بسم الله الرحمن الرحیم
علم حروف
علم حروف به یک معنی علم جِفر است. جِفر در لغت به معنای چاه عمیق، یا پوست بزغاله یک ساله است (چون پوست بزغاله ، قابلیت شکل پذیری در هر زمینه را داراست) یا به قولی دستورات و فرمایشات پیامبران و اولیای خداوند میباشد.
جِفر در اصطلاح دیگرش عبارت از علم حروف و انواع و اقسام بسطها برای نتیجه مطلوب و آن ربط عالم سفلی با عالم علوی است(برای درک بیشتر این علوم ، کتاب فتوحات مکیه شیخ اکبر محی الدین عربی را باید مطالعه بفرمایید).در اکثر رسائل نوشته شده است که عالم را برای هر عمل در علوم غریبه ، دانستن حروف و اعداد از ضروریات این علوم است.
*در منتخب "اللغات و غیاث" نوشته است که "مراسم" شخصی بود که نوشتن از او ایجاد شده است و این 28 حرف به معنی، "ابجد یعنی آغاز کرد". "هوز بدست آمده"،"حطی یعنی واقف شد"،"کلمن یعنی سخن گو شد"، "سعفص یعنی آموخت"، "قرشت یعنی ترتیب کرد"، "ثخذ یعنی نگه داشت"، "ضظغ یعنی تمام ساخت".
اما در بیان منشأ تدوین علم حروف که همان علم جفر هم میباشد، ائمه کرام اهل بیت علیهم السلام، واضع جفر، جامع علم حروف ، که مشتمل بر حقایق و خواص حروف و اسماء آیات است ، میباشند که در دو جلد کتاب شریف است از این علوم که متعلق به شاه ولایت ؛ امیرالمؤمنین و امام المتقین ؛ اسد الله الغالب ؛ علی ابن ابیطالب علیه صلوات و السلام بوده است. و بعد از ایشان ، 11 فرزند بزرگوارشان که ائمه معصومینعلیهم السلام و هدات اهل حق و یقیناند ، به طریقت وراثت این علم نفیس را مستهظر بودند و از آن دو کتاب شریف استخراجِ معانی غامضه میفرموده. مخصوص حضرت امام همام ابوعبدالله، جعفر محمد الصادق علیه السلام که صاحب کتاب "جفر خایب" اند و ابوحامد حجة الاسلام محمد غزالی در کتاب "سرالمصون والجواهر المکنون" که مشتمل بر خواص حروف مرتبه احاد که در لوح مثلث وضع کردهاند ، چنین آورده که استخراج این نسخه از کتابی که حضرت امام همام امیرالمؤمنین علی(ع) در کتاب خود بجفر جامع الدنیا والاخرة و مطلع نشده است هیچکس بر کشف مخفیاتی که کتاب شریف است از اسرار نورانیه و انوار ربانیه غیر حضرت امام جعفرصادق (ع) واصل نشده به معرفت این علم شریف، الا قلیلی از اهل دانش و معرفت.
و حضرت امام صادق(ع) این علم شریف را شرح فرموده و ما به برکت عنایات رب العزه و الحمدالله علی ذالک در اطلاع اکابر دین بر وقوع حوادث از حروف مقطعات که معدن جواهر حکمت است.
عبدالله ابن عباس روایت کرده که "مجمع مناقب و مظهر عجایب" امیرالمومنین علی(ع) ، وقوع فتن و حدوث آن را از حروف "حمعسق" دانسته و در تفسیر ثعلبی و بعضی از رسائل قشیری مذکور است. که چون این حروف نازل شد اثر ملامت در جبین مبین حضرت رسالت(ص) مشاهده شد یکی از مَحرمان کیفیت حال را سؤال کرد حضرت فرمود که مرا خبردادند از بلاهایی که بر امّت من در آخرالزمان نازل شد از خسف و قذف و آتشی که ایشان را در بیابان جمع میکند و بادی که ایشان را به دریا افکند و نشانهای پی درپی ازخروج دجال ، و فتنه یاجوج و ماجوج ، وغیر آن از علامات قیامت و از اینکه روشن شد که کیفیت حدوث وقایع و وقوع حوادث جمع در ضمن این حروف مندرج است و از روضه رسالت و نبوت ، و ثمره شجره ولایت و فتوت ، امام الثقلین؛اباعبدالله الحسین(ع) سؤال کردند که معنی "کهیعص" چیست؟ فرمودند که:" لو اخبرتکم به لمشیتم علی الماء"؛ "اگر شما را از این معنی آگاه گردانم هرآینه بر آب بگذرید و قدم شما تر نشود" .(از کتاب حرزالامان به قلم محمد عطار علیه الرحمه)
علم حروف خواص عجیب و با کراماتی نیز دارد که با اعداد ، اثر خود را نشان میدهد . یکی از خواص آن در بیان ذکر اسماء الحسنی در عدد ابجد است که نتایج زیبایی دارد. مثل نام مبارک "الله" که اگر 66 بار در66 روز ذکر شود با خلوص، انشاءالله باری تعالی باب علم را برای شما میگشاید.
