معنی عددی کلمه شمس
عدد ابجد کلمه شمس=400 است که برابر با عدد ابجد حرف ت میباشد. این حرف ، تکامل جلوه عدد 4 ؛ پایه ارکان خلقت و پایه ربیع یعنی بهار و سبزی و اسرار حیات از عالم سِرّ تا الی یوم القیامت است. و عدد 4 ؛ برابر حرف د یعنی دلیل خلقت و جلوه خلقت نور مطهر چهارمین معصوم(ص) ؛ امام حسن مجتبی(ع) است. و عدد 40 که ظهور اربعین و تمام اسرار بهاری شدن به ظاهر و باطن است (قبلا تا حدودی معنا شد) و برابر با عدد ابجد حرف م میباشد یعنی تنها حرفی که در عالم هستی مقام قلب دارد(قلب به میم) . جالب است که قلب در بدن ، مرکز حیات سبز انسان است زیرا با هر نفس ، ممات را به حیات ، قلب میکند!
و عدد 400 که تکامل جلوهی انوار حقیقتِ 4 ارکان و 40 در باطن اربعین است به جلوه گنج انوار شمس هم میباشد(شمس=400=ت) . مَلکِ حرف ت ، حضرت عزرائیل(ع) است که این ملک ؛ مأمور جدا کردن ظلمت از نور بدن است ( جسم ، ظلمت و روح ، نور است). درواقع انسان مؤمن بعد از دنیا رفتن ، خورشید شمسِ روحش که از ظلمات خارج شده ، خدا میداند که چگونه میدرخشد و زندگی حسن(ع) را بواقع در آن دنیا آغاز میکند.
و چه زیباست که میفرمایند : زینت بهشت ، دو وجود مبارک امام حسن(ع) و امام حسین(ع) هستند ؛ سیدی شباب اهل الجنة یعنی این دو ، جلوه جوانی ، سید بهشت ، زینت سبزی و گل و میوه بهشت هستند.
درواقع تمام گنج شمس و جداشدن ظلمات از نور به شرط رسیدن به رکوع حقیقی و وصل شدن رگ حیات خضوع و بندگی به رگ قلب عالم امکان ؛ امام جماعت حاضر ؛ امام زمان (عج) میباشد.
جذب نور بوسیله قمر در دنیا و آخرت
پروردگار عالم آنچه در عالم خلقت ظهور داده است ، زوج قرارداده و در حقیقت ظاهر و باطن یا بقولی نور و ظلمت ، روشنایی و تاریکی ، روز و شب و ... و همینطور روح و جسم و در عوالم : اعلاعلیین و اسفل السافلین ، دنیا و آخرت ، چنانچه دنیا را عالم اضداد نامیدهاند. طبق آیه یک سوره مبارکه انعام که خداوند کریم میفرماید: الحمدلله الذی خلق السموات و الارض و جعل الظلمات و النور..؛ حمد و ستایش مخصوص پروردگاری است که خلق کرد آسمان و زمین را و قرار داد ظلمات(تاریکیها) و نور(روشنایی) را.
پس همینطورکه جسم ، ظلمات شد ؛ ظرف گیرنده و جمع کننده و جذب کننده بدن است و روح ، نورِ بدن است. و هر دو با هم یک جسم را تشکیل میدهند. پس ظرف ظهور ، جسم است که اسرار روح را افشامیکند یا راکب و مرکوب میشوند. جسم ، مرکب است و روح ، مرکوب! درواقع جسم پیرمیشود و میمیرد اما روح ، آن به آن زندهتر و تعالی و تکاملش بیانتها و حیاتش بدون موت است!
پس قمر ، ظرفِ گیرنده و جذب کنندهی گنج نور شمس است. بنابراین هر دو وجودِ شمس و قمر از نور وجود مبارک امام حسن(ع) خلق شده است. زیرا دنیا ، تاریکخانهی عالم بالا و محلّ ظهورِ اسرارِ عالم بالا است! به عبارتی دنیا ، لباسِ جسمانی ظهور اسرار عالم بالاست. پس محلّ تعالی رسیدن انسان و به انسانیّت رسیدنِ انسان ، دنیاست.
درواقع مقامِ انسانیتِ انسان ، روح است برای جسم انسان. و بهشت وحیاتِ طیب ، مخصوص انسانیتِ انسان است. و مقام قمر درواقع مقامِ انسانیتِ انسان کامل است و ظهور تمام گنج روز از درون لیل و (هنگام سحر) در شب است{چنانچه در قسمت عشا (در جلد اول گنج نماز)توضیح داده شد}
فلذا پیامبر(ص) فرمودند که امام حسن (ع) برتر از خورشید وماه است {... فنورُ الشمسِ و القمرِ مِن نور الحسنِ و نور الحسنِ مِن نوراللهِ و الحسنُ أفضلُ مِن الشمسِ و القمر...( بحارالانوار.ج25 .ص16) } . و پروردگار عالم در آیه 5 سوره مبارکه یونس میفرماید: هوالذی جعل الشمس َ ضیاءً و القمرَ نوراً... . یعنی او کسی است که خورشید را ضیاء (نیّر) و ماه را نور قرار داد. بین نور و ضیاء ، تفاوت است. علامه مصطفوی در این باره میگوید: هو جَهةُ الاشراقِ و الاشِعَّةِ المُنتشرةِ مِن النورِ فإنّ النظَرَ فی النّور إلی نفسِ النورِ مِن حیثُ هو، و فی الضّوءِ إلی جَهةِ إشراقه ، کما أنّ الإشراقَ هو طُلوعٌ معَ الإضاءةِ ، فالنورُ أعمُّ مِن أن یکونَ فیهِ إضاءةٌ أیضاً أم لا... {التحقیق فی کلمات القرآن الکریم ؛ج7؛ص48}
یعنی: ضیاء به آن جهت اشراق و اشعهی منتشر شده از نور گفته میشود. پس نظر در نور ، به نفس آن است ، بدون توجه به اعتبارات دیگر و در ضوء ، به جهت اشراقش . بنابراین نور اعم است از اینکه در آن اضائهای باشد یا نه.
مرحوم طریحی {مجمع البحرین. ج2.ص389} چنین افاده فرمودند که فرق بین ضیاء و نور به دو جهت است :یکی آن که ضیاء اقوی و اتم نور است و دیگر آن که ضیاء ، ضوء ذاتی و اصلی و نور ضوء ، عارضی و تبعیست. والبته مراد از ذاتی بودن ، آن است که آن چیز بدون واسطه منتهی به علة العلل شود.
پس درحقیقت ، ضیاء و نور همان شمس و قمر در وجود امام حسن مجتبی(ع) جمع شده است. و آیه 9 سوره مبارکه قیامت میفرماید: وَ جُمِعَ الشمسُ و القمَرُ ؛ هر دو در یک وجود ، جمع میشود. و با توجه به توضیحاتی که داده شد معلوم است که آن وجود یا نقطهای که شمس و قمر در آن جمع میشود ، وجود ذی جود امام حسن مجتبی(ع) ؛ سبط اکبر پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) است.
و میدانیم که باطن شمس میشود رسالت و باطن قمر میشود ولایت. امام حسن(ع) ، انفجار حقایق باطن گنج رسالت به کنیه مبارکش ؛ ابامحمد(ص) است. که اینجا ابا به معنی زینت است ؛ ایشان زینت جدّ بزرگوارش است .و با نام مبارکش؛ حسن(ع) ، وصیّ پدرش ؛ ابا الحسن علی بن ابیطالب(ع) میباشد. و از پیامبر(ص) روایت شده که فرمودند : علی(ع) ، نَفسِ من است. و حضرت علی(ع) ، لقب ابوتراب گرفتهاند. پس امام حسن(ع) ؛ هم آفتابِ نبویه مصطفویه و هم ماهتابِ مرتضویه صلوات الله علیهم اجمعین است.
*در تفسیر قمی.ج2.ص424 آمده است: عن أبی بصیرٍ عَن أبی عبدالله قال سألته عن قول الله عزّوجلّ والشمسِ و ضُحاها، قال : الشمسُ رسول الله أوضَحَ اللهُ بهِ للناسِ دینَهم قلتُ: والقمرِ إذا تلاها قال ذلک أمیرالمؤمنین.... یعنی ابابصیر از امام صادق(ع) درباره تفسیر دو آیه اول سوره مبارکه شمس پرسید و حضرت فرمودند: خورشید، رسول الله(ص) است (که خداوند او را سراج منیر قرار داده) و بواسطه او دینش را برای مردم روشن میکند و ماه ، امیرالمؤمنین(ع) است.
