لب الالباب (راز حروف)

عرفان ابجدی حروف

لب الالباب (راز حروف)

عرفان ابجدی حروف

لب الالباب (راز حروف)

بسم الله الرحمن الرحیم

بنام پروردگار که سرّ اسماء اعظم خود را با سه حرف "الف"، "س" و "م" (اسم) فاش کرد. که عدد ابجد این سه حرف "101" است و از مجرای ولایت "با" و رسالت "سین" ظهور دارد (بسم).

بنام مولایی که در عین "غیب الغیوبی" ظاهر و در عین "ظهور" غایب است، و با صفات "رحمان" و رحیمش" کل نعمتهایش را بر ما منت نهاد.
ع شفائی



هدف از ایجاد این وبگاه، رسیدن به معرفت مولایمان، پروردگار عالم و ائمه معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) و حقایق و معارف قرآن است.
در این راه همواره، آن بزرگواران مددرسان بوده و با دست غیبی راه صحیح را گشوده اند و عنایاتی بسیاری به دست آمده است.

عنایت شود: نشر و استفاده نا صحیح از مطالب بدون ذکر منبع، شرعا صحیح نیست.

برای تهیه کتاب های مجاز منتشر شده توسط نویسنده و مولف مطالب فوق، میتوانید با شماره زیر ارتباط برقرار نمائی

09308839373 لطفا در ایتا یا واتزاپ پیام ارسال فرمائید





۳۹ مطلب با موضوع «خواص سوره» ثبت شده است

  

 بسم الله الرحمن الرحیم

*عدد 9 در سرّ خلقت

همانطورکه قبلا بیان شد در قسمت کنز الهی و گنج اسرار خلقت و در ظهور نام مبارک واحد جلّ‌جلاله که عدد ابجدش 19 است و برابر با جایگاه عددی نُه به حروف قرار دارد. شاید اینطور معنی شود که سقف اعداد تا عدد 9 است ، پروردگار عالم ، ظرف کنز الهی خود را که به 28 حرف ظهور داده ، به عدد 9 احصاء فرموده که بلوغ کامل اسرار است و بر مخلوق مسلط و مقهور است و غلبه‌ی ظاهری و باطنی دارد. همانطورکه در درس‌های قبل خواندیم که عدد و حروف ، هرگز از واحدیت جدا نشده و به عنوان گنج الف ، همیشه با مؤلفه‌ی خود همراه است و خوانده می‌شود ؛ معرفی می‌شود ؛ هستی می‌گیرد و باقی می‌شود.

بلوغ نُه یعنی نَه که به عربی (لا) می‌شود و مجرای توحید(همان لااله الا الله) و حقیقت گنج عشر است. جایگاه عددی (لا)=13 است که برابر با جایگاه عددی (م) به عدد ابجد 40؛ حقیقت طهارت است. پس عالم در کلمه سبحان غرق است و هر کس باید به بلوغ عبادی و بندگی 9 یا نَه ، به طهارت و تنزیه عمل برسد تا بتواند جزء عبّاد و زهّاد خالق یکتا باشد. جمع ارقام 13 ، برابر4 می‌شود و عدد 4 ، تمام گنج 4 روی 10 و گنج عشر مجرای توحید است.

عدد ابجد (لا)=31 است . عدد ابجد سیُ یک به حروف 100 می‌شود که 100=(ق) به جایگاه عددی 19 است که 10=9+1 که همان گنج 4 روی 10 است و عدد 19=واحدجلّ‌جلاله است ، پس تمام عالم خلقت در مجرای توحید و کلمه مبارک لا اله الا الله است که نماد آن ، خانه خداست. 

*اعداد زوج و فرد 1 تا 9

اگر اعداد ابجد 1 تا 9  را به صورت زوج و فرد جدا کنیم ، حروف اعداد زوج ، می‌شود 4حرف ؛ بدوح (ب=2، د=4، و=6، ح=8) و جمع عددی آن 20 می‌شود که برابر با عدد ابجد حرفِ (ک) است و 0+2=2=(ب). حروف اعداد فرد ، می‌شود 5حرف ؛ اجهزط (ا=ا، ج=3، ه=5، ز=7، ط=9) و جمع عددی آن 25 می‌شود که برابر با جایگاه عددی کلمه (حمد) و جایگاه عددی حرفِ (ذ) است و 5+2=7=(ز). پس درنهایت حروف زوج برابر حرفِ (ب)= 2 شدند و حروف فرد برابر حرفِ (ز)=7 شدند که در جمع عددی می‌شود 9 (9=2+7) و در ضرب عددی 14 (14=2×7) که همان گنج عشر یعنی 4 روی 10 است و جمع ارقام 14 (4+1=5) 5 می‌شود ؛ سرّ حلقه بندگی و وجود مقدس پنج تن(ص). 

حرف رمز تمام عالم در بین حروف فرد در اعداد نه‌گانه می‌باشد ، چنانچه آقای شیخ بهایی درباره این 5 حرف فرد(ا-ج-ه-ز-ط) می‌فرماید:

ای که هستی طالب اسرار و رمزغامضات    اسمی از اسمای اعظم با تو گویم گوش دار

اول و ثانیش جذر رابع و خامس بود           حرف مرکز جذر جمع جمله دان ای هوشیار

گر ازاین بیتش نفهمیدی ازاین بیتش بفهم       سِر نگهداری  برادر گر  بیایی  زینه

حرف اوسط نصف حرف اول است وآخرست   اوسطیش ضعف اوسط فرقدان و قطب وار

ساتر سِرش باش فتح رمز اگر دستت دهد        فاتح  اقفال دانستی  برو در کار دار

بیان ابیات مذکور فقط درباره همین 5 حرف است، نه دائره اجهزط.

معنی مصراع اول بیت دوم این است : ا(1) + ج(3) = جذرِ ز(7)+ط(9) ، یعنی 4= جذر 16

و مصراع دوم این است: ه(5) = جذرِ ا(1) + ج(3) + ه(5) + ز(7) + ط(9) ، یعنی 5=جذر 25 

بیت چهارم: ه (5) = نصفِ ا(1) + ط(9)  ، یعنی 5= نصف 10 و مصراع دوم :

ضِعف اوسط یعنی دو برابر حرفِ وسط (ه=5). و این دو اوسط یعنی(ج)،(ز) در گرد مرکز (ه) مانند فرقدان بر گرد قطب شمالند. فرقدان ، دو کوکب معروف در قطب شمالند که در زیجات و کتب نجوم و صور الکواکب عبدالرحمن صوفی و دیگر کتب در صور کواکب مشروحا مبین است. 

اگرمضرب‌های عدد3 را از 1 تا 9 جمع کنیم عدد 19 که همان جایگاه عددی نُه است ، بدست می‌آید (19=9+6+3+1) . پس در این شعر خیلی از زیبایی‌ها بیان شده است. اما به حرفِ (ه) ، کلّ اسرار را جمع کرده و فرموده حالا خودت بفهم!

چون پروردگار عالم به عدد 19 ، گنج واحدیت را ظهور داد که کثرات جلوه کردند. که در باطن عدد یک بلوغ 9 واحدی است. جمع ارقام 19 برابر 10 شد و (1=0+1). دقت کنید! درحالیکه ظهور 10 در عالم کنز جمع عددی 1 تا 4 شد (10=4+3+2+1) یعنی 4 روی 10 که می‌شود 14 که 5=4+1 ؛ اینجا حلقه‌ی خلقت به ظهور سرّالاسرار عالم بسته شد که پنجمین معصوم(ص) ؛ امام حسین(ع) است که 9 ذریه معصوم(ص) در بطنش بود: 14=9+5 پس حقیقت 14 نورمقدس ولایت کبری در ظلّ ولایت مطلق پروردگار عالم ، همان حرف (ه=5) است.

خداوند کریم در دنیا خشکی را روی حرف (و) خلق نمود و فرمود :انّا لله و انّا الیه راجعون. پس آدرس خود را  با  این حرف به همه بندگان داد. قل هو الله احد ، پیغمبر بگو او خداوند احد است پس حرف (ه) با (و) جمع شد و پروردگار، خود را به هو معرفی فرمود. و همینطور در گنج وحدانیت به عدد یک =واحد، عدد ابجد یک=30 می‌شود که تمام تجلی‌گاه و مجرای توحید عدد 30 برابر حرفِ (ل) است که این حرف گشاینده حروف مبارک لا اله الا الله است و جایگاه عددی حرف(ل)=12 می‌باشد که 12 نور مقدس امام معصوم(ص) همه ، عروة الوثقی و حبل الله المتین(ریسمان محکم الهی) و امام مبین موحّدان و متقین هستند. 

بنابراین بلوغ عددی گنج واحد در عدد 19 ، کلّ سرّ است زیرا 19 ، جایگاه عددی نُه بود. پس بلوغ تمام اسماء و تمام اعداد در اسم مبارک واحد ؛ دربلوغ نُه متجلی می‌شود که نُه همان کلمه‌ی نََه است یعنی لا و توحید محض الهی و خلوص کامل عمل! 

*عدد نُه در کلمه‌ی عرفه و قربانی( بلوغ عدد 9 در رسیدن به قرب الهی)

برای رسیدن به قرب الهی باید قربانی داد چون اینجا مقام قربانی است . مگرنه اینکه ورود در قرآن باید از 19 حرف بسم الله الرحمن الرحیم گذشت و ورود درحرم مطهر معصوم(ص) مخصوصا در حرم الله ؛ نزد خانه کعبه ، باید آماده قربانی باشیم و تمام نفوس حیوانی را قربانی نفس انسانی یعنی نیّت قربتاً الی الله کنیم. آنجا هم باید از 19 حرف اسامی پنج تن(ص) گذشت تا به قربِ آن برسیم.

امام حسین(ع) فرمود: خداوند خلق نکرد بندگانش را مگر برای معرفت . و خود،  نقطه مرکزی معرفت توحید شد. اوست که شب عرفه و روز عرفه را به همه عالمیان معرفی فرمود و راه مقصد و هدف الهی را از عالم سفل در مرکزیت خانه خدا و در ایام حج  واجب که نقطه‌ی عطف وصل همه موحّدان و مؤمنان به قرب الهی است ، نشان داد و راه رسیدن به مقصد رضای پروردگار عالم را به عاشورای عمل و کربلای زندگی هر انسان آزادی راهنمایی فرمود.(عرفه ، روز نهم ماه ذی الحجه است)

عدد ابجد کلمه عرفه=355 که 13 = 5+5+3 و 13=جایگاه عددی حرف(م) به عدد ابجد40 است. 300 ، افشاکننده است و 55=عدد ابجد(نُه) ، در واقع عرفه افشاکننده‌ی راه نورانی رسیدن به بلوغ انسانیت 9 و کمال هدف پروردگارعالم یعنی زنده شدن واقعی ، رسیدن به قربانگاه (در جایگاه 19 و سجده واقعی) و رسیدن به قرب عند ربهم یرزقون است.

جایگاه عددی کلمه عرفه=58 می‌شود که 13= 8+5 و 13=جایگاه عددی حرف (م) به عدد ابجد 40 است. پس عرفه ، انسان را در شناخت حقیقی به گنج طهارت انسانی و کمال قرب الهی و شیعه و محب واقعی معصومین(ص) شدن می‌رساند و این راه برای همه لازم الاجراست و باید به آن معرفت پیدا کنند وگرنه همه بازنده‌ عمر پر برکت خویش می‌شوند و دگر هیهات!!! 

عدابجد کلمه قربانی=363 که 12= 3+6+3 و 2+1=3=آب است. 300 ، همان افشاکننده و 63 ، برابر با سنّ مبارک پیامبر(ص) و امام علی(ع) ، و جایگاه عددی کلمه اربعین است یعنی جایگاه باطن سبز شدن بهارشدن و به طهارت واقعی رسیدن است(عدد ابجد اربعین=333 که3+3+3=9 می‌شود) پس امام حسین(ع) و همه چهارده معصوم(ص) که خود معصومند و ائمه طاهرین(ص) هستند ، در واقع اولین قربانیان خداوند متعال هستند که خود ، راه گشای قرب اویند ، پس این عزیزان خود ، دائما در قرب او هستند و همه‌ی عاشقان را هم به قرب او می‌برند. سخت‌ترین مسیر قربانگاه برای این عزیزان است !

*بلوغ 9 در ماه رمضان

ماه مبارک رمضان ، نهمین ماه و سیّد همه‌ی ماه‌های سال قمری است. این ماه را شهرالله یعنی ماه خدا می‌نامند و تنها ماهیست که در قرآن کریم نام مبارکش آمده است(آیه 185 سوره مبارکه بقره) و در این یک ماه که بلوغ تمام حقیقت سال قمری است ، خداوند کریم با کلام نورانی وحی ، از بندگانش پذیرایی می‌نماید و لیلة القدر را در این ماه قرار داده است. در واقع بهترین و بالاترین نعمت‌ها را در این ماه به بندگانش عنایت می‌فرماید .{نکته: در قرآن کریم 365 بار نام یوم یعنی روز و 12 بار نام شهر یعنی ماه آمده است. خود قرآن که 30 جزء دارد و30 برابر عدد ابجد کلمه (یک) است و این کتاب نورانی همه را به اعمال توحیدی و به قرب خدای مهربان می‌رساند و صراط مستقیم است}.

مردم در این ماه احیا می‌گیرند تا قدر عمر خود را دریافت کنند. در این ماه همه به مهمانی خداوند می‌روند و در مهمان‌سرای خالق یکتا ، سر سفره‌ی قرآن از نور وحی تغذیه می‌شوند و جان‌ها از حیوانیت ازاله شده و به فطرت انسانی می‌رسد.

پس در واقع بلوغ عبادت را خداوند به بندگانش می‌آموزد . درحالیکه یک ماه از سال است اما وقتی می‌خواهند برای کسی روزه قضا بدهند می‌گویند یک سال روزه! چون این ماه ، در واقع باطنِ تمام عمر ماست یعنی بنده از وقتی که به تکلیف می‌رسد تا بمیرد باید روزه از گناه باشد. در واقع افطار حقیقی ، آخرت است ؛ در مقام عند ربهم یرزقون! آنجا دیگر هرگز روزه نیست و همیشه بهترین افطاری است ؛ کسانی که در دنیا رزق عملشان وحی الهی است یعنی به نسخه حکیم الحکمای پروردگارعالم یعنی قرآن کریم عمل می‌کنند ، پس افطارشان هم رزقاً حسناً  است.

پس بلوغ 9 در عمل ، سنگین‌ترین عمل است که در تولدش به ماهِ 10 که ماه شوال است خداوند کریم به عید فطر ، بنده را تولد می‌دهد و نوازش می‌کند. کلمه شوال از شال می‌آید یعنی خلعت. زیرا بنده‌ای که با روزه ، تمام ظلماتش از او جدا شده به باطن فطری می‌رسد که آنجا عالم قرب است و افطار بر او واجب می‌شود .

خداوند متعال در نیمه ماه رمضان در ماه ضیافت خود به تمام جهانیان منت گذاشت و سیدالاسباط ابا محمد حسن بن علی(ع) ؛ سبز کننده تمام حقایق هستی و هدف آفرینش و سبز کننده جان قرآن را  متولد فرمود. در 21 ماه رمضان روز تاج گذاری ولایت وجود مقدسش است که در واقع ماه رمضان به ولایت امام حسن(ع) تمام می‌شود که امام افطار کنندگان است و کریم اهل بیت(ص). برای همه‌ی بندگان مؤمن عید فطر، رسیدن به عمل حسن و روز هدیه گرفتن است . طبق آیه 160 سوره مبارکه انعام ، اگر باخودت (تا قبر) عمل حسن بیاوری پس برای توست 10 تا مثل آن . پس  اگر تمام عمرت را به روزه از گناه (عمل حسن) بیاوری تا قبر ، خداوند کریم  عدد 10 که همان گنج عشر ، جان دهه طُهر و ولایت است یعنی رزق حسن را انشاءالله به عنوان افطار یا عید فطر الی یوم القیامت می‌دهد که این بلوغ 9 رمضان واقعی است. پس تمام زندگی ما پشت امام معصوم(ص) ، رنگ خدایی می‌گیرد که ایشان ساجد واقعی هستند و زندگی ما زمان بین دو سجده‌ی ورودی و خروجی ما{ با سر بدنیا می‌آییم و با سر در قبر می‌رویم} در دنیاست که باید با مدرک حسن تمام شود. همانطور که عالم دنیا عاشوراست پس باید به بلوغ 9 یعنی عشر اعمالمان برسیم.انشاءالله

*سوره مبارکه توبه ، نهمین سوره (از نظر نوشتاری) و در دهمین جزء قرآن کریم است . پس خوب دقت کنید ! تمام آیات مبارک به حکمت کامله‌ای بدون نقص و خیلی زیبا ، همه اسرار حروفی اعداد را به تمام و کمال ظهور داده است. چنانچه سوره توبه به عدد 9 (نهمین سوره) باب بلوغ هدایت را افشا می‌کند و جایگاه بلوغ و حقیقت اسرار کلّ قرآن را در جزء 19 (=جایگاه عددی نُه به حروف) به آیه 55(=عدد ابجد نُه به حروف) تمام می‌فرماید(آیه 55 سوره مبارکه نمل ، جزء 19 تمام می‌شود){جالب اینکه سوره مبارکه توبه با بسم الله شروع نمی‌شود و سوره مبارکه نمل 2 تا بسم الله الرحمن الرحیم دارد!} .

*تنها سوره‌ای که 9 آیه دارد ، سوره مبارکه همزه است که با"ویل" شروع می‌شود یعنی وای ، بیم دهنده است که هرکه به گوش جان بشنود و به بلوغ 9 برسد ، انشاءالله به عطیه الهی می‌رسد. 

تعریفی از عدد 10 (توضیحات کامل در کتاب عرفان عشر بیان شده است)

*عدد 10 متعلق به حرف ی است که طبیعت خاکی جنوبی دارد و در دسته حروف هواییه یا آسمانی و ملکش حضرت سرکطائیل است. جمع اعداد از 1 تا 10 برابر 55 می‌شود : 55=10+9+ ... +2+1 {55=عدد ابجد کلمه نُه = عدد ابجد کلمه صدّیق }

*خداوند متعال عدد را به یکِ ذات اقدس خود یعنی احدیّت خویش آغاز فرمود و آن را برابرحرف الف گذاشت.الف=یک (واحد) در یک واحدیّت خویش همه‌ی اعداد را جلوه داد و(در حرف الف ، همه‌ی اعداد و حروف را جلوه داد) عدد یک را به خود نسبت داد و در سوره مبارکه توحید فرمود: " قل هوالله احد ". بنابراین عدد از یک شروع شد و صورت عددی تا 9 صورت گرفت و در عدد ده تمام آغازین و انجامین اعداد ، پایه گذاری و اظهار شد(10). اما در شماره گذاری ایام تا هفت عدد خوانده شد. و اسرار اعداد ، همه بر پایه‌ی سه عدد که ما قبل آن صفر است به عدد یک و دو و سه قرار گرفت و این چنین گنج خلقت تعریف شد.

عدد ابجد احد=13می‌شود که اگر ارقام 13 را با هم جمع کنیم4می‌شود(4=3+1) که پایه و ارکان چهارچوب خلقت و در بردارنده‌ی ظهور همه‌ی مخلوقات به حروف و اعداد آن است الی یوم القیامه. و در واقع تمام مظاهر خود را در آئینه‌ی "یک" جلوه گر نمود و فرمود: انّی کنتُ کنزاًمخفیاً فاحببت و ان اُعرف. الواحد لا یصدر الا الواحد.

همانطور که فرمود: (فاحببت) اول عالمی که خلق کرد عالم حُب بود و عدد ابجد کلمه حُب=10 است. پس با اسم زیبای احد ، نمای عدد یک ؛ مقوّم اعداد و مقوّم حروف و کنز و گنج خود را معرفی کرد که یگانگی خویش را طوری بیان فرمود که هرگز دو نمی‌شود. پس از گنج احدیت ، اسم مبارک واحد را در عالم حُب ظهورداد (ظهور گنجی از گنج)! عدد ابجد کلمه احد=13 و عدد ابجد کلمه واحد=19است ، که هر دو باطن عدد 10 و سرّ ظهور عدد 10 هستند(10=9+1). باب عدد19، سرّی است که در تمام رگ‌ها و عروق عالم به صورت جان قرآن جاری و ساری است چرا که تعداد حروف بسم الله الرحمن الرحیم =19 است و حروف اسماء پنج تن (ص) هم 19حرف است.

عدد ابجد کنز برابر77 است{جمع ارقامش=14و به عبارتی 5=4+1 است} و جایگاه عددی کنز32{5=2+3} می‌شود. عدد13(=احدجل‌ّجلاله) گنج و کنز همه اعداد و عدد اول است. در واقع ریشه‌ی اعداد یا مقوم اعداد ، صفر است که به صورت دایره می‌باشد و خود به یک معنا باطن اسم مبارک احد است که قوه و کنز ظهور کثرت خلقت می‌باشد و آنگاه که خداوند متعال اراده فرمود که واحد ظهور پیدا کند ، با قوت دادن صفر جلوی یکِ واحد در (10) ، مقامش را به ابدیت و خاصیت ، قوّت و قدرت بخشید در کثرت قدرت. و پشتوانه یک را همیشه برای برگشت به وحدتش قرار داد(یک ، به صورت خط کوتاه یعنی قامت همزه است. علی(ع) فرمود: انا سرّالنقطة و سرّالخط) و قدرت مطلق خویش را دائماً به همه‌ی مخلوقات یادآوری فرمود.

پس عدد 10 ، رابط است با اعداد ما قبل خود که یکان است و اعداد دهه‌های بعد از خود که زوجیت است. وقتی به حروف نوشته می‌شود(ده) عدد ابجد ده=9 می‌شود یعنی از 9 گذشته تا ده شود. در تعریف عدد 9 گفته شد که سقف اعداد تا 9 است و 9 ، سلطان اعداد است و عالم درعدد 9 غرق است و 9، بلوغ عددی می‌باشد. اگر کلمه ده را بسیط بنویسیم(دال+ها) عدد ابجدش برابر 41 می‌شود که 41=عدد ابجد اُم است در نتیجه عدد ده ، ریشه یا مادر( اُم ) اعداد است. اگر ارقام عدد 41 را که همان جایگاه عددی کلمه کنز است با هم جمع کنیم (5=4+1) عدد 5 بدست می‌آید ؛ سرّ حلقه بندگی ، سرّ حقیقت خلقت ، سرّحقیقت محمدی(ص).

در واقع شاید این همه زیبایی در عدد 10 برای این باشد که چون معرفت به واحد نصیب شد حالا صفرها که بالقوه بودند در پیشاپیش عدد ده می‌توانند جلوه‌گری کنند و اعداد را تا بینهایت بکشانند (آنگاه انسان ابدی و ازلی بودن خود در جلوه تقدس ذات اقدس الهی یعنی خلیفه الهی را به نهایت ارتقاء مقام در عالم قرب می‌جوید تا انشاءالله برسد) البته هر قدر هم که تعداد صفرها زیاد باشد اما درنهایت در جمع ارقام به همان یکِ واحد(که ذات اقدس الهی است) می‌رسیم برای مثال:100000000 جمع ارقامش 1 می‌شود. (هر آنچه داریم از لطف و عنایت اوست وگرنه ما همان صفریم که اگر به قوّت یکِ وحدانیت نبود ، هیچ ارزشی نداشتیم!). 

نکته:درضمن که با تولد مولود ، یکِ وجودش در دنیا ظاهر می‌شود ، آنگاه صِفرهای قوای او و گنج وجودش به تدریج و لحظه به لحظه تا آخر عمر ، در کمال عددِ انسانیتش ، در طول دنیا از عالم سفل به عالم قرب به صورت پلکان، به او رفعت مقام می‌دهد. حال اگر از عمر و جوانی گنج وجودش ، خوب استفاده نکند و یا اعمالی مطابق خوی حیوانی انجام دهد نَه انسانی (از بُعد حیوانی رشد کند) ، از یکِ وجودش به صورت منفی ، زیر صفر می‌رود و صفرهای عملش او را به قهقرای جهنم و سقر و درکه‌های جهنم سقوط می‌دهد. از آنجا که انسان ، بلوغ همه‌ی مخلوقات است اگر به منفی عمل سقوط کند، طبق آیه 179 سوره مبارکه اعراف ؛ مانند چهارپا بلکه پست‌تر یا گمراه‌تر می‌شود(اولئک کالانعام بل هم اضل) چون حیوان در مقام خودش ، تسبیح گوی خداوند کریم است و به وظیفه‌اش عمل می‌کند.

*عدد 10 ، سرّ ظهور فردانیّت به زوجیّت و از زوجیّت به وحدت وجوداست. عدد 10 ، خزانه‌دار کلّ اعداد و حروف است. در واقع حقیقت عدد ده متعلق به عزیزان معصوم(ص) است. زیرا این بزرگواران ، خزانه‌داران و ظرف گیرنده‌ی کلّ نور و کلّ فیض علی الاطلاق ذات اقدس احدیّت هستند ، اما وجود مقدس امام حسین(ع) که معصوم پنجم است ، ظهوردهنده‌ی گنج ده است و همانطور که می‌دانید ایشان  ظهور دهنده و وارث همه انبیاء و اولیاء و اوصیاء و معصومین(ص) در روز عاشوراست ؛ روزی که همه‌ی دَه‌های عالم برپا می‌شود و هنگام تولد در وجود مقدسش 9ذریه معصوم(ص) بوده که با خودش عدد 10 را دارد (10=9+1) و در واقع ایشان بر پا کننده‌ی عاشورا و امام عاشوراییان است.  

*عدد 10 در معانی علمی(صفر و یکِ ده) و اعشاری

ما می‌دانیم که سیستم ده دهی توسط بشر در ابتدایی‌ترین اعصار باستان مورد استفاده بوده است. زیرا تمامی بخش‌های نجومی و هندسی و حتی زبان رمزی کشیش‌ها بر اساس عدد 10 ساخته شده که خود تلقی از دو اصل مذکر و مؤنث است . عدد 10 که عدد مقدس هستی بود ، به عنوان رازی در تعلق حلقه‌های درونی حفظ شده بود. این تقدس در رابطه با هر دو رقم 10 یعنی واحد(مذکر) و صفر(مونث) یا دایره به آن اطلاق شده است (10 ؛ صفر واحد).

طبیعتاً سیستم ده دهی یا اعشاری در دوران ابتدایی به مثابه‌ی اسرار حفظ می‌شد زیرا رهبران ، هسته‌های مخفی آن را قدرتی می‌پنداشتند که از بالا دریافت شده بود!

قانون اعداد به حیطه‌ی شانس تعلق ندارد. اعداد ، ضریب‌های پرقدرتی در بکار بستن قانون الهی می‌باشند و به این علت هیچگونه از انواع گوناگون تأسیسات و تشکیلات بشری که در جهت افزایش منافع فردی به بهای رنج دیگران بنا شده ، در نهایت موفق نخواهد بود. عدد ده به خودی خود ظاهر نشده بلکه ، سبب و مسبب آمده‌اند تا عدد ده ظهور پیدا کرده است.

*چهار گنج خلقت در عرفان عدد 10    

حقیقت روح ، 2000 سال قبل از خلقت جسم ظهور پیدا کرده‌است. پیامبر(ص) فرمودند: اعداد ، روح حروف هستند. وقتی اعداد از یک تا چهار با هم جمع می‌شوند ، عدد ده حاصل می‌شود 10=4+3+2+1 . در واقع پنج عدد (5-6-7-8-9) در بطن این چهار عدد ، محصور و در درجه بندی ظاهر می‌شوند. این چهار عدد  را  اب.جد می‌گویند که در واقع پدر و مادر اعداد و حروف هستند. پس تمام اعداد و حروف در بطن  اب.جد  قرار می‌گیرند!

حال اگر یک چهار ضلعی بکشیم و در هر گوشه ، اعداد 1-2-3-4 را مقابل هم بنویسیم ، قطرهای این چهار گوش در جمع اعداد گوشه‌هایش عدد را به ما می‌دهد {10= (4+1) + (3+2) }. و در هر ضلع ، اگر عدد ابتدا و انتهای ضلع را جمع کنیم ، اعداد3 و6 و7 و4 ظاهرمی‌‌شود {(3=2+1) ،(6=4+2)، (7=3+4)، (4=1+3) }.

و از جمع دو ضلع روبرو با هم 10 حاصل می‌‌شود {(10=7+3)،(10=6+4)}                

2                                       

 

 

 

در اصل اعداد از یک تا هفت و حروف الف- ب- ج-د-ه-و-ز(حروفی که عدد ابجد آنها از 1 تا 7 است) ظاهر می‌شوند؛ اینجا عدد 7 ، سرّ اعداد است. زیرا با جمع عددی 1تا 7، کلّ 28 حرف ظاهر می‌شود (28=7+6+5+4+3+2+1)

20

 

حال اگر عالم دوم چهار گوش را که عالم کرسی است (آیت الکرسی) به عدد 10-20-30 و 40 بنویسیم ، در جمع عددی100 می‌شود(100=40+30+20+10) که100=عدد ابجد حرف(ق) و 10×10=100 می‌شود (اینجا تربیع عدد10 است) حال اگر مانند بالا جمع کنیم ، عددهای 50 و60 و70 را در کناره‌ی قطرهای چهارگوش بدست می‌‌آوریم. پس در این قسمت حروف ی،ک،ل،م،ن،س،ع (حروفی که عدد ابجد آنها از 10 تا 70 است)

اگرعالم سوم چهار گوش ( بیت المعمور) را رسم کنیم و به عدد 100 و 200 و 300و400 بنویسیم در جمع (1000=400+300+200+100) ، 1000 می‌شود   که کلّ حروف را در بردارد و به عرفان ، کلّ عدد محقق می‌شود.اگر مانند بالا عمل کنیم ، حروف ق- ر- ش ت- ث- خ-ذ ظاهر می‌شود و عدد1000=عدد ابجد حرفِ(غ) که حرف غ آخرین حرف از الفبای عربی است و جایگاه عددی غ=28می‌شود که اگر ارقام 28 را جمع کنیم به حقیقت 10 باز می‌گردیم (10=8+2) که جمع ارقام 10 برابریک می‌شود(1=0+1) یعنی همه‌ی کثرات به وحدت یک می‌رسد.

200

 

حروف( غین ) برابرحروف کلمه (غنی) ؛ اسم مبارک پروردگار عالم است به عدد ابجد1060 و جایگاه عددی 52 که 52 = عدد ابجد کلمه حمد است . پس این نکته بسیار جالب است که عالم به عدد 1000 و حرف غین ، اسم مبارک غنیِ خداوند و همینطور کلمه‌ی حمد را جلوه می‌دهد!

خداوند در قرآن کریم سوره‌ی مبارکه حمد را سبع مثانی می‌خواند یعنی7 تا 2 تا که 14 تا می‌شود (آیه 87 سوره حجر). پس جان ِعدد 4 روی 10 ظاهر می‌شود و کلّ بواطن را در خود ظاهر می‌کند ، یعنی 14=4+10 . دقت کنید جمع ارقام 14 برابر 5 می‌شود (5=4+1) که اقطار چهارگوش اول هم مساوی 5 بود و این برمی‌گردد به سرّ وجود مطهر امام حسین(ع) که ایشان محور14معصوم(ص) قرار می‌گیرد و از طرف خانواده‌ی مکرّمشان پنجمین معصوم(ص) هستند و از طرف فرزندان ، حامل 9 ذریه‌ی معصوم‌اند. پس وجودشان محوری می‌شود14=9+5 و 5=4+1 ایشان خامس آل عبا(ص) هستند.

*اعداد یک تا ده ، هم بصورت افقی و هم بصورت عمودی در گنج عالم بالا ظهور دارد. از نام مبارک احدجلّ‌جلاله که کنزالله است به عدد ابجد 13 که در جایگاه عددی حرفِ م ظهور دارد و جمع ارقامش 4 می‌شود(4=3+1) و عدد 4 ، جمع کننده‌ی همه‌ی اعداد 1 تا10 شد یعنی (10=4+3+2+1) و اینجا گنج عشر و دهه‌ی طُهر و حقیقت اسمائی و صفاتی وجودهای نورانی و مقدس چهارده معصوم(ص) خلق شده‌اند که به نام مبارک پنج تن(ص) ، جمع کننده‌ی اسرار کائنات و نفس واحده گردیده‌اند و تمام خلق از این نور مبارک خلق شده است (سوره مبارکه نساء ؛ آیه یک)

تجلی نام مبارک احدجلّ‌جلاله ، به نام مبارکش واحد است که این اسم نورانی مظهر کلّ کثرات است که به عدد ابجد 19 ظاهر می‌شود که جمع ارقامش 10 می‌شود (10=9+1) پس عدد 19 ، گنج و کنز عشر را به عوالم ظهوری کثرات تجلی می‌دهد و این گنج هم همان وجود مطهر معصومین (ص) و گنج قرآن است که به عدد 19 حروف در ظاهر و باطن قرار می‌گیرند {تعداد حروف بسم الله الرحمن الرحیم (19 حرف) و تعداد حروف نام‌های مبارک پنج تن (ص) (19حرف) است}. خداوند کریم تمام گنج یک تا ده را در حرف یای کلمه دنیا قرار داد و این گنج عشر و دهه طُهر و وجود مقدس چهارده معصوم (ص)، عالم دنیا را مزیّن کردند ؛ دنیا شد کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلا .

*عدد 10 در کلمه‌ی دنیا از عالم حُب

پروردگارعالم همانطور که اراده و مشیّتش قرارگرفت که خود را بشناساند ، مخلوقاتش را بدون نیاز خلق فرمود و اول عالمی که به ظهور ایجاد نمود عالم حبّ بود (عدد ابجد کلمه حب = 10 ) ، عالمی که ظرف معرفت شد و صورت نوری گنج عالم در آن ظهور پیداکرد. بنابراین صورت نزولی آن را در عالم دنیا قرارداد. یعنی در خانه متبرک کعبه و در واقع در جانِ آن (ولایت عظمای چهارده معصوم(ص)) یعنی در وجود مطهر و مقدس امیرالمؤمنین علی(ع) ؛ مولود کعبه و یازده فرزند نورانیش(ع) . چنانچه درباره وجود مکرمش ، پیامبراکرم(ص) می‌فرماید : ولایت امیرالمؤمنین (ع) حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی .

همانطور که گفتیم قلب ، خانه خدا در بدن مؤمن است. قلب باید کانون محبت و سلم و دوستی با اهل بیت پیامبراکرم(ص) باشد تا بتواند واقعا خانه خدا در وجود ما باشد. و این قلب ، ظرف رضای خداست که اگر قلبی در محوریتِ قلب حجت خدا باشد ، هرگز به انحراف کشیده نمی‌شود و مخلص می‌شود.حضرت رسول(ص) از مردم هیچ مزدی نخواستند جز محبت به خانواده مطهرشان(الا المودة ذی القربی).

پس باطن محبت که همان گنج حُب خالصانه و حقیقت دهه طُهر و همان محبت چهارده معصوم(ص) است ، همان عنایت هبه‌ی پروردگارعالم است که باعث وصل شدن و گشایش و نجات هر انسان مؤمن و معتقد است در دنیا و آخرت که از عالم سرّ به وجود مقدس معصومین(ص) و از مجرای وجود علی ابن ابیطالب (ع)  که مولود کعبه است به تمام قلوب پاکان و مؤمنان خالص و از آنجا به لطف و فضل خداوند منّان در قبر و تا قیامت باعث این می‌شود که ما مشمول رحمت و فضل و شفاعت الهی قرار گیریم.

تمام این محبت ، رسیدن به شدیدترین محبت که محبت به خداوند منّان و کریم و سبحان است می‌باشد ؛ وَالَّذینَ امَنوا اَشَدُّ حُبًّا لِلّه (سوره بقره-آیه 165) و کسانیکه به خدا ایمان آورده‌اند بالاترین و شدیدترین محبت را نسبت به خداوند دارند. و آن قدرشناسی از محبت بیکران اوست که همه‌ی مخلوق را در رحمت رحمانیت و رحیمیتش در دنیا و آخرت غرق کرده است.

همانطور که در زیارت عاشورا می‌خوانیم: انّی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و ولی لمن والاکم و عدو لمن عاداکم . آری! این دوستی واقعی است.

 *حرف (ی) به عدد عشر درنام مبارک امام حسین(ع)

عدد ابجد و جایگاه عددی حرف(ی)=10 است. وجود مقدس امام حسین(ع) ، نام مبارکش حسن(ع) است چنانچه پیامبراکرم(ص) می‌فرمود:حسنین(ع) . یعنی دو وجود مقدس ، حسن(ع) هستند (امام دوم و امام سوم) در دستور زبان عرب هرگاه دو برادر نامشان یکی باشد ، در نام برادر کوچک‌تر یک حرف (ی) ؛ یای مصغر بین دو حرف آخر اضافه می‌کنند تا کوچک‌تر وبزرگ‌تر معلوم شود{شاید یکی از اسرار اسم دنیا که استثناست(حرف ن  پشت ی اظهار می‌شود) اینست که دنیا با گرفتن حرف(ی) ، کوچک‌ترین و پایین‌ترین عالم خلقتی است چنانچه خداوند در آیه 5 سوره‌‌ی مبارکه تین اشاره می‌فرماید که دنیا اسفل السافلین است}. این ظاهر کار است و درعرفان می‌گویند این حرف (ی) ، نشانه‌ی عشر وجود آقا امام حسین(ع) است .پس ایشان برپاکننده‌ی عاشوراست و او صاحب عشر است . امام حسین(ع)  ، معصوم پنجم ما شیعیان است(به عدد 5) و ایشان صاحب 9 است(9 ذریه معصوم(ص) در بطنشان قرار گرفت) پس 14=9+5 که جمع ارقام 14 هم برابر 5  می‌شود و از طرفی به عدد 10 به دنیا آمدند(بلوغ حیات انسانی و تولد زنده در آخرت) ؛ یک خودشان +9 ذریه معصوم(ص) در بطنشان و به معنای دیگر عدد 9 روی 10 هم هستند یعنی 19 که(10=9+1)می‌شود (19=عدد ابجد کلمه مبارک واحد) . عدد 10 به عربی ، عشر خوانده می‌شود و ایشان خود ، در ظهر عاشورا ، برپاکننده‌ی همه عاشوراهای عالم برای تمام انسان‌هاست.

ارتباط عشر(10) و عرش

جالب است که حروف کلمه عرش با عشر یکی است و ایشان است که با عدد 10 خویش ، وصل کننده‌ی عالم عرش به عشرِ دنیاست. یعنی عالم اعلی را به عالم سفلی تجلی داد. راه رساندنِ تمام ِگنج و سرّالاسرار ذات احدیّت پروردگار عالم را به تمام انسان‌ها و درعالم سفل(دنیا) به باب طهارت ظهور داد تا به مقام "عند ربّهم یرزقون " هادی و امامِ راه باشد و این هدف متعالی را محقق ساخت.

عدد ابجد کلمه عرش و عشر =570 است ، 500=عدد ابجد حرف (ث) که ملکش میکائیل(ع) ؛ ملکِ روزی است . امام حسین(ع) هم ، رزقِ خونِ حیات الهی هستند چرا که ایشان مقام ثارالله را دارا هستند. 70=عدد ابجد حرف(ع) که در قرآن کریم در 70 آیه مبارکه و با 70 معنا ظاهر شده است. عین یعنی چشم و چشمه ، که هم چشم به باطنِ انسان‌های بینا داد و هم چشمه‌ی حیات به همه‌ی لب تشنگان حقیقت و طریقت. پس در این دنیا نیاز به عین(چشم) است و عددِ500=ث ، روزیِ رزقِ این عین است ، چشم بینایی که راه را از چاه تشخیص می‌دهد. از طرفی 70= عدد ابجد کلمه احکام (الهی) است که تمام اوامرالهی به صورت امر به معروف و نهی از منکر را در خود جای داده است. در ضمن 70=عدد ابجد کلمه لیل نیز می‌باشد که دنیای سفل ، لیل است و در قرآن کریم آیاتی درباره‌ی لیل آمده و پروردگار عالم  اهمیّت آنرا ذکر می‌فرماید. پس همانطور که از کلمه (عرش) برمی‌آید ، بالاترین مقام و مرتبه‌ی عالم بالاست جایی که اراده و مشیّت پروردگار عالم به عالمِ عرش می‌رسد بعد ، کرسی و عوالم پایینی تا درعالم دنیا و عددِ عشر (10) ، گیرنده‌ی همه این نزولات و برکات است یعنی در حرفِ(ی) دنیا که برابر 10 است . ظرفِ قابلی که با امامت امام حسین(ع) و همه‌ی معصومین(ص) راه را از دنیا با عمل خالصانه تعالی می‌دهد تا در نزد پروردگار به مقام عند ربّهم یرزقون برسند و باقی و ابدی شوند. نکته: عدد ابجد کلمه "یا مهدی(ص) " برابر با 70 می‌باشد پس عشر ، مداومت دارد تا زمان آقا و مولایمان امام زمان(ص) و همیشگی است.

جایگاه عدد‌ی کلمه عرش  و عشر =57  است که اگر جایگاه عددی عرش و عشر را با هم جمع کنیم 114 می‌شود (114=57+57) که برابر تعداد کلّ سوره‌های قرآن است . سنّ مبارک امام حسین(ع) 57 سال است {سنّ مبارک امام حسن(ع) 47 سال است که برابر جایگاهِ عددی نام مبارک امام حسین(ع) می‌باشد و عدد ابجد و جایگاه عددی نام مبارک امام حسن(ع) در جمع عددی 10 می‌شود(10=8+1+1 و10=7+3)} ، آقا امام سجاد(ع) نیز که در عاشورا حضور داشتند و نام مبارکشان علی=110 است و جمع عدد ولایی و معصومیتشان 10 می‌شود 10=6+4 ، در سنّ 57 سالگی به شهادت رسیدند ، وجود مقدس امام باقر(ع) در عاشورا حضور داشته و 4 سال از سنّ مبارکش می‌گذشت ، ایشان در سال 57 هجری.ق بدنیا آمدند و طول عمر مبارکشان نیز 57 سال بود(سال114 هجری.ق  به شهادت رسیدند) . اگر ارقام 57 را با هم جمع کنیم 12 می‌شود12=7+5 و   12 برابر جایگاه عددی حرف(ل) است که حرف (ل) مجرای توحیدست و چنانچه ارقام 12 را جمع کنیم 3 می‌شود3=2+1 و عدد 3 برابر آب است که شوینده و طاهر کننده عینِ نجاست‌ها به عینِ طهارت است . پس عددِ10 که سرّ وجودی اسرار اهل بیت عصمت و طهارت(ص) است ، شوینده‌ی عینِ نجاست حیوانیت ما به عینِ انسانیت است تا رستگار شویم ، زیرا در پیشگاه پروردگار سبحان فقط انسان می‌تواند عبادت کند و در قیامت تنها به صورت و سیرت انسانی می‌توانیم وارد بهشت شویم و این میسّر نمی‌شود مگر به شیعه و پیرو شدن واقعی چهارده معصوم(ص).

 *حرف (ی) به عدد عشر در کلمه دنیا ؛ کلّ یوم عاشورا

گفتیم که در کلمه‌ی دنیا استثنائاً بجای اینکه حرف نون ساکن پشت حرف(ی) ادغام شود اظهار می‌شود ؛ پس نشان می‌دهد که حرف (ی) که یا خوانده می‌شود ، عشر یعنی ده بودن عمر دنیا را کاملا اظهارمی‌کند.در حدیث مبارک آمده "کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلا " یعنی تمام عمر دنیا ، عشر است و در آن عاشورای بندگان خدا برپا می‌شود و کلّ ارض زمین هم محل برپاشدن عاشورا یعنی کربلاست.

نکته: عددابجد کلمه عاشورا =578 که جمع ارقامش 20می‌شود20=8+7+5

و20=عدد ابجد حرف ) {خداوند کریم در اول سوره مبارکه مریم 5 حرف مقطعه را می‌فرماید که اول آن (ک) کاف خوانده می‌شود و یکی از اسماء خداوند ، کافی است} و جایگاه عددی کلمه عاشورا=65 است که جمع ارقامش 11می‌شود (11=5+6) و 11=جایگاه عددی حرف (ک) =عددابجد حج  و هو{2=1+1و2= ب} همچنین 65=عدد ابجد کلمه دنیا ، پس عاشورا ، فقط در جایگاهش که دنیاست اتفاق میفتد و برای همه‌ی بندگان خداست. همه باید عاشورائی باشیم و از حریم اسلام و قرآن و عقیده و ایمان به خدای یکتا پشت وجود مطهر آقا امام زمان(عج) ایستاده و با دشمنان دین و قرآن با علم ، با عمل خالصانه ، با تربیت صحیح ، با نماز ، با حجاب ، با اسلحه‌ی بندگی و خلوص تا پای جان بجنگیم. این عمل فقط در جایگاه عاشورا در دنیاست.

جالب است بدانید همانطور که قبلا ذکر شد جایگاه عددی کلمه قیامت هم 65 می‌شود { 11=5+6 و11=جایگاه عددی حرف(ک) ، 2=1+1 و 2= (ب)} عاشورا ، قیامت صغری در دنیاست . هرکس می‌خواهد در قیامت روسفید باشد باید درعاشورای دنیا به درجه‌ی سرباز اسلام و قرآن و شیعه‌ی امام زمان (ص)  و مُهر مهدویت و انشاءالله شهادت فی سبیل الله و زیارت لقاءالله با روسفیدی نائل شود. پس نتایج زیر حاصل می‌شود:

1-انسان دائماً در ابتلا و امتحان است.   2-انسان در سختی‌ها شناخته می‌شود.   3- جوهر انسان در زحمت‌ها و رنج‌ها سنجیده می‌شود.   4- خالص بودن هرکس در محک با ناخالصی‌هاست.   5- جان عدد 10 ، همان حقیقت 14 و 5 است که حلقه‌ی بندگی می‌شود و انسان باید در دنیا به این حلقه مزیّن شود تا در آخرت به آن برسد.   6- پروردگار عالم در آیه 160 سوره مبارکه انعام می‌فرماید : اگر با خود (تا قبر) عمل حسنه بیاوری من ده ، مثل (گنج) عشر را به تو پاداش می‌دهم. (یعنی همه‌ی برکات و نعمات تمام نشدنی خداوند کریم) اگر کسی عمل حسن(ع) بیاورد ، حسین(ع) نتیجه می‌گیرد! عدد ابجد نام مبارک حسن(ع)=118 است که اگر ارقام آن را باهم جمع کنیم 10 می‌شود(10=8+1+1) پس در جان حسن(ع) ، حقیقت ِ 10 شکفته شده و پایه‌ی 10 می‌باشد. عدد ابجد حسین(ع)=128 است و (11=8+2+1) که به معنای رسیدن به حج واقعی و معنای هو است(11=حج=هو)

7-در واقع پروردگار عالم به انسان‌های فقیر و هیچ خود منّت نهاده که به اسم غنیّ خود ، آنها غنی شوند و به عالم باقی بروند. وقتی وعده‌ی عشر امثالها را می‌دهد یعنی کلّ بواطن را به او می‌دهد.

8-ازعرش خداوند سبحان به زیر آمدیم تا دوباره با عمل صالح به عرش برسیم (در مجرای تنزیه)

9- عدد ده ؛ جایگاه ذیقعد ، به یقین رسیدن و به ساحل نجات رضای خدا رسیدن است.

10-خشکی ذیقعد زیر خانه‌ی خدا به کربلا کشیده شده تا به هدف آفرینش خداوند باری تعالی با درجه‌ی قلب به میم و رسیدن به40 ، در جایگاه شهید با طهارت کامل جلوه کند.

11-همه‌ی انسان‌ها در نتیجه‌ی شیعه شدن به وجود چهارده معصوم(ص) و صادق بودن در عمل به قرآن و پیروی معصومین(ص) می‌توانند به کمال و سعادت دنیوی و اخروی خود برسند.

*حقیقتی از گنج سوره‌ی فجر در خصوص لیالٍ عشر     

سوره مبارکه فجراز نظر ترتیب نزول دهمین سوره ایست که به قلب پیامبراکرم (ص) نازل گردیده است. پروردگارعالم در این سوره به" لیالٍ عشر" قسم یاد می‌کند ، قسم به شب‌های دهگانه. در هر ماه قمری از 13 تا 23 آن ، دهه  فجر خوانده می‌شود و در این ده شب 3 شب ، لیلة البیض یعنی شب‌های نورانی خوانده می‌شود؛ شبِ 13 و شبِ14 و شبِ15 که قرص ماه بصورت بدر کامل در آسمان نورافشانی می‌کند.

اما حقیقت و سرّ قسم پروردگار عالم به عدد عشر آنهم بر شب‌های عشر چه معنی می‌دهد؟ در ترتیب نزول ، دهمین سوره است یعنی چه؟ و چقدر زیباست که نهمین سوره از جهت ترتیب نزول بر قلب پیامبر(ص) ،  سوره مبارکه لیل است. همانطور که گفته شد عدد 9 باطن عدد 10 بود (از جهت ترتیب نزول ؛ لیل ، باطن فجر است). در واقع این سوره‌ی مبارکه ، حقیقت اسراری باطن عاشورای دنیاست و قسم پروردگار عالم به لیال عشر خیلی مهم است زیرا باطن ِ کلّی فعلیت دنیا را تا به سلامت رسیدنش به آخرت نشان می‌دهد.

عدد ابجد کلمه فجر = 283  است که 13=3+8+2 و4=3+1 عددِ 4 پایه 40 و همان 4 روی 10 (باب طهارت) است. جایگاه عددی کلمه فجر40 می‌شود یعنی همان گنج 4 روی 10 .

عدد ابجد کلمه والفجر=320 و جایگاه عددی آن = 59 می‌شود که برابراست با عدد ابجد نام مبارک مهدی (عج) ؛ تک گل همیشه بهار باغ ولایت و رسالت و تمام عالم ، که حقیقتِ فجر را متجلی می‌سازد و جمع ارقام 59 برابر با 14 می‌شود 14=9+5 و 5=4+1 و همینطور جمع ارقام 320 برابر5 می‌شود 5=0+2+3.  عدد 10 ، همان 4 روی 10 یعنی 14 و 4 تا 10 تا =40 است .

پس حقیقت فجر ، دهه‌ی طُهر می‌باشد. این حقیقتِ ظهور پر کرامت و رحمت پیامبراکرم(ص) و فرزندان گرامیش است.

*عدد ده در گنج دهمین سوره مبارک قرآن ؛ سوره یونس (ع)

سوره مبارکه یونس ، دهمین سوره (از نظر نوشتاری) در قرآن کریم است .

همانطورکه گفتیم دنیا در حرف (یا) اظهار شد و حرف (یا) :1- حرف انتخاب بود 2- صاحب گنج عشر 3- شد کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلا  4- تمام دنیا قرارگرفت در(یا)ی دنیا. پس به حکمت خداوند کریم در این در(یا)ی دنیا ، پیامبر بزرگوارش یونس(ع) به امت خودش و تمام انسان‌ها درس بزرگی را آموخت که اگر هرکس بخواهد از دریای دنیا به سلامت خارج شود باید یخرجهم من الظلمات الی النور بشود ! در واقع سوره مبارکه یونس در مرتبه 10 ، یکی از زیبائی‌هایش اینست که در حالیکه دنیا در حرف یا است پس عالم دنیا ، دریا است! 

اگر یادتان باشد قبلا بیان شد که خداوند کریم از عالم بالا گنج عشر را با جمع عددی 4 روی 10 آفرینش خود ظاهر فرمود . عدد 14 =جایگاه عددی حرف (ن) است . در عالم دنیا که تماما زمین آب بود یعنی غرق در(یا) بوده است ، خداوند خشکی را روی آب خلق فرمود و آن نقطه را زیر خانه خودش قرار داد و نام آن خشکی را ارض قرار داد و تمام زمین را از آن نقطه ، دحو کرد یعنی کشید. پس همانطورکه می‌دانید طبق آیه 4 سوره مبارکه حدید ، تمام دنیا را در 6 روز خلق کرد . پس عدد 6 برابر حرفِ(و) قرار گرفت و چون  دحو الارض شد حرف(و) به واو رسید ، عدد ابجد حرف واو = 13 است و 13 =جایگاه عددی حرف (م) به عدد ابجد 40 . پس کره زمین در جان طهارت آب و خاک خلق شد و این خلقت هردو پایه خلقت جسمیت انسان گردید . حال 40 همان پایه 4 است زیرا اگر ارقام عدد 13 را با هم جمع کنیم می‌شود 4  که 10=4+3+2+1  یعنی 4 روی 10 . پس اظهار نون ساکن کلمه دنیا پشت حرف ( یا ) اینگونه است که خداوند جایگاه حرف نون یعنی 14 نور مقدس معصوم(ص) را از نظر جسمی در دنیا ظاهر فرمود . عدد 14 در دنیا هم جایگاه حرف(ن) قرار گرفت پس اگر خوب دقت کنید حرف نون ، سرّالاسرار گنج ازعالم بالا تا سفل دنیا است (قاب قوسین او ادنی) .