باری عدد ابجد کلمه "حروف" (ح ر و ف) خود اسرار است و معادل 294 میشود که برابر با عدد ابجد کلمه "صدر" است و خزانه ، سینه است که خداوند متعال میفرماید: الم نشرح لک صدرک. اگر ارقام آن را جمع کنیم 15=4+9+2 میگردد و آن خود جایگاه حرف "س" یعنی قلب قرآن است و در واقع جایگاه حیات و تعالی است پس با علم حروف ، به قلب معانی و اسرار هر چیز میتوان دست پیدا کرد. و نیز اگر ارقام آن را در هم ضرب کنیم 4×9×2=72 میشود که مطابق است با عدد اسماء الحسنی که به پیامبر(ص) داده شده و کلمه "سجده" و کلمه "سیب" و نیز 2×7=14 و جالبست که حروف عربی 28 حرف هستند در واقع 2تا 14تا که 14 حرف آن شمسی (نورانی) و 14 حرف دیگرش قمری (ظلمانی) ، 14 تا با نقطه و 14 تا بی نقطه است. حروف مقطعات قرآن بدون تکرار 14 تاست که همگی نورانی هستند .
جایگاه عددی کلمه "حروف" در الفبا 51 میشود. همانطور که گفته شد تمام حروف ؛ "اسماء الله" هستند. 51 ، برابر تعداد رکعات نمازهای واجب و نافله در شبانه روز است که بوسیله آن به میزان کمالات انسانی و نفسانی میرسیم و جالب است که جمع ارقامش میشود 6 که آن معادل عدد حرف "و" است. "انّا لله و انّا الیه راجعون" ؛ "و" ، محل عالم دنیا میشود که عدد آن 6 است یعنی دنیا به عدد 6 روز بوجود آمده و به عدد 6 فانی میشود. ولی از دنیا و در دنیا به سِرّ باطن حروف و اعداد میرسیم!
*عدد ابجد کلمه "اعداد"=80 می شود. باز هم خیلی جالب است زیرا برابر به طول عمل و رسیدن به قله آن که حرفِ "فاء" میشود یعنی رسیدن به فوز یا کامل شدن از هر جهت است (اعداد=80=ف). و در جایگاه عددی کلمه "اعداد"= 26 میشود که برابر با عدد ابجد کلمه حدید است؛ ظاهرا حدید یعنی آهن اما در باطن ، حدودبندی خداوند با اعداد است! اگر 2 و 6 را جمع نماییم به عدد 8 که جلوه سایه رضا است میرسیم و اگر عدد 2 را در 6 ضرب کنیم به عدد 12 میرسیم که مدد رساننده همه اعداد است .
*اگر عددهای جایگاه کلمه "حروف"(=51) و جایگاه عددی کلمه "اعداد"(=26) را با هم جمع کنیم(77=26+51)میشود 77 که معادل با کلمه مبارکه "هو الله" میگردد، که منشاً این علم را از ذات اقدس خویش ظهور داده است و اگر ارقام 77 را با هم جمع کنیم میشود 14 پس آینه ظهور اسرار 77 در 14 وجود مقدس(ص) جلوه نما گردیده و آنها ، کلّ نور و کلّ اسرار هستند. جمع ارقام 14 هم 5 میشود.
پس درمییابیم تمام سلسله حروف و اعداد رحمتی هستند از ربّ العالمین تا ما را به شناخت و معرفت عبادت و بندگی خویش برساند تا خود حلقه بندگی را به عنوان اطاعت محض بپذیرد و آن انجام نمیشود الا به شیعه شدن پنجمین معصوم ؛ وجود مقدس آقا امام "حسین"(ع) که خود مظهر ظهور حقیقت بندگی و رضا و سجده است.