پس رسول الله(ص) ، خورشید و امیرالمؤنین(ع) ، ماه هستند . چراکه ایشان به حکم آیه مباهله ، وجود تنزیلی پیامبر(ص)است {آیه 61 سوره مبارکه آل عمران : ... أنفسنا و أنفسکم... ؛ پیامبر(ص) در جریان مباهله فرمودند که ما فرزندانمان را میآوریم و شما هم فرزندانتان را بیاورید و ما زنانمان را میآوریم و شما هم زنانتان را بیاورید و ما خودمان را میآوریم و شما هم خودتان را و اینجا منظور از أنفسنا ، وجود امیرالمؤمنین علی(ع) است}
وجاهت حورالعین از نام حسن(ع)
دو جنبه در اسم مبارک حسن(ع) وجود دارد : یکی جنبه سیر صعودی و دیگری در سیر نزولی. روایت این است که در بهشت بر پیشانی حورالعین نوشته شده الحَسَن {جامع الاخبار (شعیری) ص42) . درواقع معنی حدیث آن است که اگر حورالعین وجاهتی(زیبایی) دارد ، آن از نام زیبای حسن(ع) است! یعنی درخشندگی و نور صورت حورالعین که فرمودند اگر سفیدی ساق او بر اهل زمین نمایان شود ، همگی قالب تهی میکنند ، حاصل نام مبارک حسن(ع) است.
روز قیامت که روزِ بُروز واقعیات است (إذا وقعت الواقعه) ، سِرّ این اسم بر ملا میشود! درواقع حورالعین که اصل وجودش از نور امام حسین(ع) خلق شده ، وجاهت و نورانیت چهرهاش از نام امام حسن(ع) میباشد. {نورُ الجنّةِ و الحور العینِ مِن نورِ الحسین(ع) و نورُ الحسین(ع) مِن نورِالله و الحسین(ع) أفضل مِن الجنّةِ و الحور العین ....یعنی : نور بهشت و حورالعین از نور حسین(ع) خلق شده و نور حسین(ع) از نور خداوند است پس حسین(ع) ؛ افضل از بهشت و حورالعین میباشد (بحارالانوار. ج25. ص16) }
*چراکه با تعریف درس زیبای رکوع ؛ درحقیقت شاخه به مقام رکوع ، اتصال به گنج حیات پیدا کرده (شاخه سبز شجره طیبه با اتصال به تری حیات) یعنی به امام زمان(ص) یعنی به قرب خدا رسیده ، پس حامل گل و میوه میگردد.
آنگاه وارد رکن سجده میشود. که مقام سجده همانطورکه توضیح داده شد ، مقام عبودیت کامل است ، بابِ سجده ، عالمِ وصل است. و دو سجده ، یک رکن میشود و در اتصالِ 7 موضعِ بدن به زمین ظاهر میشود که با دو سجده ، 2 تا 7 یعنی 14 موضع ، ساجد میشوند. و میوهی فی صَلاتهم خاشعون(آیه 2 سوره مبارکه مؤمنون) ظاهر میشود.
و اباعبداللهالحسین(ع) همان میوهای است که با 9 ذریه معصوم (ص) در بطنش ، درواقع خودش پنجمین معصوم(ص) است و 9 ذریه مطهر(ص) در بطن دارد پس به عدد 14 ، تمام اسرارِ گنج عرش خداوند را به صورت بندگی و کمال خضوع و خشوع بر زمین میگذارد .از آنجاییکه میوه را از شاخه جدا میکنند ، سَرِ مولایمان به شهادت فی سبیل الله از بدن مبارکش جدا شد (در حالتِ سجده) و سر از سجده برنداشته نشد. لعنت الله علی القوم الظالمین مِن الاولین و الآخرین
پس مقام سجده که پنجمین رکن است به وجود مبارک پنجمین معصوم(ص) ، معارفش بسته میشود . درواقع اباعبدالله الحسین(ع) و ذریههای معصومش(ص) ، میوه درخت شجره طیبه شدند و الی یوم القیامة عالَم از میوهی این درختِ پرثمر مستفیض میگردد {تا ظهور نهمین فرزند گرامیش ؛ امام زمان(عج) که این ثمر به کمال خود ظاهرمیشود}. امیوارم بتوانیم مأمومین خوبی برای امام زمانمان باشیم و خداوند ما را از شاخه و برگ جدا نفرماید.
نام حسن(ع) ؛ هدیهی جرائیل(ع)
جنبه دیگر سیر نزولی نام مبارک حسن(ع) است : روایت از امام صادق(ع) است که جناب جبرائیل(ع) ، نام حسن(ع) را در حریری از پارچههای بهشتی به رسولالله(ص) هدیه داد و نام حسین(ع) را از نام حسن(ع) برگرفت و مشتق نمود.{معانی الاخبار.ص58}
جابر بن عبدالله انصاری میگوید پیغمبر(ص) فرمودند: حسن(ع) را به این نام نامیدند ، چراکه به واسطهی احسان خداوند ، زمین و آسمان برپا شده است و حسن(ع) برگرفته شده از احسان میباشد. علی(ع) و حسن(ع) ؛ دو اسم از اسماءالله هستند و حسین(ع) ، مصغّرِ حسن(ع) است.{حلیة الابرار فیاحوال محمدوآله الاطهارعلیهمالسلام.ج4.ص20}
یعنی درواقع اگر قرار باشد احسان خداوند که سبب قوام آسمان و زمین است مظهر و تعیّن خارجی داشته باشد ، آن مظهر ، وجود ذی جود امام مجتبی(ع) است و به همین دلیل او را حسن(ع) نامیدند.
در این قسمت از کتاب با اسراری از باطن نماز آیات ، نماز لیلةالدفن ، نماز وحشت و نماز عید(فطر و قربان) آشنا میشویم:
نماز آیات
در 4 مورد نماز آیات بر مؤمن مسلمان واجب میشود:1)خورشید گرفتگی 2)ماه گرفتگی 3)زلزله 4)بادهای شدید و صدای غرش و رعد و برق آسمانی که عده زیادی را بترساند.
در هنگام خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی ، مخصوص از زمان شروع گرفتگی ، هرکس متوجه شود باید سریع نماز آیاتش را اَدا کند ، اگر در هنگام باز شدن ماه و خورشید هم بفهمد ، باز هم باید نماز اَدا بخواند. اما اگر سهل انگاری کند و گرفتگی کامل باز شود ، معصیت کرده و اگر کسی نفهمید و بعد از بازشدنِ خورشید و ماه گرفتگی متوجه شد (هر وقت که از این رویداد در شهر خود باخبر شد) ، قضای نماز بر او واجب است. اما نماز آیات برای زلزله و خطرهای آسمانی... ، همیشه (تا آخر عمر) اَدا است. و هرگاه متوجه خطر شدیم باید نماز را ادا کنیم وگرنه معصیت حساب میشود.
پس توصیه میشود(در احکام) هر سال 4 نماز آیات بخوانیم : 2 تا به نیت اُدا و دو تا به نیت قضا.(نماز آیات برای اموات ، فقط به نیت قضا خوانده میشود)
*اما معرفت به این نماز پر اسرار:
نماز آیات 2 رکعت است که در هر رکعت باید 5 رکوع انجام شود ، به این شکل که یک حمد و یک سوره را خوانده و به رکوع میرویم و بلند شده و دوباره ... تا 5 بار تکرار میکنیم. اما میتوانیم یک حمد خوانده و سورهای مثل سوره مبارکه قدر که 5 آیه دارد را ( 5 قسمت کرده) و به هر آیه یک رکوع انجام دهیم.
در معارف رکوع بیان شد که رکوع ، رکن چهارم نماز است و درواقع نماز به رکوع معروف است (در تعداد رکعات) . و گفتیم که رکوع است که مأموم را به امامِ جماعت وصل میکند (یعنی اگر به رکوع امام جماعت نرسی ، نماز فُرادا میشود ).
*حال خوب دقت کنید که چرا نمازِ آیات نام گرفته؟ هر کدام از خورشید و ماه و اجسام زمینی و آسمانی ؛ باد و باران و رعد و برق همه ، آیات الهی هستند و همه به امر پروردگار عالم به انسان خدمت میکنند.
