لب الالباب (راز حروف)

عرفان ابجدی حروف

لب الالباب (راز حروف)

عرفان ابجدی حروف

لب الالباب (راز حروف)

بسم الله الرحمن الرحیم

بنام پروردگار که سرّ اسماء اعظم خود را با سه حرف "الف"، "س" و "م" (اسم) فاش کرد. که عدد ابجد این سه حرف "101" است و از مجرای ولایت "با" و رسالت "سین" ظهور دارد (بسم).

بنام مولایی که در عین "غیب الغیوبی" ظاهر و در عین "ظهور" غایب است، و با صفات "رحمان" و رحیمش" کل نعمتهایش را بر ما منت نهاد.
ع شفائی



هدف از ایجاد این وبگاه، رسیدن به معرفت مولایمان، پروردگار عالم و ائمه معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) و حقایق و معارف قرآن است.
در این راه همواره، آن بزرگواران مددرسان بوده و با دست غیبی راه صحیح را گشوده اند و عنایاتی بسیاری به دست آمده است.

عنایت شود: نشر و استفاده نا صحیح از مطالب بدون ذکر منبع، شرعا صحیح نیست.

برای تهیه کتاب های مجاز منتشر شده توسط نویسنده و مولف مطالب فوق، میتوانید با شماره زیر ارتباط برقرار نمائی

09308839373 لطفا در ایتا یا واتزاپ پیام ارسال فرمائید





۸ مطلب با موضوع «حوای روحانی» ثبت شده است

 

جایگاه عددی حرفِ ش:

در حروف ، حرفِ ش درمرتبه جایگاهی بیستُ یکمین حرف است و عدد 21 معانی زیادی را از خود نشان می‌دهد:

1) خداوند کریم در سوره مبارکه حمد 21 حرف از کلمات مبارکش را فرموده {طبق حدیث سوره مبارکه حمد، حامل محتوای کلّ قرآن است} و عدد 21 برابر با جایگاه عددی حرف ش است. چنانچه عالم در حمد خداوند غرق است، این سوره مبارکه 7 آیه دارد  و زمین و آسمان و هفته که در آن غرق هستیم، هریک عدد 7 را دارند (7 طبقه و 7 روز) پس 3 تا 7 تا می‌شود 21 که برابر با جایگاه عددی حرف ش است. پس سوره مبارکه حمد را محلّ افشای کلّ قرآن کرده است.

2)در 28 حرف الفبای عربی: 21 حرف، صفت استفال دارد و 7 حرف صفت استعلا دارد .

3)عدد 21 برابر با جایگاه عددی کلمه یک است و عدد ابجد حروف یک=30

می‌شود که تمام 30 جزء قرآن در یک جلد کتابت شده است.

4)وجود مبارک امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه اسلام که صاحب عدد 30 است[1] و 30 جزء قرآن بدست نورانیش کتابت شده است، در سحر 19 ماه مباک رمضان، در حال سجده، فرق مبارکش بدست ابن ملجم لعنت‌الله‌علیه شکافته می‌شود و در 21 ماه مباک رمضان (که نهمین ماه سال قمری است) به شهادت می‌رسد. درجانِ معنی حقیقت ماه رمضان در عدد 21 با ولایت و تاج گذاری امام حسن علیه اسلام افشامی‌شود.

5)در ادامه مبحث می‌آید که در ساعات شبانه روز ، ساعت 9 شب را 21 می‌گویند یعنی بلوغ ساعات و ایام افشا می‌شود.

6) در قرآن کریم اولین جزئی که سجده واجب در آن آمده است، جزء 21 می‌باشد.

7) حروف صلوات هم 21 حرف است (اللهم صلّ علی محمد و آل محمد) پس باید بلند صلوات بفرستیم تا برهمه‌ی عالم ، نام محمد و آل محمد افشا شوند. اللهم صلّ علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

8)خیلی زیباست که آخرین سوره قرآن مجید؛ سوره مبارکه ناس است که با حرف س تمام میشود اما عدد ترتیب نزول این سوره مبارکه به قلب مطهر پیامبرصالی الله علیه و آله 21 است یعنی حرفِ ش؛ یعنی دایره قرآن به 360(=شین) بسته شد و شین، افشای قلبِ قرآن یعنی سین است.

9) 21 حرف از حروف الفبا ،صفت استفال دارند یعنی طلب پایین آمدن کردن.

10)عدد 21برابر با جایگاه عددی کلمه زن است و خداوند یکتا قرآن عزیز را به حرفِ س به عدد ابجد 60 تمام فرمود که برابر با عدد ابجد اُم ابیها است.

11)پس اگر خواندیم که ساعت در شب به 21 رسید یعنی در دومین 12 ساعت از ظهر به بعد می‌شود ساعت 9 .آیا این معانی بی دلیل ظاهر شده‌اند؟!

12)عدد 21 برابر جایگاه عددی کلمه یک است که تمام قرآن در یک جلد قرار گرفته و عدد ابجد کلمه یک=30 است و کاتب 30 جزء قرآن ؛ امامِ یک (اول) در 21 ماهِ 9 سال قمری (ماه مبارک رمضان) به شهادت می‌رسد. و در 21 ماهِ 9 سال قمری تاجگذاری ولایت امام حسن علیه السلام شروع می‌شود و ماهِ 9 به ولایتش تمام می‌شود.

13)وقتی حرف ش را بصورت شین بنویسیم ، جایگاه عددیش 45 می‌شود که برابر با عدد ابجد نام مبارک آدم علیه السلام است. پس چقدر زیباست و جای تفکر دارد که دایره به عدد 360 در نمایش عددی، انسان را جلوه می‌دهد {(162=3×6×9)}[2] و در جایگاه حروفیِ شین، آدم را !!! و نکته جالب این است که جایگاه عددی کلمه انسان هم 45 می‌شود {برابر اسم مبارک آدم علیه السلام} پس وجود انسان کامل است. بنابراین در دایره زندگی، هر انسانی باید به رتبه کمال آدمیت برسد تا درجه بگیرد و یک شود! تا نامش در دنیا و آخرت به اخلاق آدمیت افشاشود.

 

حقیقت باطن ساعت (در شبانه روز)

اگر (در دایره ساعات شبانه روز) اعداد 1 تا 24 ساعت را با هم جمع کنیم 300 می‌شود که برابر با عدد ابجد حرفِ ش است و عدد 3 پایه‌ی عدد 300 می‌باشد.

نکته بسیار جالب اینجاست که اگر اعداد (ساعت) 1 تا 12 را با هم جمع کنیم 78 می‌شود که برابر با جایگاه عددی نام مبارک فاطمه زهراسلام الله علیها است و درادامه ساعات شبانه روز، جمع اعداد 13 تا 24 می‌شود 222 که برابر با عدد ابجد نام زیبای حیدر علیه السلام است! و در جمع می‌شوند 300 (=78+222) که برابر با عدد ابجد حرفِ ش است.

عدد 24 برابر با کلمه وحی است و این عدد را جامع می‌نامند. که عدد ابجد کلمه جامع می‌شود 114 . و قرآن عزیز؛ جامعِ جمعِ جمیعِ کتب آسمانی و حامل 114 سوره مبارکه می‌باشد و هم بدر کامل حقیقت انوار محمدی صلوات الله علیهم اجمعین است.

 نکات جالب حقایق باطن ساعت ( که بلوغ 9 زمان را داراست) وقتی عدد 300 به حرفِ ش ظاهر می‌شود پس تمام عالم هستی در دایره ساعت غرق است و اعداد ظاهری  و باطنی آن، نمودار معنای زمان و ملکوت گنج حقایق آن می‌باشد. زیرا در قرآن کریم پروردگار عالم؛ خالق هستی، علم الساعة را فقط به خود اختصاص داده است. و زمان ظهور مقامات، علم الساعة می‌باشد.

همانطور که بیان شد بلوغ عددی ساعت به عدد 9 ظاهر می‌شود که در 12 ساعت اول که روز است به عدد 9 خوانده می‌شود و در 12 ساعت دوم که شب(لیل) است، 21 می‌باشد و از جمع عدد 21 و 9 عدد 30 بدست می‌آید که برابر عدد ابجد حرفِ ل یعنی مجرای توحید است و شاید به جرأت بتوان گفت: صدای حقیقی این ساعت؛ لااله الا الله است!

حال اگر در 24 ساعت شبانه روز دو عددِ ساعاتی که با هم در انطباق هستند را با هم جمع کنیم ، جواب عددی زوج می‌شود.مثلا جمع عدد ساعت یک بامداد و یکِ بعدازظهر که 13 خوانده می‌شود : 14=13+1 و به همین ترتیب در ادامه : 16=14+2 ، 18=15+3 ، 20=16+4 ، 22=17+5 ، 24=18+6 ، 26=19+7 ، 28=20+8 ، 30=21+9 ، 32=22+10 ، 34=23+11 ، 36=24+12

                                         

                                       

 

 

 

 

و همانطورکه بیان شد جمع این اعداد (24 ساعت) 300 می‌شود که برابر حرفِ ش است   300=36+34+32+30+28+26+24+22+20+18+16+14  براستی این‌ها چه معنایی را در خود نهفته دارند؟! شاید روزی که ما در عالم برزخ می‌رویم آنگاه فعل ما با ملکوتش بواقع ظاهر می‌شود . آن روز ما به علم ساعت‌های عمرمان می‌رسیم که از عدد 300 افشا می‌شود!

پس افشای سِرّ ساعت، می‌خواهد باطنی را به ما نشان دهد! یک نقطه در مرکز دایره ساعت است که عدد ابجد کلمه نقطه=164=سیصد و 300=ش ! پس راز بلوغ 9 و بلوغ شین در ساعت، هم در نقطه مرکز افشا می‌شود که ظاهر است و هم در جمع اعداد 24 ساعت که در باطن است! نکته جالب اینکه ساعت با عقربه خوانده می‌شود و عدد ابجد کلمه عقربه= 377 است یعنی افشا کننده 77 که برابر با نام زیبای هوالله و یاالله و همچنین دایره وجود مبارک چهارده معصوم صلوات الله علیهم اجمعین است. و جایگاه عددی کلمه عقربه=53 است که برابر با عدد ابجد نام زیبای احمد صلی الله علیه و آله است (پس خالق یکتا هم خودش را معرفی می‌کند و هم اولیائش را!)

*از آنجاکه عدد 300، برابر با حرفِ ش است و افشا کننده عددِ جامع 24 می‌باشد. و عدد 24، عددِ ساعات یک شبانه روز در دنیاست. بنابراین همانطورکه یک گردش کامل عقربه‌های ساعت که 24 ساعت را طی مسیر می‌کند، کلّ دایره را افشا می‌کند. سپس تمام دایره خلقت را به اسرار حقیقتش ظاهر می‌کند .

از آنجا که 60 ثانیه می‌شود یک دقیقه و 60 دقیقه، یک ساعت را نشان می‌دهد. پس افشای عدد جامع، ساعت است که در گردش عمر حقیقی ظاهری و باطنی دنیا در آن خلاصه می‌شود. و اینچنین است که فقط به امر پروردگار عالم، علم الساعة افشا می‌شود.

کلمه ساعت همان حروف کلمه تاسع است که عدد 9 خوانده می‌شود. چنانچه عدد ابجد کلمه ساعت (=تاسع) 531 است و جایگاه عددیش 59 می‌شود که برابر با عدد ابجد نام مبارک حضرت مهدی(عج الله تعالی فرجه الشریف) است! آیا این معجزه نیست که افشای علمِ ساعت ، ظهور آقا که نهمین فرزندِ پنجمین معصوم ؛ امام حسین علیه السلام است،  می‌باشد.

* حدیث زیبایی درباره امام حسین علیه السلام در کتاب شرح مناقب از قول جناب محی الدین عربی فرموده: مطلب المحبین و مقصد العشاق المقدس عن کل الشین ابی عبدالله الحسین صلوات الله علیهم اجمعین .

همانطورکه بیان شد حرفِ ش به عدد ابجد 300 و با یک حرف و 3 نقطه که 4 خوانده می‌شود، جمع کننده مجموعه‌ی جامع اسرار خلقت است. چنانچه وقتی بصورت کامل خوانده می‌شود شین، عدد ابجدش 360 می‌شود و به 3 حرف و 6 نقطه، عدد 9 را ظاهر می‌کند. درواقع افشای این " سِرّ "  که در جان معنی وجود مطهر همه‌ی معصومین صلوات الله علیهم اجمعین است که در محوریت آنها، وجود مبارک و مطهر صدیقه طاهره؛ فاطمه زهرا  سلام الله علیها است که در عدد 60، به دقیقه و ثانیه که ظرف زمان است به ثانی یعنی عدد 2 است، شروع می‌شود. برابر عدد ابجد نام زیبای ام ابیها است و جایگاه عددی حروف هی فاطمه سلام الله علیها{ اوست فاطمه(س)} هم 60 می‌باشد!

پس حرفِ شین، شامل کلّ علم ساعت است در بلوغ 9 و دایره 5 {پنج تن صلوات الله علیهم اجمعین} و در حقیقت یک شب که خداوند متعال می‌فرماید: و باللیل افلا تعقلون[3] . و یک سوره به نام لیل در قرآن مجید است که عدد ترتیب نزولش به قلب مطهر پیامبرصلی الله علیه و آله 9 می‌باشد! و در قرآن کریم 43 بار اسم لیل آمده است که برابر با جایگاه عددی کلمه قدر است! و آنچه ظهورات اتفاق می‌افتد چه خوب { نزول قرآن کریم و ملائکه روح در شب قدر تولد معصومین صلوات الله علیهم اجمعین، اَحیاها و رزق و روزی موجودات چه نباتی و چه جمادی، چه حیوانی و چه انسانی در سحرگاه زده می‌شود } و چه بد ( بصورت درد و بیماری و عذاب و خطرهای بزرگ) اکثرا در شب است.

جالب است که دنیا به لیل خوانده می‌شود و قیامت به یوم، پس در کل می‌شود یک شبانه روز. درواقع عدد جامعِ 24 ، کامل نشان داده شد و به حرفِ شین، عالم قیامت در یوم افشا می‌شود.

معنای نماز در وجود ساعت

آیا همه عالم در بلوغ 9 و در سقف عددی 9 نبود؟ پس همه عالم دنیا، عالم شهادت است. و خداوند کریم می‌خواهد پیامبر بزرگوار ما حضرت محمدصلی الله علیه و آله در عالم اسرار نام مبارکش ، احمد صلی الله علیه و آله باشد که جلوه ذات اقدس احدیت خود اوست . عدد ابجد نام مبارک احمد=53 می‌شود که برابر با جایگاه عددی کلمه شهادت[4] است. آیا این زیبا نیست رکن اصلی طهارت یک کافر با اسلام  بعد از شهادت به توحید (اشهد ان لا اله الا الله)، شهادت به رسالت حضرت محمد صلی الله علیه و آله است ( اشهد انّ محمداً رسول الله).

خوب دقت کنید عدد 3 و 5 دخیل در شهادت هستند. نماز هم در 5 نوبت واجب شده است و به فرموده امام صادق علیه السلام در 3 نوبت می‌توان خواند. وجود مطهر امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام، مظهر نفسِ وجود مطهر پیامبر صلی الله علیه و آله در بطن شهادت است که اولین شاهد و مؤمن و مسلمان در روز مبعث و اولین شهادت دهنده وجود مبارکش است. وجود حضرت فاطمه سلام الله علیها که خود، سومین وجود در مرتبت خلقت نوری است و نام مبارکش 5 حرف است. پس 3 ضرب در 5 می‌شود 15؛ که اسرار نام مبارکش به حوای روحانی است . و تمام خزانه حقیقت اسرار پدر بزرگوارش به نام کوثر به وجودش افشا و اظهار شده است.

و درحقیقت دو گنج فرزندانش؛ امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام که امام حسن علیه السلام به عدد چهارمین وجود در مرتبت خلقت نوری، حرفِ د ظاهر شد که  عدد ابجد حروف دال =35 می‌شود که تمام 3 و 5 را با کنیه مبارکش یعنی ابامحمد، سبز کرد.

و وجود مبارک امام حسین علیه السلام هم مظهر ظهور عدد 3 و 5 است که ایشان سومین امام و پنجمین معصوم هستند. وراثت تمام انبیاء و اولیاء را با شهادت و گستردگی باب طهارت و برپاداشتنِ کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلا، اسرار احمدی و علوی و فاطمی و حسنی و حسینی و تا مهدویت ( صلوات الله علیهم اجمعین) بر جهانیان به ظهور گنج حرفِ شین اثبات و اظهار نمود. و این حدیث زیبا را معنی فرمود که پیامبرصلی الله علیه و آله فرمود: حسین مِنّی و انا مِن حسین.

سِرّ باطنی شیر (لبن)

نکته جالب اینکه تغذیه شیر وجود مبارک معصومین صلوات الله علیهم اجمعین در دوران نوزادی به صورت خاص بوده است. چنانچه برای حضرت زهراسلام الله علیها آمده است: جعلت فطامک من اللبن (مقرونا) بالعلم[5]. فرمود که از علم شیر دادم؛ از علم خود به او خورانده است. یا برای حضرت علی علیه السلام در کتاب منتهی الآمال می‌فرماید از انگشت سبابه پیامبرصلی الله علیه و آله 12 چشمه شیر نوشیده است.

حال خوب دقت کنید! انسان‌ها هم وقتی متولد می‌شوند از سینه مادر شیر می‌خورند. اما در حقیقت عمل در رحم دنیا انسان از لبن یا شیر از ولایت و رسالت که همان کلمه وحی الهی است که جنس آن از نور است، می‌نوشد و حاصل عمل خالصانه ، انسان را به امام زمانش وصل می‌کند و از ظلمات جهل و حیوانیت به نور انسانیت و هدایت می‌رسد.

*لبن:

چنانچه عدد ابجد کلمه لبن که به شیر معنا شده 82 می‌شود که در تمام دایره شِ هستی، این عدد برابر با عدد ابجد کلمه امام است و جایگاه عددی کلمه لبن= 28 می‌شود که تمام کلمات قرآن عزیز از 28 حرف است. بنابراین انسان در عمل خالصانه در جلوه امام خود قرار می‌گیرد و خداوند این رحمت را به مؤمن عنایت می‌فرماید.

اما انسان کافر و گنهکار هم همین شیر را که لبن است از رحم دنیا به عمل می‌خورد اما چون اعمالش ظلمانی و غلط است ، ظرف وجودش آلوده می‌شود . اثرش این است که شیر ضایع می‌شود و اثرش مثل سم به بدنِ عملش منتقل می‌شود و انسانیتش می‌میرد و می‌شود مصداق "یخرجهم مِن النور الی الظلمات" !

پس درواقع انسان گنهکار و کافر، یا از ریشه حرام بدنیا آمده یا به عقیده کفر و غلط قرار می‌گیرد ، آثارش مثل ابن ملجم ملعون به یک قول کسی است که حضرت علی علیه السلام خودش در بزرگ شدنش زحمت کشیده ، ولی آثار عمل غلطش روزی در کشتن امامش ظاهر می‌شود. و این اثر آخر عمل ، جلوه‌ی حرفِ ش دایره زندگی هر شخص می‌باشد.

اما مؤمنین واقعی را خداوند می‌فرماید: والعاقبة للمتقین یعنی عاقبت (بخیری) مخصوص متقین می‌شود (آیه 83 سوره مبارکه قصص) . یا در آیه 2 سوره مبارکه بقره می‌فرماید : ذالک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین.

*شیر:

ترجمه لبن به فارسی می‌شود شیر.عدد ابجد کلمه شیر=510 است که درواقع معنی می‌شود به 10+500 : عدد ابجد حرفِ ث برابر 500 است که ملک آن حضرت میکائیل علیه السلام است و این ملک مأمور روزی از طرف خداوند متعال است. و عدد 10 همان گنج عشر؛ ائمه طاهرین صلوات الله علیهم اجمعین است. جمع ارقام 510 می‌شود 6 که همان خزانه کلّ خلقت است (6=0+1+5).

باید دقت کنیم که شیر در بین خون و فضولات از سینه جاری می‌شود. درحالیکه نه بو و نه رنگ خون را دارد و نه بو و رنگ دفعیات را دارد. چنانچه خالق یکتا می‌فرماید[6]: و انّ لکم فی الانعام لعبرة نسقیکم مما فی بطونه من بین فرث و دم لبنا خالصا سائغا للشاربین؛ و البته برای شما ملاحظه حال چهارپایان (از شیر گاو و گوسفند) همه عبرت و حکمت است که ما از شکم آنها از میان سرگین و خون، شیر خالص و پاکیزه شما را می‌نوشانیم که در طبع همه‌ی نوشندگان گوارا است.

پس شیر سفید و لطیف و شیرین و خوش طعم و غذای کامل برای بدن ضعیف نوزاد است. جالب است که شیر در غده‌های شیری سینه مادر در یک لحظه درواقع خون عین نجس و سرخ به شیر سفید و پاک قلب به میم می‌شود. پس شیر یکی از آیات خداست که باید در آن تأمل کنیم!

اما چون اسرار درس ما حرف ش است، پس حقیقت حروفی شیر که با حرف ش آغاز شده، افشای وصل شدن نوزاد به روزیِ محبت پروردگار عالم است که در سینه مادر قرار داده است. الحمد لله رب العالمین

پس هر سینه، یک بلوغِ شین را به عدد 9 (با حروف و نقطه‌هایش) و در جلوه عدد 6 تمام محتوای ظاهری و باطنی‌اش و در مرکزیت دایره‌ی درون سینه که قلب است و جلوه عدد 5 همه‌ی خزانه‌ی عالم بالا از دایره رحمت و خلقت و اسرار آفرینش در سینه‌های مادرِ ظاهر و (پدر و مادر خودمان) و مادرِ باطن (حضرت آدم(ع) و حضرت حوا(س)) و پدر و مادر روحانی و نورانیمان {پیامبر(ص) (رسالت) و امیرالمؤمنین(ع) (ولایت) و مادر دو عالم خانم فاطمه زهرا(س)} به ما می‌رسد .

حالا ما چگونه این غذای روح و جسم را گرفتیم ؟! پس در رحمت رحمانیت و رحیمیت خالق یکتا غرق و غوطه‌ور هستیم و ما باید ظرف وجودمان را چنان تمیز و پاک نگه داریم که این روزیِ رزقِ حسن را ضایع نکنیم. انشاءالله

درحقیقت خداوند کریم رزق کریمش را نصیب هر بنده مؤمن خود می‌فرماید به شرط اینکه از سینه علم و عمل به گنج قرآن که محتوای باطن کلّ رسالت و ولایت است جدا نشود.

  نمونه‌هایی از عدد 300(=ش=حوای روحانی):

*در حدیث آمده است که در قیامت بعضی از مؤمنین فاصله‌شان تا بهشت 300 سال است یعنی تا عمل‌های افشاشده درست نشود ، راه تمام نمی‌شود . 

*عدد ابجد کلمه صراط=300 است.

*از مکه تا کربلا 300 کیلومتر است.

*حضرت آدم علیه السلام 300 سال گریه کرد.

*خداوند متعال در قرآن کریم[7] مدت زمانی را که اصحاب کهف در غار بودند را 300 سال باضافه 9 سال بیان می‌فرماید { که درواقع امام صادق علیه السلام می‌فرماید به سال شمسی همان 300 سال است و به سال قمری 9 سال اضافه می‌شود} که افشای پناهگاه پروردگار عالم برای همه‌ی بندگان مؤمن است.

*در نماز شب مستحب است 300 مرتبه الهی العفو بگوییم. درواقع هر کدام از این دستورات، تنظیم کردن ساعت عمر و عملمان به ساعتِ حقیقی است که تنظیم آن وصل شدن و شیعه شدن واقعی به صراط حقیقی است که آن وجود مبارک امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) است.

*وجود عالم و دانشمند و فیلسوف ابوالحسن سعیدبن عبدالله در سال ششم هجری در کاشان (شهر راوند) بدنیا آمد که به قطب الدین راوندی مشهور است. ایشان که قبر نورانیش در صحن بزرگ حرم حضرت معصومه سلام الله علیها در قم قرار دارد بعد از 300 سال از مرگش، وقتی صحن مطهر را تعمیر می‌کردند، آخوند محمد حسن جلالی نقل می‌کند که استادم شیخ محمد حسین فرمود که قبر ایشان هم باز شد و من سر در قبر کردم و سر زانوهای آن بزرگوار را بوسیدم که صحیح و سالم مانده بود و اثری از فرسودگی نداشت {یعنی افشای ساجد و عابد بودن ایشان}

*اسرار عدد 300(=ش) در دوران نبوت حضرت نوح علیه السلام:

امام جعفرصادق علیه السلام فرمود: هنگامیکه خداوند نبوت حضرت نوح علیه السلام را آشکار فرمود ( مدت پیامبری حضرت 950 سال است) و شیعه‌ی وی به فرج یقین پیدا کردند، بلا و سختی شدت گرفت و غربت گران آمد و کار بجایی رسید که شیعه حضرت دچار شکنجه شدند، و حضرت نوح علیه السلام را به گونه‌ای مورد کتک و آزار و شکنجه قرار می‌دادند که گاهی اوقات تا سه روز بیهوش بر زمین می‌افتاد. درحالیکه خون از گوش مبارکش جاری می‌شد و سپس به هوش می‌آمد.

این ماجراها تا 300 سال بعد از بعثت او اتفاق می‌افتاد. حضرت نوح علیه السلام تا آن زمان، شب و روز آنان را برای هدایت فرامی‌خواند و آنان از وی دوری می‌جستند. او آنها را آشکارا دعوت می‌کرد و آنها روی گردان بودند. لذا پس از 300 سال تصمیم گرفت که علیه آنها دعا کند. هنگامیکه بعد از نماز صبح نشست تا علیه آنها دعا کند، چند ملک از آسمان هفتم بر وی فرود آمدند (3 فرشته بودند).

آنان به حضرت سلام کردند و گفتند: ای پیامبر خدا حاجتی نزد تو داریم . فرمود آن چیست؟ گفتند دعا کردن علیه قوم خویش را به تأخیر بینداز زیرا این اولین نشانه از قدرت خداوند عزّوجلّ بر زمین است. فرمود: دعا کردن را تا 300 سال دیگر به تعویق می‌اندازم.

بنابراین به میان قوم خویش بازگشت و آنچه از قبل انجام می‌داد را ادامه داد و قوم او نیز با همان شیوه سابق با او برخورد می‌کردند. تا اینکه 300 سال دیگر تمام شد. حضرت نوح علیه السلام از ایمان آوردن آنها مأیوس شد، ایشان هنگام چاشت، برای دعاکردن علیه قوم خود نشست . بار دیگر 3 فرشته از آسمان ششم بر وی فرود آمدند. آنها بر حضرت سلام کردند و گفتند ما از آسمان ششم هستیم { لازم به تذکر است که معارف عدد شش با تمام جزئیاتی که بیان شد را مرور کنید!} که صبح زود از آنجا خارج شدیم تا هنگام چاشت رسیدیم . این فرشتگان هم همان چیزی را خواستند که فرشتگان آسمان هفتم، از حضرت خواسته بودند.

 حضرت نوح علیه السلام خواسته آنان را اجابت کرد و دوباره میان قوم خود بازگشت و آنان را بسوی خدادعوت کرد. ولی دعوت وی تأثیری بر آنها نداشت و هرچه بیشتر آنها را فرامی‌خواند، آنها بیشتر می‌گریختند. تا اینکه 300 سال دیگر به پایان رسید و رویهم 900 سال سپری شد. شیعه و یاران حضرت، نزد او آمدند و از دست عوام و طاغوتیان گله و شکایت کردند و از حضرت خواستند که برای فرج دعا کند. حضرت نوح علیه السلام خواسته آنان را برآورده ساخت .

ایشان نماز را به پاداشت و نشست تا دعا کند اما در این هنگام حضرت جبرائیل علیه السلام بر وی نازل شد و فرمود: خداوند عزّوجلّ دعوت تو را اجابت کرد و فرمود به یاران خود بگو که خرما بخورند و هسته آن را در زمین بکارند ، و از آن مراقبت کنند تا به ثمر برسد. پس اگر به ثمر نشست، فرج حاصل می‌شود. نوح علیه السلام خداوند را حمد و ستایش کرد و این امر را یاران خویش تعریف کرد و یاران به یکدیگر بشارت گفتند. پس خرما را خورده و هسته آن را در زمین کاشتند تا به ثمر رسید. ثمره آن را نزد حضرت نوح علیه السلام آوردند و از وی خواستند که از خداوند بخواهد وعده خویش را عملی کند.

حضرت نوح علیه السلام تحقق این امر را از خداوند عزّوجلّ درخواست کرد. خداوند به نوح علیه السلام وحی فرمود که به آنها بگو: این خرمایی که در دستان شماست بخورید و هسته آن را بکارید. هرگاه ثمر داد، فرج حاصل می‌شود. عده‌ای از ایمان‌ آورندگان که یک سوم کلّ مؤمنین بودند چون تصور کردند که حضرت نوح علیه السلام خلف وعده کرده است، از ایمان خود دست کشیدند و دو سوم آنها همچنان بر ایمان خود ثابت قدم ماندند.

پس این گروه خرما را خودند و هسته آن را کاشتند و مراقبت کردند تا ثمر داد.  ثمره آن را نزد حضرت نوح علیه السلام آوردند و از وی خواستند که از خداوند بخواهد وعده فرج خود را عملی کند. حضرت نوح علیه السلام تحقق این امر را از خداوند عزّوجلّ درخواست کرد. خداوند به نوح علیه السلام وحی فرمود که به آنها بگو : این خرما را نیز بخورید و هسته آن را در زمین بکارید. بنابراین یک سوم دیگر از ایمان آورندگان از ایمان خود دست کشیدند. پس یک سوم ، در ایمان خود ثابت قدم ماندند و خرما را خوردند و هسته‌اش را کاشتند و مراقبت کردند تا ثمر داد.

هنگامیکه ثمر داد به نزد حضرت نوح علیه السلام آوردند و گفتند تعداد ما خیلی اندک است. ما از این هراس داریم که اگر فرج به تأخیر بیفتد ، همه نابود شویم. بنابراین حضرت نوح علیه السلام نماز بپاداشت و عرض کرد: خداوندا! از یاران من تنها این گروه اندک باقی مانده‌اند و من می‌ترسم که این گروه از بین بروند. پس خداوند کریم به ایشان وحی فرمود که دعای تو را استجابت کردم ، پس کشتی را بساز.

فاصله زمانی بین اجابت دعا و فرارسیدن طوفان 50 سال بود. نکته زیبایی که از نظر عددی مورد بحث ماست ، 3 بار تجدید شدن عددِ 300 سال است! و چرا خداوند کریم دوران نبوت حضرت را اینگونه قرار داد؟!

اگر تا اینجای درس را بخوبی خوانده باشید، متوجه می‌شوید که از آنجاکه عدد 300 از جمع اعداد 1 تا 24 بدست می‌آید و عدد 24 ؛ عددِ ساعات یک شبانه روز است و عدد جامع یعنی جمع کننده می‌باشد. پس 3 تا 300 تا یعنی 3 تا 24 تا که می‌شود 72 ! و عدد 72 برابر با عدد ابجد کلمه سجده است و در جمع ارقامش به 9 می‌رسیم (9=2+7).

درواقع افشای کامل هدایت در قوم نوح علیه السلام، رسیدن به 3 تا 24 ساعت یعنی 3 روز و درنهایت عدد 72 یعنی رسیدن به کلمه سجده و حروف نوزده است { 72= سجده=نوزده}. خوب دقت کنید! احتمال معنا بلوغ هدایت در این قوم به 3 تا 300 تا برای رسیدن به اطاعت محض و خضوع و خشوع کامل سجده می‌باشد.

درضمن اینکه عددابجد کلمه دنیا =65 است که برابر با دو حرفِ س=60 و ه=5 که رویهم می‌شود سه ، می‌باشد. پس تمام عمر دنیا ، نسل انسان‌ها از قوم مؤمنی هستند که در کشتی نوح علیه السلام سوار شدند و نجات پیداکردند.

و نوزده ، باب طهارت است. درحقیقت زندگی انسانی در باب هدایت به امر پروردگار یکتا از نقطه نجف روی کوه جودی باب وادی السلام، نـو،زده شد!الی یوم القیامة. بر همین مبنا وجود حضرت نوح علیه السلام را آدم ثانی می‌نامند. و قبر مطهر حضرت آدم علیه السلام و حضرت نوح علیه السلام در کنار مضجع شریف و نورانی مولا و سرورمان امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب که صلوات و درود خدا و ملائکه‌اش بر او و این دو پیامبر بزرگروار باشد ، قرار دارد.

مقام حرف شین در ماه مبارک رمضان

ماه مبارک رمضان ، نهمین ماه سال قمری است و در حدیث آمده که سید همه‌ی ماههای قمری است. تنها ماهی است که نامش در قرآن کریم آمده است[8]؛ شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی للناس و بینات من الهدی و الفرقان ( ماه رمضان که در آن برای راهنمایی مردم و بیان راه روشن هدایت و جدا ساختن حق از باطل ، قرآن نازل شده است).

