بسم الله الرحمن الرحیم
*عدد 9 در سرّ خلقت
همانطورکه قبلا بیان شد در قسمت کنز الهی و گنج اسرار خلقت و در ظهور نام مبارک واحد جلّجلاله که عدد ابجدش 19 است و برابر با جایگاه عددی نُه به حروف قرار دارد. شاید اینطور معنی شود که سقف اعداد تا عدد 9 است ، پروردگار عالم ، ظرف کنز الهی خود را که به 28 حرف ظهور داده ، به عدد 9 احصاء فرموده که بلوغ کامل اسرار است و بر مخلوق مسلط و مقهور است و غلبهی ظاهری و باطنی دارد. همانطورکه در درسهای قبل خواندیم که عدد و حروف ، هرگز از واحدیت جدا نشده و به عنوان گنج الف ، همیشه با مؤلفهی خود همراه است و خوانده میشود ؛ معرفی میشود ؛ هستی میگیرد و باقی میشود.
بلوغ نُه یعنی نَه که به عربی (لا) میشود و مجرای توحید(همان لااله الا الله) و حقیقت گنج عشر است. جایگاه عددی (لا)=13 است که برابر با جایگاه عددی (م) به عدد ابجد 40؛ حقیقت طهارت است. پس عالم در کلمه سبحان غرق است و هر کس باید به بلوغ عبادی و بندگی 9 یا نَه ، به طهارت و تنزیه عمل برسد تا بتواند جزء عبّاد و زهّاد خالق یکتا باشد. جمع ارقام 13 ، برابر4 میشود و عدد 4 ، تمام گنج 4 روی 10 و گنج عشر مجرای توحید است.
عدد ابجد (لا)=31 است . عدد ابجد سیُ یک به حروف 100 میشود که 100=(ق) به جایگاه عددی 19 است که 10=9+1 که همان گنج 4 روی 10 است و عدد 19=واحدجلّجلاله است ، پس تمام عالم خلقت در مجرای توحید و کلمه مبارک لا اله الا الله است که نماد آن ، خانه خداست.
*اعداد زوج و فرد 1 تا 9
اگر اعداد ابجد 1 تا 9 را به صورت زوج و فرد جدا کنیم ، حروف اعداد زوج ، میشود 4حرف ؛ بدوح (ب=2، د=4، و=6، ح=8) و جمع عددی آن 20 میشود که برابر با عدد ابجد حرفِ (ک) است و 0+2=2=(ب). حروف اعداد فرد ، میشود 5حرف ؛ اجهزط (ا=ا، ج=3، ه=5، ز=7، ط=9) و جمع عددی آن 25 میشود که برابر با جایگاه عددی کلمه (حمد) و جایگاه عددی حرفِ (ذ) است و 5+2=7=(ز). پس درنهایت حروف زوج برابر حرفِ (ب)= 2 شدند و حروف فرد برابر حرفِ (ز)=7 شدند که در جمع عددی میشود 9 (9=2+7) و در ضرب عددی 14 (14=2×7) که همان گنج عشر یعنی 4 روی 10 است و جمع ارقام 14 (4+1=5) 5 میشود ؛ سرّ حلقه بندگی و وجود مقدس پنج تن(ص).
حرف رمز تمام عالم در بین حروف فرد در اعداد نهگانه میباشد ، چنانچه آقای شیخ بهایی درباره این 5 حرف فرد(ا-ج-ه-ز-ط) میفرماید:
ای که هستی طالب اسرار و رمزغامضات اسمی از اسمای اعظم با تو گویم گوش دار
اول و ثانیش جذر رابع و خامس بود حرف مرکز جذر جمع جمله دان ای هوشیار
گر ازاین بیتش نفهمیدی ازاین بیتش بفهم سِر نگهداری برادر گر بیایی زینه
حرف اوسط نصف حرف اول است وآخرست اوسطیش ضعف اوسط فرقدان و قطب وار
ساتر سِرش باش فتح رمز اگر دستت دهد فاتح اقفال دانستی برو در کار دار
بیان ابیات مذکور فقط درباره همین 5 حرف است، نه دائره اجهزط.
معنی مصراع اول بیت دوم این است : ا(1) + ج(3) = جذرِ ز(7)+ط(9) ، یعنی 4= جذر 16
و مصراع دوم این است: ه(5) = جذرِ ا(1) + ج(3) + ه(5) + ز(7) + ط(9) ، یعنی 5=جذر 25
بیت چهارم: ه (5) = نصفِ ا(1) + ط(9) ، یعنی 5= نصف 10 و مصراع دوم :
ضِعف اوسط یعنی دو برابر حرفِ وسط (ه=5). و این دو اوسط یعنی(ج)،(ز) در گرد مرکز (ه) مانند فرقدان بر گرد قطب شمالند. فرقدان ، دو کوکب معروف در قطب شمالند که در زیجات و کتب نجوم و صور الکواکب عبدالرحمن صوفی و دیگر کتب در صور کواکب مشروحا مبین است.
اگرمضربهای عدد3 را از 1 تا 9 جمع کنیم عدد 19 که همان جایگاه عددی نُه است ، بدست میآید (19=9+6+3+1) . پس در این شعر خیلی از زیباییها بیان شده است. اما به حرفِ (ه) ، کلّ اسرار را جمع کرده و فرموده حالا خودت بفهم!
چون پروردگار عالم به عدد 19 ، گنج واحدیت را ظهور داد که کثرات جلوه کردند. که در باطن عدد یک بلوغ 9 واحدی است. جمع ارقام 19 برابر 10 شد و (1=0+1). دقت کنید! درحالیکه ظهور 10 در عالم کنز جمع عددی 1 تا 4 شد (10=4+3+2+1) یعنی 4 روی 10 که میشود 14 که 5=4+1 ؛ اینجا حلقهی خلقت به ظهور سرّالاسرار عالم بسته شد که پنجمین معصوم(ص) ؛ امام حسین(ع) است که 9 ذریه معصوم(ص) در بطنش بود: 14=9+5 پس حقیقت 14 نورمقدس ولایت کبری در ظلّ ولایت مطلق پروردگار عالم ، همان حرف (ه=5) است.
خداوند کریم در دنیا خشکی را روی حرف (و) خلق نمود و فرمود :انّا لله و انّا الیه راجعون. پس آدرس خود را با این حرف به همه بندگان داد. قل هو الله احد ، پیغمبر بگو او خداوند احد است پس حرف (ه) با (و) جمع شد و پروردگار، خود را به هو معرفی فرمود. و همینطور در گنج وحدانیت به عدد یک =واحد، عدد ابجد یک=30 میشود که تمام تجلیگاه و مجرای توحید عدد 30 برابر حرفِ (ل) است که این حرف گشاینده حروف مبارک لا اله الا الله است و جایگاه عددی حرف(ل)=12 میباشد که 12 نور مقدس امام معصوم(ص) همه ، عروة الوثقی و حبل الله المتین(ریسمان محکم الهی) و امام مبین موحّدان و متقین هستند.
بنابراین بلوغ عددی گنج واحد در عدد 19 ، کلّ سرّ است زیرا 19 ، جایگاه عددی نُه بود. پس بلوغ تمام اسماء و تمام اعداد در اسم مبارک واحد ؛ دربلوغ نُه متجلی میشود که نُه همان کلمهی نََه است یعنی لا و توحید محض الهی و خلوص کامل عمل!
*عدد نُه در کلمهی عرفه و قربانی( بلوغ عدد 9 در رسیدن به قرب الهی)
برای رسیدن به قرب الهی باید قربانی داد چون اینجا مقام قربانی است . مگرنه اینکه ورود در قرآن باید از 19 حرف بسم الله الرحمن الرحیم گذشت و ورود درحرم مطهر معصوم(ص) مخصوصا در حرم الله ؛ نزد خانه کعبه ، باید آماده قربانی باشیم و تمام نفوس حیوانی را قربانی نفس انسانی یعنی نیّت قربتاً الی الله کنیم. آنجا هم باید از 19 حرف اسامی پنج تن(ص) گذشت تا به قربِ آن برسیم.
امام حسین(ع) فرمود: خداوند خلق نکرد بندگانش را مگر برای معرفت . و خود، نقطه مرکزی معرفت توحید شد. اوست که شب عرفه و روز عرفه را به همه عالمیان معرفی فرمود و راه مقصد و هدف الهی را از عالم سفل در مرکزیت خانه خدا و در ایام حج واجب که نقطهی عطف وصل همه موحّدان و مؤمنان به قرب الهی است ، نشان داد و راه رسیدن به مقصد رضای پروردگار عالم را به عاشورای عمل و کربلای زندگی هر انسان آزادی راهنمایی فرمود.(عرفه ، روز نهم ماه ذی الحجه است)
عدد ابجد کلمه عرفه=355 که 13 = 5+5+3 و 13=جایگاه عددی حرف(م) به عدد ابجد40 است. 300 ، افشاکننده است و 55=عدد ابجد(نُه) ، در واقع عرفه افشاکنندهی راه نورانی رسیدن به بلوغ انسانیت 9 و کمال هدف پروردگارعالم یعنی زنده شدن واقعی ، رسیدن به قربانگاه (در جایگاه 19 و سجده واقعی) و رسیدن به قرب عند ربهم یرزقون است.
جایگاه عددی کلمه عرفه=58 میشود که 13= 8+5 و 13=جایگاه عددی حرف (م) به عدد ابجد 40 است. پس عرفه ، انسان را در شناخت حقیقی به گنج طهارت انسانی و کمال قرب الهی و شیعه و محب واقعی معصومین(ص) شدن میرساند و این راه برای همه لازم الاجراست و باید به آن معرفت پیدا کنند وگرنه همه بازنده عمر پر برکت خویش میشوند و دگر هیهات!!!
عدابجد کلمه قربانی=363 که 12= 3+6+3 و 2+1=3=آب است. 300 ، همان افشاکننده و 63 ، برابر با سنّ مبارک پیامبر(ص) و امام علی(ع) ، و جایگاه عددی کلمه اربعین است یعنی جایگاه باطن سبز شدن – بهارشدن و به طهارت واقعی رسیدن است(عدد ابجد اربعین=333 که3+3+3=9 میشود) پس امام حسین(ع) و همه چهارده معصوم(ص) که خود معصومند و ائمه طاهرین(ص) هستند ، در واقع اولین قربانیان خداوند متعال هستند که خود ، راه گشای قرب اویند ، پس این عزیزان خود ، دائما در قرب او هستند و همهی عاشقان را هم به قرب او میبرند. سختترین مسیر قربانگاه برای این عزیزان است !
*بلوغ 9 در ماه رمضان
ماه مبارک رمضان ، نهمین ماه و سیّد همهی ماههای سال قمری است. این ماه را شهرالله یعنی ماه خدا مینامند و تنها ماهیست که در قرآن کریم نام مبارکش آمده است(آیه 185 سوره مبارکه بقره) و در این یک ماه که بلوغ تمام حقیقت سال قمری است ، خداوند کریم با کلام نورانی وحی ، از بندگانش پذیرایی مینماید و لیلة القدر را در این ماه قرار داده است. در واقع بهترین و بالاترین نعمتها را در این ماه به بندگانش عنایت میفرماید .{نکته: در قرآن کریم 365 بار نام یوم یعنی روز و 12 بار نام شهر یعنی ماه آمده است. خود قرآن که 30 جزء دارد و30 برابر عدد ابجد کلمه (یک) است و این کتاب نورانی همه را به اعمال توحیدی و به قرب خدای مهربان میرساند و صراط مستقیم است}.
مردم در این ماه احیا میگیرند تا قدر عمر خود را دریافت کنند. در این ماه همه به مهمانی خداوند میروند و در مهمانسرای خالق یکتا ، سر سفرهی قرآن از نور وحی تغذیه میشوند و جانها از حیوانیت ازاله شده و به فطرت انسانی میرسد.
پس در واقع بلوغ عبادت را خداوند به بندگانش میآموزد . درحالیکه یک ماه از سال است اما وقتی میخواهند برای کسی روزه قضا بدهند میگویند یک سال روزه! چون این ماه ، در واقع باطنِ تمام عمر ماست یعنی بنده از وقتی که به تکلیف میرسد تا بمیرد باید روزه از گناه باشد. در واقع افطار حقیقی ، آخرت است ؛ در مقام عند ربهم یرزقون! آنجا دیگر هرگز روزه نیست و همیشه بهترین افطاری است ؛ کسانی که در دنیا رزق عملشان وحی الهی است یعنی به نسخه حکیم الحکمای پروردگارعالم یعنی قرآن کریم عمل میکنند ، پس افطارشان هم رزقاً حسناً است.
پس بلوغ 9 در عمل ، سنگینترین عمل است که در تولدش به ماهِ 10 که ماه شوال است خداوند کریم به عید فطر ، بنده را تولد میدهد و نوازش میکند. کلمه شوال از شال میآید یعنی خلعت. زیرا بندهای که با روزه ، تمام ظلماتش از او جدا شده به باطن فطری میرسد که آنجا عالم قرب است و افطار بر او واجب میشود .