درواقع امام ِ جماعت ِ عالَمِ هستی ، حجة الله الاعظم ؛ مولا و سرورمان ؛ امام زمان(عج) است. و ایشان ، امام ِ زمان هستند یعنی زمان ، در پشت مقامِ امام(ع) قرار میگیرد و ارتزاقِ روزی ، آن به آن از وجود مبارک ایشان است.
پس همینکه انقطاعی اتفاق بیفتد ، درواقع مرگِ آن (موجود) پیش میآید زیرا زمان به منزلهی عُمر است! همچنانکه حیاتِ انسانی از گنج حیات ، که رزق عمر ماست ، قطع شود ، ما میمیریم. و خداوند متعال در کلام کریمش در سوره مبارکه تکویر میفرماید که ماه و خورشید و ستارگان میمیرند و در زمان قیامت زلزله میآید... .
هنگام عذاب برای بعضی از اقوام ، صیحه آسمانی آمده ، مثل قوم ثمود : چنانچه خانههایشان را در کوهها ساخته بودند و با صدای صیحه آسمانی ، همه کوهها و سنگها ریز ریز شدند و همه ، متلاشی شدند.
خوب دقت کنید! پس حالتهای خسوف و کسوف و زلزله و ... ، هر کدام جلوهای از مرگ طبیعت و افشای عذاب الهی است. و شاید انقطاع از رگِ حیات ؛ یعنی انقطاع از وجودِ امام زمان (ص) است.
پس با دو رکعت نماز آیات و در هر رکعت ، 5 رکوع ، از خالق یکتا میخواهیم که رشتهی اتصال رحمتش به وجود امام زمان(ص) را وصل بفرماید . و ما را از خطرات زمینی و آسمانی و جوّی حفظ بفرماید. انشاءالله
نماز میت
حال اگر درس را خوب فهمیده باشید، متوجه میشوید که هر نمازی در جایگاهش ، چه پیامی دارد! درواقع نماز میت را زندهها ، روبرو به بدن میت ( که از دنیا رفته و دست عمل از او منقطع شده و از جماعت زندهها جدا شده و از صفِ رکوع کنندگان خارج شده است ) میخوانند .
پس این نماز با 5 تکبیر و شهادت ، در حال ایستاده خوانده میشود. در این نماز نمازگزاران ملزم به طهارت و وضو نیستند ( اگرچه بهتر است که با طهارت و وضو باشند). زیرا اصلِ نماز به زندهها پیام میدهد ! از آنجاییکه اینجا انقطاع وصل میت است و رکوع از او ساقط شده ، پس این نماز ، رکوع ندارد!
باید با 5 تکبیر که اکرام امر خداوند کریم است و انشاءالله اگر میت ، عمل کننده بوده ، تکریم به میتِ مؤمن است زیرا او در دنیا همیشه امر خداوند را بالاتر از همه امور میدانسته. خداوند کریم اکرمش میکند و به بندهاش عزت میدهد که انشاءالله صاحب نماز بر بالینش حاضر شود و شفاعتش کند.
*و شهادت به وحدانیت پروردگار عالم و رسالت رسولش(ص) و ولایت ائمه طاهرین(ص) ، آخرین مُهر و امضای نامه عملش میشود زیرا جسمش که از ظاهر دنیا هم از چشمها پنهان میشود و در قبر مخفی میشود ، پس با نماز ترک عالم دنیا میکند. انشاءالله که نمازِ مقبول ، شامل حالش شود. وقتی به دنیا آمدیم در گوش ما اذان و اقامه گفتند و در آخرین مرحله رفتن از دنیا هم با نماز میرویم.
*و هر کدام از این نمازها هم عدد 5 را دارد. درحالیکه ما در شبانه روز 5 وعده نماز میخوانیم با 5 اذان و اقامه و 9 بار تشهد میخوانیم. هر شهادتی ، بابِ تطهیر است زیرا انسان کافر با گفتن شهادتین ، باطنش تطهیر و مسلمان میشود. پس تمام نمازهای پنجگانه با 5 تکبیر و شهادتها، در نمازِمیت بر او القامیشود! و اگر نجاستی از گناه بر او باشد ، انشاءالله با نماز میت تطهیر میشود و با تطهیر ، به خانه آخرت خود میرود. پس تا رکوع از ما منقطع نشده از خدا بخواهیم که ما را جزءِ راکعین قرار بفرماید. وارکعوا مع الراکعین { آیه 43 سوره مبارکه بقره: و أقیموا الصلوة َوءاتوا الزکوة وارکعوا مع الراکعینَ}
نماز وحشت
یکی از مستحبات برای میت ، خواندن نماز وحشت است. وقتی میت وارد خانه آخرِ خود میشود که درواقع اینجا ، خانه واقعی انسان است ، درحالیکه ظاهراً تمام لوازمات دنیا ؛ حتی لباسهایی که میپوشیده را از بدنش جدا میکنند و همانطورکه برهنه بدنیا آمده ، برهنه هم از دنیا میرود { به عنوان ِصاحب چیزی نبودن میباشد}.
اما از نظر باطنی ، خداوند متعال در آیه 158 سوره مبارکه انعام میفرماید: ... قل انتظروا إنّا منتظرون. پیامبرم بگو منتظر باش همانا که منتظر تو هستند. معنا میشود مثل عروسی که جهیزیهاش را قبل از به خانه رفتن میچیند ؛ آن عروس ، منتظر است که زودتر از آنها استفاده کند و جهیزیه هم به نوعی منتظر است که به صاحبش خدمت کند!
برحسب ظاهر این اثاثیه به چشم دنیاییها نمیآید. اما پیامبر(ص) میفرماید که اگر میدیدید که عزیزانتان را در کجا به خاک میسپارید ، همه از وحشت ، مردههایتان را دفن نمیکردید.(البته گنهکاران را میفرمایند)
و همچنین خداوند کریم در آیه 21 سوره مبارکه حدید میفرماید: ... و جنةٍ عرضها کَـَعرض السماء و الارض اُعدّت للذین آمنوا بالله و رُسُله .... پس در آن عالم ، به مؤمنی که در دنیا حدود خداوند را رعایت کرده ، خانهای میدهند که عرض آن به اندازه عرض آسمانها و زمین است.
*حال همانطورکه باید برای عزیزی که تازه به خانه نو وارد شده هدیهای ببریم ، بازماندگان میت هم برای عزیزشان ، هدیه نماز میفرستند تا او را از تنهایی و خانه جدید با کم و کاستیهایش و وحشت و درد نجات دهد {جالب است که 40 بار سوره تبارک را قبل از دفن میت برایش میخوانند. درواقع تبریک و مبارک باش و بابرکت بودن خانه جدید را برایش از خدا میخواهند}
آن نماز را لیلة الدفن مینامند. که 2 رکعت است و باید در رکعت اول بعد از حمد ، آیةالکرسی و در رکعت دوم بعد از حمد ، 10 بار سوره مبارکه قدر خوانده شود.
درواقع او زیرِ لَحدِ خود خوابیده و آسمانِ زندگی یک عمرش آمده بالای سرش! که حروف لحد اینطور معنا میشود : لـَ + حد=لحد؛ لَ یعنی برای و حد یعنی اندازه. پس آنچه اندازهی او بود و قدر برایش زده شده بود ، در ظرفِ وجودی و توان و قوایِ وجودیش در زندگی آشکار میشود! پس چهارچوب قدرت پروردگار عالم را به وضوح میبینید. آیةالکرسی ، نمایاندنِ تمام قدرتهایی است که خداوند متعال از قدرتِ خود ، در زندگی به اوعنایت فرمود.
حالا آشکار میشود که چگونه استفاده کرده ؛در راه بندگی خدا صرف کرده یا نه! و در رکعت دوم به 10 مرتبه گنج عشر زندگیش ؛ وجود مبارک قدرهای عالَم ؛ ائمه طاهرین(ص) را که بعنوان شیعه و پیرو بودن این عزیزان ، چقدر قدرشناس بوده و این عزیزان از ایشان راضی هستند ، خوانده میشود.
تا شاید با نماز ، خداوند به این عزیزی که دستش از دنیا کوتاه شده ، رحم کند. و او را مورد آمرزش خود قرار دهد. اگر بنده مؤمنی باشد ، این نماز ، نوری میشود و او را از ظلمات غم و تنهایی نجات میدهد و باعث آرامش اوست. در روایت آمده از ساعتی که میت را به خاک میسپارند ، شبِ اول قبر او شروع میشود. و بهتر است که سریعتر نماز را برایش بخوانند.
