گاوهای ماده معنی می‌شود و دنیا، مؤنث مجازی است. و از طرفی گاو به سال تعبیر می‌شود یعنی سال‌های عمر ماست که درحالیکه از ما می‌گذرد، درواقع دیگر برنمی‌گردد چنانچه کسی که در دنیا پیر شده را سالخورده می‌گویند! و دنیای قلیل، گاوهای لاغراست که سرمایه‌ی ما(سال‌های عمر پر ارزش و قیمت و کثرت نعمت‌هاست) را می‌خورد، اگر این سرمایه را درست استفاده نکرده باشیم، یک روزی می‌بینیم که آخرتی هم نداریم! ولی خوش به سعادت کسانیکه بهترین استفاده را می‌کنند و به برکات باطنی‌اش می‌رسند.

2-سال در 4 فصل جمع می‌شود، درحالیکه بهار اولین فصل است اما باطنش 4 است. بهار در عربی ربیع خوانده می‌شود و ریشه‌اش ربع است، عددش از رابع ظاهر می‌شود یعنی 4 که پایه‌ی 40 یعنی  اربعین و سبزی است. پس باطن سال از 4 شروع می‌شود: 4-3-2-1 سالی که نکوست از بهارش پیداست. درواقع سال 4 فصل دارد و هر فصل 3 ماه، در جمع می‌شود 7 (3+4)؛ 7 گاو لاغر و 7 گاو چاق!

در زندگی هم خوش به حال کسی که در جوانی سرمایه‌اش را حفظ کند و توبه کند و اصلاح کند که حتماً در تابستان به میوه خود می‌رسد و در آخر سال به نتیجه‌اش می‌رسد(جوجه را آخر پاییز می‌شمارند؛ وقتی پیر می‌شویم جوجه‌های عملمان بیرون می‌ریزد). از چیزهایی که سال جوانی ما را خراب می‌کند: ظلم به نفس خودمان است، قدر خود را ندانستیم و در محضر خدا گناه کردیم و با سَمّ گناه ریشه عمل را خشکاندیم.

3-از طرف دیگر آدم‌های جاهل و شیطان صفتان همیشه بدنبال غارت ذخیره‌های خدا بودند و می‌خواستند گنج‌های خدا را ازروی زمین بردارند. واقعیت قحطی، اینها هستند که هیچ وقت نمی‌خواهند آب خوش از گلوی مؤمنان پایین برود. پس خردمندان خوب در اینها بیندیشید! این جاهلان و شیطان‌صفتان، انسان‌های خوب فرزانه را ازبین می‌برند. و همیشه طاغوت‌ها با انبیا و صالحان و معصومین(ص) خصومت داشتند و بیشتر این عزیزان را کشتند.

دنیا و اهل دنیا قلیل هستند، پس باطن آن گاوهای لاغر، دنیاست و باطن آن گاوهای چاق، آخرت است. در دنیا اگر هوای نفس تسلّط یابد بر آخرت، متاسفانه آخرت را می‌خورد.

گاو لاغر؛ قحطی آورنده روی زمین ظلم است و ظالم مثل قابیل که هابیل(ع) را کشت. خداوند متعال در سوره مبارکۀ واقعه مردم را در سه دسته معرفی فرموده: اصحاب یمین، خوش یمن و بابرکت هستند، سبز و اربعینی هستند، نفسشان حق است و اصحاب شمال، شوم هستند یعنی نفسشان خزان می‌آورد و در پس آن زمستان است که سردی و خشکی و مرگ را به ارمغان می‌آورد. و دسته سوم که بهترین دسته است؛ مقربین هستند که از چهار فصل عمر بخوبی استفاده کردند و از هر فصلی بهترین نتیجه را گرفته‌اند.

پس دریا می‌شود دنیا! امتحان ما در این دنیاست. چرا اسمش دریا است؟! عاشورا، عشر است و به عربی می‌شود 10 و برابر حرفِ ی که یا خوانده می‌شود. و چرا امام حسین علیه‌السلام سفینه نجات این دریا است؟ چون خودش به عدد 10 متولد شده است(یا است) پس وجود نازنینش ناخدای کشتی نجات در دریای دنیاست؛ "یَأمن مَن رَکبها و یَغرق مَن ترکها و لازم لهم لاحق"[6]پس هر کس سوار شد، نجات می‌یابد و اگر سوار نشد، غرق می‌شود و بر همه ما لازم است که سوار شویم و به این عزیزان ملحق شویم، در غیر این صورت خَسِر الدنیا و الآخرت می‌شویم.