 

پس ماهی است که نور با عظمت قرآن در آن نازل شده است و بواقع در این قسمت آیه که بیان شد ، 6 منظور مهم پروردگار عالم محقق می‌شود:

1)شهر رمضان (ماه رمضان) .  2) انزل فیه القرآن (نازل شدن قرآن)  3) هدیً للناس (هدایت کلّ مردم)   4) و بیّنات ( بطور واضح و آشکار نکات و باطن و ظاهر آن را با بینه و دلیل روشن برای مردم آشکارا بیان می‌کند)  5) مِن الهدی ( برای هدایت و درواقع سبز کردن و شکوفا کردن و از ظلمات به نور رساندن درون فطرت انسانی به عمل و سیرت انسانی )   6) والفرقان ( که حقیقت این هدایت ، جداسازی و علامت گذاری از راه خطر به امنیت کامل ، از چاه به هموار شدن ، از حرام و باطل به حلال و حق ، از ظلمات به نور و بطور کلی یعنی از جهنم‌ها به بهشت و خلاصه به رضای خداوند کریم و رسیدن به قرب او). 

 

پس درواقع همانطورکه درباره حرف شین گفته شد صفت حرف شین ، افشا کردن است و شین ،6 نقطه دارد که مبیّن حرفِ شین است و خودش با 3 حرف ، 9 تا می‌شود. درواقع 9 ، سلطان اعداد و سید همه اعداد است.

حالا ماه مبارک رمضان ، مقام 9 را دارد و سلطان ماه‌های سال است. زیرا با 6 هدف افشای هدف خلقت پروردگار عالم و نزول قرآن {یعنی آمدن همه‌ی 124 هزار پیامبر علیهم السلام و تمام کتاب‌های آسمانی که 313 تاست و در جمع به باطن قرآن ظاهر شده است} تحقق پیدا کرده و اِحیا در ماه رمضان اتفاق می‌افتد. یعنی زنده شدن به واقع انسانیت و به کمال رسیدن آن که وصل شدن به رگ حیات طیب یعنی امام زمان حضرت مهدی(عج الله تعالی فرجه) می‌باشد.

 

اسم مبارک رمضان یکی از اسماء خداوند کریم است به معنای گرمای زیاد ، طوری که همه‌ی ناخالصی‌ها ذوب شود.و به یک معنی رمضان یعنی ریزش بسیار که درواقع ریزش گناهِ گنهکاران است. ماه مبارک رمضان ، شهرالله خوانده شده است چون ویژگی‌هایش آن را مخصوص کرده است.

 

چنانچه در حرف شین خصوصیاتی است که این حرف را مخصوص کرده است . از یک سو با عدد ابجد 360 (=شین) ، تمام دایره خلقت را به ظهور آشکار می‌کند و سلطه‌ی عددی آن را نشان می‌دهد. و از یک سو با عدد 9 ( حروف و نقطه‌هایش) عدد شعاع این دایره را که از نقطه‌ی مرکزی به محیط اتصال پیدا کرده و دوران دایره را در بلوغ عدد 9 که سقف همه‌ی اعداد است ، نشان می‌دهد.

 

نکته جالب اینجاست که در خلقت دنیا ، کلمه ارض که پیدایش اولین نقطه خشکی در زیر خانه خداست ، آموختیم که عدد ابجد کلمه ارض =1001 است و پیدایش آن در ظهور عددهایی که از تقسیم عدد 9 به عدد 2 که عدد زوجیت در خلقت است ، نموده می‌شود : {وقتی 9 را بر 2 تقسیم کنیم خارج قسمت 4 و باقیمانده 1 می‌شود ، سپس 4 را بر 2 تقسیم می‌کنیم خارج قسمت 2 و باقیمانده 0 می‌شود.بعد 2 را بر 2 تقسیم می‌کنیم خارج قسمت 1 و باقیمانده 0 می‌شود. حال از سمت راست (آخرین خارج قسمت) نوشته و کنارش باقیمانده‌ها را می‌گذاریم تا اولین باقیمانده که می‌شود 1001}.                                                                                                            9

 

2

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۰۱ ، ۲۰:۰۷
عذرا شفائی

  

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا ممتحنة امتحنک الذی خلقک قبل ان یخلقک و کنت لما امتحنک صابرة و نحن لک اولیاء مصدّقون

باطن عدد  14/3 و 360 درجه

بنابراین وجود مبارکش 3 است و ممیز می‌گیرد به ظهور 14 نور مقدس صلوات الله علیهم اجمعین، چون ایشان ظرف اسرار نوری باطن خلقت هستند که قبل از خلقت امتحان شدند، پس رمز می‌شود 14/3 ! آنگاه محیط و مساحت به شرط ضرب شدن در 14/3 نمایان است[1].

درضمن وقتی دایره در شعاع 9 است و جایگاه مرکز دایره به عدد 40 ظاهر شد، پس 9 تا  40 تا می‌شود 360 که تمام دایره حیات در گنج 360 است. پس کلمه اُم، تمام محیط و مساحت عالم خلقت است و ذره‌ای در آفرینش نیست که در این دایره ، ظهور و افول نداشته باشد . اوست که مادر است { ما، در آن هستیم} همینطور از آن خلق شدیم هم آب و هم خاک و همینطورکه دوباره به خاک بازمی‌گردیم . این ذره‌ای اززیبایی‌های مهندسی خلقت است! [2]

 

*از منظر دیگر عدد 14/3 را می‌توان اینطور تفسیر کرد { درواقع ظاهر و باطن هستند} :

وجود مطهر امام حسین علیه السلام در روز عاشورا، دایره‌ی کلّ یومٍ عاشورا را نمایش داد. چنانچه با تمام قامت در قتلگاه رسیدن به قرب الهی ، به حالت سجده قرار گرفت و شمر و سنان ملعون ، با تمام شقاوت سر مبارکش را ا ز قفا از بدن مطهرش جدا کردند. اما حضرت ، سَرِ بندگی از زمین برنداشت !

 تا این سَر، نقطه پرگار عاشورای هستی شود و قامت پاکش که حامل نُه ذریه معصوم صلوات الله علیهم اجمعین بود به تمامِ عدد به بلوغ کامل هستی، کمان دایره را شروع و از روز عاشورا با ولایت آقا علی بن الحسین علیه السلام؛ امام اربعیان و سالاری اسرار به وجود حضرت زینب سلام الله علیها، سبز کننده گنج اربعین به عدد 40 روز و 40 وادی این کمان دایره را از کربلا به کربلا رسانید. چنانچه سِرّ اربعین افشا شد! که نتیجه زحمات و مصیبات این عزیزان به بهار سبز هدایت رسید زیرا اربعین از ریشه ربع و حاصلش ربیع یعنی بهار بندگی  و اخلاص و به ظهور نور هدایت رسیدن است.

پس می‌توان گفت که عدد 3 ، وجود مطهر امام حسین علیه السلام است که سومین امام می‌باشد و ممیز زده می‌شود چون ایشان، محور 14 معصوم صلوات الله علیهم اجمعین است زیرا همانطورکه گفته شد ایشان پنجمین معصوم است که با 9 ذریه معصومش می‌شود 14 (14=9+5) . این اسرار 14/3 هستی است! و تمام سیر حیات هستی دنیا باید در این دایره، حیات آخرت خویش را به اربعین بهشت برساند زیرا عدد ابجد کلمه دایره=220 و برابر با عدد ابجد اسم مبارک طاهره(فاعل طُهر) است و جایگاه عددی دایره در مرکز آن می‌شود 40 به عربی یعنی اربعین و از لحظه شهادت سیدالشهدا، اربعینشان شروع می‌شود. آیا جای تفکر ندارد؟!

 

ارتباط دایره اول و سوم طبایع حروف و وجود خانم سلام الله علیها

دایره اول: طبیعت آتشی یا نورانی با خصوصیت حارّ(گرم) :

ا(=1) ، ه(=5) ،ط(=9) ، م(=40) ، ف(=80) ، ش(=300) ،ذ(=700)

 

 

 

 

 

در جمع عدد ابجد حروفش (1135=700+300+80+40+9+5+1)  1135 می‌شود که جمع ارقامش 10 می‌شود یعنی تمام گنج عشر! و عدد 1135 معنی می‌شود به 135+1000 که  عدد 1000 ؛ بلوغ تمام و کامل دایره در احاطه به کلّ دوایر است و عدد 135 برابر با عدد ابجد نام زیبای فاطمه سلام الله علیها است که او؛ امّ ابیهاست! {جالب است که عدد ابجد کلمه دایره(=220) با نام زیبای خانم یعنی طاهره برابر است} .

در جمع جایگاه عددی حروفش(91= 25+21+17+13+9+5+1) می‌شود 91  که جمع ارقامش هم  10 می‌شود و عدد 91 ؛ برابر عدد ابجد اسم مبارک خداوند؛ کامل است و همچنین برابر عدد ابجد کلمه سال و کلام است. و در این دایره کلّ جایگاه عددی حروفش، فرد است با حرف الف به عدد 1 شروع و به حرف ذ به جایگاه عددی 25 تمام می‌شود: الف؛ یکِ توحید و تمام خزانه حمد پروردگار عالم است و عدد 25 برابر با جایگاه عددی کلمه حمد و همچنین برابر جایگاه عددی کلمه کُن می‌باشد(کُن فیکون) .

 

نکته: اما همینطورکه در دایره ملاحظه می‌کنید؛ همیشه نقطه شروع به نقطه پایان وصل می‌شود. پس اگر جایگاه عددی این 7 حرف را از اول به آخر به هم وصل و جمع کنیم 26 می‌شود و عدد 13(=م) در وسط می‌ماند: (26=25+1)  (26=21+5) (26=17+9)

 

                     ذ(=25) +ش(=21) +ف(=17) +م(=13) +ط(=9)+ه(=5) +ا(=1)

                                                                     

                                                               26

خوب دقت کنید! دایره اول حروف، دسته نوری بود به دایره آخر(خاکی) که  ظهور نور می‌باشد، وصل است که آن دایره جلوه اسم مبارک چهل چراغ نور در گنج ولایت و رسالت؛ فاطمه زهرا سلام الله علیها را جلوه می‌دهد! چنانچه تمام حروف نام زیبای فاطمه سلام الله علیها در دایره اول است که تنها وجودیست که در بین اسماء مبارک ائمه طاهرین صلوات الله علیهم اجمعین، همه‌ی حروفش در دسته حروف نوری است!

جایگاه عددی نام مبارک فاطمه(س)=45 و برابر با عدد ابجد نام آدم علیه السلام است که آب و خاک (گِل)، مایه حقیقت خلقت جسمانی حضرت آدماست. پس در زمین، وجود حضرت آدم علیه السلام به صورت ظهور ظهور از جلوه‌ی اسرار عوالم نوری و خاکی می‌باشد. و تمام 4 طبیعت که آب، باد، خاک و آتش در وجودش است و او اولین خلیفة الله روی زمین است .

 

جمع عدد ابجد حروف دایره اول که نوری بود 1135 می‌شود که خیلی معنا دارد! یعنی پروردگار عالم به عدد 1000 ، وجود مبارک خانم فاطمه(س)(=135) را در دنیا معرفی می‌کند. و به قول امام صادق علیه السلام، لیلة القدر معرفی می‌شود و خداوند آن شب را خیرٌ من الف شهر معرفی می‌فرماید که مقامش از هزار شب بیشتر است، همان وجود مبارک زهراسلام الله علیها است که حروفش برابر حروف هزار است!

این همان دایره خلقتی است{ عدد ابجد کلمه دایره=220 و برابر با عدد ابجد نام زیبای طاهره است و جایگاه عددیشان هم برابر 40 است که حقیقت مهندسی خالق یکتاست} که خداوند قبل از خلقتش او را امتحان فرمود؛ فوجدکِ صابره؛ فرمود که او را صابر یافتم. صابر یعنی فاعل صبر یعنی طاقت این همه ظهور گنج را دارد. و خانم شد کوثر وجود! وجعلنامن‌الماءکلّ‌شیءحی .                                                 

و بنابر روایات در زمان حکومت حضرت مهدی علیه السلام، اولین حقی که آقا احقاق می‌کند، حق مادر بزرگوارشان است و جایگاه قبر مبارک مادرشان را افشا می‌فرماید. که این خیلی مهم است! و حضرت می‌فرماید: وابنة رسول الله لی اسوة الحسنة؛ دختر رسول الله(ص) برای من (در حکومت)، بهترین اسوه حسنه است یعنی حکومت آقا، زهرایی است و حکومتش، حکومت نوراست . پس تمام دایره حقیقت خلقت در گنج فاطمه زهرا سلام الله علیها ، به دست فرزندش افشاء اسرار می‌شود. 

*دایره سوم:طبیعت آبی یا مائی با خصوصیت رطوبت :

 

 

 

 

 

ج(=3)،ز(=7)،ک(=20) ،س(=60) ،ق(=100) ،ث(=500)،ظ(=900)

در جمع عدد ابجد حروفش (1590= 900+500+100+60+20+7+3) می‌شود 1590  و جمع ارقامش 15 می‌شود(15=0+9+5+1). که اگر اعداد 1 تا 15 را با هم جمع کنیم 120 می‌شود و قرآن مجید 120 حزب دارد و برابر با عدد ابجد نام زیبای احسان پروردگار عالم است.

در جمع جایگاه عددی حروفش (105=27+23+19+15+11+7+3)  105 می‌شود که برابر با عدد ابجد اسم مبارک عادل خداوند است و همچنین برابر با کلمه اعدل می‌باشد.

 

نکته : اگر جایگاه عددی حروف اول و آخر را با هم جمع کنیم 30 می‌شود و عدد 15(=س) در وسط می‌ماند:

(30=27+3)  (30=23+7) (30=19+11).

                        ج(=3)،ز(=7)،ک(=11) ،س(=15) ،ق(=19) ،ث(=23)،ظ(=27)

                                                 

                                                           30

 

 

حرفِ س ، میزان حروف و قلب قرآن است(قرآن کریم 30 جزء دارد و به حرفِ س تمام می‌شود، در جمع عدد ابجد حروفِ این دایره هم به 120 حزب قرآن رسیدیم!).

آیا این دایره با گنج وجود خانم فاطمه سلام الله علیها تطبیق ندارد؟! که او مظهر آب و کوثر وجود است. جالب است که اگر مضرب‌های 3 تا 27 را با هم جمع کنیم می‌شود 135 ، برابر با عدد ابجد نام زیبای فاطمه سلام الله علیها!!!

 

اسرار نماز 5 گانه در 3 نوبت

خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید[3]:"اتل ما اوحی الیک من الکتاب و اقم الصلوة انّ الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر و لذکر الله اکبر و الله یعلم ما تصنعون"."بخوان ای پیغمبر آنچه را که وحی کردیم به سوی تو از قرآن و برپادار نماز را که البته نماز باز می‌دارد انسان را از کار زشت و ناپسند و هر آینه یاد خدا بودن بزرگ‌تر است از سایر عبادات (که یاد خدا و ثواب و عقابش همیشه انسان را از گناه باز می‌دارد و انسان را به طاعت وامی‌دارد. ولی عبادت با غفلت از خدا چندان اثر ننماید) و خدا می‌داند آنچه را که می‌کنید".

خواننده عزیز امیدوارم با دقت توجه کنید! زیرا این ندای نورانی از پروردگار عالم به بنده خود می‌باشد. از روی شماره آیه(45) برداشت می‌شود که ندا به کسانیست‌ که در دنیا عمل انسانی و پیروی و اطاعت و عبادت مولا را انتخاب کرده‌اند. چراکه  45، برابر با عدد ابجد اسم آدم و برابر با جایگاه عددی کلمه انسان ‏و خلاصه برابر با جایگاه عددی نام مبارک فاطمه سلام الله علیها است. پس طرف خطاب، انسان کامل یعنی پیغمبر بزرگواصلی الله علیه و آله است و از ایشان به قلب‌های سالم و بندگانی که می‌خواهند صورت عمل انسانی داشته باشند.

چرا عدد این آیه در جایگاه اسم مبارک فاطمه سلام الله علیها است؟ زیرا معنی نام مبارک خانم از ریشه فطم است یعنی از آتش جهنم و تمام پلیدی‌ها بریده است. پس در این جایگاه ، نماز بپا می‌شود که ریشه در بطن بهشت دارد و امر این است که این ریشه را در بطن ایمان و عقیده و قلب سالم خود بپادارید!

وجود مبارک امام صادق علیه السلام فرمودند که 5 نوبت نماز در 3 نوبت خوانده شود. اما درواقع باطن 3 نوبت هم همان 5 نوبت است!

اگر خوب دقت کنید در گردش ساعت شبانه روز، ساعت 3 (بعدازظهر)، شناسایی دیگرش 15 خوانده می‌شود. چند نکته در این اعداد نهفته است:

همانطورکه بیان شد عدد 5، عدد بسته است و قرار گرفتن درحلقه بندگی واقعی برای هر بنده با خواندن نماز پنجگانه و رسیدن به حقیقتش است به شرط اینکه نمازمان پشت امام معصوم صلوات الله علیهم اجمعین باشد یعنی امامِ نماز را پیشاپیش نماز ببینیم. چراکه   نماز بی ولای اوعبادتی است بی وضو 

                                                      به منکرعلی(ع) (وذریه‌های معصومش(ص)) بگو نماز خود قضا کند

 

جمع اعداد 1 تا 5 برابر 15 می‌شود 15=5+4+3+2+1 که برابر با جایگاه عددی حرفِ س به عدد ابجد 60 است. که حرفِ س، قلب قرآن و میزان حروف است. و هر ساعت، 60 دقیقه و هر دقیقه 60 ثانیه است.

و خداوند یکتا فرمود[4]: ... انّ الصلوة کانت علی المؤمنین کتابا موقوتا. یعنی در وقت قرارگیرد میزان و طبق دستور الهی (با تمام شرایط). پس حقیقت نماز، دائما در تمام عالم در زمان و مکان جاری است.

 

درواقع ساعت 15، عدد 3 هست که در 5 نوبت ضرب شده و عدد 15 را نشان می‌دهد (15=3×5 ،15=س ؛میزان). که حیات تمام هستی در گرو عدد3 است و برابر عدد کلمه آب است. درواقع هر چیزی برای اینکه به  حیات واقعی و دائمی خود برسد و سبز بماند، باید در 3 (=آب) ضرب شود تا به میزان حیات حقیقی برسد.

حقیقت آب، کوثر وجود است یعنی خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها و یکی از نام‌های قرآن هم کوثر است. اگر حروف آب را به صورت بسیط بنویسیم الف و با، عدد ابجدش 114 می‌شود(114=3+111) و 114، برابر تعداد سوره‌های قرآن است. پس حقیقت آبی که همه‌ی انسان‌ها را سیراب کرده و احیاء دنیا و آخرت می‌کند، قرآن و نماز است[5].

جایگاه عددی الف و با (به صورت بسیط) می‌شود 33(33=3+30) که برابر جایگاه عددی نام مبارک زهرا سلام الله علیها است. جمع ارقام 33 می‌شود 6 (6=3+3) ( 6 برابرایام خلقت کلّ دنیا). و عدد ابجد حروف سیُ سه =135 می‌شود که برابر با عدد ابجد نام مبارک فاطمه سلام الله علیها است.

 

*آب، تطهیر کننده‌ی عین نجس به عین پاک است. آبِ ظاهر، نشانی از آبِ باطن دارد. پس با عرفان آب، خود را شستشو دهیم تا حیوانیت از ما جدا شده و  به حقیقت انسانی برسیم! به همین علت نماز واقعی، تنهی عن الفحشاء و منکر می‌شود.

و اینجاست که معنای روایتی از پیامب صلی الله علیه و آله را متوجه می‌شویم که به مردم فرمودند: اگر بر در خانه یکی از شما نهری از آب صاف و پاکیزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهد آیا چیزی از آلودگی و کثافت در بدن او می‌ماند؟ در پاسخ عرض کردند: نه. فرمود: نماز، درست همانند این آب جاری است، هر زمان که انسان نمازی می‌خواند گناهانی که در میان دو نماز انجام شده است از میان می‌رود.

 

*حال اگر در ساعت، به صورت قطر از عدد 3 به عدد روبرویش وصل کنیم، عدد 9 می‌شود { شاخص نماز عصر حدودا در ساعت 3 و شاخص نماز عشا حدودا در ساعت 9 است}. در شکیات نماز واجب، 9 شک صحیح وجود دارد  تا نماز کامل و بدون اشکال تحویل داده شود.

و در شناسایی عددی دیگرِ 9، 21 خوانده می‌شود که برابر با جایگاه عددی حرفِ ش است (صفت تفشی دارد) پس صفتش، افشاء حقیقت نمازی است که در میزانِ سین به عدد 15(=س) انشاءالله به نتایج ظاهری و باطنی نماز افشا می‌شود و نمازگزار به میزان اعمال دست پیدا می‌کند. البته از درون قلبش، تا به اعضا و جوارح و همه اعمالش افشا شود. انشاءالله

*نماز ظهر و عصر و عشا 4 رکعت دارند، و این عدد، همان گنج اربع (10=4+3+2+1) یعنی همان نورٌواحد و گنج 14 معصوم صلوات الله علیهم اجمعین است، و نماز مغرب 3 رکعت است که حقیقت کلّ اسرار باطن اعداد روی سه عدد می‌باشد و عدد سه، رمز همه‌ی نمازهاست و همه‌ی نمازها در نماز مغرب قرار دارند که ظرف افول نور خورشید ولایت و رسالت است جالب است بدانید که نماز مغرب متعلق به خانم دو عالم فاطمه زهرا؛ سیده نساء العالمین است او که ظرف مغرب افول دو خورشید رسالت و ولایت است.

 

اسرار نماز مغرب و صاحب مغرب وجود  

*نماز مغرب: متعلق به وجود حضرت فاطمه سلام الله علیها است که معصوم سوم و مرتبه خلقت نوری ایشان درعالم سِرّ به عدد 3(=ج)است. اما کلمه مغرب یعنی ظرف گیرنده‌ی غروب یعنی افول نور خورشید (اسم مفعول غروب است).

حقیقت نماز ظهر، خورشید رسالت  و حقیقت نماز عصر، خورشید ولایت است پس در حقیقت در ظرفِ مغرب عالم امکان ؛ وجود مبارک سیدة النساء العالمین؛ فاطمه زهرا سلام الله علیها، دو خورشید افول دارد و او ظرفِ کامل است که حقیقت جمعِ عدد الف و با می‌باشد؛ عدد ابجد حرفِ ا=1 و حرفِ ب=2 است که در جمع می‌شود 3 (3=2+1) .عدد 3 برابر حرفِ ج است که جهیدن و جهان شدن و جان گرفتن را ظهور می‌دهد و تمام هستِ عالم به وجود حرفِ ج که ظهور حقیقت آب است(آب=3) ، حی می‌شود ؛"و جعلنا من الماءِ کلّ شیءٍ حی[6]". پس همه چیز از آب زنده شد!

و با دو معنی زیبا ، مغرب را معرفی می‌کند :

 1) نماز مغرب 3 رکعت است و صاحبش، کوثر عالم وجود؛ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می‌باشد (و سوره مبارکه کوثر هم 3 آیه دارد)

هر جا آب باشد، آبادانی و سبزی می‌آید پس بعد از نماز مغرب، نماز عشاست که متعلق به سبزپوش آل محمد(ص) است!

2)ساعت مغرب مثل عمر پر برکتشان ظاهرا کوتاه (ولی برکتش الی یوم القیامه)است و زود به عشا وصل می‌شود.

عدد ابجد کلمه مغرب=1242 است که جمع ارقامش 9 می‌شود (9=2+4+2+1).{مَلکی به نام سخائیل (یا سرفائیل) برائت نامه‌ای از آتش جهنم به اسم خداوند برای هر نماز مقبول می‌آورد و برای نماز مغرب، به اسم "انا الله الجبار" است}. 

این یکی از زیبایی‌های مقام مغرب است که جمع کننده انوار خورشید در ظرف افول خود است که نتیجه‌ی آن نور قمر آسمان در لیل دنیاست و تمام حکمت باطن آن و گنج عشا در حقیقت آن جلوه‌گر می‌شود تا میوه‌ی کامل صبح را ظهور دهد که همان صبح  قیامت است (صباح الجنه)، در این بلوغ که سحر، گیرنده قدر است و شکافنده‌ی نور و ظهور و بروز یوم(روز) است.

*جایگاه عددی کلمه مغرب=63 که برابر با سنّ مبارک پیامبرصلی الله علیه و آله و همچنین حضرت علی علیه السلام می‌باشد و حکمتش زیاد است زیرا هم برابر با جایگاه عددی کلمه اربعین (یعنی 40 ) است و هم به همه‌ی مؤمنین می‌آموزد که وجود مبارکشان در حقیقت طهارت زندگی مبارکشان به جایگاه غروب رسیده است.

اما هر دو نور مبارک در ظرف مغرب عالم ، افول داشتند چنانچه سنّ هر دو بزرگوار 63 سال است که جمع ارقامش 9 می‌شود و 2 تا  9 تا می‌شود 18 که سنّ مبارک حضرت زهرا سلام الله علیها است (ظرف گیرنده انوار رسالت و ولایت).{سن مبارک پیامبر(ص)=63 و 3+6=9 ، سن مبارک امام علی(ع)=63 و 3+6=9 ، 9+9=18 . جالب است که اگر ارقام 63 را در هم ضرب کنیم هم 18 می‌شود! (18=3×6)}

حقیقت نماز مغرب:

مغرب یعنی ظرف افول نور خورشید و به معنای دیگر ظرف کاملی که خاصیت و قابلیت جذب کلّ نور خورشید را دارد و ذره‌ای نور را ضایع نمی‌کند. و دیگر این‌که جایگاه غروب ، تمام شدن نور خورشید در مخلوقات است. هر وجودی یک طلوع دارد که تولد است و یک غروب که مرگ است.

طلوع اشراق ظهورآن مخلوق است تا خود را کامل جلوه دهد و مغرب، کاسته شدن نور است تا تمام شود. مثل نوزاد که رشد می‌کند تا جوان شود و به زایش و کمالات وجودی می‌رسد و آنگاه کم کم مُسن شده و پیر می‌شود و زمان رفتن فرامی‌رسد. در واقع خانه قبر جای افول و مغرب هر انسان است ، حال معلوم می‌شود که هر کس نور طلوع و اشراق وجودی خود را چه کرده و به چه مصارفی صرف کرده است؛ درست مصرف کرده یا نه؟

برای هر انسان یک طلوع و غروب دیگری هم هست. پروردگار عالم درآیه17 سوره مبارکه الرحمن می‌فرماید:"ربّ المشرقین و ربّ المغربین"، پروردگار مهربان ربّ دو مشرق و ربّ دو مغرب است. و آن انوار مشرق و طلوع خورشید ولایت و رسالت است که تمام انسان‌ها را به سوی وحدت وجود و توحید راهنمایی و هدایت می‌فرماید؛ لا اله الا الله.

 در این زمان که مولای ما غایب است و ظاهراً ایشان را نمی‌بینیم، همه‌ی ما ریزه خوار سفره رحمت ایشان هستیم و ایشان مثل خورشید پشت ابر، اشراقات هدایت را به تمام انسان‌ها می‌رساند و کتاب مبارک قرآن که هادی همه دل‌ها و نسخه حکیم الحکما؛ پروردگارعالم است نیز در دسترس همه ماست.

حال من می‌پرسم دوستان، از صبح که خورشیدِ ظاهر طلوع می‌کند انوارش چه می‌شود و کجا می‌رود؟ اگر ما صدای سلول‌های بدنمان و تمام جمادات و نباتات و حتی فضای اطراف خود را می‌شنیدیم این‌ها می‌گفتند: ما به اندازه ظرف خودمان برای نیازمان کسب نور و جذب نور کرده و احیای خود را گرفتیم. پس نور به صورت انرژی و حیات و هدایت و معاش، شکل حقیقی خود را نشان می‌دهد و این تعریف حقایق مغربی  است که در هر وجودی افول نور شده است.

پس ما در هنگام مغربِ عمر باید از این انوار، تحفه بهشت و رضای خدا را ببریم. و بهره کامل انرژی برای زندگی الی یوم القیامه را گرفته باشیم و باید آن سوختی را که چراغ قبر ما و نور و صراط ما و حتی بهشت ما می‌شود و همیشه منور و مزین و گرم کننده است، توشه گرفته باشیم. زیرا نتیجه مغرب صحیح و کامل برای زندگی مؤمنان پس از مرگ ، احیاء کامل زندگی دنیا است به صورت حیات طیب! پروردگار عالم می‌فرماید[7]: "یَصعَدُ الکلِمُ الطّیّبُ و العملُ الصّالحُ یرفعُهُ" . بنده مؤمن در حیات صحیح به درجه کلمه طیب از مولای خود می‌رسد و هم در این دنیا و هم آن دنیا ، رفعت درجه پیدا می‌کند.

اما نام مبارک پروردگار عالم که برای نماز مغرب بوسیله‌ی ملک  به عنوان برائت از آتش جهنم به شخص نمازگزار واقعی عنایت  می‌فرماید، اناالجبار می‌باشد یعنی من خداوند جبران کننده هستم. انشاءالله خداوند کریم عمل ناقص ما را درهنگام افول به جایگاه ، جبران کرده و غلط‌های ما را اصلاح کند.

حقیقت مغرب، وجود مطهر و مقدس خانم دو عالم؛ فاطمه زهرا سلام الله علیها است. (وقت مغرب کوتاه است و عمر مبارک ایشان هم کوتاه) زیرا دامن پاک و مطهر و قلب مبارک او، ظرف تامّ و تمامِ گیرنده افول دو خورشید ولایت و رسالت بود. او که در حقیقت از وجودش، 11 موالید مطهر و نورانیِ امامان معصوم صلوات الله علیهم اجمعین تجلی کردند و هر کدام نور هدایت و امام راه تمام شیعیان عالم شدند و بانوی دو عالم، سیده نساء العالمین، کسی هستند که پدر بزرگوارشان درباره ایشان فرمودند: فاطمه پاره تن من است و نور دو چشم من است.

وجود خانم در این دنیا، حقیقت لیل (شب) است که در کتاب راز حجاب تا حدودی شرح داده شده است. ما به عنوان شیعه و پیرو خانم دو عالم باید، حقیقتِ مغرب خود را از افول انوار مشرق عمرمان از ولایت و رسالت به صورت عمل صالح و باقیات الصالحات صحیح و آثار نورانی جلوه دهیم.

سایه در عصر، خود را نشان می‌دهد و هر چه به طرف مغرب می‌رویم سایهی اجسام بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود. چون سایه به منزله سجده بر صاحب سایه است (چون سایه اطاعت جسم را می‌کند). پس سایه چنان بزرگ می‌شود تا به طرف مغرب که تمام زمین، سایه می‌شود. انگار خورشید، در سایه غروب می‌کند! یعنی سایه، نتیجه عمل کردن به ظهرِ وجود است و همان‌طور که ظهر، تامّ بود سایه تمام می‌شود، یعنی جذب کامل! درواقع نفس ظهر جلوه می‌کند.

پس ما فقط با نماز مغرب مقبول می‌توانیم ادای دِیـْنِ ظهور ظهر و عصر را انجام دهیم.

پروردگارا به خاطر تمام نعمات ظهر و عصرت تو را شکرمی‌کنیم، و از تو می‌خواهیم ما را شکرگزار مغربت قرار دهی تا این مغرب را در قیامت به زیبایی نماز عشا و آنگاه نماز صبح تحویل دهیم.آمین

*غروب روزجمعه[8]:

اهل معنا و معرفت می‌فرمایند: سحرگاه به عنوان وقت متعلق به حضرت زهرا سلام الله علیها فرصت «مشی إلی الله» است و عصر و غروب جمعه که تعلق به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دارد، وقت «جذب فیض من الله است».

حضرت زهرا سلام الله علیها نیز می‌فرمایند: شنیدم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می‌فرمودند[9]: « إنّ فی الجمعة لَساعة لایُراقبها رجلٌ مسلمٌ یَسأل الله عزّوجلّ فیها خیراً إلا أعطاه إیّاه؛ همانا در جمعه لحظه‌ای هست که هیچ مسلمانی بر آن مراقبت نمی‌کند و در آن لحظه از خدا خیری نمی‌خواهد مگر اینکه آن را به او عطا می‌کند». عرضه داشتم : ای پیامبر خدا! کدام لحظه؟ فرمود: « إذا تدلّی نِصفُ عینِ الشمس للغروب؛ هرگاه نیمی از قرص خورشید غروب کرد». راوی می‌گوید: فاطمه علیها السلام به غلامش می‌گفت: برو بالای بلندی و هرگاه نیمی از خورشید را دیدی که به غروب نزدیک شد، به من خبر ده تا دعا کنم.

مهم اینکه حلقه وصل این دو وقت و نیز نقطه اتصال مشی و جذب، سوره قدر است چراکه بنابر ادله روایی، صدیقه کبری علیها السلام، صاحب حقیقت و باطن سوره مبارکه قدر است، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز صاحب رقیقت و ظاهر این سوره خواهد بود.