امیدوارم خداوند کریم آنچه به بهترین بندگان قبول شدهاش از صدیقین و شهدا و اولیاء عنایت فرموده ، به ما هم عنایت فرماید و هرگز آن و لحظهای ما را به خودمان وامگذارد. الهی لاتکلنی الی نفسی طرفة عینٍ ابدا
نماز عید
نمازی که در روز عید سعید فطر و عید قربان خوانده میشود : 2 رکعت است و 9 قنوت دارد ؛ در رکعت اول ، بعد از حمد ، سوره مبارکه شمس (یعنی باطن رسالت) ، و در رکعت دوم بعد از حمد ، سوره مبارکه اعلا (یعنی باطن ولایت) قرائت میشود.
در رکعت اول ، 5 قنوت دارد ، زیرا در نماز مستحبی با قنوت ، به قناتِ رحمت وجود مبارک معصوم(ص) وصل میشویم ، زیرا باید به آنها تمسک بجوییم. و عدد 5 ، جلوه وجود مبارک پنج تن(ص) و به عبارتی یعنی وجود مبارک چهارده معصوم(ص) است. پس آنگاه از خدا میخواهیم که :اللهم اَهلَ الکبریاء و العظمة، {خدایا اهل کبریاء و بزرگی} و اهلَ الجودِ و الجبروت {و اهل جود و جبروت} ، و اهلَ العفوِ و الرحمة {و اهل بخشش و مهربانی} ، و اهل التقوی و المغفرة { و اهل تقوی و آمرزش} ، اسئلک بحقّ هذاالیوم {از تو میخواهم به حق این روز} ، الذی جعلته لِلمُسلمینَ عیداً {که آن را عید مسلمانان قرار دادی} ، و لِمُحمدٍ صلی الله علیه و آله ذخراً و مَزیداً {و برای محمد(ص) ذخیره و فزونی ساختی} ، اَن تُصلی علی محمدٍ و آل محمد {که رحمت فرستی بر محمد (ص) و آل محمد(ص)}، و اَن تدخِلنی فی کلّ خیرٍ اَدخلتَ فیه محمداً و آل محمد { و اینکه درآوری مرا در هر خیری که درآوردی در آن محمد(ص) و آل محمد(ص) را }، و ان تخرجنی مِن کل سوءٍ اخرجتَ مِنه محمداً و آل محمد { و خارج سازی مرا از هر بدی که خارج ساختی محمد(ص) و آل محمد(ص) را } ، صلواتک علیه و علیهم (رحمت تو بر او و خاندانش} ، اللهم انی اسئلک خیرَ ما سئلکَ مِنه عبادکَ الصّالحونَ { خدایا من از تو خواهم بهتر آنچه خواستند از تو بندگان شایستهات} ، و اعوذ بک مِمَّا استعاذ مِنه عبادک الصالحون { و پناه میبرم به تو از آنچه پناه بردند از آن بندگان شایستهات}.
و عیدی خودمان را با وصل شدن به رکوع رگِ حیاتِ طیبه امام زمان(ص) و استفاده کامل از فیض وجود مبارکش ، از خداوند متعال دریافت میکنیم.انشاءالله و نماز را به دو سجده و تشهد و سلام ، تمام میکنیم.
مقام تسبیحات
کسانیکه وجود مبارک چهارده معصوم(ص) را قبول نداشته باشند و یا معرفت آنها را نداشته باشند ، درواقع روبروی سنگهای خانه خدا(ظاهر) نماز میخوانند و فقط مزد ظاهر و نمای آن را میگیرند. ولی آنهایی که به روح و جان خانه خدا (بیتالله حقیقی) توجه میکنند ، و با قلب به امام زمان(ص) که قلب عالم امکان است وصل میشوند ، به حقیقت نماز و رکوع که محل اتصال به امام نماز است و سبز شدن و قبولیِ تمام اعمال و عبادات میرسند. اللهم الرزقنا
1)خیلی جالب است که این اذکار را تسبیحات اربعه میگویند یعنی تسبیحات چهارگانه. و تسبیحات به معنی اذکار تنزیه خداوند است. زیرا که او منزه از هر نیاز و عیب و نقص است و عدد 4 ؛ پایه و ارکان هستی و گنج بهار است.
2)این تسبیحات شاملِ 40 حرف است.
3)ذکر فرشتگان در طواف عرش ، این اذکار است.
4)در حدیث آمده که قبل از ظهور اسرار نوری چهارده نور مقدس(ص) ، 14 هزار سال ائمه اطهار(ص) پروردگار را با این اذکار که درواقع باطن اسراری آنهاست ، تسبیح فرمودهاند.
5)یکی از اذکاری که در طواف خانه خدا آمده و ثواب زیادی دارد ، تسبیحات اربعه است.
آیا تا بحال فکر کردهاید که چگونه است که در رکعت سوم و چهارم نماز که تسبیحات اربعه گفته میشود یعنی سبحان الله و الحمدلله و لااله الا الله و الله اکبر ، اگر کسی بخواهد بجای تسبیحات ، سوره مبارکه حمد را بخواند باید نیت سوره حمد کند و بخواند. پس میتواند حمد را بخواند و نمازش هم درست است؟!
در قرآن کریم آیه اول سوره مبارکه اسرا {سبحانَ الذی اَسری بِعبدهِ لیلاً مِن المسجد الحرام الی المسجد الاقصا الذی بارکنا حوله لِنریه مِن آیاتنا انّه هو السمیعُ البصیرُ ؛ پاک و منزه است خدائی که (در مبارک) شبی بنده خود (محمدص) را از مسجدالحرام (مکه معظمه) به مسجدالاقصائی که پیرامونش را مبارک ساخت سیر داد و تا آیات و (اسرار غیب) خود را به او نماید که خدا به حقیقت شنوا و بیناست } ، معراج حضرت رسول (ص) را خبر داده است. ونهایت رسیدن به عالم قرب را فرمود : قاب قوسین او ادنی {آیه 9 سوره مبارکه نجم}.
*معنای قوسین ، رسیدن دو سر کمان سیرِ نزولی و صعودی میباشد. جالب توجه اینکه همیشه در دنیا ، آخر هر امری به اول آن میرسد و این دو قوس ، باطنِ دایره بودن به همان تفاسیری که گفته شد را ظاهر میکند. میدانیم اولین اسرار نوری خلقت ، سرّ حقیقتِ محمدی است. اللهم صلّ علی محمد وآل محمد وعجّل فرجهم
پس آخرین پیامبر هم که قدوم مبارکش به دنیا رسید ، وجود مبارک حضرت محمدبن عبدالله (ص) { و خاندان مکرمش(ص)} میباشد ؛ پس آخر ، برمیگردد به اول! و مطلب مهم اینکه هم اسم مبارک اول و هم اسم مبارک آخر ، از اسماء مبارک خداوند متعال هستند. چنانچه در قرآن کریم هم آمده و بارها شنیدهاید که :
" انّا لله و انّا الیه راجعون ".
پس معراج ، مخصوصِ پیامبر مکرم اسلام ؛ خاتم النبیین ؛ محمد مصطفی(ص) میباشد. حالا خوب دقت کنید هدف خلقت ایشان را ! که 124 هزار پیامبر که قبل از وجود مبارک آقا آمدند ، وعده دادند به آمدن وجود مبارک پیامبر موعود ؛ حضرت رسالت پناه ؛ محمد مصطفی(ص). پس باید اول ، در آخر به دنیا میآمد ، تا آنچه نادیدنی بود ، در دنیا دیده شود! و حجت بر همگان تمام شود!
*بنابراین وجود مبارک آقا ، مثل تیری است که در چلّه کمانِ خلقت قرار گرفت تا با آمدنش در دنیا چنان دو قوس کمان کشیده شود که به اسفل السافلین دنیا رسیده و از اینجا ، خیزش کند! و به کلمه مبارکِ اَدنی یعنی نزدیک شدن در عالم قرب ، راه طولانی عوالم خلقت و هدف تمام پیامبران الهی که هدایت به سوی خدا بود ، را یک شبه و یک آن و لحظه ، حضرت چنان پَرش کند که دو سَرِ کمان به نزدیکترین اندازه به هم نزدیک شود که به طرفة العینی وقتی رها میشود از مسجدالحرام به مسجد القصی و از آنجا به تمام عوالم و آنگاه به عالم قاب قوسین او ادنی ، قدوم مبارکش ورود پیدامیکند.
