لب الالباب (راز حروف)

عرفان ابجدی حروف

لب الالباب (راز حروف)

عرفان ابجدی حروف

لب الالباب (راز حروف)

بسم الله الرحمن الرحیم

بنام پروردگار که سرّ اسماء اعظم خود را با سه حرف "الف"، "س" و "م" (اسم) فاش کرد. که عدد ابجد این سه حرف "101" است و از مجرای ولایت "با" و رسالت "سین" ظهور دارد (بسم).

بنام مولایی که در عین "غیب الغیوبی" ظاهر و در عین "ظهور" غایب است، و با صفات "رحمان" و رحیمش" کل نعمتهایش را بر ما منت نهاد.
ع شفائی



هدف از ایجاد این وبگاه، رسیدن به معرفت مولایمان، پروردگار عالم و ائمه معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) و حقایق و معارف قرآن است.
در این راه همواره، آن بزرگواران مددرسان بوده و با دست غیبی راه صحیح را گشوده اند و عنایاتی بسیاری به دست آمده است.

عنایت شود: نشر و استفاده نا صحیح از مطالب بدون ذکر منبع، شرعا صحیح نیست.

برای تهیه کتاب های مجاز منتشر شده توسط نویسنده و مولف مطالب فوق، میتوانید با شماره زیر ارتباط برقرار نمائی

09308839373 لطفا در ایتا یا واتزاپ پیام ارسال فرمائید





۵ مطلب با موضوع «عدد دو» ثبت شده است

عدد 2 در اسرار ولایت دومین امام ؛ امام حسن مجتبیعلیه السلام روبروی امام حسن عسکری علیه السلام

درواقع به نوعی ولایت امام حسن علیه السلام به عنوان دومین امام معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین، سرسبزی حقیقت حیات سبز حرفِ بِ بسم الله الرحمن الرحیم است. زیرا احیاء واقعی انسانی و تکامل و حقیقت حیات تکوینی و حیات تشریعی را در دنیا و آخرت سبز و حیات و جلوه می‌دهد . و به گل و میوه‌ی حقایقش می‌رساند. پس لازمه ظهورِ باء ، امام حسن علیه السلاماست ؛ او که خود سبز پوش آل محمد صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین می‌باشد.

معانی از نام مبارک امام حسن علیه السلام

وجود مقدسش سبزپوش آل پیامبرصلی الله علیه و آله، سید جوانان بهشت است. وجود مقدس آقا ، سبط اکبر اهل بیت پیامبرصلوات الله علیهم اجمعین است. و ایشان نتیجه زحمات پیامبران از حضرت آدمعلیه السلام و اوصیایشان تا وجود مقدس پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم و حضرت علیعلیه السلام و فاطمه زهراسلام الله علیها است یعنی به وجود آقا امام حسنعلیه السلام ، درخت طیبه که در کتاب مبارک قرآن آمده است {آیه 24 سوره مبارکه ابراهیم:کلمة طیبة کشجرة طیبة اصلها ثابت و فرعها فی السماء} ، سبزی خود را جلوه داد و درخت ولایت ، شاخه و برگ خود را ظهور داد و روی این سبزی‌هاست که گل و میوه ظاهر می‌شود زیرا ادامه‌ی شاخه سبز ، گل می‌شود که گل و میوه‌اش ، امام حسین علیه السلاماست. لازم به تذکر است که در اصل ، نام مبارک هر دو بزرگوار ، حسنعلیه السلاماست {درعرب دو برادر که هم نام باشند ، در نام برادر کوچک‌تر یک یاءِ مصغر می‌گذارند ، پس می‌خوانند: حسین(ع) یعنی حسنِ کوچک}.

*عدد ابجد اسم مبارک حسنعلیه السلام=118 است که اگر ارقامش را با هم جمع کنیم می‌شود 10 (10=8+1+1) پس ایشان ، حقیقت گنج عدد 10 و در واقع 4روی10 می‌باشد .از طرفی هم ایشان ، معصوم چهارم است {همان گنج عشر و 4 روی 10} و دومین امام معصوم است که عدد ابجد حروف دو=10 است (د=4 + و=6=10) پس ایشان ، راز عدد دو می‌باشد! درضمن که جمع عدد ولایی ومعصومیتشان 6=4+2 می‌باشد ، و عدد 6 ، راز خلقت و سبز شدن آفرینش در دنیاست.

بهترین عمل ، نماز است و مجرای نماز ، الِفِ عالمِ وجود یعنی امام زمانصلوات الله علیهم اجمعین است. انسان در سجاده عبادت با نماز به امام خود وصل می‌شود. اینجا لازم به توضیح است که تمام عوالم از سِرّ تا سِفل ، واسطه‌اش الفِ وجود است.در این مجراست که انّالله و انّا الیه راجعون است ؛ تمام روزی و تمام اراده و مشیت پروردگار عالم و تمام برکات اسماء الحسنی و عنایات تجلی و ظهور دارد. این باطن که مجرای وحی نامیده می‌شود و گیرنده روزی کنزالله و به عنوان سبزکننده آن کریم اهل بیت ؛ حسن ابن علیصلوات الله علیه است.

کنیه نازنین ایشان ؛ ابا محمد است زیرا همانطور که بیان کردم: ایشان ، جلوه دهنده همه آنچه که اراده و مشیّت پروردگارعالم به آن قرار داشت که از گنج الهی یعنی الِفِ وجود مقدس  پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم جلوه کند ، می‌باشد و در واقع جان قرآن را سبز کرد و بر همه عالمیان زینت بخشید. پروردگار عالمیان به رسول گرامیش  فرمود من محسن هستم و نام حسن را از نام خود می‌گذارم. پس سبط اکبر خانواده مطهر اهل بیت عصمت و طهارت ، حسنعلیه السلام نام گرفت. پدربزرگوارشان آقا ابالحسن علی ابن ابیطالبعلیه السلام است. نام مبارک امام حسینعلیه السلام هم درواقع حسن می‌باشد و چون 9 ذریه در بطن اوست پس همه‌ی وجودهای مقدس ائمه طاهرینصلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین، حسن هستند. در واقع وجود مقدس آقا امام زمان(عج الله تعالی فرجه)  ؛ این باطنِ حسنعلیه السلام است که ایشان ، وصیّ الحسنصلوات الله علیه است.

رسول اکرمصلی الله علیه و آله و سلم خود ، هم خُلق حسن و هم خَلق حسن و هم برای همه عالمیان اسوه حسن است (الی یوم القیامة) و خانم دو عالم ، حسنه است که باید در دنیا و آخرت از ربّ مهربانمان بخواهیم که حیات حسنه را در دو جهان به ما عنایت بفرماید (انشاءالله) . ربنا اتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار.

عدد ابجد امام حسنعلیه السلام=200

عدد ابجد نام زیبای امام حسنعلیه السلام=200 می‌باشد که برابر با تعداد آیات سوره مبارکه آل عمران است . آل عمران به معنای خانواده آبادانی می‌باشد. جالب است بدانید حقیقت اسرار آل عمران ، وجود مبارک پیامبر گرامی اسلام و خانواده نورانیش می‌باشد (اللهم صلّ علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم) که جانِ آبادانی آن به وجود سبزپوش آل پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم ؛ ابا محمد حسن بن علی علیه السلام ظهور پیدا کرده است. که به نامِ نامیش ، تمام عالم خلقت در صورت حسن ، و به هدف حسن ، و به مقصد حسن ، و در جلوه حسن ، و در ملاحت حُسن حسن ، و نمره قبولی و 20 حسن ، و پاداش حسن ، و جایگاه و قرب حسن جلوه کرده است! و خداوند باریتعالی پس از خلق صورت جسمانی آدم علیه السلام ، به خودش فتبارک الله احسن الخالقین فرمود. پس چون خلقتش در صورت حسن می‌باشد به خود ، تبریک اَحسن فرمود.

و از طرفی برابر با عدد ابجد حرف ر است که صفتش ، تکریر است و این صفتِ فعل اعمال است در دنیا! یعنی تکرار می‌شود چه در مخرج زبانی و چه در صفات فعلی ؛ مثل اینکه کنار کوه فریاد بزنیم که همانجا انعکاس صدای خود را می‌شنویم. پس در همین دنیا ، انعکاس اعمالمان به خودمان برمی‌گردد.

بنابراین اگر در زندگی ، عمل ما حسن باشد پس جوابش هم به حسن به ما برمی‌گردد. خداوند یکتا در آیه 60 سوره مبارکه الرحمن می‌فرماید :هل جزاءُ الاحسان الا الاحسان. آیا جزای خوبی ، جز خوبی است؟ ریشه کلمه احسان خداوند ، حسن است.

*و زیباتر اینکه عدد ابجد نام مبارک "امام حسن"علیه السلام=200 برابر عدد ابجد کلمه عقل است .آیا این مهندسی ، احسنت ندارد که انسان ، دارای عقل است و خلیفه الله در دنیا است! و بدن انسان هم شامل 200 استخوان است { البته برخی جاها گفته می‌شود 206 تا که درواقع بدن 6 قسمت شده و به 200 تا وصل هستند}.

 خلاصه امیرالمؤمنینعلیه السلام فرموده که اگر خدا می‌خواست عقل را بصورت مردی خلق کند آن صورت حسنعلیه السلامبود.

یعنی کسی که عاقل باشد به زندگی و عمل حسن دست پیدا می‌کند و نتیجه حسن ، نصیبش می‌شود. چنانچه خداوند متعال در آیه 160 سوره مبارکه انعام می‌فرماید:  مَن جاء بالحسنه فله عشرُ امثالها ؛ هرکس با خودش عمل حسن بیاورد ، پاداشِ عشرُ امثالها دارد. پس قبولی ، به نتیجه‌ی حسنعلیه السلاماست.

جالب است که جایگاه عددی نام مبارک امام حسنعلیه السلام=65 و برابر با عدد ابجد کلمه دنیا است.امام حسنعلیه السلام؛ سبزپوش آل پیغمبرصلی الله علیه و آله و سلم و کریم اهل بیتصلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین است. خوب دقت کنید! پروردگار عالم ، دنیا را در جایگاه حسنعلیه السلامخلق فرمود زیرا آنچه به مخلوقاتش (مخصوصا انسان) داده است ، همه در مجرای  حسن یعنی بهترین است ، چنانچه در خلقت انسان به خودش فتبارک الله احسن الخالقین فرموده است. پس انسان هم در مجرایِ حسن خلق شده است . درواقع یعنی سبز! یعنی زنده! یعنی بدون نقص! یعنی حی و سالم! یعنی با سرنوشت و آینده و توان‌های عالی ... .

 

 "عمل حسن" و "عشر امثالها" یعنی چه؟

عمل حسن یعنی عمل سبز یعنی عمل زنده ، سالم ، شاداب ، بدون عیب و بدون آفت ، عمل کامل ، عملی که وصل به امام زمانش باشد همانطور که در قسمت رکوع بیان شد که در نماز جماعت ، نقطه وصل مأموم به امام ، رسیدن به رکوع امام است. در این صورت ، عمل سبز می‌ماند چون از شاخه جدا نشده و فُرادا نیست. پس اگر به این شکل عمل تا دم قبر آمد ، خداوند مزدش را عَشرُ امثالها می‌دهد.

*عشر امثالها یعنی چه؟ حرف ر به عدد ابجد 200 ، برابر با نام مبارک "امام حسن"علیه السلام می‌شود و جایگاه عددیش 20 است که اگر اعداد 1 تا 20 را با هم جمع کنیم می‌شود 210 که برابر با نام مبارک "امام حسین"علیه السلام است! کسی که به عدد 10 متولد شده ، کسی که با 9 ذریه معصومصلوات‌الله‌علیهم‌اجمعیندر بطنش متولد شده است. پس میوه حسنعلیه السلام، حسینعلیه السلام است . و اینجا معنی عشرُامثالها را بخوبی متوجه می‌شوید که اگر عمل حسنعلیه السلامرا تا قبر بیاوری ، مزد حسینعلیه السلاممی‌گیری که تا ابد غنی باشی. و بعبارتی یعنی همه نعمت‌ها را به تو می‌دهم و در آخر مجرای گنج وجود ؛ (الِف) را باید حسن یعنی نیکو و سالم به آخرت منتقل کنیم تا میوه 1000 دانه (اَلْف)آنجا بدستمان برسد. یعنی عمل باید سبز بماند.

چرا عدد 1 تا 20 جمع می‌شود؟! زیرا مثلا یک دانش آموز در امتحان املا باید تمام نوشته هایش از 1 تا 20 بدون غلط باشد ، تا نمره‌اش 20 شود{منظور تکلیف است که در دنیا ، باید بدون غلط انجام می‌شده} پس این نمره از سایه (شجره) درختِ عمل در فعل ستون دین ؛ نماز حقیقی ظاهر می‌شود که با وصل رکنِ رکوع ، به مقام سجده می‌رسیم {رکوع ، رکن 4 است که 10=4+3+2+1 پس نمره  10 را با رکوع می‌گیریم و قبول می‌شویم و سجده ، عشرُامثالهاست یعنی 10 نمره بعدی که نمره 20 حاصل می‌شود!}

بنابراین وقتی می‌خوانیم وجود مبارک امام حسنعلیه السلام، چهارمین معصوم در مرتبه ظهور نوری در عالم اسرار است پس عظمت عدد 4 ، تمام گنج عشر است و جمع 1 تا 4 می‌شود 10 و خداوند متعال برادر امام حسنعلیه السلام را که هم نام اوست به عدد 10 متولد می‌فرماید. و این عددِ حرفِ ی است که درواقع نام ایشان همان حسن(ع) است که یاء صغیره گرفته ؛ حسـیـــن(ع) خوانده می‌شود. 

نام حسنعلیه السلام؛ هدیه‌ی جرائیلعلیه السلام

جنبه دیگر سیر نزولی نام مبارک حسنعلیه السلاماست : روایت از امام صادقعلیه السلام است که جناب جبرائیلعلیه السلام، نام حسنعلیه السلام را در حریری از پارچه‌های بهشتی به رسول‌اللهصلی الله علیه و آله و سلم هدیه داد و نام حسینعلیه السلام را از نام حسنعلیه السلام برگرفت و مشتق نمود.{معانی الاخبار.ص58}

جابر بن عبدالله انصاری می‌گوید پیغمبرصلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: حسنعلیه السلام را به این نام نامیدند ، چراکه به واسطه‌ی احسان خداوند ، زمین و آسمان برپا شده است و حسنعلیه السلام برگرفته شده از احسان می‌باشد. علیعلیه السلام و حسنعلیه السلام؛ دو اسم از اسماءالله هستند و حسینعلیه السلام، مصغّرِ حسنعلیه السلام است.{حلیه ‌الابرار فی‌احوال محمدوآله الاطهار علیهم‌السلام . ج4. ص20} یعنی درواقع اگر قرار باشد احسان خداوند که سبب قوام آسمان و زمین است مظهر و تعیّن خارجی داشته باشد ، آن مظهر ، وجود ذی جود امام مجتبیعلیه السلام است و به همین دلیل او را حسنعلیه السلام نامیدند.

وجاهت حورالعین از نام حسنعلیه السلام

دو جنبه در اسم مبارک حسنعلیه السلام وجود دارد : یکی جنبه سیر صعودی و دیگری در سیر نزولی. روایت این است که در بهشت بر پیشانی حورالعین نوشته شده الحَسَن {جامع الاخبار (شعیری) ص42) . درواقع معنی حدیث آن است که اگر حورالعین وجاهتی(زیبایی) دارد ، آن از نام زیبای حسنعلیه السلام است! یعنی درخشندگی و نور صورت حورالعین که فرمودند اگر سفیدی ساق او بر اهل زمین نمایان شود ، همگی قالب تهی می‌کنند ، حاصل نام مبارک حسنعلیه السلام است.

 روز قیامت که روزِ بُروز واقعیات است (إذا وقعت الواقعه) ، سِرّ این اسم بر ملا می‌شود! درواقع حورالعین که اصل وجودش از نور امام حسینعلیه السلامخلق شده ، وجاهت و نورانیت چهره‌اش از نام امام حسنعلیه السلاممی‌باشد. {نورُ الجنّةِ  و الحور العینِ مِن نورِ الحسینعلیه السلام و نورُ الحسینعلیه السلام مِن نورِالله و الحسینعلیه السلام أفضل مِن الجنّةِ و الحور العین ....یعنی : نور بهشت و حورالعین از نور حسین(ع) خلق شده و نور حسین(ع) از نور خداوند است پس حسینعلیه السلام ؛ افضل از بهشت و حورالعین می‌باشد (بحارالانوار. ج25. ص16) }

*امام حسنعلیه السلامو امام حسینعلیه السلاممظهر رحمت الهی هستند

پس رکوع واقعی ، شکرانه رحمت خاص پروردگار عالم است به عام مردم . غیر از رزق ظاهر برای بندگان از عمر و سلامتی و عقل و علم و تمام برکات زندگی در دنیا از نزولات آسمانی و روییدنی‌ها و حیوانات و حتی تسخیر انسان برهمه‌ی مخلوقات ، رزق باطنی و عالم آخرت است که پیامبران و کتاب‌های آسمانی و چهارده نور مقدس معصومصلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین هستند که برای شکر و حمد خداوند که خاصّ ذات اقدسش از مجرای وجود مبارک حسنعلیه السلامکریمانه روزی داده و به تبعیت و شیعه شدن وجود مبارکش ، باید در مقابل پروردگار عالم راکع شویم.

و چنانچه بخواهیم از میوه و ثمره‌ی این نعمت‌ها در قیامت هم بهره‌مند شویم باید صفت رحیمیت پروردگار عالم که اسمِ عام خداوند است و مخصوص خاص وجود مؤمنان در آخرت است را از مجرای انوار اباعبدالله الحسینعلیه السلام در قیامت دریافت کنیم.

در باطن آیات 19 تا 22 سوره مبارکه الرحمن ، تولد لؤلؤ{امام حسنعلیه السلام} و مَرجان { امام حسینعلیه السلام} در بیت ولایت نهفته است! در این سوره سخن از رحمت است و لذا بحث فبأی آلاء ربکما تکذبان (پس کدامین نعمت‌های پروردگارتان را انکار می‌کنید) بیان شده است . و ارتباط رحمت به وجود مبارک خلیفه‌های برحق پروردگار عالم ظهور و بروز می‌کند. چنانچه محبت به امام حسینعلیه السلام تقریباً شامل عموم مردم است اما محبت به امام حسنعلیه السلام، خاص است. خصوصیاتش خاصّ وجود مبارک خودش می‌باشد ؛ وجود مبارکش را کریم اهل بیتصلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین می‌خوانند!

و امام صادقعلیه السلام می‌فرماید:{کتاب المصباح للکفعمی.ص317}عن ابی عبدالله(ص) فی قوله: "یؤتِکم کفلَین مِن رَحمتِهِ" قال الحسنعلیه السلام و الحسینعلیه السلام. در تفسیر آیه 28 سوره مبارکه حدید می‌فرماید: به خدا ایمان بیاورید تا به شما دو سهم از رحمت خود را بدهم . فرمودند منظور از این دو سهم از رحمت ، حسنعلیه السلام و حسینعلیه السلام هستند. هر دو رحمت الهی هستند.

به یک اعتبار امام حسنعلیه السلام؛مخزن رحمت رحمانیه و امام حسینعلیه السلام ؛ مظهر رحمت رحیمیه می‌باشد. چراکه امام صادقعلیه السلام فرمودند: الرحمنُ اسم خاص بِصفَةِ عامَّةِ و الرحیمُ اسم عام بِصِفَةِ خاصّه. یعنی رحمان ؛ اسم خاص است به صفت عام و رحیم ؛ اسم عام است به صفت خاص.

*در امام مجتبیعلیه السلام نسل امامت تجلی نکرد و جلوات عصمت زهرایی در او متجلی شد (اسم خاص) اما لطف و کرمش فراگیر بود(صفت عام) به نام کریم اهل بیتصلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین می‌شود باطن رکوع. و درواقع نماز که ستون دین است به رکعت خوانده می‌شود و اتصال پیدا کردن مأموم به امام جماعت فقط به رکوع است. پس خاص می‌شود و رکن رکوع در هر رکعت فقط یکی است و در آن نباید شک باشد والا نماز باطل می‌شود.

وجود مبارک امام حسنعلیه السلام؛ باطن سبزی عالم

حال درمی‌یابیم که وجود مبارک امام حسنعلیه السلام پایه و اساس و رکن حیات طیب را بر همه عالمیان ظهور داد.

تقریبا هر سبزی در دنیا به خاطر داشتن ظاهراً ماده کلروفیل ، کمی تلخی دارد. در عالم بالا تمام تلخی سبزی‌های عالم را در یک جام کردند و امام حسنعلیه السلام ، یک تنه نوشید(بابی انت و امی و نفسی و مالی و اولادی)! و اوست که در زمان خلافتش که 10 سال است ، برای اصلاح ریشه دین در جامعه که انحرافات معاویه‌ها در آن نفوذ نکند ، صلح را انتخاب کرد ( ریشه کلمه صُلح از صَلَحَ  است که به یک معنی یعنی اصلاح کردن)!

و در مقابلش قاتلی ملعونه به نام جعده در منزلش آمد که زهر جفا را به تدریج به وجود مبارکش می‌خوراند و هربار حضرت کنار مرقد مطهر جدّ بزرگوارش ؛ پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم می‌رفت و شفای خود را می‌گرفت تا درنهایت سمی را نوشید که تمام جانش را مسموم و جگرش را پاره پاره کرد (لعنة الله علی القوم الظالمین من الاولین و الآخرین الی یوم القیامة)

اما تعریف زیبای دیگری هم در این سَم نهفته است : چون درخت ، مظهر ایثار و از خود گذشتگی است . هر درخت سبزی ، سموم هوا را می‌خورد و اکسیژن و هوای پاک را به کسانیکه در اطرافش هستند عنایت می‌کند و حیات سبز خود را به آنها انتقال می‌دهد.

بنابراین وقتی امر خداوند برای نماز شد : أقم الصلوه ، پس درواقع  نمازی که سبز شود و شاخه و ریشه دهد ، برای مؤمن تهویه هوای بهشتی را عنایت می‌کند و اینجاست که نماز واقعی می‌شود : تنهی عن الفحشاء و المنکر.

امام حسنعلیه السلام، حامل تمامِ گنج عشر می‌باشد و عدد ابجد نام مبارکش 118 است که معنی می‌شود به 18+100 : عدد 100 برابر حرف ق یعنی نگهدارنده و عدد 18 برابر با کلمه حی یعنی زنده است. پس عدد 118 یعنی نگهدارنده حیات سبز! و جمع ارقامش 10 می‌شود(10=8+1+1).

حال خوب دقت کنید که جایگاه نام مبارک حسنعلیه السلام=37 است که جمع ارقامش همان 10 می‌شود(10=7+3) و این عدد برابر با نام مبارک خداوند ؛ اول است و اسرار همه اعداد و حروف از این عدد ، ظاهر می‌شود( یعنی همه شاخه و برگ‌های گنج سبز قرآن و کتاب‌های آسمانی

{همانطورکه در کلاس اول ، حروف و عدد برای بچه‌ها تفهیم می‌شود و پایه وصل کردن حروف و به معنا رسیدن را یاد می‌گیرند و شمارش اعداد را هم می‌آموزند. و همه‌ی خزانه علم در پایه حروف و اعداد ظاهر می‌شود}.

و عدد 37 برابر با عدد ابجد کلمه زکی یعنی نورانی است.{در دایره ولایت ائمه طاهرین صلوات الله علیهم اجمعین ، امام حسن زکی العسکریعلیه السلام روبروی امام حسن مجتبیعلیه السلام قرار دارد}.

آیا عدد 37 اعجاز سلامتی انسان نیست؟! که درجه حرارت بدن سالم باید 37 درجه باشد ! پس از بدن سالم هر نوع تحرک صحیح ، فکر صحیح و زندگی سالم و سبز برمی‌خیزد و انشاءالله با عمل سالم و صالح ، آخرت خوبی هم ظاهر می‌شود و این آیه مبارکه ، معنای سلامت است : ...ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الآخره حسنه و قنا عذاب النار ؛خدایا ما را از نعمت‌های دنیا و آخرت بهره‌مند گردان و از شکنجه و عذاب آتش دوزخ نگاهدار(آیه 201 سوره مبارکه بقره)

نکته دیگر اینکه تنها نام مبارک حسنعلیه السلام است که در آیات قرآن کریم به عدد ابجد اسم مبارکش یعنی  118 بار ، نام حسن و مشتقاتش آمده است.و جالب اینکه نام زیبای حسن علیه السلام فقط در آیه 37 سوره مبارکه آل عمران (...بقبول حسن...) یعنی در جایگاه عددی نام حسنعلیه السلام، آمده است!!!

وجود مبارک امام حسنعلیه السلام؛ باطن رکوع

رکن چهارم نماز، رکوع است .اینجا گنج بهاری شدن و طلیعه به اربعین عمر رسیدن ،  به ثمره‌ی گنج دانه درون اظهار می‌شود! درحقیقت نماز به رکوع ، شماره می‌شود و به رکعت‌هایش خوانده می‌شود.

و رکوع ، تعلق به وجود مبارک امام حسن مجتبی علیه السلام دارد.و عدد 4 ، برابر حرفِ د است که شکل ظاهر(د) ، آن هم رکوع است و دلیل خلقت است و آقا ، سبزپوش آل پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم نامیده می‌شود و جلوه حیات سبز عالم خلقت و تجلی اسم حی پروردگار عالم در صفتِ رحمانیت خالق یکتا و بی‌همتاست. درواقع یکی از اسماء خداوند ، دال است.

پس در حقیقت اسرار نماز در رکوع ظاهر شد زیرا گنج ریشه و تنه و اسرار درون ریشه و تنه ؛ همان حملِ ظهور شاخه از تنه درخت ؛ جایی که محلّ وتر و اتصال حیات شد تا سبزی خود را نشان دهد و جایگاهی که رزقِ باروری میوه را بر شاخه ضمانت می‌کند و باعث تداوم حیات میوه در دانه‌هایش می‌شود.

چنانچه رکوع ، رکن چهارم نماز شد پس بنا بر درس‌های گذشته عدد 4 ، پایه‌ی ارکان خلقت و از عالم عرش و حتی بالاتر از عرش ، اسماءالحسنی الهی تا عرش و کرسی و چهار رکن عالم بیت المعمور، تا 4 رکن خانه مبارک خدا ؛ کعبه (مسجدالحرام) و تا 4 فصل سال و 4 رکن عناصر خلقت عالم و مخصوص خلقت انسان‌ها (آب ، آتش ، باد و خاک) و تا 4 منظور و هدف قیام اباعبدالله الحسین(ع) (قد اقمت الصلوة و آتیت الزکوة و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر) ، تا 4 عمل اصلی در ریاضی که حساب و اعداد ، اعمال ماست که یا ضرب است و یا تقسیم ، یا جمع است و یا منها ، تا در 4 ستون بدنمان و ... ، تا 4 گوشه قبر و انشاءالله 4 ستون و پایه ارکان بهشت که تا 4 ، ظهور پیدا نکند سقفی هم برای امن وامان شدن نیست.

پس دنیا هم بر پایه‌ی4 (اربع ؛ ربیع و اربعین) خلق شد که درواقع همه در حال رکوع به پروردگار عالم هستند و همه‌ی رکوع ، تعظیم به حمد خداوند کریم است. و سفره کرامت در حقیقت رکوع ظاهر می‌شود. و رزقِ رحمانیت بر سراسر همه‌ی ارکان هستی حاصل می‌شود.

*چنانچه از جمع اعداد 1 تا 4 (10=4+3+2+1) عدد 10 بدست می‌آید و درواقع 4 روی 10 ؛ همان خزانه گنج عشر و وجود مبارک 14 معصومصلوات‌الله‌علیهم‌اجمعیناست که همه در صورت و سیرت ، ظاهر و باطن ، حسنعلیه السلامخلق شده و تجلی کرده‌اند و همه برای مردم ، اسوه حسن هستند (الی یوم القیامة).

پس درواقع عدد 4 که برابر حرف دال است ، در حقیقت دلیل خلقت وجود مبارک 14 معصومصلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین هستند و این عزیزان ، شاخه سبز و پربار درخت ولایت و رسالت را ظهور داده‌اند، آنها هستند که همه بندگان خدا را احیا کرده و زندگی سالم دنیا و آخرت را می‌بخشند . پس اینجاست که معلوم می‌شود چرا گفتیم که در نماز جماعت ، نقطه اتصال به امام جماعت ، فقط رسیدن به رکوع امام است؟ تا نماز ، حیات جماعتش افشا شود و اتصال برقرار شود!

یکی از اسرار نهفته در رکوع

درس زیبای رکوع این است که هر کس بخواهد درخت عملش در قیامت سبز باشد و بارور شود و میوه خوب بدهد و سایه خنک داشته باشد ، باید در دنیا رکوع بندگی داشته باشد به شرط اینکه به رکوع امام جماعت زمانش یعنی مولا و امام و  صاحب الزمانشصلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین، وصل شود تا این وصل نباشد ، حیات آخرتی و سبزی برایش حاصل نمی‌شود . پس باید دانست که چرا خداوند کریم در آیه 160 سوره مبارکه انعام می‌فرماید: ...مَن جاء بالحسنة فله عشرُامثالها ؛ اگر تا دم قبر با خودت عمل حسن بیاوری یعنی از سبزی رکوع برنخیزی ، آنگاه در سجدهِ سرازیریِ قبر ، مزد فله عشر امثالها می‌گیری!

*نتیجه می‌گیریم میوه به شاخه‌ی سبز ، ظاهر می‌شود و درواقع به رکوع (حسن) که دلیل رشد درخت است ، میوه‌ پدیدار می‌شود. درحقیقت نماز ، واسطه وصل به امام زمانصلوات‌الله‌علیهم‌اجمعیناست و نقطه وصلِ آن ، رکوع می‌باشد. رکوع یعنی با تمام ادب به خداوند و اوامر نورانیش و خلیفه‌های برحقّ مطهرش صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین، تعظیم و تکریم کنیم و با خضوع و خشوع باشیم.