پس چه  نیکوست که مؤمنین این وقت را مراقبت نموده، به سیره فاطمی ملتزم شوند و در این بستر زمانی که ملکوت آن به انفاس قدسی آن بانوی عرشی منوّر است، سوره مبارکه قدر را به نیابت از حضرت زهرا سلام الله علیها بخوانند و به محضر أنور امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف هدیه کنند. چنانکه در روایت آمده است: در روز جمعه صد نفحه از رحمت الهی نازل می‌شود که نود و نه عددِ ان از برای کسی است که سوره قدر را در عصر جمعه صد مرتبه قرائت کند.

شاید که منظور نظر کیمیا اثر آن حضرت قرار گیریم و فرج انفسی برای همه‎ی نفوس مستعده محقق شود و به امید فرج آفاقی نیز چشم براهیم که خورشید را برای ظهور آفریده‌اند. 

گنج طه در وجود خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها

*در لوح عدد 5 هم به خوبی مشخص شد که تمام اسرار در گنج عدد 5 و ظهور عدد 9 و در ابعاد عدد 3 است! و مجموعه گنج در اسرار کلمه طه ظهور دارد. پس کلمه طه بر همه‌ی عالمیان ولایت کبری دارد و آنچه به ظهور ظاهر و باطن می‌آید از این گنج است.

چنانچه عالم دایره شد و دایره در 360 درجه ظاهر شده است! اگر دقت کنیم شعاع دایره 9 است(چون سقف اعداد 9 است). و وقتی ارقام 360 (درجه دایره) را با هم جمع کنیم 9 می‌شود(9=0+6+3) {در حقیقت عدد درون دایره : یک 3 است و یک 6 و در جمع ، 9 }. پس اگر بخواهیم حقیقت کلّ دایره خلقت را بدانیم ، 3 را در 6 و 9 ضرب می‌کنیم که می‌شود 162، که برابر با عدد ابجد نام زیبای انسان است که تمام ابعاد را دارد، درحالیکه از 5 حرف تشکیل شده است!

چنانچه خواندیم شکل دایره، نماینده تنها عدد بسته 5 بود.پس دایره‌ای که شعاعش 9 و کمانش 5 باشد ظهورش، عدد انسان (ِکامل) و جایگاهش(انسان=45) همان 9 ضرب در 5  که می‌شود 45 است و همچنین برابر با عدد ابجد نام زیبای آدم است. نکته جالب اینجاست که جایگاه عددی نام زیبای فاطمه سلام الله علیها هم 45 می‌شود! که فاطمه سلام الله علیها؛ حقیقتِ کلّ دایره یعنی باطنِ رحمِ عالم خلقت است و عصمت الله الکبری است، بلوغش 9،  تعداد حروف نام مبارکش{فاطمه(س)} 5 و جایگاه عددی نام مبارکش 45 ؛ برابر با نام آدم علیه السلام می‌باشد.

 

*خوب توجه کنید! پس اسرار ظهور عالم سِرّ، در حقیقت گنج آن ظرفی است که صاحب کلّ حیات کوثرِ وجود است که قبل از خلقتش، امتحان شده و قبولی گرفته و کلّ نور است!{ یا ممتحنة امتحنکِ الله الذی خلقکِ قبل اَن یخلقکِ فوجدکِ لما امتحنکِ صابرةً... ای آزموده.خدائیکه آفریدت آزمودت پیش از آفرینشت و یافتت درآزمایش بردبار}

 

درحقیقت خلقت نوری در عالم اسرار بوجود مبارک پنج تن صلوات الله علیهم اجمعین و ظهور 9 ذریه در بطن اباعبدالله الحسین علیه السلام، حقیقت گنج طه است که در نام فاطمه سلام الله علیها ظهور دارد و تمام حروف نام مبارک خانم در دایره حروف نورانی است (ف ا ط م ه) { 28 حرف را به  4 دسته تقسیم کرده‌اند: حروف نورانی، حروف هوایی، حروف آبی و حروف خاکی} و در گنجِ حقیقتِ این معناست که پیامبرگرامی اسلام؛ حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله می‌فرماید : فاطمه(س)، اُمّ ابیهاست. و ایشان؛ اُم الائمه و اُم الانبیا می‌باشد.

 

اسرار عدد 6 و حرفِ ش

عدد 6 به حروف در فارسی؛ شـِش و در عربی ؛ ستـّه ، سدس یا سادس خوانده می‌شود. و درواقع باطن معانی هردو در آخر به یک معنا می‌رسد. چنانچه عدد ابجد حروف سته=465 می‌شود و این عدد ، رمز زمان ظهور حضرت مهدی(عج الله تعالی فرجه الشریف) است زیرا این عدد از جمع اعداد از 1 تا 30 تشکیل می‌شود (465=30+29+28+...+3+2+1)، که 30 جزء قرآن به تمام باطن در زمان ایشان ظاهر می‌شود و برابر با نام زیبای مهدویت است! {جالب است که ایشان نهمین فرزند اباعبدالله الحسین علیه السلام است یعنی باز هم رابطه 9 و 6(=سته=465)}. و جایگاه عددی کلمه مبارک مهدویت =60 می‌شود که برابر با عدد ابجد حرفِ س است و حرفِ س، قلب قرآن و میزان است و حکومت آقا، حکومت بر قلبهاست و میزان حکومت جهانی در کلمه مهدویت است!

 

*اما معنای حروف شـِش: حرفِ ش درعربی و فارسی هر دو یک ملکوت را دارد. بلوغ حروف است زیرا تمام عالم هستی در این حرف غرق است. و چون حرف ش، صفت تفشی (یعنی افشاکردن) دارد، افشاکننده تمام اسرار عالم بالا در روی زمین و حتی در تمام کرات و حتی درون دریاها و معادن و مخازنِ هستی می‌باشد.

عدد ابجد حرف ش=300 است که برابر با عدد ابجد کلمه صراط   و عدد ابجد کلمه فکر می‌باشد. و اگر دایره ساعت را از 1 تا 24 با هم جمع کنیم (300=24+23+22+ ... +3+2+1) می‌شود 300 . و وقتی که بصورت سه حرفی خوانده شود یعنی شین ، عدد ابجدش 360 می‌شود. در تعریف مقامات حروف؛ هم تعداد حروف به عدد خوانده می‌شود و هم تعداد نقطه‌های آن حروف زیرا مبین حقیقت اسرار هر حرف، نقطه‌دار یا بی نقطه بودن آن است. و تعداد نقطه‌های حرف هم به شماره در تعداد حروفش تعریف حقیقی آن حرف است.

 

پس دلیل اینکه می‌گوییم حرفِ ش، بلوغ معنای همه‌ی حروف است، این است که در جایگاه افشای مقامات و معانی حروف واقع می‌شود. درحالیکه همه‌ی عالم در شکل دایره قرار دارد و تمام دوایر در دایره‌ی کلّ هستی جای می‌گیرد. می‌دانیم که دایره چه بزرگ باشد و چه کوچک ، 360 درجه است که برابر با عدد ابجد حروف شین می‌شود ( حرفِ ش ، شین خوانده می‌شود). حال خوب توجه کنید که هستی در آغاز به یک، شروع شده و همه در جلوه‌ی وحدانیت پروردگار عالم، توحید را افشامی‌کند!

شرح دایره هستی به حرفِ شین

*پس دایرة الدوائرِ هستی :

 *1)در عدد به یک "ش" جلوه می‌کند یعنی یک حرف.

 *2) همانطورکه در کتاب عرفان عدد 10 بطور کامل توضیح داده شد : سِرّ شناخت پروردگار عالم به اسم مبارک اَحد جلّ‌جلاله به عدد ابجد 13 است که برابر با جایگاه عددی حرفِ م به عدد ابجد 40 است . و در ظهور اسمائی به عدد 4 ارکان و جلوه طهارتِ 40 به نام اسم مبارک سبحان (جایگاه عددی سبحان=40) که تنزیه و تسبیح را در کلّ اسامی پروردگار عالم که شمارش نمی‌شود ، جلوه فرمود. اگر ارقام 13 را با هم جمع کنیم می‌شود 4(=3+1) که حرف ش ؛ خودش یک و 3 نقطه دارد رویهم می‌شود 4 ! پس در دایره هستی ، 4 ارکان افشا می‌شود.

 *3) اگر به سه حرف شین بنویسیم درواقع در2 قسمت ظاهر می‌شود: ش- ین یعنی حرفِ ش می‌شود زُبُر و حروفِ ین می‌شود بینه. چقدر زیباست که در ترازوی حقیقی معنی این حرف ، در مقام عددی عدد 300 (=ش) روبروی عدد 60(ین) قرار می‌گیرد (که برابر با عدد ابجد حرفِ س است) ، درواقع حرفِ ش در مقابل حرفِ س می‌باشد! یعنی حرفِ ش ، وزنه‌ی بیان کننده حرفِ س است.

 

چنانچه می‌دانید حرفِ س؛ قلب قرآن و میزان حروف، قلب عالم امکان،  سِرّالحروف و مقام جمع الجمعی حروف است. چنانچه حیات هر وجودی به قلب آن و قلب قران؛ سوره مبارکه یس و قلب همه‌ی هستی؛ وجود مبارک حضرت مهدی علیه السلام است که ایشان قلب عالم کون و مکان و قلب عالم امکان و قلب عالم هستی الی یوم القیامة می‌باشد. و در مقام جمع الجمعی تمام خانواده محترم ائمه طاهرین صلوات الله علیهم اجمعین، آل یاسین خوانده می‌شود و در زیارت آل یاسین، مقامات وجودی را بیان می‌فرماید و حقایق هستی (چه در دنیا و چه در آخرت) تعریف می‌شود.

 

*4) حرفِ شین به عدد 9 تعریف می‌شود زیرا 3 حرف است و 6 نقطه دارد که رویهم می‌شوند 9. حال خوب دقت کنید! تمام دایره از نقطه مرکزی که شروع خلقت خشکی روی زمین است {که به کلمه ارض خوانده می‌شود} به شعاع 9 (چون سقف اعداد از 9 بیشتر نیست) ، محیط دایره {که دحو الارض خوانده می‌شود} کشیده می‌شود.

 

*پس به عدد 9(تمام شناسایی حروف شین با نقطه‌هایش) و عدد 3(سه حرفِ ش-ی-ن) و عدد 6 ( 6 نقطه‌ی حروف شین) اسرار این دایره افشا می‌شود که به سه عدد 9 و 3 و 6 می‌باشد. اگر این اعداد را در هم ضرب کنیم (6×3×9)می‌شود 162 که برابر است با ظهور و خلقت اشرف مخلوقات ؛ وجود مبارک انسان (البته انسان کامل) که خداوند کریم در کلام مبارکش می‌فرماید[10]: "فتبارک الله احسن الخالقین". و انسان در مقام عبودیت می‌تواند عابد خداوند جلّ‌عظمته باشد یعنی عبدالله باشد و با بندگی خالصانه به پیشگاه نورانی و سبحان پروردگارش راه یابد یعنی به مقام عند ربهم یرزقون برسد.

 

مقام دنیا در عدد 6

**خوب دقت کنید! اول اینکه مقام دنیا خیلی بالاست زیرا که جایگاه شهادت است و دوم اینکه افشاءِ اسرار عدد 6 (در دنیاست) که خداوند کریم فرمود[11]: خلق السموات و الارض فی ستة ایام ؛ خلق کردم آسمان‌ها و زمین را در 6 روز. اما این دو تعریف جای توضیح بیشتری دارد که شنیدنی و خواندنی است و جای تأمل و تفکر دارد ! عزیزان امیدوارم که با جان دل این مباحث را بخوانید و بیندیشید:

**1)اول اینکه دنیا، جایگاه شهادت است . زیرا آنچه در عالم بالا بصورت سِرّ خلق شده، در ظهور به عوالم پایینی قرار می‌گیرد اما تا در دنیا نمی‌آمد، مشاهده نمی‌شد و به ظهور وجودی از نظر مادی نمی‌رسید. پس خلقت خالق بی‌همتا در عالم دنیا، مشهود است و از هر ذره‌ای چه بصورت جمادات و چه نباتات و چه حیوانات و یا انسان و یا حتی همه‌ی موجوداتی که با چشم غیرمسلح دیده نمی‌شوند و یا اصلا شاید فقط احساس می‌شوند مثل گازها و هوا و ... ، همه به یک صورت در دنیا به مقام شهودی و ظهوری می‌رسند.

شاید این یکی از اسراری است که خداوند یکتا در سوره مبارکه فصلت می‌فرماید[12]: حتی إذا ما جاءوها شهد علیهم سمعهم و ابصارهم و جلودهم بما کانوا یعملون؛ تا چون بر دوزخ رسند آنهنگام گوشها و چشمها و پوست بدنهایشان بر جرم و گناه آنها گواهی دهند. و یا در سوره مبارکه یس می‌فرماید[13]: "الیوم نختم علی افواههم و تکلّمنا ایدیهم و تشهد ارجلهم بماکانوا یکسبون؛ امروز است بر دهان آن کافران مُهر خموشی نهیم و دستهایشان با ما سخن گوید و پاهایشان به آنچه کرده‌اند گواهی دهد".

بنابراین آن روز زبان نطق دنیایی بسته می‌شود و تمام وجود در مقام شهادت، گواهی می‌دهند. پس فقط دنیاست که عالم نطق است. و همه در نقطه ظهور می‌کند. چنانچه پرگار آفرینش از نقطه، کمان دایره‌ی حدود الهی را می‌کشد. و جنین در دایره رحم مادر بصورت نطفه، دایره زندگیش دحوالارض می‌شود! نگاه از نقطه سیاهی چشم دیدگاه ظاهری و باطنی را می‌بیند و می‌اندیشد و فکر می‌کند و تصمیم می‌گیرد و عمل می‌کند. و همه درنقطه قلب به تغییراتی اساسی، به واقع قلب به میم می‌شود.

آیا اینجا تفکر و تأمل ندارد که خداوند بالاترین مقامات زندگی انسانی را در پایان عمر به شهادت تعریف می‌کند! و آن زمانی است که انسان به بلوغ مقام فکری و عقلی و ایمانی و تربیتی  و عملی در شریعت و طریقت  و حقیقت شیعه و پیرو امام معصومِ زمانش برسد. و انتخاب زیبای خود را در حیات دنیوی برای خروج صحیح (از دنیا)، به تولد و زنده شدن واقعی برساند. و حیات وجود جسمانیش را در شهادت تقدیم خالق مهربانش کند. اینجاست که خداوند کریم می‌فرماید[14]: ولاتحسبنّ الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربّهم یرزقون ؛ نپندارید کسانی که در راه خدا شهید شدند مردند بلکه زنده به حیات ابدی شدند و نزد پروردگارشان متنعّم خواهند بود.

 

پس کلّ دنیا در مقام شهادت می‌شود کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلا. پس تا آخر عمر دنیا، راه شهادت باز است و دعوت نامه برقرار است که هرکه دارد هوس کرب و بلا بسم الله.

**2) امام شهدا: در مقام سیدالشهدایی، وجود مبارک اباعبدالله الحسین علیه السلام قرار دارد که تولد و شهادت وجود نازنینش استثنا است. چنانچه می‌دانید ایشان 6 ماه در حمل مادر بزرگوارشان بودند. پس عدد 6، افشای وجود مبارک آقاست! خوب دقت کنید که عدد 6 به حروف در فارسی، شـِش میشود که دو تا حرفِ ش است و درواقع شین. پس بلوغ 9 در باطن شین قرار گرفت و امام حسین علیه السلام از بدو تولد به عدد 10 بدنیاآمد {یک وجود مبارک خودش + 9 ذریه معصوم(ص) در بطنش (10=9+1)}. پس او حامل بلوغ گنج 9 است. بنابراین اسرار دایره خلقت زندگی مبارکش که محیط بر همه‌ی عوالم هستی است حیات را در عدد 6 ظهور داد و بلوغ هدایت را به 9 ذریه معصومش صلوات الله علیهم اجمعین.

 

 

  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۰۱ ، ۲۰:۰۰
عذرا شفائی

  

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا ممتحنة امتحنک الذی خلقک قبل ان یخلقک و کنت لما امتحنک صابرة و نحن لک اولیاء مصدّقون

 

باطن لیل و خانم فاطمه سلام الله علیها

پس دنیا که خودش حقیقت لیل است، اسرارش در شب است: عروج حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله در شب بود و تولد معصومین صلوات الله علیهم اجمعین در سحرگاه بود. و رزق روشنی روز و رسیدن ساعاتش از بطنِ سحرگاه شب است. شب، حرکت اولیاء است و رسیدن قدر به دنیا در شب است(انّا انزلناه فی لیلة القدر) و حقیقت آن سِرّ حرکت آب است از اسفل به اعلا که حیات را در جریان می‌اندازد و آن حقیقت و آن سرّ وجود مقدس فاطمه زهرا سلام الله علیها است که در حجاب ستر خویش، تجلی کرد و شب را بپا داشت و مجرای رساندن مغرب به عشاء و عشاء را به صبح و صبح را به ظهر و عصر شد.

او بود که در لیل به خاک سپرده شد و به دنبال قبر گمشده‌‍‌‌‌اش همه باید در پی  نورش بگردند تا روزی که جلوه نورش، امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف ظهور کند و به نورش، ظلمت‌ها را بزداید و پاکی و روانی و نورانیت را از آن آب باطن خویش -که مادرش است- ظاهر کند " انّا انزلناه فی لیلة مبارکة انّا کنّا منذرین[1]" .

در روز وقتی خورشید می‌تابد آب گرم می شود و تبخیرمی‌شود، در شب به آسمان صعود می‌کند که به صورت ابر ذخیره شود. علوم باطنی را که حیات حقیقی است، از مایه حیات جلوه می‌دهد. چون می‌فرمایند تا آخر زمان دو  قسمت از علم ظاهر می‌شود و بیست و پنج قسمت آن در زمان ظهور حضرت حجة ابن الحسن-روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه فداه-  ظاهر می‌شود.

عدد ابجد کلمه لیل= 70 است[2]،  برابر با عدد ابجد حرفِ ع، که عین خود به معنی، چشم و چشمه می‌باشد. همان‌طور که خانم زهرا سلام الله علیها، حقیقت لیل بود او خود لیل را به پا می‌داشت تا مهتاب نورش در پس پرده‌ی ظلمت شب به تمام ستارگان عالم نور بخشد و به تمام جماد و نبات، رنگ و طعم دهد و مُقدّم در طلوع حرکات شود.

 

او با قیام لیلش دنیا را که باطناً اسفل و تاریک است، ارتقاء درجه می‌داد تا ساکنان دنیا بتوانند خود را به اعلای صبح بکشانند و شمس وجود بتواند از درون سَحَرَش طلوع کند. چنانچه تولد ائمه علیهم السلام در سحرگاه بود و همه با وجود خود، طلوع را آوردند و چنانچه قدر در لیل نازل شد(انّا انزلناهُ فی لیلة القدر) و احیا گرفتن، در شب است، یعنی تمام عمر ما، یک شب است.

پس احیا، برای گرفتن قدر بسیار واجب است تا مرده‌های وجود خود را زنده کنیم و در نور مهتاب ولایت، قد بکشیم و صورت و سیرت انسانی پیدا کنیم تا در چشمه‌ی لیل(عین) چشمه‌ها و عیون دل را به رازهای آفرینش خود بینا کنیم تا در طلوع صبح خود از وَتر (تَری) حقیقت گذشته و در جایگاه رضوان پروردگار عالم جایگزین شویم و آن یوم القیامت است. معراج پیامبر صلی الله علیه و آله درشب بوده‌است[3]، و در حقیقت لیل، چادرِ روز است.

بانوانِ شیعه زهرا سلام الله علیها! اگر بخواهید به گنج وجود خودتان که همان سکون و بهشت آفرین بودنتان است، برسید باید بنده مطیع خدا و شیعه وجود مقدس چهارده معصوم صلوات الله علیهم اجمعین مخصوصاً فاطمه زهرا سلام الله علیها باشید و چادر زهرایی، زینت عمل فاطمی ما باشد.

 

*باطن عین(چشمه) و صاد:{لیل=70=ع }

صاد، چشمه‌ای است در عرش و فاطمه زهرا سلام الله علیها، کوثر است یعنی حقیقت چشمه (عین)؛ چشمه‌ای که خیر کثیر است و هرگز تمام شدنی نیست و این اسم یکی از اسماءِ قرآن کریم است و نام سوره‌ای است در قرآن که تقریباً تمام کلماتش یک بار در قرآن ظاهر شده‌است و این سرّ دُرّ یکدانه‌ی پروردگار عالم؛ سیّده النّساء العالمین است، که چهره ایشان بر هیچ‌کس عیان نگشت ولی صدای زندگی و عمر پر برکتش الگوی تمام جهانیان الی یوم القیامت گردید. {عدد ابجد حروفِ صاد=95 و برابر کلمه صدا است که حرفِ ص به تنهایی عددش 90 است (میم=90)[4] و جایگاه عددیِ حرفِ ص درحروف الفبا برابر 18 است، و این حقیقت تجلی ظهور خانم زهرا سلام الله علیها در دنیا می‌باشد}

*پس نام آسمانی خانم؛ زهرا سلام الله علیها است اما در ظرف عالم جسمانی در دنیا که عالم اسفل السافلین است و حقیقتش، لیل می‌باشد. خداوند کریم می‌فرماید[5]: و بالّیلِ أفلاتعقلونَ (قسم به لیل اگر در آن تعقل کنید). و در سوره مبارکه نبأ می‌فرماید[6]: و جعلنا الّیلَ لِباساً { و(برای روز) شب را لباس قرار دادیم}. و سوره مبارکه لیل درترتیب نزول، نهمین سوره است که به قلب مطهر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده است.

در هنر عکاسی هرگاه بخواهند عکس مثلا شخصی را بیندازند، او را در مقابل نور زیاد قرار می‌دهند و صفحه حساس فیلم را در مقابلش، و در انعکاس نور به شخص در صفحه حساس فیلم، تصویر بصورت برگردان یعنی عکس می‌افتد. آنگاه در اتاق تاریکی(تاریک خانه) آن را با مواد خاص، به ظهور می‌رسانند تا بصورت عکس روی کاغذ ظاهر شود و آنجا را اتاق ظهور می‌خوانند!

 

*بنابراین دنیا که حقیقتش لیل است، در بلوغ 9 ِ عددی، ظاهری و باطنی، محلّ ظهور تمام تصاویری است که پروردگار عالم در عالم نوریِ بالا، وجودشان را روشن کرده و آنگاه به امر او که فرمود: تَنزّل الملائکة و الروح به عالم زمین وارد می‌شوند. درحالیکه خداوند متعال می‌فرماید: انّا انزلناه فی لیلة القدر[7]. پس تمام حقایق در لیله دنیا به قدر خود می‌رسند و باطنشان در این عالم ظاهر می‌شود!

و به واقع عکسِ باطن خودشان هستند، آنگاه باید در این لیله به ظهور جسمانی نایل شوند. و خالق یکتا با دسترس گذاشتن تمام وسایل و آنچه که نیاز ظهور حقیقت‌هاست برای پیداکردن صورت و سیرت حقیقی که همان باطن اولیه است به ظاهر دنیایی تجلی و ظهور پیدا می‌کند.

 

*چنانچه در کتاب تفسیر فرات کوفی[8] از امام صادق علیه السلام روایت می‌کند: اَنّه قال اِنّا انزلناه فی لیلة القدر، لیلة الفاطمة سلام الله علیها... یعنی شب که همان لیله است، فاطمه سلام الله علیها می‌باشد. بنابراین یکی از معانی باطنی این آیه شریفه این است که ما علی علیه السلام را که قرآن ناطق است {که فرمودند: علیٌّ مع القرآن و قرآنُ مع العلی[9]} در صدیقه طاهره سلام الله علیها که لیله و شب است، نازل نمودیم! مانند بارانی که در درون صدف جای می‌گیرد!

*و از طرفی وجود مبارک فاطمه سلام الله علیها، کوثر عالم وجود است و اسرار آب حیات و جانِ چشمه صاد و حقیقتِ ذاتِ عین(چشمه). و وجود مبارک امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام، ابوتراب خوانده می‌شود و همیشه برای اینکه آینه تصاویر را خوب به ظهور واقعی نمایش دهد، پشت شیشه‌اش که مثل آب است، پرده یا یک جرم ظلمانی قرار می‌دهند. و اینجا پشت این آبِ حیات، جانِ تراب است که کلّ استعداد و حقایق هستی عالم بالا را در دنیا به صورت و سیرت و به ظاهر و باطن، دنیایی و آخرتی به طور کامل ظاهر می‌کند  و به نمایش می‌گذارد!!! پس درواقع دنیا، رحم است .

 

شناخت وجود مبارک خانم فاطمه سلام الله علیها به طواف حج نساء

این واقعیت که خداوند قادر سبحان بخواهد مقام حج بنده‌اش را در جایگاه بندگی به نام حاجی ثبت بفرماید و قبول کند  به شرط تمام کردن اعمال حج، که تمام حج عمره و تمتع در حج واجب، 13 عمل است که عدد 13 برابر با جایگاه عددی حرف م می‌باشد که عدد ابجدش 40 است یعنی باب طهارت و اربعینی شدن، یعنی سبز شدن و زنده شدن و حیات طیب پاک گرفتن.

و عدد 13 برابر با نام زیبای خداوند؛ احد جلّ‌جلاله است و خانه خدا، خانه توحید و به اخلاص رسیدن است. پس عملِ سیزده، انشاءالله در تجلی نام زیبای احد جلّ‌جلاله، حاجی را به اخلاص و توحید ناب می‌رساند.

 

چنانچه عدد ابجد کلمه نسا=111 و برابر با عدد ابجد حروف الف است یعنی تمام اضافات و وجوهات فرعی و حیوانی از باطن انسان مؤمن جدا شده و او، قائم بر اصول بندگی و یک حاجی واقعی می‌گردد.

 

رسیدن به الف یعنی رسیدن به خزانه‌ی حروف و رسیدن به این خزانه یعنی رسیدن به معرفة الله و کلام الله و کتاب الله و معرفت به اولیاءالله. درواقع هرکس به وسعش در سیر وصل، سلوک از عالم خلق به حق رسیدن را تجربه می‌کند. درواقع الفت پیدا می‌کند و در الِف وجود که صفتش سکون است، سُکنا پیدا کرده و از هیاهوی ظاهر به گنج باطن وصل می‌شود. و این میسّر نمی‌شود، بجز در تمام کردن طواف حج نساء و نماز طواف حج نساء!

 

باطن آب و عدد 12

*همانطورکه بیان شد عدد سه ؛ رمز آفرینش در عالم بالاست! آنچه که خلق شد از آب است که به عربی ماء گفته می‌شود و عدد ابجد کلمه ما=41 و برابر حروفِ اُم است که مادر خلقت روحانی، حضرت زهرا سلام الله علیها است و اوست که کوثر وجود و ام ابیهاست و آنچه که خلق شده از اوست. چنانچه پروردگار عالم در آیه اول سوره مبارکه نساء می‌فرماید: یا ایهاالناس اتقوا ربّکم الذی خلقکم من نفس واحدة... ؛ ای مردم تقوا داشته باشید از پروردگارتان که شما را از یک تن بیافرید.{جالب اینکه جایگاه عددی کلمه ما=اُم=14 می‌شود!}

 

*نکته مهم کلمه آب این است که عدد ابجد الف ، 1 و عدد ابجد حرف ب ، 2 است بنابراین در جمع می‌شوند آب(=3)  که عدد 3 ؛ برابر حرف "ج "را نمایان می‌کند و "ج" یعنی جهیدن، جهان، زنده شدن و به حی رسیدن! پس ریزش نزولات آسمان به صورت باران و برف است(آب=3) که نزولات باران و برف درواقع در طول، ریزش دارند پس 3 به عدد هستند! و دنیا که ظرف جذب کننده آب است برابر عدد سه به حروف است ( عدد ابجد کلمه دنیا=سه=65)[10] ، ظرف گیرنده نزولات آسمانی است و سبز کننده، و حیات و زندگی در دنیا جلوه می‌کند!

 

*جالبتر اینکه افراد مسن وقتی می‌خواهند وارد بهشت شوند به 33 سال برمی‌گردند. چون در جایگاهِ شست و شویِ حقیقی قرار می‌گیرند! چراکه جایگاه عددی کلمه آب (به صورت بسیط ؛ الف+با) می‌شود 33 {جایگاه عددی حروفِ (الف=30)+(با=3)= 33} ! و خداوند متعال در آیه 33 سوره مبارکه احزاب که سوره سی و سوم قرآن عزیز است ، آیه تطهیرِ اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین را نازل فرموده : ...انّما یُریدُ الله لِیُذهبَ عنکم الرِّجسَ اهلَ البَیتِ و یُطهّرکم تَطهیرا ؛... این است و جز این نیست که خدا چنین می‌خواهد که هر آلایشی را از شما خانواده نبوت {اهل بیت(ص) } ببرد و شما را از هر عیب، پاک و منزه گرداند.

و اگر سیُ سه را به حروف بنویسیم؛ عدد ابجدش 135 می‌شود که برابر با عدد ابجد نام مبارک فاطمه سلام الله علیها است ! {سیُ سه=135=فاطمه(س)}[11] {شاید با حقیقت و جانِ 33 کوثر شست‌و‌شو می‌شوند تا به حیات طیّبِ جوانی برگردند تا بتوانند در حقیقت بهشتی بروند که مقامش زیر پای مادرِ دو عالم؛ فاطمه زهرا سلام الله علیها می‌باشد}. اللهم الرزقنا

*حال اگر عدد حروف آب را کنار هم درنظر بگیریم 12 می‌شود{1=آ ، 2=ب}

جمع اعداد 1 تا 12 می‌شود 78 (78=12+11+ ... +2+1) که  برابر با عدد ابجد نام زیبای "حکیم" پروردگارعالم است. آیا غیر از این است که  نسخه پزشک را نزد دکتر داروخانه می‌بریم تا دوا را تحویل بگیریم؟! و درواقع قرآنِ ناطق، ائمه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین می‌باشند. پس آنهایی که ادعا می‌کنند فقط قرآن ...! باید بدانند که بدون حبل الله المتین چهارده نور مقدس صلوات اللهعلیهم اجمعین که جانِ قرآن هستند برایشان دوا،زده نخواهد شد!!!}

 

*نکته‌ی جالب توجه: شاید یکی از دلایل اینکه بعد از یوسف زهرا سلام الله علیها؛ امام زمان عج الله تعالی فرجه فرزند معصومی نمی‌آید این باشد که درآن زمان، جانِ معانی حروف و اعداد به تمام محتوی ظهور داده می‌شود، پس با عدد دوازده‌ی وجود مقدسش (که دوازدهمین امام هستند) عالم  دوا،زده می‌شود و حقیقت حیات طیب؛ باطن وجود آب، ظهور پیدا می‌کند که حقیقت حیّ و زنده شدن و تمام برکات جمع اعداد 1 تا 11 یعنی ظهور حکومت الّهی(66=الله) است(66=11+10+ ... +2+1).

 پس آن زمان مظهر ظهور تمام اسماء ، صفات ، جمال ، جلال و عظمت پروردگارعالم است.

*حال اگر ارقام 12 را با هم جمع کنیم 3می‌شود(3=2+1) و کلّ اسرار خلقت ظهورپیدا می‌کند. چنانچه در جمع ارقام 12؛ 1 برابر حرف "الف" و عدد 2 برابر حرف "ب" است پس حقیقت کلمه‌ی "آب" ظاهر می‌شود که در حقیقت الفبای خلقت است. {وجعلنا من الماء کلّ شیءٍ حیّ[12]}، همه چیزها یعنی همه هستی (کلّ مخلوق ظاهری و باطنی الی یوم القیامه) از آب، حیات می‌گیرند .

*قابل توجه است که عدد 3(=آب و جمع ارقام 12) برابر حرف"ج" می‌باشد که این حرف در باطن، حضرت زهرا سلام الله علیها است که حکومت امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف هم زهرایی است. وجود مقدسش می‌فرماید: و ابنة رسول الله(ص) لی اُسوة الحسنة[13] یعنی (در زمان حکومتم)، دختر رسول الله(ص) برای من الگوی حسنه است. چون حکومت ایشان، حکومت نور است و خانم زهرا سلام الله علیها، جانِ نور و جام جهان‌نما و حقیقت آب که کوثرِ وجود است، می‌باشد.

 

*ضمن اینکه وقتی ارقام 12(1 و 2) را به صورت حروف بسیط {الف و با}  جمع کنیم یعنی : (الف=111)+(با=3)=114 می‌شود که برابر تعداد سوره‌های مبارک قرآن است.

پس حکومتِ 12 یعنی حکومت قرآن ناطق؛ مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف. و به وجود امیرالمؤمنین علی علیه السلام که خود حامل 11 ذریه نورانی معصوم صلوات الله علیهم اجمعین است {دوا(=11) برای شفای حیوانیت به انسانیت برای انسان‌های واقعی الی یوم القیامه آورده شد} که با خود وجود مقدسش 12 می‌باشد {پس می‌توان گفت به عدد12 که همان جایگاه 30 است (12=ل=30) قرآن را به 30 جزء تألیف فرمود} و دیوار حجاب از عالم سفل تا اعلا گشوده شد و به دست مبارکش(امام مبین)، کتاب الله (کتاب مبین) در یک جلد کتابت شد که ایشان مؤلِف و مؤلَفه این کتاب است .