خداوند متعال در نیمه ماه رمضان در ماه ضیافت خود به تمام جهانیان منت گذاشت و سیدالاسباط ابا محمد حسن بن علی(ع) ؛ سبز کننده تمام حقایق هستی و هدف آفرینش و سبز کننده جان قرآن را متولد فرمود. در 21 ماه رمضان روز تاج گذاری ولایت وجود مقدسش است که در واقع ماه رمضان به ولایت امام حسن(ع) تمام میشود که امام افطار کنندگان است و کریم اهل بیت(ص). برای همهی بندگان مؤمن عید فطر، رسیدن به عمل حسن و روز هدیه گرفتن است . طبق آیه 160 سوره مبارکه انعام ، اگر باخودت (تا قبر) عمل حسن بیاوری پس برای توست 10 تا مثل آن . پس اگر تمام عمرت را به روزه از گناه (عمل حسن) بیاوری تا قبر ، خداوند کریم عدد 10 که همان گنج عشر ، جان دهه طُهر و ولایت است یعنی رزق حسن را انشاءالله به عنوان افطار یا عید فطر الی یوم القیامت میدهد که این بلوغ 9 رمضان واقعی است. پس تمام زندگی ما پشت امام معصوم(ص) ، رنگ خدایی میگیرد که ایشان ساجد واقعی هستند و زندگی ما زمان بین دو سجدهی ورودی و خروجی ما{ با سر بدنیا میآییم و با سر در قبر میرویم} در دنیاست که باید با مدرک حسن تمام شود. همانطور که عالم دنیا عاشوراست پس باید به بلوغ 9 یعنی عشر اعمالمان برسیم.انشاءالله
*سوره مبارکه توبه ، نهمین سوره (از نظر نوشتاری) و در دهمین جزء قرآن کریم است . پس خوب دقت کنید ! تمام آیات مبارک به حکمت کاملهای بدون نقص و خیلی زیبا ، همه اسرار حروفی اعداد را به تمام و کمال ظهور داده است. چنانچه سوره توبه به عدد 9 (نهمین سوره) باب بلوغ هدایت را افشا میکند و جایگاه بلوغ و حقیقت اسرار کلّ قرآن را در جزء 19 (=جایگاه عددی نُه به حروف) به آیه 55(=عدد ابجد نُه به حروف) تمام میفرماید(آیه 55 سوره مبارکه نمل ، جزء 19 تمام میشود){جالب اینکه سوره مبارکه توبه با بسم الله شروع نمیشود و سوره مبارکه نمل 2 تا بسم الله الرحمن الرحیم دارد!} .
*تنها سورهای که 9 آیه دارد ، سوره مبارکه همزه است که با"ویل" شروع میشود یعنی وای ، بیم دهنده است که هرکه به گوش جان بشنود و به بلوغ 9 برسد ، انشاءالله به عطیه الهی میرسد.
تعریفی از عدد 10 (توضیحات کامل در کتاب عرفان عشر بیان شده است)
*عدد 10 متعلق به حرف ی است که طبیعت خاکی جنوبی دارد و در دسته حروف هواییه یا آسمانی و ملکش حضرت سرکطائیل است. جمع اعداد از 1 تا 10 برابر 55 میشود : 55=10+9+ ... +2+1 {55=عدد ابجد کلمه نُه = عدد ابجد کلمه صدّیق }
*خداوند متعال عدد را به یکِ ذات اقدس خود یعنی احدیّت خویش آغاز فرمود و آن را برابرحرف الف گذاشت.الف=یک (واحد) در یک واحدیّت خویش همهی اعداد را جلوه داد و(در حرف الف ، همهی اعداد و حروف را جلوه داد) عدد یک را به خود نسبت داد و در سوره مبارکه توحید فرمود: " قل هوالله احد ". بنابراین عدد از یک شروع شد و صورت عددی تا 9 صورت گرفت و در عدد ده تمام آغازین و انجامین اعداد ، پایه گذاری و اظهار شد(10). اما در شماره گذاری ایام تا هفت عدد خوانده شد. و اسرار اعداد ، همه بر پایهی سه عدد که ما قبل آن صفر است به عدد یک و دو و سه قرار گرفت و این چنین گنج خلقت تعریف شد.
عدد ابجد احد=13میشود که اگر ارقام 13 را با هم جمع کنیم4میشود(4=3+1) که پایه و ارکان چهارچوب خلقت و در بردارندهی ظهور همهی مخلوقات به حروف و اعداد آن است الی یوم القیامه. و در واقع تمام مظاهر خود را در آئینهی "یک" جلوه گر نمود و فرمود: انّی کنتُ کنزاًمخفیاً فاحببت و ان اُعرف. الواحد لا یصدر الا الواحد.
همانطور که فرمود: (فاحببت) اول عالمی که خلق کرد عالم حُب بود و عدد ابجد کلمه حُب=10 است. پس با اسم زیبای احد ، نمای عدد یک ؛ مقوّم اعداد و مقوّم حروف و کنز و گنج خود را معرفی کرد که یگانگی خویش را طوری بیان فرمود که هرگز دو نمیشود. پس از گنج احدیت ، اسم مبارک واحد را در عالم حُب ظهورداد (ظهور گنجی از گنج)! عدد ابجد کلمه احد=13 و عدد ابجد کلمه واحد=19است ، که هر دو باطن عدد 10 و سرّ ظهور عدد 10 هستند(10=9+1). باب عدد19، سرّی است که در تمام رگها و عروق عالم به صورت جان قرآن جاری و ساری است چرا که تعداد حروف بسم الله الرحمن الرحیم =19 است و حروف اسماء پنج تن (ص) هم 19حرف است.
عدد ابجد کنز برابر77 است{جمع ارقامش=14و به عبارتی 5=4+1 است} و جایگاه عددی کنز32{5=2+3} میشود. عدد13(=احدجلّجلاله) گنج و کنز همه اعداد و عدد اول است. در واقع ریشهی اعداد یا مقوم اعداد ، صفر است که به صورت دایره میباشد و خود به یک معنا باطن اسم مبارک احد است که قوه و کنز ظهور کثرت خلقت میباشد و آنگاه که خداوند متعال اراده فرمود که واحد ظهور پیدا کند ، با قوت دادن صفر جلوی یکِ واحد در (10) ، مقامش را به ابدیت و خاصیت ، قوّت و قدرت بخشید در کثرت قدرت. و پشتوانه یک را همیشه برای برگشت به وحدتش قرار داد(یک ، به صورت خط کوتاه یعنی قامت همزه است. علی(ع) فرمود: انا سرّالنقطة و سرّالخط) و قدرت مطلق خویش را دائماً به همهی مخلوقات یادآوری فرمود.
پس عدد 10 ، رابط است با اعداد ما قبل خود که یکان است و اعداد دهههای بعد از خود که زوجیت است. وقتی به حروف نوشته میشود(ده) عدد ابجد ده=9 میشود یعنی از 9 گذشته تا ده شود. در تعریف عدد 9 گفته شد که سقف اعداد تا 9 است و 9 ، سلطان اعداد است و عالم درعدد 9 غرق است و 9، بلوغ عددی میباشد. اگر کلمه ده را بسیط بنویسیم(دال+ها) عدد ابجدش برابر 41 میشود که 41=عدد ابجد اُم است در نتیجه عدد ده ، ریشه یا مادر( اُم ) اعداد است. اگر ارقام عدد 41 را که همان جایگاه عددی کلمه کنز است با هم جمع کنیم (5=4+1) عدد 5 بدست میآید ؛ سرّ حلقه بندگی ، سرّ حقیقت خلقت ، سرّحقیقت محمدی(ص).
در واقع شاید این همه زیبایی در عدد 10 برای این باشد که چون معرفت به واحد نصیب شد حالا صفرها که بالقوه بودند در پیشاپیش عدد ده میتوانند جلوهگری کنند و اعداد را تا بینهایت بکشانند (آنگاه انسان ابدی و ازلی بودن خود در جلوه تقدس ذات اقدس الهی یعنی خلیفه الهی را به نهایت ارتقاء مقام در عالم قرب میجوید تا انشاءالله برسد) البته هر قدر هم که تعداد صفرها زیاد باشد اما درنهایت در جمع ارقام به همان یکِ واحد(که ذات اقدس الهی است) میرسیم برای مثال:100000000 جمع ارقامش 1 میشود. (هر آنچه داریم از لطف و عنایت اوست وگرنه ما همان صفریم که اگر به قوّت یکِ وحدانیت نبود ، هیچ ارزشی نداشتیم!).
نکته:درضمن که با تولد مولود ، یکِ وجودش در دنیا ظاهر میشود ، آنگاه صِفرهای قوای او و گنج وجودش به تدریج و لحظه به لحظه تا آخر عمر ، در کمال عددِ انسانیتش ، در طول دنیا از عالم سفل به عالم قرب به صورت پلکان، به او رفعت مقام میدهد. حال اگر از عمر و جوانی گنج وجودش ، خوب استفاده نکند و یا اعمالی مطابق خوی حیوانی انجام دهد نَه انسانی (از بُعد حیوانی رشد کند) ، از یکِ وجودش به صورت منفی ، زیر صفر میرود و صفرهای عملش او را به قهقرای جهنم و سقر و درکههای جهنم سقوط میدهد. از آنجا که انسان ، بلوغ همهی مخلوقات است اگر به منفی عمل سقوط کند، طبق آیه 179 سوره مبارکه اعراف ؛ مانند چهارپا بلکه پستتر یا گمراهتر میشود(اولئک کالانعام بل هم اضل) چون حیوان در مقام خودش ، تسبیح گوی خداوند کریم است و به وظیفهاش عمل میکند.
*عدد 10 ، سرّ ظهور فردانیّت به زوجیّت و از زوجیّت به وحدت وجوداست. عدد 10 ، خزانهدار کلّ اعداد و حروف است. در واقع حقیقت عدد ده متعلق به عزیزان معصوم(ص) است. زیرا این بزرگواران ، خزانهداران و ظرف گیرندهی کلّ نور و کلّ فیض علی الاطلاق ذات اقدس احدیّت هستند ، اما وجود مقدس امام حسین(ع) که معصوم پنجم است ، ظهوردهندهی گنج ده است و همانطور که میدانید ایشان ظهور دهنده و وارث همه انبیاء و اولیاء و اوصیاء و معصومین(ص) در روز عاشوراست ؛ روزی که همهی دَههای عالم برپا میشود و هنگام تولد در وجود مقدسش 9ذریه معصوم(ص) بوده که با خودش عدد 10 را دارد (10=9+1) و در واقع ایشان بر پا کنندهی عاشورا و امام عاشوراییان است.
*عدد 10 در معانی علمی(صفر و یکِ ده) و اعشاری
ما میدانیم که سیستم ده دهی توسط بشر در ابتداییترین اعصار باستان مورد استفاده بوده است. زیرا تمامی بخشهای نجومی و هندسی و حتی زبان رمزی کشیشها بر اساس عدد 10 ساخته شده که خود تلقی از دو اصل مذکر و مؤنث است . عدد 10 که عدد مقدس هستی بود ، به عنوان رازی در تعلق حلقههای درونی حفظ شده بود. این تقدس در رابطه با هر دو رقم 10 یعنی واحد(مذکر) و صفر(مونث) یا دایره به آن اطلاق شده است (10 ؛ صفر واحد).
طبیعتاً سیستم ده دهی یا اعشاری در دوران ابتدایی به مثابهی اسرار حفظ میشد زیرا رهبران ، هستههای مخفی آن را قدرتی میپنداشتند که از بالا دریافت شده بود!
قانون اعداد به حیطهی شانس تعلق ندارد. اعداد ، ضریبهای پرقدرتی در بکار بستن قانون الهی میباشند و به این علت هیچگونه از انواع گوناگون تأسیسات و تشکیلات بشری که در جهت افزایش منافع فردی به بهای رنج دیگران بنا شده ، در نهایت موفق نخواهد بود. عدد ده به خودی خود ظاهر نشده بلکه ، سبب و مسبب آمدهاند تا عدد ده ظهور پیدا کرده است.
*چهار گنج خلقت در عرفان عدد 10
حقیقت روح ، 2000 سال قبل از خلقت جسم ظهور پیدا کردهاست. پیامبر(ص) فرمودند: اعداد ، روح حروف هستند. وقتی اعداد از یک تا چهار با هم جمع میشوند ، عدد ده حاصل میشود 10=4+3+2+1 . در واقع پنج عدد (5-6-7-8-9) در بطن این چهار عدد ، محصور و در درجه بندی ظاهر میشوند. این چهار عدد را اب.جد میگویند که در واقع پدر و مادر اعداد و حروف هستند. پس تمام اعداد و حروف در بطن اب.جد قرار میگیرند!
حال اگر یک چهار ضلعی بکشیم و در هر گوشه ، اعداد 1-2-3-4 را مقابل هم بنویسیم ، قطرهای این چهار گوش در جمع اعداد گوشههایش عدد را به ما میدهد {10= (4+1) + (3+2) }. و در هر ضلع ، اگر عدد ابتدا و انتهای ضلع را جمع کنیم ، اعداد3 و6 و7 و4 ظاهرمیشود {(3=2+1) ،(6=4+2)، (7=3+4)، (4=1+3) }.
