لب الالباب (راز حروف)

عرفان ابجدی حروف

لب الالباب (راز حروف)

عرفان ابجدی حروف

لب الالباب (راز حروف)

بسم الله الرحمن الرحیم

بنام پروردگار که سرّ اسماء اعظم خود را با سه حرف "الف"، "س" و "م" (اسم) فاش کرد. که عدد ابجد این سه حرف "101" است و از مجرای ولایت "با" و رسالت "سین" ظهور دارد (بسم).

بنام مولایی که در عین "غیب الغیوبی" ظاهر و در عین "ظهور" غایب است، و با صفات "رحمان" و رحیمش" کل نعمتهایش را بر ما منت نهاد.
ع شفائی



هدف از ایجاد این وبگاه، رسیدن به معرفت مولایمان، پروردگار عالم و ائمه معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) و حقایق و معارف قرآن است.
در این راه همواره، آن بزرگواران مددرسان بوده و با دست غیبی راه صحیح را گشوده اند و عنایاتی بسیاری به دست آمده است.

عنایت شود: نشر و استفاده نا صحیح از مطالب بدون ذکر منبع، شرعا صحیح نیست.

برای تهیه کتاب های مجاز منتشر شده توسط نویسنده و مولف مطالب فوق، میتوانید با شماره زیر ارتباط برقرار نمائی

09308839373 لطفا در ایتا یا واتزاپ پیام ارسال فرمائید





۳ مطلب در مرداد ۱۴۰۳ ثبت شده است

عدد 2 در اسرار ولایت دومین امام ؛ امام حسن مجتبیعلیه السلام روبروی امام حسن عسکری علیه السلام

درواقع به نوعی ولایت امام حسن علیه السلام به عنوان دومین امام معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین، سرسبزی حقیقت حیات سبز حرفِ بِ بسم الله الرحمن الرحیم است. زیرا احیاء واقعی انسانی و تکامل و حقیقت حیات تکوینی و حیات تشریعی را در دنیا و آخرت سبز و حیات و جلوه می‌دهد . و به گل و میوه‌ی حقایقش می‌رساند. پس لازمه ظهورِ باء ، امام حسن علیه السلاماست ؛ او که خود سبز پوش آل محمد صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین می‌باشد.

معانی از نام مبارک امام حسن علیه السلام

وجود مقدسش سبزپوش آل پیامبرصلی الله علیه و آله، سید جوانان بهشت است. وجود مقدس آقا ، سبط اکبر اهل بیت پیامبرصلوات الله علیهم اجمعین است. و ایشان نتیجه زحمات پیامبران از حضرت آدمعلیه السلام و اوصیایشان تا وجود مقدس پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم و حضرت علیعلیه السلام و فاطمه زهراسلام الله علیها است یعنی به وجود آقا امام حسنعلیه السلام ، درخت طیبه که در کتاب مبارک قرآن آمده است {آیه 24 سوره مبارکه ابراهیم:کلمة طیبة کشجرة طیبة اصلها ثابت و فرعها فی السماء} ، سبزی خود را جلوه داد و درخت ولایت ، شاخه و برگ خود را ظهور داد و روی این سبزی‌هاست که گل و میوه ظاهر می‌شود زیرا ادامه‌ی شاخه سبز ، گل می‌شود که گل و میوه‌اش ، امام حسین علیه السلاماست. لازم به تذکر است که در اصل ، نام مبارک هر دو بزرگوار ، حسنعلیه السلاماست {درعرب دو برادر که هم نام باشند ، در نام برادر کوچک‌تر یک یاءِ مصغر می‌گذارند ، پس می‌خوانند: حسین(ع) یعنی حسنِ کوچک}.

*عدد ابجد اسم مبارک حسنعلیه السلام=118 است که اگر ارقامش را با هم جمع کنیم می‌شود 10 (10=8+1+1) پس ایشان ، حقیقت گنج عدد 10 و در واقع 4روی10 می‌باشد .از طرفی هم ایشان ، معصوم چهارم است {همان گنج عشر و 4 روی 10} و دومین امام معصوم است که عدد ابجد حروف دو=10 است (د=4 + و=6=10) پس ایشان ، راز عدد دو می‌باشد! درضمن که جمع عدد ولایی ومعصومیتشان 6=4+2 می‌باشد ، و عدد 6 ، راز خلقت و سبز شدن آفرینش در دنیاست.

بهترین عمل ، نماز است و مجرای نماز ، الِفِ عالمِ وجود یعنی امام زمانصلوات الله علیهم اجمعین است. انسان در سجاده عبادت با نماز به امام خود وصل می‌شود. اینجا لازم به توضیح است که تمام عوالم از سِرّ تا سِفل ، واسطه‌اش الفِ وجود است.در این مجراست که انّالله و انّا الیه راجعون است ؛ تمام روزی و تمام اراده و مشیت پروردگار عالم و تمام برکات اسماء الحسنی و عنایات تجلی و ظهور دارد. این باطن که مجرای وحی نامیده می‌شود و گیرنده روزی کنزالله و به عنوان سبزکننده آن کریم اهل بیت ؛ حسن ابن علیصلوات الله علیه است.

کنیه نازنین ایشان ؛ ابا محمد است زیرا همانطور که بیان کردم: ایشان ، جلوه دهنده همه آنچه که اراده و مشیّت پروردگارعالم به آن قرار داشت که از گنج الهی یعنی الِفِ وجود مقدس  پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم جلوه کند ، می‌باشد و در واقع جان قرآن را سبز کرد و بر همه عالمیان زینت بخشید. پروردگار عالمیان به رسول گرامیش  فرمود من محسن هستم و نام حسن را از نام خود می‌گذارم. پس سبط اکبر خانواده مطهر اهل بیت عصمت و طهارت ، حسنعلیه السلام نام گرفت. پدربزرگوارشان آقا ابالحسن علی ابن ابیطالبعلیه السلام است. نام مبارک امام حسینعلیه السلام هم درواقع حسن می‌باشد و چون 9 ذریه در بطن اوست پس همه‌ی وجودهای مقدس ائمه طاهرینصلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین، حسن هستند. در واقع وجود مقدس آقا امام زمان(عج الله تعالی فرجه)  ؛ این باطنِ حسنعلیه السلام است که ایشان ، وصیّ الحسنصلوات الله علیه است.

رسول اکرمصلی الله علیه و آله و سلم خود ، هم خُلق حسن و هم خَلق حسن و هم برای همه عالمیان اسوه حسن است (الی یوم القیامة) و خانم دو عالم ، حسنه است که باید در دنیا و آخرت از ربّ مهربانمان بخواهیم که حیات حسنه را در دو جهان به ما عنایت بفرماید (انشاءالله) . ربنا اتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار.

عدد ابجد امام حسنعلیه السلام=200

عدد ابجد نام زیبای امام حسنعلیه السلام=200 می‌باشد که برابر با تعداد آیات سوره مبارکه آل عمران است . آل عمران به معنای خانواده آبادانی می‌باشد. جالب است بدانید حقیقت اسرار آل عمران ، وجود مبارک پیامبر گرامی اسلام و خانواده نورانیش می‌باشد (اللهم صلّ علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم) که جانِ آبادانی آن به وجود سبزپوش آل پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم ؛ ابا محمد حسن بن علی علیه السلام ظهور پیدا کرده است. که به نامِ نامیش ، تمام عالم خلقت در صورت حسن ، و به هدف حسن ، و به مقصد حسن ، و در جلوه حسن ، و در ملاحت حُسن حسن ، و نمره قبولی و 20 حسن ، و پاداش حسن ، و جایگاه و قرب حسن جلوه کرده است! و خداوند باریتعالی پس از خلق صورت جسمانی آدم علیه السلام ، به خودش فتبارک الله احسن الخالقین فرمود. پس چون خلقتش در صورت حسن می‌باشد به خود ، تبریک اَحسن فرمود.

و از طرفی برابر با عدد ابجد حرف ر است که صفتش ، تکریر است و این صفتِ فعل اعمال است در دنیا! یعنی تکرار می‌شود چه در مخرج زبانی و چه در صفات فعلی ؛ مثل اینکه کنار کوه فریاد بزنیم که همانجا انعکاس صدای خود را می‌شنویم. پس در همین دنیا ، انعکاس اعمالمان به خودمان برمی‌گردد.

بنابراین اگر در زندگی ، عمل ما حسن باشد پس جوابش هم به حسن به ما برمی‌گردد. خداوند یکتا در آیه 60 سوره مبارکه الرحمن می‌فرماید :هل جزاءُ الاحسان الا الاحسان. آیا جزای خوبی ، جز خوبی است؟ ریشه کلمه احسان خداوند ، حسن است.

*و زیباتر اینکه عدد ابجد نام مبارک "امام حسن"علیه السلام=200 برابر عدد ابجد کلمه عقل است .آیا این مهندسی ، احسنت ندارد که انسان ، دارای عقل است و خلیفه الله در دنیا است! و بدن انسان هم شامل 200 استخوان است { البته برخی جاها گفته می‌شود 206 تا که درواقع بدن 6 قسمت شده و به 200 تا وصل هستند}.

 خلاصه امیرالمؤمنینعلیه السلام فرموده که اگر خدا می‌خواست عقل را بصورت مردی خلق کند آن صورت حسنعلیه السلامبود.

یعنی کسی که عاقل باشد به زندگی و عمل حسن دست پیدا می‌کند و نتیجه حسن ، نصیبش می‌شود. چنانچه خداوند متعال در آیه 160 سوره مبارکه انعام می‌فرماید:  مَن جاء بالحسنه فله عشرُ امثالها ؛ هرکس با خودش عمل حسن بیاورد ، پاداشِ عشرُ امثالها دارد. پس قبولی ، به نتیجه‌ی حسنعلیه السلاماست.

جالب است که جایگاه عددی نام مبارک امام حسنعلیه السلام=65 و برابر با عدد ابجد کلمه دنیا است.امام حسنعلیه السلام؛ سبزپوش آل پیغمبرصلی الله علیه و آله و سلم و کریم اهل بیتصلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین است. خوب دقت کنید! پروردگار عالم ، دنیا را در جایگاه حسنعلیه السلامخلق فرمود زیرا آنچه به مخلوقاتش (مخصوصا انسان) داده است ، همه در مجرای  حسن یعنی بهترین است ، چنانچه در خلقت انسان به خودش فتبارک الله احسن الخالقین فرموده است. پس انسان هم در مجرایِ حسن خلق شده است . درواقع یعنی سبز! یعنی زنده! یعنی بدون نقص! یعنی حی و سالم! یعنی با سرنوشت و آینده و توان‌های عالی ... .

 

 "عمل حسن" و "عشر امثالها" یعنی چه؟

عمل حسن یعنی عمل سبز یعنی عمل زنده ، سالم ، شاداب ، بدون عیب و بدون آفت ، عمل کامل ، عملی که وصل به امام زمانش باشد همانطور که در قسمت رکوع بیان شد که در نماز جماعت ، نقطه وصل مأموم به امام ، رسیدن به رکوع امام است. در این صورت ، عمل سبز می‌ماند چون از شاخه جدا نشده و فُرادا نیست. پس اگر به این شکل عمل تا دم قبر آمد ، خداوند مزدش را عَشرُ امثالها می‌دهد.

*عشر امثالها یعنی چه؟ حرف ر به عدد ابجد 200 ، برابر با نام مبارک "امام حسن"علیه السلام می‌شود و جایگاه عددیش 20 است که اگر اعداد 1 تا 20 را با هم جمع کنیم می‌شود 210 که برابر با نام مبارک "امام حسین"علیه السلام است! کسی که به عدد 10 متولد شده ، کسی که با 9 ذریه معصومصلوات‌الله‌علیهم‌اجمعیندر بطنش متولد شده است. پس میوه حسنعلیه السلام، حسینعلیه السلام است . و اینجا معنی عشرُامثالها را بخوبی متوجه می‌شوید که اگر عمل حسنعلیه السلامرا تا قبر بیاوری ، مزد حسینعلیه السلاممی‌گیری که تا ابد غنی باشی. و بعبارتی یعنی همه نعمت‌ها را به تو می‌دهم و در آخر مجرای گنج وجود ؛ (الِف) را باید حسن یعنی نیکو و سالم به آخرت منتقل کنیم تا میوه 1000 دانه (اَلْف)آنجا بدستمان برسد. یعنی عمل باید سبز بماند.

چرا عدد 1 تا 20 جمع می‌شود؟! زیرا مثلا یک دانش آموز در امتحان املا باید تمام نوشته هایش از 1 تا 20 بدون غلط باشد ، تا نمره‌اش 20 شود{منظور تکلیف است که در دنیا ، باید بدون غلط انجام می‌شده} پس این نمره از سایه (شجره) درختِ عمل در فعل ستون دین ؛ نماز حقیقی ظاهر می‌شود که با وصل رکنِ رکوع ، به مقام سجده می‌رسیم {رکوع ، رکن 4 است که 10=4+3+2+1 پس نمره  10 را با رکوع می‌گیریم و قبول می‌شویم و سجده ، عشرُامثالهاست یعنی 10 نمره بعدی که نمره 20 حاصل می‌شود!}

بنابراین وقتی می‌خوانیم وجود مبارک امام حسنعلیه السلام، چهارمین معصوم در مرتبه ظهور نوری در عالم اسرار است پس عظمت عدد 4 ، تمام گنج عشر است و جمع 1 تا 4 می‌شود 10 و خداوند متعال برادر امام حسنعلیه السلام را که هم نام اوست به عدد 10 متولد می‌فرماید. و این عددِ حرفِ ی است که درواقع نام ایشان همان حسن(ع) است که یاء صغیره گرفته ؛ حسـیـــن(ع) خوانده می‌شود. 

نام حسنعلیه السلام؛ هدیه‌ی جرائیلعلیه السلام

جنبه دیگر سیر نزولی نام مبارک حسنعلیه السلاماست : روایت از امام صادقعلیه السلام است که جناب جبرائیلعلیه السلام، نام حسنعلیه السلام را در حریری از پارچه‌های بهشتی به رسول‌اللهصلی الله علیه و آله و سلم هدیه داد و نام حسینعلیه السلام را از نام حسنعلیه السلام برگرفت و مشتق نمود.{معانی الاخبار.ص58}

جابر بن عبدالله انصاری می‌گوید پیغمبرصلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: حسنعلیه السلام را به این نام نامیدند ، چراکه به واسطه‌ی احسان خداوند ، زمین و آسمان برپا شده است و حسنعلیه السلام برگرفته شده از احسان می‌باشد. علیعلیه السلام و حسنعلیه السلام؛ دو اسم از اسماءالله هستند و حسینعلیه السلام، مصغّرِ حسنعلیه السلام است.{حلیه ‌الابرار فی‌احوال محمدوآله الاطهار علیهم‌السلام . ج4. ص20} یعنی درواقع اگر قرار باشد احسان خداوند که سبب قوام آسمان و زمین است مظهر و تعیّن خارجی داشته باشد ، آن مظهر ، وجود ذی جود امام مجتبیعلیه السلام است و به همین دلیل او را حسنعلیه السلام نامیدند.

وجاهت حورالعین از نام حسنعلیه السلام

دو جنبه در اسم مبارک حسنعلیه السلام وجود دارد : یکی جنبه سیر صعودی و دیگری در سیر نزولی. روایت این است که در بهشت بر پیشانی حورالعین نوشته شده الحَسَن {جامع الاخبار (شعیری) ص42) . درواقع معنی حدیث آن است که اگر حورالعین وجاهتی(زیبایی) دارد ، آن از نام زیبای حسنعلیه السلام است! یعنی درخشندگی و نور صورت حورالعین که فرمودند اگر سفیدی ساق او بر اهل زمین نمایان شود ، همگی قالب تهی می‌کنند ، حاصل نام مبارک حسنعلیه السلام است.

 روز قیامت که روزِ بُروز واقعیات است (إذا وقعت الواقعه) ، سِرّ این اسم بر ملا می‌شود! درواقع حورالعین که اصل وجودش از نور امام حسینعلیه السلامخلق شده ، وجاهت و نورانیت چهره‌اش از نام امام حسنعلیه السلاممی‌باشد. {نورُ الجنّةِ  و الحور العینِ مِن نورِ الحسینعلیه السلام و نورُ الحسینعلیه السلام مِن نورِالله و الحسینعلیه السلام أفضل مِن الجنّةِ و الحور العین ....یعنی : نور بهشت و حورالعین از نور حسین(ع) خلق شده و نور حسین(ع) از نور خداوند است پس حسینعلیه السلام ؛ افضل از بهشت و حورالعین می‌باشد (بحارالانوار. ج25. ص16) }

*امام حسنعلیه السلامو امام حسینعلیه السلاممظهر رحمت الهی هستند

پس رکوع واقعی ، شکرانه رحمت خاص پروردگار عالم است به عام مردم . غیر از رزق ظاهر برای بندگان از عمر و سلامتی و عقل و علم و تمام برکات زندگی در دنیا از نزولات آسمانی و روییدنی‌ها و حیوانات و حتی تسخیر انسان برهمه‌ی مخلوقات ، رزق باطنی و عالم آخرت است که پیامبران و کتاب‌های آسمانی و چهارده نور مقدس معصومصلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین هستند که برای شکر و حمد خداوند که خاصّ ذات اقدسش از مجرای وجود مبارک حسنعلیه السلامکریمانه روزی داده و به تبعیت و شیعه شدن وجود مبارکش ، باید در مقابل پروردگار عالم راکع شویم.

و چنانچه بخواهیم از میوه و ثمره‌ی این نعمت‌ها در قیامت هم بهره‌مند شویم باید صفت رحیمیت پروردگار عالم که اسمِ عام خداوند است و مخصوص خاص وجود مؤمنان در آخرت است را از مجرای انوار اباعبدالله الحسینعلیه السلام در قیامت دریافت کنیم.

در باطن آیات 19 تا 22 سوره مبارکه الرحمن ، تولد لؤلؤ{امام حسنعلیه السلام} و مَرجان { امام حسینعلیه السلام} در بیت ولایت نهفته است! در این سوره سخن از رحمت است و لذا بحث فبأی آلاء ربکما تکذبان (پس کدامین نعمت‌های پروردگارتان را انکار می‌کنید) بیان شده است . و ارتباط رحمت به وجود مبارک خلیفه‌های برحق پروردگار عالم ظهور و بروز می‌کند. چنانچه محبت به امام حسینعلیه السلام تقریباً شامل عموم مردم است اما محبت به امام حسنعلیه السلام، خاص است. خصوصیاتش خاصّ وجود مبارک خودش می‌باشد ؛ وجود مبارکش را کریم اهل بیتصلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین می‌خوانند!

و امام صادقعلیه السلام می‌فرماید:{کتاب المصباح للکفعمی.ص317}عن ابی عبدالله(ص) فی قوله: "یؤتِکم کفلَین مِن رَحمتِهِ" قال الحسنعلیه السلام و الحسینعلیه السلام. در تفسیر آیه 28 سوره مبارکه حدید می‌فرماید: به خدا ایمان بیاورید تا به شما دو سهم از رحمت خود را بدهم . فرمودند منظور از این دو سهم از رحمت ، حسنعلیه السلام و حسینعلیه السلام هستند. هر دو رحمت الهی هستند.

به یک اعتبار امام حسنعلیه السلام؛مخزن رحمت رحمانیه و امام حسینعلیه السلام ؛ مظهر رحمت رحیمیه می‌باشد. چراکه امام صادقعلیه السلام فرمودند: الرحمنُ اسم خاص بِصفَةِ عامَّةِ و الرحیمُ اسم عام بِصِفَةِ خاصّه. یعنی رحمان ؛ اسم خاص است به صفت عام و رحیم ؛ اسم عام است به صفت خاص.

*در امام مجتبیعلیه السلام نسل امامت تجلی نکرد و جلوات عصمت زهرایی در او متجلی شد (اسم خاص) اما لطف و کرمش فراگیر بود(صفت عام) به نام کریم اهل بیتصلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین می‌شود باطن رکوع. و درواقع نماز که ستون دین است به رکعت خوانده می‌شود و اتصال پیدا کردن مأموم به امام جماعت فقط به رکوع است. پس خاص می‌شود و رکن رکوع در هر رکعت فقط یکی است و در آن نباید شک باشد والا نماز باطل می‌شود.

وجود مبارک امام حسنعلیه السلام؛ باطن سبزی عالم

حال درمی‌یابیم که وجود مبارک امام حسنعلیه السلام پایه و اساس و رکن حیات طیب را بر همه عالمیان ظهور داد.

تقریبا هر سبزی در دنیا به خاطر داشتن ظاهراً ماده کلروفیل ، کمی تلخی دارد. در عالم بالا تمام تلخی سبزی‌های عالم را در یک جام کردند و امام حسنعلیه السلام ، یک تنه نوشید(بابی انت و امی و نفسی و مالی و اولادی)! و اوست که در زمان خلافتش که 10 سال است ، برای اصلاح ریشه دین در جامعه که انحرافات معاویه‌ها در آن نفوذ نکند ، صلح را انتخاب کرد ( ریشه کلمه صُلح از صَلَحَ  است که به یک معنی یعنی اصلاح کردن)!

و در مقابلش قاتلی ملعونه به نام جعده در منزلش آمد که زهر جفا را به تدریج به وجود مبارکش می‌خوراند و هربار حضرت کنار مرقد مطهر جدّ بزرگوارش ؛ پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم می‌رفت و شفای خود را می‌گرفت تا درنهایت سمی را نوشید که تمام جانش را مسموم و جگرش را پاره پاره کرد (لعنة الله علی القوم الظالمین من الاولین و الآخرین الی یوم القیامة)

اما تعریف زیبای دیگری هم در این سَم نهفته است : چون درخت ، مظهر ایثار و از خود گذشتگی است . هر درخت سبزی ، سموم هوا را می‌خورد و اکسیژن و هوای پاک را به کسانیکه در اطرافش هستند عنایت می‌کند و حیات سبز خود را به آنها انتقال می‌دهد.