خداوند کریم درچهاردهمین سوره‌ی مبارکه‌ای که حروف مقطعه‌ی بدون تکرار است؛ سوره قلم به حرف نون قسم می‌فرماید. پس هر کس در دنیا پشت 3 (ثلاث) ظلمت قرار می‌گیرد (ظلمت دنیا ، ظلمت جسم ، ظلمت نفس) و به عبارتی ظلمت رحم مادر تا بدنیا بیاید و در دنیا تا وقتی که بخواهد با انتخاب صحیح به کمال انسانی ارتقاء پیدا کند و به قرب الهی برسد باید در رحم دنیا که پشت سه ظلمت ثلاث است به صورت و سیرت انسانی به سلامت از در(یا)ی دنیا به ساحل نجات برسد. آنگاه خداوند کریم او را پذیرایی می‌فرماید تا تنِ ناتوانش مثل یونس(ع) در ساحل ، زیر بوته‌ی کدوی بهشتی قرار بگیرد. جالب است بدانید که عدد ابجد کلمه کدو=30 می‌باشد و خداوند کریم برگ‌های رحمت 30 جزء قرآن را بر سر ما باز کرده‌است تا ما بتوانیم جسم ناتوان عملمان را به نورش پرورش دهیم. آنگاه مثل قوم یونس(ع) که پاک شده وبخشیده شده ، منتظر پیامبر بزرگوارشان بودند ، خداوند کریم عمل‌های ناقص و ناچیز ما را بخشیده و توفیق برگشت به حقیقت انسانی و کمال و رضوان و قرب را نصیبمان می‌فرماید. این امتحان سنگین عشر هر انسانی است که بدنیا می‌آید. پس باید در جان وجودمان فقط با خدا و خلیفه‌های برحقّش انس بگیریم و در ظلمت دنیا دست از عبادت و بندگی نکشیم و دائماً نجات خود را از او بخواهیم. کسانیکه اینجا از ظلمت رحم دنیا متولد نشوند و به ساحل نجات یقین و ایمان نرسند ، اگر عمرشان تمام شود از ظلمت در(یا)ی دنیا وارد ظلمت قبر می‌شوند و چشم باز نکرده وارد چاه قبر می‌شوند آنگاه پرده‌ها برایشان برداشته می‌شود که هیهات! دیگر راه بازگشتی نیست!!!

*آغاز جزء ده قرآن مجید در سوره مبارکه انفال  

مقام جزء ده در باطن گنج وجود مقدس امام حسین(ع) ؛ خامس آل عبا(ص) با آیه خمس شروع می‌شود. جزء ده در سوره مبارکه انفال باز می‌شود. این سوره  که در جزء 9 شروع می‌شود همان گنج 9 باطن ِ ده را ظاهر می‌کند. دیگر اینکه 19 برابرعدد ابجد کلمه مبارک واحد ؛ نام مبارک خداوند کریم است. انفال درواقع ریشه‌اش ، فال است که همان حروف الفِ وجود می‌باشد که جان وجود گنج عشر به عدد (10=9+1) همان باطن چهارده معصوم(ص) . پس خداوند کریم انفال را به هر انسانی که بدنیا می‌آید در بطن وجود او به ایشان داده است که همان گنج "انّی نفخت فیه من روحی " است . از این گنج همه باید خوب مواظبت کنند که سرمایه و راه نجات از ظلمات نفس به حیات نورانی انسان است . البته به شرط مخلص شدن و عبد و بنده‌ی خالص خداوند شدن که صاحب انفال است . این بلوغ 9 وجود این سوره مبارکه و تولد در جزء 10 خیلی جالب است که اولین آیه‌ای که به جزء 10 وارد می‌شود آیه مبارکه (41) امر به خمس دادن است  (خمس در واقع باب طهارت مال است )

وجودمقدس امام حسین(ع) که خود حامل 9 ذریه معصوم(ص) بدنیا آمد و صاحب عدد 10 و گنج عشر است و امام عاشورائیان و در حلقه انوار مقدس معصومین (ص) ، پنجمین معصوم (ص) می‌باشد و ایشان کسی است که خامس آل عبا(ص) نامیده شده است. (یعنی فاعل خمس از هر نظر)

*گنج عشر در شب یلدا

همانطور که می‌دانید این آداب و رسوم که ظاهرا ایرانیان از آن پیروی می‌کنند در واقع گرفته شده از کتاب آسمانی اوستاست که پیامبر بزرگوار حضرت زرتشت آورنده این کتاب آسمانی است . بنابراین تمام نامگذاری‌ها و آداب و رسوم صحیح ، دلیل بر اینست که ما از ظاهر امورات دنیوی به بواطن و زیبایی‌های آخرتمان برسیم و ریسمان بندگی خودمان را برای پروردگار کریم که محکم‌ترین ریسمان ، حبل الله است ببندیم و فقط بنده او باشیم . بنابراین مبحث زیبای این درس به حروف و اعداد ، رموز زیبای معارف را برای ما می‌گشاید .

عدد ابجد کلمه یلدا= 45 می‌شود که برابر با عدد ابجد اسم مبارک آدم(ع) است (9=5+4) امیدوارم خوب فکر کنید! تمام دنیا که مقامش نسبت به تمام عوالم ، اسفل السافلین است و لیل خوانده شده که تا حدودی در این درس‌ها توضیح داده شده است ، در واقع تمام عمر دنیا یک شب است که طولانیست که اگر به قدر آن برسیم ، میوه‌اش آدم شدن می‌باشد! چون در جان وجودش ، خداوند کریم آدم را به انسان‌ها عنایت فرمود پس ما باید به آدمیت خودمان برسیم . خیلی درس است که آدم(ع) ، انسانیست که اول به دنیا آمده(به درس کلمه اول رجوع شود) پس منظور اینکه باید به آدمیت خودمان یعنی به اول شدن و مراتب آن که تمام حقوق انسانیمان است برسیم تا در دنیا برنده و شاگرد اول از طرف خداوند باشیم ، شاید او ما را قبول کند .

جایگاه عددی کلمه یلدا در حروف الفبا 27 (9=7+2) می‌شود که 27 =جایگاه عددی کلمه سجده است که انسان فقط در مرتبه اطاعت محض یعنی سجده واقعی به امر خدا ، آدم می‌شود!

شب یلدا یعنی ماه نهم که ماه آذر است در بلوغ خودش میوه‌ی 10 را به همه‌ی ما می‌دهد و باروری سال آینده در حمل زمستان به عدد چهارمین فصل سال ،  ذخیره‌ی بنده می‌شود. پس به عدد نُه در باطن ده ، حلول تولدی در ظهور است که آن شب را ، شب چلّه می‌گویند. یعنی درواقع گنج حمل ، همان 4 روی 10 است که خداوند کریم به عدد ابجد کلمه‌ی دی = 14 ، در شب یلدا به همه مخلوقاتش هدیه می‌دهد تا همه مخصوصا انسان ، شب یلدا را بفهمد ؛ کمال به انسانیت رسیدن و آدم شدن را به عدد ابجد کلمه یلدا که 45 می‌شود و آنهم برابر عدد ابجد کلمه آدم است را به او می‌دهد. در واقع ماه نهم (آذر) بار خود را به سلامت ماهِ ده ، فارغ می‌شود و گنج 4 روی 10 دی را به همه‌ی انسان‌ها هدیه می‌دهد. این شب را می‌فرمایند که خداوند ، مهر را کامل ، به انسان‌ها عنایت می‌کند چرا که اول پاییز، ماه مهر بود و شب یلدا ، پایان پاییز است!

و خداوند کریم در شب یلدا بهترین محبت خودش را برای بنده‌اش در بلوغِ 9 واردِ 10 یعنی 19 از گنج 14 را به چله‌ی اول به انسان‌ها هدیه می‌دهد تا از خواب زمستانی دنیا بیدار شوند ، برخلاف تمام مخلوقات ، چه نباتی و چه حیوانی که به خواب زمستانی می‌روند او در شب یلدای دنیا بر عکس نفس حیوانی و رشد گیاهی خود ، زنده و بیدار شوند.

سه تا چله در زمستان قراردارد. یکی را خداوند به انسان‌ها هدیه داد(شب اول ماه دی ؛ شب چله ) و دو چله دیگر یکی کوچک و یکی بزرگ ؛ اول دی تا ده بهمن ( چله کوچک) و تا بیست اسفند (چله بزرگ ) قرار داد. اما از 20 اسفند تا فروردین یک 10 است که اتممناها بعشر تمام سال ، از حالی به حالی شدن ، از مرده شدن به زنده شدن و از خشکی به تری رسیدن و از زمستان به بهار همان گنج 4 روی 10 و دهه‌ی طُهر ، تحویل سال می‌کند و اربعین را برای همه جاری می‌سازد.

هر سال ، 4 فصل دارد اما در فصل بهار که ربیع است کلّ عدد 4 روی 10 بارورمی‌شود. بقیه فصل‌ها بستگی به بهار دارد (سالی که نکوست از بهارش پیداست). عدد ابجد کلمه ربیع =282 است و جمع ارقامش 12می‌شود (12=2+8+2) که هر سال 12 ماه دارد و جمع ارقام 12برابر3 می‌شود که هر فصل ، 3 ماه دارد ! سال شمسی 365 روز است که14=5+6+3 . سال شمسی با سیزدهه شروع می‌شود ، درواقع حقیقت عدد 13 است که همان 4=3+1 است و جایگاه عددی حرفِ (م) که عدد ابجد حرف (م)=40 است.

پس نتیجه می‌گیریم سالی که اول آن با بهار شروع می‌شود و با عدد 13 یعنی حقیقت ربیع ظاهر شده و رحمت الهی از جان ملکوت خلقت در سرّ طهارت 40  ظاهر می‌شود(13=م=40) ، تا آخر سال درحقیقت ربیع است. هر چه بهار سال پرباران‌تر باشد بقیه سال بارورتر می‌شود!

نکته مهم! توجه توجه! بندگان خدا! در زیر بارش رحمت طهارت الهیِ 4 روی 10 سال شمسی کفران نعمت نکنید و عید واقعی را برای خود بپا کنید . به قول امیرالمؤمنین علی(ع) که می‌فرمایند: "روزی که گناه نکنید ، آن روز عید است".

*شروع سال قمری و شمسی از نظر گنج ده

نمایش عدد 10 در اوّل سال قمری : سال قمری با ماه محرم یعنی ماه حرام شروع می‌شود ؛ ماه حرام یعنی حرمت دارد(درواقع سال با یک ماه امن شروع می‌شود). 

در احکام ما شیعیان است که هرگاه به جایی مسافرت کنید هنگامیکه از مقدار ترخّص بگذرید ، نماز شما شکسته می‌شود و روزه هم باطل می‌شود مگراینکه نیّت کنید که در آن مکان ، ده روزِ کامل بمانید(قصد 10 روز شود) در واقع با این نیّت ، این مکان وطن قرار می‌گیرد ، حال اگر تا 6 ماه آنجا اقامت کنید می‌توانید آنجا را وطن خود قرار دهید. پس پایه‌ی وطن شدن ، قصدِ ده روز تمام است.

حال اول سال قمری وارد دهه‌ی عاشورا می‌شویم و اکثرِ شیعیان این ده روز را به خیمه‌های اباعبدالله الحسین(ع) می‌روند یا در منزل ِخود ده روز پرچم و پارچه‌ی سیاه عزای آقا را می‌زنند. پس سال قمری با عدد 10 ، که همان گنج عشر است شروع می‌شود. خلاصه از اول سال در دهه‌ی وطن بودنِ خیمه‌ی اباعبدالهی قرار می‌گیریم که خودِ ایشان 10 است و در روز دهم محرم ، عاشورا را بپا می‌کند .

تذکر: درواقع بدون اینکه کسی به این مهم توجه داشته باشد ، خداوند متعال یک توفیق عالی به بندگان مؤمن خویش می‌دهد. دشمنان اباعبدالله(ع) امنیت محرم را شکستند و ملعون شدند اما یاران آقا به امنیت الی یوم القیامت رسیدند ، پس رسیدن به وطن و دهه را دریافت کردن به معنی به جایگاهِ امن رسیدن است.

پس حقیقت سال قمری به ثمر رساندن سال شمسی است. امام حسین(ع) با نور مبارکش ظلمات را با لباس سیاه نمایش داد که باید هر آنچه اوامر الهی است (در ابتدای سال قمری در دهه‌ی اول این ماه) به عنوان وطن شدن ، مُحرم شدن و مَحرم شدن ، همه را جذب کنید و با سوز قلبی و گریه ، دانه‌های کاشته شده‌ی عملتان را آبیاری کنید و با اشک چشمانتان آفات عمل خود را شستشو دهید. درحقیقت در این دهه به گنج 4 روی دهِ تمام سال می‌رسید.

در سال شمسی که با سیزدهه شروع شد با شادی و تنوع رنگ‌ها و نور خورشید ظهور پیدا کرد اما سال قمری در لیل و درحقیقت گریه و سیاه پوشیدن و عزاداری شروع شد ، در واقع دنیای سفل که لیل است ، تاریک‌خانه‌ی ثبات تصویری است که در حقیقت سال شمسی به عرصه‌ی ظهور می‌آید (همانطورکه عکس‌ها را در تاریک‌خانه ظاهرمی‌کنند). پس با تابیدنِ نور مهتاب که سفید است همه‌ی رنگ‌های روز را در سیاهی لیل که جذب کننده است منعکس و ثابت می‌کند و الی یوم القیامت حقایق از این صفحه پاک نمی‌شود که تصویرش متحرک و دارای صدا است . {همانطورکه می‌دانید رنگ سیاه جذب کننده تمام انواراست و رنگ کامل است(همه رنگ‌ها در آن وجود دارد) پس با پوشیدن لباس سیاه برای امام حسین(ع) ، انشاءالله انوار هدایت را جذب کرده و از ظلمات وجودمان خارج می‌شویم}.

پس لیل به منزله حقیقت سکون است چون ظاهراً شب وقت استراحت و آرامش گرفتن است ، هر کس در روز هرجا که باشد می‌خواهد در شب به منزلش برود و وقت خواب دوست دارد که چراغ را خاموش کند(تاریک باشد) و چراغ بدنش که چشمانش است را می‌بندد و خلاصه پروردگارعالم ، سرّ سکون را خواب و تاریکی قرار داده که لیل یکی از آیات اوست تا وجود انسان به آرامش کامل برسد تا در روز فعالیت فردا را به خوبی انجام دهد و رزق حیات فردایش را از رزّاق عالم جذب نماید و این خود به نوعی قدر است تا هر کس چه بخواهد و چه نخواهد و ظرف وجودش را گیرنده چه غذایی بنماید که خداوند این نوع قضا را برای که میزند که خیلی معنی دارد!    

پس به حقیقت ، از عدد 10 که کلّ برکات اسرار از عالم اسرار تا عالم سفل است در زمان دهه‌ی اول محرم به لطف و فضل پروردگار عالم پرده برداری می‌شود و به برکت اباعبدالله الحسین(ع) به انسان‌ها عنایت می‌شود. درواقع پروردگار عالم دراول سال قمری به بندگانش هِبه (بخشش) می‌دهد که تا آخر سال ، خود را به ذیقعد انسانیشان برسانند (شاید هم تا آخر عمر و الی یوم القیامت).

در حالیکه سال قمری است اما امام حسین(ع) هم محورِ سال قمری است {عدد ولایی(3) + 9 ذریه(ص)=12} و هم محور سالِ شمسی است {عدد معصومیت(5) +9 ذریه(ص) =14}.

سال شمسی با سیزدهه آغاز می‌شود و 365 روز دارد و شامل 4 فصل است که هر فصل 3 ماه دارد.اگر ارقام 365 را با هم جمع کنیم 14 می‌شود (14=5+6+3) در واقع ظهور4 فصل ، از گنج 14 است که اگر یک تا 4 را با هم جمع کنیم همان باطن 4 روی 10 یعنی 14 و حقیقت عشر(10 =4+3+2+1) بدست می‌آید که کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلا می‌شود.

با شروع به عدد 13 از همان گنج احدیت پروردگار عالم ، همه‌ی زیبایی‌ها را به عدد سال به بندگانش می‌دهد. عدد ابجد کلمه سال=91 (91=7×13) است که جمع ارقامش 10 می‌شود (10=1+9) اما 91 ، برابر عدد ابجد کلمه کامل و عدد ابجد کلام هم است . جایگاه عددی کلمه سال = 28 و عدد 28 برابر تمام حروف کلام خداوند در قرآن کریم است(28 حرف الفبای عرب).اگر ارقام 28 را با هم جمع کنیم 10 می‌شود(10=8+2) و جمع ارقام 10 برابر یک می‌شود (1=0+1) و اینجا تمام کثرات به وحدتِ وجودِ ذات اقدس احدیّت برمی‌گردد و در ضمن عدد ابجد یک = 30 را به ما می‌دهد ، که هر ماه 30 روز و هر فصل به 3 ماه که پایه‌ی عدد 30 است ، ظهور پیدا می‌کند و حدوداً هر فصل 90 روز می‌شود که عدد ابجد حرف ص=90 است و همچنین عدد ابجد (میم)=90 است که هر فصل به انتقال فصل دیگر ، قلب به میم می‌شود.

عدد هر ماه سال که 30 روز است برابر عدد ابجد حرف (ل) ؛ مجرای توحید و ملکیت باریتعالی و حقیقت سرّ لا اله الا الله است. جایگاه عددی حرف (ل) =12 است که سال 12 ماه دارد ؛ چه سال شمسی و چه سال قمری که رویهم 12و12 برابر 24 می‌شود که یک شبانه روز 24 ساعت است(2 تا 12 تا) . در حقیقت ما دائماً در مجرای توحید و حمد پروردگار عالم و در وحدانیت یک ، غرق هستیم .

 

در واقع باعث خنده‌ی قیامت که روز عود است و همان رسیدن به حقیقت گریه‌ها و امتحان در عاشورای عمل ، سال قمری است. که اگر خداوند این نور ولایت را برای ما روشن نمی‌کرد ، هرگز در قیامت لب خندان نداشتیم. آنجا لباس نور و لباس آبروست ، آنجا خانه تکانی واقعی را می‌بینیم ، آنجا جای ظهور باطن 13 در بهشت است ؛ روز ملاقات بهترین انسان‌های عالم یعنی 14 معصوم(ص) است. پس اینجا برای اینکه ما هم از نور شمس عالم ؛ امام زمان(عج) ؛ چهاردهمین نور مقدس ولایت و رسالت برخوردار شویم باید دائماً به گرد رضای قلبش طواف کنیم تا از رضای قلبمان به رضای قلب ایشان واصل شویم و وجود ظلمانی ما به نور منوّرش روشن شود و این حقیقت گنج عشر وجود در سال قمری و شمسی است.

حال ببینید درواقع بلوغ یک مؤمن در سال قمری به روزه‌ی واقعی ظهور داده می‌شود. یعنی از وقتی می‌فهمیم و بلوغ تکلیف شرعی پیدا می‌کنیم باید تا لحظه‌ی مرگ از گناه ، روزه بمانیم .این سرّ تولد حقیقی انسانیت انسان است در جان ماه شوال که اولین روز آن عید فطر است و در آن روز ، روزه حرام است.شوال از شأل می‌آید و به معنی شال یعنی خلعت قبولی از جانب ذات اقدس الهی به بندگانی که به حقیقت روزه رسیده‌اند می‌باشد. و تولد واقعی در ماه 10 سال قمری اتفاق می‌افتد که روزه در آن حرام است. این واقعیت رزق حسن است که نصیب قبول شدگان می‌شود. امام حسین(ع) امام روزه داران ، از اول سال بندگان خدا را هدایت می‌کند تا از ساقی کوثر آب حیات را بگیرند و بنوشند و به حیات ابدی و طیب برسند و آن شهادت فی سبیل الله  و زیارت لقاء الله با روسفیدی است.اللهم الرزقنا 

*گنج عشر در هفته

همانطور که نوشته شد در عالم دنیا از خودشناسی انشاالله به خداشناسی می‌رسیم و از بررسی آنچه در اطراف و اکناف احوالات که از زمان و مکان و سایر چیزهای دیگر می‌توانیم به حقیقت نظم آفرینش و معرفت به آن یکتای بی‌همتا پی ببریم که همه‌ی آنچه خلق فرموده روی الفبای هستی همه متوازن و همه با نظم و ترتیب خاص است.پس همانطور که سال قمری و شمسی را در حقیقت دهه‌ی عشر خواندید هفته هم ، جان این حقیقت را ظهور می‌دهد.

عدد ظاهری هفته ، 7 روز است اما اگر در زیارت ایام هفته بخوانیم هر روز متعلق به یک یا چند نور مقدس 14 معصوم(ص) است ، یعنی کلاً به 14 نور مقدس(ص) متعلق است . پس در واقع سبع مثانی است.

در عالم سرّ خلقت که گنج عشر ظاهر شد ، عدد 14 باطن آن بود یعنی 7 تا 2 تا. عدد 7 ، آیات مبارک سوره‌ی حمد است که تمام گنج قرآن در بطن آن ظهور دارد و خداوند در قرآن کریم می‌فرماید که حمد ، سبع مثانی است یعنی 7 تا 2 تا است (آیه‌ی 87 سوره مبارکه حجر). پس ما دائماً در باطن 7 تا 2 تا هستیم که همان حمد الهی است (و همانطور در هفت روز هفته) . هر سال 52 هفته دارد و جالب اینکه عدد ابجد کلمه‌ی حمد برابر 52 است پس هر هفته‌ی ما در هفت روز از 52 عدد حمد غرق است یعنی 7 تا 2 تا . اما عدد در روزهای هفته از یکشنبه شروع می‌شود تا پنجشنبه. روز شنبه در واقع مثل صفر قبل از یک است و روز جمعه هم جمع کلّ روزهای هفته است ، پس در واقع 5 تا 2 تاست که می‌شود 10 که همان عدد عشر است پس در واقع 4 روی 10 برابر 14، باطن هفته است که هفته و سبع مثانی می‌خوانیم (خوب دقت کنید! آیا غیر از اینست که سبع مثانی یعنی 14 تا و 14 ، همان گنج عشر است؟! )

وقتی اسم شنبه را می‌خوانیم نون ساکن پشت ب کلمه‌ی شنبه ، قلب به میم می‌شود و شمبه خوانده می‌شود. در اصل عدد 52 ، برابر است با نون ساکن و حرف ب {ن=50 و ب=2 (52=50+2)}. پس هنگامیکه در حقیقت حمد ، می‌خواهیم شاکر نعمت‌های خدا باشیم باید نون ساکن وجودمان پشت (ب) بسم الله قرآن ، قلب به میم شود تا بتوانیم ورود در قرآن و معنی آن داشته باشیم یعنی حرف ن کاملاً صورت اصلی خود را از دست داده و به حرف م که عدد ابجدش 40 است تبدیل می‌شود ، در اینجا لباس حیوانی را درآورده و مزیّن به صورت انسانی می‌شود. این است که در حالیکه در هفته و در 52 (حمد) غرق هستیم به عمل هم باید ، عامل حمد شویم یعنی شیعه‌ی واقعی چهارده معصوم (ص) و راضی به رضای خداوند کریم شویم. در ضمن وقتی عدد 52 =2+50(حمد) را خوب متوجه شوید می‌بینید در حالت قلب به میم نون ساکن پشت حرف ب ، حرف نون کاملا ًٌاصل ِ خود را از دست می‌دهد و می‌شود( م ) ،  عدد ابجد حرف ( ن ) برابر50  و عدد ابجد حرف ( م ) برابر 40 است (40=10-50) . اینجا 10 تا که عشر دنیاست از آن کم می‌شود{ن+ب=52 وم+ب=42، (42=10-52) } و درواقع انسان پاک و مقبول رضای خدا می‌شود ، 42(م+ب) یعنی با عدد 40 طهارت وارد (ب)بسم الله سوره‌ی مبارکه حمد می‌شود که این صورت و سیرت انسانی است و این حقیقت تمام زحمت‌های انبیا و اولیاء(ع) است . پس بدانیم چرا هر روز هفته متعلق به معصومین(ص) است!

بنابراین دائماً هفته و هر روز ، این حقیقت را ظاهر می‌کند که ما می‌خوانیم شمبه ، یکشمبه... ، اگر ارقام 52 را باهم جمع کنیم باز 7 می ‌شود(7=2+5). پس ما در حقیقت با 5 روز عددی هفته به باطن عشر و گنج 4 روی 10 یعنی 14 با روز جمعه دست پیدا می‌کنیم ، در حالیکه جمع ارقام 14 برابر 5 می‌شود و حلقه بندگی به آن بسته می‌شود. روز جمعه متعلق به آقا حجة ابن الحسن ؛ مهدی صاحب عصر و الزمان (عج) می‌باشد و یکی از نام‌های زیبای ایشان جمعه است که ایشان چهاردهمین معصوم هستند و گنج 14 به وجودش در ظهر جمعه بر تمام جهانیان افشا و انشاءالله وجود نورانیش هر چه زودتر ظهور می‌کند.

* معنی حرف (یا) در کلمه (دریا) {آخرین منزل آب ، دریاست}

از آنجائیکه در قرآن کریم داستان حضرت موسی(ع) بیشتر از داستان پیامبران دیگر نقل شده است(کلمه موسی، یعنی از آب گرفته شده) ، شاید خداوند منّان می‌خواهد این معنا را که سِرّ حقایق قرآن است ، ظاهر کند همانطور که متذکر شدیم باطن قرآن ، کوثر است و حقیقت آب و عدد ابجد کلمه آب به صورت بسیط =114می‌شود (الف +باء=111+3=114) که برابر با 114 سوره مبارکه قرآن است و جمع ارقامش 6 می‌شود 6=4+1+1.

اما چرا مقصد همه آب‌ها در نهایت دریاست و اینکه بازگشت همه آبها چه زیرزمینی و چه روی زمینی به دریا و اقیانوس است؟! عرفانِ دریا ، خیلی زیباست : حرف (ی) در حروف الفبا عدد ابجدش 10 است و در ادبیات حرف انتخاب و حرف ندا است. در انتهای عمر ، تمام نهرهای عمل ما به دریای انتخابمان ختم می‌شود ولی چگونه باید نجات پیدا کنیم شرط آن است که :

 1 موسوی شویم {داستان تولد حضرت موسی(ع) و همچون موسی(ع) عصایی داشته باشیم تا دریا را بشکافد و ما هم از روی خشکیِ ذیقعد امتحان خود به سلامت به ساحل نجات برسیم. چون همه ما گنهکار هستیم باید شیعه 14 معصوم (ص) باشیم تا ما را از ساکنین سفینه نجات قرار دهند و تابوت جسم ما را به ساحل دارالسلام بنشانند. پس ما هم باید موسوی شویم ، یعنی به سلامت از آب گرفته شویم و در خشکی ذیقعدِ بهشتمان مستقر شویم.انشاءالله

2- بدانیم که دائماً باید دستمان به دامن امام زمانمان باشد تا ما را سوار در سفینه نجاتش کند تا از خطر غرق شدن در دریا نجات پیدا کنیم.

3- تمام کشتی‌ها با ناخدایی ولایتِ اهل بیت(ص) فقط روی کوه جودی قرار می‌گیرند زیرا همه کشتی‌های وجود ما در بطن کشتی نوح(ع) است که ساحل نجات کشتی او کوه جودی بود که آنجا مرقد مطهرامیرالمؤمنین علی(ع) می‌باشد.

در ادبیات فارسی حرفِ یا ؛ حرف انتخاب است.در ضمن اینکه عدد ابجد ی=10 است و در کلمه‌ی دنیا ظاهر شده که همه انسان‌ها در تمام ساعات عمر خود ، بین دو راهی قرار دارند و هر لحظه باید راه صحیح را برای خود انتخاب کنند. هر کار یا عقیده‌ی انتخاب شده ، به یک نحو مسیر زندگی و سیرت و صورت و جهتِ تمام امور ما را در رهن خود قرار داده و انسان ، ساکن در انتخاب خود می‌شود. همانطورکه پروردگارعالم در سوره‌ی مبارکه مدثر آیه38 می‌فرماید:"کلّ نفس بما کسبت رهینة" هرکس مرهون انتخاب خود است و باید پای انتخاب خویش پایداری کرده و به اتمام رساند.

امتدادِ این انتخاب تا قیامت کشیده می‌شود و مسیر صراط آخرتی ما را معین کرده و حتی جایگاه ما را که در کدام قسمت و در چه درجه‌ای از بهشت یا جهنم هستیم ، مشخص می‌کند و تمامِ زحمات دنیای ما در آنجا به جایگاهِ ذیقعد خود می‌رسد و آنجا به هیچکس ذره‌ای ظلم نمی‌شود و هر نفسی بردارنده‌ی بارِ خود است ؛ طبق آیه 164سوره مبارکه انعام و 15سوره مبارکه اسرا"ولاتزرُ وازرة وزرَ ا ُخری ".

پس انسان در دنیا دائماً در،(یا)ی انتخاب خود غوطه ور است تا جائیکه در هجوم در(یا)ی انتخاب خود به صورت امواج بالا و پایین می‌رود و دائماً در حرکت است پس ثبات انسان غیرممکن است و نمی‌تواند صاحب جایگاه شود مگر اینکه در ساحل خشکی یقین قدم بگذارد. پروردگار عالم در قرآن کریم آیات زیادی درباره‌ی دریا به صورت‌های مختلف بیان فرموده است که برای مثال چند نمونه ذکر می‌شود:

حضرت موسی(ع) و گنجینه عشر__ از جمله برای حضرت موسی(ع) سوره مبارکه طه ، زمانی که حضرت می‌خواست متولد شود ، فرعون دستور داده بود هرپسری که متولد شود را بکشند ، بنابراین مادر حضرت موسی(ع) صورتِ حمل در بدن نداشت.خداوند کریم به ایشان عنایت فرمود که جعبه‌ی چوبی از بهشت برایش آورده شد(که آنرا تابوتِ عهد می‌نامند) و فرمود که فرزند خود را در این جعبه بگذار و به دریا بیانداز "پس ما فرزند را به تو برمی‌گردانیم".  ایشان هم اطاعت فرمود و حضرت را در جعبه نهاد و به دریا انداخت تا به دستِ خانم آسیه(س) رسید و ... .

نامِ مبارک موسی یعنی از آب گرفته شده ، اینجا پروردگار عالم ، جانِ دریایِ دنیا را جلوه داد و صاحب انتخاب ، آسیه(س) شد که گیرنده‌ی این انتخاب صحیح شد و به باطن ِنیّت پاک خود رسید و بندگی خالصانه پروردگار عالم را قبول کرد... .

یک نکته مهم این است که حضرت موسی(ع) با جایگاه خشکی یقین یعنی تابوت عهد در دریا رها شد و ایشان پیامبراولوالعزم و صاحب کتابِ تورات است ، کامل و بی‌نقص خلق شده و به امر خالق یکتا نزول اجلال وجود مقدسش در دامن پاک یکی از بهترین زنان زمان خود بوده که او هم به ذیقعد یعنی جایگاه یقین رسیده بود. پس جعبه یا تابوت ، محلّ خشکی یقین است. پروردگارعالم در دنیا کشتی را برای انسان‌ها قرار داد تا بتوانند در خشکیِ کشتی ، به تمام امورِ دنیایی خود برسند و درضمن از خطرات احتمالی در(یا)ی انتخاب خود ، در امان بمانند. کشتی از جنس چوب است و چوب همیشه روی آب می‌ماند. جالب توجه اینکه کلمه‌ی عرش یعنی  سقف چوبی ، و عرش هم روی آب است. کرسی هم از جنس چوب است. گنبد حرم مبارک حضرت رسول اکرم(ص) سبز است و جلوه‌ی گنبد خضرایی عرش است که پیامبر(ص) ، صاحب عرش و صاحب کشتی نجات همه‌ی بندگان خداست {البته پیامبر(ص) و ائمه(ع) همگی ، سفینه نجات هستند}

در صلوات هر روز ماه شعبان امام زین العابدین(ع) می‌فرماید: همه معصومین (ص) همیشه در حال یقین هستند و هرگز بیراهه نمی‌روند ، پس همیشه در خشکی ذیقعد ساکن هستند و هرگز تنزلِ انتخاب ندارند زیرا وجود مقدس معصومین(ص) خود ، حقّ الیقین هستند یعنی علم الیقین و عین الیقین در مرحله‌ی تنزّل این عزیزان است و ایشان انسان‌های متقی را به انتخابِ صحیح راهنمایی می‌فرمایند و بندگان خدا را به ورود در کشتی نجات دعوت می‌کنند .

حضرت نوح(ع) و گنجینه عشر __ حضرت نوح(ع) در حالیکه عمر طولانی داشتند اما مردم هدایت شده در زمان ایشان کم بودند و ایشان برای هدایت آنها زحمات زیادی کشیدند. پروردگار عالم 950 سال عمر به ایشان داد و در آخر امر فرمود که کشتی بسازد تا امت خویش را نجات دهد. درحالیکه در روی زمین خشک و دور از آب بود اما حضرت نوح(ع) جانِ کشتی را در،(یا) می‌دید ولی مردم دیدِ او را نداشتند. اما او که یقین داشت که کشتی ، حقّ الیقین است و محلّ رضای خدا و سفینه‌ی نجات است ، هرگز درعقیده‌اش تزلزل نمی‌آمد چرا که او پیامبر اولوالعزم خداست.

پس حضرت نوح(ع) کشتی را به امر پروردگارش ساخت و در زمان معین هنگامیکه خداوند علیم نشانه‌ای برای او قرار داد که از تنور منزلش به جای آتش ، آب فواره می‌زند"و فارالتّنّور"  زمان نجات خود ، خانواده و یارانش و عذاب دشمنان دین است و به ایشان فرمود از هر حیوانی زوج- زوج جمع آوری کند و در کشتی قرار دهد و یاران باوفایش را نیز سوار کشتی کند.

به امر پروردگار عالم آسمان شروع به باریدن کرد و از زمین هم آب فوران می‌کرد تا اینکه آب همه جا را فرا گرفت و دشمنان یک یک غرق می‌شدند... . تا اینکه خداوند متعال به آسمان و زمین امر فرمود که آب‌ها را در خود ببلعید "یا ارض ابلعی"  آب‌ها فروکش کردند و کشتی روی کوه جودی (که قبر مبارک امام علی(ع) است) به سلامت فرو نشست ، آنجا شد دارالسلام. اینجا ساحل نجات تمام بندگان مؤمن خدا قرار گرفت و اکنون وادی السلام نام دارد.

یعنی ای شیعه! بدان که هرگز امام علی(ع) از مقام خود تنزل ندارد و تجافی نکرده است و او صاحب کرسیه السموات و الارض برای همیشه الی یوم القیامت خواهد بود. در اصل اینجا ، ساحل نجات و مقام حقّ الیقین مؤمنین است ، اینجا خشکی یقین است! هر کس به اینجا برسد دیگر هرگز دچار تزلزل نمی‌شود ، اینجا باب الجنّة است . پیامبراکرم(ص)  فرمود:"انا مدینة الجنة وعلی بابها" . اینجا جلوه‌ای از عدد 110 نام مبارکش است ؛ او نگهدارنده‌ی حقیقت گنج 4 روی10 است و جان عشرعالم است. در باطن حقیقت ، پروردگار عالم از نور مطهر حضرت علی(ع) ، کرسی و ملکوت 7 طبقه زمین و 7 طبقه آسمان و آنچه بین آنهاست را خلق کرد. همانطور که نوشته شد عرش ، روی کرسی است و عرش یعنی سقف چوبی ، در واقع حضرت در حالیکه خود ، ابوتراب است و ظاهراً در خاک قرارگرفت اما در زیر عرش است که همان سقف چوبی بود و هرگز تنزل مقام ندارد(لحد آقا چوبی است...).

نکته: لحد یعنی حد و اندازه برای توست. در واقع لِاَحد است (گنج برای تو)  یعنی حقیقت 13 و جایگاه رسیدن به میمِ وجود است و در جان 13 ، همان عدد 4 (4=3+1) و تمام درس عشر و در حقیقت امتحان عاشورای عمل و نتیجه (یا)ی انتخاب در دنیا است و اینجاست که پرده برداری می‌شود و انسان در حقیقت عمر خود قرار می‌گیرد.

*عدد عشر در عمر دنیایی

خیلی جالب است که عدد ابجد کلمه عمر=310 می‌شود : 300 ، برابرعدد ابجد حرف(ش) است و صفت شین ، تفشی یعنی افشاشدن و افشاکردن است که افشای عدد 10 یعنی همه‌ی اسرار عقیده‌ای و ریشه‌ی درخت عمل در تمام عمر انسان افشا می‌شود.  در حقیقت هرکس در قبر، در رهنِ عدد 10 یعنی (یا)ی انتخاب خود قرار می‌گیرد! این انتخاب ، همان 4 روی 10 است یعنی در احاطه‌ی ولایت چهارده معصوم(ص) است زیرا در قبر چه بخواهی و چه نخواهی خود را در ولایت 14 می‌بینی ، انسان چه کافر باشد و چه مسلمان و یا به هر دینی باشد باید جوابگوی نعمت چهارده معصوم(ص) در عمر خود یعنی همان امتحان ده یعنی عشر باشد . بهشت و جهنم را خود انتخاب می‌کند و در واقع ذیقعدِ انتخاب خود را در آنجا می‌بیند.

اینجا همان مقامیست که در عدد ابجد اسم مبارک امام علی(ع) که 110 است می‌بینید یعنی نگهدارنده  عشر عالم (عدد 10) که امام علی(ع) ، قسیم النار و الجنّة می‌باشد. خیلی مراقب باشید زیرا ایشان مولی الموحّدین و مولای متّقیان است. شیعه شدن به ایشان و فرزندانشان سخت ، اما نجات دنیا و آخرت است. امیدوارم خداوند متعال آن و لحظه‌ای ما را به خودمان وانگذارد.

*عدد ده در شکم مادر(دوران جنینی) و در عدّه خانم ها

هنگامیکه انسان در شکم مادر به 4 ماه و 10 روز می‌رسد پروردگار عالم می‌فرماید: "انّی نفخت فیه من روحی" اینست  و جز این نیست که از روح خود در او دمیده‌ام. 4 ماه می‌شود 120 روز (120=30×4) و 10 روز باید اضافه کرد که می‌شود 130 روز و130 برابر عدد ابجد کلمه‌ی سلم است پس انسان در شکم مادر به سلم می‌رسد تا به اسلام وصل شود و خاضع گردد تا تسلیم امر او شود. عدد 130 برابر عدد ابجد کلمه عین است {عین در قرآن کریم 70 بار و به 70 معنا ظاهر شده است(عدد ابجد حرف ع=70 است)} .

جایگاه عددی هردو کلمه‌ی سلم و عین برابر40 می‌شود. چند درس می‌گیریم که 4 ماه یعنی به عدد 4 ، کلّ ملکوت و عنایت مقام روح خدایی به واسطه‌ی عدد 10 به جنین می‌رسد. در واقع در چهارچوب ولایت 14 یعنی 4 روی 10 قرار می‌گیرد و ظهور انسانی را حامل می‌شود و در این عالم رحمی ، باب تطهیر برایش گشوده می‌شود و این بلوغ به کمال رسیدن است.

انسان که در شکم مادر خلق می‌شود به صورت نطفه است 40 روز می‌گذرد علقه می‌شود ، بعد از40 روز مضغه می‌شود ، بعد از40 روز عظام یعنی استخوان می‌گیرد و بعد از آن گوشت و پوست روی استخوان قرار می‌گیرد(آیه 14 سوره مبارکه مؤمنون).

_عدّه‌ی خانم‌ها بعد از طلاق ، 3 ماه و 10 روز است یعنی 100 روز (100=10+(30×3)) آنگاه اگر آشتی نکردند پرونده از ملکوت ، عقدشان را باطل می‌کند درواقع 3 ماه ، روی عدد 10  کامل می‌شود ، حقیقت 10 روز(طُهر) را کامل می‌کند و بین دو زندگی عدد صد(100) بسته می‌شود!

_عدّه خانم‌هایی که همسرشان فوت می‌کند ، 4 ماه و10 روز است یعنی 4 روی 10 و حقیقت چهارچوب زندگیِ خانم از او جدا می‌شود. در مجموع 4 ماه و 10 روز، 130 روز می‌شود (130=10+(30×4)) درواقع ملکوت ، دائمی است ولی جدایی ظاهری است و این عده ، پیوند را تا قیامت نگه می‌دارد. هرکدام این ایام سرّی از اسرار ملکوت اعداد مخصوصا عدد ده است و هر عدد 10، یعنی 4 روی ده و یعنی همان سرّ سیزده(احد=13) در واقع سرّ خلقت ، گنج احدیت ذات اقدس الهی و سیزدهی که جایگاه عددی حرف (م) است و عدد ابجد حرف(م)=40 است.

پس در حقیقت ده ، عددِ طُهر است و این دهه در تمام رگ و ریشه‌ی ملکوت عالم از عالم اسرار تا الی یوم القیامت جاری و ساری است و پروردگاری که تمام اسمائش در مجرای سبّوح و قدّوس است خلقتی جز تنزیه و تسبیح و طهارت و تطهیر ندارد. خواننده‌ی عزیز! با این توصیفی که گفته شد آیا ذره‌ای از عالم هستی را بیرون از طهارت می‌بینی؟!

 * عرفان حج به عدد 10 روز اول ماه ذیحجه

خداوند کریم در دنیا انسان‌ها را در طی تکالیف ، مکلّف به آمدن حج فرمود و در این وادی در ایام حج ، 13 عمل را به حاجی واجب فرمود.

در روز نهم (بلوغ اعداد و در جایگاه عددی نُه= 19 و حقیقت سرّ کلمه‌ی مبارک واحد=19) روزی که حاجی باید به تعالی طواف و عرفان عرفات در روز عرفه واقف به معرفت کامل مولای خود باریتعالی ربّ العالمین شود و با شناخت کامل شیطان را رجم کند و ظلمات وجود خود را کاملاً بشناسد و در این وادی به حقیقت اتممناها بعشر روز عید قربان برسد ، بنابراین 12 عمل تا ظهر روز عرفه تمام می‌شود ، از ظهر روز عرفه عمل 13 که عرفان رسیدن به حقیقت عرفه است شروع می‌شود. اگر کسی همه‌ی اعمالش تا اینجا کاملا درست باشد ولی عمل 13 را نداشته باشد حجّش قبول نمی‌شود.

یعنی به 13 که جایگاه حرف (م) است و به بیان دیگر به 40 (عدد ابجد م=40) که اربعین و تطهیر باطنی و زیارت نور مبارک چهاردهمین معصوم(ص) ؛ او که صاحب و حامل تمام گنجینه و خزانه‌ی توحید است می‌رسد.

پس محلّ قبولی گرفتن از باطن عدد ده ، رسیدن به بلوغ 9 است. مثل جنینی که تا 9 ماهش تمام نشود وارد عالم تولدِ (ده) نمی‌شود. عید قربان یعنی رسیدن به جان احیا شدن و تولد واقعی انسانیت! اینجا محلّ تعالی از عالم ظلمات به نور است ، ظاهراً حاجی احرام سفید را درمی‌آورد و واقعیت لباس سیاه حیوانیت را از درون خود بیرون می‌آورد و این سفیدی لباس احرام را از ظاهر به باطن همیشه به تن می‌کند و حریم دار کعبه‌ی دل می‌شود که هرگز ظلمات در آن نفوذ نکند ، یعنی به عدد 40 ، خالص می‌شود. کیمیاگر عالم ؛ صاحب الزمان(عج)، مس وجود حاجی را طلا می‌کند (عدد ابجد طلا=40) و او را به رنگ ظاهرا زرد ، منوّر به نور هدایت می‌فرماید و او را به عالم باطن متولد می‌نماید ، به او دید بصیرت ، گوش شنوایی حق و قلب دائما زنده عنایت می‌کند.اللهم الرزقنا

پس عرفه خیلی مهم است ، جالب است بدانید عدد ابجد کلمه عرفه=355 می‌شود که جمع ارقامش13می‌شود(13=م=40) و عدد 300 ، افشاکننده‌ی عدد 55 است (عدد ابجد نُه=55). پس عرفه حقیقت درس نُه را به بلوغ حروفی و روزِ نهم به عدد 9 و جان واقعیت‌ها ، رسیدن به وحدانیت گنج احدیت را می‌رساند ، به شرط اینکه با بلوغ ایمان 9 ، به شیعه شدن امام دوازدهم ؛ معصوم چهاردهم و نهمین فرزند صاحبِ 9 (امام حسین(ع)) برساند. اوست که وقتی بدنیا آمد حامل نه ذریه در بطنش بود و خود با عدد 10 بدنیا آمد(یعنی دهه طُهر) و در واقع حقیقت گنج 9 در بطن10  را به حقیقت سرّ و گنج 19=9+10 در دنیا ظهورداد.

اما کلمه قربانی که روز دهم ذیحجه ، همه‌ی حاجیان باید به قربانگاه بروند و ذبح گوسفند داشته باشند. امام حسین(ع) که خودش حقیقت ده است از مکه به کربلا می‌رود و بعد از گذراندن 10 روز عاشورا (همان سرّ حقیقت10×10= 100= عدد ابجد حرف(ق) با جایگاه عددی 19) ، حیات طیب و صعود کامل از حیوانیت به انسانیت و قلب به میم شدن را به تمام انسان‌ها عنایت می‌فرماید. عدد ابجد قربانی= 363 است که جمع ارقامش 12 می‌شود و 12 ، برابر با جایگاه عددی حرف(ل) است که عدد ابجد(ل)=30 می‌باشد و30 برابر با عدد ابجد کلمه (یک) است پس در واقع قربانی ،  راه رسیدن به حقیقت توحید است.

*اتممناها بعشر برای وجود مقدس پیامبراکرم(ص)  و امام علی(ع)

وجود مقدس پیامبر گرامی(ص) در سال عام الفیل ؛ پیروزی باطنی و ظاهری مکه در نابودی اَبرهه و لشکریانش(سوره مبارکه فیل) بدنیا آمد و قدوم مبارکش عالم ظلمانی دنیا را غرق نور فرمود. 30 سال بعد از تولد وجود مقدسش ، امیر المؤمنین علی(ع) در13 رجب در خانه خدا متولد شد که ایشان را مولود کعبه می‌خوانند. 10 سال که از عمر مبارک حضرت علی(ع) گذشت ، پیامبراکرم(ص) 40 ساله شدند و به امر پروردگار عالم در غار حرا به پیامبری مبعوث گردیدند و کلّ قرآن کریم دفعتاً به قلب مبارکش نازل گردید. اینجا حضرت قبل از بعثتشان یک 30 سال و اتممناها بعشر یعنی 10 سال را تمام فرمود تا خداوند کریم در اربعین سنه ، تمام نور منوّر قرآن را به ایشان عطا فرمود زیرا از نظر مقام هیچ پیامبری به مقامش نمی‌رسد که همه در40 روز یا 40 شب ، اربعین را به عنایت گنج رسالت از خداوند کریم دریافت می‌کردند مثل حضرت موسی(ع) که در درس‌های قبل گفته شد( پس ازاربعین لیلة) الواح مبارک تورات را گرفت. اما پیامبراکرم(ص) که سیّد المرسلین است به اربعین سنه (40 سال ) ، کتاب الله قرآن که کلام الله است را به نام بالاترین معجزه در بین همه پیامبران و اوصیاء دریافت کردند.

ایشان 23 سال به تدریج به امر خالق یکتا آیات مبارک قرآن را برای مردم خواندند وآنها را هدایت فرمودند. 13 سال از این مدت را در مکه (13=عدد ابجد احد جلّ‌جلاله و 13=م=40)  و 10 سال را در مدینه تبلیغ رسالت کردند (به عبارتی همان 4 روی 10 یعنی 14 میشود...).پس تبلیغ رسالت حضرت محمد(ص) در 13 سال ، باطن طهارت و گنج رسالت در عدد 14 معصوم(ص) و ثبوت طهارت در مکه اظهار شد .

اما باطن 13 ، همان 4 است(جمع ارقامش 4می‌شود4=3+1) و جمع 1 تا 4 می‌شود 10(10=4+3+2+1) سرّ دهه‌ی طُهر به هجرت پیامبر(ص) به مدینه است ، با جان بر کف گذاشتن امام علی(ع) (که در شب هجرت در بستر پیامبر(ص) خوابیدند ) که فقط این وزنه‌ی سنگین و گرانبها بود که برابرِ جان رسالت و جانِ قرآن عزیز می‌توانست در گرو بماند که مدینه ، مدینه شود (شهر تمدن و شهر النبی (ص) ) .

پیامبراکرم(ص) 10 سال در مدینه تبلیغ فرمودند و 23 سال را تمام کردند . اینجا در آخر سال دهم در مدینه به امر خداوند کریم مأمور به معرفی وصی خود شدند زمانیکه به آخرین سفر حج خود تشریف فرما شدند یعنی حجة الوداع ، بعد از بجا آوردن اعمال حج در مسیر بازگشت در محلی به نام غدیرخم ، تمام و کمال اتممناها بعشر زحمات و رسالت خود را با انتخاب وصی محترم و نورانی خود یعنی امیرالمؤمنین علی(ع) کامل فرمود. (آیه 67 سوره مبارکه مائده )

پس حضرت در سنّ 63 سالگی (که یکی از اعداد پر معناست) اربعین سنه‌ی عمر خود را به بهار جاویدان گنج وجودش در دنیا و آخرت اظهار فرمود و ایشان به عالم قرب در جایگاه محبوب رسیدند.

_امیرالمؤمنین علی(ع) ___  تا30 سال بعد از رحلت پیامبراکرم(ص) زندگی کردند که در این 30 سال گنج دهه‌ی طُهر قرآن را در عالم دنیا در 30 جزء کتابت فرمودند. قرآن شد اتممناها بعشر به عمل (درکتاب گنج عشر کامل توضیح داده شده است). پس تمام شیعیان در رسیدن به اربعینِ عمل باید از باطن قبولی قرآن بگذرند. حضرت علی(ع) در سنّ 63 سالگی در حالیکه 10 سال در مدینه خدمت پیامبر(ص) بود و 30 سال هم بعد از ایشان ، به سال 40 هجری به بالاترین مقام و منزلت ؛ به شهادت فی سبیل الله رسید. در واقع به اربعین عمل یعنی بهار عمل رسیدن ، خیلی سخت است!

* امام حسن(ع) ، گنج ده است. اولا ایشان سید الاسباط پیامبر(ص) و امیر المؤمنین(ع) و فاطمه زهرا(س) است و لقب مبارک ابا محمد نیز دارد {ابا به معنی زینت است ، ایشان زینت و سبز کننده تمام رسالت پیامبر(ص) است}. ثانیا ایشان امام دوم شیعیان است که عدد ابجد دو=10 می‌باشد که تمام سرّ الاسرار گنج ، به وجود ایشان سبز و ظهور آن به زیباترین وجه ، حسن می‌شود یعنی به نیکوترین وجه ، ظهورش را بدون ذره‌ای نقص الی یوم القیامت متجلی ساخت. ثالثا ایشان معصوم چهارم است و همان چهار چوب گنج الهی که خداوند کریم به احسن تقویم  ظهور داد و گنج 4 روی 10 و کلّ ولایت که همه به حسن ظهور داده شده و به وجود نازنین وصی الحسن(عج) ، کلّ زیبایی‌ها ظاهر می‌شود. عدد ولایی و معصومیت امام حسن(ع) ، 6  می‌شود(6=4+2) و 6= (و) می‌باشد که تمام عالم خلقت از عالم اسرار و کنز الهی به دنیا ، روی حرف (و) و دوباره بازگشت همه انسان‌ها به خداوند می‌باشد که "انّا لله و انّا الیه راجعون" این وصل ، حسن(ع) است به عدد 6 ، که خداوند کریم تمام دنیا را در 6 روز خلق فرمود.