و از جمع دو ضلع روبرو با هم 10 حاصل میشود {(10=7+3)،(10=6+4)}
2 |
در اصل اعداد از یک تا هفت و حروف الف- ب- ج-د-ه-و-ز(حروفی که عدد ابجد آنها از 1 تا 7 است) ظاهر میشوند؛ اینجا عدد 7 ، سرّ اعداد است. زیرا با جمع عددی 1تا 7، کلّ 28 حرف ظاهر میشود (28=7+6+5+4+3+2+1)
20
|
حال اگر عالم دوم چهار گوش را که عالم کرسی است (آیت الکرسی) به عدد 10-20-30 و 40 بنویسیم ، در جمع عددی100 میشود(100=40+30+20+10) که100=عدد ابجد حرف(ق) و 10×10=100 میشود (اینجا تربیع عدد10 است) حال اگر مانند بالا جمع کنیم ، عددهای 50 و60 و70 را در کنارهی قطرهای چهارگوش بدست میآوریم. پس در این قسمت حروف ی،ک،ل،م،ن،س،ع (حروفی که عدد ابجد آنها از 10 تا 70 است)
اگرعالم سوم چهار گوش ( بیت المعمور) را رسم کنیم و به عدد 100 و 200 و 300و400 بنویسیم در جمع (1000=400+300+200+100) ، 1000 میشود که کلّ حروف را در بردارد و به عرفان ، کلّ عدد محقق میشود.اگر مانند بالا عمل کنیم ، حروف ق- ر- ش – ت- ث- خ-ذ ظاهر میشود و عدد1000=عدد ابجد حرفِ(غ) که حرف غ آخرین حرف از الفبای عربی است و جایگاه عددی غ=28میشود که اگر ارقام 28 را جمع کنیم به حقیقت 10 باز میگردیم (10=8+2) که جمع ارقام 10 برابریک میشود(1=0+1) یعنی همهی کثرات به وحدت یک میرسد.
200
|
حروف( غین ) برابرحروف کلمه (غنی) ؛ اسم مبارک پروردگار عالم است به عدد ابجد1060 و جایگاه عددی 52 که 52 = عدد ابجد کلمه حمد است . پس این نکته بسیار جالب است که عالم به عدد 1000 و حرف غین ، اسم مبارک غنیِ خداوند و همینطور کلمهی حمد را جلوه میدهد!
خداوند در قرآن کریم سورهی مبارکه حمد را سبع مثانی میخواند یعنی7 تا 2 تا که 14 تا میشود (آیه 87 سوره حجر). پس جان ِعدد 4 روی 10 ظاهر میشود و کلّ بواطن را در خود ظاهر میکند ، یعنی 14=4+10 . دقت کنید جمع ارقام 14 برابر 5 میشود (5=4+1) که اقطار چهارگوش اول هم مساوی 5 بود و این برمیگردد به سرّ وجود مطهر امام حسین(ع) که ایشان محور14معصوم(ص) قرار میگیرد و از طرف خانوادهی مکرّمشان پنجمین معصوم(ص) هستند و از طرف فرزندان ، حامل 9 ذریهی معصوماند. پس وجودشان محوری میشود14=9+5 و 5=4+1 ایشان خامس آل عبا(ص) هستند.
*اعداد یک تا ده ، هم بصورت افقی و هم بصورت عمودی در گنج عالم بالا ظهور دارد. از نام مبارک احدجلّجلاله که کنزالله است به عدد ابجد 13 که در جایگاه عددی حرفِ م ظهور دارد و جمع ارقامش 4 میشود(4=3+1) و عدد 4 ، جمع کنندهی همهی اعداد 1 تا10 شد یعنی (10=4+3+2+1) و اینجا گنج عشر و دههی طُهر و حقیقت اسمائی و صفاتی وجودهای نورانی و مقدس چهارده معصوم(ص) خلق شدهاند که به نام مبارک پنج تن(ص) ، جمع کنندهی اسرار کائنات و نفس واحده گردیدهاند و تمام خلق از این نور مبارک خلق شده است (سوره مبارکه نساء ؛ آیه یک)
تجلی نام مبارک احدجلّجلاله ، به نام مبارکش واحد است که این اسم نورانی مظهر کلّ کثرات است که به عدد ابجد 19 ظاهر میشود که جمع ارقامش 10 میشود (10=9+1) پس عدد 19 ، گنج و کنز عشر را به عوالم ظهوری کثرات تجلی میدهد و این گنج هم همان وجود مطهر معصومین (ص) و گنج قرآن است که به عدد 19 حروف در ظاهر و باطن قرار میگیرند {تعداد حروف بسم الله الرحمن الرحیم (19 حرف) و تعداد حروف نامهای مبارک پنج تن (ص) (19حرف) است}. خداوند کریم تمام گنج یک تا ده را در حرف یای کلمه دنیا قرار داد و این گنج عشر و دهه طُهر و وجود مقدس چهارده معصوم (ص)، عالم دنیا را مزیّن کردند ؛ دنیا شد کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلا .
*عدد 10 در کلمهی دنیا از عالم حُب
پروردگارعالم همانطور که اراده و مشیّتش قرارگرفت که خود را بشناساند ، مخلوقاتش را بدون نیاز خلق فرمود و اول عالمی که به ظهور ایجاد نمود عالم حبّ بود (عدد ابجد کلمه حب = 10 ) ، عالمی که ظرف معرفت شد و صورت نوری گنج عالم در آن ظهور پیداکرد. بنابراین صورت نزولی آن را در عالم دنیا قرارداد. یعنی در خانه متبرک کعبه و در واقع در جانِ آن (ولایت عظمای چهارده معصوم(ص)) یعنی در وجود مطهر و مقدس امیرالمؤمنین علی(ع) ؛ مولود کعبه و یازده فرزند نورانیش(ع) . چنانچه درباره وجود مکرمش ، پیامبراکرم(ص) میفرماید : ولایت امیرالمؤمنین (ع) حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی .
همانطور که گفتیم قلب ، خانه خدا در بدن مؤمن است. قلب باید کانون محبت و سلم و دوستی با اهل بیت پیامبراکرم(ص) باشد تا بتواند واقعا خانه خدا در وجود ما باشد. و این قلب ، ظرف رضای خداست که اگر قلبی در محوریتِ قلب حجت خدا باشد ، هرگز به انحراف کشیده نمیشود و مخلص میشود.حضرت رسول(ص) از مردم هیچ مزدی نخواستند جز محبت به خانواده مطهرشان(الا المودة ذی القربی).
پس باطن محبت که همان گنج حُب خالصانه و حقیقت دهه طُهر و همان محبت چهارده معصوم(ص) است ، همان عنایت هبهی پروردگارعالم است که باعث وصل شدن و گشایش و نجات هر انسان مؤمن و معتقد است در دنیا و آخرت که از عالم سرّ به وجود مقدس معصومین(ص) و از مجرای وجود علی ابن ابیطالب (ع) که مولود کعبه است به تمام قلوب پاکان و مؤمنان خالص و از آنجا به لطف و فضل خداوند منّان در قبر و تا قیامت باعث این میشود که ما مشمول رحمت و فضل و شفاعت الهی قرار گیریم.
تمام این محبت ، رسیدن به شدیدترین محبت که محبت به خداوند منّان و کریم و سبحان است میباشد ؛ وَالَّذینَ امَنوا اَشَدُّ حُبًّا لِلّه (سوره بقره-آیه 165) و کسانیکه به خدا ایمان آوردهاند بالاترین و شدیدترین محبت را نسبت به خداوند دارند. و آن قدرشناسی از محبت بیکران اوست که همهی مخلوق را در رحمت رحمانیت و رحیمیتش در دنیا و آخرت غرق کرده است.
همانطور که در زیارت عاشورا میخوانیم: انّی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و ولی لمن والاکم و عدو لمن عاداکم . آری! این دوستی واقعی است.
*حرف (ی) به عدد عشر درنام مبارک امام حسین(ع)
عدد ابجد و جایگاه عددی حرف(ی)=10 است. وجود مقدس امام حسین(ع) ، نام مبارکش حسن(ع) است چنانچه پیامبراکرم(ص) میفرمود:حسنین(ع) . یعنی دو وجود مقدس ، حسن(ع) هستند (امام دوم و امام سوم) در دستور زبان عرب هرگاه دو برادر نامشان یکی باشد ، در نام برادر کوچکتر یک حرف (ی) ؛ یای مصغر بین دو حرف آخر اضافه میکنند تا کوچکتر وبزرگتر معلوم شود{شاید یکی از اسرار اسم دنیا که استثناست(حرف ن پشت ی اظهار میشود) اینست که دنیا با گرفتن حرف(ی) ، کوچکترین و پایینترین عالم خلقتی است چنانچه خداوند در آیه 5 سورهی مبارکه تین اشاره میفرماید که دنیا اسفل السافلین است}. این ظاهر کار است و درعرفان میگویند این حرف (ی) ، نشانهی عشر وجود آقا امام حسین(ع) است .پس ایشان برپاکنندهی عاشوراست و او صاحب عشر است . امام حسین(ع) ، معصوم پنجم ما شیعیان است(به عدد 5) و ایشان صاحب 9 است(9 ذریه معصوم(ص) در بطنشان قرار گرفت) پس 14=9+5 که جمع ارقام 14 هم برابر 5 میشود و از طرفی به عدد 10 به دنیا آمدند(بلوغ حیات انسانی و تولد زنده در آخرت) ؛ یک خودشان +9 ذریه معصوم(ص) در بطنشان و به معنای دیگر عدد 9 روی 10 هم هستند یعنی 19 که(10=9+1)میشود (19=عدد ابجد کلمه مبارک واحد) . عدد 10 به عربی ، عشر خوانده میشود و ایشان خود ، در ظهر عاشورا ، برپاکنندهی همه عاشوراهای عالم برای تمام انسانهاست.
ارتباط عشر(10) و عرش
جالب است که حروف کلمه عرش با عشر یکی است و ایشان است که با عدد 10 خویش ، وصل کنندهی عالم عرش به عشرِ دنیاست. یعنی عالم اعلی را به عالم سفلی تجلی داد. راه رساندنِ تمام ِگنج و سرّالاسرار ذات احدیّت پروردگار عالم را به تمام انسانها و درعالم سفل(دنیا) به باب طهارت ظهور داد تا به مقام "عند ربّهم یرزقون " هادی و امامِ راه باشد و این هدف متعالی را محقق ساخت.
عدد ابجد کلمه عرش و عشر =570 است ، 500=عدد ابجد حرف (ث) که ملکش میکائیل(ع) ؛ ملکِ روزی است . امام حسین(ع) هم ، رزقِ خونِ حیات الهی هستند چرا که ایشان مقام ثارالله را دارا هستند. 70=عدد ابجد حرف(ع) که در قرآن کریم در 70 آیه مبارکه و با 70 معنا ظاهر شده است. عین یعنی چشم و چشمه ، که هم چشم به باطنِ انسانهای بینا داد و هم چشمهی حیات به همهی لب تشنگان حقیقت و طریقت. پس در این دنیا نیاز به عین(چشم) است و عددِ500=ث ، روزیِ رزقِ این عین است ، چشم بینایی که راه را از چاه تشخیص میدهد. از طرفی 70= عدد ابجد کلمه احکام (الهی) است که تمام اوامرالهی به صورت امر به معروف و نهی از منکر را در خود جای داده است. در ضمن 70=عدد ابجد کلمه لیل نیز میباشد که دنیای سفل ، لیل است و در قرآن کریم آیاتی دربارهی لیل آمده و پروردگار عالم اهمیّت آنرا ذکر میفرماید. پس همانطور که از کلمه (عرش) برمیآید ، بالاترین مقام و مرتبهی عالم بالاست جایی که اراده و مشیّت پروردگار عالم به عالمِ عرش میرسد بعد ، کرسی و عوالم پایینی تا درعالم دنیا و عددِ عشر (10) ، گیرندهی همه این نزولات و برکات است یعنی در حرفِ(ی) دنیا که برابر 10 است . ظرفِ قابلی که با امامت امام حسین(ع) و همهی معصومین(ص) راه را از دنیا با عمل خالصانه تعالی میدهد تا در نزد پروردگار به مقام عند ربّهم یرزقون برسند و باقی و ابدی شوند. نکته: عدد ابجد کلمه "یا مهدی(ص) " برابر با 70 میباشد پس عشر ، مداومت دارد تا زمان آقا و مولایمان امام زمان(ص) و همیشگی است.
جایگاه عددی کلمه عرش و عشر =57 است که اگر جایگاه عددی عرش و عشر را با هم جمع کنیم 114 میشود (114=57+57) که برابر تعداد کلّ سورههای قرآن است . سنّ مبارک امام حسین(ع) 57 سال است {سنّ مبارک امام حسن(ع) 47 سال است که برابر جایگاهِ عددی نام مبارک امام حسین(ع) میباشد و عدد ابجد و جایگاه عددی نام مبارک امام حسن(ع) در جمع عددی 10 میشود(10=8+1+1 و10=7+3)} ، آقا امام سجاد(ع) نیز که در عاشورا حضور داشتند و نام مبارکشان علی=110 است و جمع عدد ولایی و معصومیتشان 10 میشود 10=6+4 ، در سنّ 57 سالگی به شهادت رسیدند ، وجود مقدس امام باقر(ع) در عاشورا حضور داشته و 4 سال از سنّ مبارکش میگذشت ، ایشان در سال 57 هجری.ق بدنیا آمدند و طول عمر مبارکشان نیز 57 سال بود(سال114 هجری.ق به شهادت رسیدند) . اگر ارقام 57 را با هم جمع کنیم 12 میشود12=7+5 و 12 برابر جایگاه عددی حرف(ل) است که حرف (ل) مجرای توحیدست و چنانچه ارقام 12 را جمع کنیم 3 میشود3=2+1 و عدد 3 برابر آب است که شوینده و طاهر کننده عینِ نجاستها به عینِ طهارت است . پس عددِ10 که سرّ وجودی اسرار اهل بیت عصمت و طهارت(ص) است ، شویندهی عینِ نجاست حیوانیت ما به عینِ انسانیت است تا رستگار شویم ، زیرا در پیشگاه پروردگار سبحان فقط انسان میتواند عبادت کند و در قیامت تنها به صورت و سیرت انسانی میتوانیم وارد بهشت شویم و این میسّر نمیشود مگر به شیعه و پیرو شدن واقعی چهارده معصوم(ص).