علم حروف پیرامون مولا علی(ع) در کتاب خصاق (جلد 2ص 444) از کلام مبارک امام باقر(ع) و ایشان از رسول الله(ص) نقل فرمودند:" علم علیاً (ع) اَلْفْ حَرفٍ کل حرف منها یفتح اَلْفْ حرفٍ".یعنی "به علی(ع) هزار حرف آموخت که هر حرفی از آن هزار حرف باز میکند" و علی ابن ابیطالب(ع) فرمود :"علم الحروف من العلمِ المخزون لا یعرفهُ الاّ العلماءُ الربانیون" یعنی دانشهای علم حروف از دانشهای در بسته است که جز دانشمندان ربّانی ندانند.
در تأیید مطلب امام ششم(ع) فرمود: "چون علی(ع) ، پیامبر(ص) را به خاک سپردند ابوبکرلعنةاللهعلیه و عمرلعنةاللهعلیه در ضمن حدیث طولانی به آنها فرمود اینکه گفتید چرا شما را در امر غسل حضرت پیغمبر(ص) حاضر نکردم برای آن بود که به من فرموده بود اگر جز تو کسی عورت مرا ببیند کور میشود از این رو شما را خبر نکردم. اما آنکه سر به گوش آن حضرت گذاشتم به جهت آن بود که به من هزار حرف آموخت که هر حرفی هزار حرف دیگر را شرح میکرد. برای این بود که شما را در سرّ آن حضرت آگاه نکردم".
معنی ابجد
ابجد چیست؟ همانطور که در درسهای قبل بیان شد یکی از صفات ذاتی پروردگار عالم، تکلم است و آن خالق یکتا باب معرفی خود و هدایت بندگانش را به کلام خویش قرار داد و با ظهور انوار مقدسِ اسماء و صفات خود؛ به صورت کلان گنج کنز خود به آن کسانیکه قابلیت دارند ، راه به قرب خود رسیدن را گشود و فتح باب نمود و در مخلوقات، اشرف مخلوقاتش را انسان کامل قرار داد و او را مظهر و مرآت و ظرف گیرنده انوار مقدس خود و جلوه دهنده اسماء و صفات نورانیش فرمود و ایشان را کلمه خود نامید.
پس حروف ابداع شد و عدد گذاری، روح حروف شدند. که قالب جسمانی با روح ، تواماً معنا و مفهوم خویش را ظاهر میسازد و درواقع صاحب ملکوت شدند و قدر و حساب را به همراه آورد. تمام عالم عرضی و عالم طولی از اعلا تا اسفل را پر از اسرار و نظم و هماهنگی و استعداد و معارف قرار داد. همانطور که درکتاب گنج الالف بیان شد ، خداوند واحد ، یک خلقت هم بیشتر از خود صادر نفرمود و پیامبر گرامی(ص) فرمود:"الواحد لا یصدر الا الواحد". عددِ واحد یعنی یک ، و حرفی که در تنظیم برابر یک است ، حرف الف میباشد. در واقع الف، مصدرِ حروف شد و خود را در سکون و بدون حرکت قرار داد. اما نفسِ الف وقتی ابداع شد،حرفِ (ب){(با)_ب و الف} گردید و از ظهور الف و با ، کلمه آب ظاهر شد. اما اگر حروف الف و با ، با هم همهی عالم را پر میکرد و از ملکوت وصل آنها حرف سوم (ج) و یا عدد سوم ظاهر نمیشد ، هرگز منشاء همهی کثرات نمیشد.
پس به امر خالق یکتا ، الف و با ، با هم در جمع مظهر حقیقت آب شدند. اینجا عدد الف =1 و عدد ب=2 شد و با هم جمع شدند و تشکیل عدد 3 را دادند ، آنگاه حرفِ 3= ج شد. پس جان در واقع ، برهمهی اسرار جاری شد و خداوند کریم فرمود:" وجعلنا من الماء کل شیء حی ". (آیه30سوره مبارکه انبیا)
حرف الف، وجود مقدس پیامبراکرم(ص) است و حرف با ، وجود مقدس امیرالمؤمنین علی(ع) و حرف ج ، وجود مقدس حضرت زهرا(س) است. در حدیثی آمده است که خداوند به پیامبر(ص) فرمود:"لولاک لما خلقت الافلاک و لو لا علی لما خلقتک و لولا فاطمه لما خلقتکما" ای پیامبرم اگر تو نبودی خلقت را خلق نمیکردم و اگر علی نبود تو را خلق نمیکردم و اگر فاطمه نبود شما دو را خلق نمیکردم.