که دو بار جسمانی و 120 بار روحانی این سیر را در دنیا باز کرده ! و او که سراج منیر است ، تمام اسرار را منکشف کرد و پردههای غیب را کنار زد و بالاترین تحفه ؛ نماز را که آسانسور معراج هر مؤمنی میتواند باشد ، برای انسانهای عالم تحفه آورد. الصلوة معراج المؤمن
*حال خوب دقت کنید! آیا وجودهای مبارک خود ، باطن حمد نیستند؟! و حامدِ حمد هم ، خودِ وجود چهارده نور مقدس(ص) هستند. پس حلقه دو قوس چنان نزدیک است که میفرماید: دنی فتدلی . پس این وجودها ، دلیلِ رسیدن و ملحق شدن این دو سر کمان است که خودشان{چهارده نور مقدس(ص)} میشوند نگین این حلقه !
و ذکر مبارک وجودهای مطهر در عالم قرب ، تسبیحات اربعه بود ! زیرا آنجا معنای الفقرُ فخری انوار مقدس(ص) است که میفرمایند : سبحان الله و الحمدلله و لااله الاالله والله اکبر.
خداوند را به تسبیحات ، منزه خواندند از هرگونه نیاز ، و همهی برکاتِ داده شده به این بزرگواران را نسبت دادند به خداوند قادر متعال ، و کمال خضوع و خشوع و بندگی را بجا آوردند. آیا تسبیحِ حمد ، جز تسبیحِ اربع ، ذکر دیگری میتواند باشد؟! زیرا آنچه حامد دارد ، از خداوند سبحان است و ذکرِ تنزیه ، سزاوارِ اوست. و پروردگار کریم ، 2آیه آخر سوره مبارکه بقره را به بزرگواران عنایت فرمود. { آمن الرسول بما اُنزل الیه مِن ربه و المؤمنون...}
پس باطن حمد ، تسبیحات است . درواقع ذکرِ حامد ، تسبیح است. {اینجا ، مقام الفقرُ فخری اهل بیت(ص) است}. بنابراین در رکعت سوم و چهارم نماز میتوانید انشاءالله در اوجِ عروج ، بجای تسبیحات ، با نیت قلبی حمد را تلاوت کنید و نماز شما درست است.
دایره سوره مبارکه حمد
سوره مبارکه حمد ، فاتحة الکتاب است یعنی کلید و مفتاح همهی گنجهای کتاب آسمانی و بالاترین اعجاز پرودرگار عالم است! اگر خوب دقت کنید گردش این دایره در سیر نزولی شروع میشود به 19 حرف بسم الله الرحمن الرحیم و به آیه 4 یعنی مالک یوم الدین ، نصف میشود. فضای گیرنده این آیه مبارکه در عالم دنیا ؛ اسفل السافلین است که پروردگار عالم که خود ، صاحب دین است ، مقام دین را که یکی از اسماء خودش هم است ، به عالمیان امر فرموده است.
چنانچه عدد ابجد کلمه دین =64 و برابر با عدد ابجد کلمه کلید و همچنین برابر عدد ابجد نام مبارک ناجی پروردگار عالم است. و خداوند متعال انسان را از کفِ چاهِ دنیا ؛ اسفل السافلین به دست ناجی بشریت ؛ امام زمان (ص) به اعلا علیین میرساند البته به شرط اینکه دیندار باشد و شیعه امامِ دین خود قرار گیرد.
عدد ابجد کلمه دین برابر با عدد ابجد کلمه سد هم میباشد. جالب است که باطن 113 سوره مبارکه قرآن در سوره حمد جمع است که با هم میشود 114 سوره. در دنیا پشت آبهای زیاد ، سد میبندند تا هم از آب استفاده بهینه شود و هم از خطرش محفوظ بمانند و دیگر بهرهمندیها از انرژی آب پشت سد ، تولید برق است تا از ظلمات به نور و تمام فوائد آن برسند.
حال اگر کلمه آب را بصورت بسیط بنویسیم میشود الف+با که عدد ابجدش میشود 114 =(الف=113)+(با=3) ؛ برابر با کلّ سورههای مبارک قرآن. پس با سدِ دین ، باید این حقیقت آب ، که جانها را زنده میکند و آب حیات دنیا و آخرت است را برای قیامتمان نگهداریم.
و این سد یعنی حدودبندی خداوند که باید روی قلبهای ما بسته شود تا حدود خداوند ، حریمِ خانه خدا را در قلبمان حفظ کند تا شیاطین و وسواسها و خناسها و بتهای دلم میخواهدها ، در آن نفوذ نکنند.
پس آیه 4 سوره مبارکه حمد خیلی معنا دارد که خداوند خود را صاحبِ دین در روز جزا یاد میآورد. چون آن روز به واقع از محصول این سد (دین) به خوبی بهره میبریم که آن ، نور هدایت است. آنگاه آن نور هم در دنیا و هم در آخرت و تا ابد به ما توفیق بهرهبرداری و فوائد آن را میدهد. که باغستان عمل بندگی ما میشود جناتٍ تجری ، و آن حقیقتِ آب میشود مِن تحتها الانهار ، که درختهای عمل با جریان پیداکردن این آب که جانِ عمل به آیات قرآن است ، آبیاری میشود ( درحالیکه آب ، نور است!)
عددِ این آیه که 4 است یکی از مهمترین معانی را افشا میکند. زیرا به فرموده پیامبر(ص) تمام محتوای قرآن در سوره مبارکه حمد و تمام آن در بسم الله الرحمن الرحیم (که 4 کلمه دارد) جمع است.
و خوب دقت کنید! که همه ظهور آن گنج در چهارمین آیه ؛ مالک یوم الدین تجلی میکند! زیرا که جمع اعداد 1 تا 4 میشود 10 (10=4+3+2+1). یعنی خداوند کریم ، گنج عشر را به انسانها منّت میگذارد که دین ، گنج عشر است { زیرا عدد ابجد کلمه دین=64 است و جمع ارقامش 4+6 میشود10 }.
تمام مرتبههای معنوی از دنیا تا اعلا ، 10 مرتبه دارد مثل عقل ، هوش ، فکر ، عوالم ، مکارم ، مشاهد ، معالم و حتی مصارف از همهی این نعمتها ، چون در این بلوغ ، گنج 4 روی 10 ظاهرمیشود. یعنی تاجهای افتخار بشریت ؛ وجودهای مبارک چهارده معصوم(ص) هستند که افشای دین و نگهدارنده دین میباشند. زیرا وقتی پیامبر(ص) میفرمایند که تمام محتوای سوره حمد در حرف باء بسم الله جمع است و امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) فرمودند من نقطه زیرِ باء هستم ، درواقع وجود مبارک خودش و یازده ذریه نورانیش(ص) است که قرآنِ ناطق هستند.
حال خوب دقت کنید! عدد ابجد کلمه نقطه=164 است که معنی میشود به 64+100 : عدد 100 برابر با عدد ابجد حرفِ ق است یعنی نگهدارنده و یعنی ولایت. و عدد 64 برابر با عدد ابجد کلمه دین است. پس حالا متوجه میشوید که ائمه طاهرین(ص) ، نقطه باء بسم الله هستند و در حقیقت ، صاحبِ دین و اظهار کننده دین ، هدایت به دین ، راهنمای دینداری و اینکه چگونه دین را بشناسیم و چگونه به معنای سدسازی در وجودمان رسیدن ؛ با عمل به دین و رسیدن به صنعت دین که همان نور هدایت است. الی یوم القیامة
*حالا اگر بخواهیم راه صعود را بیابیم باید التماس کنیم و از خدا بخواهیم (آیه5) : ایاک نعبد و ایاک نستعین. که این کلمات ایاک نعبد (فقط و تنها تو را میپرستیم) شرط بندگی و سدسازی در دنیاست که باید ریسمان حبل الله یعنی ائمه(ص) و امام زمان(ص) را رها نکنیم. و اینجا کلمه دین به اسم ناجی معنا میشود(دین= 64= ناجی ) که نجات را با کلمات ایاک نستعین ، فقط از خدا بخواهیم.
