بسم الله الرحمن الرحیم
شرح عدد 114 سوره مبارکه قرآن
پروردگار علیم و حکیم تعداد سورههای کلام مبارکش ؛ قرآن را 114 تا قرار داد که نکات زیبا و شگفت انگیز و جالب توجهی دارد . از جمله اینکه عدد114 اینگونه معنی میشود : عدد100 = عدد ابجد حرف (ق) است که در عربی به معنی نگهدارنده میباشد. و عدد 14 حقیقت وجود 14 نور مقدس معصومین (ص) و باطن کنز الله خداوند میباشد.
پس قرآن که معجزه و کلام الله است و حفاظت آن ، اعجاز خداوند حکیم است ، در دنیا مقابل معصومین(ص) قرار دارد چنانچه پیامبراکرم(ص) در حدیث ثقلین هر دو وجود مبارک (کتاب الله و عترتی) را ثقل و وزنهی سنگین یا ثمن خلقت پروردگارعالم معرفی فرمود. و قرآن ، ولایت صامت و ائمه (ص)، قرآن ناطق میباشند. و در این دوره که ولی زمان؛مهدی موعود(ص) از دید ما گنهکاران غائب است قرآن ؛ صراط و میزان ، نسخهی حکیم الحکما ، نگهدارنده و هدایتگر ، جانِ دین و ولایت است. پس عدد 114 رمز است!
نکته دیگر: اگر ارقام 114 را باهم جمع کنیم 6 میشود(6=4+1+1). عدد 6، رمز مهندسی خلقت و ظرف حیات و شاید نفس خلقت است!(طبق آیه 4 سوره مبارکه حدید:هوالذی خلق السماوات و الارض فی ستة ایام...).
ازطرفی باطن ظهور کتابت قرآن هم ، عدد 6 است. چنانچه به قول پیامبر اکرم(ص) که فرمودند کلّ محتوای قرآن در سوره مبارکه حمد و تمام محتوای سوره حمد در 19 حرف بسم الله الرحمن الرحیم آن میباشد. حال اگر 114 سورهی مبارک قرآن را بر عدد 6 تقسیم کنیم 19 میشود(19=6 ÷114) {چون بنا دارم فقط عدد14را توضیح دهم، تفسیر عدد 19 را با رجوع به کتاب عرفان سجده و بلوغ نه مطالعه نمایید}.
پس در حقیقت عدد 114 یکی از ملکوتیترین، پرمعناترین و بالغترین اعداد است که خداوند حکیم و علیم سورههای مبارک کلامش را به عدد 114 ظاهر میفرماید!
114=عددابجد اسم مبارک "جامع" که جمع جمیع اسرار و باطن خلقت و جمع تمام بینات را مبیّن است. چنانچه خداوند کریم حدود 104 کتاب آسمانی را بوسیلهی 313 پیامبر مرسل فرستاده است که همه در 4 کتاب جمع شدهاند و جمع 4 کتاب در قرآن کریم که جامعِ جمع اسرار و کلّ کتب آسمانی است قراردارد.
پس همانطورکه در کتاب عرفان عشر،کنز الهی را در گنج عددی سرّ ذات اقدس احدیت خواندیم که 10 شد و باطنش 4روی 10 بودیعنی14(زیراجمع 1تا4برابر10میشود:10=4+3+2+1) که وجود مبارک کنزاللهِ عالم ؛14 معصوم (ص) هستند. پس قرآن کریم جمع کنندهی تمام سفرهی رحمتِ 4 کتاب آسمانی خداوند حکیم است.
اگر ارقام عدد 19 که جمع حروف بسم الله الرحمن الرحیم است را باهم جمع کنیم 10 میشود(10=9+1)، پس حقیقت مفتاح و کلید گنج قرآن که خود در ترازوی باطن ، مقابل قرآن است ، وجود مقدس 14معصوم(ص)میباشند.
ادامهی حدیث درباره سوره مبارکه حمد به این مضمون است که کلّ محتوای بسم الله الرحمن الرحیم در حرف "ب" قرار دارد و کلّ حرف"ب" در نقطهی زیرِ"ب" و حضرت علی(ع)میفرماید: انا نقطه تحت الباء(من نقطه ی زیر باء هستم).پس همه ی 14 نورمقدس ، نقطهی زیر باء هستند زیرا بدون این عزیزان ، قرآن خوانده و عمل نمیشود. در واقع باطن 14 است و قرآن ، نگهدارندهی 14 است که به114 سوره خوانده میشود. پس 14 همانطورکه مهندسی خلقت است ، مهندسی کلّ قرآن هم است.
اولین وآخرین سوره ازنظرنوشتاری(حمد-ناس)
- 1 - جالب اینکه اولین سورهی قرآن ازلحاظ کتابت، سوره ی مبارکه حمد (که باطن کلّ114 سوره قرآن است) و آخرین سورهی قرآن از لحاظ کتابت،سورهی مبارکه ناس(صد و چهاردهمین سوره) است. حکیم الحکماء؛رب العالمین یکی از اسماء قرآن را حکمت قرار داد و به حکمت عددی و ظاهر، سورهی مبارکه ناس 6 آیه دارد(جمع ارقام 114 هم 6 میشود6=4+1+1 ) و تمام آیات مبارکش به حرف "س" ختم میشود که عددابجد"س"=60 است و درجمع ارقام 60 بازهم به 6 میرسیم(6=0+6) که پایهی 60 است.
- 2 – همانطورکه به فرمودهی رسول گرامی(ص) محتوای کلّ قرآن در سوره مبارکه حمد جمع است ، تمام خلقت ظهوری جسمانی در دنیا درعدد60غرق است زیرا دنیا به خود زمان را گرفته و در واقع عمر را شامل میشود. پس هر موجودی از نطفه یا دانه یا...خلاصه تولد به هرصورتی دردنیا ، از همان ابتدا درمحدودهی زمان سنجیده میشود که هر دقیقه 60 ثانیه و هر ساعت 60 دقیقه است(60=س). عالم باطن در سرّحرفی60 جلوه کرده که آن حرف "س" است و درحقیقت قلب عالم امکان ؛ ظرف وجودی پیامبراعظم(ص) است و از حروف مقطعهی قرآن است.
سوره مبارکه "یس" که قلب قرآن نامیده میشود، از نظر کتابت در مرتبهی سی وششم است که 36=جایگاه عددی"میم"(عالم قلب به میم است). از نظر ترتیب نزول به قلب مبارک پیامبراکرم(ص) در مرتبهی 41 است که 41=عددابجد"ام"یعنی ریشه و مادر ِهمه ی حروف است، زیرا حرف "س" میزان ِ تمام حروف الفباست(به کتاب راز انسان مراجعه شود).
درواقع قلب در بدن، حکمِ اُم را دارد. وقتی هر نطفهای بخواهد حیات خود را اعلام کند اول نقطهای که ظهور میکند، قلب است که با تپش خود، حیات زندگی دنیاییش آغاز میشود و از اینجا بقیهی بدن کشیده میشود. میزان کارکردن قلب ، سلامت بدن را تضمین میکند(حیات بدن بستگی به کار قلب دارد) و روزیکه قلب از کار بیفتد، تمام بدن میمیرد.حیات قرآن هم در باطن ، قلب است و حیاتش طیبه و بدون واسطه از ذات اقدس الهی رزق وحی را دریافت میکند و آن بدن مطهر حجت خدا ؛ امام زمان(عج) است. پس سوره مبارکه حمد در مقابل سوره مبارکه ناس و در حرف آخر(س) قرار میگیرد.
- 3-سوره مبارکه حمد،گیرنده ی روحانی کلّ محتوای قرآن و سوره مبارکه ناس،گیرنده ی جسمانی قرآن است.
خداوند سبحان بندگان خود را در باطن حرف"س" که میزان است ومقام جمع الجمعی دارد درآخرین سورهی قرآن؛سوره مبارکه ناس از6جهت(به تعداد 6 آیه) در پناه خود میگیرد(سوره با "قل اعوذبربّ الناس " شروع میشود).
نکتهی دیگراینکه اسم این سوره مبارکه "ناس" یعنی مردم است که عدد ابجد ناس"=111=عدد ابجد" الف " است و الف ، اولین حرف ِ الفبای عربی و همهی زبانهاست. عدد ابجد " آ "=1 میباشد، پس درحالیکه آخرین سوره است اما مقام الف را دارد که یک است (سوره مبارکه حمد ، مقام یک یعنی اولین سوره را دارد که یک ، همان مقام الف است). پس سورههای مبارکه حمد و ناس هم اوّلند و هم آخر ، هم ظاهرند و هم باطن.
- 4 - ازطرفی عدد ابجد کلمه یک=30 میباشد ، هم سورهی مبارکه حمد که مقام یک را از نظرترتیب نوشتاری قرآن مجید دارد؛ حامل محتوای کلّ 30 جزء قرآن است و هم سورهی مبارکه ناس آخرین سورهی جزء 30 قرآن میباشد یعنی به آن ، 30 تمام میشود. جایگاه عددی کلمه ناس=30 و برابر جایگاه عددی کلمه الف(=30) میباشد که این سوره تمام کنندهی کلّ 30 جزء قرآن کریم است.{پس هم سورهی اول قرآن؛ حمد شامل کلّ محتوای قرآن است و هم سورهی آخر؛ ناس درمقام جایگاه عددیش(=30) کلّ محتوا را دربردارد}. عدد ابجد کلمه الف= 111= ناس و جایگاه عددی الف=30= ناس . و سوره مبارکه حمد هم که به عدد یک ،شروع قرآن کریم است (یکِ عدد = حرف الف) و الف، کلّ محتوای حروف است که حمد هم کلّ باطن قرآن کریم است و جایگاه عددی الف=30 ، پس جمع جایگاه هر دو سوره که الف هستند 60 (=س) میشود(60=30+30). اگر خوب در این نکته بیندیشید ، اعجاز عددی را درک خواهیدکرد! پس در قرآن و این کلامهای نورانی تدبّرکنید.
درنتیجه درظاهر، اوّل وآخر قرآن با دو تا یک جلوه میکند؛یکِ اول ،عدد است و یکِ دوم ، حرفِ الف است. سورهی مبارکه ناس درحالیکه آخرین سوره است اما از سه جهت به یک میرسد:
- به کلمهی اول(37=عددابجد"اول")
زیرا سورهی مبارکه نباء،اولین سورهی جزء 30 است و تمام این جزء را به خود اختصاص داده است چراکه این جزء به "عمّ جزء" معروف است(این سورهی مبارکه به وجود مقدس امیرالمؤمنین علی(ع) تعلق دارد). بعد از سورهی مبارکه نباء تا انتهای جزء ،37 سوره قرار دارد و سورهی مبارکه ناس سی و هفتمین سوره است پس مقام اول را داراست زیرا 37= عدد ابجد "اول".
2-یکِحروفی(30=عددابجد"یک")
زیرا سورهی مبارکه ناس در جزء 30 قراردارد و 30 = عددابجد"یک"(ی=10 + ک=20). پس درحالیکه آخرین جزء است (و آخرین سوره) اما مقام یک را داراست.
3-یکِ عددی(الف=111=ناس)
عددابجد "ناس"=111 و برابرعددابجدکلمهی"الف" است که در حروف الفبا،مقام اول؛ مقام یک و مقام جمع الجمع را دارد چون گنج تمام حروف است و تمام حروف در بطن الف میباشند.وهمانطورکه قبلاذکرشدعدد ابجد حرف الف( آ )برابر یک است.
پس اول قرآن کریم با یک شروع شده وآخر هم به یک ختم شده است،یعنی تمام قرآن در باطن دو تا یک میباشد که اولی یک به عدد است به مقام شروع سورههای قرآن از لحاظ نوشتاری (سورهی مبارکه حمد) و دومی یک به حروف است به مقام آخرین سورهی قرآن از لحاظ نوشتاری (سورهی مبارکه ناس) که روبروی یک به عدد(درابتدا)،مقام الف که صاحب عدد ابجد یک است قرار دارد؛یعنی یک به عدد و یک به حروف! پس قرآن ظاهری دارد که باطن است و باطنی دارد که ظاهراست! در واقع قرآن ، گنج الف است.
اولین وآخرین حرف قرآن؛ ب . س
عدد ابجد اولین حرف قرآن؛ ب=2 و عدد ابجد آخرین حرف قرآن؛ س=60 است و از نظر سنجش زمان، عمر هر چیز به ثانیه شروع میشود که ثانی هم به عربی یعنی 2 و بدنیا آمدن جسمانی هم از وجود خانمهاست که به عربی میشود مؤنث یعنی دوّمی. در ضمن عدد 2(=ب) به عربی ، ثانی و حرف س(=60) است که کوچکترین واحد زمان ، ثانیه میباشد و آخر قرآن به ثانیه تمام میشود و هر 60 ثانیه ، یک دقیقه است پس تمام قرآن میشود دقیقترینِ کتب آسمانی خداوند متعال ! بنابراین قرآن کریم با حرفِ(ب) به عدد2 شروع و در آخر به عدد دوم به حروف (ثانی،مؤنث) تمام میشود(این همان مثل 2×2 تا 4 تا است که قانون خلقت است).
یکی از معجزات قرآن کریم عدد ترتیب نزول سورههای مبارکه به قلب مطهرپیامبر(ص) و عدد ترتیب نوشتاری آنها میباشد که هر دو از نظر معنی وتدبر، افشاکنندهی باطن قرآن کریم در مقام سورههای مبارکه هستند.
چنانچه عدد نوشتاری سوره مبارکه حمد،یک است و عدد ترتیب نزول آن 5 است و در باطن محتوی، حامل کلّ محتوای قرآن است و خداوند متعال قرآن را سبع مثانی یعنی 7 تا 2 تا بیان فرمود(آیه 87 سوره مبارکه حجر:ولقد اتیناک سبعا من المثانی و القرآن العظیم) ،سوره مبارکه حمد هم 7آیه دارد و در واقع به عدد14 ظهور پیداکردهاست ( به طورکامل در کتاب نورٌواحد(ص) توضیح داده شده است). جمع عدد ترتیب نوشتاری و ترتیب نزول این سوره مبارکه (6=1+5) ، 6 میشود که تمام خلقت زمینها و آسمانها در 6 روز و باطن حمد است. و جمع عدد ترتیب نوشتاری و ترتیب نزول سوره مبارکه ناس (135= 114+21)، 135 میشود که قابل توجه عالم است ؛ برابر با عدد ابجد نام مبارک فاطمه(س) که کوثر وجود است میباشد.(هم فاطمه و ابوها و بعلها و بنوها.اللهم صلّ علی محمد و ال محمد)
همانطورکه در عالم اسرار، خداوند کریم خلقتش را از یک نورٌواحد(ص) ظهورداد(عدد ترتیب نوشتاری سوره مبارکه حمد=1) و آن نورٌ واحد را ، پنج تن(ص)(عدد ترتیب نزول سوره مبارکه حمد=5) معرفی فرمود که در باطن، چهارده نور مقدس معصوم(ص) هستند(سوره مبارکه حمد ، سبع مثانی است یعنی 14 تا، در حالیکه 7 آیه دارد). بنابراین متوجه میشویم که چرا پیامبراکرم (ص) فرمود: اهل بیت(ص)، باطن قرآن هستند و قرآن، باطن اهل بیت (ص) است و در حدیث ثقلین فرمود:دوچیز گرانبها یا دو وزنه سنگین میزان برای شما به امانت گذاشتم ؛کتاب الله و عترتم که این دو از هم جدا نمیشوند تا روزی که در کنار حوض کوثر با هم نمایان میشوند.{انّی تارک فیکم الثّقلین کتاب الله و عترتی (اهل بیتی) و انّهما لن یفترقا حتّی یردا علی الحوض. ما إن تمسّکتم بهما لن تضلّوا بعدی...}
خوب دقت کنید! آخر قرآن کریم به سوره مبارکه ناس(صدوچهاردهمین سوره) و حرف "س" (میزان است) رسید که اینجا جمع شدن باطن کتاب الله و عترت(ص) در جانِ میزان و حقیقت معنایشان که کوثر وجود و همان حقیقت آب ، که برابر 114 است ظاهرمیشود.{آب:(الف=111)+(با=3)=114 }
جمع تعداد آیات سوره مبارکه حمد(=7) و آیات سوره مبارکه ناس(=6)، میشود 13 که برابر است با نام مبارک احد جلّ جلاله.
اگر حرف اول و آخر قران مجید را به هم وصل کنید میشود: بس . که قرآن برای عالمیان بس وکافی است. خداوند متعال در کلام مجیدش میفرماید: الیس الله بکاف عبده(آیه 36سوره مبارکه زمر).
دیگراینکه عددابجد بس=62 که برابر نام مبارک "حمید" خداوند متعال است که قرآن مجموعهی حمد اوست و خداوند خود،حمید و خالق حمد است.و همچنین برابر نام مبارک "واجب الوجود" پروردگار عالم است که هدف پرده برداری از تمام اسرار،رسیدن به خود اوست. و نیز برابر عدد ابجد کلمه "باطن" است که اسم مبارک خداست ؛ او هم ظاهر است و هم باطن و میخواهد بندگانش را از ظاهر به باطن و از دنیا به زیباییهای آخرت راهنمایی فرماید.
{بس=62=حمید=واجب الوجود=باطن}
مقام یک به عدد در مقابل یک به حروف
1-اینجا حقیقت بزرگی که شاید همان نباء عظیم باشد آشکار میشود که تمام محتوای کلّ خلقت که شروع آن " انـّا لله " و پایانش " و انـّا الیه راجعون " است، از یکِ ذات اقدس الهی شروع و به یکِ ذات اقدس خودش پایان مییابد.پس عالم،بین یک و یک است که اگرکنارهم بنویسیم11میشود برابرکلمه"هو" و عملش "حج" است که به هو نمیرسیم مگراینکه درطواف رضای او بچرخیم.
2-دیگر مقام باطن خانهی خدا. یعنی توحید محض که ظهور اعمال حج است و عدد ابجد حج= 11 که دوتا یک است و حقیقت طواف،رسیدن به قرب ذات اقدس ِ هو میباشد که عدد ابجد هو=11 است؛ این دو تا یک از یک نظر هرگز باهم جمع نمیشوند زیرا که یکی از آنها حرف ِ الف است و دیگری عددِ یک و همیشه حروف به گرد اعداد که روح حروف هستند در طوافند زیرا عدد، ثابت است و ذات اقدس الهی ، کفواً احد است.عدد 11 برابر با کلمهی دوا است پس تمام این منظور، رسیدن به یا من اسمه دوا و ذکره شفا است.