نکته: در حکمت اینکه گاوهای لاغر، گاوهای چاق راخوردند می‌توان گفت: آغاز سوره مبارکۀ حمد که اول قرآن است، حرف بِ بسم‌الله الرحمن الرحیم است که به یک معنا باید نفس را پشت حرفِ ب قربانی کنیم تا به تعالی انسانی برسیم! یعنی جهاد نفس که جهاد اکبر است تا آخرت سالم و زنده و بی نقصی داشته باشیم. یعنی در دنیا رضای دل را قربان رضای خدا کنیم.

اما در حکمت گندم‌های خشک!

خوب دقت کنید که تا گندم کامل رسیده نشود و خشک نشود، قابل استفاده نیست. پس آنگاه گندم‌ها پوست کنده می‌شوند و آرد و آنگاه پخته شده و تبدیل به نون می‌شوند. نکته مهم این است که نون را ظاهراً می‌خوریم، اما بواقع نون است که ما را می‌خورد! بواقع نون، قوت می‌دهد، رشد می‌دهد اما گذرانِ عمر در حال کاستن و پیری ماست و به مرگ نزدیک می‌شویم. آخرین حرف سوره مبارکۀ حمد، حرف ن است (والضالین) که درواقع نون می‌شود. همانطورکه در مقامات حرف آخر کلمه  قرآن  یعنی نون تا حدودی توضیح داده شد:

مراحل حقیقی عمر ما همان جوهریت نون است که در قلم جاری می‌شود تا در لوح عمل بنویسد: ن و القلم و مایسطرون. حقیقت نون در قلم است. اما تمام نامه‌ی عمل ما ظهور آن نون است! نون است که در قبر و قیامت و انشاءالله در بهشت ما را در برمی‌گیرد. نون است که نوشته شد لا اله‌ الا الله. و همینکه از دنیا می‌رویم، لااله الا الله بدرقه ما است(انشاءالله) و ما غرق در این کلمه طیبه می‌شویم. حالا چگونه و چطور نوشته‌ایم زیرا این کلمه طیبه هم نفی است و هم اثبات. به کلمه لا اله نفی است و به کلمه الا الله اثبات. حال چگونه نوشتیم؟!

همه زیبایی حکمت اینست که گندم‌های خشک که کامل شده یعنی رسیده‌اند، گندم‌های سبز کال یعنی نرسیده‌اند را می‌خورند! و حضرت یوسف(ع) خواست: 1)همه به گندم رسیده یعنی خشک برسند تا همه‌ی کال‌ها و نرسیده‌های زمانشان که کافران و کاهنان معابد بودند، از بین بروند. 2) دیگر اینکه به نون جوهر حقیقی وجودشان برسند و هدایت شوند. پس در تمام هفت سال پرآبی فرمود گندم‌ بکارید و سیلوهای(انبار) گندم ساخت و گندم‌های خشک رسیده و بلوغ کامل پیداکرده را در سیلوها ذخیره کرد تا در هفت سال قحطی، شد بصورت نون حیات، و جان مردم را نجات دادند!

حال ببینید چگونه نون اسرارش برای الی یوم القیامة آشکار می‌شود؟! خوب دقت کنید همین نون چگونه بساط کاهنان را که باطل بودند جمع کرد و ریشه کن کرد. کاهنان هم گندم کاشتند، اما اسرار اینکه چگونه گندم‌ها را خشک کنند را نمی‌دانستند چون خودشان کال و نرسیده بودند، پس عقلی که کامل نیست و ظلمانی است نتیجه عملشان هم کال و نرسیده می‌باشد، پس در آخر محکوم به فساد و تباهی و هلاکت شدند{ گندم‌های آنها چون خشک نشده در سیلو گذاشته بودند، همه فاسد شدند و از بین رفتند} و گندم‌های خشک حضرت، آنها را خوار و کوچک کرد. درواقع گندم‌های خشک، گندم‌های سبز را خوردند!