این سه وجود نورانی که هر سه در باطن الف وجود هستند و همه به نحوی الفبای خلقت هستندبه عدد 4 ، که برابر حرف دال است دلیل خلقت و معنای حیات ولایت عظمای حق ، در ظلّ ولایت پروردگار عالم قرار گرفتهاند. و دلیل وجود ، وجودهای مقدس حسنین(ع) و ذریههای بزرگوارشان(ص) هستند. پس در واقع ظهور ابجد ، راز آفرینش است و تمام خلق، ابجدی هستند.
جالب است بدانید عدد حروف ابجد شد 1و2و3و4 که اگر با هم جمع کنیم 10 میشود و عدد 10 ، همان گنج عشر و 4 روی 10 و تمام اسرار گفته شده از گنج احدیت است. پس به قول پیامبر بزرگوار(ص)که فرمود: اگر معلمی علم ابجد نداند بهتر است درس ندهد.
پس الفبای هستی به دو صورت ظهور پیدا کرد، 1)ائمه طاهرین(ص) و 2) قرآن کریم ، چرا که عدد ابجد کلمه الف=111 و عدد ابجد با=3 میشود که اگر با هم جمع کنیم 114 میشود (114=3+111=الفبا) و 114 ، برابر است با تعداد سورههای قرآن. تمام الفبای عالم در الفبای اسرار خلقت غرق است و رمز رسیدن به تمام معانی اینجا یافت میشود.
سِرّ گنجِ ابجدی در 5 نوبت نماز!
هر نوبت نماز به یکی از پنج تن(ص) تعلق دارد و اسرار باطنی نماز به وجود آن بزرگواران افشا و معنا میشود(بطور کامل در کتاب گنج نماز آمده است)
*نماز ظهر: حضرت رسالت پناه ؛ محمد مصطفی(ص) خود ، اولین گنج خلقت است و مقام اول را دارد.اول یعنی یک و حرفش الف است که تمام حروف را در بردارد چه ظاهری و چه باطنی!!!(رجوع شود به کتاب گنج الف) مَلک این حرف حضرت اسرافیل(ع) است که مامور احیا و زنده شدن و دمیدن در صور میباشد. پس درواقع آنچه در دنیا آمده و میآید از گنج وجود و سِرّالاسرار محمدی(ص) است! اولین نماز که ایشان به امر خالق یکتا در آسمان چهارم اقامه کردند و تمام پیامبران مأموم ایشان بودند ، نماز ظهر است و این نماز متعلق به وجود مبارک پیامبر(ص) میباشد که رتبه اول خلقت در عالم سِرّ است.
کلمه ظهر یعنی آشکار کننده همه ناپیداها و خداوند کریم وجود مبارک آقا را حقیقتِ ظهر قرار داد و تمام اسرار و احوالات و قوانین و احکام و دستورات خود را برای حیات دنیا و آخرت و جمع جمیع تمام احکام و دستوراتی که در 104 کتاب آسمانی به پیامبران پیشین داده بود ، همه را یکجا در کتاب آسمانی و کلام الله خود یعنی قرآن مجید به قلب مبارک پیامبر(ص)نازل فرمود{ آیه 59 سوره مبارکه انعام: ... ولا رطبٍ و لا یابسٍ الا فی کتابٍ مبین ؛ هیچ تری و خشکی نمیماند مگر اینکه در کتابِ آشکار کننده و مبین (قرآن) آمده است}.
همانطورکه همهی حروف در گنج الف ظاهر شد ، همه معانی و معلومات از علوم کامله هم از الف وجودِ پر فیض و برکت رسول اکرم(ص) ظُهر شد! و کتاب آسمانی ایشان بالاترین معجزه قرار گرفت زیرا کلام الله و کتاب الله است! خودِ بزرگوارش هم مقام اشرف و اکرم و اَتَم و اَدوَم و اقدَم همه مخلوقات شد و همینطور اهل بیت محترمش هم در تمام خلقت ، سید هستند:
خانم فاطمه زهرا(س) سیدة النساء العالمین ؛ تنها دردانه خلقت در عالم است. امیرالمؤمنین علی(ع)؛ سیدالاوصیاء در بین تمام پیامبران و اوصیاء است. امام حسن(ع) ؛ سید الاسباط ؛ بالاترین مقام سبط اکبر بین تمام فرزندان پیامبران را داراست و امام حسین(ع) ؛ سیدالشهدا ؛ بالاترین مقام شهدا (از اولین تا آخرین) در دنیا و آخرت است. و هر دو وجود مبارک ، سید الشباب اهل الجنة هستند. و به همین ترتیب هر یک از چهارده نور مطهر(ص) در تمام خلقت ، سید هستند!