بنابراین وقتی امر خداوند برای نماز شد : أقم الصلوه ، پس درواقع  نمازی که سبز شود و شاخه و ریشه دهد ، برای مؤمن تهویه هوای بهشتی را عنایت می‌کند و اینجاست که نماز واقعی می‌شود : تنهی عن الفحشاء و المنکر.

امام حسنعلیه السلام، حامل تمامِ گنج عشر می‌باشد و عدد ابجد نام مبارکش 118 است که معنی می‌شود به 18+100 : عدد 100 برابر حرف ق یعنی نگهدارنده و عدد 18 برابر با کلمه حی یعنی زنده است. پس عدد 118 یعنی نگهدارنده حیات سبز! و جمع ارقامش 10 می‌شود(10=8+1+1).

حال خوب دقت کنید که جایگاه نام مبارک حسنعلیه السلام=37 است که جمع ارقامش همان 10 می‌شود(10=7+3) و این عدد برابر با نام مبارک خداوند ؛ اول است و اسرار همه اعداد و حروف از این عدد ، ظاهر می‌شود( یعنی همه شاخه و برگ‌های گنج سبز قرآن و کتاب‌های آسمانی

{همانطورکه در کلاس اول ، حروف و عدد برای بچه‌ها تفهیم می‌شود و پایه وصل کردن حروف و به معنا رسیدن را یاد می‌گیرند و شمارش اعداد را هم می‌آموزند. و همه‌ی خزانه علم در پایه حروف و اعداد ظاهر می‌شود}.

و عدد 37 برابر با عدد ابجد کلمه زکی یعنی نورانی است.{در دایره ولایت ائمه طاهرین صلوات الله علیهم اجمعین ، امام حسن زکی العسکریعلیه السلام روبروی امام حسن مجتبیعلیه السلام قرار دارد}.

آیا عدد 37 اعجاز سلامتی انسان نیست؟! که درجه حرارت بدن سالم باید 37 درجه باشد ! پس از بدن سالم هر نوع تحرک صحیح ، فکر صحیح و زندگی سالم و سبز برمی‌خیزد و انشاءالله با عمل سالم و صالح ، آخرت خوبی هم ظاهر می‌شود و این آیه مبارکه ، معنای سلامت است : ...ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الآخره حسنه و قنا عذاب النار ؛خدایا ما را از نعمت‌های دنیا و آخرت بهره‌مند گردان و از شکنجه و عذاب آتش دوزخ نگاهدار(آیه 201 سوره مبارکه بقره)

نکته دیگر اینکه تنها نام مبارک حسنعلیه السلام است که در آیات قرآن کریم به عدد ابجد اسم مبارکش یعنی  118 بار ، نام حسن و مشتقاتش آمده است.و جالب اینکه نام زیبای حسن علیه السلام فقط در آیه 37 سوره مبارکه آل عمران (...بقبول حسن...) یعنی در جایگاه عددی نام حسنعلیه السلام، آمده است!!!

وجود مبارک امام حسنعلیه السلام؛ باطن رکوع

رکن چهارم نماز، رکوع است .اینجا گنج بهاری شدن و طلیعه به اربعین عمر رسیدن ،  به ثمره‌ی گنج دانه درون اظهار می‌شود! درحقیقت نماز به رکوع ، شماره می‌شود و به رکعت‌هایش خوانده می‌شود.

و رکوع ، تعلق به وجود مبارک امام حسن مجتبی علیه السلام دارد.و عدد 4 ، برابر حرفِ د است که شکل ظاهر(د) ، آن هم رکوع است و دلیل خلقت است و آقا ، سبزپوش آل پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم نامیده می‌شود و جلوه حیات سبز عالم خلقت و تجلی اسم حی پروردگار عالم در صفتِ رحمانیت خالق یکتا و بی‌همتاست. درواقع یکی از اسماء خداوند ، دال است.

پس در حقیقت اسرار نماز در رکوع ظاهر شد زیرا گنج ریشه و تنه و اسرار درون ریشه و تنه ؛ همان حملِ ظهور شاخه از تنه درخت ؛ جایی که محلّ وتر و اتصال حیات شد تا سبزی خود را نشان دهد و جایگاهی که رزقِ باروری میوه را بر شاخه ضمانت می‌کند و باعث تداوم حیات میوه در دانه‌هایش می‌شود.

چنانچه رکوع ، رکن چهارم نماز شد پس بنا بر درس‌های گذشته عدد 4 ، پایه‌ی ارکان خلقت و از عالم عرش و حتی بالاتر از عرش ، اسماءالحسنی الهی تا عرش و کرسی و چهار رکن عالم بیت المعمور، تا 4 رکن خانه مبارک خدا ؛ کعبه (مسجدالحرام) و تا 4 فصل سال و 4 رکن عناصر خلقت عالم و مخصوص خلقت انسان‌ها (آب ، آتش ، باد و خاک) و تا 4 منظور و هدف قیام اباعبدالله الحسین(ع) (قد اقمت الصلوة و آتیت الزکوة و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر) ، تا 4 عمل اصلی در ریاضی که حساب و اعداد ، اعمال ماست که یا ضرب است و یا تقسیم ، یا جمع است و یا منها ، تا در 4 ستون بدنمان و ... ، تا 4 گوشه قبر و انشاءالله 4 ستون و پایه ارکان بهشت که تا 4 ، ظهور پیدا نکند سقفی هم برای امن وامان شدن نیست.

پس دنیا هم بر پایه‌ی4 (اربع ؛ ربیع و اربعین) خلق شد که درواقع همه در حال رکوع به پروردگار عالم هستند و همه‌ی رکوع ، تعظیم به حمد خداوند کریم است. و سفره کرامت در حقیقت رکوع ظاهر می‌شود. و رزقِ رحمانیت بر سراسر همه‌ی ارکان هستی حاصل می‌شود.

*چنانچه از جمع اعداد 1 تا 4 (10=4+3+2+1) عدد 10 بدست می‌آید و درواقع 4 روی 10 ؛ همان خزانه گنج عشر و وجود مبارک 14 معصومصلوات‌الله‌علیهم‌اجمعیناست که همه در صورت و سیرت ، ظاهر و باطن ، حسنعلیه السلامخلق شده و تجلی کرده‌اند و همه برای مردم ، اسوه حسن هستند (الی یوم القیامة).

پس درواقع عدد 4 که برابر حرف دال است ، در حقیقت دلیل خلقت وجود مبارک 14 معصومصلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین هستند و این عزیزان ، شاخه سبز و پربار درخت ولایت و رسالت را ظهور داده‌اند، آنها هستند که همه بندگان خدا را احیا کرده و زندگی سالم دنیا و آخرت را می‌بخشند . پس اینجاست که معلوم می‌شود چرا گفتیم که در نماز جماعت ، نقطه اتصال به امام جماعت ، فقط رسیدن به رکوع امام است؟ تا نماز ، حیات جماعتش افشا شود و اتصال برقرار شود!

یکی از اسرار نهفته در رکوع

درس زیبای رکوع این است که هر کس بخواهد درخت عملش در قیامت سبز باشد و بارور شود و میوه خوب بدهد و سایه خنک داشته باشد ، باید در دنیا رکوع بندگی داشته باشد به شرط اینکه به رکوع امام جماعت زمانش یعنی مولا و امام و  صاحب الزمانشصلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین، وصل شود تا این وصل نباشد ، حیات آخرتی و سبزی برایش حاصل نمی‌شود . پس باید دانست که چرا خداوند کریم در آیه 160 سوره مبارکه انعام می‌فرماید: ...مَن جاء بالحسنة فله عشرُامثالها ؛ اگر تا دم قبر با خودت عمل حسن بیاوری یعنی از سبزی رکوع برنخیزی ، آنگاه در سجدهِ سرازیریِ قبر ، مزد فله عشر امثالها می‌گیری!

*نتیجه می‌گیریم میوه به شاخه‌ی سبز ، ظاهر می‌شود و درواقع به رکوع (حسن) که دلیل رشد درخت است ، میوه‌ پدیدار می‌شود. درحقیقت نماز ، واسطه وصل به امام زمانصلوات‌الله‌علیهم‌اجمعیناست و نقطه وصلِ آن ، رکوع می‌باشد. رکوع یعنی با تمام ادب به خداوند و اوامر نورانیش و خلیفه‌های برحقّ مطهرش صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین، تعظیم و تکریم کنیم و با خضوع و خشوع باشیم.

*بنابراین درحقیقت شاخه به مقام رکوع ، اتصال به گنج حیات پیدا کرده (شاخه سبز شجره طیبه با اتصال به تری حیات) یعنی به امام زمان صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین یعنی به قرب خدا رسیده ، پس حامل گل و میوه می‌گردد.

آنگاه وارد رکن سجده می‌شود. که مقام سجده همانطورکه توضیح داده شد ، مقام عبودیت کامل است ، بابِ سجده ، عالمِ وصل است. و دو سجده ، یک رکن می‌شود و در اتصالِ 7 موضعِ بدن به زمین ظاهر می‌شود که با دو سجده ، 2 تا 7 یعنی 14 موضع ، ساجد می‌شوند. و میوه‌ی فی صَلاتهم خاشعون(آیه 2 سوره مبارکه مؤمنون) ظاهر می‌شود.

حقیقت نماز عشا:

حقیقت نماز عشا متعلق است به امام حسن مجتبیعلیه السلام که سبط اکبر و میوه دل خاندان رسالت و ولایت و به روایتی سبز پوش آل محمد صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین و سبز کننده بوستان آل اطهار علیهم السلام و تشیّع و حتی تمام پیامبران و اوصیای آن‌ها است. منظور خلقت و اصلح تمام حقایق عالم و به فلاحت رساننده تمام دانه‌های مستعد، رسیدن به حقیقت جان خویشتن و وصل شدن به بوستان ظاهر و باطن دنیا و آخرت است.

آری هدف خلقت ، رسیدن به سبزی(نشان حیات واقعی دنیا و آخرت)است که هرگز در آن خزان نیست، زیرا که در جلای حیات ، یک رنگ تلؤلؤ می‌کند و آن سبز است. سبز، نشانه حیات خرم و با نشاط است. سبز ، نشانه آبادانی است. چنانچه پروردگار عالم به همه ما عمر عطا فرموده و عمر سرمایه زندگی دنیا و آخرت است . عمر یعنی آباد شدن حیات واقعی انسانی ما و رسیدن به سبزی جان عمر که مفلح شدن و حیات طیب است.

وجود مبارک همه‌ی معصومین صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین در تمام دنیا به نور سبز، منوّر هستند زیرا این رنگ ، سیّد رنگ‌هاست و در عالم آخرت دو وجود مبارک حسنین(ص)، سیّد شباب اهل جنت هستند.

*ما انسان‌ها هم، که اشرف مخلوقات هستیم از روزی که به تکلیف می‌رسیم تا از این دنیا برویم باید تحول پیدا کنیم و خود را از زندگی بشری به حیات انسانی و آدم شدن که عصاره (عصر) آن خلیفه الهی و تاج "کرّمنا"ی بندگی پروردگار عالم و حیات طیّب و رضای حجت خدا؛ امام زمان(عج الله تعالی فرجه) که در مجرای رضای خداست برسانیم. و این کلام کاملش می کند "بالحسن مبدّلا". این‌جا انسان قلب به میم می‌شود، یعنی به بهترین صورت انسانی در ظاهر و باطن تبدیل می‌شود.

اگر بخواهیم به حقیقت عشا در دنیا برسیم باید تمام امورات زندگی و لحظات عمرمان و اموالمان و آثار زندگی‌مان سبز شود، باید در راه مهدویت به تکدانه‌ی گل محمدی(ص) که گل همیشه بهار امام حسن عسکریعلیه السلام؛ امام عصر و الزمان، مهدی(عج الله تعالی فرجه) است، وصل شویم و پیرو و شیعه واقعی او باشیم.

*حرکت دانه انسانی در دل‌های ما که با زحمت عمل به احکام، با نیت قرب و رضای خدا است، با دو انشعاب: یکی ریشه در جان ما که اعتقادات و ایمان قلبی ماست ظهور می‌کند و دیگر ساقه که سبز شدنش به عمل از دیدِ چشم و نطقِ زبان، اقرار به دین و ایمان است، ظهور می‌کند. و شاخه و برگ آن، فعلیت آثار آن است که عمل به احکام و خلوص، سبزی آن می‌باشد. و طراوتش شوق ماست که هرچه زودتر در دنیا بتوانیم پروانه شویم و سیر و عشای عمر خود را به کمال عمل صالح برسانیم.

پس دانه، انسان حقیقتی است که باید افشا شود. ناچار باید از پشت 7 پرده ظلمت نفس تجلی کند و در جایگاه عددی طاهره یعنی 40 که برابر است با عددابجد حرف "م" به عشای عمر خود برسد.

حال خود بیندیشید! اگر ساقه نباشد ، دانه می‌تواند خود را افشاء کند؟! جایگاه عددی کلمه ساقه= 40 می‌شود. پس ساقه ، آن فطرت خدایی را بالا می‌کشد تا خود را به عمل در تمام ظاهر و باطن جلوه دهد. بنابراین انسان نیاز دارد که دست خود را به  دوازده دست نورانی (امامان معصومعلیهم السلام) که همان"عروة الوثقی لانفصام لها"؛ یعنی ریسمان الهی که هرگز پاره نمی‌شود وصل کند تا به فضل خدا و شفاعت این عزیزان از ظلمات نفس نجات یافته و به فلاح برسد (صراط مستقیم) و مصداق این آیه شریفه شود:"الله ولی الذین امنوا یخرجهم من الظلمات الی النور"خدا ولی و دوست و سرپرست مؤمنانی است که او را می‌خوانند و از خدا اطاعت می‌کنند و پروردگار مهربان هم بندگان مؤمن خود را خارج  می‌کند از ظلمات به نور.

آن‌گاه زندگی انسان سبز می‌شود(سیر حرکت عشا) و نماز عشا هنگامی است که تاریکی همه جا را فرا می‌گیرد، و هر کس در منزل و در جایگاه آرامش و استراحت خویش می‌رود و معمولاً بعد از صرف شام تا صبح ، خواب می‌آید و خوردن هم تمام می‌شود، بدن در این ساعات به کمال قوای خویش می‌رسد تا به هنگام صبح ، دوباره زندگی سالم و پرتلاش داشته باشد.

از نظر معنویت، سیر عشا ، انقطاع از امور روزانه است. ولی تحولات شب، باطن لیل است که با 11 رکعت نماز شب و تهجّد سپری شود. پروردگار عالم در آیه 2، سوره مبارکه مزمل می‌فرماید:"قم الیل الا قلیلا" ؛ پس شب هر چقدر می‌توانید اگرچه به مقدار کم، بلند شوید.

شاید به این معنا که پیله‌ی عشای خود را با مجاهدت دو بال که نماز شفع است و شکافتن آن که یک رکعت نماز وتر است ، به صبح صادق برسانید. آنگاه با دو بال ملکوتی حقیقت صبح به نشئه نشاط که بین الطلوعین ، ملکوت بهشت است، به پرواز بلند شوید تا روزی ملکوتی خود را برای رسیدن به صبح کامل از فضل پروردگار عالم دریافت کنید. "المصلی یناجی ربه". یعنی نمازگزار با پروردگار خود درحال مناجات و راز و نیاز است.

*خداوند باری تعالی در مجرای حیات، وسایل رشد ما را مهیا ساخته است تا از راه حلال و توسل و تمسک به حبل الله (ریسمان الهی) به سر منزل سبزی حیات که زکی شدن (یعنی درخشندگی) است به مرحله ظهور گل و میوه مهدویت برسیم و هدایت را گرفته و به میوه شیرینی عمل صالح از دست مبارک امام عصر و زمان خویش، ابا صالح المهدی(عج الله تعالی فرجه) واصل شویم. این است قبولی حسن در مجرای حیات حسن و عشای حسن. زیرا عشایش به صبح صادق رسیده ، یعنی از حالت کرمی به پروانه تبدیل شده است.

در دنیا وقتی عشا زمانش شروع می‌شود که کاملاً سرخی مغرب رفته باشد و سیاهی شب ، آسمان را فرا گفته باشد پس باید عالم متحول شود به :یخرجهم من الظلمات الی النور، که رسیدن به صبح صادق است. در قبر هم ، همین‌که وارد می‌شویم تا لحد را می‌گذارند شب اول قبر شروع می‌شود که همان ظلمات است. اما کسی که در دنیا به حقیقت عشای عمر خود رسیده باشد (دنیا که اسفل سافلین بود و باطنش لیل) و به سلامت از ظلمات نفس  به نور رسیده باشد، دیگر برایش در قبر، ظلماتی نمی‌ماند و او به احسن‌ِ حال می‌رسد، ویخرجهم من الظلمات الی النور برایش به صورت حقیقی جلوه می‌کند. اللهم ارزقنی .

این زندگی زیبای حسن (نیکو و زیباست) و رسیدن به عاقبت حسن و به آخرت حسن است که به صبح حسینی می‌رسد. انشاءالله خداوند کریم بعد از نماز عشا به بنده‌اش برائت را به نام زیبایش انا الله می‌دهد .عدد ابجد کلمه انا الله برابر 118 و مساوی با نام مبارک امام حسنعلیه السلام می‌باشد! عددابجد کلمه‌ی حی=18 است و عدد ابجد حرف ق = 100 می‌باشد، حرف " ق "یعنی نگهدارنده . پس 118 یعنی نگهدانده‌ی مجرای حی ! حال خوب فکر کنید و بهترین عشا را برای خود بفرستید و قدر نمازهای پر برکت را بدانید!

*تمام عروج آسمانی حضرت در لیل یعنی در شب انجام شد و عشا ، کنارزدن پرده‌های لیل است برای رسیدن به حقیقت نور، که آن هدایت محض است به قرب و رضای حق تعالی و انسان با درجه‌ی احسن باید از درون نفس خود، دانه کمالات انسانیش را به زیبایی حسن و بهترین رشد را دهد و وقتی سبزی دانه سر از نفس ، بیرون آورد ملکاتش انسانی باشد تا زندگی‌اش سبز شود. آنگاه میوه‌هایش، خُلق حسن و الگوهایش، اسوه حسنه و رزقش، رزق حسن و عاقبتش به فضل خداوند کریم حسنه شود و خلاصه با نمره‌ی احسن بندگی وارد آخرت شود و با خرمی و سرسبزی هر چه بیشتر در آن‌جا به سیر کمالی خود برسد.

*وجود مبارک امام زمان، وصی الحسن(عج الله تعالی فرجه) می‌باشد، کسی که تمام منظور پروردگار عالم برای خلقت انسان، به دست مبارکش اجرا می‌شود و با ظهور با برکتش، عالم سبز و گلستان و خلاصه بهشت موعود می‌شود و تمام ظلمات ریشه کن شده و گل همیشه بهار سرسبز ولایت و رسالت بارور می‌شود. و او تک گل همیشه بهار محمدی است.

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

و این عشای واقعی دنیا را به دست یدالهی خود ، قلب به میم می‌کند (همان‌طور که گفته شد عدد ابجد حرفِ "م"= 40 است) و ایشان عشا را به صبح هدایت می‌رساند. همه پروانه می‌شوند و به گردش طواف می‌کنند، همه قدر نور را می‌دانند و آن روز شکرگزار وجود مقدس او خواهند بود.

اگر انسان مؤمن در عشای عمر خود صحیح عمل کند نتیجه‌اش این است که در آخر عمر یا در هنگام مرگ وارد صبح زندگی خویش می‌شود، زیرا که بهشت مقام صبح است. بهشتی که مثل بین الطلوعین است، دیگر نه ظهر و نه عصر، نه مغرب و نه عشا دارد(زیرا اگر داشت دوباره باید عمل به احکام داشته باشند) ، در حالی‌که زحمت تمام می‌شود. همان‌طور که آب دهن کرم ابریشم، نخ ابریشم است یکی از لباس‌های بهشتیان هم ابریشم است و آن پارچه‌ی دیباست. در بهشت ثمره‌ی زحمت دنیا ، زینت و زیور و آسایش دائم برایشان می‌شود. اما کسانی‌که غفلت کردند و در دنیا به حقیقت عشای انسانی نرسیدند در برزخ تا قیامت، متاسفانه در تحول عشا قرار می‌گیرند. و اگر خدای نخواسته عشای آنها دربرزخ کامل نشود در قیامت و در عذاب‌ها باید عشا را بگذرانند تا متحول و پاک شوند. پس بکوشیم سرمایه گرانبهای دنیایی خود را به غفلت از دست ندهیم!!!

 

 

اللهم کن لولیک الحجه ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعه و فی کل الساعه ولیاً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دلیلاً و عیناًحتی تسکنه ارضک طوعاً و تمتعه فیها طویلا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۰۳ ، ۱۵:۱۲
عذرا شفائی

 سوره مبارکه توبه و سوره مبارکه قلم

 

114-سوره مبارکه نصر

1-سوره مبارکه علق

 

_____

Flowchart: Connector: _____سوره مبارکه قلم ؛ دومین سوره‌ایست که به قلب مطهر پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم نازل شده و مکی می‌باشد. و در دایره سوره‌ها از نظر ترتیب نزول روبروی سوره مبارکه توبه قرار دارد ( به عدد ترتیب نزول 113 است و از نظر قوس صعودی قرآن ، سوره مبارکه فلق در ترتیب فهرستی به

دایره عدد ترتیب نزول سوره‌های مبارکه قرآن :

 

       
   

2 -سوره مبارکه قلم

 

113-سوره مبارکه توبه

 

 

 

 

عدد 113 ، دومین سوره از آخر قرآن است! ) که مدنی می‌باشد و 129 آیه شریفه دارد که برابر با نام مبارک مطیع و لطیف است  و نهمین سوره از نظر فهرستی در قرآن کریم می‌باشد.