و از نظر دیگر اگر دو تا یک باهم جمع شوند ، 2 میشود(2=1+1) که برابر حرف "ب" است که وجود مقدس مولی الموحدین علی(ع) ظهور تولد مبارکش در خانه توحید و ظرف وجودش، باء بسم الله است و نطق الله عالم که به وجودش ، دیوار حجاب ِ سکون اسرار الهی از خانهی خدا تا قرب هو شکافته شد و به نطق اسرار که به صورت کتابت قرآن با صدا و حرکات در نوشتاری و به خواندن و عمل و ظهور انوار ظاهر و باطن به وجودش جلوهگرشد.
3-ماه مبارک رمضان هم ، در بین دو تا یک قراردارد. شرح کامل آن در زیرآمده است.
ماه مبارک رمضان در بین دوتا یک
خداوند کریم دربین ماههای سال قمری، ماه رمضان را سیّدِ ماهها قرارداد(ماه نهم) که شروع و پایان ِاین ماه ، بین دو تا یکِ مهم قرار دارد : روز اول ماه که باید به یقین ، نیت روزهی اول ماه شود و اگر با شک، نیت شود و بعد معلوم شود که آخر ماه شعبان است ، روزه حرام میشود (به همین دلیل، اگر مطمئن نباشند باید نیت یوم الشّک کنند). پس ماه رمضان با شروع یک، جواز ورودی از باب الله را به مؤمنین میدهد. که همان باطن قرآن مطهر از ورودی سورهی مبارکه حمد است که در واقع جان ِ30 جزء قرآن است.
و روز آخر هم ، باید به یقین وارد روزِ اول ماه شوال شود و آن، عیدفطر است و اگر کسی روزعید فطر را به شک روزه بگیرد حرام است.
بین این دوتا یکـِ حرام ، باید تمام ماه را روزه بگیریم که در واقع روزهی اصلی ، روزه از گناه است پس ماه رمضان حریم دارد . روزه واقعی یعنی گناه نکردن! یعنی کمال از حیوانیت به حقیقت انسانیت رسیدن ، و حقیقت روزه یعنی انسان کامل.
همانطورکه انسان در بدو تولد پاک از گناه به دنیا میآید و تا بلوغ احکامی، خداوند او را پاک قرار میدهد و بیگناه است اما از روزی که به سنّ بلوغ میرسد و رعایت احکام بر او واجب میشود باید با نیت صحیح و اطمینان قلبی و ایمان کامل ، بنده و عبد و مطیع خالصانهی پروردگارش شود.در واقع ورود به شهرالله پیدا میکند که حقیقتِ روزه باید شامل حالش شود و تا روزیکه عمرش تمام میشود ، هرگز افطار به گناه نداشته باشد و دوباره با همان پاکی که بدنیا آمده از دنیا برود. البته پاکی از دنیا رفتن با پاکی متولدشدن ، بسیار تفاوت دارد و قابل مقایسه نیست! چراکه پاکی بدنیا آمدن برای کافر، یهودی، مسلمان و تمام ادیان است اما پاک از دنیا رفتن، مخصوص انسانهای خالص و مخلصی است که راهی جز بندگی خدا انتخاب نکردند و توفیق بزرگی یافتهاند.(اللهم الرزقنا)
پس برای اینکه دو روز اول وآخر عمر شبیه هم باشد(پاک از گناه باشیم)باید تمام عمر، گناه نکرده باشیم مثل معصومین(ص)که هرگز در دنیا افطار به گناه نداشتند و همه روزه(ازگناه) از دنیا رفتند و آن سرا برای ایشان عید فطر است(خوشا آنان که دائم در نمازند).
پس قرآن ، باطن ماه رمضان است و تماما مطهر است. به همین دلیل غذای روحانی ماه رمضان ،قرآن میباشد و باطنش مقام حج است(در ادعیه ماه رمضان مرتب از خداوند کریم میخواهیم:اللهم ارزقنی حجّ بیتک الحرام فی عامی هذا و فی کلّ عام... چرا که دو تا 1 کنار هم عدد11را نشان میدهد که برابرحج است اما این دو تا یک هرگز باهم جمع نمیشوند زیرا یک به واقع در خانه خدا حقیقت وحدانیت پروردگارعالم است و الفِ وجود مقام چهارده نور مقدس(ص) که طواف وحقیقت مقام مقدس عبودیت و بندگی و طواف واقعی و جان حج را دارند ). برکات نزولش قدر و حقیقت قدر، تمام قرآن عزیز است و ظرفِ قدر، قلب وجود مقدس امام معصوم(ص) است که همهی 14معصوم(ص)حقیقت روزه و ظرف کلّ قرآن کریم هستند.
قرآن؛کتاب الله ،ائمه(ص)؛آل الله و رمضان؛شهرالله است و تنها ماهی که نامش در قرآن آمده است(آیه185 سورهی مبارکه بقره:شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن...) و سید همهی ماههای سال قمری میباشد.
نکته دیگر اینکه ماه رمضان ماه نهم است و عدد 9 چنانچه درکتاب عرفان سجده(بلوغ 9)نوشتهام سلطان اعداد است(فقط اشاره کنم که چرا 9 سلطان اعدادشد؟ زیرا هر عددی در9 ضرب شود درانتها جمع ارقامِ جوابش هم 9 میشود...).ماه رمضان هم سلطان همهی برکات و عنایات ، باطن عمردنیا وآخرت است و واقعاً نزول قدر است که هر کس تا به بلوغ 9 نرسد، قدر را نمیشناسد.
اما زیبایی دیگرش اینکه 9=عدد ابجدحرف " ط " که از حروف استعلاست و طلب به اعلا رفتن میکند(انسان بدون روزهی حقیقی به اعلا نمیرود). صفت این حرف انطباق است و تمام عالم در انطباق قرار دارد ؛همه طبقات،تمام سکنات ،هیچ ساختمانی بدون انطباق آجرها و مصالحش راست قامت و مقاوم نمیایستد.
پس 11 ماه سال را باید در انطباق ِ ماه رمضان قراربگیریم تا سالم و مقاوم و پاک بمانیم. و همینطور از روزیکه به سنّ تکلیف میرسیم(رعایت احکام بر ما واجب میشود) تا بمیریم باید در انطباق روزه از گناه ، پشت سر امام معصوم (ص) قرار بگیریم تا شیعهی واقعی بمانیم تا بمیریم و محشور شویم.
درواقع 11 ماه درکنار 1 ماه رمضان میشود 111 ،آنگاه عیدفطر میشود یعنی رسیدن به گنج فطرت که همان، الفِ وجود است.
برای همهی ما انسانهای گنهکار فرصتی است تا در بین دو یکِ مقدس ماه رمضان ، به حقیقت قدر و به عمل به باطن قرآن کریم و گرفتن نمرهی یکِ بندگی از امام زمانمان که خود ، درجه یکِ عالم و حجت خداست ، به 111 یعنی الف وجود خود برسیم ، اینجا مقام تقرب و تکرم است.
پس قرآن هم باطن روزه است و بین دو تا یک قراردارد که متذکرشدم و خودِ قرآن ، قامت الف انسان کامل است پس میشود111(الف). و خداوند کریم میفرماید:لا یمسّه الّا المطهّرون.
خیلی زیباست که کتاب آسمانی ما ؛ قرآن عزیز هم مقام 9 را در بین کتب آسمانی دارد. خداوند سبحان ، باطن 104 کتاب آسمانی و 1001 اسماء حسنی خود را درقرآن؛کلام الله خود قرارداد و نفوذ مخلوق را بر آن بست.
عدد ابجد کلمه قرآن=351 که جمع ارقامش 9 میشود(9=1+5+3)که همهی عالمیان اگر بخواهند در دنیا و آخرت به رضای خداوند و قرب او برسند باید با عمل خالصانه و نیت بندگی خداوند سبحان و اعلا مرتبه به آیات قرآن منطبق شوند.
عددابجد رمضان=1091 (11=1+9+0+1 و 11=هو=دوا که در واقع دوای عمرِ ما،روزه است که حقیقت رمضان میباشد). 1000، بلوغ کامل تمام اعداد است که برابر عدد ابجد حرف"غ" میباشد و حروفِ غین همان حروف غنی؛اسم مبارک پروردگار عالم است .91 ، برابر عدد ابجد"کامل" است یعنی خداوند غنی بذات، ماه رمضان را بالاترین بلوغ به کمال رسیدن برای بندگانش قرارداد،ضمن اینکه ماه رسیدن بالاترین معجزهی عالم ؛ قرآن به بالاترین ظرف تطهیر عالم؛ قلب انسان کامل؛ امام زمان ولی الله الاعظم(ص) است که ایشان حقیقت قدر هستند.
جایگاه عددی رمضان=74 است (11=4+7 که 11=هو=حج=دوا) که برابر با عدد ابجد کلمه دلیل و سید میباشد(74=دلیل=سید) . پس ماه رمضان سیّد همه ماههای سال است زیرا نامش در قرآن آمده و نهمین ماه است. و هم دلیل به حقیقت حج و هو و قرب و قبولی و به عید فطر رسیدن است.
پس در صفحهی آخر جزء 30 خداوند خواست ، کلام مبارکش به سورهی اخلاص(توحید) برسد و بندگانش بعد از خواندن 111 سوره مبارک به اخلاص (صد و دوازدهمین سوره)وصل شوند. یعنی انشاءالله اول باید به الفِ وجود (111) برسیم که همان باطن روزه وجان قرآن است تا در مرحلهی بعدی جزء مخلصین درگاه احدیت (جل جلاله) شویم. 112 برابر با 4 تا 28 تا است و درواقع تمام عمر ما شامل 4 فصل است(کودکی،جوانی،میانسالی،پیری)که درهر فصل باید 28 حرفِ عملمان منطبق با قرآن باشد تا به اخلاص برسیم.انشاالله
به نظر این حقیر همهی این زیباییها، خبر عظیم(نباء) است.
چرا به نویسندهی کتاب،مؤلف میگویند؟! زیرا او آنچه در گنج ِ الف ِوجودش میبیند با قلم ظاهر بر لوح کتاب مینویسد. پس امیرالمؤمنین علی(ع)را بشناس که الواح طیبهی تمام 114 سوره قرآن مجید؛کلام الله اکبر را بر لوح صفحهی کتاب الله،کتابت فرمود! بابی انت و امّی و نفسی یا امیرالمؤمنین(ص)
جزء 30 قرآن مجید
خداوند کریم آنچه به ما عنایت فرموده حقیقت حکمت اوست. از جمله آنها این است که کتاب مبارک آسمانی خود را در 30 جزء و همهی 30 جزء را در یک جلد قرارداد.که تمام قرآن ، باطن حرف"ل"(=30) میباشد و حرف" ل" ، مجرای توحید خالص پروردگار عالم است و 30=یک (یک جلد کلام الله مجید شامل 30 جزء است). پس تمام 30 جزء قرآن ، مجرای توحید لا اله الا الله است.
همانطورکه قبلا متذکرشدم در واقع آخر قرآن همان باطن اول قرآن و اول وآخرقرآن،حقیقت گنج ولایت است چنانچه قرآن کریم با سوره مبارکه حمد شروع شد که امام علی(ع) فرمود: انا نقطه تحت الباء و جزء 30 که آخر است و عدد30=حرف"ل" به جایگاه 12 که آخرین وصیّ پیامبر(ص) ،امام زمان (ص)؛دوازدهمین امام(ع) میباشد و چنان ترازو و میزان است که این جزء با حرف "س" تمام شده (سوره مبارکه ناس) یعنی رسیدن به حقیقت میزان و طهارت قلبی!
آخرین جزء قرآن مجید،جزء30 میباشد. شروع این جزء با سورهی مبارکه نباء میباشد که خودِ نام این سوره ، سرّالاسرار قرآن است زیرا در ابتدای سوره، خداوند سبحان به پیامبر بزرگوارش میفرماید:عمّیتساءلون.عن النّباء العظیم.سؤال میکنند از عالم ِعمّا و از خبر بزرگ که همان نباء است و خداوند به نباء العظیم آشکار میفرماید.درضمن تمام جزء30 به نام همین سوره ، عمّ جزء خوانده میشود.
از یک قول نباء ، همان باطن سرّ خلقت انوار مقدس نورٌ واحد(ص) و ظرف نوری خلقت عالمیان است.
به یک معنی خود رسول الله(ص) است چراکه عدد ابجد کلمه" نبا "=53 و عدد ابجد نام مبارک "احمد"(ص) نیز53 میشود ؛
ز احمد تا احد یک میم فرق است جهانی اندراین یک میم غرق است
که ایشان اول مخلوق و اول سرّ الاسرار عالم کون ومکان هستند. پس باطن آن ، ولایت است که اول ظهور و تبین بین العابد و المعبود ؛ سرّ وجود امیرالمؤمنین علی(ع) است که باطن ِ 30 میباشد و به قول پیامبر(ص) این سوره متعلق به آقا امیرالمؤمنین(ع) و خبر بزرگ که نبأ عظیم است خود ایشان است که در غدیرخم، خود و فرزندان نورانیش شرط تمام شدن ابلاغ رسالت وجود نازنینش است.
درضمن اینکه درجزء30 ،37 سوره قرار دارد که 37=عددابجد"اول". پس درحالیکه این سوره در جزء آخر است ولی در باطن اول است،درحالیکه ظاهر است ولی باطن و خبرآورندهی اسرارباطن است زیرا عدد37 گشاینده و مفتاح اسرار عددی از عوالم اسراری تا دنیا میباشد که در کتاب عرفان عشرتوضیح کامل داده شده است.
ازطرفی 37 برابر با جایگاه عددی نام مبارک امام حسن(ع) میباشد که خداوند متعال تمام عالم خلقت را به صورت حسن خلق فرمود و در خلقت بهترین مخلوقش یعنی انسان به خودش فتبارک الله احسن الخالقین فرمود. امیرالمؤمنین علی(ع)، ابالحسن است. پس اینچنین است که همهی عالمیان هم باید به رنگ حسن(ع)(سبز) و قبولی حسن و اخلاق حسن و اُسوهی حسن و مقام بهشتی حسن نائل شوند. که بدون نمرهی حسن به قرب الی الله و رضای حجّتش نمیرسیم.اللهم الرزقنا بقبول الحسن فی الدنیا و الآخره
جمع ارقام 37 برابر 10 میشود(10=7+3) که گنج عشر و اتممناها بعشر است . درواقع شروع قرآن کریم با حرف ب=2 بود(2 به عدد) که گشایندهی تمام سرّالاسرار قرآن و نطق الله و باب الله است، که شروع سورهی مبارکه حمد(و همهی سور قرآن)با حرف "ب" است. اما جزء آخر قرآن به دو به حروف میرسد{(10=7+3) و (10=دو(6+4)}. پس آخر قرآن هم در باطن ، همان رسیدن به حرف"ب" شد اما نبأ عظیم گنج اسرار هستی را بیان فرمود ؛ هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن.
جزء اول و آخر قرآن مجید
عدد ابجد اول=37 است که جایگاه عددی نام مبارک حسن(ع)=37 است و خداوند کریم قرآن را احسن الحدیث فرموده است (آیه 23 سوره مبارکه زمر:الله نزّلَ اَحسنَ الحدیث کتابا...) .عددابجدزکی=37 که قرآن نور هدایت و طهارت محض است و از هر ظلمتی زکی است(لایمسه الا المطهرون ) . جایگاه عددی کلمه کلید=37 که سوره مبارکه حمد، فاتحه الکتاب نامیده شده یعنی کلید تمام کتب آسمانی و تمام نعمات و رحمتهای الهی است. جایگاه عددی قاف=37 که حرف"ق" یعنی نگهدارنده و یکی از نامهای قرآن کریم قاف است و قرآن به اذن پروردگار عالم از هر دستبردی حفظ شده است و میشود الی یوم القیامه.
جمع ارقام37 برابر10 میشود و از جمع ارقام 10 به یک میرسیم(1=0+1) .پس در جزء اول و یا سورهی اول ، باطن 37 و به عبارتی گنج 10 ظهور پیدامیکند(زیرا 10=7+3) که همان حقیقت گنج 4 روی 10 است زیرا با جمع عددی 1تا4 عدد 10 بدست میآید(10=4+3+2+1)پس 4 روی 10 میشود که همان کنزالله عالم؛14 معصوم(ص) است.چنانچه بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه حمد که حامل کلّ محتوای قرآن است از 19 حرف تشکیل شده که 10 حرف آن بدون تکرار است . امیدوارم متوجه شوید و بشناسید انسانهای کاملی را که در عالم فقط و فقط آنها گنج عشر و بدون تکرار هستند یعنی 14 معصوم(ص) و کلّ کتاب قرآن که بدون تکرار است!
بنابراین قرآن ، همانطورکه درآیه 87 سورهی مبارکه حجر به سبع مثانی معرفی میشود(ولقداتیناک سبعا من المثانی والقرآن العظیم)و بنا به قول پیامبر اکرم(ص)تمام محتوای قرآن در سورهی مبارکه حمد است که 7 آیه دارد . بنابراین گنج 4روی10 ، تمام سورهی مبارکه حمد است که جمع الجمع اول یعنی کنزالله عالم است.
عددابجد آخر=801 یعنی به نهایت رضای خدارسیدن که درحقیقت،باطن ِ جان آخر، فقط معصوم(ص) است که تا آخر، همان حقیقت اول را حفظ کرده است چون هم اول هستند و هم آخر،هم ظاهر هستند و هم باطن. جایگاه عددی آخر=45 که برابر عددابجد آدم(ع)است و درجمع ارقامش به 9 میرسیم(9=5+4) که عدد9 سلطان اعداد و غلبه بر تمام مقامات میباشد.
چگونه میتوانم این اسرار زیبا را وصف نمایم که قرآن کریم؛نسخه حکیم الحکماء عالم،نسخهی انسان سازی است! پس اگر واقعاً به قرآن عمل کنیم از حقیقت حمد که شکرواقعی ،عمل به آیات قرآن و رسیدن به رضای اوست درآخر به مرتبهی آدمیت میرسیم. اول مخلوق جسمانی، حضرت آدم(ع) است و در آخر هم به آدم رسیدن است!
جمع ارقام 37(=اول) برابر 10 میشود و جمع ارقام801(=آخر)برابر9 میشود پس جمع ارقام عدد اول و آخر 19 میشود(19=9+10).و 19 برابر تعدادحروف بسم الله الرحمن الرحیم است که به فرموده پیامبر(ص) کلّ محتوای قرآن در بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه حمد است.حال متوجه میشوید که چگونه اول و آخر، ظاهر و باطن به تمام وجه اظهارمیشود!
جایگاه عددی اول=19 است پس اول، مظهر ظهور کلّ کائنات و مظهر ظهور تمام مؤخّرات عالم است.درمقابل 19 حرف بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه حمد،جمع حروف نامهای مبارک پنج تن(ص) هم 19 میشود(رجوع شود به کتاب عرفان سجده،بلوغ9)
ازطرف دیگر جزء آخر قرآن، عددِ30 را به خود گرفته است(جزء30) و 30 برابر است با عدد ابجد "یک ". درنتیجه از جزءِ آخر هم به یک میرسیم.