پس در آسمان رسالت ، خورشید وجود پیامبر(ص) ظُهرِ وجود و مقامش الف است.
*نماز عصر: متعلق به حضرت علی(ع) است که معصوم دوم و مرتبه خلقت نوری ایشان درعالم سِرّ به عدد 2(=ب) است و مقام باطن ایشان ظرف خالص و مخلص عمل کننده و امام جمع الجمع قرآن عزیز ، ناطق قرآن کریم و ظهور دهنده اسرار آن از عالم اعلا به عالم سفل دنیا ، جداکننده نوراز ظلمات و در لباس ولایت ، به نتیجه رساننده اهداف همهی پیامبران {مخصوص حضرت محمد(ص)} در دنیا و آخرت است که ایشان صاحب مقام حرفِ ب است و هیچ انسانی بدون ورودی از باء بسم الله الرحمن الرحیم ، ورودی درعمل به باطن قرآن و گرفتن تمام محتوا و قبولی از قرآن را ندارد!
یعنی تا شیعه و پیرو علی(ع) و فرزندان معصومش(ص) نباشیم راهی به باطن قرآن که همان نور ایمان و هدایت است و حقیقت نماز که عمود دین است{پیامبر(ص) :الصلاة عمود الدین} ، نداریم. یعنی راه وصل شدن به اعلا (که اسم مبارک خداوند است) و رسیدن به اعلای رضای خدا(مقامِ قرب الهی) ، راهی جز از صراط علی(ع) و یازده ذریه نورانیش(ص) نیست.
حرفِ ب در دستور زبان حرف همراهی ، ربط و وصل است { جالب است که کلمه مَعَ در عربی ، به معنی با (همراه) است که عدد ابجد کلمه مع=110 و برابر با عدد ابجد نام مبارک علی(ع) است} پس خوب امیرالمؤمنین علی(ع) را بشناس! نام یکی از سورههای قرآن کریم ، سوره مبارکه عصر است و عدد ترتیب نزولش بر قلب مطهر پیامبر(ص) 13 است که امیرالمؤمنین(ع) در 13 رجب بدنیا آمدند و در واقع به وجود مطهرش سی،زده شد (رجوع شود به کتاب مهندسی خلقت).
پس امام علی(ع) {و در بطنش یازده ذریه نورانی(ص)} همان عصر وجود است. بنابراین باطن نماز ظهر و عصر شد: الف ، با . پس اگر به حقیقت نماز خوب دقت کنیم متوجه میشویم که رسالت و ولایت ، حقیقت الفبای دین و عباداتمان (بخصوص نماز) است پس قبولشان بر همه ما فریضه است که هر کس از رسولان و اولیاء دین تمرّد کند ، ظلم کرده و جریمه سختی میشود.
*نماز مغرب: متعلق به وجود حضرت فاطمه(س) است که معصوم سوم و مرتبه خلقت نوری ایشان درعالم سِرّ به عدد 3(=ج)است. اما کلمه مغرب یعنی ظرف گیرندهی غروب یعنی افول نور خورشید (اسم مفعول غروب است). همانطورکه بیان شد حقیقت نماز ظهر، خورشید رسالت و حقیقت نماز عصر، خورشید ولایت است پس در حقیقت در ظرفِ مغرب عالم امکان ؛ وجود مبارک سیدة النساء العالمین ؛ فاطمه زهرا(س) ، دو خورشید افول دارد و او ظرفِ کامل است که حقیقت جمعِ عدد الف و با میباشد ؛ عدد ابجد حرفِ ا=1 و حرفِ ب=2 است که در جمع میشود 3 (3=2+1) که با دو معنی زیبا ، مغرب را معرفی میکند :
1) عدد 3 برابر حرفِ ج است که جهیدن و جهان شدن را ظهور میدهد و تمام هستِ عالم به وجود حرفِ ج که ظهور حقیقت آب است(آب=3) ، ظاهر میشود و خداوند کریم در آیه 30 سوره مبارکه انبیا میفرماید:... و جعلنا من الماءِ کلّ شیءٍ حی. پس همه چیز از آب زنده شد! 2) نماز مغرب 3 رکعت است و صاحبش ، کوثر عالم وجود ؛ حضرت فاطمه زهرا(س) میباشد.