نکته مهم ! چرا عدد 10 روز عید قربان(در دهه ذیحجه) روزی است که روزه گرفتن حرام است!؟ در واقع روز قربانی کردن است ، پس کسی که قربانی شد در مجرای حسن قرار می‌گیرد و دیگر برای او روزه‌ای نیست ، زنده‌ی عالم آخرت ، دیگر روزه ندارد! پس عدد 10 ، بلوغ نُه بود که متولد شده است. امام حسن(ع) ، کریم اهل بیت و امام افطارکنندگان است{کتاب منتهی الامال ، زندگی امام حسن (ع) }. همینطور است برای روز عید فطر که روزه در آن حرام است.

همانطورکه قبلا ذکر شد زُبر نام مبارک امام حسین(ع) ، 128 می‌شود یعنی نگهدارنده تمام گنج 28 حرف(و اعداد آن) که کلّ حروف  قرآن است و بیّنه نام مبارک ایشان ، 118 می‌شود که برابر عدد ابجد نام مبارک حسن(ع) است یعنی بینه وجود مقدس حسین(ع)( که خودش هم حسن است) ، باز هم حسن(ع) می ‌شود. 

امام حسن(ع) و امام حسین(ع) حدود 7 سال با جدّ بزرگوارشان زندگی کردند به عدد ابجد سبع=132  که برابر عدد ابجد نام مبارک محمّد(ص) است و حقیقت و باطن 7 . و حدود 30 سال به عدد گنج حرف(ل)؛ مجرای توحید، با پدر بزرگوارشان زندگی کردند که ولایت امیرالمؤمنین علی(ع) حقیقت گنج 30 است. و بعد از پدر بزگوارشان ، امام حسن(ع) 10 سال به عدد عشر ، ولایت کردند که ایشان باطن عاشورا را برای ظهور در کربلا به پا کرده است و سنّ مبارکش 47 سال است که 47 ، برابر با جایگاه عددی نام مبارک حسین(ع) است.

درحقیقت ، درس عشر وقتی است که بلوغ 9 در جانِ ده تولد پیدا می‌کند. آنگاه یک عدد ده وقتی ظاهر شد ، دیگر تا بینهایت می‌تواند صفر را در کنار خود قبول کند. پس انسان کامل و انسان در حیات کمالی خود الی یوم القیامت می‌تواند رشد کند و نمره بگیرد ، اما همیشه باید همراه یکِ وجود یعنی همان اول باشد.

*گنج عشر و عوالم

- خداوند فرمود:"قل هو الله احد"                                    احد=13=م=40

-طبق آیه1سوره نساء:خلقت همه مخلوق از واحد است   واحد= 19=(10=9+1)

 

 

 

ظهور اسماء ازگنج احدیت در عالم واحدیت به اسماء مقدس الله،سبحان و تبارک.)                                                        

 

 

 

 

 

ظهور گنج اعداد و حروف در عالم عرشی (10=4+3+2+1)= 4روی10= 14معصوم(ص)

 

عالم کرسی (100=40+30+20+10)___ 100=ق=19 (9+1=10=ی)                     

 

 

 

عالم بیت المعمور(1000=400+300+200+100)___1000=غ=28 

 

در اینجا کلّ کثرات حروف و اعداد به ظهور هستند.(8+2=10=ی)                                          و به نام مبارک غنی تجلی دارند که تمام گنج عشر و حقیقت 4 روی 10 ظاهر شده‌اند .

خانه خدا ،  ظهور ولایت و محل تولد حضرت علی(ع)             

انّا لله و(=6) انّا الیه راجعون__ زمین کشیده شد(دحو الارض)"و الارض و ما دحیها" واو=13 (4=3+1)که 4 همان 14 و40 بالا می‌شود.

باطن هر سه عالم (عرشی ، کرسی ، بیت المعمور) حرف (ی)=10 است (کنزالله) که جمع ارقامش یک می‌شود(1=0+1) و عدد یک ، همان اول توحید یعنی وحدت وجود است که هم اول است و هم آخر.عدد ابجد اول=37 که (10=7+3) و عدد ابجد آخر=801 که (9=1+0+8) می‌شود پس اول و آخر می‌رسد به 9 روی 10 یعنی 19 که (10=9+1) می‌شود و در نهایت جمع ارقام 10 هم یک می‌شود(1=0+1) که برابر الِف است ؛ همان گنج تمام اسرار و الف=111=نسا و آن وجود مبارک خانم فاطمه(س) است. گنج الِف ، الف(=1000) است که حروف به شماره ظاهر شد ؛ کوثر خدا ظاهر شد {قله=135=فاطمه (9=5+3+1)} پس عالم در بلوغ 9 خلق شده و در حمل 9 قرار دارد که خانم(س) ، حملها الانسان است و اوست که حامل عدد 10 است {زمانیکه حامل وجود امام حسین(ع) بود} ، او کنزالله است و حامل گنجیست که محسن(ع) است.

اللهم صلّ علی الصدّیقة فاطمة الزّکیّة حبیبة حبیبک و نبیّک و امّ احبّائک و اصفیائک التی انتجبتها و فضّلتها و اخترتها علی النساء العالمین اللهم کُن الطّالب لها ممّن ظلمها و استخفّ بحقّها و کُن الثّائراللهم بدم اولادها اللهم و کما جعلتها امّ ائمة الهدی و حلیلة صاحب اللواء و الکریمة عند الملا الاعلی فصلِّ علیها و علی امّها صلوة تکرم بها وجه محمد صلّی الله علیه و آله و تُقرّ بها اعینَ ذریّتها و ابلغهم عنّی فی هذه السّاعة افضل التحیّة و امفاتیح الجنان؛ قسمت صلوات بر حجج طاهره(ص)

 

 

 

 

 

 

Description: Description: Graphic1.jpg

اللهم اخرجنا مِن الظلمات الوهم و اکرمنا بنورالفهم اللهم افتح علینا ابواب رحمتک و انشر علینا خزائن علومک برحمتک یا ارحم الراحمین.
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۰۰ ، ۱۸:۳۳
عذرا شفائی

  

 بسم الله الرحمن الرحیم

* عدد 40

تخمیر طینت آدم ابوالبشر(ع) در 40 روز به اتمام رسید. سهروردی بیان می‌کند که « خداوند سبحان انسان را در 40 روز آفرید و هر روز صفتی به او اعطا فرمود تا در روز چهلم انوار حق در وی تجلی یافت». عارفان و سالکان طریق ، حق چله نشینی را از همین آفرینش 40 روزه حضرت آدم(ع) اقتباس کردند.

*عقل آدمی در 40 سالگی به بالاترین کمال خود در سرحد استعداد هر فرد می‌رسد.حضرت موسی(ع) 40 روز به کوه طور دعوت شد تا الواح هفت گانه تورات را دریافت کند.حضرت رسول(ص) در سنّ 40 سالگی به پیامبری مبعوث شدند.قوم بنی اسرائیل به دلیل کفران نعمت و پرستش گوساله به سرگردانی 40 ساله محکوم شدند.

*در قرآن کریم 40 سوره مبارکه با الف شروع شده است. در سوره مبارکه حمد بعد از بسم الله آیه بعد با الحمد شروع شده است و آخرین سوره مبارکه قرآن ناس است که آخرین کلمه حق هم در قرآن ناس می‌باشد. حروف کلمه ناس به عدد ابجد (الف=ااا=ناس) ااا است و کلمه مبارکه نساء هم تنها سوره‌ای است که عدد ابجدش ااا می شود یعنی برابر (الف) است. در قرآن کریم 40 بار عبارت «لا اله الا هو» آمده است.

*طهارت در اربعین: یکی از باب‌های طهارت در احکام ، باب استبراء است.در حیوانات در باب نجاسات داریم که اگر حیوانی نجاستخوار باشد باید آن را استبراء کند تا به طهارت برسد. استبراء یعنی طلب برائت و دوری کردن از عین نجاست از ریشه بدن تا بیرون رود. بنابراین در حیوان مرغ و خروس اگر نجاستخوار باشد باید 15 روز آن حیوان را در جای پاک ببندد یا بگذارند و غذای پاک به او بدهند آنگاه گوشت و پوست و پر او پاک می‌شود در غیر این صورت همه نجس است و حرام. اما شتر اگر نجاستخوار باشد باید او را 40 روز استبراء کنند (شتر حیوانی است که به نفر شمرده می‌شود).

پس در استبراء از گناه در هر کدام اعضای وجودی چه ظاهری و چه باطنی انسان مؤمن باید اربعین داشته باشد: 1- برای پاک شدن چشم از گناه 2- برای پاک شدن گوش از گناه 3- برای پاک شدن زبان 4- برای نماز خوان واقعی شدن و برای اول وقت خواندن نماز 5- اخلاق نیکو داشتن و ....

پیامبر حکیم(ص) فرمود: «من اخلص الله اربعین یوما فجّرالله ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه.»هر کس 40 روز فقط برای خداوند تعالی اخلاص ورزد خداوند چشمه‌های حکمت را از قلبش بر زبانش جاری می‌سازد.

مخصوصاً استبراء قلبی که خانه قلب فقط جای محبت پروردگارعالم است و بیت الله وجود هر انسان مؤمن است. آنجا باید از وجود اغیار کاملاً پاک شود و باب آن مُهر شود که هرگز شیطان‌ها و وسواس‌ها به آنجا راه نداشته باشند و آن میسّر نمی‌شود الا با طهارت پیدا کردن و با چله نشینی!

*امام حسین(ع) در قتلگاه شهادت خویش بدنش به قول راوی 4000 زخم برداشته بود یعنی به اندازه 4000=40×100که خدای مهربان خون‌بهای حسین(ع) را می‌داند و ارزش خونش را با مدال ثاراللهی ظهور داد اما علما می‌فرمایند: مسائل نماز در احکام واجبه 4000 مسئله است و آقا فرمود: اولین ستون و رکنی که برایش جنگیدم و خون خود و فرزندان و یارانم برایش ریخت ، ستون نماز است.«1- قد اقمت الصلوه 2- آتیت الزکوه 3- امرت بالمعروف 4- نهیت عن المنکر.». {این نکته فراموش نشود که در تمام زندگی انسان‌ها شرط رسیدن به قبولی و لوح گرفتنِ کارنامه مسلمانی و شیعه واقعی در ساعت آخر عمر ، قبولی درامتحان عددِ دو است ؛ مادر همه ارزشها "دو" است! یعنی ولایت علی بن ابیطالب(ع) و دو ، همان عشر است که دنیا تماماً "کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلا" است. که جان عشر در زندگی امام حسن(ع) و امام حسین(ع) ظهور کرد. عدد ابجد نام مبارک حسن(ع)= 118 است که اگر جمع کنیم می‌شود(10=8+1+1) و"10" ، همان "دو" است (دو= 4+6) و آقا ، امام دوم شیعیان است.

امام حسین(ع) خود ، عدد10 است. زیرا اولاً دومین حسن است چون نام مبارکشان حسنین(ص) است. و ثانیا همانطور که گفته شد، خود یک است و 9 ذریه معصوم(ص) در بطن ایشان است که 10 (10=9+1) می‌شود. و تمام عشرها در کربلای او ظهور عاشورا را بپا کرد و او جان عاشورا شد. یعنی همان "دو"  زیرا جان عشر با او بود یعنی"10" و در واقع همان 4 روی 10 یعنی 40 ، پس اربعین به او ظهور کرد که 40 می‌شود. او مظهرحقیقت اربعین از اسرار عالم سِرّ تا به عالم سُفل شد و پیام همه پیامبران و معصومین(ص) را درعاشورا ظاهر کرد}.

*امام حسین(ع) در 28 رجب از مدینه (منزل خویش) خارج شدند و بعد از طی 40 منزل ، در سوم ماه شعبان در نزد خانه خدا رسیدند. روز هشتم ذیحجه حرکت کردند تا در دوم ماه محرم به کربلا رسیدند. و در 10 محرم به قربانگاه و به وصل یا حج واقعی رسیدند و از عصر عاشوار (یک چهل دیگر شروع شد) سر مبارک ایشان همراه کاروان با سالاری زینب(س) تا روز اربعین بود یعنی از چهل وادی گذشت و دوباره به کربلا رسید.

با توصیفی که از حقیقت اربعین شد، باید متذکر شوم هر کدام از اربعین‌ها، نتیجه قلب شدن و حیاتی شدن را گویا می‌شود و تا آخرین آن که به چشمه پرفیض صاد وجود ( م=40 و میم=90=ص) و آب زندگی حیات طیب به دست ساقی لب تشنگان رسید و فوران کرد.

*عدد اربعین دارای جایگاه ویژه و بلندی است در حقیقت عدد 40 ، سمبل آغازین تکامل ، مظهر کمال ، جلوه پختگی و اعلام پشت سر گذاشتن مرحله خامی و نادانی است و نخستین مرحله هوشیاری می‌باشد.

*سید مهدی بحر العلوم در زمینه جایگاه عدد 40 فرموده است:«خود به عیان دیده‌ام و به بیان دانسته‌ام ، که این مرحله شریفه از خصوصیت‌های مراحل عدد را ، خاصیتی خاص و تاثیری مخصوص است:

  1. در ظهور استعدادها و تتمیم ملکات در طی منازل و قطع مراحل.
  2. خاصیت اربعینه در ظهور فعالیت و بروز استعداد (طلب بروز دادن‌ خاصیت‌های درونی) و حصول صفات ملکه ، امری است که در آیات و اخبار برآن تصریح شده است و در سلوک و خود سازی و برای جلب فیوضات و انوار الهی چنانچه در قرآن و گفتار معصومین (ص) و سیره اولیاء آمده است ، می‌باشد.
  3. به فلسفه عزاداری میت ، بعد از 40 روز خویشاوندانش دوباره جمع می‌شوند و یاد او می‌کنند ، این 40 روز برای او یک دوره است و برای زنده‌ها نوعی دیگر!
  4. اما چهلمین روز بعد از شهادت ابا عبدالله الحسین(ع) واقعه‌ای است که باید بگوییم، همانند قرآن دارای حجاب‌های متعدد است ، زیرا گذر از 40 شهر را کرده است .... . 

 *اربعین به عربی یعنی 40  و عدد ابجد کلمه اربعین 333 است. خود نمودار سه وجه حقیقت انسانی است و افشا کننده سنّ جوانان بهشت (33سال) و کمال رشد انسان به عدد 9 است(9=3+3+3) و در جایگاه عددی الفبا می‌شود 63 که برابراست با کلمه احمدی (با استمداد از ایشان به احدیت ذات اقدس حق وصل شویم ) در حالی که سنّ مبارک حضرت هم است.

اما اربعین ، تمام عمر دنیا و آخرت را طی مسیر می‌کند زیرا (18=3×6) منازل ظاهری و باطنی است و در آخر 9=3+6 همان رسیدن به عدد 9 یعنی کمال انسانی است و شاید ظاهراً معنا شود نَه یعنی لا ، مجرای توحید و این حقیقت ، جان اربعین است پس روح اربعین ، افشاکننده‌ی همه قلب‌هاست چه در دنیا و چه در آخرت.

مثل اربعین زندگی کرم ابریشم ، که کرم بعد از چهل روز پیله زدن در خود استحاله می‌شود و بعد از طی 40 روز به پروانه منقلب می‌شود و کاملاً به صورت آن تغییر پیدا می‌کند و زندگی زمینی آن به زندگی آسمانی تبدیل می‌شود، و این افشای کامل معنای اربعین است.

اربعین در میوه انگور یا خرما ، وقتی انگور یا خرما از درخت جدا می‌شود اگر بلا استفاده بماند آن را در ظرف می‌ریزند و بعد از 40 روز به سرکه پاک تبدیل می‌شود که اسیدی و ترش است.{نکته: تفاوت مؤمنان صالح و درستکار با افرادی که گناه کرده و بعد توبه می‌کنند این است که این عده ، انشاءالله پاک می‌شوند اما مثل سرکه هستند... !} 

میوه شیرین اگر بخواهد شیرینی آن حفظ شود باید به شاخه و درخت وصل بماند و اگر به درخت خشک شود، انگور به کشمش یا مویز تبدیل می‌شود. عدد ابجد کلمه مویز برابر 63 است که با جایگاه عددی کلمه اربعین برابراست و حالا خرما، اگر از درخت جدا شود دیگر فاسد نمی‌شود و شفای مریض می‌باشد ولی اگر بی‌موقع از شاخه جدا شود ، دو راه دارد یا فاسد می‌شود یا اگر به دست مؤمنان بیفتد تبدیل به سرکه می‌شود و اگر به دست مردم فاسد بیفتد آن را شراب می‌کنند و باعث فساد دیگران می‌شود. پس بنده مؤمن سعی می‌کند از شاخه ولایت و رسالت جدا نشود!

*پروردگار عالم در سوره مبارکه اعراف آیه 142 به موسی(ع) فرمودند:"و واعدنا موسی ثلثین لیله و اتممناها بعشر فتم میقات ربه اربعین لیله و قال موسی لاخیه هارون اخلفنی فی قومی و اصلح و لا تتبع سبیل المفسدین"30 شب به کوه طور، وعده‌گاه مناجات و عبادت بیا و بعد فرمودند"اتمناها بعشر"ده شب دیگر اضافه کن تا اربعین لیله کامل شود ، آنگاه لوح  تورات را به ایشان عنایت فرمودند. 30 ، همان "یک" و 10 همان "دو" بود که رویهم اربعین شد. در حقیقت آن "الف و ب" است که حقیقت آب یعنی کتاب آسمانی جان طهارت است زیرا جان‌ها را تطهیر می‌کند و از حیوانیت پاک و به حقیقت انسانیت رشد می‌دهد و هدایت می‌کند .

مولای متقیان علی(ع) زمانی متولد شدند که 30 سال از عمر پر برکت پیامبر(ص) می‌گذشت یعنی "یک" (سرّ خلقت اوست) و زمانی که حضرت علی(ع) سن مبارکشان به "10" سال رسید یعنی ایشان حقیقت "دو" (سرّ خلقت ولایی) شد. رسول خدا(ص) 40 ساله شدند. تا پیامبر(ص) در 27 رجب در سنّ 40 سالگی به رسالت و پیامبری خویش مبعوث گشتند و کتاب قرآن مجید ، بالاترین معجزه عالم خلقت دفعتاً به قلب مبارک ایشان نازل گردید. یعنی ایشان که کامل‌ترین و اشرف خلقت اوست در اربعین سنه ، لوح خود را گرفت و قرآن در جمع عدد3=2+1 یعنی به معنای حقیقی خود  ؛ کوثر تجلی کرد. و خانم فاطمه زهرا(س) ؛ "سیده نساء العالمین" کوثر را معنا کرد زیرا آب مهریه اوست و زندگی همه مدیون مهر اوست ، لؤلؤ و مرجان ؛ حسنَین(ص) و ذریه‌های مطهرش سبزی ، گل و میوه باغ رسالت و ولایت شدند. و این خانواده محترم ، آل الله نام گرفتند و پروردگار عالم آیه مبارکه تطهیر را در شان مقام این عزیزان نازل فرمود.

تعریفی از عدد 5 و 50(توضیحات کامل در کتاب گردنبند بندگی آمده است)

* عدد 5 متعلق به حرف هاء است که در دسته حروف ناریه یا نورانی است و طبیعت آتشی مشرقی دارد و نام ملکش دورائیل است. جمع اعداد از 1 تا 5 برابر    15 می‌شود : 15=5+4+3+2+1{15=س=60 . رجوع شود به توضیحات عدد 15}

*ملک دنیا تقسیم شد به 5 اقلیم(قاره‌ها) : آسیا ، اروپا ، آمریکا ، آفریقا ، اقیانوسیه *پنج روح در بدن انسان حلول کرده است (کتاب معراج آقای عمادزاده ص37) :

روح نباتی که محرک تحویه و نمو است ، روح حیوانی که محرک حس و حرکت است ، روح انسانی که مجموعه‌ای از قوای نباتی و حیوانی است ، روح نفسانی که نفوس مجرده را به کمال روحانیت بالفعل برساند و روح قدسی یا ملکوتی.

*انسان در سیر 5 عقل می‌تواند به یکی از درجات زیر برسد:

عقلِ بالفعل: نفوس دوشادوش عقل است.   عقلِ فعال: نفوس جسمانیه الحدوث است که در مسیر تکامل و ترقی پیش می رود. عقلِ خالص: آنست که عنان شهوات و غضب را بدست گرفته است.  عقلِ قدوس: آنست که عقل قاهر بر همه اجزاء بوده و به تقدیس انسان بپردازد. عقلِ اول: که صادر نخست بوده و آن عقل محمّدیست(اللهم صل علی محمد و آل محمد).

*پنج نفس ظهور دارد: لوامه ، مطمئنه ، راضیه  ، مرضیه  و الاهیه.

*انسان پنج حس دارد:  لامسه ، بینایی ، شنوایی ، بویایی و چشایی.

*اعضای بدن 5 قسمت است: سر و دو دست و دو پا. در هر دست و پا پنج انگشت می‌باشد. در سر 5 عضو است چشم ، گوش ، دهان ، بینی ، پیشانی.

*در بدن پنج دستگاه وجود دارد: گردش خون ، گوارش ، کلیوی ، جنسی و دستگاه تنفسی .

*حضرات کلی پنج‌اند که عبارت‌اند از لاهوت و جبروت و ملکوت و ناسوت و کون جامع که انسان کامل است. انواع ساعت یعنی قیامت پنج است:" یکی از آنها در هر آن و ساعت یعنی زمان است و یکی از آنها موت طبیعی است چنان که پیامبر اکرم(ص) فرموده است: "هر کس که مرده است قیامت او قیام کرده است." و یکی از آنها موت ارادی است پیش از آنکه به مرگ طبیعی بمیرید به مرگ ارادی اختیاری بمیرید و قیامت را خود برای خود به حسابرسی آشکار کنید "حاسبوا قبل ان تحاسبوا". و یکی از آنها موت موعود است که همه در انتظار آنند؛ چنان که خدای تعالی فرموده است، "انّ الساعه آتیه لا ریب فیها" ساعت یعنی قیامت آمده است و یکی از آنها قیامت کبری است که برای عارفان موحد از فناء فی الله و بقاء بالله حاصل می‌شود.

*عرش‌ها پنج‌اند: عرش حیات که عرش هویت است و عرش رحمانیت و عرش عظیم و عرش کریم و عرش مجید.

 *انواع قلب پنج‌اند: قلب نفسی که قلب مختص به نفس است و قلب حقیقی متولد از مشیمه جمعیت نفس و قلب متولد از مشیمه روح یعنی قلب قابل تجلی وجودی باطنی و قلب جامع مسخر بین حضرتین یعنی حضرتین دو اسم ظاهر و باطن ، و قلب احدی جمعی که قلب احدی جمعی محمدی (ص) است.

*السنه حمد پنج است : بالاترین و سزاوارترین ، حقیقت ذکر در مقام جمع است که حق سبحانه خویشتن را به اسم متکلم به حمد و ثناء بر ذات خودش ذکر می‌کند. مرتبه دوم حقیقت حمد ، ذکر ملائکه مقربین است . مرتبه سوم ذکر ملائکه آسمانی و نفوس ناطقه مجرده است. مرتبه چهارم ذکر ملائکه زمینی و نفوس منطبعه با طبقات و مراتبی که دارند می‌باشد. مرتبه پنجم ذکر ابدان و اعضاء موجود در آنهاست و هر یک از مراتب یاد شده به زبانی که اختصاص به خود او دارد ذاکر و حامد پروردگارش است.

*نماز پنج رکن دارد. 5 تن از 124000پیامبران بزرگوار(ع) ، اولوالعزم هستند.

*نزولات رحمت و گشایش فتح الفتوح باب رحمت در قرآن کریم ، سوره مبارکه حمد است که ترتیب نزول آن به قلب مبارک پیامبر(ص) ، پنجمین سوره است.

*پنجمین معصوم(ص) ، وجود مقدس امام حسین(ع) و پنجمین امام ، وجود مقدس امام باقر(ع) می‌باشند که هر دو عزیز در عاشورا حضور داشتند ؛ امام حسین(ع) به شهادت رسید و امام باقر(ع) ، تمام علم عاشورا را افشاکرده است.

*پنجمین سوره قرآن(از نظر نوشتاری) ، سوره مبارکه مائده است که در جزء 6 شروع می‌شود و جایگاه ترتیب نزول آن به قلب پیامبر(ص) ، 112 است که 4=2+1+1می‌شود . مائده یعنی غذای بهشتی که در جزء 6 خداوند کریم به تمام مقامات عالم دنیا ، سفره رحمتش را برای همه مخلوقاتش(در دنیا) گسترده است و همه از این خوان بهره می‌برند. عدد112 برابر با جایگاه نوشتاری سوره مبارکه توحید(اخلاص) در قرآن کریم است که نتیجه‌ی همه برکات ، رسیدن به اخلاص و گنج توحید اوست. این سوره مبارکه شامل 120 آیه است(120=سین).

پنجمین سوره که به قلب مطهر پیغمبر(ص) نازل شده سوره مبارکه حمد و شامل 7 آیه است.جزء5 با آیه 24 سوره مبارکه نساء(والمحصنات من النساء الا ما ملکت ایمانکم...) شروع و به آیه 147 همین سوره مبارکه(ما یفعل الله بعذابکم...) ختم می‌شود.

*عدد ابجد نام مبارک حضرت حوا(س) =15 است که از جمع اعداد 1 تا 5 تشکیل می‌شود. 15=5+4+3+2+1. از طرفی 15 برابر است با جایگاه عددی حرف "س" به عدد ابجد 60 ، اما وقتی "سین" می‌گوییم عدد ابجدش 120 می‌شود (جمع اعداد 1 تا 15 برابر 120 است!). خوب دقت کنید! عدد ترتیب نزول سوره مبارکه کوثر به قلب مبارک پیامبر(ص) ، 15 است و به کلام مبارک پیامبر(ص) تمام قرآن در سوره مبارکه حمد است که عدد ترتیب نزولش به قلب مبارک پیامبر(ص) 5 است و جمع 1 تا 5 برابر 15 می‌شود. پس تمام قرآن ، کوثر است و کوثر ، وجود مبارک حضرت زهرا(س) است که او خود ، حوای روحانی می‌باشد. آیا اعجاز قرآن را می‌بینید؟!

*عدد 5 روز هفته :

نکته اول: هر سال 52 هفته است. عدد ابجد حمد=52(7=2+5) و جایگاه عددی حمد=25(7=5+2) است که جمع عدد و جایگاهش ، 7 تا 2 تا یعنی  14 تا (سبع مثانی) می‌شود. و همان‌طورکه می‌دانید ذیقعد خلقت خشکی در دنیا زیر خانه کعبه ، در روز25 ماه ذی القعده می‌باشد. یعنی خلقت خشکی همان حقیقت حمد است و عدد 7 ، و از آنجا دحو الارض گردید (آیه 30 سوره مبارکه نازعات: والارض بعد ذلک دحیها). امیدوارم با دیده‌ی تیزبینی و تفکر و تأمل به مطالب بنگرید!

پس هر روز از هفته که 7 روز است در 52 هفته‌ی سال که برابر عدد حمد است سپری می‌شود (7=2+5) یعنی ثانیه‌ای از ایام نمی‌گذرد مگر درسبع مثانی یعنی 14 و چنانچه قبلا بیان شد یکی از القاب مبارک حضرت مهدی(ص) ، امام زمان(عج) است ، به این معنا که زمان ، پشت وجود مقدسش قرار دارد و روزی گیرنده از ایشان است(در ضمن ایشان چهاردهمین معصوم می‌باشد) . و صاحب العصر و الزمان یعنی هیچ ذره‌ای در خلقت خلق نشده مگر از وجود مصدر عالم، صاحب العصر و الزمان(ص) که همان کلمه‌ی خدا ؛ نورٌواحد(ص) و نفس واحده است.

عدد 5 در ایام ، درواقع ازجمع گنج 5تن(ص) است که درباطن ، همان 14 معصوم(ص) است به رزق تمام اسرار 4 روی 10 زیرا اسرار ملکوتی عالم اسمائی و عرشی و کرسی تا بیت المعمور(آسمان چهارم) و تا 4 رکن خانه خدا، به 4 ظهور داشت که به فرموده امام صادق(ع) آیت الکرسی نامیده شد و اگر اعداد1 تا 4 را با هم جمع کنیم 10 می‌شود و 10 ، حقیقت گنج عشر است که "کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلا" (رجوع شود به کتاب عرفان عشر).

پس روزی رزق حقیقی یعنی ولایت و رسالت از خالق مهربان که از مجرای کنزاللهی خودش به گنج عشر در5 روز هفته به دست ما می‌رسد. امیدوارم بتوانیم این روزی را به بهترین نوع بندگی مصرف کرده و به رضایش نائل شویم.انشاءالله

*نکته خیلی خیلی مهم عدد52(=عدد ابجد کلمه حمد) !

50 = عددابجد حرف "ن" و 2= حرف"ب" ، دائماً در هر لحظه از خدای مهربان روزی از جوهر قلم وجود حرف "ن" که جایگاه عددیش 14 می‌باشد سرازیر و درپشت ظرف حرف "ب" قرار می‌گیرد (که همه‌ی سرّ الاسرار پشت حرف باء بسم الله است) که قلب به میم شود{همان‌طورکه کلمه شنبه نوشته می‌شود(ن+ب=52) ولی شمبه(م+ب=42)خوانده می‌شود} . یعنی از حرف "ن"=50 ، باید 10 عدد کم شود (که همان گنج عشر و باطن عشر می‌باشد که دنیا را به خود ظهور داده و همه آمده‌اند تا در این عاشورا ، امتحان عاشورایی بدهند) تا به تطهیر قلب به میم یعنی 40 اربعین حسینی ؛ صاحب عشر، زنده شوند نه بمیرند (عدد ابجد حرف"م"=40 که اربعین و طهارت و بهار است) . این درواقع همان باطن حدیث شریف پیامبر(ص) است که فرمود تمام محتوای قرآن در سوره حمد(=52) جمع است و تمام آن در بسم الله الرحمن الرحیم... . خوب دقت کنید! جمع حرف اول و آخرِ بسم ... الرحیم ، 42 می‌شود {(ب=2)+(م=40)}. پس بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه حمد ، حقیقت قلب به میم شدن و بسمل شدن است.

نکته: اولین حرف سوره مبارکه حمد ، حرف ب (بسم الله) و آخرین حرفش، حرف ن (والضالین) است که جمع عدد ابجد این دو حرف ، 52 می‌شود (52=50+2) که برابر با عدد ابجد کلمه حمد است و تمام سال 52 هفته دارد (7=2+5) هر هفته ،  7 روز است و از اول تا آخر سوره مبارکه حمد ، 7 آیه قرار دارد.

خدای مهربان لحظات و ثانیه‌ها را از درون نون ساکن(ن) پشت حرف باء ولایت 14 معصوم(ص) که باطن هفته هستند به ما می‌رساند تا زنده شویم و بدانیم آمده‌ایم که زندگی کنیم و زنده برویم و جاوید شویم چراکه خداوند حی ، ما را خلق فرموده است! و بدانید ایام ، همه زنده به دست ما رسیدند و زنده می‌مانند(گرچه از ما می‌گذرند ولی تمام آثار حیات ما را جاوید می‌کنند چنانچه آیه 12 سوره مبارکه یس می‌فرماید: ...نکتب ما قدّموا و آثارهم... می‌نویسیم اعمال شما  و آثار اعمالتان را. پس ندای آن‌ها را بشنویم که ما نیامده‌ایم که بمیریم ، آمده‌ایم تا دائمی و مستقر و زنده‌ای شویم که خداوند کریم فرمود: ولاتحسبنّ الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون(آیه 169 سوره مبارکه آل عمران). اللهم ارزقنا

*عدد 5 در دست‌ها و پاها

اما عدد 5  در دست‌ها : هر دست  5 انگشت و 14 بند انگشت دارد.درواقع در بدن ، دو دست است که رویهم به  10 انگشت و 28 بند ظاهرمی‌شود. آیا غیر از این بود که ایام هفته هم ، 5 روز به عدد خوانده می‌شد درحالیکه به 14 نور مقدس(ص) متعلق بود و آیا این‌طور نبود که عدد 14 همان 4 روی 10 و عدد 10 گنج عشر عالم بود؟! (اینجاست که مشخص می‌شود چرا می‌فرمایند بهتر است که ذکر را با انگشتانتان بگویید!).

پس خداوند متعال آنچه گنج زمین‌‌‌‌‌ها وآسمان‌هاست را در دستان ما قرارداده ، با 28 بند دستان ما را غنی فرموده (28=جایگاه عددی حرف غین که حروفش با غنی برابر است). 

تمام اسراری که برای هفته بیان شد در دستان ماست ؛ چنانچه 52 هفته توضیح داده شد ، ما هم 2 دست داریم و در هر دست 5 انگشت که در جمع 7 می‌شود (52= عدد ابجد کلمه حمد و 7=2+5). آنچه تحویل می‌گیریم و آنچه برمی‌گردانیم با دست است. در روز قیامت هم کتاب نامه‌ی اعمالمان به دستمان می‌رسد یا راست و یا چپ! در سوره مبارکه واقعه آیه 27:و اصحاب الیمین(یاران دست راستی‌ها) و آیه 41:و اصحاب الشمال(یاران دست چپی‌ها). و خداوند کریم در آیه 14 سوره مبارکه اسرا می‌‌فرماید: اقرأ کتابک کفی بنفسک... .آن‌گاه که امرمی‌شود بخوان کتاب عملت را که کف نفس ثابت شده است.

عدد ابجد کلمه دست=464 که 400=عدد ابجد کلمه شمس و روشن کننده است و 64=عدد ابجد کلمه دین . پس دست ، تحویل گیرنده‌ی شمس دین (خورشید دین) می‌باشد. جمع ارقام 464 برابر14 می‌شود(14=4+6+4) و جالب اینکه دست به عربی ید=14 می‌شود و به انگلیسی هَند=59 می‌شود که باز جمع ارقامش 14می‌شود(14=9+5) و درنهایت 5 می‌شود(5=4+1)! . یدالله فوق ایدیهم ؛ دست قدرت خداوند بالای همه‌ی قدرت‌ها است. پس تمام درس، دست قدرت خداست که بر سر همه‌ی مخلوقات ظهور و بروز دارد.

نکته دیگر اینکه هر دست ، یک شصت و 4 انگشت دارد که می‌شود 64 و 64=عدد ابجد کلمه دین. در حدیث می‌فرمایند که در آخرالزمان دین داری مثل آتش کف دست می‌ماند. ازطرف دیگر64= عدد ابجد کلمه کلید(10=4+6) و جایگاه عددی کلمه کلید=37(10=7+3) پس همه چیز در دست ماست باید ببینیم چگونه دین را حفظ می‌کنیم! و با دستمان تحویل گیرنده‌ی نمره قبولی شاگرد اول(=37) باشیم!

جمع دو دست با عدد 64 می‌شود 128(128=64+64) یعنی دو دست ، نگهدارنده 28 هستند که خداوند کریم تمام نعمات را به دست ما رساند و 128=عددابجد نام مبارک امام حسین(ع) که ایشان ، امام دین داران است و با خون خود و عزیزانش دین را حفظ فرمود و 28 را که عدد کامل اسرار است و کلّ باطن قرآن مبین ، تا قیامت نگه داشت و آنچه داشت از فرزند 6 ماهه تا جوان 18 ساله و 18 نفر از خانواده محترمش و 72 تن بهترین یاران و عزیزانش(و وجود نازنین خودش) را به قربانگاه برد و سر در راه رضای خداوند کریم داد و این همان پیام است که انسان آمد تا زنده شود و به مقام عند ربّهم یرزقون برسد.

پاها هم هرکدام 64 هستند(یک شصت و 4 انگشت) که انشاءالله رهرو دین باشند . پس جمع دو پا هم می‌شود 128 = عدد ابجد نام مبارک امام حسین(ع).

در واقع رونده‌ی راه اباعبدالله الحسین(ع) می‌تواند مقام اصحاب امام حسین(ع) را با دست تحویل بگیرد. بنابراین جمع دست‌ها و پاها می‌شود 256 (256=128+128) و عدد ابجد کلمه نور =256. که جایگاه عددی کلمه نور=40 =عدد ابجد حرف "م"  است. این حقیقت در وجود مبارک انسان‌های کامل مشهود است که کاملا نور بدون ظلمت هستند و هرگز در حریم زندگی نورانیشان گناه ، رجس ، پلیدی و خطا وارد نشده است ، معصوم بدنیا آمدند و معصوم هم از دنیا رفتند.

امام زمان(ص) در سال 256 متولد شدند و در حکومت مبارکشان جز نور چیز دیگری نیست که درحقیقت در زمانشان ، عالم قلب به میم می‌شود به عدد40 که جایگاه عددی کلمه نور است (256=نور=40=م=13).

*عدد 5 درنماز(نمازهای 5 گانه)

حال این اصل که چرا تعداد نمازهای واجب به عدد 5 وارد شده را بررسی می‌کنیم. اول ، نماز ظهر است که متعلق به پیامبر(ص) می‌باشد چون ایشان ظهر وجود است و نور تامّ 14 ؛ نورٌواحد(ص). و آخر، نمازصبح است که متعلق به امام حسین(ع) می‌باشد و همان‌طورکه می‌دانید ایشان پنجمین معصوم(ص) هستند و 9 ذریه معصوم(ص) در بطنشان که می‌شود14 (14=9+5). پس اگر حقیقت نمازاول ؛ ظهر و نمازآخر ؛ صبح با هم جمع شود برابر28 می‌شود(28=14+14) که 28 برابرجایگاه عددی حرف غین(غ) و نام زیبای غنی پروردگارعالم است ، پس چه جالب است که اگر 5 نوبت نماز واجب قبول شود انسان به رحمت خداوند ، غنی می‌شود. به فرموده‌ی پیامبر(ص) که اگر هر کس روزی 5 بار در آب جاری پاک شستشو شود ، پاک می‌شود و پاک می‌ماند(انشاءالله). زیرا از درون غنی می‌شود و کسی را که خداوند از درون بی‌نیاز کند ، در هر حالی و در مقابل تمام هواهای نفسانی احساس بی‌نیازی می‌کند. بنابراین نماز ، همان حجاب نورانی (حجاب=14 و 5=4+1) است که او را دائماً از ظلمات نفس رهایی می‌بخشد و درنتیجه به فلاحت و رستگاری می‌رساند.(در کتاب عرفان نماز ، حقیقت باطن‌ نمازهای پنجگانه به طور کامل توضیح داده شده است) 

عدد 28 که جان حروف کلام مبارک خدای مهربان ؛ قرآن است ، قرآن را به ظاهر و باطن ، غنی اعلام می‌کند و قرآن ، سیّد تمام کتب آسمانی است و تمام کتب آسمانی در بطن آن قراردارند. و قرآن ، صورت باطن انسان کامل است ، قرآن حقیقت دو رکعت نماز مقبول است (4سجده واجب دارد). در روایات زیادی از معصومین(ص) آمده‌ است که هرکس در عمرش به دو رکعت نماز مقبول برسد آن نماز ، تمام اعمالش را شفاعت می‌کند و وزنه سنگین در نامه اعمالش می‌شود.

پس 5 نوبت نماز، اسرار است و آسانسور یا مرکب بُراق بنده به سوی اوست! و چنانچه فقط نماز است که شرط رو به قبله بودن(که قبله ، خانه‌ی توحید است) را برای قبول شدن داراست ، پس طبق فرمایش پیامبر(ص) نماز ستون دین است (الصلوة عمودالدین). 

*تعریف عدد پنج:

عدد 5 ، تنها عدد بسته در اعداد است و به عدد 5 ، حلقه اعداد بسته می‌شود و در واقع کلّ اعداد در این حلقه ظاهر و معنی می‌شوند و در جایگاه خویش قرار می‌گیرند. 5 ، تقریبا به شکل دایره است که تمام عالم به شکل دایره‌اند و حرکت دورانی دارند و به گرد محور قائمِ رضای او مطوّف هستند. تمام کرات به شکل دایره هستند و گردش آن در مدار حرکتی خود ، به شکل دایره است و در کلام سبحان است "سبّح لله ما فی السموات و الارض". تمام مخلوقات و موجودات ظاهری و باطنی برای پروردگار خویش تسبیح می‌گویند و در گرد رضای او طواف می‌کنند. اما تعریف عرفانی "دایره" ، همان صورت ظاهرِِ حلقه بندگی است. "حلقه" ، نشانه عهد و پیمان است چه به ظاهر و چه به باطن ، چه در دنیا و چه در آخرت. کسانی که حلقه بندگی خدا را در دنیا پاره کردند در آخرت ، غُل و زنجیرهای آتشین ، آنها را در بر می‌گیرد.

پس همانطور که گفته شد "حلقه پنج" ، حلقه بندگی در راه رضای صاحب و مالک و مولای ما رب العالمین است. حرف ه ، مخرج کلامش روی قلب است و آخرین مخرج حروف حلقی است ؛ به قول عارفان این حرف متعلق به سرورمان سالار شهیدان خامس آل عبا ؛ ابا عبدالله الحسین(ع) است. حضرت پنجمین معصوم(ص) هستند و حلقه معصومین در عالم سِرّ به ایشان بسته شد ؛ در عالم سِر ، نور مبارک پنج تن (ص) خلق شد و در روی زمین زیر "کساء" قرار گرفتند و اما در وجود محترم ایشان ، 9 ذریه معصوم(ص) قرار دارد که با خودش 10 وجود می‌شدند . اما سِرّ خمس به وجود ایشان ظهور و بروز کرد. زیرا او با قربانی شدن خود و عزیزانش ، هم عشر وجودش محل امتحان همه عاشوراییان شد و هم تمیز بین حق و باطل قرار گرفت و هم باز شدن و افشا شدن ذریه او بودند که با شمارش معکوس از آقا علی بن الحسین(ع) ولایت خود را ظاهر کردند تا به وجود آقا امام زمان(ص) که به عدد یک می‌رسد که تجلی نور واحد(ص) را درمی‌یابیم و ظهور وجود با برکتش ، ناجی همه مستضعفان و ظهور تمام باطن قرآن است که او ، بقیة الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف است. نامش ، نام جدّش است و حلقه از یکِ وجود مقدس حضرت محمد(ص) به یک قائم آل محمد(ص) ختم می‌شود؛ شاید همان بسته شدن دو سر گردنبند. "قاب قوسین او ادنی" !

عدد 5 ، هم رنج است و هم گنج : گنج است زیرا تنها حرفیست که مخرجش از روی قلب است و قلب ، گنج حیات است و شکل ظاهریش نمای 5 را دارد و دیگر اینکه هر لحظه ممات را به حیات بر می‌گرداند (قلب می‌کند) و خود دو چشمه دارد(ﻫ) و 4 رگ اصلی که هر رگ 7 شاخه می‌شود و هر شاخه 28 دسته بندی! چنانچه کلّ اعضا و جوارح را جان می‌بخشد و سیراب می‌کند و جریان زندگی را در ظاهرِ چرخش خود ادامه می‌دهد. اما این 5 ، حلقه اطاعت از جان دهنده‌ای است که قلب به اذن او می‌تپد. پس این جا محل اطاعت از حیّ مطلق و رضای اوست و آن کعبه دل است و سَر حلقه ایست که  تمام سلول‌ها و عروق در گردش خون به گرد او می‌چرخند و حیات ظاهر را از ظاهر آن و حیات باطن را که بندگی اوست از باطنش می‌طلبند . این حلقه ، درون است اما حیات عمل برای بنده شدن از این گنج ظاهری و باطنی ، حلقه بندگی را به اطاعت در حیات ظاهر طلب می‌کند و آن گردنبند بندگی(5) است به گردن خویش که سِرّش متواضع شدن 7 عضو است به عمل ، برای بندگی مولا(که دستور العمل  کامل آن در کتاب آسمانی ما قرآن است زیرا قرآن ، از هر نظر کتاب کاملی است) .

* کلمه "پنج" به عربی "بنج" نوشته می‌شود و عدد ابجد کلمه "بنج= 55" است که برابر با جایگاه عددی کلمه "صدّیق" است. انسان‌ها در حقیقت کلمه صدق ، امتحان می‌شوند و باید حاضر شوند از مجرای "بنج" بگذرند تا قبول شوند و جایگاه عددی کلمه "بنج= 19" است که برابر تعداد حروف "بسم الله الرحمن الرحیم" است و حرف "هاء" از حروفی است که مخرج آن در بالای دل یعنی "قلب" است. این حرف مانند قلب با دو چشم نوشته می‌شود و هنگام بیرون آمدن صدای "هاء" تمام حروف را  ظاهر می‌کند. پس "قلب" هم به شکل پنج ، ظاهر می‌شود و در سینه می‌تپد!

در قرآن کریم یک قلب وجود دارد آن سوره مبارکه "یس" است که به 5 حرفِ (ی-ا-س-ی-ن) خوانده می‌شود. به قول پیامبراکرم(ص) "یاسین ، قلب قرآن است". حرف "یا" ، نِداست به کلمه سین . در تفاسیر مختلف از عرفا و احادیث ، "سین" را وجود پیامبراعظم(ص) می‌دانند یا شاید "قلب مبارک" اوست که "سین" می‌باشد. عدد ابجد حرف "سین" =120 است و آنگاه که سینه ، جایگاه سین می‌شود عدد ابجدش برابر "125" می‌شود(سینه=125) که جمع ارقامش 8 می‌شود(8=5+2+1)؛ محل "رضا" شدن و به رضا رسیدن است.

* نکته:جالب است که حروف (ابجد) و (هوز) و (حطی) که عددشان تا 10 می‌رسد جایگاه عددی آنها در الفبا و عدد ابجدشان یکی است. اگر اعداد 1 تا 4 را با هم جمع کنیم می‌شود (10) در اصل بقیه اعداد عشرات(10) و مآت(100) و الوف(1000) همه روی همین 4 اصل عدد است و هرگاه 10 و 100 و 1000 را صفرشان را برداریم همان یک می‌شود. و زیبایی آن اینست که کلّ این سِر در عدد 4 روی 10 یعنی (14) جلوه دارد. یعنی همان دست یدالهی(عدد ابجد کلمه ید= 14) یدالله فوق ایدیهم ؛ دست خدا بالاترین دستهاست. جمع ارقام  14 (5=4+1)  پنج می‌شود پس سِرّ 5 هم  ، یک است!

*حرف نون ساکن(ن=50)

عدد 50 ، برابر حرفِ ن است و عدد ابجد کلمه بهشت=707 که  جمع ارقامش 14 می‌شود(14=7+7) و "5=4+1" و جایگاه عددیش 50 ، برابر عدد ابجد حرف "ن" است و 5=0+5 ، پس بندگان صالح خداوند در جایگاه بهشت قرار می‌گیرند بخاطر اینکه گردنبند بندگی را با خود بردند.

نون دارای پنج مرتبه است. نون حقیقت ماده است که صفات و معانی و ظهورات مادی از آن ظاهر می‌شود. عدد ابجد کلمه ماده = 50 است و جایگاه عددی آن 23 می‌شود (5=3+2). 23 سال طول کشید تا پیامبر(ص) قرآن را تدریجاً برای هدایت مردم ابلاغ کند. دانشمندان می‌گویند که زاویه خورشید نسبت به زمین 23 درجه است تا در تمام سال دو روز مثل هم نباشد و فصل‌ها و تغییرات هوایی و جوی ظاهر شود. و روزی اشک که به عربی بکاء گفته می‌شود (عدد ابجد کلمه بکا=23 است) که برای قبولی توبه و ندامت ( توبه بهترین روزی انسان شده است) از گناه و اصلاح عمل و خضوع و خشوع به درگاه خداوند منان از چشم‌های ما سرازیر می‌شود و این اشک‌ها جهنم وجود را خاموش می‌کند.{جایگاه عددی حرف ث=23 است که عدد ابجدش 500 و ملکش حضرت میکائیل(ع) است که ملک روزی می‌باشد}

همانطور که در دنیا غذای اصلی نان است به صورت عوام "نون " گفته می‌شود و برکت سفره است ؛ عدد ابجد حروف "نون"= 106 می‌شود که 7=6+0+1 ؛ آیات سبعه و برکت قرآن سوره مبارکه حمد که هفت آیه دارد و یکی از نام‌های مبارک قرآن "ن" است که پروردگار عالم در سوره مبارکه قلم به "ن" قسم یاد کرده است "ن و القلم و ما یسطرون" و جایگاه عددی حروف "نون"= 34 می‌شود(7=4+3) و "34" برابر عدد ابجد کلمه "دل" است. و این بدان معناست که کتاب حق در دل انسان باز می‌گردد و آن معرفت حق است . پس اگر دل با معرفت شد ، تمام اعمال انسان نشان معرفت او می‌شود. عدد 34 خود نیز برابر با عدد ابجد کلمه اجل است. محلی برای دو تفکر: اول اینکه همه اهل دنیا و مکان دنیا و جلوه‌های آن مانند ماه ، خورشید و ستارگان همه می‌میرند یعنی اجل شامل کُل می‌شود. دوم آنکه گنهکاران غافل قبل از مرگ ظاهری، دلشان می‌میرد. با آنکه ظاهری در قید حیات دارند اما باطنشان مرده است. "صم بکم عمی فهم لا یعقلون". قبل از مرگ دل ، توبه کنیم و از خدای خویش طلب مغفرت نمائیم تا احیا شویم. بسا که به مؤمنان خطاب می‌شود: "موتوا قبل ان تموتوا"." بمیرانید(هوای نفس حیوانی و رذائل وجودی را) قبل از مردنتان". تا حیات انسانی باقی بماند الی یوم القیامه. 

تنوین: اما یکی دیگر از اسرار نون ، شکل ظاهری منحصر به فردی است که به صورت تنوین دارد-ٌ--ٍ---ً- (به صورت دو زبر، دوزیر، دوپیش) و در تمام حروف ظاهر می‌شود و همان معانی و کاربردها را شامل می‌شود. دیگر اینکه 2 مخرج کلامی دارد ؛ یکی در بینی که غُنّه خوانده می‌شود و یکی در فک پایین جایی که زبان به پشت دندان‌های زیرین اصابت می‌کند. در واقع حروف الفبای عربی 28تاست(2 تا 14 تا=28 ) پس در عالم اسرار صورت نورانی کنز الهی ، صورت باطنی نون را شامل است یعنی تنوین و در خلقت روی زمین در دنیا ، مخرج دهانی را شامل می‌شود و حامل گنج(14) یعنی 4 روی 10 را در دنیا ظاهر می‌کند. پس تمام سرّ خلقت در یک کلمه قرار دارد و آن هم (ن و ن) است .

*از امام رضا(ع) در کتاب عیون الاخبار آمده است که: اول فعل خداوند ، نور است. کلمه نور با سه حرف ظاهر شده است که اول آن (ن) است و عدد ابجد (ن)=50 و جایگاه عددی (ن)=14 است ، عدد 14 همان گنج عشر می‌باشد که 4 روی 10 است(تمام حروف الفبای عرب 28 تاست یعنی 28=2×14 که 28 = جایگاه عددی حرف(غ) است و عدد ابجد(غ)=1000 است که به عربی اَلًف خوانده می‌شود و اگر ارقام 28 را با هم جمع کنیم 10 می‌شود(10=8+2) و عدد 10 ، همان گنجی است که تمام انوار مقدس از ذات اقدس الهی را ظهور داد که جمع ارقامش 1 می‌شود (1=0+1) ؛ یک که برابر اَلِف وجود است.

تعریفی از عدد6

*عدد 6 متعلق به حرفِ (و) است که در دسته حروف هواییه یا آسمانی است و طبیعت خاکی جنوبی دارد و ملکش حضرت رفتمائیل است. جمع اعداد از 1 تا 6 برابر 21 می‌شود : 21=6+5+4+3+2+1 { 21=ش=300 . رجوع شود به توضیحات عدد 21}

*عدد ابجد حرف واو اگر به صورت بسیط آن را بنویسیم ، 137 می‌شود : {(واو=13 )+ ( الف=111) + (واو=13 ) =137 } . عدد 37 =جایگاه مبارک نام امام حسن(ع) و 100 = "ق" است  یعنی نگهدارنده. پس هر کس به جانِ عدد واو در دنیا برسد یعنی سبزی اعمالش ، احسن شدن است و قبولی احسن و نگه داشتن "الی یوم القیامه" "فتقبّلها ربّها بقبول الحسن و انبتها نباتا حسنا" می‌باشد.