*حرف (ی) به عدد عشر در کلمه دنیا ؛ کلّ یوم عاشورا
گفتیم که در کلمهی دنیا استثنائاً بجای اینکه حرف نون ساکن پشت حرف(ی) ادغام شود اظهار میشود ؛ پس نشان میدهد که حرف (ی) که یا خوانده میشود ، عشر یعنی ده بودن عمر دنیا را کاملا اظهارمیکند.در حدیث مبارک آمده "کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلا " یعنی تمام عمر دنیا ، عشر است و در آن عاشورای بندگان خدا برپا میشود و کلّ ارض زمین هم محل برپاشدن عاشورا یعنی کربلاست.
نکته: عددابجد کلمه عاشورا =578 که جمع ارقامش 20میشود20=8+7+5
و20=عدد ابجد حرف (ک) {خداوند کریم در اول سوره مبارکه مریم 5 حرف مقطعه را میفرماید که اول آن (ک) کاف خوانده میشود و یکی از اسماء خداوند ، کافی است} و جایگاه عددی کلمه عاشورا=65 است که جمع ارقامش 11میشود (11=5+6) و 11=جایگاه عددی حرف (ک) =عددابجد حج و هو{2=1+1و2= ب} همچنین 65=عدد ابجد کلمه دنیا ، پس عاشورا ، فقط در جایگاهش که دنیاست اتفاق میفتد و برای همهی بندگان خداست. همه باید عاشورائی باشیم و از حریم اسلام و قرآن و عقیده و ایمان به خدای یکتا پشت وجود مطهر آقا امام زمان(عج) ایستاده و با دشمنان دین و قرآن با علم ، با عمل خالصانه ، با تربیت صحیح ، با نماز ، با حجاب ، با اسلحهی بندگی و خلوص تا پای جان بجنگیم. این عمل فقط در جایگاه عاشورا در دنیاست.
جالب است بدانید همانطور که قبلا ذکر شد جایگاه عددی کلمه قیامت هم 65 میشود { 11=5+6 و11=جایگاه عددی حرف(ک) ، 2=1+1 و 2= (ب)} عاشورا ، قیامت صغری در دنیاست . هرکس میخواهد در قیامت روسفید باشد باید درعاشورای دنیا به درجهی سرباز اسلام و قرآن و شیعهی امام زمان (ص) و مُهر مهدویت و انشاءالله شهادت فی سبیل الله و زیارت لقاءالله با روسفیدی نائل شود. پس نتایج زیر حاصل میشود:
1-انسان دائماً در ابتلا و امتحان است. 2-انسان در سختیها شناخته میشود. 3- جوهر انسان در زحمتها و رنجها سنجیده میشود. 4- خالص بودن هرکس در محک با ناخالصیهاست. 5- جان عدد 10 ، همان حقیقت 14 و 5 است که حلقهی بندگی میشود و انسان باید در دنیا به این حلقه مزیّن شود تا در آخرت به آن برسد. 6- پروردگار عالم در آیه 160 سوره مبارکه انعام میفرماید : اگر با خود (تا قبر) عمل حسنه بیاوری من ده ، مثل (گنج) عشر را به تو پاداش میدهم. (یعنی همهی برکات و نعمات تمام نشدنی خداوند کریم) اگر کسی عمل حسن(ع) بیاورد ، حسین(ع) نتیجه میگیرد! عدد ابجد نام مبارک حسن(ع)=118 است که اگر ارقام آن را باهم جمع کنیم 10 میشود(10=8+1+1) پس در جان حسن(ع) ، حقیقت ِ 10 شکفته شده و پایهی 10 میباشد. عدد ابجد حسین(ع)=128 است و (11=8+2+1) که به معنای رسیدن به حج واقعی و معنای هو است(11=حج=هو)
7-در واقع پروردگار عالم به انسانهای فقیر و هیچ خود منّت نهاده که به اسم غنیّ خود ، آنها غنی شوند و به عالم باقی بروند. وقتی وعدهی عشر امثالها را میدهد یعنی کلّ بواطن را به او میدهد.
8-ازعرش خداوند سبحان به زیر آمدیم تا دوباره با عمل صالح به عرش برسیم (در مجرای تنزیه)
9- عدد ده ؛ جایگاه ذیقعد ، به یقین رسیدن و به ساحل نجات رضای خدا رسیدن است.
10-خشکی ذیقعد زیر خانهی خدا به کربلا کشیده شده تا به هدف آفرینش خداوند باری تعالی با درجهی قلب به میم و رسیدن به40 ، در جایگاه شهید با طهارت کامل جلوه کند.
11-همهی انسانها در نتیجهی شیعه شدن به وجود چهارده معصوم(ص) و صادق بودن در عمل به قرآن و پیروی معصومین(ص) میتوانند به کمال و سعادت دنیوی و اخروی خود برسند.
*حقیقتی از گنج سورهی فجر در خصوص لیالٍ عشر
سوره مبارکه فجراز نظر ترتیب نزول دهمین سوره ایست که به قلب پیامبراکرم (ص) نازل گردیده است. پروردگارعالم در این سوره به" لیالٍ عشر" قسم یاد میکند ، قسم به شبهای دهگانه. در هر ماه قمری از 13 تا 23 آن ، دهه فجر خوانده میشود و در این ده شب 3 شب ، لیلة البیض یعنی شبهای نورانی خوانده میشود؛ شبِ 13 و شبِ14 و شبِ15 که قرص ماه بصورت بدر کامل در آسمان نورافشانی میکند.
اما حقیقت و سرّ قسم پروردگار عالم به عدد عشر آنهم بر شبهای عشر چه معنی میدهد؟ در ترتیب نزول ، دهمین سوره است یعنی چه؟ و چقدر زیباست که نهمین سوره از جهت ترتیب نزول بر قلب پیامبر(ص) ، سوره مبارکه لیل است. همانطور که گفته شد عدد 9 باطن عدد 10 بود (از جهت ترتیب نزول ؛ لیل ، باطن فجر است). در واقع این سورهی مبارکه ، حقیقت اسراری باطن عاشورای دنیاست و قسم پروردگار عالم به لیال عشر خیلی مهم است زیرا باطن ِ کلّی فعلیت دنیا را تا به سلامت رسیدنش به آخرت نشان میدهد.
عدد ابجد کلمه فجر = 283 است که 13=3+8+2 و4=3+1 عددِ 4 پایه 40 و همان 4 روی 10 (باب طهارت) است. جایگاه عددی کلمه فجر40 میشود یعنی همان گنج 4 روی 10 .
عدد ابجد کلمه والفجر=320 و جایگاه عددی آن = 59 میشود که برابراست با عدد ابجد نام مبارک مهدی (عج) ؛ تک گل همیشه بهار باغ ولایت و رسالت و تمام عالم ، که حقیقتِ فجر را متجلی میسازد و جمع ارقام 59 برابر با 14 میشود 14=9+5 و 5=4+1 و همینطور جمع ارقام 320 برابر5 میشود 5=0+2+3. عدد 10 ، همان 4 روی 10 یعنی 14 و 4 تا 10 تا =40 است .
پس حقیقت فجر ، دههی طُهر میباشد. این حقیقتِ ظهور پر کرامت و رحمت پیامبراکرم(ص) و فرزندان گرامیش است.
*عدد ده در گنج دهمین سوره مبارک قرآن ؛ سوره یونس (ع)
سوره مبارکه یونس ، دهمین سوره (از نظر نوشتاری) در قرآن کریم است .
همانطورکه گفتیم دنیا در حرف (یا) اظهار شد و حرف (یا) :1- حرف انتخاب بود 2- صاحب گنج عشر 3- شد کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلا 4- تمام دنیا قرارگرفت در(یا)ی دنیا. پس به حکمت خداوند کریم در این در(یا)ی دنیا ، پیامبر بزرگوارش یونس(ع) به امت خودش و تمام انسانها درس بزرگی را آموخت که اگر هرکس بخواهد از دریای دنیا به سلامت خارج شود باید یخرجهم من الظلمات الی النور بشود ! در واقع سوره مبارکه یونس در مرتبه 10 ، یکی از زیبائیهایش اینست که در حالیکه دنیا در حرف یا است پس عالم دنیا ، دریا است!
اگر یادتان باشد قبلا بیان شد که خداوند کریم از عالم بالا گنج عشر را با جمع عددی 4 روی 10 آفرینش خود ظاهر فرمود . عدد 14 =جایگاه عددی حرف (ن) است . در عالم دنیا که تماما زمین آب بود یعنی غرق در(یا) بوده است ، خداوند خشکی را روی آب خلق فرمود و آن نقطه را زیر خانه خودش قرار داد و نام آن خشکی را ارض قرار داد و تمام زمین را از آن نقطه ، دحو کرد یعنی کشید. پس همانطورکه میدانید طبق آیه 4 سوره مبارکه حدید ، تمام دنیا را در 6 روز خلق کرد . پس عدد 6 برابر حرفِ(و) قرار گرفت و چون دحو الارض شد حرف(و) به واو رسید ، عدد ابجد حرف واو = 13 است و 13 =جایگاه عددی حرف (م) به عدد ابجد 40 . پس کره زمین در جان طهارت آب و خاک خلق شد و این خلقت هردو پایه خلقت جسمیت انسان گردید . حال 40 همان پایه 4 است زیرا اگر ارقام عدد 13 را با هم جمع کنیم میشود 4 که 10=4+3+2+1 یعنی 4 روی 10 . پس اظهار نون ساکن کلمه دنیا پشت حرف ( یا ) اینگونه است که خداوند جایگاه حرف نون یعنی 14 نور مقدس معصوم(ص) را از نظر جسمی در دنیا ظاهر فرمود . عدد 14 در دنیا هم جایگاه حرف(ن) قرار گرفت پس اگر خوب دقت کنید حرف نون ، سرّالاسرار گنج ازعالم بالا تا سفل دنیا است (قاب قوسین او ادنی) .
خداوند کریم درچهاردهمین سورهی مبارکهای که حروف مقطعهی بدون تکرار است؛ سوره قلم به حرف نون قسم میفرماید. پس هر کس در دنیا پشت 3 (ثلاث) ظلمت قرار میگیرد (ظلمت دنیا ، ظلمت جسم ، ظلمت نفس) و به عبارتی ظلمت رحم مادر تا بدنیا بیاید و در دنیا تا وقتی که بخواهد با انتخاب صحیح به کمال انسانی ارتقاء پیدا کند و به قرب الهی برسد باید در رحم دنیا که پشت سه ظلمت ثلاث است به صورت و سیرت انسانی به سلامت از در(یا)ی دنیا به ساحل نجات برسد. آنگاه خداوند کریم او را پذیرایی میفرماید تا تنِ ناتوانش مثل یونس(ع) در ساحل ، زیر بوتهی کدوی بهشتی قرار بگیرد. جالب است بدانید که عدد ابجد کلمه کدو=30 میباشد و خداوند کریم برگهای رحمت 30 جزء قرآن را بر سر ما باز کردهاست تا ما بتوانیم جسم ناتوان عملمان را به نورش پرورش دهیم. آنگاه مثل قوم یونس(ع) که پاک شده وبخشیده شده ، منتظر پیامبر بزرگوارشان بودند ، خداوند کریم عملهای ناقص و ناچیز ما را بخشیده و توفیق برگشت به حقیقت انسانی و کمال و رضوان و قرب را نصیبمان میفرماید. این امتحان سنگین عشر هر انسانی است که بدنیا میآید. پس باید در جان وجودمان فقط با خدا و خلیفههای برحقّش انس بگیریم و در ظلمت دنیا دست از عبادت و بندگی نکشیم و دائماً نجات خود را از او بخواهیم. کسانیکه اینجا از ظلمت رحم دنیا متولد نشوند و به ساحل نجات یقین و ایمان نرسند ، اگر عمرشان تمام شود از ظلمت در(یا)ی دنیا وارد ظلمت قبر میشوند و چشم باز نکرده وارد چاه قبر میشوند آنگاه پردهها برایشان برداشته میشود که هیهات! دیگر راه بازگشتی نیست!!!