هر جا آب باشد ، آبادانی و سبزی میآید پس بعد از نماز مغرب ، نماز عشاست که متعلق به سبزپوش آل محمد(ص) است!
*نماز عشا: متعلق به امام حسن مجتبی(ع) ؛ سبزپوش آل محمد(ص) است که ایشان چهارمین معصوم است و مرتبه خلقت نوری آقا در عالم سِرّ ، عدد 4 میباشد (نماز عشا هم 4 رکعت است) و 4=د است که دال خوانده میشود و یکی از اسماء پروردگار عالم ، دال میباشد که خود، دلیل خلقت است.و حرف دال ، هدف و غایت ظهوری ابدی و اراده و مشیت خلقت در عالم ازلی است. گنج معصومیت آقا به عدد 4 ؛ پایهی اربعین و ربیع واقعی را ظهور داد ، درحالیکه یکی از صفات ذاتی پروردگار عالم ، حی است و باطن عالم سرمد تا علم اسفل را در گنج حیات و حقیقت اربعین جلوه میدهد چراکه جلوهی حی ، حقیقت سبزی و حیات طیب و طهارت محض است. از خداوند سبحان ، هرگز غیر از این همه زیبایی سرنمیزند و او خیر محض و زیبایی محض و حیات محض و سبحان محض میباشد!
چنانچه در عالم بالا ، وجود مبارک چهارمین معصوم(ص) به حرف دال ، در حقیقت اسرار الف-با-جا را افشا میکند و ا ب ج د ظاهر میشود. با ظهور خلقت خانم فاطمه زهرا(س) که حقیقت آب و کوثر وجود است ، سبزی و گنج حسن(ع) آشکار میشود زیرا هر جا آب است ، سبزی و حیات و زندگی و سلامت و طهارت پا برجاست!
و درخت شجره طیبه که طبق آیه 24 سوره مبارکه ابراهیم(ع) اصلها ثابت و فرعها فی السماء است ؛ شاخههای سبزش عالم را فرامیگیرد (الم ترکیف ضرب الله مثلا کلمة طیبة کشجرة طیبة اصلها ثابت و فرعها فی السماء).
*نماز صبح: تا اینجا 4 حرف ا ب ج د به عدد 1 ، 2 ، 3 و 4 ظاهرشد که در جمع میشود 10 که برابر با حرفِ ی است و وقتی کنار چهار حرف دیگر قرار میگیرد؛1+2+3+4=10میشود ابجدی ا(=1)،ب(=2)،ج(=3)،د(=4)،ی(=10) و وجود مبارک امام حسین (ع) که خود به عدد 10 بدنیا آمده ( 1خودش +9 ذریه نورانی در بطنش) ، حرفِ ی را با خود آورده است و با نماز صبح که متعلق به ایشان است ، گنج عشر بر همگان آشکارمیشود!
درواقع شاید حساسیت این نماز که در قرآن عزیز هم میفرماید که وقت این نماز را مواظبت کنید ( آیه 238 سوره مبارکه بقره: حافظوا علی الصلوات والصلوة الوسطی و قوموا لله قانتین) به این دلیل باشد که نماز صبح ، جمع کننده تمام اسماء مبارک است و نمازصبح حقیقتش مصباح الهدی خودِ امام حسین(ع) (بین ظلمات شب و نورانیت صبح است) و درواقع یخرجهم من الظلمات الی النور میباشد.
بنابراین 4 نماز قبل با نماز صبح ، 4 روی 10 میشود (10=4+3+2+1) درواقع باطن 14 معصوم(ص) و تمام حروف الفبای ابجدی(یعنی تمام 28 حرف قرآن مجید)! و جمع ارقام 14 میشود 5 (5=4+1) که در شبانه روز 5 نوبت نماز واجب شده است و نماز، 5 رکن دارد. درحالیکه وجود مبارک پنجمین معصوم(ص) ؛ امام حسین(ع) است و مرتبه خلقت نوری آقا در عالم سِرّ ، عدد 5 میباشد که جمع کننده تمام اسرار خلقت و حلقه بندگی است. و پنجمین رکن نماز، سجده است که اباعبدالله الحسین(ع) در قتلگاه سر به سجده بندگی و رضای خداوند گذاشت و برنداشت تا سرمبارکش از بدن جدا شد....