از وقتی ما از دنیا می‌رویم خشکی و قحطی ما شروع می‌شود. آن برکتی که ما را نجات می‌دهد و حیات طیب به ما می‌دهد، همان ذخیره گندم خشک است که نون رزق ما می‌شود(الی یوم القیامة) که در سیلوهای امانت خداوند انبار کرده باشیم به شرط اینکه این سیلوها متعلق و متصل به امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف باشد که عزیزالله است چون آن عزیزان واقعاً انسان کامل و بی‌نقص هستند. آیا جالب نیست که عدد ابجد کلمه سیلو=106 می‌شود که برابر عدد ابجد کلمه نون است؟!

پس سوره مبارکۀ یوسف(ع) نهایت حکمت خالق یکتاست که ما در آن غرق هستیم. و دائماً این احسن الحدیث به صورت‌های مختلف تکرار می‌شود که شاید مایه‌ی عبرت و پندآموزی برای بندگان خدا باشد. اما جالب اینکه 2 تا 14 تا اتفاق افتاد! که 14 تا نورانی و 14 تا ظلمانی بود و کتاب عمل را کامل کرد با عدد 28، وقتی به عدد 28 رسید یعنی به اسم مبارک غنی خداوند جلوه کرد. پس آنگاه حکومت حضرت یوسف(ع) پیروز و جاودانه شد و عزت برایش دائمی گردید و او همیشه عزیز خداوند است. ولله العِزة و لِرسوله و لِلمؤمنین.

قرآن مجید به 114 سوره مبارکه:

پروردگار علیم و حکیم تعداد سوره‌های کلام مبارکش؛ قرآن را 114 تا قرار داد که نکات زیبا و شگفت انگیز و جالب توجهی دارد. از جمله اینکه عدد114 اینگونه معنی می‌شود100+14: عدد100= عدد ابجد حرفِ (ق) است که در عربی به معنی نگهدارنده می‌باشد. و عدد 14؛ حقیقت وجود 14 نور مقدس معصومین(ص) و باطن کنز الله و وجه الله خداوند می‌باشد.

پس قرآن که معجزه و کلام الله است و حفاظت آن، اعجاز خداوند حکیم است، در دنیا مقابل معصومین(ص) قرار دارد چنانچه پیامبراکرم(ص) در حدیث ثقلین هر دو وجود مبارک(کتاب الله و عترتی) را ثقل و وزنه‌‌ی سنگین یا ثمن خلقت پروردگارعالم معرفی فرمود. و قرآن، ولایت صامت و ائمه (ص)، قرآن ناطق می‌باشند. و در این دوره که ولی زمان؛ مهدی موعود(ص) از دید ما گنهکاران غائب است قرآن؛ صراط و میزان، نسخه‌ی حکیم الحکما، نگهدارنده و هدایت‌گر، جانِ دین و ولایت است. پس عدد 114 رمز است! و عدد 114 برابر عدد ابجد کلمات سند=قید=جامع=الفبا و برابر کلمه آب بصورت بسیط است.

عدد 14 در سوره‌های مبارکه قرآن:

*چهاردهمین سوره مبارکه قرآن به عدد ترتیب فهرستی: سوره مبارکه ابراهیم(ع) می‌باشد به عدد ترتیب نزول 72 ( خوب دقت کنید 2×7 می‌شود 14)! که عدد 72 برابر است با عدد کلمات سجده= نوزده= سیب= نیزه= باسط = خضوع = علی اکبر. آغاز این سوره مبارکه با حروف مقطعه الر( هشتمین سوره ایست که با حروف مقطعه شروع می‌شود) در جزء 13 است و شامل  52 آیه شریفه می‌باشد که برابر است با عدد کلمات حمد= نرجس(س)= نصر= خمس= مرجع= قمر= ظهر= شکر= فطر= تیر= کاظم= شیعه. در دایره سُور قرآن مجید، روبروی سوره مبارکه قارعه قرار دارد.