 

نام مبارک قلم

*سوره مبارکه قلم ، مقام انسانیت و کمال انسانیت را به درجه‌ی اعلای شئونات نمایان کرده با نام مبارک قلم ! یعنی تعلیم و تعلم آموزش و پرورش تربیت و هدایت را در خصوص انسان و انسان شدن و انسانی زیستن و در وجه انسانیت به مقام جانشینی خداوند متعال برگزیده شدن به نام خلیفة الله می‌باشد. درحقیقت اسرار این سوره تمام نشدنی و خزانه ای است که نوشتن نمی‌تواند حق آن را ادا کند!

پروردگار عالم اولین آیات مبارکی که به قلب مطهر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل فرمود 5 آیه‌ی اول سوره مبارکه علق بود که بعد از بسم الله الرحمن الرحیم به ایشان فرمود : إقراْ یعنی بخوان . باسم ربک الذی خلق به اسم پروردگارت که تو را خلق کرد یعنی نور اقدم تو را پیش از اشیاء خلق کرد. معلوم است اول باید آفریدگار خود را بشناسیم و به زبان اقرار کنیم .

بعد فرمود کسی که خلق کرد انسان را از خون بسته شده ؛ علق (که علق نام سوره می‌باشد). حروف علق همان حروف کلمه عقل است که دنیایی از معارف در آن نهفته است!

اما در آیه سوم می‌فرماید: إقراْ و ربّک الاکرم  ؛ بخوان که پروردگار تو خیلی ارجمند و کریم و بزرگوار و صاحب کرَم است.

در آیه چهارم مقصود ما معلوم می‌شود که می‌فرماید: الذی علّم بالقلم ؛ خدایی که بوسیله قلم آموزش داد. حرف با که اتصال به قلم دارد ، به یک معنا وسیله است و یک معنا تأکید و قسم است و به یک معنای زیبا که درسوره مبارکه قلم بیان شد (ن والقلم و مایسطرون) : نوشتن یعنی یسطرون-سطرکردن . یعنی باقی ماندن و ابقا شدن . بقای علم در نوشتن است چه در کتابها و چه در حافظه‌ها. چنانچه علوم پیشینیان با کتاب و قلم بدست ما رسیده و اشخاص عالِم را از علمی که مکتوب شده ، می‌شناسیم . و امروز از سالیان پیش از درون کتابها ، علم توانسته با مردم زمان ما رابطه برقرار کند. چنانچه نویسندگان آنها با کتابها زنده‌اند و افکار آنها در زندگی اشخاص در زمانهای آینده مثمر ثمر واقع می‌شود و علوم بدست آیندگان کامل و کاملتر می‌شود. پس خداوند دستور کتابت را بالقلم می‌فرماید.

*حال خوب دقت کنید! قلم کیست؟ وجود مبارک مولای متقیان ؛ علی بن ابیطالب (ص) است که فرمود :انا القلم (من قلم هستم). و بالقلم یعنی ب +القلم . منظور از با ؛ حرفِ ب (بدون نقطه)، ظرف نورانی کتابتش با تمام  علوم ، که حقیقت اسرارِ باء را  نقطه‌اش (نقطه زیرِ ب) در کتاب‌ها و جان‌ها گویا می‌کند. و آقای ما ناطق قرآن و نطق الله الاعظم است (عدد ابجد حرفِ ب =2 است). پس اسرار قلم ، نه یک ظاهر کوتاه بلکه عالم در علم قلم و درکتابت 30 جزء قرآن غرق است.

هر نوشته‌ای که برای رضای خداوند علمی را  ثبت می‌کند ، همه بالقلم هستند. درواقع ظاهر قلم ، دست نویسنده است اما باطنش ، او می‌نویسد! او ، علم را ثبات می‌دهد. و بقا می‌دهد.

جالب است که سوره مبارکه توبه روبروی سوره قلم است (در دایره ترتیب نزول) و عدد ترتیب نزول سوره مبارکه توبه 113 است که برابر با عدد ابجد نام مبارک خداوند ؛ باقی می‌باشد. پس قلم بدون توبه و قلم بدون برائت ، قلم نیست ! زیرا نوشته‌اش ، باقی نمی‌شود.

و در آیه پنجم سوره مبارکه علق می‌فرماید : علّم الانسان مالم یعلم؛ به آدمی آنچه را که نمی‌دانست بیاموخت. پس آموزه‌های همه ، بالقلم هستند. و از آن جوهر نورانی و قلم نورانی تثبیت شده‌اند. از امام باقرعلیه السلام روایت شده : پس قلم ، نفس پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم است و نورِ قلم از وجود مبارک حضرت جداشده است یعنی به حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام آموخت علّم الانسان ، برای تو از طریق کتابت به حضرت علی علیه السلام علم آموخت. مالَم یَعلم. (کتاب تفسیر قمی ج2 ، ص430)        

*همانطورکه در قسمت‌های قبل خواندیم عدد 2 برابر حرف ب است و قرآن عزیز با حرف ب در جمله نورانی بسم الله الرحمن الرحیم شروع می‌شود. و قول نورانی پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم کلّ محتوای قرآن را در حرفِ ب معنا می‌فرماید.  پس حرف ب ، خزانه گنج علم کلّ قرآن است . و علم قرآن علم ماکان و مایکون و کاین عالم می‌باشد. و علم قرآن بر تمام عالم خلقت از عالم اسرار تا عالم اسفل دنیا و در دنیا و آخرت احاطه وجودی دارد.

بنابراین همه در عدد 2 غرق است. چنانچه توضیح داده شد و اکنون باید بگویم همه در قلم غرق است! چنانچه کاتب قرآن باطن همان باءِ بسم الله است و حضرت علی علیه‌السلام می‌فرماید :  انا نقطه تحت الباء ؛ من نقطه‌ی زیر باء هستم.

حالا خوب دقت کنید آیا روا نیست که تنها عزیزی که خزانه کلّ گنج قرآن را که خودش نفس آن ظرف نورانی قلب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است ، به عنوان صدای طپش قلبش که نطقش می‌باشد تماماً کلام خداوند یعنی ناطق قرآن است ؛ سرور و مولای کائنات علی بن ابیطالب علیه السلام باشد؟! که 30 جزء قرآن عزیز را کتابت نمود. و اسرار تنزّل قرآن را در حروف و کلمات و در تمام حرکات و صداهای تجویدی و قوانین ترتیل قرآن با تمام زیبایی‌ها گنج نزول و از نظر فهرستی سُوَر و آیات قرآن در عدد و نام گذاری بطور کامل کتابت فرمود. پس اوست گنج قلم عالم درعدد 2 به حرفِ باء!

*همانطورکه می‌دانید قلمی خوب می‌نویسد که هم ساجد شود و هم نوک قلم شکاف داشته باشد یعنی سَرِ قلم با سجده‌ی بندگی سطر می‌کند. آنگاه خوب می‌نویسد. اگر سَر قلم بالا باشد، مانع می‌شود که جوهر سرازیر شود (واضح است که نمی‌نویسد) یعنی طغیان می‌کند. چه سری ساجدتر که در مسجد کوفه در هنگام نماز صبح در محراب سر به سجده بگذارد و آنگاه به شمشیر زهرآلود شکافته شود و آنگاه در محراب نماز با خون خود بنویسد : بسم الله الرحمن الرحیم. بأبی انت و امی.

این است حقیقت قلمِ زنده ! حقیقتی است که خوب به مولایش ؛ پروردگار عالم درس پس می‌دهد. و فرمود: فُزتُ برب الکعبه. لعنت خدا بر قاتلین و ظالمین حق امیرالمؤمنین علیه السلام. جالب است که این اتفاق در نماز صبح می‌افتد. چنانچه نماز صبح 2 رکعت است و صبح ، باقی است الی یوم القیامت. چنانچه می‌خوانیم یوم القیامة (صبح قیامت).

نتیجه اینکه برای اشخاص معمولی ، قلم فقط با توبه ، خوب می‌نویسد و فرمان  صاحبش را می‌برد و ساجد و متواضع می‌شود. اما برای وجود مبارک معصوم صلوات الله علیهم اجمعین که حقیقت سجده است ، هرگز برنمی‌خیزد الی یوم القیامة . بنابراین بدون توبه ، نگارش قلم اشتباه است ، پس اینگونه در دو قوس صعودی و نزولی دو سوره مبارکه قلم و توبه در مقابل هم قرار می‌گیرند تا به واقع به علم و عمل صحیح و به کارنامه مطلوب نمره 20 در دنیا و آخرت برسیم و آنچه بعد از خودمان می‌ماند ، امامِ عمل دیگران در صدق و سلامت باشد.

*نکته بسیار مهم : چه بخواهیم و چه نخواهیم وجود خلقتی (جسم) ما در دنیا ، قلم می‌شود و عمرِ ما لوح. و دائماً با قلمِ وجود در صفحه لوح می‌نویسیم. چنانچه در قبر خداوند می‌فرماید: إقرا کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیباً ؛ کتاب عملت را بخوان که تو تنها برای رسیدگی به حساب خویش کافی هستی.(آیه 14 سوره مبارکه اسرا).  حال آن روز باید دید که نوشته‌هایمان چگونه است؟!

حال خوب دقت کنید ! اگر بهترین دفتر و بهترین قلم را به کودکِ بدون علم بدهند ، در دفتر خود چه می‌نویسد؟ خط خطی می‌کند! پس آن روز دفتری قبول می‌شود که با علم (به احکام و قرآن) ، عمل کرده باشد والا جز خط خطی و سیاه شدن ، چیز دیگری نیست! و آنگاه دیگر بخششی نیست "مأواهم جهنم و ساءت مصیرا" .

و پروردگار عالم در آیات 97 تا 100 سوره مبارکه نساء می‌فرماید : انّ الذین توفّهم الملائکةُ ظالمی انفُسهم قالوا فیم کنتم قالوا کنّا مستضعفین فی الارض قالوا اَلَم تَکُن ارضُ الله واسعةً فتُهاجِروا فیها فاولئک مأواهم جهنم و ساءَت مصیراً(97) آنانکه (هنگام مرگ و قبض روح) ظالم و ستمگر بمیرند فرشتگان از آنان بازپرسند در چه کار بودید؟ پاسخ دهند که ما در روی زمین مردمی ضعیف و ناتوان بودیم فرشتگان گویند :آیا زمین پهناور نبود که در آن سفر کنید؟ { برای علم آموزی حرکت کنید} پس از آنان عذری نپذیرند و مأوای ایشان جهنم است و بازگشت آنها جایگاه بسیار بدی است. الا المستضعفین مِن الرجال و النساء و الولدان لایستطیعونَ حیلةً و لایهتدونَ سبیلاً (98) مگر آن گروه از مردان و زنان و کودکان که براستی ناتوان بودند که گریز و چاره‌ای بر ایشان نبود و راهی به نجات خود نمی‌یافتند.

فاولئک عسی الله اَن یَعفوَ عنهم و کان الله عفوّاً غفوراً(99) و آنان امیدوار به عفو و بخشش خدا باشند که خدا گناهانشان را می‌بخشد که خدا بخشنده و آمرزنده بندگانست.

 و مَن یُهاجِر فی سبیل الله یَجِد فی الارض مُراغماً کثیراً و سعةً و مَن یَخرُج مِن بیته مُهاجراً الی الله و رسوله ثمَّ یُدرکه الموتُ فقد وقعَ اجرُهُ علی الله و کان الله غفوراًرحیماً (100) و هر کس در راه خدا از وطن خویش هجرت کند در زمین پهناور خدا برای آسایش و گشایش امور {منظور علم آموزی} جایگاه بسیار خواهد یافت و هرکس از خانه خویش برای هجرت به سوی خدا و رسولش ( و حفظ مقام ایمان) بیرون آید و در سفر، مرگ وی فرارسد اجر و ثواب چنین کسی بر خداست و خدا پیوسته آمرزنده و مهربان است.

*سوره مبارکه قلم

این سوره مبارکه آخرین سوره ایست در قرآن که با حروف مقطعه شروع می‌شود {یعنی بیست و نهمین سوره که با حروف مقطعه شروع می‌شود} . و با حرف مقطعه ن شروع شده که در بین 78 حرف مقطعه ، بلا تکرار است { 14 حرف بلاتکرار هستند و چهاردهمین حرف ، حرف نون است! }.

عدد ابجد حرف ن=50 می‌شود که برابر با عدد ابجد کلمه کُل است . جایگاه عددی حرف ن در حروف الفبا برابر 14 است. حرف ن ، دارای 2 مخرج است : در دهان و بینی و با غنه خوانده می‌شود. و از حروف استثناست که به دو صورت نوشته می‌شود1) بصورت حرف ن   2) بصورت تنوین که نوشته نمی‌شود ولی خوانده می‌شود یعنی فقط بصورت حرکت دوزبَر ، دو زیر ، دو پیش  ً   ٍ   ٌ .

حرف ن ، پشت تمام حروف الفبا کارمی‌کند. بصورت مربی حروف است و هرکدام را به معنای حقیقی و صورت تلفظی صحیح ظاهر می‌کند. در پشت 15 حرف ، اخفا می‌شود و در پشت 6 حرف( حلقی ) ، اظهار می‌شود و در پشت  6 حرف (یرملون)، ادغام می‌شود و پشت یک حرف ب ، قلب به میم می‌شود که مقصد عالم و هدایت جان معنای عالم است.

حرف نون یعنی جوهر ، یعنی اُم و یعنی مربی !پس قلم بدون جوهر نمی‌نویسد. درحقیقت خداوند در سوره مبارکه قلم ، نون را معرفی می‌فرماید ؛ نون و القلم و مایسطرون. پس آنچه از قلم ظهور دارد که سطر شود ، نون می‌باشد. و حقیقت نون در مظهریت وجود مطهر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است که هم کفوِ قلم می‌باشد! و هر دو بزرگوار در عدد 2 هستند.

بنابراین پروردگار مربی انسان‌ها را بهترین و برگزیده‌ترین شخصیت‌های کامل انسانی ؛ حقیقت نون و القلم قرار داد تا انسان با آموختن و تربیت شدن به حدود الهی و مؤدب شدن به آداب الهی ، مقام و درجات عالی انسانی را در دنیا و آخرت کسب کند.

درواقع اگر ما شیعه و محب واقعی چهارده معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین باشیم ، باید فعلِ عملمان پشتِ باب الله ناطق ؛ امام زمان علیه السلام و باب الله صامت ؛ قرآن عزیز قرار بگیرد. چنانچه جوهر به سجده در قلم جاری می‌شود (باید سرِ قلم پایین بیاید تا بنویسد) و آن مقامِ اطاعت و تسلیم شدن است.

و آنگاه جوهر قلمِ هر وجود که بصورت ن است ، باید پشتِ حرفِ بِ بسم الله (باب الله) قرار بگیرد تا منقلب شده  و صورتِ ظهوری عمل به حرف م تبدیل شود. عدد ابجد حرف م=40 است یعنی رسیدن به طهارت و اربعین و اخلاص ! خداوند کریم در آیه  79  سوره مبارکه واقعه می‌فرماید: لا یمسّه الا المطهّرون ؛ مسّ نمی‌کنند قرآن را مگر پاکیزگان. یکی از اصول مسّ قرآن این است که لااقل با وضو باشیم (وغسل واجب بر گردنمان نباشد) که در غیر اینصورت دست زدن به آیات قرآن حرام است.

حال اگر بخواهیم عامل به آیات قرآن شویم به شرط اسلام و تشیع ، اذن ورود پیدا می‌کنیم. اسلام ، بابِ طهارت ظاهر و تشیع ، بابِ طهارت باطن است. با قبول اسلام ، قلم وجود متواضع می‌شود و با قبول تشیع ، جوهر قبول نوشتن می‌کند به کلمه توحید لا اله الا الله . اسلام ، دنیای ما را پاک می‌کند و شیعه شدن به 12 امام و 14 معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین ، قلب و آخرت ما را به طهارت می‌رساند!

می‌دانید بهشت جایگاه طاهران است ، درواقع شیعه شدن یعنی ایمان آوردن قلبی و قبول ولایت معصومین صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین و آن میسّر نمی‌شود مگر با توبه نصوح و برائت از مشرکین و ظالمین و غاصبین و ناکثین و مارقین و منافقین. تمام زحمت مؤمن رسیدن به نقطه وصل نون به بالقلم است که نتیجه نهایی رسیدن قلب به میم ، نون پشت حرف ب تبدیل به م شدن است یعنی رسیدن به عدد 40 ، رسیدن به طهارت و اربعین (بهار شدن) ، سبز شدن ، زنده شدن!

تمام زیبایی این درس به نتیجه آن است و تمام رسالت رسولان و هدایت امامان و معصومین صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین نگارش قلبی برای همه‌ی انسان‌ها ، میم است.  

اما خیلی زیباست وقتی که این سوره مبارکه در دایره سوره‌های قرآنی از نظر ترتیب نزول در مقابل سوره مبارکه توبه قرار می‌گیرد. واقعا قلم عاجز از نوشتن این همه معارف است!

*سوره مبارکه توبه

یکی از مهمترین خصوصیات این سوره مبارکه این است که با بسم الله الرحمن الرحیم شروع نمی‌شود و تنها سوره‌ایست که با برائت آغاز می‌شود. یعنی تبریٰ جستن. یعنی تزکیه و تهذیب . یعنی پاکی و طهارت. زیرا این سوره مبارکه ، نهمین سوره قرآن است پس در مقام فهرستی ، بلوغ کامل حیات انسانی است. و تا هر بنده‌ای این برائت قلبی را پیدا نکند ، نسبت به امر پروردگار عالم و ولایت چهارده نور مقدس صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین ، تولای قلبی واقعی پیدا نمی‌کند.

سوره مبارکه توبه در جزء 10 شروع می‌شود و در جزء 11 تمام می‌شود. درواقع ورودیش به عدد 9 (نهمین سوره) روی 10 است یعنی 19 (10+9) و عدد  19، رمز قرآن و تعداد حروف بسم الله الرحمن الرحیم است و در آخر به عدد 9 روی 11 پایان مییابد که می‌شود 20 (11+9) یعنی با نمره 20 در حقیقت با انتخاب صحیح و با موفقیت در ایمان راسخ تمام می‌شود.

درواقع نمره 20 برابر حرفِ کاف است (ک=20) یعنی به نمره کافی می‌رسد! و اگر اعداد 1 تا 20 را با هم جمع کنیم می‌شود 210 که برابر با عدد ابجد نام مبارک "امام حسین" علیه السلام است. یعنی نمره بیستِ واقعی ، رسیدن به شهادت فی سبیل الله و زیارت لقاء الله با روسفیدی تمام است و درواقع قبولی در عاشورای عمل است. اللهم الرزقنا

*اگر سه عدد دخیل در این سوره یعنی 9 و 11 و 10 را با هم جمع کنیم ، 30 می‌شود و این خصوصیت فقط برای این سوره است! شاید بتوان گفت تمام قرآن به شرط توبه و برائت از مشرکین و جنگ با هوای نفس و داشتن طهارت حقیقی قبول می‌شود و یکی از نام‌‎های قرآن هم توبه است و یکی از نام‌های خداوند ، تواب می‌باشد.

*سوره مبارکه توبه نهمین سوره قرآن است زیرا انسان تا در بلوغ 9 عقلی و عملی نرسد که بتواند غلط خود را تشخیص دهد ، توبه برایش مفهومی ندارد و آنگاه که درک کرد باید با غلط و نفس عمل اشتباه بجنگد تا از عادات و رویه خود بیرون بیاید. پس این توفیقی است که خداوند به گنهکارمی‌دهد . درحقیقت باید یاد بگیریم به هوای نفس ، نـَه بگوییم و رضای دل را قربانی رضای خدا کنیم.

* در شکل دایره بسم الله ( در اول کتاب مهندسی خلقت آمده است) دقت کنید که دایره به شعاع 9 کشیده شده ، درواقع عالم در سوره مبارکه توبه غرق است و بسم الله ، محیط بر آن است!      

*نکته : همانطورکه در جلد دوم کتاب مهندسی خلقت بطور کامل توضیح داده شد تمام عالم در بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه حمد غرق است که یک آیه محسوب می‌شود و افضل بر همه‌ی آیات قرآن است و شامل 19 حرف می‌باشد. پس درواقع عالم در 19 حرف غرق است و همه‌ی عالم ، مضربی از عدد 19 است. باطن همه‌ی این گنج در قرآن کریم است که به قول پیامبر(ص) کلّ محتوای قرآن در این 19 حرف جمع است ، پس قرآن هم مضربی از 19 است (رجوع شود به جلد دوم مهندسی خلقت). عدد نوزده یعنی نو ، زده شده است! و همه در حقیقت ربیع و بهار است . و همیشه به روز بوده و برای محققان هربار گنجی از معارف قرآن افشا می‌شود و در هر زمان ، علوم آن روز را بیان کرده و مسائل آن زمان را حل و دستورات خاص را بیان می‌کند. و در زمان ظهور قرآن ناطق ؛ امام زمان عجل الله تعالی فرجه بطور کامل تجلی می‌کند.

پس اگر دایره مهنسی قرآن را ترسیم کنیم ؛ حروف بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه حمد می‌شود :

 

 

و از آنجا که عدد ابجد کلمه قرآن=351 است که جمع ارقامش 9 می‌شود ، پس شعاع دایره قرآن 9 است و سوره مبارکه توبه ، نهمین سوره قرآن مجید است. خوب دقت کنید! آیا این یکی از عجایب نیست که تمام قرآن باطن سوره مبارکه توبه است ؟! پس بسم الله کلّی قرآن ، حاکم بر این سوره می‌باشد. فقط شرط دریافت حقیقت توبه ، برائت از مشرکین و برائت از هر گونه شرک و گناه است.

*در حقیقت ترتیب نزول سوره مبارکه توبه به عدد 113، توجیه کننده این معناست: درواقع 113 بسم الله در بسم اللهِ سوره مبارکه حمد غرق است پس سوره مبارکه توبه ، جلوه‌ی صد و سیزدهمین بسم اللهِ قرآن است. خداوند حکیم با قرار ندادن بسم الله در ابتدای این سوره ، حکمتش را در کلّ بلوغ هدایت برای بندگان تیزبینش افشا می‌کند و معارفی را پرده برمی‌دارد که آن حکیم ربّ العالمین است و به شکل بسیار لطیفی بندگانش را از ظلمات جهل به نور ِ هدایت ، راهنمایی و تربیت می‌فرماید.