پس قرآن در 30 جزء جمع میشود و 30 جزء در یک جلد ظاهرمیشود و جزءِ آخر،تمام کنندهی یک میباشد(مظهر بقیه الله الاعظم؛ ویُتمّ نوره و لو کره الکافرون). بنابراین قرآن عزیز با یک شروع و به یک تمام شده است.
عدد جزء1 +عدد جزء 30=31 میشود که برابرعدد ابجد "لا" است. یعنی مجموعهی قرآن،توحید ناب و مجرای توحید برای پیروانش است تا بندگان بتوانند از پاکترین و سالمترین راه به قرب معبودشان؛الله جل جلاله برسند زیرا قرآن، کلام الله است. جایگاه عددی "لا"=13 و 13=احد است،پس تمام قرآن در سورهی توحید (اخلاص) غرق است و همه معرف خداوند کریم؛صاحب کلام قرآن عزیز است. و 13=جایگاه عددی "م" به عدد ابجد40 و قرآن تربیع کنندهی دلهای عاشقان و مؤمنان به الله جل جلاله و چهارده نور مقدس(ص)که حقیقت قرآن هستند میباشد. درواقع 13 خود جایگاه طهارت و به طهارت رساننده همهی انسانهای شریف،مطیع،بنده خالص و موحد پروردگارعالم است. و چنانچه درآیه79 سوره مبارکه واقعه آمده است:لا یمسّه اِلا المطهرون،بدون طهارت نباید قرآن را مسّ کرد(برای تماس جسمی هم باید طهارت داشت)
ازطرف دیگر 31=ال میشود.که الف ولام (ال)به 14 معنا درقرآن آمده است و شروع قرآن هم بعد از بسم الله الرحمن الرحیم در سوره مبارکه حمد با "ال" در کلمه "الحمد" است که الف و لام ِ استغراق است و همه عالم در حمد غرق هستند.
اولین سوره از نظر نوشتاری(حمد)و اولین سوره از نظر ترتیب نزول (علق)
اولین سورهای که در روز مبعث به قلب مطهر پیامبر(ص)نازل شد سوره مبارکه علق میباشد. 1-این سوره شامل 19 آیه است چنانچه شروع قرآن در سوره مبارکه حمد با 19 حرف بسم الله الرحمن الرحیم است که کلّ محتوای 113 بسم الله قرآن را داراست. ازسوره مبارکه علق تا آخر قرآن 19 سوره قرار دارد(از آخر به اول قرآن،نوزدهمین سوره است). جمع حروف اسماء مبارک پنج تن(ص) 19 میشود و درجمع ارقام 19 عدد 10 بدست میآید. جالب است که در 19 حرف بسم الله الرحمن الرحیم ، 10 حرف بدون تکرار و 9 حرف با تکرار است ، اگر عدد 9 حرف را که تکرار شدهاست ، به حروف بنویسیم نُه=55میشود(10=5+5) و جایگاه عددی نُه = 19 (درکتاب عرفان سجده کامل توضیح داده شده است)
2-این سوره مبارکه از سُوَر عزائم قرآن است یعنی سجده واجب دارد آنهم در نوزدهمین آیه! که عدد ابجد سجده=72 است(یعنی 7تا2تا که 14 میشود). درواقع هر2 سجده ،یک رکن نماز است و در هر سجده واجب است که7 موضع بدن ساجد شود پس میشود7تا2تا. درضمن اینکه عدد ابجد نوزده = 72 = سجده است و 9=2+7 ،جایگاه عددی نه=19 پس در نُه به حروف، بازهم برمیگردیم به عدد19 ! اینکه عدد به حروف هم معنی میشود یکی از بلوغهای نعمات خداوندکریم است که عنایاتش را طولی و عرضی بطورکامل به بندگانش عرضه میفرماید تا ما شاکر نعماتش باشیم.الحمدلله ربّ العالمین
جایگاه عددی سجده=27 است که 27 رجب ؛روز مبعث و نزول این سوره مبارکه بر قلب پیامبر(ص) است.
اعجاز عددی اولین و آخرین سوره از نظر ترتیب نزول(علق-نصر)
آخرین سوره که به قلب پیامبر(ص) نازل شد،سوره مبارکه نصر است ؛ درواقع صدوچهاردهمین سوره ازنظرترتیب نزول است که اگر ارقام114 را با هم جمع کنیم 6 میشود(6=4+1+1) و عدد 6 ، راز خلقت است که خداوند کریم تمام عالم دنیا را در 6 روز خلق فرمود(طبق آیه 4سوره مبارکه حدید:خلق السماوات والارض فی سته ایام).
حال اگر عدد114 را بر6 تقسیم کنیم عدد 19 بدست میآید که کلّ قرآن مضربی از 19 است و 19 ،اسرار حروف نام پنج تن(ص) که باب ورود بسم الله حرف "ب" است و این حرف باب الله عالم ؛وجود مبارک ولی الله الاعظم امیرالمؤمنین علی(ع) است (و یازده ذریه معصوم نورانیش).تمام محتوای حرف "ب" در نقطه زیر آن است که حضرت فرمود:انا نقطة تحت الباء. حضرت علی(ع)در شب نوزدهم ماه رمضان که ماه نهم سال قمری است در حال سجده ،فرق مبارکش به دست شقیترین اشقیاء؛ابن ملجم لعنت الله علیه الی الابد شکافته شد. امیدوارم خوب دقت کنید و ببینید که عالم در نکته نکته به اسرار گشوده میشود!
آخرین سوره ازنظرترتیب نزول (سوره مبارکه نصر)درحالیکه 3آیه بیشتر ندارد ولی جمع عدد ابجد آیاتش برابر تمام آیات قرآن است که این سوره درمقابل سوره مبارکه علق(اولین سوره ازنظرترتیب نزول)که شامل19 آیه است قراردارد.
مژده کلّ باطنِ قرآن به نصرِ خداوندکریم و فتح مکه ؛ قلب عالم زمینی به دست رسول الله(ص) است و تمام شدن سوره ، به طهارت توبه و معرفی خداوند که خودش را به " توّابا " برای همهی بندگان مخلصش معرفی میفرماید. جالب است که سوره مبارکه توبه بدون بسم الله و نهمین سورهی قرآن است(ازنظر نوشتاری) و شاید یکی از دلایلی که این سوره بدون بسم الله است این باشدکه خودِ جایگاه عددی نه=19 است پس باطن سورهی مبارکه توبه ،همان 19 حرفِ بسم الله الرحمن الرحیم است. خوشا به حال کسیکه عمرش به توبهی مقبول تمام شود تا رحمتِ رحیمیت مولای کریم شامل حالش شود و درآخرالزمان، وجود مبارک چهاردهمین اختر تابناک خانوادهی عصمت و طهارت، حقیقت نصر واقعی را در دنیا ظهورمیدهد(جمع اعداد ابجد حروف این سوره برابر کلّ قرآن بود) و همهی مردم به توبهی واقعی برمیگردند. و رحمت رحیمیت ، سایه افکن فرج او میشود.انشاءالله
این یکی از زیباییهای اولین وآخرین سوره مبارکه قرآن ازنظر ترتیب نزول بود.جمع عدد ترتیب نزول دو سوره ؛ 1+114 =115 میشود و خداوند متعال در قرآن کریم 115 بار نام دنیا(7=5+1+1) و 115 بار نام آخرت (7=5+1+1)را بیان فرموده که در جمع ارقام ؛ 7 و 7 میشود سبع مثانی.
حقیقتی از عجائب اسرار در ایام هفته
همانطورکه بارها بیان شد: هوالاول و الآخر و الظاهر و الباطن،امیدوارم خداوند چشم بینا و دل زندهی حقیقی به همهی ما عنایت فرماید تا ما خودش را در تمام ثانیهها،دقائق،ساعات،شبانه روز،هفته،ماه،سال و حتی در همهی مخلوقات که آینه و مرآت او هستند(آیات و نشانههای رسیدن به خودش هستند) ببینیم و از ظاهر و باطن درک کنیم و خودمان را که یکی از مخلوقات آن خالق عظیم الشأن هستیم بشناسیم و از او تشکر بالفعل داشته باشیم که به ما لیاقت دریافت مدال اشرف مخلوقاتش و خلیفهی خودش را عنایت فرمود. انشاءالله بتوانیم پاس نعماتش را داشته و به رضایش برسیم.
دائماً ایام هفته، در7روزسپری میشود و تمام مخلوق چه آسمانیها و چه زمینیها در این ایام غرقند. درحالیکه 7روز است اما به تمام زبانها و در تمام کشورها روز اول وآخر هفته را به عدد نمیخوانند و هفته به عدد در 5 روز خوانده میشود(یکشنبه تا پنجشنبه).
همانطورکه در اسرار خلقت در عالم سرّ خواندیم که همه ظهورات و همه کائنات و همه موجودات چه زمینی و چه آسمانی و از عالم ظهورباطن تا عالم ظاهر یعنی دنیا و از ازل تا ابد، همه از یک نفس واحده خلق شدند.آیه 1 سوره مبارکه نساء: یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحدة ... . و آن نفس واحده ، همان سرّ حقیقت محمدی(ص) است به نام نامی نورٌواحد(ص). که در عدد وجود مقدس 5تن(ص) قابل تذکراست که پنجمین نور مقدس؛آقا امام حسین(ع) حامل 9 ذریهی معصوم است که 14=9+5 میشودیعنی وجودهای مقدس 14 معصوم(ص) که اگر ارقام 14 را جمع کنیم عدد 5 را نشان میدهد(5=4+1) و عالم در سرّ حقیقت حلقه بندگی و ظرف عبودیت خالصانه الله جلّ جلاله در جانِ حقیقی تطهیر خلق شده است و همهی عالمیان در تسبیح نام مبارک الله سبحانه و تعالی غرقند،آنچه در آسمانها و زمین است و آنچه دربین آنهاست تسبیح گوی خداوند سبحان هستند ، چون خالقشان سبحان است.
پس ایام هم که عمرما و طول زندگی ما در دنیاست ، در هفته جلوه دارد. یکی از زیباییهای عدد5 این استکه گیرنده فیض از فیض مطلق 5تن(ص) و آخرین حجت حق امام زمان(ص) است که ایشان صاحب 14 است. همانطور که قبلا بیان شد روزاول هفته؛شنبه متعلق به پیامبر(ص) است که حامل 14 بود و آخر هفته؛جمعه متعلق به امام زمان(ص) است که چهاردهمین معصوم(ص)است و جمعه ، جمع کننده تمام زیباییهای هفته است. اگر عدد اول وآخر هفته را با هم جمع کنیم 28=14+14 میشود ،پس در روزجمعه تحویل کامل عدد28 به جان رسالت و ولایت در تمام حروف وکلمات است که 28حرف به طورکامل عرضه میشود(همانطورکه در جمع عدد ولایی و معصومیت آقا به عدد26 گفتیم که جمع عدد 1 تا 26 برابر351=قرآن میشود).از طرف دیگر هم اگر اعداد 1تا 7 روز هفته را با هم جمع کنیم 28 میشود :28=7+6+5+4+3+2+1.
جالب اینکه به عدد28 که برابر جایگاه عددی حرف"غ" است (عددابجد"غ"=1000) پس خداوند کریم درروز جمعه، که جمع جمیع برکات هفته است بندگانش و همهی مخلوقاتش را به حرف غین که همان حروف اسم مبارکش؛ غنی است، مستفیض از نعمات و عنایاتش میفرماید، چنانچه اگر به ظهور حجتش نائل شوند ، آنها را غنی میفرماید.
و همانطورکه در ترتیب نزول سوره مبارکه حمد بیان شد درحالیکه پنجمین سوره است که بر قلب نورانی پیامبر(ص) نازل شده اما در نوشتاری اولین سوره قرآن است. پس در جمع ترتیب نزول(=5) و نوشتاری(=1) سوره مبارکه حمد به عدد 6 (عدد خلقت تمام دنیا) میرسیم که کلّ خلقت در دنیا و باطن دیگرش آخرت ظاهر شده است و میشود که دنیا ، خلقت مستودع یعنی امانتی و ودیعه است اما آخرت ، دائمی و مستقر میباشد و از دنیای امانتی باید تمام نعمات را با دست خودمان و به بندگی خالصانه در تمام ایام و ساعات و سالها برای زندگی ابدی خود به بهترین وجه و صورت زیبا بفرستیم و مستقرکنیم.
دیگراینکه سوره مبارکه حمد شامل 7 آیه است.پس هفته، هم جلوه ترتیب نزول سوره حمد است(به 5 عدد خوانده میشود) و هم جلوه تعداد آیات این سوره (که هفته ، 7 روز میشود) و در جمع الجمع معنا متعلق به 14معصوم (ص) است ، مصداق سبعاً من المثانی میشود(آیه 87 سوره حجر:ولقدآتیناک سبعا من المثانی و القرآن العظیم). و جمع اعداد از 1 تا 7 برابر با 28 میشود (28=7+6+...+2+1) پس در طول هفته ، 28 حرف به طورکامل عرضه میشود.
از طرفی میتوان اینطور بیان کرد که : شنبه در مقام، متعلق به پیامبر(ص) است که ریشه نام مبارکش حمد است و سوره مبارکه حمد،7 آیه دارد و ضمن اینکه عدد ابجد کلمه حمد=52 است که 7=2+5 . و آخر هفته (جمعه) متعلق به وجود مبارک امام زمان(عج) است که هم نام جدّ بزرگوارش میباشد(م ح م د) پس ریشه نام ایشان هم ، حمد است (به عددِ7) . بنابراین اول و آخر هفته میشود 14 (14=7+7) یعنی سبع مثانی( 7 تا 2 تا ) میشود، پس تمام هفته به 14 نور مقدس معصوم(ص) تعلق دارد.
نتیجه میگیریم ما دائماً در حمد خداوند غرق هستیم و ریزه خوار سفرهی 14 نورمقدس ولایت کبرای معصومین(ص)در ظلّ ولایت مطلق پروردگار عالم هستیم . انشاءالله خود را دائماً در محضر آن عزیز یکتا ببینیم و با شیعه و پیروشدن واقعی 14 نور مقدس(ص) به این کلام مبارک"الله ولیّ الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور"برسیم.(آیه 257 سوره مبارکه بقره)
عدد 5 روز هفته :
نکته اول: هر سال 52 هفته است. عدد ابجد حمد=52(7=2+5) و جایگاه عددی حمد=25(7=5+2)است که جمع عدد و جایگاهش، 7 تا 2 تا یعنی 14 تا(سبع مثانی) میشود. و همانطورکه میدانید ذیقعد خلقت خشکی در دنیا زیر خانه کعبه،در روز25 ماه ذی القعده میباشد.یعنی خلقت خشکی همان حقیقت حمد است و عدد7 ، و ازآنجا دحو الارض گردید (آیه 30 سوره مبارکه نازعات: والارض بعد ذلک دحیها). امیدوارم با دیدهی تیزبینی و تفکر و تأمل به مطالب بنگرید!
پس هر روز از هفته که 7 روز است در 52 هفتهی سال که برابر عدد حمد است سپری میشود (7=2+5)یعنی ثانیهای از ایام نمیگذرد مگر درسبع مثانی یعنی 14 و چنانچه قبلا بیان شد یکی از القاب مبارک حضرت مهدی(ص) ، امام زمان(عج الله تعالی فرجه) است ، به این معنا که زمان ، پشت وجود مقدسش قرار دارد و روزی گیرنده از ایشان است(در ضمن ایشان چهاردهمین معصوم میباشد) . و صاحب العصر و الزمان یعنی هیچ ذرهای در خلقت خلق نشده مگر از وجود مصدر عالم، صاحب العصر و الزمان (ص)که همان کلمهی خدا؛ نورٌواحد(ص) و نفس واحده است.
عدد 5 در ایام درواقع ازجمع گنج 5تن(ص) است که درباطن،همان 14 معصوم(ص)است به رزق تمام اسرار 4روی 10 زیرا اسرار ملکوتی عالم اسمائی و عرشی و کرسی تا بیت المعمور(آسمان چهارم) و تا 4 رکن خانه خدا، به 4 ظهور داشت که به فرموده امام صادق(ع) آیت الکرسی نامیده شد و اگر اعداد1تا4 را باهم جمع کنیم 10 میشود و 10 حقیقت گنج عشر است که "کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلا" (رجوع شود به کتاب عرفان عشر).
پس روزی رزق حقیقی یعنی ولایت ورسالت از خالق مهربان که از مجرای کنزاللهی خودش به گنج عشر در5 روزهفته به دست ما میرسد. امیدوارم بتوانیم این روزی را به بهترین نوع بندگی مصرف کرده و به رضایش نائل شویم. انشاء الله
نکته خیلی خیلی مهم عدد52(=عدد ابجد کلمه حمد) !
50 = عددابجد حرف "ن" و 2= حرف"ب" ، دائماً در هر لحظه از خدای مهربان روزی از جوهر قلم وجود حرف "ن" که جایگاه عددیش 14 میباشد سرازیر و درپشت ظرف حرف "ب" قرارمیگیرد (که همهی سرّ الاسرار پشت حرف باء بسم الله است) که قلب به میم شود{همانطورکه کلمه شنبه نوشته میشود(ن+ب=52) ولی شمبه(م+ب=42)خوانده میشود} . یعنی از حرف "ن"=50 ، باید 10 عدد کم شود (که همان گنج عشر و باطن عشر میباشد که دنیا را به خود ظهور داده و همه آمدهاند تا در این عاشورا امتحان عاشورایی بدهند) تا به تطهیر قلب به میم یعنی 40 اربعین حسینی؛صاحب عشر،زنده شوند نه بمیرند (عدد ابجد حرف"م"=40 که اربعین و طهارت و بهار است) . این درواقع همان باطن حدیث شریف پیامبر(ص) است که فرمود تمام محتوای قرآن در سوره حمد(=52) جمع است و تمام آن در بسم الله الرحمن الرحیم... . خوب دقت کنید! جمع حرف اول و آخرِ بسم ... الرحیم ، 42 میشود{(ب=2)+(م=40)}. پس بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه حمد، حقیقت قلب به میم شدن و بسمل شدن است.
نکته: اولین حرف سوره مبارکه حمد، حرف ب (بسم الله) و آخرین حرفش، حرف ن (والضالین) است که جمع عدد ابجد این دو حرف، 52 میشود (52=50+2) که برابر با عدد ابجد کلمه حمد است و تمام سال 52 هفته دارد (7=2+5)هر هفته ،7روز است و از اول تا آخر سوره مبارکه حمد،7 آیه قرار دارد.