*بنابراین درحقیقت شاخه به مقام رکوع ، اتصال به گنج حیات پیدا کرده (شاخه سبز شجره طیبه با اتصال به تری حیات) یعنی به امام زمان صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین یعنی به قرب خدا رسیده ، پس حامل گل و میوه می‌گردد.

آنگاه وارد رکن سجده می‌شود. که مقام سجده همانطورکه توضیح داده شد ، مقام عبودیت کامل است ، بابِ سجده ، عالمِ وصل است. و دو سجده ، یک رکن می‌شود و در اتصالِ 7 موضعِ بدن به زمین ظاهر می‌شود که با دو سجده ، 2 تا 7 یعنی 14 موضع ، ساجد می‌شوند. و میوه‌ی فی صَلاتهم خاشعون(آیه 2 سوره مبارکه مؤمنون) ظاهر می‌شود.

حقیقت نماز عشا:

حقیقت نماز عشا متعلق است به امام حسن مجتبیعلیه السلام که سبط اکبر و میوه دل خاندان رسالت و ولایت و به روایتی سبز پوش آل محمد صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین و سبز کننده بوستان آل اطهار علیهم السلام و تشیّع و حتی تمام پیامبران و اوصیای آن‌ها است. منظور خلقت و اصلح تمام حقایق عالم و به فلاحت رساننده تمام دانه‌های مستعد، رسیدن به حقیقت جان خویشتن و وصل شدن به بوستان ظاهر و باطن دنیا و آخرت است.

آری هدف خلقت ، رسیدن به سبزی(نشان حیات واقعی دنیا و آخرت)است که هرگز در آن خزان نیست، زیرا که در جلای حیات ، یک رنگ تلؤلؤ می‌کند و آن سبز است. سبز، نشانه حیات خرم و با نشاط است. سبز ، نشانه آبادانی است. چنانچه پروردگار عالم به همه ما عمر عطا فرموده و عمر سرمایه زندگی دنیا و آخرت است . عمر یعنی آباد شدن حیات واقعی انسانی ما و رسیدن به سبزی جان عمر که مفلح شدن و حیات طیب است.

وجود مبارک همه‌ی معصومین صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین در تمام دنیا به نور سبز، منوّر هستند زیرا این رنگ ، سیّد رنگ‌هاست و در عالم آخرت دو وجود مبارک حسنین(ص)، سیّد شباب اهل جنت هستند.

*ما انسان‌ها هم، که اشرف مخلوقات هستیم از روزی که به تکلیف می‌رسیم تا از این دنیا برویم باید تحول پیدا کنیم و خود را از زندگی بشری به حیات انسانی و آدم شدن که عصاره (عصر) آن خلیفه الهی و تاج "کرّمنا"ی بندگی پروردگار عالم و حیات طیّب و رضای حجت خدا؛ امام زمان(عج الله تعالی فرجه) که در مجرای رضای خداست برسانیم. و این کلام کاملش می کند "بالحسن مبدّلا". این‌جا انسان قلب به میم می‌شود، یعنی به بهترین صورت انسانی در ظاهر و باطن تبدیل می‌شود.

اگر بخواهیم به حقیقت عشا در دنیا برسیم باید تمام امورات زندگی و لحظات عمرمان و اموالمان و آثار زندگی‌مان سبز شود، باید در راه مهدویت به تکدانه‌ی گل محمدی(ص) که گل همیشه بهار امام حسن عسکریعلیه السلام؛ امام عصر و الزمان، مهدی(عج الله تعالی فرجه) است، وصل شویم و پیرو و شیعه واقعی او باشیم.

*حرکت دانه انسانی در دل‌های ما که با زحمت عمل به احکام، با نیت قرب و رضای خدا است، با دو انشعاب: یکی ریشه در جان ما که اعتقادات و ایمان قلبی ماست ظهور می‌کند و دیگر ساقه که سبز شدنش به عمل از دیدِ چشم و نطقِ زبان، اقرار به دین و ایمان است، ظهور می‌کند. و شاخه و برگ آن، فعلیت آثار آن است که عمل به احکام و خلوص، سبزی آن می‌باشد. و طراوتش شوق ماست که هرچه زودتر در دنیا بتوانیم پروانه شویم و سیر و عشای عمر خود را به کمال عمل صالح برسانیم.

پس دانه، انسان حقیقتی است که باید افشا شود. ناچار باید از پشت 7 پرده ظلمت نفس تجلی کند و در جایگاه عددی طاهره یعنی 40 که برابر است با عددابجد حرف "م" به عشای عمر خود برسد.

حال خود بیندیشید! اگر ساقه نباشد ، دانه می‌تواند خود را افشاء کند؟! جایگاه عددی کلمه ساقه= 40 می‌شود. پس ساقه ، آن فطرت خدایی را بالا می‌کشد تا خود را به عمل در تمام ظاهر و باطن جلوه دهد. بنابراین انسان نیاز دارد که دست خود را به  دوازده دست نورانی (امامان معصومعلیهم السلام) که همان"عروة الوثقی لانفصام لها"؛ یعنی ریسمان الهی که هرگز پاره نمی‌شود وصل کند تا به فضل خدا و شفاعت این عزیزان از ظلمات نفس نجات یافته و به فلاح برسد (صراط مستقیم) و مصداق این آیه شریفه شود:"الله ولی الذین امنوا یخرجهم من الظلمات الی النور"خدا ولی و دوست و سرپرست مؤمنانی است که او را می‌خوانند و از خدا اطاعت می‌کنند و پروردگار مهربان هم بندگان مؤمن خود را خارج  می‌کند از ظلمات به نور.

آن‌گاه زندگی انسان سبز می‌شود(سیر حرکت عشا) و نماز عشا هنگامی است که تاریکی همه جا را فرا می‌گیرد، و هر کس در منزل و در جایگاه آرامش و استراحت خویش می‌رود و معمولاً بعد از صرف شام تا صبح ، خواب می‌آید و خوردن هم تمام می‌شود، بدن در این ساعات به کمال قوای خویش می‌رسد تا به هنگام صبح ، دوباره زندگی سالم و پرتلاش داشته باشد.

از نظر معنویت، سیر عشا ، انقطاع از امور روزانه است. ولی تحولات شب، باطن لیل است که با 11 رکعت نماز شب و تهجّد سپری شود. پروردگار عالم در آیه 2، سوره مبارکه مزمل می‌فرماید:"قم الیل الا قلیلا" ؛ پس شب هر چقدر می‌توانید اگرچه به مقدار کم، بلند شوید.

شاید به این معنا که پیله‌ی عشای خود را با مجاهدت دو بال که نماز شفع است و شکافتن آن که یک رکعت نماز وتر است ، به صبح صادق برسانید. آنگاه با دو بال ملکوتی حقیقت صبح به نشئه نشاط که بین الطلوعین ، ملکوت بهشت است، به پرواز بلند شوید تا روزی ملکوتی خود را برای رسیدن به صبح کامل از فضل پروردگار عالم دریافت کنید. "المصلی یناجی ربه". یعنی نمازگزار با پروردگار خود درحال مناجات و راز و نیاز است.

*خداوند باری تعالی در مجرای حیات، وسایل رشد ما را مهیا ساخته است تا از راه حلال و توسل و تمسک به حبل الله (ریسمان الهی) به سر منزل سبزی حیات که زکی شدن (یعنی درخشندگی) است به مرحله ظهور گل و میوه مهدویت برسیم و هدایت را گرفته و به میوه شیرینی عمل صالح از دست مبارک امام عصر و زمان خویش، ابا صالح المهدی(عج الله تعالی فرجه) واصل شویم. این است قبولی حسن در مجرای حیات حسن و عشای حسن. زیرا عشایش به صبح صادق رسیده ، یعنی از حالت کرمی به پروانه تبدیل شده است.

در دنیا وقتی عشا زمانش شروع می‌شود که کاملاً سرخی مغرب رفته باشد و سیاهی شب ، آسمان را فرا گفته باشد پس باید عالم متحول شود به :یخرجهم من الظلمات الی النور، که رسیدن به صبح صادق است. در قبر هم ، همین‌که وارد می‌شویم تا لحد را می‌گذارند شب اول قبر شروع می‌شود که همان ظلمات است. اما کسی که در دنیا به حقیقت عشای عمر خود رسیده باشد (دنیا که اسفل سافلین بود و باطنش لیل) و به سلامت از ظلمات نفس  به نور رسیده باشد، دیگر برایش در قبر، ظلماتی نمی‌ماند و او به احسن‌ِ حال می‌رسد، ویخرجهم من الظلمات الی النور برایش به صورت حقیقی جلوه می‌کند. اللهم ارزقنی .

این زندگی زیبای حسن (نیکو و زیباست) و رسیدن به عاقبت حسن و به آخرت حسن است که به صبح حسینی می‌رسد. انشاءالله خداوند کریم بعد از نماز عشا به بنده‌اش برائت را به نام زیبایش انا الله می‌دهد .عدد ابجد کلمه انا الله برابر 118 و مساوی با نام مبارک امام حسنعلیه السلام می‌باشد! عددابجد کلمه‌ی حی=18 است و عدد ابجد حرف ق = 100 می‌باشد، حرف " ق "یعنی نگهدارنده . پس 118 یعنی نگهدانده‌ی مجرای حی ! حال خوب فکر کنید و بهترین عشا را برای خود بفرستید و قدر نمازهای پر برکت را بدانید!

*تمام عروج آسمانی حضرت در لیل یعنی در شب انجام شد و عشا ، کنارزدن پرده‌های لیل است برای رسیدن به حقیقت نور، که آن هدایت محض است به قرب و رضای حق تعالی و انسان با درجه‌ی احسن باید از درون نفس خود، دانه کمالات انسانیش را به زیبایی حسن و بهترین رشد را دهد و وقتی سبزی دانه سر از نفس ، بیرون آورد ملکاتش انسانی باشد تا زندگی‌اش سبز شود. آنگاه میوه‌هایش، خُلق حسن و الگوهایش، اسوه حسنه و رزقش، رزق حسن و عاقبتش به فضل خداوند کریم حسنه شود و خلاصه با نمره‌ی احسن بندگی وارد آخرت شود و با خرمی و سرسبزی هر چه بیشتر در آن‌جا به سیر کمالی خود برسد.

*وجود مبارک امام زمان، وصی الحسن(عج الله تعالی فرجه) می‌باشد، کسی که تمام منظور پروردگار عالم برای خلقت انسان، به دست مبارکش اجرا می‌شود و با ظهور با برکتش، عالم سبز و گلستان و خلاصه بهشت موعود می‌شود و تمام ظلمات ریشه کن شده و گل همیشه بهار سرسبز ولایت و رسالت بارور می‌شود. و او تک گل همیشه بهار محمدی است.

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

و این عشای واقعی دنیا را به دست یدالهی خود ، قلب به میم می‌کند (همان‌طور که گفته شد عدد ابجد حرفِ "م"= 40 است) و ایشان عشا را به صبح هدایت می‌رساند. همه پروانه می‌شوند و به گردش طواف می‌کنند، همه قدر نور را می‌دانند و آن روز شکرگزار وجود مقدس او خواهند بود.

اگر انسان مؤمن در عشای عمر خود صحیح عمل کند نتیجه‌اش این است که در آخر عمر یا در هنگام مرگ وارد صبح زندگی خویش می‌شود، زیرا که بهشت مقام صبح است. بهشتی که مثل بین الطلوعین است، دیگر نه ظهر و نه عصر، نه مغرب و نه عشا دارد(زیرا اگر داشت دوباره باید عمل به احکام داشته باشند) ، در حالی‌که زحمت تمام می‌شود. همان‌طور که آب دهن کرم ابریشم، نخ ابریشم است یکی از لباس‌های بهشتیان هم ابریشم است و آن پارچه‌ی دیباست. در بهشت ثمره‌ی زحمت دنیا ، زینت و زیور و آسایش دائم برایشان می‌شود. اما کسانی‌که غفلت کردند و در دنیا به حقیقت عشای انسانی نرسیدند در برزخ تا قیامت، متاسفانه در تحول عشا قرار می‌گیرند. و اگر خدای نخواسته عشای آنها دربرزخ کامل نشود در قیامت و در عذاب‌ها باید عشا را بگذرانند تا متحول و پاک شوند. پس بکوشیم سرمایه گرانبهای دنیایی خود را به غفلت از دست ندهیم!!!

 

 

اللهم کن لولیک الحجه ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعه و فی کل الساعه ولیاً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دلیلاً و عیناًحتی تسکنه ارضک طوعاً و تمتعه فیها طویلا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۰۳ ، ۱۵:۱۲
عذرا شفائی

 *سوره مبارکه حمد

چنانچه می‌دانید پروردگار عالم کلام مجیدش را در قوس نزولی و صعودی نازل فرموده و در اعداد به 2 تا 7 معرفی می‌فرماید : سبعاً مِن المثانی و القرآن العظیم (آیه 87 سوره مبارکه حجر) که در حقیقت مهندسی دایره‌ی خلقت است. سوره مبارکه حمد تنها سوره‌ای است که دو بار به قلب مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده است {آنطور که نقل شده یک بار در مکه و یک بار مدینه}. چنانچه قبلا متذکر شدم به قول پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تمام محتوای قرآن در سوره مبارکه حمد است. پس شاید به این معنا باشد که کلّ محتوای قرآن در نزول در مکه با سوره مبارکه حمد نازل شده و یک بار هم صعود آن در مدینه به قلب مبارک حضرت نازل شده است . پس کلّ محتوای قرآن ، هم مکی است و هم مدنی! سوره‌های مبارک قرآن دو شناسنامه دارند یک ترتیب نزول و یک ترتیب فهرستی.

همانطورکه متذکر شدم باطن قرآن همان وجود مطهر ائمه صلوات الله علیهم اجمعین است یعنی 12 امام علیهم السلام و 14 معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین هستند. جالب است که 12 امام علیهم السلام همان 12 نور مقدس در 14 معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین هستند پس چگونه جدا می‌گوییم؟!

همانطورکه می‌دانید عالم در شکل دایره بین دو قوس نزولی و صعودی قرار دارد و از آنجا که خداوند در آیه 87 سوره مبارکه حجر می‌فرماید قرآن هم اینگونه است ؛ سبعاً مِن المثانی یعنی 2 تا 7 تاست. پس خوب دقت کنید! ائمه طاهرین صلوات الله علیهم اجمعین هم 2 تا 7 هستند. یعنی بصورت دو قوس قرار می‌گیرند. چنانچه در وجودهای مبارک 7 نام بدون تکرار دارند و 7 نام تکرار شده است. پس قوس نزولی معصومین صلوات الله علیهم اجمعین  از معصوم اول ؛ حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم شروع می‌شود تا امام باقر علیه السلام و روبرویش امام صادق علیه السلام است که قوس صعودی شروع می‌شود تا امام زمان علیه السلام. پس می‌شود 7 و 7  :

 

14-حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

1-حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم

                                                                                                                

 

       
   

7-امام محمد باقر علیه السلام

 

8-امام جعفر صادق علیه السلام

 

                                                                                    7     و     7       

در جمع می‌شود 14 (7+7) و در ضرب می‌شود 49 (7×7) که برابر با عدد ابجد حروفِ حـٰم است.در قرآن کریم 7 سوره مبارکه { غافر ، فصلت ، شورا، زخرف ، دخان ، جاثیه ، احقاف}  با حروف مقطعه حم شروع می‌شود. اگر 2 تا 7 را کنار هم قراردهیم 77 می‌شود که برابر با عدد ابجد نام مبارک هوالله و یاالله است.

حال اگر نام مبارک 12 امام معصوم صلوات الله علیهم اجمعین را اینگونه در دایره بنویسیم دو قوس نزولی و صعودی می‌شود 6 و 6 .و در کنار هم می‌شود 66 که برابر با عدد ابجد نام مبارک الله جلّ‌جلاله است. پس قوس نزولی از امام علی علیه السلام شروع می‌شود تا امام صادق علیه السلام و از امام موسی کاظم علیه السلام صعود می‌کند تا امام زمان علیه السلام .

 

 

 

 

وقتی این دو دایره را باهم بکشیم مثل آرم جمهوری اسلامی دارای دو بخش قوسی می‌شود :              

12-امام زمان(عج)

1-امام علی(ع)

14-حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه

     1-حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم

 

                                                                                        الله

                                                             

                                                   

 

7-امام کاظم(ع)

6-امام صادق(ع) (ع)

8-امام جعفرصادق علیه السلام

                   

                              7-امام محمد باقر علیه السلام

                                                                      7         6          6          7

                                                                 

اگر دو عدد 77 و 66 را با هم جمع کنیم 143 می‌شود که برابر با عدد ابجد نام مبارک کنزالله است که یکی از اسماء نورانی فاطمه زهرا سلام الله علیها می‌باشد . و همچنین برابر با عدد ابجد اباالاوصیا ؛ یکی از القاب امیرالمؤمنین علیه السلام است. (خوب دقت که در عدد 2 است)

پس تمام گنج قرآن با حرف ب(=2) متعلق به وجود مبارک امام علی علیه السلام شروع می‌شود و به حرف س که عدد ابجدش 60 است و برابر با عدد ابجد لقب مبارک حضرت زهرا سلام الله علیها ؛ ام ابیها می‌باشد ، تمام می‌شود. حال اگر عدد ابجد حرف اول و آخر قرآن را با هم جمع کنیم (60+2) 62 می‌شود که برابر با اسم مبارک واجب الوجود ، نام مبارک حمید ، باطن و حروف کلمه بس است (توضیح کامل در کتاب حوای روحانی آمده است).

درواقع قرآن عزیز پر از شگفتی می‌باشد! پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم فرموده‌اند که  قرآن یک ظاهر و یک باطن دارد. در ظاهر و باطن قرآن هر یک هفت بطن و در هر بطن 70 تا 700 تا 70 هزار تا بینهایت بطن قرار دارد. پس شگفتی‌ها و معارف و علوم آن تمام نشدنی است.

سیستم ریاضی قرآن هم دو جنبه مهم دارد : 1-انشاء ریاضی آن 2-ساختمان ریاضی قرآن که شامل سوره‌ها و آیات است. بخاطر این ریاضی جامع ، کوچک‌ترین تغییر در متن یا ساختمان ترکیبی قرآن ، بلافاصله آشکار می‌شود و به سادگی قابل درک و غیرقابل تقلید است. این یکی از معجزات قرآن است! 

سوره مبارکه نمل :

تنها سوره مبارکی که 2 بسم الله الرحمن الرحیم دارد و اسرار این سوره در ترتیب نزول و فهرستی و حتی جزء ، معانی زیبایی را افشا می‌کند! درحالیکه زندگی مبارک و سلطنت پرعظمت حضرت سلیمان علیه السلام را بیان می‌فرماید که جن و انس در اختیارش بودند و حتی شیاطین و دیوها و پرندگان (مثل هدد) از او فرمانبری می‌کردند اما در مقابلش ، سلطنت مورچه بیان می‌شود! و خداوند کریم با اعجاز کلامش اعلا و اسفل ، اکبر و اصغر و ... همه را با حکمت بالغه‌اش به وجود پیامبر بزرگوارش روشن و مؤلفه‌ی هدایتش می‌کند.

در این سوره مبارکه سلطنت حضرت سلیمان علیه السلام که یک آقا هستند را در مقابل سلطنت یک خانم با اقتدار ؛ ملکه سبا (بلقیس) معرفی می‌فرماید.

*وجود 2 بسم الله الرحمن الرحیم در این سوره مبارکه شاید به این معناست :

یکی بیان‌گر شروع سوره مبارکه با حضرت سلیمان علیه السلام ، دومی که صد و چهاردهمین بسم الله الرحمن الرحیم قرآن کریم است را پروردگار عالم در آیه 30 این سوره (شاید باطن 30 جزء قرآن) به اعجاز کامل می‌کند و با نشان دادن هدایت یک خانم که سلطان است ، اهل مملکتش هدایت می‌شوند.

درواقع این  درس اخلاقی است که خانم‌های یک مملکت که در واقعیت سلطان تربیت و مرکز و اصل خانواده هستند ، اگر هدایت شوند ، تمام اهل خانواده هدایت می‌شوند. در اداره‌ی امور مملکتی هم اگر قشر بانوان که نیمی از جامعه را تشکیل می‌دهند در جایگاه خود به عدالت قرار بگیرند و هدایت شوند ، جامعه به سوی هدایت و سلامت پیش می‌رود.

بنابراین شاید بتوان گفت قوس نزولی سلطنت سلیمان علیه السلام است و قوس صعودی ، هدایت یافتن سلطنت ملکه سبا است.

*ترتیب فهرستی سوره مبارکه نمل به عدد 27 است : عدد 27 شامل ارقام 2 و 7 است و به 2 تا 7 تا هم معنا می‌شود { تمام عالم در 2 تا 7 تا غرق است ؛ 7 طبقه آسمان و 7 طبقه زمین } . جمع 2و 7 می‌شود 9 که سلطان اعداد است. و جایگاه عددی کلمه سجده برابر با عدد 27 است. و چنانچه می‌دانید 2 سجده ، یک رکن حساب می‌شود و در هر بار سجده ، 7 موضع بدن باید روی زمین برای خدا سجده کند. و از طرفی همه‌ی عالم بر خداوند کریم ، ساجد هستند ؛ آیه 15 سوره مبارکه رعد: و لله یسجد مَن فی السموات و الارض طوعاً و کرهاً و ظِلالهم بالغدوّ و الاصال ؛ خواه و ناخواه برای خدا سجده می‌کنند همه آنها که در آسمان‌ها و زمینند و سایه‌هایشان نیز بامدادان و شامگاهان به سجده درمی‌آیند. پس حتی سایه‌های زمین‌ها و آسمان‌ها به درگاه خداوند کریم ساجدند.

درواقع منظورم این است که سلطنت حقیقی مخصوص خداوند است و بندگان خوب خدا ، سلطنت را در سایه بندگی خالصانه دریافت می‌کنند.

*درواقع انسان‌ها هم دو گونه سلطنت دارند : در بسم الله اول با قوس نزولی که خداوند همه‌ی زیبایی‌ها را به انسان داد و با تولدش دل‌های پدر و مادر را برایش تسخیر کرد و آنچه نعمت در خور وسعشان هست در اختیار فرزندشان قرار داد. اما قوس صعودی زمانی است که فرزند به بلوغ سنّی در تکلیف می‌رسد ، از اینجا بسم الله دوم زندگیش شروع می‌شود تا بتواند به رضای خدا و بهشت صعود کند. آنگاه مؤمن در بهشت در جایگاهش به فضل خداوند سلطنت می‌کند. اما در دنیا بواقع باید بنده شود و ساجد شود تا بر شیطان‌ها و وسواس‌ها و خناس‌ها سلطنت کند و آنها را عاجز کرده و در خدمت بگیرد!

*در بدن ما هم دو سلطنت مهم است یکی سلطنت عقل و دیگری سلطنت دل. اگر حاکم در قوس نزولی عقل باشد ، صعودی آن دل فرمانبردار می‌شود و حکومت بدون تمرّد و کارشکنی دارد و اگر غیر این بشود ، وای بر آن بدن و وای بر دنیا و آخرتش!

پس شاید بتوان گفت که دل ، در جایگاه رسالت است {چون خداوند به پیامبر بزرگوار فرمود : الم نشرح لک صدرک} و عقل ، در جایگاه ولایت است. اگر بدن آموزه‌های قلبی و ایمان قلبی و اعتقادات قلبی را با اجرای عقلی بر همه وجود توأم کند ، آنگاه عمل در محدوده‌ی امر خداوند کریم اجرا می‌شود و عمل صادقانه و مخلصانه می‌شود.

پدر در خانواده محل نزول رزق و نعمت است به مقام دل و مادر جایگاه عقل . شاید بفرمایید خانم‌ها احساساتی هستند درصورتیکه کسی که درباره‌اش وجود مبارک امام معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین در کتاب شرح مناقب می‌فرماید : جواد العقلیه و نفس کلیّه و جوهر عبودیّه ، وجود مبارک فاطمه زهرا سلام الله علیها است و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود : بهشت زیر پای مادران است. درواقع مادر ، اُم است یعنی ریشه و ریشه در مقام درخت ، اصل است . بنابراین اگر ریشه‌ی پاک و محکم و قوی از هر نظر داشته باشد ، میوه و ثمر و شاخ و برگش ، زنده و سبزو پُربار است.

*نکته : عالم خلقت هم به یک نحو ، دو مرحله‌ی ظهور دارد. در عالم اسرار پروردگار عالم اسرار آل محمدی صلّی الله علیه و آله اجمعین را به دو صورت تجلی فرمود. همه‌ی انوار مبارک در باطن آن نور مبارک 5 تن صلوات الله علیهم اجمعین و در تجلی یک نور که نورٌواحد صلوات الله علیهم اجمعین خوانده شده ، قرار داد و یک حلقه نوری هستند. اما در بطن پنجمین معصوم ؛ اباعبدالله الحسین علیه السلام ، نورِ 9 ذریه معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین را قرار داد که درواقع وجود مبارکش ، پنجمین است با 9 نور مقدس صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین در بطنش می‌شود 14 معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین. یعنی خداوند اسرار مهندسی گنج انوارش را در 5 و 9 قرار داد و در دنیا عاشورا را رقم زد .

زندگی مبارک اباعبدالله الحسین علیه السلام به پنجمین نور مقدس با شهادت تمام شد و خداوند حلقه‌ی دوم انوار 9 نور مقدس فرزندان اباعبدالله الحسین علیه السلام را از عاشورا به وجود مبارک اباحسن علی بن الحسین زین العابدین علیه السلام در مرحله‌ی باطنی آغاز فرمود و تا ظهور مبارک نهمین فرزند امام حسین علیه السلام ؛ وجود مبارک صاحب العصر و الزمان حجه ابن الحسن المهدی علیه السلام ادامه دارد. پس به وجود آقا که آخرین معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین است ، دوباره در دنیا حلقه‌ی 5 بسته می‌شود { ایشان چهاردهمین معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین است ، اگر ارقام 14 را با هم جمع کنیم (5=4+1) ، می‌شود 5 }. و در زمان شهادتِ حضرت ، به وجود مبارک پنجمین معصوم ؛ امام حسین علیه السلام تدفین می‌شود . پس رجعت ، به اباعبدالله الحسین علیه السلام که حلقه 5 است ، بسته می‌شود. الله اعلم 

*بنابراین سوره مبارکه نمل بسیار زیباست و وجود  2 بسم الله الرحمن الرحیم ، اسرار قرآن است. پس بسم الله دوم در انتها به ظهور و هدایت و نور و هدف غایی پروردگار عالم تمام می‌شود. اینجا مطلع الفجر است ! این دو قوس نزولی (انّا لله) و صعودی (انّا الیه راجعون) را به خوبی نشان می‌دهد که در صعود چگونه  باید و انّاالیه راجعون بشویم ؟! اللهم الرزقنی

دو بار مرگ و دو بار زنده شدن

خداوند کریم در آیه 11 سوره مبارکه غافر می‌فرماید: قالوا ربنا امتنا اثنتین و احییتنا اثنتین فاعترفنا بذنوبنا فهل الی خروجٍ من سبیل ؛ می‌گویند ای پروردگار ما را دو بار می‌راندی و دو بار زنده ساختی و ما به گناهانمان اعتراف کردیم. آیا بیرون شدن را راهی است؟

درواقع حیات کامل و تمام بعد از این دوبار است. به یک قول پروردگار عالم یک بار در دنیا ما را خلق کرد ، زندگی کردیم و یک بار مرگ جسمانی به ما می‌دهد . اینجا انسان در عمرش به آنچه توانسته عمل کرده و آثارش بعد از مرگ معلوم می‌شود . پس خداوند در آیه 12 سوره مبارکه یس می‌فرماید : اِنّا نحن نُحیی الموتی و نکتبُ ماقدّموا و آثارَهم و کلّ شیءٍ أحصیناهُ فی امامٍ مبینٍ ؛ ما مردگان را زنده می‌کنیم و هر کاری را که پیش از این کرده‌اند و هر اثری را که پدید آورده‌اند ، می‌نویسیم و هر چیزی را در کتاب مبین شماره کرده‌ایم.

پس می‌توان گفت که اعمال مثل دانه در دنیا ثبت می‌شود و بعد از مرگ شروع به رشد کردن و شاخ و برگ و میوه دادن می‌کند. تا زمانی که عالم برزخ برپاست هرچقدر آثار گسترده شود و ثمر دهد ، پروردگار عالم شماره کرده و به امر او ملائک می‌نویسند ؛ چه اعمال نیک و صالح و فرزندان مؤمن و آثاری که به جامعه خدمت می‌کند و ... و چه اعمال بد و معاصی و کسانیکه بنیانگذار عمل خلاف هستند چه در جامعه و چه در خانواده که آثارش متأسفانه ادامه دارد.

باری! چنانچه عالم برزخ تمام شود ، این بار مرگ مثالی اتفاق میفتد و آثار عمل هم متوقف می‌شود. بنابراین از ساعتی که جسم می‌میرد ، حیات مثالی (یا ملکوتی) زنده می‌شود. و عمر عالم برزخ که تمام می‌شود ، مرگ مثالی یا ملکوتی برای انسان زده می‌شود تا عمل به حقیقت واقعی در وجود انسان ، در قیامت ظهور پیدا می‌کند و آن عالم معاد و رستاخیز همه‌ی حقایق است.

چقدر زیباست که عدد 2 را در حرفِ ب می‌خوانیم اگر درس را تا به اینجا خوب متوجه شده باشید ، عظمت حرفِ ب که ولایت کلیه است و عدد را که استعداد آن است به وجود مولا و سرورمان ابا الحسن امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب و ذریه‌های معصومش صلوات الله علیهم اجمعین ؛ و امروز امام زمان اباصالح المهدی عج الله تعالی فرجه الشریف می‌بینید و درک می‌کنید!