*نکته : عدد 351 (=قرآن) برابر با عدد ابجد حروف "ولایه امام علی بن ابیطالب" علیه السلام و همچنین "عجایب امام مولود کعبه" است!

عدد ابجد حروف بسم الله الرحمن الرحیم =786 است که برابر با عدد ابجد حروف "معجزات قولی امام اول"  =  "ابد الازلیات امام علی بن ابیطالب" علیه السلام =  "ازل الابدیات امام علی بن ابیطالب" علیه السلام می‌باشد !

*پس خوب دقت کنید! یک عدد 2 در اول داریم و یک عدد 2 در آخر ! درواقع دانش آموزی که دست به قلم می‌شود و تعلیم و تربیت و هدایت می‌شود ، باید تکلیف خوب به معلم تحویل دهد تا نمره 20 بگیرد! درواقع سوره مبارکه توبه ، رسیدن به نمره‌ی 20 عمل صحیح و سالم به تکلیف الهی است. این حقیقتِ زحماتِ امامان معصوم ماست صلوات الله علیهم اجمعین که شیعیان و پیروان به حقشان از بابِ برائت از مشرکین و کافران به 20 ِ عمل می‌رسند.

آیه 124 سوره مبارکه بقره درباره امتحانات سخت حضرت ابراهیم علیه السلام و آیات 127 و 128 و 129 سوره مبارکه بقره درخواست قبولی و عنایت خداوند به ابراهیم (ع) است : و إذابتلی ابراهیم ربّه بِکلماتٍ فَاَتمّهنَّ قال انّی جاعلکَ للناسِ اِماماً قال و مَن ذریتی قال لاینال عهدی الظالمین (124) هنگامیکه خدا ابراهیم علیه السلام را به امور چندی امتحان فرمود و او همه را بجا آورد خدا به او فرمود من تو را به پیشوایی خلق برگزینم .ابراهیم علیه السلام عرض کرد این پیشوائی به فرزندان من نیز اعطا خواهی کرد؟ فرمود:عهد من هرگز به ستمکاران نخواهد رسید.

 و إذ یرفَعُ ابراهیمُ القواعد مِن البیت و اسماعیل ربّنا تقبّل منّا انّک انت السمیع العلیم (127) و وقتیکه ابراهیم علیه السلام و اسماعیل علیه السلام دیوارهای خانه کعبه را برافراشتند عرض کردند پروردگارا این خدمت را از ما قبول فرما که توئی که دعای خلق را اجابت کنی و به اسرار دلهای همه دانایی.

ربّنا واجعلنا مُسلمینِ لکَ و مِن ذرّیّتنا اُمّه مسلمةً لک و ارِنا مناسِکنا و تُب علینا انّک انت التوابُ الرحیمُ (128) پروردگارا اول ما را تسلیم فرمان خود گردان و فرزندان ما را هم به تسلیم و رضای خود بدار و راه پرستش و اطاعت را بما بنما و بر ما وظیفه بندگی را آسان بگیر که تنها توئی بخشنده و مهربان.

ربّنا وابعث فیهم رسولاً مِنهم یَتلوا علیهم آیاتکَ و یعلّمهم الکتاب و الحکمه و یُزکّیهم انّک انت العزیزُ الحکیمُ (129) پروردگارا فرزندان ما را شایسته آن گردان که از میان آنان رسولی برانگیزی که بر مردم تلاوت آیات تو کنند و آنان را علم کتاب و حکمت بیاموزند و روانشان را از زشتی پاکیزه سازند. توئی که در همه عالم هر کار خواهی بر آن قدرت و علم کامل داری.   

*پس خیلی واضح است که پروردگار عالم به همه عالمیان می‌آموزد که بهترین و برگزیده‌ترین بنده خودش در آن زمان با امتحانات سخت ، نمره 20 گرفته و آنگاه به رتبه بالاتر ارتقاء پیدا کرده است. و حضرت ابراهیم علیه السلام در کنار خانه مقدس خدا ، جایگاه قدم مبارکش است و تمام مسلمانان در هنگام نماز طواف باید پا پشت جای پای حضرت بگذارند تا حجّشان به ظاهر صحیح باشد.

  عدد 2 در نماز

در نمازهای واجب کمتر از 2 رکعت نداریم. هر قسمت از نماز از نیت تا آخر نماز به دو شکل کامل می‌شود : یک روح و یک جسم . درواقع باید زمانی که قیام می‌کنی ، شکل نماز را برپا کنی و رو به قبله باشی { کعبه ، ظاهر قبله و باطنش ولایت چهارده معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین است} و با طهارت غسل و وضو تا کلام که جاری شد با نیت درون نماز شکل ظاهر و ارتباط باطنی‌اش برقرار شود. پس شکل ظاهر و ترتیب و احکام ظاهرش ، جسم است. ذکر و ارتباط قلبی و نیت در مجرای رضای خدا قربتاً الی الله ، روح آن است. در رکوع ، شکل رکوع ، جسم است و ذکر آن ، روح و همینطور سجده و اذکار قیام و قنوت و تسبیحات و در آخر تشهد و سلام ، پس حاصلش برکاتی است که متصل می‌کند ارتباط قلبی را در حقیقت آثار نماز الی یوم القیامت.

عدد 2 در نماز صبح و ورود در باطن قرآن کریم

یکی از زیبایی‌های نماز صبح دو رکعت بودنش است. در کتاب عرفان عشر اشاره شد که پروردگارعالم نعماتش را به انسان در دنیا و آخرت، به تمام و کمال داده است (طولی و عرضی، آفاقی و انفسی، ظاهری و باطنی عنایت فرموده).

بهترین آب و هوا ، ساعت بین الطلوعین است و آن در صبح است که این آب و هوا را می‌گویند برای بهشت است. ساعت اجابت دعا و تغییر پیدا کردن جایگاه ملائکه شب و روز در صبح است که خداوند می‌فرماید دو دسته ملائکه برای مؤمن عملش را می‌نویسند. سوره مبارکه اسرا آیه 78 : أقم الصلوة لدلوک الشمس الی غسق اللیل و قرآن الفجر اِنّ قرآن الفجر کان مشهوداً ؛ از هنگام زوال خورشید تا آنگاه که تاریکی شب فرامی‌رسد نماز را بپادار و نیز نماز صبحگاه را و نماز صبحگاه را همگان حاضر شوند یعنی دو دسته فرشتگان (شب و روز ) شهادت می‌دهند.

عدد ابجد کلمه صبح=100 و برابر با عدد ابجد حرف ق است  یعنی نگهدارنده و تنها وقتی که در قیامت نگهداشته می‌شود ، صبح است چراکه می‌فرمایند صبح قیامت!

جالب است که جایگاه عددی حرف ق=19 است یعنی صبح از باطن 19 حروف و یا از پشت 19 حروف طلوع می‌کند! { 19 حرف بسم الله الرحمن الرحیم  که بقول پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم کلّ محتوای قرآن در سوره مبارکه حمد و تمام آن در 19 حرف بسم الله الرحمن الرحیم جمع است }

و در شب هنگام به ساعت 19 می‌رسیم که آن برابر ساعت 7 شب است و کلّ سوره حمد شامل 7 آیه است و تمام آن در 19 حرف بسم الله الرحمن الرحیم  است . پس طلوع صبح از پشت بسم الله و ورود لیل یعنی شب هم از پشت 19 حرف بسم الله الرحمن الرحیم است.{ بعبارتی شروع روز ما با صبح است ( پشت 19 حروف) و شروع شب(ساعت 19) پشت 19 حروف  }

*نماز صبح ، تنها نماز واجب در هر شبانه روز می‌باشد که 2 رکعت است . چنانچه تا الان عدد 2 را متوجه شدید که عدد مهمی است و در پایه و مبنای 2 شد عدد 10 و اگر از طرف راست عدد 10 را بخوانیم می‌شود صفر و یک ؛ مبنای حقیقی اسرار عالم!

*باطن نماز صبح ، ابا عبدالله الحسین علیه السلام است. حال اگر به حروف عدد دو را بنویسیم ،عدد ابجدش برابر 10 می‌شود(10=6+4) که به عربی، عشر می‌گویند. امام حسین علیه السلام خود، امام عاشورائیان است؛ زیرا خود صاحب 10 است روزی که متولد شد به عدد 10 بدنیا آمد(یک خودش و9 ذریه‌ی معصوم در بطنش بود) .

پس نماز صبح متعلق به 10 وجود مبارک امام معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین است و خداوند کریم  در قرآن مجید سفارشِ نماز وسطی را فرموده و در تفاسیر نماز وسطی را نماز صبح خوانده‌اند { آیه 238 سوره مبارکه بقره : "حافظوا علی الصلوات و الصلوه الوسطی و قوموا لله قانتین": همه نمازها به ویژه نماز میانه را پاس دارید و مطیعانه برای (نماز) بایستید. در حالی‌که هرنمازی به یک صورت وسطی(میانه) می‌شود مثلا نماز ظهر بین نماز صبح و عصر می‌شود یا نماز عصر بین نماز ظهر و مغرب است، اما در تفسیر احتمال معنا  نماز صبح است }.

و عدد10 ، گنج اسرار عالم و حقیقت آفرینش است که مفصل درکتاب عرفان عشر بیان شده‌است، چنانچه در دنیا می‌فرمایند: کلّ یومٍ عاشورا و کلّ ارضٍ کربلا. امیدوارم این نکته‌ی مهم را متوجه شده باشید که عدد 10 یعنی گنج وجود 14 معصومصلوات الله علیهم اجمعین (1+2+3+4=10 که می‌شود 4روی 10 یعنی 14).

امام حسین علیه السلام با حقیقت وجودش بر سرسبزی عشای عمر و با تیغ سپیده‌ی صبح دل ظلمات را شکافته و گلبرگ‌های گل محمدی صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین را ظهور داده و جان میوه اسلام و قرآن را که در جان حقایق اهداف الهی منظور بوده به ثمر رسانده است. و میوه این باغ که قلب طپنده آفرینش است و حیات تمام رگ‌ها و عروق جامعه اسلامی است الی یوم القیامه با خون ثارالهی خویش سیراب گردانیده است. امام حسین علیه السلام با قلب شدنش در محراب عبادت و بندگی به حیات همه انسان‌ها جان بخشید و با گردش خون پاک خود در تمام عالم پیام حق را رسانید و بهشت را ضمانت فرمود.

پس وقتی از لیل دنیا با صورت زیبای انسانی و بال‌هایی به گستردگی شرق تا غرب و بخشش و مغفرت ربّ العالمین به صبح می‌رسیم (شب اول قبر)، این‌جا فوز عظیم است و صبح قیامت را به یاد می‌آورد. پس دو رکعت نماز مقبول (اشاره به نماز صبح است)، مرکب نورانی بُراقی است که هر بنده بیدار دلی را که عاشق عروج است در لیل دنیا به مقام قرب آخرت می‌رساند و آن‌گاه هادی و شفیع او می‌گردد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: "الصلوه معراج المؤمن"."نماز وسیله عروج مومن به قرب الهی است". درواقع همانطورکه امام حسین علیه السلام به عدد 10 ظهور دارد ، نماز صبح هم به 10 امام معصوم صلوات الله علیهم اجمعین متعلق است و صبح دائمی به وجود نهمین فرزندش است که با ظهورش ، مطلع فجر را افشا می‌کند. اللهم عجل لولیک الفرج

 پس2رکعت به عدد ، باب ورودی به حقیقت صبح شد (جان صبح که بهشت است) و حرف  "بِ"  بسم الله عدد ابجدش 2 می‌باشد. درحقیقت اینجا بخوبی درمی‌یابیم که تمام عالم هستی در دنیا و آخرت ظاهر شده و می‌شود به وجود ظهر الباء در عدد 2 و اسرار عددی 2 ! 

تمام قرآن می‌شود 2 رکعت نماز!

در قرآن کریم 4  سجده واجب وجود دارد یعنی به اندازه 2 رکعت نماز (هر رکعت ، 2 سجده دارد پس دو رکعت می‌شود 4 سجده ). پس می‌توان گفت که قرآن ، 2 رکعت نماز است که هرکس عمل(مقبول) به آیات قرآن داشته باشد ، صاحب 2 رکعت نماز مقبول می‌شود! خوبست که چون درس ما معارف عددی هم است بیان کنیم که چه معنی در4 سجده واجب نهفته است؟

وقتی عدد از 1 تا 4 با هم جمع شود(10=4+3+2+1) عدد 10 حاصل می‌شود یعنی گنج عشر که تمام قرآن ، گنج عشر است{طبق حدیث مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که فرمودند تمام محتوای قرآن در سوره مبارکه حمد و تمام باطن آن در بسم الله... و همه در بِ بسم الله جمع است... . حرفِ ب به عدد ابجد 2 متعلق به حضرت علی(ع) است که خودِ آقا در خلقت نوری مقام دوم را داراست و عدد ابجد دو به حروف برابر 10 می‌شود(دو=10) که همان گنج عشر است} و از طرفی خوانده می‌شود 4 روی 10 که درواقع وجود مبارک 14 معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین است که تمام عمرشان در سجده واجب خداوند یگانه هستند که هم وجود مبارکشان ساجد واقعی به فرامین الهیست و عبد خالص و مخلص پروردگار عالمند و هم تمام مخلوقات (بخصوص انسان) باید به وجود مبارکشان ساجد باشند چراکه ایشان ، حقیقت قبله‌اند و بدون بزرگواران نمازی انجام نمی‌شود!        

                                         آدم چو یکی قبله و مسجود علی علیه السلام بود.

درواقع در مقامِ عمل ، تمام آیات قرآن حکم سجده واجب دارد(اطاعت محض) و نمی‌شود به دلخواه برخی آیات را قبول کنیم و برخی را نَه!!! 

ترازوی عدالت

ترازو دو کفه دارد. درواقع وزنه ، روبرویش جنس است. تا ترازو ، ترازش سالم و صحیح نباشد ، قیمت برای آن جنس صحیح نمی‌باشد. خداوند خود صاحب ترازوی عدالت است و یکی از اصول دین ما عدل است. پس خداوند کریم اول خریدار جنسی است که خودش خلق فرموده و قیمتش را می‌داند و برایش ارزش می‌گذارد درحالیکه هیچ نیازی به آن ندارد { چنانچه در آیه 111 سوره مبارکه توبه می‌فرماید : انّ الله اشتری من المؤمنین اَنفسهم و اموالهم بِأنّ لهم الجنة یُقاتلون فی سبیل الله فیَقتلون و یُقتلون وعداً علیه حقاً فی التورات و الانجیل و القرآن و مَن اوفی بعهده مِن الله فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به و ذلک هو الفوز العظیم  "همانا خدا خریداری کرده از مؤمنان جان و مال ایشان را به بهای بهشت که آنها در راه خدا جهاد کنند و دشمنان دین را به قتل رسانند و یا خود کشته شوند این وعده‌ی قطعی است بر خدا و عهدیست که در تورات و انجیل و قرآن یاد فرموده و از خدا باوفاتر به عهد خود کیست؟ای اهل ایمان به خود بشارت دهید در این معامله که با خدا کرده‌اید که این به حقیقت سعادت و پیروزی بزرگیست".}

اما حقیقت ظهور این ترازو ، وجود مبارک حقیقت باءِ بسم الله ؛ امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب علیه السلام ؛ قسیم النار و الجنه می‌باشد. درواقع امام زمان علیه السلام ، در هر زمان مؤلفه و میزان و محک و امام ِ آن زمان است برای همه‌ی نفوس! بنابراین او در میدان امتحان خود عددی نیست که با کسی جمع شود ، او جانشین خداوند ؛ خلیفة الله است . پس او نمره دهنده به بندگان خداست . اوست که صاحب علامت است و مثبت و منفی را او تعیین می‌کند.

یکی از اسرار قرآن ، میزان است. در قرآن مجید یک سوره است به نام یس که قلب قرآن نامیده می‌شود . درحالیکه خودِ قلب ، جانِ میزان است.

ظاهر قلب دو بطن و دو دهلیز دارد . سلامت بدن به میزان خوب کار کردن قلب است. آیا مورد توجه قرار نمی‌گیرد که عالم به وجود قلب عالم امکان ؛ وجود نازنین صاحب الزمان اباصالح المهدی علیه السلام در توازن و سلامت کار می‌کند؟!  پس تمام وجود معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین،قلب است و قلب کننده‌ی همه‌ی انسان‌ها ! پس قرآن هم تمامش قلب است و قلب کننده‌ی همه‌ی پیروان و عاملانش.

یکی از اسماء قرآن ، سین است و تمام اهل بیتِ نوری پیامبر صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین را آل یاسین صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین می‌خوانند. و آخرین حرفِ قرآن به حرفِ س (ناس) تمام می‌شود. جالب است که حرف سین تنها حرفی است که عدد زبر و بینه‌اش با هم مساوی هستند :  { زُبُر و بینه یعنی وزنه و جنس که بیان کننده تمام ارزشها است }. زبر: س=60 و بینه : ین=60  (که حرف سین را کامل می‌کند). پس حروفِ سین=120 می‌شود که کلّ قرآن 120 حزب دارد و برابر با عدد ابجد نام مبارک احسان خداوند است { کامل درس را در کتاب راز انسان بخوانید}

درواقع اگر نام مبارک علیّ علیه السلام را با باء مشدد بخوانیم ، عددش 120 می‌شود (برابر با حروف سین)! پس ترازوی حق ، باء بسم الله است ! و هر کس بخواهد ورودی در قرآن کریم یا بهشت یا هر جایگاهِ طاهری را داشته باشد چه در دنیا و چه در آخرت باید پشت باء بسم الله قرار گرفته و قلب به میم شود تا مجوز ورود را پیدا کند ( بنابر مبحثی که برای ذبح گوسفند یا هر حیوان حلال گوشت بیان شد) .درواقع وقتی به میزان می‌رسیم که هم رسالت و هم ولایت ، شامل حال ما شود.

اسلام

عدد ابجد کلمه اسلام =132 و برابر با عدد ابجد کلمه قلب است. و پروردگار عالم به آورنده‌ دین اسلام (که برگزیده تمام ادیان است) ؛ حضرت محمد صلّی الله علیه و آله اجمعین که قلب عالم خلقتش است ، خطاب می‌فرماید : یـٰس. یا ، از حروف نداست و سین ، وجود مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است. درواقع دین اسلام ، قلب همه‌ی ادیان آسمانی است. خداوند متعال در کلام کریمش 8 بار نام مبارک اسلام را آورده ، به ارزش ثمن که نشان می‌دهد پرارزش‌ترین و وزین‌ترین دین ، اسلام است.

و در آیه 19 سوره مبارکه آل عمران می‌فرماید : إنّ الدین عِند الله الاسلام و ما اختلفَ الذینَ اوتوا الکتابَ الا مِن بعدِ ما جاءهمُ العلمُ بغیاً بینهم و مَن یکفر بآیاتِ الله فإنَّ الله سریعُ الحسابِ ؛ همانا دین پسندیده نزد خدا اسلام است و اهل کتاب در آن راهِ مخالفت نپیمودند مگر پس از آنکه به حقانیت آن آگاه شدند و این خلاف را از راه شک و حسد در میان آوردند و هر کس به آیات خدا کافر شود بترسد که محاسبه‌ی خدا زود خواهد بود.  و در آیه 85 سوره مبارکه آل عمران می‌فرماید : و مَن یبتغِ غیر الاسلامِ دیناًٌ فلن یُقبلَ منهُ و هو فی الآخرة مِن الخاسرینَ ؛ هرکس که دینی جز اسلام اختیار کند از او پذیرفته نخواهد شد و در آخرت از زیانکاران خواهد بود. 

و همچنین در آیه 3 سوره مبارکه مائده می‌فرماید :... الیوم اکمَلتُ لکم دینکم و اتممتُ علیکم نعمتی و رضیتُ لکمُ الاسلام دیناً ...؛ امروز دین شما را به کمال رسانیدم و نعمت خود بر شما تمام کردم و اسلام را دین شما برگزیدم. آیه مبارک ولایت است که دین اسلام را به شرط ولایت ، کامل و تمام دانسته و خداوند این رسالت و ابلاغ را به حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم واجب و امر فرموده است.

و در آیه 125 سوره مبارکه انعام می‌فرماید : فمَن یُرد الله اَن یَهدیه یَشرَح صَدرَهُ لِلاسلامِ ...؛ پس هرکه را خدا هدایت او خواهد قلبش را به نور اسلام روشن و منشرح گرداند. بعبارتی خداوند دین را در باطن قلب ، زنده و پاینده می‌فرماید به شرط هدایت.

و در آخر اگر کسی که قدر دینش را نداند و بعد از اسلام کافر شود ، چه مجازاتی دارد ؟! آیه 74 سوره توبه می‌فرماید : یحلفون بالله ماقالوا و لقد قالوا کلمة الکفرِ و کفروا بعد اسلامهم و همّوا بما لم یَنالوا و ما نَقموا الا اَن اغناهم الله و رسوله مِن فضله فإن یتوبوا یَکُ خیراً لهم و إن یتولّوا یُعذّبهم الله عذاباً الیماً فی الدنیا و الآخرة و ما لهم فی الارض مِن ولیٍّ و لا نصیرٍ ؛ (منافقان) قسم به خدا یاد می‌کنند که حرف کفر بر زبان نیاورده‌اند چنین نیست البته سخن کفر گفته و پس از اظهار اسلام ، کافر شدند و همّت بر آنچه بر آن موفق نشدند گماشتند ، آنها بجای شکر در آن بی نیازی که خدا از فضل خود به آنان عطاکرده بود در مقام انتقام و دشمنی برآمدند. اکنون هم اگر توبه کنند بر آنها بهتر است و اگر روی از خدا بگردانند آنها را خدا در دنیا و آخرت به عذاب دردناک معذب خواهد فرمود و دیگر در روی زمین دوستدار و یار نخواهند یافت.    