*بعد انتخاب را مشخص میکنیم (آیه6) اهدنا الصراط المستقیم. راهِ هدایت ، استقامت میخواهد ، پایداری میخواهد ، باید سد دین را چنان محکم و مستقیم یعنی با استقامت بسازی که راه نفوذ خطر نداشته باشد. چون اگر این سد در هر زمانی بشکند ، بنیان دین و ایمان را ریشهکن میکند. اینجا همان راه نفوذی وسواس و خناسهاست که باید راه ورودشان از هر طرف کاملا بسته شود. چنانچه در آیات 82 و 83 سوره مبارکه ص آمده: قال فبعزتک لأُغوینهم أجمعین. الا عبادک منهم المخلصین ؛ (شیطان)گفت پس به عزت و جلال تو قسم که تمام خلق را گمراه خواهم کرد.مگر خاصّان بندگانت که برای تو خالص شدند.
و حروف مقطعات قران هم شد علی صراط حق نمسکه ؛ علی(ع) صراط حق است به او تمسک بجویید . و در آیه 153 سوره مبارکه انعام اشاره میفرماید که این قرآن ، صراط مستقیم است ، پس تبعیت کنید و متفرق نشوید( و أنّ هذا صراطی مُستقیماً فَاتّبعوه ...) .
*و در آیه 7 تمنا داریم که ما را به راه أنعمتَ علیهم یعنی کسانیکه نعمت را بر آنها تمام کردی ، هدایت فرما (صراط الذین انعمت علیهم). خوب دقت کنید ! اینجا یک مکث است زیرا آیه جدا نشده و فوری میفرماید :غیر المغضوب علیهم و الضالین . چون صراط مانند لبه شمشیر ، نازک و برنده است که باید آن و لحظهای غافل نباشیم که مغضوب و ضالّه شدن در اثر غفلت در هر مرتبهای باشیم ، خیلی خیلی به ما نزدیک است!
*اما در قوس صعودی دایره سوره مبارکه حمد ، اینجا روبروی نقطه شروع یعنی بسم الله الرحمن الرحیم قرار میگیرد.خوب دقت کنید! حضرت امیرالمؤمنین (ص) میفرماید: "ما باب الله هستیم. پس هر کس بخواهد به خانه وارد شود باید از در بیاید ". بنابراین اول شیعه شدن ، اصل و مدرک وارد شدن است و دوم اینکه باید پشت باء بسم الله قرار بگیریم تا بتوانیم دقّ الباب کنیم.
و آن کسانیکه مخالف هستند و پشت به ائمه طاهرین(ص) کردند ، درواقع سدِّ دین خود را شکستند و در مقابل امام زمانشان قرار میگیرند و اینها کسانی هستند که با امامشان میجنگند یا از پشت به امامشان خنجر میزنند و مصداق آیه 257 سوره مبارکه بقره است : که: الله ولی الذین آمنوا ؛ هر کس بگوید خدا ولی من است ، خداوند هم میفرماید: یخرجهم مِن الظلمات الی النور ؛ من هم او را از تاریکیها به سوی نور (هدایت) خارج میکنم. والذین کفروا اولیائهم الطاغوت ؛ کسانیکه طاغوت را اولیاء خود قرار دادند ، پس خداوند در ادامه میفرماید: یخرجهم من النور الی الظلمات اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون ؛ پس من هم خارج میکنم آنها را از نور (هدایت) به سوی ظلمات و اینها یاران آتش جهنم میشوند تا ابد.
و خداوند متعال در آیه 30 سوره مبارکه مدثر میفرماید: علیها تِسعةَ عشر ؛ خزانهدارهای جهنم ، 19 تا هستند. و چنانچه در آیه بعدی میفرماید: و ما جعلنا أصحاب النار إلا ملائکةً و ما جعلنا عِدّتَهم إلا فتنةً للذین کفروا ... ؛ موکلان جهنم را جز فرشتگان قرار ندادیم و شمار آنها جز برای امتحان کافران نیست.
*دقت کنید که حروف بسم الله الرحمن الرحیم ، 19 حرف است که وقتی در دایره سوره مبارکه حمد ، ضالّهها روبروی این 19 حرف هستند ، پس موکلان حروف ، در مقابلشان در جهنم قرار میگیرند! چنانچه وجود مبارک امیرالمؤمنین علی(ع) قسیم النار و الجنة هستند. جالب است که عدد ابجد حروف بسم الله الرحمن الرحیم = 768 و جایگاه عددی آن میشود 192 که برابر با عدد ابجد نام زیبای امام علی(ص) است! {در ابتدای کتاب مهندسی خلقت در عدد 5 و 9 توضیح داده شده است}
باطنِ بیت الله و باب الله !
حالا خوب دقت کنید چه کسی از باب الله وارد میشود؟ کسی که حامد حمد پروردگار عالم باشد یعنی که شکر همه نعمتهای خدا را میکند و شکر به معنی عمل خالصانه است. پس خداوند کریم نعمت را به اینها افزون کرده ، غرق در نعمت حمد او میشوند الی یوم القیامة.
درواقع زمانی ما میتوانیم حامد و شاکر خداوند جلیل المرتبه شویم که به بلوغ 9 در تکلیف برسیم ، آنگاه حلقه بندگی را که عدد 5 است به شیعه شدن 14 نور مقدس (ص) ، به گردن بیندازیم تا بندِ بندگی او را به قلب ، قبول کرده و از بندگی همهی اغیار آزاد شویم.
آنهایی که ناشکری کردند ، نمک خوردند و نمکدانِ ولی نعمت خود را شکستند، اول به پیشوایان معصوم(ص) خود پشت کردند و با آنها به جنگ پرداختند. حال خوب دقت کنید که چرا عالم دنیا شد : کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلا. آنها با قرآن و احکام و آیاتش میجنگند که درواقع محاربةالله هستند یعنی با خدا میجنگند. با صورتهای مختلف عقلی ، نفسی ، فکری ، مقامی و لفظی و خلاصه به وسعشان.
پس بواقع نماز باید پشت امام معصوم (ص) برود تا قبول شود. اما کسانیکه با نماز ، روبروی امام معصوم قرار میگیرند ، میشوند والضالین که برای آنها ویلٌ للمصلین میآید مثل خوارج و معاویهها و شمرها و ... که نماز میخواندند ولی روبروی امام زمانشان ایستادند!
اول سؤال قبر از همه ما ، درباره نعمتها میشود و بالاترین نعمت ، وجود مبارک 14 نور مقدس(ص) هستند و قرآن عزیز که با آنها در دنیا چه کردی؟ امیدوارم تا آخرین لحظه ما را جزء یاران و شیعیان و محبان و مستشهدان بین یدیه امام زمان (ص) قرار فرماید.
پس بیت الله حقیقی را خوب بشناسید و هرگز از این در جدا نشوید!
بیت الله الحرام در مکه است و محلّ اِحرام پوشیدن و طواف است. و بیت الله ، قبله نماز همهی نمازگزاران ، نقطه شروع خلقت زمینها و آسمانها و نقطه وصل عالم اسفل السافلین به اعلاعلیین ، محل تولد مولود کعبه ؛ علی بن ابیطالب(ص) است. که خداوند کریم ، مظهرِ روح بیت خودش را به همهی عالمیان ظهور داد تا بدانند بدون علی(ع) و فرزندان معصومش(ص) ، راه به اعلا ندارند چون خداوند فرمود نام من اعلاست و نام علی(ع) را از نام خود قرار دادم.
پس خانه خدا ، مرکز جذب تمام قلوب مخلصین است و حقیقت آن ، محل محبت به محمد(ص) و آل محمد(ص) است.چنانچه در حدیث میفرمایند کسی که در قلبش محبت امیرالمؤمنین و اولادش(ص) باشد ، آن قلب به آتش جهنم نمیسوزد.
پس حقیقت جانِ بیت الله الحرام در شهر مدینه است یعنی بیت امیرالمؤمنین(ص) و فاطمه زهرا(س) ، تنها دری که به اذن خداوند در مسجدالنبی ، اجازه بازشدن دائم را داشت و این بیت ، محلّ رفت و آمد ملائکه و نزول وحی الهی است. درواقع بیت الجنة است و بابش ، باب الجنة میشود.
پس با توجه به این درس ، وجود مبارک معصومین(ص) ، بیت الله حقیقی هستند و حکمِ مسجد را دارند پس برای ورود به حرمهای مطهرشان و حتی دست کشیدن روی نامهای مبارکشان هم باید با طهارت بود (با وضو باشد و غسلِ واجب هم برگردنش نباشد). این ظاهرِ طهارت است اما باطنِ طهارت ، طهارت قلبی است که باید قلب به میم شود تا مطالب و حقایق را درک کند!