خدای مهربان لحظات و ثانیهها را از درون نون ساکن(ن) پشت حرف باء ولایت 14 معصوم (ص) که باطن هفته هستند به ما میرساند تا زنده شویم و بدانیم آمدهایم که زندگی کنیم و زنده برویم و جاوید شویم چراکه خداوند حی ، ما راخلق فرموده است! و بدانید ایام ، همه زنده به دست ما رسیدند و زنده میمانند(گرچه از ما میگذرند ولی تمام آثار حیات ما را جاوید میکنند چنانچه آیه 12 سوره مبارکه یس میفرماید: ...نکتب ما قدّموا و آثارهم... مینویسیم اعمال شما و آثار اعمالتان را. پس ندای آنها را بشنویم که ما نیامدهایم که بمیریم، آمدهایم تا دائمی و مستقر و زنده ای شویم که خداوند کریم فرمود: و لاتحسبنّ الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون(آیه 169 سوره مبارکه آل عمران). اللهم ارزقنا
عدد 5 در دستها و پاها
اما عدد 5 در دستها: هر دست 5 انگشت و 14 بند انگشت دارد.درواقع در بدن ، دو دست است که رویهم به 10 انگشت و 28 بند ظاهرمیشود. آیا غیر از این بود که ایام هفته هم ، 5 روز به عدد خوانده میشد درحالیکه به 14 نور مقدس(ص)متعلق بود و آیا اینطور نبود که عدد14 همان 4روی 10 و عدد 10 گنج عشر عالم بود؟! (اینجاست که مشخص میشود چرا میفرمایند بهتر است که ذکر را با انگشتانتان بگویید!).
نمیدانم چگونه این زیباییها را توصیف نمایم که خداوند کریم در اذکار مبارکش ، خودش را معرفی میفرماید: لا اله الّا انت. هیچ الهی نیست مگرتو. ضمیر انت برای مخاطب نزدیک است و او خود را معرفی میفرماید : و نحن اقرب الیه منکم و لکن لا تبصرون(آیه85 سوره مبارکه واقعه). وإذا سألک عبادی عنّی فإنّی قریب...(آیه186 سوره مبارکه بقره). ونحن اقرب الیه من حبل الورید(آیه 16 سوره مبارکه ق) من از رگ گردن به شما نزدیکتر هستم و معصوم(ص) میفرماید خداوند از سفیدی چشم به سیاهی آن به ما نزدیکتر است.
این مطالب را برای پی بردن حقایق از ظاهر به باطن متذکرمیشوم.حال خوب بیندیشید ! پس آنچه گنج زمینها وآسمانهاست، خداوند در دستان ما قرارداده ، با 28 بند دستان ما را غنی فرموده (28=جایگاه عددی حرف غین که حروفش با غنی برابر است)
گرگداکاهل بود تقصیرصاحب خانه چیست.
تمام اسراری که برای هفته بیان شد در دستان ماست؛چنانچه 52 هفته توضیح داده شد، ماهم 2 دست داریم و در هر دست 5 انگشت که در جمع 7 میشود(52= عدد ابجد کلمه حمد و 7=2+5). آنچه تحویل میگیریم و آنچه برمیگردانیم بادست است. در روز قیامت هم کتاب نامهی اعمالمان به دستمان میرسد یا راست و یا چپ! در سوره مبارکه واقعه آیه 27:و اصحاب الیمین(یاران دست راستیها) و آیه 41:و اصحاب الشمال(یاران دست چپیها). و خداوند کریم در آیه 14 سوره مبارکه اسرا میفرماید: اقرأ کتابک کفی بنفسک... .آنگاه که امر میشود بخوان کتاب عملت را که کف نفس ثابت شده است.
آن قادر متعال که مهندسی خلقت از ابداعات اوست ، طوری مخلوقات را خلق فرمود که از ظاهر و باطن به دستور امر ایجادی او قرارگیرند. امیرالمؤمنین علی(ع)میفرماید: فکرنکن که تو جرم کوچکی هستی بلکه تو جرم کبیری.خداوند کریم تمام مهندسی را در وجود انسان کامل قرارداد و به تبع ،همهی انسانها خلیفة الله هستند.
عدد ابجد دست=464 که 400=عدد ابجد شمس و روشن کننده است و64=عددابجد دین .پس دست، تحویل گیرندهی شمس دین (خورشید دین) میباشد. جمع ارقام 464 برابر14 میشود(14=4+6+4) و جالب اینکه دست به عربی ید=14 میشود و به انگلیسی هَند=59 میشود که بازجمع ارقامش 14میشود! (14=9+5)
یدالله فوق ایدیهم. دست قدرت خداوند بالای همهی قدرتها است.پس تمام درس، دست قدرت خداست که بر سر همهی مخلوقات ظهور و بروز دارد.
نکته دیگراینکه هر دست،یک شصت و 4 انگشت دارد که میشود 64 و64=عددابجد دین. درحدیث میفرمایند که در آخرالزمان دین داری مثل آتش کف دست میماند. ازطرف دیگر64=عددابجد کلید(10=4+6)و جایگاه عددی کلید=37(10=7+3) پس همه چیز در دست ماست باید ببینیم چگونه دین را حفظ میکنیم! و با دستمان تحویل گیرندهی نمره قبولی شاگرد اول(=37) باشیم!
جمع دو دست با عدد 64 میشود 128(128=64+64)یعنی دو دست، نگهدارنده 28هستند که خداوند کریم تمام نعمات را به دست ما رساند و 128=عددابجد نام مبارک امام حسین(ع) که ایشان، امام دین داران است و با خون خود و عزیزانش دین را حفظ فرمود و 28 را که عدد کامل اسرار است و کلّ باطن قرآن مبین، تا قیامت نگه داشت .و آنچه داشت از فرزند 6ماهه تاجوان 18 ساله و 18 نفر از خانواده محترمش و 72 تن بهترین یاران و عزیزانش(و وجود نازنین خودش) را به قربانگاه برد و سر در راه رضای خداوند کریم داد و این همان پیام است که انسان آمد تا زنده شود و به مقام عند ربّهم یرزقون برسد.
پاها هم هرکدام 64 هستند(یک شصت و 4 انگشت) که انشاء الله ره رو دین باشند.پس جمع دو پا هم میشود 128 =عددابجد نام مبارک امام حسین(ع).
در واقع روندهی راه اباعبدالله الحسین(ع) میتواند مقام اصحاب امام حسین (ع) را با دست تحویل بگیرد. بنابراین جمع دستها و پاها میشود 256 (256=128+128) و عدد ابجد نور =256. که جایگاه عددی نور=40 =عددابجد حرف"م" است. این حقیقت در وجود مبارک انسانهای کامل مشهود است که کاملا نور بدون ظلمت هستند و هرگز در حریم زندگی نورانیشان گناه،رجس،پلیدی و خطا وارد نشده است، معصوم بدنیا آمدند و معصوم هم از دنیا رفتند.
امام زمان(ص) در سال 256 متولد شدند و در حکومت مبارکشان جز نور چیز دیگری نیست که درحقیقت همانطورکه در قسمت عدد 13 بیان شد در زمانشان عالم قلب به میم میشود به عدد40 که جایگاه عددی کلمه نور است (256=نور=40=م=13).
خداوندکریم در آیه 12 سوره مبارکه حدید میفرماید:یوم تری المؤمنین والمؤمنات یسعی نورهم بین ایدیهم وبأیمانهم بشراکم الیوم جنات تجری من تحتها الانهارخالدین فیها ذالک هوالفوزالعظیم. این پاداش(دینداری) نیکو و با ارزش(ثمن)در روزی است که مردان و زنان با ایمان را میبینی که نورشان پیشرو و از بین دو دستشان و از جانب راستشان شتابان حرکت میکند(به آنان میگوید) امروز شما را مژده باد به بهشتهایی(که از دستاورد خود آوردید) که زیر آن(درختان) نهرهایی جاری است درآن جاودانهاید این است کامیابی بزرگ. و آیه بعد درباره منافقان است که دست خالی هستند.
عدد 5 درنماز(نمازهای 5 گانه)
حال این اصل که چرا تعداد نمازهای واجب به عدد 5 واردشده را بررسی میکنیم. اول، نمازظهراست که متعلق به پیامبر(ص) میباشد چون ایشان ظهر وجود است و نور تامّ 14؛نورٌواحد(ص). و آخر، نمازصبح است که متعلق به امام حسین(ع) میباشد و همانطورکه میدانید ایشان پنجمین معصوم (ص) هستند و 9 ذریه معصوم(ص) در بطنشان که میشود14 (14=9+5). پس اگر حقیقت نمازاول ؛ ظهر و نمازآخر ؛ صبح با هم جمع شود برابر28 میشود(28=14+14) که 28 برابرجایگاه عددی حرف غین و نام زیبای غنی پروردگارعالم است،پس چه جالب است که اگر 5 نوبت نماز واجب قبول شود انسان به رحمت خداوند،غنی میشود. به فرمودهی پیامبر(ص) که اگر هرکس روزی 5 بار در آب جاری پاک شستشو شود(انشاءالله) پاک میشود و پاک میماند. زیرا از درون غنی میشود و کسی را که خداوند از درون بینیازکند، درهر حالی و در مقابل تمام هواهای نفسانی احساس بینیازی میکند. بنابراین نماز ، همان حجاب نورانی (حجاب=14 و 5=4+1)است که او را دائماً از ظلمات نفس رهایی میبخشد و درنتیجه به فلاحت و رستگاری میرساند.(در کتاب عرفان نماز ، حقیقت باطن نمازهای پنجگانه به طور کامل توضیح داده شده است)
عدد28 که جان حروف کلام مبارک خدای مهربان ؛ قرآن است ، قرآن را به ظاهر و باطن غنی اعلام میکند و قرآن ، سیّد تمام کتب آسمانی است و تمام کتب آسمانی در بطن آن قراردارند. و قرآن ، صورت باطن انسان کامل است ، قرآن حقیقت دو رکعت نماز مقبول است (4سجده واجب دارد). در روایات زیادی از معصومین(ص)آمدهاست که هرکس در عمرش به دو رکعت نماز مقبول برسد آن نماز ، تمام اعمالش را شفاعت میکند و وزنه سنگین در نامه اعمالش میشود.
جالب است که 5نماز واجب، رویهم 17 رکعت است که جمع ارقامش 8 میشود(8=7+1)و 8 به عربی، ثمن معنا میشود.ثمن یعنی گرانبها و پرقیمت، بسیار با ارزش که شاید بتوان گفت که در دنیا این قیمت یافت نمیشود. چنانچه بهشت ، 8 درجه دارد و نماز ظهر همراه نمازعصر 8 رکعت است که نافلهی هرکدام هم 8 رکعت است. دراینجا خیلی معنا نهفته است!
اولاً: نماز ظهر متعلق به صاحب رسالت ؛پیامبر(ص) است و نماز عصر متعلق به صاحب ولایت عظما؛امیرالمومنین علی(ع)است. پس با رسیدن به عمل واقعی به رسالت و عمل واقعی به ولایت (پیرو وشیعه شدن واقعی) ، ثمن حقیقیِ رضای خدا بدست میآید.
ثانیا:یکی از زیبائیها در ترتیب عدد نورانی ولایت در 12 نورمقدس ، ولایت امام هشتم؛امام رضا(ع)است که ثامن الائمه نامیده میشود. او ثمن ولایت است و او محور گنج به رضا رسیدن و در مرتبهی عالی راضیة مرضیه میباشد.
پس درواقع 17 رکعت نماز، با شرط رضای خدا و قربة الی الله ، رسیدن به همان ثمن حقیقی انسانی است که انشاءالله نصیب ما شود.
3 نمازِ ظهر،عصر و عشا ،4رکعتی هستند و یک نماز 3 رکعتی یعنی نماز مغرب ، که باطن 3 تا نمازِ 4 رکعتی است. و درآخر، نمازصبح که 2 رکعت است که قرآن کریم مراقبت از نماز وسطی را سفارش فرموده (آیه 238 سوره مبارکه بقره:حافظوا علی الصّلوات و الصّلوة الوسطی ... .و در بیشتر احادیث به نماز صبح سفارش شده است.
اگر نمازهای 4 رکعتی را به توان 3 نمازمغرب برسانیم 64 =دین میشود (64=4×4×4) و چون دین، کلید است(دین=کلید=64)باید باب جنة یعنی حقیقت قرآن و کمال به انسانیت رساندن را برای ما باز کند. پس ملزم میشود64 در حرف با که "ب"ِ بسم الله است ضرب شود ، عدد ابجد حرف"ب"=2 است که در 2 رکعت نماز صبح ضرب کنیم 128 میشود (128=2×64) که برابرعدد ابجد نام مبارک امام حسین(ع) ؛ (صاحب نماز صبح) است و در واقع امام حسین(ع) و ذریههایش ، یعنی امروز مطلع الفجر، امام زمان(ص) است ( ما را به ولایت مصباح میرساند). بنابراین کلید دین به وجود امام حسین(ع) ، صبح را بر همگان میگشاید و تمام مؤمنین و متقین نمازگذار را به قرب میرساند {128 درجمع ارقامش 11میشود (11=8+2+1) و 11= هو و توحید واقعی که جان ِحج است(حج=11)، امام حسین(ع) حجّ واقعی را در کربلا ، به احیاء جانها و قرب عند ربهم یرزقون رساند}(مصباح الهدی)
درحقیقت تمام فروع دین از نماز تا تولی و تبری ، اگر به قصد رسیدن به اصول دین که اول آن توحید است باشد ، پلکان صعودی به قرب الی الله میشود به قصد قربت و رضای باری تعالی ، آنگاه به اصل واصل میشود که آن اخلاص است(نام دیگر توحید ، اخلاص است).
حال اگر اعداد 1 تا 11 را با هم جمع کنیم 66 میشود (66=11+10+ ... +2+1) که برابر عدد ابجد نام مبارک الله جلّ جلاله است و جالب اینکه سوره مبارکه توحید شامل 66 حرف است که در واقع این سوره، شناسنامهی خداوند است.
پس 5 نوبت نماز، اسرار است و آسانسور یا مرکب بُراق بنده به سوی اوست!
و چنانچه فقط نماز است که شرط رو به قبله بودن(که قبله،خانهی توحید است) را برای قبول شدن داراست ، پس طبق فرمایش پیامبر(ص) نماز ستون دین است (الصلوة عمودالدین).
دیگر اینکه گفتیم در نماز به عدد 28 میرسیم(که 28 ، عددکامل است) و عدد ابجد نام مبارک امام حسین(ع)=128 که 100=ق یعنی نگهدارنده ، پس ایشان با خون خود و عزیزانش ، 28 را نگهداشت که کامل جان قرآن است هم از نظر ظاهر و هم باطن که امام زمان(ص) آخرین ؛ نهمین ذریه پاک اوست. صلوات خدا و ملائکهاش بر او و خاندان پاکش باد.الی یوم القیامه
پس امام حسین(ع) ، بهای این ثمن را با خون خود داد تا ما امروز لیاقت خواندن نماز را داشته باشیم زیرا ایشان برای 4 ارکان ِ جان 28 ،که مهندسی خلقت برگنج عددیش ظهوردارد قیام فرمود(4 اصل شامل:قد اقمت الصلوة و اتیت الزکوة و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکرمیباشد). او که خود،حقیقت ثمن است اما به تمام شیعیان ، راه رسیدن به ثمن حقیقی که امام زمان(ص) و زنده شدن واقعی و به قلب به میم رسیدن و رزق حیات طیب که عند ربهم یرزقون است را آموخت.
دین، کلید سرّالاسرار خلقت است
کلمه دین که یکی از اسماء خداوندکریم است و تمام رسولان،پیامبران و معصومین(ص) آورندهی حقیقت دین از جانب خداوند برای مخلوقات و هدایت مردم هستند(که تمام دین،شناخت حقیقی خداوند کریم است) اما از راه معرفت و انجام تکالیف دین که از سوی خداوند راه و روشش را صالحان و صدیقان،رسولان و معصومین(ص)به ما نشان دادند و خود، چراغ راه شدند و هستند، تا به انسانها دین را آنچنان که خداوند میخواهد(چون اوست که مالک یوم الدین است)نشان دهند و خود بزرگواران در راه خدا (برای هدایت مردم جاهل به دین صحیح )جان دادهاند.
اما عددابجد دین=64 =کلید است(10=4+6؛گنج عشر) یعنی کلیدِ راه هدایت به قرب الهی،دین است و لاغیر. جایگاه عددی کلید=37=جایگاه عددی نام حسن(ع)=جایگاه عددی زکی=عددابجد اول.
کلیدِ اسرارحق،4دندانه دارد و به 4 مقصد جلوه دارد و به 4 جهت حرکت میکند و درحقیقت به توان 4،تمام اسرارش آشکار میشود.
خداوندِ مالک یوم الدین ، کلید(دین) را به ما لطف کرده و 4مکان را وطن ما قرارداده و در این4جهت دین را به تمام و کمال به ما نشان داده است و دینداران واقعی که مقیمین این جایگاه هستند را هم معرفی مینماید. همانطورکه اشاره شد در جمع ارقام عدد ابجد دین(64)، عدد10بدست میآید (10=4+6) که رمز همهی عوالم و اسرار گنج دین شکفته شد.
خوب توجه کنید! خود عدد10 از جمع 4عدد بدست میآید 10=4+3+2+1 ؛ همان گنج عشر(رجوع شود به کتاب عرفان عشر) و همان اسرار 4روی10 (وجود مقدس چهارده معصوم(ص)) که در قرآن کریم میفرماید درقیامت هیچ دینی بجز اسلام پذیرفته نمیشود.(آیه 85 سوره مبارکه ال عمران:ومَن یَبتغِ غیرَ الاسلامِ دینا فَلن یُقبل مِنه و هو فی الاخرة من الخاسرین)
4 مکان که وطن ما قرارداده شده و نماز را در آنجا کامل میخوانیم :
1)خانه توحید(خانه خدا) 2)خانه رسالت(مدینه منوره؛مسجد پیامبر(ص))؛تنها پیامبری که خانه اش مسجد است. 3)خانه ولایت (مسجد کوفه) ، تنها کسی که منزلش در مدینه را خداوند امر فرمود که درش در مسجد پیامبر(ص) باز باشد و بالای این درنوشته شده : باب الجنة یعنی درِ بهشت. در واقع خانه مبارک خدا در زمین،کعبه است که بیت الله الحرام ؛ اولین مسجد مطهر و خانه امن الهی است ، اینجا جایگاه تولد ولایت است. و خانه خانم زهرا(س) و امام علی(ع) و فرزندانشان که بابش در روضه رضوان پیامبر(ص) بازمیشود ، آنجا باطن خانهی خداست که مهبط وحی و جای رفت وآمد ملائکه و وحی الهی است ، آنجا جای رضوان خدا و باب بهشت اعلای خداوند است. پس در واقع ولایت در باطن رسالت است و بدون ولایت،کلید دین ، درِ باب الجنه را باز نمیکند.