درواقع قرآن دو چهره‌ی خود را به خوبی نشان می‌دهد ؛ به صورت صامت و ناطق : حروف و کلمات نورانی و وجود کلمه الله الاعظم امام معصوم صلوات الله علیهم اجمعین

سوره مبارکه بقره روبروی سوره مبارکه فلق

در دایره سوره‌های قرآن که قوس نزولی و صعودی دارد ؛ سوره مبارکه بقره دومین سوره است (در ترتیب نوشتاری) و روبروی آن سوره مبارکه فلق (که از آخر قرآن ، دومین سوره می‌شود) قرارمی‌گیرد. درحالیکه سوره مبارکه بقره بزرگترین سوره قرآن است و در مقابلش سوره مبارکه فلق شامل 5 آیه شریفه است اما گنجی از گنج‌های آسمانی است!

*سوره مبارکه بقره

سوره مبارکه بقره ، بزرگترین سوره قرآن و شامل 286 آیه است که از رموز تعداد آیاتش این است که اگر دو رقم اول از سمت راست را درنظر بگیریم ، 86 می‌شود که خداوند کریم ، 86 سوره قرآن را به مدت 13 سال در مکه به قلب مطهر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل فرموده است.

و اگر دو رقم اول از سمت چپ را در نظر بگیریم ، 28 می‌شود که پروردگار عالم به مدت 10 سال در مدینه 28 سوره مبارک قرآن را به قلب مطهر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل فرمود. عدد 28 ، عدد کلّ حروف عربی (که کلمات قرآن کریم هم از این 28 حرف است) و عدد کامل است. اگر ارقام 28 را با هم جمع کنیم 10می‌شود  که همان گنج عشر، دهه طهر و تمام باطن چهارده معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین است. ازدواج امیرالمؤمنین علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها در مدینه بود. و تولد دو نور دیده ؛ امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام و در بطن اباعبدالله علیه السلام 9 ذریه پاکش بودند ، پس درواقع همه 14 معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین در مدینه نزول اجلال فرمودند و به قدم مبارکشان دنیا منور شد. و وعده پروردگار عالم به ظهور متعالی و طلوع شمس و شمس الشموس بر ظلمات اسفل السافلین متجلی شد. الحمدلله ربّ العالمین

*حال اگر 86 و 28 را به هم جمع کنیم می‌شود 114 (=28+86) که برابر با کلّ سوره‌های مبارک قرآن است.

*بقره ظاهراً یعنی گاو ماده. اما ریشه کلمه‌اش ، بَقَرَ است به معنای شکافته شدن و باز شدن خزانه ، آشکار شدن نهانی‌ها و یا برکات .

لقب امام پنجم شیعیان ؛ ابا جعفر محمد بن علی الباقر عِلم النبیین علیه السلام ، باقر است که اسم فاعل بَقَرَ است یعنی ایشان شکافنده همه ظلمات به نور علم است و او خزانه‌ی علمِ اولین و آخرین است.

یکی دیگر از زیبایی‌های کلمه بَقَرَ این است که عدد ابجدش 302 می‌شود به معنای افشاکننده برکات و نعمت‌ها و خزانه باءِ بسم الله { زیرا معنی می‌شود 2+300 : 300 ؛ برابر با حرف ش است یعنی افشاکننده و عدد 2 ؛ برابر با حرف ب است که توضیح حرف ب در اول کتاب بطور کامل آمده است}

پس سوره مبارکه بقره به نام گاو ماده ، شاید به این تمثیل باشد که گاو ماده تمام وجودش خیر و قابل استفاده‌ی انسان است و درضمن آیاتی که راجع به آن گاو زرد که مثال آن برای گرفتن حق از ناحق است.

جالب است که ظاهر گوشت این حیوان اگر از راه حلال بدست آمده باشد و با ذبح شرعی با بسم الله کشته شده باشد ، تأمین کننده قوای بدن مؤمنین می‌شود ، آنگاه مجاهد فی سبیل الله با قوایش حق را از باطل جدا می‌کند و با قوایش ظهور اعمال انسانی را مثل نماز ، روزه ، حج ، جهاد ، امر به معروف و نهی از منکر و تولی و تبری و خلاصه یازده قسمت  فروع دین { که اول فروع دین ، طهارت است} را به اصول یعنی توحید ، نبوت و عدل و امامت و معاد روز قیامت وصل می‌کند . دقت کنید که عدد 11= هو است پس هر عملی با وصل شدن به اصل که توحید است ، هویت پیدا می‌کند!

پس در حقیقت بقره ، یک معنای ظاهر و هزاران معنای باطن پیدا می‌کند. چنانچه در این سوره مبارکه که با حروف مقطعه شروع می‌شود ، هزاران رمز را در نظر حکیمان بازگشایی می‌کند و اسرار الم { رجوع شود به کتاب گنج الف} مثل خورشیدی است که عالم ظلمانی دنیا را به سوی اعلاعلیین روشن می‌کند و شاید معنا شود به  سراج منیر!

نکته: جالب است اولین سوره‌ای که با حروف مقطعه شروع می‌شود ، دومین سوره قرآن از نظر ترتیب فهرستی است (سوره مبارکه بقره ؛الم) . و آخرین سوره‌ای که با حروف مقطعه شروع می‌شود ، دومین سوره از نظر ترتیب نزول به قلب مطهر پیامبر(ص) است (سوره مبارکه قلم؛ ن)!!!

وقتی الم را بصورت بسیط بنویسیم (الف لام میم) ؛ 9 حرف ظهور پیدا می‌کند که  به بلوغِ 9 یعنی همه اسرار را دارد و دارای بلوغ معناست! و از آنجاکه نقطه جزء حروف حساب می‌شود ، الف لام میم با احتساب نقطه ، 12 می‌شود (3 نقطه +9 حرف) .

حالاخوب دقت کنید ! عدد ابجد اسم مبارک قرآن =351 است که جمع ارقامش 9 می‌شود ، به 12 قسمت تقسیم می‌شود و هر قسمت 10 حزب دارد که تمام قرآن 120 حزب است { برابر با عدد ابجد اسم احسان خداوند} و سوره مبارکه بقره یک ، دوازدهمِ قرآن است . هر جزء 4 حزب دارد و سوره مبارکه بقره تقریبا 10 حزب است.

در سوره مبارکه بقره ، سید آیات یعنی آیت الکرسی قرار دارد ؛ آیات 255 و 256 . که عدد 256  برابر با سال تولد صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه و عدد ابجد کلمه نور است و یکی از اسرار آیت الکرسی ، نور می‌باشد!

و آیات آخر سوره مبارکه بقره (285 و 286) آیات آمن الرسول است که با اتمام این دو آیه شریفه عروج وجود مبارک پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم در معراج به نهایت رسیدن به عالم قرب پروردگار عالم یعنی دنی فتدلی و قاب قوسین او أدنی می‌باشد که حضرت در این تجلیگاه و این عروج اعلا ، هدیه‌ای  را از خالقش می‌ستاند که خداوند عظمتش را می‌داند و آن هدیه گرانقدر ؛ دو آیه شریفه آخر سوره مبارکه بقره (آمن الرسول) می‌باشد. آمنَ الرسولُ بِما اُنزلَ الیه مِن ربّه و المؤمنون کلٌّ آمن بالله و ملائکته و کُتبه و رُسلِه لانفرّق بین احدٍ مِن رسُلِه و قالوا سَمعنا و اَطعنا غفرانکَ ربّنا و الیکَ المصیر. لایکلّف الله نَفساً الا وُسعها لها ما کسبت و علیها ما اکتسبت ربّنا لا تؤاخذنا اِن نَسینا اَو اَخطانا ربّنا و لاتحمل علینا اِصراً کما حملته علی الذین مِن قبلنا ربّنا و لاتحمّلنا مالاطاقة لنا به واعفُ عنّا واغفرلنا وارحمنا انت مولانا فانصرنا علی القوم الکافرین.

" رسول خدا به آنچه از جانب پروردگارش بر او نازل شده ایمان آورده و مؤمنان نیز همه به خدا و فرشتگان ایشان و کتابها و پیغمبران خدا ایمان آوردند و گفتند ما میان هیچ یک از پیغمبران خدا فرق نگذاریم و گفتند فرمان خدا را شنیده و اطاعت کردیم پروردگارا آمرزش تو را می‌خواهیم و بازگشت همه بسوی تو است. خدا هیچکس را تکلیف نکند مگر به قدر توانائی او و (روز جزا) نیکی‌های هر شخص به سود خود او و بدی‌هایش نیز به زیان خود اوست، بارپروردگارا ما را به آنچه به فراموشی یا خطا کرده‌ایم مؤاخذه نکن. بارالها تکلیف گران و طاقت فرسا بر ما مگذار چنانکه بر پیشینیان نهادی ، پررودگارا بار تکلیفی فوق طاعت ما را به دوش ما منه و ببخش ما را و گناهان ما را بیامرز و بر ما رحمت فرما تنها یار و مولای ما توئی و ما را بر گروه کافران پیروز فرما".

شاید این دو آیه‌ی باعظمت اینطور بازگو شود که خداوند کریم بعد از گرفتن اقرار به آمن الرسول بما انزل الیه من ربه از همه { چه خود وجود پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم و چه پیامبران قبل } با ضمیر مخاطب الیه به دو بال پرواز زینت می‌دهد :

یک بال اقرار به اینکه سمعنا و اطعنا که هم شنیدیم و هم اطاعت کردیم ، اینجا برای تمام مخاطبان رسولان است که بعد از گرفتن پیام و شنیدن و اطاعت محض ، از خداوند صله می‌خواهند غفرانک  ؛ آمرزش خدا را و راه معراج و صعود و تعالی را و الیک المصیر؛ راه به سوی خدا را می‌خواهند. و بال دیگر اینکه بنده از خداوندی که عادل محض است و هر کس را به قدر وسعش از او عمل می‌خواهد  (لایکلف الله نفسا الا وسعها) درخواست می‌کند که مرا مؤاخذه نکن زیرا من تحمل ندارم و عمل‌های مرا ببخش و بر من حمل نکن... .آنگاه بنده با این خواهش‌ها ، انشاءالله سبُکِ سَبُک می‌شود تا بتواند به سوی او پرواز کند. و این بالاترین اهدایی پروردگار عالم است به بنده‌اش !

جالب است این دو آیه مبارک را در قنوت نماز وتیره (2 رکعت نماز نشسته بعد از نماز عشا ) می‌خوانند . چنانچه به حساب نماز نافله عشا در شب محسوب می‌شود پس درواقع آخرین نافله نمازهای پنجگانه است. در روایت است که به برکت آن و به لطف خداوند کریم ، مؤمن شب اول قبرش به دو بال مزین می‌شود و از بالای سرش دری باز می‌شود و به سوی بهشت پرواز می‌کند.       

*سوره مبارکه بقره با آیاتش تمام گنج عدد 2 را به معنای واقعی کلمه و اسرار ظاهری و باطنی افشا می‌کند :

1)آیه 23؛ "...فاتوا بسورةٍ مِن مثله ..." اگر باشید در شک از آنچه نازل کردیم بر بنده خودمان ، پس بیاورید سوره‌ای همانند سوره قرآن و بخوانید همه گواهان(دانشمندان) خود را به غیر از خدا ، اگر راستگو هستید.  

  2)آیات 30 تا 38 ؛ درباره حضرت آدم علیه السلام و حوا سلام الله علیها

 3)دو آیه که حضرت آدم علیه السلام و حضرت ابراهیم علیه السلام ، به وجود مقدسِ کلمات خداوند که 5 تن صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین هستند ، در امتحان قبول شدند: آیه 37: فتلقی آدم مِن ربه کلماتٍ فتاب علیه اِنّه هو التواب الرحیمُ ؛پس آموخت آدم(ع) از خدای خود کلماتی که موجب پذیرفتن توبه او گردید، زیرا خدا توبه پذیر و مهربان است.و آیه124: و إذابتلی ابراهیم ربّه بِکلماتٍ فَاَتمّهنَّ قال انّی جاعلکَ للناسِ اِماماً قال و مَن ذریتی قال لاینال عهدی الظالمین ؛ هنگامیکه خدا ابراهیم علیه السلام را به امور چندی امتحان فرمود و او همه را بجا آورد خدا به او فرمود من تو را به پیشوایی خلق برگزینم .ابراهیم علیه السلام عرض کرد این پیشوائی به فرزندان من نیز اعطا خواهی کرد؟ فرمود:عهد من هرگز به ستمکاران نخواهد رسید.    

4)آیات 47 تا 96 حضرت موسی علیه السلام و قوم بنی اسرائیل { آیات 67 تا 74 جریان امر خدا به قوم موسی علیه السلام به ذبح گاو (بقره)}

5)آیه 97 : بگو هرکه با جبرائیل علیه السلام دشمن است ، دشمن خداست زیرا او به فرمان خدا قرآن را به قلب پاک تو رسانید تا تصدیق سایر کتب آسمانی کند و هدایت و بشارت خیر اهل ایمان آورد.

6)آیه 98:هرکس با خدا و فرشتگان و پیامبران و جبرائیل علیه السلام و میکائیل علیه السلام دشمن باشد (محققاً کافر است) و خدا هم دشمن کافران خواهد بود.

7)آیه 138 :صِبغةَ الله و مَن احسنُ مِن الله صِبغةً و نحنُ له عابدونَ ؛ رنگ آمیزی خداست( که به مسلمانان رنگ فطرت ایمان بخشید) و هیچ رنگی خوشتر از ایمان به خدا (یعنی رنگِ بی‌رنگی ) نیست و ما تنها و بی هیچ شائبه‌ای به خدای یگانه پرستش می‌کنیم. اشاره به اینکه همه باید شیشه رنگیِ عینک‌هایشان (دیدِشان) را بردارند چون شیشه عینک (مخصوص قلبی) به هر رنگی باشد ، همه چیز را آن رنگ می‌بینند ، اما اگر شیشه بی رنگ باشد ، همه چیز را به رنگ حقیقی آن می‌بینند.

8)آیه 143: و کذلک جعلناکم اُمّةً وَسطاً ... ؛ و ما همچنان شما مسلمین را به آیین اسلام هدایت کردیم و به اخلاق معتدل بیاراستیم ... . 

9)آیه 144: تغییر قبله

10)آیه 152: فاذکرونی أذکرکم و اشکرولی و لاتکفرون ؛ پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و شکر نعمت‌های مرا بجای آرید و کفران نعمت نکنید.

11)آیات 156 و 167 : الذین اذا اصابتهم مصیبةٌ قالوا انّا لله و انّا الیه راجعون. اولئک علیهم صلواتٌ مِن ربّهم و رحمةٌ و اولئک هم المهتدون ؛آنانکه چون به حادثه سخت و ناگواری دچار شوند صبور باشند و بگویند ما به فرمان خدا آمده‌ایم و به سوی او رجوع خواهیم کرد ، آن گروهند مخصوص به درود و رحمت خاصّ خداوند و آنها به حقیقت هدایت یافتگانند.

12)آیه 160 ؛ مراحل توبه ( تابوا و اصلحوا و بیّنوا )

13)آیه165 : ... والذین آمنوا اَشَدَّ حُبّاً لله ...؛ آنها که اهل ایمان هستند کمال دوستی و محبت را فقط به خدا مخصوص دارند.

14)آیات 178 و 179 ؛ قصاص

15)آیات 183 تا 187 ؛ روزه و ماه مبارک رمضان { آیه 187"هنَّ لباسٌ لکم و انتم لباسٌ لهنًّ"  ؛ درباره زن و شوهر که هر دو برای هم لباس هستند (منظور زوجیت است)}

16)آیات 196 تا 203 ؛ حج {آیه 197 : ...فإنَّ خَیرَ الزّادِ التقوی... ؛ بهترین توشه تقوی است. آیه 201: ... ربّنا آتنا فی الدنیا حسنةً و فی الآخرةِ حسنةً و قِنا عذاب النار}

17)آیه 207 : و مِن الناس مَن یَشری نفسهُ ابتِغاءَ مرضاتِ الله والله رئوفٌ بالعبادِ ؛ بعضی مردمانند که از جان خود در راه رضای خدا درگذرند {مراد حضرت علی علیه السلام است مانند شبی که بجای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خوابید} و خدا دوستدار چنین بندگان است.   

18)آیه 216 : ...عسی اَن تُکرهوا شیئاً و هو خیرٌ لکم و عسی اَن تُحبّوا شیئاً و هو شرٌّ لکم ... ؛ چه بسیار شود چیزی را که دوست ندارید و آن به خیر وصلاح شماست و شاید آن چیزی را که دوست دارید، شر و فساد شما در آن است .

19) آیه 228 ؛ عِدّه نگه داشتن زن مطلقه : سه پاکی برآنها بگذرد ...

20)آیه 229؛ طلاقی که شوهر رجوع تواند کرد ، دو مرتبه است... .

21) آیه 233؛ مادران باید دو سال کامل فرزندان خود را شیر دهند... .

22)آیه 234 ؛ عدّه نگهداشتن زنی که شوهرش بمیرد : 4ماه و 10روز... .

23)آیه 238: حافظوا علی الصلواتِ و الصلوةِ الوُسطی و قوموا لله قانتینَ ؛ باید در هر نماز توجه کامل داشته باشید به خصوص نماز وسطی(نماز صبح) به ستایش و اطاعت خدا قیام کنید.

24)آیه 240 : کسانی (از مردان) که بمیرند و زنانشان زنده بمانند بایستی وصیت کنند که همسران آنها را تا یک سال نفقه دهند و از خانه شوهر بیرون نکنند .پس اگر زنها خود خارج شوند شما را گناهی نیست از آنچه آنها در حدود شرع درباره خود گزینند.خدا برهر کار توانا و به مصالح امور خلق داناست. 

25)آیه 243: الم ترَ الَی الذینَ خَرجوا مِن دیارِهم و هم الوفٌ حَذرَ الموتِ فقال لهم الله موتوا ثمّ احیاهم ... ؛ آیا ندیدید آنهایی که از ترس مرگ از دیار خود بیرون رفتند و هزاران تن بودند پس فرمود خدا برآنان که بمیرید همه مردند ، سپس آنها را زنده کرد.

26) آیات 246 تا 251؛ طالوت و جالوت.{آیه 250: ربَّنا اَفرِغ علینا صَبراً و ثبّت اَقدامَنا وانصُرنا علی القومِ الکافرین}.

27)آیات255 و 256 ؛ آیت الکرسی.

28)آیه 257 ؛ اولیاء الله و اولیاء طاغوت

29) آیه 259 ؛ درباره عزیر پیامبر علیه السلام {... قال اَنّی یُحیی هذه الله بَعد مَوتِها فأماته الله مِائَةَ عامٍ ثمَّ بَعثه... ؛ گفت به حیرتم که خدا چگونه باز این مردگان را زنده خواهد کرد.پس خداوند او را 100 سال میراند پس زنده اش برانگیخت}.

30) آیه 260 ؛درباره حضرت ابراهیم علیه السلام { و إذ قال ابراهیم ربِّ اَرِنی کیف تُحی الموتی قال اَوَلَم تؤمِن قال بلی و لکن لیطمئنَّ قلبی قال فخُذ اَربَعَةً مِن الطیر... ؛ابراهیم علیه السلام گفت پروردگارا به من بنما که چگونه مردگان را زنده خواهی کرد؟ خطاب شد آیا باور نداری؟گفت آری باور دارم لیکن خواهم به مشاهده آن دلم آرام گیرد و خداوند فرمود 4 پرنده را بگیر...}

31)آیه 261 :مَثل آنانکه مالشان را در راه خدا انفاق می‌کنند به مانند دانه ایست که از یک دانه ، 7 خوشه بروید و در هر خوشه 100 دانه باشد و خدا از این مقدار نیز بر هر که خواهد بیفزاید زیرا رحمت خدا بی مُنتهاست و به همه چیز احاطه کامل دارد.

32)آیه 263 : قولٌ مَعروفٌ و مَغفِرةٌ خیرٌ مِن صدقةٍ یَتبعُها اَذیً و الله غنیٌّ حلیمٌ ؛ فقیر سائل را با زبان خوش و طلب آمرزش رد کردن بهتر است از آنکه صدقه دهند و از پی آن آزار کنند و خداوند بی نیاز و بردبار است.

33) آیات 264 و 265 ؛مَثل ریاکار و مَثل انفاق کننده.

34)آیه 267: ای اهل ایمان انفاق کنید از بهترین آنچه به کسب و تجارت اندوخته‌اید (اَنفِقوا مِن طیّباتِ ما کسَبتُم) و از آنچه برای شما از زمین می‌رویانیم ، هرگز چیزهای بد را برای انفاق معین نکنید (لا تَیَمّموا الخبیثَ مِنهُ تُنفِقونَ) درصورتیکه خود همچنان چیزی را نستانید مگر آنکه از بدی آن چشم پوشی نمائید و بدانید که خدا بی نیاز و ستوده صفات است.{ آیه 272 : ...و ماتُنفِقوا مِن خیرٍ فَلِانفُسِکم ؛ شما هر انفاق و نیکی کنید ، درباره‌ی خویش کرده‌اید. ... و ماتُنفِقوا مِن خیرٍ یُوَفِّ اِلیکم ؛  و هر انفاق و نیکی کنید از خداوند پاداش تمام به شما می‌رسد}

35)آیه 268 ؛ وعده شیطان و وعده خدا : الشیطان یَعدکم الفقر و یامرکم بالفحشاء و الله یعدکم مغفرةً مِنه و فضلاً والله واسعٌ علیمٌ.

36)آیه 273 : فقیران آبرو داری که ظاهر را حفظ می‌کنند (یحسبهم الجاهلُ اغنیاءَ مِن التعَفّف ؛ و از فرط عفاف چنان احوالشان به مردم مشتبه شود که هرکس از حال آنها آگاه نباشد پندارد غنی و بی‌نیازند... لا یسئلون الناسَ اِلحافاً ؛ آنها از عزت نفس هرگز چیزی را از کسی درخواست نکنند .

37) آیه 276؛ یَمحَقُ الله الربٰوا و یُربِی الصدَقاتِ ؛ خداوند ربا را نابود گرداند و صدقات را افزونی بخشد.{آیه 279 : فان لم تفعلوا فاذ‌نوا بحربٍ مِن الله و رسوله... ؛ و اگر ترک ربا نکردید آگاه باشید که به جنگ خدا و رسولش برخاسته‌اید}  

38) آیه 282 ؛ بلندترین آیه در قرآن مجید ؛برای هر امور مالی 2 شاهد بگیرید.

39) آیات 285 و 286 ؛ آمن الرسول.{آیه 286: ... ربّنا لا تؤاخذنا اِن نَسینا اَو اَخطانا ربّنا و لاتحمل علینا اِصراً کما حملته علی الذین مِن قبلنا ربّنا و لاتحمّلنا مالاطاقة لنا به واعفُ عنّا واغفرلنا وارحمنا انت مولانا فانصرنا علی القوم الکافرین}

40)و اصل معنا بنابر آیه دوم :ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین ، تقوی معنی شده و خداوند کریم هدایت و عاقبت بخیری را به متقین عنایت فرموده است.

پس این سوره مبارکه به عدد دومین سوره قرآن کریم ، برکات بیشماری دارد که قطره‌ای از دریای بیکرانش بیان شد.

 

114-سوره مبارکه ناس

 

______

Flowchart: Connector: ______

2-سوره مبارکه بقره  

1-سوره مبارکه حمد

چنانچه بیان شد عدد دوم در عربی ثانی خوانده می‌شود. و این عدد ، ظرف زایندگی و تزاید و کثرت و تعدد در عالم دنیا و آخرت است. چنانچه این سوره مبارکه ظرف برکات کلّ قرآن کریم می‌باشد در دایره جان قرآن کریم روبروی سوره مبارکه فلق قرار می‌گیرد که دومین سوره از آخر قرآن است.

 

113-سوره مبارکه فلق

دایره عدد ترتیب فهرستی سوره‌های مبارکه:

 

 

*سوره مبارکه فلق :

کلمه فلق به معنی تمام شدن ظلمات به نور صبح است. این سوره مبارکه جزء سوره‌هایی است که تعداد آیاتش کم است ؛ شامل 5 آیه می‌باشد. و بیستمین سوره‌ای است که به قلب مطهر پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم نازل شده است.

*عدد 20 ، در حقیقت عددِ اتمام سختی‌ها و قبولی است.عدد روسفیدی بعد از سختی‌های زیاد است. عدد انسان وظیفه شناس و متواضع است . عدد انسان شاکر و سپاسگزار است. عدد انسان عاقل و فهمیده و متفکر است. عدد انسان دوراندیش و صاحب نظر می‌باشد. مخصوصاً که این سوره مبارکه در صفحه آخر قرآن (در فهرست) کتابت شده است. این بیست معدل همه نمرات است و آخر کارنامه می‌باشد!

حال خوب دقت کنید که چگونه بنده مؤمن باید خود را تعویذ کند یعنی در پناه خدا قراردهد تا در امان بماند و آنگاه بتواند 20 بگیرد. وجودهای مبارک اصحاب کهف جلوه‌ای از این معنا هستند زیرا آنها به ربّ فلق پناه بردند و خداوند آنها را  از شرّ همه غاصبان و نادانان و حسودان و مفسدان و از شرّ دنیاپرستان و بی‌دینان و خرافه گویان و ساحران و جادوگران یعنی شیاطین و خنّاسها و از تمام خطرات ظلمات زمانشان (کنایه از ظلمات جهلشان) پناهشان داد. و نمره 20 ِ زمانشان را دریافت کردند و تا قیامت این نامه اعمال پیشینه مدال هر رهروی است. این عزیزان شاگرد اول ، در زمان ظهور مولایمان اباصالح المهدی عجل الله تعالی فرجه در خدمت آقا تشریف فرما می‌شوند.

پس خوب دقت کنید ! این سوره چگونه روبروی عظمت سوره مبارکه بقره قرار گرفته و درواقع هدف رسیدن به آیات آخر سوره بقره ؛ همان تعالی قرب الهی و 20 گرفتنِ بنده از خدای مهربان است. چنانچه بالاترین 20 را پیامبر و آل مبارکش صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین در پیشگاه قرب الهی در بالاترین مقام  قرب ؛ قاب قوسین او ادنی ، با 2 آیه مبارکه آمن الرسول گرفتند.

جمع اعداد 1 تا 20 می‌شود 210 که برابر با عدد ابجد نام مبارک "امام حسین" علیه السلام است.  که اینجا نکته مهم و قابل توجهی است ! زیرا برای همه بندگان خدا امتحانِ نهایی عاشورای عمل است. و گرفتن نمره 20 آن ، از دست امام زمان علیه السلام {امام وقت هر کس} می‌باشد. کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلا

بنابراین برای رسیدن به آن همه خیر کثیر در سوره مبارکه بقره ، باید نمره بیست را دریافت کرد. ترتیب نزول سوره مبارکه بقره به عدد 87 برابر با عدد ابجد نام زیبای "مطلوب" خداوند است. باید بدانیم همیشه طالب به دنبال مطلوبِ خود می‌باشد و خداوند کریم سوره مبارکه بقره را در نزول ، مطلوب همه‌ی طالبان عالم قرار داده است. پس مطلوبِ همه‌ی طالبان ، نمره 20 است! و خداوند عدد 20 را در عاشورا به وجود اباعبدالله الحسین علیه السلام ظاهر فرمود.

درواقع ظلمانی‌ترین و سخت‌ترین و دهشتناک‌ترین موقعیت زمانی و مکانی در عاشورا ، زمان فلقی است که با شمشیر حق بر باطل بر دل ظلمات ، سپیده‌ی صادق صبحِ هدایت را بدست مصباح الهدی و سفینة النجاة بر همه عالمیان روشن و آشکار ساخت. و خود ، حقیقت صبح و حقیقت نماز صبح قرار گرفت . و قیامت به صبح طلوع می‌کند و عالم نجات و ظهور مطلع الفجر صاحب الظهور ؛ اباصالح المهدی عج الله تعالی فرجه الشریف را درک می‌کند . انشاءالله 

*خیلی زیباست وقتی عدد ترتیب نزول این دو سوره مبارکه را با هم جمع کنیم می‌شود 107 (عدد ترتیب نزول سوره مبارکه بقره=87) +(عدد ترتیب نزول سوره مبارکه فلق=20) که برابر با عدد ابجد اسم مبارک خداوند "مزین" است . که خداوند کریم چگونه بندگانش را با نشانه‌ها و آیاتش مزین فرمود؟! اگر عدد ترتیب فهرستی این دو سوره مبارکه را با هم جمع کنیم ، می‌‍شود 115 (عدد ترتیب فهرستی سوره مبارکه بقره=2)+(عدد ترتیب فهرستی سوره مبارکه فلق=113)  که برابر با عدد ابجد کلمه معاد است. که اگر بنده خود را در پناه خدا قرار داد، پروردگار عالم او را تا قیامت و ظهور معاد در پناهش نگه می‌دارد و در مقامات عالی جایگزینش می‌کند.

  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۰۳ ، ۱۵:۰۹
عذرا شفائی

*عدد 11 در اعضای بدن 

همانطورکه در ابتدا بیان شد فقط ذات اقدس پروردگار عالم ، فرد است و یکی است که هرگز عدد 2 و3 و ... ندارد. او بی‌همتاست و ذات اقدسش ، و لم یکن له کفوا احد است. بنابراین تمام مخلوقاتش ، زوج هستند.

بدن یک انسان از بدو تولد با دو مقوله ظاهر می‌شود : یک جسم و یک روح است که با هم توأم شده و یک شخص به ظاهر و صورت نوزاد متولد می‌شود (حتی در شکم مادر ،  زمانی که به صورت لخته خون است و یا حالت جنینی خود را طی می‌کند). پس هر وقت روح از بدن خارج شود ، دیگر جای زندگی در دنیا را نداریم ، فوراً بدن را به خاک می‌سپارند. زیرا انسان بدون روح ، زنده نیست و نمی‌تواند زندگی کند.