حروف هجاء
عدد ابجد حروف هجا برابر 9 میشود که سقف تمام اعداد است و اگر هجاء (یعنی همزه را یک الف حساب کنیم) بگوییم ، عدد ابجدش 10 میشود که همان 9 روی 10 یعنی 19 است.
حال اگر عدد ابجد کلمه همزه(=57) را اضافه کنیم به هجا(=9) میشود 66 (هجاء=66) برابر با نام زیبای الله جلّجلاله.
خوب توجه کنید! حروف هجاء در حروف ، اصل و گنج حروف و اعداد است: چنانچه هجا به عدد 9 است و وقتی میخواهد خوانده شود میگویند: باید هجی شود تا به صورت کلمه درآید و به معنای حقیقی خود نمایان شود. عدد ابجد هجی=18 و برابر با کلمه حی است. که جمع ارقامش 9 میشود(9=8+1) پس در واقع این اسرار 2 تا 9 زندگی وجود مبارک خانم زهرا(س) و عدد 99 اسماء الحسنی پروردگارعالم است و به عدد اسرار امیرالمؤمنین علی(ع) که به حروف حم که نوشته شود حامیم(=99) ، به عدد 99 ظاهرمیشود.
از حضرت امام حسین(ع) نقل شده است که: مردی یهودی نزد رسول خدا(ص) آمد و گفت: فایده "حروف هجاء" چیست؟ امیرالمؤمنین(ع) در مجلس حاضر بود رسول خدا(ص) فرمود: یا علی(ع) جواب این مرد یهودی را بده و رسول خدا(ص) در حق علی(ع) دعا کرد "اللهمَّ فَقِّههُ و سَدِّدهُ"، امیرالمؤمنین(ع) متوجه مرد یهودی شد و فرمود: هیچ حرفی نیست مگر آنکه اسمی است از اسماء الله عزَّوجلَّ (خواندن آنها سبب اجابت است بشرط خلوص)
1- اَمّا اَلف – (سوره مبارکه بقره آیه 255:"اللهُ لا الهَ اِلّا هُوَ الحَیِّ القیّوم"). الف اشاره است به اینکه خداوند آنستکه هیچ معبودی جز او نیست او زنده و بر پا دارنده است .
2- امّا باء - یعنی خداوند متعال باقیست بعد از فانی شدن جمیع خلایق .
3- امّا تاء - یعنی توّاب است که قبول کنندﺓ توبه بندگانش میباشد .
4- ثاء – یعنی خداوند ثابت بوده و هست و خواهد بود (سوره مبارکه ابراهیم آیه27: "یُثَبِّتُ اللهُ الّذینَ آمنوا بِالقولِ الثّابتِ...") (مؤمنین را خداوند به قول ثابت نگه میدارد) قول ثابت ؛ کلمه لا اله الّا الله است .
5- امّا جیم – "فَجَلَّ شأنُه و تَقَدَّسَت اسمائُه" (بزرگی و عظمت و جلال و الوهیّت او بالاتر است از اینکه بشر بتواند به او پی ببرد).
6- اما حاء – "فحقَّ"- حی- حلیم (زنده و پاینده و بردبار و حکم کننده بر بندگان است).
7- اما خاء – "فخبیرٌ بِما یَعمَلُ العباد" (با خبر است به آنچه بندگان میکنند).
8- واما الدّال - "فَدیّانُ یومِ الدّین" (حکم کننده روز جزاء)
9- و اما الذّال - "َذُوالجَلالِ و الاِکرام" (صاحب تمام جلالها و کرامتهاست )
10- اما راء –" فَرؤُفٌ بِعبادِه" (مهربانست به بندگان خود ) .
11- اما زاء – "فَزَیِّنُ المعبودین"(زیبنده معبودیت است و هر چه جز او پرستش شود عاطل و باطل پرستنده کافر است).
12- اما سین – "فالسمیعُ البصیر" (شنوا و بینا است بر مسموعات و مرئیات همه دانا باشد).
13- اما شین –"فالشّاکِرُ لِعِبادهِ المؤمنین"(از بندگان سپاسگزار خشنود است).