نمازبی ولای اوعبادتی است بی وضو به منکر علی(ع) بگو نماز خود قضاکند
پس کسانیکه ولایت او (و یازده ذریه معصومش) را قبول ندارند ، درِ باب الجنه برویشان بسته است.
4)خانه شهادت ، که کربلاست(زیر قُبّه مقدس امام حسین(ع)).آنجا محل قلب به میم شدن ، زنده شدن واقعی و رسیدن به حیات طیب است که شاه کلید دین ، آنجا اسرار وطن را باز میکند که از آن مکان نورانی به جایگاه وطن اصلی یعنی عند ربهم یرزقون سیرمیکنیم.انشاءالله
پس باید به 4 حرکت ، دین خود را با توان 4 ، با دستها دین داری کنیم (نگهداری دین کنیم) و با پاها که جمع دو پا هم 128 میشود، رهرو راستین دین باشیم. چنانچه در سجده زیارت عاشورا میخوانیم:و ثبّت لی قَدم صِدق عندک مع الحسین(ع) و اصحاب الحسین(ع). و برای آن روزیکه یوم الورود و المقام المشهود و الحوض المورود است و ارزقنی شفاعة الحسین(ع) را میخواهیم.
پس اینجا رسیدن به توان 4 است یعنی 256=عددابجدنور(256=4×4×4×4) که جمع عدد دو دست و دو پا هم برابر نور میشود(256=128+128). آنروز دین را به صورت حقیقیاش یعنی نور ، به تمام وجه مشاهده میکنیم که مالک دین ما را به سوی خودش میخواند. و دین ما ،کلید ورودی به قرب الهی و واصل شدن به رضای اوست. اللهم ارزقنا
از آنجا که درس را در ابتدا درباره دو وجود مقدس پیامبر(ص) و مولایمان صاحب الزمان(ص) بیان کردم، دراینجا یادآوری میکنم که وجود مقدس پیامبرگرامی ما حضرت محمد مصطفی(ص)، آورنده دین اسلام است و تمام پیامبران پیشین در زمان رسالت خودشان آمدن وجود مقدس پیامبر آخر الزمان و دینش را به پیامبر بعدی و مردم وعده میدادند و حتی کتابهای آسمانی تورات و انجیل ، آمدن آخرین پیامبرخدا را بشارت داده است. یعنی شاه کلید ، بوجود رسول الله(ص) آمده است که سیّد المرسلین و خاتم پیامبران است و دینی را که وجود مطهرش بدست مردم رسانید یعنی اسلام؛ سیّد همهی ادیان است (آیه 19 سوره مبارکه ال عمران: إنّ الدّین عند اللهِ الإسلام...).
وجود امام زمان(ص) که خاتم الاوصیاء و سید اولیاء است،تمام کننده رسالت جدّ بزرگوارش و ظهوردهنده تمام دین به دست مبارکش است که اسلام در جهان ، عمل میشود. چنانچه پروردگارعالم درقرآن کریم آیات 8و9 سوره مبارکه صف میفرماید: یُریدونَ لِیُطفؤا نورَ الله بِاَفواههم و اللهُ مُتمّ نوره و لوکره الکافرون(8)هوالذی ارسلَ رسوله بِالهدی و دینِ الحقّ لیُظهره علی الدّین کلّه و لو کره المشرکون(9). میخواهند نور خدا را با دهانهایشان خاموش کنند درحالیکه خداوند کامل کنندهی نور خود است اگرچه کافران خوش نداشته باشند(8) اوست که پیامبرش را برای هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر همه ادیان پیروز کند گرچه مشرکان خوش نداشته باشند(9).
پس همان شاه کلید به دست امیرالامرا؛صاحب الزمان(ص)؛باب و مفتاح همهی رازها و اسرار است و همهی انوار را به ظهور وجود مطهرش قفل گشایی میکند و رمز آن 313 است که جمع ارقامش 7 میشود(7=3+1+3) {7برابرتعدادآیات سوره مبارکه حمد یعنی فاتحه الکتاب است} و اگر 313 را به حروف بنویسیم ، عدد ابجدش برابر کلمه نور میشود : سیصدوسیزده=256=نور. جایگاه عددی سیصدوسیزده=94 =عددابجد کلمه" صد" و جمع ارقام94 برابر13 میشود که 13=جایگاه عددی حرف"م" به عددابجد 40 و جایگاه عددی"نور"هم برابر40 است.
درواقع همان صدّی(سد با صاد) است که با استفاده از آن ، نوری ساخته شده که هرگز خاموش نمیشود و در آن ذرهای ظلمت نیست و آن نور مهدویت است.الی یوم القیامه(از انرژی آب پشت سدهای دنیا ، برق میگیرند اما نورش محدود است و...) . نکته جالب اینکه روزِ قبولی واقعی، روز ظهور آقاست چنانچه در حکومت وصی الحسن(ارواحنا له الفدا) ، قبول حسن است. عدد ابجد کلمهی "قبول حسن"= 256 که برابر با عدد ابجد کلمه نور و جایگاه عددی کلمه قبولحسن=76 و برابر با عدد ابجد کلمه عبد است . امیدوارم متوجه معنای درس باشید که 313 نفر ، قبول حسن هستند!!!
اللهم عجّل لولیک الفرج. {اللهم اجعلنی من انصاره واعوانه و الذابین عنه ...و المستشهدین بین یدیه(دعای عهد)}.
تعریف عدد 28 که عدد کامل است
همانطورکه این درس از نظر اعداد ، مهندسی خلقت نام دارد و موضوع این مطالب وجودهای مقدس نورٌواحد ؛ ائمه طاهرین (ص) و شناخت قرآن کریم است، تعریفی از تعداد حروف الفبای قرآن که 28 حرف است و جان وصل دو وجود مقدس پیامبر (ص) و فرزندش حضرت مهدی (ص) که 14 و 14 بودند و درحقیقت افشاکننده گنج 28 حرف قرآن هستند که ظاهر و باطن معانی کلام خدا را افشاکردهاند ( در ابتدای کتاب توضیح داده شد) را بیان میکنم.
عدد28 در مقام اعداد ، یکی از اعداد کامل است. ریاضیدانان به این استناد که جمع مقسومهای 28 برابر 28 میشود ، آنرا عددی کامل میدانند.
به این صورت در مقسوم و مقسومٌ علیه ، کمال عددی را به وضوح میبینیم:
جمع مقسومها، 28 میشود و جمع ارقام 28 برابر10 میشود که همان گنج عشر و باطن 4روی 10 کنز پروردگار عالم است که اگر نبود هرگز بابی از رحمت خداوند باز نمیشد. 28= جایگاه عددی حرف غ به عدد ابجد1000 {عدد ابجد حرف اول و آخر الفبا میشود 1001 (1001=1000+1)}. پروردگار عالم با 1001 اسم مبارکش که اسماء اعظم هستند در 104 کتاب آسمانی و همه در قرآن ، خودش را به بندگانش شناساند که همه در اول و آخرِ 28 حرف الفبای ابجد، در قرآن ظاهر میشود. و در اولین خلقت نقطه خشکی به نام ارض به عدد ابجد 1001 ظاهر فرمود و در مجرای کلّ خلقت در محوریت رضای خود ، عالم را در گردش طواف قرار داد که عدد ابجد کلمهی رضا هم 1001 است که شرط قبولی همهی اعمال است. پس عدد کامل 28 ،کمال تمام زیبائیهای خلقت است.
مقسوم |
مقسومٌ علیه |
|
|
|
1
|
|
4 14 7 جمع غ= 28 10=8+2 |
28 14 7 2 4 جمع نُه =55 10=5+5
|
28 28 28 28 28 جمع عمل=علم=140 5=0+4+1 |
|
بنابراین عدد 1001 یعنی پروردگار عالم به عدد الف که 1000 است ، توحید یعنی یکتایی خودش را افشا میکند. چنانچه اولین سوره مبارک قرآن به عدد یک شروع میشود و در آخر به سوره مبارکه ناس ختم میشود که عدد ابجد کلمه ناس =111 = الِف بود که همان حروف الف(1000) است. پس تمام قرآن از اول تا آخر، 1001 است که به تمام معانی ذکر شده در بالا و به عدد الِف ،گنج توحید را میگشاید و ما را راهنمایی میفرماید.از طرفی حروف ابجد (عربی) به حرف (غ) ختم میشود که بیست و هشتمین حرف است و جمع ارقامش 10 میشود (10=8+2) و 10 ، برابر با حرف (ی) است. و الفبای فارسی به حرف (ی) ختم میشود .
جمع مقسومٌ علیهها، 55 میشود که 55=نُه (به حروف) و 10=5+5(ده به عدد). این همان حقیقت اسرار بلوغ تولد هر نوزاد در عالم دنیاست که هم طولی طی مسیر 9 ماه عددی را میکند و هم عرضی که به حروف، نُه را ظاهر میکند که چون نُه به حروف میرسد وارد ماه 10 میشود یعنی 9 ماه عددی تمام که به 9ماه و9روز و9ساعت نشان داده میشود که بلوغ سقف عدد به 9 تمام میشود (درواقع 9 روی 10 برابر 19 میشود و با تولد، زندگی نو برایش زده میشود)پس جمع مقسومٌ علیههای عدد28 است(55=نُه) و در جمع مقسومها به عدد 10 ظاهر میشود که خود ، تولد یک حقیقت کامل است .
نکته: جالب است که جنین حدود 40 هفته باید در رحم مادر رشد کند تا کامل شود که برابر 280 روز میشود(280=7×40) و 280 برابر است با جمع عدد ابجد علم و عمل(280=140+140) . همانطور که ذکر شد 5 بار 28 در تقسیم قرار گرفت (5 مقسوم دارد) یعنی 140=5×28 پس در تولد ، قاسم و مقسوم با هم برابر میشوند تا حقیقت به تولد واقعی برسد.
شاید برای همین 28 حرف مبارک قرآن ، اسماء الله هستند و سعهی وجودیشان تمام عوالم را از عالم سرّ (اعلا) تا عالم دنیا(سفل) و درتمام لحظات عمر طولی دنیا دربردارد و در نهایت در سرّ ملکوت حروف و اعداد عمل، الی یوم القیامه قرار میگیریم. برای همین جایگاه عددی "غ"(آخرین حرف) برابر28 است و بالاترین عدد را دارد یعنی 1000 ؛ یعنی کمال تولد عمل، که از باب نوزده در عالم آخرت به ظهور میرسد.
بنابراین میتوان گفت درنهایت جمع مقسومها و مقسومٌ علیههای 28 میشود 9روی 10 یعنی 19 ،که باطن کلّ قرآن در 19 حرف بسم الله الرحمن الرحیم ظهور دارد و در مقابلش 19 حرف اسامی مبارک پنج تن(ص) و 19 = نام مبارک واحد جل جلاله(مراجعه شود به کتاب عرفان سجده،بلوغ9). از طرفی جمع ارقام 28 برابر10 میشود(10=8+2) که اگر به حروف بنویسیم عددابجد ده =9 میشود یعنی 9روی 10 که همان باطن 19 است.
نکته : جالب است بدانید که در 19 حرف بسم الله الرحمن الرحیم، 10 حرف بدون تکرار و 9حرفش تکرار میشود و در کلّ 28 حرف هم 10 حرف آن ثابت است که عدد و جایگاهشان مساوی هستند،اما جایگاه عددی بقیه حروف با عددابجدشان مساوی نیست {البته جمع آخر ارقام عدد ابجد و جایگاه عددی، با هم مساوی میشود مثلا:عددابجد حرف"ل"=30 که جمع ارقامش 3 میشود (3=0+3) و جایگاه عددی "ل"=12 که جمع ارقامش 3 میشود (3=2+1)}.
حال اگر ارقام 28 را از هم کم کنیم6 میشود(6=2-8) که سرّخلقت دنیا در6روزاست(آیه 4 سوره مبارکه حدید:هو الذی خلق السماوات والارض فی ستّة ایام...). اگر 2 را در8 ضرب کنیم 16 میشود که جایگاه عددی"ع"=16 وجمع ارقام 16 برابر7میشود{ که جمع اعداد 1 تا 7 برابر 28 میشود و 4 تا 7 تا هم میشود 28 تا و 7،تعداد آیات سوره مبارکه حمد است ،درواقع عالم در حمد خداوند کریم غرق است} و عدد ابجد حرف"ع"=70 که عین در قرآن به 70 معنا و70 قسمت آمده است. حجت خدا عین الله میباشد، سلام و صلوات خداوند و ملائکهاش بر محمد(ص) و آل محمد(ص) باد.
پس 28، عددکامل است زیرا همانطورکه در بالا اشاره شد کلّ قرآن از 28 حرف است و باطن آن، حقیقتِ 19 شد و چنانچه پیامبر(ص) فرمود که باطن قرآن در حمد غرق است پس عدد28 هم در 19 حرف بسم الله الرحمن الرحیم غرق است.
نکته: در اینجا به خوبی درک میکنید که وجود مقدس اباعبدالله الحسین (ع) به عدد ابجد نام مبارکش یعنی 128 ، نگهدارندهی چه محتوایی در عالم خلقت است که مدالش ، ثاراللهی است ؟! و نماز صبح متعلق به ایشان است، عدد ابجد کلمه صبح=100 و جایگاه عددی صبح=28 که او مصباح الهدی نامیده شده و صبح هدایت که هرگز خاموش نمیشود،اگرچه کافران کراهت داشته باشند! { عدد ابجد نام مبارک امام حسین(ع) 128 است یعنی ایشان با خون و جان و فرزندانش نگهدارنده 28 است (الی یوم القیامه)}
باطن ولایت در عدد سال
یکی از نکات جالب توجه این است که سال شمسی 365 روز دارد که درجمع 14میشود(14=5+6+3) و سال قمری 354 روز که درجمع 12 میشود (12=4+5+3) .
در سال شمسی 4 فصل داریم و عدد4(10=4+3+2+1) باطن چهارچوب نزول رحمت از ارکان 4 گانهی ملکوت السموات و الارض که همان آیة الکرسی است میباشد. پس 4روی 10 ،گنج عشر و تمام بواطن عالم بالاست که در دنیا ظاهر میشود و در عمر ما سال را ظاهرمیکند که تمام برکات نصیب مخلوق میشود. بنابراین یک 14 به عدد روزهای سال (14=5+6+3) و یک 14 به عدد 4فصل(4روی 10) درجمع میشود 28(28=14+14). عددابجد سال=91 و جایگاه عددی سال=28 میباشد(یعنی کامل به تمامی معانی ذکر شده).
پس اگر بنده از فیوضات ظاهری و باطنی استفاده صحیح داشته باشد از تمام برکات گنج ولایت ؛ هم معنویات و هم نعمات ظاهری خداوند غنی میشود.انشاء الله (درکتاب نورٌواحد(ص)، عدد14 توضیح کامل داده شده است)
متذکرمیشوم عالم مادی در سال که 12 ماه دارد دائما در عدد 30 روز ماه غرق است و در هر ماه قمری 2تا 14 روز،قرص ماه از هلال به بدر تمام و از بدر تمام به هلال تغییر نور میدهد و تقریبا 2روز در حاقه قرارمیگیرد. بنابراین حروف هم به 2 تا 14 تا تقسیم شده:شمسی و قمری،نورانی و ظلمانی.
مقسوم |
مقسومٌ علیه |
|
|
1 2 7 جمع 10 |
14 7 2 جمع 23 |
14 14 14 جمع 42 |
|
تعریف عدد 14 : پس عدد 14 که پایه عدد مهندسی خلقت است خود، یکی از اعداد کامل است. چنانچه جمع مقسومهایش 10 میشود(10=7+2+1) که همان گنج عشر است که از جمع عدد 1تا 4 بدست میآید و 4روی 10 خوانده میشود.خوب بیندیشید! جالب است که اگر مقسومهایش را در هم ضرب کنیم باز هم 14 میشود (14=7×2×1). جمع مقسومٌ علیههایش 23 میشود(23=2+7+14)که در واقع گنج سبع مثانی قرآن که عدد 14 است ، در 23 (سال) مقسومٌ علیههایش ، در دلهای مردم تقسیم شده تا روزی نور باشد برای هدایت دلها الی یوم القیامت. و اگر 14 را در تعداد مقسومهایش یعنی 3 ضرب کنیم 42 میشود (42=3×14) و عدد 42، قلب به میم شدن عالمیان است به شرط قرار گرفتنشان پشت بسم الله الرحمن الرحیم قرآن عزیز تا به طهارت و کمال انسانیت برسند(در قسمت ایام هفته توضیح کامل داده شده: ن+ب=52 ---->قلب به میم شد ؛
م+ب=42)
و در جمع اعداد 1 تا 14 به عدد 105 میرسیم(105=14+ ... +1) که برابر است با عدد ابجد کلمه کهف یعنی پناهگاه و حرز چهارده نور مقدس(ص) ، کهف حصین برای همه مؤمنان و بندگان خدا میباشند.
نکته: کلمهی "حی" یکی از 7 صفت ذاتی پروردگارعالم است که عددابجدش برابر 18 میشود(9=8+1). خداوند متعال که خود ، حیّ به ذات است مجرای هدایت و شناخت و معرفت خود را به رسولانش ، "وحی" قرارداد و چنانچه جنس وحی نور و عددابجد وحی=24 است پس تمام 24 ساعت شبانه روز،جانِ وحی و حیات نورانی است (عدد 24 همان 2 تا 12 تا است).
مقسوم |
مقسومٌعلیه |
|
|
1 2 3 4 6 جمع 16 |
12 6 4 3 2 جمع 27 |
12 12 12 12 12 جمع 60 |
|
معنای حی به فارسی، زنده میشود و خیلی جالب است که عددابجد کلمه زنده=66 (12=6+6) و 66 برابر با عدد ابجد نام مبارک الله جل جلاله است و جایگاه عددی زنده=30 برابر با جایگاه عددی نام مبارک الله جل جلاله و عدد30 برابر حرف "ل" (که حرف ل یعنی برای ، ملکیت محض پروردگارعالم : لِلّه الواحد القهار. لِلّه مُلک السّماوات والارض) و حرف "ل" مجرای توحید؛کلمه لااله الا الله (که 12حرف است) و جایگاه عددی ل=12 میباشد.
تعریف عدد12
یکی از زیباییهای عدد12 ، تعداد مقسومهای آن است، چنانچه عدد12 را برمقسومٌ علیههایش تقسیم کنیم ، 5 مقسوم به دست میآید:1-2-3-4-6 که 1و2و3و4 اعدادکلیدی باطن خلقت هستند ؛ همان حقیقت گنج عشر و وجود مقدس چهارده معصوم (ص) چرا که جمع عددی 1 تا 4 برابر 10 میشود (10=4+3+2+1) که درواقع 4روی 10 است(یعنی همان14 و40).