اعضای بدن هم زوج هستند. خوب دقت کنید! دو دست و دو پا کنار بدن مثل عدد 11 می‌باشند. قلب شامل 2 بطن و 2 دهلیز است. 2 تا ریه . 2 تا کلیه . 2 روده ؛ کوچک و بزرگ . معده دو قسمتی است. سَر هم که یکی است اما اعضایش دو تا دو تا هستند: 2 تا چشم ، 2 تا گوش ، 2 تا سوراخ بینی ، 2 لب . خلاصه همه‌ی اعضا از ظهورِ (ب=2) و جانش 11 و حقیقتش ، اسرار معرفت خالقش می‌باشد تا با انتخاب صحیح ، تمام هستی خود را قربان او کنیم ، تا به درجه یخرجهم مِن الظلمات الی النور برسیم!

*صاحب عدد 11 ؛ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

در واقع تمام معانی که این حقیر تا اینجا بیان کردم ، در جانِ وجود خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها ، به مفهوم ظاهر و باطن ، اول و آخر آشکار می‌شود. خانم زهرا سلام الله علیها تنها کسی است که در دنیا این ظهور را به همه‌ی عالمیان عنایت فرمود! چراکه زمانیکه خانم ، حمل امام حسین علیه السلام را داشتند صاحب عدد 11 بودند زیرا یک؛ خودِ خانم + حامل امام حسین علیه السلام به عدد 10{ 1 خودش + 9 ذریه معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین در بطنش} می‌شود 11  و عدد 11 ، برابر با کلمه‌ی دوا (یکی از اسماء الله است ؛ یا من اسمه دوا و ذکره شفا).

پس خانم سلام الله علیها به عدد 11 (ب=2=1+1) ، داروی همه‌ی دردهای دنیا و آخرت را به بندگان خدا داد و خود ، واسطه‌ی خلقت است { از القاب خانم سلام الله علیها ؛ برزخ بین النبوه و الولایه است و همچنین واسطه قلاده الوجود یعنی واسطه اتصال حلقه‌های هستی است }

چنانچه عدد کلمه یا=11 می‌باشد و هر کس بخواهد حاجت خود را از خداوند درخواست کند باید با حرف "یا" یعنی عدد 11 که در واقع واسطه ، خانم زهرا سلام الله علیها است ، آن را بیان کند. {چنانچه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فقیر که به خدمتش می‌آمد او را بر در خانه حضرت زهرا سلام الله علیها می‌فرستاد}. حالا هم هر جا که مراسم روضه خوانی باشد {حتی برای امام حسین علیه السلام } روزِ آخر مراسم ، درِ خانه حضرت زهرا سلام الله علیها می‌روند تا کامل حاجت روا شوند زیرا هُم فاطمه و ابوها و بعلها و بنوها ، زیرا فاطمه سلام الله علیها ، مرکز و وصل کننده است. { از القاب خانم سلام الله علیها ؛ نقطه الدائره مفاخره و نیز مجمع البحرین می‌باشد }

امام حسین علیه السلام به عدد 10 بدنیا آمد و  حرف ی =10  که در عربی ، یا  خوانده می‌شود. شاید برای همین است که تربت امام حسین علیه السلام دوای همه‌ی دردهای دنیایی و آخرتی شیعیان می‌باشد (یا=دوا=11).

تولد وجود مقدس امام حسین علیه السلام در بین همه‌ی معصومین صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین ، استثناست {6 ماهه بدنیا آمدند ، آخرین حلقه‌ی پنج تن آل عبا صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین که در بطنش 9 ذریه معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین است و ...} و همینطور شهادتش که به قلب به میم تمام می‌شود یعنی اربعین، یعنی طهارت خون و بدن شهید در شهادت فی سبیل الله (در میدان نبرد حق علیه باطل اگر شهید شد خون و بدن و لباسش پاک است و غسل و کفن نمی‌خواهد) که خداوند کریم می‌فرماید: و لاتحسبنّ الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربّهم یرزقون (آیه 169 سوره مبارکه ال عمران)؛ حساب نکنید کسانیکه در راه خدا کشته شده‌اند مرده‌اند بلکه زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی می‌خورند.

*نکته جالب این است که یا ، شامل حرف اول و آخر حروف الفبا در فارسی است و در جدول ابجد هم ، 10 حرفی که عدد ابجد و جایگاه عددیشان با هم برابر است ؛ اوّلش ، الف و آخر هم ، ی است { ابجد هوز حطی}.

 

 

11، در وجود حضرت علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها:  

وجود مقدس حضرت علی علیه السلام و خانم  زهرا سلام الله علیها ، در تمام وجوه هم کفو یکدیگر هستند. امام علی علیه السلام به عدد 12 در خانه خدا بدنیا آمد ؛ یک خودش و 11 ذریه معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین در بطنش. خانم زهرا سلام الله علیها هم به عدد 12 بدنیا آمد ؛ یک خودش و 11 ذریه معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین در بطنش. پس وجود هر دو عزیز به عدد 12 و 12 کنار هم ، تمام جان ِ 24 ساعت عمر دنیا و آخرت هستند.

همانطورکه در کتاب مهندسی خلقت توضیح داده شد ، 24 عدد جامع و باطن کلّ قرآن است که خانم زهرا سلام الله علیها ، کوثر وجود ؛جانِ قرآن است و حضرت علی علیه السلام ، بِ بسم الله و کاتب قرآن است. خانم زهرا سلام الله علیها ، صاحب حوض کوثر و علی علیه السلام ،  ساقی کوثر است. امیدوارم ما از محبین و شیعیان واقعی ایشان و فرزندانشان باشیم در دنیا و آخرت و انشاء الله در زمره یاران و اعوان و انصار و مستشهدین بین یدیه فرزندشان ؛ امام زمان علیه السلام قرار گیریم.

*عدد ابجد کلمه کوثر

عدد ابجد کلمه کوثر=726 است که در جمع ارقامش 15 می‌شود(15=6+2+7) و عدد ترتیب نزول سوره مبارکه کوثر به قلب مطهر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ، 15 است و عدد ابجد نام حوا سلام الله علیها =15 می‌شود که خانم فاطمه سلام الله علیها ، حوای روحانی است.  و همچنین عدد 15 برابر است با جایگاه عددی حرفِ س به عدد ابجد 60 .

جالب است که حقیقت معنا را در جایگاه عددی کلمه کوثر می‌بینیم که 60 می‌شود و 60=س و عالم در ظرف زمان ؛ ثانیه شروع می‌شود(60 ثانیه می‌شود یک دقیقه و 60 دقیقه می‌شود یک ساعت).

خیلی زیباست که عدد ابجد نام مبارک ام ابیها=60 می‌شود .این نام مبارک خانم سلام الله علیها ، اسرار کوثر وجود است که هرکس خود باید تا آنجایی که توفیق دارد به آن برسد. از خدا می‌خواهیم که معرفت الله و معرفت ائمه معصومین صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین را به ما عنایت فرماید. پس می‌توان گفت:

خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها در مقام ، مؤنث است اما اوّل است ! او در مقام مؤنث است اما آخر است ! او در مقام مؤنث است اما ظاهر است ! او در مقام مؤنث است اما باطن است!   فاطمه سلام الله علیها ، فاطمه سلام الله علیها است... !

عدد 726 معنی می‌شود به 26 +700 : عدد 700 ، دورنمای آینده را نشان می‌دهد و عدد 26=حدید است که صفت مبالغه حدود (حد) می‌باشد. جمع عدد ولایی و معصومیت امام زمان علیه السلام هم 26 می‌شود (26=12+14) که در زمان حکومت ایشان ، تمام حدود بندی واقعی دین ظاهر می‌شود و جانِ کلام ، حقّ کوثر به معنای حیات جاویدان و طیبه و ظرف حیات ظاهر می‌شود.

پس عدد 2 ، ظرف معرفت یکِ احدیت خداوند یکتا است. و همانطور که قبلا اشاره شد خانم فاطمه سلام الله علیها ، تجلی ذات اقدس در نام احدیت اوست!

*باب الله  

در واقع وجود مبارک حضرت علی علیه السلام ، مقام دوم را (در خلقت عالم بالا) دارد و هم کفو ایشان ؛ حضرت زهرا سلام الله علیها ، مقام مؤنث را در معصومیت دارد چرا که اگر از 14 نور مقدس معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین ، 12 نور امام علیهم السلام را کم کنیم ، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و حضرت زهرا سلام الله علیها می‌ماند. و ایشان مؤنث اسرار خلقت است پس کوثر ، میوه‌ی هزاردانه و تمام گنج ِ دو به حروف است و تمام گنجِ 2 به عدد ، حضرت علی علیه السلام است که هر دو عزیز ، هم کفو و هر دو ، باب الله هستند که خانم زهرا سلام الله علیها ؛ رکنِ ثابتِ دَر و امام علی علیه السلام ؛ رکن متحرکِ دَر است که هر دو با هم ، در حرم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ، باب منزلشان خوانده می‌شود باب الجنه ! خداوند متعال به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود که فقط این یک در ، در مسجد النبی باز باشد ، اینجا محبط ملائکه است ؛ جای نزول وحی! 

*نکته: امام معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین ، بیت الله حقیقی است . در کتاب بر آستان جانان {از استاد حاج آقا موسوی} آمده است :

حضرات معصومین صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین در روایات فراوانی که شُبه‌ی تواتُر در آنها وجود دارد خود را "باب الله" و "بیت الله" معرفی نموده‌اند. برای نمونه فرات کوفی در تفسیر خود ، سند را به أسبغ بن نباته می‌رساند که روزی ابن کَوّاد به محضر امیرالمؤمنین علیه السلام شرفیاب شد و عرضه داشت : أخبرنی عن قول الله تعالی: لیس البرُّ بأن تأتواالبیوتَ مِن ظهورها و لکنّ البرَّ مَنِ التّقی وأتواالبیوتَ مِن اَبوابها (آیه 189 سوره مبارکه بقره)

به من خبر بده از قول خداوند تعالی که می‌فرماید :نیکی آن نیست که از پشت به خانه‌ها درآیید ، لکن نیکی آن است که تقوی پیشه نمائید و از درب‌ها به خانه‌ها درآیید. حضرت فرمودند: نحنُ البیوت التی اَمَرَ الله اَن یُؤتی مِن اَبوابها و نحنُ باب الله و بیتُهُ الذی یُؤتی مِنه فَمَن یأتینا و آمَنَ بِوِلایَتَنا فقد أتی البیوتَ مِن اَبوابِها و مَن خالَفَنا و فضَّلَ علینا غَیرَنا فَقَد اَتی البیوتَ مِن ظُهورِها.

یعنی ما آن خانه‌هایی هستیم که خداوند امر فرموده تا از درهای آن وارد شوند {*توضیح بعد از این معنا را حتما بخوانید}  و ما (باب الله) درِ خانه خدا هستیم که از آن وارد می‌شوند {همان شکاف خانه خدا که فقط معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین ، ورودی و خروجی داشته و دارد که رکن یمانی است} پس هر کس بر ما وارد شود ، و به ولایت ما ایمان بیاورد ، همانا از در به خانه وارد شده است { از پشتِ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم } و هر کس با ما مخالفت کند و غیر ما را برتری دهد ، همانا از پشت به خانه وارد شده است { روبروی بسم الله الرحمن الرحیم می‌ایستد}

پس بیت الله حقیقی را خوب بشناسید و هرگز از این در جدا نشوید

*توضیح: بیت الله الحرام در مکه است و محلّ اِحرام پوشیدن و طواف است. و بیت الله ، قبله نماز همه‌ی نمازگزاران ، نقطه شروع خلقت زمین‌ها و آسمان‌ها و نقطه وصل عالم اسفل السافلین به اعلاعلیین ، محل تولد مولود کعبه ؛ علی بن ابیطالب علیه السلام است. که خداوند کریم ، مظهرِ روح بیت خودش را به همه‌ی عالمیان ظهور داد تا بدانند بدون علی علیه‌السلام و فرزندان معصومش صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین ، راه به اعلا ندارند چون خداوند فرمود نام من اعلاست و نام علی علیه السلام را از نام خود قرار دادم.

پس خانه خدا ، مرکز جذب تمام قلوب مخلصین است و حقیقت آن ، محل محبت به محمد صلی الله علیه و آله و سلم و آل محمد صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین است.چنانچه در حدیث می‌فرمایند کسی که در قلبش محبت امیرالمؤمنین و اولادش صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین باشد ، آن قلب به آتش جهنم نمی‌سوزد.

پس حقیقت جانِ بیت الله الحرام در شهر مدینه است یعنی بیت امیرالمؤمنین علیه السلام و فاطمه زهرا سلام الله علیها ، تنها دری که به اذن خداوند در مسجدالنبی ، اجازه بازشدن دائم را داشت و این بیت ، محلّ رفت و آمد ملائکه و نزول وحی الهی است. درواقع بیت الجنه است و بابش ، باب الجنه می‌شود.

حال عاشقان ولایت خوب دقت کنید! آیا غیر از این است که تمام اسرار عالم بالا ، اینجا به ظاهر و باطن در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و خانه علی علیه السلام و فاطمه زهرا سلام الله علیها و فرزندان این بیت نورانی ؛ امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام {که در بطن امام حسین علیه السلام ، 9 ذریه معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین است} معنی می‌شود؟! و همه در مدینه النبی قرار دارد.

 اینجا که حضرت رسالت پناه ؛ محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم فقط 10 سال از زندگی نورانیش را در مدینه بوده یعنی اتممناها بعشر به سنه (یعنی سال) که در سال آخر یعنی دهمین سال در غدیرخم ؛ در پایان حجه الوداع امر معرفی وصیش امیرالمؤمنین علی علیه السلام را اجرا فرمود{آیه 67 و 3سوره مبارکه مائده:یا ایّها الرّسول بلّغ ما اُنزل الیک مِن ربّک و اِن لم تفعل فما بلّغت رسالته... (67) و  ... الیوم اکملتُ لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا... (3)} .

حال ببینید که این باب ، چقدر محترم است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از پشت در به اهل آن منزل نورانی سلام می‌فرمود؛ دری که عددش 4 است(2 به عدد و2 به حروف)!!! یعنی 2 ، دو تا می‌شود 4 تا ؛ این واقعیت 2، دوتای عالم است ! هر روز اول، اینجا تشریف می‌آورد ، سینه‌ی زهرایش را می‌بوسید و می‌فرمود که بوی بهشت را از وجود ایشان استشمام می‌کنم.

*این همه عظمت و بزرگی جمع جمیع جامع کلمه است در انسان کامل ؛ وجود امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب علیه السلام ، او که آیات عظمت جلال خداوندی است. در حدیث زیبایی از معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین آمده است که" اگر تمام درختان عالم را قلم کنند و تمام دریاها را مرکب و تمام زمین‌ها را کاغذ ، همه تمام می‌شوند و صفات و فضایل مولا علی علیه السلام تمام شدنی نیست". زیرا ذره‌ای در دنیا خلق نشد مگر اینکه ملکی در آن است و تمام  ملکوت از وجود مبارک آقا خلق شده است. پس هیچ ذره‌ای نه در دنیا و نه در آخرت ، بدون علی(ع) و فرزندانش نیست! و ایشان در معصومیت ،عنوان دومین مرتبت خلقت نوری را داراست.

ظهور عالم در مبنای عدد 2

بعد از معارفی که درباره عدد 2 در گنج ولایت و حقایق خلقت و آثار آن بیان شد ، این نتیجه گیری حاصل می‌شود که مبنای ظهور عالم بر عدد 2 قرار گرفته { به عبارتی یعنی همان زوجیت }. و امروزه با پیشرفت در مباحث کامپیوتری و علوم اینترنتی و دیجیتالی و رسیدن  به مراتب عالیه علم ریاضیات و زیرمجموعه‌های این علوم ، دریافته‌اند که این معلومات بر مبنای عدد 2 باز می‌شود و به نحوه‌های مختلف گسترش پیداکرده و هر روز به آن افزوده می‌شود.

اما در این کتاب سعی شده که با شناخت معارف حقیقی عدد 2 بر مبنای ولایت و گنج اسرار خلقت به فتح باب حقیقی که باب الله است ، معلومات عالَم‌های ندیدنی را به چشم سر و چشم دل بازگشایی کند. و این عدد (2) با حرفش (ب) ، مثل یک روح و جسم بصورت زنده جلوه نمایی می‌کند!

حال خوب دقت کنید! اعداد ثابت 1 تا 10 در حروف ابجد ، هوز ، حطی {در الفبای ابجدی ؛ عدد ابجد و جایگاه عددیشان با هم برابر است : ا=1 ، ب=2 ، ج=3 ، د=4 ، ه=5 ، و=6 ، ز=7 ، ح=8 ، ط=9 ، ی=10}  تماماً نشان دهنده معانی زیبا که حامل محتوی کامل و جامعِ معارف معصومین صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین است ، می‌باشد.

چنانچه بیان شد کلّ یوم عاشورا ؛ ریشه کلمه عاشورا ، عشر است و عشر یعنی 10. پس عالم در عدد 10 غرق است ! و توضیح داده شد که خشکی روی آب و در مکه و در زیر خانه خداوند سبحان متولد شد و از آنجا به تمام کره زمین کشیده شد (دحوالارض). و به امر پروردگار عالم و به دست حضرت آدم علیه‌السلام و حوا سلام‌الله‌‍‌علیها خانه خدا را روی آن نقطه (ارض) ساختند.

و به یک قول باءِ بسم الله است چراکه خداوند کریم از باطن خانه خدا ، با شکافتنِ دیوار کعبه ، وجود ولی الله الاعظم امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب علیه‌السلام ؛ مولود کعبه را معرفی و افشا فرمود. و درکفِ خانه کعبه ، قدوم مبارک آقا ظاهر شد . پس کف خانه خدا که در روی آن نقطه (ارض) است ، حرفِ ب را نشان می‌دهد که حضرت علی علیه‌السلام می‌فرماید : انا نقطه تحت الباء . پس با دحوالارض ، آن ظرف باء و نقطه‌اش به تمام عالم کشیده شدند! و عدد حرفِ ب برابر با 2 است یعنی نقطه‌ای در عالم بدون ولایت حضرت علی علیه السلام و فرزندان معصومش صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین نیست.  

 

2 2-

 

 

0

Flowchart: Connector: 0

1

Flowchart: Connector: 1

 

 

1

2

وقتی عدد 2 را بر مبنای 2 حساب کنیم (بر 2 تقسیم کنیم) جواب 1 و باقیمانده‌اش هم 0  می‌شود                                  اگر جواب را از طرف راست کنار هم قرار دهیم ، صفر و یک می‌شود که مبنای عمل کامپیوتر و دیجیتال است. و اگر از طرف چپ کنارهم بگذاریم عدد 10 می‌شود.

 

خوب دقت کنید! پس همه عالم می‌شود (عدد 10) کلّ یوم عاشورا  و عدد ابجد نام مبارک حضرت علی علیه‌السلام می‌شود 110 یعنی 10+100 که عدد 100 برابر با حرفِ ق یعنی نگهدارنده است و عدد 10 همین گنجِ عشر است. بنابراین حضرت علی علیه‌السلام با عدد نام مبارکش (=110) ، نگهدارنده تمام خزائن دهگانه عالم در ملک و ملکوت در دنیا و آخرت است.

و عدد 2 ، مبنای ظهور در عالم خلقت (به نام زوجیت) است و باطن ظهور در عالم آخرت می‌باشد که مزد و پاداش و دسته بندی بندگان خدا در قیامت هم دو دسته است : اصحاب یمین و اصحاب شمال و جایگاهشان هم در دو جا ؛ بهشت و جهنم است.

در حقیقت همانطورکه زایش از زوجیت اظهار می‌شود ؛ هر موجودی چه جماد و چه نبات و حیوان و انسان ، در قانون زوجیت خلق شده زیرا هر موجودی یک روح دارد و و یک جسم که اگر با هم توأم نشوند ، نمی‌تواند در دنیا زندگی کند. چنانچه اگر روح در غالب جسم قرار نمی‌گرفت ، بصورت روح ظهور نداشت و آنگاه هم که در دنیا روح از جسم مفارقت می‌کند (جدا می‌شود) بدن به تنهایی فاسد می‌شود و دیگر حیات خود را از دست داده و باید از میان برداشته شود. پس نه روح می‌تواند به تنهایی باشد و نه جسم ! و هرگاه در یک غالب باشند ، هر موجودی در دنیا می‌تواند حیات خود را اعلام کند.

همینطور حروف و اعداد هستند که یک وجود زنده‌اند. چنانچه در بطن هر حرفی یک مَلک کار می‌کند و باطن آن ملک ، عدد است که روحِ حرف خوانده می‌شود. و در اینصورت است که حروف در غالب کلمات ، کثرت معانی را ظاهر می‌کنند. درواقع نیاز انسان‌ها با تکلم و بیان کردن احتیاجات برطرف می‌شود.

حال خوب دقت کنید ! از عدد یک که متعلق به حرف الف است شروع می‌کنیم و ده حرف ثابت را به 10 عدد ثابت در مبنای عدد 2 ؛ به معنی واقعی می‌خوانیم:

*عدد یک در مبنای 2 :

عدد 1 تقسیم بر 2 می‌شود 0 (صِفر) پس باطنِ عدد 1 ، صفر است. درحقیقت تمام قوا در صفر است .همانطورکه متر بدون صفر ، اندازه گیریش صحیح نیست. صفر ، گنج تمام حقایق و در بطن صفت سکون را دارد. بنابراین عدد یک که برابر  حرف الف است ، دارای صفت سکون است و مجموعه گنج تمام حروف در الف قراردارد . و 6 صفت از صفات ذات اقدس الهی را داراست. {توضیح کامل حرف الف در کتاب گنج الف بیان شده است} 

ملک حرف الف ، ملک مقرب ؛ حضرت اسرافیل علیه‌السلام است ؛ ملکی که به امر پروردگار عالم ، مأمور دمیدن نفحه صور و حیات موجودات است.

چنانچه مذکور شد اسرار حیات را به ظاهر و باطن و حتی در دنیا و آخرت با صدا و حرکت یعنی عمل و عکس العمل جلوه می‌دهد. و ارتباط عالم امر به عالم ناسوت و عالم اعلا به عالم اسفل را برقرار می‌کند. و انوارش راه گشای بنده مؤمن به عالم بهشت و در ترجمه حقیقی عمل بصورت حق الیقین در ترازوی عدالت و مخصوص به فضل پروردگار عالم ، گرفتن ارتقاء و انتفاع درجات و جزا و پاداش الی یوم القیامه و تا ابدیت است.

همانطورکه می‌دانید معیار درجه سلامتی در دنیا برای چشم و گوش و حافظه و حتی iqu(آیکیو) ، عدد 10 است. مرتبه حیا و ایمان هم عدد 10 است. مرتبه اخلاق هم 10 است و مرتبه مزد عمل برای دیگران هم عدد 10 است چنانچه می‌فرمایند 9 دانگ دین ، اخلاق است یعنی 10 قسمت است ، یکی از آن عمل به احکام است و 9 قسمت آن اخلاق است که عمل را بارور می‌کند و صحیح و سالم به عالم آخرت می‌فرستد. یا کسی که برای دیگران خیر می‌خواهد یا برای اموات خیری می‌فرستد ، 9 دانگ ثوابش برای خودش است و یک دانگ برای آن شخص فرستاده می‌شود.

 

2

 

0

Flowchart: Connector: 0

1

Flowchart: Connector: 1

 

2 2-

*عدد 2 در مبنای 2                         

چنانچه بیان شد عدد 2 در تقسیم عددی به مبنای 2 ، خارج قسمتش می‌شود 1 و باقیمانده‌اش 0   که وقتی کنار هم از راست به چپ بخوانیم ، می‌شود 10 و از چپ به راست ، مبنای مهندسی خلقت در عالم را اعلام می‌کند یعنی صفر و یک . درواقع تمام حقایق علوم در صفر و یک است. زیرا هر دو ثابت هستند . چنانچه اگر تمام اعداد را تا بینهایت در صفر ضرب کنیم ، جواب صفر می‌شود و اگر جمع و منها و یا تقسیم کنیم ، تغییری در عدد نمی‌دهد و همچنان ثابت است .  { مثال : 1000=0+1000 ، 1000=0-1000 ، 1000=0÷1000 ، 0=0×1000 } 

همینطور اگر هر عددی در عدد یک ضرب و یا تقسیم شود ، باز هم همان عدد می‌شود{ مثال : 1000=1÷1000 ، 1000=1×1000}.اما در جمع و منها تغییر می‌کند. زیرا عدد 1 برابر با حرف الف است که زُبُرِ الف درحقیقت وجود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و بینه‌اش ، ولایت است.

اگر با الفِ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم جمع شویم { منظور توحید است} ، وارد بهشت می‌شویم و اگر هم جدا شویم (منها شویم) ، جایگاهمان جهنم می‌شود. در ضرب عدد با 1 ، عوض نمی‌شود چون درواقع خرجِ خودمان می‌کنیم و مزد به خودمان برمی‌گردد (او غنی و بی‌نیاز است). در تقسیم هم عوض نمی‌شود چنانچه پیامبرصلی الله علیه و آله اجمعین ، ابالقاسم هستند پس روزی و قسمتِ خودمان است و هیچ کس قسمتِ دیگری را نمی‌تواند صاحب شود.

  ا لـف : زبُر=ا(=1) {الف ، عددش 1 است و ثابت است}  ،   بینه =لف(=110) {ظهورِ الف است که جمع و منها می‌شود} . عدد 110 برابر با عدد ابجد نام مبارک حضرت علی علیه السلام است که بینه الِف وجود پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم است.

پس مبنای اعداد در صفر و یک است. درواقع عدد 10 هم معجون اسرار صفر و یک است چنانچه در ماهیتش هم زوج خوانده می‌شود و هم فرد :زوج است اگر 10 باشد و فرد است اگر از سمت راست خوانده شود (یعنی صفر و یک ). پس دنیا در اسرار عدد 10 که گنج عشر و به یک قول اتممناهابعشر و دهه طُهر خوانده شده ، معنی می‌شود { رجوع شود به کتاب عرفان عدد 10}

در جان عدد صفر ، حقیقت حقیقی ذات اقدس الهی را که خود اشاره به مشارٌالیه هو می‌نماید را می‌توان فهمید! زیرا همه مخلوق آنگاه که برای او ضرب شوند یا ذوب شوند و حل شوند و درواقع آنچه که دارند را به صاحبش که خداوند کریم است می‌فروشند . چون او می‌داند که چه گوهری خلق کرده و آنگاه در آیه 111 سوره مبارکه توبه می‌فرماید : انّ الله اشتری من المؤمنین اَنفسهم و اموالهم بِأنّ لهم الجنه یُقاتلون فی سبیل الله فیَقتلون و یُقتلون وعداً علیه حقاً فی التورات و الانجیل و القرآن و مَن اوفی بعهده مِن الله فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به و ذلک هو الفوز العظیم  "همانا خدا خریداری کرده از مؤمنان جان و مال ایشان را به بهای بهشت که آنها در راه خدا جهاد کنند و دشمنان دین را به قتل رسانند و یا خود کشته شوند این وعده‌ی قطعی است بر خدا و عهدیست که در تورات و انجیل و قرآن یاد فرموده و از خدا باوفاتر به عهد خود کیست؟ای اهل ایمان به خود بشارت دهید در این معامله که با خدا کرده‌اید که این به حقیقت سعادت و پیروزی بزرگیست". پس او چون غنی به ذات است همه هیچ‌اند و او ، همه! پس خودش خریدار است ، مزد را به بنده اش می‌دهد الی یوم القیامه

چنانچه در مقابلش و در کنارش همه مضمحل و هیچ هستند و هرگز شریک و همتایی ندارد. اوست که صاحب قُویٰ و صاحب علم و حی و سمیع و بصیر و متکلم و قادر و قهار و جبار و متکبر است و اوست که صاحب اراده و مشیت و خالق هستی است.

که فقط می‌توان گفت لا اله الا الله ! چنانچه وقتی کسی از دنیا می‌رود در امواج دریای لا اله الا الله حل می‌شود. و همه او را با این ذکر مبارک مشایعت می‌کنند . و در زیارت اهل قبور هم اینچنین است که می‌گوییم : السلام علیک یا اهل لا اله الا الله . مِن اهل لا اله الا الله . یا اهل لا اله الا الله یعنی سلام بر شما که اهلیت پیدا کردید از لا اله الا الله و تمام وجودشان غرق شده در لا اله الا الله یعنی وصل به بینهایت شدند. و صفر بودند و دوباره به صفر وجود رسیدند ؛ انّا لله و انّا الیه راجعون .

خداوند است آن ذات بی نشان و آنگاه که خود را در تجلی احدیت می‌نامد ، عدد یک به ظهور می‌نشیند و او اَحد جلّ‌جلاله است که هرگز 2 و 3 و ... نمی‌شود.

پس عدد یک هم ثابت است . عدد یک همان الِف وجود هم معنی می‌گیرد. زیرا الِف ، 6 صفت ذاتی الهی را داراست. پس همه‌ی خزانه گنج ظهور از واحدیت که از گنج اَحد جلّ‌جلاله ذات اقدس الهی است ، می‌باشد. بنابراین اگر عالم در یک ضرب شود ، عدد تغییری نمی‌کند ؛ همه از خزانه‌ی یک ظهور دارند و در وجودش ثابت هستند و حتی در تقسیم!