دنیا و آخرت 

خداوند متعال زندگی ما را در دو قسمت قرار داد و شاید پشت 2 بسم الله الرحمن الرحیم ؛ یکی در دنیا و یکی در آخرت! در دنیا با توضیحات داده شده که تاریک‌خانه‌ی عالمِ بالاست ، ظهور پیدا کرد و اسرار در اینجا مکشوف شد . اینجا محلّ انتخاب شد و درواقع اسرار چگونه پرواز کردن و به عروج رسیدن و چگونه از پوسته حیوانیت به پرواز ملکوتی انسانیت رسیدن!

جالب است در دریا یک نوع ماهی است به نام هیئون . این حیوان عظیم الجثه است و گاهی به طرف ساحل کشیده می‌شود . اما وقتی به خشکی بیفتد دیگر توان رفتن به دریا را ندارد شاید یکی دو روز طاقت می‌آورد ، اما ناگاه پوستش از پهلو شکافته می‌شود و دو بالک پیدا می‌کند و خود را با پرواز به دریا می‌اندازد.   انسان هم باید پوسته حیوانیش در دنیا شکافته شود تا دو بال بگیرد! زندگی دنیا کوتاه است شاید به اندازه یک نفس که بشود دَم و بازدم. درواقع با دَم ، حیات طیب را بگیرد و با بازدم ، تمام ظلمات را از بدن خارج کند. اما زندگی آخرت باقی و بی انتهاست.

خالق یکتا برای رسیدن به سعادت حقیقی ما انسان‌ها ، 124000 پیامبر و 313 کتاب آسمانی فرستاد. چون ارزش انسان به زندگی زیبای آخرتش معلوم می‌شود. آنجا ظاهراً نفس نمی‌کشی چون انشاءالله تمام آنجا دَم است ، بازدم ندارد! شاعر چه زیبا سروده :

                   دم همه دم علی(ع) علی علیه السلام     صاحب دم علی (ع) علی علیه السلام

در دایره معصومین صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین مرتبه مقابل دومین مقام معصوم یعنی حضرت علی علیه السلام ، امام حسن عسکری علیه السلام است:

وجود مبارک معصوم دوم ؛ امام علی علیه السلام

یکی از اسرار در حقیقت گردش سال در حالیکه در 12 ماه ثابت است ، اما شمسی و قمری نام دارد. همینطور در وجود معصومین صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین هم در حالیکه 12 نور مقدس ، عدد ثابت است اما ما به 14 معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین و 12 امام علیهم السلام معتقد هستیم. در کتاب مهندسی خلقت ، وجود مبارک حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را در باب ولایت بیان کردم ولی اینجا در مرتبت خلقت در جایگاه معصومیت بررسی می‌کنیم. در آنجا تا حدودی از معارف وجود نازنین ایشان بیان شد که مظهر و ظهور باءِ خلقت و تبین بین عابد و المعبود است.

*وجود مبارک آقا؛ سیدالاوصیاء؛ ابا الاوصیاء و ابا الاَکوان ؛ مولای متقیان ؛ امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام ، در عالم اسرار ، دومین خلقت نوری بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم هستند (در حالیکه کلّ نور را دارا هستند).

در حدیث معروف از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ذکر شد که آقا در مرتبه باطن قرآن ، سِرّالاسرار بسم الله الرحمن الرحیم است و مخصوص امام علی علیه السلام فرمود: انا نقطة تحت الباء.

عدد حرف ب (درحروف ابجد) 2 می‌باشد و به زبان عربی ، ثانی خوانده می‌شود. پس تمام تعاریف عدد 2 ، درباره امیرالمؤمنین علیه السلام صدق می‌کند. همانطورکه ثانی یا عدد 2 در اعداد ، زوج خوانده می‌شود کلّ اسرار خلقت در زوجیت خلق شده است. مَلک مقرب حرف ب ، حضرت جبراییل علیه السلام است که آورنده وحی (کلام مبارک قرآن) از طرف پروردگار عالم به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بوده است. اگر همین چند خط معنا شود ، اهل معرفت باید تا حدودی به حقیقت وجود مولا علی علیه السلام پی ببرند! او کیست؟!

*حقیقه النقطه البائیه :

 این حدیث شریف نیز اشاره به حدیث مشهوری است که به حضرت ولایت مآب ؛ امیرالمؤمنین علیه السلام نسبت می‌دهند. صدر العرفاء و المتألهین ؛ صدر الدین شیرازی در کتاب فاتحه را بعد از مفاتیح الغیب گوید: جمیع القرآن فی باء بسم الله و انا النقطة تحت الباء . محتوای تمام قرآن در باء بسم الله و من نقطه زیر باء هستم.

و داود قیصری در کتاب فصوص آن حدیث را بدینگونه روایت کرده :  و یؤیّد ما ذکرنا قول امیرالمؤمنین(ص) ولی الله فی الارضین قُطب الموحدین علی بن ابیطالب علیه السلام فی خطبة کان یَخطبها للناس انا نقطة باء بسم الله انا جَنب الله الذی فرّطتم فیه. تاکید آنچه که ذکر شد از قول امیرالمؤمنین علیه السلام ولی خداوند در زمین‌ها قطب همه موحدین علی بن ابیطالب علیه السلام در خطبه‌ای که خوانده شد برای مردم فرمود من نقطه زیر باء بسم الله هستم و من تمام جنب الله (یعنی جلوه تمام نمای الله) در عالم کتابت ، تدوین الفاظ و تصویر حروف هر لفظی (نه تنها عربی بلکه همه زبان‌های دنیا) که موجود می‌شود و اول تعیّن هستم (او از مقام نقطه تجلی نموده سپس آن لفظ و حرف ، موجود خواهد شد).

*معنی باء : و همچنین در عالم تکوینی ، مولا نخستین تعیّن جمیع موجودات است که از مشرق ولایت که نفس رحمانی و فیض مقدس است ، طلوع نموده و سایر ماهیات را روشن نماید. و چنانچه تمام الفاظ و حروف مفصله (که به صور مختلف فصل ، فصل شده‌اند) در حقیقت نقطه به طور اجمال موجود است. حقیقت ولایت هم به طور بساطت (بسیط بودن) دارای حقیقت جمیع موجودات است. و چون این مقدمات دانسته شد ممکن است که بکار بردن انا نقطه تحت الباء بسم الله را از بکار بردن مُجازیّه شمرده و اسناد این حقایق همه از استعمالات حقیقی می‌باشند نه بصورت مثال.

پس در همان کتاب مفاتیح در شرح کلمه نقطه تحت باء می‌گوید: اَی جمیع الموجودات العَینیّه فی النقطة الکَتیبیّه و ذالک اِذا اُخِذت النقطة الکتیبیّة رقیقة لِلنقطة الحقیقیّه و ظُهوراً مِنها فی عالَم الموجود العَینی. معنی می‌شود : باء ، عالم ذات است و نقطه‌ی باء ، عالم صفات و حرکت باء ، عالم افعال جمیع موجودات عینی در نقطه‌ی کتابت شده‌ی بسم الله است. و در نوشتاری آن معنی رقیقی در کتابت از اصل حقیقی و ظهور از آن است در عالم موجودات عینی گرفته شده است که آن حضرت ، تعیّن اول و مظهر صفات واجب تعالی شأنه است. 

چون ما درس را به عدد و حروف معنا کردیم ، زیبایی معانی آن را در تطبیق با احادیث زیبای ولایی و کلام استادان سخن ادامه می‌دهیم تا بهتر درک کرده و تطبیق دهیم.

در بقیه حدیث از صدرالمتألهین در کتاب مفاتیح آمده است : اِعلَم اَنّ اسم الله هو الذاتُ مع جمیع الصفات الکمالیّه و باء بسم الله هو الذات باعتبار علیَّته و سَببیّته لِلاشیاء و نقطةُ تحت الباء عبارةُ عن العقلِ الکُل و یُمکنُ اَن یکون المُرادُ بالباء عقل الکُلّ و المُرادُ بالنقطة هو نفسُ الکُلِّ . بدان اینکه اسم الله جلّ‌جلاله او از اسماء ذات خداوند است به جمیع صفات کمالیه ذات اقدس را دارد و باء بسم الله ، او هم به ذات اقدس الهی به اعتبار علّیت و سببیّت برای همه اشیاء است و نقطه زیر باء ، عبارت است از عقل کل که آنچه که مراد از ممکن شدن باء عقل کلّ است ، تکوین پیدا کرده و نقطه‌ای است که او نفس کلّ می‌باشد.

*جناب محی الدین عربی در کتاب فتوحات می‌نویسد :

الباء انواع ٌ ثلاثه شکلُ الباء و نقطتُها و الحرکة فَصار فیها العوالِم الثلاثةُ فالباء مَلَکوته و النقطة جبروته و الحرکة شهادته و مُلکه و الالِف المَحذوفة التی هی بدلٌ مِنها هی حقیقة القائم بها الکُلّ و احتَجَب رحمةً مِنه بانقطة التی تحت الباء . حرف باء به سه نوع شکل معنی می‌شود : 1-خود حرف باء 2-نقطه زیر باء 3-حرکت حرف باء . عوالم هم به 3 عالم ظاهر می‌شود عالم ملکوت ، عالم جبروت و عالم شهادت که دنیاست. صورت باء ، ملکوت آن است و نقطه ، جبروت آن و حرکت ، شهود آن است در عالم دنیا ، و ملکوت حرف باء ، همان الف است که صورت ظاهر آن حذف شده و ملکوت به شکل باء بدل شده است که به حرف الف ایستاده است و قیام دارد که شکل باء را به خود گرفته و از آن در کلّ نقطه رحمتی است که زیر باء حجاب‌ها را کنار زده است (که بوسیله آن همه‌ی حروف و گنج قرآن به نطق خوانده و معنای خود را ظاهر کرده‌اند) .

از علاءالدوله‌ سمنانی رساله مخصوصی در تحقیق حقیقت نقطه و سرّ استتار(اسرار پوشیده) او در تحت باء به نظر رسیده که از جمله‌ی عباراتش این چنین است : 

و اَمّا وقوع النقطة تحت الباء فی البسملة و سِرّ اِختفائها بالصُّور الحُروفیّة و اِحتجابها بظواهر الاشکال الکلماتیّه و بُروزات مَراتب الحُروف فی الادوارِ المَخرَجیّه و الاطوار الرّقمیّه بِتَعَیُّن حقیقتها و تَجَرّد تکرارها فی درجات خصوصیّاتها و منازل ماهیّاتها و هی مع ذالک علی تَجرّد اِطلاقها و نَزاهَة وَحدتها لم یَتغیّرُ و لَم یتبدّل اِشارة الی اِستتار اَحدیّه الهویّه فی مَلابس درجات الاِمکانیّة و مظاهر بروزات الاکوانیّة و ابتداء طوالع نفس الرّحمانیّة الذی بِسریانه تعیَّنَت حقایق العِلویات و السّفلیات و تجلیاته الوجودیة التی بفَیَضانها تکوّنت افراد مراتب الموجودات فبِحَسَب الاستعدادات المُتکثّرة تکثّرت تصاریفُ ایاته و بِسبب القابلیّات المُتعدّدة تعدّدت آثار تجلیّاته و هو تعالی فی ذاته القدیمة علی نَزاهة قُدسیّة و حقیقة اِطلاقه جَلّ جنابُ عظمته عن شَوائب الامکان و تغیُّرات الاَعیان.

حاصل معنا : و لباب مقصود آنکه واقع شدن نقطه در زیر باء بسم الله و اختفاء آن با صورت‌ها و اشکال حروف بدون آنکه در حقیقت بساطت نقطه تغیری حاصل شود اشاره است به استتار احدیّت واجبی در ملابس (لباس‌های گوناگون) امکان.

و مظاهر اکوان (همه‌ی عوالم که موجود شدن) بدون آنکه در احدیت حقه کثرتی پدیدار شود ( در شأن حقیقی توحیدی ذات اقدس احدیت ) ، چنانچه ظهور تمامی حروف به واسطه‌ی تعینات نقطه و تعدد و اختلاف کلمات (یعنی نقطه‌های هر حرف از اصل حقایق باطنی آن حرف است) و تعدد (اشاره به عدد ابجد حروف است) و اختلاف کلمات و ارقام به سبب تکرار تجلیات او است.

این چنین است ظهور تمامی عوالم امکان به واسطه‌ی تجلی ذاتی حضرت احدیت و امتداد طلوعات نفس رحمانی (آنچه که مطلع فجر در ظهور حقیقی ، خداوند می‌خواهد ظاهر شود) و فیض مقدس است که بر حسب اختلاف استعدادها و تعداد جهات ( زیرا که هر وجودی در درونش استعداد مخصوصی قرار داده شده است) قابلیّات ، آثار تجلیّات حضرت حق تعالی شأنه را کثرتی پدیدار شده و با وجود عروض ( همه‌ی عرض‌ها ) این کثرت که از تکرار تجلیات حضرت واجب تعالی به ظهور رسیده‌اند وحدت حَقّه‌ی حقیقیّه بصرافت بساطت (درحالیکه در عرض بساطت پیدا کرده اما در توحید خداوند غرق است. مثل اینکه پروردگار عالم خشکی را در یک نقطه ارض خلق فرمود اما از آنجا بر همه‌ی عالم دنیا ، دحوالارض فرمود. پس فرمود روی آن نقطه ، خانه توحید بسازند. دلیل اینکه اگر همه‌ی عالم بساطت پیدا کرده اما همه ، خانه خدا و همه ، مجرای توحید ؛ وحده لا شریک له است و می‌باشد ).  و سزاجتِ (به معنی همه‌ی مزاجها ) وحدت باقی است. الله اعلم    

*امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام در خطبه البیان می‌فرماید :

اَنا نقطه و انا الخط. انا صاحب الوا. انا الاسم الاعظم و هو (کهیعص). انا المتکلم علی لسان عیسی(ع) (فی المهد صبیا). انا یوسف الصدیق. انا المتقلب فی الصور . انا الاخرة و الاولی. انا ابدی و اعید . انا فرع من فروع الزیتون و قندیل من قنادیل النبوة. انا مظهر کیف الاشیاء. انا الذی اری الاعمال العباد لایعزب عنی شیء فی الارض و لا فی السماء. انا مصباح الهدی. انا مشکوة الذی فیها نور المصطفی. انا الذی لیس عمل عامل الا به معرفتی . انا خازن السموات و خازن الارض. انا قائم بالقس (قسط) . انا عالم بتغییر الزمان و حدثانه. انا الذی اعلم عدد النمل و وزنها و خِفتها و مقدار الجبال و وزنها و عدد قطرات الامطار(باران). انا آیة الکبری ، التی اراها الله فرعون و عصی. انا المذکور فی سالف الزمان و خارج و ظاهر فی آخرالزمان. انا قاصم فراعنة الاولین و مخرجهم و معذبهم فی الآخرین. انا معذب الجبت و الطاغوت و محرقهم و معذبهم یغوث و یعوق و نسرا. انا متکلم بسبعین وجها. انا الذی اعلم ما یحدث فی اللیل و النهار امرا بعد امر و شیئا بعد شیء الی یوم القیامة. انا الذی عندی اثنان و سبعون اسماء من اسماء العظام. انا الکعبة و البیت الحرام و البیت العتیق . انا الذی یملکنی الله شرق الارض و غربها فی طرفة عین و لمح البصر. انا محمد المصطفی. انا علی المرتضی کما قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم "علی مظهر منی". انا الممدوح بروح القدس. انا المعنی الذی لایقع علیه اسم و لا شبه . انا اظهر الاشیاء الوجودیه کیف اشاء.انا باب حطتهم التی یدخلون فیها . {سیمای امام علی علیه السلام در آیینه قرآن . ترجمه شواهد التنزیل لقواعد التفضیل . نویسنده کتاب حافظ کبیر ابوالقاسم عبیدالله بن عبدالله بن احمد معروف به حاکم حکانی نیشابوری }.

و هزاران عجایب دیگر از معارف مظهر العجائب علی بن ابیطالب علیه السلام که در این کتاب گنجانده نمی‌شود . پس اگر درس عدد 2 را که همان حرف ب می‌باشد بخوبی بفهمیم ، از حقیقت مظهر العجائب تعجب نمی‌کنیم!     

*تعریفی از عدد نام مبارک حضرت علی علیه السلام ؛ 110 

امیرالامرا اسد الله الغالب {عدد ابجد کلمه اسد=65=دنیا که 11=5+6 و 2=1+1 و2=ب} علی ابن ابیطالب علیه السلام ، مجرای صعود از دنیا به اعلا ، صاحب مقام سید الاوصیائی ، مظهر ظهور کبریایی و عظمت الله ، جلوه عظمت جلال کرسیه السموات و الارض و صاحب گنج عشر ، مِرأت الحق ، صاحب مقام تبین عابد و المعبود ، سرّ المستتر ، ظهر الوجود ، مفتاح عالم عمّا ، صاحب مقام نبأ عظیم ، مجرای تعالی بندگان مخلص خدا و راهبر به مقصد اعلا، او و یازده فرزند نورانیش صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین که همه در ظهور نقطه‌ی تحت الباء هستند.

تاج افتخار تشیع کسی است که عدد ابجد نام مبارکش به منصب "امام علی" علیه السلام می‌شود 192 که برابر با جایگاه عددی حروف بسم الله الرحمن الرحیم است و جمع ارقامش 12 می‌شود (12=2+9+1) و 3=2+1 . عدد 192 به معنی نگهدارنده وجود رسالت است چراکه 100=ق به معنی نگهدارنده و عدد ابجد نام مبارک محمد صلی الله علیه و آله و سلم =92 می‌باشد.{عدد ابجد حروف بسم الله الرحمن الرحیم = 786  و جایگاه عددی آن برابر با 192=امام علی علیه السلام } .

 

عدد ابجد نام مبارک علی علیه السلام =110 ،  اینطور معنی می‌شود:

100=ق یعنی نگهدارنده و 10 همان گنج عشر یعنی 4روی 10 ؛ همان باطن 14 (سرّ گنج رسالت و ولایت) و تمام معنی نقطه ، عدد 10 به یک معنا جمع چهار رکن خانه خدا (10=4+3+2+1) و در جایگاه ارکان خانه خدا ؛ همانجایی که دیوار شکافته شد (رکن یمانی) است. عدد ابجد کلمه یمین=110 است و جمع کننده تمام اسرار و حافظ این اسرار است . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در تفسیر سوره مبارکه نبأ می‌فرماید:« نبأ عظیم ، وجود مبارک حضرت علی علیه السلام می‌باشد».  کسی که خداوند متعال به وجود مبارکش ، اسرار ندیدنی عالم بالا را در دنیا ، دیدنی فرمود (البته چشم‌های بینا و کاوش‌گر مؤمن و مخلص درک حقایق می‌کنند و می‌بینند).

درواقع یادآوری می‌کنم که هرجا نام مبارک امام علی علیه السلام برده می‌شود ، ایشان به همراه 11 ذریه معصومش صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین است. که امروز به تمام وجه ، مقامات امیرالمؤمنین علی علیه السلام در وجه وصی الحسن ؛ امام زمان علیه السلام جلوه فرموده است . امیدوارم امروز ، امیرالمؤمنین علی علیه السلام و اولادش را تنها نگذاریم و از شیعیان و محبّین واقعیشان باشیم.

*جمع ارقام 110 برابر 2=ب است (2=0+1+1) . وجود مبارک آقا (که فرمود انا نقطة تحت الباء) ، حقیقت و جان عدد 2 است . در عربی حرف (ب) را (با) می‌خوانند. عدد ابجد نام مبارک محمد(ص)=92 که 11=2+9 (هو=11=حج) و جمع ارقام 11 می‌شود 2 (2=1+1) برابر حرف (با) ، پس پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و امام علی علیه السلام ، با با(یِ) امت و شیعیان هستند. {انا و علیّ ابواه امت}

 

 

وجود مبارک امام حسن عسکری علیه السلام

همانطورکه می‌دانید در دایره وجودهای مبارک چهارده معصوم صلوات الله علیهم اجمعین ، مرتبه مقابل مقام دوم از معصومین روبروی وجود مبارک حضرت علی علیه السلام ، امام حسن عسکری علیه السلام قرار دارد.

*حدیث درباره وجود مبارک امام حسن عسکری علیه السلام

در این قسمت حدیث زیبای معرفت وجود مبارک امام حسن عسکری علیه السلام را از قول شیخ محی الدین عربی علیه السلام بیان می‌کنم.

و قال الشیخ محی الدین : و علی البحر الزاخر زین المفاخر الشاهد لارباب الشهود الحجة علی ذوی الجحود مُعرّف حدود حقایق الرّبانیة مُنوّع اجناس العالم السُّیحانیّه عنقاء قاف القِدَم العالی عن مَرقاة الهمم وعاء الاَمانة محیطِ الاِمامة مطلع الانوار المصطفوی الحسن بن علی العسگری علیه صلوات الله المَلک الاکبر. اللهم صلّ علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم.

ترجمه: تحیّات زاکیات از اهل قدس و ساکنین سماوات بر حقیقت مطهره‌ی نور باهر و بحر زاخر (زاخر یعنی بزرگوار ، لبریز ، سرشار ، شرافت زیاد ، نجابت و اصالت) ، زینت هرگونه مفاخر ، شاهد و دلیل مجسّم به مشاهدات ارباب شهود ، حجت و برهان حقایق ربانی ، قسمت کننده اجناس عوالم سبحانی ، عنقاء بلند پرواز کوه قاف که دامن پاکش بلندتر است از نیل مرقاه ( یعنی تیر هدف خلقت به هدف رسید) و ظرف (وعاء) نفیس امانت و بحر محیط امامت ، مطلع ( ظرف و جایگاه مشرق انوار شمس الشموس عالم) مصطفوی ؛ حسن بن علی العسگری علیه صلوات الله الملک الاکبر.