ضمیمه(1) : اسرار اقامه نماز (چرا برای نماز باید اقامه ببندیم؟)
خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: "قد اقم الصلوة"؛ اقم یعنی بپا داشتن و در واقع اقم الصلوة یعنی کاشتن حقیقت نماز (مثل دانه)، در بطن قلب (مثل دانه گیاه که در دل خاک کاشته می شود!) است و هنگامی به اقم می رسیم که نماز از یک سو باطن سجده که همان اطاعت خالصانه خداوند است؛ به صورت ریشهی درخت در قلب و از سویی عمل های خالصانه به احکام الهی به صورت تنه درخت در اعضا و جوارح و هم چنین اثر سبزی نماز که تنهی عن الفحشاء و المنکر است؛ به صورت شاخه و برگ در اعمال ظاهر شود. در نتیجه میوه این درخت که دردانه صدف اعمال است (خوشا به حال هر کس که به آن دست یابد) همان ولذکرالله اکبر می باشد!
در واقع تمام قرآن عزیز، دو رکعت نماز مقبول است زیرا 4 سوره مبارک به نام عزائم دارد که سجده واجب دارند و دو رکعت نماز هم، 4 سجده واجب دارد. بنابراین یکی از اسماء قرآن، ذکر اکبر است و شما که تا حدودی با اعداد آشنا شدید می دانید که عدد 4 سجده خیلی پر معناست! یکی اینکه هر بیتی و هر جایگاه امنی که سقفی دارد؛ 4 ستون واجب یا چهار چوب محکم دارد و جمع اعداد 1 تا 4 برابر با 10 است (1+2+3+4=10) که در واقع همان گنج عشر و وجود مبارک 14 معصوم صلوات الله علیهم اجمعین، است (4 روی 10 می شود 14). عدد عشر، همان 10 است و کسی که عشر را ظهور داد وجود مبارک اباعبدلله الحسین علیه السلام است (امام عاشورائیان) که به نماز وسطی سفارش فرموده اند و در بیشتر احادیث، به نماز صبح تفسیر شده است (رجوع شود به توضیحات نماز صبح در اوقات نماز) اما حقیقت شجره طیبه به خون مبارک امام حسین علیه السلام، (که ثارالله خوانده می شوند) احیاء شده و میوه و ثمرش، وجود مبارک امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می باشد. این شجره طیبه، حکومت حقه بهشت است که (بدست ایشان) برقرار می شود (ان شاء الله) و این حقیقت، حقیقت نماز مقبول و جان نماز است.
حال خوب دقت کنید که نماز همیشه در حال قیام است و همه ائمه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین، جان نماز هستند. این معنا و باطن معصومیت است و شیعیان فقط با نماز می توانند مامومین نماز در شیعه شدن پشت امام معصوم صلوات الله علیهم اجمعین باشند.
خوشا آنان که دائم در نمازند
اما نماز که اقم شد به صورت درخت، خداوند متعال در قرآن کریم سوره مبارکه ابراهیم علیه السلام، آیه 24، این درخت را معرفی فرمود: " أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ " فرمود، این درخت نورانی اصلش ثابت است (که ریشه آن است)؛ پایه هر درختی، ریشه آن است که هر چقدر در جای پاک و سالم، تغذیه سالم و صحیح به آن برسد؛ رشد درخت بهتر و کاملتر است.
اما امّت یعنی چه؟ در عربی به ریشه، ام می گویند و ریشهی درخت طیبه، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است. پس اگر کسی بخواهد ریشه ی درخت عملش ثابت و سالم باشد و برایش بماند؛ باید به ریشه درخت اصلها ثابت گره بخورد تا امّت شود! آیا تغذیه این درخت، یوحی نیست؟! (قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَـهُکُمْ إِلَـهٌ وَاحِدٌ ... : الکهف 110) آیا این غذا، غیر وحی الهی است؟! پس اگر قرآن به وجود رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آمده است؛ وحی الهی و جنسش از نور است؛ پس باید عمل هر یک از افراد امّت، فقط از این رزق نورانی تغذیه شود! آیا نماز، معراج مومن نیست؟ حال درخت، معیار بندگی است و مظهر تغذیه درخت، آب است. آب همان قرآن است ({الف= 111}+ {ب=3} =114) ابجد کلمه "آب" برابر با تعداد سوره های قرآن کریم است.
خوب دقت کنید! از این درخت، نور ساطع می شود و خداوند مظهر آب دنیا را هم نور برق قرار داد. درخت، قانت است! در زمستان که برگ درختان می ریزد، همه شاخه ها به طرف آسمان است. (گویی دستان خالی خود را به طرف آسمان گرفته اند و در حال قنوتند!)، درخت وقتی میوه دار می شود، مظهر تواضع است. درخت، نشان قیام است. درخت، نشان مقاومت در سختی هاست؛ زمستان سرد و تابستان گرم و در مقابل باد و بوران می ایستد. درخت، مظهر ایثار است؛ در حالیکه خودش سموم هوا را می خورد اما هوای پاک با اکسیژن را به انسان ها می دهد. درخت، مظهر حیات است و در حقیقت حامل حیات آیندگان است.
دیگران کاشتند و ما خوردیم ما بکاریم تا دیگران بخورند
پس اقم الصلوة یعنی چه؟ درخت، مظهر طهارت است. در احکام، درخت پاک است و اگر نجاستی به آن برسد چون شبنم دارد و نور خورشید بر آن می تابد، خودش، طاهر می شود.
درخت، اهل شب زنده داریست! هر شب سحرگاه تمام رزق میوه، رنگ، مزه، سبزی، زردی و شبنم برایش زده می شود. شبنم، احوال شب زنده داران است که چشم هایشان از خوف خداوند و گناهانشان خیس می شود و درخت، مستقیم زیر نور خورشید، شبنم اش خشک می شود و طهارت پیدا می کند و ان شاالله احوال همه ما شود که نماز ما را به طهارت دائم ببرد. درخت، چوب است و در دریای دنیا غرق نمی شود. این زیبایی درخت طیبه است که شما می بینید، گنبد و بارگاه ملکوتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم سبز است. این گنبد خضرایی، جلوه عرشی اوست! کلمه عرش یعنی سقف چوبی و پروردگار عالم همه مخلوقاتش را از عرش به فرش دنیا آورده، همه از او سبز شدند و کشتی نجات در دریای دنیا، ائمه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین هستند که در صلوات شعبانیه فرمودند: "وَاللّازِمُ لَهُمْ لاحِقٌ"؛ یعنی لازم است که همه اگر می خواهند اهل نجات باشند، سوار این کشتی شوند و اگر سوار نشوند " یَغْرَقُ مَنْ تَرَکَهَا"؛ حتما بدانند که غرق می شوند. پس نماز سفینه نجات هر نمازخوان واقعی است که به کشتی که "کل فی فلک" است ملحق می شود (اگر حروف این سه کلمه را از آخر به اول برگردانیم باز همان "کل فی فلک" می شود! این چرخش حروف، گردش تمام عالم در این فلک یعنی کشتی است.) االهم الرزقنا
پس درخت مظهر سبزی، زندگی، نشاط، سلامتی، سایه و رحمت است. سبزی یعنی حسن علیه السلام و خداوند در آیه 160 سوره مبارکه انعام می فرماید: مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا ...؛ اگر با خودت عمل حسن یعنی سبز و زنده و مظهر قبولی بیاوری (کنایه تا در قبر) به تو ده تا مانندش را می دهم. این حقیقت بپا داشتن نماز واقعی و مقبول است. ان شاالله
درخت مظهر بخشش و کرم است، میوه هایش را بدون منت در اختیار صاحبش میگذارد. درخت هیچ فضولاتی ندارد و این یکی از زیباترین ویژگی های درخت است. درخت در هر زمان عمرش، به یک نحو فایده می رساند و در زمان مرگش از چوب آن برای سوخت و گرما استفاده می شود.
اگر خوب دقت کنید تمام این مراحل را در حقیقت نماز و در کمال اطاعت سجده مییابید که احسن این زیبایی ها در جلوه جمال و کمال نماز در وجود انسان مومن ظهور پیدا میکند.