چنانچه خداوند در آیه 7 سوره مبارکه مجادله می‌فرماید : الم تر اَنّ الله یعلم ما فی السموات و ما فی الارض مایکون مِن نجوی ثلاثةٍ اِلا هو رابعهم و لا خمسةٍ اِلا هو سادِسُهم و لا اَدنی مِن ذلک و لا اکثر الا هو معهم اَین ماکانوا ثُمّ یُنبّئهم بما عملوا یوم القیمة اِنّ الله بکلّ شیءٍ علیمٌ ." آیا ندیدی که آنچه در آسمانها و زمین است خدا بر آن آگاه است هیچ رازی را سه کس با هم نگویند جز آنکه خدا چهارم آنها است و نه پنج کس جز آنکه او ششم آنهاست و نه کمتر از این و نه بیشتر جز آنکه هر کجا باشند خدا با آنهاست (که خدا احاطه بر جزئیات عالم دارد) پس در روز قیامت همه را به نتیجه اعمالشان آگاه خواهد ساخت که خدا به همه امورِ عالم  داناست". چنانچه در آیات 4 و 5 سوره مبارکه حدید می‌فرماید: ... یعلم ما یلج فی الارض و ما یخرج منها و ماینزل من السماء و مایعرج فیها و هو معکم این ما کنتم والله بما تعملون بصیر. له ملک السموات و الارض و الی الله ترجع الامور ؛ و او هر چه در زمین فرود آید و آنچه از آن خارج شود و آنچه که از آسمان نازل شود و آنچه که بالا رود همه را می‌داند و هر کجا باشید او با شماست و به هر چه می‌کنید به خوبی آگاه و بینا است. ملک اوست آسمان‌ها و زمین و رجوع تمام امور عالم بالا بسوی اوست.

*بنابراین خوب دقت کنید! عالم در صفر و یک غرق است که مبنای ظهور صدا و حرکت عدد 2 در مقام زوجیت است و آن باء بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه حمد است که وجود نازنین ولایت ؛ سرّ ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب ؛ اسدالله الغالب صلوات الله علیه و آله اجمعین است.

و آنگاه که هر وجودی از بلوغ 9 متولد می‌شود ، پا در صفر و یکِ وجوش می‌گذارد. درواقع صفرِ بالقوه وجودش را که از خداوند کریم است در جلوی یکِ ظهور تولدش می‌گذارد ، آنگاه بالقوه به تدریج بالفعل می‌شود. و از یک ظهور تولد کثرت عددی در نوزاد شروع می‌شود . و تمام دقایق و ثانیه‌ها به عنوان عمر ، باب روزی ظاهری و باطنی برایش می‌شوند.

این مبحث پایه ادراک حیات است در مهندسی خلقت ، هم در دنیا و هم درآخرت! چنانچه شروع حمل مادر با عدد 1 تا پایان 9 ماه را بصورت دایره بکشیم ، عدد 19 ظهور می‌کند (عدد 1 و 9 در کنار هم می‌شود 19).   

پس خروجی نوزاد از پشت عدد 19 ؛ باطن (19 حروفِ)  بسم الله الرحمن الرحیم است که از عین نجاست مَنیّ یُمنی به طهارت حقیقی متولد می‌شود ، درواقع قلب به میم می‌شود و خلقتش در شکم مادر از عدد 40 (اربعین) شروع شده و در دنیا هم به عدد 40 شروع می‌شود (عدد ابجد حرف م=40) .

 

2

3

2-

و اگر عدد 9 و 1 را با هم جمع کنیم برابر 10 می‌شود و اگر از طرف راست بخوانیم همان صفر و یک می‌شود و باطنِ بِ بسم الله (همانطورکه قبلا توضیح داده شد) . حالا نوزاد توفیق پیدا می‌کند با بلوغ جسمانی و عقلانی تا آنجا که وسع دارد ( یعنی بالقوه‌های وجودش بالفعل شود ) و در جلوی عدد یکِ وجودش ، صفر بگذارد و قیمت خود را بالا ببرد. زیرا خالقش او را می‌بیند و هرچه بخواهد عمل او را معامله می‌کند و در مقابل بهشت را با تمام نعمت‌هایش به بنده‌اش می‌دهد الی یوم القیامه. اللهم اجعلنی مِن الشاکرین  

 

1

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۰۳ ، ۲۲:۱۶
عذرا شفائی

عدد2به حروف عربی (ثانی):

*عدد 2 به عربی ثانی و اثنی خوانده می‌شود که ریشه آن ، ثنی است. عدد ابجد کلمه ثنی=560 و جمع ارقامش 11و درنهایت2می‌شود(2=1+1 ، 11=0+6+5) و جایگاه عددی کلمه ثنی=47 که برابر با جایگاه عددی کلمه ارض (همان خشکی زمین) است و جمع ارقامش 2=ب می‌شود (2=1+1 ، 11=7+4)

همانطورکه می‌دانید آنچه موجود در زمین خلق می‌شود در ظرف زمان است و واحد زمان ، ثانیه است. درواقع ثانیه ، اُم الزمان خوانده می‌شود.

قرینه در عرفان

قرین ظاهرا به معنی نزدیک و هم شکل و از همه‌ی خواص یک نوع بودن است. هرگاه بخواهند قرینه یک شکل را بکشند نصف آن شکل را کامل کرده و در مقابل ،  حالت کپی می‌کنند تا جزئیات ، هم شکل و هم اندازه شکل اول باشد و چنان ظاهرمی‌شود که در یک صورت نمایش داده می‌شود.

درواقع 2 تصویر در قرینه ، کامل کننده‌ی هم هستند و در کمال ، یک وجود را ظاهر می‌سازند. مثل بدن انسان که اگر نصف بدن ؛ مثلا نیمه سمت راست را ببینید ، در نیمه چپ هم ، قرینه همان اعضا قرار دارد {2 گوش ، 2 چشم  ،  2 سوراخ بینی و لب‌ها با یک برش وسط لب در قرینه یک صورت به کمال دیده می‌شود و همینطور در بقیه اعضاء بدن} .

7 طبقه آسمان و 7 طبقه زمین که انعکاس همان است ، در قرینه یکدیگرند. در آسمان ابر است که زایش باران دارد و در زمین ، دریاست که زایش مِه یعنی ابر زمینی را دارد. و چنانچه در این درس خوب توجه کنید می‌بینید که تمام این زیبائی‌ها ، زیبائی‌های اسرار عالمِ بالاست که در زمین ، حیات واقعی و معرفت الله را به مخلوق می‌دهد. همه رسولان ، آورنده پیام حق از عالم اسرار و حامل هدایت از ربّ الارباب ؛ پروردگار عالمیان هستند و می‌خواهند که انسان‌ها در بازگشت به سوی خداوند متعال ، کامل و قبول شده و مخلص و عبد مطیع او راه رسیدن به قربش را طی مسیر کنند و در جایگاه حقیقی و زندگی واقعی خود ،  متولد شوند.

بنابراین قرینِ انسان ، عمل اوست . در واقع خداوند تصویر اصلی وجودش یعنی صفاتی و افعالی را به صورت انسان به او داده و بنده باید با عمل خالصانه به سیرت انسانی ، عمل را قرینِ صورت واقعی خود کند تا راه به قرب پیدا کند.

پس اگر کسی مقابل نصف انسانی را که خداوند به او داده ، عمل ناهماهنگ بگذارد ، در قیامت چه صورتی خواهد داشت و به چه شکلی وارد محشر می‌شود؟! پس عمل انسانی یعنی در حدودبندی حدود خدا (ساختمان عملش را) بسازد .

همانطور که قبلا بیان شد انسان به عدد 9 عدد ، بلوغ کامل را داراست چون عدد ابجد کلمه انسان =162 و درجمع ارقامش 9 می‌شود(9=2+6+1). عدد 9 ، برابر حرف ط و صفت این حرف ، انطباق است. حال خوب دقت کنید! عدد ابجد اسم مبارک قرآن=351 و  جمع ارقامش 9 است (9=1+5+3) و جواب ضرب عدد 1 تا 9 در اسماء مبارک 14 نور مقدس ائمه صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین ، در آخر 9 می‌شود چون این عزیزان ، اسماء اعظم پروردگار عالم و بلوغ کامل حروفی و عددی هستند.

 پس اگر انسان بخواهد قرینه خود را کامل  ، با عمل خالصانه بفرستد باید عملش طبق قرآن عزیز که نسخه حکیم الحکماست و پشت عمل امام معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین ، منطبق شود. خوب دقت کنید که جمع ارقام کلمه انسان (=162) برابر 9 شد و تطبیق عمل در انطباق عمل به آیات مبارک قرآن عزیز است که جمع ارقام کلمه قرآن(=351) هم باز 9 شد که در اینجا جمع عدد 9 در بلوغ احکامی به بلوغ هدایت 9 ِ قرآن عزیز ، می‌شود 18 (18=9+9) که برابر با عدد کلمه حی است! پس با این انطباق ، عمل الی یوم القیامت زنده می‌شود!

بنابراین هر انسانی که کارهایش دل بخواه است ، این  انطباق را  ندارد که  اگر در اصل دین باشد ، کافر می‌شود یعنی بین اصل وجودش و عملش هیچگونه انطباقی نیست و این پرده کفر ، او را از حقیقت انسانی و طریق مستقیم هدایت به سوی خداوند متعال جدا می‌سازد. آنگاه گمراه شده و در زمره ضالّین قرار می‌گیرد. اینجا می‌شود صمٌ بکمٌ عمیٌ فهم لایعقلون (امیدوارم که ما در این گروه نباشیم). پس این پرده‌ی کفر به یک نام برزخ نامیده می‌شود و حضرت علی علیه السلام در معرفت به نورانیت خود را برزخ البرازخ می‌نامد و به یک قول قسیم النار و الجنه و همان شمشیر ذوالفقار و دو لبه که حق و باطل را از هم جدا می‌کند.

*نکته: 1)در قرینه سازی به عدد 2 می‌رسیم ؛ یک شکل اصل است و یک شکل فرع که باید با هم تطابق داشته باشد تا یک صورت اصلی را نمایان کند. عدد 2 ، همان بِ بسم الله است. و حرف ب ، وجود مبارک امیرالمؤمنین علی علیه السلام و اولاد معصومش حجج الله صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین می‌باشد .

پس بزرگواران معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین ، اصل هستند و اعمال ما باید فتوکپی برابر اصل شود و در آخر با مُهر قبولِ "برابر اصل" ، آنگاه فرع ما به اصل ، وصل می‌شود.    

 2)در اعجاز حروف و عدد بیان شد که تمام حروف در گنج حرف الف ظاهر شد و تمام اعداد در عدد یک (عدد ابجد حرف الف ، یک است). درحالیکه صورت نوشتاری هر دو بصورت 1(یک) است اما یکی الف(ا) و دیگر عددِ الف(1) است. پس در واقع بدن در دنیا ، جسمیتش انسان است. اما همانطور که گفتیم عدد ، روح حرف است پس قرین جسم انسان ، روح آن است که همان عددِ عملش است که در آثار ، متعدی می‌شود و انتها ندارد. و خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید (آیه 12 سوره مبارکه یس: ...و نکتب ما قدّموا و آثارهم...) می‌نویسیم عمل‌های شما را و آثار عمل شما را. و قرین هر انسان ، مونس آنست در قبر تا قیامت.

پس عمل ما باید آثاری داشته باشد که این قرین ، تمام نشدنی و روز به روز نورانی‌تر و زیباتر باشد تا انسان از مونسش خسته و آزرده نشود! مانند غذایی که اگر زیاد تکرار شود ، انسان بی اشتها می‌شود پس باید متنوع باشد و شامل  مواد مغذی برطرف کننده‌ی کمبودهای بدن و حاوی ویتامین‌ها (کلاً مواد مورد نیاز بدن) باشد. قرین هم باید قدرت برطرف کردن کلّ نیاز انسان را در قبر داشته باشد که تا قیامت او را بی‌نیاز کند

 3)ریشه قرینه ، قَرَنَ است . کلمه قرن در عدد زمانی برابر صد سال است . ذوالقرنین یعنی صاحب دو قرن یعنی دو تا صد تا . پس هر کس باید برای خودش 2 صد تا را در زندگی تجربه کند ؛ هم در دنیا و هم برای زندگی آخرتش . چراکه می‌داند وقتی که از دنیا برود صد آنجا ظاهر می‌شود زیرا بین دنیا و آخرت ، صدی بسته می‌شود که هرگز دیگر راه برگشت نیست !

 سد دنیا با سین است و عدد ابجد کلمه سد=64 می‌شود که برابر با عدد ابجد کلمه دین است . دین ، همان سدِ رحمتی است که وقتی به واقع در عمل ظاهر شود ، تمام بالقوه‌های وجود انسان را بالفعل می‌کند و مثل ترمز محکم که همان تقوی است ، حدود قرین را کنترل می‌کند که تا آخر عمر از آن به بهترین وجه استفاده می‌کند و به صورت حقیقی ظاهر می‌شود و هرگز ذلت و خواری برایش نمی‌آید و از صورت اصلی جدا نمی‌شود.چنانچه خداوند متعال می‌فرماید : والعاقبة للمتقین .

بهترین محصول این سد ، نور است (در ظاهر برق مصرفی می‌باشد) و در باطن ، همان هدایت محض پروردگار عالم است که می‌فرماید : یخرجهم من الظلمات الی النور. پس با دست پُر وارد خانه آخرت می‌شود که آنجا صد با صاد که همان قرن است ، قرین او می‌شود. پشتِ این صد را خدا می‌داند که چگونه تمام زیبائی‌های گنج دنیا را در آخرت به بهترین صورت (احسن تقویم) ذخیره کرده است ، نه برای مدت کوتاه بلکه تا ابد! البته در قیامت اگر در زمره  بهشتی‌ها باشد ، جلو جهنم برایش صد می‌بندد و به بهشت ورودی پیدا می‌کند و آنجا تمام خزائن برکات و رحمت و نعمت‌های پروردگار عالم به او عطا می‌شود (هذا مِن فضل ربی). و اگر قرین او جهنمی باشد صد را جلو بهشت برایش می‌بندد و طریقش را به ورودی جهنم بازمی‌کنند . متأسفانه عذاب و سختی ، ذخایر اوست و به ایشان تحویل داده می‌شود (ومَن جاء بالسیّئة فلا یُجزیٰ الا مثلها).

حال اختیار با خود انسان است که در تطابق اولیاء دین قرار گیرد یا اولیاء طاغوت. پس چنانچه بگوید خدا ولی و سرپرست من است و از خدا پیروی کند ، خدا هم او را از ظلمات به نور خروجی می‌دهد(الله ولی الذین آمنوا یخرجهم مِن الظلمات الی النور) و اگر انتخاب کند که اولیاء طاغوت باشد ، پروردگار عالم هم او را از نور خارج کرده و به ظلمات گمراهی می‌برد (والذین کفروا اولیائهم الطاغوت یخرجونهم مِن النور الی الظلمات اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون).  

خلقت حضرت حوا سلام الله علیها به عدد2 

مهندسی خلقت در هماهنگی آن مظهر وحدت واحدیت خداوند احد جلّ‌جلاله را تعریف کردیم . و نکته جالب اینکه حضرت زهرا سلام الله علیها در میان معصومین صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین مظهر احدیت خداوند است. لذا آیه‌ی شریفه‌ی "انّها لَاحدی الکُبَر؛ همانا او یکی از پدیده‌های بزرگ است" (آیه 35سوره مبارکه مدثر) به وجود ایشان تأویل شده است. فلذا امام صادق علیه السلام فرمودند:حرّم الله عزّوجلّ علی علِیٍ النساء مادامت فاطمهُ حیّةً؛ خداوند عزّوجل زنان را تا هنگامیکه فاطمه سلام الله علیها زنده بود بر علی علیه السلام حرام نموده بود.(امالی طوسی،ص43).

پس در هیچ کجای خلقت نمی‌توانید ذره‌ای ناهماهنگی ببینید! از آن جایی که خالق یکتا ، خلقتش را در عدد یک ظهور داد ، از نظر جسمانی هم ، حضرت آدم علیه السلام را به عدد یک ، خلقت جسمانی فرمود و بنا‌بر کلام خداوند کریم ایشان را در بهشت خلق فرمود و مذکّر قرار داد یعنی ظرفِ ذکر شد ؛ عالِم به علم اسماء الحسنی و ظرف آفرینش زیرا خلیفه الله قرار گرفت {آیه 30 و 31 سوره مبارکه بقره: ...  انّی جاعلٌ فی الارض خلیفه... .  و علّم آدم الاسماء کلّها ... .}.

اگر وجود مبارکش برای بهشت و در بهشت بودن خلق شده بود همان یک  ، کافی بود زیرا در بهشت زایش و مولودی نیست چنانچه ایشان به امر خالق یکتا ، بدون پدر و مادر خلق شده است. اما چون می‌خواهد به خشکی ارض تشریف بیاورد باید با زوجیت همراه شود تا زایش و موالیدشان ظاهر شود و هدف خالق بی‌همتا محقق گردد زیرا فرمود: انّی جاعل فی الارض خلیفه.

بنابراین امام صادق علیه السلام می‌فرماید: « پروردگار عالم از فضیلت طینت آدم علیه السلام ، حوا سلام الله علیها را خلق فرمود». وقتی خداوند متعال حضرت حوا سلام الله علیها را خلق نمود به آدم علیه السلام فرمود که ایشان مؤنثِ شماست یعنی دومی ، پس حواسلام الله علیها حامل عدد 2 شد و در ظاهر، مادر جسمانی همه انسان‌ها قرار گرفت.

عدد ابجد و حتی حروف اسماء مبارک حضرت آدم علیه السلام و حوا سلام الله علیها ، هم خزانه معرفتی وجودهای مقدس و هم خزانه اسرار آفرینش است.{ در جلد دوم کتاب نورٌ واحد صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین ؛ مهندسی خلقت و کتاب عرفان سجده به طور کامل توضیح داده شده است}

خلقت حضرت آدم علیه السلام که تمام عوالم و افلاک نُه‌گانه را شامل می‌شود ، از جمع عدد 1 تا 9 را به خود اختصاص داده که جمع عددی 1 تا 9 می‌شود 45 (45=9+8+...2+1) و نام زیبای آدم علیه السلام (که عدد ابجد حروفش برابر با 45 است) ظاهر می‌شود. جالب اینجاست که سقف اعداد تا 9 است و خداوند کریم این سقف را به اشرف مخلوقاتش ؛ آدم علیه السلام عنایت فرمود و عدد 9 ، سلطان اعداد است {رجوع شود به کتاب عرفان سجده} و پروردگار یگانه ، انسان را سلطان مخلوقاتش قرار داد و سلطه او را بر همه مخلوقات زمینی و آسمانی‌اش قرار داد و قدرتش را با علم و عقل بر همه موجودات ، تسخیر و مسخر فرمود چنانچه در قرآن کریمش بیان می‌فرماید.

اما عدد ابجد نام مبارک حوا سلام الله علیها =15 است که این عدد برابر با جایگاه عددی حرفِ س به عدد ابجد 60 است و این عدد ، جمع کننده‌ی معانی ظاهری و باطنی ، سِرّ حیات و تداوم حیات و هدف کمال حیات در دنیا و آخرت است و به معنا و مفهوم طپش حیات ، موالید زندگی دنیا و آخرت بشری را احاطه می‌نماید. لغتِ حوا به معنی ظرفِ حیات است.

زیرا عدد 15 ، ازجمع اعداد 1 تا 5 بدست می‌آید (15=5+4+3+2+1) و ایشان حوای جسمانی است. در حالیکه در عالم سِرّالاسرار کائنات ، آنجا که فقط یک نور ، خالق بی‌همتا را تسبیح و تکبیر و تحلیل و تحمید می‌کند ؛ نورٌواحد پنج تن صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین است ، در آنجا جمع کننده 1 تا 5 که می‌شود 15 ، وجود مبارک حوای روحانی ؛ خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها است. که می‌فرماید :

هم فاطمه و ابوها و بعلها و بنوها صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین

همانطور که ذکر شد 15=جایگاه عددی حرفِ س به عدد ابجد 60 است و عدد ابجد نام مبارک ام ابیها سلام الله علیها هم برابر 60  می‌شود! در عالم سِرّ ، همان ظرفی است که کوثر نامیده می‌شود و حوض کوثر ظهور پیدا می‌کند که او تنها کسی است که قبل از خلقتش امتحان می‌شود و با قبولی کامل ، مظهر حیاتِ کلّ خلق می‌شود که خداوند متعال در آیه 1 سوره مبارکه نساء می‌فرماید : «یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده ... » . در بطن عدد 5 وجودهای مطهر یعنی امام حسین علیه السلام (پنجمین معصوم) ، 9 ذریه است که در جمع می‌شود 14 نور مقدس صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین {14=9+5}.

اما  حرفِ س ، تنها حرفی است که میزان حروف است زیرا زُبر و بینه‌اش با هم برابر است یعنی  در سین : (زبر: س=60 ) و  (بینه: ین=60 ) و تعداد حروف و نقطه‌های سین با هم برابر است : 3 حرف و 3 نقطه دارد .

عدد ابجد حروفِ  سین=120 که برابر با عدد ابجد کلمه احسان (از نام‌های زیبای خداوند کریم) است که به تمام بندگانش احسان فرموده است.{نکته: در دعا خداوند یکتا را با نام مبارک قدیم الاحسان به امام حسین علیه السلام قسم می‌دهیم که عدد ابجدش برابر 305 و برابر نام مبارک اباعبدالله الحسین است}  

سین در کلام مبارک قرآن مجید، قلب قرآن است که قرآن ، قلب همه‌ی کتب آسمانی است. و یکی از اسماء قرآن هم سین است و آورنده خود قرآن ؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم هم که میزان قرآن است ، خود به کلام پروردگار عالم مورد خطاب به سین قرار گرفته است در سوره مبارکه یس : یا ، حرف ندا است و (س) ، ظرف وجود نورانی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم که خودش قلب عالم امکان و وجود مبارکش ، تماماً قلب است {خودش و فرزندان نورانیش صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین}.

بنابراین عدد 60 ، در ظرف زمان قرار می‌گیرد و در طول عمر هر مخلوقی اثر می‌گذارد. پس هر خلقتی در ظرف 60 است یعنی ثانیه ، هر 60 ثانیه می‌شود یک دقیقه و هر 60 دقیقه می‌شود یک ساعت . پس شروع عمر در طول زمان در ثانی یعنی عدد 2 ، به ظهور حرفِ (س) تجلی می‌کند یعنی میزان !

شاید به همین خاطر است که اولین قسمت بدن جسمانی هر موجودی در رحم دنیایی و رحم مادرها ، قلب آن موجود است که حرفِ (س) است و در سینه قرارمی‌گیرد یعنی ظرفِ سینِ وجود هر کس ، سینه‌ی اوست! و میزان کننده سلامتی و تضمین حیات سالم آن موجود است.

و عدد 2 ، به نام ثانی می‌شود ماده‌ی همه موجودات که از ظرف زمان گرفته تا  خود اسم دنیا و حتی آخرت و بهشت ، همه مؤنث مجازی هستند. پس زندگی و حیات دنیا که باطن همان ظَهرالوجود است در حقیقتِ 2= ب ، ظاهر شده است.

عدد2 در دنیا

خداوند قادر متعال آنچه به ظاهر و باطن ، خلق فرموده نشان از حکمت بی‌نقص خودش می‌باشد. پس باید با چشمی به عالم ظاهر و دنیا و آخرت و باطن کارهایمان و وجود خودمان نگاه کنیم که آن هم از دید حکیمانه یعنی بصیرت او باشد تا بتوانیم درک این همه زیبائی‌ها را داشته باشیم. {توصیه می‌کنم برای اینکه مفهوم این درس بخوبی برایتان باز شود ، کتاب راز دنیا را مطالعه فرمایید }

حروف و کلمات ، اسرار کنزاللهِ خالق یکتا هستند. پس اَسمائی که خداوند به نام دنیا و آخرت افشا می‌کند ، ظرف قابل گیرنده‌ی تمام عجائب و غرائب اسرار بالاست ، پس آنها را کوچک نشمرید! و اعداد آنها ، روح حروفشان است که حروف ، با نفس وارد می‌شوند که ملکوتشان است. پس هم ظرف استعداد و معنا و معماهای بسیار است که با علم خدایی باید به آن برسیم تا در قیامت مغبون نشویم و حسرت شامل حالمان نشود.

خداوند کریم چشم‌ها را در کلمه‌ی دنیا به دقت ذرّه‌بینی تاکید می‌فرماید! زیرا یکی از کلماتی است که در قواعد عربی استثناست : حرف نون ساکن در پشت حرف (ی) در کلمه دنـیـا آمده که باید ادغام شود و حرف (ن) فقط به صورت غنه خوانده شود و حرف (ی) مشدد شود و خوانده شود دُیّـا، در حالیکه حرف (ن) در کلمه دنیا ، کاملا اظهار می‌شود و حرف در جایگاه خودش ، عادی خوانده می‌شود دُن‌یا . حرفِ (ن) باید از پس پرده ادغام ، کاملاً اظهار شود چون عدد ابجد حرف ن=50 و برابر عدد ابجد کلمه کُل است که جایگاه عددی کلمه کُل=23 ؛ باطنِ کُلِ نزول قرآن به قلب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم {در 23 سال} است .

و جایگاه عددی حرف ن=14 است که وجود مبارک کُلِ 14 نور مقدس صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین که باطن گنج عشر هستند ، در دنیا ظاهر می‌شوند و عالم به وجودشان ظاهر و هدف هدایت پروردگار عالم ، محقق می‌شود. که خداوند متعال در آیات کریمش می‌فرماید من این عالم را عبث و بی هدف خلق نکردم.

*پس حرف (ن) در کلمه دنیا نباید با غنه خوانده شود (باید اظهار شود) و حرف (ی) هم نباید مشدد شود. زیرا که امتحان فقط در دنیاست و پذیرش و به تعالی رسیدن و درجه خلوص بندگی گرفتن هم فقط در دنیاست (ی=10). حرفِ ی ، حامل ظرف گنج عشر از عالم سِر یعنی آیت الکرسی می‌باشد و خزائن عرشی، که جمیع مخلوقات انسانی بتوانند از این سکّوی رحمت ، بال پرواز گرفته و با روسفیدی به قرب الهی برسند!

بنابراین با گرفتن الفِ آخر کلمه دنیا ، وارد حروف ( یا ) می‌شویم که خداوند متعال انسان را مخیّر یعنی صاحب اختیار از جانب کرامت ذات اقدس خودش قرار داد. یا ، از حروف انتخاب است یعنی انسان از وقتی که مکلّف به تکلیف الهی می‌شود ، بر سر دو راهی قرار دارد که کدام راه ، کدام کمال ، کدام امام ، کدام صراط ، کدام قبله و حتی در الوهیت هم حق انتخاب پیدا می‌کند و در این دو راهی با اختیار خودش ، عمرش را صرف  نظر و هدفش می‌کند.

 عدد ابجد این یای انتخاب ، 11 می‌شود (یا=11) و در جمع ، 2=1+1 که 2=ب و این حرف متعلق به صاحب ولایت است پس هر کس ، پشت سر صاحب ولایت زمان خود قرار بگیرد ، بیراهه نمی‌رود و درست انتخاب می‌کند و ازکوتاه‌ترین راه که صراط مستقیم است ، در این عمر کوتاه به مقصد آفرینش خالق یکتای خود می‌رسد. وگرنه باید گفت : این ره که تو می‌روی به ترکستان است! 

*عدد ابجد کلمه دنیا = 65 است که به 60 و 5 معنا می‌شود: 60=س {در بالا توضیحات حرف (س) بیان شد} که فقط در دنیا می‌توانیم به میزان عمل برسیم و قلب شویم و انشاءالله به جان این کلام مبارک برسیم : یا مقلّب القلوب و الابصار . یا محوّل الحول و الاحوال . حوّل حالنا الی احسن الحال. و 5 = ه، که حرفِ ه ؛ جمع کننده‌ی تمام گنج‌های عالم است.

 پس دنیا به دو حرف (س) و  (ه) جلوه می‌کند که کنار هم می‌شود ( سه )! « دنیا سه روزه » !!!

جالب این است که عدد ابجد کلمه‌ سه ، برابر با عدد ابجد کلمه دنیا می‌شود (سه=65=دنیا) ! نکته: اگرعدد 60 و 5 را در قرآن بنگریم؛ عدد ترتیب نزول سوره مبارکه حمد به قلب مطهر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم 5 است که سوره مبارکه حمد باطن کلّ قرآن و باطن کُلّ علم و مفاتیح غیب و چهارده معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین است و عدد 60 برابر با عدد ترتیب نزول سوره مبارکه غافر (اسم مبارک خداوند به معنی آمرزنده) به قلب مطهر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است که نام دیگر این سوره مؤمن است که انسان‌ها باید به اسم مؤمن برسند تا به امنیت ظاهری و باطنی ، دنیایی و آخرتی نائل شوند. و آخرین حرف قرآن به س (ناس) ختم می‌شود که عدد ابجدش 60 است پس تمام دنیا(=65) ، کلّ قرآن است که کلام الله می‌باشد. جمع ارقام 65 ، 11 می‌شود (11=5+6) یعنی رسیدن به هو (11=هو ؛ یعنی هویت حقیقی انسانها) ؛ انّا لله و انّا الیه راجعون

از طرفی عدد 65 ، برابر با جایگاه عددی کلمه مبارک امام حسن علیه السلام است {دنیا=65= امام حسن علیه السلام }. خداوند کریم در آیه 160 سوره مبارکه انعام می‌فرماید: مَن جاء بالحسنه فله عشر امثالها... . هر کس با خود بیاورد عمل حسن (تا قبر) ، پس به او داده می‌شود (گنجِ) عشر مثل آنچه (در دنیا به او داده شده بود) ، که دنیا در حروف ، حرفِ (ی) را که  حرف انتخاب است ظاهر کرد و عدد (ی) برابر 10 یعنی عشر است ؛ کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلا .

و همچنین عدد 65 ، برابر با جایگاه عددی کلمه قیامت است { دنیا=65=قیامت} یعنی دنیا  ، پایه و جایگاه قیامت است. زیرا تو دانه را در دنیا می‌کاری و این دانه ، شاخه و برگ و میوه‌اش را در آخرت پیدا می‌کند. پس بدان که چه می‌کاری زیرا اینجا جایگاه است!