 

*تعداد مقسوم‌های عدد 12، 5 تاست که در 24 ساعت شبانه روز 5 نوبت نماز واجب شده است. و درحقیقت گنج 12 امام معصوم علیهم السلام، همان پنج تن صلوات الله علیهم اجمعین هستند .

*وقتی 12 را به تعداد مقسوم‌هایش یعنی 5 بار با هم جمع کنیم 60 می‌شود که تمام زمان و عمر در دنیا به عدد 60 که برابر حرف "س" است ظاهر می‌شود: عدد ابجد نام زیبای ام ابیها و جایگاه عددی هی فاطمه برابر 60 است![14]

*تعداد حروف مقطعه قرآن کریم ، 78 تاست که برابر است با جمع اعداد 1 تا 12 و عدد ابجد نام زیبای حکیم=78 ، پس حروف مقطعه، روحِ تمام حروف قرآن است. از طرفی جایگاه عددی نام مبارک فاطمه زهرا سلام الله علیها هم 78 می‌شود: {(فاطمه=45) + (زهرا=33)=78}.

جالب است که اگر 78 حروف مقطعه را بصورت بسیط بخوانیم{ مثلا حرف ق که یک حرف است، خوانده می‌شود قاف که دارای 3 حرف است}، حروف مقطعه می‌شود 213 حرف که برابر با عدد ابجد نام مبارک زهرا سلام الله علیها است. حال اگر تعداد حروف (یعنی 78) را از 213 کم کنیم (78-213) می‌شود 135 که برابر با نام مبارک و خیر تامّ و کثیرالخیر فاطمه سلام الله علیها است!!!

 

از طرفی عدد  78، برابر با عدد ابجد کلمه عدد است یعنی کثرت و استعداد پیداکردن و زایش و متعدی شدن. و عدد، روح حروف می‌باشد. پس به عدد 12 که روح همه‌ی حروف قرآن است، جان به همه حروف قرآن کریم، زده می‌شود و جالب اینجاست که همه در گرو قلب قرآن؛ سوره مبارکه یس است.

عدد ابجد حرف س=60 به جایگاه عددی 15 است که اگر اعداد 1 تا 15 را با هم جمع کنیم 120، برابر با عدد ابجد نام مبارک "احسان " پروردگار عالم و حرف "سین" است که خودِ قرآن، سین می‌باشد (قلبِ همه‌ی کتاب‌های آسمانی) و 120 حزب دارد و تمامش احسان خالق یکتا به بندگان گنهکارش است. عدد 15(=س) در مقسوم‌های عدد 12 تعریف زیبایی دارد. اگر اعداد 1 تا 5 را با هم جمع کنیم 15 حاصل می‌شود که جمع کننده همه مخلوقات و دایره خلقت در وجود پنج تن؛ نورٌواحد صلوات الله علیهم اجمعین و کلّ مهندسی خلقت است. 

 

اربعین در تولد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

در احادیث معتبر در کتاب‌های شیعه و سنی نقل شده است. و درکتاب منتهی الآمال شیخ عباس قمی رحمةالله از کتاب مصباح از شیخ طوسی و اکثر علما و از کتاب اللمعة البیضاء روایت بطور مرسل نقل شده :  قبل از تولد خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها، به پیغمبر بزرگوار صلی الله علیه و آله امر شد که از منزل خویش به منزل ام هانی برود و در آنجا 40 روز، روزه و 40 شب به عبادت برخیزد و در روز چهلم ندا آمد، که از غذای دنیایی افطار نفرماید، از بهشت برای ایشان طعام آمد و فرموده شد که طعام خویش را به هیچ کس ندهد و مخصوص خود ایشان است و از آن طعام که به قولی سیب بوده است { عدد ابجد کلمه سیب=72 که برابر با عدد  ابجد کلمه سجده است و برابر حروف عدد نوزده می‌‍باشد که کوثر وجود، خود حقیقت کلّ نوزده حروف بسم الله الرحمن الرحیم است و عدد 19 برابر جایگاه عددی حروف نُه که بلوغ خلقت انسان در تولدش به دنیا است، به وجود حضرت زهرا سلام الله علیها که امّ (روحانی) همه‌ی انسانهاست ظاهر می‌شود}

و به قولی دیگر خرما و انگور یا انجیر و سیب، و می‌فرمایند که چون حضرت سیب را باز کرد، نور زهرا سلام الله علیها ظاهر شد. ایشان تنها فرزند دردانه عالم است که ولد خلف حبیب الله الاعظم صلی الله علیه و آله است وعطیه پروردگارعالم می‌باشد که سوره مبارکه کوثر در مقامش نازل گردید.

لازم است بگویم عدد ابجد کلمه ولد= 40 است[15] که خود قلب به میم شدن حقیقت زندگی پدر و مادر در وجود فرزند یا ولد ظاهر می‌شود. و حضرت فاطمه سلام الله علیها تنها فرزند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است که ظاهر و باطن بهشت یعنی بهار و ربیع که حقیقت بندگی خدا و قلب به میم تمام عوالم دنیا و آخرت و حقیقت نبوت و ولایت را ظهور داد {درواقع خودش و آثارش که یازده ذریه معصومش صلوات الله علیهم اجمعین است}

عدد 40 در عربی اربعین می‌شود و همانطورکه می‌دانید حقیقت خلقت در باطن 40 (=م) و 4 تا 10 تا یا 4 روی 10، در تمام هستی ظهور داشت و در واقع حقیقت بهار، حیات و بهشتند[16].

*نکته: عدد ابجد کلمه اربعین= 333 است[17] که خود، نمودار سه وجه حقیقت انسانی است و به عبارتی خوانده می‌شود به 33+300 که 300 برابر است با عدد ابجد حرفِ ش که صفتش تفشّی است پس درواقع عدد اربعین، افشاکننده 33 می‌باشد که 33 برابر است با جایگاه عددی نام زیبای زهراسلام الله علیها و جایگاه عددی کلمه آب (به صورت بسیط یعنی الف+با ،درواقع الفبای خلقت) و همچنین افشا کننده سنّ جوانان بهشت و کمال رشد انسان به عدد 9 است( 9=3+3+3) .و عدد ابجد سیُ سه به حروف می‌شود 135 که برابر با عدد ابجد نام مبارک فاطمه سلام الله علیها است.

دیگر اینکه عدد ابجد کلمه اربعین=333 که جمع ارقامش 9 می‌شود(9=3+3+3) و اگر در هم ضرب شود 27 می‌شود (27=3×3×3) و برابر با جایگاه عددی کلمه سجده است(و برابر جایگاه عددی کلمه سیب هم است[18]!) که پیامبرصلی الله علیه و آله؛ عبدالله خالص است و روز 27 رجب مبعث وجود نورانیش در سنّ 40 سالگی است. درحقیقت جان اربعین، عالم را تطهیر و در ولایت مطهرین یعنی چهارده نور مقدس است و ثبوت نورانی ظهور حق در دنیا بوجود ولی الله الاعظم چهاردهمین معصوم صلوات الله علیهم اجمعین اظهار می‌شود و عالم دنیا از تمام گناه‌ها، رجس‌ها و پلیدی‌ها، پاک و تطهیر می‌شود.

 

*جایگاه عددی کلمه اربعین می‌شود 63 که برابراست با کلمه احمدی[19](با استمداد از ایشان به ذات اقدس احدیت یعنی حق وصل شویم). و همچنین دوران زندگی پر برکت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امیر المؤمنین علی علیه السلام؛ (رسالت و ولایت)، 63 سال می‌باشد.

درحقیقت این بزرگواران در جایگاه حقیقی خود در دنیا یعنی جایگاه عددی کلمه اربعین(=63)، دنیا را به کمال تمام کردند و بهشت را به نام ربیع یعنی بهار در زمین برقرارکردند؛ معصوم بدنیا آمدند و معصوم هم از دنیا رفتند و در بندگی خداوند متعال به قربانگاه رفتند و آنچه داشتند در طواف رضای خداوند، قربان کردند؛  در کمال بلوغ 9 متولد شدند، زندگی کردند و به شهادت رسیدند و به بلوغ 9 محشور می‌شوند.

خانم زهرا سلام الله علیها که مغرب عالم است در جایگاه عددی کلمه مغرب که 63 می‌شود وجود مبارکش، ظرف افول انوار رسالت و ولایت است!

اما 63 یعنی تمام عمر دنیا و آخرت را طی مسیر می‌کند زیرا (18=3×6) منازل ظاهری و باطنی است و در آخر 9=3+6 همان رسیدن به عدد 9 یعنی کمال انسانی است که به حروف نـُه نوشته می‌شود و شاید ظاهراً معنا شود نـَه  یعنی لا؛ مجرای توحید و این حقیقت، جان اربعین است. پس روح اربعین، افشاء کننده همه قلب‌ها (چه در دنیا و چه در آخرت) است.یعنی توحید محض ؛ لااله الا الله.

 

جان و حقیقت 17 (هفده)؛ به حروف در تولد زهرا سلام الله علیها

 در عالم زمینی وجود مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله در 17 ربیع الاول، بعد از 17 نسل از اصلاب شامخه و ارحام مطهره که باطن جسمیت حروفی می‌باشد، تمام مقاماتِ ربیع به وجود مبارکش که خود عدد 1 (باطنِ الِف) و 13 نور مقدس معصوم صلوات الله علیهم اجمعین در بطنش است، آشکارمی‌شود و دنیا را مزیّن به ارواح طیبه و قدوم مبارکش  تربیع می‌نماید {14=13+1 ؛ به عبارتی 4روی 10 یعنی همان گنج عشر و حقیقت 40 که برابر با عدد ابجد حرف م است. و پیامبرصلی الله علیه و آله که باطن و جانِ  حمد خداوند است، خالق یکتا نام زیبایش را با شروع حرف م {در ابتدای حمد} بر همه آشکار کرد؛ مـحمد صلوات الله علیهم اجمعین} .

 

و بعد از 45 سال از عمر مبارکش (که 5 سال از بعثتشان می‌گذشت) به حقیقت اربعینِ هفده (به حروف) به وجود خانم حضرت زهرا سلام الله علیها؛ عطیه‌ی عالم (بالاترین اعطای حق) نائل شدند! و هر کدام از فرزندانش اربعینی هستند که امام انسان‌ها قرار گرفتند و منقلب کننده حیات حیوانی به حیات انسانی شدند(الی یوم القیامه). و ما با گرفتن مولودی هر یک از این عزیزان، به چشمه جوشان حیات طیب آنها وصل می‌شویم، چون عدد ابجد کلمه مولودی =96 و برابر است با اسم مبارک الله با لام مشدد که آن توحیدی بودن محض ایشان و خلوص و معصومیت آن عزیزان است.

 

عدد ابجد حروفِ هفده=94 که برابر با عدد ابجد نام مبارک عطیه سلام الله علیها است، خداوند متعال عظمت رحمت و محبت خود را به پیامبرصلی الله علیه و آله در بالاترین و با عظمت‌ترین و با اکرام‌ترین هدیه‌اش به وجود آقا یعنی به عالم هستی، عطیه عنایت فرمود و سوره مبارکه کوثر را در شأنش نازل فرمود: انّا اعطیناک الکوثر. پس ربیع واقعی به تمام وجه به وجود مبارکش در دنیا و در آخرت تمام زیبایی‌هایش را افشاکرد چون کوثر، حقیقت آب است و تا آب نباشد آبادانی نیست!

همچنین 94 برابر با عدد ابجد کلمه صد است[20] که در حقیقت یکی از صفات فاطمی خانم است یعنی هرگز جهنم و رجس و پلیدی و گناه و حتی ظلمات در وجود نازنینش راه ندارد. او صدی است که شیعیان خود را هم از آفات و بلایا و خطرات دنیوی و اخروی حفظ می‌فرماید.

 

 

 

*94 یک عدد کلیدی است:

درحالیکه برابر اسم مبارک عطیه‌ی حضرت فاطمه سلام الله علیها است یعنی خیرات کثیرِ وجود مبارکش را جلوه می‌دهد، در جمع ارقامش هم به 13 می‌رسیم(13=4+9) که برابر نام مبارک ذات اقدس الهی؛ احدجلّ‌جلاله است یعنی با صدِ وجود مبارک فاطمه سلام الله علیها به توحید و اخلاص می‌رسیم. حال اگر ارقامش را از هم کم کنیم 5 می‌شود (5=4-9) یعنی باطن این صد، وجود مطهر پنج تن صلوات الله علیهم اجمعین است و معرفشان هم فاطمة و ابوها و بعلها و بنوهاست! اگر ارقامش را در هم ضرب کنیم 36 می‌شود (36=4×9) که برابر جایگاه عددی کلمه میم است که هدف زحمات معصومین صلوات الله علیهم اجمعین برای هدایت و رسیدن به طهارت، رسیدن به حرف م است که عدد ابجدش 40 می‌باشد و به اربعین و بهار عمل می‌رسیم. 

عدد ابجد کلمه طهارت=615 است[21] که (12=5+1+6) و باز هم  اگر ارقام 12 را جمع کنیم، می‌شود 3 (3=2+1) که برابر است با عدد کلمه آب ! حقیقت آب یا جانِ آب زمانی خود را نشان می‌دهد که به صورت بسیط(یعنی الف +با) حساب می‌شود، پس 111= الف و 3 = با، بنابراین 114=3+111 که برابر است با تعداد سوره‌های قرآن مجید! و آنگاه درمی‌یابیم که جان آب، کوثر وجود است که تطهیر کننده تمام قلب‌هایی است که قابلیت پاکی را دارند!

و جایگاه عددی کلمه طهارت=57 می‌شود که برابر با عدد ابجد اسم زن است! و جمع ارقامش {(3=2+1)، (12=7+5)} در نهایت همان عدد 3 می‌شود و همانطورکه گفته شد ریشه طهارت، طُهراست و فاعل طُهر، طاهر و قلب طاهره می‌باشد که جمع کننده و ظهور دهنده‌ی طهارتِ عمل است .

عدد ابجد کلمه طاهره=220 می‌شود و جمع ارقامش 4 می‌شود(4=0+2+2) که عدد 4 ، برابر حرفِ دال است که ادب کلّ مخلوقات در مقابل ذات اقدس حق می‌باشد (د=4) و دلیل خلقت عالم است!

و جایگاه عددی کلمه طاهره= 40 می‌شود که استبراء وجود است از تمام بریئات و (متعلقات دنیای هوای نفسی) برای عبادت خداوند باری تعالی که هیچگونه صفات مخلوق به او نمی‌رسد.{ جالب اینکه عدد ابجد کلمه دایره هم 220 و جایگاه عددیش 40 می‌شود که برابر با طاهره است. پس کلّ دایره خلقت، طاهره است! و در قسمت قبل توضیح داده شد که عالم ، دایره است و مرکزش 40 است و چون سقف اعداد از 9 بیشتر نیست، شعاعش 9 می‌شود و درواقع 40 ضربدر9 می‌شود 360 که دایره، 360 درجه است! }

سد دنیا و صد آخرت!

در ادامه مطالب پیرامون عدد 94(=هفده=عطیه=صد) که در بالا بیان شد، خوب است که کلمه صد توضیح داده شود:

سد دنیا جلوه‌ی سکون است برای آب‌های سیل آسا و پرخطر، سد باعث می‌شود آب آرام بگیرد تا بتوانند از آن بهترین استفاده‌ها را ببرند. در ضمن اینکه ذخیره نگه دارند تا در تمام سال به قحطی و بی آبی بر نخورند.غیرازاینکه خطر آب زیاد که ممکن است منجر به بروز سیل شود را دفع می‌کند. آب به جان و حقیقتش، به زندگی مردم استفاده می‌رساند:

  1. ذخیره تمام مدت سال است. 2- از آن برای تولید برق استفاده می‌شود.در حالیکه با این برق چرخ کارخانه‌ها، صنایع، معادن و وسایل پزشکی و کلا رفاه جامعه تضمین می‌شود. 3- آب شاخه شاخه می‌شود و به هر شهر و قریه‌ای به اندازه‌اش قسمت می‌شود و... . اما سدِ با سین ممکن است که آبش خشک شود یا امکان خراب شدن را دارد. چنانچه سدی که حضرت ذوالقرنین علیه السلام به امر خداوند آهن را ذوب کرد و سدی در مقابل خطر یأجوج و مأجوج‌های زمان ساخت و آن خطر رفع شد، اما یکی از نشانه‌های آخرالزمان فتنه و عبور آنها از سد می‌باشد.

چنانچه عدد ابجد کلمه سد=64 و برابر با عدد ابجد کلمه دین و کلمه کلید و همچنین برابر عدد ابجد نام مبارک ناجی[22] پروردگار عالم است. و خداوند متعال انسان را از کفِ چاهِ دنیا؛ اسفل السافلین به دست ناجی بشریت؛ امام زمان علیه السلام به اعلا علیین می‌رساند البته به شرط اینکه دیندار باشد و شیعه امامِ دین خود قرار گیرد.

همانطورکه بیان شد در دنیا پشت آب‌های زیاد، سد می‌بندند تا هم از آب استفاده بهینه شود و هم از خطرش محفوظ بمانند و دیگر بهره‌مندی‌ها از انرژی آب پشت سد، تولید برق است تا از ظلمات به نور و تمام فوائد آن برسند. حال اگر کلمه آب را بصورت بسیط بنویسیم می‌شود الف+با که عدد ابجدش می‌شود 114=(الف=113)+(با=3)؛ برابر با کلّ سوره‌های مبارک قرآن .

 

پس با سدِ دین، باید این حقیقت آب، که جان‌ها را زنده می‌کند و آب حیات دنیا و آخرت است را برای قیامتمان نگهداریم. و این سد یعنی حدودبندی خداوند که باید روی قلب‌های ما بسته شود تا حدود خداوند، حریمِ خانه خدا را در قلبمان حفظ کند تا شیاطین و وسواس‌ها و خناس‌ها و بت‌های دلم می‌خواهدها، در آن نفوذ نکنند!

روز قیامت به واقع از محصول این سد (دین) به خوبی بهره می‌بریم که آن، نور هدایت است. آنگاه آن نور، هم در دنیا و هم در آخرت و تا ابد به ما توفیق بهره‌برداری و فوائد آن را می‌دهد. که باغستان عمل بندگی ما می‌شود جناتٍ تجری، و آن حقیقتِ آب می‌شود مِن تحتها الانهار، که درخت‌های عمل با جریان پیداکردن این آب که جانِ عمل به آیات قرآن است، آبیاری می‌شود ( درحالیکه آب، نور است!)

*ولی صد آخرت که با صاد است (سد دنیا با سین است) درواقع برای هرانسان مؤمن، همان تیغه‌ی شمشیر و همان فرقان است که حق را از باطل جدا می‌کند و مانند کلمات مبارک بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه حمد که یک آیه محسوب می‌شود و خواندن آن موقع ذبح حیوان حلال گوشت، خوردن آنرا برای انسان حلال می‌کند، درواقع حیوانیت حیوان که همان ظلمت است پشت بسم الله می‌ماند و نورانیت آن حقیقت به انسانیت رسیدن است مثل قوای فکر و بینایی چشم‌ها و شنوایی گوش‌ها و بارورشدن نیروهای جسمانی برای اطاعت خداوند می‌شود که همان حقیقت نور است .

درواقع انسانی که از کتاب الهی که وحی نور است پیروی وعمل به آیات نورانی می‌کند، عمل خود را به صورت انرژی نورانی ذخیره‌ی آخرتی می‌فرستد و آن همان حقیقت صد(قاف تقوی) است و هرگز خراب نمی‌شود. نه تنها در دنیا انسان را از خطرها و آفات مادی و وسواس‌ها و خنّاس‌ها و شیاطین حفظ می‌کند، بلکه درآخرت هم حجاب بین بهشت و جهنم است(فرقان).

 

*خوبست بدانیم که این صد، فقط ولایت است زیرا که حرفِ ق (=100) در جایگاه عددی، 19 می‌شود (ابتدای جزء19 قرآن کریم درسوره مبارکه فرقان است) و جمع ارقامش 10 می‌شود(10=9+1). این عدد عشر(10)، همان حقیقت کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلاست، این همان عشری است که همه‌ی انسانها در دنیا در امتحاناتش باید ولیّ زمان خود را انتخاب کنند، این همان اتممناها بعشر(تمام کننده 10) است که هرکس بخواهد به اربعین بهاری و سبز زندگی دنیا و آخرتش برسد باید آن را تمام کند.

پس درواقع صد(با صاد) و هم سد(با سین)، جداکننده ی نور از ظلمت هستند. سد(با سین) نورش حسّی است اما صد(با صاد)، نورش قلبی است و آن را درآخرت ملاقات می‌کنیم .

 

*تعریف صد با حرف صاد

حال صد با صاد چه می‌کند؟ همانطور که در بالا گفته شد(صد=94=عطیه) پس صد، متعلق به خانم فاطمه سلام الله علیها می‌شود زیرا یکی از نام‌های مبارک خانم، عطیه  است و همچنین او فاطمه است و خود فاطمه، صد است. 

*صد با ص، هم جلوه سکون است برای برطرف کردن خطر سیل‌های گناه و منکرات و شیطان‌ها و وسواس‌ها در دنیا (باطنِ صد لعن)، و هم آرامش کامل در آخرت که آنجا بتوانی از ذخیره آبِ حیات بخش کوثر استفاده کنیم و خرمی و سبزی دائمی را در بهشت رضوان الهی بگیریم و دائما مُخَلَّد باشیم و از انوار پر فیض و روح بخش ائمه صلوات الله علیهم اجمعین و کوثر قرآن منور گردیم البته به شرط هدایت در راه رضای خدا و گرفتن مدال فاطمی در این دنیا.  ریشه کلمه فاطمه از فَطَم گرفته شده است یعنی بریده شده از آتش جهنم و بریده شده از هر بدی و شر و رجس و پلیدی[23].

*پس صدِ وجود خانم، هم ذخیره آب و جان آب در دنیا و آخرت است و هم از این صد، نور حقیقی و هدایت به چهارده انوارِ ساطع شده و عالم دنیا و آخرت را منور گردانیده و به تمام ظلمات غالب و نافذ شده است تا الی یوم القیامه (باطنِ صد سلام) {لعن یعنی دور شدن از رحمت خدا، پس با ایمان کامل از لعن، دور و به سلام‌ها وصل شویم}. همه مدیون این نور هستند، که ظاهرش قرآن است (کوثر) و باطنش ائمه صلوات الله علیهم اجمعین که حجت‌های خدا روی زمین هستند و شافعان روز قیامت. این صد هرگز احتمال خراب شدن و خطر ندارد چون همه بزرگواران، معصوم هستند.

*یکی از دلایلی که بعد از نماز واجب، مستحب مؤکد است که تسبیحات خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها خوانده شود، این است که صدی بعد از نماز بسته شود که ذخیره نور و جریان آب حیات بخش برای ما به صورت ذخیره، هم در کار و عمر دنیای ما قابل استفاده بماند که نتیجه‌ی آن "تنهی عن الفحشاء والمنکر" بشود و هم در آخرت از جان و حقیقتش مشکلات آخرتِمان را اصلاح کند و برائت از جهنم و اجازه ورود در بهشت را بدهد.

 و این تسبیح صد ذکر مبارک خداست: 34 بارالله اکبر و33 بار الحمدلله و 33 بار سبحان الله. البته عرفان آن عظمتش بینهایت است اما بنا به بحثی که نوشته شد، نماز خودش مثل ذخیره آبی است که جان‌ها به وجودش احیا می‌شود و طهارت پیدا می‌کند، اگر پشت این صد مرتبه ذکر قرارگیرد به برکت این تسبیحات، انوار و برکات نماز از صبح تا ظهر، ازظهر تا عصر، ازعصر تا مغرب وعشا وخلاصه تاصبح انسان درحریم طهارت نماز که ستون دین است از ظلمات خارج شده و به حقیقت نور هدایت می‌رسد.

برای فاطمیون درهای بهشت همیشه بازاست و درهای جهنمِ وسواس‌ها و خناس‌ها و شیاطین و ... بر آنها همیشه بسته می‌شود. و از نور زهرایی او عالم به ظهور نشست و هدایت از بطن قرآن و فرزندان او به تمام انسان‌ها رسیده و می‌رسد الی یوم القیامه.

نکته: در زیارت عاشورا صد لعن و صد سلام می‌آید چون با لعن از نهی‌ها، از جهنم و جهنمیان فرار می‌کنی و با صد سلام به تمام امرها و رضوان خدا تسلیم می‌شوی تا به سلام می‌رسی. پس دنیای عمرِ ما باید بشود کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلا  تا همیشه پشت صد لعن و در ورودیِ صد سلام قرار بگیریم.

 

انسان :

از آن جایی که خالق یکتا، خلقتش را در عدد یک ظهور داد، از نظر جسمانی هم، حضرت آدم علیه السلام را به عدد یک، خلقت جسمانی فرمود و بنا‌بر کلام مبارکش ایشان را در بهشت خلق فرمود و مذکّر قرار داد یعنی ظرفِ ذکر شد؛ عالِم به علم اسماء الحسنی و ظرف آفرینش شد زیرا خلیفة الله قرار گرفت {...  انّی جاعلٌ فی الارض خلیفه... .  و علّم آدم الاسماء کلّها ... [24].}.

اگر وجود مبارکش برای بهشت و در بهشت بودن خلق شده بود همان یک {حضرت آدم علیه السلام}، کافی بود زیرا در بهشت زایش و مولودی نیست چنانچه ایشان به امر خالق یکتا، بدون پدر و مادر خلق شده است. اما چون می‌خواهد به خشکی ارض تشریف بیاورد باید با زوجیت همراه شود تا زایش و موالیدشان ظاهر شود و هدف خالق بی‌همتا محقق گردد زیرا فرمود: انّی جاعل فی الارض خلیفه. بنابراین امام صادق علیه السلام می‌فرماید: « پروردگار عالم از فضیلت طینت آدم علیه السلام، حوا سلام الله را خلق فرمود». وقتی خداوند متعال حضرت حوا سلام الله علیها را خلق نمود به آدم علیه السلام فرمود که ایشان مؤنثِ شماست یعنی دومی، پس حوا سلام الله علیها حامل عدد 2 شد و در ظاهر، مادر جسمانی همه انسان‌ها قرار گرفت.

 

خلقت حضرت آدم علیه السلام که تمام عوالم و افلاک نُه‌گانه را شامل می‌شود، از جمع عدد 1 تا 9 را به خود اختصاص داده که جمع عددی 1 تا 9 می‌شود 45 (45=9+8+...2+1) و نام زیبای آدم علیه السلام (که عدد ابجد حروفش برابر با 45 است) ظاهر می‌شود. جالب اینجاست که سقف اعداد تا 9 است و خداوند کریم این سقف را به اشرف مخلوقاتش؛ آدم علیه السلام عنایت فرمود و عدد 9، سلطان اعداد است و پروردگار یگانه، انسان را سلطان مخلوقاتش قرار داد .

عدد ابجد نام مبارک حوا(س)=15 است که این عدد برابر با جایگاه عددی حرفِ س به عدد ابجد 60 است و این عدد، جمع کننده‌ی معانی ظاهری و باطنی، سرّ حیات و تداوم حیات و هدف کمال حیات در دنیا و آخرت است و به معنا و مفهوم طپش قلبِ حیات، موالید زندگی دنیا و آخرت بشری را احاطه می‌نماید. زیرا عدد 15، ازجمع اعداد 1 تا 5 بدست می‌آید (15=5+4+3+2+1) و ایشان حوای جسمانی است. در حالیکه در عالم سرّ الاسرار کائنات، آنجا که فقط یک نور، خالق بی‌همتا را تسبیح و تکبیر و تحلیل و تحمید می‌کند؛ نورٌ واحد پنچ تن صلوات الله علیهم اجمعین است، در آنجا جمع کننده 1 تا 5 که می‌شود 15، وجود مبارک حوای روحانی؛ خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها است. که می‌فرماید :  هم فاطمة و ابوها و بعلها و بنوها .

و همانطور که ذکر شد 15=جایگاه عددی حرفِ س به عدد ابجد 60 است که عدد ابجد نام مبارک ام ابیها سلام الله علیها هم برابر 60  می‌شود. در عالم سِر، همان ظرفی است کوثر نامیده می‌شود و حوض کوثر ظهور پیدا می‌کند که قبل از خلقتش امتحان می‌شود و با قبولی کامل، مظهر حیاتِ کلّ خلق می‌شود که خداوند متعال در آیه 1 سوره مبارکه نساء می‌فرماید: «یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده ... » . در بطن عدد 5 وجودهای مطهر یعنی امام حسین علیه السلام (پنجمین معصوم)، 9 ذریه مطهراست که در جمع می‌شود 14 نور مقدس صلوات الله علیهم اجمعین{14=9+5}[25]. پس خانم فاطمه سلام الله علیها هم مرکز دایره است و هم محیط ! چنانچه یکی از القاب مبارکش "نقطة دائرة المفاخر" است[26].

 

*پروردگار عالم همه‌ی عوالم نُه گانه را ظرف اسماء الحسنی خود قرار داد و ایشان را علم الاسماء عنایت فرمود، آنگاه حوا سلام الله علیها را دفعتاً خلق نمود و فرمود ایشان مؤنث یعنی دوّمی شماست. یعنی همانطور که می‌دانید زن در بلوغ تکلیفی به عدد سن 9 سال تمام بالغ می‌شود و خود، حامل فرزندانی است که 9 هستند و در 9 ماه تمام بدنیا می‌آیند.

خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: آسمان‌ها و زمین وآنچه بین آنهاست را برای انسان خلق کردم و او را برای خودم. و فقط به انسان لیاقت بندگی با اختیار برای خودش را داد و به او بهترین گوهر خلقت خویش یعنی عقل را اهدا فرمود و انسان(کامل) را برهمه مخلوقاتش مسلط فرمود.

 

*کلمه‌ی انسان یکی از زیباترین و پرمحتواترین اسماء خلقت پروردگار عالم است و 5 حرف دارد{عظمت عدد 5 قبلا توضیح داده شده است!}، عدد ابجدش 162 است که جمع ارقامش 9 (9=2+6+1) می‌شود و جایگاه عددی کلمه انسان =45  و برابر با عدد ابجد اسم آدم علیه السلام است که این همان حقیقت گنج خلقت است که انسان کامل ، منظور خلقت است، درضمن جمع ارقام 45 هم 9 می‌شود (9=5+4) . یعنی تمام انسان‌ها درجایگاه خلقت جسمانی حضرت آدم علیه السلام در دنیا هستند و همه ذریه‌های حضرت آدم علیه السلام هستند و عددِ (9) وجود او برای همه حکم پدر را از نظر جسمانی دارد و به همین منوال وجود خانم حوا سلام الله علیها مادر جسمانی همه‌ی انسان‌هاست. جالب است که جایگاه عددی کلمه انسان(=45) برابر با جایگاه عددی نام مبارک فاطمه سلام الله علیها هم است که در واقع ایشان، مادر روحانیِ همه‌ی انسانهاست.  

عدد ابجد انسان= 162 و برابرعدد ابجد کلمه‌ی آسمانی است که انسان وجودی است آسمانی (عالم آسمانی هم به عدد 9 به تمام عوالم احاطه دارد ). اگر عدد 162 را بر9 تقسیم کنیم 18 می‌شود که رمز منازل دنیاست و برابر با عدد ابجد نام مبارک (حی) خداوند قادر متعال است و سن مبارک خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها و جایگاه عددی نام مبارک آدم علیه السلام که درجمع ارقامش برابر 9 می‌شود.

 

*نکته مهم اینکه عدد 162 برابر عدد ابجد نام مبارک آل یاسین است[27]. و می‌دانید که سوره مبارکه یس، قلب قرآن می‌باشد و حرف سین، میزان حروف است و ائمه طاهرین صلوات الله علیهم اجمعین همه‌ی موجود مبارکشان معصوم یعنی عاری از گناه و رجس و پلیدی و همه‌ی نامیزانی‌ها و بی‌عدالتی‌هاست. و همه در مجرای نام مبارک سبحان پروردگار عالم و در تجلی نام مبارک الله جلّ‌جلاله خداوند هستند. و این عزیزان را آل الله می‌نامند زیرا خودشان که میزان هستند، میزان کننده حیات انسانی همه‌ی بندگان خدا هم هستند.

 

و ازطرفی عدد 162 می‌شود 62+100 که عدد 100 برابر حرف ق است یعنی نگهدارنده و عدد 62 برابر حروف کلمه "بس" یعنی اولین و آخرین حرف کلام الله مجید ؛ قرآن و همچنین برابر با عدد ابجد نام‌های مبارک پروردگار عالم : "واجب الوجود" و "حمید" و "باطن" است[28]. پس درواقع این عدد رمز اسرار خلیفةالهی ائمه طاهرین صلوات الله علیهم اجمعین است و در جلوه‌ی این بزرگواران، همه‌ی انسان‌های مؤمن و موحد و مخلص هستند.