همه‌ی رسیدن به رفع مقام ، به شرط عمل است. پس واو ، حرکت سنگینی است که باید فقط در دنیا کسب شود. و جالب اینکه پروردگار عالم تمام عوالم را در 6 روز خلق کرد. انسان در قبر 6 صورت دارد. انسان در 6 مرحله خلق و طی عوالم می‌کند تا قیامت ، اول صلب پدر، دوم رحم مادر، سوم عالم دنیا، که حدود 18000 منزل است ، چهارم عالم قبر، پنجم عالم برزخ و ششم عالم قیامت.

نقطه اوج درجه کمالات و مرفوع شدن انسان با صورت عمل در دنیا ، در شکم مادراست. جنین 6 ماهه نمی‌ماند ، فقط سه نفر 6 ماهه باقی شدند و ماندند. اولین، حضرت یحیی(ع) ، دومین حضرت عیسی(ع) و سومین امام حسین(ع) که اسراری دارد: یحیی(ع) ، حیات است و آن حیات طیب و عیسی(ع) ، روح آن و امام حسین(ع) ، رساننده این حیات و روح  به طهارت آن عالم باقی "الی یوم القیامه" است. بنابراین عدد 6 ، در دنیا ماندنی نیست اما بقایش در آخرت است به عدد ابجد حروف سدس که می‌شود  124 که جمع ارقامش می‌شود 7 (7 =4+2+1).

*شرط رسیدن به حقیقت سدس(شش به عربی) ، اول باید شیعه و پیرو امام حسین(ع) شود و ادب عاشورایی و حسینی شدن را بگیرد تا قبول در عشر آن شود و اگر به عدد شش (به حروف فارسی) دقت کنید عدد ابجدش 600  می‌شود که بازنگری و دورنگری جالبی است که اگر همین شِش را ، شُش بخوانی این عدد ، عدد حیات است. اینکه با دو دید عمیق ، این نفس‌ها را زنده بداری و دائمی کنید برای قیامت. دو صفر آن یکی عیسی(ع) به عدد ابجد 150 و دیگری یحیی(ع) است به عدد ابجد 38 ، کلّ حیات حروف و اعداد هستند. همه در بارگاه امتحان "کلّ یوم عاشورا و کلّ ارضٍ کربلا" درجه می‌گیرند چه جهنمی و چه بهشتی!

*وقتی پنج تن(ص) زیر کساء جمع شدند ، حضرت جبرائیل(ع) پیام آورخالق یکتا ، ششمین آنها شد زیر کساء. هر جا می‌خواهند در ساختمان و تونل‌ها که سنگینی بار ساختمان را خوب تحمل کند ، 6 گوشه می‌سازند مثل لانه زنبور بتون ریزی می‌کنند لانه زنبور ، 6 گوشه است. قبر مبارک امام حسین(ع) 6 گوشه است . آخر قربانی از خانواده امام حسین(ع) در کربلا ، شش ماهه او ؛ علی اصغر(ع) است و خانم زهرا(س)، شش ماهه‌اش ؛ محسن(ع) شهید شد. هرگاه می‌خواهند گوسفند قربانی کنند باید 6 ماهش تمام شده باشد.

*بنابراین گفتیم حرکت ضمه با واو مناسبت دارد(ظاهرش در نوشتن مثلِ "و" است) که سِّرّش این شد که فقط در دنیا باید درجه بگیریم پروردگار عالم می‌فرماید: "انّا لله و انّا الیه راجعون" . (و) ، پلی است که از یک سوی آن می‌آییم و از سوی دیگر آن می‌رویم.

*هنگامیکه بخار آب به آسمان می‌رود ، در هنگام انجماد به صورت 6 ضلعی در می‌آید و با 6 وجه به سوی زمین برمی‌گردد و در اصل ، 6 صورت حیات به موجودات می‌دهد. وقتی برف می‌بارد ، آب آن به 6 صورت ذخیره می‌شود : 1- ذخیره آب برای فصل‌های دیگر. 2- پر شدن سفره‌های زیر زمینی. 3- تغذیه گیاه. 4- تغذیه انسان. 5- تبخیر آب. 6- پر کردن دریاها که سطح آب همیشه به اندازه مطلوب بماند و در اثر تبخیر کم نشود. باطن آن خیلی زیباست در صورتیکه یخ آب می‌شود ولی به خاطر شش ضلعی بودن سبک‌تر از آب می‌شود و روی آب می‌ایستد. سنگین‌ترین موجودات در آب به همین خاصیت روی آب می‌ایستند. چون چگالی آب سنگین است. بنابراین عدد 6 ، همان (و) است که فقط در این دنیا صورت می‌گیرد ولی نتیجه‌اش ضمه است که مناسبت با (و) دارد که فردای قیامت همه‌ی نتیجه‌هایش زیبا و مرفوع می‌شود یعنی درجه زحمات دنیایی خود را می‌گیرد.

*خانه کعبه 6 وجه دارد که خداوند کریم از این نقطه ، تمام زمین‌ها و آسمان‌ها را در 6 روز خلق فرمود (آیه 4 سوره مبارکه حدید).

*نقطه خشکی(به نام ارض) در 25 ذیقعده در مکه ؛ درقسمتی که امروزه خانه مبارک کعبه است ، خلق شد. این مکان که قلب کره زمین است و بَکّه(یعنی برکه و برکت) مبارک است ، محلّ وصل عالم سرّ و نور به عالم سفل و ظلمات دنیاست. و چون عددِ6 = و است بنابراین خلقت روی حرفِ "و" قراردارد ، چنانچه خداوندکریم می‌فرماید: انّا لله و انّا الیه راجعون. حرفِ(و) به صورت (واو) خوانده می‌شود ، عدد ابجد واو=13 است که برابر با جایگاه عددی حرف (م) است که عدد ابجد حرف م=40 می‌باشد. نکته مهم: در همین‌جا به امر خالق یکتا ، خانه توحید؛ خانه خدا بنا شده است. اینجا مقدس‌ترین و متبرک‌ترین قسمت روی زمین است ، در واقع قلب به میم کننده‌ی قلوب پاک است.

*فاصله‌ی بین 19(نام مبارک واحد) و13(نام ذات اقدس الهی احد) 6 می‌شود (6=13-19) و گنج خلقت در ارض(زمین) به عدد6 ظاهر شده است؛ طبق آیه 4 سوره مبارکه حدید(هو الذی خلق السموات و الارض فی سِتّة ایام... ) 

*ششمین سوره قرآن کریم از نظر ترتیب نوشتاری ، سوره مبارکه انعام و شامل 165 آیه است و ششمین سوره که به قلب مبارک پیامبر(ص) نازل شده ، سوره مبارکه مسد و شامل 5 آیه می‌باشد. جزء 6 قرآن مجید با آیه 148 سوره مبارکه نساء(لا یحب الله الجهر بالسوء...)شروع و به آیه 82 سوره مبارکه مائده(لتجدنّ أشدّ الناس عداوة للذین أمنوا الیهود و الذین اشرکوا...)ختم می‌شود.

تعریفی از عدد7 و 70

*عدد 7 متعلق به حرف ز است که طبیعت بادی غربی دارد و در دسته حروف آبی یا ماییه است و ملکش حضرت سرفائیل است. جمع اعداد از 1 تا 7 برابر28 می‌شود : 28=7+6+5+4+3+2+1 {28=غ=1000. رجوع شود به توضیحات عدد 28 در کتاب مهندسی خلقت}

*7 سوره مبارکه قرآن با حم شروع می‌شود. در بین 28 حرف ، 7 حرف صفت استعلا دارند.

*عدد ابجد کلمه هفت=485 است که برابر با عدد ابجد نام مبارک خدای مهربان به نام متطول  یعنی ای کسی که حمد تو ، عظمت تو، قدرت تو ، رحمت و تمام اسماء و صفات تو بر همه‌ی مخلوقاتت کشیده است. مثل ایام هفته که ما دایماً در هفته غرق هستیم و هرگز نمی‌توانیم از آن خارج شویم. جایگاه عددی کلمه هفت= 44 است که برابر با عدد ابجد کلمه مَد می‌باشد و مد یعنی ادامه‌دار و دایمی همانطور که از ظاهر و باطن معنا ، مد را می‌بینیم (مثل 7 روز هفته) ، معنای دیگر  مد ، مثل علامت بالای حرف الف (آ) و اسم مبارک سرمد یکی از اسماء نورانی خداوند است.

و قرآن ( تنها کتابی که کلام الله است ) در عدد 7 آیه سوره مبارکه حمد غرق است. یعنی حمد ؛ مَدِّ بالای همه‌ی کتب آسمانی می‌باشد. و وجود مبارک پیامبراکرم (ص) هم که حامل و آورنده قرآن مجید و خود ، صاحب باطن سبع مثانی می‌باشد ، در خلقت ، جلوه‌ی اسم مبارک سرمد پروردگار عالم است.                                                                                                  اگر ارقام 485  را با هم جمع کنیم می‌شود17 یعنی هفت روی ده ، باطن حمد الهی و باطن ربیع در روز تولد پیامبر(ص) و امام صادق(ع) (در17ربیع‌الاول) و نیز 17 رکعت نماز روزانه (خوب دقت کنید) .

17 ، جایگاه عددی حرف(ف) است که عدد ابجد آن برابر80 بوده و از طرفی عدد ابجد کلمه "وجه الله"=80 است ، یعنی نماز ؛ وجه الله باطنی و ربیع ؛ وجه الله ظاهری است.                                                                                                                                              

*عدد ابجد کلمه "سبع" می‌شود 132 (عدد 7 در زبان عربی، سبع خوانده می‌شود) که 132،برابر با عدد ابجد نام مبارک محمّد(ص) با حرف (م) مشدد ، در واقع بقول قرآن کریم سبع مثانی یعنی باطن حمد و7 تا ، 2 تا می‌باشد. نام آسمانی پیامبر(ص) ؛ احمد(ص) و نام زمینی ایشان ؛ محمد(ص) است که ریشه‌ی هر دو نام مبارک ، حمد می‌باشد پس آقا خود ، صاحب 2 تا 7 تا یعنی سبع مثانی است.

با معنایی که در جایگاه عددی کلمه هفت(=44) شد چه زیباست که در عظمت نماز خوب فکر کنیم ، زیرا که نماز ، مقام سرمد همه‌ی عبادات است.                                                                                                                هر روز از هفت روز ایام هفته به یک یا چند معصوم(ص) تعلق دارد. چنانچه هفته ، 7 روز است اما به14 نور مقدس(ص) متعلق است ، اگر خوب توجه کنید هفته به عدد، تا 5 یعنی پنج‌شنبه خوانده می‌شود یعنی عدد 14 در جمع ارقامش می‌شود 5 (5=4+1).

جالب‌تر اینکه روز اول هفته(شنبه) ، متعلق به وجود مبارک حضرت محمد(ص) و روز آخرهفته(جمعه) ، متعلق به وجود مبارک امام زمان به نام (م ح م د) است ، پس کلّ هفته در باطن ، بین دو نام مبارک محمد(ص) قرارگرفته که در ریشه ، همان 2 تا حمد می‌شود یعنی 2 تا 7 تا ؛ سبع مثانی!

اما اگر درکلمه"سَبُع" دقت کنید این کلمه یعنی درنده و صفت حیوان درنده به معنای حرام گوشت است.چرا ! چون در هفت ماند و در مثانی، ورود ندارد . پس جهنم هم هفت طبقه یا دَرَکه دارد زیرا جهنمیان در حیوانیت ماندند که جایگاهشان در طبقات هفتگانه جهنم است. پس بکوشیم به شکرانه نعمت عظمای وجود مقدس 14 معصوم(ص) که ریسمان حبل الله هستند ، دایماً تمسک داشته باشیم و از خداوند کریم بخواهیم که آن و لحظه‌ای  ما را به خودمان وانگذارد.آمین                                                         

*جایگاه عددی کلمه دنیا = 29 است. اگر 2 را از 9 کسر کنیم برابر با هفت خواهد شد.7=2-9 که تفسیرمجمل آن به این شرح است: معرفت این عدد ، برای انسان‌های در قید حیات است . راز امتحان سخت دنیا و قبول شدن در آن مخصوص بندگان مؤمنی است که در زیر هشتی رضای خدا رو سفید شوند. به شرط آنکه بنده ، خود را در دنیا مسافر ببیند و خالق خود را بشناسد و بندگی را با تمام وجود در طول عمر خود قبول کند.

*عدد هفت در اکثر ادیان عدد مقدسی است. و زیباترین وجه آن را پیغمبر(ص)  در حدیثی برای قرآن فرمود: "قرآن دارای ظاهر و باطن است. در باطن قرآن ، هفت بطن نهفته است و تمام هفت بطن قرآن در هفت آیه سوره مبارکه حمد جمع است و تمام هفت آیه در بسم الله الرحمن الرحیم و تمام آن در هفت حرف بسم الله و تمام بسم الله در باء بسم الله است که حرف باء هم هفت صفت دارد و تمام حرف باء در نقطه زیر باء جمع است." امیرالمؤمنین(ع) حجت الله اکبر می‌فرماید:"انا نقطة تحته الباء. من نقطه زیر باء هستم". کسی است که پروردگار عالم از نور مبارکش عالم کرسی و هر آنچه در کرسی است را خلق کرد. "کرسیه السموات و الارض و ما فیهن و ما بینهن" یعنی ملکوت هفت طبقه آسمان‌ها و هفت طبقه زمین و آنچه در آنهاست و آنچه میان آنهاست از نور وجود ایشان خلق کرده است. امام علی(ع) ،  نور ملکوت است و ملکوت ، قائم بر وجود حق اوست. ذره‌ای در دنیا نیست که خالی از ملکوت باشد و نه منهای علی(ع) !

این ملکوت هفتگانه ، در وجود هر انسانی به هفت نفس نورانی و انسانی که همان نفوس آسمانی هستند ، متجلی شده است. همان طور که جهنم هفت درکه دارد ، هفت نفس رذیله هم به نام‌های نفوس سبُعیه یا حیوانی که مناسبت با زندگی جسمی انسان دارد اگر صحیح استفاده شود لازمه حیات دنیا هستند و خیر محض می‌باشند. چون باید با بدن حیوانی در این دنیا از نفوس رذائل بگذریم و به نفوس انسانی برسیم . اگر این نفوس حیوانی به غلط استفاده شود نفوس نورانی را از بین برده و هبوط در حیوانیت می‌کنند.

*زیباترین عبادت ، سجده است. هفت موضع وجود انسان باید بر زمین بیاید و مخصوصا سر روی تربت باشد. آنگاه از پروردگار خود بخواهد "سبحان ربی الاعلی و بحمده" " پاک و منزه است پرودگار من حمد و ستایش مخصوص اوست که او ربی الاعلی است و هر لحظه جماد را به نبات و نبات را به حیوان و حیوان را به انسان تعالی وکمال می‌دهد". هان ای انسان! در سجده واقعی بندگی و اطاعت از اوست که به عمل انسانی ترفیع می‌گیریم. این هفت موضع را مساجدِ وجود می‌نامند. تحت توجه کامل در بندگی از باطن آیات هفتگانه سوره حمد ، انسان در زیر هشتِ امتحان عمل قرار می‌گیرد. چراکه انسان مؤمن قرآن را بر سر خود تاج قرار می‌دهد ؛ در اصل  ، هفتِ کتاب در آیات سبعه روی سر او هشت می‌شود و هشت ، مجرای رضای خداست. 

در این صورت لحظه‌ای نیست که در محضر او نباشیم و در زیر سقف هشت مانند گنبد رضای او دائما می‌مانیم تا قبولی خود را در زمان موت بگیریم و از آنجا زیر ظلّ رحیمیّت پروردگار عالم قرار بگیریم که برای همیشه؛ "لاخوف علیهم و لا هم یحزنون" بشود. انشاءالله

پس در اصل 7 موضع وجود انسان کسره واجب به خود می‌گیرد به شرط آنکه 7 نفس نورانی در وجودمان ساجد و باز هم به شرط اینکه 7 درِ رذیله وجودمان را که باز کننده جهنم است ببندد. رویهم می‌شود 21 سجده . 21 حرف در حروف الفبا که 28 حرف است ، صفت استیفال (طلب پایینی کردن) دارد و 7 حرف صفت استعلا (ص، ض، ط، ظ، خ، غ، ق) و باطناً اگر نفوس عالیه بخواهند با آن حروفِ استعلا به اعلا بروند و درجه آدمیت بگیرند و مورد رضای مولای خود شوند شرط آنست که 21 سجده‌گاه ظاهری و نفسی و قلبی خویش را خاضع کنند و باز جالب است که در سوره مبارکه حمد ،  7 حرف نیامده است که این حروف را حروف سبعه می‌گویند(ش، ظ، ز، خ، ث، ف، ج) و این حروف ، ظلمانی هستند.

*هفتمین سوره قرآن کریم از نظر ترتیب نوشتاری ، سوره مبارکه اعراف و شامل 206 آیه است و هفتمین سوره که به قلب مبارک پیامبر(ص) نازل شده ، سوره مبارکه تکویر و شامل 29 آیه می‌باشد. جزء 7 قرآن مجید با آیه 83 سوره مبارکه مائده(و اذا سمعوا ما انزل الی الرسول...)شروع و به آیه 110 سوره مبارکه انعام(و نقلّب افئدتهم و ابصارهم ...)ختم می‌شود.

 *ما همواره در هفت هستیم. عدد ابجدی سوره حمد 52 است (حمد=52) یعنی پنجاه و دویی که هفت آیه دارد. یک سال 52 هفته است یعنی 52 تا 7 مرتبه که برابر با 365 روز است. سوره مبارکه حمد را سبع المثانی می‌گویند. آیات این سوره مبارکه دو قسمتی است. و به قولی دیگر نیمی از آیات مبارک معرفی پروردگار عالم به بنده است و نیمی دیگر درخواست بنده از پروردگار عالم است. پس سبع المثانی می‌شود: هفت تا دو تا  یعنی چهارده. جمع عددی 365 برابر با 14 است یعنی14=5+6+3. یعنی همان سبع مثانی.

*همانطور که می‌دانید انسان در بلوغ هفت به مدرسه می‌رود (7سالگی) و توفیق یادگیری و زیر دست استاد نشستن و تربیت شدن را می‌گیرد. چنانچه ماه مهر هفتمین ماه سال است و با خودش مهر واقعی را می‌آورد ، در حالیکه بچه‌ها از دامن مهر ظاهری مادرشان جدا می‌شوند و پدر و مادر با محبت واقعی پول خرج می‌کنند و زحمت می‌کشند و با اینکه برایشان سخت است فرزند را از خود جدا می‌کنند تا او به باطن محبت آنها یعنی تعالی پیداکردن و یافتن خودش ، راهش و آینده‌اش برسد.

*در اعداد ابجد ؛ سه عدد هفت ، هفتاد ، هفتصد برابر با حروف به ترتیب ز= 7، ع= 70 و ذ=700 است. حرف ز ، صفتش جهر است و آن کتاب عمل است هر کس به میزان زحمت و سعی و کوشش خود کتاب شخصیت و جایگاه مقامش را در دنیا و آخرت معلوم می‌کند و آن آشکار است مانند دکتر، مهندس ، کارگر و غیره. اما حرف عین از حروف استعلاء است یعنی در کنار اینکه کتاب ظاهر خویش را شامل می‌شود ، درجه کیفیت و خلوص عمل را به مرتبه بالای خود می‌رساند. حرف ذال 700 است یعنی جایگاه کسانی که مرتبه خود را در باطن کتاب و عمل خویش پیدا کرده و می‌کنند که بهشت یا جهنم را نشان می‌دهد. جایگاه این سه حرف بدین صورت است: دنیا  ، حرف "زا" و برزخ  ، حرف "عین" و قیامت ، حرف "ذال" است. هر عالم از عالم دیگر وزین‌تر و پر محتوا تر می‌باشد.

* باب اعداد از نظر صورت گرفتن تا عدد 7 است .عدد 8 ، همان عدد 7 است که صورت عکس آنرا دارد ، به عدد 9 ، عدد یک می‌آید و 8 بر سر آن 9 قرار می‌گیرد و می‌شود 9 . عدد عشر ، 10 است و آن حقیقت یاء اسم حسین(ع) است که یک خودش و 9 فرزند دروجودش می‌شود 10  ؛ عشر عالم که کلّ یوم عاشورا و کلّ الارض کربلا است.

* باطن عدد7 به وجود امیر ملک و ملکوت امام علی(ع)

همانطورکه قبلا اشاره شد پیامبرعظیم الشان اسلام ؛ حضرت محمد(ص) فرمودند: کلّ محتوای قرآن در سوره‌ی مبارکه حمد قرار دارد . که شامل 7 آیه است . این آیات را سبع مثانی می‌گویند(طبق آیه 87 سوره مبارکه حجر) . بعد حضرت می‌فرماید: کلّ سوره‌ی حمد در آیه مبارکه بسم الله الرحمن الرحیم است (که 19 حرف است و 10=9+1 ). فقط در سوره‌ی مبارکه حمد، بسم الله یک آیه محسوب می‌شود که این نشان دهنده‌ی عظمت این سوره مبارکه است.  و حضرت در  ادامه می‌فرمایند: کلّ محتوای سوره در 7 حرف بسم الله جمع می‌شود و کلّ محتوای بسم الله در حرف (ب)است{ این حرف 7صفت دارد}. مجددا می‌فرمایند :کلّ محتوای قرآن کریم در نقطه‌ی زیر بسم الله است و امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب(ع) نقطه زیر بسم الله است که امام علی(ع) خود نیز فرمودند:انا نقطة تحت الباء (من نقطه زیر باء هستم) .

زیرا اوست که ارباب ملکوت 7 آسمان  و 7 زمین ، مربی ملکوت و4 ملک مقرب است که از نور مطهر او خلق شده‌اند که همان اعداد 10=4+3+2+1 می‌باشد و عدد ابجد نام مبارکش 110 است که 100=عدد ابجد حرف قاف یعنی نگهدارنده ، و او نگهدارنده‌ی عدد10 می‌باشد. پس خوب فکر کنید تا امام خویش را بشناسید . کلام در وصف ایشان قادر به تکلم نیست ، او ناطق کلام الله است  و او نطق الله است!

به وجود ایشان ، خدای مهربانمان را می‌شناسیم و از این عالم سفل به مرتبه‌ی اعلای انسانی و بندگی خداوند سبحان می‌رسیم . پروردگار عالم فرمود: من اعلا هستم و از نام خود ،  نام او را علی(ع) گذاشتم.

*عدد ابجد کلمه احکام=70  و احکام ، نوری است از جانب خداوند رحمن و رحیم که دل ظلمات لیل دنیا را می‌شکافد و به قلوب مؤمنین عمل کننده‌ی احکام وارد و چشم دل آنها را بینا و گوش دلشان را شنوا و به قلوبشان حیات طیب عنایت می‌فرماید به شرط اینکه برای رضای مولا و هدف ، رسیدن به قرب او باشد. و جایگاه عددی کلمه احکام= 34 که برابر عدد ابجد کلمه دل است ، واقعاً در جایگاه حقیقی‌اش تجلی می‌کند! زیرا اگر دل خاضع و خاشع و تسلیم باشد ، تمام اعضای بدن سالم و مطیع می‌شوند ، آنگاه است که دل می‌شود طاهره. جمع ارقام 70  می‌شود 7 (7=0+7) و جمع ارقام 34 هم می‌شود 7 (7=4+3) .7  ، عدد سبعه و حمد پروردگار عالم است و 2 تا 7 ، سرّ اطاعت باری تعالی است که همان 2 سجده‌ی کامل می‌شود.

تعریفی از عدد8

*عدد 8 متعلق به حرف ح است که طبیعت آبی شمالی دارد و در دسته حروف ترابیه یا خاکی است و ملکش حضرت تنگفیل می‌باشد. جمع اعداد 1 تا 8 برابر 36 می‌شود : 36=8+7+6+5+4+3+2+1 {36=جایگاه عددی کلمه میم و م=40}

*عدد 8 و نماز واجب شبانه روز

جالب است که 5 نماز واجب شبانه روز، رویهم 17 رکعت است که جمع ارقامش 8 می‌شود(8=7+1) و 8 به عربی ، ثمن معنا می‌شود.ثمن یعنی گرانبها و پرقیمت،  بسیار با ارزش که شاید بتوان گفت که در دنیا این قیمت یافت نمی‌شود. چنانچه بهشت ، 8 درجه دارد و نماز ظهر همراه نمازعصر 8 رکعت است که نافله‌ی هرکدام هم  8 رکعت است. دراینجا خیلی معنا نهفته است!

اولاً: نماز ظهر متعلق به صاحب رسالت ؛ پیامبر(ص) است و نماز عصر متعلق به صاحب ولایت عظما؛امیرالمومنین علی(ع) است. پس با رسیدن به عمل واقعی به رسالت و عمل واقعی به ولایت (پیرو و شیعه شدن واقعی) ، ثمن حقیقیِ رضای خدا بدست می‌آید.

ثانیا: یکی از زیبائی‌ها در ترتیب عدد نورانی ولایت در 12 نورمقدس(ص) ، ولایت امام هشتم ؛ امام رضا(ع) است که ثامن الائمه نامیده می‌شود. او ثمن ولایت است و او محور گنج به رضا رسیدن و در مرتبه‌ی عالی راضیة مرضیه می‌باشد.

پس درواقع  17 رکعت نماز، با شرط رضای خدا و قربة الی الله ، رسیدن به همان ثمن حقیقی انسانی است که انشاءالله نصیب ما ‌شود.

دیگر اینکه گفتیم در نماز(شبانه روز) به عدد 28 می‌رسیم(که 28 ، عددکامل است) {اول، نماز ظهراست که متعلق به پیامبر(ص) می‌باشد چون ایشان ظهر وجود است و نور تامّ 14؛ نورٌواحد(ص). و آخر، نمازصبح است که متعلق به امام حسین(ع) می‌باشد و همان‌طورکه می‌دانید ایشان پنجمین معصوم(ص) هستند و 9 ذریه معصوم(ص) در بطنشان که می‌شود14 (14=9+5). پس اگر حقیقت نمازاول ؛ ظهر و نمازآخر ؛ صبح با هم جمع شود برابر 28 می‌شود(28=14+14)} و عدد ابجد نام مبارک امام حسین(ع) =128 که 100=ق یعنی نگهدارنده ، پس ایشان با خون خود و عزیزانش ، 28 را نگه ‌داشت که کامل جان قرآن است هم از نظر ظاهر و هم باطن که امام زمان(ص) آخرین ؛ نهمین ذریه پاک اوست. صلوات خدا و ملائکه‌اش بر او و خاندان پاکش باد.الی یوم القیامه 

پس امام حسین(ع) ، بهای این ثمن را با خون خود داد تا ما امروز لیاقت خواندن نماز را داشته باشیم زیرا ایشان برای 4 ارکان ِ جان 28 ، که مهندسی خلقت برگنج عددیش ظهوردارد قیام فرمود(4 اصل شامل:قد اقمت الصلوة و اتیت الزکوة و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکرمی‌باشد). او که خود ، حقیقت ثمن است اما به تمام  شیعیان ، راه رسیدن به ثمن حقیقی که امام زمان(ص) و زنده شدن واقعی و به قلب به میم رسیدن و رزق حیات طیب که عند ربهم یرزقون است را آموخت.

*هشتمین سوره قرآن کریم از نظر ترتیب نوشتاری ، سوره مبارکه انفال و شامل 75 آیه است و هشتمین سوره که به قلب مبارک پیامبر(ص) نازل شده ، سوره مبارکه اعلا و شامل 19 آیه می‌باشد. جزء8 قرآن مجید با آیه 111سوره مبارکه انعام (و لو اننا نزلنا الیهم الملائکه...)شروع و به آیه 87 سوره مبارکه اعراف(و ان کان طائفة منکم...)ختم می‌شود.

تعریفی از عدد9 (توضیحات کامل در کتاب سجده و اسرار عدد5و9 آمده است)

*عدد 9 متعلق به حرف ط است که طبیعت آتشی مشرقی دارد و در دسته حروف ناریه یا نورانی و ملکش حضرت اسماعیل است. جمع اعداد 1 تا 9 برابر 45 می‌شود : 45=9+8+ ... +2+1 {در ادامه توضیح کامل بیان شده است}

*انسان در عالم خلقت به عدد 9 خلق شده و به عدد 9 متولد می‌شود . پروردگار ، عالَمِ اعداد را به 9 شماره ظاهر کرده است ، همانطورکه الفبای حروف در عربی 28 تاست ، سقف اعداد در تمام زمان‌ها تا 9 است .

پس عدد 9 ، سلطان اعداد است ، وقتی عدد به 9 رسید بر همه‌ی اعداد غلبه می‌کند. جالب است که خداوند متعال و قادر سبحان ، انسان را به عدد 9 خلق نمود و او را اشرف مخلوقاتش قرار داد ، چنانچه از نظر عدد اگر عدد 1 تا 9 را با هم جمع کنیم برابر عدد ابجد کلمه‌ی آدم(ع) =45 می‌شود (45=9+8+ ... +2+1) و جمع ارقام 45 هم 9 می‌شود. خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: آسمان‌ها و زمین و آنچه بین آنهاست را برای انسان خلق کردم و او را برای خودم. و فقط به انسان ، لیاقت بندگی (با اختیار) برای خودش را داد و به او بهترین گوهر خلقت خویش یعنی عقل را اهدا فرمود و انسان(کامل) را بر همه مخلوقاتش مسلط فرمود.

پروردگارعالم همه‌ی عوالم نُه گانه را ظرف اسماء الحسنی خود قرار داد و ایشان را علم الاسماء عنایت فرمود ، آنگاه حوا(س) را دفعتاً خلق نمود و فرمود ایشان مؤنث یعنی دوّمی شماست. یعنی همانطور که می‌دانید زن در بلوغ تکلیفی به عدد سنّ 9 سال تمام بالغ می‌شود و خود ، حامل فرزندانی است که 9 هستند و در 9 ماه تمام بدنیا می‌آیند!

*نهمین سوره قرآن کریم از نظر ترتیب نوشتاری ، سوره مبارکه توبه و شامل 129 آیه است و نهمین سوره که به قلب مبارک پیامبر(ص) نازل شده ، سوره مبارکه لیل و شامل 21 آیه می‌باشد. جزء9 قرآن مجید با آیه 88 سوره مبارکه اعراف (قال الملا الذین استکبروامن قومه...)شروع و به آیه 40 سوره مبارکه انفال(و ان تولّوا فاعلموا انّ الله مولاکم...)ختم می‌شود.

*عدد 9 به حروف ( نُه )

اگر نُه را به حروف بنویسیم عدد ابجدش 55 می‌شود که در جمع ارقامش 10 می‌شود (10=5+5) که همان حقیقت عشر است که در عرفان عدد 9 در عید قربان ، قبل از روز10 ذیحجه ، روز عرفه است و روز تاسوعا که قبل از عاشوراست ، این حقیقت ظهور پیدا می‌کند که باطن 9 در بطن 10 است ، تا به بلوغ 9 نرسیم ، نمی‌توانیم وارد 10  شویم ! عدد ابجد کلمه ده برابر 9 است پس 9 ، حقیقت به کمال رسیدن ده است .  55=جایگاه عددی صدّیق است و اینجا محل عبور از ظلمات به نور یا خروج از باطل به ورود به حق است و بیرون آمدن از حیوانیّت به انسانیّت و خلاصه عروج از دنیا به عالم قرب و تولد حقیقی که راهی جز مجرای صدق ندارد {همان اتممنا بعشر}.

امام حسین(ع) که خود حامل 9 است  و به عدد 10 بدنیا آمده است ، رسالتش خیلی سنگین است زیرا او باید وراثت تمام انبیاء ، تمام اوصیاء ،  صدّیقین ، شهدا و ائمه معصومین(ص) تا وجود مقدس خودش را در روز عاشورا که به طهارت آورنده‌ی تمام عاشوراهای عالم است یا همه‌ی ده‌هاست به تمام و کمال در دنیا به معرض ظهور و اکمال دین و تداوم دین بقیة اللهی را به تمام انسان‌ها در دنیا عرضه و حمل عاشورا را بطور کامل بر زمین کربلا (همه‌ی زمین‌های دنیا ، کربلا و همه‌ی روزهایش عاشوراست) به عمل ، ظاهر کند و امام عاشورائیان شود و بماند الی یوم القیامت. چنین عزیزی را خداوند فرزندی عطا فرمود که خود به عدد 9 بدنیا آمده است ؛ آقا علی ابن الحسین(ع) یعنی یک خودش بود و 8 ذریه معصوم(ص) در بطنش ، پس ایشان 9 می‌شود.

حال خوب دقت کنید آقا امام حسین(ع) خود در سجده(عدد ابجد کلمه سجده=72 و 9=2+7) به بلوغ حیات یعنی شهادت فی سبیل الله و در عاشورا با 72 یار به شهادت می‌رسند و تا چهل روز سر مبارکش روی نیزه بود که عدد ابجد کلمه نیزه هم 72(=سجده) می‌شود ، یعنی ایشان در چهل روز ، چهل وادی عالم اربعین ، حقیقت طهارت و رساندن رسالتش از کربلا تا کربلا به وجود مقدس حضرت زینب کبری(س) و امام سجاد(ع) این بلوغ (سجده واقعی ، حیات طیب و هدف خلقت و همان جان طهارت و تولد واقعی در عالم آخرت) را به تمام و کمال به انسان‌ها رساندند.

*معارفی از عدد 9 (نُه)  

همانطور که در سرّ خلقت گفته شد ، پروردگارعالم اسم مبارکِ واحد خود را تجلی داد . همه‌ی این اسماء ، نور هستند چنانچه درحدیث مبارک امام رضا(ع) از کتاب عیون الاخبار ذکر شده که اول فعل خداوند ، نور بود. عدد ابجد کلمه مبارک واحد=19 می‌باشد که سرّ گنج باز شدن حقیقت عدد 10  یکی از اسرارش همین عدد 19 هم می‌باشد چنانچه اگر 1 را با 9 جمع کنیم 10 می‌شود(10=9+1) و جایگاه عددی نُه به حروف برابر19 است. عدد ابجد کلمه نُه=55 می‌باشد که برابر جایگاه عددی کلمه صدّیق است و جمع ارقام 55 می‌شود 10 (10=5+5). در حقیقت نُه ، باطنِ 10 است. عدد ابجد کلمه دَه= 9 می‌شود و جمع ارقام عدد ابجد نُه(=55) برابر10 می‌شود ، پس همان حقیقت 19 است (19=9+10).

پس عدد 19 که سرّالاسرار آیات قرآن و کنز و گنج الهی است به نام کلمه واحد است. و خداوند متعال در اولین آیه سوره مبارکه نساء می‌فرماید: من همه‌ی مخلوقاتم را از یک نفس واحده خلق کردم. خداوند متعال گنج اعداد را تا سقف 9 خلق فرمود. پس بلوغ کنز الهی نام مبارک واحد را در جایگاه عددی کامل و به عدد 9 ظهور داده است.

در حالیکه در نُه به حروف ، جایگاه عددی حرف (ن)=14 که همان گنج 4 روی 10 است ؛ با این حقیقت که ظرف (یا وعاء) انتخاب ظهور مرآت حق و تجلی‌گاه همه‌ی متجلیات سرّ احدیت خالق یکتاست. و حرف (ه) در کلمه‌ی نُه ، عدد ابجدش برابر5 است که اگر ارقام 14 را با هم جمع کنیم ، 5 می‌شود(5=4+1) ، 14 نور مقدس به سرّ حقیقت محمدی(ص) به نام پنج تن(ص) ظهور پیدا کرده‌اند. پس در حقیقت حروف نُه ، کلّ و تمام حروف است چرا که جایگاه عددی (ن)=14 و (ه)=5 (که 5 نیز به عبارتی همان 14 می‌شود زیرا 5=4+1) پس 28 حرف را شامل می‌شود (28=14+14) که همان بلوغ باطنی عدد نُه می‌باشد زیرا جمع ارقام 28 ، عدد 10 می‌شود(10=8+2). بنابراین : عدد ابجد نُه=55 و 10=5+5 {یعنی همان گنج 4 روی 10 (10=4+3+2+1) و دهه طُهر، حقیقت 14 و گنج 40 ؛ باب طهارت}

جایگاه عددی نُه=19 و 10=9+1 . بنابراین از عالم اسماء خداوندی ، 19 برابراست با نام مبارک واحد=نُه(9) ، تعداد حروف بسم الله الرحمن الرحیم =19 = نُه(9) ، جمع حروف اسامی مبارک پنج تن(ص)=19=نُه(9) بنابراین می‌شود3 تا 9 تا برابر27 تا که روز مبعث پیامبر(ص) ، 27 رجب است.

*عدد 9 در اعجاز عددی ، سلطان اعداد است. وقتی هر عددی را در 9 ضرب کنیم ، حاصل جمع ارقامش در آخر 9 می‌شود و اگر عدد در جمع به 9 برسد بر 9 قابل قسمت است. مثل: 54=6×9 (9=4+5) ،81=9×9(9=1+8) ، 99=11×9 (18=9+9  و 9=8+1) و ... . نکته جالب دیگر این است که وقتی 9 را به عددی اضافه و یا کم کنیم ، جمع ارقام جواب با جمع ارقام آن عدد ، یکی می‌شود مثال : عدد ابجد نام مبارک زهرا(س)=213  (6=3+1+2) و 222=9+213 (6=2+2+2) {222=حیدر ،  اگر جمع ارقام را که 6 شد کنار هم بنویسیم ، عدد ابجد نام مبارک الله جلّ‌جلاله می‌شود ؛66= الله } و 204=9-213  (6=4+0+2) {عدد ابجد ربّ=204} ، یا عدد ابجد نام مبارک محمد(ص)=92 (11=2+9 که 2=1+1) و 101=9+92  (2=1+0+1) {101=امین ، اگر جمع ارقام را که 2 شد کنار هم بنویسیم برابر با جایگاه عددی کلمه عبد می‌شود؛ 22 = عبد } و 83=9-92 (11=3+8 که 2=1+1) { اگر 11 و 11 را کنار هم بنویسیم برابر با عدد ابجد کلمه ظهور می‌شود؛1111=ظهور} و ... .

*یک سال بزرگ نجومی ، 25920 سال طول می‌کشد که اگر ارقامش را با هم جمع کنیم 18 و در واقع 9 حاصل می‌شود(9=8+1، 18=0+2+9+5+2). سال بزرگ نجومی به حرکت قهقرایی نقطه‌ی اعتدال زمین بسیار وابسته است ، یعنی طول زمانی که برای تمام کرات و سیارات لازم است تا به موقعیت‌های اولیه و اصلی خود بازگردند و در رابطه‌های اولیه‌ی خود با دیگر کرات مراجعت کنند. درضمن تا یک درجه از این حرکت قهقرایی نقطه‌های اعتدال کامل شود ، 72 سال طول می‌کشد که جمع ارقامش 9 می‌شود (9=2+7) ، کلاً هر درجه از این حرکت قهقرایی به عدد 9 ختم می‌شود. برای مثال 2 درجه(144=2×72) برابر است با 144 سال(9=4+4+1) و 3 درجه برابر است با 216 سال(9=6+1+2) و ... ، جمع ارقام  همه‌ی جواب‌ها برابر 9 می‌شود. در این پدیده هیچگونه اتفاقی ، تصادفی وجود ندارد! این مطلب ، قسمتی از هماهنگی همزمان و تطبیق شده‌ی عالم تلقی می‌شود.

*جان نلسون رئیس پیشین آزمایشگاه آر.سی.ای در نیویورک عادت داشت برای محاسبه‌ی اوضاع آب و هوایی برای آر.سی.ای از علم ستاره شناسی کمک بگیرد و طی محاسباتش به این نتیجه رسیده بود که هرگاه دو کره ، در طول و عرض جغرافیایی بخصوصی در حالت 90 درجه از یکدیگر قرار می‌گرفتند ، رعد و برق رخ می‌داد(فراموش نکنید که اساساً این مطلب نباید چیزی منفی تلقی شود ، زیرا رعد و برق باعث پاک شدن هوا می‌شود و...). در واقع درعلم ستاره شناسی و در زمان تولد یک انسان ، موقعیت 90 درجه نشانگر نوعی فشار و ناراحتی است و سیاراتی که در اینگونه حالت هستند بار دیگر به عدد 9 می‌رسند (جمع ارقام 90 برابر9 می‌شود؛9=0+9).

*دانشمندان و محققان در رابطه با گردش کرات و سیکل‌ها و دوره‌های مختلف جهانی به این نتیجه رسیده‌اند که تغییرات مهم با تاثیراتی جهانی در هر 180 سال در روی کره زمین رخ می‌دهد که باز جمع ارقامش 9 می‌شود(9=0+8+1).

*در ضمن از 360 درجه دایره‌ی ستاره شناسی و یا هر دایره‌ای در جهان عدد 9 بدست می‌آید(9=0+6+3).

*برای بدنیا آوردن فرزند به گذراندن 9 ماه بارداری احتیاج است. به غیر از این‌ها هر روز ، 86400 ثانیه دارد که حاصل جمع ارقام آن 18 و به عبارتی 9 می‌شود (9=8+1). هر شبانه روز 24 ساعت است که جمع ارقام آن 6 می‌شود و جالب است که در زبان انگلیسی عدد6 ،به شکل 9 وارونه است(6) این نکته اهمیت فراوانی دارد که در ادامه متوجه خواهید شد! دفعات تنفس طبیعی انسان در هر دقیقه ، 18 بار است که 9=8+1 می‌شود. دفعات طپش قلب (به صورت طبیعی) در انسان 72 بار در دقیقه است که 9=2+7 و تعداد ضربان معمولی و متوسط قلب در ساعت 4320 بار است که باز هم در جمع ارقامش 9 می‌شود (9=0+2+3+4). تعداد معمولی و متوسط تنفس در ساعت 1080 بار است که 9=0+8+0+1 و در 24 ساعت حدودا 25920 بار تنفس طبیعی رخ می‌دهد که دقیقا همان عدد سال بزرگ نجومی است(25920)! یعنی انسان دقیقا به اندازه یک سال بزرگ نجومی در یک روز نفس می‌کشد!!!

*در قرآن کریم سوره مبارکه نمل آیه 12 ، اشاره به این مطلب شده که خداوند متعال به حضرت موسی(ع) 9 معجزه عطا فرمود.

*خداوند متعال به حضرت عیسی(ع) هم 9 معجزه عنایت فرمود. هرکدام از این زیبائی‌ها نشان می‌دهد که به عدد 9 ، وجودهای مبارک در مقام پیامبری اولوالعزم ، وجود نازنینشان کامل و امتشان تا آخر الزمان ادامه‌دار هستند ؛ تا ظهور امام عصر؛ مهدی موعود(عج) .

*عدد9 در بلوغ خانم‌ها

پروردگارعالم ، انسان را در بلوغ عوالم و تسخیرکننده همه‌ی مخلوقات قرارداد و همه‌ی آنچه که خلق کرد را در وجود انسان قرار داد . از آنجایی که زن ، انتخاب شد که امانت‌دار نسل‌ها باشد و خداوند حکیم ، زایش را در وجود او قرار داد؛ او حاملِ حمل همه‌ی انسان‌هایی است که 9 هستند ، پس کسی که خود 9 است، حاملِ 9 می‌شود و 9 ماه این امانت را به بلوغ می‌رساند تا تولد پیدا کند. و خداوند کریم او را کمالی عنایت فرمود که در سنّ 9 سال تمام ، به بلوغ عبادی هم برسد تا در کمال بلاغت باطنی بتواند امانت‌های خداوند (یعنی نسلش) را به سلامت ظاهر و باطن بدنیا بیاورد. این مقام بزرگی است که خداوند متعال به زن‌ها عنایت فرموده ‌است!

جالب است بدانید که برای سنّ بلوغ(دختران) ، باید عدد 9 کاملا تمام شود تا به بلوغ و رسیده شدن بیاید ، در واقع وارد عدد10 می‌شود! پس یکی از نکات مهم رسیدن به عدد10 است زیرا درحالیکه عدد 10 ، عدد اصلی نیست اما سرّ عدد 9 است زیرا وقتی عدد به 10 رسید ، از اینجا زایش و تعددش بیشمار است یعنی اگر یک عدد ِ 1  بگذارید ، بینهایت صفر در جلویش می‌توان گذاشت (...100000) چون صفر ، قوّت عدد می‌شود ، درحالیکه ظاهرا خودش هیچ است و در هر عددی ضرب شود هم جواب صفر می‌شود ، اما قوه‌ای است که باطن را به ظاهر می‌آورد چون خودش یک قوه‌ی باطنی است.

حال ببینید اگر 10 را به حروف بنویسیم ، عدد ابجدش 9 می‌شود (ده=5+4=9) و اگر 9 را به حروف بنویسیم عدد ابجدش 55 و جمع ارقامش 10می‌شود (نه= 5+50=55 و 10=5+5).

*پزشکان بیان می‌کنند که یک مادر باید 40 هفته جنین را به سلامت حمل کند تا آماده تولد شود(حال بماند که عدد 40 ، چه زیبایی‌هایی دارد و اربعین است) اما دقت کنید که 40 هفته می‌شود 280 روز(280=7×40) درحالیکه 9 ماه تقریبا می‌شود 270 روز(270=30×9) ، پس 10 روز تفاوت دارد(10=270-280) که همان 9 ماه و 9 روز و 9 ساعت و 9 دقیقه و 9 ثانیه است که باید از عمر حمل یک مادر حاملِ انسانی که 9 است بگذرد تا یک نوزاد سالم و کامل بدنیا بیاید! در واقع اگر این 9 ها را با هم جمع کنیم 45 می‌شود(9ماه و 9روزو...) و 45 برابر است با عدد ابجد اسم مبارک آدم(ع) که همه از لحاظ جسمانی ، فرزندان او هستیم و در جمع ارقام 45 ، دوباره به 9 باز می‌گردیم(9=5+4) . به راستی این چه اسراری است و چرا انسان از خود غافل است؟!

*عدد9 در اخلاق

اخلاق در دین اسلام ، ریشه‌ی دین است. چنانچه خداوند متعال در قرآن کریم، پیامبر(ص) را صاحب خلق عظیم و خلق حسن می‌نامد و ایشان با اخلاق کریمش ، باعث هدایت دل‌های سختی شد که جز با اخلاق ، هدایت نمی‌شدند. پس ایشان می‌فرماید: 9 دانگ دین ، خلق است. چون دین را به 10 دانگ تقسیم کردند ، پس بلوغِ 9 است که به تمام 10 دانگ دین دست پیدا می‌کند. در اسلام ، دین را 10 درجه می‌دهند و 9 درجه‌ی آن را حیا می‌دانند و معصوم(ص) می‌فرماید: کسی که حیا نداشته باشد ، دین ندارد.

*عدد 9 در خلقت حضرت آدم(ع)

پروردگار عالم ، انسان را که اشرف مخلوقاتش است به عدد 9 خلق فرمود {البته مقصود ما در درجه اول ، انسان‌های کامل شامل چهارده نور مقدس معصومین(ص) و پیامبران الهی و اوصیایشان هستند (وجود مقدسشان ، سلطان ولایت بر همه مخلوقات از ظاهر و باطن است) و بعد به تنزّل مقام ، انسان‌های معمولی} زیرا شعاعِ دایره خلقت از عالم سفل تا اعلا (به طول) عدد تا 9 است یعنی بلوغِ کامل ولایت و سیادت و احاطه وجودی از پروردگار عالم { بنابراین قطر دایره خلقت می‌شود 18 که برابر با عمرِ مبارک خانم فاطمه(س) در دنیاست. پس تمام جانِ دایره خلقت تا طولِ پل صراط تا بهشت ، وجود مطهر خانم فاطمه (س) است!}.

در خلقت وجود مقدس حضرت آدم(ع) {اولین خلقتِ جسمانی انسان} ، باری تعالی تمام نُه افلاک یا عوالم ؛ همه را در یک ظرف جسمانی او قرار داد. که جمع تمام این عوالم در ظرفی قرار گرفت که قابلیت گیرایی آن را به ایشان داده بود و مذکّر نامیده شد یعنی ظرفِ ذکر. و تمام عالم که اسماء او هستند شد ظرف علّم الاسماء {آیه 31سوره مبارکه بقره: و علّم آدم الاسماءَ کلّها...} . پس در جمع عوالم نه‌گانه اینطور ظاهر می‌شود 1+2+3+4+5+6+7+8+9=45  که برابر با عدد ابجد کلمه آدم(ع) می‌باشد. اگر ارقام 45 را جمع کنیم 9 می‌شود(9=5+4) و 45 تقسیم بر 9 می‌شود 5. پس حروف آدم ، سیر نگهداری و ظرف کلّ زیبائی‌های خلقت اسماء الهی شد و در مقابل تمام مخلوق ایستادگی کرد.

پس آدم به عدد 45 ، مقام نُه را گرفت که 45=5×9 و 9=5+4 ، اولین انسان پیامبرخلق شده ؛ کامل و صاحب منصب آدمیت ؛ پیامبر جهان و پدرِ تمام انسان‌ها از نظر جسمانی. پس همه انسان‌ها ، فرزندان حضرت آدم(ع) و حوا(س) هستند و ایشان بر همه‌ی انسان‌ها ولایت دارند و مقام صفوة الهی گرفتند.زیرا دایره خلقت جسمانی تا آخرین انسان ، فرزند این دو بزرگوار است.

خانم حوا(س) که خلق شد ، پروردگار عالم به آدم(ع) فرمود که ایشان ، مؤنث تو است یعنی دومی شما و ایشان دفعتاً خلق شد به عدد 9 (و ظهور دهنده‌ی بلوغ 9 که او حاملِ همه‌ی 9های عالم است). در کتاب مخزن العرفان(ازعلامه بانو اصفهانی) درباره‌ی خلقت خانم حوا(س) از امام صادق(ع) نقل شده که می‌فرمایند : خداوند عزّوجل از فضیلتِ طینت آدم(ع) ، حوا(س) را خلق فرمود.

پس سنّ بلوغ نُه سالگی شامل حال همه‌ی خانم‌ها شد و تکلیف شرعی هر خانمی به نُه سال تمام که وارد ده می‌شود که همان باطن نُه است ، شروع می‌شود .

*عدد 9 در مبعث وجود مبارک پیامبر(ص)

مبعث وجود مقدس پیامبر گرامی(ص) در روز 27 رجب است که در تاریخ شیعه و سنی آمده است. (27=جایگاه عددی کلمه سجده ؛ بلوغ عبادت و بندگی) جمع ارقام 27 ، برابر 9 می‌شود (9=7+2) . یعنی مبعث بر همه‌ی عالمیان حجت است و این بعث حقیقی است که تا آخر زمان هر روز بر تمام انسان‌ها جلوه‌گر است و پیام حق را از زبان حجت‌های خدا به مردم می‌رساند. و همانطور که در حقیقت عدد 9 است ، بلوغ تمام بعث‌های عالم است ؛ 27=3×9 .

همانطورکه قبلا ذکر شد اسم مبارک واحد=19 ؛ برابر جایگاه عددی نُه (9)به حروف است ، تعداد حروف بسم الله الرحمن الرحیم =19 ؛ برابر جایگاه عددی نُه (9) به حروف است و جمع حروف اسامی مبارک پنج تن(ص) = 19 ؛برابرجایگاه عددی نُه(9) به حروف است. پس 3 تا 9 تاست که می‌شود 27 تا  ، که روز مبعث پیامبر اکرم(ص) 27 رجب است.

عدد 27 کامل است بطوریکه اگر ارقامش را در هم ضرب کنیم 14 می‌شود (14=7×2) و رسالت وجود سیّدالانام ؛ خاتم پیامبران محمد مصطفی (ص) حاصل گنج و آورنده و بعث دهنده در میان امت خود و تمام امم است تا آخرالزمان و عدد 14 ، همان گنج 4 روی 10 است .آقا خود ، وجود مطهرش سبع مثانی یعنی 7 تا 2 تاست (14=7×2) و گیرنده و حامل حمل کلّ نور قرآن که بنابر قول خداوند کریم ، سبع مثانی یعنی(14=7×2) است و آورنده‌ی آن به دنیای ظلمانی است. پس حضرت که انسان کامل و بالاترین مقام خلقت را داراست ، جانِ 28 حرف و 28 عدد را کامل داراست(28=14+14). جمع ارقام 28 می‌شود 10(10=8+2) و عدد دَه به حروف می‌شود 9(د+ه=9). پس باطن دَه ، 9 است. اگر هر انسانی به این محتوی که حقیقت قرآن است ایمان نیاورد هرگز به بلوغ دین اسلام و ایمان به الله جلّ‌جلاله نمی‌رسد.