*آغاز جزء ده قرآن مجید در سوره مبارکه انفال
مقام جزء ده در باطن گنج وجود مقدس امام حسین(ع) ؛ خامس آل عبا(ص) با آیه خمس شروع میشود. جزء ده در سوره مبارکه انفال باز میشود. این سوره که در جزء 9 شروع میشود همان گنج 9 باطن ِ ده را ظاهر میکند. دیگر اینکه 19 برابرعدد ابجد کلمه مبارک واحد ؛ نام مبارک خداوند کریم است. انفال درواقع ریشهاش ، فال است که همان حروف الفِ وجود میباشد که جان وجود گنج عشر به عدد (10=9+1) همان باطن چهارده معصوم(ص) . پس خداوند کریم انفال را به هر انسانی که بدنیا میآید در بطن وجود او به ایشان داده است که همان گنج "انّی نفخت فیه من روحی " است . از این گنج همه باید خوب مواظبت کنند که سرمایه و راه نجات از ظلمات نفس به حیات نورانی انسان است . البته به شرط مخلص شدن و عبد و بندهی خالص خداوند شدن که صاحب انفال است . این بلوغ 9 وجود این سوره مبارکه و تولد در جزء 10 خیلی جالب است که اولین آیهای که به جزء 10 وارد میشود آیه مبارکه (41) امر به خمس دادن است (خمس در واقع باب طهارت مال است )
وجودمقدس امام حسین(ع) که خود حامل 9 ذریه معصوم(ص) بدنیا آمد و صاحب عدد 10 و گنج عشر است و امام عاشورائیان و در حلقه انوار مقدس معصومین (ص) ، پنجمین معصوم (ص) میباشد و ایشان کسی است که خامس آل عبا(ص) نامیده شده است. (یعنی فاعل خمس از هر نظر)
*گنج عشر در شب یلدا
همانطور که میدانید این آداب و رسوم که ظاهرا ایرانیان از آن پیروی میکنند در واقع گرفته شده از کتاب آسمانی اوستاست که پیامبر بزرگوار حضرت زرتشت آورنده این کتاب آسمانی است . بنابراین تمام نامگذاریها و آداب و رسوم صحیح ، دلیل بر اینست که ما از ظاهر امورات دنیوی به بواطن و زیباییهای آخرتمان برسیم و ریسمان بندگی خودمان را برای پروردگار کریم که محکمترین ریسمان ، حبل الله است ببندیم و فقط بنده او باشیم . بنابراین مبحث زیبای این درس به حروف و اعداد ، رموز زیبای معارف را برای ما میگشاید .
عدد ابجد کلمه یلدا= 45 میشود که برابر با عدد ابجد اسم مبارک آدم(ع) است (9=5+4) امیدوارم خوب فکر کنید! تمام دنیا که مقامش نسبت به تمام عوالم ، اسفل السافلین است و لیل خوانده شده که تا حدودی در این درسها توضیح داده شده است ، در واقع تمام عمر دنیا یک شب است که طولانیست که اگر به قدر آن برسیم ، میوهاش آدم شدن میباشد! چون در جان وجودش ، خداوند کریم آدم را به انسانها عنایت فرمود پس ما باید به آدمیت خودمان برسیم . خیلی درس است که آدم(ع) ، انسانیست که اول به دنیا آمده(به درس کلمه اول رجوع شود) پس منظور اینکه باید به آدمیت خودمان یعنی به اول شدن و مراتب آن که تمام حقوق انسانیمان است برسیم تا در دنیا برنده و شاگرد اول از طرف خداوند باشیم ، شاید او ما را قبول کند .
جایگاه عددی کلمه یلدا در حروف الفبا 27 (9=7+2) میشود که 27 =جایگاه عددی کلمه سجده است که انسان فقط در مرتبه اطاعت محض یعنی سجده واقعی به امر خدا ، آدم میشود!
شب یلدا یعنی ماه نهم که ماه آذر است در بلوغ خودش میوهی 10 را به همهی ما میدهد و باروری سال آینده در حمل زمستان به عدد چهارمین فصل سال ، ذخیرهی بنده میشود. پس به عدد نُه در باطن ده ، حلول تولدی در ظهور است که آن شب را ، شب چلّه میگویند. یعنی درواقع گنج حمل ، همان 4 روی 10 است که خداوند کریم به عدد ابجد کلمهی دی = 14 ، در شب یلدا به همه مخلوقاتش هدیه میدهد تا همه مخصوصا انسان ، شب یلدا را بفهمد ؛ کمال به انسانیت رسیدن و آدم شدن را به عدد ابجد کلمه یلدا که 45 میشود و آنهم برابر عدد ابجد کلمه آدم است را به او میدهد. در واقع ماه نهم (آذر) بار خود را به سلامت ماهِ ده ، فارغ میشود و گنج 4 روی 10 دی را به همهی انسانها هدیه میدهد. این شب را میفرمایند که خداوند ، مهر را کامل ، به انسانها عنایت میکند چرا که اول پاییز، ماه مهر بود و شب یلدا ، پایان پاییز است!
و خداوند کریم در شب یلدا بهترین محبت خودش را برای بندهاش در بلوغِ 9 واردِ 10 یعنی 19 از گنج 14 را به چلهی اول به انسانها هدیه میدهد تا از خواب زمستانی دنیا بیدار شوند ، برخلاف تمام مخلوقات ، چه نباتی و چه حیوانی که به خواب زمستانی میروند او در شب یلدای دنیا بر عکس نفس حیوانی و رشد گیاهی خود ، زنده و بیدار شوند.
سه تا چله در زمستان قراردارد. یکی را خداوند به انسانها هدیه داد(شب اول ماه دی ؛ شب چله ) و دو چله دیگر یکی کوچک و یکی بزرگ ؛ اول دی تا ده بهمن ( چله کوچک) و تا بیست اسفند (چله بزرگ ) قرار داد. اما از 20 اسفند تا فروردین یک 10 است که اتممناها بعشر تمام سال ، از حالی به حالی شدن ، از مرده شدن به زنده شدن و از خشکی به تری رسیدن و از زمستان به بهار همان گنج 4 روی 10 و دههی طُهر ، تحویل سال میکند و اربعین را برای همه جاری میسازد.
هر سال ، 4 فصل دارد اما در فصل بهار که ربیع است کلّ عدد 4 روی 10 بارورمیشود. بقیه فصلها بستگی به بهار دارد (سالی که نکوست از بهارش پیداست). عدد ابجد کلمه ربیع =282 است و جمع ارقامش 12میشود (12=2+8+2) که هر سال 12 ماه دارد و جمع ارقام 12برابر3 میشود که هر فصل ، 3 ماه دارد ! سال شمسی 365 روز است که14=5+6+3 . سال شمسی با سیزدهه شروع میشود ، درواقع حقیقت عدد 13 است که همان 4=3+1 است و جایگاه عددی حرفِ (م) که عدد ابجد حرف (م)=40 است.
پس نتیجه میگیریم سالی که اول آن با بهار شروع میشود و با عدد 13 یعنی حقیقت ربیع ظاهر شده و رحمت الهی از جان ملکوت خلقت در سرّ طهارت 40 ظاهر میشود(13=م=40) ، تا آخر سال درحقیقت ربیع است. هر چه بهار سال پربارانتر باشد بقیه سال بارورتر میشود!
نکته مهم! توجه توجه! بندگان خدا! در زیر بارش رحمت طهارت الهیِ 4 روی 10 سال شمسی کفران نعمت نکنید و عید واقعی را برای خود بپا کنید . به قول امیرالمؤمنین علی(ع) که میفرمایند: "روزی که گناه نکنید ، آن روز عید است".
*شروع سال قمری و شمسی از نظر گنج ده
نمایش عدد 10 در اوّل سال قمری : سال قمری با ماه محرم یعنی ماه حرام شروع میشود ؛ ماه حرام یعنی حرمت دارد(درواقع سال با یک ماه امن شروع میشود).
در احکام ما شیعیان است که هرگاه به جایی مسافرت کنید هنگامیکه از مقدار ترخّص بگذرید ، نماز شما شکسته میشود و روزه هم باطل میشود مگراینکه نیّت کنید که در آن مکان ، ده روزِ کامل بمانید(قصد 10 روز شود) در واقع با این نیّت ، این مکان وطن قرار میگیرد ، حال اگر تا 6 ماه آنجا اقامت کنید میتوانید آنجا را وطن خود قرار دهید. پس پایهی وطن شدن ، قصدِ ده روز تمام است.
حال اول سال قمری وارد دههی عاشورا میشویم و اکثرِ شیعیان این ده روز را به خیمههای اباعبدالله الحسین(ع) میروند یا در منزل ِخود ده روز پرچم و پارچهی سیاه عزای آقا را میزنند. پس سال قمری با عدد 10 ، که همان گنج عشر است شروع میشود. خلاصه از اول سال در دههی وطن بودنِ خیمهی اباعبدالهی قرار میگیریم که خودِ ایشان 10 است و در روز دهم محرم ، عاشورا را بپا میکند .
تذکر: درواقع بدون اینکه کسی به این مهم توجه داشته باشد ، خداوند متعال یک توفیق عالی به بندگان مؤمن خویش میدهد. دشمنان اباعبدالله(ع) امنیت محرم را شکستند و ملعون شدند اما یاران آقا به امنیت الی یوم القیامت رسیدند ، پس رسیدن به وطن و دهه را دریافت کردن به معنی به جایگاهِ امن رسیدن است.
پس حقیقت سال قمری به ثمر رساندن سال شمسی است. امام حسین(ع) با نور مبارکش ظلمات را با لباس سیاه نمایش داد که باید هر آنچه اوامر الهی است (در ابتدای سال قمری در دههی اول این ماه) به عنوان وطن شدن ، مُحرم شدن و مَحرم شدن ، همه را جذب کنید و با سوز قلبی و گریه ، دانههای کاشته شدهی عملتان را آبیاری کنید و با اشک چشمانتان آفات عمل خود را شستشو دهید. درحقیقت در این دهه به گنج 4 روی دهِ تمام سال میرسید.
در سال شمسی که با سیزدهه شروع شد با شادی و تنوع رنگها و نور خورشید ظهور پیدا کرد اما سال قمری در لیل و درحقیقت گریه و سیاه پوشیدن و عزاداری شروع شد ، در واقع دنیای سفل که لیل است ، تاریکخانهی ثبات تصویری است که در حقیقت سال شمسی به عرصهی ظهور میآید (همانطورکه عکسها را در تاریکخانه ظاهرمیکنند). پس با تابیدنِ نور مهتاب که سفید است همهی رنگهای روز را در سیاهی لیل که جذب کننده است منعکس و ثابت میکند و الی یوم القیامت حقایق از این صفحه پاک نمیشود که تصویرش متحرک و دارای صدا است . {همانطورکه میدانید رنگ سیاه جذب کننده تمام انواراست و رنگ کامل است(همه رنگها در آن وجود دارد) پس با پوشیدن لباس سیاه برای امام حسین(ع) ، انشاءالله انوار هدایت را جذب کرده و از ظلمات وجودمان خارج میشویم}.
پس لیل به منزله حقیقت سکون است چون ظاهراً شب وقت استراحت و آرامش گرفتن است ، هر کس در روز هرجا که باشد میخواهد در شب به منزلش برود و وقت خواب دوست دارد که چراغ را خاموش کند(تاریک باشد) و چراغ بدنش که چشمانش است را میبندد و خلاصه پروردگارعالم ، سرّ سکون را خواب و تاریکی قرار داده که لیل یکی از آیات اوست تا وجود انسان به آرامش کامل برسد تا در روز فعالیت فردا را به خوبی انجام دهد و رزق حیات فردایش را از رزّاق عالم جذب نماید و این خود به نوعی قدر است تا هر کس چه بخواهد و چه نخواهد و ظرف وجودش را گیرنده چه غذایی بنماید که خداوند این نوع قضا را برای که میزند که خیلی معنی دارد!
پس به حقیقت ، از عدد 10 که کلّ برکات اسرار از عالم اسرار تا عالم سفل است در زمان دههی اول محرم به لطف و فضل پروردگار عالم پرده برداری میشود و به برکت اباعبدالله الحسین(ع) به انسانها عنایت میشود. درواقع پروردگار عالم دراول سال قمری به بندگانش هِبه (بخشش) میدهد که تا آخر سال ، خود را به ذیقعد انسانیشان برسانند (شاید هم تا آخر عمر و الی یوم القیامت).
در حالیکه سال قمری است اما امام حسین(ع) هم محورِ سال قمری است {عدد ولایی(3) + 9 ذریه(ص)=12} و هم محور سالِ شمسی است {عدد معصومیت(5) +9 ذریه(ص) =14}.
سال شمسی با سیزدهه آغاز میشود و 365 روز دارد و شامل 4 فصل است که هر فصل 3 ماه دارد.اگر ارقام 365 را با هم جمع کنیم 14 میشود (14=5+6+3) در واقع ظهور4 فصل ، از گنج 14 است که اگر یک تا 4 را با هم جمع کنیم همان باطن 4 روی 10 یعنی 14 و حقیقت عشر(10 =4+3+2+1) بدست میآید که کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلا میشود.
با شروع به عدد 13 از همان گنج احدیت پروردگار عالم ، همهی زیباییها را به عدد سال به بندگانش میدهد. عدد ابجد کلمه سال=91 (91=7×13) است که جمع ارقامش 10 میشود (10=1+9) اما 91 ، برابر عدد ابجد کلمه کامل و عدد ابجد کلام هم است . جایگاه عددی کلمه سال = 28 و عدد 28 برابر تمام حروف کلام خداوند در قرآن کریم است(28 حرف الفبای عرب).اگر ارقام 28 را با هم جمع کنیم 10 میشود(10=8+2) و جمع ارقام 10 برابر یک میشود (1=0+1) و اینجا تمام کثرات به وحدتِ وجودِ ذات اقدس احدیّت برمیگردد و در ضمن عدد ابجد یک = 30 را به ما میدهد ، که هر ماه 30 روز و هر فصل به 3 ماه که پایهی عدد 30 است ، ظهور پیدا میکند و حدوداً هر فصل 90 روز میشود که عدد ابجد حرف ص=90 است و همچنین عدد ابجد (میم)=90 است که هر فصل به انتقال فصل دیگر ، قلب به میم میشود.