*وجود مبارک آقا ابا محمد ؛ حسن بن علی زکی عسکری علیه السلام از مفاخر عالم خلقت است. وجود نورانیش از نظر القاب مبارک معصومین علیه السلام ، دومین معصوم است که لقب ابامحمد را داراست و دومین معصومی است که نام مبارک حسن علیه السلام را دارد و وجود مبارکش ، اسرار امام حسن مجتبی علیه السلام {که دومین امام است} را افشا می‌کند چرا که هم نام و هم کنیه‌ی ایشان است و در عدد ابجد کلمه زکی هم 37 می‌شود که برابر با جایگاه عددی نام مبارک حسن علیه السلام است که تمام اسرار اعداد را از اول تا آخر افشا کرد و خودِ 37 برابر عدد ابجد نام مبارک خدای مهربان یعنی اول است(رجوع شود به کتاب بلوغ سجده ؛ 9).

همانطورکه در کلام شیخ آمد که ایشان ، ارباب شهود و حجت و برهان محکم بر اصحاب جحود است و همچنین نیل مرقاة است یعنی به آرزو رساننده‌ی تیر هدف خلقت وهستی است که به اجابت می‌رسد به نام گل همیشه بهارش ؛ صاحب العصر و الزمان مهدی موعود (عج الله تعالی فرجه) !

*وجود نورانی ایشان ، سیزدهمین معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین و یازدهمین امام علیه السلام است که جمع عدد ولایی و معصومیتشان 24 می‌شود (24=11+13) و عدد 24 ، جامع جمع همه‌ی اسرار و اظهار (آنچه می‌خواهد به ظهور برسد) و انوار مشعشعه از همه‌ی شمس‌های وجود و اقمار ظهور است! و عدد 24 ، عدد جامع همه‌ی اعداد است پس وجود مبارک آقا (طبق حدیث) ، جامع جمیع المفاخرالشاهد لارباب الشهود است. چگونه می‌توانم وجود مبارکش را تعریف کنم که این حقیر از هر نظر ضعیف و کوچک و ناچیز هستم.

*عدد 24 در کتاب مهندسی خلقت به طور کامل توضیح داده شده است. عدد 24 یعنی تمام ساعات شبانه روز که برابر با عدد ابجد کلمه وحی و احاطه و کُدِ هستی است!

جمع اعداد 1 تا 24 ، برابر با 300 می‌شود . عدد ابجد کلمه صراط و فکر برابر با 300 است. و 300 ، برابر با عدد ابجد حرفِ ش است که صفت تفشی (افشا کنندگی) دارد و یعنی بلوغ تمام معانی و علوم هستی!

چنانچه وقتی حرفِ ش به صورت شین خوانده می‌شود ، عدد ابجدش برابر با 360 است که تمام دایره‌ی هستی به 360 درجه خلق شده و جایگاه عددیش 45 می‌شود {360=شین=45} که   برابر با عدد ابجد نام مبارک آدم علیه السلام است یعنی ظرف علم الاسماء پروردگار عالم ! صورت اسمائی رحمانیت خداوند کریم و به قول امیرالمؤمنین علی علیه السلام که فرمود فکر نکن که تو جرم صغیری بلکه عالم کبیری. تمام عوالم در وجود حضرت آدم علیه السلام خلاصه شده است.  

پس در وجود مبارک امام یازدهم علیه السلام ؛ معصوم سیزدهم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین ؛ حضرت ابا محمد حسن ابن علی زکی العسکری علیه السلام جمع الجمع ظهور اسمائی و صفاتی و مظهر احاطه وحی و انوار سماوی و ارضی ، متجلی شده است. او تنها وجودی است که فقط یک فرزند دارد و در حدیث آمده که زمان تولد مولود نورانیش ؛ حضرت مهدی موعود (عج الله تعالی فرجه) هیچ مولودی در زمین به هیچ صورت متولد نشده است ! الله اعلم 

بنابراین تمام زیبایی‌های گنج توحید پروردگار عالم ، به نام مهدویت از دامن وجود مبارک امام حسن عسکری علیه السلام به تولد مولود موعودش ظهور پیدا می‌کند. چنانچه درحدیث بالا آمده است که ایشان ، عنقاء قاف القدم العالی می‌باشد.

می‌دانید که عنقا پرنده‌ایست استثنایی که به یک قول همان سیمرغ افسانه‌ای است که فقط در بلندای قله کوه قاف ، لانه دارد. اینجاست که هزاران معنی و ترانه‌ی الفاظ زیبای خلقت به دورنمای نگاه ولایی و معصومیت ائمه طاهرین صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین از دامنه‌ی شروع خلقت تا قله‌ی افلاکی اسرار آفرینش به پرواز بلند عنقای قله‌ی قاف به وجود حسن بن علی عسکری علیه السلام به نمایش چشم‌هایی ظاهر می‌شود که جحودند یعنی هرگز به راه نمی‌آیند ؛ هرگز قبول نکرده و هنوز هم جحودند و پذیرا نمی‌شوند. به صورت نورِ بُرّایی که ظلمات جهل و هواپرستی و گناه و سرکشی و طغیان و ستمگری را به صبح صادق پاره می‌کند و سپیدی صبح مهدویت را تا قیامت بر عالمیان روشن می‌فرماید ، چنانچه ایشان مطلع فجر عالم است (مطلع الانوار مصطفویه).

*وقتی با جمع اعداد 1 تا 24 (در طول) عدد به 300 رسید افشاء این همه زیبایی باعث شد خلیفه وقت (معتمد عباسی) ، ایشان را در جمع لشکر و در پادگان محصور کند تا نور مبارک حضرت مهدی(عج الله تعالی فرجه) افشا نشود{امام عسکریعلیه السلامصاحب فرزند نشوند} ، ولی به حمد خداوند منان ، مولای ما صاحب العصر و الزمان صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعیندر سال 256 هجری که برابر با عدد ابجد کلمه نور است ، قدوم مبارکش در دنیا ظاهر و متولد شدند.و با انوار وجودش از همان بدو تولد ، آنها را به یأس و ناامیدی خواند. الحمدلله رب العالمین

*اما اگر بخواهیم بیشتر به معنای جمع ولایی و معصومیت امام عسکریعلیه السلام واقف شویم باید این عدد به حروف (در عرض) معنا شود{سیر اعداد در طول و حروف ، در عرض بیان می‌شود} یعنی اگر 300 را به حروف بنویسیم عدد ابجد سیصد=164 می‌شود که برابر با عدد ابجد کلمه نقطه است. آیا مگر غیر از این بود که تمام زیبایی‌ها را در این درس بنا بر احادیث زیبای نبوی خواندیم که از نقطه بود و جانِ آن ، نقطه‌ی زیر باء بسم الله یعنی امیرالمؤمنین علیعلیه السلام است و عدد ابجد حرف ب=2 و ملکش حضرت جبرائیلعلیه السلام می‌باشد.

نکته: عدد 164 (= سیصد) اینطور معنا می‌شود:

100=ق و حرفِ ق یعنی نگهدارنده و 64 ، برابر با عدد ابجد کلمه دین = ناجی = کلید = نوحعلیه السلام است. پس تمام زیبایی‌ها افشا شده است زیرا وجود مبارک امام عسکریعلیه السلام{و در‌واقع همه‌ی معصومینصلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین} نگهدارنده دین هستند و هم کلید بهشت و کلید قرب الهی و فاتح الکتاب هستی و ناجی امّت هستند و فرزند امام عسکریعلیه السلام، منجی عالم بشریت است و همانطور که به وجود حضرت نوحعلیه السلام، قوم ستمگر و جحود و حرف نشنو! غرق شدند و کسانیکه با نوحعلیه السلامدر کشتی بودند زنده ماندند و پیروز شدند ، در زمان ظهور فرزند امام عسکریعلیه السلام، دوباره جهان فقط جای زندگی مؤمنان می‌شود و حکومت آقا ، حکومت نورانی است و عدل و داد برپا می‌شود.

پس ببینید این ولایت هم در ظهور طولی(عددی) و هم در ظهور عرضی (حروفی) ، اهداف خلقت را نمایان می‌کند. چنانچه در دعای استغاثه به امام زمان (ص) می‌خوانیم : ... و مُظهرِ الایمان و مُلقِّنِ احکامِ القرآن و مُطهّر الارض و ناشرِ العدل فی الطول و العرضِ ... .

*در ضمن اینکه وجود مبارک آقا ؛ سیزدهمین معصومصلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین است و عدد 13 برابر است با نام مبارک احد جلّ‌جلاله  و همانطور که می‌دانید هدف ، رسیدن به معرفت توحید خداوند است که اصل اول اعتقادی در اصول دین ما توحید است پس ظهور فرزند نورانیش  ، افشای اصل است!

و همچنین عدد 13 ، برابر است با جایگاه عددی حرفِ م  که هدف هدایت ، رساندن مردم به طهارت و حقیقت اربعین یعنی بهار شدن و سبز شدن زندگی انسانی است و زمان ظهور آقا ، افشاء اصحاب واقعی ایشان به 313 نفر است یعنی 300=ش ؛ افشاکننده‌ی کسانیکه به عددِ 13 ِ عمل رسیده‌اند! و امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام روز 13 رجب در خانه خدا متولد شده است.

اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم

*عدد ولایی امام عسکریعلیه السلام 11 است که ایشان امام یازدهم می‌باشند. همانطور که عدد 11 را معنا کردم این عدد برابر اسم مبارک خداوند ؛ "هو" می‌باشد و خداوند متعال به پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم می‌فرماید: قل هو الله احد . و جمع اعداد 1 تا 11 برابر 66=الله جلّ‌جلاله است. سوره مبارکه توحید ، 66 حرف دارد! و عدد 11  برابر با کلمه "حج" که رسیدن به رضای او(هو) است ، می‌باشد آیا همه‌ی این زیبایی‌ها ، ظهور توحید ناب لا اله الا الله نیست؟! و رساندن به حقیقت هوئیت عالم نیست ؟! 

و عدد11 برابر اسم زیبای خداوند؛ "دوا" است . در واقع خداوند کریم ، دوا را در وجود دوازده امام معصومصلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین زده است و آنها را ناجیان انسان‌ها قرار داده ! و امام دوازدهم در بطن امام عسکریعلیه السلام قرار دارد و جالب است که جمع اعداد 1 تا 12 می‌شود 78 که برابر است با عدد ابجد نام حکیم خداوند یکتا!

و عدد 11 برابر حرف "یا" است که حرف انتخاب می‌باشد و دنیا ، بر سر دو راهی انتخاب قرار دارد. پس بیشترین سختی‌ها و ظلمت‌ها در زمان امام عسکریعلیه السلام بود زیرا کمتر کسی متوجه تولد جانشین ایشان شده بود و همین باعث شد که جعفر کذاب {از فرزندان امام هادیعلیه السلامو نسل پنجم امام جعفر صادق علیه السلام} بعد از شهادت امام عسکریعلیه السلام، خود را امام دوازدهم معرفی کند. اما چون امام حسن عسکریعلیه السلام به شیعیان خالص خود فرموده بودند که فرزند مبارکش (به سنّ 4 سالگی) تشریف فرما می‌شود و سؤالات آنها را آنطور که پدر بزرگوارش فرموده ، جواب می‌دهد و تمام مراسم غسل و کفن و خاکسپاری پدر را انجام می‌دهد ، با حضور ایشان دیگر هیچ شکی برای کسی باقی نماند و جعفر کذاب رسوا شد. 

*ایشان در دایره خلقت ، وجود مبارکش ثابت است : در دایره معصومین صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین ، مقابل معصوم دوم ؛ امام علیعلیه السلامو در دایره ائمه طاهرینعلیهم السلام، مقابل امام دوم ؛ امام حسن مجتبی علیه السلام می‌باشد. و به ولایت ، مطلع انوار است از عشای عالم وجود در زمان امام حسن مجتبیعلیه السلامتا طلوع نور صبح ولایت امام حسن زکی عسکریعلیه السلام! { عشای عالم در گنج از حسن علیه السلامتا حسنعلیه السلاماست}

*نام مبارک ایشان ؛ حسنعلیه السلامو کنیه مبارکش ؛ ابا محمدصلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین است. ابا در عربی به دو صورت معنی می‌شود : 1- پدر  2-زینت . امام عسکریعلیه السلام، هم پدرِ محمد صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین است {نام زیبای فرزند نورانیش در دوران غیبت م ح م د خوانده می‌شود} و هم زینتِ وجود مبارک حضرت محمدصلی الله علیه و آله و سلم است. زیرا جلوه‌ی تمام نمای کلّ رسالت حضرت محمدصلی الله علیه و آله و سلم  را که قرآن کریم است به بهترین صورت حسن{وصی الحسنعلیه السلام}  ، در ظهور وجود مبارک موعود عالم در تمام جانِ دنیا ظاهر کرده و انشاءالله با ظهور فرزند گرامیش اهداف خلقت که از مجرای رسالت 124000 پیامبر بزرگوار و مخصوص پیامبر گرامی اسلام و اوصیائشصلوات‌الله‌علیهم‌اجمعینبه دست مبارک امام زمان(عج الله تعالی فرجه) رسیده ، به جلوه‌ی حکومت نور ، جانِ بهشت را برقرار می‌فرماید. چنانچه ایشان وصی الحسن و الخلف الحجة عجّل الله تعالی فرجه الشریف هستند.

*وجود مبارک امام حسن عسکریعلیه السلام، هشتمین فرزند از ذریه‌های مطهر امام حسینعلیه السلام است. درحالیکه ایشان ثمن گنج ولایت است که در بطنش نهمین ذریه‌ی مطهر امام حسینعلیه السلام؛ مولا و سرورمان ؛ امام زمان(عج الله تعالی فرجه) قرار دارد همان که به وجودش ، پرده از همه‌ی اسرار برداشته می‌شود.

*وجود مبارک امام حسن عسکریعلیه السلامدر هنگام تولد به عدد 2 ، به دنیا آمده‌است ؛ یک وجود مبارک خودش و دوم در بطنش ؛ نور چشمش و نور چشم همه‌ی انبیا و اولیاء و معصومینصلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین؛ امام زمان(عج الله تعالی فرجه). اگر همانطور که عدد 2 را معنی کردم ، خوب دقت کنید مقام شامخ مولا را درک خواهید کرد! زیرا او حقیقتی از حقایقِ باء بسم الله است و در مقام ثانی از نام مبارک حسنعلیه السلام، سبزکننده‌ همه‌ی گل و میوه‌های گنج رسالت و ولایت می‌باشد. چنانچه در حدیث شیخ محی الدین رحمه الله فرمود: معرّف حدود حقایق الرّبانیه منوّع اجناس العالم السُّیحانیه عنقاء قاف القدم العالی. خوب در معانی دقت بفرمایید! حال متوجه می‌شوید که چرا دشمن زمانش(معتمد عباسی لعنه الله علیه) ایشان را در پادگان قرار داد تا فرزند گرامیش؛ میوه دلش به دنیا نیاید! چون تنها ظرفی که وعاءِ آل محمدصلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین است ، وجود مبارک اوست که می‌تواند چنین ثمن گرانمایه‌ای را به جهانیان برساند.

*عدد معصومیت امام عسکریعلیه السلام، 13 است که ایشان معصوم سیزدهم می‌باشند. همانطورکه ذکر شد 13=م=40 و 13 ، برابر است با نام مبارک "احد" جلّ‌جلاله . و لقب مبارک ایشان ، "زکی" می‌باشد که عدد ابجدش 37 است و این عدد ، اسرار گنج نام مبارک "اول" پروردگار عالم است که همه ظهورات ، مظهر نامِ اولِ ربّ العالمین است.

و جالب اینکه اگر اعداد 1 تا 13 را با هم جمع کنیم 91 می‌شود که برابر عدد ابجد نام زیبای "کامل" و "کمال"(مطلق) خداوند و برابر "کلام" زیبای اوست و جمع ارقام 91 می‌شود 10(10=1+9) که همه‌ی گنج عشر است. پس ایشان وعاء(ظرف) الامانة و محیط الامامه  و مطلع الانوار مصطفویه  می‌باشد.

*مقام ایشان در ایام هفته : روز پنجشنبه متعلق به وجود نورانی امام حسن عسکریعلیه السلام می‌باشد. این روز در ایام هفته روز رحمت است ، هم اموات از رحمت آن بهره می‌برند و هم زنده‌ها البته اگر قدرش را بدانند! عدد 5 ، عددی است که همه اعداد را در بطن خود حاضر کرده و در جمع اعداد 1 تا 5 جلوه دهنده‌ی تمام زیبایی‌های خواص و عوام یا به قولی ظاهر و باطن است که 15 می‌شود (15=5+4+3+2+1) که جایگاه عددی حرف س=15 است که میزان حروف و قلب قرآن با ندای پروردگار عالم به پیامبر بزرگوارش به نام "یس" است .

پس ابا محمد حسن بن علی العسکریعلیه السلام ؛ زینت قلب پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم و جلوه دهنده حیات قلب عالم به زیبایی نام مبارکش ؛ حسنعلیه السلامکه سبزی و حیات گنج قرآن ، و قلب طپنده‌ی ولایت و رسالت را به طپش حیات واقعی‌اش ، افشا و احیا می‌کند. و جمع ارقام 15 می‌شود 6 (6=5+1) و جمع عدد ولایی و معصومیت ایشان 24 است که در جمع ،6 می‌شود(6=4+2) و عدد 6 ، رمز خلقت تمام آسمان‌ها و زمین و کلّ دنیاست {آیه 4 سوره مبارکه حدید:هو الذی خلق السموات و الارض فی ستة ایام...}.

در بطن جامع ایشان ، جمعه ظاهر می‌شود . یکی از نام‌های امام زمان (عج الله تعالی فرجه) جمعه است! و همانطورکه توضیح داده شد جمع جمیع زیبایی‌ها و اهداف خلقت و انوار نورانی پیامبرانعلیهم السلام و امامان معصومصلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین را ظهور و جلوه می‌دهد. عدد ابجد کلمه جمعه=118 و برابر عدد ابجد نام مبارک حسنعلیه السلاماست که 100=ق یعنی نگهدارنده و 18=حی می‌باشد. جمعه به جمیع حُسن‌ها ، حیات طیب را تا قیامت و حتی در بهشت نگه می‌دارد. جمع ارقام 118 برابر 10 می‌شود که همان گنج عشر است که دین را و توحید را و اسرار و معارف را و عالم را به حسن  سبزی و حیات طیب را چه در دنیا و چه در قیامت و در بهشت نگه داشت.

خداوند کریم در آیه 160 سوره مبارکه انعام می‌فرماید: مَن جاء بالحسنه فله عشر امثالها... . اگر کسی با خودش عمل حسن را (تا قبر) بیاورد پس به او عدد 10(گنج عشر) را به مثل (اول خلقت) می‌دهم. بنابراین اینجا جمعه را به حقیقت درک کنیم و پنجشنبه ، باطن جمعه را! درحقیقت مزد هر بنده‌ای در هفته(که حمد است) اگر حامد باشد ، جمعه را اهدا فرموده که عید مسلمانان خوانده می‌شود و درواقع عشرُ امثالها است و همینطور در زمان ظهور آقا ، جلوه‌ی کامل عشرُامثالها به همه‌ی مؤمنین در همین دنیا عنایت می‌شود. اللهم الرزقنا

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۰۳ ، ۱۵:۱۱
عذرا شفائی

 *سوره مبارکه حمد

چنانچه می‌دانید پروردگار عالم کلام مجیدش را در قوس نزولی و صعودی نازل فرموده و در اعداد به 2 تا 7 معرفی می‌فرماید : سبعاً مِن المثانی و القرآن العظیم (آیه 87 سوره مبارکه حجر) که در حقیقت مهندسی دایره‌ی خلقت است. سوره مبارکه حمد تنها سوره‌ای است که دو بار به قلب مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده است {آنطور که نقل شده یک بار در مکه و یک بار مدینه}. چنانچه قبلا متذکر شدم به قول پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تمام محتوای قرآن در سوره مبارکه حمد است. پس شاید به این معنا باشد که کلّ محتوای قرآن در نزول در مکه با سوره مبارکه حمد نازل شده و یک بار هم صعود آن در مدینه به قلب مبارک حضرت نازل شده است . پس کلّ محتوای قرآن ، هم مکی است و هم مدنی! سوره‌های مبارک قرآن دو شناسنامه دارند یک ترتیب نزول و یک ترتیب فهرستی.

همانطورکه متذکر شدم باطن قرآن همان وجود مطهر ائمه صلوات الله علیهم اجمعین است یعنی 12 امام علیهم السلام و 14 معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین هستند. جالب است که 12 امام علیهم السلام همان 12 نور مقدس در 14 معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین هستند پس چگونه جدا می‌گوییم؟!

همانطورکه می‌دانید عالم در شکل دایره بین دو قوس نزولی و صعودی قرار دارد و از آنجا که خداوند در آیه 87 سوره مبارکه حجر می‌فرماید قرآن هم اینگونه است ؛ سبعاً مِن المثانی یعنی 2 تا 7 تاست. پس خوب دقت کنید! ائمه طاهرین صلوات الله علیهم اجمعین هم 2 تا 7 هستند. یعنی بصورت دو قوس قرار می‌گیرند. چنانچه در وجودهای مبارک 7 نام بدون تکرار دارند و 7 نام تکرار شده است. پس قوس نزولی معصومین صلوات الله علیهم اجمعین  از معصوم اول ؛ حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم شروع می‌شود تا امام باقر علیه السلام و روبرویش امام صادق علیه السلام است که قوس صعودی شروع می‌شود تا امام زمان علیه السلام. پس می‌شود 7 و 7  :

 

14-حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

1-حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم

                                                                                                                

 

       
   

7-امام محمد باقر علیه السلام

 

8-امام جعفر صادق علیه السلام

 

                                                                                    7     و     7       

در جمع می‌شود 14 (7+7) و در ضرب می‌شود 49 (7×7) که برابر با عدد ابجد حروفِ حـٰم است.در قرآن کریم 7 سوره مبارکه { غافر ، فصلت ، شورا، زخرف ، دخان ، جاثیه ، احقاف}  با حروف مقطعه حم شروع می‌شود. اگر 2 تا 7 را کنار هم قراردهیم 77 می‌شود که برابر با عدد ابجد نام مبارک هوالله و یاالله است.