چنانچه می‌دانید حضرت رسول(ص) در 28 صفر به شهادت رسیدند.لعنت خدا بر ظالمین حق محمد و آل محمد(ص). 28 ، برابر با جایگاه عددی حرفِ غ است که بالاترین عدد ابجد یعنی 1000  را دارد و غین خوانده می‌شود که همان حروفِ غنی است. پس در صفر به آخرت (که با صاد است) باید توشه‌ی غنی خودمان را ، به امّت بودن و سبزی و حیات جاویدان اعمالی که قبول حسن باشد ، و توشه حسن همراهمان باشد ، را از آقا رسول الله(ص) و از امام حسن(ع) در عدد 28 به اسم مبارک غنی پروردگار عالم ، بگیریم.

پس حضرت در سنّ 63 سالگی (9=3+6) اربعین سنه‌ی عمر خود را به بهار جاویدان گنج وجودش در دنیا و آخرت اظهار فرمود و ایشان به عالم قرب در جایگاه محبوب رسیدند. *درعدد 63 چند معنی نهفته است:

1 جایگاه عددی کلمه اربعین=63  و عدد ابجدش 333 است که جمع ارقامش 9 می‌شود(9=3+3+3) . پیامبر(ص) خودش و وصیّش امام علی(ع) در 63 سالگی (در جایگاه اربعین) روح مطهرشان به فوز عظیم و به عالم قرب واصل گردید.

2 عدد 63 برابر جایگاه عددی (یا غنی) می‌باشد که خداوند متعال این بزرگواران را مظهر اسم مبارک خود یعنی (غنی) تجلی داده و مجرای غنی خود قرار داد و در جایگاه غنی به عالم باطن و عالم قرب رهسپارشان فرمود. خوب دقت کنید که خداوند کریم وجودهایی را که مطهر خلق کرد و مطهر قرارشان داد و مطهر به نزد خود بازگرداند ، جایگاهشان تطهیر است {این یکی از دلائلی است که قبور معصومین(ص) متبرک می‌باشد حتی امام زادگان(ع) . مرقدشان جایگاه نماز و دعا و نیایش به درگاه خداست زیرا آنها در جانِ نماز ، مجرای ثبوت عبودیت هستند}.

3 یکی از القاب امیرالمؤمنین علی(ع) ، فاروق است . جایگاه عددی کلمه فاروق=63 و عدد ابجدش 387 می‌شود(18=7+8+3 و 9=8+1). وجودهای مقدس ، جدا کننده‌ی حق از باطل هستند. فاروق ، فاعلِ فرق می‌باشد یعنی قسیم النار و الجنه ، پس هم ظاهر و هم باطن در جایگاه حقیقی تقسیم حق از باطل هستند چنانچه کنیه مبارک پیامبر(ص) ؛ ابوالقاسم یعنی پدرِ همه‌ی قسمت کنندگان

4 - اما عدد 6 از جمع سه عدد ظهور دارد1+2+3=6 و پایه‌ی تمام اعداد ، 3 عدد است که اگر درس‌های قبل را مطالعه فرمایید متوجه می‌شوید که همان الف وجود است. عدد ابجد الف=111 یعنی سه تا یک : {پیامبر(ص) که ایشان حقیقتِ الف وجود است و مقام ظرف گیرنده گنج الهی را دارد، فاطمه زهرا(س) ؛ بضاعت این الِف وجود است که به الْْف یعنی 1000 خوانده می‌شود، امیرالمؤمنین علی(ع) که به صورت همزه ، ناطق ِالف شد و تمام حروف را نقطه و صداگذاری فرمود و او نطق‌الله است (درحالیکه همه معصومین(ص) ، الِف هستند و نورٌواحد و الِف وجودند اما به صورت ظاهر و باطن) . پس هر کدام الِف، الِف، الِف می‌شوند و در ابجد عدد کاملند که می‌شود 111 که در واقع کلّ اعداد و طبق مطالب بیان شده در اول درس ، کلّ حروف را دربردارد یعنی هر کدام 3 می‌شود که با جمع 3 تا 3 ، عدد 9 ظاهر می‌شود{9=3(الف=111) +3 (الف=111) + 3(الف=111) } پس کلّ حروف و اعداد ، ظهور پیدا می‌کند.

درضمن اینکه اگر 3 تا 3 را کنار هم بنویسیم ، 333 می‌شود که برابر با عدد ابجد کلمه اربعین است که حقیقت طهارت به وجود این عزیزان جاری و ساری است. دیگر اینکه درباره وجودهای مبارکشان آیه تطهیر نازل شده است(آیه 33 سوره مبارکه احزاب).عدد 40 در عربی اربعین می‌شود و همانطورکه می‌دانید حقیقت خلقت در باطن 40 (=م) و 4 تا 10 تا یا 4 روی 10 ، در تمام هستی ظهور داشت و در واقع حقیقت بهار، حیات و بهشتند{در کتاب گنج الف کاملا توضیح داده شده است}. اما عدد ابجد کلمه اربعین=333 است{ عدد 333 اینطور معنی می‌شود:33+300 که 300 برابر با عدد ابجد حرف ش است که صفتش افشاکنندگی است و 33 ، برابر با جایگاه عددی کلمه آب بصورت بسیط (الف+با) و حقیقتِ آیه تطهیر(آیه 33 سوره مبارکه احزاب؛ سوره 33 قرآن مجید) است. پس 333 یعنی افشاکننده‌ی طهارت وجود مبارک 14 معصوم(ص) در دنیا و آخرت} .

جمع ارقام 333می‌شود 9 (9=3+3+3) و اگر در هم ضرب شود 27 می‌شود (27=3×3×3) و برابر با جایگاه عددی کلمه سجده است که پیامبر(ص) عبدالله خالص است ، روز 27 رجب مبعث وجود نورانیش در سنّ 40 سالگی است. درحقیقت جان اربعین ، عالم را تطهیر و در ولایت مطهّرین یعنی چهارده نور مقدس(ص) است و ثبوت نورانی ظهور حق در دنیا بوجود ولی الله الاعظم چهاردهمین معصوم(ص) اظهار می‌شود و عالم دنیا از تمام گناه‌ها ، رجس‌ها و پلیدی‌ها ، پاک و تطهیر می‌شود.

جایگاه عددی کلمه اربعین=63 می‌شود که برابر با سنّ مبارک پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) است. خانم زهرا(س) که مغرب عالم است وجود مبارکش ظرف افول انوار رسالت و ولایت است در جایگاه عددی کلمه مغرب که 63 می‌شود! همانطورکه در جمع ارقام عدد ابجد کلمه اربعین به 9 رسیدیم(9=3+3+3) ، جمع ارقام جایگاه عددیش هم 9 می‌شود(9=3+6). درواقع باطن 40 می‌شود 9!!!

آیا جالب توجه نیست که پیامبر(ص) باید برای تولد دردانه خلقت ؛ فاطمه زهرا(س) چهله نشینی کند و او در عالم خلقت ، بلوغ 9 را جلوه می‌دهد : 9 سال در خانه رسالت و 9 سال در خانه ولایت. اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم

*عدد 9 در کلمه مبارک قرآن

عدد ابجد کلمه مبارک قرآن=351 که جمع ارقامش 9 می‌شود بنابراین خود، مضربی از 9 است . حال با معانی گفته شده از نظر عددی ، پیروان قرآن باید افتخار کنند که قرآن بر تمام کتب آسمانی غلبه دارد و تمام محتوای کتب آسمانی در قرآن قرار دارد و حتی تمام عالم در قرآن غرق است. شاید بتوان اینطور معنا کرد: مگر نه اینکه جایگاه عددی حروف نُه=19 بود که 19 برابر بود با عدد ابجد گنج  واحد جلّ‌عظمته در سرّالاسرار خلقت که اولین ظهور الهی است . اگر دقت کنید: 1)جایگاه عددی نُه=19=واحد   2)جمع ارقام 19 برابر 10 می‌شود که 0+1= 1 که همان واحد است ، در نتیجه همانطورکه پیامبراکرم(ص) فرمود: الواحد لا یصدر الا الواحد. همه‌ی عددها به یکِ خدا برمی‌گردد و خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:"انّا لله و انّا الیه راجعون" . پس تمام راهها از اوست و به او ختم می‌شود و این همان دایره بندگی است.

پس قرآن در عدد 9 ، درجه‌اش نسبت به تمام کتب آسمانی ، یک است{عدد ابجد یک=30=تعداد جزءهای قرآن}. اعجاز قرآن ، کلام الله بودنش است و اینکه محفوظ از تمام وسواس‌ها و خنّاس‌هاست و خداوند حفظش را تضمین کرده است و خداوند بهترین حفظ کننده است. در ضمن اینکه از عالم کنز الهی به یک معنا تمام گنج ، قرآن است (سوره مبارکه انعام آیه 59 )

امیدوارم خوب دقت کنید و اینجا عظمت عدد  9 و 19(=نُه) را مشاهده کنید! به قول یک نویسنده مسیحی: به عدد 9 اگر رسید دیگر هیچ عددی نمی‌تواند از سلطه آن بیرون بیاید. پس خلقت عالم در حقیقت 9 ظهور کرده است. امیرالمؤمنین علی(ع) در دعای کمیل می‌فرماید:"و لایمکن الفرار مِن حکومتک" (این معنای سلطه ولایت مطلق خداوند متعال است که در ظهور ، ولایت چهارده معصوم (ص) الی یوم القیامت است) از حکومت خدا به هیچ وجه نمی‌توانی بیرون بروی که تو خود ، مملوک آن مالک هستی.

همانطورکه در قسمت قبل بیان شد ، اینجا هم باید متذکر شوم که باطن 40 می‌شود  9 !!! پس قرآن که حقیقت طهارت است {آیه79 سوره مبارکه واقعه:لایمسّه الا المطهّرون} ، بلوغ تمام کتب آسمانیست و حتی تمام عالم در قرآن ، غرق است!

*عدد 9 در نماز

در احکام نماز در قسمت شکیات ، 23 شک داریم که به 6 تای آن نباید اعتنا کرد ، 8تای آن باطل و 9تای آن صحیح است. شرط صحّت شک این است که در نماز 4 رکعتی باشد که گفتیم در عالم سرّ ، عدد 4  ؛ جمع کننده و ظهور دهنده گنج الهی بود در واقع 10=4+3+2+1 یعنی باطن 10 را ظاهر کرده که همان 4 روی10 است. خوب دقت کنید! گفتیم 9 در بطن ده است ، پس 9 شکّ ِصحیح در واقع در نماز 4 رکعتی به شرط تمام شدن کامل دو رکعت اول و بعد از اکمال سجدتین یعنی در شرف رکعت سوم است ، پس باید کاملا در عدد 4 مستقر شده باشد ، اینجا عدد 9 روی 10 ظاهر می‌شود که 19 ، جایگاه عددی نُه می‌شود که بلوغ اعمال از حسب ظاهر هم باید کامل باشد. اینجا در اصلاح عمل به شرط باطل نکردن نماز ، نماز صحیح و سالم می‌شود.

*عدد 9 در سجده

همانطور که قبلا ذکر شد عدد ابجد نوزده به حروف 72 می‌شود (نُه=19) که برابرعدد ابجد کلمه سجده است(نوزده=72=سجده). جمع ارقام 72 هم 9 می‌شود یعنی سجده ، بلوغ تمام عبادات است {البته منظور ، سجده واقعی به درگاه باری تعالی است}. پس سجده(=72) هم محتوی کامل 7 تا 2 تا =14 تاست و هم 19(سجده = نوزده) جایگاه عددی نُه است. بنابراین در تمامِ اعمال شبانه روز انسان ، ساجد است زیرا بنده‌ای که در تمام احوالات ، بنده‌ی خالص مولای خود است و دائما از قلب ، چَشم می‌گوید یعنی دائما در سجده است و هر لحظه در باطن 19 و خوشا به حالش در بلوغ نُهِ عمل ، برای پروردگارش عبادت کامل انجام می‌دهد!"خوشا آنان که دائم در نمازند".

پس تمام عالم در سجده غرق شد {ولله یسجد ما فی السموات و ما فی الارض مِن دابّة و الملائکة و هم لا یستکبرون ؛ آیه49سوره مبارکه نحل} و همه‌ی مخلوق به ولایت امام معصوم(ص) ، در تسبیح و تقدیس خداوند منّان غرق هستند{سبّح لله ما فی السموات و ما فی الارض...؛ آیه 1 سوره مبارکه حشر} و عدد 72 هم در جمع ارقام ، 9 می‌شود که بلوغ بندگی ، سر به سجده محض خالق یکتاست. و  در تمام مخلوقات ، ذره‌ای نافرمانی دیده نمی‌شود.

*اینطور تعریف می‌شود که عدد 72 ، تنها عددی است که می‌تواند عدد ابدیت را تقسیم کند (همانطور که ما دائما در 7 روز هفته غرق هستیم و ایام هفته به 14 نور مقدس(ص) تعلق دارد). اینکه می‌تواند تا زمانی که عدد ، نشان دهنده‌ی ابدیت است (ادامه دارد) به موجودیت خود ادامه دهد. و در عین حال در جمع ارقامش موجب پیدایش عدد 9 گردد (9=2+7) که پایه و اساس تمام محاسبات مادی و معنوی و ساختمان بندی کامل و کلی محسوب شود ، یعنی همان معنی سجده =72=نوزده =جایگاه نُه ، که حیات بشری به آن بستگی دارد و افکار و اندیشه بشری در آن قادر به بیان خود است.

هر کس که بندگی خدا را قبول کرد ، از قید بندگی همه‌ی غیرها آزاد می‌شود و این به بلوغ رسیدن و به کمال رسیدن عدد 9 تکلیف بندگی اوست. پس در واقع نُه یعنی نَه به تمام بدی‌ها و خامی‌ها و ناخالصی‌ها و نُه یعنی بلوغ تمام خوبی‌ها و رسیده شدن‌ها و بلوغ تکلیف رسیدن و خوب بندگی خدا را کردن و خالص شدن.انشاءالله

*عدد9 در دایره زندگی ظاهری

اولا عددِ زوایای یک دایره‌ی کامل 360 درجه است که در جمع ارقامش به 9 می‌رسیم (9=0+6+3). پس ، از چرخش همه‌ی عوالم ، 9 حاصل می‌شود و در نهایت طواف گرد رضای خدا ، انسان را به بلوغ 9 می‌رساند. جالب است که هر حاجی در اعمال حج ، 7 دور به گرد خانه خدا طواف می‌کند(2520 =360×7) و 9= 0+2+5+2 که در واقع نشان دهنده بلوغ 9 می‌باشد پس می‌توان گفت 7 تا 9 تا که 63 می‌شود که دوران زندگی پر برکت پیامبراکرم(ص) و امیرالمؤمنین علی(ع) (رسالت و ولایت) ، 63 سال می‌باشد. در حقیقت این بزرگواران در جایگاه حقیقی خود در دنیا یعنی جایگاه عددی کلمه اربعین(=63) ، دنیا را به کمال تمام کردند ؛ معصوم بدنیا آمدند و معصوم هم از دنیا رفتند و در بندگی خداوند متعال به قربانگاه رفتند و آنچه داشتند در طواف خداوند ، قربان کردند؛  در کمال بلوغ 9 متولد شدند ، زندگی کردند و به شهادت رسیدند و به بلوغ 9 محشور می‌شوند.

عدد ابجد کلمه اربعین=333(9=3+3+3) و جایگاه عددیش=63(9=3+6)است. پس حاجی واقعی با طوافش به عدد 63 ، جایگاه حقیقی طهارت یعنی اربعین عمر خود می‌رسد و آنگاه که به قربانگاه می‌رود در اصل ، خودِ حیوانیت خود را ذبح می‌کند تا  ادامه‌ی زندگیش با صورت و سیرت انسانی بماند.انشاءالله

*عدد 9 در اسم انسان  

کلمه‌ی انسان یکی از زیباترین و پرمحتواترین اسماء خلقت پروردگار عالم است و 5 حرف دارد ، عدد ابجدش 162 است که جمع ارقامش 9 (9=2+6+1) می‌شود بنابراین بر تمام اعداد و ارقام و حروف عالم سیطره‌ی وجودی دارد. چنانچه پروردگار مهربان ما در کلام کریمش می‌فرماید: ما همه آسمان‌ها و زمین را در تسخیر انسان قرار دادیم. و انسانی که بلوغ همه‌ی خلقتش است را برای عبادت و بندگی خودش قرار داد(البته به اختیار) و انسان را مقام ازلی و ابدی عنایت فرمود و تنها مخلوقی است که لیاقت انس و رسیدن به عالم قرب خداوند را داراست(به شرط اخلاص). و جایگاه عددیش 45=عدد ابجد کلمه آدم(ع) است که این همان حقیقت گنج خلقت است که انسان کامل ، منظور خلقت است ، در ضمن جمع ارقام 45 هم 9 می‌شود (9=5+4) ، یعنی تمام انسان‌ها در جایگاه خلقت جسمانی در دنیا ، ذریه‌های حضرت آدم(ع) هستند و نُهِ (9) وجود او برای همه ، حکم پدر را از نظر جسمانی دارد و به همین منوال وجود خانم حوا(س) ، مادر جسمانی همه‌ی انسانهاست.

عدد ابجد انسان (=162) برابر عدد ابجد کلمه‌ی آسمانی است که انسان وجودی است آسمانی (عالم آسمانی هم به عدد 9 به تمام عوالم احاطه دارد ). اگر عدد 162 را بر9 تقسیم کنیم 18 می‌شود . تمام دنیا تا آخرت 6 منزل معنا شده (صلب پدر ، رحم مادر ، دنیا ، قبر، عالم برزخ ، عالم قیامت). منزل دنیا ، 18000 منزل است و برای هر انسان در قسمت بندی 9 گانه‌ی اسمش به عدد 18 ، هر عدد یک آن 1000 تا  1000 تا برایش حساب می‌شود. و عدد 18 برابر با عدد ابجد نام مبارک (حی) خداوند قادر متعال و سنّ مبارک خانم فاطمه زهرا(س) و جایگاه عددی نام مبارک آدم(ع) است که در جمع ارقامش برابر 9 می‌شود. پس انسان کامل در حقیقت بلوغ خلقتی نُهِ وجودش بر تمام مخلوقات دنیا و آخرت ، ولایت کامل دارد و احیا کننده همه مخلوقات و مخصوص احیاء تمام احکام و اعمال و آخرت انسان است.

پس عدد ابجد کلمه انسان(=162) چقدر زیباست که او می‌تواند بنده‌ای باشد که عمل به آیات مبارک قرآن کند و قرآن را بفهمد! چراکه عدد 100 برابر حرفِ (ق) و قاف یعنی نگهدارنده است و 62 برابر با عددابجد نام مبارک حمید پروردگار عالم است ، پس انسان ، نگهدارنده‌ی حمد الهی است با عبادت و بندگی.

*خوب است بدانید انسانی که جمع عددش 9 است یعنی چه؟ یکی از زیبایی‌هایش این بود که جایگاه عددی نُه =19 می‌شد و حقیقت 19 ، به گنج نام مبارک پروردگارعالم ؛ واحد (=19) می‌رسید. حال منظور را چگونه درک می‌کنید؟ آیا برنمی‌گردد به معنای "الواحد لا یصدر الا الواحد" ؟! و این وجود انسان کامل است. پس در حقیقت در دنیا ، فقط انسان است که می‌تواند مورد خطاب کلام الهی قرار بگیرد و فقط انسان است که توفیق اختیار در اعمال خود را دارد و خداوند ربّ العالمین در سوره مبارکه بقره آیه 256(آیت الکرسی) می‌فرماید:"لا اکراه فی الدین" در انتخاب دین هیچ اجبار و اکراهی نیست ، هر کس باید با رضای دل ، بندگی پروردگار عالم را انجام دهد تا به مقام رضا به رضای خدا برسد و در آخرین نفس‌های عمر به میعادگاه حق با دعوت نامه‌ی "یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربک راضیة مرضیة " برسد(آیه 27و28سوره مبارکه فجر).

دیگر اینکه در مقام رسیدن به بلوغ 9 کمالات بندگی ، در واقع باید عدد 9 انسان شدن را از خداوند کریم دریافت نماید. آنگاه همانطور که نوزاد در دنیا بعد از 9 ماه کامل بدنیا می‌آید و تولد پیدا می‌کند و حیات جدید خود را در دنیا دریافت می‌کند ، انسان مؤمن هم در بلوغ عمر دنیائیش در گذران عمر به عدد 9 باید به مقام شهادت فی سبیل الله نائل شود. که پروردگار عالم می‌فرماید:حساب نکنید انسانی که در راه خدا کشته شد مرده است {یعنی آنقدر بالغ شد که فهمید باید در قربانگاه با اراده و نیت قلبی ، خودش لباس حیوانیت را از جان خود جدا کند} بلکه زنده است زیرا او با صورت انسانی بدون ظلمت حیوانی وارد عالم قرب می‌شود ، پس متولد می‌شود و خداوند می‌فرماید نزد من روزی می‌خورد ، پس مرده نیست! چون مرده غذا نمی‌خورد ولی شهید زنده است و رزقاً حسناً نصیبش شده است. چرا گفتیم به بلوغ 9 رسیده؟ زیرا:

  1. همانطورکه جنین 9 ماه در شکم مادر است تا سالم و کامل بدنیا بیاید ، به عدد 9 بلوغی هم باید در رحم دنیا بسر ببرد(اما در این بلوغ شاید راه صد ساله را یک شبه طی کند!)

2 )در جایگاه عددی نُه ، به عدد 19 رسید یعنی از حروف بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه حمد که محلّ بسمل شدن است گذشت و در آیه‌ی مبارک شهادت فی سبیل الله جایگزین شد. عدد ابجد کلمه شهید=319 است 300=عدد ابجد حرف(ش) که افشا کننده است و عدد 19 هم که جایگاه بلوغ عدد 9 است. پس در زمان شهادت فی سبیل الله ، مؤمن به جایگاه بلوغ 9 متولد می‌شود و 19 وجود خود را افشا می‌کند . درضمن اینکه یک انسان اگر به مرگ طبیعی بمیرد باید اول او را غسل دهند و کفن کنند ، کارهای تدفین را برایش انجام دهند و توحید و معاد و نبوت و نام مبارک چهارده معصوم(ص) را تلقین بخوانند. اما شهید به عدد 19 ، از حروف نام پنج تن(ص) هم که خود 19 حرف است به عنوان شیعه و امت گذشته. دیگر اینکه عدد ابجد شهید =319 که اگر ارقامش را جمع کنیم 13 می‌شود (13=9+1+3) و عدد 13 برابر با جایگاه عددی حرف) است که عدد ابجد (م)=40 می‌باشد. یعنی او به یک طرفة العین از عالم سفل به عالم اسرار طهارت(40) و از آنجا به قرب الهی انتقال داده شد {پس به طهارت رسید و قابل حضور در عالم قرب شد}.اللهم الرزقنا

پس بلوغ 9 پیداکردن ، وظیفه ماست که کمتر کسی به این درجه می‌رسد چون ما هنوز خودمان و نعمت‌های وجودیمان و عنایات مولایمان را نمی‌شناسیم. {ائمه معصومین(ص) راه به بلوغ رسیدن را به ما یاد دادند}.

نکته: انسان از بدو تولدش در حقیقت نُه یعنی  به جایگاه 19 متولد می‌شود . پس تمام سلول سلول بدنش 9 است و هر نفسش گذر از 19  است. در زمانی که انسان به سنّ بلوغ می‌رسد پروردگار عالم قابلیت ورود در ساحت پاک طهارت بندگی خودش را به او می‌دهد. آنگاه تازه به عمل و حقیقت عمل بلوغ یافته احکام منوّر می‌شود. و زندگی او برای هر نفس جهاد فی سبیل الله را طی مسیر می‌کند و با قربان کردن نفس حیوانی (دل هوای نفسی) به بلوغ رسیدن به کمال انسانی زندگی آخرتی او برایش هر لحظه در دنیا با هر نفسش نو ، زده می‌شود. یعنی بهار در بهار(نور علی نور).

3)پروردگار عالم درحالیکه تمام قرآن را ، حقیقت انسان کامل قرار داده ‌است ، اما سوره‌ای را هم به نام انسان ، فرموده‌ که عدد ترتیب نزول این سوره مبارکه به قلب مطهر پیامبر(ص) ، 98 است و در شهر مدینه نازل شده است(این سوره مدنی است). خیلی زیباست که عدد ابجد کلمه نماز=98 است و حقیقت نماز، انسان کامل است. دیگر اینکه در تمام دنیا از لحاظ باطنی ، فقط یک شهر متمدن است و آن شهر النبی ؛ مدینه است . پس انسان ، سوره مدنی است! خداوند متعال مکه را با تمام عظمتش ، امّ القری می‌نامد. همه‌ی دنیا ، قریه است یعنی دِه و فقط مدینه ، شهر است و کلید و مفتاح دارد. هر کس بخواهد وارد شهر نبی شود باید از درِ ولایت امیرالمؤمنین علی(ع){خودش و فرزندان نورانیش(ص)} وارد شود. پیامبراکرم(ص) فرمودند: انا مدینة العلم و علیّ بابها. انا مدینة القرآن و علیّ بابها.

عدد ترتیب نوشتاری سوره مبارکه انسان در قرآن کریم ، 76 است و مشتمل بر 31 آیه است که 31 برابر با عدد ابجد لا یعنی نَه (مجرای توحید؛لا اله الا الله است) می‌باشد. 76 ، برابر با عدد ابجد کلمه‌ی عبد و جایگاه عددی آن 22 است که 22 = یاهو و هم برابر با جایگاه عددی کلمه طلا به عدد ابجد 40 است و40 ، عدد خالص شدن است. چرا طلا ارزش و بها دارد؟ زیرا خالص است و اگر سال‌ها هم بین لجن و مواد دیگر بماند ، هرگاه خارج شود هرگز اصلیت خود را از دست نمی‌دهد(با ارزش است) و همیشه قیمتش به روز است و بهای خود را داراست و هیچگاه بی‌ارزش نمی‌شود و زینت دست و صورت و گردن انسان‌هاست .

سوره 22 قرآن کریم(از لحاظ نوشتاری) ، سوره مبارکه حج است و بیست و دومین قسمت جغرافیایی کره زمین ، مکه است. حال بسنجید که انسان در جایگاه واقعی خود چقدر ارزشمند است که خداوند متعال به او اینگونه ارزش و بها داده‌است؟!

  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۰۰ ، ۱۸:۳۱
عذرا شفائی

بسم الله الرحمن الرحیم

معارفی از سوره مبارکه عصر(شین)

صد و سومین سوره مبارکه قرآن مجید ، عصر نامیده می‌شود که عدد 103 برابر با عدد ابجد نام مبارک منجی می‌باشد. و خداوند کریم با حرفِ واو ( و=6) به کلمه عصر قسم یاد فرموده است ؛ والعصر. و حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه امام عصر و ولیّ عصر و آخرین منجی بشریت است!

عدد ترتیب نزول این سوره مبارکه به قلب مطهر پیامبرصلی الله علیه و آله 110 می‌باشد که برابر با عدد ابجد نام مبارک علیعلیه السلام است ؛ درواقع حضرت و اولاد طاهرینش تا امام زمان صلوات الله علیهم اجمعین. تمام و کلّ عوالم محصور در دایره کامل از عالم اعلا تا اسفل، همه در 360 درجه محصور است ، و عدد ابجد کلمه عصر هم 360 می‌شود پس وجود مبارک امام معصوم صلوات الله علیهم اجمعین ، مقام ولایت این دایره‌ی عُظمی را داراست! زیرا ولیّ عصر است! یعنی تمام دایره در مشت ولایت اوست! پس همه‌ی ذرات عالم برای او افشاست و ذره‌ای نیست که مخفی بماند و ریزه خوار وجود مبارکش نباشد. یعنی هم ولایت تشریعی دارد و هم ولایت تکوینی. اللهم عجّل لولیّک الفرج

خداوند می‌فرماید: إنّ الانسان لفی خسر ؛ این است و جز این نیست که انسان همچنان در خسران (زیان) است. الا الذین ؛ اینجا اِلا ، استثنائیه است مگر کسانیکه آمنوا و عملوا لصالحات ؛ ایمان آورده و عمل صالح انجام دهند و پیوسته با اتصال به حق که امام زمان صلوات الله علیهم اجمعین است و اتصال به صبر که عمل به احکام و قرآن ، صبر جمیل و طاقت و تحمل می‌خواهد ، تکلیف صحیح و سالم انجام دهند (و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر)  

آنگاه برای تکلیف ، بلوغ 9 و اربعین طهارت را می‌طلبد که دایره زندگی(شین) هر کس باید مورد قبول امام زمانش قرار بگیرد.حالا به شکل مهندسی خلقت خوب دقت کنید! هم علم ساعت را آموختیم و هم دایره بندگی و انسان شدن و هم انتقال این دایره به زندگی و دایره طهارت در بهشت ؛ برای زندگی سالم جاودانه.

نکته: حالا ببینید پروردگار عالم چگونه به حرف و=6 قسم یاد فرمود و تمام دایره خلقت و عظمت انسان را به او تأکید فرمود تا خود را به دنیا ارزان نفروشند و جزءِِ الا باشند یعنی از جاهلیت جدا شوند و جزء افرادی قراربگیرند که عمل صالح انجام دهند و قدردان باشند. درضمن اگر عظمت قسم را دریابید، خاضعانه در مقابل مولای کریم سَرِ بندگی می‌گذارید. چون او همه‌ی 6 دانگ خلقت را کریمانه به ما داد و مزد 6 دانگ بندگی را هم (بدون نیازی برای ذات اقدسش) به فضلش به ما می‌دهد. الحمد لله ربّ العالمین

نمونه‌هایی از عدد 300(=ش):

*در حدیث آمده است که در قیامت بعضی از مؤمنین فاصله‌شان تا بهشت 300 سال است یعنی تا عمل‌های افشاشده درست نشود ، راه تمام نمی‌شود . 

*از مکه تا کربلا 300 کیلومتر است.

*حضرت آدم علیه السلام 300 سال گریه کرد.

*خداوند متعال در قرآن کریم (آیه 25 سوره مبارکه کهف) مدت زمانی را که اصحاب کهف در غار بودند را 300 سال باضافه 9 سال بیان می‌فرماید { که درواقع امام صادق علیه السلام می‌فرماید به سال شمسی همان 300 سال است و به سال قمری 9 سال اضافه می‌شود} که افشای پناهگاه پروردگار عالم برای همه‌ی بندگان مؤمن است. یعنی دایره زندگی 300 و شعاعش 9 (درس را بطور کامل در کتاب بلوغ سجده مطالعه کنید)

*در نماز شب مستحب است 300 مرتبه الهی العفو بگوییم. درواقع هر کدام از این دستورات ، تنظیم کردن ساعت عمر و عملمان به ساعتِ حقیقی است که تنظیم آن وصل شدن و شیعه شدن واقعی به صراط حقیقی است که آن وجود مبارک امام زمان عج الله تعالی فرجه است.

*وجود عالم و دانشمند و فیلسوف ابوالحسن سعیدبن عبدالله در سال ششم هجری در کاشان (شهر راوند) بدنیا آمد که به قطب الدین راوندی مشهور است. ایشان که قبر نورانیش در صحن بزرگ حرم حضرت معصومه سلام الله علیها در قم قرار دارد بعد از 300 سال از مرگش ، وقتی صحن مطهر را تعمیر می‌کردند ، آخوند محمد حسن جلالی نقل می‌کند که استادم شیخ محمد حسین فرمود که قبر ایشان هم باز شد و من سر در قبر کردم و سر زانوهای آن بزرگوار را بوسیدم که صحیح و سالم مانده بود و اثری از فرسودگی نداشت {یعنی افشای ساجد و عابد بودن ایشان}

* و 300 ، برابر با عدد ابجد نام مبارک "حوای روحانی" و عدد ابجد کلمه "صراط" و عدد ابجد کلمه "فکر" . درواقع از نقطه تا کمان دایره بخواهد ترسیم شود، خودش صراط است و این نقطه، فکر است و هر کسی باید با فکرش این دایره را برای خود ترسیم کند؛ هم باطن دنیا و هم آخرت.

و عدد ابجد کلمه "منیر" =300 است یعنی از ظلمات خارج شده و به وجودی که خود ، منبع نور است تبدیل می‌شود تا لباس مؤمن بپوشد ، که درواقع تولد واقعی و حقیقی انسان‌های قبول شده درگاه خداوند متعال است. جایگاه عددی کلمه منیر=57 است که برابر با جایگاه عددی کلمه طهارت می‌شود و این نهایت کمال انسان است. جایگاه عددی کلمه صراط و کلمه فکر با هم برابر است (=48) که 48 ، برابر با جایگاه عددی کلمه فاتح می‌باشد. پس اگر این مهندسی عملی برای هر کس میسّر شود ، پیروز دنیا و آخرت است و چنان تسهیلاتی برای خود می‌فرستد که هرگز فقیر نمی‌شود. 

*اسرار عدد 300(=ش) در دوران نبوت حضرت نوح علیه السلام:

امام جعفرصادق علیه السلام فرمود:هنگامیکه خداوند نبوت حضرت نوح علیه السلام را آشکار فرمود (مدت پیامبری حضرت 950 سال است) و شیعه‌ی وی به فرج یقین پیدا کردند ، بلا و سختی شدت گرفت و غربت گران آمد و کار بجایی رسید که شیعه حضرت دچار شکنجه شدند ، و حضرت نوح علیه السلام را به گونه‌ای مورد کتک و آزار و شکنجه قرار می‌دادند که گاهی اوقات تا سه روز بیهوش بر زمین می‌افتاد . درحالیکه خون از گوش مبارکش جاری می‌شد و سپس به هوش می‌آمد.

این ماجراها تا 300 سال بعد از بعثت او اتفاق می‌افتاد. حضرت نوح علیه السلام تا آن زمان ، شب و روز آنان را برای هدایت فرامی‌خواند و آنان از وی دوری می‌جستند. او آنها را آشکارا دعوت می‌کرد و آنها روی گردان بودند. لذا پس از 300 سال تصمیم گرفت که علیه آنها دعا کند. هنگامیکه بعد از نماز صبح نشست تا علیه آنها دعا کند ، چند ملک از آسمان هفتم بر وی فرود آمدند (3 فرشته بودند).

آنان به حضرت سلام کردند و گفتند: ای پیامبر خدا حاجتی نزد تو داریم . فرمود آن چیست؟ گفتند دعا کردن علیه قوم خویش را به تأخیر بینداز زیرا این اولین نشانه از قدرت خداوند عزّوجلّ بر زمین است. فرمود: دعا کردن را تا 300 سال دیگر به تعویق می‌اندازم.

بنابراین به میان قوم خویش بازگشت و آنچه از قبل انجام می‌داد را ادامه داد و قوم او نیز با همان شیوه سابق با او برخورد می‌کردند. تا اینکه 300 سال دیگر تمام شد. حضرت نوح علیه السلام از ایمان آوردن آنها مأیوس شد ، ایشان هنگام چاشت ، برای دعاکردن علیه قوم خود نشست .

 بار دیگر 3 فرشته از آسمان ششم بر وی فرود آمدند. آنها بر حضرت سلام کردند و گفتند ما از آسمان ششم هستیم { لازم به تذکر است که معارف عدد شش با تمام جزئیاتی که بیان شد را مرور کنید!} که صبح زود از آنجا خارج شدیم تا هنگام چاشت رسیدیم . این فرشتگان هم همان چیزی را خواستند که فرشتگان آسمان هفتم ، از حضرت خواسته بودند.

حضرت نوح علیه السلام خواسته آنان را اجابت کرد و دوباره میان قوم خود بازگشت و آنان را بسوی خدادعوت کرد. ولی دعوت وی تأثیری بر آنها نداشت و هرچه بیشتر آنها را فرامی‌خواند ، آنها بیشتر می‌گریختند. تا اینکه 300 سال دیگر به پایان رسید و رویهم 900 سال سپری شد. شیعه و یاران حضرت ، نزد او آمدند و از دست عوام و طاغوتیان گله و شکایت کردند و از حضرت خواستند که برای فرج دعا کند. حضرت نوح علیه السلام خواسته آنان را برآورده ساخت .

ایشان نماز را به پاداشت و نشست تا دعا کند اما در این هنگام حضرت جبرائیل علیه السلام بر وی نازل شد و فرمود: خداوند عزّوجلّ دعوت تو را اجابت کرد و فرمود به یاران خود بگو که خرما بخورند و هسته آن را در زمین بکارند ، و از آن مراقبت کنند تا به ثمر برسد. پس اگر به ثمر نشست ، فرج حاصل می‌شود. نوح علیه السلام خداوند را حمد و ستایش کرد و این امر را یاران خویش تعریف کرد و یاران به یکدیگر بشارت گفتند. پس خرما را خورده و هسته آن را در زمین کاشتند تا به ثمر رسید. ثمره آن را نزد حضرت نوح علیه السلام آوردند و از وی خواستند که از خداوند بخواهد وعده خویش را عملی کند.

حضرت نوح علیه السلام تحقق این امر را از خداوند عزّوجلّ درخواست کرد. خداوند به نوح علیه السلام وحی فرمود که به آنها بگو : این خرمایی که در دستان شماست بخورید و هسته آن را بکارید. هرگاه ثمر داد ، فرج حاصل می‌شود. عده‌ای از ایمان‌ آورندگان که یک سوم کلّ مؤمنین بودند چون تصور کردند که حضرت نوح علیه السلام خلف وعده کرده است ، از ایمان خود دست کشیدند و دو سوم آنها همچنان بر ایمان خود ثابت قدم ماندند.

پس این گروه خرما را خودند و هسته آن را کاشتند و مراقبت کردند تا ثمر داد.  ثمره آن را نزد حضرت نوح علیه السلام آوردند و از وی خواستند که از خداوند بخواهد وعده فرج خود را عملی کند. حضرت نوح علیه السلام تحقق این امر را از خداوند عزّوجلّ درخواست کرد. خداوند به نوح علیه السلام وحی فرمود که به آنها بگو : این خرما را نیز بخورید و هسته آن را در زمین بکارید. بنابراین یک سوم دیگر از ایمان آورندگان از ایمان خود دست کشیدند. پس یک سوم ، در ایمان خود ثابت قدم ماندند و خرما را خوردند و هسته‌اش را کاشتند و مراقبت کردند تا ثمر داد.

هنگامیکه ثمر داد به نزد حضرت نوح علیه السلام آوردند و گفتند تعداد ما خیلی اندک است. ما از این هراس داریم که اگر فرج به تأخیر بیفتد ، همه نابود شویم. بنابراین حضرت نوح علیه السلام نماز بپاداشت و عرض کرد : خداوندا! از یاران من تنها این گروه اندک باقی مانده‌اند و من می‌ترسم که این گروه از بین بروند. پس خداوند کریم به ایشان وحی فرمود که دعای تو را استجابت کردم ، پس کشتی را بساز.

فاصله زمانی بین اجابت دعا و فرارسیدن طوفان 50 سال بود. نکته زیبایی که از نظر عددی مورد بحث ماست ، 3 بار تجدید شدن عددِ 300 سال است! و چرا خداوند کریم دوران نبوت حضرت را اینگونه قرار داد؟!

اگر تا اینجای درس را بخوبی خوانده باشید ، متوجه می‌شوید که از آنجاکه عدد 300 از جمع اعداد 1 تا 24 بدست می‌آید و عدد 24 ؛ عددِ ساعات یک شبانه روز است و عدد جامع یعنی جمع کننده می‌باشد. پس 3 تا 300 تا یعنی 3 تا 24 تا که می‌شود 72 (بعبارتی 3 تا 300 تا میشود 900 تا یعنی بلوغ کامل عددی)! و عدد 72 برابر با عدد ابجد کلمه سجده است و در جمع ارقامش به 9 می‌رسیم (9=2+7) . درواقع افشای کامل هدایت در قوم نوح علیه السلام ، رسیدن به 3 تا 24 ساعت یعنی 3 روز و درنهایت عدد 72 یعنی رسیدن به کلمه سجده و حروف نوزده است { 72= سجده=نوزده} .

خوب دقت کنید!1) احتمال معنا بلوغ هدایت در این قوم به 3 تا 300 تا برای رسیدن به اطاعت محض و خضوع و خشوع کامل سجده می‌باشد.

2)درضمن اینکه عددابجد کلمه دنیا =65 است که برابر با دو حرفِ س=60 و ه=5 که رویهم می‌شود سه ، می‌باشد. پس تمام عمر دنیا ، نسل انسان‌ها از قوم مؤمنی هستند که در کشتی نوح علیه السلام سوار شدند و نجات پیداکردند.

3)و نوزده(=72) ، باب طهارت است. درحقیقت زندگی انسانی در باب هدایت به امر پروردگار یکتا از نقطه نجف روی کوه جودی باب وادی السلام، نـو ، زده شد!الی یوم القیامة . بر همین مبنا وجود حضرت نوح علیه السلام را آدم ثانی می‌نامند. و قبر مطهر حضرت آدم علیه السلام و حضرت نوح علیه السلام در کنار مضجع شریف و نورانی مولا و سرورمان امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب که صلوات و درود خدا و ملائکه‌اش بر او و این دو پیامبر بزرگوار باشد ، قرار دارد.

سِرّ باطنی شیر (لبن)

نکته جالب اینکه تغذیه شیر وجود مبارک معصومینصلوات الله علیهم اجمعین در دوران نوزادی به صورت خاص بوده است. چنانچه برای حضرت زهراسلام الله علیها در کتاب بحارالانوار ج58.ص149 آمده است حدیث قدسی: جعلت فطامک من اللبن (مقرونا) بالعلم. از قول خداوند فرمود که از شیرعلم ذاتی خودم او را تغذیه کردم. یا برای حضرت علی علیه السلام در کتاب منتهی الآمال می‌فرماید از انگشت سبابه پیامبرصلی الله علیه و آله 12 چشمه شیر نوشیده است.

حال خوب دقت کنید! انسان‌ها هم وقتی متولد می‌شوند از سینه مادر شیر می‌خورند. اما در حقیقتِ عمل، در رحم دنیا انسان لبن یا شیر را از ولایت و رسالت که همان کلمه وحی الهی است که جنس آن از نور است ، می‌نوشد و حاصل عمل خالصانه ، انسان را به امام زمانش وصل می‌کند و از ظلمات جهل و حیوانیت به نور انسانیت و هدایت می‌رسد.

*لبن:  چنانچه عدد ابجد کلمه لبن که به شیر معنا شده 82 می‌شود که در تمام دایره‌ی شِ هستی ، این عدد برابر با عدد ابجد کلمه امام است و جایگاه عددی کلمه لبن= 28 می‌شود که تمام کلمات قرآن عزیز از 28 حرف است. بنابراین انسان در عمل خالصانه در جلوه امام خود قرار می‌گیرد و خداوند این رحمت را به مؤمن عنایت می‌فرماید. چنانچه او را تعالی می‌دهد به یخرجهم مِن الظلمات الی النور.

اما انسان کافر و گنهکار هم همین شیر را که لبن است از رحم دنیا به عمل می‌خورد اما چون اعمالش ظلمانی و غلط است ، ظرف وجودش آلوده می‌شود . اثرش این است که شیر ضایع می‌شود و اثرش مثل سم به بدنِ عملش منتقل می‌شود و انسانیتش می‌میرد و می‌شود مصداق "یخرجهم مِن النور الی الظلمات" !

پس درواقع انسان گنهکار و کافر ، یا از ریشه حرام بدنیا آمده یا به عقیده کفر و غلط قرار می‌گیرد ، آثارش مثل ابن ملجم ملعون به یک قول کسی است که حضرت علی علیه السلام خودش در بزرگ شدنش زحمت کشیده ، ولی آثار عمل غلطش روزی در کشتن امامش ظاهر می‌شود. و این اثر آخر عمل ، جلوه‌ی حرفِ ش دایره زندگی هر شخص می‌باشد که آخرش به اوّل می‌رسد!

اما مؤمنین واقعی را خداوند می‌فرماید: والعاقبة للمتقین یعنی عاقبت (بخیری) مخصوص متقین می‌شود (آیه 83 سوره مبارکه قصص) . یا در آیه 2 سوره مبارکه بقره می‌فرماید : ذالک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین.

*شیر:  ترجمه لبن به فارسی می‌شود شیر.عدد ابجد کلمه شیر=510 است که درواقع معنی می‌شود به 10+500 : عدد ابجد حرفِ ث برابر 500 است که ملک آن حضرت میکائیل علیه السلام است و این ملک مأمور روزی از طرف خداوند متعال است. و عدد 10 همان گنج عشر ؛ ائمه طاهرینصلوات الله علیهم اجمعین است. جمع ارقام 510 می‌شود 6 که همان خزانه کلّ خلقت است (6=0+1+5).

باید دقت کنیم که شیر در بین خون و فضولات از سینه جاری می‌شود. درحالیکه نه بو و نه رنگ خون را دارد و نه بو و رنگ دفعیات را دارد. چنانچه خالق یکتا در آیه 66 سوره مبارکه نحل می‌فرماید: و انّ لکم فی الانعام لعبرة نسقیکم مما فی بطونه من بین فرث و دم لبنا خالصا سائغا للشاربین ؛ و البته برای شما ملاحظه حال چهارپایان (از شیر گاو و گوسفند) همه عبرت و حکمت است که ما از شکم آنها از میان سرگین و خون ، شیر خالص و پاکیزه شما را می‌نوشانیم که در طبع همه‌ی نوشندگان گوارا است.

پس شیر سفید و لطیف و شیرین و خوش طعم و غذای کامل برای بدن ضعیف نوزاد است. جالب است که شیر در غده‌های شیری سینه مادر در یک لحظه درواقع خون عین نجس و سرخ به شیر سفید و پاک قلب به میم می‌شود. پس شیر یکی از آیات خداست که باید در آن تأمل کنیم!

اما چون اسرار درس ما حرف ش است ، پس حقیقت حروفی شیر که با حرف ش آغاز شده ، افشای وصل شدن نوزاد به روزیِ محبت پروردگار عالم است که در سینه مادر قرار داده است. الحمد لله ربّ العالمین

پس هر سینه ، یک بلوغِ شین را به عدد 9 (با حروف و نقطه‌هایش) و در جلوه عدد 6 تمام محتوای ظاهری و باطنی‌اش و در مرکزیت دایره‌ی درون سینه که قلب است و جلوه عدد 5 همه‌ی خزانه‌ی عالم بالا از دایره رحمت و خلقت و اسرار آفرینش در سینه‌های مادرِ ظاهر (پدر و مادر خودمان) و پدر و مادرِ باطن {حضرت آدم(ع) و حضرت حوا(س)} و پدر و مادر روحانی و نورانیمان {پیامبر(ص) (رسالت) و امیرالمؤمنین(ع) (ولایت) و مادر دو عالم خانم فاطمه زهرا(س)} به ما می‌رسد .

حالا ما چگونه این غذای روح و جسم را گرفتیم ؟! پس در رحمت رحمانیت و رحیمیت خالق یکتا غرق و غوطه‌ور هستیم و ما باید ظرف وجودمان را چنان تمیز و پاک نگه داریم که این روزیِ رزقِ حسن را ضایع نکنیم. انشاءالله

درحقیقت خداوند کریم رزق کریمش را نصیب هر بنده مؤمن خود می‌فرماید به شرط اینکه از سینه علم و عمل به گنج قرآن که محتوای باطن کلّ رسالت و ولایت است جدا نشود.

مقام حرف شین در ماه مبارک رمضان

ماه مبارک رمضان ، نهمین ماه سال قمری است و در حدیث آمده که سید همه‌ی ماه‌های قمری است. تنها ماهی است که نامش در قرآن کریم آمده است ؛ آیه 185 سوره مبارکه بقره: شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی للناس و بینات من الهدی و الفرقان ( ماه رمضان که در آن برای راهنمایی مردم و بیان راه روشن هدایت و جدا ساختن حق از باطل ، قرآن نازل شده است).

پس ماهی است که نور با عظمت قرآن در آن نازل شده است و بواقع در این قسمت آیه که بیان شد ، 6 منظور مهم پروردگار عالم محقق می‌شود:

1)شهر رمضان (ماه رمضان) .  2) انزل فیه القرآن (نازل شدن قرآن)  3) هدیً للناس (هدایت کلّ مردم)   4) و بیّنات ( بطور واضح و آشکار نکات و باطن و ظاهر آن را با بینه و دلیل روشن برای مردم آشکارا بیان می‌کند)  5) مِن الهدی ( برای هدایت و درواقع سبز کردن و شکوفا کردن و از ظلمات به نور رساندن درون فطرت انسانی به عمل و سیرت انسانی )   6) والفرقان ( که حقیقت این هدایت ، جداسازی و علامت گذاری از راه خطر به امنیت کامل ، از چاه به هموار شدن ، از حرام و باطل به حلال و حق ، از ظلمات به نور و بطور کلی یعنی از جهنم‌ها به بهشت و خلاصه به رضای خداوند کریم و رسیدن به قرب او). 

پس درواقع همانطورکه درباره حرف شین گفته شد صفت حرف شین ، افشا کردن است و شین ،6 نقطه دارد که مبیّن حرفِ شین است و خودش با 3 حرف ، 9 تا می‌شود. درواقع 9 ، سلطان اعداد و سید همه اعداد است.

حالا ماه مبارک رمضان ، مقام 9 را دارد و سلطان ماه‌های سال است. زیرا با 6 هدف افشای هدف خلقت پروردگار عالم و نزول قرآن {یعنی آمدن همه‌ی 124 هزار پیامبرعلیهم السلام و تمام کتاب‌های آسمانی که 313 تاست و در جمع به باطن قرآن ظاهر شده است} تحقق پیدا کرده و اِحیا در ماه رمضان اتفاق میفتد. یعنی زنده شدن به واقعیت انسانیت و به کمال رسیدن آن که وصل شدن به رگ حیات طیب یعنی امام زمان حضرت مهدی(عج الله تعالی فرجه) می‌باشد.

اسم مبارک رمضان یکی از اسماء خداوند کریم است به معنای گرمای زیاد ، طوری که همه‌ی ناخالصی‌ها ذوب شود.و به یک معنی رمضان یعنی ریزش بسیار که درواقع ریزش گناهِ گنهکاران است. ماه مبارک رمضان ، شهرالله خوانده شده است چون ویژگی‌هایش آن را مخصوص کرده است.

و به یک نگاه معرفتی رمضان یعنی بلوغ سجده اطاعت پروردگار عالم و رسیدن به مقام کسره‌ی حقیقی ، و روزه حقیقی که روزه از گناه و نافرمانی است. پس با روزه، بیماری‌های طغیانگری و هوای نفس و عفونت‌های گناه، درمان می‌شود و با روزه واقعی که سحری آن توبه و افطار آن اصلاح اعمال غلط است ، انسان به طهارت راه پیدا می‌کند.

 

       حد 12

چنانچه در حرف شین خصوصیاتی است که این حرف را مخصوص کرده است . از یک سو با عدد ابجد 360 (=شین) ، تمام دایره خلقت را به ظهور آشکار می‌کند و سلطه‌ی عددی آن را نشان می‌دهد. و از یک سو با عدد 9 ( حروف و نقطه‌هایش) عدد شعاع این دایره را که از نقطه‌ی مرکزی به محیط اتصال پیدا کرده و دوران دایره را در بلوغ عدد 9 که سقف همه‌ی اعداد است ، نشان می‌دهد.