عدد هر ماه سال که 30 روز است برابر عدد ابجد حرف (ل) ؛ مجرای توحید و ملکیت باریتعالی و حقیقت سرّ لا اله الا الله است. جایگاه عددی حرف (ل) =12 است که سال 12 ماه دارد ؛ چه سال شمسی و چه سال قمری که رویهم 12و12 برابر 24 میشود که یک شبانه روز 24 ساعت است(2 تا 12 تا) . در حقیقت ما دائماً در مجرای توحید و حمد پروردگار عالم و در وحدانیت یک ، غرق هستیم .
در واقع باعث خندهی قیامت که روز عود است و همان رسیدن به حقیقت گریهها و امتحان در عاشورای عمل ، سال قمری است. که اگر خداوند این نور ولایت را برای ما روشن نمیکرد ، هرگز در قیامت لب خندان نداشتیم. آنجا لباس نور و لباس آبروست ، آنجا خانه تکانی واقعی را میبینیم ، آنجا جای ظهور باطن 13 در بهشت است ؛ روز ملاقات بهترین انسانهای عالم یعنی 14 معصوم(ص) است. پس اینجا برای اینکه ما هم از نور شمس عالم ؛ امام زمان(عج) ؛ چهاردهمین نور مقدس ولایت و رسالت برخوردار شویم باید دائماً به گرد رضای قلبش طواف کنیم تا از رضای قلبمان به رضای قلب ایشان واصل شویم و وجود ظلمانی ما به نور منوّرش روشن شود و این حقیقت گنج عشر وجود در سال قمری و شمسی است.
حال ببینید درواقع بلوغ یک مؤمن در سال قمری به روزهی واقعی ظهور داده میشود. یعنی از وقتی میفهمیم و بلوغ تکلیف شرعی پیدا میکنیم باید تا لحظهی مرگ از گناه ، روزه بمانیم .این سرّ تولد حقیقی انسانیت انسان است در جان ماه شوال که اولین روز آن عید فطر است و در آن روز ، روزه حرام است.شوال از شأل میآید و به معنی شال یعنی خلعت قبولی از جانب ذات اقدس الهی به بندگانی که به حقیقت روزه رسیدهاند میباشد. و تولد واقعی در ماه 10 سال قمری اتفاق میافتد که روزه در آن حرام است. این واقعیت رزق حسن است که نصیب قبول شدگان میشود. امام حسین(ع) امام روزه داران ، از اول سال بندگان خدا را هدایت میکند تا از ساقی کوثر آب حیات را بگیرند و بنوشند و به حیات ابدی و طیب برسند و آن شهادت فی سبیل الله و زیارت لقاء الله با روسفیدی است.اللهم الرزقنا
*گنج عشر در هفته
همانطور که نوشته شد در عالم دنیا از خودشناسی انشاالله به خداشناسی میرسیم و از بررسی آنچه در اطراف و اکناف احوالات که از زمان و مکان و سایر چیزهای دیگر میتوانیم به حقیقت نظم آفرینش و معرفت به آن یکتای بیهمتا پی ببریم که همهی آنچه خلق فرموده روی الفبای هستی همه متوازن و همه با نظم و ترتیب خاص است.پس همانطور که سال قمری و شمسی را در حقیقت دههی عشر خواندید هفته هم ، جان این حقیقت را ظهور میدهد.
عدد ظاهری هفته ، 7 روز است اما اگر در زیارت ایام هفته بخوانیم هر روز متعلق به یک یا چند نور مقدس 14 معصوم(ص) است ، یعنی کلاً به 14 نور مقدس(ص) متعلق است . پس در واقع سبع مثانی است.
در عالم سرّ خلقت که گنج عشر ظاهر شد ، عدد 14 باطن آن بود یعنی 7 تا 2 تا. عدد 7 ، آیات مبارک سورهی حمد است که تمام گنج قرآن در بطن آن ظهور دارد و خداوند در قرآن کریم میفرماید که حمد ، سبع مثانی است یعنی 7 تا 2 تا است (آیهی 87 سوره مبارکه حجر). پس ما دائماً در باطن 7 تا 2 تا هستیم که همان حمد الهی است (و همانطور در هفت روز هفته) . هر سال 52 هفته دارد و جالب اینکه عدد ابجد کلمهی حمد برابر 52 است پس هر هفتهی ما در هفت روز از 52 عدد حمد غرق است یعنی 7 تا 2 تا . اما عدد در روزهای هفته از یکشنبه شروع میشود تا پنجشنبه. روز شنبه در واقع مثل صفر قبل از یک است و روز جمعه هم جمع کلّ روزهای هفته است ، پس در واقع 5 تا 2 تاست که میشود 10 که همان عدد عشر است پس در واقع 4 روی 10 برابر 14، باطن هفته است که هفته و سبع مثانی میخوانیم (خوب دقت کنید! آیا غیر از اینست که سبع مثانی یعنی 14 تا و 14 ، همان گنج عشر است؟! )
وقتی اسم شنبه را میخوانیم نون ساکن پشت ب کلمهی شنبه ، قلب به میم میشود و شمبه خوانده میشود. در اصل عدد 52 ، برابر است با نون ساکن و حرف ب {ن=50 و ب=2 (52=50+2)}. پس هنگامیکه در حقیقت حمد ، میخواهیم شاکر نعمتهای خدا باشیم باید نون ساکن وجودمان پشت (ب) بسم الله قرآن ، قلب به میم شود تا بتوانیم ورود در قرآن و معنی آن داشته باشیم یعنی حرف ن کاملاً صورت اصلی خود را از دست داده و به حرف م که عدد ابجدش 40 است تبدیل میشود ، در اینجا لباس حیوانی را درآورده و مزیّن به صورت انسانی میشود. این است که در حالیکه در هفته و در 52 (حمد) غرق هستیم به عمل هم باید ، عامل حمد شویم یعنی شیعهی واقعی چهارده معصوم (ص) و راضی به رضای خداوند کریم شویم. در ضمن وقتی عدد 52 =2+50(حمد) را خوب متوجه شوید میبینید در حالت قلب به میم نون ساکن پشت حرف ب ، حرف نون کاملا ًٌاصل ِ خود را از دست میدهد و میشود( م ) ، عدد ابجد حرف ( ن ) برابر50 و عدد ابجد حرف ( م ) برابر 40 است (40=10-50) . اینجا 10 تا که عشر دنیاست از آن کم میشود{ن+ب=52 وم+ب=42، (42=10-52) } و درواقع انسان پاک و مقبول رضای خدا میشود ، 42(م+ب) یعنی با عدد 40 طهارت وارد (ب)بسم الله سورهی مبارکه حمد میشود که این صورت و سیرت انسانی است و این حقیقت تمام زحمتهای انبیا و اولیاء(ع) است . پس بدانیم چرا هر روز هفته متعلق به معصومین(ص) است!
بنابراین دائماً هفته و هر روز ، این حقیقت را ظاهر میکند که ما میخوانیم شمبه ، یکشمبه... ، اگر ارقام 52 را باهم جمع کنیم باز 7 می شود(7=2+5). پس ما در حقیقت با 5 روز عددی هفته به باطن عشر و گنج 4 روی 10 یعنی 14 با روز جمعه دست پیدا میکنیم ، در حالیکه جمع ارقام 14 برابر 5 میشود و حلقه بندگی به آن بسته میشود. روز جمعه متعلق به آقا حجة ابن الحسن ؛ مهدی صاحب عصر و الزمان (عج) میباشد و یکی از نامهای زیبای ایشان جمعه است که ایشان چهاردهمین معصوم هستند و گنج 14 به وجودش در ظهر جمعه بر تمام جهانیان افشا و انشاءالله وجود نورانیش هر چه زودتر ظهور میکند.
* معنی حرف (یا) در کلمه (دریا) {آخرین منزل آب ، دریاست}
از آنجائیکه در قرآن کریم داستان حضرت موسی(ع) بیشتر از داستان پیامبران دیگر نقل شده است(کلمه موسی، یعنی از آب گرفته شده) ، شاید خداوند منّان میخواهد این معنا را که سِرّ حقایق قرآن است ، ظاهر کند همانطور که متذکر شدیم باطن قرآن ، کوثر است و حقیقت آب و عدد ابجد کلمه آب به صورت بسیط =114میشود (الف +باء=111+3=114) که برابر با 114 سوره مبارکه قرآن است و جمع ارقامش 6 میشود 6=4+1+1.
اما چرا مقصد همه آبها در نهایت دریاست و اینکه بازگشت همه آبها چه زیرزمینی و چه روی زمینی به دریا و اقیانوس است؟! عرفانِ دریا ، خیلی زیباست : حرف (ی) در حروف الفبا عدد ابجدش 10 است و در ادبیات حرف انتخاب و حرف ندا است. در انتهای عمر ، تمام نهرهای عمل ما به دریای انتخابمان ختم میشود ولی چگونه باید نجات پیدا کنیم شرط آن است که :
1 – موسوی شویم {داستان تولد حضرت موسی(ع) و همچون موسی(ع) عصایی داشته باشیم تا دریا را بشکافد و ما هم از روی خشکیِ ذیقعد امتحان خود به سلامت به ساحل نجات برسیم. چون همه ما گنهکار هستیم باید شیعه 14 معصوم (ص) باشیم تا ما را از ساکنین سفینه نجات قرار دهند و تابوت جسم ما را به ساحل دارالسلام بنشانند. پس ما هم باید موسوی شویم ، یعنی به سلامت از آب گرفته شویم و در خشکی ذیقعدِ بهشتمان مستقر شویم.انشاءالله
2- بدانیم که دائماً باید دستمان به دامن امام زمانمان باشد تا ما را سوار در سفینه نجاتش کند تا از خطر غرق شدن در دریا نجات پیدا کنیم.
3- تمام کشتیها با ناخدایی ولایتِ اهل بیت(ص) فقط روی کوه جودی قرار میگیرند زیرا همه کشتیهای وجود ما در بطن کشتی نوح(ع) است که ساحل نجات کشتی او کوه جودی بود که آنجا مرقد مطهرامیرالمؤمنین علی(ع) میباشد.
در ادبیات فارسی حرفِ یا ؛ حرف انتخاب است.در ضمن اینکه عدد ابجد ی=10 است و در کلمهی دنیا ظاهر شده که همه انسانها در تمام ساعات عمر خود ، بین دو راهی قرار دارند و هر لحظه باید راه صحیح را برای خود انتخاب کنند. هر کار یا عقیدهی انتخاب شده ، به یک نحو مسیر زندگی و سیرت و صورت و جهتِ تمام امور ما را در رهن خود قرار داده و انسان ، ساکن در انتخاب خود میشود. همانطورکه پروردگارعالم در سورهی مبارکه مدثر آیه38 میفرماید:"کلّ نفس بما کسبت رهینة" هرکس مرهون انتخاب خود است و باید پای انتخاب خویش پایداری کرده و به اتمام رساند.
امتدادِ این انتخاب تا قیامت کشیده میشود و مسیر صراط آخرتی ما را معین کرده و حتی جایگاه ما را که در کدام قسمت و در چه درجهای از بهشت یا جهنم هستیم ، مشخص میکند و تمامِ زحمات دنیای ما در آنجا به جایگاهِ ذیقعد خود میرسد و آنجا به هیچکس ذرهای ظلم نمیشود و هر نفسی بردارندهی بارِ خود است ؛ طبق آیه 164سوره مبارکه انعام و 15سوره مبارکه اسرا"ولاتزرُ وازرة وزرَ ا ُخری ".
پس انسان در دنیا دائماً در،(یا)ی انتخاب خود غوطه ور است تا جائیکه در هجوم در(یا)ی انتخاب خود به صورت امواج بالا و پایین میرود و دائماً در حرکت است پس ثبات انسان غیرممکن است و نمیتواند صاحب جایگاه شود مگر اینکه در ساحل خشکی یقین قدم بگذارد. پروردگار عالم در قرآن کریم آیات زیادی دربارهی دریا به صورتهای مختلف بیان فرموده است که برای مثال چند نمونه ذکر میشود:
حضرت موسی(ع) و گنجینه عشر__ از جمله برای حضرت موسی(ع) سوره مبارکه طه ، زمانی که حضرت میخواست متولد شود ، فرعون دستور داده بود هرپسری که متولد شود را بکشند ، بنابراین مادر حضرت موسی(ع) صورتِ حمل در بدن نداشت.خداوند کریم به ایشان عنایت فرمود که جعبهی چوبی از بهشت برایش آورده شد(که آنرا تابوتِ عهد مینامند) و فرمود که فرزند خود را در این جعبه بگذار و به دریا بیانداز "پس ما فرزند را به تو برمیگردانیم". ایشان هم اطاعت فرمود و حضرت را در جعبه نهاد و به دریا انداخت تا به دستِ خانم آسیه(س) رسید و ... .
نامِ مبارک موسی یعنی از آب گرفته شده ، اینجا پروردگار عالم ، جانِ دریایِ دنیا را جلوه داد و صاحب انتخاب ، آسیه(س) شد که گیرندهی این انتخاب صحیح شد و به باطن ِنیّت پاک خود رسید و بندگی خالصانه پروردگار عالم را قبول کرد... .