*نکته: اگر عدد 60 را در 5 ضرب کنیم 300 می‌شود(300=5×60) و عدد 300 به یک قول افشاکننده تمام اسرار و احوالات و گنج افشای توحید و صراط  و ظهور جسمانی اهل بیت صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین است. توجه! توجه! آیا این معجزه نیست که عدد ابجد حروف سیصد=164 و برابر عدد ابجد کلمه نقطه است! عدد ابجد حرفِ ش=300 است و جایگاه عددیش 21 است. و حضرت علی علیه السلام در 21 ماه مبارک رمضان به شهادت رسید! حرفِ ش ، شین خوانده می‌شود که 3 حرف است و 6 نقطه دارد ، رویهم 9 می‌شود و تنها حرف در الفباست که عددش 9 می‌شود (با درنظرگرفتن نقطه‌ها) و شهادت حضرت علی علیه السلام در ماه نهم سال قمری (سید ماه‌های سال قمری) است! و محل مرقد مطهرش در نجف اشرف می‌باشد. عدد ابجد کلمه النجف=164 است که برابر با عدد ابجد کلمه نقطه است!

"ولایت علی ابن ابیطالب علیه السلام حصنی فمن دخل حصنی اَمن مِن عذابی".

*از جمع ارقام 65 (11=5+6) ، عدد 11 بدست می‌آید (به معانی ذکر شده) و در جمع ارقامش ، عدد 2 ظاهر می‌شود (2=1+1) یعنی حرف (ب) . خوب بیندیشید!

همانطور که بیان شد عدد ابجد حرف (یا) که حرف انتخاب است هم 11 شد و عدد ابجد کلمه دوا =11 می‌شود. پس اگر پشت حرفِ (ب) رفتیم و نون ساکن وجود خودمان را (که درواقع دنیای آرزوها و دید و عقیده و کلّ هستی ماست) برای بندگی خالصانه‌ی خدای یکتا به صاحب ولایت زمانمان ( یعنی باطنِ ب ) بیعت کردیم (یعنی فروختیم) ، اینجاست که برای ما دوا ، زده می‌شود و قلب به میم می‌شویم. و به طهارت حقیقی انسانی نائل می‌شویم!  

چنانچه خداوند متعال در آیه 257 سوره مبارکه بقره می‌فرماید: «الله ولی الذین آمنوا یخرجهم مِن الظلمات الی النور...» . پس اگر گفتی خدا ، ولیّ من است و ایمان آوردی ، خداوند تو را از ظلمات خارج کرده و وارد نور می‌فرماید.

مثل یک دانه که در دل خاک کاشته شد ، روزی که سر از خاک بیرون می‌آورد و سبزی خود را اعلام می‌کند ، مفلح می‌شود یعنی رستگار شده و از دل ظلمات سر به بیرون (در نور) آورده است ، این می‌شود: یخرجهم من الظلمات الی النور . و اما اگر انتخاب ، غلط باشد یعنی طغیانگرها را اولیاء خود قرار دهد (اولیائهم الطاغوت)، ادامه آیه (257 سوره مبارکه بقره) شامل حالش می‌شود که : ... و الذین کفروا اولیائهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون . فیها خالدون یعنی در ظلمات ، مخلد می‌شود (البته اگر توفیق توبه پیدا نکند). پس اینجا به خوبی متوجه می‌شوید که چرا آقا و سرورمان ؛ امیرالمؤمنین علی علیه السلام در قیامت ، مقام قسیم النار و الجنه را داراست!

*دیگر از این معنای کلی ، مفهوم عاشورا  را هم به خوبی درک می‌کنیم: عاشورا محلّ بر پا شدن همه‌ی عشرها یعنی انتخاب‌های مردم است. پس باید هر کس در هر زمان ، در غالب و ظرف عاشورا ، پشت باء بسم الله کتاب آسمانی و در پشتِ پای ناطق بسم الله (یعنی امام زمانش) ، امتحان شود تا راهش به سمت و سوی انتخاب خودش به قیامت باز شود!

خلاصه انسان همیشه در باطن عدد 2 یعنی در حرف انتخاب ، بر سر دو راهی قرار می‌گیرد زیرا در صورت مخالف رضای دل خودش امتحان می‌شود. چنانچه امیرالمؤمنین علی علیه السلام می‌فرماید که همیشه انسان به مخالفش شناخته می‌شود. یعنی هر چه انسان شریف‌تر و خالص‌تر باشد ، آدم‌های دورو و منافق با او مخالفت می‌کنند. چنانچه خودِ وجود مبارکش که بهترین و والاترین انسان روی زمین بود ، بدترین دشمنان دین یعنی ناکثین و مارقین و منافقین و غاصبین لعنه الله علیهم ، در مقابل او و دشمنش بودند. پس زیبایی را از وجود زشتی و همینطور خوبی را از وجود بدی و ... می‌توان شناخت.

پس همه‌ی احوالات ، حکمت پروردگار عالم است که تا در ‌نهایت به خوبی‌ها و معارف و حکمت‌های آن حکیم الحکما دست پیدا کنیم و خود ما ، جلوه‌ای از او باشیم تا در زندگی حکیم شویم و بتوانیم راه را از چاه تشخیص دهیم. می‌دانید یکی از اسماء قرآن ، فرقان است. یعنی همان باطن عدد 2 و حقیقت باءِ بسم الله که وجود مبارک حضرت علی علیه السلام است چنانچه شمشیرش 2 فاق دارد و به آن ذوالفقار می‌گویند. درحقیقت یعنی جداکننده حق از باطل (یعنی دوراهی را تشخیص دادن )

امیدوارم خداوند متعال آن و لحظه‌ای ما را به خودمان وانگذارد و ما را با مدال مهدویت و مقام شهادت فی سبیل الله به قرب خویش دعوت فرماید و مقام آیات آخر سوره مبارکه فجر را به ما عنایت فرماید : « یا ایّتها النّفس المطمئنّه ارجعی الی ربّک راضیه مرضیّه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنّتی». انشاء الله 

بنابراین ما هیچ لحظه‌ای از عدد 2 جدا نمی‌شویم (الی یوم القیامه) . همانطورکه به خانم‌هایی که بچه دارند ، مادر می‌گویند یعنی ما ، در وجودش هستیم اگرچه ظاهراً به دنیا آمدیم چنانچه دوباره به خاک می‌رویم که خاک هم ، مادر ماست. یعنی عدد 2 به یک معنا ، اُم است یعنی مادر !

عدد 2 در وجود یک درخت (در باطن انسان)

درخت یک ظاهر دارد و یک باطن (یک شکل ظهوری دارد و یک شکل پنهان). 1-شکل ظاهری درخت همین تنه و شاخه و برگش است. 2- شکل پنهان درخت است که اصل و ریشه و بنیان درخت است. که هر چقدر ریشه در جایگاه و خاک خوب ، در معرض نور خوب و جریان آب خوب باشد ، سالم‌تر و عمیق‌تر است و تغذیه‌ی بهتری را به تنه و شاخه و برگ‌ها می‌رساند.

 3- اما ظاهر درخت ، شناسنامه درخت است که نوع و جنسش ، میوه‌دار است یا نه ، چگونه رشد می‌کند و چگونه باید پذیرایی شود را بیان می‌کند. درواقع باغبان از ظاهر درخت ، تمام اصول نگهداریش را درمی‌یابد و آن را محافظت می‌کند و حتی نوع آفات آن را بررسی می‌کند. طول عمر درخت و چتر برگهایش و سبزی و طراوتش و ... در ظاهرش آشکار می‌شود.

 4- باطن درخت ، جزء ویژگی‌های این موجود زنده و پرفایده است . درخت درحالیکه سبزی و طراوتش روح افزا و آرام بخش است ، خودش سموم هوا را که شامل دی اکسید کربن است می‌خورد و اکسیژن پاک را به فضا می‌خشد .

در اسلام سفارش شده که درخت بکارید و در محیط زندگی از سبزی آن استفاده کنید و در احادیث آمده که اگر در منزلی سبزی درخت یا گلدانی نباشد و حتی اگر سر سفره ، سبزی خوردن نباشد ، مکروه است. سبزی درخت ، حیات و زنده بودن و زنده شدن و سلامتی و طراوت را به ارمغان می‌آورد. {مبحث خصوصیات درخت در جلد دوم  کتاب گنج نماز بطور کامل آمده است}

*بنابراین درخت در دانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌اش خلاصه می‌شود که آن هم دو لپه (یا دو قسمت) دارد و در هنگام کاشتن ، این دو لپه باید سالم باشد زیرا یک قسمت آن ، محتوای ریشه است و باعث ظهور ریشه گیاه است و قسمت دیگر برای رشد و نمو ساقه است. هر دو لپه در یک نقطه به هم وصل می‌شوند و این نقطه ، محل پیوند ریشه به تنه درخت می‌شود که ظهور یک تنه و شاخه و برگ و میوه است.

*درواقع خداوند متعال مهندسی خلقت و اصل را در همه موجودات به یک شکل ظهور داده و اسرارش را در نقطه زیر باء بسم الله و عدد 2 ِ حرفِ باء بسم الله جلوه می‌دهد . لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم

در وجود یک تخم مرغ دقت کنید! از یک نقطه که نطفه است به تکامل دو محتوا رشد می‌کند : سفیده و زرده ، اما در یک پوسته قرار می‌گیرد و آن محل رشد جنین مرغ می‌شود.

همینطور انسان هم از یک نقطه که نطفه است ، آنگاه به دو محتوا : جسم جنین و جفت آن که واسطه‌ی وصل از شکم مادر به شکم جنین است ، تغذیه می‌شود و در یک پوسته که آن رحم مادر است ، شروع به تکامل می‌کند.

بنابراین همه موجودات در حرف ب و همه در نقطه و همه در حمد خداوند کریم غرق هستند .                                 الحمدلله ربّ العالمین

 

عدد 2 در توان 4  

یکی از زیبایی‌های افشاء گنج اسرارِعالم بالا در دنیا ، رسیدن به مرحله‌ی توان عددی در طول و توان حروفی در عرض عالم دنیا است. چنانچه وجود نورانی امیرالمؤمنین علی علیه السلام که خود ، باءِ بسم الله سوره مبارکه حمد و عدد حرف ب=2 است و در عالم دنیا در توان 4 قرار می‌گیرد{ عدد 4 ، 4رکن پایه‌ی آیت الکرسی می‌باشد که خلقت عالمِ کرسی از نور مبارک حضرت علی علیه السلام است} .

عدد 2 به توان 4 برابر 16 می‌شود که هم معنای ظاهری و هم معنای باطنی دارد:

در معنای ظاهری عدد 16 برابر با جایگاه عددی حرفِ ع به عدد ابجد 70 است که 70 ، برابرعدد ابجد کلمات لیل=احکام=یامهدی(عج الله تعالی فرجه) =سی می‌باشد که تمام 30 جزء قرآن کریم در کلمه عین ظاهر شده است و عین ، یکی از نام‌های مبارک قرآن و یکی از القاب مبارک ائمه طاهرین صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین است چنانچه در زیارت ایشان می‌خوانیم السلام علیک یا عین الله.

و در معنای باطنی کلمه عین ، در قرآن به 70 معنا ظاهر شده است .  از معانی آن: چشم ، چشمه و وقتی کسی یا چیزی خیلی شبیه دیگری باشد ، می‌گویند عینِ فلانی و یا فلان چیز است ، شاید به همین معناست که وجودهای مبارک ائمه طاهرین صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین را عین‌الله می‌خوانند!

عدد ابجد ع=70=احکام=سی زیرا فقط در 30 جزء قرآن است که حکم خداوند صادر می‌شود {و البته هم به زبان قرآن ناطق یعنی ائمه صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین } و یکی از اسماء قرآن ، حکمت است و خداوند حکیم چشمه‌ی فیوضات حقیقت و انسان سازی و باب طهارت و رسیدن به چشمه حکمت را در دنیا و ملحق شدن به سرمنزل حوض کوثر که حقیقت چشمه‌ی عین قرآن است را در آخرت ، به بنده‌اش عطا می‌فرماید.

و احکام را باعث تمییز بین حیوان و انسان قرار داد. زیرا احکام ، امرِ پروردگار عالم در حیطه‌ی عمل انسانی است و تنظیم حدود خداوند تا در ساخت سیرت انسانی طبق اوامر الهی ، به عین و شباهت حقیقی نسبت به امام معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین برسیم (کپی برابر اصل!). درواقع ما فتوکپی ِ انسان کامل هستیم و تا برابرِ اصل نشویم به بهشت راه نداریم.

پس در حقیقت سِرِّ برابر شدنِ عددِ احکام با حرف عین این است که انسان باید در دنیا که حقیقت لیل است (ع=70=احکام=لیل) ، نه فقط با چشم حیوانی بلکه با چشم انسانی (یعنی نظرِ قلبی) راه را از چاه تشخیص دهد و راه را پیدا کند. آنگاه چشم دل روشن شود و به معنای چشمه نور ؛ عین الله واصل شود! پس بنده حقیقی تا به سَرچشمه نرسیده ، باید بندگی کند تا به آدرس حکیم درنسخه‌ی حکمتش(یعنی قرآن) و با انجام فرائض احکام به چشمه برسد. زیرا هدف ، به عین رسیدن است پس باید در توانِ 4 قدم بردارد!

عدد4 ، چهارچوب حدود خداوند است که اگر اعداد 1 تا 4 را با هم جمع کنیم 10 می‌شود (10=4+3+2+1) و اینجا ، چشمه‌ی واقعی است که 4 روی 10 را ظاهر می‌کند و در باطن به 40 (اربعین و بهار و سبزشدن) و 14 نور مقدس صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین که کنزالله عالم هستند ، می‌رسد. و دنیا شد کلّ یوم عاشورا پس همه‌ی ایام دنیا ، گنج عدد 10 است. باید لباس رزم حدود الهی را بپوشیم و نفسِ خودمان را حدیده (آب بندی و آبدیده) کنیم. چنانچه در سوره مبارکه یوسف علیه السلام آمده است که ایشان خود را ، در چهارچوب زندان دنیا ، حدیده کرد!

عدد 2 در توان 3

خلقت آسمان‌ها و زمین در 6 روز ظاهر می‌شود (آیه 4 سوره مبارکه حدید) و پایه‌ی خلقت از جمع عدد 1 تا 3 است (زیرا دنیا سه بُعدی است) که می‌شود 6 (6=3+2+1) . پس درواقع در دنیا 3 حجاب است و عدد 2 در توان 3 می‌شود 8 (8=2×2×2) و عدد 8 به عربی ثامن می‌شود و ریشه کلمه ثامن ، ثمن می‌باشد. آنجا ظرف رضا و محوریت قلب در رضای خداست {درواقع همه‌ی گنج 14 معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین ؛ 14=8+6} و اینجا محل قلب به میم شدن است ؛ در نقطه ارض که همان حروف رضا علیه السلام است.

پس عدد ولایت امام رضا علیه السلام ، جانِ 8 است و اسم مبارک رضا علیه السلام ، همان حروف ارض است و عدد ابجدش 1001 (که قبلا توضیح داده شده است). امیرالمؤمنین علی علیه السلام در مقام شأنیت ، مرتضی است (مصدر میمی رضا) و ظرف تمام رضاهای عالم و ثمن ظهور رضا از جان اوست که امیر الامرا می‌باشد!               اللهم صلّ علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم

بنابراین در توان عددی (طول) عدد 2 درنهایت به شأنیت رسیدن مقام هدایت ، به محضر حضرت مهدی علیه السلام است زیرا همانطور که در قسمت 2 به توان 4 بیان شد عدد ابجد کلمه مبارک  یامهدی علیه السلام =70 =ع =16 است  و در توان حروفی(عرض) به ظرف رضا که تربتش بهشت است و مشهد همه‌ی رضا به رضا رسیده‌هاست در توان 3! یا ایّتها النّفس المطمئنّه ارجعی الی ربّک راضیّه مرضیّه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنّتی (آیات آخر سوره مبارکه فجر).

نکته:عدد ابجد نام مبارک "امام رضا" علیه السلام =1083 می‌شود که برابر عدد ابجد کلمه مبارک "شاخص اکمال" است. پس وجود مبارکش در همه‌ی عوالم و مخلوقات، شاخص اکمال مدارج دنیایی و آخرتی است. الی یوم القیامت

تعریفی از عدد 11

خیلی زیباست بدانید همانطورکه خلقت به نام نقطه ارض یعنی خشکی زمین با عدد ابجد 1001 و جایگاه عددی 47 ظاهر شد که در جمع ارقام ، 11 می‌شدند. عدد11 ، سِرّالاسرار اعداد است چنانچه اگر اعداد 1 تا 11 را با هم جمع کنیم 66 ، برابر با عدد ابجد نام مبارک الله جلّ‌جلاله می‌شود. سوره مبارکه توحید که به اخلاص خوانده می‌شود و به قول پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ، شناسنامه‌ی خدای مهربان است ، شامل 66  حرف می‌باشد و عدد ترتیب نزولش به قلب مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ، 22  برابر با عدد ابجد کلمه (یاهو) و برابر کلمه (حاجی)  است.

* دقت کنید که عدد 11= هو است پس هر عملی با وصل شدن به اصل که توحید است ، هویت پیدا می‌کند! عدد 11 ، هویت همه‌ی مخلوق است و هدف ، رسیدن به این هوییت می‌باشد و خداوند بندگانش را در صورت مکلف شدن یک بار به خانه خودش دعوت می‌کند تا به هویت خودش در دنیا برسد آنجا عالم قرب است برای زمینیان !

*جمع ارقام 11 برابر 2=ب است(2=1+1) . عدد ابجد کلمه دوا=11 می‌شود که برای همه‌ی بیماری‌های بشریت دواست زیرا در جمع اعداد 1 تا 11 به نام مبارک الله جلّ‌جلاله رسیدیم.

*اگر عدد 11 را در یک تا 10 ضرب کنیم ، جواب هرکدام یکی از زیبائی‌های اسماء و عوالم را نشان می‌دهد:                                                                                     دوا=حج= هو                 11= 1×11                                                                                                

                             جایگاه عددی طلا=حاجی=یاهو=حبیب=رب=صد=ولد=کوه             22=2×11                                          

     جایگاه عددی زهرا(س)= زینب(س)=آب(بسیط)=عادل=روز=آمنه=قلب=کهف       33  =3× 11

                            جایگاه عددی قادر=قدوس=وجه‌الله=هفت=مَد(عالم سرمد)          44 = 4× 11

                جایگاه عددی صدّیق=صفر=پایان=خلق=مُهیمن=نُه=نَه=مجیب=امید     55 = 5 × 11

             نام مبارک الله جلّ‌جلاله=عظیم=وکیل=غافر=معصوم =تربت=قربانی=خشکی 66 = 6 × 11

             نام مبارک یا الله جلّ‌جلاله = هو الله جلّ‌جلاله=کنز=عشرون                                 77= 7× 11

            عدد ابجد نام مبارک حلیم                                                                         88= 8× 11                                                                                        

           جایگاه عددی نام مبارک حم=یختم الله=عصمت الله=غدیرخم                     99= 9× 11

              عدد ابجد یمین =نام مبارک حضرت علی(ع)=لا اله الا هو                        110=10×11                                          

پس با این عدد زیبا جمع جمیع ضرب‌های 1 تا 10 در باطن 110 جلوه کرده است. و این عدد با یمن و مبارک است. پس اگر هر کس بخواهد جزء اصحاب یمین قرار بگیرد و به هویت حقیقی خود که هوییت است برسد ، باید شیعه و محب امیرالمؤمنین علی علیه السلام و اولادش باشد و فقط و فقط بنده‌ی الله جلّ‌جلاله یعنی هو(=11) باشد و تمام مال و نفس و اولاد و محبت و ... خود را خرجِ هو کند تا قیمت بگیرد و با ارزش شود.

چنانچه خداوند متعال در آیه 111 سوره مبارکه توبه می‌فرماید:  اِنّ الله اشتری مِن المؤمنین اَنفسهم و اموالهم بأنّ لهم الجنّه... ؛ من بهترین مشتری هستم برای نفس و مال شما به قیمت بهشت. البته این معامله به سرانجام نمی‌رسد مگر به واسطه‌ی‌ ائمه طاهرین صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین و مطابقت اعمال ما ، در مجرای شیعه و محب بودن این عزیزان!

بنابراین همانطور که در کلمه‌ی دنیا توضیح داده شد ؛ همه‌ی  ما در دنیا ، سر دو راهیِ (یا) قرار داریم (عدد ابجد یا=11 است) و باید خودمان انتخاب کنیم . در واقع باید عاشورایی شویم تا در قیامت مغبون نشویم.

پس کلمه یازده یعنی برای همه‌ی انسان‌ها تا قیامت یا،زده شده‌است! و هر کس در زمان عمر خودش ، باید انتخاب صحیح و مبارکی برای آخرتش داشته باشد.

*عدد 11 در سال قمری و شمسی

گردش سال شمسی به 365 روز است که جمع ارقامش 14 می‌شود (14=5+6+3) و سال قمری 354 روز است که جمع ارقامش 12 می‌شود (12=4+5+3) ، تمام سال در گنج 14 و12 چرخش دارد.

بین سال شمسی و قمری 11 روز فاصله است.درحالیکه عدد 11 به حقیقت ،  معانیِ ذکر شده بین دو چرخش را احیا می‌کند و عالم دنیا را به اراده‌ی خالق قدرتمند و قادرش با معرفی خودش به نام هو=11 در گردش حج=11 به تعالی کمال الی یوم القیامت در قرب خودش(عند ربهم یرزقون) می‌خواند. درواقع رزق هرکدام را به باطن شمسی و قمری ، به روزها و ساعاتش عنایت می‌کند.

همانطورکه می‌دانید در سال قمری حدود احکام الهی اجرا می‌شود و احکام باید به امام احکام وصل باشد . پس انتقال عمل صالح با امام صالحین راه به بهشت پیدا می‌کند . این تنها مبنا و راهیست که انسان از دنیا می‌تواند به طهارت وارد بهشت شود . امیدوارم خوب و با دقت این مباحث زیبا را بخوانید و استفاده کنید.

پس ما درحالیکه در یک روز زندگی می‌کنیم ولی درواقع در دو روز هستیم و از محتوای 2 روز یعنی دو دریا استفاده می‌کنیم. یعنی عالم ، غرق در دو دریاست! چنانچه خداوند در آیات 19 تا 22 سوره مبارکه الرحمن می‌فرماید: مرجَ البحرینِ یلتقیانِ. بینهما برزخٌ لایبغیان. فبایّ الاء ربّکما تکذّبان. یخرجُ مِنهما اللؤلؤ و المرجانُ." اوست که دو دریای (شور و آب گوارا) را بهم آمیخت (بنحوی که) در بین آن دو (به قدرت الهی‌اش) آنچنان مقرر داشت که آب شور و گوارا به همدیگر ممزوج نمی‌شوند. پس کدامین نعمت‌های خدایتان را منکر می‌شوید؟ از آن دو دریا لؤلؤ و مرجان پدید آورد". {این آیه مبارکه متعلق به حضرت علی علیه‌السلام و حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها است و لؤلؤ و مرجان وجودهای مبارک امام حسن علیه‌السلام و امام حسین علیه‌السلام هستند}.

پس دو دریا در کنار هم است که یک برزخ یعنی پرده‌ی نامرئی آن دو را جدا می‌کند طوری که هرگز با هم مخلوط نمی‌شوند درحالیکه هرکس می‌تواند از میان آن دو ، لؤلؤ و مرجان خارج کند. لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم

*اما درواقع این زیبایی‌ها از بابِ حرفِ ب ، تعریف می‌شود! زیرا جمع ارقام 11، 2 = ب می‌شود و همانطورکه از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ذکر شد : تمام محتوای قرآن در بسم الله و تمام آن در باء بسم الله است.

 پس گردش و تحولات و تمام خلقت‌ها و زنده شدن‌ها و مردن‌ها ، همه و همه از باطن حرف ب در عدد به 2 و  به حروف ؛ دو=10 می‌باشد که همان گنج وجود 12 امام علیهم السلام و 14 معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین است { اسرار 12 و14  در تعریف عدد 26 که سرّ عدد ولایی و معصومیت امام زمان عجل الله تعالی فرجه  و حدود الهی (حدید=26) می‌باشد (رجوع شود به کتاب مهندسی خلقت)}

و حضرت علی علیه السلام در حدیث معرفت نورانیت می‌فرماید : انا مظهر کیف الاشیاء ( من هستم ظاهرکننده کیفیت همه‌ی اشیاء) . انا خازن السموات و الارض (من هستم خزانه دار همه‌ی آسمان‌ها و زمین) . انا الذی اعلم مایحدث فی اللیل و النهار امراً بعد امر و شیئاً بعد شیء الی یوم القیامه ( من کسی هستم که می‌داند آنچه حادث می‌شود در شب و روز از آنچه که امر می‌شود از پروردگار عالم و آثارش و امور بعدش و آن چیزهایی که باید بشود و صورت گیرد بعد از چیز دیگر تا روز قیامت ).

حال اگر خوب فکر کنید معنای ولایت کبری را درک می‌کنید زیرا اوست که ظَهَر الاولیاء است. یعنی آنچه در عالم هستی آمده و می‌آید و خواهد آمد ، از وجود او است. و خداوند در آیه 2 سوره مبارکه بقره می‌فرماید : ذالک الکتاب لاریب فیه هدیً للمتقین. ذالک ، اشاره به دور است یعنی خوانده می‌شود ؛ آن کتاب . پس همه در آن کتاب ؛ وجود مبارک حضرت علی علیه السلام و ذریه‌های معصومش و خانواده نورانیش صلوات الله علیهم اجمعین می‌باشد.

و اگر خوب دقت کنید و دایره وجود مبارک ائمه طاهرین صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین را در نظر بگیرید ، روبروی وجود مبارک حضرت علی علیه السلام در ولایت 12 امام معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین ، وجود مبارک امام حسن عسکری علیه السلام می‌باشد که خداوند کریم قادر متعال می‌خواهد که ایشان فقط یک فرزند معصوم داشته باشد و او هم بشود کمال ظهور از جدهای بزرگوارش تا قیامت ، زیرا امام حسن عسکری علیه السلام به عدد 2 بدنیا تشریف فرما شدند ( یک خودش + یک در بطنش ؛ فرزند نورانی‌اش حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف) . پس او هم ، باطن مظهر الباء و مظهر العجائب می‌باشد! { در انتهای کتاب توضیح کامل آمده است}   

چنانچه عدد 12 را از 14 کم کنیم 2 عدد می‌ماند ، در واقع دو وجود معصوم؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و حضرت زهرا سلام الله علیها که هر دو بزرگوار در ظاهر و باطن ، اول و آخر این گنج هستند.

از اسرار این عدد به ظاهر ساده ، درمی‌یابیم که بدون ظهور عدد 11 ، هیچ وجودی به موجودیت نمی‌رسد! و اگر فاصله گردش در چرخه‌ی سال را دریافتید بدانید که چرخاننده ، فقط اوست (هو=11) و همه‌ی عالم در محضر پروردگار عالم و همه آیات او برای شناساندن ِخودِ اوست تا بنده بداند چه مولایی وصف ناشدنی دارد.

*جالب است که اگر عدد 11 را به حروف بنویسیم (یازده) ، عدد ابجدش می‌شود 27 که این عدد ، کلید گشاینده اسرار در عالم دنیا و ظرف ظهور گنج نور می‌باشد. چنانچه در 27 ماهِ هفت (گنج حمد) یعنی ماه پربرکت رجب ، پروردگار عالم جانِ خزانه و اسرارش و مفاتیح غیبش را در تولد و ظهور نور در قلب مبارک صاحب ظرفِ کلیه‌ی اسرار ؛ محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم نازل فرمود و بعث انقلاب کامل یخرجهم من الظلمات الی النور را افشا فرمود. کسی نمی‌داند این قدر و لیله قدر را که چه اتفاق عظیمی در طول و عرض عالم در دنیا واقع شد!

بقول پروردگار عالم که فرمود: انّا انزلناه فی لیله القدر.و ما ادراک ما لیله القدر.لیله القدر خیر مِن الف شهر. تنزّل الملائکة و الروح فیها بإذن ربّهم مِن کلّ أمر. سلامٌ هی حتی مطلع الفجر؛ ما قرآن عظیم الشأن را در شب قدر نازل کردیم.و چه تو را به عظمت این شب آگاه توان کرد؟ شب قدر(به مقام و مرتبه) از هزار ماه بهتر و بالاتر است.در این شب فرشتگان و روح(یعنی جبرائیل علیه السلام) به اذن خدا (بر امام زمانعجل الله تعالی فرجه از هر فرمان و دستور الهی و سرنوشت خلق) نازل گرداند. این شب رحمت و سلامت و تهنیت است تا طلوع صبحگاه. پس روز ظهور موعود ، حقیقتِ مطلع الفجر بر همگان آشکار می‌شود.    اللهم عجّل لولیک الفرج

 و جمع ارقام 11 می‌شود 2=ب(2=1+1)  ؛ که حرفِ ب ؛ مفتاح و کلید مطلع فجر گنج قرآن ، باب معنا و ملکوت اسرار را در انقلاب معنا از دنیا تا بطن نعمت‌های بهشتی و قرب الهی و بالاترین مقام انسانی از عالم اسفل السافلین تا اعلاعلیین ، به نام باب الله و باب الجنه رمزگشایی می‌فرماید.

نکته: اینجا مطلب زیبایی است که قابل تأمل و تدبر است! خوب دقت کنید که شبِ قدر را (کلمه لیل یعنی شب) احیا می‌گیریم. و خداوند کریم در سوره مبارکه قدر می‌فرماید: انّا انزلناه فی لیله القدر. این دو کلمه شب و لیل هر دو زیبا و پرمعنی است .خداوند در آیه  138 سوره مبارکه صافات می‌فرماید : و بالیل افلا تعقلون. خداوند با حرف با که هم قسم است و تأکید و هم باب الله می‌باشد ، متذکر می‌شود که شاید با عقل بتوانیم درک کنیم.