اللهم اجعلنی من المؤمنین و الموحدین و المخلصین  

پس انسان کامل در حقیقت بلوغ خلقتی نُهِ وجودش بر تمام مخلوقات دنیا و آخرت، ولایت کامل دارد. و احیاکننده همه مخلوقات و مخصوص، احیاء تمام احکام واعمال و آخرت انسان است.

 

*درزمان حکومت وجود مقدس امام زمان علیه السلام ظهورتمام هدف خلقت و گنج آفرینش و ظهور اول فعل خداوند کریم یعنی نور است (ایشان حکومتش نورانی است). سال تولد آقا 256هجری برابر با عددابجد کلمه (نور) است. ظهور (انشاءالله هر چه زودتر) آقا زمانی اتفاق می‌افتد که بقول احادیث 313 یار مخصوص و قابل اعتماد و پاک و صادق داشته باشد. اگر سیصدوسیزده را به حروف بنویسیم عددابجدش می‌شود 256 که برابرعدد ابجد کلمه نور است. حکومت آقا هم نورانی است. نام مادر بزرگوارش نرجس خاتون است که عدد ابجد نرجس=313 می‌شود.

حضرت بقیه الله ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف می فرماید:

"فی ابنةِ رسول الله (ص)لی اُسوة ً حسنة ً مرا در دخت رسول الله(ص) اُسوه‌ای نیکوست[29]. این سخن امام زمان علیه السلام اوج شخصیت معنوی دخت گرامی پیامبر صلی الله علیه و آله را بوضوح نشان می‌دهد و نوع حکومتش را، چون مادر بزرگوارش زهرا سلام الله علیها است و زهرا یعنی نورانی  و درخشنده .گویی روش و منش حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها چندان فاخر و متعالی است که امام زمان علیه السلام بدان تأسی می‌جوید.

 

رابطه عدد 10 و خانم فاطمه سلام الله علیها

*در کتاب گنج عشر و راز دنیا توضیحات کامل پیرامون عدد 10 آمده است. اما در اینجا نکته ای پیرو مبحث کتاب بیان می‌شود: 

عدد 10رابط است بین اعداد ماقبل خود که یکان است و اعداد دهه‌های بعد از خود که زوجیت است. وقتی به حروف نوشته می‌شود(ده)؛ عدد ابجد حروف ده=9 می‌شود (9=5+4) یعنی از 9 گذشته تا ده شود!

در تعریف عدد9 گفته شد که سقف اعداد تا 9 است و 9، سلطان اعداد است و عالم در عدد 9 غرق است و بلوغ عددی می‌باشد. اگر کلمه ده را بسیط بنویسیم (دال+ها) عدد ابجدش برابر 41 می‌شود که برابر با عدد ابجد کلمه اُم است. درنتیجه عدد ده، ریشه یا مادر( اُم ) اعداد است و در باطن معنا یعنی وجود مادر روحانی عالم هستی؛ اُم الائمه(ص) ؛ امّ النبیین(ع) ، امّ ابیها ؛ فاطمه زهراسلام‌الله‌علیها !

اگر ارقام عدد41 را با هم جمع کنیم (5=4+1)عدد 5 بدست می آید{5 = سرّحلقه بندگی، سرّحقیقت خلقت، سرّحقیقت محمدی(ص)}

فقط ایشان در دنیا ، حامل 10 یعنی عشر عالم است{زمانیکه حمل امام حسین علیه السلام را داشتند} پس خانم جذب کننده تمام انوار سرّالاسرار الهی به عالم سفل دنیاست و اوست که واسطه خلقت، امّ الائمه(ص)، امّ ابیها(ص)، امّ النبیین(ع)، امّ المؤمنین و در واقع مغرب افول انوار رسالت و ولایت است.

 

رابطه حروف و حضرت فاطمه سلام الله علیها

عدد ابجد کلمه "حروف" (ح +ر+و+ف) خود اسرار است و معادل 294 می‌شود که برابر با عدد ابجد کلمه "صدر" است و خزانه، سینه است که خداوند متعال می‌فرماید: الم نشرح لک صدرک. اگر ارقام آن را جمع کنیم 15=4+9+2 می‌گردد و آن خود جایگاه حرف "س" یعنی قلب قرآن است و درواقع جایگاه حیات و تعالی است پس با علم حروف، به قلب معانی و اسرار هر چیز می‌توان دست پیدا کرد.

 

*حروف هجاء

عدد ابجد حروف هجا برابر 9 می‌شود که سقف تمام اعداد است و اگر هجاء بگوییم (یعنی همزه را یک الف حساب کنیم) ، عدد ابجدش 10 می‌شود که همان 9 روی 10 یعنی 19 است.

حال اگر عدد ابجد کلمه همزه(=57) را اضافه کنیم به هجا(=9) می‌شود 66 (هجاء=66) برابر با نام زیبای الله جلّ‌جلاله.

خوب توجه کنید! حروف هجاء در حروف، اصل و گنج حروف و اعداد است: چنانچه هجا به عدد 9 است و وقتی می‌خواهد خوانده شود می‌گویند: باید هجی شود تا به صورت کلمه درآید و به معنای حقیقی خود نمایان شود. عدد ابجد هجی=18 و برابر با کلمه حی است. که جمع ارقامش 9 می‌شود(9=8+1) پس در واقع این اسرار 2 تا 9 زندگی وجود مبارک خانم زهرا سلام الله علیها و عدد 99 اسماء الحسنی پروردگارعالم است و به عدد اسرار امیرالمؤمنین علی علیه السلام که به حروف حم که نوشته شود حامیم(=99)، به عدد 99 ظاهرمی‌شود.

 

توجه کنید! خداوند متعال در 29 سوره مبارکه قرآن، حروف رمز مقطعه را قرار داده‌است و این حروف در مجموع 78 حرف است؛ برابر عدد ابجد کلمه (عدد) و (حکیم). همانطورکه قبلا متذکر شدم پیامبرصلی الله علیه و آله فرمودند: اعداد، روح حروف هستند. پس تمام حروف مقطعات قرآن که به ظاهر حروف هستند در معنای جمع تعدادی آنها(=78)، عدد(=78) می‌شود یعنی روح تمام کلمات قرآن . پس اینجا بهتر می‌توانیم نام زیبای حکیم خداوند را که برابر عدد 78 است درک کنیم!

و همچنین اگر نام مبارک زهرا سلام الله علیها را در جایگاه عددی بنویسیم 33 می‌شود و جایگاه عددی نام مبارک فاطمه سلام الله علیها 45 می‌شود که برابر عدد ابجد اسم آدم علیه السلام است. حال اگر دو جایگاه نام مبارک فاطمه سلام الله علیها و زهرا سلام الله علیها را با هم جمع کنیم 78 می‌شود (78=33+45) قبلا بیان شد اما در اینجا دوباره تکرار می‌کنم امیدوارم خوب دقت کنید! که اگر این 78 حرف را به صورتی که خوانده می‌شوند؛ مثلا الف- لام- میم ، سه حرفی یا دو حرفی بنویسیم می‌شود 213 حرف که برابر است با عدد ابجد نام مبارک زهرا سلام الله علیها، حال اگر 78 را از 213 کم کنیم 135 می‌ماند که برابر است با عدد ابجد نام مبارک فاطمه سلام الله علیها .دقت فرمایید که جان قرآن، کوثر است (یعنی روح قرآن) و با این اعداد ، رمز بسیار زیبای باطن آن هویدا می‌شود!

از حروف مقطعه قرآن 14 حرفش بدون تکرار است { جالب است آخرین سوره‌ای که در قرآن حرف مقطعه دارد؛ سوره مبارکه قلم است که شروع آن با حرف (ن) است. عدد ابجد (ن)=50 و جایگاه عددیش 14 می‌باشد.} این 14 حرف را با هم ترکیب کرده‌اند و شده‌است: " صراط علی حق نمسکه" پس این حروف ظاهر و باطن ولایت را دو هم کفو معرفی می‌فرماید.

و تمام این نکات زیباتر جلوه می‌کند که کلّ اسرار "ام ابیهاست" که عدد ابجد نام مبارک ام ابیها=60 و برابر حرف سین که قلب قرآن  و میزان حروف است، ظاهر می‌شود (60=س). خداوند کریم همه‌ی مخلوقاتش را در باطن 60 که حرف سین است، حکیمانه خلق کرد زیرا در مدت زمان عمر دنیایی ، هر 60 ثانیه یک دقیقه و هر 60 دقیقه یک ساعت است و تمام شبانه روز24 ساعت است که اگر ارقامش را جمع کنیم 6 می‌شود(6=4+2) که پایه‌ی 60 است . پس عدد ، اسرار تمام نشدنی دارد!

 

جمادی الاول و جمادی الثانی

ماه‌های قمری، نفس ماه‌های شمسی هستند. در واقع فصل تابستان سال قمری با این دو ماه تمام شده و به ماه رجب و ماه شعبان وصل می‌شود.

کلمه جماد از جمد می‌آید یعنی منسجم شدن ظاهراً ذخیره شدن و بدون جوف و توخالی بودن و به قولی یخ زدن( در زمستان دانه‌ها کامل می‌شوند). یک درخت یا تمام نباتات اگر بخواهند باقی باشند، دانه یا تخم تولید می کنند. دانه، جماد است پس اگر دانه بخواهد خود را شکوفا کند باید در موقعیت ربیع و در محل رشد قرار گیرد. آنگاه گیاه دو لپه می‌شود. یک لپه (جمادی اول)، ذخیره ریشه می‌شود که اصل گیاه است و یک لپه (جمادی دوم)، ذخیره ساقه می‌شود. هر دو لپه با یک نقطه وصل، با هم رابطه پیدا می‌کنند که آن قلب به میم شدن مرکزیت دانه است که از جمادی به نباتی تبدیل می‌شود.

پس لپه اول، جمادی اول ذخیره رشد است که ریشه خود را جلوه می‌دهد و لپه دوم، جمادی الثانی ذخیره رشد است که ساقه سبز خود را بالا می‌کشد. در جمادی الاول  در روز 13(=جایگاه عددی م)، ذخیره دو عالم حضرت زهرا سلام الله علیها؛ شهیده اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین در ظاهر به خاک سپرده شد اما مکنون و مخزون! و به قول بعضی از روایات در سوم جمادی الثانی که (سِرّ وجود است) به خاک سپرده شد(به صورت مکنون و مخزون).

ولی همانطور که گفته شد سبزی خود را جلوه می‌دهد در 20 جمادی الثانی که تولد خانم؛ کوثر وجود است و بین سوم تا بیستم ، 17 روز است که برابر تعداد  رکعات نماز واجب در شبانه روز است. و خیر کثیر بیست و سه روز {برابر تعداد سالهای رمز رسالت پیامبرصلی الله علیه و آله که قرآن به تدریج بر او نازل شد و به همه عالمیان (الی یوم القیامة) رسانید} طول می‌کشد (از 20 جمادی الثانی تا 13 رجب) تا در شب 13(=جایگاه عددی حرفِ م ) ماه رجب دیوار خانه کعبه شکافته شد و مادر حضرت علی علیه السلام و حملش وارد خانه شدند و آن روز به روایت شیعه و سنی در بیت الله مولای متقیان امیرالمؤمنین علیه السلام متولد شدند.

امیدوارم خوب فکر کنید. { شاید بتوان گفت این سبز شدن، همان سبز شدن کلمات و آیات قرآن است که از قلب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و به زبان نطق الله؛ علی بن ابیطالب علیه السلام،  23 سال به تدریج سبز شد و ظهور ظاهر و باطن پیدا کرد و بر صفحه نقش بست.الی یوم القیامه}.الله اعلم

پس بین 13 جمادی اول که قلب به میم عالم جماد به نبات و نبات به حیوان و حیوان به انسان است تا 13 رجب حدود 60 روز است که برابر است با عدد ابجد حرفِ س؛ قلب ظهور و قلب وجود و قلب عالم امکان به ظهور حقایق از اسرار مکنون و مخزون تا ظهر الوجود! " تبیّن بین العابد و المعبود. دو وجود هم کفو "

این عالمِ تابستان است که میوه‌های عمل صالح، ظاهر می‌شوند. میوه، جان قلب به میم است (ثمرة فؤاد) که اربعین را با تمام حقایقش می‌طلبد.

 

صاحب عدد 11؛ فاطمه زهرا سلام الله علیها

درواقع تمام معانی که این حقیر تا اینجا بیان کردم، در جانِ وجود خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها، به مفهوم ظاهر و باطن، اول و آخر آشکار می‌شود. حضرت زهرا سلام الله علیها تنها کسی است که در دنیا این ظهور را به همه‌ی عالمیان عنایت فرمود! چراکه زمانیکه خانم، حمل امام حسین علیه السلام را داشتند صاحب عدد 11 بودند زیرا یک؛ خودِ خانم + حامل امام حسین علیه السلام به عدد 10{ 1 خودش+9 ذریه معصوم صلوات الله علیهم اجمعین در بطنش} می‌شود 11  و عدد 11، برابر با کلمه‌ی دوا (یکی از اسماء الله است؛ یا من اسمه دوا و ذکره شفا).

 

 پس خانم به عدد 11 (ب=2=1+1)، داروی همه‌ی دردهای دنیا و آخرت را به بندگان خدا داد و خود، واسطه‌ی خلقت است چنانچه عدد کلمه یا=11 می‌باشد و هر کس بخواهد حاجت خود را از خداوند درخواست کند باید با حرف "یا" یعنی عدد 11 که درواقع واسطه، خانم زهرا سلام الله علیها است، آن را بیان کند. {چنانچه پیامبرصلی الله علیه و آله  فقیر که به خدمتش می‌آمد او را بر در خانه حضرت زهرا سلام الله علیها می‌فرستاد}. حالا هم هر جا که مراسم روضه خوانی باشد {حتی برای امام حسین علیه السلام} روزِ آخر مراسم، درِ خانه حضرت زهرا سلام الله علیها می‌روند تا کامل حاجت روا شوند زیرا "هُم فاطمة و ابوها و بعلها و بنوها"، زیرا او مرکز و وصل کننده است! 

 

*11، در وجود حضرت علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها:

وجود مقدس حضرت علی علیه السلام و خانم  زهرا سلام الله علیها، در تمام وجوه هم کفو یکدیگر هستند. امام علی علیه السلام به عدد 12 در خانه خدا بدنیا آمد؛ یک خودش و 11 ذریه معصوم (ص) در بطنش. خانم زهرا سلام الله علیها هم به عدد 12 بدنیا آمد؛ یک خودش و 11 ذریه معصوم(ص) در بطنش. پس وجود هر دو عزیز به عدد 12 و 12 کنار هم ، تمام جانِ 24 ساعت عمر دنیا هستند[30].

همانطورکه در کتاب مهندسی خلقت توضیح داده شد، 24 عدد جامع و باطن کلّ قرآن است که خانم زهرا سلام الله علیها، کوثر وجود؛ جانِ قرآن است و حضرت علی علیه السلام، بِ بسم الله و کاتب قرآن است. خانم زهرا سلام الله علیها؛ صاحب حوض کوثر و علی علیه السلام؛ ساقی کوثر است. امیدوارم ما از محبین و شیعیان واقعی ایشان و فرزندانشان باشیم در دنیا و آخرت و انشاء الله در زمره یاران و اعوان و انصار و مستشهدین بین یدیه فرزندشان؛ امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف قرار گیریم.

 

حقیقت قرآن و کوثر وجود

بالاترین کتاب آسمانی که قرآن عزیز است؛ کلام الله می‌باشد و همه حروف عربی را شامل می‌شود. و قرآن، جامع و پایه تمام علوم و حامل علم اولین و آخرین است. کلّ حروف عربی  28 حرف خلق شده است و در جایی 29 حرف که با همزه می‌باشد .

در کلام  نورانی قرآن کریم، خداوند منّان حروفی را به صورت رمز به پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله،  در ابتدای 29 سوره مبارکه قرآن می‌فرماید(حروف مقطعه) که رویهم 78 حرف می‌باشند .78 برابر با عدد ابجد کلمه "عدد" است و جایگاه عددی نام مبارک  فاطمه زهرا سلام الله علیها[31] و همچنین برابر با جمع اعداد 1 تا 12 می‌باشد. و این عدد خودش رمزهایی از رموز علم عدد و حروف را باز می‌کند!

*و از بین حروف مقطعه که همه نورانی هستند ؛ 14 حرف بدون تکرار است که اگر این حروف را کنار هم بنویسیم می‌شود؛ صراطٌ علی ٌ حق نمسکه.  و همانطورکه بیان شد اگر حروف مقطعه را به صورت بسیط بنویسیم{مثلا الم بصورت بسیط(الف+لام+میم) ،9 حرف است} در مجموع 213 حرف می‌شود که برابر با عدد ابجد نام زیبای زهرا سلام الله علیها است. اگر 78 را از 213 کم کنیم می‌شود 135 که برابر با عدد ابجد نام مبارک فاطمه سلام الله علیها است!

*اولین سوره قرآن مجید، سوره مبارکه حمد است که عدد نوشتاری آن، یک و عدد ترتیب نزولش به قلب مطهر پیامبر صلی الله علیه و آله ، 5 است و در باطن محتوی، حامل کلّ محتوای قرآن است و خداوند متعال قرآن را سبع مثانی یعنی 7 تا 2 تا بیان فرمود (ولقد اتیناک سبعا من المثانی و القرآن العظیم[32])، سوره مبارکه حمد هم 7آیه دارد و درواقع به عدد14 ظهور پیداکرده‌است. جمع عدد ترتیب نوشتاری و ترتیب نزول این سوره مبارکه (6=1+5)، 6 می‌شود که تمام خلقت زمین‌ها و آسمان‌ها در 6 روز و باطن حمد است.

 و آخرین سوره قرآن مجید، سوره مبارکه ناس است . جمع عدد ترتیب نوشتاری(=114) و ترتیب نزول(=21) سوره مبارکه ناس (135= 114+21)، 135 می‌شود که برابر با عدد ابجد نام مبارک فاطمه سلام الله علیها که کوثر وجود است، می‌باشد.(هم فاطمة و ابوها و بعلها و بنوها. اللهم صلّ علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم)

 

*خوب دقت کنید! آخر قرآن کریم به سوره مبارکه ناس(صدوچهاردهمین سوره) و حرف "س" (میزان است) رسید که این‌جا جمع شدن باطن کتاب الله و عترت صلوات الله علیهم اجمعین در جانِ میزان و حقیقت معنایشان که کوثر وجود و همان حقیقت آب، که برابر 114 است ظاهرمی‌شود.{آب:(الف=111)+(با=3)=114 } و عدد ابجد حرفِ س=60 است که برابر با عدد ابجد نام مبارک ام ابیها (س) می‌شود.

 

بنابراین متوجه می‌شویم که چرا پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرمود: اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین، باطن قرآن هستند و قرآن، باطن اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین است و در حدیث ثقلین فرمود:

دوچیز گرانبها یا دو وزنه سنگین میزان برای شما به امانت گذاشتم ؛کتاب الله و عترتم که این دو از هم جدا نمی‌شوند تا روزی که در کنار حوض کوثر با هم نمایان می‌شوند.{انّی تارک فیکم الثّقلین کتاب الله و عترتی (اهل بیتی) و انّهما لن یفترقا حتّی یردا علی الحوض. ما إن تمسّکتم بهما لن تضلّوا بعدی...}    

 

*پس همان شاه کلید به دست امیرالامرا؛ صاحب الزمان علیه السلام؛باب و مفتاح همه‌ی رازها و اسرار است و همه‌ی انوار را به ظهور وجود مطهرش قفل گشایی می‌کند و رمز آن 313 است که جمع ارقامش 7 می‌شود(7=3+1+3) {7برابرتعدادآیات سوره مبارکه حمد یعنی فاتحة الکتاب است} و اگر 313 را به حروف بنویسیم ، عدد ابجدش برابر کلمه نور می‌شود: سیصدوسیزده=256=نور. جایگاه عددی سیصدوسیزده=94 = "صد" =عدد ابجد نام مبارک عطیه(س) است. و جمع ارقام 94 برابر13 می‌شود که 13=جایگاه عددی حرف"م" به عدد ابجد 40 و جایگاه عددی کلمه "نور" هم برابر40 است.

درواقع همان صدّی(سد با صاد) است که  با استفاده از آن، نوری ساخته شده که هرگز خاموش نمی‌شود و در آن ذره‌ای ظلمت نیست و آن نور مهدویت است.الی یوم القیامه و این عطیه بزرگ الهی است! (از انرژی آب پشت سدهای دنیا ، برق می‌گیرند اما نورش محدود است و...) .

 

نکته جالب اینکه روزِ قبولی واقعی، روز ظهور آقاست چنانچه در حکومت وصی الحسن (ارواحنا له الفدا)، قبول حسن است. عدد ابجد کلمه‌ی "قبول حسن"= 256 که برابر با عدد ابجد کلمه نور می‌باشد.و جایگاه عددی کلمه "قبول‌حسن"=76 و برابر با عدد ابجد کلمه عبد است . امیدوارم متوجه معنای درس باشید که 313 نفر، قبول حسن هستند و عبدهای خالص خداوند هستند که لیاقت دارند در زمره یاران آقا قرار بگیرند!!!   

 

 

چهارمین گریه کننده ؛ خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها

بزرگ‌ترین برکه اشک کسی که خود کوثر وجود است وعطیه‌ی پروردگار سبحان! خانم بعد از پیامبران بزرگوار : آدم علیه السلام، یعقوب علیه السلام و یحیی علیه السلام که بکائین عالم هستند، در بین چهارده معصوم صلوات الله علیهم اجمعین اولین کسی هستند که جزو بُکّائین عالم قراردارند. اشک ایشان جلوه نارضایتی از حکّام و مردم بی‌وفای زمان خویش است تا به همه‌ی انسان‌ها(در تمام دوران‌ها) بفهماند که چه جفاها به دین و پیامبر و اهل بیتش صلوات الله علیهم اجمعین شد.

 

اشک‌های خانم سلام الله علیها راه کج و منحرف آنها را تا انقلاب حضرت مهدی علیه السلام صاف و هموار می‌کند.و بنابرحدیث مبارک پیامبر صلوات الله علیهم اجمعین خشنودی خداوند درخشنودی زهرا سلام الله علیها و غضب خداوند در غضب و نارضایتی ایشان است.

حوا سلام الله علیها

سرّ زیبای خلقت جسمانی، در وجود حضرت حوا سلام الله علیها که منشأ و اُّمّ جسمانی همه‌ انسان‌های دنیاست، ظهوردارد. همان‌طورکه درعالم سرّ، گنج خلقت به عدد5ظهور پیداکرد؛ درحقیقت سرّ پنج نور مقدس صلوات الله علیهم اجمعین که محوریت خانواده مطهر آل الله، فاطمه سلام الله علیها است که فرمودند: هم فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها .

در عالم جسمانی هم، خلقت حضرت حوا سلام الله علیها که عدد ابجد اسم حوا=15 است، از جمع 1 تا 5 حاصل می‌شود: 15=5+4+3+2+1. جالب‌تر اینکه جمع ارقام 15 برابر با 6 می‌شود (6=5+1)، درحالی‌که می‌دانید دنیا از نظر جنسیت، مؤنث مجازی است و خداوند کریم در آیه 4 سوره مبارکه حدید می‌فرماید که آسمان‌ها و زمین را در6 روز خلق کردم(فی ستة ایام). پس عدد 6 که پایه عدد 60 است که واحد ثانیه و دقیقه است به بلوغ به 9 می‌رسد. اما چگونه؟!

وقتی عدد 60 دقیقه را واحد می‌زنیم می‌شود یک ساعت ( که همان حروف تاسع است که به عربی یعنی 9). و عدد ابجد کلمه ساعت=531 است که جمع ارقامش 9 می‌شود (9=1+3+5) .

 

درواقع در دنیا درحالیکه عدد ابجد نام مبارک حوا سلام الله علیها 15 است و جمع ارقام 15 می‌شود 6 (6=5+1) و عدد 15 برابر با جایگاه عددی حرفِ س به عدد ابجدِ 60 است، اما بلوغ جسمانی خانم‌ها به عدد 9 است. پس رابطه 9 و حقیقت 6 اسرار زیبای بلوغ خانم‌ها و آقایان در دنیا است زیرا اگر 6و 9 را با هم جمع کنیم می‌شود 15 که برابر با سنّ بلوغ آقایان است و درواقع در زوجیت به بلوغ میزانِ س(=15) می‌رسند!

*پس وقتی خداوند کریم می‌خواهد که فرزند آدمیان را متولد کند به عدد 9 ماه حمل را در وجود مادری قرارمی‌دهد که بلوغ جسمانیش، برابرِ گرفتن و عمل کردن به حدودِ خداوند (یعنی احکام) 9 سال تمام است. و جمع 9 با 9 برابر18=حی می‌شود (9+9=18=حی).

 

*در اینجا اشاره کنم که تا جنین 9 ماهش در حمل کامل نشود، زمان تولد نمی‌رسد (9ماه تمام و وارد ماهِ 10 شود که 19=10+9 می‌شود) و یا اگر سنّ یک دختر تا 9 سال قمری تمام نشود، بلوغ فرا نمی‌رسد (9سال تمام و وارد سالِ10شود که 19=10+9 می‌شود). این چه مناسبت است؟! اگر دقت کنید باید بلوغ و تولد، هم 9 به عدد باشد و هم نُه به حروف(نه=55 و10=5+5)، تا جمع عددی و حروفی را کامل بگیرد.  پس ورودی حقیقی از باب 19 می‌باشد و درواقع به گنج عشر چراکه 10=9+1 می‌شود!

 

 

سِرّ لوح حروف "ا ب ج د ه و ز ح ط ی"!

اگر حروف "ا ب ج د ه و ز ح ط ی" را بنویسیم؛  5 حرف، عددشان فرد و 4 حرف، عددشان زوج است که وقتی این اعداد را در لوح بنویسیم، در 3 مثلث ظاهر می‌شود ( که دنیا به عدد سه و انسان به سه بُعدِ عددی تعریف می‌شود). تمام الواح در شروع از سه تا سه تا، تا 360 تا نظم پیدا می‌کند! و اسرار عدد 9 و 5 از لوحی ظاهر می‌شود که 9 خانه دارد اما به عدد 15 شمرده می‌شود. درواقع از سه طرف طولی، عرضی و ارتفاعی، جمع اعداد حروفِ این لوح 15 می‌شود که برابر با عدد اسم حوا(س) است.                                    

     (15=2+9+4) ، (15=7+5+3) ، ( 15=6+1+8)

                                                                      (15=4+3+8) ،  (15=9+5+1) ،  (15=2+7+6)

                                                                                       (15=2+5+8) ، (15=4+5+6)

                                  

ب=2

ط=9

د=4

ز=7

ه=5

ج=3

و=6

ا=1

ح=8

 

 

 

 

 

 

 

 

اما لوح وقتی کامل می‌شود که در وسط ، حرفِ ه را بگذاریم (آنگاه از همه طرف جمع اعداد 15 می‌شود) و حرفِ ه ، حکم قلبِ وجود الواح را داراست. عدد ابجد حرف ه=5 است که اسرار وجود مبارک پنج تن صلوات الله علیهم اجمعین و مخصوص در بطن اباعبدالله الحسین علیه السلام که پنجمین معصوم است، 9 ذریه مطهر است که در جمع 9و 5 می‌شود 14 که همه گنج وجود 14 معصوم صلوات الله علیهم اجمعین است.

بنابراین به 4 صورت می‌توان اعداد را در لوح قرار داد، پس به 4 لوح می‌رسیم و درواقع این 4 لوح، 4 وجه خانه خداست که تمام اسرار عالم چه به ظاهر و چه به باطن در این خانه؛ از نقطه زیر خانه خدا تا ساختمان ظاهری آن غرق است! پس خدا خواست که تمام دایره خلقت به عدد 360 درجه و به حروف شین که عدد ابجد آن 360 است، افشا شود. بنابراین هر لوح، 8 تا 15 است که می‌شود 120[33] و برابر با عدد ابجد حروف سین است. پس 4 تا سین در وجوه اطراف کعبه است و کف و سقف خانه کعبه هم دو تا مربع است که درحقیقت 6 تا سین می‌شود. و در خانه خدا وجود مبارک باطن سین هم قدومش بدنیا آمد که عدد ابجد نام زیبایش علیّ (با یاءِ مشدد) 120 می‌شود[34] یعنی حقیقت سین و قلب عالم امکان  است. پس خانه خدا، هفت سین است و پناهگاه تمام عالمیان است. و آخرین سوره قرآن، سوره مبارکه ناس؛ پناهگاه همه مؤمنین است .

هنگامیکه عدد به 360 در اطراف خانه مبارک کعبه معلوم شد. نکته مهم این است که عدد 360 برابر حروف شین و افشا کننده خلقت در تمام عالم زمینی و آسمانی در دنیا گردید. اما زیباتر از همه‌ی این خلقت‌ها، خلقت اشرف مخلوقات؛ حضرت آدم علیه السلام است که تمام این زیبایی‌ها را خداوند به قدوم جسمانی ایشان خلق فرمود. در کلام کریمش می‌فرماید[35]:  و إذ قال ربّک للملائکة إنی جاعلٌ فی الارض خلیفة... یعنی و (به یاد آر) وقتی که پروردگارت فرشتگان را فرمود که من در زمین خلیفه‌ای خواهم گماشت... .آیا این عجیب نیست که جایگاه عددی حروف شین=45 و برابر عدد ابجد اسم مبارک آدم است.

پس هدف در ظاهر خلقت خانه خدای مهربان حضرت آدم علیه السلام و به عدد 15 در الواح نورانی حضرت حوا سلام الله علیها است. اما در باطن عدد 360 معنی می‌شود به 60+300 : عدد  ابجد حرف ش=300 و عدد ابجد حرف س=60. یعنی منظور حقیقی ظهور حرف ش، برابر افشای حرف س است. درواقع عالم خلقت از نظر جسمانی، ارض است ولی از نظر روحانی، زمان یعنی طول عمر است و اَرض، عرض خلقت است. چنانچه همه‌ی مخلوق در زمان به 60 ثانیه و 60 دقیقه و ساعت و روز و ماه و سال خلق شده و عمر و رشد و کمال می‌گیرد و افشای همه‌ی آنچه اسرار است در بالقوه‌ها در عرض عمر باید بالفعل شود. اما همانطورکه نوشته شد تمام وجوه سین شد و هفت سین ظهور پیداکرد. و درواقع هفتمین سین پرده برداری از تمام اسرار خلقت و دیوار خانه کعبه شکافته شد ولی الله الاعظم امیرالمؤمنین علیه السلام قدوم مبارک خودش و یازده ذریه نورانی معصومش صلوات الله علیهم اجمعین دنیا را متبرک به قدومشان کردند.ارواحنا له الفدا

اما نکته جالب دیگر که این الواح همه ظهور عدد 15 را دادند و 9 تا 15 تا شد 135؛ برابرعدد ابجد نام مبارک فاطمه سلام الله علیها. یعنی هیچکس نمی‌توانست ورود در خانه کعبه داشته باشد، پس او حوای روحانی است که حامل حمل و ظهور تمام ظهریات است.

پیامبران قبل از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله همه ظاهر خانه خدا را ترمیم کرده‌اند یعنی رسالتشان این بود که مردم به سیرت آدم علیه السلام برسند و این باطن برایشان ظهور کند. اما در زمان ما شیعیان، خداوند هم هدایت به آدم شدن ما در ظاهر است و هم در باطن با اتصال ما به حقیقت قلب عالم؛ سین عالم وجود؛ امام معصوم ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است. الحمد لله رب العالمین

دیگر اینکه عدد الواح که به 1665 در جمع(ستون‌ها) رسیده بود[36]. چهار لوح اطراف خانه خدا را اگر در هم ضرب کنیم 6660 می‌شود یعنی حدوداً برابر تعداد آیات قرآن و هر لوح 9 خانه داشت، 6 لوح است اگر 9 را در 6 ضرب کنیم 54 می‌شود که برابر با جایگاه عددی کلمه قرآن است.

دقت کنید این الواح، مجموعه‌ی همه‌ی گنج آفرینش و هدایت بشریت است از مرکز خانه خدا الی یوم القیامت.

*چقدر زیباست بدانیم چرا الواح که سه تا سه تا است اما در مربع چهار گوش ظهور دارد. اولا همانطورکه می‌بینید سه تا سه تا طول آن است و سه تا سه تا عرض و حتی قطرها هم به این شکل است، یعنی چه؟! اگر 3 تا 3، را کنار هم بگذاریم 333 می‌شود که برابر عدد ابجد کلمه اربعین است یعنی عدد40. چقدر زیباست که پایه ‌ی عدد 40 روی 4 است و از جمع عدد 1 تا 4 ، عدد 10 بدست می‌آید(10=4+3+2+1) و درواقع عالم گنج عشر و 4 روی 10 است یعنی 14 ؛وجود مبارک چهارده معصوم صلوات الله علیهم اجمعین، اربعین حقیقی هستند و عدد 40 ( 4 تا 10 تا می‌شود 40 تا) ؛ طلا و مخلص و پاک و مطهر و معصوم صد در صد هستند.