ضمیمه (2): پیوست قسمت تسبیحات
باید متذکر شوم ظهور نزولی وجود مبارک اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین در ظهور حمد است چراکه ریشه نام مبارک محمّد صلیاللهعلیهوآله، حمد است و خانواده نورانی اهل بیت را محمّّد و آل محمّد صلوات الله علیهم اجمعین میخوانیم. و در مقابل، قرآن عزیز است که باطنِ قرآن هم در محتوای حمد است. بنابراین در نزول اجلال قدوم مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله حمد، سیر نزولی دارد و چنانچه میدانیم در نمازهای واجب کمتر از دو رکعت نداریم. پس با دو رکعت اول نمازهای چهاررکعتی، رسالت و ولایت که جانِ حمد است برپامیشود و درعالم شهادت که دنیاست، باید بعد از دو رکعت به تشهد بنشینیم و در سیر صعودی دو رکعت بعد با تسبیحات اربعه است که صعود دهنده و باطن رسیدن به عالم قرب است. پس میتوانیم بجای تسبیحات با نیت، سوره مبارکه حمد را بخوانیم.
عالم قرب الی الله
حمد تسبیحات اربعه
> تشهد
بنابراین خداوند کریم عروج آسمانی پیامبر صلیاللهعلیهوآله را در عالم قرب در جانِ تسبیحات ظهور داد. و برکات دو آیه آخر سوره مبارکه بقره مبارکه (آمن الرسول) را عنایت فرمود. چنانچه عالم دنیا اسفل السافلین است، پس از پایین به طرف بالا میرود. درواقع هنگام نماز عشا، رسیدن به عالم قرب است! و شاید از همین جهت بقول معصوم صلوات الله علیهم اجمعین در قنوت نماز وتیره دو آیه شریفه آمن الرسول را میخوانیم.
درواقع با نماز شب حرکت صعودِ مؤمن شروع میشود و با نماز صبح که باطن گنج 10 معصوم صلوات الله علیهم اجمعین بود، حرکت اوج میگیرد و دنیا محلّ عدد 10 یعنی گنج عشر است زیرا وجودهای مبارک چهارده معصوم صلوات الله علیهم اجمعین قدوم مبارکشان به زمین رسیده و از اینجا عروج است و انشاءالله تا نماز عشا به مقصد قرب میرسد. درواقع معراج پیامبر صلیاللهعلیهوآله در شب است (آیه یک سوره مبارکه اسرا) و عشای حقیقی، مقام پروانه شدن و از پوسته کرمی بیرون آمدن است( به قسمت نماز عشا مراجعه شود).
بنابراین درحقیقت عدد از 10 شروع و به 1 خاتمه مییابد یعنی معکوس خوانده میشود! پس در وصول و رسیدن به عالم قرب، تشهد دوم گفته شده و با سلام و برکاته نماز پایان مییابد. یعنی با دست پُر برمیگردیم تا روزی دیگر با نماز آغاز شود.امیدوارم خداوند کریم تا مقامات حقیقی نماز را به ما نداده، ما را از دنیا نبرد. اللهم اجعلنی اهل الصلاة
نکته جالب در حروف و نقطههای اسم(نوبتهای) نماز
خوب دقت کنید به اسماءِ نمازها: صبح؛ 3 حرف است و 1 نقطه دارد، ظهر؛ 3 حرف است و 1 نقطه دارد، عصر؛ 3 حرف است و نقطه ندارد، مغرب؛ 4 حرف است و 2 نقطه دارد، عشا؛ 3 حرف است و 3 نقطه دارد. پس تعداد حروف در مجموع میشود 16 (3+4+3+3+3) یعنی حقیقت شأنیتِ اعمال به نماز خوانده میشود{ در روایت میخوانیم :اگر نماز قبول شود، عبادات دیگر هم قبول میشود ولی اگر نماز مردود شود، کارهای دیگر هم رد خواهد شد}. و مجموع حروف و نقطهها میشود 23(7+16) که برابر است با جایگاه حرفِ ث و ملکش حضرت میکائیل علیه السلام است؛ پس عدد23 عدد روزی و رزق همهی اعمال است و برابر با عدد 23 سال رسالت پیامبر صلیاللهعلیهوآله است و در احکام تعداد شکیات نماز هم 23 تا است و ...!
حال اگر حروف اسماء نماز را بصورت بسیط بنویسیم: صبح؛ صاد+با+حا میشود 7 حرف و 1 نقطه. ظهر؛ ظا+ها+را میشود 6 حرف و 1 نقطه. عصر؛ عین+صاد+را میشود 8 حرف و 3 نقطه. مغرب؛ میم+غین+را+با میشود 10 حرف و 7 نقطه. عشا؛ عین+شین+الف میشود 9 حرف و 10 نقطه. اگر حروف اسماء را با هم جمع کنیم میشود 40 یعنی اربعین (9+10+8+6+7) و درواقع به نماز عشا، انسان به اربعین باطن نماز میرسد. جمع نقطهها هم میشود 22(10+7+3+1+1) که برابر جایگاه حرفِ ت و افشاء کلّ محتوای نماز است یعنی رسیدن به یخرجهم من الظلمات الی النور یعنی رسیدن به جایگاه عبد و طلا شدن! جمع حروف و نقطهها میشود 62(22+40) برابر با اسماء مبارک خداوند: حمید، واجب الوجود، باطن. خوب دقت کنید که عدد 62 میشود حرف اول و آخر قرآن مجید یعنی 2=ب(بسم الله الرحمن الرحیم) و 60=س(ناس) پس تمام مقامات نماز به بس تمام میشود! امیدوارم که بخوبی درک کنیم و به آن برسیم. پس نماز است که انسان را از بن بست دنیا و آخرت نجات میدهد و نماز، مقام ناجی است زیرا عروج انسان از اسفل السافلین به اعلا علیین است، آسانسور رحمت خداوند است؛ الصلوة معراج المؤمن.
پس نماز عشا (با 9 حرف) بلوغ نمازها است و با 10 نقطه عدد 19 را نشان میدهد(19=10+9). درواقع حقیقت 19 حرف بسم الله الرحمن الرحیم یعنی بسمل شدن و پروانه شدن و به حسن(ع) رسیدن؛ به سبزی و اربعین و طهارت و تنهی عن الفحشا و المنکر رسیدن است.و یکی از زیباییهای نماز عشا که بلوغ نمازهاست این است که ساعت فضیلتش تقریبا ساعت 9 شب است که ساعت 21 خوانده میشود. پس بلوغ حقیقی، رسیدن به عشای عمر است که اگر عدد 9 و 21 را با هم جمع کنیم 30 میشود که برابر حرف ل و مجرای توحید ناب و رسیدن به حصنِ حصین لا اله الا الله میباشد. اللهم الرزقنا
اسماء نماز |
تعدادحروف |
تعداد نقطه |
تعدادحروف بسیط |
تعداد نقطه(بسیط) |
||||||
صبح |
3 |
1 |
7 |
1 |
||||||
ظهر |
3 |
1 |
6 |
1 |
||||||
عصر |
3 |
0 |
8 |
3 |
||||||
مغرب |
4 |
2 |
10 |
7 |
||||||
عشا |
3 |
3 |
9 |
10 |
||||||
مجموع |
16 |
7 |
40 |
22 |
||||||
مجموع |
23 |
62 |
||||||||
بخشی از زیارت جامعه کبیره :
السلام علی مَحالّ معرفةِ الله (سلام بر محلهای معرفت خدا).السلام علی مساکن ذکرالله (سلام بر مسکنهای ذکر خدا) .السلام علی مُظهری اَمرِالله و نهیه ( سلام بر مظهرهای امر و نهی خدا). السلام علی الدعاةِ الی الله(سلام بر داعیان به سوی خدا). السلام علی المُستقرّین فی مرضات الله( سلام بر جاگزینان در مرضات خدا). السلام علی المُخلِصین فی طاعة الله(سلام بر مخلصان در اطاعت خدا).السلام علی الادلاء علی الله( سلام بر راهنمایان بسوی خدا). السلام علی الذین مَن والاهم فقد والی الله و مَن عاداهم فقد عادی الله و مَن عرفهم فقد عرف الله و مَن جهله فقد جهل الله (سلام بر آنها که هر که دوستشان دارد ، خدا را دوست داشته . و هر که دشمنشان دارد ، خدا را دشمن داشته . و هر که آنان را بشناسد ، خدا را شناخته . و هر که آنان را نداند ، خدا را ندانسته)