        ش                                                                                                                                   

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۰۰ ، ۱۸:۱۷
عذرا شفائی

دعاهای قنوت

در مجلس نوزدهم بحار الانوار، شیخ صدوق علیه الرحمه روایت کرده از عالم آل محمد جعفر بن محمد صادق علیه السلام که فرمود:" فرمود حضرت امیر المومنین علیه السلام که تعلیم فرمود به من حبیب من حضرت خاتم الانبیاء چیزی را که محتاج نشدم هرگز به دوای اطباء عرض کردند چه چیز است یا امیرالمومنین؟ فرمودند: سی و هفت آیه از قرآن مجید که مشتمل است بر کلمه تهلیل، در بیست و چهار سوره. ابتدا از سوره بقره تا سوره مزمل .

نخواند آن را مکروبی مگر آن که برطرف کند خدا کرب او را. و نه مدیونی مگر آن که خدا ادا کند دین او را. و نه غریبی مگر آن که برگرداند خدا او را به شهر خودش. و نه حاجتمندی مگر آن که برآورد خدا حاجت او را. و نه ترسانی مگر آن که ایمن گرداند خدا او را از ترس. و هر کس بخواند آن را در هر روزی وقتی که صبح کند بیرون شود از دل او شقاق و نفاق. و دفع کند خدا از او هفتاد نوع از انواع بلیات را که آسان تر آن ها جذام و جنون و برص است. و زنده کند خدا او را سیراب و بمیراند او را سیراب. و هر مسافری بخواند آن را نبیند در سفر خود مگر خیر و خوشی. و هر کس بخواند و بخوابد موکل فرماید خدا بر او هفتاد ملک که محافظت نمایند او را از شر شیطان و لشکر او تا صبح و بوده باشد در روز از محفوظین و مرزوقین تا داخل شب شود. و هر کس بنویسد آن را و بشوید با آب باران و بنوشد نرسد به بدن او بدی و نه مرضی و نه چیزی از چشم جن. و همیشه محفوظ بوده باشد از چشم زخم و هر آفتی. و دفع شود از او هر بلائی در دنیا و روزی او گشاده گردد. در نهایت وسعت و ایمن باشد از هر شیطانی سرکش و از هر قومی عنید. و نرود از دنیا تا بنماید خداوند به او در خواب مجلس و محل او را در بهشت".

مولف گوید تا اینجا ترجمه عبارت بحار بود و چون در بحار در اجمال سی و هفت آیه نوشته بود و در تفصیل سی و شش شمرده لذا مرحوم مغفور جنت مکان شریعتمدار ملاذ الاسلام، آقا سید حسن بن احمد الحسینی النجفی الکاشانی، اعلی الله مقامه کریمه، از تفحص عوض از آن یک آیه، چهار آیه دیگر پیدا کردهاند در چهار سوره اول در سوره نمل، دوم در سوره زمر، سوم در سوره محمد صلوات الله علیه و آله اجمعین و یک آیه از سوره غافر که سوره مومن است و چون یک آیه مقصود شده مردد بین سُوَر اربعه بود لذا جناب آقای معظم مرحوم تماماً را نوشته و فرمودند صواب آن است که بفرماید در بحار چهل آیه از بیست و هفت آیه سوره پس آنچه در بحار است سی و هفت آیه در بیست و چهار سوره شاید مستند به سهو، صدوق علیه الرحمه یا مرحوم مجلسی رحمه الله یا ناسخ و کاتب باشد به هر حال نقصان آیات مضر است و زیاده، زیادتی خیر است و لهذا، ابی نصر حسن فضل فرزند طبرسی رحمه الله در کتاب مکارم الاخلاق و مرحوم مجلسی رحمه الله در زادالمعاد در دعای روز عرفه بر آیات بحار بعضی آیه ها افزوده‌اند. این است آیات مبارکات:

1-سوره مبارکه بقره آیه 163: " والهکم اله واحد لا اله الا هو الرحمن الرحیم".و معبود شما معبودی یگانه است که هیچ معبودی شایسته پرستش جز او نیست، رحمت گستر و مهربان است.

2-سوره مبارکه بقره آیه 255: "الله لا اله الا هو الحی القیوم لا تاخذه سنه و لا نوم له ما فی السماوات و ما فی الارض من ذا الذی یشفع عنده الا باذنه یعلم ما بین ایدیهم و ما خلفهم و لا یحیطون بشیء من علمه الا بما شاء وسع کرسیه السماوات و الارض و لا یووده حفظهما و هو العلی العظیم".تنها خدا- که هیچ معبودی جز او شایسته پرستش نیست-زنده و برپادارنده هستی است، نه خوابی سبک او را فرا می گیرد و نه خوابی سنگین که از اداره امور جهان بازماند. آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست و اسباب و علل همه از او فرمان می گیرند. کیست آن که جز به اذن او نزد وی شفاعت کند؟ و انجام کاری را سبب شود آنچه را که پیش روی شفاعتگران است و از آن آگاهند و آنچه را که در پی دارند و از آنان نهان است، همه را می داند و آنها به چیزی از دانش او جز آنچه برایشان خواسته است احاطه ندارند. قلمرو فرمانروایی اش آسمانها و زمین را فرا گرفته است و نگهداری آن دو بر او دشوار نیست و اوست بلند مرتبه و بزرگ.

3-سوره مبارکه آل عمران آیات 1و 2: "الم. الله لا اله الا هو الحی القیوم".الف. لام.میم. تنها خدا که هیچ معبودی جز او شایسته پرستش نیست، زنده و برپادارنده هستی است.

4-سوره مبارکه آل عمران آیات 5و 6: "ان الله لا یخفی علیه شیء فی الارض و لا فی السماء. هو الذی یصورکم فی الارحام کیف یشاء لا اله الا هو العزیز الحکیم".او به کسانی که در خور کیفرند آگاه است، که هیچ چیزی نه در زمین و نه در آسمان بر خدا پوشیده نیست. نه تنها به حا ل و کارتان داناست که بی رخصت او راهی نمی پویید چرا که اوست آن که شما را در رحم ها هر گونه بخواهد صورتگری می کند. معبودی شایسته پرستش جز او که مغلوب نمی شود و کارهایش همه از روی حکمت است وجود ندارد.

5-سوره مبارکه آل عمران آیه 18: "شهد الله انه لا اله الا هو و الملائکه و اولوا العلم قآئما بالقسط".خداوند که در کارهایش عدالت را بر پا داشته گواهی داده است که معبودی شایسته پرستش جز او نیست و فرشتگان و عالمان نیز بر آن گواهی داده اند.

6-سوره مبارکه آل عمران آیات 18و19: "لا اله الا هو العزیز الحکیم. ان الدین عند الله الاسلام و ما اختلف الذین اوتوا الکتاب الا من بعد ما جاءهم العلم بغیا بینهم و من یکفر بآیات الله فان الله سریع الحساب".آری، معبودی شایسته پرستش جز او که شکست ناپذیر و حکیم است، نیست. دین نزد خدا تسلیم شدن در برابر او و پذیرفتن احکام و حقایقی است که او فرو فرستاده است، و یهودیان و مسیحیان که کتاب آسمانی به آنان داده شده است در دین اختلاف نکردند و مذاهب و ادیان گوناگون پدید نیاوردند مگر پس از آن که دانش بدیشان رسیده بود و اختلافشان به سبب برتری جویی و ستمی بود که میانشان وجود داشت. آنان به آیات خدا که بر پیامبران فرو فرستاده شده بود کافر شدند، و هر کس به آیات خدا کافر شود، به سزایش خواهد رسید، چرا که خداوند اعمال بندگان را به سرعت و همان گاه که انجام می شود حسابرسی می کند.

7-سوره مبارکه آل عمران آیه 62: "ان هذا لهو القصص الحق و ما من اله الا الله و ان الله لهو العزیز الحکیم".آری، داستان واقعی عیسی همین است که ما از آن یاد کردیم نه آنچه مسیحیان پنداشته اند و هیچ معبودی شایسته پرستش جز خدا نیست و به راستی خداست آن مقتدری که در اراده خود مغلوب نمی گردد و دانایی است که کارهایش همه از روی حکمت است.

8-سوره مبارکه نساء آیات 86و87: "و اذا حییتم بتحیه فحیوا باحسن منها او ردوها ان الله کان علی کل شیء حسیبا. الله لا اله الا هو لیجمعنکم الی یوم القیامه لا ریب فیه و من اصدق من الله حدیثا". و چون به شما سلام شود، با سلامی نیکوتر سلام را پاسخ دهید، یا مانند همان را باز گردانید که خداوند حسابگر هر چیزی است. به فرمانهای الهی پای بند باشید، زیرا قطعاً خداوند که معبودی شایسته پرستش جز او نیست، شما را در روز قیامت که هیچ تردیدی در آن وجود ندارد گرد می آورد تا به شما در برابر اعمالتان سزا دهد و چه کسی از خدا راستگوتر است؟

9-سوره مبارکه مائده آیه 73: "لقد کفر الذین قالوا ان الله ثالث ثلاثه و ما من اله الا اله واحد و ان لم ینتهوا عما یقولون لیمسن الذین کفروا منهم عذاب الیم". کسانی هم که گفتند: خدا یکی از سه اقنوم(پدر،پسر و روح القدوس) است قطعاً کافر شده اند. جز خدای یگانه خدایی نیست. اگر از آنچه می گویند باز نایستند، به کسانی از آنان که کافر شده اند عذابی دردناک خواهد رسید.

10-سوره مبارکه انعام آیه102: "ذلکم الله ربکم لا اله الا هو خالق کل شیء فاعبدوه و هو علی کل شیء وکیل". آن خداوند دانا تدبیر کننده امور شماست. معبودی شایسته پرستش جز او نیست، زیرا او آفریننده هر چیزی است، پس او را بپرستید که او بر پا دارنده و عهده دار هر امری است.

11-سوره مبارکه انعام آیه106: "اتبع ما اوحی الیک من ربک لا اله الا هو و اعرض عن المشرکین". آنچه را که از جانب پروردگارت به تو وحی شده است پیروی کن که معبودی شایسته پرستش جز او نیست، و از مشرکان روی بگردان.

12-سوره مبارکه اعراف آیه 158: "قل یا ایها الناس انی رسول الله الیکم جمیعاً الذی له ملک السماوات و الارض لا اله الا هو یحیی و یمیت فآمنوا بالله و رسوله النبی الامی الذی یومن بالله و کلماته و اتبعوه لعلکم تهتدون". بگو: ای مردم، من فرستاده خدا به سوی همه شما هستم، خدایی که فرمانروایی آسمانها و زمین از آن اوست. معبودی شایسته پرستش جز او نیست. زنده می کند و می میراند. پس به خدا و رسول او-آن پیامبر درس ناخوانده که خود به خدا و سخنان او ایمان دارد-ایمان بیاورید و از او پیروی کنید، باشد که به نیکبختی سرای آخرت راه یابید.

13-سوره مبارکه توبه آیه 31: "اتخذوا احبارهم و رهبانهم ارباباً من دون الله و المسیح ابن مریم و ما امروا الا لیعبدوا الهاً واحداً لا اله الا هو سبحانه عما یشرکون". هودیان و مسیحیان از آن روی که بی هیچ قید و شرطی از عالمان و راهبان خود اطاعت کردند، آنها را به منزله پروردگار و معبود خویش شمردند و برای خدا ربوبیتی قائل نشدند. علاوه بر این، نصارا مسیح پسر مریم را نیز پروردگار خود گرفتند در حالی که آنان مامور نبودند مگر این که یک خدا را که جز او معبودی در خور پرستش نیست عبادت کنند. او منزه است از این که به او شرک ورزیده شود.

14-سوره مبارکه توبه آیه 129: "فان تولوا فقل حسبی الله لا اله الا هو علیه توکلت و هو رب العرش العظیم". پس اگر روی برتافتند و رسالت تو را نپذیرفتند بگو: خدا مرا بس است، زیرا معبودی شایسته پرستش جز او نیست، فقط بر او توکل کرده ام و اوست خداوندگار آن عرش بزرگ.

15-سوره مبارکه یونس آیه 90: "حتی اذا ادرکه الغرق قال آمنت انه لا اله الا الذی آمنت به بنو اسرائیل و انا من المسلمین". و وارد شکاف دریا شدند. تا آن گاه که فرعون را غرق شدن در رسید، گفت، ایمان آوردم که معبودی شایسته پرستش جز آن کسی که بنی اسرائیل به او ایمان آورده اند، نیست و من از کسانی هستم که تسلیم او شده اند.

16- سوره مبارکه هود علیه السلام آیه 14: "فان لم یستجیبوا لکم فاعلموا انزل انما بعلم الله و ان لا اله الا هو فهل انتم مسلمون". پس اگر دعوت شدگان به شما پاسخ ندادند و نتوانستند شما را برای آوردن همانند قرآن توانا سازند، بدانید که قرآن تنها به علم خدا نازل شده است و معبودی شایسته پرستش جز او نیست، چرا که اگر می بود، شما را در آوردن مثل این قرآن یاری می کرد. اینکه آیا با وجود این دلیل روشن به فرمان خدا گردن می نهید؟

17-سوره مبارکه رعد آیه 30: "و هم یکفرون بالرحمن قل هو ربی لا اله الا هو علیه توکلت و الیه متاب". ولی آنان خدای رحمان را انکار می کنند. بگو: او پروردگار من است. معبودی شایسته پرستش جز او نیست، فقط بر او توکل کرده ام و برای نیازهای خود به او رجوع می کنم.

18-سوره مبارکه نحل آیه 2: "ینزل الملائکه بالروح من امره علی من یشاء من عباده ان انذروا انه لا اله الا انا فاتقون". فرشتگان را با روح- که از عالم امر است- بر هر کس از بندگانش که بخواهد فرو می فرستد، با این پیام که به مردم هشدار دهید که جز من معبودی شایسته پرستش نیست، پس از من پروا کنید و راه اطاعت را در پیش بگیرید.

19-سوره مبارکه طه آیات 7و8: "و ان تجهر بالقول فانه یعلم السر و اخفی. الله لا اله الا هو له الاسماء الحسنی". و اگر سخن را آشکارا بگویی، از آن آگاه است، زیرا او نهان تو را و نهان تر از نهانت را که حتی خود نیز از آن بی خبری می داند. خداست که معبود شایسته پرستش جز او نیست، زیرا نیکوترین نام ها همه از آن اوست.

20-سوره مبارکه طه آیات 12و13و14و15: "انک بالوالد المقدس طوی. و انا اخترتک فاستمع لما یوحی. اننی انا الله لا اله الا انا فاعبدنی و اقم الصلاه لذکری. ان الساعه ءاتیه اکاد اخفیها لتجزی کل نفس بما تسعی". که تو اینک در وادی مقدس«طوی» هستی. و من اینک تو را به رسالت برگزیدم، پس به آنچه به تو وحی می شود گوش بسپار. همانا منم خداوند که معبودی جز من شایسته پرستش نیست، پس مرا عبادت کن و برای آن که به یاد من باشی نماز را برپا دار. رستاخیز حتماً آمدنی است. نزدیک است آن را چنان نهان کنم که هیچ خبری از آن ندهم. آری، رستاخیز برپا خواهد شد، تا هر کسی در برابر هر کار نیک و بدی که برای آن تلاش می کند سزا داده شود.

21-سوره مبارکه طه آیه 98: "انما الهکم الله الذی لا اله الا هو وسع کل شیء علما". ای سامری و ای فرزندان اسرائیل، معبود شما تنها خداست که جز او معبودی شایسته پرستش نیست، و دانش او هر چیزی را فرا گرفته است.

22-سوره مبارکه انبیاء آیه 25: "و ما ارسلنا من قبلک من رسول الا نوحی الیه انه لا اله الا انا فاعبدون". و ما پیش از تو هیچ پیامبری را به رسالت نفرستادیم مگر این که به او وحی می کردیم که :معبودی شایسته پرستش جز من نیست، پس شما و امتهایتان مرا بپرستید.

23-سوره مبارکه انبیاء آیه 87: "و ذا النون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر علهی فنادی فی الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین". و یونس، همدم آن ماهی را یاد کن،هنگامی که از میان قومش بیرون رفت، در حالی که بر آنان به سبب کفرشان خشم گرفته بود، و گمان کرد که ما هرگز بر او تنگ نخواهیم گرفت، ولی ما او را به کام نهنگ فرو بردیم و او در آن تاریکی ها ندا داد که جز تو خدایی شایسته پرستش نیست که بتوان به او پناه برد، و تو از این که مورد اعتراض باشی منزهی، به یقین من از ستمکاران بودم.

24-سوره مبارکه مومنون آیه 116: "فتعالی الله الملک الحق لا اله الا هو رب العرش الکریم". خداوند که فرمانروای هستی است و هیچ امری را جز به حق مقرر نمی کند، والاتر از آن است که شما را بیهوده بیافریند. هیچ معبودی شایسته پرستش جز او نیست. اوست پروردگار آن عرش ارجمند و زمام همه امور به دست اوست.

25-سوره مبارکه نمل آیات 25و26: "و یعلم ما تخفون و ما تعلنون. الله لا اله الا هو رب العرش العظیم". و آنچه را که پنهان می کنید و آنچه را که آشکار می سازید همه را می داند. خداست که هیچ معبودی جز او شایسته پرستش نیست و خداوندگار عرش بزرگ است.

26-سوره مبارکه قصص آیه 70: "و هو الله لا اله الا هو له الحمد فی الاولی و الآخره و له الحکم و الیه ترجعون". تنها پروردگار تو دارای مقام الوهیت است. جز او معبودی شایسته پرستش نیست. در دنیا و آخرت همه ستایش ها به او اختصاص دارد، حکمرانی، چه در تکوین و چه در تشریع، از آن اوست و برای پاداش و جزا به سوی او بازگردانده می شوید.

27-سوره مبارکه قصص آیه 88: "و لا تدع مع الله الها آخر لا اله الا هو کل شیء هالک الا وجهه له الحکم و الیه ترجعون". با وجود خداوند، معبود دیگری مخوان، زیرا جز او معبودی که شایسته پرستش باشد وجود ندارد، چرا که هرچه جز خداست نابود می شود و حاکمیت و تدبیر جهان هستی در اختیار اوست و شما به او باز گردانده می شوید.

28-سوره مبارکه فاطر آیه 3: "یا ایها الناس اذکروا نعمت الله علیکم هل من خالق غیر الله یرزقکم من السماء و الارض لا اله الا هو فانی توفکون". ای مردم، نعمت های خدا را که به شما ارزانی داشته شده است به خاطر آورید. آیا آفریدگاری جز خدا از آسمان و زمین به شما روزی می دهد؟ پس معبودی سزاوار پرستش جز او نیست. شما تا کی از حق بازداشته می شوید و به شرک روی می آورید؟

29-سوره مبارکه صافات آیات 34و35و36و37: "انا کذلک نفعل بالمجرمین. انهم کانوا اذا قیل لهم لا اله الا الله یستکبرون و یقولون اثنا لتارکوا آلهتنا لشاعر مجنون. بل جاء بالحق و صدق المرسلین". به یقین، ما با همه مشرکان گناه پیشه همین گونه رفتار خواهیم کرد. زیرا هنگامی که به آنان گفته می شد: معبودی شایسته پرستش جز خدا نیست، بر گردنکشی خود اصرار می ورزیدند. و می گفتند: آیا به راستی ما برای شاعری مجنون معبودانمان را رها سازیم؟ نه، محمد شاعر و مجنون نیست، او قرآن را که سراسر حق است آورده و پیامبران پیشین را تصدیق کرده است.

30-سوره مبارکه ص آیه65: "قل انما انا منذر و ما من اله الا الله الواحد القهار". ای پیامبر، بگو: من در پی ثروت و مقام نیستم، بلکه پیامبری بیم دهنده ام، و جز خدای یگانه که بر هر چیزی غالب است معبود شایسته پرستشی نیست.

31-سوره مبارکه زمر آیه 6: "خلقکم من نفس واحده ثم جعل منها زوجها و انزل لکم من الانعام ثمانیه ازواج یخلقکم فی بطون امهاتکم خلقاً من بعد خلق فی ظلمات ثلاث ذلکم الله ربکم له الملک لا اله الا هو فانی تصرفون".خداوند شما را از یک تن آفرید، وهمسرش را از جنس او قرار داد و برای شما از دام ها هشت تای پدید آورد(شتر، گاو،میش و بز، نر و ماده آنها(شما را در شکم مادرانتان آفرینشی پس از آفریش دیگر، در تاریکی های سه گانه(شکم، رحم و مشیمه) خلق می کند. این است خدا که پروردگار شماست اوست که کارهای شمار را به سامان می رساند، و فرمانروایی فقط از آن اوست. جز او معبودی شایسته پرستش نیست، پس چگونه از عبادت او باز گردانده و به پرستش غیر او برده می شوید؟

32-سوره مبارکه غافر آیه 3: "غافر الذنب و قابل التوب شدید العقاب ذی الطول لا اله الا هو الیه المصیر". همو که بخشنده گناه و توبه پذیر و سخت کیفر و بخشنده نعمت های مستمر است. جز او هیچ معبودی شایسته پرستش نیست و بازگشت همگان فقط به سوی اوست.

33-سوره مبارکه غافر آیه 62: "ذلکم الله ربکم خالق کل شیء لا اله الا هو فانی توفکون". این است خداوند که پروردگار شماست و امورتان را تدبیر می کند. آفریننده هر چیزی است و معبودی شایسته پرستش جز او نیست، پس چگونه از پرستش او باز داشته و به عبادت غیر او کشانده می شوید؟

34-سوره مبارکه غافر آیه 65: "هو الحی لا اله الا هو فادعوه مخلصین له الدین الحمدلله رب العالمین". اوست که زنده است و معبودی جز او نیست، پس او را در حالی که عبادت خود را ویژه او ساخته اید بخوانید و بپرستید. ستایش، همه از آن خدا پروردگار جهان هاست.

35-سوره مبارکه دخان آیات 7و8: "رب السماوات و الارض و ما بینهما ان کنتم موقنین لا اله الا هو یحیی و یمیت ربکم و رب آبائکم الاولین". همان پروردگار آسمان ها و زمین و آنچه میان آنهاست. اهل یقین این حقیقت را دریافته اند. شما هم اگر اهل یقین باشید آن را در خواهید یافت. هیچ معبودی جز او نیست. همواره حیات می بخشد و می میراند. پروردگار شما و پروردگار پدران نخستین شماست.

36-سوره مبارکه محمد صلوات الله علیه و آله اجمعین آیات 18و19: "فانی لهم اذا جاء تهم ذکراهم. فاعلم انه لا اله الا الله و استغفر لذنبک و للمومنین و المومنات و الله یعلم متقلبکم و مثواکم". ولی در آن هنگام که دوران عمل گذشته است چگونه این یاد آوری برای آنان سودمند است؟ حقیقت این است که هیچ معبودی جز خدا نیست. تو این را می دانی؛ پس بر طبق دانش خود عمل کن و برای گناه خویش و برای مردان و زنان با ایمان آمرزش بخواه، تا از کسانی نباشی که خدا بر دلهایشان مهر می نهد، که خدا به احوال شما آگاه است و جنب و جوش و آرام و قرارتان را می داند.

37-سوره مبارکه حشر آیات 21و22: "لو انزلنا هذا القرآن علی جبل لرایته خاشعاً متصدعاً من خشیه الله و تلک الامثال نضربها للناس لعلهم یتفکرون. هو الله الذی لا اله الا هو عالم الغیب و الشهاده هو الرحمن الرحیم". اگر ما این قرآن را بر کوهی فرو فرستاده بودیم، آن را با همه صلابت و عظمتش، در برابر خدا خاشع و از ترس او از هم پاشیده می دیدی. ما این مثل ها را برای مردم می زنیم، باشد که در قرآن بیندیشید. اوست خدایی که جز او معبودی شایسته پرستش نیست و به نهان و آشکار جهان داناست. اوست که گسترده مهر و مهربان است.

38-سوره مبارکه حشر آیات 23و24: "هو الله الذی لا اله الا هو الملک القدوس السلام المومن المهیمن العزیز الجبار المتکبر سبحان الله عما یشرکون. هو الله الخالق الباری المصور له الاسماء الحسنی یسبح له ما فی السماوات و الارض و هو العزیز الحکیم". اوست خدایی که جز او معبودی شایسته پرستش نیست؛ همان فرمانروایی که تدبیر امور بندگان در اختیار اوست و در کمال پاکی و طهارت است. با بندگانش برخوردی سالم و درست دراد. ایمنی بخش، برتری چیره، شکست ناپذیر،جبران کننده کاستی ها و بزرگ منش و با عظمت است. منزه است خدا از این که به او شرک ورزند. اوست خدا که آفریننده،پدید آورنده و صورت آفرین است؛ نیکوترین نام ها تنها از آن اوست. آنچه در آسمانها و زمین است او را به پاکی و پیراستگی از هر عیب و نقصی یاد کرده اند و اوست آن مقتدر شکست ناپذیری که کارهایش همه استوار و متقن است.

39-سوره مبارکه تغابن آیات 12و13: "فانما علی رسولنا البلاغ المبین. الله لا اله الا هو و علی الله فلیتوکل المومنون". پیامبر شما را به انجام فرمان الهی و دستورات خود وادار نخواهد کرد، چرا که بر عهده فرستاده ما جز ابلاغ آشکار پیام چیزی نیست، خداست که معبودی شایسته پرستش جز او نیست؛ پس غیر او را فرمان نبرید که فرمانبرداری خود نوعی پرستش است، و مومنان باید در امور خود تنها برخدا توکل کنند.

40-سوره مبارکه مزمل آیه 9: "رب المشرق و المغرب لا اله الا هو فاتخذه وکیلا". اوست پروردگار خاور و باختر، معبودی شایسته جز او نیست، پس او را در همه امورت-امور تکوینی و تشریعی-کارساز خویش برگیر.

 

 

 

ربنا های قرآنی:

41-سوره مبارکه بقره آیه 126:"رب اجعل هذا بلداًً آمناً وارزق اهله من الثمرات من آمن منهم بالله و الیوم الآخر". پروردگارا، این سرزمین را شهری امن قرار داده، و از مردمش کسانی را که به خدا و روز قیامت ایمان آورده اند، از میوه ها و محصولات روزی عطا فرما.

42-سوره مبارکه بقره آیه 127: "ربنا تقبل منا انک انت السمیع العلیم". پروردگارا، این عمل اندک را از ما بپذیر که تو خود نیایش ما را می شنوی و از درون ما آگاهی.

43-سوره مبارکه بقره آیه 128: "ربنا واجعلنا مسلمین لک و من ذریتنا امه مسلمه لک و ارنا مناسکنا و تب علینآ انک انت التواب الرحیم".پروردگارا، و ما را در همه امور تسلیم خود گردان و از نسل ما نیز گروهی مقرر دار که در همه حال تسلیم تو باشند، و حقیقت عبادات ما را به ما بنمای و بر ما ببخشای که تو خود توبه پذیر و مهربانی.

44-سوره مبارکه بقره آیه 129: "ربنا وابعث فیهم رسولاً منهم یتلو علیهم آیاتک و یعلمهم الکتاب و الحکمه و یزکیهم انک انت العزیز الحکیم". پروردگارا، در میان آنان پیامبری از خودشان برانگیز که آیات تو را بر آنها بخواند و به آنان کتاب آسمانی و معارف آن را بیاموزد و آنان را از بدی ها و زشتی ها پاک و پیراسته سازد؛ به یقین تویی آن شکست ناپذیری که همه کارهایش از روی حکمت است.

45-سوره مبارکه بقره آیه 201: "ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الآخره حسنه و قنا عذاب النار". پروردگارا، در دنیا به ما بهره ای نیکو که خوشایند توست و در آخرت نیز بهره ای نیکو که خود می پسندی عطا فرما و ما را از عذاب آتش دوزخ نگاه دار.

46-سوره مبارکه بقره آیه 250: "ربنا افرغ علینا صبراً و ثبت اقداما و انصرنا علی القوم الکافرین". پروردگارا، بر ما صبری فراوان فرو ریز، و گامهایمان را استوار دار، و ما را بر این مردم کفر پیشه پیروز گردان.

47-سوره مبارکه بقره آیه 286: "ربنا لا تواخذنا ان نسینا او اخطانا". پروردگارا، اگر تکلیفی را فراموش نمودیم یا خطایی کردیم ما را بر آن مواخذه مکن.

48-سوره مبارکه بقره آیه 286: "ربنا و لا تحمل علینا اصرا کما حملته علی الذین من قبلنا". پروردگارا، هیچ بار گرانی بر عهده ما مگذار، چنان که آن را بر عهده امت هایی که پیش از ما بودند نهادی.

49-سوره مبارکه بقره آیه 286: "ربنا و لا تحملنا ما لا طاقه لنا به واعف عنَّا و اغفرلنا و ارحمنآ انت مولانا فانصرنا علی القوم الکافرین". پروردگارا، و کیفر گناهانمان را که قدرت تحمل آن را نداریم بر ما تحمیل مکن. گناهانمان را از ما بزدای و ما را ببخشای و بر ما رحمت آور. تویی مولای ما، پس ما را یاری فرما و بر مردم کفر پیشه پیروز گردان.

50-سوره مبارکه آل عمران آیه 8: "ربنا لا تزع قلوبنا بعد اذ هدیتنا وهب لنا من لدنک رحمه انک انت الوهاب". آنان می گویند: پروردگارا، پس از آن که ما را هدایت کردی دل هایمان را از شناخت دین منحرف مکن و از جانب خود رحمتی به ما ببخشای که بسیار بخشنده تویی.

51-سوره مبارکه آل عمران آیه 9: "ربنا انک جامع الناس لیوم لا ریب فیه ان الله لا یخلف المیعاد". پروردگارا، بی تردید تو مردمان را در روزی که هیچ تردیدی در آن نیست برای داوری گرد می آوری. این وعده خداست و قطعاً خدا خلف وعده نمی کند.

52-سوره مبارکه آل عمران آیه 16: "ربنا اننا آمنا فاغفر لنا ذنوبنا و قنا عذاب النار". پروردگارا، ما ایمان آوردیم، پس گناهنمان را بیامرز، و ما را از عذاب آتش امان دار.

53-سوره مبارکه آل عمران آیه 35: "رب انی نذرت لک ما فی بطنی محرراً فتقبل منی انک انت السمیع العلیم". پروردگارا، من فرزندی را که در شکم خود دارم برای تو نذر کردم که او را در راه خدمت به تو آزاد بگذارم، پس او را با رضایت از من بپذیر که تو شنونده در خواست ها و دانا به راز دل هایی.

54-سوره مبارکه آل عمران آیه 38: "رب هب لی من لدنک ذریه طیبه انک سمیع الدعا". پررودگارا، از جانب خود فرزندی پاک به من عطا کن که تو دعای بندگانت را می شنوی و آن را اجابت می کنی.

55-سوره مبارکه آل عمران آیه 53: "ربنا آمنا بما انزلت و اتبعنا الرسول فاکتبنا مع الشاهدین". پروردگارا، ما به همه آنچه تو نازل کرده ای(تورات و انجیل) ایمان آوردیم و از این پیامبری که به سوی ما فرستادی پیروی کردیم، پس ما را در زمره کسانی بنویس که بر ابلاغ رسالت فرستادگانت گواهی می دهند.

56-سوره مبارکه آل عمران آیه 147: "ربنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فی امرنا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین". پروردگارا، گناهان ما و زیاده روی ما در کارمان را بر ما ببخشای و گام هایمان را استوار بدار و ما را بر مردم کفرپیشه پیروز گردان.

57-سوره مبارکه آل عمران آیه 193: "ربنا اننا سمعنا منادیاً ینادی للایمان ان آمنوا بربکم فآمنا". پروردگارا، ما ندای ندادهنده ای را که به ایمان دعوت می کرد که؛ ای مردم به پروردگارتان ایمان بیاورید شنیدیم و ایمان آوردیم.

58-سوره مبارکه آل عمران آیه 193: "ربنا فاغفرلنا ذنوبنا و کفر عنا سیئاتنا و توفنا مع الابرار". پروردگارا، پس گناهان ما را ببخشای و بدی هایمان را از ما بزدای و ما را در حالی بمیران که در زمره نیکان باشیم.

59-سوره مبارکه آل عمران آیه 194: "ربنا و آتنا ما وعدتنا علی رسلک و لا تخزنا یوم القیامه انک لا تخلف المیعاد". پروردگارا، و آنچه به ما وعده داده ای و پیامبرانت آن را بر عهده تو ضمانت کرده اند به ما عطا کن و روز قیامت ما را خوار مگردان که قطعاً تو خلف وعده نمی کنی.

60- سوره مبارکه آل عمران آیات 26و27: "قل اللهم مالک الملک توتی الملک من تشاء و تنزع الملک ممن تشاء و تعز من تشاء و تذل من تشاء بیدک الخیر انک علی کل شیء قدیر. تولج اللیل فی النهار و تولج النهار فی الیل و تخرج الحی من المیت و تخرج المیت من الحی و ترزق من تشاء بغیر حساب". بگو: خداوندا، ای کسی که فرمانروایی ملک توست، به هر خواهی فرمانروایی می بخشی و از هر که خواهی فرمانروایی باز می ستانی. هر که را خواهی ارجمند می داری و هر که را خواهی خوار می سازی، زیرا نیکی ها همه به دست توست، چرا که تو بر هر کاری توانایی. پیوسته با کاستن از ساعات روز، و افزودن آن بر شب، شب را در روز فرو می بری و با کاستن از ساعات شب و افزودنش بر روز روز را در شب فرو می بری. زنده را از مرده و مرده را از زنده پدید می آوری و هر که را خواهی، بدون درخواست عوض از او روزی فراوان می دهی.

61-سوره مبارکه نساء آیه 75: "ربنا اخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنک ولیا واجعل لنا من لدنک نصیرا". پروردگارا، ما را از این شهری که مردمش ستمگرند بیرون بر، و از جانب خودت برای ما سرپرستی بگمار، و از نزد خویش برای ما یاوری مقرر دار.

62-سوره مبارکه مائده آیه 114: "اللهم ربنا انزل علینا مآئده من السماء تکون لنا عیداً لاولنا و آخرنا و آیه منک و ارزقنا و انت خیر الرازقین". خداوندا، پروردگارا، از آسمان مائده ای بر ما فروفرست تا برای ما عیدی باشد هم نخستین گروه امت ما و هم برای آخرین گروه امتمان و نیز نشانه ای از جانب تو باشد، و بدین وسیله به ما روزی ده که تو بهترین روزی دهندگانی.

63-سوره مبارکه اعراف آیه 23: "ربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفرلنا و ترحمنا لنکونن من الخاسرین". پروردگارا، ما بر خود ستم کردیم، و اگر ما را نیامرزی و بر ما رحمت نیاوری قطعاً از زیانکاران خواهیم بود.

64-سوره مبارکه اعراف آیه 47: "ربنا لا تجعلنا مع القوم الظالمین". پروردگارا، ما را با این مردم ستمکار قرار مده.

65-سوره مبارکه اعراف آیه 89:"ربنا افتح بیننا وبین قومنا بالحق و انت خیر الفاتحین". پروردگارا میان ما و قوم ما که کافر شده اند به حق داوری کن و حق گریزان را نابود کن که تو بهترین داورانی.

66-سوره مبارکه اعراف آیه 126: "ربنا افرع علینا صبراً و توفنا مسلمین". پروردگارا، بر ما شکیبایی فرو ریز و ما را در حالی که تسلیم تو هستیم بمیران.

67-سوره مبارکه اعراف آیه 151: "رب اغفر لی و لاخی و ادخلنا فی رحتمک و انت ارحم الراحمین". پروردگارا، من و برادرم را ببخشای و ما را به رحمت خویش در آور که تو مهربانترین مهربانانی.

68-سوره مبارکه یونس علیه السلام آیه 85: "ربنا لا تجعلنا فتنه للقوم الظالمین". پروردگارا، ناتوانی و ذلت را از ما بردار تا وسیله آزمون این مردم ستمکار نباشیم.

69-سوره مبارکه هود علیه السلام آیه 47: "رب أنی اعوذ بک ان اسالک ما لیس لی به علم و الا تغفر لی و ترحمنی اکن من الخاسرین". پروردگارا، من به تو پناه می برم از این که چیزی از تو بخواهم که بدان علم ندارم اگر مرا نبخشایی و از خطاها مصونم نداری و بر من رحمت نیاوری از زیانکاران خواهم بود.

70-سوره مبارکه یوسف علیه السلام آیه 33: "رب السجن احب الی مما یدعوننی الیه و الا تصرف عنی کیدهن اصب الیهن و اکن من الجاهلین".پروردگارا، زندان برای من از چیزی که مرا به آن فرا می خوانند محبوب تر است، و اگر نیرنگشان را از من نگردانی به آنان گرایش می یابم و از نادانان خواهم شد.

71-سوره مبارکه یوسف علیه السلام آیه 101: "رب قد آتیتنی من الملک و علمتنی من تاویل الاحادیث فاطر السموات و الارض انت ولیی فی الدنیا و الآخره توفنی مسلما و الحقنی بالصالحین". آن گاه با تمام وجود به خدا روی آرود و گفت: پروردگارا، تو از سلطنت بهره ای به من دادی و از تعبیر خواب ها و تحلیل رویدادها به من آموختی. ای پدیدآورنده آسمان ها و زمین،تنها تویی که در دنیا و آخرت سرپرست منی، مرا تا پایان عمر تسلیم خود گردان و مرا به شایستگان ملحق کن.

72-سوره مبارکه ابراهیم علیه السلام آیه 35: "رب اجعل هذا البلد آمناً واجتبنی و بنی ان نعبد الاصنام". پروردگارا، این شهر(مکه) را تحت مقرراتی ویژه ایمن گردان و مرا و فرزندانم را از پرستش بتها دور دار.

73-سوره مبارکه ابراهیم علیه السلام آیه 37: "ربنا انی اسکنت من ذریتی بواد غیر ذی زرع عند بیتک المحرم ربنا لیقیموا الصلاه فاجعل افئده من الناس تهوی الیهم و ارزقهم من الثمرات لعلهم یشکرون". پروردگارا، من برخی از فرزندانم(اسماعیل و نسل او) را در سرزمینی بی کشت و زرع، در کنار خانه حرمت یافته تو سکونت دادم؛ پروردگارا تا نماز را برپا دارند؛ پس دلهای گروهی از مردم را به آنان گرایش ده و آنان را از میوه ها و محصولات روزی عطا کن، باشد که سپاسگذاری کنند.

 74-سوره مبارکه ابراهیم علیه السلام آیه 38: "ربنا انک تعلم ما نخفی و ما نعلن و ما یخفی علی الله من شیء فی الارض و لا فی السماء". پروردگارا، به یقین، تو آنچه را که نهان می داریم و آنچه آشکار می کنیم، میدانی و هیچ چیز نه در زمین و نه در آسمان بر خدا پنهان نیست.

75-سوره مبارکه ابراهیم علیه السلام آیات 40 و 41: "رب اجعلنی مقیم الصلاه و من ذریتی ربنا و تقبل دعاء. ربنا اغفرلی و لوالدی و للمومنین یوم یقوم الحساب". پروردگارا، مرا برپادارنده نماز گردان و از نسل من نیز نمازگزارانی قرار ده. پروردگارا، و دعای مرا بپذیر. پروردگارا، مرا و پدر و مادرم و مومنان را روزی که حساب برپا می شود بیامرز.

76-سوره مبارکه اسراء آیه 24: "رب ارحمهما کما ربیانی صغیرا". پروردگارا، بر آنان رحمت آور، چنان که مرا در کودکی پروردند.

77-سوره مبارکه اسراء آیه 80: "رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعل لی من لدنک سلطاناً نصیرا". پروردگارا، مرا در هر کاری وارد می کنی با راستی و درستی وارد کن و از هر کاری بیرون می آوری با راستی و درستی بیرون بیاور، و برای من از جانب خود تسلطی یاری بخش مقرر دار تا بدین وسیله از عهده انجام وظایف خود برآیم.

78-سوره مبارکه کهف آیه 10: "ربنا آتنا من لدنک رحمه و هیی لنا من امرنا رشداً". پروردگارا، از جانب خود رحمتی به ما ببخش و راه درست را به ما بنمای و در کاری که در پیش گرفته ایم راه نجاتی برای ما فراهم کن.

79-سوره مبارکه مریم سلام الله علیها آیه 4: "رب انی وهن العظم منی و اشتعل الراس شیباً ولم اکن بدعائک رب شقیاً." پروردگارا، من استخوانم سست گردیده و قدرتم کم شده و پیری در سرم شعله گونه برافروخته و فراگیر شده است و تا کنون، پروردگارا، هر گاه تو را خوانده ام از اجابت دعا محروم نمانده ام.

80-سوره مبارکه مریم سلام الله علیها قسمتی از آیه 10: "رب اجعل لی آیه". پروردگارا، نشانه ای برای من قرار ده تا بدانم که آنچه شنیده ام از جانب توست.

81-سوره مبارکه طه آیات 25تا 34: "رب اشرح لی صدری. و یسر لی امری. واحلل عقده من لسانی. یفقهوا قولی. واجعل لی وزیراً من اهلی. هارون اخی. اشدد به ازری. واشرکه فی امری. کی نسبحک کثیرا. و نذکرک کثیرا". پروردگارا، سینه ام را برایم گشاده ساز تا بتوانم کلام تو را به خوبی دریافت کنم و دشواری های رسالت را تحمل نمایم. و کارم را برای من آسان گردان. و گره از زبانم بگشای تا رسا سخن بگویم. که در این صورت سخنم را در می یابند. و از خانواده ام یاوری برایم قرار ده؛ هارون برادرم را. پشتم را به حمایت او استورا کن و او را در ابلاغ وحی و رسالت شریک من گردان، تا تو را بسیار(در هر مجلسی) تسبیح گوییم، و تو را بسیار(در هر مجتمعی) به یگانگی یاد کنیم.

82-سوره مبارکه طه آیه 73: "ربنا لیغفر لنا خطایانا و ما اکرهتنا علیه من السحر و الله خیر  وابقی". پروردگارا گناهان ما و گناه این سحری که ما را به آن وادار کردی بیامرز، و بدان که خدا از هر کسی بهتر و پاینده تر است.

83-سوره مبارکه طه آیه 114: "قل رب زدنی علماً". پروردگارا، مرا دانش بیفزای.

84-سوره مبارکه انبیاء آیه 83: "ربه انی مسنی الضر و انت ارحم الراحمین". پروردگارش را ندا داد که به من آسیب رسیده است و تو مهربانترین مهربانانی.

85-سوره مبارکه انبیاء آیه 89: "رب لا تذرنی فردا و انت خیر الوارثین". پروردگارا، مرا تنها مگذار و فرزندی به من ببخش که تو بهترین وارثانی.

86-سوره مبارکه انبیاء آیه 112: "رب احکم بالحق و ربنا الرحمن المستعان علی ما تصفون". پروردگارا، میان من و آنان به حق داوری کن، و به مشرکان گفت:پروردگار ما همان خدای رحمان است که بر آنچه به ناروا درباره دینش می گویید، از او یاری خواسته می‌شود.

87-سوره مبارکه مومنون آیه 29: "رب انزلنی منزلا مبارکاً و انت خیر المنزلین". پروردگارا، مرا از طوفان نجات ده و بر خشکی فرود آور، فرودی که قرین خیر و برکت باشد، که تو بهترین نجات دهندگان و نیکوترین فرود آورندگانی.

88-سوره مبارکه مومنون آیات 93و94: "رب اما ترینی ما یوعدون. رب فلا تجعلنی فی القوم الظالمین". پروردگارا، اگر می خواهی عذابی را که به مشرکان وعده داده می شود در این دنیا به من نشان دهی، پروردگارا، مرا از میان این ستم پیشگان بیرون بر تا عذاب موعود دامنگیر من نشود.

89-سوره مبارکه مومنون آیات 97و98: "رب اعوذ بک من همزات الشیاطین. و اعوذ بک ان یحضرون". پروردگارا، از وسوسه ها و اغواگری های شیاطین به تو پناه می برم. پروردگارا، و از این که نزد من حاضر شوند به تو پناه می برم.

90-سوره مبارکه مومنون آیه 109: "ربنا آمنا فاغفر لنا و ارحمنا و انت خیر الراحمین". پروردگارا، ایمان آوردیم، پس ما را ببخشای و بر ما رحمت آور که تو بهترین رحمت آورندگانی.

91-سوره مبارکه مومنون آیه 118: "رب اغفر و ارحم و انت خیر الراحمین". پروردگارا، ببخشای و رحمت آور که تو بهترین رحمت آورندگانی.

92-سوره مبارکه فرقان آیه 65: "ربنا اصرف عنا عذاب جهنم ان عذابها کان غراماً". پروردگارا، عذاب دوزخ را از ما بگردان که عذاب آن شکنجه ای دائمی و پیوسته است.

93-سوره مبارکه فرقان آیه 74: "ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریاتنا قره اعین و اجعلنا للمتقین اماماً". پروردگارا، از همسران و فرزندانمان نسلی پرهیزگار به ما ببخش که مایه خرسندی و روشنی چشم ما باشد، و چنان کن که در کارهای پسندیده و دستیابی به رحمت تو از همگان سبقت گیریم و پیشوا و مقتدای تقوا پیشگان باشیم.

94-سوره مبارکه شعراء آیه 21: "فوهب لی ربی حکما وجعلنی من المرسلین". پروردگارم، به من دانش و حکمت بخشید و مرا از پیامبران قرار داد.

95-سوره مبارکه شعراء آیه 51: "انا نطمع ان یغفر لنا ربنا خطایانا ان کنا اول المومنین". و امید آن داریم که پروردگارمان گناهانمان را بر ما ببخشاید، چون ما نخستین کسانی بودیم که به فرستادگان او ،موسی و هارون، ایمان آوردیم.

96-سوره مبارکه شعراء آیات 83و84و85و86: "رب هب لی حکما و الحقنی بالصالحین. واجعل لی لسان صدق فی الآخرین. واجعلنی من ورثه جنه النعیم. و لا تخزنی یوم یبعثون". پروردگارا، دانش معارف دین و شناخت کردار درست را به من عطا کن و مرا به صالحان ملحق ساز. پروردگارا، در میان نسل های آینده زبان راستگویی که مردم را به آیین من، آیین توحید دعوت کند پدید آور، زبانی که گویی زبان من است. و مرا از میراث بران بهشت پر نعمت قرار ده. و روزی که مردم برانگیخته می شوند دست از یاریم بر مدار که به یاری تو دل بسته ام.

97-سوره مبارکه نمل آیه 19: "رب اوزعنی ان اشکر نعمتک التی انعمت علی و علی والدی و ان اعمل صالحاً ترضاه و ادخلنی برحمتک فی عبادک الصالحین". پروردگارا، در دلم جوششی پدید آور تا نعمت تو را که به من و پدر و مادرم ارزانی داشته ای سپاس بگزارم و در من شوری به پا کن تا کاری را که تو می پسندی انجام دهم، و مرا فردی شایسته گردان و در میان بندگان شایسته ات در آور.

98-سوره مبارکه قصص آیه 16: "رب انی ظلمت نفسی فاغفر لی فغفر له انه هو الغفور الرحیم". پروردگارا، من با کشتن آن قبطی، خود را در خطر هلاکت افکندم و به خویشتن ستم کردم؛ از تو میخواهم آن را بر من بپوشانی و پیامدش را از من بگردانی و مرا از شر فرعونیان برهانی. پس خداوند چنین کرد، زیرا او بسی پرده پوش و مهربان است.

99-سوره مبارکه قصص آیه 17: "رب بما انعمت علی فلن اکون ظهیراً للمجرمین". پروردگارا، به شکرانه نعمتی که به من عطا کردی با تو پیمان می بندم که هرگز گنهکاران را درارتکاب گناهشان یاری نکنم.

100-سوره مبارکه قصص آیه 21: "رب نجنی من القوم الظالمین". پروردگارا، مرا از این مردم ستمکار رهایی بخش.

101-سوره مبارکه عنکبوت آیه 30: "رب انصرنی علی القوم المفسدین". پروردگارا، مرا بر این مردمی که با آمیزش با مردان، زمین را به فساد می کشند و نسل بشر را به نابودی تهدید میکنند یاری ده.

102-سوره مبارکه صافات آیه 100: "رب هب لی من الصالحین". پروردگارا، فرزندی از زمره درستکاران به من عطا فرما.

103-سوره مبارکه ص آیه 35: "رب اغفر لی وهب لی ملکا لا ینبغی لاحد من بعدی انک انت الوهاب". پروردگارا، خطایم را بر من ببخشای و سلطنتی به من ارزانی دار که پس از من شایسته هیچ کس نباشد؛ همانا تویی که بسیار بخشنده ای.

104-سوره مبارکه زمر آیه 46: "قل اللهم فاطر السماوات و الارض عالم الغیب و الشهاده انت تحکم بین عبادک فی ما کانوا فیه یختلفون". بگو: خداوندا، ای پدید آورنده آسمان ها و زمین، ای دانای نهان و آشکار، تو میان بندگانت درباره آنچه بر سرش اختلاف دارند، داوری خواهی کرد.

105-سوره مبارکه غافر آیه 7: "ربنا وسعت کل شیء رحمه و علماً فاغفر للذین تابوا و اتبعوا سبیلک وقهم عذاب الجحیم". پروردگارا، رحمت و دانش تو همه چیز را فرا گرفته است؛ پس کسانی را که به سوی تو بازگشته و راه تو را پیموده اند بیامرز و آنان را از عذاب دوزخ نگاه دار.

106-سوره مبارکه غافر آیه 8: "ربنا و ادخلهم جنات عدن التی و عدتهم و من صلح من آبائهم و ازواجهم و ذریاتهم انک انت العزیز الحکیم". پروردگارا، و آنان را به بهشت هایی همیشگی که وعده شان داده ای در آور، و از پدران و همسران و نسل هایشان کسانی را که شایسته ورود به بهشت اند به آنان ملحق کن؛ همانا تو مقتدر و شکست ناپذیری و کارهایت همه بر اساس حکمت است.

107-سوره مبارکه غافر آیه 60: "قال ربکم ادعونی استجب لکم". پروردگارتان گفت: مرا بخوانید و بدانید که خواندن من عبادت است و اگر بخوانیدم دعایتان را اجابت می کنم.

108-سوره مبارکه احقاف آیه 15: "رب اوزعنی ان اشکر نعمتک التی انعمت علی و علی والدی و ان اعمل صالحاً ترضاه و اصلح لی فی ذریتی انی تبت الیک و انی من المسلمین". پروردگارا، مرا توفیق ده تا شکر نعمتی را که به من و پدرم و مادرم دادی به جا آورم و کار شایسته ای انجام دهم که تو از آن خشنود باشی و فرزندان مرا صالح گردان. من به سوی تو باز می گردم و توبه می کنم و من از مسلمانانم.

109-سوره مبارکه حشر آیه 10: "ربنا اغفرلنا و لاخواننا الذین سبقونا بالایمان و لا تجعل فی قلوبنا غلا للذین آمنوا ربنا انک رئوف رحیم". پروردگارا، ما و برادرانمان را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند ببخشای و در دلهای ما دشمنی کسانی را که ایمان آورده اند قرار مده. پروردگارا، به یقین تو رئوف و مهربانی.

110-سوره مبارکه ممتحنه آیه 5: "ربنا لا تجعلنا فتنه للذین کفروا واغفر لنا ربنا انک انت العزیز الحکیم". پروردگارا، ما را مایه آزمون کافران قرار مده(آنان را بر ما چیره مساز تا بدین وسیله ایشان را بیازمایی)، پروردگارا، ما را ببخشای که تویی مقتدر و شکست ناپذیر و تویی که کارهایت همه استوار و حکیمانه است.

111-سوره مبارکه تحریم آَیه 8: "ربنا اتمم لنا نورنا و اغفر لنا انک علی کل شیء قدیر". پروردگارا، نور ما را برای ما کامل گردان و گناهانمان را بر ما ببخشای که تو بر هر کاری توانایی.

112-سوره مبارکه تحریم آیه 11: "رب ابن لی عندک بیتا فی الجنه و نجنی من فرعون و عمله و نجنی من القوم الظالمین". پروردگارا، برای من در جوار قرب خودت در بهشت خانه‌ای بنا کن و مرا از فرعون و کردارش رهایی بخش، و از این مردم ستمگر نجاتم ده.

113-سوره مبارکه نوح علیه السلام آیه 26: "رب لا تذر علی الارض من الکافرین دیاراً". پروردگارا، از کافران هیچ کس را بر روی زمین باقی مگذار.