14- و اما الصاد – "فَصادقُ فی وَعدهِ وَ وَعیدُهُ "(در وعدهاش به مؤمنین به بهشت و بیم دادن او به بدکاران بدوزخ راستگو است).
15- و اما الضّادّ- "فَضارُ النافع "(زیان زننده به کفار و سود دهنده به مؤمنین است).
16- و اما لِطاء – "فالطّاهِرُ المُطهِّر"(از صفات امکانیه ، پاک و از ستم منزه است).
17- و اما الظاء – "المُظهرُ لآیاته"(آشکار کننده آیات قدرت اوست ).
18- و اما عین – "فعالمُ بعبادهِ" ( او به بندگانش داناست).
19- واما غین- "فغیاثَ المستغیثین"( فریادرس فریاد خواهان است ).
20- و اما لِفاء- "فَفالقُ الحبِّ و النَّوی" (شکافنده حبه و دانه است ).
21- و اما قاف – "فقادرُ علی جمیعِ خلقهِ" (بر تمام مخلوقاتش تواناست).
22- و اما لِکاف- "فالکافیَ الّذی لَم یَکن لَهُ کُفُواً احَدٌ و لَم یَلِد و لَم یولَد" (کفایت کننده ایست که برایش کسی همتا نیست و نزاید و زاییده نشده ).
23- و اما الّام- "فَلطیفٌ بعبادهِ" ( ببندگانش مهربان است).
24- و اما میم – "فَمالِک" (مالک همه چیز و پادشاه موجودات است).
25- و اما نون – "فَنَوَّرَ السَّموات و الارضَ بِنورِ عرشهِ"(آسمانها و زمین را به نور عرش خود روشن نموده است).
26-اما واو- "فَواحدُ صَمَد" (او یکی است و صمد ؛ میان پر که از او چیزی بیرون نیاید و به او چیزی فرو نرود).
27- و اما هاء-"فالهادی "(پس او رهنمای خلق است).
28- و اما لام – الف "فلا الهَ الّا اللهُ وَحدَهُ لاشریکَ لَه" ( نیست خدایی جز او شریک ندارد).
29- اما یاء- "فیداللهِ باسطهُ علی خلقه" ( دست خدا بر خلقتش باز است . نعمتش همه را فراگرفته).
پس رسول خدا(ص) فرمود این همان سخنی است که خدای عزَّوجلّ برای خود از جمیع خلقش راضی شده است پس آن مرد یهودی اسلام آورد و آن حضرت فرمود: "لکلِّ کتاب صفوهِ و صفوهِ هذالکتابُ حروفِ التهجّی" برای هر کتابی چکیده و صافی است و صافی این کتاب ( قرآن)، حروف هجاء تک تک است.
ابولبید میگوید: ابوجعفر امام پنجم(ع) فرمود ، همانا که برای من در حروف مقطعه قرآن ، هر آینه علم زیادی است. خداوند تبارک و تعالی "الم ذالک الکتاب" را نازل کرد، پس محمد (ص) قیام کرد تا نورش آشکار شد و گفتارش ثابت شد. و روزی که متولد شد در واقع از 7103 سال گذشته بود {یعنی از هبوط آدم (ع) شاید 7103 گذشته بوده است} بعد حضرت فرمود روشن نمودن آن ، و بیان نمودن آن در کتاب خدا در حروف مقطعه است زمانیکه آنها را بدون تکرار بشماری و از حروف مقطعه حرفی روزگارش نمیگذارد مگر اینکه از بنی هاشم نزد گذشتن آن قیام میکند. بعد فرمود: الف =1و لام =30 و میم =40 و صاد=90 است (در دایره ابجدی) و این معادل161(=المص) میشود، سپس آغاز خروج حسین ابن علی(ع) میباشد، "الم" الله پس چون مدت آن برسد از ولد عباس در نزد "المص" قیام کند و قائم ما (عج) در هنگام انقضاء آن قیام کند به "المر" آن را بفهم و بشمار و کتمان کن.
عمار یاسر گوید: شنیدم از رسول خدا(ص) میفرمود: "انا اُقاتلُ علی التنزیل و علیٌ یُقاتلُ علی التاویل". من بر تنزیل میجنگم و علی بر تاویل میجنگد خود حضرت فرمود به پروردگار کعبه عمار راست گفت همانا که این (اسرار و نوشته) نزد من است در هزار کلمه که هر کلمه ، هزار هزار کلمه دیگر پیرو دارد.