از طرف دیگر همانطورکه می‌دانید عالم به شکل دایره است و عدد ابجدش 220 می‌باشد که عدد متحابه است و برابر  اسم طاهره یعنی پاک و مطهر، جایگاه عددیش برابر 40 می‌باشد که همان حقیقت اربعین و مهندسی خلقت که عالم دایره است و مرکزش خانه کعبه مکرمه است و آن 6 وجه دارد به شکل مربع. درواقع عالم دنیا از نقطه زیر خانه خدا به اسم ارض به همه‌ی عالم دحوالارض شده بدین معنا که خلقت در طهارت و در مربع سه سه تای عدد 333 اربعین قرار دارد.

 

  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۰۱ ، ۱۹:۵۹
عذرا شفائی

  

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا ممتحنة امتحنک الذی خلقک قبل ان یخلقک و کنت لما امتحنک صابرة و نحن لک اولیاء مصدّقون

 

با نام و یاد خدای قادر متعال که علیم و خبیر است و توکل به ذات اقدس و کبریاییش و با توسل به یگانه دُردانه‌ی خلقتش؛ عطیه‌ی عالم خلقت و سرّ مستودعش از او می‌خواهم پرده‌ای از حجاب‌های ظلمانی را بر ما کنار زده و ما را به نور انور اُمّ الانوار و اُمّ البیضاءِ عالم، منوّر فرماید. و ذره‌ای از معارفش را بر ما بفهماند. شاید که او را به وسعِ ضعیفمان بشناسیم.

به لطف و عنایت خدای مهربان در جلد یک این کتاب، معارفی را از منظر ملکوت حروف و اعداد، بسان حقیقتی نایاب تا حدودی پرده برداشتیم و اما در آفرینش این یگانه وجود محبوب عالم، حیران و مبهوت شدیم! امید است که این کتاب خدمتی به پیشگاه مبارک مولایم صاحب العصر و زمان صلوات الله علیهم اجمعین حساب شود و قلب نازنینش از ما راضی باشد.

لازم به ذکر است که شاید بعضی از این درس‌ها برای اول بار بر صفحه‌ی کتاب نگارش شده باشد اما مفاهیمش در بیشتر احادیث ناب و در کتاب‌های مرجع شیعیان از کلام مبارک معصومین صلوات الله علیهم اجمعین آمده است.

 

احدی الکبر  

وقتی درس را در معارف وجودی سرورمان؛ دردانه خلقت تا بالاترین نقطه دایره هستی مرور می‌کنیم آنجایی که او سِرّ مستودع فیها قرار می‌گیرد و در جلوه ذات اقدس احدیت بنابر آیه‌ی إنّها لاحدی الکبر[1]، احدی الکبر به باطن کوثر معنا می‌شود. چنانچه حقیقت کوثر، آب است و خداوند متعال در سوره مبارکه انبیا[2] فرمود: وجعلنا من الماءِ کلّ شیءٍ حی، آنچه خلق فرموده از باطن آب است. و حقیقت گنج دایره را خواندیم طاهره { چراکه عدد ابجد کلمه دایره=طاهره=220 [3]و جایگاه عددی کلمه دایره=طاهره40 است[4]}.

 

و در مقام عددی 9 اسم مبارک تسعه خانم فاطمه سلام الله علیها و در محوریت وجود مطهرش در مقام اُم ( درواقع کلمه اُم معنا می‌شود به مقصود و منظور و محور و اصل و پایه و آنگاه مادر ). بنابراین در حدیث کسا آمده است:

هم فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها؛ فاطمه است و پدر فاطمه، فاطمه است و همسر فاطمه، و فاطمه و پسرانش صلوات الله علیهم اجمعین. پس ایشان، در محوریت 5 نور مقدس صلوات الله علیهم اجمعین می‌درخشد!

 

اما منظور من حقیقت کوثر یعنی تمام گنج قرآن است که یکی از نام‌هایش کوثر می‌باشد و در 28 حرف ظهور پیدا کرده و کتابت شده است. اگر تمام حروف را که اسماء الله هستند در تمام عالم از همان مبدأ ظهور تا روز قیامت ببینیم، همه‌ی عوالم در حروف غرقند و حروف، واسطه‌ی ملکوتی معانی علوم آسمانی و زمینی هستند و آنها خط ارتباط گنج آفرینش و همه‌ی معارفند و خزانه قرآن اینچنین به معنا می‌نشیند: ولارطب ولا یابس الا فی کتاب مبین[5] ؛ هیچ تری و خشکی نمی‌ماند مگر اینکه در کتاب مبین (یعنی قرآن) آشکار شده !  و وجود مطهر حضرت فاطمه سلام الله علیها؛ خزانه‌ی گنج کوثر است.

 

* خانم دو عالم؛ فاطمه زهرا سلام الله علیها؛ سیده نساء العالمین، قرة العین(نورچشم) نبی و بنت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و عطیه عالم است (انّا اعطیناک الکوثر[6]). در وجود مقدس 14 معصوم صلوات الله علیهم اجمعین، 13 نور مقدس آقا هستند و فقط یک خانم است که وجود مقدس 14=13+1 می‌شود عدد یک؛ برابر الف و عدد 13؛ برابرجایگاه عددی حرف(م) است که در کنار هم می‌شود اُم= اُ+م (14=13+1) و عدد ابجد م=40 + ا=1 پس 41 برابر با اُم می‌شود و ایشان امّ الائمه و امّ المؤمنین است .

 

*وجود مقدسش، تنها فرزند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله  بعد از مبعوث شدنشان است. و ایشان مادر یازده فرزند معصوم صلوات الله علیهم اجمعین است. پس یک خودش و یازده نور مقدس فرزندانش می‌شوند 12 و همسر و هم کفوش؛ امیرالمومنین علی علیه السلام است. او که پروردگار عالم در مقامش، سوره مبارکه کوثر را نازل فرمود. و ایشان را تنها عطیه‌ی عالم نامید: انّا اعطیناک الکوثر. یکی از نام‌های مبارک قرآن، کوثر است و فاطمه سلام الله علیها؛ حقیقتِ آن است.

*اگر نکات کلیدی و زیبای درس را آموخته باشید متوجه مهندسی خلقت در عدد 5 و 9 درحقیقت وجود دردانه خلقت؛ حضرت صدیقه کبری؛ فاطمه زهرا سلام الله علیها می‌شوید که به عدد 9 که سلطان اعداد است چگونه سلطه وجود مبارکش در نام‌های 9 گانه و ریشه و اصل و صاحب عنصر اصلی به نام اُم را داراست  و در عدد 5 که حقیقت دایره خلقت است، احاطه وجودی دارد. وجود نازنینش در مرتبت حقایق خیر کثیر و کوثر وجود می‌باشد.

*حضرت زهرا سلام الله علیها در میان معصومین صلوات الله علیهم اجمعین، مظهر احدیت خداوند است. لذا آیه‌ی شریفه‌ی "انّها لَاحدی الکُبَر[7]؛ همانا او یکی از پدیده‌های بزرگ است" به وجود ایشان تأویل شده است. فلذا امام صادق علیه السلام فرمودند[8]: حرّم الله عزّوجلّ علی علِیٍ النساء مادامت فاطمةُ حیّةً؛ خداوند عزّوجل زنان را تا هنگامیکه فاطمه سلام الله علیها زنده بود بر علی علیه السلام حرام نموده بود.

 

* وجود مقدس خانم سلام الله علیها؛ باطنِ اسم نساء است. و تنها کسی است که پروردگار عالم قبل از خلقتش او را امتحان کرد و او قبول شد و او صابر بود. پیامبر بزرگوار صلی الله علیه و آله می‌فرماید: فاطمة بضعة منّی؛ فاطمه پاره تن من است. این معنای ظاهری جمله است ولی عمق معنی اینست که فاطمه، بضاعت من است! ایشان که خود، ظاهر گنج الف است؛ فاطمه سلام الله علیها، میوه‌ی (الْف) هزار دانه‌ی الِف است. همانطورکه در کتاب عرفان آب کامل توضیح داده شد حقیقت وجود مقدسش، حقیقت آب است "و جعلنا من الماء کلّ شی حی[9]". در ظاهر هم  آب، مهریه اوست!

*و در ادامه این حدیث از پیامبر صلی الله علیه و آله آمده: ...و هی روحی التی بینَ جنبی...[10]. سرّپرستش و معرفت در وجود رسول الله صلی الله علیه و آله است. پس اصل الاصولی که رسول الله صلی الله علیه و آله تهدی إلی صراطٍ مُستقیم می‌کند، همان روحاً من الامر است که روحاً من الامری که دروجود رسول الله است و سرّ کثرت پرستش، همانی است که فرمود: فاطمة روحی التی بین جَنبیّ. این روح در هرجا که باشد، آنجا می‌شود مبارکه؛ حقیقت هستی است. شأن رسول الله صلی الله علیه و آله، بیان قرآن است و بیان قرآن، خودش هدایت به صراط مستقیم می‌کند. پس صراط مستقیم یعنی کلّ قرآن. هر آنچه که در قرآن است، شرح امام مبین است یعنی شرح صراط مستقیم و حیات طیبه است یعنی روحٌ من الامر یعنی آنچه که حیات است!

*ولایت به معنی گردانیدن و چرخانیدن است؛ همان که در توقیع شرف صدور یافته از ناحیه مقدسه امام زمان علیه السلام در دعای رجبیه از آن به "رتق و فتق" که همان قبض و بسط است، تعبیر شده است. و در چنین رابطه‌ای فعل صادره از شخص، درحقیقت فعل کسی است که بر او ولایت دارد. و چنین است که قبول ولایت وجود مبارک ولی الله علیه السلام تنها راه برون رفت از ظلمات منحوس عالم معنا مانند جهل و شرک و عمل بر اساس آن‌ها می‌باشد. و طریقه نیل به ولایت الهیه اهل بیت عصمت و طهارت، به دلالت آیه شریفه مودت، التزام و تقید به محبت (مودت) آنان مخصوصا مودت ساحت مقدسه آن بانوئی که نزدیک‌ترین نسبت را با ساحت مقدسه و مطهره نبوی یعنی صدیقه کبرا؛ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دارد. و حدیث نورانی نبوی که می‌فرماید: خدای تعالی به غضب آن حضرت غضبناک و به رضایت او راضی می‌شود[11]، در منزلت و منقبت آن حضرت جلوه‌ای از همین معناست.

*حدیث خلقت نوری پنج تن صلوات الله علیهم اجمعین:

در کتاب بحارالانوار(ج25) از کتاب روض الجنان تألیف فضل الله بن محمود فارسی به حذف اسناد از انس بن مالک روایت کرده که گفت:

... پیامبر(ص) فرمود: چون خدا آغاز صنع خود را اراده کرد، نور مرا شکافت و از آن عرش را آفرید، پس نور عرش از من است و نور من از نور خداست و من، افضل ازعرشم.

سپس نور پسر ابیطالب(ع) را شکافت و فرشتگان{ملکوت و کرسی} را از آن آفرید و نور فرشتگان از نور پسر ابیطالب(ع) است و نور پسرابیطالب(ع) از نور خداست و پسر ابیطالب(ع) ، افضل از فرشتگان است.

پس نور دخترم فاطمه(س) را شکافت و از آن آسمان‌ها و زمین را آفرید، پس آسمان‌ها و زمین از نور دختر من فاطمه(س) است و نور دختر من فاطمه(س) از نور خداست و دختر من فاطمه(س) از آسمان‌ها و زمین، افضل است .

سپس نور حسن(ع) را شکافت و از آن آفتاب و ماه را آفرید، پس آفتاب و ماه از نور حسن(ع)  است و نور حسن(ع)  از نور خداست و حسن(ع)، افضل از آفتاب و ماه است.

پس نور حسین(ع)  را شکافت و از نور او بهشت و حور العین را آفرید و بهشت و حورالعین از نور حسین(ع) است و نور حسین(ع) از نور خداست و حسین(ع)، افضل از بهشت و حورالعین است...[12].

 

بنابر حدیث مبارک پس آنچه نزولات از آسمان است به نور حضرت زهرا سلام الله علیها خلق شده و آنچه در زمین خلق شده و می‌شود و خواهد شد و روییده می‌شود و به انواع نعمت‌ها ظاهر می‌شود همه، از نور مطهر زهرا مرضیه سلام الله علیها است.

پس اگر نور زهرا سلام الله علیها نبود، نه آسمانی بود و نه زمینی! درواقع هیچ ظهوری و هیچ زندگی و حیاتی نبود. پس اگر هفت طبقه‌ی آسمان را در مقابلِ هفت طبقه زمین قرار دهیم، مانند صدفی است که فقط یک دُرّ؛ دردانه در بطن آن تلؤلؤ می‌کند! عالم صدف است و فاطمه(س)گوهر اوست    عالم قلم است و فاطمه(س)جوهر اوست.

تفسیری از نام مبارک فاطمه سلام الله علیها و از القاب ایشان

*یکی از معانی نام مبارک فاطمه سلام الله علیها یعنی شق و ابتدا و إنشاء و فطم به معنای فصل و قطع و منع آمده است ( قطع کننده طمع دشمنان انس و جان از وراثت و خلافت نبویه و علویه)

پس اشتقاق نام مبارک فاطمه سلام الله علیها از نام فاطر خداوند کبیر متعال به وجود مبارک خانم هم اشتقاق کبیر یا اکبر است! و این اشاره به این است که حضرت زهرا سلام الله علیها مظهر صفت فاطریت حقّ جلا و علا و متأدب به آداب الله و متخلق به اخلاق الله است!

 

* در فصل فضائل حضرت زهرا سلام الله علیها آمده است[13]: {وعلی الجوهره القدسیه فی تَعیّن الانسیه، صوره النفس الکلیه،جواد العالم العقلیه، بضعه الحقیقه النبویه، مطلع الانوار العلویه، عین عیون الاسرار الفاطمیه الناجیه المنجیه لمحبیها عن النار ثمره الشجره الیقین، سیده نساء العالمین المعروفه بالقدر،المجهوله بالقبر، قره عین الرسول الزهراء البتول علیها الصلوه و السلام}.

ترجمه: نیز تحیّات و زاکیات برآن جوهر قدسی باد که با تجرد قدسیّه در هیئت انسیّه عالم بشریت را زینت و تشکیل داده.آن حقیقت طاهره خود، صورت نفس کلی و جواد عالم عقلی است که در صورت سِرّیه بضعه‌ی حقیقت احمدی(ص) و مشرق انوار علوم علوی و سرچشمه‌ی اسرار مکنونه‌ی فاطمی است. چنانچه آن حقیقت قادسه در آغاز نزول مقدسات عالم عقلی بوده، در هنگام عودت و صعود نیز خود، از ادناس بشریت (چیزهایی که مردم را پست و کوچک می‌کند) رستگار، و آزاد کننده‌ی دوستان از آتش، جوهره‌ی قدسیه شیرین ثمر شجر معرفت و یقین و سترگ، سیده نساء عالمین است که قدر مراتب فضائلش معروف و مثوای جسد عنصریه‌اش مجهول است، نور دیده‌ی حضرت رسول صلی الله علیه و آله به نام نامی و لقب گرامی زهرای بتول علیها الصلوه و السلام. 

 

*وجود مطهر حضرت فاطمه سلام الله علیها، 9 اسم مبارک دارد که هر نام از اسماء اعظم است.  2 نام مبارک آسمانی : زهرا سلام الله علیها و منصوره سلام الله علیها است و 7 نام مبارک دیگر زمینی: فاطمه سلام الله علیها، بتول سلام الله علیها، صدیقه سلام الله علیها، محدثه سلام الله علیها، زکیّه سلام الله علیها، طاهره سلام الله علیها و راضیه سلام الله علیها می‌باشد.

 

*نام مخصوص ایشان، فاطمه سلام الله علیها می‌باشد و نامی است که از نام فاطر خداوند عزّوجلّ برگرفته شده است. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در حدیثی این مطلب را به دختر خود خبر می‌دهد؛ قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم لِفاطمة: شقّ الله لکِ یا فاطمه اسماً مِن أسمائه فهو الفاطر و أنت فاطمه[14]( پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم به حضرت فاطمه سلام الله علیها فرمودند: خداوند برای تو نامی که از نام‌های خود مشتق گردیده، قرار داده است زیرا نام او فاطر است و تو فاطمه هستی). وجود مقدسش، واسطه خلقتست.

"فطرت الله التی فطر الناس علیها": این معنای فطرت با نام فاطر کاملا مطابق است که یا فاطر بحق فاطمه[15]. در تجلی عام در نهایت تجلی، رب یعنی فاطمه، یعنی الست بربکم، عهد مادر و عهد فاطمی است. الست بربکم به صورت ذاتی و مطلق، دلالت بر مقام حضرت مادر دارد. یعنی آنچه که در معنای اتمّ، از لفظ رب برداشت می‌شود، وجود حضرت ام ابیها، ام الائمه و الابرار، ام المؤمنین و وجود حضرت مشکوة عالم انوار است. ظهورات از بسم الله الرحمن الرحیم است بخاطر همین زهرا شد، نور داد به همه جا! در تعریف نور در فلسفه آمده: النور ظاهرٌ لنفسه نُظهرٌلِغیره.

حضرت ام ابیها، او مادر است و به معنای مطلق رب و پرورش دهنده هر آنچه که در عالم است، می‌باشد. او ام الائمه و الابرار است، هر آنچه که در عالم است پرورش یافتگان ائمه هستند، "...نحن صنائع ربّنا و الخلق بعد صنائعنا...[16]"

 

از القاب خانم دوعالم؛ برزخ بین النبوة و الولایة است. و واسطة قلادةُ الوجود. و نقطة دائرة المفاخر است. این القاب که از مفاخر معانی عالم اسرار است تا حدودی گنج اسرار وجودی خانم سلام الله علیها را بیان می‌کند:

 

*1)اینکه ایشان برزخ بین النبوة و الولایة است یعنی همانطورکه قبلا بیان شد وجود مبارک خانم سلام الله علیها، عنصر اصل شجره طیبه است. درواقع آن عنصر حیات است که تمام خزانه وجودی رسالت و ولایت را از ریشه تا تنه درخت و از آنجا به ظهور شاخه و برگ‌ها و درنهایت به گنج گل و میوه ظهور می‌دهد و این عنصر، بضاعت وجود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است و خزانه گنج تنه درخت که ولایت است و سرّ اینکه خودِ ریشه اسم حسن علیه السلام است و باطن میوه و ثمره، حسین علیه السلام. آنگاه بضاعت وجودش در شهادت حضرت محسن علیه السلام است که به شهادت، سفره احسان پروردگار عالم را در بیت فاطمه سلام الله علیها و امیرالمؤمنین علی علیه السلام تا قیامت می‌گشاید. 

خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: بینهما برزخٌ لایبغیان[17]؛ (میانشان حجابی است تا درهم آمیخته نشوند). درواقع برزخ بین دو دریاست که معنا می‌شود دریای رسالت و دریای ولایت. آنگاه از میان این دو بحر که بواقع بحار جان‌ها می‌باشد و اسرار ظهور حیات همه‌ی هستی در دنیا و آخرت بیرون می‌آید؛ یخرج منهما الؤلؤ و المرجان[18]. لؤلؤ و مرجان کنایه به وجود مبارک امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام است.

درحقیقت همانطورکه ظاهراً هر خانمی صاحب حمل می‌شود، برزخ بین عالم بالا و دنیا می‌باشد. زیرا وجود خانم‌ها، محل کارخانه صنع خداوند کریم است! پس زن به جلوه‌ی وجود مبارک خانم دو عالم سلام الله علیها، واسطه خلقت می‌شود از خزانه‌ی عالم بالا به ظهور در دنیا!

 

پس آنچه ظهور می‌شود و حی می‌شود و صورت مخلوقی دارد (در دو دنیا)، به وجود مبارک خانم سلام الله علیها است که دردانه و ملیکه‌ی دو جهان می‌باشد. چنانچه آیه اول سوره مبارکه نساء می‌فرماید: ...خلقکم مِن نفسٍ واحدةٍ و خلق منها زوجها و بثَّ منهما رجالاً کثیراً و نساءً .( خداوند می‌فرماید: آن که شما را خلق کرد از یک نفس واحده و از آن یک تن خلق کرد زوج‌ها را و خلق کرد مردان و زنان بسیار).

 

حضرت در تمام عالم وجود، حکومت برزخی دارد. مثل اینکه هر سال از عمرمان را ظاهرا در یک سال زندگی می‌کنیم درحالیکه دو سال است: یکی سال شمسی با خصوصیات خودش و یکی سال قمری با خصوصیات خودش و بواقع هرگز این دو با هم مخلوط نمی‌شوند.

درواقع سال قمری در سال شمسی می‌چرخد زیرا 11 روز کمتر از سال شمسی است. پس مثلا ماه مبارک رمضان گاه در تابستان و گاه در پاییز و زمستان و گاه درعید نوروز است و خلاصه هرگز موقعیتش تغییر نمی‌کند. بندگان زرنگ خداوند یکتا از این دو سال که هر کدام دو دریای رحمت الهی هستند و برزخ بین آنها، هر دو را بخوبی در جایگاهشان جلوه می‌دهد، باید میوه لؤلؤ و مرجان بدست بیاوند؛ درواقع باطن اعمال حسنی و حسینی علیهم السلام!

خوب دقت کنید! ما دائماً در گردش شب و روز هستیم که هرگز با هم مخلوط نمی‌شوند و خداوند می‌فرماید: یولج اللّیل فی النهار و یولج النهار فی اللّیل[19]. برزخ بین نور و تاریکی شب کیست؟! که همه در گردش آسمان‌ها و زمین است و صاحب نور خلقتش فاطمه زهرا؛ سیدة النساء العالمین است.

پس دنیا، عالم اضداد است. آن کسی که میان‌دار باطن برزخی است که هرگز حق و باطل، خیر و شر، نور و ظلمات و امثال آن با هم آمیخته نمی‌شوند، صاحب برزخ است. پس اوست که در مقام حضوری و ظهوری و ولایی باید بین در و دیوار خانه‌اش که بیت‌الله حقیقی است پرده‌دار و خط نگهدار، حریم‌دار، حافظ حدودالله و حافظ حدود ولایت و رسالت باشد. پس درحالیکه امیرالمؤمنین علیه السلام در خانه است، اما باید اقدامی نکند!

 

*2)واسطه قلادة الوجود یعنی: قلاده، حلقه‌ی وصل کننده عوالم وجودی به قرب الهی و  وصل کننده ولایت و رسالت و همه‌ی وصل‌ها تا قیامت است. اینجا در بیتی است که در حدیث کسا، خانم را به این لقبِ نقطة الدائره المفاخر می‌خواند. او مرکز دایره است و وصل کننده مرکز به محیط و تمام مساحت است که خداوند متعال این خانواده را به جبرئیل امین علیه السلام اینطور معرفی می‌فرماید: هم فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها صلوات الله علیهم اجمعین

 

*3)نقطة دائرة المفاخر یعنی:

حال از نگاه دایره مهندسی خلقت، می‌دانیم تمام عالم به شکل دایره است و همانطورکه در ابتدا بیان شد عدد ابجد کلمه دایره =220 است که برابر با عدد ابجد نام مبارک خانم؛ طاهره سلام الله علیها می‌باشد و در جایگاه عددی هم با هم برابر هستند دایره= طاهره= 40  (یعنی اربعین) می‌شود.

از آنجاکه سقف اعداد تا 9 است، تمام دایره خلقت از نقطه مرکز تا کمان به شعاع 9 کشیده شده و خانم سلام الله علیها شعاع دایره‌ی زندگی مبارکش، 9 سال در بلوغ بیت رسالت است و 9 سال در بلوغ بیت ولایت. اینجاست که باید خوب متوجه شویم زندگی وجود مبارکش که به 2 تا 9 سال ظاهر می‌شود و 18 سال را نشان می‌دهد و عدد 18 برابر با کلمه حی[20] (صفت ذاتی پرودگار عالم) است.

درواقع بلوغ 9 به اضافه 9، قطر دایره و درواقع بزرگ‌ترین وتر دایره را نشان می‌دهد. آنچه باید دیده شود مساحت و محیط این دایره است که رمزی را باید در خود نهفته باشد تا نمایان شود! 

 

قبلا توضیح داده شده که حضرت فاطمه سلام الله علیها هم سومین وجود در مرتبت خلقت نوری در عالم اسرار است و هم در ظهور حقیقت کوثر که جان الف‌بای خلقت است؛ یعنی ظهور آب کوثر. عدد ابجد کلمه آب=3 است چنانچه خداوند کریم می‌فرماید: و جعلنا من الماء کل شیء حی[21]. خوب دقت کنید! و در حدیث قدسی آمده که خداوند اگر زهرا سلام الله علیها را خلق نمی‌کرد، وجود مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و حضرت علی علیه السلام را هم خلق نمی‌کرد[22]. پس اوست که اُم ابیهاست.

*معنایی که از نام مبارک فاطمه سلام الله علیها شده این است که این اسم، مشتق از فـَطم است (به معنی فصل جدایی می‌باشد) که وجود مبارکش، استثناءِ عالم خلقت است. و درواقع دوستداران و پیروان واقعی حضرتش هم از گناه و بدی‌ها و آتش جهنم جدا می‌شوند. پس بالاترین منصب بنده به درگاه خداوند در مرتبه اول، فاطمی شدن می‌باشد.

*اگر نام زیبای فاطمه(س) را به صورت 3 بخش بنویسیم یعنی:

(فا)  (ط)  (مه)، و عدد ابجد هر بخش را محاسبه کنیم، در آخر به 3 تا 9 می‌رسیم: ( فا=81 و 9=1+8)    (ط=9)     (مه=45 و 9=5+4) که همان رفیع الدرجات(=999)[23] است. و 3 تا 9 تا هم می‌شود 27 (27=9×3)! که برابر است با جایگاه عددی کلمه سجده و عدد ابجد کلمه طول[24]. و خداوند متعال، خود را ذی الطول یعنی صاحب طول معرفی می‌کند. پس مجرای طول، رسیدن همه‌ی برکات صاحبِ جواد العالم العقلیه؛ فاطمة الزهرا؛ سیدة نساءالعالمین است.

اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم

 

از طرف دیگر 3 تا 9؛ درواقع نُه به حروف هستند(چون در باطن حروف نامِ خانم نهفته‌اند) و عدد ابجد کلمه نُه=55 است و 3 تا 55 تا می‌شود 165 که برابر با عدد ابجد لا اله الا الله است! [25] و جایگاه عددی حروفِ نُه=19 که 3 تا 19 تا می‌شود 57=زن![26]

*از جنبه دیگری هم می‌توان نام مبارک فاطمه سلام الله علیها را شرح داد:

اسم مبارک و فوق عرشی و احدی فاطمه سلام الله علیها از پنج حرف تشکیل شده که مشیر به خامس آل عبا صلوات الله علیهم اجمعین است.

"فا" ی نام فاطمه سلام الله علیها اشاره به حضرت ختمی مرتبت دارد چراکه عدد ابجد حرف ف=80 و برابر عدد ابجد کلمه "وجه الله"[27] است که اگر با عدد 12 که تعداد ائمه اطهار علیهم السلام است، جمع شود حاصل آن 92 می‌شود که برابر با عدد ابجد نام مبارک محمد صلی الله علیه و آله و سلم است[28]. دلیل این تجمیع آن است که در حدیث معصوم فرموده است: اولنا محمد اوسطنا محمد آخرنا محمد کلّنا محمد صلی الله علیه و آله و سلم فلا تفرقوا بیننا[29].

"الف" نام فاطمه سلام الله علیها معرف مقام احدی فاطمی است که فطم الخلق عن کنه معرفتها. الف در حروف، بی اسم و رسم و بسیط است و آن جناب در نماز به قیام علاقه داشت و چون به نماز می‌ایستاد از او نور سیاه که نور ذات است، تشعشع می‌کرد.

"طا" ی نام فاطمه سلام الله علیها مشیر به امیرالمؤمنین علیه السلام است که چون بین طا و الف نکاح واقع شود (طا+الف) 121 می‌شود که برابر با عدد ابجد "یا علی" است[30]. در حدیث است که اگر حضرت علی علیه السلام؛ نبود هیچ کفوی برای حضرت فاطمه سلام الله علیها نبود؛ لو لا علیٌّ ماکان لفاطمة کفواً ابدا.[31]

"میم" نام فاطمه سلام الله علیها مختص به امام حسن مجتبی علیه السلام است. چون عدد ابجد "امام حسن"[32]  برابر 200می‌شود و امام حسن علیه السلام فرزند حضرت فاطمه و علی علیهما السلام است. لذا عدد ابجد میم بصورت بسیط (میم+یا+میم=191) را با ط(=9) جمع کنیم، 200 می‌شود.

"ها"ی فاطمه سلام الله علیها متعلق به امام حسین علیه السلام است که خامس آل عبا است. عدد ابجد نام مبارک حسین[33]=128 را اگر با هاء(=7) جمع کنیم، 135 می‌شود که برابر با عدد ابجد نام مبارک فاطمه سلام الله علیها است.

صورت عرشی خانم سلام الله علیها

حدیث قشنگی است درباره بخشش گردنبند و گوشواره حضرت زهرا سلام الله علیها در عالم اسرار در سفر معراج پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم فرمودند در ساق عرش نظر کردم و دیدم تمام عرش زینت گرفته بود به جمال زیبای زهرا سلام الله علیها؛ در گوش‌های او، دو گوشواره و یک گردنبند به گردن ایشان بود که به 9 حلقه مزیّن بود؛ ایشان دو گوشواره را فرمود که "ابا محمد الحسن"علیه السلام و"ابا عبدالله الحسین" علیه السلام است و حلقه‌های گردنبند، 9 ذریه امام حسین علیه السلام است.(صلوات الله علیهم اجمعین)

 

درواقع باطن زیبائی‌های وجود خودِ خانم است که زینت وجود مبارکش شده است. پروردگار عالم در آیه آخر سوره مبارکه بقره می‌فرماید: "لها ما کسبت و علیها ما اکتسبت" یعنی "هر اعمالی که از حاصل عمرتان کسب می‌کنید بر وجود خودتان ظاهر می‌شود". دو گوشواره خانم سلام الله علیها هم که یکی "ابا محمد الحسن" علیه السلام است زیرا آنچه وحی الهی به پدر بزرگوارش صلی الله علیه و آله و سلم رسیده ایشان بدون کم و کاست از حضرت شنیده و به طور حسن (یعنی بهترین وجه) در وجود مبارکش اثر کرده و عمل کرده است. در حلقه گوش دیگر "ابا عبدالله الحسین" علیه السلام است زیرا آنچه شنیده و تاثیر کامل کرده، به صورت عبادت خالصانه و زیبا برای پروردگارش به عمل آورده و بندگی کرده و نام مبارک "اَمَة الله" را دریافت کرده است.

 

 تعریف علم حضرت زهراسلام الله علیها

نکته مهم پُری ایمان وجود مبارکش است که چنانکه ایمان، نور است و حقیقت آن، علم. وجود مطهر فاطمه زهرا سلام الله علیها که خوارق عادات ( پاره کننده عادتها) و علم به مغیبات(یعنی غیبها) و فوز به درجات نیز از ایشان به ظهور رسیده. چه ایمان، همانا تصدیق حقایق عن القلب است (یعنی باطن قلب) و اعلی درجه آن عبودیتی که فرموده‌اند العبودیة جوهرة کُنهها الرّبوبیة .

درواقع علم حضرت زهرا سلام الله علیها نیز منشأش همین ایمان کامل و عبودیت محض است تا بجاییکه خودش از آن علم بی پایان به مولا گزارش می‌دهد که من علم ما کان و مایکون و ما هو کائن و مالم یکن الی یوم القیامة حین تقوم الساعة را آگاهی دارم. یعنی علم آنچه بوده و آنچه می‌شود و آنچه هست و آنچه را که تا روز قیامت در علم الساعة و چگونگی آنرا که هیچ کس نمی‌داند، را می‌دانم (به علم خداوندی) و فرمود یا ابالحسن المؤمن ینظر بنور الله تعالی[34]  یعنی مؤمن کامل نظر به نور خداوند متعال می‌نماید.

 

درنتیجه حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها با آن وجود ایمانی محض از بَدو تا ختم را داراست بطوری که آن علم منزه از زمان و مبرّا از مکان و نیز علم به امور نشدنی‌ها را به خود اختصاص داده است و این امور، فوق طورِعقل جزئیه ماست. که مصحف فاطمه سلام الله علیها، گنجینه علم مایکون ائمه طاهرین علیهم السلام است. همان کتابی که بعد از پدرش توسط جبرائیل امین علیه السلام بطور مستقیم و مداوم بر آن حضرت نازل شده و امیرالمؤمنین علی علیه السلام آن را مکتوب فرموده‌اند.

فلذا بعد از قرآن مبین، سومین خزانه علوم ائمه علیهم السلام محسوب می‌‍‌شود و مابقی آن خزائن مکنون علمی، جفر و جامعه است. حالا درس مذکور که در دایره خلقت گفته شد را خوب درک کنید!