یک نکته مهم این است که حضرت موسی(ع) با جایگاه خشکی یقین یعنی تابوت عهد در دریا رها شد و ایشان پیامبراولوالعزم و صاحب کتابِ تورات است ، کامل و بینقص خلق شده و به امر خالق یکتا نزول اجلال وجود مقدسش در دامن پاک یکی از بهترین زنان زمان خود بوده که او هم به ذیقعد یعنی جایگاه یقین رسیده بود. پس جعبه یا تابوت ، محلّ خشکی یقین است. پروردگارعالم در دنیا کشتی را برای انسانها قرار داد تا بتوانند در خشکیِ کشتی ، به تمام امورِ دنیایی خود برسند و درضمن از خطرات احتمالی در(یا)ی انتخاب خود ، در امان بمانند. کشتی از جنس چوب است و چوب همیشه روی آب میماند. جالب توجه اینکه کلمهی عرش یعنی سقف چوبی ، و عرش هم روی آب است. کرسی هم از جنس چوب است. گنبد حرم مبارک حضرت رسول اکرم(ص) سبز است و جلوهی گنبد خضرایی عرش است که پیامبر(ص) ، صاحب عرش و صاحب کشتی نجات همهی بندگان خداست {البته پیامبر(ص) و ائمه(ع) همگی ، سفینه نجات هستند}
در صلوات هر روز ماه شعبان امام زین العابدین(ع) میفرماید: همه معصومین (ص) همیشه در حال یقین هستند و هرگز بیراهه نمیروند ، پس همیشه در خشکی ذیقعد ساکن هستند و هرگز تنزلِ انتخاب ندارند زیرا وجود مقدس معصومین(ص) خود ، حقّ الیقین هستند یعنی علم الیقین و عین الیقین در مرحلهی تنزّل این عزیزان است و ایشان انسانهای متقی را به انتخابِ صحیح راهنمایی میفرمایند و بندگان خدا را به ورود در کشتی نجات دعوت میکنند .
حضرت نوح(ع) و گنجینه عشر __ حضرت نوح(ع) در حالیکه عمر طولانی داشتند اما مردم هدایت شده در زمان ایشان کم بودند و ایشان برای هدایت آنها زحمات زیادی کشیدند. پروردگار عالم 950 سال عمر به ایشان داد و در آخر امر فرمود که کشتی بسازد تا امت خویش را نجات دهد. درحالیکه در روی زمین خشک و دور از آب بود اما حضرت نوح(ع) جانِ کشتی را در،(یا) میدید ولی مردم دیدِ او را نداشتند. اما او که یقین داشت که کشتی ، حقّ الیقین است و محلّ رضای خدا و سفینهی نجات است ، هرگز درعقیدهاش تزلزل نمیآمد چرا که او پیامبر اولوالعزم خداست.
پس حضرت نوح(ع) کشتی را به امر پروردگارش ساخت و در زمان معین هنگامیکه خداوند علیم نشانهای برای او قرار داد که از تنور منزلش به جای آتش ، آب فواره میزند"و فارالتّنّور" زمان نجات خود ، خانواده و یارانش و عذاب دشمنان دین است و به ایشان فرمود از هر حیوانی زوج- زوج جمع آوری کند و در کشتی قرار دهد و یاران باوفایش را نیز سوار کشتی کند.
به امر پروردگار عالم آسمان شروع به باریدن کرد و از زمین هم آب فوران میکرد تا اینکه آب همه جا را فرا گرفت و دشمنان یک یک غرق میشدند... . تا اینکه خداوند متعال به آسمان و زمین امر فرمود که آبها را در خود ببلعید "یا ارض ابلعی" آبها فروکش کردند و کشتی روی کوه جودی (که قبر مبارک امام علی(ع) است) به سلامت فرو نشست ، آنجا شد دارالسلام. اینجا ساحل نجات تمام بندگان مؤمن خدا قرار گرفت و اکنون وادی السلام نام دارد.
یعنی ای شیعه! بدان که هرگز امام علی(ع) از مقام خود تنزل ندارد و تجافی نکرده است و او صاحب کرسیه السموات و الارض برای همیشه الی یوم القیامت خواهد بود. در اصل اینجا ، ساحل نجات و مقام حقّ الیقین مؤمنین است ، اینجا خشکی یقین است! هر کس به اینجا برسد دیگر هرگز دچار تزلزل نمیشود ، اینجا باب الجنّة است . پیامبراکرم(ص) فرمود:"انا مدینة الجنة وعلی بابها" . اینجا جلوهای از عدد 110 نام مبارکش است ؛ او نگهدارندهی حقیقت گنج 4 روی10 است و جان عشرعالم است. در باطن حقیقت ، پروردگار عالم از نور مطهر حضرت علی(ع) ، کرسی و ملکوت 7 طبقه زمین و 7 طبقه آسمان و آنچه بین آنهاست را خلق کرد. همانطور که نوشته شد عرش ، روی کرسی است و عرش یعنی سقف چوبی ، در واقع حضرت در حالیکه خود ، ابوتراب است و ظاهراً در خاک قرارگرفت اما در زیر عرش است که همان سقف چوبی بود و هرگز تنزل مقام ندارد(لحد آقا چوبی است...).
نکته: لحد یعنی حد و اندازه برای توست. در واقع لِاَحد است (گنج برای تو) یعنی حقیقت 13 و جایگاه رسیدن به میمِ وجود است و در جان 13 ، همان عدد 4 (4=3+1) و تمام درس عشر و در حقیقت امتحان عاشورای عمل و نتیجه (یا)ی انتخاب در دنیا است و اینجاست که پرده برداری میشود و انسان در حقیقت عمر خود قرار میگیرد.
*عدد عشر در عمر دنیایی
خیلی جالب است که عدد ابجد کلمه عمر=310 میشود : 300 ، برابرعدد ابجد حرف(ش) است و صفت شین ، تفشی یعنی افشاشدن و افشاکردن است که افشای عدد 10 یعنی همهی اسرار عقیدهای و ریشهی درخت عمل در تمام عمر انسان افشا میشود. در حقیقت هرکس در قبر، در رهنِ عدد 10 یعنی (یا)ی انتخاب خود قرار میگیرد! این انتخاب ، همان 4 روی 10 است یعنی در احاطهی ولایت چهارده معصوم(ص) است زیرا در قبر چه بخواهی و چه نخواهی خود را در ولایت 14 میبینی ، انسان چه کافر باشد و چه مسلمان و یا به هر دینی باشد باید جوابگوی نعمت چهارده معصوم(ص) در عمر خود یعنی همان امتحان ده یعنی عشر باشد . بهشت و جهنم را خود انتخاب میکند و در واقع ذیقعدِ انتخاب خود را در آنجا میبیند.
اینجا همان مقامیست که در عدد ابجد اسم مبارک امام علی(ع) که 110 است میبینید یعنی نگهدارنده عشر عالم (عدد 10) که امام علی(ع) ، قسیم النار و الجنّة میباشد. خیلی مراقب باشید زیرا ایشان مولی الموحّدین و مولای متّقیان است. شیعه شدن به ایشان و فرزندانشان سخت ، اما نجات دنیا و آخرت است. امیدوارم خداوند متعال آن و لحظهای ما را به خودمان وانگذارد.
*عدد ده در شکم مادر(دوران جنینی) و در عدّه خانم ها
هنگامیکه انسان در شکم مادر به 4 ماه و 10 روز میرسد پروردگار عالم میفرماید: "انّی نفخت فیه من روحی" اینست و جز این نیست که از روح خود در او دمیدهام. 4 ماه میشود 120 روز (120=30×4) و 10 روز باید اضافه کرد که میشود 130 روز و130 برابر عدد ابجد کلمهی سلم است پس انسان در شکم مادر به سلم میرسد تا به اسلام وصل شود و خاضع گردد تا تسلیم امر او شود. عدد 130 برابر عدد ابجد کلمه عین است {عین در قرآن کریم 70 بار و به 70 معنا ظاهر شده است(عدد ابجد حرف ع=70 است)} .
جایگاه عددی هردو کلمهی سلم و عین برابر40 میشود. چند درس میگیریم که 4 ماه یعنی به عدد 4 ، کلّ ملکوت و عنایت مقام روح خدایی به واسطهی عدد 10 به جنین میرسد. در واقع در چهارچوب ولایت 14 یعنی 4 روی 10 قرار میگیرد و ظهور انسانی را حامل میشود و در این عالم رحمی ، باب تطهیر برایش گشوده میشود و این بلوغ به کمال رسیدن است.
انسان که در شکم مادر خلق میشود به صورت نطفه است 40 روز میگذرد علقه میشود ، بعد از40 روز مضغه میشود ، بعد از40 روز عظام یعنی استخوان میگیرد و بعد از آن گوشت و پوست روی استخوان قرار میگیرد(آیه 14 سوره مبارکه مؤمنون).
_عدّهی خانمها بعد از طلاق ، 3 ماه و 10 روز است یعنی 100 روز (100=10+(30×3)) آنگاه اگر آشتی نکردند پرونده از ملکوت ، عقدشان را باطل میکند درواقع 3 ماه ، روی عدد 10 کامل میشود ، حقیقت 10 روز(طُهر) را کامل میکند و بین دو زندگی عدد صد(100) بسته میشود!
_عدّه خانمهایی که همسرشان فوت میکند ، 4 ماه و10 روز است یعنی 4 روی 10 و حقیقت چهارچوب زندگیِ خانم از او جدا میشود. در مجموع 4 ماه و 10 روز، 130 روز میشود (130=10+(30×4)) درواقع ملکوت ، دائمی است ولی جدایی ظاهری است و این عده ، پیوند را تا قیامت نگه میدارد. هرکدام این ایام سرّی از اسرار ملکوت اعداد مخصوصا عدد ده است و هر عدد 10، یعنی 4 روی ده و یعنی همان سرّ سیزده(احد=13) در واقع سرّ خلقت ، گنج احدیت ذات اقدس الهی و سیزدهی که جایگاه عددی حرف (م) است و عدد ابجد حرف(م)=40 است.
پس در حقیقت ده ، عددِ طُهر است و این دهه در تمام رگ و ریشهی ملکوت عالم از عالم اسرار تا الی یوم القیامت جاری و ساری است و پروردگاری که تمام اسمائش در مجرای سبّوح و قدّوس است خلقتی جز تنزیه و تسبیح و طهارت و تطهیر ندارد. خوانندهی عزیز! با این توصیفی که گفته شد آیا ذرهای از عالم هستی را بیرون از طهارت میبینی؟!
* عرفان حج به عدد 10 روز اول ماه ذیحجه
خداوند کریم در دنیا انسانها را در طی تکالیف ، مکلّف به آمدن حج فرمود و در این وادی در ایام حج ، 13 عمل را به حاجی واجب فرمود.
در روز نهم (بلوغ اعداد و در جایگاه عددی نُه= 19 و حقیقت سرّ کلمهی مبارک واحد=19) روزی که حاجی باید به تعالی طواف و عرفان عرفات در روز عرفه واقف به معرفت کامل مولای خود باریتعالی ربّ العالمین شود و با شناخت کامل شیطان را رجم کند و ظلمات وجود خود را کاملاً بشناسد و در این وادی به حقیقت اتممناها بعشر روز عید قربان برسد ، بنابراین 12 عمل تا ظهر روز عرفه تمام میشود ، از ظهر روز عرفه عمل 13 که عرفان رسیدن به حقیقت عرفه است شروع میشود. اگر کسی همهی اعمالش تا اینجا کاملا درست باشد ولی عمل 13 را نداشته باشد حجّش قبول نمیشود.
یعنی به 13 که جایگاه حرف (م) است و به بیان دیگر به 40 (عدد ابجد م=40) که اربعین و تطهیر باطنی و زیارت نور مبارک چهاردهمین معصوم(ص) ؛ او که صاحب و حامل تمام گنجینه و خزانهی توحید است میرسد.
پس محلّ قبولی گرفتن از باطن عدد ده ، رسیدن به بلوغ 9 است. مثل جنینی که تا 9 ماهش تمام نشود وارد عالم تولدِ (ده) نمیشود. عید قربان یعنی رسیدن به جان احیا شدن و تولد واقعی انسانیت! اینجا محلّ تعالی از عالم ظلمات به نور است ، ظاهراً حاجی احرام سفید را درمیآورد و واقعیت لباس سیاه حیوانیت را از درون خود بیرون میآورد و این سفیدی لباس احرام را از ظاهر به باطن همیشه به تن میکند و حریم دار کعبهی دل میشود که هرگز ظلمات در آن نفوذ نکند ، یعنی به عدد 40 ، خالص میشود. کیمیاگر عالم ؛ صاحب الزمان(عج)، مس وجود حاجی را طلا میکند (عدد ابجد طلا=40) و او را به رنگ ظاهرا زرد ، منوّر به نور هدایت میفرماید و او را به عالم باطن متولد مینماید ، به او دید بصیرت ، گوش شنوایی حق و قلب دائما زنده عنایت میکند.اللهم الرزقنا
پس عرفه خیلی مهم است ، جالب است بدانید عدد ابجد کلمه عرفه=355 میشود که جمع ارقامش13میشود(13=م=40) و عدد 300 ، افشاکنندهی عدد 55 است (عدد ابجد نُه=55). پس عرفه حقیقت درس نُه را به بلوغ حروفی و روزِ نهم به عدد 9 و جان واقعیتها ، رسیدن به وحدانیت گنج احدیت را میرساند ، به شرط اینکه با بلوغ ایمان 9 ، به شیعه شدن امام دوازدهم ؛ معصوم چهاردهم و نهمین فرزند صاحبِ 9 (امام حسین(ع)) برساند. اوست که وقتی بدنیا آمد حامل نه ذریه در بطنش بود و خود با عدد 10 بدنیا آمد(یعنی دهه طُهر) و در واقع حقیقت گنج 9 در بطن10 را به حقیقت سرّ و گنج 19=9+10 در دنیا ظهورداد.