ازطرفی اگر اعداد 1 تا 4 را در هم ضرب کنیم 24 میشود(24=4×3×2×1)که خداوند متعال در عدد 24 ساعت تمام گنجینهی رحمتش را به ما عطا فرموده و اگر در آخرین مقسوم یعنی 6 ضرب کنیم 144 میشود(144=6×24 )که برابر است با عددابجد "یا اباصالح"(ص) و درواقع تمام معصومین (ص) که صاحب زمان هستند ، اباصالح میباشند و امروز صاحب زمان، ابا صالح المهدی عج الله تعالی فرجه است(که دوازدهمین امام میباشد).
جمع ارقام 144 میشود 9 که حقیقت رسیدن به بلوغ عدد و حروف ما در یک شبانه روز است که در حقیقتِ عدد12 و درگنج مقسومهای آن به دست ما میرسد و آن به آن، رحمت بی نهایت خالق یکتا به صورت ظاهری و باطنی مشمول احوالات ظاهر و باطن ما میشود.
اگراین مهندسی برای مخلوق به حقیقت معنا باز شود ، قدر ثانیههای عمر را به خوبی متوجه میشود و عمر زیبای خود را به غفلت نمیگذراند و میفهمد که انسان دائماً در محضر خالق یکتا و در ظلّ ولایت کبرای چهارده معصوم(ص) و دوازده نور مقدس ائمه(ص) قراردارد. و حقیقت ساعت شبانه روز هم ، در ظاهر به 2 تا 12 تا تقسیم میشود ، درواقع 24 ساعت همان 4 تا 6 تا است که اگر کنارهم بنویسیم 6666 میشود و در عرفان ، تعداد آیات مبارک قرآن را به 6666 آیه میخوانند.
|
نکته: پس انسان در 24 ساعت،در حقیقتِ قرآن غرق است. همانطورکه خواندیم باطن کلّ قرآن در باءِ بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه حمد جمع بود و امیرالمؤمنین علی(ع) به حقیقت "ب" تعریف شدند و ایشان فرمود:انا نقطه تحت الباء . آقایی که خودش ظهور 12 است و امام زمان(ص) که ظهور دوازدهمین امام است،گشایندهی مفتاح باءِ بسم الله الرحمن الرحیم به ظاهر و باطن است.
اگر بخواهیم مهندسی عددی 12 را بشکافیم، بینهایت معنا دربردارد! چنانچه در جمع مقسومهایش، عدد16 بدست میآید و جایگاه عددی حرف "ع " = 16 است و حضرت علی(ع) و امام زمان(ص)، عین الله هستند.
درجمع مقسومٌ علیههای 12 به عدد 27 میرسیم که این عدد خودش درمعنا گنجی از گنجهای اعداد است و جایگاه عددی "سجده"=27 میشود.
تعداد مقسومهای عدد 12، 5 تاست که در 24 ساعت شبانه روز 5 نوبت نماز واجب شده است. و درحقیقت گنج 12 امام معصوم(ص) ، همان پنج تن (ص) هستند .
وقتی 12 را به تعداد مقسومهایش یعنی 5 بار با هم جمع کنیم 60 میشود که تمام زمان و عمر در دنیا به عدد 60 که برابر حرف "س" است ظاهر میشود{رجوع شود به توضیحات عدد60 (=س) }.
همانطورکه بیان شد امیرالمؤمنین علی(ع) به عدد12 (یک خودش+11ذریه معصوم در بطنش) در درون خانه کعبه که خانهی توحید و در واقع مجرای لااله الا الله است ، متولد شد که ایشان امام اول شیعیان و مولای موحّدین است.
بنابراین عدد 12 =جایگاه عددی حرف "ل" (مجرای توحید؛لااله الا الله) و عدد ابجد "ل"=30 میباشد. خداوند کریم در دنیا تمام سال را در 12 ماه محیط فرموده (خداوند حکیم در قرآن کریم 12 بار نام شهر یعنی ماه را آورده است) و هر ماه حدوداً 30 روز است پس ما دائماً در مجرای توحید غرقیم.
حرف "ل" به تنهایی یعنی "برای" و مالکیت خداوند کریم را از هرنظر نشان میدهد(مالک یوم الدین). پس "ل" مجرای توحید است و علی(ع) مولای موحدین قرارگرفت که ایشان درمجرای توحید(ل) متولد شده ، درحالیکه خودش درجایگاه حرف "ل" به عدد 12 ظهور پیدامیکند و همهی عالم مظهر ظهور او هستند.
چنانچه خانه خدا 12 ضلع دارد و 4رکن و بین دو کفِ 6 (زیرا به شکل مکعب است)میباشد. اولین نقطه خشکی در روز 25 ذی القعده در زیرخانه خدا خلق شد و آنجا ارض نام گرفت و خشکی در کره زمین کشیده شد(دحوالارض). و خداوند کریم به عدد 6 زمینها و آسمانها را خلق فرمود(آیه 4 سوره مبارکه حدید:هوالذی خلق السماوات و الارض فی ستة ایام...) و امیرالمؤمنین در دوکف 6 ؛ زیرپای حضرت و بالای سرش متولد شد و دیوارکعبه یک بار هنگام ورود مادر گرامیش و پس از 3روز باردیگر برای خروجشان شکافته شد که آنجا را رکن یمانی مینامند و خداوند انسانها را در قرآن به 3 دسته تقسیم فرموده: اصحاب یمین، اصحاب شمال و مقربین (آیات 7تا 11 سوره مبارکه واقعه: و کنتم ازواجا ثلاثة.فاصحاب المیمنة ما اصحاب المیمنة. واصحاب المشئمة ما اصحاب المشئمة. و السّابقون السّابقون. اولئک المقرّبون) که عددابجد یمین=110=علی(ع) است.
امام علی(ع) 30 سال پس از پیامبر(ص) به دنیا آمد و 30 سال هم پس از رحلت ایشان زندگی کرد. او کیست که اعجاز کلام الله؛قرآن مجید را در 30 جزء کتابت فرمود؟!(30=ل=12) بنابراین قرآن ، هم مجرای توحید است و هم انسانها را به توحید دعوت میکند و قرآن به 12 قسمت تقسیم میشود که هر قسمت شامل 10 حزب است و عدد 10 همان گنج 4روی 10 یعنی 14 میباشد پس حقیقت قرآن، وجود مقدس 12 امام (ع) و 14 معصوم(ص) است که 12+14=26 میشود.
همانطورکه قبلا بیان شد وجود مقدس امام زمان(ص) کلّ عدد26 است(جمع عدد ولایی و معصومیتشان) و چون جمع 1تا 26 برابر با عددابجد قرآن(=351) است و تمام محتوای قرآن در نقطهی باء بسم الله سوره مبارکه حمد جمع است که حضرت علی(ع) فرمود:انا نقطه تحت الباء ،پس در مقابل هم قرار میگیرند.
پس امام زمان(ص) که دوازدهمین نور مقدس امامان(ع) میباشد تمام ظاهر و باطن توحید و تمام گنج 30 جزء قرآن است و درزمان ظهور نورانیش ، ظاهر کنندهی توحید ناب محمدی(ص) میباشد.
نکته جالب: هم جایگاه عددی حرف " ل "(مجرای توحید) =12 و هم خودِ کلمهی لا اله الا الله 12 حرف است و اسماء مبارک معصومین(ص) هم هرکدام 12حرف است :
{محمد رسول الله(ص) ، علی بن ابیطالب(ع) ، فاطمه الزهراء (س) ، الحسن المجتبی(ع) ، الحسین الشهید(ع) ، الامام السجاد(ع) ، الامام الباقر(ع) ، الامام الصادق(ع) ، الامام الکاظم(ع) ، الامام الرضاء(ع) ، الامام الجواد(ع) ، الامام الهادی(ع) ، الحسن العسکری(ع) ، القائم المهدی(ع)} یعنی همه ، بزرگوارند و در جایگاه حقیقی توحید هستند.اللهم صلّ علی محمّد و ال محمّد و عجّل فرجهم.
تعداد حواریون حضرت عیسی(ع) هم 12 نفر بوده است.
طبق آیه 60 سوره مبارکه بقره:و اذ استسقی موسی لقومه فقلنا اضرب بعصاک الحجر فانفجرت منه اثنتا عشرة عینا... ،خداوند به حضرت موسی(ع) فرمود عصایت را به سنگ بزن پس 12 چشمهی آب از آن بیرون آمد.
همانطورکه مهندسی خلقت را در گنج شکل دایره بررسی کردیم و چه جالب بود که عدد ابجد کلمه دایره برابر با عدد ابجد کلمه طاهره میباشد (دایره=220= طاهره) و جایگاه عددی کلمه دایره=40= طاهره که برابر با عدد ابجد حرف (م) ؛ سرّالاسرار اسم مبارک خالق سبحان ( احد=13 و 13=م) میباشد و در جلوهاش ، 14 نور مقدس(ص) را بیان کردیم {احد=13 : 4=3+1 و 10=4+3+2+1 یعنی گنج 4 روی 10 } که در واقع باطنش همان 12 است چراکه عدد 12، از دو رقم 1 و 2 تشکیل شده و جمع عدد ابجد یک و دو (به حروف) برابر 40 {40=10(دو)+30(یک)} و باطن آن ، 14 معصوم(ص) است. جمع ارقام 14 ، 5 میشود که تنها عدد بسته است و مربوط به حرف (ه) میباشد که به صورت دایره است. در قواعد اشباع و بلا اشباع حروف خواندیم که فقط حرف (ه) به صورت ضمیر در جایگاه اسم قرار میگیرد و با حرکت ماقبل خود ، صدای کوتاهش به صدای بلند (هو) تبدیل میشود. تنها عزیزانی که ضمیرِ (ه) هستند و جانشین اسماء مبارک ذات اقدس الهی قرار میگیرند ، وجود مقدس چهارده معصوم(ص)هستند که به عدد 5 (5=4+1) و تمام دایره خلقت و احاطه ولایی خود به صورت جانشین و خلیفه الله الاعظم برحقّ خداوند یکتا میباشند که معرّف توحیدند و مصباح هدایتِ راه همهی بندگان خدا برای به هدف رساندنشان به قرب الهی هستند.
ذرهای در عالم خلقت نمیبینی مگر اینکه به شکل دایره یا خط بسته میباشد و همه ، نشانهی (هو) است. پس انوار مقدس به عدد شمسی عزیزان 14 معصوم(ص){سال شمسی 365 روز است و 14=5+6+3}و عدد قمری وجودهای مبارک 12 امام(ع) است { سال قمری 354 روز است و 12=4+5+3}.
اگر اعداد 1 تا 12 را با هم جمع کنیم 78 میشود (78=12+11+ ... +2+1) که برابر با عدد ابجد اسم مبارک حکیم پروردگار عالم است که حکیم ، برای همهی عالمیان دوا،زده است. اما دوا ، از اسامی مبارک خداوند متعال است (یا من اسمه دوا و ذکره شفاء) که عدد ابجد دوا= 11 و برابر با اسم مبارک هو میباشد ، پس راه رسیدن به هو ، دوازده است.
تعداد حروف مقطعه قرآن کریم ، 78 تاست که حکیم=78 ، پس حروف مقطعه، روحِ تمام حروف قرآن است. از طرفی جایگاه عددی نام مبارک فاطمه زهرا(س) هم 78 میشود: {(فاطمه=45) + (زهرا=33)=78}.
78 ، برابر با عدد ابجد کلمه عدد است که عدد، روح حروف میباشد. پس به عدد 12 که روح همهی حروف قرآن است ، جان به همه حروف قرآن کریم ، زده میشود و جالب اینجاست که همه در گرو قلب قرآن ؛ سوره مبارکه یس است. عدد ابجد حرف س=60 به جایگاه عددی 15 است که اگر اعداد 1 تا 15 را با هم جمع کنیم 120 ، برابر با عدد ابجد نام مبارک "احسان " پروردگار عالم و حرف "سین" است که خودِ قرآن ، سین میباشد و 120 حزب دارد و تمامش احسان خالق یکتا به بندگان گنهکارش است. عدد 15(=س) در مقسومهایش تعریف زیبایی دارد چنانچه در جمع ِ آخر جوابها در جدول زیر به عدد 77 میرسیم (77=9+23+45) که رمز گنج خلقت به سبع مثانی و عدد 77 (= هو الله = یا الله) است. جمع ارقام 77 ، 14 میشود که 5=4+1 و اگر اعداد 1 تا 5 را با هم جمع کنیم 15 حاصل میشود که جمع کننده همه مخلوقات و دایره خلقت در وجود پنج تن(ص) ؛ نورٌواحد(ص) و کلّ مهندسی خلقت است.
مقسوم |
مقسومعلیه |
|
1 |
15 |
15 |
5 |
3 |
15 |
3 |
5 |
15 |
جمع |
جمع |
جمع |
9 |
23 |
45 |
و اگر بخواهیم به توحید ناب و صدق عمل برای خداوند احد(=13) نایل شویم باید مراتب بندگی را از 1 تا 13 جمع کنیم که 91 میشود (91=13+ ... +1) و برابر با عدد ابجد کمال و کامل است. چنانچه در حج ّ واجب ، 13 عمل است که حاجی را در خانه توحید به صاحب خانهی احد جلّجلاله برساند تا به طهارت و قلب به میم و رسیدن به جایگاه کمال قرب الی الله نائل شود(13=م=40). پس حاجی باید از جمع اعمال 1 تا 13 را به خوبی و قبولی تمام کند تا به گنج توحید و موحد شدن واقعی برسد.
دوازده یعنی دوا،زده شد
اما دوازده یعنی دوا،زده شد. عددابجد دوا=11 که 11برابر با کلمه "هو" و "حج" است . اگر اعداد 1تا 11 را باهم جمع کنیم 66 ، برابر با نام مبارک الله جل جلاله میشود که عالم، دائم در گردش طواف "حج" و در عروج و کمال رسیدن به "هو"است. پس عدد12 ، همان سرّالاسرار مهندسی لاهوتیه است که در حدیث ابتدای کتاب درباره امیرالمؤمنین علی(ع) بیان شد.
حال اگر ارقام 12 را باهم جمع کنیم 3میشود(3=2+1) و کلّ اسرار خلقت ظهورپیدا میکند.چنانچه در جمع عدد 1 برابر حرف "الف" و عدد 2 برابر حرف "ب"،حقیقت کلمهی "آب" ظاهر میشود که خداوند منّان در قرآن کریم میفرماید: و جعلنا من الماء کلّ شیءٍ حیّ (آیه 30 سوره مبارکه انبیا)،همه چیزها یعنی همه هستی(کلّ مخلوق ظاهری وباطنی الی یوم القیامه)از آب خلق شدند.
نکتهی جالب توجه این که شاید دلیل اینکه بعد از یوسف زهرا(س)؛امام زمان(ص) فرزند معصومی نمیآید این باشد که درآن زمان جانِ معانی حروف و اعداد به تمام محتوی ظهور داده میشود ، پس با عدد دوازدهی وجود مقدسش (دوازدهمین امام) عالم دوا،زده میشود و حقیقت حیات طیب؛ باطن وجود آب ، ظهور پیدا میکند که حقیقت حیّ و زنده شدن و تمام برکات جمع اعداد 1 تا 11 یعنی ظهور حکومت الّهی(66=الله) است. پس آن زمان مظهر ظهور تمام اسماء، صفات،جمال،جلال و عظمت پروردگارعالم است.
قابل توجه است که عدد 3(جمع ارقام 12) برابرحرف"ج" میباشد که این حرف در باطن،حضرت زهرا(س) است که حکومت امام زمان(ص)هم زهرایی است.وجود مقدسش میفرماید:وابنة الرسول الله (ص) لی اُسوة الحسنة(کتاب بحارالانوار) یعنی در زمان حکومت،دختر رسول الله(ص) برای من الگوی حسنه است. چون حکومت ایشان حکومت نور است و خانم زهرا(س) جانِ نور و حقیقت آب که کوثرِ وجود است ، میباشد.
ضمن اینکه وقتی ارقام 12 (1و2) را به صورت حروف بسیط جمع کنیم یعنی :
( الف=111)+(با=3)=114 میشود که برابر تعداد سورههای مبارک قرآن است.
پس حکومتِ 12 یعنی حکومت قرآن ناطق؛مهدی موعود(ص). و به وجود امیرالمؤمنین علی(ع) که خود حامل 11 ذریه نورانی معصوم(ص) است {دوا(=11)برای شفای حیوانیت به انسانیت برای انسانهای واقعی الی یوم القیامه آورده شد} که با خود وجود مقدسش 12 میباشد{پس میتوان گفت به عدد12 که همان جایگاه 30 است (12=ل=30) قرآن را به 30 جزء تألیف فرمود} و دیوار حجاب از عالم سفل تا اعلا گشوده شد و به دست مبارکش(امام مبین)، کتاب الله (کتاب مبین) در یک جلد کتابت شد که ایشان مؤلِف و مؤلَفه این کتاب است .
یک و دو به حروف ، درعدد12
عدد یک و دو به حروف،اسرار حرف" م " که اربعین و بهارجانها است را افشامیکند: {عددابجدیک=30(=ل)} + {عددابجد دو=10(که گنج عشر و ظهور اتممناها بعشر است تا بشود اربعین لیله)} = 40میشود(40=10+30) که 40=م . جناب محی الدین عربی میفرماید: هدف خلقت پروردگار عالم در دنیا رساندن مخلوقِ خود به حرف " م " میباشد. که همان قلب به میم است که بدون آن وارد بهار قیامت یعنی بهشت که تماماً جلوهی میم است نمیشویم.
تمام سورههای مبارک قرآن باحرف "ب" شروع میشود و جالب است که حرف "ب" در قرآن مقام یک (ی+ک=10+20=30 )را دارد (اولین حرف قرآن است) اما عدد ابجد "ب"=2 (دو=4+6=10) است ، پس ورودی قرآن که با باء بسم الله است درواقع با عدد 40 میشود:
( جمع یک و دو به حروف در حرف "ب": 40=10+30) چنانچه خداوند متعال در ظاهر هم شرط ورودی در قرآن را طهارت فرموده است :لا یمسّه الا المطهرون (آیه 79 سوره مبارکه واقعه). پس در باطن، مطهرون کسانی هستند که "م" شده اند و به 40 یعنی طهارت رسیدهاند و در ظاهر هم ، قرآن حریم دارد و اگر بدون وضو و یا غسل واجب ، قرآن مسح شود حرام است یعنی حرمتش شکسته میشود. از طرفی جمع 1 و 2 ، 3 میشود که عدد ابجد سه به حروف 65 است و برابر با عدد ابجد کلمه دنیا میشود که دنیا ، ظرف گیرنده این همه گنج طهارت میباشد و تنها از دنیا میتوانیم به باب طهارت بهشت راه پیدا کنیم.