حال اگر نام مبارک 12 امام معصوم صلوات الله علیهم اجمعین را اینگونه در دایره بنویسیم دو قوس نزولی و صعودی می‌شود 6 و 6 .و در کنار هم می‌شود 66 که برابر با عدد ابجد نام مبارک الله جلّ‌جلاله است. پس قوس نزولی از امام علی علیه السلام شروع می‌شود تا امام صادق علیه السلام و از امام موسی کاظم علیه السلام صعود می‌کند تا امام زمان علیه السلام .

 

 

 

 

وقتی این دو دایره را باهم بکشیم مثل آرم جمهوری اسلامی دارای دو بخش قوسی می‌شود :              

12-امام زمان(عج)

1-امام علی(ع)

14-حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه

     1-حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم

 

                                                                                        الله

                                                             

                                                   

 

7-امام کاظم(ع)

6-امام صادق(ع) (ع)

8-امام جعفرصادق علیه السلام

                   

                              7-امام محمد باقر علیه السلام

                                                                      7         6          6          7

                                                                 

اگر دو عدد 77 و 66 را با هم جمع کنیم 143 می‌شود که برابر با عدد ابجد نام مبارک کنزالله است که یکی از اسماء نورانی فاطمه زهرا سلام الله علیها می‌باشد . و همچنین برابر با عدد ابجد اباالاوصیا ؛ یکی از القاب امیرالمؤمنین علیه السلام است. (خوب دقت که در عدد 2 است)

پس تمام گنج قرآن با حرف ب(=2) متعلق به وجود مبارک امام علی علیه السلام شروع می‌شود و به حرف س که عدد ابجدش 60 است و برابر با عدد ابجد لقب مبارک حضرت زهرا سلام الله علیها ؛ ام ابیها می‌باشد ، تمام می‌شود. حال اگر عدد ابجد حرف اول و آخر قرآن را با هم جمع کنیم (60+2) 62 می‌شود که برابر با اسم مبارک واجب الوجود ، نام مبارک حمید ، باطن و حروف کلمه بس است (توضیح کامل در کتاب حوای روحانی آمده است).

درواقع قرآن عزیز پر از شگفتی می‌باشد! پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم فرموده‌اند که  قرآن یک ظاهر و یک باطن دارد. در ظاهر و باطن قرآن هر یک هفت بطن و در هر بطن 70 تا 700 تا 70 هزار تا بینهایت بطن قرار دارد. پس شگفتی‌ها و معارف و علوم آن تمام نشدنی است.

سیستم ریاضی قرآن هم دو جنبه مهم دارد : 1-انشاء ریاضی آن 2-ساختمان ریاضی قرآن که شامل سوره‌ها و آیات است. بخاطر این ریاضی جامع ، کوچک‌ترین تغییر در متن یا ساختمان ترکیبی قرآن ، بلافاصله آشکار می‌شود و به سادگی قابل درک و غیرقابل تقلید است. این یکی از معجزات قرآن است! 

سوره مبارکه نمل :

تنها سوره مبارکی که 2 بسم الله الرحمن الرحیم دارد و اسرار این سوره در ترتیب نزول و فهرستی و حتی جزء ، معانی زیبایی را افشا می‌کند! درحالیکه زندگی مبارک و سلطنت پرعظمت حضرت سلیمان علیه السلام را بیان می‌فرماید که جن و انس در اختیارش بودند و حتی شیاطین و دیوها و پرندگان (مثل هدد) از او فرمانبری می‌کردند اما در مقابلش ، سلطنت مورچه بیان می‌شود! و خداوند کریم با اعجاز کلامش اعلا و اسفل ، اکبر و اصغر و ... همه را با حکمت بالغه‌اش به وجود پیامبر بزرگوارش روشن و مؤلفه‌ی هدایتش می‌کند.

در این سوره مبارکه سلطنت حضرت سلیمان علیه السلام که یک آقا هستند را در مقابل سلطنت یک خانم با اقتدار ؛ ملکه سبا (بلقیس) معرفی می‌فرماید.

*وجود 2 بسم الله الرحمن الرحیم در این سوره مبارکه شاید به این معناست :

یکی بیان‌گر شروع سوره مبارکه با حضرت سلیمان علیه السلام ، دومی که صد و چهاردهمین بسم الله الرحمن الرحیم قرآن کریم است را پروردگار عالم در آیه 30 این سوره (شاید باطن 30 جزء قرآن) به اعجاز کامل می‌کند و با نشان دادن هدایت یک خانم که سلطان است ، اهل مملکتش هدایت می‌شوند.

درواقع این  درس اخلاقی است که خانم‌های یک مملکت که در واقعیت سلطان تربیت و مرکز و اصل خانواده هستند ، اگر هدایت شوند ، تمام اهل خانواده هدایت می‌شوند. در اداره‌ی امور مملکتی هم اگر قشر بانوان که نیمی از جامعه را تشکیل می‌دهند در جایگاه خود به عدالت قرار بگیرند و هدایت شوند ، جامعه به سوی هدایت و سلامت پیش می‌رود.

بنابراین شاید بتوان گفت قوس نزولی سلطنت سلیمان علیه السلام است و قوس صعودی ، هدایت یافتن سلطنت ملکه سبا است.

*ترتیب فهرستی سوره مبارکه نمل به عدد 27 است : عدد 27 شامل ارقام 2 و 7 است و به 2 تا 7 تا هم معنا می‌شود { تمام عالم در 2 تا 7 تا غرق است ؛ 7 طبقه آسمان و 7 طبقه زمین } . جمع 2و 7 می‌شود 9 که سلطان اعداد است. و جایگاه عددی کلمه سجده برابر با عدد 27 است. و چنانچه می‌دانید 2 سجده ، یک رکن حساب می‌شود و در هر بار سجده ، 7 موضع بدن باید روی زمین برای خدا سجده کند. و از طرفی همه‌ی عالم بر خداوند کریم ، ساجد هستند ؛ آیه 15 سوره مبارکه رعد: و لله یسجد مَن فی السموات و الارض طوعاً و کرهاً و ظِلالهم بالغدوّ و الاصال ؛ خواه و ناخواه برای خدا سجده می‌کنند همه آنها که در آسمان‌ها و زمینند و سایه‌هایشان نیز بامدادان و شامگاهان به سجده درمی‌آیند. پس حتی سایه‌های زمین‌ها و آسمان‌ها به درگاه خداوند کریم ساجدند.

درواقع منظورم این است که سلطنت حقیقی مخصوص خداوند است و بندگان خوب خدا ، سلطنت را در سایه بندگی خالصانه دریافت می‌کنند.

*درواقع انسان‌ها هم دو گونه سلطنت دارند : در بسم الله اول با قوس نزولی که خداوند همه‌ی زیبایی‌ها را به انسان داد و با تولدش دل‌های پدر و مادر را برایش تسخیر کرد و آنچه نعمت در خور وسعشان هست در اختیار فرزندشان قرار داد. اما قوس صعودی زمانی است که فرزند به بلوغ سنّی در تکلیف می‌رسد ، از اینجا بسم الله دوم زندگیش شروع می‌شود تا بتواند به رضای خدا و بهشت صعود کند. آنگاه مؤمن در بهشت در جایگاهش به فضل خداوند سلطنت می‌کند. اما در دنیا بواقع باید بنده شود و ساجد شود تا بر شیطان‌ها و وسواس‌ها و خناس‌ها سلطنت کند و آنها را عاجز کرده و در خدمت بگیرد!

*در بدن ما هم دو سلطنت مهم است یکی سلطنت عقل و دیگری سلطنت دل. اگر حاکم در قوس نزولی عقل باشد ، صعودی آن دل فرمانبردار می‌شود و حکومت بدون تمرّد و کارشکنی دارد و اگر غیر این بشود ، وای بر آن بدن و وای بر دنیا و آخرتش!

پس شاید بتوان گفت که دل ، در جایگاه رسالت است {چون خداوند به پیامبر بزرگوار فرمود : الم نشرح لک صدرک} و عقل ، در جایگاه ولایت است. اگر بدن آموزه‌های قلبی و ایمان قلبی و اعتقادات قلبی را با اجرای عقلی بر همه وجود توأم کند ، آنگاه عمل در محدوده‌ی امر خداوند کریم اجرا می‌شود و عمل صادقانه و مخلصانه می‌شود.

پدر در خانواده محل نزول رزق و نعمت است به مقام دل و مادر جایگاه عقل . شاید بفرمایید خانم‌ها احساساتی هستند درصورتیکه کسی که درباره‌اش وجود مبارک امام معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین در کتاب شرح مناقب می‌فرماید : جواد العقلیه و نفس کلیّه و جوهر عبودیّه ، وجود مبارک فاطمه زهرا سلام الله علیها است و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود : بهشت زیر پای مادران است. درواقع مادر ، اُم است یعنی ریشه و ریشه در مقام درخت ، اصل است . بنابراین اگر ریشه‌ی پاک و محکم و قوی از هر نظر داشته باشد ، میوه و ثمر و شاخ و برگش ، زنده و سبزو پُربار است.

*نکته : عالم خلقت هم به یک نحو ، دو مرحله‌ی ظهور دارد. در عالم اسرار پروردگار عالم اسرار آل محمدی صلّی الله علیه و آله اجمعین را به دو صورت تجلی فرمود. همه‌ی انوار مبارک در باطن آن نور مبارک 5 تن صلوات الله علیهم اجمعین و در تجلی یک نور که نورٌواحد صلوات الله علیهم اجمعین خوانده شده ، قرار داد و یک حلقه نوری هستند. اما در بطن پنجمین معصوم ؛ اباعبدالله الحسین علیه السلام ، نورِ 9 ذریه معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین را قرار داد که درواقع وجود مبارکش ، پنجمین است با 9 نور مقدس صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین در بطنش می‌شود 14 معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین. یعنی خداوند اسرار مهندسی گنج انوارش را در 5 و 9 قرار داد و در دنیا عاشورا را رقم زد .

زندگی مبارک اباعبدالله الحسین علیه السلام به پنجمین نور مقدس با شهادت تمام شد و خداوند حلقه‌ی دوم انوار 9 نور مقدس فرزندان اباعبدالله الحسین علیه السلام را از عاشورا به وجود مبارک اباحسن علی بن الحسین زین العابدین علیه السلام در مرحله‌ی باطنی آغاز فرمود و تا ظهور مبارک نهمین فرزند امام حسین علیه السلام ؛ وجود مبارک صاحب العصر و الزمان حجه ابن الحسن المهدی علیه السلام ادامه دارد. پس به وجود آقا که آخرین معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین است ، دوباره در دنیا حلقه‌ی 5 بسته می‌شود { ایشان چهاردهمین معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین است ، اگر ارقام 14 را با هم جمع کنیم (5=4+1) ، می‌شود 5 }. و در زمان شهادتِ حضرت ، به وجود مبارک پنجمین معصوم ؛ امام حسین علیه السلام تدفین می‌شود . پس رجعت ، به اباعبدالله الحسین علیه السلام که حلقه 5 است ، بسته می‌شود. الله اعلم 

*بنابراین سوره مبارکه نمل بسیار زیباست و وجود  2 بسم الله الرحمن الرحیم ، اسرار قرآن است. پس بسم الله دوم در انتها به ظهور و هدایت و نور و هدف غایی پروردگار عالم تمام می‌شود. اینجا مطلع الفجر است ! این دو قوس نزولی (انّا لله) و صعودی (انّا الیه راجعون) را به خوبی نشان می‌دهد که در صعود چگونه  باید و انّاالیه راجعون بشویم ؟! اللهم الرزقنی

دو بار مرگ و دو بار زنده شدن

خداوند کریم در آیه 11 سوره مبارکه غافر می‌فرماید: قالوا ربنا امتنا اثنتین و احییتنا اثنتین فاعترفنا بذنوبنا فهل الی خروجٍ من سبیل ؛ می‌گویند ای پروردگار ما را دو بار می‌راندی و دو بار زنده ساختی و ما به گناهانمان اعتراف کردیم. آیا بیرون شدن را راهی است؟

درواقع حیات کامل و تمام بعد از این دوبار است. به یک قول پروردگار عالم یک بار در دنیا ما را خلق کرد ، زندگی کردیم و یک بار مرگ جسمانی به ما می‌دهد . اینجا انسان در عمرش به آنچه توانسته عمل کرده و آثارش بعد از مرگ معلوم می‌شود . پس خداوند در آیه 12 سوره مبارکه یس می‌فرماید : اِنّا نحن نُحیی الموتی و نکتبُ ماقدّموا و آثارَهم و کلّ شیءٍ أحصیناهُ فی امامٍ مبینٍ ؛ ما مردگان را زنده می‌کنیم و هر کاری را که پیش از این کرده‌اند و هر اثری را که پدید آورده‌اند ، می‌نویسیم و هر چیزی را در کتاب مبین شماره کرده‌ایم.

پس می‌توان گفت که اعمال مثل دانه در دنیا ثبت می‌شود و بعد از مرگ شروع به رشد کردن و شاخ و برگ و میوه دادن می‌کند. تا زمانی که عالم برزخ برپاست هرچقدر آثار گسترده شود و ثمر دهد ، پروردگار عالم شماره کرده و به امر او ملائک می‌نویسند ؛ چه اعمال نیک و صالح و فرزندان مؤمن و آثاری که به جامعه خدمت می‌کند و ... و چه اعمال بد و معاصی و کسانیکه بنیانگذار عمل خلاف هستند چه در جامعه و چه در خانواده که آثارش متأسفانه ادامه دارد.

باری! چنانچه عالم برزخ تمام شود ، این بار مرگ مثالی اتفاق میفتد و آثار عمل هم متوقف می‌شود. بنابراین از ساعتی که جسم می‌میرد ، حیات مثالی (یا ملکوتی) زنده می‌شود. و عمر عالم برزخ که تمام می‌شود ، مرگ مثالی یا ملکوتی برای انسان زده می‌شود تا عمل به حقیقت واقعی در وجود انسان ، در قیامت ظهور پیدا می‌کند و آن عالم معاد و رستاخیز همه‌ی حقایق است.

چقدر زیباست که عدد 2 را در حرفِ ب می‌خوانیم اگر درس را تا به اینجا خوب متوجه شده باشید ، عظمت حرفِ ب که ولایت کلیه است و عدد را که استعداد آن است به وجود مولا و سرورمان ابا الحسن امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب و ذریه‌های معصومش صلوات الله علیهم اجمعین ؛ و امروز امام زمان اباصالح المهدی عج الله تعالی فرجه الشریف می‌بینید و درک می‌کنید!

درواقع قرآن دو چهره‌ی خود را به خوبی نشان می‌دهد ؛ به صورت صامت و ناطق : حروف و کلمات نورانی و وجود کلمه الله الاعظم امام معصوم صلوات الله علیهم اجمعین

سوره مبارکه بقره روبروی سوره مبارکه فلق

در دایره سوره‌های قرآن که قوس نزولی و صعودی دارد ؛ سوره مبارکه بقره دومین سوره است (در ترتیب نوشتاری) و روبروی آن سوره مبارکه فلق (که از آخر قرآن ، دومین سوره می‌شود) قرارمی‌گیرد. درحالیکه سوره مبارکه بقره بزرگترین سوره قرآن است و در مقابلش سوره مبارکه فلق شامل 5 آیه شریفه است اما گنجی از گنج‌های آسمانی است!

*سوره مبارکه بقره

سوره مبارکه بقره ، بزرگترین سوره قرآن و شامل 286 آیه است که از رموز تعداد آیاتش این است که اگر دو رقم اول از سمت راست را درنظر بگیریم ، 86 می‌شود که خداوند کریم ، 86 سوره قرآن را به مدت 13 سال در مکه به قلب مطهر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل فرموده است.

و اگر دو رقم اول از سمت چپ را در نظر بگیریم ، 28 می‌شود که پروردگار عالم به مدت 10 سال در مدینه 28 سوره مبارک قرآن را به قلب مطهر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل فرمود. عدد 28 ، عدد کلّ حروف عربی (که کلمات قرآن کریم هم از این 28 حرف است) و عدد کامل است. اگر ارقام 28 را با هم جمع کنیم 10می‌شود  که همان گنج عشر، دهه طهر و تمام باطن چهارده معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین است. ازدواج امیرالمؤمنین علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها در مدینه بود. و تولد دو نور دیده ؛ امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام و در بطن اباعبدالله علیه السلام 9 ذریه پاکش بودند ، پس درواقع همه 14 معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین در مدینه نزول اجلال فرمودند و به قدم مبارکشان دنیا منور شد. و وعده پروردگار عالم به ظهور متعالی و طلوع شمس و شمس الشموس بر ظلمات اسفل السافلین متجلی شد. الحمدلله ربّ العالمین

*حال اگر 86 و 28 را به هم جمع کنیم می‌شود 114 (=28+86) که برابر با کلّ سوره‌های مبارک قرآن است.

*بقره ظاهراً یعنی گاو ماده. اما ریشه کلمه‌اش ، بَقَرَ است به معنای شکافته شدن و باز شدن خزانه ، آشکار شدن نهانی‌ها و یا برکات .

لقب امام پنجم شیعیان ؛ ابا جعفر محمد بن علی الباقر عِلم النبیین علیه السلام ، باقر است که اسم فاعل بَقَرَ است یعنی ایشان شکافنده همه ظلمات به نور علم است و او خزانه‌ی علمِ اولین و آخرین است.

یکی دیگر از زیبایی‌های کلمه بَقَرَ این است که عدد ابجدش 302 می‌شود به معنای افشاکننده برکات و نعمت‌ها و خزانه باءِ بسم الله { زیرا معنی می‌شود 2+300 : 300 ؛ برابر با حرف ش است یعنی افشاکننده و عدد 2 ؛ برابر با حرف ب است که توضیح حرف ب در اول کتاب بطور کامل آمده است}

پس سوره مبارکه بقره به نام گاو ماده ، شاید به این تمثیل باشد که گاو ماده تمام وجودش خیر و قابل استفاده‌ی انسان است و درضمن آیاتی که راجع به آن گاو زرد که مثال آن برای گرفتن حق از ناحق است.

جالب است که ظاهر گوشت این حیوان اگر از راه حلال بدست آمده باشد و با ذبح شرعی با بسم الله کشته شده باشد ، تأمین کننده قوای بدن مؤمنین می‌شود ، آنگاه مجاهد فی سبیل الله با قوایش حق را از باطل جدا می‌کند و با قوایش ظهور اعمال انسانی را مثل نماز ، روزه ، حج ، جهاد ، امر به معروف و نهی از منکر و تولی و تبری و خلاصه یازده قسمت  فروع دین { که اول فروع دین ، طهارت است} را به اصول یعنی توحید ، نبوت و عدل و امامت و معاد روز قیامت وصل می‌کند . دقت کنید که عدد 11= هو است پس هر عملی با وصل شدن به اصل که توحید است ، هویت پیدا می‌کند!

پس در حقیقت بقره ، یک معنای ظاهر و هزاران معنای باطن پیدا می‌کند. چنانچه در این سوره مبارکه که با حروف مقطعه شروع می‌شود ، هزاران رمز را در نظر حکیمان بازگشایی می‌کند و اسرار الم { رجوع شود به کتاب گنج الف} مثل خورشیدی است که عالم ظلمانی دنیا را به سوی اعلاعلیین روشن می‌کند و شاید معنا شود به  سراج منیر!

نکته: جالب است اولین سوره‌ای که با حروف مقطعه شروع می‌شود ، دومین سوره قرآن از نظر ترتیب فهرستی است (سوره مبارکه بقره ؛الم) . و آخرین سوره‌ای که با حروف مقطعه شروع می‌شود ، دومین سوره از نظر ترتیب نزول به قلب مطهر پیامبر(ص) است (سوره مبارکه قلم؛ ن)!!!

وقتی الم را بصورت بسیط بنویسیم (الف لام میم) ؛ 9 حرف ظهور پیدا می‌کند که  به بلوغِ 9 یعنی همه اسرار را دارد و دارای بلوغ معناست! و از آنجاکه نقطه جزء حروف حساب می‌شود ، الف لام میم با احتساب نقطه ، 12 می‌شود (3 نقطه +9 حرف) .

حالاخوب دقت کنید ! عدد ابجد اسم مبارک قرآن =351 است که جمع ارقامش 9 می‌شود ، به 12 قسمت تقسیم می‌شود و هر قسمت 10 حزب دارد که تمام قرآن 120 حزب است { برابر با عدد ابجد اسم احسان خداوند} و سوره مبارکه بقره یک ، دوازدهمِ قرآن است . هر جزء 4 حزب دارد و سوره مبارکه بقره تقریبا 10 حزب است.

در سوره مبارکه بقره ، سید آیات یعنی آیت الکرسی قرار دارد ؛ آیات 255 و 256 . که عدد 256  برابر با سال تولد صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه و عدد ابجد کلمه نور است و یکی از اسرار آیت الکرسی ، نور می‌باشد!

و آیات آخر سوره مبارکه بقره (285 و 286) آیات آمن الرسول است که با اتمام این دو آیه شریفه عروج وجود مبارک پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم در معراج به نهایت رسیدن به عالم قرب پروردگار عالم یعنی دنی فتدلی و قاب قوسین او أدنی می‌باشد که حضرت در این تجلیگاه و این عروج اعلا ، هدیه‌ای  را از خالقش می‌ستاند که خداوند عظمتش را می‌داند و آن هدیه گرانقدر ؛ دو آیه شریفه آخر سوره مبارکه بقره (آمن الرسول) می‌باشد. آمنَ الرسولُ بِما اُنزلَ الیه مِن ربّه و المؤمنون کلٌّ آمن بالله و ملائکته و کُتبه و رُسلِه لانفرّق بین احدٍ مِن رسُلِه و قالوا سَمعنا و اَطعنا غفرانکَ ربّنا و الیکَ المصیر. لایکلّف الله نَفساً الا وُسعها لها ما کسبت و علیها ما اکتسبت ربّنا لا تؤاخذنا اِن نَسینا اَو اَخطانا ربّنا و لاتحمل علینا اِصراً کما حملته علی الذین مِن قبلنا ربّنا و لاتحمّلنا مالاطاقة لنا به واعفُ عنّا واغفرلنا وارحمنا انت مولانا فانصرنا علی القوم الکافرین.