چنانچه یکی از القاب مبارک خانم سلام الله علیها به صاحب الدولة الزهراء سلام الله علیها مشهور می‌شوند. و نیز به جهت عام آن مکرمه مجلله بر جمیع ائمه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین حجت کبرای حق می‌باشد. آنجا که امام عسکری علیه السلام فرمودند: نحن حجة الله علی خلقه و جدتنا فاطمه حجةٌ علینا[35]. بنابراین امام باقر علیه السلام مادر معصومشان را برای تمام مخلوقات به عنوان مقام بلند و ارجمند مفروض الطاعه معرفی می‌فرماید: لقد کانت علیها سلام مفروضة الطاعة علی جمیع من خلق الله  من الجن و الانس و الطیر و الوحش  و الانبیاء و الملائکه.[36]  

*علامه مجلسی رحمة‌الله در کتاب جنة العاصمه می‌فرماید :

فطمتک بالعلم، ارضعتکَ بالعلم استغنیت و فطمت یعنی تو را به علم شیر دادم تا اینکه بی نیاز شدی و باز گرفته شدی . { زیرا به سبب علم و دانش آن بزرگوار ، خداوند او را از دیگران ممتاز گردانیده!}

و بوجه دیگر فرموده: و قطعتک عن الجهل بالعلم یعنی به سبب علم تو را از جهل  بریدم. ( فاطمه یعنی نور محض که هرگز ظلمت جهل در او راه ندارد )

و جعلت فطامک من اللبن مقروناً بالعلم . کنایه : عن کونها فی بدو ِ فطرتها عالمة بالعلوم الربانیه یعنی باز داشته شدن تو از شیر را به سبب علم قرار دادم. کنایه از اینکه در ابتدای خلقت، عالِم به علوم ربانّیه بوده است.

و در صورت معنای زیبای دیگر؛ فطمت را (در باب تفعیل) معنا می‌کند: جعلتک قاطعة الناس مِن الجهل یعنی تو را جداکننده‌ی مردمان از نادانی قراردادم. یا به این معنی باشد: لمّا فطمها مِن الجهل فهی تفطّم الناس منه؛ یعنی هنگامیکه او را از نادانی جدا ساخت، پس او هم مردم را از آن جدا می‌سازد.

 

چه، آن بضعه احمدیّه و دوحه محمدیّه صلوات اللهعلیهم اجمعین در مقام اطاعت ذات اَحدیت، به معنا رسیده است که به ایشان حدیدة المحماة یعنی آهن تفته؛ آهن سرخ شده ( کنایه از رسیدن به شدت اطاعت حدودالله و خالصانه) و او مثل اعلای الهیه می‌باشد.

پس در مقام علم و ذات علوم ، همه‌ی علوم در شیر او، و همه در بطن درخت طیبه به همه‌ی اعضای درخت تا شاخه و برگ و میوه‌هایش، عالم را منوّر کرده است. چنانچه حضرت، سِمَت قیّومیّتِ دینِ حنیف اسلام را به خود اختصاص داده. چنانچه در تأویل آیه مبارکه که خداوند فرمود: "...و ذلک دین القیّمه[37]"، آمده دین القیمه هی فاطمه علیها سلام و ذالک دین القائم علیه السلام.[38]

 

*نکته مهم: حالا خوب فکر کنید اگر امروز علم اینترنتی و دیجیتالی و علوم کامپیوتری همه‌ی فضا را در اقصی نقاط عالم و در نهایت علوم آسمانی _ زمینی _دریایی و در بطن کوهها و معادن و زیر زمین و ... پر کرده است. و ارتباط همه را اینچنین با سرعت به ما می‌رساند و امواج چه رادیویی و چه بصورت ماهواره‌ای در خدمت بشر ظاهر شده است. در بطن این علم؛ همان گنج ملکوت حروف و اعداد است و در عالم وجود همان خزانه سِرّ مستودع  که به لطف خداوند با بهم پیوستن حروف، ملکوت معنی و همه علوم به خواست خداوند ظاهر می‌شود. و ارتباط بی سیم ولایت، اصل ظهور علمی هستند که در اختیار ماست!

 

عصر ارتباطات معانی رسیدن به مهندسی معنوی خلقت در گنج نور اُم المظاهر، اسرار آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین؛ فاطمه زهرا؛ سیده نساء العالمین است! و در ظهور وجود حجت برحق خداوند؛ امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف ولایت کبری اوست. چنانچه اصل ارتباط قلبی است. که شما در هر جا باشید می‌توانید با وجودهای مبارک ارتباط بگیرید. چون این عزیزان، کامل علوم و کامل احاطه وجودی و کامل حقیقت حروف و کلمات و اعداد و باطن گنج قرآن هستند که پیوسته و بلاانقطاع به گنج ذات اقدس الهی وصل می‌باشد و همه‌ی عالم خلقت الی یوم القیامت (از همه نظر) ریزه خوار سفره پربرکتشان هستند.

یعنی تمام علومی که بدست بشر کشف می‌شود (درواقع همه علوم)، از بطن ولایت بدست ما می‌رسد {که خزانه ولایت؛ امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف است}. زیرا ما به هر مرتبه علمی که می‌رسیم پرده‌ای از گنج علمی خزانه ولایت برای ما گشوده می‌شود!

 

اسرار عدد 7 و وجود مبارک حضرت فاطمه سلام الله علیها

*سه نکته قابل توجه برای عدد 7 می‌باشد:

1)خداوند کریم کلام مبارکش را در 114 سوره به قلب مطهر پیامبرصلی الله علیه و آله نازل فرمود که در حدیثی از ایشان آمده است که کلّ قرآن در سوره مبارکه حمد جمع است . و سوره مبارکه حمد، 7 آیه دارد! و به 10 نام خوانده می‌شود که یکی از نام‌هایش، اُم الکتاب است {جالب اینکه یکی از القاب حضرت فاطمه سلام الله علیها هم اُم الکتاب است!} و کتاب مبین می‌باشد.

 

2)اگر اعداد 1 تا 7 را با هم جمع کنیم 28 می‌شود (28=7+6+5+4+3+2+1) و عدد 28 برابر با جایگاه عددی حرف غ به عدد ابجد 1000است که حروف غین همان حروف نام مبارک غنی خداوند است( قبلا توضیح داده شد).

ولی منظور از بیان این مطلب این است که خانم زهرا سلام الله علیها که از انوار مطهرش 7 طبقه آسمان و 7 طبقه زمین خلق شده، وجود مبارکش تجلیِ نام مبارک غنی خداوند است. و عدد 1000 به حروف(هزار)، برابر با حروفِ زهرا سلام الله علیها است و هم معنی کوثر که خیر کثیر است و همه ‌سرمایه‌ی هستی و تمام زیبایی‌ها و خیرات و خوبی‌هاست.

 3)و آنچه در دنیا و آخرت هست از اوست. چنانچه در سوره مبارکه حجر[39] آمده که قرآن "سبعاً مِن المثانی و القرآن العظیم" است و درواقع قرآن، 2 تا 7 تاست و تمام آسمان‌ها و زمین هم 2 تا 7 تاست. درحالیکه تمام ظرف زمان که شد مادر عمر همه‌ی مخلوقات، در 7 روز هفته غرق است و هر سال 52 هفته دارد که برابر با عدد ابجد کلمه حمد[40] است!

 

*حالا برای درک بیشتر منزلت حضرت زهرا سلام الله علیها، خوب دقت کنید که عالم بالا و عالم زمینی در دو قوس قرارمی‌گیرد که جوهرِ آن، فاطمه سلام الله علیها است! چنانچه عالم به صورت دایره است و اسم آسمانی خانم، زهرا سلام الله علیها و نام زمینیِ ایشان، فاطمه سلام الله علیها است. پس ظرفِ آفرینش در زمین، ظهوردهنده‌ی انوارِ زهراییِ عالم بالاست!!!

بنابراین اینجا فاطمه سلام الله علیها، مرآتی است که هیچگونه ظلمت و گناه و ناپاکی و ضلالت و گمراهی و آتش جهنم و بدی و پلیدی و شر در آن راه ندارد. زیرا همانطور که در دنیا، اصول علم عکاسی و ظهور عکس این است که تصویر با نور بالا به صفحه‌ی حساسِ فیلم منتقل می‌شود، اما ظهورش در تاریکخانه‌ی عکاسی است. و دنیا هم،  جایگاهِ لیل است و حضرت فاطمه سلام الله علیها؛ حقیقتِ لیل است و اوست که بقول امام صادق علیه السلام، لیله قدر می‌باشد.

 

*اما نکته دیگر اینکه خداوند متعال در سوره مبارکه فصلت می‌فرماید[41]: خلق الارض فی یومین { یعنی خلق فرمود زمین‌ها را در 2 روز } و در آیه 12 همین سوره مبارکه می‌فرماید: فقضـٰهنَّ سَبع سماواتٍ فی یومین... { و آنگاه 7 آسمان را در دو روز پدیدآورد}. در علم اعداد، عدد 2 زوج محسوب می‌شود و خداوند کریم تمام مخلوقاتش را در زوجیت خلق فرموده و این عدد، پایه کثرات در دنیا و آخرت است.

*چنانچه کتاب آسمانی ما؛ قرآن کریم هم با حرف ب شروع می‌شود که عدد ابجدش 2 است {پس وقتی به فرموده پیامبرصلی الله علیه و آله تمام محتوای سوره مبارکه حمد در بسم الله و همه در حرف ب جمع است، یعنی خیلی مهم است(ب=2)!}

 

*در علم جدید مخصوصا کامپیوتر پایه اعداد بر 2 عدد است: صفر و یک که اسرار زیبایی در خود نهفته دارد!  خوب دقت کنید: اگر عدد 2 را بر 2 تقسیم کنیم جواب می‌شود یک و باقیمانده‌اش صفر می‌شود حال یک صفر داریم و یک عدد 1 .          2       2

                           1      0 

برای خواندن از سمت راست می‌خوانیم که می‌شود عدد 10 و به عربی عشر خوانده می‌شود. و در کتاب راز دنیا توضیح کامل داده شد که عالم دنیا در عدد 10 غرق است؛ کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلا.

 

اما برای 7 آسمان و 7 زمین : پس خداوند اولا با جمع عدد 1 تا 7 می‌خواهد بندگانش را از دامن مادرِ دو عالم و از گنج محبت رحمانیت و رحیمیتش، در دنیا و آخرت غنی کند {پس چقدر باید شاکر و حامد مولای مهربانمان باشیم؟!}

ثانیاً اگر عدد 7 را بر 2 تقسیم کنیم، خارج قسمت 3 و باقیمانده 1 می‌شود، و در ادامه اگر 3 را هم بر 2تقسیم کنیم خارج قسمتش 1 وباقیمانده‌اش هم 1 می‌شود که وقتی کنار هم قرار دهیم 111 می‌شود:                         2    7

                                                                                                                     2    3    1            

                                                                                                                    1     1

اینجاست که به این علم زیبا، گنج وجود خانم را بهتر متوجه می‌شویم. چراکه عدد ابجد کلمه نسا برابر111 می‌شود و کلمه نسا برابر با حروف الف[42] (=111) گنج خزانه علوم و حروف است (قبلا توضیح داده شده است). پس با دقت مطالعه کنید تا بتوانیم علم روز را با احادیث نورانی معصومین صلوات الله علیهم اجمعین مطابقت دهیم و بهتر بفهمیم و انشاءالله پیرو صادقی باشیم.

میزان عددی در اسم زن(حقیقت این اسم در وجود خانم فاطمه سلام الله علیها است)

کلمه زن: که در قرار گرفتن ترازوی زُبُر(یعنی اصلِ جنس) و بیّنه( یعنی وزنه‌ی هم ترازمقابل جنس) با هم برابر است. کلمه زن به صورت بسیط زا+نون خوانده می‌شود: زا{ زبر= ز(7)، بینه= ا(1) } + نون { زبر=ن(50)، بینه=ون(56)} _ {زبر: 7+50=57} = {بینه: 1+56=57} پس جمع زبر و بینه اسم زن 114 می‌شود (114=57+57) که برابر است با تعداد سوره‌های قرآن و خانم فاطمه سلام الله علیها؛ کوثرعالم و جانِ کلّ قرآن است.

*این کلمه یکی از زیباترین معانی از نظر ظاهر و باطن را در بردارد که اگر زنان بدانند و خود را بشناسند، به وجود زن بودن خود افتخار می‌کنند. عدد ابجد کلمه زن =57 می‌باشد. عدد 57 برابر 3 تا 19 تاست. جایگاه انسان کامل و بلوغ خلقت درحقیقت 9 و عالم قرب در جایگاه عددی اسم اول=19 که برابر با عدد واحد=جایگاه عددی نُه (به حروف)است[43]. و عدد ابجد حروف نوزده=72= سجده[44]  و 9= 2+7 می‌شود.

 

*عدد ابجد و جایگاه عددی اسم مبارک حوا سلام الله علیها با هم برابر است و 15 می‌شود!

جالب‌ اینکه جمع ارقام 15 برابر با 6 می‌شود (6=5+1)، درحالیکه می‌دانید دنیا از نظر جنسیت، مؤنث مجازی است و خداوند کریم می‌فرماید که آسمان‌ها و زمین را در6 روز خلق کردم (خلق السموات و الارض فی ستة ایام[45]).

پس سِرّ زیبای خلقت جسمانی، در وجود حضرت حوا سلام الله علیها که منشأ و اُّمّ جسمانی همه‌ی انسان‌های دنیاست، ظهوردارد. درحالیکه در عالم سِرّ الاسرار کائنات، آنجا که فقط یک نور، خالق بی‌همتا را تسبیح و تکبیر و تحلیل و تحمید می‌کند؛ نورٌ واحد پنج تن صلوات الله علیهم اجمعین است، در آنجا جمع کننده 1 تا 5 که می‌شود 15، وجود مبارک حوّای روحانی؛ خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها است که محوریت خانواده مطهر آل الله را فرمودند: هم فاطمة و ابوها و بعلها و بنوها!

 

*قابل ذکر است که در دنیا، بلوغ جسمانی خانم‌ها به 9 سال و بلوغ جسمانی آقایان 15 سال است. حال خوب فکر کنید! از آنجا که خداوند آنچه را که خلق نموده کامل و بدون نقص از وجود سبحان خود که پاک و منزه از هر عیب و نقصی است، جلوه داده است پس در دنیا به عکسِ عدد خلقت در عالم بالا، عدد بلوغشان ظاهر می‌شود. چنانچه اگر عدد 15 بلوغ دنیایی آدم علیه السلام با عدد خلقتی ایشان که 9 بود جمع شود عدد 24 که جامع جمع تمام زیبایی‌های عالم است به عنوان خلیفة الله ظاهرمی‌کند { دستور احکام برای بلوغ مردها، چون فرزند آدم علیه السلام هستند} و اگر عدد 15 که بلوغ خلقتی حضرت حوا سلام الله علیها است را با 9 که بلوغ  دنیایی ایشان است جمع کنیم 24 می‌شود یعنی همان جمع جمیع زیبایی‌های عالم به عنوان خلیفة الله![46]

 

تعریف کلمه زن از نظر حروف

حروف کلمه زن:  1 حرف (ز)، آخرین حرف راز و (ن) همان نون ساکن وجود است که در عین پنهانی، آشکار و در عین ظهور، غایب است!

عدد ابجد حرف (ز)= 7 است که آن کتاب هستی است {کلّ باطن قرآن در7 آیه(سوره حمد) و7 حرف(بسم الله سوره حمد) است} آسمان‌ها 7 و زمین نیز 7 است، 7 نفس و 7 روز هفته و ... .

*دنیا از جنس ماده است پس آخرت هم، که گیرنده است و زاینده، ماده است. نکته‌ای در ماده است، نزول کتاب هستی زندگی(7)، در دنیای ماده نازل شده و در اینجا خوانده و عمل می‌شود و زایش آثارش برای هر شخص الی یوم القیامه است. شاید به همین دلیل است که ماده، خیر کثیر است و خیر ماندنی!

 

*حرف "زا": حرف (ز)، ازحروف جهریه است و باید با صدای بلند ادا شود(مثل خواندن سوره مبارکه حمد در نماز صبح و مغرب وعشا). از حروف ظلمانی است، طبیعتش بادی غربی، از دسته‌ی حروف مائیه (آبی) و ملک آن سرفائیل است. لازم به ذکر است که رنگ آبی متعلق به فاطمه زهرا سلام الله علیها است (در کارشناسی رنگها، اصل رنگ آبی  در دنیا نیست و دو رنگ شبیه یا نزدیک به رنگ آبی وجود دارد).

 

بنابراین حقیتِ دنیا، لیل است و مظهر سکون و آرامش و زن هم خود، چون ستر است و در حجاب ظهور دارد، باطنِ لیل می‌شود و او هم باید مظهر سکون و آرامش باشد. پس سکون در سکون، می‌شود صدای جهر او !

و این در تعریف حرف "ز" از کلمه زن بود و چون "ز" از حروف ظلمانیست و نون از حروف نورانی { جالب است که هر سه حرف نون (ن‌ون) هم نورانی هستند}، ظلمت همان حجاب است که بر ظاهر نون نورِ وجود زن پوشیده می‌شود تا در جایگاه بندگی خویش تجلی کند(ن، باطن جمال اوست).

 

*حرف( نون) : حرف نون از حروفی است که در بیشتر کلمات قرآن قرار گرفته و بیشترین حرفی است که در کتاب آسمانی به صورت ظاهر و تنوین نوشته شده‌است و با خود سِرّ معانی را اظهارکرده و نون به معنی جوهر و دوات، خیرات و گنج‌های وجود قرآن را ظهور داده‌است و شاید خود، جوهر کلام الله است.

در اسرار حروف، نون در جرگه‌ی عارفان بنام، و خاص حرف نون(آیت‌الله) است و ملک آن حولائیل است، طبیعتش خاکی جنوبی و از دسته حروف آسمانی یا هوائیه است.

 دو حرف در حروف عربی دو مخرج تلفظی دارد: (ن) و (م)؛ یک مخرج در دهان و یک مخرج در بینی که به آن غُنّه می‌گویند و حرف (ن) یکی از استثناهاست، که درحالیکه نوشته نمی‌شود ولی خوانده می‌شود یعنی بصورت تنوین می‌آید (صورت زمینی‌اش حرفِ ن است و صورت آسمانیش؛ تنوین است) و پشت تمام حروف الفبا کار می‌کند؛ پشت6 حرف حلقی(ح خ ه همزه ع غ) اظهار، پشت6 حرف(ی ر م ل و ن ) ادغام ، پشت یک حرف(ب) قلب به میم  و پشت 15 حرف(بقیه حروف) اخفا می‌شود. 

این حقیقت کلی درباطن، مخصوص بانوی دو عالم حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها می‌باشد و بقیه زنان درجلوه وجود ایشان قرار می‌گیرند. حال معنا را درک کنید و به این همه نعمت شاکر باشید!

جالب است که زیبایی‌های عدد 5 در عدد50 ظاهر می‌شود .عدد ابجد حرف ن=50 است که برابر با جایگاه عددی کلمه بهشت است. عدد ابجد کلمه "بهشت"= "707" که جمع ارقامش 14(14=7+0+7) و در نهایت 5 می‌شود(5=4+1). پس بندگان صالح خداوند در جایگاه بهشت قرار می‌گیرند بخاطراینکه گردنبند بندگی را با خود بردند و در جایگاه حروفی الفبا کلمه بهشت عددش "50" می‌شود یعنی حرف نون ساکن. و از طرفی عدد ابجد کلمه کُل=50 است، پس حرف ن، کُل را در بردارد.

جایگاه عددی حرف "ن" ="14" می‌باشد که جمع ارقامش 5(5=4+1) می‌شود که وجود مبارک حضرت فاطمه سلام الله علیها، ام الائمه علیهم السلام و ام ابیهاست. و برابرعدد حجاب می‌شود[47](حجاب=14). وقتی جایگاه یک بهشتی نون ساکن وجودش می‌شود آن، همان ریسمان "حبل اللهِ" چهارده معصوم صلوات الله علیهم اجمعین است. که با اطاعت امر پروردگارعالم و شیعه و محب شدن اولیاء الله معصومین صلوات الله علیهم اجمعین به گنج وجود خود یعنی بهشت؛ محل رضای وجود خود که قلب خویش می‌باشد راه پیدا می‌کند، آنگاه در دنیا منقلب می‌شود، خانه خدا؛ کعبه دل تطهیر می‌شود و این همان نون ساکن است(ن=14 و 5=4+1) در جایگاه قلب که خود عدد "5" است(شکل ظاهری قلب هم مانند عدد 5 و حرف ه است) و در پشت اعمال روزانه از دید چشم، شنوایی گوش، زبان ، فکر، اعتقادات، مال، کار، وظایف مختلف، شب و روز و حتی در عبادات،به صورت اظهار، ادغام، اخفا ...کار می‌کند و قلب بودن خویش را آشکار می‌نماید!

عالم خلقت بر ( د ) وحدت وجود او خلق شده و حرف ( ن ) دنیا همانطور که گفته شد در جایگاه عددی حروف الفبا = 14 است یعنی همان سرّ عشر پس ولایت عددی 14 نور مقدس که منت پروردگار عالم است که بصورت جسمانی در دنیا حضور و ظهور پیدا کردند تا همه انسان‌های آزاده و عاقل را در ظلّ گنج الهی با شیعه و پیرو شدن وجودهای مقدسشان و نیز عمل به آیات قرآن  (حقیقت 14) به هدف خلقت یعنی خلیفة اللهی برسانند و در نتیجه انسان‌ها، بدون ظلمات حیوانی شوند و در ضمن ازنظر حروفی وعددی به حقیقت گنج الف وجودیشان در کلمه دنیا نایل شوند و نمره یک عدد الف خود را بستانند چون انسان نسبت به همه مخلوقات، درجه‌ی یک است ( اشرف مخلوقات است ) . اما به شرط امتحان عشر ؛ گذر از حرف (ی) دنیا با گرفتن مقام مهدویت

امیدوارم متوجه شده باشید که حرف نون ساکن در باطن کلمه دنیا،همان گنج 14معصوم صلوات الله علیهم اجمعین است که ولایت مطلقشان از عالم سرّ در ارض دنیا اظهار می‌شود و تمام حروف خلقت از وجود ایشان به مفهوم و معنای واقعی خود می‌رسند. و انسان‌ها بالاخص در جایگاه انسانی که دارای اختیارند باید  شیعه و پیرو این عزیزان شوند تا اعمالشان در قیامت با ولایت و امامت این بزرگواران، مفهوم و معنای بهشت را دارا شود . والا جدایی از این عزیزان، جهنم است . قابل توجه که انسان از نظر زمانی و جسمانی، از نظر عمر گرانمایه‌اش و خلقتی، تمام رحمت‌های واسعه‌ی خداوندی پشت گنج نون ساکن و ثابت دنیا، بالفطره به او می‌رسد .

 

هر کس در قبر، باطن قلب وجودی خود را ظاهر می‌بیند و آنگاه قبر مؤمنان واقعی، جایگاه ظهور و بروز ایمان اشخاص زنده می‌شود؛ جای استجابت دعا و محل سجده به پروردگارعالم و خلاصه خانه طهارت و پاک شدن از گناه گنهکاران می‌شود. چون خوب قلب به میم شده و به رضای مولا رسیده است، او زنده است و نزد پروردگارش روزی می‌خورد و خلاصه باطن قبر در بهشت باز می‌شود که همان نون ساکن عمل است و همینطور جهنمیان در جهنم  که آنها هم به جایگاه قلب خود می‌رسند و متاسفانه آن باطن ، باعث عذاب خودشان است.

نون حقیقت ماده است که صفات و معانی و ظهورات مادی از آن ظاهر می‌شود. عدد ابجد کلمه ماده = 50 است و جایگاه عددی آن 23 می‌شود (5=3+2). 23 سال طول کشید تا پیامبرصلی الله علیه و آله  قرآن را تدریجاً برای هدایت مردم ابلاغ کند. دانشمندان می‌گویند که زاویه خورشید نسبت به زمین 23 درجه است تا در تمام سال دو روز مثل هم نباشد و فصل‌ها و تغییرات هوایی و جوی ظاهر شود. و روزی اشک که به عربی بکاء گفته می‌شود (عدد ابجد کلمه بکا=23 است) که برای قبولی توبه و ندامت ( توبه بهترین روزی انسان شده است) از گناه و اصلاح عمل و خضوع و خشوع به درگاه خداوند منان از چشم‌های ما سرازیر می‌شود و این اشک‌ها جهنم وجود را خاموش می‌کند.{جایگاه عددی حرف ث=23 است که عدد ابجدش 500 و ملکش حضرت میکائیل علیه السلام است که ملک روزی می‌باشد}

یکی از نام‌های مبارک قرآن، قاف است. و سوره‌ مبارکه قاف، پنجاهمین سوره از نظر ترتیب نوشتاری است که عدد 50=عدد ابجد(ن) و همانطور که نون ساکن پشت همه‌ی حروف کار می‌کند و بدون آن، حروف در جایگاه صورت معنایی خود قرار نمی‌گیرند، حرف (ق) هم در تمام موارد عمل به آیات الهی به عنوان تقوی، پشت تمام اعمال قرار می‌گیرد و صورت زیبای بندگی و خلوص را به انسان می‌دهد.

حرف (ق) به تنهایی یعنی نگهدار و معنی کامل را داراست، (ق) یعنی نگهدار و ریشه‌ی کلمه تقوی است. در دنیا هر ماده‌ای را می‌خواهند ماندگاری آن زیاد شود مثلا در مواد غذایی مواد نگهدارنده (ق) به آن اضافه می‌کنند، آهن را ضد زنگ می‌زنند، یخچال و فریزر نوعی نگهدارنده هستند و همینطور هر آفت زدایی برای وسایل گوناگون نگهدارنده است. خداوند کریم برای بندگانش می فرماید:"ذالک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین[48]" آن کتاب آسمانی هیچ شکی در هدایتش نیست فقط برای متقین.

وخداوند متعال انسان‌های متقی را در مرتبه‌ی عالی ایمان می‌داند و جایگاه متقیان مخصوص است "ان المتقین لفی علیین _ والعاقبة للمتقین". و بهشت جایگاه متقین است، برای آنها بلند مرتبه‌ترین مقام‌هاست. پس کسانیکه بخواهند اعمال و کردار خیرشان در قیامت دستشان را بگیرد و آنها را از عذاب الهی نگهداری کند تا در عالم آخرت غنی باشند، فقط باید تقوی پیشه کنند. پس باید در تمام اعمالمان از صبح تا شب و از شب تا صبح، حرف قاف را داشته باشیم تا آفات شیاطین و وسواس‌ها ، اعمالمان را ضایع نکنند تا در قیامت سالم به دستمان برسد و از ترس و هول لرزه‌ها و لغزش‌ها ما را حفظ کند.

 

همانطور که در دنیا غذای اصلی نان است به صورت عوام "نون " گفته می‌شود و برکت سفره است؛ عدد ابجد حروف "نون"= 106 می‌شود که 7=6+0+1؛ آیات سبعه و برکت قرآن سوره مبارکه حمد که هفت آیه دارد و یکی از نام‌های مبارک قرآن "ن" است که پروردگار عالم در سوره مبارکه قلم به "ن" قسم یاد کرده است "ن و القلم و ما یسطرون". عدد ترتیب فهرستی سوره مبارکه قریش در قرآن کریم، 106 است که برابر با عدد ابجد حروف "نون" می‌باشد.شاید به همین دلیل از معصوم علیهم السلام نقل است که برای اینکه غذای شما برکت کند، این سوره مبارکه را روی غذا بخوانید... . زیرا نون، برکت است!

بنابراین سوره مبارکه قریش پیام بسیار عمیقی در خود نهفته دارد! که اگر خانواده محترم پیامبرصلوات الله علیهم اجمعین از قبیله قریش است، امّت ایشان هم باید قریشی شوند تا از برکات وجودهای مبارک به اسم غنی و فتح واقعی در جایگاه وطن حقیقی یعنی بهشت؛ رضوان الهی و قرب نورانیش به روزی نور به وجود مبارکش؛ عند ربهم یرزقون نائل شویم. اللهم الرزقنا  

*یکی از زیبایی‌های این سوره مبارکه این است که همانطورکه خداوند متعال فرمود: "لایلاف قریش. ایلافهم رحلة الشتاء و الصیف"؛ "برای اینکه قریش با هم انس والفت گیرند. الفتی که در سفرهای زمستان و تابستان برقرار بماند". آن روز هم که عالم مثل برف زمستان؛ مثل پشم ریسیده شده پخش می‌شود، آن روز خیر و برکت برهمه‌ی عالمیان ظاهر می‌شود.همانطورکه برای تغذیه در دنیا برکت است، ساعتی که آن غذا که روزی است هم زیرورو می‌شود، پس برکت آن برای مؤمنان ظاهر می‌شود.

و در ادامه می‌فرماید: "فلیعبدوا ربّ هذا البیت. الذی اطعمهم مِن جوع و آمنهم مِن خوف" ؛ "پس باید یگانه خدای خانه کعبه را بپرستند.که به آنها هنگام گرسنگی، طعام داد و از ترس خطر آنان را ایمن ساخت". پس نتیجه آن که قوه‌ی آن غذا باید بندگی خداوند شود.

آن روزی نتیجه‌ی رزق رحمانیت بر همه آشکار می‌شود، که به صفت رحیمیت پروردگار عالم، روزی رحمت را تا قیامت دریافت می‌کند که آنجا؛ وطن حقیقی و رزق حقیقی است و این است که عدد ترتیب نزول این سوره مبارکه به قلب مطهر پیامبرصلی الله علیه و آله 29 است[49]! والله اعلم 

 

 و جایگاه عددی حروف "نون"= 34 می‌شود(7=4+3) و "34" برابر عدد ابجد کلمه "دل" است. و این بدان معناست که کتاب حق در دل انسان باز می‌گردد و آن معرفت حق است. پس اگر دل با معرفت شد، تمام اعمال انسان نشان معرفت او می‌شود. عدد 34 خود نیز برابر با عدد ابجد کلمه اجل است. محلی برای دو تفکر: اول اینکه همه اهل دنیا و مکان دنیا و جلوه‌های آن مانند ماه، خورشید و ستارگان همه می‌میرند یعنی اجل شامل کُل می‌شود. دوم آنکه گنهکاران غافل قبل از مرگ ظاهری، دلشان می‌میرد. با آنکه ظاهری در قید حیات دارند اما باطنشان مرده است. "صم بکم عمی فهم لا یعقلون". قبل از مرگ دل، توبه کنیم و از خدای خویش طلب مغفرت نمائیم تا احیا شویم. بسا که به مؤمنان خطاب می‌شود: "موتوا قبل ان تموتوا"." بمیرانید(هوای نفس حیوانی و رذائل وجودی را) قبل از مردنتان". تا حیات انسانی باقی بماند الی یوم القیامه. خدای مهربان لحظات و ثانیه‌ها را از درون نون ساکن(ن) پشت حرف باء ولایت 14 معصوم صلوات الله علیهم اجمعین که باطن هفته هستند به ما می‌رساند تا زنده شویم و بدانیم آمده‌ایم که زندگی کنیم و زنده برویم و جاوید شویم چراکه خداوند حی، ما را خلق فرموده است! و بدانید ایام ، همه زنده به دست ما رسیدند و زنده می‌مانند(گرچه از ما می‌گذرند ولی تمام آثار حیات ما را جاوید می‌کنند: ...نکتب ما قدّموا و آثارهم[50]... می‌نویسیم اعمال شما  و آثار اعمالتان را. پس ندای آن‌ها را بشنویم که ما نیامده‌ایم که بمیریم، آمده‌ایم تا دائمی و مستقر و زنده‌ای شویم که خداوند کریم فرمود: ولاتحسبنّ الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون[51]. اللهم ارزقنا

 

*حقیقت وجود خانم دو عالم سیده نساءالعالمین سلام الله علیها است که او راضیه و مرضیه می‌باشد و زینت این بهشت ، حسنین علیهماهستند؛ سیدی شباب اهل الجنة {درواقع، چهارده معصوم صلوات الله علیهم اجمعین} همه درحلقه نون (بندگی) قراردارند که همان ظرف بهشت است. تمام خوبان عالم با رمز "راضیة مرضیة فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی" وارد بهشت می‌شوند. شاید این سِرّ است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله می‌فرماید: "زهرا(س)، امّ ابیهاست" و شاید سِرّ دیگری فاش می‌شود!

پروردگارعالم به مریم سلام الله علیها، حضرت عیسی علیه السلام را عطافرمود، پس بدانید ای اهل عالم که پروردگار جلّ جلال شأنه به بهترین مخلوق خود (حبیب الله؛ مصطفای وجود) یک دختر عطا فرمود و یک سوره در شأن مقام ایشان نازل فرمود: "بسم الله الرحمن الرحیم. انّا اعطیناک الکوثر. فصلّ لربّک وانحر.انّ شانئک هوالابتر" و کلّ قرآن را کوثر نامید (خیرکثیر).