بنابراین اگر بخواهید در باطن ورودی داشته باشید باید نونِ وجودتان را پشت باءِ بسم الله منقلب کنید یعنی حیوانیت را جدا کرده و به سیرت انسانی درآیید یعنی بسمل شوید( نون ساکن پشت حرف "ب" منقلب میشود و "م"خوانده میشود مثل شنبه که خوانده میشود شمبه). باردیگر حدیث درباره امیرالمؤمنین(ع) را با دقت خوانده و توجه کنید که شیخ فرمود ایشان بسمله کتاب الموجود است. پس آقا خود بسمل است! جالب اینکه عدد ابجد حروف بسم الله الرحمن الرحیم =768 و جایگاه عددیش 192 است که 192 ، برابر با عدد ابجد اسم مبارک "امام علی(ع)" میباشد. {قبلاً اشاره شد که بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه حمد ، حقیقت قلب به میم و بسمل شدن است (جمع عدد ابجد حرف ابتدا و انتهای سوره حمد 52 میشود(ب=2 ، ن=50) و جمع عدد ابجد حرف اول و آخر بسم الله... 42 میشود(ب=2 ، م=40)یعنی 10 تا کم میشود؛ نون(=50) به میم(=40) قلب میشود}.
نکته: تمام دین عزیزمان که به صورت احکام و به نام فروع دین به ما رسیده است و فروع دین 10 تا میباشد(نماز.روزه.خمس.زکات.حج.جهاد.امربه معروف.نهی ازمنکر.تولی.تبری) که در واقع میتوان گفت طهارت هم جزئی از فروع دین است که میشود11تا و با جمع 1تا11 به اصول دین که اولین اصل از اصول دین، توحید است،میرسیم{ 66=11+10+...+2+1 و 66=الله جل جلاله} .
پس اگر به اخلاص و برای رضای خدا(قربتاً الی الله) به فروع دین عمل شود انشاء الله ما را به اصل یعنی همان توحید و گنج 13(قل هوالله احد) میرساند که 13 همان جایگاه حرف "م" ؛باطن طهارت است که بدون آن راهی به رضوان الهی نیست.
عدد 12 در ساعات شبانه روز:
درتمام نقاط دنیا ساعتهایی که مورد استفاده مردم قراردارد تا 12 ساعت عددگذاری شده اند. درواقع شبانه روز را به 12ساعت روز و 12ساعت شب تقسیم کردهاند. و خداوند حکیم شب را از درون روز و روز را از درون شب ظاهر کردهاست ، طبق آیه6 سوره مبارکه حدید که میفرماید: یولج الّیل فی النّهار و یولج النّهار فی الّیل... . یعنی هم تمام روز ، مجرای توحید است و هم تمام شب مجرای توحید است. و آن و لحظهای نیست که انسان و تمام موجودات از حلقهی توحید بیرون باشند. پس دائماً در محضر خداوند متعال و مرزوق او هستیم.
دوازدهمین سوره مبارکه قرآن
دوازدهمین سوره از نظرترتیب نوشتاری سُورِ قرآن مجید،سوره مبارکه یوسف(ع) است. این سوره مبارکه تماماً نشانهای از آیات خداوند متعال و گنج ولایت 12 امام(ع) و 14 معصوم(ص) میباشد. ترتیب نزول سوره مبارکه یوسف (ع) به قلب مبارک پیامبر(ص) برابر 53 است که 53=احمد(ص)؛ نام مبارک آسمانی پیامبر(ص) که در عالم سرّ ، ظرف آفرینش و گنج کنزالله جلّ جلاله و جمع الجمع انوار مقدس نورٌواحد(ص) یعنی پنج تن(ص) که همهی 14 نورمقدس(ص) هستند.
شروع این سوره مبارکه در جزء 12 است و از آیه 53 {که 53=احمد(ص)است} وارد جزء 13 میشود.
تعداد آیات مبارکش 111 است که عددابجد الف = 111 میشود که این حرف، سرّ حروفی وجود مقدس پیامبر(ص) است چراکه هم اولین حرف از حروف الفبا و هم خزانهی تمام حروف الفباست.
این سوره مبارکه مکّی است که تولد و رسالت پیامبر(ص) در مکه واقع شده است.
پدرحضرت یوسف(ع)،حضرت یعقوب(ع)میباشد که 12 فرزند داشت. خداوند در آیه 4 این سوره مبارکه میفرماید:اذ قال یوسف لأبیه یا ابت انّی رأیت أحد عشر کوکبا والشمس والقمر رأیتهم لی ساجدین. آنگاه که یوسف(ع) به پدرش گفت: ای پدر من در خواب دیدم 11 ستاره و خورشید و ماه برایم سجده کردند.
شاید هزاران نکته ازمنظور پروردگارعالم در بطن این آیه نهفته است. یکی اینکه:تمام 124000 پیامبر بزرگوار و در آخر وجود مقدس 13 معصوم (ص) ، وعدهی ظهور حکومت نور امام دوازدهم؛ معصوم چهاردهم؛حضرت مهدی(ص) را دادهاند و عالم در انتظار قدوم مبارکش میباشد و ایشان تمام کنندهی دین و بقیّة الله الاعظم و اکمال رسالت و تمام کننده ابلاغ پیامبر(ص)میباشد. درواقع تمام انبیاء و اولیاء بر او ساجدند. و تمام آسمانها و زمینها و ماه و خورشید بر او ساجدند. و ایشان چشم روشنی تمام معصومین(ص) و تمام رسولان و اوصیاء و مؤمنین است ، او شفا دهنده همهی دلهای بیمار منتظر است که او روح عیسوی بر بدن مردگان مؤمن منتظر است.
پس درواقع همانطور که از نسل حضرت یوسف(ع) پیامبری نیامد، از حضرت مهدی(ص) هم فرزندی نمیآید و نسل همهی پیامبران و اوصیاء به ایشان تمام میشود . اگر یوسف(ع) عزیز مصر شد ، او عزیز الله است!
نکته ( شرح عدد ابجد نام مبارک حضرت مهدی (عج) یعنی 59 ):
همانطور که قبلا بیان شد عدد ابجد نام مبارک مهدی(یعنی 59)، معرفی باطن وجود مبارک ایشان است که نهمین فرزند از وجود مبارک پنجمین معصوم؛امام حسین(ع) میباشد. جمع ارقام 59 ، برابر 14 است (14=9+5) و معرّف اینکه چهاردهمین معصوم(ص) میباشد. تفریق ارقام 59، برابر 4 میشود (4=5-9) و سرّ گنج عشر را به باطن عدد 4 ؛جان آیت الکرسی را که از جمع اعداد 1 تا 4 ، عدد 10 به دست میآید که باز هم خود ، 14 است و حامل گنج 4 روی 10 و تمام گنجهای عالم و علوم ظاهری و باطنی به وجود نورانیش در زمان حکومتش اظهار میشود. ضرب ارقام 59 ، برابر 45 میشود(45=9×5) که برابر عدد ابجد نام آدم (ع) است ،پس زندگی حیات از اول به آخر را نشان میدهد. و از جمع ارقام 45 ، عدد 9 به دست میآید که آقا خود ، نهمین فرزند(معصوم)،امام حسین (ع) است ، پس خودش، 9 است و حکومتش، 9 یعنی 18 میشود (18=9+9) که 18 = حی است و عالم حی ، که توحید محض است بر پا میشود و در آخر هم به 9 ، که تمام کنندهی تمام وراثت انبیا و اولیا و هدف خلقت یعنی آدم شدن است ، به طور کامل جلوه میدهد که در واقع 3 تا 9 میشود 27=9×3 و باز هم در جمع9 (9=7+2) میشود که خداوند متعال ، کمال محض است و تمام نعمات و برکاتش هم ، کمال محض است( آنها را به کمال ، تمام میکند). دیگر اینکه عدد 27 برابر با جایگاه عددی کلمه سجده است که اوج عبادت مخلصانهی عبد خالص خداست. روز مبعوث شدن حضرت محمد(ص) هم 27 رجب میباشد ، پس تمام گنج ،آن روز به حقیقت بندگی و سجده کامل همهی بندگان (به دستورات الهی عمل میشود)، نتیجه میدهد.
اولین امام؛امیرالمؤمنین علی(ع) درمقابل آخرین امام؛امام زمان(ص)
1-وجود مقدس امیر کون ومکان؛علی (ع) امام اول (سید اوصیاء) و تاج افتخار تک تک شیعیان در دنیا وآخرت،در زمان تولد در خانه خدا درحالیکه وجود مبارکش یک است اما با 11 ذریه معصوم(ص) در بطنش یعنی به عدد 12(12=11+1) متولد میشود (سرّآفرینش). و وجود مقدس امام زمان(ص) دوازدهمین امام شیعیان است(خاتم اوصیاء) و ایشان مقام 12 را آورده است.
درحقیقت حدیث زیبایی که در ابتدای کتاب از شیخ محی الدین عربی رحمه الله علیه درباره امیرالمؤمنین علی(ع) بیان شد که ایشان را اینطور توصیف میفرماید: المهندس فی الغیوب الاهوتیه السیاح فی الفیافی الجبروتیه المصور للهیولی الملکوتیه الوالی للولایه الناسوتیه. ترجمه : میفرماید ایشان مشرق طلوع انوار احدیت است و در غیوب عوالم لاهوت مهندسی خبیر است و در صحراهای فضای جبروت سیاح بصیر است و ایشان والی ولایت ناسوت است و مصور هیولای ملکوت ،شخص مجسم عالم کلی(عددابجد کلی=60) است.
2- امیرالمؤمنین علی(ع) در 13 رجب درخانه خدا متولد شدند. امام زمان(ص) هم فرزندِ سیزدهمین معصوم(ص) هستند.
3- امیرالمؤمنین علی(ع) امام اول شیعیان است یعنی در عددِ یک ولایت قرار دارد. و وجود مقدس امام زمان(ص) به عدد یک بدنیا آمدهاند و فرزندی ندارند(آخرین معصوم هستند).
4-قرآن مجید به دست مبارک امام علی(ع) به 30 جزء کتابت شده است که درواقع به نام فرزندش مهدویت را به جهانیان اهدا کردهاست ( اگر اعداد 1 تا30 را باهم جمع کنیم 465 میشود 465=30+29+28+ ... +3+2+1 و عددابجد مهدویت = 465 است). و به ظهور مبارک فرزندش مهدی(ع)،مهدویت به طورکامل به تمام باطن قرآن افشا و اظهار و عمل میشود که آن روز،نورٌعلی نور است(اللهم عجل لولیک الفرج). این جاست که به معنای حدیثی که در ابتدای کتاب درباره ایشان ذکرکردم پی میبرید، شیخ فرموده است:ایشان مرکز دائرةالشهود ، کمال نشأة المنشاء ، کمال جمال الجمیع ، مجمع الجمال الوجود و معلوم العلم الوجود است. پس جمع الجمع تمام مظهر ظاهر و باطن یعنی جمال و نشأة قرآن است. و ایشان را تحقق دهندهی اسرار مرتضویه معرفی میکند. (پس این معارفی را که من به صورت ساده با عدد و حروف ولایت و رسالت و سُورِ قرآن مجید تدوین کردهام ، همه در باطن احادیث نوشته شده بصورت مجمل آمدهاست.خوب دقت کنید تا به معارف قرآن و اهل بیت (ص) واقف گردید)
5- تمام محتوای قرآن در نقطهی باء بسم الله سوره مبارکه حمد جمع است که حضرت علی(ع) فرمود:انا نقطة تحت الباء.
وهمانطورکه قبلا ذکرشد جمع عدد ولایی و معصومیت امام زمان(ص) 26 است و جمع ترتیب نزول اولین و آخرین سوره مبارکه قرآن 26 میشود : (ترتیب نزول سوره مبارکه حمد=5)+(ترتیب نزول سوره مبارکه ناس=21)=26 پس عدد 26 اول تاآخر قرآن مجید است و اگر اعداد 1تا 26 را باهم جمع کنیم 351 برابربا عددابجد "قرآن" میشود.
6-امام علی(ع) 30 سال پس از تولد پیامبر(ص)بدنیا آمد که با خودش 12 را آورد و 30 سال پس از رحلت پیامبر(ص) در سال 40 هجری به شهادت رسید و تمام شیعیان را در مجرای توحید منقلب کرد(40=م) و عالم را به " م " دعوت فرمود که خود امام مبین است. جایگاه عددی م = 13 و 13= احدجل جلاله است که جان به توحید رسیدن میباشد و امام علی(ع) در 13 رجب در خانه خدا متولد شد و ایشان اکمال دین و ولایت خود را با عمر شریفش و شهادت جانسوزش در خانه خدا و در محراب نماز و در بالاترین مقام عبادت یعنی سجده، اظهار فرمود و با کلام "فزت بربّ الکعبه" تمام زحمات خود را افشا نمود.
و امام زمان(ص) با افشاء313 یار ، که تا ظاهر نشوند وجود مقدسش ظهورپیدا نمیکند ، راه پدربزرگوارش را از کنار خانهی خدایی که نام مبارکش احدجلّ جلاله(=13) است و در جایگاه طهارت حقیقت "م"(=13) به تمام عالمیان اعلام حضورمیفرماید با بانگ الله اکبر و انا المهدی(ص). اللهم عجل لولیک الفرج . درواقع 300=ش و صفتش افشاگری است و 13 همان نام زیبای احد جلّ جلاله. پس حضرت ، توحید وخداپرستی را به تمام وجه سوره مبارکه توحید که در آغاز فرمود: قل هو الله احد و در پایان سوره فرمود: ولم یکن له کفوا احد ، ظاهرمیسازد.
نام دیگر سوره مبارکه توحید،اخلاص است. پس شرط رسیدن به توحید ناب فقط و فقط اخلاص است و با ظهورایشان 313 نفرمخلصهای واقعی افشا میشوند و آن زمان حکومت مخلصان درگاه خداست.
7-امام علی(ع) در سال 40 هجری به شهادت رسید که جایگاه عددی کلمه نور=40 میشود(تمام شیعیان را در مجرای توحید منقلب کرد و عالم را به میم دعوت فرمود).
و امام زمان(ص) در سال 256هجری بدنیا آمدهاند که عدد ابجد کلمه نور=256 میشود و جایگاه عددی کلمه نور با جایگاه عددی حرف "م"برابراست(=40) پس ایشان در جایگاه "م" بدنیا آمده و تمام عالمیان را در زمان حکومتش قلب به میم میکند و حکومت نورانی خود را اظهارمیفرماید.اللهم عجل لولیک الفرج
8-امام علی(ع) باء بسم الله است یعنی طبق حدیث که در ابتدا ذکرشد مفتاح و گشایندهی ابواب عالم عمّا(ندیدنی)پروردگارعالم است(... بسمله کتاب الموجود.فاتحة مصحف الوجود...).
و امام زمان(ص) نشان دهنده و مظهر ظهورندیدنیها درعالم به دیدن مؤمنین و چشاندن لذتهای نچشیدنی دنیا که همه اسرار بهشت و لذت غیب را به شهود آوردن است میباشد.
9-زندگی مبارک حضرت علی(ع) در جایگاه طهارت که جایگاه عددی حرف "م" است شروع شد یعنی {در 13 رجب در قلب عالم؛ کعبه؛ خانه توحید بدنیا آمد (13=جایگاه عددی "م")} و به "م" تمام شد{ در سال 40 هجری در خانه خدا ؛ مسجد کوفه (در مکان طهارت) و در حال سجده ، به مقام شهادت (40=م=13)}.پس اول و آخر زندگی مبارکش میشود 26 =13+13 .
و امام زمان(ص)که تولد مبارکش در سال 256 برابر با عدد ابجد نور بود و جمع ارقام 256 برابر13 شد (13=6+5+2)و جایگاه عددی کلمه نور هم برابر40 و 40=م که جایگاه عددی م=13 است، پس تولد آقا در26=13+13 میشود. و در زمان ظهور مبارکش با افشاء 313 در کنار خانهی کعبه ، توحید محض (13=احدجل جلاله) را افشا میکند و در واقع عدد ولایی و معصومیت خود (26=14+12) را اظهار میفرماید یعنی عدد 26 که شامل 2 تا 13 تا میشود: 26=2×13
10- امیرالمؤمنین علی(ع)، نطق الله عالم است. او با صدای حق، تمام پیام نطقِ وحی که نور الهی در جانِ کلام الله است را به معنا و عمل، ظهور داد و نطق الهی را در جانِ ولایت عظمای معصومین(ص)، به گوش جهانیان رسانده و میرساند. نطق در حقیقت، اسرار نُطِ الهی است!{الفبای موسیقی (صدا)در دنیا، نُت(با "ت")است اما در اینجا نُط با "ط" است}که باید به تمام ذره ذرههای وجود(یعنی تمام مخلوقات)، مثل جان برسد تا احیا شوند و آنها را به کمالِ هدفی که خداوند حکیم از خلقتشان داشته برساند. عدد ابجد کلمه نُط=59 و برابر با عدد ابجد نام مبارک مهدی(عج) است!درحقیقت، هدف تمام پرده برداریهای حجاب آفرینش از سرّالاسرار ظهورِ نطق الله به گنج وجود تمام علم کلام الله و باطن رسیدن به سبز شدن و نمایاندن حکومت توحید به تمام جمال وجه الهی است که آن وجه الله، مولا و سرورمان امام عصر؛مهدی موعود(عج) میباشد.
عدد ابجد کلمه نطق=159 است. عدد 100 برابر حرف (ق) یعنی نگهدارنده است. پس ظهور واقعی 59 مهدویت به تمام و کمال ، جمال وجه الهی حضرت مهدی(ص) است. که ایشان چهاردهمین معصوم(ص) و حجت الله الاعظم است.
عدد به خوبی زیباییهای معنا را نشان میدهد: از جمع ارقام 59 به 14 و درنهایت به 5 میرسیم(14=9+5 و 5=4+1) که او جمع کنندهی اسرار ظاهر و باطن عالم است ،چراکه در عالم بالا به عدد 5 نور مقدس(ص)، ظهور داشتند. و وجود اولین انسان به صورت جسمانی، حضرت آدم(ع) است که عدد ابجدش 45 میشود و جمع ارقامش 9 (9=5+4). اگر ارقام 59{=مهدی(عج)}را در هم ضرب کنیم 45 میشود(45=9×5). پس نام مبارک مهدی(عج) به عدد 59 ، نشان دهندهی اوّل است و آخر. و به عدد 9 ،که او نهمین فرزند از پنجمین معصوم(ص){یعنی امام حسین(ع)که خود، حامل 9 ذریهی معصوم به دنیا آمده}میباشد، پس ظاهر و باطن 9 است و حکومتش هم 9 است زیرا عدد9 ، سلطان اعداد و دربرگیرنده کلّ اعداد است.