" رسول خدا به آنچه از جانب پروردگارش بر او نازل شده ایمان آورده و مؤمنان نیز همه به خدا و فرشتگان ایشان و کتابها و پیغمبران خدا ایمان آوردند و گفتند ما میان هیچ یک از پیغمبران خدا فرق نگذاریم و گفتند فرمان خدا را شنیده و اطاعت کردیم پروردگارا آمرزش تو را می‌خواهیم و بازگشت همه بسوی تو است. خدا هیچکس را تکلیف نکند مگر به قدر توانائی او و (روز جزا) نیکی‌های هر شخص به سود خود او و بدی‌هایش نیز به زیان خود اوست، بارپروردگارا ما را به آنچه به فراموشی یا خطا کرده‌ایم مؤاخذه نکن. بارالها تکلیف گران و طاقت فرسا بر ما مگذار چنانکه بر پیشینیان نهادی ، پررودگارا بار تکلیفی فوق طاعت ما را به دوش ما منه و ببخش ما را و گناهان ما را بیامرز و بر ما رحمت فرما تنها یار و مولای ما توئی و ما را بر گروه کافران پیروز فرما".

شاید این دو آیه‌ی باعظمت اینطور بازگو شود که خداوند کریم بعد از گرفتن اقرار به آمن الرسول بما انزل الیه من ربه از همه { چه خود وجود پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم و چه پیامبران قبل } با ضمیر مخاطب الیه به دو بال پرواز زینت می‌دهد :

یک بال اقرار به اینکه سمعنا و اطعنا که هم شنیدیم و هم اطاعت کردیم ، اینجا برای تمام مخاطبان رسولان است که بعد از گرفتن پیام و شنیدن و اطاعت محض ، از خداوند صله می‌خواهند غفرانک  ؛ آمرزش خدا را و راه معراج و صعود و تعالی را و الیک المصیر؛ راه به سوی خدا را می‌خواهند. و بال دیگر اینکه بنده از خداوندی که عادل محض است و هر کس را به قدر وسعش از او عمل می‌خواهد  (لایکلف الله نفسا الا وسعها) درخواست می‌کند که مرا مؤاخذه نکن زیرا من تحمل ندارم و عمل‌های مرا ببخش و بر من حمل نکن... .آنگاه بنده با این خواهش‌ها ، انشاءالله سبُکِ سَبُک می‌شود تا بتواند به سوی او پرواز کند. و این بالاترین اهدایی پروردگار عالم است به بنده‌اش !

جالب است این دو آیه مبارک را در قنوت نماز وتیره (2 رکعت نماز نشسته بعد از نماز عشا ) می‌خوانند . چنانچه به حساب نماز نافله عشا در شب محسوب می‌شود پس درواقع آخرین نافله نمازهای پنجگانه است. در روایت است که به برکت آن و به لطف خداوند کریم ، مؤمن شب اول قبرش به دو بال مزین می‌شود و از بالای سرش دری باز می‌شود و به سوی بهشت پرواز می‌کند.       

*سوره مبارکه بقره با آیاتش تمام گنج عدد 2 را به معنای واقعی کلمه و اسرار ظاهری و باطنی افشا می‌کند :

1)آیه 23؛ "...فاتوا بسورةٍ مِن مثله ..." اگر باشید در شک از آنچه نازل کردیم بر بنده خودمان ، پس بیاورید سوره‌ای همانند سوره قرآن و بخوانید همه گواهان(دانشمندان) خود را به غیر از خدا ، اگر راستگو هستید.  

  2)آیات 30 تا 38 ؛ درباره حضرت آدم علیه السلام و حوا سلام الله علیها

 3)دو آیه که حضرت آدم علیه السلام و حضرت ابراهیم علیه السلام ، به وجود مقدسِ کلمات خداوند که 5 تن صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین هستند ، در امتحان قبول شدند: آیه 37: فتلقی آدم مِن ربه کلماتٍ فتاب علیه اِنّه هو التواب الرحیمُ ؛پس آموخت آدم(ع) از خدای خود کلماتی که موجب پذیرفتن توبه او گردید، زیرا خدا توبه پذیر و مهربان است.و آیه124: و إذابتلی ابراهیم ربّه بِکلماتٍ فَاَتمّهنَّ قال انّی جاعلکَ للناسِ اِماماً قال و مَن ذریتی قال لاینال عهدی الظالمین ؛ هنگامیکه خدا ابراهیم علیه السلام را به امور چندی امتحان فرمود و او همه را بجا آورد خدا به او فرمود من تو را به پیشوایی خلق برگزینم .ابراهیم علیه السلام عرض کرد این پیشوائی به فرزندان من نیز اعطا خواهی کرد؟ فرمود:عهد من هرگز به ستمکاران نخواهد رسید.    

4)آیات 47 تا 96 حضرت موسی علیه السلام و قوم بنی اسرائیل { آیات 67 تا 74 جریان امر خدا به قوم موسی علیه السلام به ذبح گاو (بقره)}

5)آیه 97 : بگو هرکه با جبرائیل علیه السلام دشمن است ، دشمن خداست زیرا او به فرمان خدا قرآن را به قلب پاک تو رسانید تا تصدیق سایر کتب آسمانی کند و هدایت و بشارت خیر اهل ایمان آورد.

6)آیه 98:هرکس با خدا و فرشتگان و پیامبران و جبرائیل علیه السلام و میکائیل علیه السلام دشمن باشد (محققاً کافر است) و خدا هم دشمن کافران خواهد بود.

7)آیه 138 :صِبغةَ الله و مَن احسنُ مِن الله صِبغةً و نحنُ له عابدونَ ؛ رنگ آمیزی خداست( که به مسلمانان رنگ فطرت ایمان بخشید) و هیچ رنگی خوشتر از ایمان به خدا (یعنی رنگِ بی‌رنگی ) نیست و ما تنها و بی هیچ شائبه‌ای به خدای یگانه پرستش می‌کنیم. اشاره به اینکه همه باید شیشه رنگیِ عینک‌هایشان (دیدِشان) را بردارند چون شیشه عینک (مخصوص قلبی) به هر رنگی باشد ، همه چیز را آن رنگ می‌بینند ، اما اگر شیشه بی رنگ باشد ، همه چیز را به رنگ حقیقی آن می‌بینند.

8)آیه 143: و کذلک جعلناکم اُمّةً وَسطاً ... ؛ و ما همچنان شما مسلمین را به آیین اسلام هدایت کردیم و به اخلاق معتدل بیاراستیم ... . 

9)آیه 144: تغییر قبله

10)آیه 152: فاذکرونی أذکرکم و اشکرولی و لاتکفرون ؛ پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و شکر نعمت‌های مرا بجای آرید و کفران نعمت نکنید.

11)آیات 156 و 167 : الذین اذا اصابتهم مصیبةٌ قالوا انّا لله و انّا الیه راجعون. اولئک علیهم صلواتٌ مِن ربّهم و رحمةٌ و اولئک هم المهتدون ؛آنانکه چون به حادثه سخت و ناگواری دچار شوند صبور باشند و بگویند ما به فرمان خدا آمده‌ایم و به سوی او رجوع خواهیم کرد ، آن گروهند مخصوص به درود و رحمت خاصّ خداوند و آنها به حقیقت هدایت یافتگانند.

12)آیه 160 ؛ مراحل توبه ( تابوا و اصلحوا و بیّنوا )

13)آیه165 : ... والذین آمنوا اَشَدَّ حُبّاً لله ...؛ آنها که اهل ایمان هستند کمال دوستی و محبت را فقط به خدا مخصوص دارند.

14)آیات 178 و 179 ؛ قصاص

15)آیات 183 تا 187 ؛ روزه و ماه مبارک رمضان { آیه 187"هنَّ لباسٌ لکم و انتم لباسٌ لهنًّ"  ؛ درباره زن و شوهر که هر دو برای هم لباس هستند (منظور زوجیت است)}

16)آیات 196 تا 203 ؛ حج {آیه 197 : ...فإنَّ خَیرَ الزّادِ التقوی... ؛ بهترین توشه تقوی است. آیه 201: ... ربّنا آتنا فی الدنیا حسنةً و فی الآخرةِ حسنةً و قِنا عذاب النار}

17)آیه 207 : و مِن الناس مَن یَشری نفسهُ ابتِغاءَ مرضاتِ الله والله رئوفٌ بالعبادِ ؛ بعضی مردمانند که از جان خود در راه رضای خدا درگذرند {مراد حضرت علی علیه السلام است مانند شبی که بجای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خوابید} و خدا دوستدار چنین بندگان است.   

18)آیه 216 : ...عسی اَن تُکرهوا شیئاً و هو خیرٌ لکم و عسی اَن تُحبّوا شیئاً و هو شرٌّ لکم ... ؛ چه بسیار شود چیزی را که دوست ندارید و آن به خیر وصلاح شماست و شاید آن چیزی را که دوست دارید، شر و فساد شما در آن است .

19) آیه 228 ؛ عِدّه نگه داشتن زن مطلقه : سه پاکی برآنها بگذرد ...

20)آیه 229؛ طلاقی که شوهر رجوع تواند کرد ، دو مرتبه است... .

21) آیه 233؛ مادران باید دو سال کامل فرزندان خود را شیر دهند... .

22)آیه 234 ؛ عدّه نگهداشتن زنی که شوهرش بمیرد : 4ماه و 10روز... .

23)آیه 238: حافظوا علی الصلواتِ و الصلوةِ الوُسطی و قوموا لله قانتینَ ؛ باید در هر نماز توجه کامل داشته باشید به خصوص نماز وسطی(نماز صبح) به ستایش و اطاعت خدا قیام کنید.

24)آیه 240 : کسانی (از مردان) که بمیرند و زنانشان زنده بمانند بایستی وصیت کنند که همسران آنها را تا یک سال نفقه دهند و از خانه شوهر بیرون نکنند .پس اگر زنها خود خارج شوند شما را گناهی نیست از آنچه آنها در حدود شرع درباره خود گزینند.خدا برهر کار توانا و به مصالح امور خلق داناست. 

25)آیه 243: الم ترَ الَی الذینَ خَرجوا مِن دیارِهم و هم الوفٌ حَذرَ الموتِ فقال لهم الله موتوا ثمّ احیاهم ... ؛ آیا ندیدید آنهایی که از ترس مرگ از دیار خود بیرون رفتند و هزاران تن بودند پس فرمود خدا برآنان که بمیرید همه مردند ، سپس آنها را زنده کرد.

26) آیات 246 تا 251؛ طالوت و جالوت.{آیه 250: ربَّنا اَفرِغ علینا صَبراً و ثبّت اَقدامَنا وانصُرنا علی القومِ الکافرین}.

27)آیات255 و 256 ؛ آیت الکرسی.

28)آیه 257 ؛ اولیاء الله و اولیاء طاغوت

29) آیه 259 ؛ درباره عزیر پیامبر علیه السلام {... قال اَنّی یُحیی هذه الله بَعد مَوتِها فأماته الله مِائَةَ عامٍ ثمَّ بَعثه... ؛ گفت به حیرتم که خدا چگونه باز این مردگان را زنده خواهد کرد.پس خداوند او را 100 سال میراند پس زنده اش برانگیخت}.

30) آیه 260 ؛درباره حضرت ابراهیم علیه السلام { و إذ قال ابراهیم ربِّ اَرِنی کیف تُحی الموتی قال اَوَلَم تؤمِن قال بلی و لکن لیطمئنَّ قلبی قال فخُذ اَربَعَةً مِن الطیر... ؛ابراهیم علیه السلام گفت پروردگارا به من بنما که چگونه مردگان را زنده خواهی کرد؟ خطاب شد آیا باور نداری؟گفت آری باور دارم لیکن خواهم به مشاهده آن دلم آرام گیرد و خداوند فرمود 4 پرنده را بگیر...}

31)آیه 261 :مَثل آنانکه مالشان را در راه خدا انفاق می‌کنند به مانند دانه ایست که از یک دانه ، 7 خوشه بروید و در هر خوشه 100 دانه باشد و خدا از این مقدار نیز بر هر که خواهد بیفزاید زیرا رحمت خدا بی مُنتهاست و به همه چیز احاطه کامل دارد.

32)آیه 263 : قولٌ مَعروفٌ و مَغفِرةٌ خیرٌ مِن صدقةٍ یَتبعُها اَذیً و الله غنیٌّ حلیمٌ ؛ فقیر سائل را با زبان خوش و طلب آمرزش رد کردن بهتر است از آنکه صدقه دهند و از پی آن آزار کنند و خداوند بی نیاز و بردبار است.

33) آیات 264 و 265 ؛مَثل ریاکار و مَثل انفاق کننده.

34)آیه 267: ای اهل ایمان انفاق کنید از بهترین آنچه به کسب و تجارت اندوخته‌اید (اَنفِقوا مِن طیّباتِ ما کسَبتُم) و از آنچه برای شما از زمین می‌رویانیم ، هرگز چیزهای بد را برای انفاق معین نکنید (لا تَیَمّموا الخبیثَ مِنهُ تُنفِقونَ) درصورتیکه خود همچنان چیزی را نستانید مگر آنکه از بدی آن چشم پوشی نمائید و بدانید که خدا بی نیاز و ستوده صفات است.{ آیه 272 : ...و ماتُنفِقوا مِن خیرٍ فَلِانفُسِکم ؛ شما هر انفاق و نیکی کنید ، درباره‌ی خویش کرده‌اید. ... و ماتُنفِقوا مِن خیرٍ یُوَفِّ اِلیکم ؛  و هر انفاق و نیکی کنید از خداوند پاداش تمام به شما می‌رسد}

35)آیه 268 ؛ وعده شیطان و وعده خدا : الشیطان یَعدکم الفقر و یامرکم بالفحشاء و الله یعدکم مغفرةً مِنه و فضلاً والله واسعٌ علیمٌ.

36)آیه 273 : فقیران آبرو داری که ظاهر را حفظ می‌کنند (یحسبهم الجاهلُ اغنیاءَ مِن التعَفّف ؛ و از فرط عفاف چنان احوالشان به مردم مشتبه شود که هرکس از حال آنها آگاه نباشد پندارد غنی و بی‌نیازند... لا یسئلون الناسَ اِلحافاً ؛ آنها از عزت نفس هرگز چیزی را از کسی درخواست نکنند .

37) آیه 276؛ یَمحَقُ الله الربٰوا و یُربِی الصدَقاتِ ؛ خداوند ربا را نابود گرداند و صدقات را افزونی بخشد.{آیه 279 : فان لم تفعلوا فاذ‌نوا بحربٍ مِن الله و رسوله... ؛ و اگر ترک ربا نکردید آگاه باشید که به جنگ خدا و رسولش برخاسته‌اید}  

38) آیه 282 ؛ بلندترین آیه در قرآن مجید ؛برای هر امور مالی 2 شاهد بگیرید.

39) آیات 285 و 286 ؛ آمن الرسول.{آیه 286: ... ربّنا لا تؤاخذنا اِن نَسینا اَو اَخطانا ربّنا و لاتحمل علینا اِصراً کما حملته علی الذین مِن قبلنا ربّنا و لاتحمّلنا مالاطاقة لنا به واعفُ عنّا واغفرلنا وارحمنا انت مولانا فانصرنا علی القوم الکافرین}

40)و اصل معنا بنابر آیه دوم :ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین ، تقوی معنی شده و خداوند کریم هدایت و عاقبت بخیری را به متقین عنایت فرموده است.

پس این سوره مبارکه به عدد دومین سوره قرآن کریم ، برکات بیشماری دارد که قطره‌ای از دریای بیکرانش بیان شد.

 

114-سوره مبارکه ناس

 

______

Flowchart: Connector: ______

2-سوره مبارکه بقره  

1-سوره مبارکه حمد

چنانچه بیان شد عدد دوم در عربی ثانی خوانده می‌شود. و این عدد ، ظرف زایندگی و تزاید و کثرت و تعدد در عالم دنیا و آخرت است. چنانچه این سوره مبارکه ظرف برکات کلّ قرآن کریم می‌باشد در دایره جان قرآن کریم روبروی سوره مبارکه فلق قرار می‌گیرد که دومین سوره از آخر قرآن است.

 

113-سوره مبارکه فلق

دایره عدد ترتیب فهرستی سوره‌های مبارکه:

 

 

*سوره مبارکه فلق :

کلمه فلق به معنی تمام شدن ظلمات به نور صبح است. این سوره مبارکه جزء سوره‌هایی است که تعداد آیاتش کم است ؛ شامل 5 آیه می‌باشد. و بیستمین سوره‌ای است که به قلب مطهر پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم نازل شده است.

*عدد 20 ، در حقیقت عددِ اتمام سختی‌ها و قبولی است.عدد روسفیدی بعد از سختی‌های زیاد است. عدد انسان وظیفه شناس و متواضع است . عدد انسان شاکر و سپاسگزار است. عدد انسان عاقل و فهمیده و متفکر است. عدد انسان دوراندیش و صاحب نظر می‌باشد. مخصوصاً که این سوره مبارکه در صفحه آخر قرآن (در فهرست) کتابت شده است. این بیست معدل همه نمرات است و آخر کارنامه می‌باشد!

حال خوب دقت کنید که چگونه بنده مؤمن باید خود را تعویذ کند یعنی در پناه خدا قراردهد تا در امان بماند و آنگاه بتواند 20 بگیرد. وجودهای مبارک اصحاب کهف جلوه‌ای از این معنا هستند زیرا آنها به ربّ فلق پناه بردند و خداوند آنها را  از شرّ همه غاصبان و نادانان و حسودان و مفسدان و از شرّ دنیاپرستان و بی‌دینان و خرافه گویان و ساحران و جادوگران یعنی شیاطین و خنّاسها و از تمام خطرات ظلمات زمانشان (کنایه از ظلمات جهلشان) پناهشان داد. و نمره 20 ِ زمانشان را دریافت کردند و تا قیامت این نامه اعمال پیشینه مدال هر رهروی است. این عزیزان شاگرد اول ، در زمان ظهور مولایمان اباصالح المهدی عجل الله تعالی فرجه در خدمت آقا تشریف فرما می‌شوند.

پس خوب دقت کنید ! این سوره چگونه روبروی عظمت سوره مبارکه بقره قرار گرفته و درواقع هدف رسیدن به آیات آخر سوره بقره ؛ همان تعالی قرب الهی و 20 گرفتنِ بنده از خدای مهربان است. چنانچه بالاترین 20 را پیامبر و آل مبارکش صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین در پیشگاه قرب الهی در بالاترین مقام  قرب ؛ قاب قوسین او ادنی ، با 2 آیه مبارکه آمن الرسول گرفتند.

جمع اعداد 1 تا 20 می‌شود 210 که برابر با عدد ابجد نام مبارک "امام حسین" علیه السلام است.  که اینجا نکته مهم و قابل توجهی است ! زیرا برای همه بندگان خدا امتحانِ نهایی عاشورای عمل است. و گرفتن نمره 20 آن ، از دست امام زمان علیه السلام {امام وقت هر کس} می‌باشد. کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلا

بنابراین برای رسیدن به آن همه خیر کثیر در سوره مبارکه بقره ، باید نمره بیست را دریافت کرد. ترتیب نزول سوره مبارکه بقره به عدد 87 برابر با عدد ابجد نام زیبای "مطلوب" خداوند است. باید بدانیم همیشه طالب به دنبال مطلوبِ خود می‌باشد و خداوند کریم سوره مبارکه بقره را در نزول ، مطلوب همه‌ی طالبان عالم قرار داده است. پس مطلوبِ همه‌ی طالبان ، نمره 20 است! و خداوند عدد 20 را در عاشورا به وجود اباعبدالله الحسین علیه السلام ظاهر فرمود.

درواقع ظلمانی‌ترین و سخت‌ترین و دهشتناک‌ترین موقعیت زمانی و مکانی در عاشورا ، زمان فلقی است که با شمشیر حق بر باطل بر دل ظلمات ، سپیده‌ی صادق صبحِ هدایت را بدست مصباح الهدی و سفینة النجاة بر همه عالمیان روشن و آشکار ساخت. و خود ، حقیقت صبح و حقیقت نماز صبح قرار گرفت . و قیامت به صبح طلوع می‌کند و عالم نجات و ظهور مطلع الفجر صاحب الظهور ؛ اباصالح المهدی عج الله تعالی فرجه الشریف را درک می‌کند . انشاءالله 

*خیلی زیباست وقتی عدد ترتیب نزول این دو سوره مبارکه را با هم جمع کنیم می‌شود 107 (عدد ترتیب نزول سوره مبارکه بقره=87) +(عدد ترتیب نزول سوره مبارکه فلق=20) که برابر با عدد ابجد اسم مبارک خداوند "مزین" است . که خداوند کریم چگونه بندگانش را با نشانه‌ها و آیاتش مزین فرمود؟! اگر عدد ترتیب فهرستی این دو سوره مبارکه را با هم جمع کنیم ، می‌‍شود 115 (عدد ترتیب فهرستی سوره مبارکه بقره=2)+(عدد ترتیب فهرستی سوره مبارکه فلق=113)  که برابر با عدد ابجد کلمه معاد است. که اگر بنده خود را در پناه خدا قرار داد، پروردگار عالم او را تا قیامت و ظهور معاد در پناهش نگه می‌دارد و در مقامات عالی جایگزینش می‌کند.

  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۰۳ ، ۱۵:۰۹
عذرا شفائی