اما کلمه قربانی که روز دهم ذیحجه ، همهی حاجیان باید به قربانگاه بروند و ذبح گوسفند داشته باشند. امام حسین(ع) که خودش حقیقت ده است از مکه به کربلا میرود و بعد از گذراندن 10 روز عاشورا (همان سرّ حقیقت10×10= 100= عدد ابجد حرف(ق) با جایگاه عددی 19) ، حیات طیب و صعود کامل از حیوانیت به انسانیت و قلب به میم شدن را به تمام انسانها عنایت میفرماید. عدد ابجد قربانی= 363 است که جمع ارقامش 12 میشود و 12 ، برابر با جایگاه عددی حرف(ل) است که عدد ابجد(ل)=30 میباشد و30 برابر با عدد ابجد کلمه (یک) است پس در واقع قربانی ، راه رسیدن به حقیقت توحید است.
*اتممناها بعشر برای وجود مقدس پیامبراکرم(ص) و امام علی(ع)
وجود مقدس پیامبر گرامی(ص) در سال عام الفیل ؛ پیروزی باطنی و ظاهری مکه در نابودی اَبرهه و لشکریانش(سوره مبارکه فیل) بدنیا آمد و قدوم مبارکش عالم ظلمانی دنیا را غرق نور فرمود. 30 سال بعد از تولد وجود مقدسش ، امیر المؤمنین علی(ع) در13 رجب در خانه خدا متولد شد که ایشان را مولود کعبه میخوانند. 10 سال که از عمر مبارک حضرت علی(ع) گذشت ، پیامبراکرم(ص) 40 ساله شدند و به امر پروردگار عالم در غار حرا به پیامبری مبعوث گردیدند و کلّ قرآن کریم دفعتاً به قلب مبارکش نازل گردید. اینجا حضرت قبل از بعثتشان یک 30 سال و اتممناها بعشر یعنی 10 سال را تمام فرمود تا خداوند کریم در اربعین سنه ، تمام نور منوّر قرآن را به ایشان عطا فرمود زیرا از نظر مقام هیچ پیامبری به مقامش نمیرسد که همه در40 روز یا 40 شب ، اربعین را به عنایت گنج رسالت از خداوند کریم دریافت میکردند مثل حضرت موسی(ع) که در درسهای قبل گفته شد( پس ازاربعین لیلة) الواح مبارک تورات را گرفت. اما پیامبراکرم(ص) که سیّد المرسلین است به اربعین سنه (40 سال ) ، کتاب الله قرآن که کلام الله است را به نام بالاترین معجزه در بین همه پیامبران و اوصیاء دریافت کردند.
ایشان 23 سال به تدریج به امر خالق یکتا آیات مبارک قرآن را برای مردم خواندند وآنها را هدایت فرمودند. 13 سال از این مدت را در مکه (13=عدد ابجد احد جلّجلاله و 13=م=40) و 10 سال را در مدینه تبلیغ رسالت کردند (به عبارتی همان 4 روی 10 یعنی 14 میشود...).پس تبلیغ رسالت حضرت محمد(ص) در 13 سال ، باطن طهارت و گنج رسالت در عدد 14 معصوم(ص) و ثبوت طهارت در مکه اظهار شد .
اما باطن 13 ، همان 4 است(جمع ارقامش 4میشود4=3+1) و جمع 1 تا 4 میشود 10(10=4+3+2+1) سرّ دههی طُهر به هجرت پیامبر(ص) به مدینه است ، با جان بر کف گذاشتن امام علی(ع) (که در شب هجرت در بستر پیامبر(ص) خوابیدند ) که فقط این وزنهی سنگین و گرانبها بود که برابرِ جان رسالت و جانِ قرآن عزیز میتوانست در گرو بماند که مدینه ، مدینه شود (شهر تمدن و شهر النبی (ص) ) .
پیامبراکرم(ص) 10 سال در مدینه تبلیغ فرمودند و 23 سال را تمام کردند . اینجا در آخر سال دهم در مدینه به امر خداوند کریم مأمور به معرفی وصی خود شدند زمانیکه به آخرین سفر حج خود تشریف فرما شدند یعنی حجة الوداع ، بعد از بجا آوردن اعمال حج در مسیر بازگشت در محلی به نام غدیرخم ، تمام و کمال اتممناها بعشر زحمات و رسالت خود را با انتخاب وصی محترم و نورانی خود یعنی امیرالمؤمنین علی(ع) کامل فرمود. (آیه 67 سوره مبارکه مائده )
پس حضرت در سنّ 63 سالگی (که یکی از اعداد پر معناست) اربعین سنهی عمر خود را به بهار جاویدان گنج وجودش در دنیا و آخرت اظهار فرمود و ایشان به عالم قرب در جایگاه محبوب رسیدند.
_امیرالمؤمنین علی(ع) ___ تا30 سال بعد از رحلت پیامبراکرم(ص) زندگی کردند که در این 30 سال گنج دههی طُهر قرآن را در عالم دنیا در 30 جزء کتابت فرمودند. قرآن شد اتممناها بعشر به عمل (درکتاب گنج عشر کامل توضیح داده شده است). پس تمام شیعیان در رسیدن به اربعینِ عمل باید از باطن قبولی قرآن بگذرند. حضرت علی(ع) در سنّ 63 سالگی در حالیکه 10 سال در مدینه خدمت پیامبر(ص) بود و 30 سال هم بعد از ایشان ، به سال 40 هجری به بالاترین مقام و منزلت ؛ به شهادت فی سبیل الله رسید. در واقع به اربعین عمل یعنی بهار عمل رسیدن ، خیلی سخت است!
* امام حسن(ع) ، گنج ده است. اولا ایشان سید الاسباط پیامبر(ص) و امیر المؤمنین(ع) و فاطمه زهرا(س) است و لقب مبارک ابا محمد نیز دارد {ابا به معنی زینت است ، ایشان زینت و سبز کننده تمام رسالت پیامبر(ص) است}. ثانیا ایشان امام دوم شیعیان است که عدد ابجد دو=10 میباشد که تمام سرّ الاسرار گنج ، به وجود ایشان سبز و ظهور آن به زیباترین وجه ، حسن میشود یعنی به نیکوترین وجه ، ظهورش را بدون ذرهای نقص الی یوم القیامت متجلی ساخت. ثالثا ایشان معصوم چهارم است و همان چهار چوب گنج الهی که خداوند کریم به احسن تقویم ظهور داد و گنج 4 روی 10 و کلّ ولایت که همه به حسن ظهور داده شده و به وجود نازنین وصی الحسن(عج) ، کلّ زیباییها ظاهر میشود. عدد ولایی و معصومیت امام حسن(ع) ، 6 میشود(6=4+2) و 6= (و) میباشد که تمام عالم خلقت از عالم اسرار و کنز الهی به دنیا ، روی حرف (و) و دوباره بازگشت همه انسانها به خداوند میباشد که "انّا لله و انّا الیه راجعون" این وصل ، حسن(ع) است به عدد 6 ، که خداوند کریم تمام دنیا را در 6 روز خلق فرمود.
نکته مهم ! چرا عدد 10 روز عید قربان(در دهه ذیحجه) روزی است که روزه گرفتن حرام است!؟ در واقع روز قربانی کردن است ، پس کسی که قربانی شد در مجرای حسن قرار میگیرد و دیگر برای او روزهای نیست ، زندهی عالم آخرت ، دیگر روزه ندارد! پس عدد 10 ، بلوغ نُه بود که متولد شده است. امام حسن(ع) ، کریم اهل بیت و امام افطارکنندگان است{کتاب منتهی الامال ، زندگی امام حسن (ع) }. همینطور است برای روز عید فطر که روزه در آن حرام است.
همانطورکه قبلا ذکر شد زُبر نام مبارک امام حسین(ع) ، 128 میشود یعنی نگهدارنده تمام گنج 28 حرف(و اعداد آن) که کلّ حروف قرآن است و بیّنه نام مبارک ایشان ، 118 میشود که برابر عدد ابجد نام مبارک حسن(ع) است یعنی بینه وجود مقدس حسین(ع)( که خودش هم حسن است) ، باز هم حسن(ع) می شود.
امام حسن(ع) و امام حسین(ع) حدود 7 سال با جدّ بزرگوارشان زندگی کردند به عدد ابجد سبع=132 که برابر عدد ابجد نام مبارک محمّد(ص) است و حقیقت و باطن 7 . و حدود 30 سال به عدد گنج حرف(ل)؛ مجرای توحید، با پدر بزرگوارشان زندگی کردند که ولایت امیرالمؤمنین علی(ع) حقیقت گنج 30 است. و بعد از پدر بزگوارشان ، امام حسن(ع) 10 سال به عدد عشر ، ولایت کردند که ایشان باطن عاشورا را برای ظهور در کربلا به پا کرده است و سنّ مبارکش 47 سال است که 47 ، برابر با جایگاه عددی نام مبارک حسین(ع) است.
درحقیقت ، درس عشر وقتی است که بلوغ 9 در جانِ ده تولد پیدا میکند. آنگاه یک عدد ده وقتی ظاهر شد ، دیگر تا بینهایت میتواند صفر را در کنار خود قبول کند. پس انسان کامل و انسان در حیات کمالی خود الی یوم القیامت میتواند رشد کند و نمره بگیرد ، اما همیشه باید همراه یکِ وجود یعنی همان اول باشد.
*گنج عشر و عوالم
- خداوند فرمود:"قل هو الله احد" احد=13=م=40
-طبق آیه1سوره نساء:خلقت همه مخلوق از واحد است واحد= 19=(10=9+1)
|
|
ظهور اسماء ازگنج احدیت در عالم واحدیت به اسماء مقدس الله،سبحان و تبارک.)
|
|
ظهور گنج اعداد و حروف در عالم عرشی (10=4+3+2+1)= 4روی10= 14معصوم(ص)
عالم کرسی (100=40+30+20+10)___ 100=ق=19 (9+1=10=ی)
|
عالم بیت المعمور(1000=400+300+200+100)___1000=غ=28
در اینجا کلّ کثرات حروف و اعداد به ظهور هستند.(8+2=10=ی) و به نام مبارک غنی تجلی دارند که تمام گنج عشر و حقیقت 4 روی 10 ظاهر شدهاند .
خانه خدا ، ظهور ولایت و محل تولد حضرت علی(ع)
انّا لله و(=6) انّا الیه راجعون__ زمین کشیده شد(دحو الارض)"و الارض و ما دحیها" واو=13 (4=3+1)که 4 همان 14 و40 بالا میشود.
باطن هر سه عالم (عرشی ، کرسی ، بیت المعمور) حرف (ی)=10 است (کنزالله) که جمع ارقامش یک میشود(1=0+1) و عدد یک ، همان اول توحید یعنی وحدت وجود است که هم اول است و هم آخر.عدد ابجد اول=37 که (10=7+3) و عدد ابجد آخر=801 که (9=1+0+8) میشود پس اول و آخر میرسد به 9 روی 10 یعنی 19 که (10=9+1) میشود و در نهایت جمع ارقام 10 هم یک میشود(1=0+1) که برابر الِف است ؛ همان گنج تمام اسرار و الف=111=نسا و آن وجود مبارک خانم فاطمه(س) است. گنج الِف ، الف(=1000) است که حروف به شماره ظاهر شد ؛ کوثر خدا ظاهر شد {قله=135=فاطمه (9=5+3+1)} پس عالم در بلوغ 9 خلق شده و در حمل 9 قرار دارد که خانم(س) ، حملها الانسان است و اوست که حامل عدد 10 است {زمانیکه حامل وجود امام حسین(ع) بود} ، او کنزالله است و حامل گنجیست که محسن(ع) است.
اللهم صلّ علی الصدّیقة فاطمة الزّکیّة حبیبة حبیبک و نبیّک و امّ احبّائک و اصفیائک التی انتجبتها و فضّلتها و اخترتها علی النساء العالمین اللهم کُن الطّالب لها ممّن ظلمها و استخفّ بحقّها و کُن الثّائراللهم بدم اولادها اللهم و کما جعلتها امّ ائمة الهدی و حلیلة صاحب اللواء و الکریمة عند الملا الاعلی فصلِّ علیها و علی امّها صلوة تکرم بها وجه محمد صلّی الله علیه و آله و تُقرّ بها اعینَ ذریّتها و ابلغهم عنّی فی هذه السّاعة افضل التحیّة و امفاتیح الجنان؛ قسمت صلوات بر حجج طاهره(ص)
اللهم اخرجنا مِن الظلمات الوهم و اکرمنا بنورالفهم اللهم افتح علینا ابواب رحمتک و انشر علینا خزائن علومک برحمتک یا ارحم الراحمین.