در کلمه شب هم که به فارسی است ؛ هر دو حرفِ ش و ب از بلوغ کامل برخوردارند:

حرف ش به تنهایی مقام افشاکنندگی دارد . درحالیکه طلوع فجر است در دل تاریکی و در حقیقت ظرف افشای اسرار عالم بالاست در دنیایی که کاملاً لیل خوانده می‌شود {رجوع شود به مبحث حرف شین در جلد دوم حوای روحانی } . و حرف دوم کلمه شب یعنی ب ؛ کاملا واضح است که باب اللهِ قدر از ظهور باطن آن می‌باشد. حال خوب درک می‌کنید که شب اول قبر یعنی چه؟! و چرا هرگز برای قیامت ، شب نیامده بلکه در قرآن مجید به یوم القیامت خوانده شده یعنی روز قیامت. پس عالم درحقیقت لیل و یوم است! شب قدر در مقابل روز قیامت است.

خداوند می‌فرماید که در شب قدر تنزل الملائکه و الروح ؛ ملائکه و روح در شب قدر به عالم زمین می‌آید. و درباره قیامت در آیه 4 سوره مبارکه  معارج می‌فرماید : تعرج الملائکة و الروح الیه فی یوم کان مقداره خمسین الف سنه ؛ ملائکه و روح به سوی عرش خدا بالا روند در روزیکه مدت آن پنجاه هزار سال خواهد بود.

پس درباره روز قیامت می‌فرماید که ملائکه و روح بالا می‌روند و درباره شب قدر فرمود که ملائکه و روح پایین می‌آیند ؛ یعنی این شب، آن روزش است و آن روز ، این شبش می‌باشد! معمولاً شب را با ماه می‌سنجند چون در شب ، ماه پیداست. حرکت ماه نیز ماهیانه است یعنی ماه در طول یک ماه ، یک حرکت 360 درجه‌ای ، دایره می‌چرخد.

و خداوند در کلام کریمش در سوره مبارکه قدر می‌فرماید شب قدر بهتر از هزار ماه است ( لیله القدر خیرٌ مِن الـْف شهر) . و روز را که قیامت باشد با خورشید می‌سنجند و حرکت خورشید ، سالیانه است .

لذا خداوند متعال برای روز قیامت می‌فرماید فی یوم کان مقداره خمسین الف سنه ( نمی‌فرماید به چندین ماه! ) اما در دنیا که لیل است با ماه می‌سنجد و می‌فرماید الـْف شهر.

این کلام را نوشتم که ببینید وجود قمر ، باطن ولایت است و تمام خزانه قرآن به خزانه وجود مبارک ظرف قرآن آن بزرگواران یعنی 12 امام معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین تجلی و ظهور می‌کند .

پس در حقیقت اسرار باءِ بسم الله و امیرالمؤمنین علیه السلام و باب الله عالم است. و ارزش شب قدر چنان است که اندازه 1000 ماه معادل 83 سال عمر یک انسان است.

{ در باطن گردش قمر شاید این معنا را بتوان دریافت کرد که چگونه است وقتی در کتاب منتهی الآمال شیخ عباس قمی رحمه الله آمده که می‌فرمایند معصومین صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین در بدو تولد ، هر یک ساعت ، یک روز و هر یک روز عمر شریفشان یک هفته و هر یک هفته ، یک ماه و هر ماه به اندازه یک سال رشد جسمانی داشته‌اند ! الله اعلم }         

پس قیامت ، روزِ معلوم شدن استفاده از شب قدر است و گرفتن اجر و مزد هر کس به اندازه‌ی قدرشناسی او از شب‌های قدر عمرش است ! پس (یوم القیامه) ترازوی خمسین الف سنه در مقابل خیرٌ من الف شهر است. پس رحمت بی‌نهایت خداوند در تکرار تمام عمر یک انسان و گرفتن برکات و عنایات خیرٌ من الف شهر در مقابل یک روز قیامت است. پس انسان در مدت عمرش وقت کافی دارد که هر سال بهتر از سال قبلش باشد.

اما یادآور می‌شوم یوم القیامت روزی است که نَه ماه پیدا است و نه خورشید ، اما قیامت ، روز است!!! زیرا در قیامت جُمع الشمس و القمر ؛ شمس و قمر جمع می‌شوند چون حقیقت شمس و قمر ، معصومین صلوات الله علیهم اجمعین هستند.

خداوند در آیه  41 سوره مبارکه الرحمن می‌فرماید : یُعرف المجرمون بسیماهم... ؛ هر کس به چهره‌اش معلوم می‌شود. وهمچنین در آیه 22 سوره مبارکه ق می‌فرماید : ...فکشفنا عنک غطاءک فبصرک الیومَ حدیدٌ. پرده‌ها کنار می‌رود . همه چشم‌ها تیزبین می‌شود. پس اسرار مردم افشا می‌شود. اینها معنای روز است اما خداوند در دنیا با باطن لیل ، اسرار بنده‌هایش را سِتر می‌کند (می‌پوشاند) و خودش را ستار العیوب معرفی می‌فرماید .

*سال قمری ، سرّ سال شمسی است :

چنانچه قمر(ماه) به دور شمس(خورشید) می‌گردد پس قمر است که تحولات نوری شمس را معنا می‌کند و باب دنیا را به حقیقت باب آخرت ، به صورت‌های مختلف در لباس احکام و عبادات و بندگی ، صاحب قدر و منزلت و شأنیت می‌کند . در حرکت انتقالی ، کره‌ی زمین گردش به دور محور خود را که حرکت وضعی می‌گویند و به 24 ساعت (یک شبانه روز) است ، به چرخش دور شمس (خورشید) که 365 روز(یک سال) است ، انتقال می‌دهد. این تعریف ، حرکت وضعیِ هر شخص را برای انتقال به عالم آخرت واضح و آشکار می‌سازد!

حال باید بشناسیم که شمس و قمر کیست؟!

وجود مبارک چهارده معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین ، شمس وجود و 12 امام علیهم السلام ، قمر وجود هستند ، درحالیکه 12 نور مطهر در هر دو وجودهای مبارک معصومین صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین و امامان علیهم السلام ، ثابت است اما در تعریف ، همان رساندن پیام حق است که اول ، حرکت وضعی هر شخص را به او می‌شناساند که باید تکیف خود را در دنیا بداند و از هر نظر ؛ اعتقادی ، مذهبی ، احکامی و تمام اصول و پایه‌هایی که چهارچوب ساختمان شخصیتی‌اش را که در چه وضعیت است ، مشخص کند و بعد آن را به آخرت انتقال دهد. البته هر شخص عاقل باید به بهترین وضعیت ، خود را شکل و زینت دهد تا در آن سرا (آخرت) حسرت نصیبش نشود! 

درواقع سال قمری در محوریت باب الله ولایت 12 امام علیهم السلام به قدر می‌رسد و سال شمسی در محوریت باب الله 14 معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین به انوار هدایت و قرب الهی می‌رسد.

*جالب اینکه شناسنامه‌ی دنیایی ما هم به 2 مشخصه نوشته می‌شود: نام و نام خانوادگی یعنی فامیلی. زیرا نام ، حالت شخصیت وضعی فعلی در خانواده است و نام فامیل ، نام انتقالی به نسل‌های بعدی! پس معرفی ما به 2 شناسه نوشته می‌شود که همان حرف ب است!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۰۳ ، ۲۲:۱۲
عذرا شفائی

بسم الله الرحمن الرحیم

و قل الحمدلله سیُریکم آیاته فتعرِفونها و ما ربّک بغافلٍ عمّا تَعملونَ.

بگو ستایش مخصوص خدا است که بزودی آیات قدرتش را به شما ارائه خواهد داد تا آن را بشناسید و خدا هرگز غافل از کردار شما نیست.«آیه 93 سوره مبارکه نمل»

عدد ، همانطور که از ظاهر اسمش برمی‌آید ، زیاد شدن و کثرت را معنی می‌دهد و به معنای متعدی شدن در تمام زمان‌های عمر از ظهور خلقت حضرت آدم علیه السلام تا آخرین کسی در دنیا زندگی کند و از دنیا برود. همه در ظرف عمر، به عددِ سنین شماره می‌شوند و به احصاء و آمار در فهرست زندگی دنیا قرار می‌گیرند.

و هر کس در عمرش از شروع خلقت نطفه تا مرگ ، در ظرف عدد به ثانیه و دقیقه و ساعت و سال ، عدد را در خود آشکار می‌کند.و حیات آخرت هر کس در متعدی شدن هر ثانیه عمر است. و حتی جزا و پاداش گرفتن هرکس به این است که این عددِ عمر را در ثانیه و دقیقه و ساعت و سال ؛ در جوانی و میان سالی و پیری چگونه مصرف کرده است. پس درواقع عدد است که نشانه ظهور و تکلم و حرکت و صدا و آثار این اعمال است.

و عدد است که نماینده جلوه معنای کلام  مبارک خداوند کریم نکتب ما قدّموا و آثارهم می‌شود (آیه 12 سوره مبارکه یس: می‌نویسیم عمل‌های شما را و آثار عمل شما را) چون عددِ عمل در مدت عمر اندک است ولی آثار در تعدد و کثرت تا روز قیامت نوشته می‌شود. مثل اینکه زکریای رازی الکل را کشف کرد و این مایع ضد عفونی در زمان خودش به مقدار کمی مکشوف شد اما تا الان و تا روز قیامت مصارفش چقدر متعدی شده و چه آثار شفابخشی در موارد پزشکی پیدا کرده و در تمام مراحل استفاده که بصورت مثبت اثربخش هست همه برای شخص ایشان به عدد نوشته می‌شود. و خداوند متعال خود را سریع الحساب معرفی می‌فرماید.

نکته : در منطق فیثاغورس ، عدد معنا و مفهوم کلی و ماورای کمیت دارد مثلا مثلث و مربع (کنایه از عدد 3 و 4) فقط کمیت نیستند بلکه دارای شخصیت هستند اصلی هستند نه فرعی ! عدد در مکتب فیثاغورس ، مظهری از وحدت است که هیچگاه از مبدأ خود جدا نمی‌شود.

بنابراین عدد 2 ، نمایش زیبای اعجاز خلقت در مخلوقات بیان شده است. چنانچه پروردگار عالم از عالم بالا تا اسفل السافلین در دنیا همه را در زوجیت خلق فرمود. و همه چیز با این عدد ، تعریف کلامی پیدا می‌کند:

*زوجیت در وجود ما:

چنانچه هر کدام از ما از دو خلقت متفاوت که ظاهراً نور و ظلمت است خلق شده‌ایم یعنی بدن ما جسم ماست که ظاهراً ظلمت است و روح ما که از عالم امر ، به امر پروردگار عالم به غالب جسمانی ما آمده ، نور می‌باشد. و تا این دو با هم در دنیا در وجود ما قرار نمی‌گرفتند ، حیات دنیایی ما شکل نمی‌گرفت. درحالیکه یک نفریم اما شامل یک روح و یک جسم هستیم . پس ما اگر روح تنها بودیم ، به عالم زمین کاری نداشتیم (چراکه تا روزی که روح  در عالم بالا بود ، در عالم تجرد زندگی می‌کرد) و وقتی روی زمین روح از جسم ما می‌رود ، جسم هم دیگر نمی‌تواند بدون روح زنده باشد پس جایش روی زمین نیست و روح به عالم آخرت پرواز می‌کند (و خیلی زود بدن را که مجرد شده به جایگاه ابدی می‌برند و به خاک می‌سپارند).

*زوجیت زمین و آسمان:

بنابراین خوب دقت کنید همه مخلوقات به عدد 2 که همان شکل زوجیت است خلقت شده مثل آسمان که در مقابلش زمین است ؛ آسمان ، ظرف نور و جایگاه ظرف نزول و زمین ، ظرف ظلمانی و گیرنده و جذب کننده همه نزولات و ظرف ظهور است.

چنانچه تمام صورت‌نمایی اسرار عالم بالا در تاریکخانه‌ی روی زمین (ارض) دنیاست. پس این زوجیت است که ظرف ظهور خلایق بصورت جسمانی روی کره زمین است.

و انسان‌ها باید با استفاده و جذب همه‌ی نزولات طبیعی و معنوی ، طبق عمل به دستورالعمل‌هایی که از جانب پروردگار عالم در کتب آسمانیش و بوسیله‌ی پیامبران و خلیفه‌های نورانی و امامان معصوم صلوات الله علیهم اجمعین آمده است، زوجِ عمل خود را برای آخرت بسازند! آن هم در دو شرط و با دو بال نورانی یعنی رسالت و ولایت.

*نمونه‌هایی از زوجیت:

خداوند یکتا ، عالم دنیا را که خلق فرمود ، در کنارش آخرت را قرار داد. کلمه آخر به عربی یعنی دیگر ، در واقع باطن عالم دنیا ، آخرت است. انسان بصورت 2 جنسیت روی زمین آمده؛ مذکر یا مؤنث. هر کسی  2 شناسه دار یکی نام و یکی نام خانوادگی. حیات به 2 صورت است: حیات جسمانی (زنده و مرده) در دنیا و حیاتِ عمل در آخرت ظاهر می‌شود.

از نظر معنویت عمل هم ، انسان‌ها دو دسته‌اند ؛ خداپرستان و کافران : زنده به عمل صالح ؛ حیات طیبه {...الیهِ یَصعَدُ الکلِمُ الطَیّبُ و العَملُ الصالحُ یَرفَعُه...؛ کلمه نیکوی توحید (و روح پاک آسمانی) بسوی خدا بالا ‌رود و عمل نیک خالص آن را بالا برد (آیه 9سوره مبارکه فاطر)}. و مرده به عمل که خداوند متعال در آیه 18 سوره مبارکه بقره می‌فرماید: صُمٌ بُکمٌ عُمیٌ فهم لا یَرجِعون؛ کر و گنگ و کورند و (از گمراهی خود) برنمی‌گردند.

در شبانه روز دو نوع ساعات داریم ؛ روز و شب "تولجُ اللیلِ فی النهار و تولجُ النهار فی اللیل"... ؛ توئی که شب را در روز و روز را در شب ناپدید گردانی (آیه 27 سوره مبارکه آل عمران)

خداوند کریم در آیه 12 سوره مبارکه فصلت می‌فرماید:« فقضهنّ سبع سماوات فی یومین و ... » آسمان‌ها را در 2 روز یا 2 دوره خلق فرموده است.

و همینطور است در تمام جمادات، نباتات و حیوانات و ... برای مثال : سقف اعداد تا عدد 9 است (و در بقیه اعداد ، تکرار می‌شوند) و اعداد به دو دسته زوج (مثل : 2 ، 4 ، 6 و8) و فرد (مثل 1 ، 3 ، 5 و9) تقسیم می‌شوند. دریاها و کوه‌ها (همیشه باید کوه و دریا کنار هم باشند ؛ عمق دریا به اندازه بلندی کوه‌هاست، تا گردش زمین لنگر نیندازد. چنانچه در دعای سمات می‌خوانیم : وانزَجرَلها العمقُ الاکبرُ و رَکدَت لها البِحارُ و الانهارُ و خَضَعَت لها الجبالُ ؛ و بجای خود درافتاد اعماق بزرگ زمین و درایستاد برایش دریاها و نهرها و خضوع کرد برای آن کوهها) ، علم و عمل ( اگر این زوجیت نباشد ، هیچ کدام به تنهایی فایده ندارد) ، کلید و پریز ، مثبت و منفی ، نر و ماده ، مریض و سالم ، عالم و جاهل ، سیاه و سفید ، ظلمات و نور ، غنی و فقیر و ... . حتی در صفات هم خوب و بد ، زشت و زیبا ، و ... .

همینطور در عوالم آسمانی عالم عرش در مقابل عالم کرسی است. و عالم ملکوت است و عالم ناسوت که دنیا معنی می‌شود.

معرفی عدد 2 بسیار گسترده است و در واقع خیر کثیر و عطیه عالم و حقیقت زوجیت و جانِ نفس واحده ، حضرت زهرا سلام الله علیها است و خانم کیست؟! از عجایب زوجیت در عالم اسرار و امکان، اول تا آخر الی یوم القیامه ، دو وجود مبارک معصوم و استثنایی عالم یعنی حضرت فاطمه زهرا سیده نساء العالمین و مولانا و سیدنا امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب صلوات الله علیهم اجمعین است. و این درس به عدد 2 و حقیقت ثانی و ثانی عشر(12) که همه‌ی ما را شیعه اثنی عشری می‌خوانند ، در جمع باطنی این زوجیت است.   

آنچه در این جلد مورد مطالعه قرار می‌گیرد شامل : عدد 2 در اسرار خلقت ، نمایش گنج ظهور در عدد 2 به حروف (حرف ب=2) و عدد ، آیات نورانی قرآن کریم و سوره‌های مبارکش در عدد فهرست و عدد تنزیل سوره‌ها به قلب مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله اجمعین ، حدیث نورانی شیخ محی الدین عربی از کتاب مناقب و احادیث معتبر دیگر کتب مرجع شیعیان درباره وجودهای مطهر معصومین صلوات الله علیهم اجمعین و در گنج ولایت 12 امام علیهم السلام : دومین امام ؛ امام حسنعلیه السلام در مقابل امام حسن عسکریعلیه السلام از آخر و در گنج معصومیت 14 معصوم صلوات الله علیهم اجمعین : دومین معصوم؛ امیرالمؤمنین علی علیه السلام در مقابل امام حسن عسکری علیه السلام از آخر، و ... .

تعریف عدد 2

عدد 2 ، رمز گشایش و کلید و مفتاح راز خلقت و اسرار عالم عمّا (یعنی ندیدنی‌ها) است که با این عدد در دنیا به نحوه‌های مختلف زبان نطق گشوده شده و باب مفاتیح علوم و اسماء مبارک الهی و گنج توحید را معنا کرده است. خداوند احدجلّ‌جلاله ، تنها وجودی است که برای تعریف ذات اقدسش می‌فرماید: « و لم یکن له کفواً احد» و اسماء الحسنی وجودش هم یگانه است.       

  اما در ظهور مخلوقاتش از عالم اسرار تا عالم دنیا ، همه در عدد 2 یعنی زوج خلق شده‌اند زیرا مخلوق همیشه نیازمند خالق است ، پس در ظاهر هم هیچگاه به تنهایی نمی‌تواند نیازهای خود را برطرف کند و همیشه نیاز به همراه و کمک دارد (پس عدد 2 ، فقط در مخلوق ظاهر شده است).

پیامبر صلی الله علیه و آله اجمعین می‌فرماید که حروف ، جسم و اعداد ، روحِ حروف‌اند . و خداوند یکتا که حروف را ابداع فرمود ، اولین عدد را به خود اختصاص داد که او هرگز به زوجیت شمرده نمی‌شود و عدد فرد او هم استثناست چنانچه خود را در سوره مبارکه توحید ، به نام مبارک احد جلّ‌جلاله معرفی می‌فرماید؛ یکتایی که هم کفو نداشته و ندارد و نخواهد داشت.

اما در تجلی نام مبارکش، واحد جلّ‌جلاله را ظهور داد و فرمود: الواحد لا یَصدر اِلا الواحد . پس خداوند یکتا ، جز یکی خلق نفرموده و در آیه 1 سوره مبارکه نسا می‌فرماید: یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده ... ، یعنی همه‌ی نفوس را از یک نفس واحده خلق فرمود (هم زوج‌ها و هم فردها را)

بنابراین عدد ، ظهور پیدا کرد و مخلوق در زوجیت خلق شد که از عالم بالا تا اسفل السافلین در ظهور عدد2 ، نمایانده شده است. چنانچه خداوند کریم در عالم سِر، خلقت انوار مقدس 14 معصوم صلوات الله علیهم اجمعین را به پنج تن صلوات الله علیهم اجمعین ظهور داد و همه‌ی پنج نور مقدس را که در تحمید و تسبیح و تکبیر و تحلیل خداوند متعال قرار داشته‌اند ، در یک نورِ واحد صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین معرفی فرمود. از نظر خلقت جسمانی در ابتدا ، حضرت آدم علیه السلام و حوا سلام الله علیها خلق شدند که خداوند متعال بعد از خلقت خانم حوا سلام الله علیها به حضرت آدم علیه السلام فرمود ایشان مؤنث (یعنی ثانی؛ دومی) شماست . و پروردگار عالم ، زایش را در ثانی قرار داد!

تمام مخلوق چه جماد و نبات به دو دسته تقسیم می‌شوند : مذکر و مؤنث مجازی یا نر و ماده . دنیا و آخرت و بهشت و نعمت‌های آن هم در دسته و گروه مؤنث مجازی خوانده می‌شود زیرا کثرت و زایش دارد.

چنانچه خداوند متعال به عمل صالح و نیک ، مزد مضاعف می‌دهد و یا بیشتر که در آیه 160 سوره مبارکه انعام می‌فرماید: مَن جاء بالحسنة فله عشرُ امثالها ؛هرکس کار نیکو کند (مزد) او را ده برابر آن خواهد بود. اما برای جهنم که جنسیتش می‌شود نر (زایش ندارد) ، فرمود و مَن جاء بالسیئهِ فلا یُجزی الا مثلها... ؛ و هر کس کار زشت کند جز به مقدار آن کار مجازات نشود. {زایش ندارد یعنی فقط به قدر گناهش جزا داده می‌شود}  

و در گروه انسان و حیوان ، در دسته‌ی جنسیت مذکر و مؤنثِ حقیقی قرار می‌گیرند و ماده ، بارور می‌شود. تولد موجودات که در ظرف زمان ظهور پیدا می‌کند ، زمان هم در تقسیم بندی به ثانیه (مؤنث مجازی) شروع می‌شود و هر 60 ثانیه می‌شود یک دقیقه(مؤنث مجازی) و هر 60 دقیقه می‌شود یک ساعت(مؤنث مجازی) و ... . خلاصه عدد 2 ، گیرنده‌ی ظرف جسمی و روحی هر موجودی در دنیا و آخرت است.

عدد 2 در همه کارها و امور ما دخیل است مثل دو کفه ترازو ، هشداری به همه انسان‌ها می‌دهد که در یک طرف وزنه و در طرف دیگر جنس را می‌گذارند و خریدار باید بهای جنسی را بدهد که به قیمت وزنه‌اش تراز می‌شود. (در حروف به زُبُر و بیّنه معنا می‌دهد)

تمام پیامبران الهی و کتب آسمانی و 14 نور مقدس صلوات الله علیهم اجمعین، وزنه‌ی ترازوی عدل و ترازوی میزان الهی هستند تا ما جنس عمل خود را به وسعمان هم تراز کنیم و هم اگر بخواهیم در مقابل آن خالص‌ها و مخلص‌ها ، عملی قیمتی بگذاریم که خرید کرده باشیم ، قیمت آن ثمن است.

ثمن مثل پولی است که ارزشش آنقدر باشد که بتواند آن کالای قیمتی را بخرد. 1) به عربی ثمن یعنی پرقیمت و گرانبها.2)ثمن ، ریشه ثامن یعنی عدد 8 است. 3) بهشت رضوان الهی خودش گنج ثمن است و 8 درجه دارد و در دنیا خداوند کریم وجود ولی الله شمس الشموس علی ابن موسی الرضا المرتضی علیه السلام را قرار داد. پس قیمت رضای خداست که اگر رضای دلمان را فروختیم و ثمن رضای خدا به دستمان آمد ، هر چه بخواهیم به ما می‌فروشند. اللهم الرزقنا

حرف ب به عدد ابجد 2

عدد2 متعلق به حرف (ب) و ملِک این حرف ، حضرت جبرائیلعلیه السلام است ؛ ملِک آورنده وحی الهی و علم خدایی. علم و وحی الهی ، نور هستند و انسان بدون نور می‌میرد . صاحب وحی ، امام زمان علیه السلام است که وجود مبارکش نور است و با جدا شدن از او ، قلب انسانی می‌میرد. بیایید با آقایمان آشتی کنیم! اوست که مهربان‌ترین مهربان‌هاست زیرا خلیفه‌ی مهربان‌ترین مهربان‌ها به ما در روی زمین است . الحمد لله ربّ العالمین

*حرفِ ب از حروف ظلمانی و امّهات حروف است چون ظَهرالوجود است. و درواقع منقلب کننده عالم هستی و در مرکزیت آن ، انسان است. فرقان است . جداکننده حق از باطل است. مستقیم است در استقامت زیرا هرجا که بابی باشد ، آن باب باید استقامتِ حدود آن جایگاه را داشته باشد و حرف ب ، حدوددارِ تمام خزانه‌ی امر خداوند است و اجراکننده‌ی آن می‌باشد. صراط است چنانچه حروف مقطعات قرآن را خواندند علیٌ صراط حق نمسکه { علیعلیه السلام، صراط حق است به او تمسک جویید} و فرمودند: علیٌ مع الحق و حقٌ مع العلی پس حرفِ ب ، حق است و حق ، عین عدالت است. و حق ، عین حقیقت است!

حرفِ ب ، جداکننده نور از ظلمات است زیرا هر انسانی که بخواهد پیرو قرآن و عامل به آیاتش شود باید پشتِ بِ بسم الله قرآن قراربگیرد ، باید لباس حیوانیت و نجاست را از بدن بیرون آورده و با لباس طهارت و نورانی وارد شود. به این دلیل است که بدون وضو و غسل نمی‌توانیم ورود در قرآن داشته باشیم : لا یمسه الا المطهرون.

و صورتِ باطن قرآن ، انسان کامل است . بنابراین اگر بخواهیم به وجهِ عمل انسانی برسیم ، باید از حیوانیت جداشویم. پس صاحب حرف ب ؛ علی بن ابیطالب علیه السلام ، قسیم النار و الجنه است.

*نکته قابل توجه که برای ورود در قرآن باید پشت باءِ بسم الله ، قربانی دهیم. زیرا بین دو کلمه قرآن و قربان ، یک حرف ب فاصله است. یعنی نفس حیوانی را قربانی کنیم تا به نفس نورانی انسانی برسیم. این یکی از دلایل کشتن حیوان حلال گوشت پشت حروف بسم الله الرحمن الرحیم است ، حیوان از ب می‌گذرد و زندگی حیوانیش ، قلب به میم می‌شود و به زندگی انسانی ظاهر می‌شود و حلال می‌شود. آنگاه در دنیا قیامتش و تکاملش و احیاء وجودش ، تبدیل شدنش به قوایی است که در بدن انسان مؤمن بوجود می‌آید .که عمل به آیات قرآن است ؛ یُخرجهم مِن الظلمات الی النور.

تمام آرزوی ما هم این است که به درجه‌ی یُخرجهم مِن الظلمات الی النور برسیم. اما شرطش این است که بواقع و از قلب بگوییم : الله ولی الذین آمنوا ، آنگاه مولای کریم عنایتِ یُخرجهم مِن الظلمات الی النور را می‌دهد.

*همانطورکه بیان شد وجود مبارک حضرت جبرائیل علیه‌السلام ، آورنده وحی پروردگار عالم به رسولان و بصورت اصلی‌اش به حضرت رسالت پناه ؛ محمد مصطفی صلّی الله علیه و آله و سلم است.

در کتاب مهندسی خلقت بطور کامل توضیح داده شد که عدد ابجد کلمه وحی برابر با 24 می‌شود . و عدد 24 ، عدد جامع است که کلّ دنیا به لیل (یعنی شب) و کلّ عالم قیامت به یوم (یعنی روز) را جامعیت می‌بخشد. و در ظاهر هم شبانه روز 24 ساعت است و عدد 24 برابر با عدد ابجد کلمه احاطه هم است.

پس خوب دقت کنید ! حضور نورانی ملک وحی در سرتاسر عالم خلقت (مخصوصا انسان) دائماً مشهود است. چنانچه از ساعتی که نوزاد متولد می‌شود ، به نحوه‌های مختلف  شروع می‌کند به یادگیری. یعنی ملک وحی دائماً در وجود ما فعال است تا بمیریم. {آنهایی که بیماری فراموشی می‌گیرند ، تا حدودی فعالیت این ملک را از دست می‌دهند مثل کسی که آلزایمر دارد یا مرگ مغزی شده که درمان سخت است ولی انشاءالله خداوند شفا عنایت فرماید}.

وجود وحی از جنس نور بدون ظلمت است. و خداوند از این نور بدون ظلمت دائماً در مجرای وجود مبارک این ملک مقرب ، انسان را در یادگیری تمام اموراتش از نوزادی تا مرگ هدایت می‌فرماید. و با این نور، راه شناخت و معرفت خودش و اولیائش را به انسانها عنایت می‌فرماید.

در آیه 35 سوره مبارکه نور می‌فرماید : الله نور السموات و الارض مَثلُ نورهِ کمشکوه فیها مصباحٌ المصباحُ فی زجاجه الزجاجه کأنّها کوکبٌ درّیٌ یوقدُ مِن شجره مبارکه زیتونه لاشرقیّه و لاغربیّهٍ یکادُ زیتها یضیءُ و لو لم تمسَسهُ نارٌ نورٌ علی نورٍ یهدی الله لنوره مَن یشاءُ و یضربُ اللهُ الامثالَ للناسِ و الله بکلّ شیءٍ علیمٌ. " خدا نور آسمان‌ها و زمین است و مثل نور او به چراغی ماند که در آن روشن چراغی باشد و آن چراغ در میان شیشه‌ای که تلؤلؤ آن گوئی ستاره‌ایست درخشان مانند دُرّ می‌درخشد و از درخت مبارک زیتون با آنکه نه شرقی است و نه غربی ، شرق و غرب بدان فروزانست بی آنکه زیت آن را برافروزد خودبخود جهان را روشنی بخشد که پرتو آن نور حقیقت بر روی نور معرفت قرار گرفته و خدا هر که را بخواهد به نور خود هدایت کند و این مثلها را خدا برای مردم می‌زند که به راه معرفتش هدایت یابند و خدا به همه چیز داناست".