و اگر عدد9 را به حروف بنویسیم نُه ، همان نَه میشود که از اول، خلقت در نهی از درخت منهیه قرارگرفت و درواقع نَه به عربی، لا میشود که همان مجرای لا اله الا الله ؛ توحید ناب است و ظهور اخلاص. پس در گنج سرّ نطق الله امیرالمؤمنین علی(ع)، دمیدن به نیِ عاشورایی رگهای بریده حسین ابن علی (ع) تمام صدای نطقش، به وجود فرزندش،مهدی(عج)،گنج توحید را به عدد313 (که قبلا توضیح داده شد) در بلوغ نُه به حروف و 9 به عدد ، حکومت لا اله الا الله را ظهور میدهد. هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن.
11- خانهی مبارک کعبه که پذیرای گنج ظهر الوجود ؛ مولی الموحدین شد ، خانه توحید است و خانه خدا نام گرفته که در اصل به حروف ، گنج الف است زیرا خداوند فقط یک خانه را به نام ذات اقدس یکتای خود قرار داد. آنجا گفتند: الف. پس در خانه اگر کس است یک حرف بس است. و کلمه بس ، شامل اولین و آخرین حرف قرآن کریم میباشد: (بِ بسم الله) و (سِ ناس).
خداوند کریم برای امیرالمؤمنین ، دیوارِ گنج الف را گشود و اسرار حروف ، به وجود مبارکش آشکار ، معنا و عمل شد ، به صورت کلمات و آیات مبارک قرآن که از سینهی پاک محمدی(ص) و به دهان نورانیش سرازیر و افشا فرمود و امیر المؤمنین علی(ع) ،تمام خزائن آسمانها و زمین را در مصحف نورانی کتاب الله؛ کلام الله پروردگار عالم ، به رشته تحریر درآورد و اسرار ِ نقطه و حرکت و صدا و تأویل و تفسیر آن را به ولایت اعظم خویش در جان کلام الله اظهار و به عمل ، روشن و بیان فرمود زیرا که خود ، امام مبین است.
بنابراین خداوند کریم اراده فرمود که وجود مبارک امام علی(ع) در زمان خلافت به کوفه بیاید. جالب است که عدد ابجد کوفه=111 و برابر با عدد ابجد الف است . مسجد کوفه از اماکن متبرک و مبارک است که مقر حکومت نورانیش میباشد و ایشان در همین مسجد ، در حال سجده ، مورد ضربت شمشیر زهرآگین ابن ملجم ملعون قرارگرفت . (اکنون مسجد کوفه یکی از 4 مکانی است که نماز در آنجا ، شکسته نیست و تمام خوانده میشود).
در روایات آمده است که مقرّ حکومت امام زمان(عج) هم در مسجد کوفه است. پس این سرّی از اسرار است که کوفه ،هم جایگاه الف است و هم خود ، در عدد ابجد برابر با عدد الف است(=111). پس خزانهی گنج عالم بالا هم ، به اسرار الف (111)گشوده شد و اولین حرف مقطعه در قرآن هم به الف (در سوره مبارکه بقره)شروع شده است. بنابراین عالم در معنا به قامت یکِ عدد ، که خداوند قهار است و در حروف به حرف الف ، جهان را در جان توحید و اسرار کعبه و خانهی خدا به آخر میرساند. ما هم ، روزی که آمدیم به یکِ آدمی نوزاد شدیم امیدوارم به عنوان شیعه و پیرو واقعی ، به حرف و قامت الِف با تمام گنج الف، دنیا را در پناه و رضایت قلب ِحجت عالمیان مهدی (ص)، با مدال شهادت فی سبیل الله ترک کنیم و به گنج الف برسیم که از اول تا آخر یعنی به رضا برسیم 1001=1000+1 .انشاء الله
(تعریف عدد 26 )
اما درآخر درس نتیجه میگیریم : به وجود حضرت علی(ع) به عدد12 و امام زمان(ص) به عدد12،تمام مهندسی عالم به ظهورمیآید(24=12+12) و افشاء همهی اسرار عالم کن فیکون میشود. و به عدد جامع به تمام معنی 24 میرسیم.
حضرت علی(ع)به عدد26 و امام زمان(ص)به عدد26،جانِ حمد(=52)را به ما میدهند(52=26+26).از طرف دیگر هم، اولین حرف سوره مبارکه حمد،حرف ب (بسم الله) و آخرین حرف ن (والضالین) است که جمع عدد ابجد آنها {(ب=2) + (ن=50)} 52 میشود که برابر عدد ابجد کلمه حمد است و چنانچه در یک سال، 52 هفته است و روزهای هفته شنبه،یکشنبه و... نام گرفته یعنی هر روز " ن " ، پشت " ب " به حرف " م " تبدیل میشود(قلب به میم عالم) و خوانده میشود شمبه،یکشمبه و... {عددابجد (ن=50) + (ب=2)=52}.
امیدوارم اهل عرفان و معرفت،خود را برای این همه زیبایی و بهجت حقیقی و این همه چشم روشنی آماده کنند! که میسر نمیشود مگر اینکه از 313 یار آقا باشیم یعنی با رساندن خودمان به جایگاه طهارت (با اخلاصِ عمل و عملِ صالح)، افشاکنندهی 13 شویم. که اگر به این مقام رسیده باشیم در هر زمانی میسر است حتی اگر عمرمان تمام شود. چنانچه در دعای عهد میخوانیم:فأخرجنی من قبری . مؤتزراً کفنی. شاهراً سیفی. مجرّداً قناتی... . شمشیر به کمر در قبر میخوابیم و با شنیدن ندای انا المهدی(ص)، به اذن خداوند متعال از قبرها برمیخیزیم و انشاء الله آنجا به یاریش، افشاء 313 میشویم و میجنگیم. اللهم ارزقنا
نکته دیگر: هرگاه کنار دریا رفتید اگر خوب دقت کنید در دورنگاه خود محل تلاقی آسمان را به دریا بوضوح میبینید(چون کره زمین دایره است). آنجا آسمان که آبی است به دریای آبی تلاقی یافته است که هردو هم رنگ آبی و هم حمل آب را دارند و هم محل نزولات حیّ و محل جمع آوری حیّ هستند. عددابجدآبی=13 است،پس آنجا 13+13=26 میشود. ( در واقع دریا ، حقیقت دنیا است و آسمان ، ظرف نزول گنج آفرینش روزی ، که دریایِ دنیا به پذیرش کلّ آسمان رحمت را میپذیرد). اینجا محلّ ملاقات زمینی قاب قوسین او ادنی است!!!
پس خوب بیندیشید!کجا میتوانید آقای خود را ملاقات کنید؟! کجا میتوانید مرحمی برای زخمهای فرق شکافته و بدن مجروح و دل زخم خورده از ناکثین و قاسطین و مارقین و منافقین مولایتان باشید؟! و تسلای دل غریب و مظلوم امام زمان(عج) که از گناهان شیعیان پر از زخم است باشید!
علم اعداد خیلی زیباست! اگر ارقام 26 را با هم جمع کنیم 8 میشود(8=6+2) و عدد8 را به عربی ثامن میگویند که ریشه اش ثمن است یعنی بالاترین ارزشی که خداوند برای رسیدن به قربش قرارداده و آن رضاست که به شرط او میتوانی به لقای قربش برسی. و جالبتر اینکه حضرت علی(ع) خودش مرتضی است یعنی ظرف رضا و امام زمان(ص)، خاتم اوصیاءِ مرتضی است.
کلمه قربان یعنی رسیدن به قربِ آن. خداوند حکیم در کلام مبارکش در آیه 2 سوره مبارکه بقره میفرماید: ذالک الکتاب لاریب فیه هدی للمتّقین. پس وقتی میخواهد قرآن را که هدایتگراست وهیچ شکی در آن نیست معرفی کند،میفرماید: ذالک یعنی آن و اشاره به دور شده است ؛میسّر نیست رسیدن به آن ، مگر به شرط تقوای خالصانه.
پس آن، قربِ او معرفی شده است و کلمهی قربان همان حروف قرآن است بعلاوهی حرف "ب". یعنی برای ورودی در ساحت مطهر قرآن، باید از حرف "ب " گذرکند و آن مستلزم آن است که دلِ حیوانی خود را قربان ِ قرآن کند (همان بسمل شدن) تا به صورت و سیرت انسانی که همان عمل به شرط رضا و کسب تقوی است در جانِ قرآن وارد شود. اینجا حقیقت زیارت،رسیدن،وصل شدن،گرفتن رزق حیات طیب و حکومت واقعی هر مؤمنی در جایگاه طهارت خود در بهشت دنیا وآخرت است.اللهم ارزقنا
در این جلد مهندسی را از دو وجود معصوم پیامبر(ص) و امام زمان(عج)به عدد 14 و14 که در جمع 28،عدد کامل ظهور داشت بیان کردیم و از مهندسی خلقت در عدد 12 و12 به وجود امیرالمؤمنین علی(ع) و امام زمان(ع) در جمع، عددجامع 24 را توضیح دادیم(عددابجد کلمه جامع=114 است). نتیجه اینکه از جمع اعداد 28 و 24 ،عدد 52 بدست میآید(52=24+28) که برابر با عدد ابجد کلمه حمد است. الحمد لله ربّ العالمین
خالی از لطف نیست که در پایان ، از دریای معرفت حدید (=26) که در واقع منظور حدود الهی است لبی تر کنیم!
شگفتی آهن که به عربی حدید خوانده میشود: یافتههای ستاره شناسی نوین نشان داده که آهنِ موجود در زمین از ستارگان عظیم الجثه فضای بیرونی آمده است. فلزاتِ سنگین جهان در هسته ستارگان بزرگ تولید میشوند. در سیستم خورشیدی ما ساختار مناسبی برای تولید آهن وجود ندارد. آهن صرفاً در ستارههای بسیار بزرگتر از خورشید که دما در آنها به چند صد میلیون درجه میرسد ، تولید میشود و وقتی که میزان آهن از یک سطح معینی در یک ستاره تجاوز کرد ، این ستاره که بیش از این نمیتواند آن را نگهدارد (تحمل کند) ، منفجر میشود و به صورت یک نوع اختر یا یک ابر اختر در میآید. در نتیجهی این انفجار ، شهاب سنگهای دارای آهن در اطراف جهان پراکنده میشود ، تا آنجا که بوسیله نیروی جاذبه اجرام آسمانی مثل زمین که دارای نیروی آهن ربایی(جاذبه) است ، جذب میشود!
حق تعالی در آیه 25 سوره مبارکه حدید میفرماید: لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط و انزلنا الحدید فیه بأس شدید و منافع للناس و لیعلم الله من ینصره و رسله بالغیب انّ الله قویٌّ عزیز . یعنی همانا ما پیامبران خود را با ادلّه و معجزات فرستادیم و با ایشان کتاب و میزان عدل نازل کردیم تا مردم به راستی و عدالت گرایند و آهن را نازل کردیم(فرستادیم حدید ؛حدود الهی را)که در آن هم سختی و هم منافع بسیار برای مردم است تا معلوم شود چه کسی خدا و رُسُلش را یاری خواهد کرد(هرچند)که خدا بسیار قوی و مقتدر است(از یاری خلق بی نیاز است). اگر در آیه مبارکه دقت کنید خداوند کریم میفرماید: و انزلنا الحدید یعنی آهن را نازل کردیم، کلمه انزلنا که مخصوص آهن در این آیه بکار رفته یعنی بطور فیزیکی از آسمان فرستاده شدن. روشن است که این حقیقت در 1400 سال پیش ؛ وقت نزول قرآن کریم ، هنوز از نظر علمی کشف نشده بود.
نکته قابل توجه دیگر در مورد این آیه : شماره آیه ای که در آن از نازل شدن آهن سخن گفته شده است، 25 میباشد.عدد ترتیب نوشتاری سوره مبارکه حدید در قرآن کریم، 57 است و جالب اینکه وزن اتمی آهن هم 57 است و عدد اتمی آن 26 که برابر با عدد ابجد کلمه حدید است و شماره آیه (با احتساب بسم الله الرحمن الرحیم، 26 میشود!!!
بررسی عرفان حدید
خداوند کریم در آیه 10 و 11 سوره مبارکه سبا میفرماید : و لقد اتینا داود مِنّا فضلا یا جبال اوّبی معه و الطّیر و النّا الحدید. ان اعمل سابغات و قدّر فی السّرد و اعملوا صالحا انّی بما تعملون بصیر ؛ و ما حظّ و بهره داود را به فضل و کرم خود کاملا افزودیم و امر کردیم که ای کوهها و ای مرغان شما نیز با تسبیح و نغمه الهی داود هم آهنگ شوید و آهن سخت را به دست او نرم گردانیدیم.و به او دستور دادیم که از آهن ، زره بساز و حلقه های زره را به یک اندازه و شکل گردان(تا بدن را نرم و نگهبان باشد) و خود و قومت همه نیکوکار باشید که من کاملا به هر چه کنید آگاهم. و همچنین در آیه 80 سوره مبارکه انبیا میفرماید: و علّمناه صنعه لبوس لکم لتحصنکم مِن باسکم فهل انتم شاکرون ؛ و ما به او صنعت زره ساختن آموختیم تا شما را از زخم شمشیر و آزار یکدیگر محفوظ دارد، آیا شکر (نعمتهای الهی را)بجا میآورید؟ درحالیکه سختی آهن بر همگان آشکار است و احتیاج به گرمای شدید بالای 1000 درجه دارد تا ذوب شود. و این معجزه بزرگی بود که پروردگار عالم به حضرت داود(ع) عنایت فرمود. باید نرم شدنش تا اندازهای باشد که بصورت نخ پارچه نازک و نرم شود تا به اطاعت پروردگار عالم ، زره درست کند و این زره از حلقه های کوچک (آهنی ) در هم بافته شود.
درحالیکه آهن به عربی حدید نامیده میشود و حدید ، صفت مبالغه حدود خداوند است و حدود خدا در کتابهای آسمانی بدست پیامبران بزرگوار و پاک پروردگارعالم به انسانها رسیده است. و نام کتاب حضرت داود(ع) زبور است. و حدود در تمام لحظات زندگی ما و به تمام اعضا و جوارح ظاهری و تمام افعال و افکار و امورات اجتماعی و فردی ما در تمام 24 ساعت شبانه روز ، جاری شده است. پس هرعمل برای هر واجبی، یک حلقه است و حلقه ،گره بندگی بنده به امام زمانش و کتاب آسمانی اش است. و دانه دانه های حلقه به هم وصل میشود ، آنگاه ظهور لباس زره را به جلوهی حدود الهی ، به شکل حدید بر ما پوشش میدهد. و این لباس ، حافظ حدود سلامتی بدن از ظاهر و باطن از شرّ دشمنان ظاهری و وسواس و خنّاسهای قلبی و نفسی میباشد. و همانطورکه میدانید زره را هنگام جنگ با دشمن میپوشند تا از ضربات دشمن مصون بمانند. زره دنیا را برای مدت کوتاه در حال جنگ میپوشند اما لباس زره بندگی باید دائماً بر تن مؤمن باشد ! لباس زره دنیا ، پوشش به ظاهر بدن است و جنگش جهاد اصغر حساب میشود اما زره حدیدِ عمل، روی نفس کشیده میشود و جنگیدن با تمام خواهشها و وسوسهها و هواهای نفسانی را جهاد اکبر میگویند. پس درواقع پروردگار عالم ما را جلوه حضرت داود(ع) قرار داد و در صورتیکه بخواهیم ، حدید به دست ما هم نرم میشود ،آنقدرکه بصورت حلقه های ریز و لباس زره شود .
حال خوب دقت کنید ! پس حدید از آسمان نازل میشود و در کرات آسمانی ساخته میشود ، خداوند متعال در آیات 6 تا 10 سوره مبارکه صافات میفرماید: انّا زیّنّا السماءالدنیا بزینه الکواکب. و حفظا من کلّ شیطان مارد. لا یسمعون الی الملإ الاعلی و یقذفون من کلِّ جانب. دحورا و لهم عذاب واصب. الا من خطف الخطفه فاتبعه شِهاب ثاقب.یعنی ما آسمان دنیا را به زیور ستارگان بیاراستیم. و (به شهاب آن ستارگان را) از تسلط هر شیطان سرکش و گمراه محفوظ داشتیم. تا شیاطین هیچ از وحی و سخنان فرشتگان عالم بالا نشنوند و از هر طرف به قهر رانده شوند. هم به قهر برانندشان و هم به عذاب دایم گرفتار شوند . جز آن کسی (از شیاطین چون خواهد خبر از عالم بالا )برباید او را تیر شهاب فروزان تعقیب کند. پس درحالیکه ستارگان ، همان کرات آسمانی هستند و میفرماید از شیطانهای مارد(یعنی مردود شده) که میخواهند بروند آسمانهای بالا و اخبار را بگیرند و بیایند مردم را اغواکنند حفظ میفرماید بوسیله تیرِ شهاب فروزان که تیر هم حدید و درواقع همان حدود الهی است.
حدید در خلقت دنیا
در همه خلقتهای خداوند ، حدید است یعنی حدود ظاهر شده است. همانطورکه کتابهای آسمانی نازل شده ،حاملِ حدود خداوند هستند.پس حدید،از عالم بالا آمده و باطنِ وَ انزلنا الحدید را به وضوح میبینید.
سال قمری 354 روز (12=4+5+3) و سال شمسی 365 روز(14=6+5+3) است. در حالیکه سال قمری و شمسی در یک زمان بر عالمیان گردش دارد اما هر دو در شبانه روز تعریف و ظهور حقیقی خودشان را دارند و هرگز با هم مخلوط نمیشوند. مثلا ماه مبارک رمضان در هر فصل و در هر ماهی از ماههای شمسی واقع میشود و تکلیف و اعمالش ثابت است. و فصلها و ماههای سال شمسی هم برای خودشان تعریف مشخص دارند.پس در اینجا معنایی از آیات19 تا 22 سوره مبارکه الرحمن آشکار میشود که میفرماید: مرج البحرین یلتقیان . بینهما برزخ لایبغیان.فبای الاءربکما تکذبان.یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان.
حال اگر مجموع ارقام تعداد روزهای سال شمسی و قمری را با هم جمع کنیم 26 میشود(26=12+14) که برابر با عدد کلمه حدید است یعنی خداوند متعال تمام سال و شبانه روز و ساعات و دقائق عمر ما را در سال شمسی و قمری ، در حدودِ اوامر خودش و به صورت دایره یعنی حلقه بندگی قرار داده است.
...الحمدلله الّذی هدانا لهذا و ما کنّا لنهتدی لو لا أن هدانا الله...
سپاس و حمد ، خدایی را که ما را به این هدایت نمود و اگر نبود که خداوند هدایتمان نماید ما کسی نبودیم که به هدایت دست یابیم.
(آیه 43 سوره مبارکه اعراف)
اللهم عجّل لولیک الفرج و اجعلنا من المنتظرین لظهوره و من اعوانه و انصاره.