114-سوره مبارکه نوح علیه السلام آیه 28: "رب اغفرلی و لوالدی و لمن دخل بیتی مومناً و للمومنین و المومنات و لا تزد الظالمین الا تبارا". پروردگارا، مرا و پدر و مادرم و از مردم این عصر هر کسی را که به خانه‌ام در آمده و با ایمان باشد بیامرز، و همه مردان و زنان با ایمان را در هر عصری که باشند ببخشای، و این ستمکاران را در دنیا و آخرت جز تباهی و هلاکت میفزای.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۰۰ ، ۱۸:۳۶
عذرا شفائی

سرّ شاهراه صد و سوم / 13:سوره مبراکه عصر{3آیه-مکی}

حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس سوره‌ی والعصر را در نافله قرائت کند حق تعالی او را در روز قیامت با چهره‌ی تابناک و لبی خندان و دیده‌ای روشن از گور برانگیزد تا بر همین حال وارد بهشت گردد.

هر کس سوره‌ی والعصر را بخواند، خاتمه‌ی او بصیر خواهد بود و در قیامت با اهل حق محشور گردد .

و اگر آن را بر محزون خوانند از حزن درآید .

و اگر بر تب‌دار خوانند شفا یابد.

هر کس شب جمعه بعد از نماز عشا سوره‌ی والعصر را بنویسد و با خود همراه کند و نزد حاکم ظالم رود از شّر او در امان باشد.

هر کس سوره‌ی والعصر را تلاوت کند، پیامبرصلوات الله علیه و آله اجمعین فرمود: حق تعالی او را بیامرزد و از جمله کسانی باشد که به حق و صبر وصیت کرده باشد.

 

سرّ شاهراه صد و چهارم / 32: سوره‌ مبارکه همزه{9آیه-مکی}

حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس این سوره را در فرائض قرائت کند، فقر از او زائل گردد و روزی او فراخ گردد و از مردن ایمن باشد.

پیامبرصلوات الله علیه و آله اجمعین فرمود: هر کس این سوره را بخواند، به عدد مستهزئین پیغمبر ده حسنه یابد .

و اگر بر چشم دردناک خوانده شود، شفا می‌یابد.

سرّ شاهراه صد و پنجم /19: سوره‌ مبارکه فیل{5آیه-مکی}

امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس در فرائض آن را بخواند، فرشتگان و حیوانات و جمادات از زمین صاف و کوه‌ها و سنگ کلوخ و غیر آن که در عالم باشند، برای او گواهی دهند که او از نمازگزاران است و روز قیامت منادی از جانب خداوند (رب‌العزه) به شهود ندا کند، شما بر بنده‌ام راست گفتید، من شهادت شما را برای او قبول کردم. بنده‌ی مرا به بهشت درآورید و او را محاسبه نکنید که او از آن کسانی است که او و عملش را دوست دارم.

هر کس شب سه شنبه یا چهارشنبه به عدد حروف آن 98 مرتبه سوره‌ی فیل را تلاوت نماید و رو به جانب ظالم دمد، خصم (دشمن) هلاک گردد.

هر کس آن را بخواند از قذف و مسخ عافیت یابد .

و هرکه در جنگ بخواند قوی دل و شجاع شود و هرگاه بر لشکر طاغی خوانند، فرار کنند و اگر بر نیزه بنویسند بر هرچه آید بشکند.

و هر که عدد آن را با عدد اسم ظالم در وفق مثلث ثبت کند در راه او یا در جایی که می‌نشیند دفن کند، البته آواره گردد.

ختم سوره‌ی فیل جهت تسخیر شیاطین 12 روز روزی 12 بار و جهت زوال دشمن بر دوازده پاره کلوخ (سنگ) بر هر یک دوازده مرتبه بخواند و در خانه‌ی او یا در آب اندازد.

در بعضی از کتب مسطور است که هرکه در شب سه شنبه یا چهار شنبه این سوره را بخواند بعدد هر حرفی که در خود این سوره است و هر دفعه رو به جانب دشمن کند و بد مد دشمن هلاک شود و این سوره بیست و سه کلمه و نود و هشت حرف است.

سرّ شاهراه صد و ششم /29: سوره‌ مبارکه قریش{4آیه-مکی}

حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: بین دو سوره را جمع مکن در یک رکعت مگر ضحی و الم نشرح، و الم تر کیف  و لایاف، هر یک از این دو در حکم یک سوره‌اند. پیامبرصلوات الله علیه و آله اجمعین فرمودند: خدای تعالی قریش را بر قبائل دیگر به هفت چیز تفضیل داده است، یکی آن که مرا از ایشان گردانید. دوم نبوت را در میان ایشان وضع کرد و سوم ایشان را نگهبانان کعبه ساخت. چهارم نصرت و سقایت حاجیان را به ایشان واگذارد. پنجم آنان را بر اصحاب فیل ظفر داد. ششم سوره‌ای به ایشان داد. هفتم دیگران را در آن شریک نکرد.

هر که سوره‌ی قریش را بخواند، حق تعالی او را در قیامت بر مرکبی از مراکب بهشتی سوار کند و به بهشتش برساند.

 پیغمبرصلوات الله علیه و آله اجمعین فرمود: هر کس آن را بخواند به عدد هر که طواف کعبه نموده و در کعبه معتکف شده ده حسنه به او بخشند و هر که آن را بسیار بخواند، روز رستاخیز سواره داخل بهشت شود .

و اگر بر طعامی خوانند ضرر نرساند .

و اگر گرسنه قبل از آفتاب بخواند به آسانی طعامی به او رسد.

سرّ شاهراه صد و هفتم / 17:سوره‌ مبارکه ماعون{7آیه-مکی}

امام باقرعلیه السلام فرمود: هر کس سوره‌ی ماعون را در فرائض و نوافل بخواند حق تعالی نماز و روزه او را قبول فرماید و آنچه در دنیا از او صادر شده حساب ننماید.

جهت فتوحات عظیمه، از شب دوشنبه تا یازده شب هر شب پانزده مرتبه آن را بخواند و در هر مرتبه بعد از اتمام سوره بخواند: (یا ایهاالذین آمنوا ارکعوا و اسجدوا و اعبدوالربکم و افعلوا الخیر لعلکم تفلحون) و پانزده بار صلوات فرستد. بعد از ختم همه، سجده کند و حاجت خود را بخواهد.

اگر کسی بخواهد فقر و درویشی از خانواده او برداشته شود "چهل و یک" بار (و به یک قول 48 بار) این سوره را بخواند فرزندان او محتاج نگردند و خواننده‌ی آن در حفظ حمایت خداوندی باشد تاروز دیگر.

سرّ شاهراه صد و هشتم /15: سوره‌ مبارکه کوثر{3آیه-مکی}

حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس این سوره را در فرائض و نوافل قرائت کند، حق تعالی او را از حوض کوثر آب دهد و در زیر درخت طوبی حضرت پیغمبرصلوات الله علیه و آله اجمعین او را حدیث گوید.

ابی بن کعب از پیغمبر خدا صلوات الله علیه و آله اجمعین روایت کرده، سوره‌ی کوثر را هر که بخواند از نهرهای بهشتی سیراب گردد و به عدد قربانی‌هایی که در اضحی شده اجر و ثواب دریابد.

اگر چهارپایی قولنج شده و افتاده سه بار در گوش راست و سه بار در گوش چپش بخوانند و بعد پای خود را بر پهلویش زنند، به اذن الله برخیزد.

هر کس دو رکعت نماز حاجت قربه الی الله روز چهارشنبه بخواند، سپس 4 مرتبه سوره‌ی کوثر را قرائت کند به اموال و ثروتی فراوان انشاءالله برخورد.

 

سرّ شاهراه صد و نهم /18: سوره‌ مبارکه کافرون{6آیه-مکی}

حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: سوره الکافرون ، ربع قرآن است و چون خود از قرائت آن فارغ می‌شد، می‌گفت اعبد الله وحده، و حسین بن ابی العلاء، از آن حضرت روایت کرده، هر که آن سوره را به همراه سوره‌ی توحید در فرائض قرائت کند، حق تعالی او و پدر و مادر و تمام اولاد او را بیامرزد و  اگر (در لوح محفوظ) شقی باشد، اسم او را از دیوان اشقیا محو کند و در دیوان سعداء بنویسد و تا زنده باشد سعید است و شهید بمیرد و شهید مبعوث گردد.

پیامبرصلوات الله علیه و آله اجمعین فرمودند: کودکان را بیاموزید و تشویق کنید که در وقت خواب این سوره را بخوانند تا چیزی ایشان را اذیت و آزار نرساند.

اشجع نوفلی گوید: پیغمبرصلوات الله علیه و آله اجمعین فرمود: هر کس سوره‌ی کافرون را بخواند ربع قرآن را خوانده و وسوسه‌ی شیطان از او دور شود و از شرک بری گردد و از فزع اکبر ایمن شود .

و هر که وقت طلوع آفتاب ده بار بخواند و بعد دعا کند، مستجاب شود.

از جبیربن مطعم روایت است که حضرت رسول صلوات الله علیه و آله اجمعین فرمودند: اگر خواهی سفر روی و از همه چیز در پناه خدا ایمن باشی و هیبت و زاد و توشه‌ی تو از همراهان بیشتر باشد و در کثرت مال از همه جلوتر باشی، سوره‌ی حج و نصر و توحید و معذوتین را بخوان و در هر یک بسم‌الله بگو. من چنان کردم و به همه‌ی آنها رسیدم.

 

در کتاب عده الداعی از حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله اجمعین مرویست(روایت شده) که هرکس بامداد بعد از نماز صبح روز جمعه قبل از طلوع آفتاب ده بار این سوره را بخواند و "صد" بار صلوات فرستد به این طریق "اللهم صل علی النبی الامی محمد و اله و سلم" هر مرادی که داشته باشد بی شک بر آورده خواهد شد. راوی گوید من آن را تجربه کردم.

سرّ شاهراه صد و دهم / 114:سوره‌ مبارکه نصر{3آیه-مدنی}

حضرت امام صادق علیه السلام هر کس سوره‌ی نصر را در نافله یا فریضه بخواند، حق تعالی او را بر جمعی از دشمنان نصرت دهد و چون مبعوث گردد، حق تعالی کتابی از جوف قبر او بیرون آورد و به او دهد و در آن نوشته باشد که او از گوی جهنم و آتش آن در امان است و حق تعالی آن نامه را ناطق گرداند تا آنچه در اوست بر او بخواند تا به بهشت رسد. همچنین روز قیامت بر هیچ چیز نگذرد مگر او را بشارت دهند به بهشت و انواع نعمت‌ها و اصناف مکرمت تا هنگامی که به جنت عدن درآید و در سرای خلد قرار گیرد.

از ابی بن کعب روایت شده، هر کس آن را بخواند، گویا با پیغمبر در فتح مکه حاضر بوده است.

و هر که در فریضه و نافله بخواند، خدا او را بر اعداء نصرت دهد.

 

سرّ شاهراه صد و یازدهم /6: سوره‌ مبارکه تبّت (مسد){5آیه-مکی}

حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: چون تبت را قرائت کنید، بر ابی لهب لعن کنید زیرا او از تکذیب‌کنندگان پیغمبر بوده و منکر بود آنچه را که آن حضرت از جانب حق تعالی آورده بود.

 ابی ابن کعب از رسول‌الله صلوات الله علیه و آله اجمعین روایت کرده که ایشان فرمود: امیدوارم خواننده‌ی آن با ابی لهب یک جا جمع نشود.

 هرگاه آن را بر اوجاع و امراض بخوانند، برطرف گردد. انشاءالله به اذن الله

سرّ شاهراه صد و دوازدهم / 22:سوره‌ مبارکه اخلاص (توحید){4آیه-مکی}

سوره‌ی اخلاص، اساس آسمان‌ها و زمین است و یکی از پنج سوره‌ای است که باید در نماز خوانده شود.

پیغمبر صلوات الله علیه و آله اجمعین فرمود: برای هر چیزی نوری است و نور قرآن قل هو الله است.

فرمود: هر کس توحید را بخواند، خداوند به آیه‌ی اول هزار نظر به او نماید و به آیه‌ی دوم از او هزار معالجات کند و به آیه‌ی سوم هزار خواهش او را عطا کند و به آیه‌ی چهارم هزار حاجت او را برآورد و هر حاجتی از دنیا و آخرت بهتر باشد.

به فرموده‌ی امام صادق علیه السلام نود هزار ملک به همراه جبرئیل علیه السلام، بر تشییع جنازه سهد بن معاذ آمدند. به جهت اینکه او توحید را در حال ایستادن و نشستن و سواره و پیاده می‌خواند .

و هر کس در پی هر نماز بخواند، خداوند خیر دنیا و آخرت را به او می‌دهد و او و پدر و مادر و فرزند او را بیامرزد.

امام محمد باقرعلیه السلام فرمود: هر کس سوره‌ی توحید را یک بار بخواند به او برکت داده شود و هر کس دوبار بخواند بر او و اهلش برکت داده شود و هرکس سه بار بخواند بر او و همسایگانش برکت آید و هر که دوازده بار بخواند، خداوند برای او دوازده قصر در بهشت به پا کند و حفظه (نگهبانان) گویند، با ما بیایید به قصرهای برادرمان تا به آنها بنگریم.

 هر کس صد بار بخواند برای او گناهان بیست و پنج سال گذشته‌اش آمرزیده شود جز خون‌ها و اموال غصب.

و هر کس آن را چهارصد بار بخواند برای او اجر چهارصد شهید باشد که همه‌ی آنها اسبشان را پی کرده و خونش را ریخته باشد .

و هر کس هزار مرتبه بخواند در یک روز و یک شب، نمیرد تا جای خود را در بهشت ببیند یا به او بنمایند.

 رسول‌الله صلوات الله علیه و آله اجمعین فرمود: توحید یک ثلث قرآن است و امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس آن را بخواند یک بار، گویا ثلث تورات و ثلث انجیل و ثلث زبور را خوانده .

و هر کس وقت خواب صد مرتبه بخواند، گناهان پنجاه سالش آمرزیده شود .

و هر کس وقت خواب ده بار بخواند، خانه‌اش و خانه‌های دورش حفظ شود .

و کسی که بر او سه روز بگذرد و در آن توحید نخواند، راستی واگذار به خود شده و رشته‌ی ایمان از گردنش کنده شده و اگر در این سه روز بمیرد به خدای عظیم کافر است.

همچنین فرمود: کسی که مرض یا سختی به او رسد در مرض یا آن سختی توحید نخواند در آن مرض یا آن سختی بمیرد از اهل آتش باشد.

در برابر ظالم خود را به توحید حفظ کن و آن را از راست و چپ و پیش رو و پشت سر و بالای سر و پایین پای خود بخوان و هرگاه بر سلطان جائری داخل شدی، آن را در وقتی که به او نظر افکنی سه بار بخوان و هر یک انگشت چپ را بر هم گذار تا از نزد او بیرون شوی. حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: حق تعالی سوره‌ی توحید را آفرید تا چهار هزار سال به هر آسمان که این سوره می‌رسید، ملائکه خضوع و خشوع تمام و منتهای احترام را نسبت به آن سوره‌ی کریمه به جای می‌آوردند و آن را نسبت‌الرب می‌گفتند تبارک و تعالی 

سیدبن طاووس نقل کرده هر کس در روز جمعه از ماه رجب صدبار توحید را بخواند، برایش در قیامت نوری باشد که به آن تا بهشت شتابد.

رسول‌الله صلوات الله علیه و آله اجمعین فرمود: هر کس هزار بار توحید را بخواند، روز قیامت با عمل هزار پیغمبر و هزار فرشته آید و کسی به سوی خدا از او نزدیکتر نباشد، مگر کسی که بر آن افزاید و البته آن در ماه رجب مضاعف می‌شود.

همچنین فرمود: «هر کس صدبار توحید را بخواند بر او و بر فرزندان و اهلش و همسایگانش برکت داده شود.

 و هر کس در رجب این سوره و سوره‌ی قدر را بخواند، خداوند برایش دوازده قصر در بهشت بنا کند و ثواب زیاد و مزد بزرگی به او بدهد.

جهت باطل نمودن سحر، توحید را بر بازوی راست و جحد را بر بازوی چپ و فلق را بر ران راست و ناس بر ران چپ بندد و نیز هفت بار این را بر آب بدمد و بخورد (سلوسا جاسوسا ماسوسا).

انس روایت کرده، روزی با رسول خدا صلوات الله علیه و آله اجمعین در تبوک بودیم آن روز آفتاب درآمد و با نور و شعاعی که مانندش را ندیده بودیم، گفتم: یا رسول الله، این چه نوری است بر آفتاب غلبه کرده؟ آن حضرت متفکر شد و حضرت جبرئیل علیه السلام آمد و گفت: یا رسول‌الله، معاویه لیثی در مدینه وفات کرده و حق تعالی هفتاد هزار فرشته فرستاد که بر او نماز کنند. پیغمبرصلوات الله علیه و آله اجمعین از جبرئیل پرسید، وی  این مرتبه را از کجا یافته بود؟ گفت: به خواندن سوره‌ی توحید. زیرا آن را نشسته و ایستاده و درآمد و شد می‌خواند، رسول‌الله صلوات الله علیه و آله اجمعین گفت: ای جبرئیل آرزو دارم بر او نماز کنم. پس به طی الارض به مدینه آمدند و با فرشتگان بر وی نماز کردند.

 از جمله ختوم مجربه و مفید است و سرآمد همه ختم‌ها است و از برای هر حاجت و مهمی مناسب است، این است که غسل کند و لباس پاکیزه بپوشد و در مکان خلوت و یا کسی نگاه نکند و انگشتر عقیق سرخ یا فیروز در دست نماید و دو رکعت نماز حاجت بگذارد و بعد از حمد هر سوره که خواهد بخواند بعد از نماز "هفت بار" سوره "حمد" را بخواند و "صد" بار "صلوات" بفرستد و "هفتاد و نه" بار سوره "الم نشرح" بخواند بعد از آن "هزار و یک" مرتبه سوره "قل هو الله احد" بخواند و "صد صلوات" بفرستد و سوره حمد را "هفت" مرتبه بخواند و سر را به سجده بگذارد و مطلب خود را از خداوند بخواهد که به اجابت مقرونست .

و بعضی گفته‌اند زمان خواندن بوی خوش بخود کند و ابتدا از روز "پنجشنبه" نماید و جمعه هم خوبست و پنجشنبه را روزه بدارد ادب و اولی (بهتر) است و در بعضی کتب وارد است این عمل را در وقتیکه قمر زاید النور باشد به جا بیاورد بهتر است و هیچ شکی در سرعت اجابت این دعوت نیست. و همچنین به جهت هر حاجت از مقاتل مرویست که مدت "هفت" روز بعد از "نماز صبح" هر روز "یکصد" بار سوره توحید را بخواند بدون تکلم خضوع و خشوع هنوز هفته تمام نشده باشد که حاجتش بر آورده شود همچنین به تجربه رسیده است که مدت "هجده روز"، هر روزی "سه" مرتبه بخواند به این نحو که "الله الصمد" را "هزار" مرتبه تکرار نماید و هر روز بعد از اتمام عمل یکبار آیه نور و آخر سوره "انا فتحنا" که اول آن "محمداً رسول الله صلوات الله علیه و آله اجمعین اشداء علی الکفار" است تا آخر سوره بخواند و در مکان خلوت رو بقبله باشد مراد حاصل گردد. انشاء الله.

ایضاً مرویست که در مدت "چهل و یک روز" هر روزی "چهل و یک مرتبه" بخواند و بعد از آن دعای یا مفتح فتح را تا آخر که در کیفیت ختم حمد مذکور شد بخواند حاجات دنیویه و اخرویه او برآورده شود. انشاء الله تعالی.

سرّ شاهراه صد و سیزدهم / 20:سوره‌ مبارکه فلق (معوذتین){5آیه-مکی}

حضرت امام محمدباقرعلیه السلام فرمود: هر که در نماز وتر معوذتین و توحید را بخواند به او گویند: ای بنده‌ی خدا بشارت باد تو را که حق تعالی نماز وتر تو را قبول کرد. «عقب» گوید: رسول‌الله صلوات الله علیه و آله اجمعین به من گفت: آیا تو را دو سوره بیاموزم که از افضل سوره‌های قرآنند؟ گفتم: بلی. حضرت معوذتین را به من یاد داد و فرمود: پناه برندگان پناه نبرده‌اند به مثل این دو سوره و بعد آن را در نماز قرائت نمود و مرا گفت: آن را در برخاستن و خوابیدن بخوان.

ختم شش سوره جهت مال دنیا؛ بعد از نماز عشا هر یک از این سوره‌ها والشمس و اللیل و جحد و توحید و معوذتین (فلق و ناس) را هفت بار بخواند و بعد هفت بار بگوید الهم اجعل لی فرجاً و مخرجاً ، انشاءالله به مراد رسد.

سرّ شاهراه صد و چهاردهم /21: سوره‌ مبارکه ناس{6آیه-مکی}

امام جعفرصادق علیه السلام فرمودند: رسول خدا صلوات الله علیه و آله اجمعین را بیماری و دردی سخت عارض شد جبرائیل علیه السلام و میکائیل علیه السلام نزد وی به عیادت آمدند. بر بالین وی جبرائیل علیه السلام نشست و میکائیل علیه السلام پایین وی. پس جبرائیل علیه السلام او را به قرائت قل اعوذ برب الفلق توصیه نمودند و آن حضرت از آن مرض و درد رها شدند و جبرائیل علیه السلام به فرمایش صادق علیه السلام گفت بسم‌الله ارتیک والله یشفیک من کل داء یوذیک خذها فلتهینک.

جهت چاره‌ی دشمن و جهت هلاکت او ، بر هفتاد ریگ و به هر یک معوذتین را بخواند آن را در کوزه نهد و در آتش گرم دفن کند، چون گرمی آتش به ریگ‌ها رسد دشمن به امر حق مقهور گردد.

 جهت وسواس سوره‌ی ناس را بر ظرفی چهاردهم ماه بنویسد و بشوید و از آن بخورد و وضو بگیرد و برطرف شود به اذن الله، انشاءالله.

 اگر سوره‌ی حمد و سوره‌ی فلق و ناس (معوذتین) را با تربت مقدسه بنویسند و زن و مرد بخورند زن به پسر آبستن شود.

 حضرت امام رضاعلیه السلام فرمود: شخصی را دیدند که صرعش گرفته بود، ظرفی آب را طلبید و سوره‌های حمد و اخلاص و معوذتین (فلق و ناس) را بر آن خواند و بر مسیر ورودی او پاشیدند، به هوش آمد. مصروع این سوره‌ها را بنویسد و با خود همراه کند.

 کسی که سوره‌ی فلق را بخواند، برای او شفا است از سحر و رحمت است به ثبات بر عافیت و کسی که سوره‌ی ناس را بخواند پس برای او شفا است از کید شیطان و رحمت است بر ثبات و بر الهام آنچه خداوند بر دل او افکند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۰۰ ، ۱۸:۳۴
عذرا شفائی

سرّ شاهراه نود و ششم /1: سوره‌ مبارکه علق{19آیه-مکی}

محمدبن حسان از ابی عبدالله نقل کرده هر کس در روز یا در شب آن را بخواند، اگر در آن روز یا در آن شب از دنیا برود، شهید مرده باشد و حضرت حق تعالی او را شهید مبعوث کند و چنان باشد که با رسول‌الله صلوات الله علیه و آله اجمعین، در راه خدا شمشیر زده باشد.

هر کس سوره‌ی علق را بخواند در دریا از غرق شدن در امان می‌باشد.

سرّ شاهراه نود و هفتم / 25: سوره‌ مبارکه قدر{5آیه-مکی/مدنی}

هر کس آن را بخواند، چنان است که همه‌ی رمضان را روزه گرفته و شب قدر را احیاء داشته است . و هر کس ده مرتبه بخواند، خدا هزار گناهش را آمرزد .

و هر کس وقت دخول و خروج از خانه قرائت نماید، شیطان از او دور گردد .

و هر که آن را حفظ کند، گویا همه‌ی علوم را حفظ نموده است.

روایت است که خوب رفیقی است سوره‌ی قدر؛ به وسیله‌ی آن دین قضا می‌شود و رستگاری و ظفر ظاهر می‌گردد و عمر طولانی می‌شود و حال نیکو می‌گردد و کسی مداومت کند در تلاوتش خدای تعالی را ملاقات می‌فرماید در حالیکه صدیق شهید باشد.

در روایت است که بنده‌ای از قرائت سوره‌ی قدر فارغ نمی‌شود، مگر آنکه ملائکه تا هفت روز برای وی دعا و طلب آمرزش نمایند.

حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: کسی که در یکی از نمازهای واجب خویش سوره‌ی قدر را قرائت نماید، منادی حق ندا در دهد: ای بنده‌ی خدا! خداوند گناهان قبل تو را بیامرزید، عمل از سر گیر.

هر مؤمنی در وضویش این سوره را بخواند، از گناهانش به در آید: همانند روزی که از مادر متولد گردید.

هر کس هنگام خواب یازده مرتبه سوره‌ی قدر را بخواند، حضرت حق تعالی یازده ملک بر او بگمارد، تا صبح او را از شیطان نگه دارند.

حضرت امام محمد باقرعلیه السلام فرمودند: هر که سوره‌ی قدر را بعد از نماز صبح 10 بار و هنگام زوال شمس 10 مرتبه (بین طلوعین و ظهور غروبین) و بعد از عصر ده مرتبه بخواند، هزار کاتب از (فرشتگان) را سی سال به رنج افکند.

همچنین فرمود: هر کس هفت بار بعد از طلوع فجر (آفتاب) بخواند، هفتاد صف از ملائکه بر او هفتاد صلوات فرستند و هفتاد بار بر او ترحم کنند.

امام نهم علیه السلام فرمود: هر که روزی 76 بار قدر را بخواند پیش از نماز صبح و هفت مرتبه بعد از نماز صبح و ده مرتبه بعد از زوال شمس و پیش از نوافل ده بار و بعد از نوافل ظهر 21 بار و بعد از نماز عصر ده مرتبه و بعد از عشا هفت مرتبه و وقت خواب یازده مرتبه، از جمله‌ی ثوابش آن باشد که حضرت حق تعالی هزار ملک آفریند که سی و شش هزار سال ثواب آن را برای او بنویسند.

حضرت امام رضاعلیه السلام فرمود: نیست بنده‌ای که قبر مؤمن فقیری را زیارت کند و سوره‌ی قدر را هفت مرتبه بخواند، مگر که خدا او و صاحب قبر را بیامرزد و خداوند ملکی فرستد که خدا را نزد قبر او عبادت کند و ثواب آنها برای آن مرده نوشته شود.

حضرت امام محمد باقرعلیه السلام فرمود: هر کس قبر برادر مؤمن را زیارت کند و سوره‌ی قدر را بخواند از ترس رستاخیز، ایمن گردد،

و این سوره گنج اهل فقر و فاقه است و نزد هر قائمه‌ای از قوام عرش صدهزار ملک طواف و این سوره را تعظیم می‌کنند و در بیت‌المعمور هر روز هزار ملک این سوره را طواف و تعظیم می‌کنند .

و هر که آن را بر ذخیره خود بخواند، حفظ شود .

و هر کس آن را شسته و بنوشد خدا نور چشم و یقین و قلب و حکمت نصیب او کند .

و هر مهمومی و صاحب مرضی و مسافری بخواند، به مطلب رسد.

و همچنین اگر بر زراعت خوانند، برکت یابد و اگر به روغن گل خوانند.

 و با شیرزن مخلوط سازند و در بینی بالا کشند، رفع بلغم کند.

 و هر که آینه‌ی آهن را جلا دهد و با زعفران آن را بر آن نویسد و لغوه‌دار در خانه‌ی تاریک مکرر به آن بنگرد، به اذن الله، خداوند به او شفا دهد.

اگر بر کوزه‌ی نو نوشته به آب باران بشوید و با کمی شکر بخورد، جگرش شفا یابد .

و هرکس انا انزلناه را بخواند و صدایش را به آن بلند کند، مانند کسی باشد که شمشیرش را در راه خدا، برهنه کرده باشد و هر کس آن را نهان بخواند، مانند کسی است که به خونش در راه خدا آغشته شده باشد و هر کس ده بار بخواند هزار گناه از سیئات و گناهانش بخشوده گردد.

به جهت وسعت رزق هر روزی "ده" مرتبه بعد از نماز صبح بخواند و قدرت حق را مشاهده نماید و از جمله مجرب است .

بعضی از علماء و اهل دعا گفته اند اگر کسی این سوره را از برای هر حاجتی و مطلبی "سیصد و شصت" بار بخواند آن حاجت بر آورده می شود و به همین عدد از برای دفع فقر و احتیاج و از برای غنی و ثروت و توانگری و اداء دین از مجربات است .

و از حضرت صادق علیه السلام حدیثی وارد است که "هرکه مداومت کند به این سوره روزی او از جایی رسد که گمان نداشته باشد" و بعضی گفته اند که عدد ختم آن سیصد و چهار است.

سرّ شاهراه نود و هشتم /100: سوره‌ مبارکه بینه{8آیه-مدنی}

پیامبرصلوات الله علیه و آله اجمعین فرمود: اگر مردم بدانند آنچه را در این سوره است از فضیلت و ثواب آن، اهل بیت و خانواده و اموال خود رها می‌کردند و این سوره را می‌آموختند.

 همچنین فرمودند: به خدا قسم از زمانی که خداوند آسمان و زمین را آفریده، فرشتگان این سوره را می‌خواندند و هیچ وقت قصوری در قرائت ایشان واقع نمی‌شد.

 و هیچ بنده‌ای این سوره را نخواند، مگر اینکه حضرت حق تعالی، فرشتگان را بفرستند تا او را در دین و دنیایش محافظت کنند و برای او طلب مغفرت و رحمت کنند و اگر در روز قرائت کند، به عدد هرچه روشنایی روز و تاریکی شب به او رسد، ثوابش دهند.

هر کس این سوره را بنویسد و بشوید و به زن باردار دهد، به سلامت وضع حمل کند.

 و اگر صاحب آب‌آوردگی چشم آن را بنویسد و بشوید و بیاشامد یا بر خود آویزد، شفا یابد. و اگر بر طعام مسموم خوانند، ضرر نزند .

و اگر قسمی خاک از کف چهار راهی برگیرند به آن بخوانند و در جماعت گمراه بپاشند، متفرق شوند .

و اگر بر ورم نویسند، برطرف گردد. انشاءالله.

سرّ شاهراه نود و نهم /93: سوره‌ مبارکه زلزال{8آیه-مدنی}

حضرت علی بن موسی‌الرضاعلیه السلام فرمودند: کسی که سوره‌ی زلزال را تلاوت می‌کند ثواب آن برابر با ربع قرآن است.

از امام صادق علیه السلام روایت شده است: از قرائت اذا زلزله خسته مشوید که هر کس آن را در نوافل بخواند، حق تعالی او را هرگز به بلای زلزله گرفتار نسازد و به زلزله و صاعقه و آفتی از آفات دنیا هلاک نگردد و چون بمیرد، به داخل شدن در بهشت مأمور شود و در وقت دخول حضرت حق تعالی به او خطاب می‌کند که بهشت خود را برای تو مباح گردانیدم. پس در آن ساکن شو و هر جا که خواهی و آرزو داری که هیچ ممنوع و بازداشتی از آن نیستی.

کسی که باد لغوه دارد به آن سوره بسیار بنگرد و اگر می‌تواند بخواند.

قرائت آن ثواب ربع قرآن است و هر که آن را به حروف مقطعه یعنی (اذا زل زل) بی‌نقطه در اول شب چهارشنبه بر کاغذ گرد و مدور نویسد و در خانه‌ی او یا در مکان مدنظر پنهان کند البته آواره شود.

 و جهت محبت تا کلمه‌ی (اشتاتاً)(آیه 6) بر بیست و یک فلفل یا پنبه دانه 21 بار سوره را بخواند و بگوید (احرقت قلب فلان بن فلان) را بر محبت فلانی و فلفل‌ها یا پنبه‌دانه‌ها را در آتش اندازد ولی باید انشاءالله خلاف شرع نباشد.

 

سرّ شاهراه صدم /14: سوره‌ مبارکه عادیات{11آیه-مکی/مدنی}

حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس سوره‌ی والعادیات را بخواند و به آن مداومت کند، حق تعالی او را روز قیامت با امیرالمؤمنین علیه‌السلام مبعوث کند و از رفیقان حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام و هم‌نشینان او در بهشت باشد و به عدد هر که در مشعرالحرام باشد، دو حسنه دریابد.

 و هر کس بخواند و تلاوت کند از درد و گرسنگی و تشنگی و حیرانی و قرض رها شود . و حامل آن ایمن گردد و اسباب وسعت رزق به جهت وی آماده شود

اگر به عدد اسم مبارک علی علیه السلام "110" مرتبه بخواند که این سوره در شان او نازل شده است روزی او برسد "من حیث لا یحتسب"(از هر نظر که حساب کنید) و از جائیکه گمان نداشته باشد.

سرّ شاهراه صد و یکم / 30: سوره‌ مبارکه قارعه{11آیه-مکی}

حضرت امام باقرعلیه السلام فرمود: هر کس سوره‌ی قارعه را تلاوت نماید، حق تعالی او را از فتنه دجال نگه دارد و در روز قیامت او را از چرک جهنم ایمن کند.

 ابی‌بن کعب از پیامبرصلوات الله علیه و آله اجمعین روایت کرده هر کس این سوره را بخواند حق تعالی در روز قیامت میزان اعمال او را سنگین نماید.

به جهت برآمدن حاجات و کفایت مهمات در یک مجلس "یکصد و هشتاد" بار بخواند حاجت او روا شود.

و اگر کسی معیشت بر وی تنگ باشد بنویسد و با خود دارد روزی او وسیع گردد.

سرّ شاهراه صد و دوم / 16: سوره‌ مبارکه تکاثر{8آیه-مکی}

شعیب عمر قونی از امام صادق علیه السلام نقل کرده، هر کس سوره‌ی تکاثر را بخواند در نماز فریضه، حق تعالی ثواب صد شهید به او کرامت نماید و اگر در نافله بخواند، ثواب پنجاه شهید دارد و چهل صف از ملائکه در فریضه با او نماز گذارند.

همچنین از آن حضرت روایت شده که پیغمبرصلوات الله علیه و آله اجمعین خبر داد: هر که این سوره را در وقت خواب قرائت کند و بخوابد، از فتنه‌ی قبر محفوظ ماند .

و خواننده‌ی این سوره را بی حساب به بهشت ببرند.

در روایت صحیحه ثابت شده، هر کس دو رکعت نماز بگذارد و در رکعت اول فاتحه و آیه‌الکرسی و دو بار توحید و در رکعت دوم بعد از فاتحه ده بار سوره‌ی تکاثر را بخواند و آن را به فردی که از دنیا رفته هدیه کند و بعد گوید: ( اللهم صلی علی محمد و ال محمد ابعث ثوابها الی قبر فلان)، ثوابش در معراج نوشته و ثبت می‌گردد.

هر کس این سوره را به کسی که سر درد دارد بخواند دردش به اذن الله آرام و زایل گردد.

از برای هر مطلبی از حضرت صادق علیه السلام منقول است که "دویست و بیست و پنج" بار بخواند در جایی خلوت و با آرامش بخواند و بعد از آن "هزار" مرتبه "صلوات" بفرستد که انشاء الله بر آورده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۰۰ ، ۱۸:۳۱
عذرا شفائی

سرّ شاهراه هشتادم /24: سوره‌ مبارکه عبس (السفر، اعمی){42آیه-مکی}

حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند: هر کس سوره‌ی عبس و تولی را بخواند به همراه سوره‌ی والشمس، از دوستان خدا باشد و در بهشت در سایه‌ی رحمت خدای تعالی و کرامت جلیل او قرار گیرد و از مقربان درگاه باشد.

هر کس سوره‌ی عبس را تلاوت و قرائت کند، روز قیامت شاد و خندان باشد .

و هر کس با خود همراه داشته باشد در سفر، خیر زیاد به او رسد و مهماتش برآید .

و اگر سه روز هر روز 7 مرتبه بر چشمه خشک شده بخواند، آب آن چشمه بسیار گردد.

 و اگر چیزی در جایی نهان کرده و فراموش نموده باشد و این سوره را قرائت کند، خداوند به یادش آورد و پیدا گردد.

سرّ شاهراه هشتاد و یکم /7: سوره‌ مبارکه تکویر{29آیه-مکی}

حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام فرمودند: از پیامبر صلوات الله علیه و آله اجمعین پرسیدم: یا رسول الله! چرا پیری در شما زود اثر کرد. فرمود: سوره‌ی هود، واقعه، مرسلات، عمّ یتسائلون و کورت، مرا پیر نمود.

ابی بن کعب از آن حضرت روایت نموده، هر کس سوره‌ی کوّرت را قرائت کند، حضرت حق تعالی او را از رسوایی قیامت در پناه خود گیرد، هنگامی که پرونده‌ها باز شود.

 وقت نزول باران برای قضاء حاجت ، صد بار مؤثر است .

و اگر آن سوره را بر گلاب خوانند و قدری از آن در چشم کشند روشنایی چشم زیاد گردد و خواندن بر چشم دردناک انشاءالله شفابخش است.

و هر کس آن را دائم بخواند وقت گرفتن پرونده‌ی اعمال، رسوا نگردد.

به جهت خلاصی از بلیات بیست و یکبار بخواند.

 و همچنین این سوره را در وقت آمدن باران صد بار بخواند و از خدای تعالی حاجت خود را بخواهد البته روا شود .

و اگر این سوره را بر گلاب بخوانند و قدری از آن در چشم کشند روشناییش زیاد شود و اگر این سوره را بر چشمی خوانند که رمد (بیماری چشم) داشته باشد یا مرض دیگر شفا یابد البته.

سرّ شاهراه هشتاد و دوم /82: سوره‌ مبارکه انفطار {19 آیه-مکی}

حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: هر کس این سوره را با سوره‌ی اذا السماء اشنقّت قرائت کند و در نماز فریضه و نافله آنها را نصب‌العین خود دارد هیچ حجابی او را از رحمت خدا منع نکند و همیشه در رحمت الهی باشد و حق تعالی به او پیوسته به رحمت نظر کند تا مردم از حساب فارغ شوند.

 ابی بن کعب از رسول‌الله صلوات الله علیه و آله اجمعین روایت نموده: هر کس سوره‌ی انفطار را تلاوت نماید ، بی‌شمار برایش حسنه ثبت گردد و جان دادن بر او آسان و راحت شود و در قیامت کارش به اصلاح آید.

از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام منقولست که "هر که خواندن این سوره را مداومت کند در هر کاری و جائیکه درماند هفتاد بار بخواند نجات یابد و اگر به همین عدد محبوس یا اسیر بخواند خلاص گردد.

 و اگر آیه 6 را از این سوره بر پوست سباع(حیوان حلال گوشت) بنویسد و با خود دارد روزی او، فراخ گردد و در معاملات منفعت تام یابد به شرط آنکه وقت نماز از خود دور کند".

سرّ شاهراه هشتادوسوم/ 86:سوره‌مبارکه مطففین (تطفیف){36آیه-مکی}

از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام روایت شده هرکس این سوره را در نماز فریضه قرائت کند، حق تعالی او را در روز قیامت از آتش دوزخ ایمن گرداند. آتش او را نمی‌بیند و او نیز آتش را نبیند و از پلی که روی جهنم است، عبور نکند و حسابش را روز قیامت چندان به درازا نکشند.

ابی بن کعب گوید: پیغمبرصلوات الله علیه و آله اجمعین فرمود: هر کس آن را تلاوت کند، خداوند در قیامت از رحیم مختوم (جامهای سربسته)، به او دهد.

 

سرّ شاهراه هشتاد و چهارم / 83:سوره‌مبارکه انشقاق{25آیه-مکی}

ابی بن کعب از پیغمبرصلوات الله علیه و آله اجمعین روایت کرده، هر کس آن را تلاوت نماید، خدای تعالی او را در پناه خود گیرد و نامه او را بدست راستش دهد.

 و اگر بر زائو بندند آسان وضع حمل کند، ولی پس از وضع فوری باز کنند.

 و اگر بر چهارپا خوانند، از صدمات حفظ شود .

و اگر کسی را که مار یا عقرب یا رتیل گزیده، این سوره را بر او خوانند، انشاءالله مؤثر باشد.

سرّ شاهراه هشتاد و پنجم / 27:سوره‌مبارکه بروج{22آیه-مکی}

حضرت امام جعفر صادق علیه السلام روایت نموده هر کس سوره‌ی بروج (ذات البروج) را در فرائض تلاوت نماید، محشر و موقف او با انبیاء و مرسلین باشد، زیرا این سوره‌ی پیغمبر است.

ابی بن کعب نقل کرده کسی که آن را تلاوت نماید، به عدد هر جمعه و عرفه، ده حسنه برایش نوشته و ثبت شود .

و اگر وقت خواب قرائت کند، حفظ شود.

 و اگر وقت بیرون شدن از منزل بخواند و بدمد آن خانه و ا هلش با قاری از بلیات حفظ شوند.

و جهت حفظ از نیش زنبور آیه‌ی4 (قتل اصحاب الاخدود) را قرائت کند.

 

سرّ شاهراه هشتاد و ششم / 36:سوره‌مبارکه طارق{17آیه-مکی}

حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: هر کس سوره‌ی والطارق را در فریضه قرائت کند، در قیامت نزد حضرت حق او صاحب جاه و منزلت باشد و از رفیقان انبیاء گردد. ابی بن کعب از پیامبرصلوات الله علیه و آله اجمعین روایت کرده: هر کس آن را قرائت کند حسناتش ناشمار است .

و هر که آب آن را بر جراحت ریزد شفا یابد.

جهت رفع احتلام، قرائت شود بسیار مؤثر است قبل از خواب آیه 7و8 (بخرج من بین ... تا... رجعه لقادر).

سرّ شاهراه هشتاد و هفتم /8: سوره‌مبارکه اعلی{19آیه-مکی}     

حضرت علی علیه السلام فرمود: پیغمبرصلوات الله علیه و آله اجمعین این سوره را دوست می‌داشت و می‌گفت: اول کسی که سبحان ربی الاعلی گفت، حضرت میکائیل علیه السلام بود. زمانی که عرش خدا را با عظمت و طول و عرض دید، به سجده افتاد و این تسبیح را در آن سجده گفت و چون آن حضرت این سوره را می‌خواند، می‌گفت: سبحان ربی الاعلی و بحمده و علی علیه السلام و بعضی از صحابه چنین می‌خواندند.

 و حضرت باقرعلیه السلام فرمود: هرگاه این سوره را خواندی، پس بگو: سبحان ربی‌الاعلی و اگر در نماز بودی در بین خود و نفست بگو.

هر کس در نماز واجب یا نافله‌اش «سبح اسم ربک» را قرائت کند، به او گفته شود در روز قیامت از هر در بهشت که خواستی داخل شوی داخل شود.

حضرت علی علیه السلام فرمود: هر کس سوره‌ی اعلی را تلاوت کند گویا صحف ابراهیم علیه السلام و تورات موسی علیه السلام را قرائت کرده است.

 

سرّ شاهراه هشتاد و هشتم /68: سوره‌مبارکه غاشیه{26آیه-مکی}

امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند: هر کس این سوره را در فرائض و نوافل مداومت نماید، حق تعالی او را غریق رحمت خود گرداند و در دنیا و آخرت او را از عذاب آتش جهنم ایمن گرداند.

 و هر کس آن را بخواند حسابش آسان گردد.

 و اگر بر خوردنی قرائت کند، ضرر نرساند .

و اگر بر نوزاد تلاوت گردد، سالم می‌ماند.

 

سرّ شاهراه هشتاد و نهم /10: سوره‌مبارکه فجر{30آیه-مکی}

هر کس سوره‌ی فجر را در فرائض و نوافل قرائت کند، در قیامت حشرش با حسین‌بن علی علیه السلام باشد و این سوره‌ی امام حسین علیه السلام است و در درجه‌ای در بهشت باشد.

ابی بن کعب از پیغمبر صلوات الله علیه و آله اجمعین روایت کرده: هر که این سوره را در دهه‌ی ذیحجه هر شب بخواند، خداوند او را بیامرزد و اگر در آن روز بمیرد بی‌حساب به بهشت رود و هر کس روزهای دیگر قرائت کند، برایش نوری شود .

و هر کس یازده مرتبه تلاوت کند و با حلال خود نزدیکی نماید، خدا به او اولادی بخشد که باعث روشنایی چشم او باشد.

 

سرّ شاهراه نودم /35: سوره‌مبارکه بلد{20آیه-مکی}

ابی بن کعب از رسول الله صلوات الله علیه و آله اجمعین نقل کرده: سوره‌ی بلد را هر کس بخواند، از خشم خدا ایمن باشد .

و اگر درد بینی دارد، بر آب بخواند و آنرا در بینی بالا کشد، زایل شود .

و اگر بر طفل هنگام تولد ببندند، از عیب و نقص سالم بماند.

ابی بن کعب روایت کرده: هر که آن را در فرائض قرائت کند، در دنیا مشهور و معروف گردد که از صالحان است و در آخرت از مقربان درگاه حضرت حق تعالی است و از رفیقان انبیاء و صالحین و شهدا باشد.

 

سرّ شاهراه نود و یکم /26: سوره‌مبارکه شمس{15آیه-مکی}

حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس والشمس، والیل، والضحی، و الم نشرح را در روز یا در شب قرائت کند، مو و پوست و گوشت و عروق و اعصاب و استخوان وی روز قیامت برای او گواهی دهند. حضرت حق تعالی فرماید: شهادت شما را برای بنده‌ی خود قبول کردم و او را از آتش دوزخ امان دادم، او را به بهشت‌های من ببرید تا هر بهشتی که خود اختیار کند، بی‌منت به او دهید، بخاطر فضل و رحمت من باشد. پس آن بهشت برای بنده من گوارا و خوشگوار باد.

هر کس این سوره را قرائت کند، چنان باشد که بر آنچه خورشید تابیده تصدق کرده و جهت تسکین درد بشوید و بیاشامد.

پیامبرصلوات الله علیه و آله اجمعین فرمودند: کسی که سوره‌ی شمس را بخواند، مثل آن است که تصدق داده است هر چیزی را که خورشید و ماه بر آن تابیده است.

 

به جهت هر مطلب مهم و حل مشکلات سه روز وقت طلوع آفتاب به سجده رفته "سه" مرتبه سوره را بخواند و در "فألهمها" حاجت خود را از دل بگذراند تا "سه" روز به همین منوال البته آن حاجت در همان ساعت روز بر آورده خواهد شد و باید ابتدا از روز چهارشنبه نماید و در روز جمعه ختم کند و اگر مطلب دفع دشمن باشد وقت غروب آفتاب این عمل را به همین نحو به جا آورد مجرب است.

مرویست (روایت شده) از جهت توانگری در روز چهارشنبه آخر ماه صفر هم یک سوره الم نشرح و والتین و اذا جاء نصرالله و قل هو الله احد را هفت نوبت بخواند از مال دنیا بی نیاز گردد.

سرّ شاهراه نود و دوم /9: سوره‌مبارکه لیل{21آیه-مکی}

ابی بن کعب از پیغمبرصلوات الله علیه و آله اجمعین نقل کرده که هر که سوره‌ی واللیل را قرائت نماید، حضرت حق تعالی به او بی حساب عطا کند و از آن خرسند و راضی شود و او را از تنگی، عافیت دهد و امور دنیوی و اخروی او را آسان کند و مهمات او را کفایت نماید و او را با صلحا و شهدا محشور فرماید.

 هر کس واللیل و الشمس را سه شب متصل، هر یک را هفت بار بخواند بعد سی بار بگوید، بسم‌الله الرحمن الرحیم تبارک الله رب العالمین و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم به مراد رسد انشاءالله.

هر کس تا چهل شب ، هر شب 40 مرتبه قرائت کند تا به آیه19 رسد (وما لاحد عنده من نعمه تجزی) و سه بار تکرار کند و سوره را به پایان رساند جهت فتوحات و کثرت مال اثر عجیب دارد.

هر کس را مسئله‌ی مهمی رخ دهد که چاره و تدبیر در آن نبیند، اگر وقت خواب این دو سوره را هفت مرتبه قرائت کند شخصی به خوابش آید و به او چاره نجات و رهایی را آموزد. البته برای زندانی‌ها بسیار خوب است.

تا "چهل" شب هر شب "چهل" دفعه بخواند و هر وقت به آیه "و ما لاحد عنده من نعمه تجزی" برسد این آیه را سه مرتبه تکرار کند از برای فتوحات الی غیر النهایه و برای کثرت مال اثری عجیب و نفعی غریب دارد که عقول از کیفیت آن عاجز است این ختم مراعات تقوی و احتراز از متناهی(نهی ها) و بلکه شبهات شرط است. همچنین بزرگان گفته اند هر که تا "سه" شب پی در پی سوره والیل و سوره والشمس را هر یک هفت بار بخواند و "سی" مرتبه بگوید: "بسم الله الرحمن الرحیم تبارک الله رب العالمین و لا حول و لا قوه الا بالله العظیم". هر مراد که داشته باشد حاصل گردد و جمعیت بسیار باید، ان شاء الله تعالی. ایضاً در بعضی از کتب به نظر رسیده که هر کس طالب مال دنیا باشد بعد از نماز عشا "هفت" مرتبه سوره "والشمس" و "هفت" مرتبه سوره "قل یا الها الکافرون" و "هفت" مرتبه سوره "اخلاص" و "هفت" مرتبه سور "معوذتین" را بخواند و بعد از آن "هفت" مرتبه بخواند "اللهم الجعل لی من امری فرجاً و مخرجاً" و بخواند در شب اول یا دوم یا سوم یا چهارم یا پنجم یا ششم مال بسیار یابد و اگر به اجابت نرسد خلل و نقصانی در شرایط دعاها می باشد.

 

سرّ شاهراه نود و سوم /11: سوره‌مبارکه ضحی{11آیه-مکی}

ابی بن کعب از پیغمبرصلوات الله علیه و آله اجمعین روایت کرده هر کس آن را قرائت کند، حق تعالی او را از جمله‌ی کسانی گرداند که به سعادت شفاعت پیغمبرصلوات الله علیه و آله اجمعین رسد و به آن خشنود گردد و به بهشت درآید و به شمار هر یتیم وسائلی او را ده حسنه باشد .

و سوره‌ی والضحی را هر که چهل بار متصل بدون حرف در لیالی متبرکه مثل شب جمعه یا عرفه یا نیمه‌ی شعبان یا شب قدر و امثال آن به هر نیتی بخواند،البته حاجتش بر آورده است.

گویند هرگاه غایبی را خواستی حاضر کنی، سوره‌ی ضحی را یازده مرتبه قرائت کنید، شخص غایب حاضر خواهد شد.

 

سرّ شاهراه نود و چهارم /12: سوره‌مبارکه انشراح{8آیه-مکی}

رسول‌الله صلوات الله علیه و آله اجمعین فرمودند: هر کس آن را قرائت نماید مزد کسی را دارد که مرا ملاقات کرده و مرا از غم شاد کرده و شفاعت او بر من است.

هر کس هر روز 40 مرتبه والذاریات و الم نشرح و طلاق و مزمل را قرائت کند ، جهت خیر وسعت نافع است.

جهت توانگری چهارشنبه آخر ماه صفر هر یک از سوره‌های الم نشرح و التین و نصر و توحید را هفت مرتبه قرائت کند، انشاءالله توانگر گردد.

جهت وسعت رزق و روزی 41 بار خواندن الم نشرح نافع است.

جهت دفع کردن دشمن بر 61 دانه‌ی گندم 61 بار الم نشرح را بخواند و بر مرغ خانگی دهد و بخورد، دشمن ذلیل و خوار گردد.

 

به جهت هر مطلب در سه روز اول سوره فاتحه را "هفت" بار بخواند و هشتصد بار ( به یک قول آمده هفتصد بار) صلوات بفرستد و "هشتاد" بار الم نشرح بخواند و بعد از آن "هزار و یک" بار سوره توحید را بعد از آن هفت بار (یا هفتاد بار) فاتحه بخواند و "صد" مرتبه صلوات بفرستد، سه روز نگذرد که مراد حاصل گردد.

سرّ شاهراه نود و پنجم / 28: سوره‌مبارکه تین{8آیه-مکی}

از حضرت امام صادق علیه السلام نقل شده هر کس والتین را در فرائض و نوافل قرائت و تلاوت کند، هر جایی از بهشت که آرزو کند به او دهند .