قرآن عزیز هم در احاطه وحی قرار دارد و تمام وجودش ، وحی است یعنی نور محض. و تمام معصومین صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین هم باطن وحی هستند و مورد خطاب وحی و نور محض هستند. چنانچه معصوم واقع شده‌اند ، پس همه در حقیقت باءِ بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه حمد هستند.

*حرف ب ، باب الله کتاب آسمانی و باب الله خلقت و کتاب مفتوح و عالَم مشروح است و حقیقت مبسوط و سرّ الاسرار مشهود می‌باشد.

ظهور نقطه خشکی (تولد خشکی)

در آغاز ، کره زمین تماماً آب بود. درواقع آب ، الفبای خلقت است ( در کتاب مهندسی خلقت توضیح کامل آمده است). و خالق یکتا اراده فرمود تا نقطه خشکی روی زمین خلق شود؛ در ماه ذیقعده که یازدهمین ماه سال قمری است. و 11 برابر با عدد ابجد هو است به معنی هویت همه‌ی عوالم خلقت!  

جمع ارقام 11 ، برابر 2 می‌شود(2=1+1) و 2= ب . خوب دقت کنید چون پروردگار عالم ، ذات اقدسش بدون عیب و نقص است و آنچه خلق فرمود کامل و بدون عیب و نقص است.

بنابراین عدد 2 که روح حرفِ ب است باید با جسمش ظاهر شود که دو به حروف ، معنا می‌گیرد. خالق یکتا نام آن نقطه خشکی را ارض قرار داد ؛ «والارض و ما دحیها» و از نقطه ارض ، خشکی را به تمام نقاط جهان کشانید و دحوالارض شد. عدد ابجد کلمه ارض=1001 است که جمع ارقامش 2 می‌شود (2=1+0+0+1) و 2= ب {تأکیدم در نوشتن به منظور محتوای باعظمتی است که از این ظرف نورانی افشا می‌شود ، چنانچه باطنش باء بسم الله سوره حمد است}. جایگاه عددی کلمه ارض=47 می‌شود که رمز تولد فرزندان انسان است ، زیرا باطن عدد 47  درواقع 40 تا 7 تاست و 280=7×40 که هر جنینی باید 40 هفته در شکم مادر رشد کند تا صحیح و سالم ، بدنش که خشکی وجود و غالب جسمانی مولود است به سلامت و کامل و سالم به دنیا بیاید.

اگر ارقام 47 را با هم جمع کنیم می‌شود 11 (11=7+4) که برابر کلمه هو و حج است زیرا نشانه‌ی اوست و باطن گردشش در محور رضای خدا ، حج آن محسوب می‌شود که تمام عالم در گردش رضای او در طواف حج هستند.

حال اگر ارقام 11 را با هم جمع کنیم می‌شود 2 ، برابر(ب) که مولود متولد شده ، در حقیقت در ظرفِ (ب) خلق می‌شود! و در ظرفِ (ب) به دنیا می‌آید! و در ظرفِ (ب) باید به قبر برود! و در ظرفِ (ب) جوابگوی عمل به آیات کلام الله باشد! و در ظرفِ (ب) به جایگاه حقیقی در بهشت یا جهنم قرار می‌گیرد زیرا باطن حرفِ (ب)، حضرت علیعلیه السلام ؛ قسیم النار و الجنه می‌باشد (قسمت کننده بهشت و جهنم) و حضرت ، باب الله است و باب منزلش ، باب الجنه می‌باشد ؛ دری که در حرم مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم باز می‌شود ، دری که باطنش فاطمه زهراسلام الله علیها و ظاهرش علی علیه السلام است ، دری که ملائک اجازه می‌گیرند تا وارد شوند و آنجا مهبط ملائکه است و سجده‌گاه تمام پیامبران و فرشتگان و ملائک آسمانی و زمینی است.

پس خوب دقت کنید! خداوند کریم به پیامبر بزرگوارش ؛ حضرت آدمعلیه السلام و حوا سلام الله علیها فرمود که در اینجا (جایگاه اولین نقطه خشکی) خانه‌ی مرا بپا کنید و اینجا شد پاک‌ترین و مقدس‌ترین نقطه خلقت و به بیت الله الحرام نام گرفت و خانه به صورت کعبه بنا شد.

و اراده و مشیت خداوند متعال چنین قرار می‌گیرد که امیرالمؤمنین علیعلیه السلام مولود کعبه باشد ؛ دیوار کعبه برای مادر بزرگوارش شکافت و وارد خانه خدا شد و در مهمانسرای خالق یکتا از 13 تا 15 ماه هفتم سال قمری(رجب) ، پذیرایی آسمانی شد! درحالیکه حضرت خودش ، یک است اما 11 ذریه نورانی در بطنش است ، پس آقا به عدد 12 متولد می‌شود.

اما جالب است که ظرف خانه کعبه روی اولین نقطه خشکی است ، پس کف خانه مبارک خدا ، ظرفِ باء بسم الله الرحمن الرحیم و علیعلیه السلام، جانِ نورانی و با عظمت و جلال و شکوه حرفِ  باء بسم الله الرحمن الرحیم است! و ظهور اولین نقطه خشکی ، نقطه‌ی زیرِ آن باءِ می‌باشد. (یعنی ابوترابعلیه السلام)

این نقطه در 25 ذیقعده (ماهِ 11) خلق شد و عدد 25 برابر عدد ابجد کلمه کُن که مجمل ایجاد امر به فیکون است (آیه 73 سوره مبارکه انعام:... و یوم یقول کُن فیکونُ قوله الحق...) و برابر با جایگاه عددی کلمه حمد است و می‌توان گفت که باء بسم الله سوره مبارکه حمد است (طبق حدیث که نقل شد) و تمام کعبه ،  جان قرآن و 14 معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین  و 12 امام مبین علیهم السلام است که باید عدد دو به حروف معنا شود تا شاید بتوانیم این همه زیبایی را درک کنیم !

و کلمه ذیقعد یعنی نشان دهنده صاحب جایگاه. و خداوند کریم می‌خواهد صاحب جایگاه که خودش است و در ظهور ، تولد خلیفه‌های برحقش می‌باشد ، را معرفی کند. در آیه 10 سوره مبارکه الرحمن فرمود: والارض وضعها للاَنام ؛ زمین را برای زندگی آفریدگان مقرر فرمود. و آیه 6 سوره مبارکه شمس: والارض و ما طحیها ؛ و قسم به زمین و آنکه آن را بگسترانید.

*عدد ابجد حروف دو=10 است{عدد 10 در کتاب عرفان عشر کامل توضیح داده شده است}. اما حال که خانه کعبه را در روی نقطه خلقت خشکی بررسی کردیم خوب است که دقت کنید که این خانه مبارک ،4  رکن و 6 وجه دارد و هر وجه به شکل مربع است (4 ضلع مساوی دارد) {نکته جالب این است که  اگر این دو عدد 6 و 4 را کنار هم قرار دهیم ، 64 می‌شود که برابر با عدد ابجد کلمه دین است ! } ، در گنج آیت الکرسی که به صورت حدیث زیبا از امام صادق علیه السلام نقل شده که در آیه 255 سوره مبارکه بقره فرمود:«وسع کرسیّه السموات و الارض» ، کرسی روی چهار پایه ظهور دارد و از عالم کرسی به محاذیَش ، ارکان خانه کعبه بنا نهاده شده است. چنانچه اگر 4 ارکان را با هم جمع کنیم 10می‌شود (10=4+3+2+1) و این عدد یعنی 4 روی 10 و در حقیقت کنزالله عالم ؛ وجود مبارک 14 معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین. پس خانه کعبه 4 رکن دارد که حامل گنج عشر یعنی 10 و باطن 4 روی 10 است.

خانه کعبه 6 وجه دارد که خداوند کریم از این نقطه ، تمام زمین‌ها و آسمان‌ها را در 6 روز خلق فرمود (آیه 4 سوره مبارکه حدید: هو الذی خلق السماوات و الارض فی ستة ایام...).

*عدد 2 در ارض و خانه کعبه :

در خلقت نقطه ارض ، 3 نقطه دیگر دخیل است و با هم می‌شوند 4 رکن خانه مبارک خداوند که روی اساس 4 نقطه ظهور پیدا کرد که در محاذی عوالم بالایی است و در نهایت به 4 رکن کرسی و 4 رکن عرش و در نهایت در سرّ الاسرار 4 اسماء اعظم پروردگار و در محاذی 4 ذکر تسبیح ، تحمید ، تحلیل و تکبیر قرار دارد. و در جان اسرار الهی که همه افشاء وحدت در کثرت و خانه توحید و تعریف ذات اقدس احدیت است.

نقطه اول، در ظاهر خلقت نقطه ارض که عدد ابجدش 1001 و جایگاه عددیش 47 است.

نقطه دوم ، ظهور محور گردش ارض در محور رضای خداست که حروف کلمه رضا همان حروف کلمه ارض است به عدد ابجد 1001 و جایگاه عددی 47 .

نقطه سوم ، نقطه حرکت خون خدا یعنی ثارالله است و معرف توحید (که جز به شرط خلوص و بندگی میسّر نمی‌شود) ؛ وجود مبارک امام حسین علیه السلام است که عدد ابجد نام مبارکش 128 و جمع ارقامش می‌شود 11 (11=8+2+1) و جمع ارقام 11 هم 2 می‌شود 2=1+1 که 2=ب است و جایگاه عددی نام مبارکش 47 است و 11=7+4 (اسرار حج و رسیدن به هو) و 2=1+1 (2=ب).

پس در واقع در جمع ارقام عدد و جایگاه به 11 رسیدیم که 22=11+11 و 22 ، برابر است با جایگاه عددی کلمات طلا=عبد=صد یعنی رسیدن به تمام اهداف نهایی هر مُخلصی . و در آخر جمع ارقام عدد 22 می‌شود 4 (4=2+2) می‌شود که عدد 4 همان گنج عشر است (10=4+3+2+1) یعنی 4 روی 10 و در حقیقت جانِ نقطه اسرار الهی و سرّ کائنات ، وجود مقدس 14 معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین است.

*عدد ابجد نام مبارک حسین علیه السلام=128 که معنی می‌شود به 28 و100 : عدد28 ، عدد کامل و تعداد حروف الفبای عربی( یعنی حروف قرآن) است و عدد100 =ق یعنی نگهدارنده ، پس امام حسین علیه السلام ، با مجاهدت و خون پاک خود و فرزندان و یارانش ، نگهدارنده تمام سرّ 1001 (=عدد ابجد کلمه ارض) که همه 28 حروف قرآن است و حدود و احکام الهی است و با مقام ثاراللهی ، احیا آن الی یوم القیامت است تا همه مخلوقات (مخصوصاً انسان) را به راه هدایت و کمال و خلوص برساند. {چراکه عدد 1001 معنی می‌شود به 1000 ، که برابر با حرف آخر الفبای ابجد عربی است (غ) و 1 ، که برابر با حرف اول الفبای عربی است (الِف). پس اول و آخر حروف (در واقع کلّ 28 حرف) می‌شود 1001  که  جانِ آن ، 28 حرف کلام مبارک قرآن کریم است . درواقع باطن قرآن ، حاملِ 1001 اسماءالحسنی الهی است! }.

بنابراین امام حسین علیه السلام خانه خدا را که 6 وجه دارد ، به 6 گوشه قبر مطهرش در کربلایی رسانید که نقطه رسیدن به اوج طهارت ، کمال ، تولد واقعی حیات طیب و رسیدن به قرب الهی و هدف عند ربّهم یرزقون ؛ آن رزق به غیر حساب است.

پس این نقطه در جایگاه عددی نام مبارک امام حسین علیه السلام =47 است که هر جنینی به 40 هفته کامل می‌شود و تولد می‌یابد و در این نقطه 47 ، از باب قلب به میم ابا عبدالله الحسین علیه السلام ، 40 تا 7 تا مولود حقیقیِ انسانیت را با شهادت فی سبیل الله که رسیدن به حرف (م) به عدد ابجد 40 است (که اربعین عمل می‌باشد) ، ظهور و بروز می‌نماید.

اینجا پرده برداری از حقیقت انسانی و رسیدن به درجه آدم شدن و انسان واقعی شدن است که انسان از لوازم دنیا بی‌نیاز می‌شود، نه غسل می‌خواهد ، نه کفن و سؤال و جواب هم ندارد و پرواز ملکوتی پروانه وجودش به قرب الهی است.و درواقع نام امام حسین علیه السلام ، دومین وجود مبارک حسن علیه السلام است.

اما نقطه چهارم که در اصل ، جمع جمیع نقطه‌ها و وجود اصلِ نقطه است و آن مولود کعبه ؛وجود مقدس امیرالمؤمنین علی علیه السلام است {که فرمود: انا نقطة تحت الباء ؛ من نقطه زیر باء بسم الله (سوره حمد) هستم}. این باطن ، پایه‌ی نقطه شکاف دیوار خانه خداست که محلّ پرده برداری ظهر وجود از عالم اسفل السافلین تا اعلا علیین و از نقطه ظاهر به باطن، از نقطه اول به آخر و از نقطه عالم است به معلوم ، که گنج آن در النجف گشوده شده ؛ محل وادی السلام و سجده گاه تمام انس و جان.

خوب دقت کنید ! ششمین وجه خانه خدا ، کفِ کعبه است که روی نقطه ارض می‌شود. پس آن کف ، حرفِ (ب) است و نقطه آفرینش در زیر آن است. این نقطه همان 164 ؛ نگهدارنده دین و کلید و ناجی و مفتاح عالمیان است. این نقطه ، ظَهر الوجود و تبیّن بین العابد و المعبود است و مقام امیری دارد و تمام سه نقطه دیگر ، مظهر و ظهور این نقطه و جلوه‌های آن هستند .

و در باطن 1 تا 4 (نقطه)، همان گنج عشر و 4 روی 10 ؛ وجود مبارک همه‌ی 14 معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین است که حقیقت و جان نقطه هستند که همه ، ظَهر الوجودند و هستی در خلقت و ظهور این حقیقت به ظاهر و باطن ، همه در اسرار حرف (ب) و جان آن ، نقطه را اظهار می‌کنند! و همه در عدد 2 ( یا به عربی ثانی) معرفی می‌شوند.

نقطه

طبق حدیث که (در ابتدا) از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل شد ، حضرت علی علیه السلام فرمود: من نقطه زیر باءِ بسم الله هستم. جالب است قبر مبارک حضرت علی علیه السلام در شهر نجف است و عدد ابجد کلمه النجف(=164) برابر با عدد ابجد کلمه نقطه است. جائیکه بدن مطهر آقا در این نقطه به صورت خزانه‌ی آسمان‌ها و زمین‌ها قرار دارد. هنگامیکه به کشتی حضرت نوح علیه السلام امر شد که به ساحل نجات بنشیند ، به زمین امر شد که آب‌ها را ببلعد و به آسمان امر شد که باریدنش قطع شود و کشتی روی کوه جودی یعنی ساحل نجات قرار گرفت. «آیه 44 سوره مبارکه هود : و قیل یا ارض ابلعی ماءک و یا سماء اقلعی و غیض الماء و قضی الامر و استوت علی الجودی ...» در روایات شیعه و سنی آمده که آنجا قبر مطهر حضرت علی علیه السلام در نجف اشرف است که کشتی به سلامت به زمین نشست ، اینجا وادی السلام است (چنانچه اولین درِ بهشت هم دارالسلام می‌باشد) و انشاءالله باید تابوتِ همه‌ی شیعیان که حامل بدن بی‌جانشان است هم به سلامت در وادی‌السلام فرودآید تا به نجات دنیا و آخرت برسند ، اینجا همان جانِ باءِ بسم الله است! خداوند در کلام کریمش آیه 164 سوره مبارکه صافات می‌فرماید: و ما منّا الا له مقامٌ معلومٌ ؛ و هیچیک (از فرشتگان) نیست جز آنکه او را (در بندگی حق) ، مقامی معین است.

عدد ابجد کلمه نقطه=164 که جمع ارقامش 11 می‌شود (11=4+6+1)، از اینجا به هدف خلقت ؛ به هو و به حج واقعی می‌رسیم. جمع ارقام 11 هم 2 می‌شود یعنی همان (ب).

عدد 164 معنا می‌شود به 64+100 که خیلی زیباست: عدد 64 برابر با عدد ابجد کلمه (کلید) ، عدد ابجد کلمه (دین) و اسم مبارک نوح علیه السلام و عدد ابجد اسم (ناجی) است و عدد 100=ق که به معنای نگهدارنده است.

پس عاشقان ولایت ائمه طاهرین صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین به مولایمان افتخار کنیم و انشاءالله نام ما در زمره شیعه و محبّ واقعی حضرت و فرزندانشان در دنیا و آخرت ثبت شود . پس این نقطه که تمام کلّ محتوی قرآن مجید است ، نگهدارنده دین ، مفتاح و نگهدارنده شاه کلید هستی و حافظ حدود الله و جایگاه فرود کشتی نوح علیه السلام و ساحل نجات همه‌ی عالمیان است . {یادآوری می‌شود قبر حضرت نوح علیه السلام و حضرت آدم علیه السلام ، کنار قبر مطهر  حضرت علی علیه السلام است}

 خلقت خشکی بدن در رحم مادر

بعد از بسته شدن نطفه در رحم مادر ، اولین قسمت که اعلام حیات می‌کند و مرکز بسته شدن لخته خون زندگی است ، قلب جنین می‌باشد. اینجا همان نقطه ارض یعنی خشکی بدن است که روی کیسه آبی است که خداوند بستر نرم برای جنین قرار داده ، ظاهر می‌شود و از اینجا بقیه بدن خلق می‌شود.

درواقع قلب می‌شود خانه‌ی خدا که تمام سلول‌ها و عروق بدن از اینجا که مرکز گنج خلقت (چه ظاهری و چه باطنی) است ، حیات می‌گیرند و به گرد قلب ، طواف می‌کنند.و خشکی به همه قسمت‌ها کشیده می‌شود. از آنجا که نامش قلب است ، محل ّ دگرگونی و تبدیل موت به حیات است و در هر نفس ، خون تازه و سرخ را به تمام جان عروق می‌رساند و  مواد زائد و خون سیاه را تصفیه می‌کند.

*نکته:خانه مبارک خدا ، قبله است که همان حروف قلبه می‌باشد! و همه‌ی عالم خلقت به گرد محوریت جان خانه خدا که همان نقطه ارض است و حروفش همان حروف اسم رضا علیه السلام است (درواقع رضای خداست) ، در طواف و گردش است و حیات را به همه موجودات می‌رساند. و در 4 ماه و 10 روز دوره جنینی ، خالق بی‌همتا گنج باطن را به قلب انسانی جنین می‌دمد { نفختُ فیه من روحی} یعنی روح نورانی خدایی را دریافت کرده است . پس این عضو ، مرکز عبادت مخلصان است که تمام امیال و خواسته‌های آنها به رضای خدا و در طواف دلِ خدایی ، اعمالشان را ظاهر می‌سازد. در حدیث می‌فرماید: «قلب المؤمن عرش الرحمن». 

پس پایه‌ی خلقت قلب ، همان خشکی ارض شد که عدد ابجدش 1001 است و در جمع ارقامش  2(=ب) و جایگاه عددیش 47 که جنین به 40 هفته (40 تا 7 تا) ؛ مولود کامل متولد می‌شود و در جمع ارقامش 11 و (2=1+1) پس حیات دنیایی هم از باب حرفِ (ب) ظهور دارد و عدد به 2 شروع می‌شود و در واقع زندگی در ثانی که همان ظرف زمان است ، شروع می‌شود و هویت آن به فطرت خدایی ظاهر می‌شود.

شرح عدد 2 به حروف فارسی و انگلیسی و عربی  

تعریف عدد 2 به حروف فارسی (دو):

تمام خلقت پروردگار عالم بدون نقص و خیر محض است زیرا او سبحان است و آنچه به ما عنایت فرموده ، کامل است. عدد2 در طول قرار دارد که همه این زوجیت‌ها که شمرده شده و از عالم بالا به این دنیا را در دو عالم طولی و عرضی قرار داده‌اند : عالم اعلا علیین (طول) و عالم اسفل السافلین (عرض:ارض دنیا) و باب عشر که در دنیا باز شده است ، ظرف گیرنده به حروف است یعنی عدد دو ، به حروف.

این دو حرف ( د ، و ) که به عدد ، دو خوانده می‌شود همانطورکه در عدد ، همه‌ی اسرار کائنات بود و گنج عشر ، در حروف هم ، همان ظرف را بیان می‌کند و جلوه می‌دهد.

عدد ابجد دو  به حروف ، 10 می‌شود (دو=10) و عدد 2 = ب ، پس در حقیقت ظاهر و باطن هستند.

عدد ابجد حرف د=4 است و عدد 4 ، کلّ گنج را ظهور می‌دهد یعنی عدد عشر (10=4+3+2+1) و عدد 4 ، تمام گنج‌های آسمانی را داراست ؛ وجود مقدس 14 معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین و جان قرآن.

و عدد ابجد حرف و=6 ، ظرف گیرنده خلقت زمین است چراکه در 6 روز خلق شده {آیه 4 سوره مبارکه حدید} و همچنین خداوند کریم می‌فرماید: انّا لله  و  انّا الیه راجعون. حرف (و) ، به قول پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پلی است که ما از یک طرف روی آن می‌آییم (در دنیا) و از طرف دیگر خارج می‌شویم. و حرف و=6 ، تمام اسرارِ عالمِ  زمینی را دارد. چقدر زیباست اگر خوب دقت کنیم که خداوند کریم با افشاء آیه 12 سوره مبارکه فصلت فرمود که آسمان‌ها را در دو روز(یا دو دوره) خلق کردم.

*اگر این دو حرفِ (دو) را به صورت بسیط (باز شده) بنویسیم: دال ، واو . عدد ابجد حرف دال=35 (8=5+3) و عدد ابجد حروف واو=13 (4=3+1) ، پس عدد ابجد حروف دو به صورت بسیط می‌شود 48 (48=13+35) که برابر با جایگاه عددی کلمه فاتح است و خداوند کریم دردنیا ، تمام گنج معارفش را بوسیله پیامبران و امامان معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین فرستاد تا ما از این دنیا برای آخرتمان ، فاتح برویم و از لطف خودش به فتح مبین و نصر عظیم برسیم.

شاید به این منظور باشد که آخرین سوره‌ای که خداوند کریم به قلب مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل فرمود ، سوره مبارکه نصر است که فرمود: اذا جاء نصرالله و الفتح  . این پیروزی ، فتح الفتوح پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود که کلید فتحش به دست فرزندش ؛ امام زمان علیه السلام به طور کامل افشا می‌شود (تا قیامت). همانطورکه در سال تولدش (سال عام الفیل) خداوند کریم ، سپاه ابرهه را با لشکر ابابیل شکست داد و فتح خانه خدا را به روشنی برای همه مشرکان و بت پرستان ، ظاهر فرمود. که وجود مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ، کلید همه‌ی فتوح بود و در آخر عمر مبارکش ، به دست وجود مبارک خودش ، این نصر را آشکار فرمود و فتح مکه ، کامل افشا شد . که انشاء الله با ظهور فرزندش، این فتح تا قیامت افشا خواهد شد.

اللهم عجّل لولیک الفرج و العافیه و النصر

پس عدد دو ، حروفش گیرنده نصر و افشاء فتح در حقیقت عشر دنیاست حتی اگر چه به شهادت فی سبیل الله تمام شود. باید همه ، عاشورایی شویم تا در این فتح در جایگاه فاتح ، به عالم قرب برویم . انشاءالله

کلمه‌ی دوم :  

دوم ، مرتبه است ، پلکان و درجه است. همانطور که در کلمه مؤنث ، تأنیث یا ثانی در خلقت، مرتبه آن طور نیست که به زعم ما ، ارزشش کم شود یا از آن مخلوق کاسته شود ، بلکه حقیقتی از سرِّ عالمِ اول ، ظاهر می‌شود. درواقع همانطورکه خداوند باری تعالی نام مبارک خودش را اینطور اظهار می‌فرماید : هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن. در حقیقت هو(او) یعنی اشاره به ذات اقدس و احاطه وجودی دارد به کلّ مخلوقاتش و در دو ظهور اول و آخر ، ظاهر و باطن آن ، کلّ احاطه از هر نظر اسمائی ، قدرتی ، علمی ، حیاتی ، سمعی ، بصری ، اراده‌ای ، مشیّتی و حکمی و امری ، غلبه بدون انتها دارد.

*پس در عالم سرّ الاسرار هم ، عالمی که لا یشمّ رائحه الوجود بود یعنی بویی از وجود نمی‌آمد ، همه فنا فی الله بود ، اول نور مقدس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم خلق شد و دوم ؛ امیرالمؤمنین علیه السلام بدون آنکه از نور اول کم شود و نور سوم ؛ خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها بدون اینکه از آن نورکاسته شود و چهارم نور آقا امام حسن علیه السلام بدون اینکه نقصی به آن نور برسد و در پنجم نور مقدس امام حسین علیه السلام که در بطنش 9 ذریه معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین بود. در حالیکه همه‌ی وجودهای مقدس از نور کامل خلق شدند و درواقع  همه در یک نور ظهور دارند به نام نورٌواحد صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین. {این توضیح را برای این بیان کردم که متاسفانه گاهی ما انسان‌ها، کوتاه نظری‌های خودمان را به دین و حتی خلقت خدای مهربان هم نسبت می‌دهیم!} 

*عدد ابجد کلمه‌ی دوم=50 و جایگاه عددیش 23 می‌شود. 50 ، برابر با عدد ابجد حرفِ ن است که بارها تکرار کردم که حرف نون یکی از حروف استثناست {درحالیکه در تلفظ ، دو مخرج دارد: یکی در دهان و یکی در بینی که به آن غنه می‌گویند. اما در نوشتاری هم به دو صورت نوشته می‌شود : 1-به صورت ن      2- به صورت تنوین. دیگر اینکه این حرف پشت تمام حروف الفبای عربی قرار می‌گیرد تا هر یک را به معنا و جایگاه خودش برساند: پشت 6 حرف (ح خ ع غ ه همزه) ، اظهار و پشت 6 حرف (ی ر م ل و ن) ، ادغام می‌شود و اگر پشت حرف ِ (ب) قرار بگیرد قلب به میم می‌شود (یعنی حرفِ ن به م تبدیل می‌شود) و پشت بقیه حروف (15 حرف) اخفا می‌شود}.

از طرفی عدد 50 (=دوم) ، برابر با عدد ابجد کلمه "کُل" است که جایگاه عددی کلمه کُل هم  23 (=دوم) می‌شود و 23 ، برابر است با جایگاه عددی حرفِ ث که ملِک آن حضرت میکائیل علیه السلام ؛ ملک روزی است. و خداوند کریم تمام قرآن عزیز را در طول 23 سال از قلب مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به زبان نورانیش ظاهر و در امتداد هدایت این 23 سال، رزق نورانی قرآن کریم را به عالم عطا فرمود تا قرآن ، هادی اعمال بندگان به سوی خداوند یکتا باشد.

بنابراین مرتبه‌ی "دوم" ، نزول برکات هدایت خداوند متعال از عالمِ اول که عالمِ اسرار است به عالم دنیا می‌باشد که همه‌ی ظرف گیرنده در دنیا ، حرفِ ب به عدد 2  است. پس حرفِ ن زمانی به بلوغ کامل ، اثر خود را نشان می‌دهد که پشت حرفِ ب قرار می‌گیرد یعنی قلب به میم می‌شود.

در اصل عدد 2 به حروف یعنی دوم ، به عدد ابجد 50 که برابر حرفِ ن است ، پشتِ 2 به عدد که برابر حرفِ ب است قرار می‌گیرد تا این بلوغ را در جانِ هدایت به تمام نشان دهد ، آنگاه منقلب به م می‌شود.{ مخرجِ حرف ب ؛ بین دو لب است و آخرین حرفی که مخرجش روی لب است ، حرف م می‌باشد که به آخرین قسمت روی لب تمام می‌شود. و از یک لحاظ به حرف م ، دهان کاملا بسته می‌شود. و به حرف ب ، با سختی و شدت ، باز می‌شود. و مخرج تلفظ حرف ن ، درون دهان است که از پشت حرف ب بیرون می‌آید و بصورت م تلفظ می‌شود (قلب به میم می‌شود) که آخرین مخرج حروفی دهان است}.

 این جاست که هدف خلقت ظاهر می‌شود زیرا عدد ابجد حرف م = 40  است یعنی رسیدن به اربعین که همان جان ربیع یعنی بهار است. همانا بهار ، باطن بهشت است که خزان ندارد! و عدد 40 ، رسیدن به گنج قرآن است که فرمود: لا یمسّه الا المطهّرون ؛ رسیدن به تطهیر است که هرگز نجاست در آن وارد نمی‌شود.

و وقتی عدد 2 (به حروف) با 2 (به عدد) با هم جمع شوند ، 4 می‌شود که تمام گنج ، نصیب بنده می‌شود (10=4+3+2+1) ، گنج عشر و واصل شدن به خدمت 14 معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین {در عصر حاضر یعنی امام زمان علیه السلام } که اینجا وصل به کوثر می‌شود و از دست ساقی جرعه‌ای می‌نوشد که تا قیامت از مستی آن مست و از تشنگی ، سیراب می‌شود. اللهم الرزقنا

عدد 2 به حروف انگلیسی:

*عدد 2 به انگلیسی TOW   می‌شود که (تو) می‌خوانیم. عدد ابجد کلمه تو=406 که جمع ارقامش 10 می‌شود(10=6+0+4) ، جایگاه عددی کلمه تو=28 که حامل تمام حروف و گنج حروف و اعداد قرآن است زیرا که قرآن کریم از 28 حرف ، نوشته شده است. و جمع ارقام 28 هم 10 می‌شود(10=8+2) {یادآوری می‌کنم که عدد ابجد کلمه دو=10 است}. و خیلی جالب است که اگر اعداد 1 تا 28 را با هم جمع کنیم 406 می‌شود!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۰۳ ، ۲۱:۴۸
عذرا شفائی