*چهاردهمین سوره مبارکه قرآن به عدد ترتیب نزول: سوره مبارکه عادیات به عدد ترتیب فهرستی 100 است( 100= ق= صبح= سیل= کف= کلیم). این سوره مبارکه بیست و سومین سوره‌ی جزء 30 می‌باشد و شامل 11 آیه شریفه است. در دایره سُور قرآن مجید روبروی سوره مبارکه حجر (جالب است که اولین سوره جزء 14 می‌باشد) قرار دارد.

*جزء14 شامل 227 آیه شریفه است که دو سوره مبارکه حجر و نحل بطور کامل در این جزء قرار گرفته‌اند. این جزء با حرفِ ( ا) شروع می‌شود و جالب است که به حرفِ( ن=14) تمام می‌شود!

* سوره مبارکه صف، 14 آیه شریفه دارد و چهارمین سوره‌ی جزء 28 است! به عدد ترتیب فهرستی 61(=اَس= بنده= مجازی) و عدد ترتیب نزول 109(= حنان) است.

*چهاردهمین سوره‌ی جزء 30، سوره مبارکه شمس است. و چهاردهمین سوره‌ای که با حروف مقطعه شروع می‌شود، سوره مبارکه قصص است(طسم).

* سوره مبارکه ناس از نظر ترتیب فهرستی و سوره مبارکه نصر از نظر ترتیب نزول به عدد 114 هستند که هر دو در جزء 30 قرار دارند.

 

**عدد 14، باطن عدد 15(=جایگاه عددی حرفِ س) است زیرا وقتی ارقامش را با هم جمع کنیم 5 می‌شود(5=4+1) و در حقیقت جمع 1 تا 5 می‌شود 15. پس درواقع می‌توان گفت باطن عدد 14؛ همه جمع می‌شود در عدد 15! پس خوب دقت کنید! چرا خانواده محترم 14 معصوم(ص)، آل یاسین هستند و حقیقت انسانیت وابسته به حرفِ س(سین) است(15=س)؟! و جمع اعداد 1 تا 14 می‌شود 105 که برابر عدد ابجد کلمه کهف است و وجود مبارک 14 معصوم(ص) کهف حصین می‌باشند؛ پناهگاه مؤمنین و بندگان خدا در دنیا و آخرت هستند.

چه درسی را از این همه معارف متوجه می‌شویم؟! راستی اگر اعداد که روحِ حروف هستند، معنی نشوند آیا حروف به محتوای خود نائل می‌شوند؟ پس بدانید وقتی عدد 14 باطن گنج طهارت و حقیقت کوثر است؛ انّما یرید الله لِیُذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرّکم تطهیرا یعنی فقط 14 معصوم(ص)، پس مظروفِ ظرف عدد 15 می‌شود. این مبنای گنج طهارت از عالم اسرار چنان در جان‌ها نزول دارد که تمام ظلمات را تا زمان چهاردهمین معصوم(ص)؛ وجود مبارک صاحب العصر و الزمان اباصالح المهدی(عج) تطهیر می‌فرماید. که عالم در حقیقتش کُن فیکون می‌شود، درواقع قلب به میم و یُخرجهم مِن الظلمات الی النور می‌شود. بنابراین حوض کوثر، ظرف است و جان طهارتش، 14 نور مقدس(ص) است. پس هر کس به این حوض و محتویاتش که کوثر؛ آن آب تطهیرکننده رسید که جزء طاهران ورود در باب طهارت بهشت پیدا می‌کند. این حقیقت همان اتممناهابعشر و رساندن همه‌ی مؤمنین به اربعین عمل است. امیدوارم خوب فهمیده باشیم. اللهم الرزقنا

 

[1]. 10=4+3+2+1 ؛4 روی 10می‌شود 14

[2]. بحارالانوار: ج26.ص3  - تفسیر القمی: ج1.ص18

[3]. سورۀ مبارکه حجر؛ آیۀ 87

[4] )نورٌواحد(ص): (نور=256)+(واحد=19)=275نورٌواحد(ص)=(نور=40)+(واحد=19)=59

[5]. سورۀ مبارکه یوسف(ع)؛ آیۀ 43

[6]. بخشی از صلوات شعبانیه 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۰۲ ، ۱۶:۵۰
عذرا شفائی