هر که این سوره را بخواند خدا دو خصلت به او بخشد؛ در دنیا حسن عاقبت و یقین و در آخرت به عدد هر که آن را خوانده، ثواب به او بخشد .

و به هر طعامی که خوانده شود در آن شفا باشد.

 پیغمبرصلوات الله علیه و آله اجمعین فرمود: هر کس سوره‌ی تین را تلاوت نماید، به عدد کسی که این سوره را بخواند ثواب یک روز روزه برده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۰۰ ، ۱۸:۳۰
عذرا شفائی

سرّ شاهراه شصتم / 91: سوره‌ مبارکه ممتحنه(الامتحان الهوده){13آیه-مدنی}

علی بن الحسین علیه السلام فرمودند: کسی که در نمازهای واجب و نافله‌اش، سوره‌ی ممتحنه را تلاوت نماید، خداوند قلب او را به ایمان آزموده و دیده‌اش را نورانی کرده و فقر و دیوانگی بر او و فرزندانش راه نیابد.

پیغمبر صلوات الله علیه و آله اجمعین فرمودند: کسی که سوره‌ی ممتحنه را بخواند در روز قیامت مؤمنین و مؤمنات شفیعان او خواهند بود.

جهت هر بیماری، سه روز متوالی سوره‌ی ممتحنه را بنویسند و هر روز یکی را بشویند و آب آن را به صاحب درد بدهند که بنوشد، انشاءالله از آن بیماری خلاص خواهد شد.

سرّ شاهراه شصت‌ویکم/109:سوره‌مبارکه صف«حوارییون عیسی علیه السلام»{14آیه-مدنی}

حضرت امام صادق علیه السلام روایت کرده: کسی که سوره‌ی صف را بخواند و در فرائض و نوافل بر آن مداومت کند، حق تعالی او را در صف ملائکه و انبیاء علیهم السلام جای دهد.

ابی بن کعب از رسول اکرم صلوات الله علیه و آله اجمعین روایت کرد هر که سوره‌ی عیسی (صف) را بخواند عیسی علیه السلام، برای او استغفار کند و بر او صلوات فرستد تا زمانیکه در دنیا باشد و روز قیامت رفیق او باشد و او را ثواب حواریون بدهند.

 و هر کس آن را در سفر بخواند از حوادث و بلایا حفظ شود.

 

سرّ شاهراه شصت و دوم / 110:سوره‌ مبارکه جمعه{11آیه-مدنی}

حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: از جمله واجبات بر هر فرد مؤمن از پیروان ما آن است که در نماز شب جمعه سوره‌ی جمعه را در رکعت اول و سوره‌ی سبح اسم ربک الاعلی را در رکعت دوم بخواند. و در رکعت اول نماز ظهر جمعه سوره‌ی جمعه و در رکعت دوم سوره‌ی منافقون را بخواند. پس اگر چنین نماید، گویی عملی چون عمل پیغمبر خدا صلوات الله علیه و آله اجمعین انجام داده و ثواب و پاداشش بر خداوند بهشت است.

 رسول‌الله صلوات الله علیه و آله اجمعین فرمودند: کسی که سوره‌ی جمعه را تلاوت نماید به تعداد کسانی که در نماز جمعه شرکت کرده و یا نکرده‌اند در شهرهای مسلمین، ده حسنه به او داده خواهد شد.

هرکه سوره‌ی جمعه را صبح و شب تلاوت نماید، از وسوسه‌ی شیطان لعین رجیم ایمن گردد.

سرّ شاهراه شصت و سوم /104: سوره‌ مبارکه منافقون{11آیه-مدنی}

رسول اکرم صلوات الله علیه و آله اجمعین فرمودند: کسی که سوره‌ی منافقون را بخواند از نفاق و دورویی برکنار باشد.

 و اگر بر دمل خوانده شود، شفا یابد.

حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: کسی که سوره‌ی منافقون را قرائت نماید در فریضه، روز قیامت این سوره شافع او باشد تا او را به بهشت درآورد.

پیغمبر صلوات الله علیه و آله اجمعین فرمود: هرکه سوره‌ی منافقون را بخواند، از مرگ ناگهانی ایمن گردد.

 و هر کس این سوره را تلاوت نماید و نزد حاکم رود، از شّرش در امان باشد.

 

سرّ شاهراه شصت و چهارم /108:  سوره مبارکه تغابن{18آیه-مکی/مدنی}

حضرت امام باقر علیه السلام فرمودند: کسی که سوره‌ی تغابن را در نمازهای واجب خود بخواند، آن سوره در روز قیامت شفیع او خواهد بود و شاهد عادلیست برای آن کس که شهادتش را نافذ گرداند و از وی جدا نگردد تا وارد بهشتش سازد.

هر کس همه‌ی سوره‌ی تغابن را قرائت نماید، از مرگ ناگهانی در امان باشد .

و هر کس سوره‌های منافقون و تغابن را قرائت نماید و نزد شخص زورگو و حاکم رود از شر او  در امان باشد.

 

سرّ شاهراه شصت و پنجم /99:  سوره‌ مبارکه طلاق{12آیه-مدنی}

حضرت امام جعفر صادق علیه السلام روایت کند: هر کس سوره‌ی طلاق و سوره‌ی تحریم را در فریضه بخواند، حق تعالی او را از ترس قیامت در پناه خود گیرد و او را از آتش دوزخ نگهدارد و در بهشتش درآورد، زیرا که این دو سوره‌ی پیغمبر صلوات الله علیه و آله اجمعین اند.

 ابی بن کعب از پیامبر صلوات الله علیه و آله اجمعین روایت کرده هر که سوره طلاق را بخواند بر سنت پیغمبر (ص) از دنیا رود.

هر که سوره طلاق را به نیت محبت یا ادای قرض "بیست و یک" بار بخواند نافع و مجرب است .

و به جهت وسعت رزق، سه مرتبه بخواند توسعه پیدا شود رزقش.

سرّ شاهراه شصت و ششم /107: سوره‌ مبارکه تحریم{12آیه-مدنی}

ابی بن کعب از رسول خدا صلوات الله علیه و آله اجمعین روایت کرد: هر کس این سوره را بخواند حق تعالی او را توبه‌ی نصوح کرامت فرماید .

و هر کس آن را بر بیمار یا مار گزیده یا مصروع بخواند یا بر کسی که شب خوابش نمی‌برد، تمامی آن مشکلات و ناراحتی‌ها برطرف شود.

 و مداومت بر آن اداء قرض است.

جهت محبت و اداء قرض 21 مرتبه انتهای آیه‌ی2 تا آخر سوره طلاق (و من یتق الله یجعل مخرجاً) تا (کل شی قدراً) را بخوان. و به جهت وسعت رزق و روزی سه بار آیه‌ی فوق را قرائت نماید نافع می‌باشد.

 

سرّ شاهراه شصت‌وهفتم/77: سوره‌ مبارکه ملک«المنجیه الواقعیه»{30آیه-مکی}

ابی بن کعب از رسول خدا صلوات الله علیه و آله اجمعین روایت کرده هر کس این سوره را قرائت نماید، گویا لیله القدر را زنده داشته است.

آن حضرت فرموده: دوست دارم این سوره در دل هر مؤمنی باشد.

حضرت علی علیه السلام از پیامبرصلوات الله علیه و آله اجمعین روایت کرد: هر کس این سوره را تلاوت نماید، روز قیامت سوار بر بال‌های ملائکه آید و رویش در حسن و زیبایی مثل روی یوسف علیه السلام  باشد.

ابوهریره از پیغمبر صلوات الله علیه و آله اجمعین نقل کرده که فرمود: سوره‌ای در کتاب خداوند است که بیش از سی آیه نیست و روز قیامت قاری خود را شفاعت کند و او را از آتش برهاند و به بهشت درآورد.

امام باقرعلیه السلام فرمود: سوره‌ی مانعه (بازدارنده) است که خواننده‌ی خود را از کیفر قبر باز می‌دارد و آن در تورات سوره ملک نوشته شده، هر کس آن را در شب تلاوت کند، بسیار عبادت کرده و آن شب را پاک ساخته و در زمره‌ی غافلین نام او نوشته نخواهد شد. و من بعد از عشاء در نماز نشسته می‌خوانم و پدرم در شب و روز می‌خواند و هر کس آن را بخواند چون نکیر و منکر در قبرش از طرف پایین آیند پاهایش گویند به آن دو، از طرف ما راه ندارید براستی این کس بر من قیام می‌کرد و سوره‌ی ملک را در هر شب و روز می خواند و چون از پهلوها آیند، به آنها گوید: از طرف من راهی ندارید، به راستی این کس سوره‌ی ملک را در من جای داد و چون از طرف زبانش آیند، به آن دو گوید: از طرف من راهی ندارید، به راستی که این کس در هر روز و شب سوره‌ی ملک را می‌خواند.

حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس تبارک الذی را در نماز قرائت کند، پیش از آنکه بخوابد، همواره در امان خداوند می‌باشد تا به صبح آورد، و در امان اوست روز قیامت تا داخل بهشت شود((انشاءالله)).

از ابن عباس نقل شده، مردی بر روی قبری قبّه می‌زد و نمی‌دانست که آن قبر است، پس سوره‌ی تبارک‌الذی بیده الملک را خواند، شنید صیحه‌زننده‌ای گفت: این سوره‌ی منجیه است. ابن عباس این مطلب را به حضرت رسول صلوات الله علیه و آله اجمعین عرض کرد. فرمود: آن سوره از عذاب قبر، نجات‌دهنده است.

رسول خدا صلوات الله علیه و آله اجمعین فرمود: کسی که بخواند وقت خواب سوره‌ای که 30 آیه دارا باشد (ملک) نوشته شود برای قاری آن سی نیکی و حسنه و محو می‌شود از وی سی بدی و بلند کرده می‌شود از برای او سی درجه و می‌فرستد حق تعالی به سوی قاری آن فرشته‌ای از فرشتگان که گشاده می‌نماید بر وی بازوی خود را و نگه می‌دارد او را از هر چیز تا اینکه بیدار شود.

 

سرّ شاهراه شصت و هشتم / 2: سوره‌ مبارکه قلم{52آیه-مکی}

از ابی عبدالله علیه السلام روایت شده، هر کس سوره‌ی نون و القلم را در فریضه یا نافله بخواند، تا زنده باشد حق تعالی او را از فقر ایمن سازد و بعد از موت از فشار قبر او را در پناه خود نگه دارد.

هر کس آن را بخواند، ثواب کسی را دارد که صاحب حسن خلق و اخلاق نیکو باشد و از چشم بد در امان گردد.

 و هر کس درد سر یا درد پا داشته باشد واین سوره را بخود آویزد، درد او تسکین و ساکت شود.

روزی پیغمبر صلوات الله علیه و آله اجمعین از گورستان بقیع می‌گذشتند، فرمود: به خدا قسم اکثر اهل این قبور به سبب چشم زخم در اینجا خسبیده‌اند. جهت چشم زخم آیه‌ی 51 و 52 ((و ان یکادالذین... تا ...ذکرالعالمین)) بنویسید و با خود همراه داشته و نیز در خانه آویزید اثری عجیب دارد.

حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس سوره‌ی ن و القلم را در نمازهای واجب و نافله‌های خود قرائت کند، خداوند بزرگ، همواره او را از اینکه دچار تنگدستی و ناداری شود، حفظ می‌فرماید.

علماء اسلام مانند علم الهدی (قدس سره) تجویز نموده‌اند  سوره‌ی قلم، آیه‌ی51و52((و ان یکادالذین تا ذکر للعالمین)) جهت چشم زخم و تجویز افسون.

 

سرّ شاهراه شصت و نهم /78:  سوره‌ مبارکه الحاقه{52آیه-مکی}

حضرت امام باقر علیه السلام فرمودند: بسیار سوره‌ی الحاقه را تلاوت کنید که خواندن آن در فرائض و نوافل موجب تمامیت ایمان به خدا و رسول است و از قاری آن ایمان سلب نشود، تا آنکه خدا را ملاقات نماید.

در روایت آمده: هر کس آنرا تلاوت کند، در قیامت حسابش آسان گردد.

 و در روایتی دیگر آمده، هر کس یازده آیه از اول این سوره را بخواند، روز قیامت این سوره نوری گردد و سر تا قدم او را فرا گیرد.

و اگر زن حامله با خود دارد طفلش حفظ شود و اگر آب این سوره را به او دهند، وقتی طفل متولد شد با نظافت گردد و از حشرات زمین و شیطان حفظ شود.

 این سوره درباره‌ی امیرالمؤمنین علیه السلام، و دشمنش معاویه فرود آمده است و قاری آن تا روزی که جزای خداوند را دیدار کند بی‌دین نگردد.

حاقه نامی است از نامهای قیامت به اعتبار واجب التحقق بودن.

هر کس آیه‌ی اول این سوره را تلاوت نماید. روز قیامت این سوره نوری گردد و سر تا پای او را فرا گیرد.

در ابتدای تولد نوزاد، این سوره را بنویسند و بشویند و به فرزند دهند او بسیار باهوش می‌شود و از شر شیاطین در امان باشد.

سرّ شاهراه هفتادم /79:  سوره‌ مبارکه معارج {44آیه-مکی}

حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس این سوره را زیاد تلاوت نماید،در قیامت از گناهی که کرده از او نپرسند و در بهشت وی را با نبی اکرم صلوات الله علیه و آله اجمعین و اهل بیتش جای دهند(انشاءالله).

پیغمبر صلوات الله علیه و آله اجمعین فرمودند هر کس این سوره را بخواند و تلاوت کند، حق تعالی ثواب کسانی را در نامه اعمال او ثبت کند که نماز بپادارند و حج گذارند و روزه گیرند و زکات دهند و امانت را مراعات نمایند.

اگر کسی شب سوره معارج را بخواند و بخوابد محتلم نمی شود .

و هرکه آنرا بخواند مزد کسی را دارد که به امانت وفا کرده است.

امام صادق فرمودند : هرکه به خدا و کتاب او ایمان دارد قرائت آن را وا نمی گذارد. و هرکه شب و روز مداومت کند به هر حاجتی که رو کند ادا گردد.

سرّ شاهراه هفتاد و یکم /71: سوره‌ مبارکه نوح علیه السلام {28آیه-مکی)

حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: هرکس به خدا ایمان دارد و کتاب او می‌خواند باید سوره نوح علیه السلام را ترک نکند. زیرا هر بنده‌ی مستحب صابر که این سوره را در فریضه یا ناقله بخواند ، حق تعالی او را در مساکن نیکوکاران جای دهد و ثلث بهشت را به او بدهد و به انواع کرامت اصناف نعمت او را بنوازد و دویست حورالعین و چهار هزار بیوه به او دهد (انشاءالله تعالی) .

و هرکس سوره نوح علیه السلام را تلاوت کند از کسانی باشد که دعوت نوح علیه السلام را پذیرفته باشد .

و هر کس که هر شب و هر روز بخواند به حاجتش می رسد. 

سرّ شاهراه هفتاد و دوم /40: سوره‌ مبارکه جن {28آیه-مکی}

حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس قل اوحی را بسیار بخواند، تا زمانی که در دنیا باشد، از شرّ جنیان و سحر و کید خلق ایمن باشد و کسی نتواند به او ضرر رساند و در آخرت با محمد صلوات الله علیه و آله اجمعین و اهل بیت او محشور باشد و چون به ملازمت ایشان مشرف شود، گوید: خداوندا جز ایشان دیگران را نخواهم و درجه‌ای غیر از این درجه آرزو ندارم.

هر کس سوره‌ی جن را قرائت نماید، به عدد هر جن و شیطانی بنده آزاد کرده و هر که آنرا بخواند و تلاوت کند و بنویسد و بشوید و بیاشامد ، هرچه بشنود یاد گیرد و با هر که مناظره کند غالب گردد.

 و در هرجا این سوره خوانده شود، اجنه از آنجا فرار کند.

 و هر که آنرا تلاوت کند و بخواند و نزد حاکمی زورگوی رود، شّر آن حاکم به او نرسد.

 و اگر صاحب حزنی بخواند، اندوه او برطرف خواهد شد.

 اگر محبوسی تلاوت نماید از زندان و حبس رها شود .

و اگر قرضدار بخواند، قرضش ادا گردد.

سرّ شاهراه هفتاد و سوم /3: سوره‌ مبارکه مزمل{20آیه-مکی}

حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: هر کس در هنگام خفتن یا در آخر شب این سوره را بخواند، فرشته‌های شب و روز، شاهد افعال صالحه‌ی او باشند و این سوره نزد خداوند برای او گواهی دهد و حق تعالی حیات و ممات طیب به او کرامت فرماید.

 و حضرت باقرعلیه السلام فرمود: خواننده این سوره هرگز محتاج نشود.

 ابی بن کعب از رسول خدا صلوات الله علیه و آله اجمعین روایت کرده: هر که آن را بخواند حق تعالی سختی دنیا و آخرت را از او رفع کند و هرگز آزار و بلایی به او نرسد.

هر که این سوره را قرائت کند، خداوند به او زندگی خوب بخشد و مردنش به نیکی باشد و هر که مداومت کند، پیغمبر را به خواب ببیند و هر که آن را با خود دارد، هرجا رود فتح و نصرت برای او باشد .

و اگر بین زن و شوهر ناسازگاری باشد، سه بار به شربت بخواند و آنان بیاشامند، محبت بهم رسد .

و اگر کسی را فرزند نباشد، مرد و زن روزه گیرند و وقت افطار غسل و وضو کنند و یکبار سوره‌ی مبارکه مزمل را به آب بخوانند و هر دو از آن بخورند، انشاءالله فرزند حاصل شود.

 و جهت مسحور روز یکشنبه آن را بنویسد و به آب باران یا روان و جاری بدمد و بخورد دفع می‌شود.

هر که این سوره را "نوشته با خود دارد" در هر جا که رود "فتح و نصرت" قرینش باشد.

 همچنین به جهت درماندگی بخواند گشادگی در کارش حاصل شود .

و اگر چیزی "گم کرده" باشد تا "ده روز" هر روز "یک مرتبه" این سوره مبارکه را بخواند پیدا شود .

و اگر میان زن و شوهر ناسازگاری پیدا شود این سوره مبارکه را به شربت بخواند و بیاشامد محب و مهربان شوند.

و اگر کسی "قرضدار" باشد سوره مبارکه را "مداومت" نماید به این نحو که "بعد از هر نماز" "یک" نوبت بخواند قرض او ادا و خلاص شود.

و اگر کسی را "درد اندام" باشد سوره مبارکه را "به روغن بادام تلخ" خوانده و بر اندام مریض بمالند صحت یابد.

و اگر "تنگ روزی" باشد تا "چهل روز"، روزی "یک"بار بخواند وسعت پیدا شود.

و اگر کسی را سحر کرده باشند روز "یکشنبه" بنویسد سوره را و مسحور بخورد رفع شود .

و ایضاً جهت هر خواسته و مشکلی و "فتح مهمات"، "یازده روز" روزی "یازده بار" بعد از "نماز بامداد" بخواند هنوز روز یازدهم تمام نشده باشد که مراد حاصل گردد. و در هر روز "یازده" بار این دعا را بخواند: "یا مُسَبِّبُ سَبَب یا مُفَتِحَ فَتّح یا مُفَرِجَ فَرِج یا مُدَبِرَ دَبِّر یا مُسَهِلَ سَهلِ یا مُیَسِرَ یَسرِ یا مُتَمِمَ تَمِم بِرحمتکَ یا اَرحمَ اَلراحمینَ". شیخ بهاء الدین سلیمان گوید که از برای هر مطلب که شروع کردم و یک صبح خواندم همان روز مطلب حاصل شد.

سرّ شاهراه هفتاد و چهارم / 4:سوره‌ مبارکه مدثر{56آیه-مکی}

حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند: هر کس در نماز واجب فریضه سوره‌ی مدثر را بخواند، بر خداوند واجب است که او را با محمد صلوات الله علیه و آله اجمعین دوست و رفیق سازد در درجه‌ای از بهشت، و تا در دنیا باشد، هرگز بدبختی به او نرسد.

 و ابی بن کعب از پیغمبر صلوات الله علیه و آله اجمعین فرموده: هر کس سوره‌ی مدثر را تلاوت نماید، او را از جمله صدیقان و شهیدان و صالحان نویسند و از جمیع بلایا و عقوبات رستگار باشد.

و هر که مداومت کند، هر حاجت خواهد روا گردد .

و اگر حفظ قرآن را خواهد حافظ گردد.

سرّ شاهراه هفتاد و پنجم / 31: سوره‌ مبارکه قیامت{40آیه-مکی}

حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: هر کس به خواندن مداومت نمود، و به آن عمل نماید، حق تعالی چون او را از قبر برانگیزد، این سوره رفیق او باشد با بهترین صورت و  او را بشارت دهد و بر روی او خندد و او را شاد و مسرور کند تا از صراط و میزان پل صراط به راحتی بگذرد.

 و قرائت آن باعث تقویت قلب است و اگر کسی آن را بشوید و آبش را بیاشامد ضعف قلبش به قوت بدل گردد.

ابی بن کعب از رسول خدا صلوات الله علیه و آله اجمعین روایت کرده هر که آن را بخواند، من و جبرائیل علیه السلام گواهی می‌دهیم برای او در قیامت که  او به روز قیامت ایمان داشته و در آن روز روشنی روی او بر همه غلبه کند.

 هر کس سوره‌ی قیامت را قرائت کند در او خشوع آورد و جلب مصونیت می‌کند.

 و هر که آنرا بخواند، از سلطانی نترسد و در شب و روز محفوظ بماند.

 

سرّشاهراه هفتادوششم/98: سوره‌ مبارکه انسان(دهر،ابرار){31آیه-مدنی}

امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: هر که سوره‌ی انسان را قرائت نماید، به ویژه پنجشنبه‌ها حق تعالی صد حورالعین عذرا و چهار هزار ثیب آنها را به او کرامت کند.

ابی بن کعب از رسول‌الله صلوات الله علیه و آله اجمعین روایت کرده هر کس سوره‌ی دهر را قرائت نماید،  اجر او بهشت و نعمت آن باشد.

حضرت امام باقرعلیه السلام فرمود: کسی که سوره‌ی هل اتی را در هر بامداد پنج‌شنبه قرائت نماید، خداوند هشتصد حورالعین بر همسری وی دهد با چهار هزار حوری شوهر دیده و غیر اینها از حوریان دیگر و نیز وی با پیغمبرصلوات الله علیه و آله اجمعین محشور گردد.

سرّ شاهراه هفتاد و هفتم / 33:سوره‌مبارکه مرسلات{50آیه-مکی}

ابن عباس گوید: این سوره در لیله الجن فرود آمد و ما همراه رسول‌الله صلوات الله علیه و آله اجمعین بودیم آن حضرت فرمود: هر کس این سوره را بخواند از شرّ جن و انس درامان خدا باشد و او را از زمره‌ی مؤمنان نویسند .

و از امام صادق علیه السلام نقل شده هر کس این سوره را تلاوت نماید، حق تعالی او را با حضرت پیغمبرصلوات الله علیه و آله اجمعین آشنا کند و با آن حضرت همنشین سازد.

و هر که این سوره را بخواند در نامه‌ی عملش نوشته شود از مشرکان نیست و بین او و پیغمبر آشنایی اندازد .

و هرکه جهت خصم بخواند بر دشمن غالب گردد و اگر بر صاحب دمل آویزد برطرف شود.

 

سرّشاهراه‌هفتادوهشتم/80:سوره‌مبارکهنباء(عم‌یتسائلون،التساول،المعصرات){40آیه-مکی}

هر کس آن را تلاوت و قرائت نماید، در قیامت آب سرد و خوشگوار به او دهند.

ختم سوره مبارکه عم:

هر که در مدت یکسال هر روز یک بار مداومت نماید سال دوم زیارت خانه خدا مرزوق او شود و جمعی تجربه کرده اند.

 

 و هر کس آن را به زعفران و گلاب بر ورق آهو بنویسد و با خود همراه دارد ،خوابش کم و حافظه‌اش زیاد گردد و اگر بر بازو ببندد، قوی گردد و اگر درد شکم دارد بشوید و بنوشد برطرف گردد .و یک سال مداومتش موجب رفتن مکه است.

حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: هر که عم یتسائلون را بنویسد و بر کمر ببندد، حیوانات موذی نزدیکش نیایند.

 و جهت دفع مرگ گوسفندان سوره حمد را با این آیات 6تاآخر16( الم نجعل الارض مهادا... تا.. و جنات الفافا) بنویسد در گردن گوسفندی از گله اندازد.

 

سرّ شاهراه هفتاد و نهم / 81:سوره‌ مبارکه نازعات{46آیه-مکی}

حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند: هر کس این سوره را بخواند نمی‌میرد مگر سیراب و مبعوث نگردد مگر سیراب و در بهشت نرود مگر سیراب گردد.

ابن عباس از پیغمبر صلوات الله علیه و آله اجمعین نقل کرده: هر که سوره‌ی نازعات را تلاوت نماید، ثواب او بقدری باشد که از اول عمر تا آخر عمر به نماز فریضه مشغول بوده باشد و هر سال حج و عمره‌ای کرده باشد.

ابی بن کعب از پیامبرصلوات الله علیه و آله اجمعین روایت کرده: هر کس آن را قرائت کند، او را بازداشت و حساب قیامت نباشد، مگر بقدر ثواب همان نماز نوشته آنگاه حق تعالی او را به بهشت در آورد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۰۰ ، ۱۸:۲۹
عذرا شفائی

ختم سوره ذاریات و طلاق و مزمل و الم نشرح: از برای امر معیشت و وسعت در مال و منال و مرزوق بودن "من حیث لا یحتسب" ( از هر لحاظ که حساب کنید) به نوعی که عقول و افکار از کیفیت آن عاجز باشد مداومت کردن به این چهار سوره است هر روز بر سبیل استمرار و اگر یک روز فوت شود قضاء نماید و این عمل مجرب و آزموده است و علیک بالتجربه (بر شماست که تجربه کنید) چنانچه مداومت کردن سوره والذاریات در همه اوقات روز موجب دولت و ثروت می شود.

سرّ شاهراه پنجاه و دوم / 76: سوره‌مبارکه طور{49آیه-مکی}

حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس سوره‌ی طور را قرائت کند خداوند برای او خیر دنیا و آخرت را جمع کند.

 و هر کس در سفر بخواند از آفات سالم بماند.

 و اگر زندانی آن را بسیار بخواند از زندان رها شود.

پیغمبر صلوات الله علیه و آله اجمعین فرمودند: هر کسی سوره‌ی طور را بخواند، بر خداوند لازم است که او را از عذاب خود امان بخشد و در بهشت خود او را نعمت دهد.

از جبیربن مطعم روایت شده که می‌گوید: همانا شنیدم از پیامبر صلوات الله علیه و آله اجمعین که سوره‌ی طور را در هنگام غروب قرائت می‌فرمودند.

 

سرّ شاهراه پنجاه و سوم /23: سوره‌مبارکه نجم{62آیه-مکی}

امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس مداومت کند به خواندن سوره‌ی نجم در هر روز یا هر شب، در میان مردمان آبرومند زیست کند و گناهانش آمرزیده شود و در بین مردم عزیز گردد.

و هر کس روز یا شب بخواند، زندگانی پسندیده یابد.

 و اگر آیه59 تاآخر 61(( افمن هذاالحدیث تعجبون و تضحکون و لابتکون و انتم سامدون)) را بر طفل ببندند، گریه نکند.

پیغمبر صلوات الله علیه و آله اجمعین فرمودند: هر کس سوره‌ی نجم را بخواند به تعداد تمام کسانی که به من ایمان آورده و حضرت را منکر شده‌اند ده حسنه پاداش خواهد رسید.

از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام مأثور است که هر که این سوره را به جهت بر آمدن حاجات، بیست و یک بار بخواند حاجت او به زودی بر می‌آید و روا می‌شود.

سرّ شاهراه پنجاه و چهارم / 37: سوره‌مبارکه قمر{55آیه-مکی}

امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس این سوره را قرائت نماید، خداوند او را از قبرش برانگیزد، سوار بر ناقه‌ای از ناقه‌های بهشت.

و هر کس آن را یک روز در میان بخواند، در قیامت رویش مثل ماه شب چهارده باشد.

و هر که روز جمعه وقت نماز ظهر آن را بنویسد و زیر عمامه نهد، نزد مردم عزیز و محبوب گردد.

و کسی که سوره‌ی اقتربت الساعه را بخواند خداوند او را در قیامت از قبر برخیزاند و در حالی که به یکی از شتران بهشتی سوار است به محشر وارد شود.

 

سرّ شاهراه پنجاه و پنجم /97: سوره‌مبارکه الرحمن{78آیه-مدنی}

داوود ابوبصیر از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمودند: قرائت سوره‌ی الرحمن را ترک نکنید زیرا این سوره در دل منافقین قرارنمی‌گیرد و در روز قیامت نزد پروردگار، به صورت پسری خوشرو آید و در جایی بایستد که به خداوند متعال نزدیک‌ترین جای است و هیچ کس را آن رتبه نباشد که به آن مقام رسد. پس حق تعالی روی ایشان را سفید و نورانی سازد و به ایشان گوید: هر که را دوست دارید شفاعت کنید. پس ایشان هر که را خواهد شفاعت کنند و کسی شفیع او نباشد، مگر آن که حق تعالی به او فرماید: برو در بهشت من ساکن شود که هر چه آرزوی نفس تو باشد، در آنجا موجود و مهیا است.

واجب است که سوره‌ی الرحمن را در هر روز جمعه قرائت کنند و هر گاه به آیه‌ی فبای آلاء ربکما تکذبان رسند بگویند لا بشی من آلائک رب اکذب .

و از آن حضرت روایت شده هر که در شب جمعه این سوره را به طور مذکور بخواند، حق تعالی دو فرشته بر او بگمارد که او را تا به صبح حفظ و نگهبانی کند و اگر در صبح بخواند دو ملک بر او بگمارد که تا شب حافظ و نگهبان او باشند.

در اصول کافی آمده که پیغمبر صلوات الله علیه و آله اجمعین سوره‌ی الرحمن را برای مردم قرائت نمود آنها ساکت ماندند و چیزی نگفتند. پیغمبر صلوات الله علیه و آله اجمعین به آنان فرمود: جنّیان از شما در جواب بهترند چون برای آنان خواندم، آنها فبای الا ربکما تکذبان، و لا بشی من آلاء رب اکذب گفتند.

حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند: هر کس سوره‌ی الرحمن را بخواند و بعد از آیه‌ی فبای آلاء ربکما تکذبان بگوید لا بشیء من آلائ رب اکذب اگر شب یا روز بمیرد شهید مرده و هر کس آن را بخواند شکر نعمت‌های خدا را کرده و خدا به ضعف او رحم می‌کند.

و هر که آن را بشوید و آن را بنوشد از درد دل و کبد سالم بماند و اگر بر مصروع یا کسی که گرفتار درد چشم  است بندند درد او برطرف شود و اگر به دیوار خانه آویزند جانوران زمین از آن خانه بگریزند.

حضرت موسی بن جعفرعلیه السلام از پیغمبر صلوات الله علیه و آله اجمعین روایت نموده که فرمودند: برای هر چیزی عروسی است و عروس قرآن سوره‌ی الرحمن است.

 به جهت قضای حاجت و علو درجات، این هفت سوره را در ایام هفته هر روز 4 مرتبه بدون کم و زیاد قرائت نمایید، انشاءالله به جمیع آنها خواهید رسید: شنبه: سوره فتح/ یک شنبه: سوره‌ی یس/ دوشنبه: سوره‌ی واقعه/ سه شنبه: سوره‌ی الرحمن/ چهارشنبه: سوره‌ی قل اوحی/ پنج شنبه: سوره‌ی تبارک/ جمعه: سوره‌ی الم سجده.

 

سرّ شاهراه پنجاه و ششم /46: سوره‌مبارکه واقعه{96آیه-مکی}

حضرت امام صادق علیه السلام می‌فرماید: هر کس در هر شب جمعه سوره‌ی واقعه را بخواند، خداوند وی را دوست بدارد و نیز دوستی او را در دل همه‌ی مردم اندازد و در طول عمرش در این دنیا بدبختی و تنگدستی و ناداری نبیند و آسیبی از آسیب‌های دنیا به او نرسد و از همراهان و یا طرفداران امیرالمؤمنین علیه السلام باشد.

این سوره، خصوصیتی نسبت به امیرالمؤمنین علیه السلام دارد که دیگران با وی در آن شریک نیستند.

هر کس می‌خواهد خبر خلق اولین و آخرین و خبر اهل بهشت و دوزخیان و خبر دنیای آخرت را بداند، سوره‌ی واقعه را بخواند.

در خبر است که عثمان بن عفان روزی به عیادت عبدالله بن مسعود رفت در مرض موت. به او گفت از چه شکایت دارد؟ گفت: از گناهان خود. گفت: چه آرزو داری؟ گفت: رحمت پروردگار خود. گفت: اجازه بده تا طبیبی آورم تا تو را معالجه کند. عطائی می‌خواهی به تو دهم؟ جواب داد: وقتی محتاج بودم، منع می‌کردی و الان که از آن بی‌نیازم، عطا می‌کنی؟ گفت: به دختران تو عطایی بخشم. گفت: ایشان را به عطای تو نیازی نیست، زیرا سوره‌ی واقعه را به ایشان آموخته‌ام و ایشان بر قرائت آن مداومت می‌کنند.

از رسول خداصلوات الله علیه و آله اجمعین شنیدم که هر کس در شب این سوره را بخواند هرگز فقیر نگردد. جهت وسعت رزق و معیشت هر شب، سه مرتبه این سوره را قرائت نمائید.

هر کس این سوره را بخواند، از غافلان او را ننویسند .

و اگر آن را به زنی در هنگام زایمان همراه نمایید به آسانی زایمان نماید.

برای وسعت رزق و توسعه در امر معیشت تاثیر غریب دارد و از مجربات است که تخلف ندارد باید از شب شنبه شروع بکند و از شب شنبه "سه" دفعه و هر شب یکی اضافه کند و بخواند تا شب جمعه هشت بار بخواند تا مدت پنج هفته همین نحو معمول دارد و قبل از شروع کردن در سوره در هر شب این دعا را بخواند: "اللهم ارزقنا رزقاً حلالاً و اسعاً طیباً من غیر کد و استجب دعوتی من غیر رد و اعوذ بک من فضیحتی الفقر و الدین و ادفع عنی هذین بحق الامامین السبطیین الحسن و الحسین علیهما السلام".

همچنین طریقه دیگر باید از شب جمعه ابتدا نماید و هر شب پنج مرتبه بخواند که مجموعاً "چهل و یک" مرتبه که سوره می‌خواند یک مرتبه نیز این دعا را بخواند هر که این ختم را بجا آورد توانگر گردد و دعا این است: "اللهم ان کان رزقی فی السماء فانزله و ان کان فی الارض فاخرجه و ان کان بعیدا فقربه و ان کمان قریباً فیسره و ان کان قلیلاً فکثره و بارک لنا فیه برحمتک یا ارحم الراحمین".

 ایضاً تا چهل روز سوره واقعه و مزمل و الیل و الم نشرح هر یک را یکبار به این ترتیب بخواند به جهت اداء دین و دفع فقر و وسعت رزق مجرب و آزموده است و بعد از خواندن چهار سوره در هر روز این دعا را بخواند "یا رازق السائلین یا راحم المساکین یا ولی المومنین یا غیاث المستغیثین یا ارحم الراحمین صل علی محمد و آل محمد و اکفنی بحلالک عن حرامک و بطاعتک عن معصیتک و بفضلک عمن سواک یا اله العالمین و صلی الله علی محمد واله اجمعین".

سرّ شاهراه پنجاه و هفتم /94: سوره‌ مبارکه حدید{29آیه-مدنی}

حضرت امام باقر علیه السلام فرمودند: هر کس سوره‌ی حدید را قرائت نماید پیش از آن که بخوابد؛ نمیرد تا آنکه قائم (عج الله تعالی فرجه) ما را ببیند و چون از دنیا برود در جوار حضرت رسول صلوات الله علیه و آله اجمعین باشد.

حسین بن علاء از ابی عبدالله علیه السلام روایت کرده هر کس در نماز فریضه سوره‌ی حدید و مجادله را مداومت کند، خدای تعالی هرگز او را عذاب نکند و هرگز در نفس و مال او بدی نرسد و بدن او از جمیع آفات دور باشد.

 هر که سوره‌ی حدید را بخواند از جمله کسانی باشد که به پیغمبران گرویده و هر که آن را با خود دارد، از حرارت آهن حفظ شود و اگر بر پیکان تیر یا مثل آن که به بدن رفته بخوانند، بدون درد از بدن بیرون آید.

 و اگر آب آن را به ورم‌ها و قروح و جروح و بادهای سرخ مالند و آنها را با آن آب بشویند، شفا یابد به اذن خدا و اگر جلو خصم آن را بدارند آن خصم او را نبیند.

به جهت جمیع مطالب مهمه مجرب فرموده است و طریقه این است که "شب جمعه" در جای خلوتی رو به قبله بنشیند و "با وضو" "هفت نوبت" بی فاصله بخواند و بعد از آن این دعا را بخواند : "بسم الله الرحمن الرحیم اللهم اسئلک بعزتک یا عزیز و بقدرتک یا قدیر بحکمتک یا حکیم و برحمتک یا رحمن و بمنک یا منان ان تحفظنا بالایمان قائماً قاعدا راکعاً ساجداً قائماً و یقظه حیاً و میتا و علی کل حال اعوذ بالله من شر نفسی و من کل ذی شر و من شر شیاطین الجن و الانس و ممن شر کل دابه انت اخذ بناصیتها ان ربی علی صراط مستقیم و صلی الله علی محمد و ال محمد".

 

سرّ شاهراه پنجاه وهشتم/ 105:سوره‌مبارکهمجادله{22آیه- مدنی}

ابی بن کعب از پیغمبر صلوات الله علیه و آله اجمعین روایت کرده، هر کس سوره‌ی مجادله را تلاوت کند، در نامه‌ی عملش او را عضو حزب خدا ثبت کنند و کسی بر او فائق نشود و با او نتواند مجادله کند و در چشم مردم معتبر و موقّر باشد.

جهت غلبه بر دشمن سوره‌ی مجادله را سه مرتبه بر مشتی خاک بخواند و به طرف دشمن بپاشد، دشمنی مقهور گردد .

و اگر بر بیمار بخواند تسکین و آرامش یابد .

و اگر هر روز مداومت کند، از شرّ ذی شر محفوظ ماند.

 و اگر در انبار غله گذارد از موذی ایمن باشد.

سرّ شاهراه پنجاه و نهم /101 سوره‌ مبارکه حشر{24آیه-مدنی}

حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: کسی که به هنگام شب سوره‌ی الرحمن و حشر را بخواند، خداوند فرشته‌ای را به خانه‌ی او پاسدار و موکل گرداند تا با شمشیر کشیده‌اش او را تا صبح پاسبانی کند.

 و پیغمبر صلوات الله علیه و آله اجمعین فرمود: هر کس سوره‌ی حشر را تلاوت نماید از بهشت و دوزخ و عرش و کرسی و آسمان‌های هفت‌گانه و زمین‌های هفت‌گانه و هوا و بادها و پرندگان و درختان و کوه‌ها و خورشید و ماه و فرشتگان هیچ یک نماند جز اینکه بر او درود فرستند و برایش آمرزش طلبند و چنانچه در آن روز یا شب بمیرد، شهید از دنیا رفته است.

 پیامبر صلوات الله علیه و آله اجمعین فرمودند، اسم اعظم خداوند در شش آیه‌ی آخر سوره‌ی حشر است و نیز فرمودند: هر کس آیات آخر سوره‌ی حشر را در شب یا روز بخواند و در آن روز یا شب بمیرد، باری تعالی او را به بهشت برد.

 

از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام روایت است که فرمود: هر کس سوره‌ی حشر را تلاوت نماید برای رفع سختی و برآورده شدن حوائج و برآمدن امور عظیم به مدت چهل روز روزی یک بار، حاجتش به زودی برآورده گردد و مستجاب‌الدعوه گردد و کارش رواج گیرد و اگر یک روز فوت شود ختم را از سر گیرد و بسیاری از اکابر علما از ضروریات شمرده‌اند.

رسول‌الله صلوات الله علیه و آله اجمعین به علی علیه السلام فرمودند: یا علی! هر شب سوره‌ی حشر را تلاوت کن تا شرّ دنیا و آخرت از تو دفع شود.

معقل ‌بن یسار در حدیثی گوید: هر کس صبح بگوید، اعوذ بالله السمیع العلیم، من الشیطان الرجیم و آخر سوره حشر را بخواند آیه 21 تا آخر سوره (لو انزلنا ...) خدای تبارک و تعالی 70 هزار فرشته بر او موکل سازد که او را از جمیع آفات و بلیات حفظ کنند و تا شب بر او درود و صلوات فرستند و اگر در روز بمیرد، شهید مرده و در قیامت تمام مؤمنین شفیع او گردند.

 آیات آخر سوره، داروی هر درد بی‌درمان و ناعلاج است.

جهت مهمات و مشکلات، هر روز آیه‌ی22 ((هوالله الذی لا اله الا هو الرحمن الرحیم)) 80 مرتبه تلاوت نماید، بسیار نافع است.

هر کس این سوره را بر جام شیشه‌ای نویسد و با آب باران بشوید و آن آب را بخورد، حافظه‌اش زیاد شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۰۰ ، ۱۸:۲۷
عذرا شفائی

سرّ شاهراه چهل و سوم / 63: سوره‌ مبارکه زخرف{89آیه-مکی}

حضرت امام باقر علیه السلام فرموده است: هر کس سوره‌ی زخرف را بسیار قرائت نماید، جسد او در قبر از حشرات و گزندگان زمین و از فشار قبر ایمن گردد تا آن هنگام که در پیشگاه حق جل و علا بایستد و در موقف قیامت حاضر شود، آنگاه آن سوره (زخرف) بیاید به فرمان الهی وارد بهشتش گرداند.

 پیغمبر صلوات الله علیه و آله اجمعین فرمودند: هر کس سوره‌ی زخرف را بخواند از جمله‌ی کسانی خواهد بود که روز قیامت به آنان گفته می‌شود، ای بندگان من امروز نترسید و اندوهی به خود راه ندهید و بدون آن که حساب کرده شوید، وارد بهشت گردید.

هر که این سوره را با خود دارد از هر آفت و شّری ایمن باشد.

 و هرکه هنگام خواب این سوره را زیر سر نهد، خواب‌های خوب و خوش ببیند.

هر که آیه‌ی زیر یا کل سوره‌ی زخرف را بنویسد و با آب باران بشوید و بخورد زن بد زبان بدهد انشاءالله به اذن الله خوش زبان گردد. (یا عباد لا خوف علیکم الیوم و لا انتم تحزنون... ادخلواالجنه انتم و ازواجکم تحبرون)(آیات68تاآخر70).

 

سرّ شاهراه چهل و چهارم /64:  سوره‌مبارکه دخان{59آیه-مکی}

حضرت امام محمدباقر علیه السلام فرمودند کسی که سوره‌ی دخان را در نمازهای روزانه واجب و نافله‌های خود بخواند خداوند وی را روز قیامت در زمره‌ی بهشتیان برانگیزد و در سایه‌ی عرش خود پناه دهد و حسابش را آسان گیرد. و نامه‌ی عملش را بدست راستش دهد و در شب جمعه که سوره‌ی دخان را قرائت نماید، به هر حرفی از این سوره، ثواب آزاد کردن صد بنده به او ببخشد و هفتاد هزار ملک برایش آمرزش خواهند، و خداوند او را بیامرزد .

و هر که در روز جمعه و در شب جمعه بخواند، در بهشت خانه‌ای برای او بنا کنند .

و هر کس همراه خود کند در انظار با هیبت باشد .

و هر که آن را بشوید و بخورد از شر سخن‌چین در امان باشد.

نقل است از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام که جهت کفایت مهمات و مشکلات هفتاد بار (و به قولی 7 بار) حم دخان را بخواند، جمیع مهمات وی به زودی کفایت شود و هر کس با خود دارد از شر دیو و پری در امان بوده و در نظر مردم با هیبت بوده و مردم او را دوست دارند.

سرّ شاهراه چهل و پنجم /65: سوره‌مبارکه جاثیه (الشرایعه){37آیه-مکی}

حضرت امام جعفر صادق علیه السلام، فرمود: هر کس سوره‌ی جاثیه را قرائت نماید ثوابش آن است که هرگز آتش دوزخ را نبیند و نعره و خروش آن را نشنود و او با پیغمبر صلوات الله علیه و آله اجمعین باشد.  

رسول‌الله صلوات الله علیه و آله اجمعین فرمود: هر کس سوره‌ی حم جاثیه را قرائت کند، پروردگار در روز قیامت و حساب عورت او را خواهد پوشانید و ترس او را فرو می‌نشاند.

و هر کس این سوره را مکتوب نماید و با خود همراه دارد، از هرچه ترسناک باشد، ایمن گردد .

و نیز اگر این سوره را بنویسد و زیر سر نهد از شرّ اجنّه محفوظ ماند.

سرّ شاهراه چهل و ششم /66: سوره‌ مبارکه احقاف{35آیه-مکی}

حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند: هر کس در هر شب یا هفته یک بار سوره‌ی احقاف را قرائت نماید، خداوند  او را در این جهان دچار فزع و دلهرگی و ترس نکند و از ترس و بیم روز رستاخیز در پناه باشد انشاءالله.

رسول الله صلوات الله علیه و آله اجمعین فرمودند: هرکس این سوره را بخواند به تعداد هر دانه شنی که در دنیا وجود دارد، ده حسنه به او پاداش خواهند داد که از او ده گناه و سیئه محو شود و ده درجه به او خواهند داد .

و هر کس این سوره را بنویسد و با آب باران یا زمزم بشوید و بخورد، نزد خلایق محبوب شود و قوه‌ی حافظه‌اش قوی گردد .

در کتاب ختومات قرآن وارد است که هر که در مهلکه گرفتار شود این سوره را سه مرتبه بخواند، خلاصی یابد انشاء الله.

سرّ شاهراه چهل‌وهفتم/ 95:سوره‌مبارکه محمدصلوات‌الله‌علیه‌وآله{38آیه-مدنی}

حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: این سوره را هر کس قرائت نماید در دین خود هرگز شک نکند و از شرک و کفر محفوظ باشد و بعد از فوت، خدای تعالی هزار فرشته را به قبر او فرستد، تا بر او نماز گزارند و ثواب آن را را به او می‌دهند و در هنگام حشر تشییع  او کنند تا او را نزد خدا به موقف من حاضر سازند.

 نیز از آن حضرت روایت گردیده، هر کس می‌خواهد حال و مال اعدای ما را بداند باید سوره‌ی محمد را بخواند، زیرا آن آیه در شأن ما و آیتی درباره‌ی اعدای ما می‌باشد و خداوند از نهرهای بهشت به آن شخص عطا فرماید.

 هر کس در جنگ آن را همراه خود نماید، بر دشمن پیروز گردد. و کسی که بخورد ترس او برود. و کسی که در دریا بخواند از غرق شدن ایمن باشد.

 

سرّ شاهراه چهل و هشتم / 111:سوره‌مبارکه فتح{29آیه-مدنی}

از عبدالله بن مسعود روایت است که چون رسول خدا صلوات الله علیه و آله اجمعین از حدیبیه برگشت، از دور دیدیم ناقه‌ی آن حضرت سنگین شد و از رفتن باز ماند. چون نزد آن حضرت آمدیم، اثر فرح و سرور بر جبین مبین او دیدیم، سبب را پرسیدیم فرمودند: فی الحال سوره‌ای به من نازل شد که از همه‌ی دنیا برتر است.

قتاده از انس روایت کرد، ما چون به سبب منع کفار از دخول در حرم بازماندیم، بسیار غمگین شدیم، چون حق تعالی این سوره را نازل نمود پیغمبرصلوات الله علیه و آله اجمعین فرمود: سوره‌ای به من نازل گشته که نزد من عزیزتر و ارزشمندتر از هرچه در دنیا است می‌باشد.

حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: اموال و زنان و بردگان خود را با خواندن سوره‌ی فتح حفظ نمایید و بیمه کنید زیرا هرگاه سوره‌ی فتح تلاوت زیاد شود، در روز قیامت منادی از جانب خداوند ندا دهد، به قسمتی که همه‌ی مردم بشنوند و گوید: تو از بندگان خاصه‌ی من باشی، وی را به بندگان شایسته‌ی من ملحق سازید و او را در بهشت جاوید وارد کنید و از شربت گوارا و سربسته سیراب نمایید که به کافور بهشتی ممزوج است.

رسول خدا صلوات الله علیه و آله اجمعین فرمودند: هر کس سوره‌ی فتح را بخواند، همانند کسی است که در فتح مکه با من شرکت داشته است.

سوره‌ی فتح را اگر از ابتدای آیه‌ی 1 تا آخر7 (انا فتحنا تا عزیزاً حکیما) با زعفران بر لباس دختر بنویسند او شوهر خواهد کرد.

ایام جمعه بسیار خوبست و به سبب این ختم بسیار به مطلب رسیدهاند: ابتدا کند از روز شنبه روزی پنج مرتبه بخواند و هر روز یک بار اضافه کند تا روز جمعه یازده مرتبه بخواند بعد از هر مرتبه سوره "اذا جاء نصر الله" بخواند چون چهل و یک مرتبه تمام شود این دعا را بخواند "یا مفتح فتح یا مفرج یا مسبب سبب یا میسر یسر یا مسهل سهل یا متمم تمم برحمتک یا ارحم الراحمین".

سرّ شاهراه چهل و نهم /106:  سوره مبارکه حجرات{18آیه-مدنی}

پیغمبر صلوات الله علیه و آله اجمعین فرمودند: هر کس سوره‌ی حجرات را قرائت نماید، خداوند به تعداد هر نفر که او را اطاعت کرده یا نافرمانی کند، ده حسنه به او خواهد داد .

و هر کس دچار بیماری صرع باشد اگر سوره‌ی حجرات را بنویسد و با خود همراه کند، شیاطین لعین از آنجا بگریزند.

حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند: هر کس سوره‌ی حجرات را در هر شب و هر روز بخواند از یاران رسول‌الله صلوات الله علیه و آله اجمعین می‌باشد.

 

سرّ شاهراه پنجاهم /34: سوره‌ مبارکه ق (باسقات){45آیه-مکی}

ابو حمزه ثمالی از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام روایت کرده: که هر کس در فرائض و نوافل خود قرائت سوره ق را ادامه دهد، خداوند رزق و روزی او را وسعت دهد و در روز حساب پرونده‌ی او را به دست راستش خواهد داد و حساب او را آسان گیرد.

هر که این سوره را قرائت نماید، جان دادن بر او سهل گردد.

 و اگر با آب باران بشوید و بیاشامد، هر دردی که در شکم یا دهن یا ترسی داشته باشد برطرف می‌شود. و اگر دهان طفل را با آن آب شویند دندان‌هایش آسان درآید.

اگر کسی خواهد که در دولت و نعمت بر وی گشاده گردد و ابواب خیر بر او مفتوح شود باید  روزی سه مرتبه با وضو رو به قبله با ترتیل متصل بهم بخواند و از خداوند بخواهد مرزوق خواهد شد.

سرّ شاهراه پنجاه و یکم /67: سوره‌ مبارکه الذاریات{60آیه-مکی}

حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس در روز یا شب این سوره را قرائت نماید، خداوند زندگی او را اصلاح نماید و روزی او را فراخ دهد و در قبر او نوری قرار دهد که تا روز قیامت بدرخشد .

و هر کس آن را بنویسد و بر زنی که دشوار زاید ببندد، به آسانی زاید.

پیغمبر صلوات الله علیه و آله اجمعین فرمودند: هر کس سوره‌ی ذاریات را بخواند به تعداد هر بادی که در جهان می‌وزد ده حسنه به او خواهد رسید.

 و هر کس که هر روز ذاریات و انشراح را قرائت نماید، امورش به خیر و وسعت بگذرد و وسعت روزی او و اهل و عیالش به هم رسد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۰۰ ، ۱۸:۲۲
عذرا شفائی