 

فاطمه زهرا سیده نساءالعالمین سلام الله علیها کوثر وجود و حقیقت به معنا رسیدن نور و هدایت کلّ قرآن است (او خود، نون ساکن وجود است) هنگامی‌که وجود انسانی بخواهد با عمل، ورود در آیات قرآن کریم داشته باشد، (نون ساکن وجودش که همان ظرف ایمان و عقیده و قلب گوهر وجودش است که همان جوهر قلم وجودش می‌باشد، باید پشت حرف باء بسم الله قرار بگیرد اگر توانست قلب خود را منقلب میم سازد، یعنی منِ حیوانی خود را (نفس اماره) پشت باء بسم الله ذبح کند آن‌گاه صورت انسانی یافته تا بتواند عامل به آیات قرآن گشته و سیرت خویش را که همان صورت عمل انسان است با زینت اخلاق قرآنی به فضل پروردگار عالم از ظلمات جدا کند و به نور هدایت بپیوندد (الله ولی الذین امنوا یخرجهم من الظلمات الی النور...[52]).

 

معنی دیگر مثل عمل قلب در بدن است که خون کثیف سیاه را بعد از جدا کردن ظلمتش به خون سرخ وحیات بخش منقلب می‌کند. در اینجا اگر هرقدر کار قلب نقص داشته باشد آلودگی را در تمام گردش خون جریان داده و کلّ بدن را بیمارمی‌سازد(یعنی حرف نون ساکن قلب ما، در عمل بندگی خودش طبق نسخه‌ی حکیم یعنی قرآن، کامل قلب به میم نشده است)

کلّ عالم به وجود حضرت زهرا سلام الله علیها قلب شد(بدون نقص) و آثارش یازده وجود نورانی معصوم صلوات الله علیهم اجمعین جلوه کرد و همان‌طور که خودش بدون نقص است آثار و فرزندانش هم کلّ نور و هادی امّت هستند الی یوم القیامه. چون در دنیا فاطمه سلام الله علیها است که او بریده شده از همه‌ی بدی‌ها و پلیدی‌ها و ظلمات و رجس و جهنم است پس نور خالص می‌باشد.

 

*پس نتیجه می‌گیریم که زنان در جامعه و در خانواده، حکمِ حکیم را دارند که اگر در جای خود، عمل خویشتن را در حالت اخفاء و اظهار و ادغام و قلب شدن صحیح انجام دهند که انشاء الله همان بندگی خداست، گناه و حرام و ظلمات جای خود را به نور داده و حقیقت بهشت که همان آرامش واقعی است (لتسکنوا) جایگزین می‌شود.

 

*حضرت زهرا سلام الله علیها یک الگوی کامل (اسوه حسنه) است که در حقیقتِ سیدة النّساء تجلی کرده‌است(اسوه به معنای الگوی قابل تقلید برای همه). و الگوی دیگر، دختر ایشان؛ حضرت زینب سلام الله علیها است که به ایشان  امر شد در کنار امام حسین علیه السلام به طور علنی در جامعه‌ی زمان خود حضور پیدا کند و در کنار امام زمانش وظیفه سنگین حمایت از ولایت را داشته باشد و بعد از شهادت ایشان تا روز اربعین امام حسین علیه السلام، خانم با تمام زنان اسرای کاروان، به بهترین وجه بدون یک گناه و خطا و یا ترک واجبات انجام وظیفه کرد.

 

*علامه حسن زاده آملی درباره نون می‌فرماید[53]:

 "آنچه را که در این مقام بر تو تلاوت می‌کنیم تدبر فرما. عدد پنج که آن دایره ابجدی است گاهی آن را چنین که اشاره به دائره وجود و دو قوس نزول و صعود دارد.

خدای سبحان می‌فرماید: "یدبّر الامر من السماء الی الارض ثم یعرج الیه فی یوم کان مقداره الف سنة ممّا تعدّون[54]". "خداوند امر را از آسمان به سوی زمین تدبیر می‌کند سپس به سوی او عروج می‌نماید در روزی که مقدار آن هزار سال به شمار شماست"، پس همواره و پیوسته امر در روحانیات و جسمانیات دوری (دایره‌ای) (جمع شده است از روحانیات و جسمانیات) است و از میان این دو اشکال عجیب و غریب حادث می‌شود.

تجدد امثال و حرکت در جوهر طبیعی و گردش روز و شب و آنچه که در روز و شب پدید می‌آید تو را در این امر دوری(دایره‌ای) بودن وجود ارشاد می‌کنند، خدای سبحان فرموده است: "و القمر قدّرناه منازل حتّی عاد کالعرجون القدیم[55]". "سیر ماه را در منازلی تقدیر کرده‌ایم تا این که در گردش خود مانند چوب کهنه خشک خوشه خرما که باریک و زرد و کج می‌شود، درمی‌آید".

*نون دارای پنج مرتبه است:

مرتبه نخستین نون، تَعَیُّن اول است و آن جمع جمیع حقایق کیانی، ربّانی و حروف مؤثره وجوبی و حروف متاثره امکانی است و نون، امّ الکتاب اکبر است. حقیقت سرّی که در عالم اسرار قبول حمل را دارا شد و در عالم دنیا "سیدة نساء" (الدُره) عالمین گردید. عدد ابجد کلمه "نساء" بدون همزه 111 می‌شود که سرّ "الف" وجود است (نسا=111=الِف) و جایگاه عددی کلمه نسا=30می‌باشد(به اسرارعدد30) و اگر همزه را بصورت بسیط (ها+میم+زا+ها) بنویسیم عدد ابجدش 110 می‌شود که برابر عدد ابجد نام مبارک "علی"علیه السلام است.

{پس هر دو بزرگوار؛ حضرت فاطمه سلام الله علیها و حضرت علی علیه السلام، رتبه یک آفرینش و گنجِ الِف و الْْفِ وجود و در مقام اول و در جایگاه ظاهر و باطنِ 19 یعنی کلمه اول(به عربی) که جلوه‌ی نام خداوند(هوالاول و الآخر و الظاهر و الباطن) در عرصه آفرینش هستند .الی یوم القیامة }

                                                     نس       ا       ها میم زا ها       

1

 

                                                    110                  110          

 

                                       

                                              

                    

                                           111=110+1      1+110=111  

                                   

مرتبه دوم نون، دوات ماده حروف الهی و هیولای صور فعلی وجودی و عماد (ستون) ربوبی به (عین مهمله)است؛ که پروردگار ما پیش از خلقت خلق در آن بوده است.

مرتبه سوم نون، اصل وام(اصل و ریشه) حقایق کونی که احدیت جمع جمیع کائنات است می‌باشد. و حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله در بیان خود که فرمود: "اول ما خلق الله الدره". به این اصل "ام" اشاره فرموده است؛ و این نون، "ام الکتاب" امور در رق وجودی منشور است که غمای عبودیت معجمد است."

مرتبه چهارم نون، ام الکتاب مبین است و آن لوح محفوظ است که در اصطلاح اهل نظر، نفس کلی نامیده می‌شود. که وجود مبارک خانم سلام الله علیها، نفس کلی عالم خلقت است. و به منزله‌ی جوهر در قلم عالم وجود!

مرتبه پنجم نون، نون اقدار (قدرها) است و آن، ام الکتاب موضوع یعنی نهاده شده در روحانیت روح قمر است و آن، آسمان اسم خالق و مجتمع اضواء (نیرها) عالی و انواع گوناگون و اتصالات و انفصالات است و کتابِ "محو و اثبات" بین جزئیات از این مرتبه منقش است.(آنچه که قلم حق بر لوح هستی به امر خداوند می‌نویسد، چنانچه در ابتدای سوره مبارکه قلم می‌فرماید: نون و القلم و مایسطرون)

إمراه

 اِمراَه (مرآت): که زنان در زبان عرب به این نام خوانده می‌شوند. مراَه به معنی آینه است، و از سوی دیگر همان جمال است که در باطن به یک معنی برمی‌گردد و آن حقیقت وجود سر عالم خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها؛ کوثر وجود که حقیقت آب است که در زیر عرش جا دارد و عرش روی آب است[56]. و در سوره مبارکه انبیا می‌فرماید[57]: "...وجعلنا من الماءِ کلّ شیءٍ حی..." همه چیز از آب زنده می‌شود و چون این آب، جانِ آب (حقیقت آب) است، پس آنچه که علم مشیت الهی و اراده‌ی اوست، به عرش تعلق می‌گیرد پس آنگاه از آب میگذرد و به عوالم پایینی تجلی می‌کند و به هر قسمی که امر اوست، از آن آب، حیات خود را می‌گیرد و به ظهور در عوالم پایین‌تر جلوه می‌کند.

 

در عالم دنیا هم اول آب بود، بعد پروردگار عالم در  25 ذیقعده نقطه خشکی را به نام ارض خلق فرمود و سپس دحوالارض شد یعنی از آنجا به تمام جهان هستی کشیده شد. درواقع صورت جسمانی همه موجودات در آیینه‌ی آب در دنیا هم به ظهور، ظاهر شد!

همینطور در شکم مادر که جنین در کیسه آب قرار دارد و نطفه که ظهور خشکی جسمانی است روی آن رشد می‌کند. پس رحم مادر، ظرفِ آیینه‌ای است که خالق مصوّر، صورت خلقتش را در آن نقش بسته و بصورت مولود، تولد می‌دهد. و زن در مقام کارخانه خلقت صنع خداوند است. و وجود مبارک حضرت زهرا سلام الله علیها مجموعه‌ی تمام آیینه‌های عالم؛ همان کوثر وجود است و جان حقیقت آبِ زیر عرش! {که خداوند کریم فرمود: و جعلنا من الماء کل شیء حی}

خداوند کریم در 4 ماه و 10 روز در شکم مادر، به جنین انسان روح خدایی می‌دمد که شاید همان سین وجود است "انی نفخت فیه من روحی" همانا از روح خودم در انسان دمیدم.

 

*در کتاب مخزن العرفان[58] درباره‌ی خلقت خانم حوا سلام الله علیها از امام صادق علیه السلام نقل شده که می‌فرمایند: خداوند عزّوجل از فضیلتِ طینت آدم علیه السلام، حوا سلام الله علیها را خلق فرمود. به قسمت ذکر شده در قبل اشاره می‌کنم که به وجود خلقت حضرت آدم علیه السلام و حوا سلام الله علیها، خلقت عالم سِرّ یعنی وجود مبارک 5تن صلوات الله علیهم اجمعین که با 9 ذریه اباعبدالله الحسین علیه السلام، 14 نورمقدس علیهم السلام معرفی می‌شود و تمام هدف خلقت در ظهور جسمانی این 14 وجود مطهر علیهم السلام است که خداوند متعال حقیقت اربعین و گنج طهارت الی یوم القیامت را به همه انسان‌ها در دنیا عنایت می‌فرماید.

 

روایت گردنبند خانم سلام الله علیها[59]

در این قسمت روایت درباره گردنبند حضرت زهرا سلام الله علیها را بیان می‌کنم زیرا همانطور که گفته شد پروردگارعالم در سوره مبارکه اسرا می‌فرماید[60]: "طائره فی عنقه" ؛ اعمال انسان‌ها را در قیامت به صورت گردنبند به گردنشان می‌اندازد. یعنی اعمال از شما سرمی‌زند و سیر درونی آن، اگرعمل نیک باشد خوبی‌ها را جمع می‌کند و اگر بد باشد زشتی‌ها را و بعد به خود انسان برمی‌گردد. می‌خواهم زیبائی‌های گردنبند حضرت زهرا سلام الله علیها را بخوانید و درس بگیرید.

عمادالدین طبرسی در کتاب "بشارة المصطفی" به سند معتبر از "جابربن انصاری" روایتی نقل می‌کند که مضمونی از آن را بیان می‌کنم:

رسول خدا صلی الله علیه و آله نماز عصر را بجا آورد و بعد از نماز بر جهت قبله قرار گرفت و صحابه، پروانه وار اطراف آن مشعل هدایت قرار گرفته بودند. که در این حال پیرمردی عرب، از شدت فقر و فاقه از منزل خود به تنهایی طی مسیر کرده و خود را به مدینه رسانیده بود. با جامه‌ای کهنه و مندرس، به خدمت آقا رسید. رسول خدا صلی الله علیه و آله از حال او پرسش کرد. عرض کرد یا رسول الله من پیرمرد پریشان حالی هستم. گرسنه‌ام مرا طعامی دهید، برهنه‌ام مرا بپوشانید، فقیر و بیچاره‌ام گره از کار من بگشایید. حضرت فرمود: چیزی در دست ندارم که چاره کار تو کند ولی دلالت می‌کنم تو را، برخیز و به منزل کسی برو که خدا و رسولش را دوست می‌دارد، درِ خانه‌ای است که هیچ کس از آنجا ناامید برنمی‌گردد. سپس به بلال فرمود تا او را به خانه فاطمه سلام الله علیها ببرد.

چون به در خانه رسید با صدای بلندی ندا کرد که سلام بر شما خاندان رسالت (صلوات الله علیهم اجمعین). فاطمه سلام الله علیها در پاسخ فرمود، بر تو باد سلام. کیستی؟ عرض کرد مردی از عرب، به خدمت پدرت سید بشر آمدم و از گرسنگی و برهنگی و بیچارگی خود شکایت کردم، مرا بدین خانه دلالت فرمود. اکنون بر من رحم کن. خدایت رحمت کند.

فاطمه سلام الله علیها چون این سخن را بشنید مُرَّسله‌ای در گردن داشت که دخترِ حمزة ابن عبدالمطلب به او هدیه کرده بود. آن را از گردن باز کرد و به اعرابی داد و فرمود این را بفروش. امید است که خدای تعالی بهتر از این را به تو عنایت کند. اعرابی گردنبند را گرفت به مسجد آمد. رسول خدا صلی الله علیه و آله را در میان اصحاب نشسته دید. عرض کرد یا رسول الله صلی الله علیه و آله، فاطمه سلام الله علیها این قلاده را به من احسان فرمود و گفت آن را بفروشم امید که مرا با پول آن، فرجی حاصل شود.

پیغمبر صلی الله علیه و آله گریست و فرمود چگونه خدا برای تو فرجی حاصل نکند و حال آنکه دختر محمد صلی الله علیه و آله؛ سیده زنان، این گردنبند را به تو داده است. عمار یاسر از اعرابی پرسید این مرسله را به چند می‌فروشی؟ گفت: به سیر شدن از نان و گوشت و یک بُرد یمانی که خود را با آن بپوشانم و یک دینار که خرجی راه خود بنمایم. عمار یاسر گفت: ترا دویست درهم هجریه و بیست دینار سرخ می‌دهم و به بُردی تو را می‌پوشانم و بیشتر، خویش تو را به اهل خود می‌رسانم و از نان گندم و گوشت تو را سیر می‌کنم. اعرابی گفت: چه بسیار است سخاوت تو. عمار از غنائم خیبر که رسول خدا صلی الله علیه و آله به او بهره‌ای داده بود، هنوز چیزی بجای داشت. اعرابی را برد و به هرچه گفته بود وفا کرد.

اعرابی به خدمت رسول خدا برگشت و پیامبر صلی الله علیه و آله از او پرسید: آیا سیر شدی و پوشیده گردیدی؟ عرض کرد: بلی یا رسول الله. غنی هم شدم. فرمود اکنون فاطمه سلام الله علیها را به دعای خیر جزا بده که با تو چنین کرد. اعرابی سر به آسمان بلند کرد و عرض کرد ای خدائیکه جز تو را عبادت نمی‌کنیم و تو پروردگار قدیمی که حدوث در تو راه ندارد و رازق ما در هر جهت می‌باشی، به فاطمه سلام الله علیها عنایت بفرما چیزی را که هیچ چشمی آن را ندیده و هیچ گوشی آن را نشنیده باشد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله گفتند: آمین. سپس فرمودند: خدای تعالی در دنیا به فاطمه سلام الله علیها عطا کرده است آنچه را اعرابی گفت . اینک منم پدر فاطمه سلام الله علیها و در عالم همانند من نباشد و علی علیه السلام،همسر فاطمه سلام الله علیها است که اگر علی علیه السلام نبود برای فاطمه سلام الله علیها کفوی وجود نداشت و ندارد. و حسن و حسین علیهما السلام؛ دو سبط و سید جوانان بهشت هستند. سپس فرمود می‌خواهید اضافه کنم بر شما از شئونات خاصّه دخترم فاطمه زهرا سلام الله علیها ؟ عرض کردند : بلی یا رسول الله.

فرمود: حبیبم جبرائیل علیه السلام مرا خبر داده است که چون فاطمه سلام الله علیها را در قبر گذارند، دو ملک از او پرسند که پروردگارت کیست؟ گوید الله، ربّی. از او پرسند که پیغمبر تو کیست؟ گوید پدر بزرگوارم. پرسند ولی تو کیست؟ گوید این مرد که کنار قبرم ایستاده است همسرم "علی بن ابیطالب". همانا خداوند تعالی موکّل کرده است جماعتی از ملائکه را بر فاطمه سلام الله علیها که او را از جلو و پشت و راست و چپ حفظ کنند و با او هستند در حال حیات تا او را مرگ برسد و بر او و پدر و شوهر و دو فرزندش صلوات بفرستند.

عمار یاسر آن گردنبند را از اعرابی خرید و با مشک خوشبو کرد و در بُرد یمانی پیچید و غلامی داشت به نام سهم که از غنائم غزوه خیبر خریده بود. او را طلبید و گردنبند را به او سپرد و گفت این جمله را بر رسول خدا صلی الله علیه و آله تسلیم کن و تو را هم به او بخشیدم. پیغمبر صلی الله علیه و آله هم او و گردنبند را به فاطمه سلام الله علیها بخشید.

 سهم نزد فاطمه سلام الله علیها رفت و گردنبند را تسلیم ایشان کرد و فاطمه سلام الله علیها هم فرمود که تو آزادی. در این هنگام سهم خندید و خانم سبب خنده‌اش را پرسید؟ عرض کرد ای دختر پیامبر صلی الله علیه و آله برکت این گردنبند مرا بخنده آورد که گرسنه‌ای را سیر کرد، برهنه‌ای را پوشاند، فقیری را غنی کرد و پیاده‌ای را سواره نمود، بنده‌ای را آزاد کرد و عاقبت به دست صاحبش برگشت[61].

 

*قصدم از گفتن این داستان (که اکثرا آن را شنیده‌اید) این بود که تاکید کنم اعمالی که از ما سر می‌زنند؛ بعد از طی مسیر خوب یا بد، درست یا غلط، زیبا یا زشت، دوباره به ما برمی‌گردند و به صورت مسئولیت بزرگ، حلقه به دور گردنمان می‌شوند. پس بکوشیم تا در دنیا، زیباترین گردنبند یعنی بندگی را انتخاب کنیم.

 

حدیث گردنبند حضرت زهرا(س) چند درس به ما می‌دهد:

1-"انّا لله و انّا الیه راجعون" .از او آمدیم در حالیکه هیچ بودیم، هست شدیم و دوباره به سوی او باز می‌گردیم . انشاءالله در حالیکه از سرمایه‌ای که او به ما داده بود بهترین استفاده‌ را کرده باشیم و امانت‌ها را صحیح و سالم به خودش باز گردانیم.

2-پروردگار عالم در آیه آخر سوره مبارکه "بقره" می‌فرماید: "لا یکلّف الله نفساً الا وسعها لها ما کسبت و علیها ما اکتسبت" با سرمایه خود هر نوع کسبی کنی به خودت باز می‌گردد؛ خوب یا بد یا عالی. پس دو سر گردنبند باید بسته شود به گردن صاحب عمل! (چه در دنیا و چه پس از مرگ که آثارِعمل الی یوم القیامة به گردن صاحب عمل بسته است)

 

روایت چادر خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها

در زمان حیات خانم زهرا سلام الله علیها، روزی حضرت از شخص یهودی مقداری گندم یا جو گرفتند تا برای مستمندان نان بپزند و در مقابلش چادر خود را به ایشان امانت دادند. در نیمه شب زن یهودی برخواست و برای کاری به غرفه شوهر نزدیک شد،دید که نور عجیبی به آسمان می‌رفت و عطری خوشبو فضا را معطرکرده بود تعجب کرده و نزد شوهر آمده و گفت چه آوردی؟ ایشان فکرش نرسید و باور نکرد زن دست شوهر را گرفت و به غرفه برد مرد نگاهش افتاد به چادر حضرت زهرا سلام الله علیها و شروع کرد به گریه کردن و داستان را گفت، همانجا هر دو مسلمان شدند و فردا فامیل‌های خود را آوردند و هفتاد نفر آن‌ها مسلمان شدند.

 

*پروردگار عالم، یک بار پرده حجاب باطن را از روی چادر زهرا سلام الله علیها برداشت و حقیقت عمل خالص ایشان را که اطاعت محض پروردگار عالم است به پیروانش نشان داد یعنی چون آیه‌ی قرآن نور است و اسم مبارک قرآن هم نور پس به عمل کننده به آیات قرآن نورٌعلی نور می‌دهند و این نور هدایت است.

 

در قیامت هنگامی‌که خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها، شفاعت کبری بپا می‌کند و ندا می‌دهد: یا ایّها المحبّین، در حدیث می‌فرمایند: مثل مرغی که دانه‌های خوب را برمی‌چیند، مؤمنان در روز قیامت به کنگره‌های دامن ایشان وصل می‌شوند و وارد بهشت می‌شوند، و بعد از آن، محبّین اجازه پیدا می‌کنند که دوستان فاطمه سلام الله علیها را شفاعت کنند. بقیه‌ی گنه‌کاران در محشر شروع به ناله زدن می‌کنند که خدایا ما را فاطمی کن.

اسم فاطمه سلام الله علیها گرفته شده از فاطر(که اسم مبارک پروردگار؛ از اسماءالله و اسم اعظم است) می‌باشد. وجود مقدسش در دنیا و آخرت، واسطه رحمت الهی بین ذات اقدس الهی و معصومین صلوات اللهعلیهم اجمعین است، درواقع وجودی است که فوز عظیم را در دنیا برافراشته است. به شرط این‌که ما، در دنیا به مقام فاطمی رسیده باشیم!

 

*عزیزان!خواهران و برادران! پس باید در این دنیا فاطمی شویم و مدال با افتخار شفاعت خانم را نصیب خود گردانیم . فاطمیون دیگر با آتش جهنم کار ندارند. چون فاطمه ریشه‌اش فطم است یعنی بریده شده از آتش. پس باید از آتش دنیا جدا شویم و این آتش، همان گناه است. اینجا باید طاهر شویم، تقیه و نقیه شویم، راضیه و مرضیه شویم تا مورد رضایت مولایمان قرار بگیریم .

همین‌که از دنیا برویم و حجاب کنار رود، این حقیقت حیات آب که گفته شد جمال حق؛ خانم فاطمه سلام الله علیها، آینه‌ی واقعی است، در روبروی ما قرار می‌گیرد. اما چه می‌بینیم؟ صورت واقعی عمل در آن ظاهر می‌شود، خدا به داد ما برسد! امیدوارم خودمان را از صورت ظاهرمان زیباتر ببینیم!

آنجا خانم با لبخند  ما را شفاعت می‌کند و لا خوفٌ علیهم ولاهم یحزنون را با تمام وجود احساس می‌کنیم  و عمر کوتاه تمام می‌شود و زحمت حجاب ظاهر از ما می‌رود. و برای همیشه با بهترین لباس و ابرو و آرایش در کنار بهترین زنان عالم  قرار می‌گیریم. (انشاء الله)

از خدا می‌خواهیم که معرفت الله و معرفت ائمه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین را به ما عنایت فرماید. پس می‌توان گفت:

خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها در مقام، مؤنث است اما اوّل است! او در مقام مؤنث است، اما آخر است! او در مقام مؤنث است، اما ظاهر است! او در مقام مؤنث است، اما باطن است!

 

 

[1] ) سوره مبارکه مدثر: آیه 35

[2] ) آیه 30

[3] ) عدد ابجد: دایره: (د=4)+(ا=1)+(ی=10)+(ر=200)+(ه=5)=220=طاهره: (ط=9)+(ا=1)+(ه=5)+(ر=200)+(ه=5)=220

[4] )جایگاه عددی:  دایره: (د=4)+(ا=1)+(ی=10)+(ر=20)+(ه=5)=40= طاهره: (ط=9)+(ا=1)+(ه=5)+(ر=20)+(ه=5)=40

[5] ) سوره مبارکه انعام ؛ آیه 59

[6] ) سوره مبارکه کوثر؛ آیه 1

[7] ) سوره مبارکه مدثر؛ آیه 35

[8] )آمالی طوسی؛ ص 43

[9] ) سوره مبارکه انبیا؛ آیه 30

[10] )اعتقادات الامامیه(للصدوق)ص 105: قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم: إنّ فاطمة بضعة منّی و هی روحی التی بین جنبیّ ...

[11] آمالی صدوق؛ص384-احتجاج؛ج2.ص354

[12] )حدیث هشتم از کتاب جنة العاصمه؛ آیت الله میرجهانی طباطبایی

[13] ) شرح المناقب(ص170) از محی الدین عربی

[14] ) بحارالانوار؛ ج43.ص 15- زندگانی حضرت زهرا سلام الله علیها ص153

[15] )بحارالانوار ج44.ص245

[16] ) بحارالانوار ج53.ص178- الاحتجاج ج 2 ص 466

[17] ) آیه 20 سوره مبارکه الرحمن

[18] ) آیه 22 سوره مبارکه الرحمن

[19] ) آیه 6 سوره مبارکه حدید

[20] ) حی: (ح=8)+(ی=10)=18

[21] ) آیه 30 سوره مبارکه انبیا

[22] ) جنة العاصمه ص 148،مستدرک سفینة البحار:ج3.ص334 عن مجمع النورین:14، عن العوالم:44-شیخ محمد فاضل المسعودی ص231

[23] ) رفیع الدرجات: (رفیع=360)+(الدرجات=639)=999

[24] ) سجده: س=15 + ج=3 + د=4 + ه=5=27 =طول: ط=9 +و=6 + ل=12=27

[25] )نه: ن=50 + ه=5=55 لااله الا الله: (لا=31)+(اله=36)+(الا=32)+(الله=66)=165

[26] )نه: ن=14 + ه=5=19 زن: ز=7 + ن=50=57

[27] ) وجه الله : (وجه=14)+(الله=66)=80

[28] ) محمد(ص): (م=40)+(ح=8)+(م=40)+(د=4)=92

[29] ) بحارالانوار؛ ج26.ص 16

[30] ) (طا=11)+(الف=111)=121 یا علی: (یا=11)+(علی=110)=121

[31] )بحارالانوار ؛ج43.ص58

[32] )امام حسن(ع): (امام=82)+(حسن=118)=200

[33] )حسین(ع): (ح=8)+(س=60)+(ی=10)+(ن=50)=128

[34] ) بحار الانوار ج43 ص8

[35] ) تفسیر اطیب البیان ج13 ص235

[36] ) کتاب الامامه ص228

 

[37] ) آیه 5 سوره مبارکه بینه

[38] ) تاویل الآیات؛ص801

[39] )آیه 87

[40] )حمد: (ح=8)+(م=40)+(د=4)=52

[41] ) سوره مبارکه فصلت؛ آیه 9

[42] )نسا: (ن=50)+(س=60)+(ا=1)=111 = الف: (ا=1)+(ل=30)+(ف80)=111

[43] )اول: (ا=1)+(و=6)+(ل=12)=19= واحد:(و=6)+(ا=1)+(ح=8)+(د=4)=19= نه: (ن=14)+(ه=5)=19

[44] )نوزده: (ن=50)+(و=6)+(ز=7)+(د=4)+(د=4)+(ه=5)=72= سجده : (س =60)+(ج=3)+(د=4)+(ه=5)=72

[45] )سوره مبارکه حدید؛ آیه 4

[46] رجوع شود به کتاب مهندسی خلقت

[47] ) حجاب: (ح=8)+(ج=3)+(ا=1)+(ب=2)=14

[48] )سوره مبارکه بقره؛ آیه 2

[49] )جایگاه عددی کلمه وطن=29 (6+9+14) است

[50] )سوره مبارکه یس؛ آیه12

[51] )سوره مبارکه آل عمران؛ آیه 169

[52] ) سوره مبارکه بقره؛ ایه 257

[53] ) در کتاب شرح فصّ حکمه عصمتیه فی کلمة فاطمیه؛ ص237

[54] ) سوره مبارکه سجده؛ آیه 5

[55] )سوره مبارکه یس؛ آیه 39

[56] )سوره مبارکه هود؛ آیه 7

[57] )آیه 30

[58] ) از علامه بانو اصفهانی

[59] )از کتاب بشارة المصطفی (عماد الدین طبرسی)

[60] ) آیه 13

[61] ) کتاب ریاحین الشریعه جلد اول ص 181 تا 183

  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۰۱ ، ۱۹:۴۷
عذرا شفائی

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم اخرجنا مِن الظلمات الوهم و اکرمنا بنورالفهم اللهم افتح علینا ابواب رحمتک

و انشر علینا خزائن علومک برحمتک یا ارحم الراحمین.

 

اللهم صلّ علی الصدّیقة فاطمة الزّکیّة حبیبة حبیبک و نبیّک و امّ احبّائک و اصفیائک التی انتجبتها و فضّلتها و اخترتها علی النساء العالمین

 

 

تسبیح حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها؛ حقیقت ذکر کثیر در آیات قرآن :

 

فاذکرونی أذکرکم واشکرولی ولاتکفرون[1]؛ طبق احادیث وارده، این شریفه اشاره دارد به جلیس الذاکرین بودن خداوند متعال نسبت به کسانی که ذکر کثیر را بجا آورند. فإنه تعالی أخبر عن نفسه فقال: أنا جلیس من ذکرنی و قال سبحانه "فاذکرنی أذکرکم"[2].  

حقیقت ذکر کثیر، تسبیح حضرت فاطمه سلام الله علیها است: یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکراً کثیراً و سَبّحوه بُکرةً و أصیلاً[3].  عن ابی عبدالله علیه السلام قال: تسبیح ُ، فاطمة الزهراء[4].

و منظور عبارت "فاذکرونی أذکرکم" جلیس الذاکرین بودن خداوند عزوجل نسبت به کسانی است که تسبیح حضرت فاطمه سلام الله علیها را بجا می‌آورند؛ تسبیح فاطمة الزهرا علیها السلام ذکر الله الکثیر، الذی قال الله عزوجل: فاذکرونی أذکرکم[5]. حقیقت معنای تسبیح حضرت عصمة الله الکبری سلام الله علیها، شناور شدن در دریای معرفت ولایت فاطمی است.

سبّوحیت ذات نهفته در سبّوحیت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها است و خداوند عزوجل تنها جلیس و همنشین تسبیح گویان حضرت مادر می‌باشد.

 

 

حقیقت "ذی القربی" در آیات قرآن:

و آت ذا القربی حقه و المسکین و ابن السبیل و لا تبذر تبذیرا[6].

در چندین آیه از آیات قرآن کریم به "ذی القربایِ " حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم اشاره شده که منظور مقرب‌ترین فرد به پیامبر اکرم  صلی الله علیه و آله و سلم می‌باشد. هنگامیکه آیه فوق نازل شد، جناب جبرئیل علیه السلام فرمود منظور از ذی القربی رسول، حضرت فاطمه سلام الله علیها است. فقال : فاطمة ذوالقربی. ... یعنی قرابة رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و أنزلت فی فاطمة علیها السلام[7].

حضرت فاطمه سلام الله علیها ذی القربای رسول در مطلق معنای آن و روح پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم هستند: فاطمة روحی التی بین جنبی.  ائمه صلوات الله علیهم اجمعین از فرزندان ایشان، به واسطه حضرت مادر، قربای حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم می‌باشند به گونه‌ای که با حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم وحدت در فضائل دارند.

اما کسانیکه از نزدیکان ائمه علیهم السلام و قربای ائمه به شمار می‌روند، شیعیان‌اند که به میزان معرفت و طاعت و مُتخلّق شدن به فضائل ایشان، قرابت نزدیک‌تری با حضرات خواهند داشت. لذا شیعیان به میزان ادای حقّ "ذی القربی" که (فی معنا المطلق) حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است، خود از قربای حضرت رسول و همچنین "حسب و نسب" آن حضرت به شمار می‌روند. چراکه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم تمام حسب‌ها و نسب‌ها را در روز قیامت، منقطع و قطع شده دانسته‌اند، جزآنکه با حضرت رسول در "ولایت" حسب و نسب داشته باشد: قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: کلّ سَببٍ و نسبٍ مُنقطعٌ یومَ القیامة الا ما کان مِن سَببی و نَسبی[8]. حضرت باقرالعلوم علیه السلام نیز شیعیان را "ذی القربای" اهل بیت علیهم السلام معرفی فرموده و تأکید کردند هرچه برای رسول و اهل بیت علیهم السلام است به تناسب به شیعیانشان نیز که "ذی القربای" آنها به شمار می‌روند، عطا می‌کنند و می‌بخشند: ما أفاء اللهُ علی رسوله مِن أهلِ القری فَلله و لِلرسولِ و لذی القربی و الیتامی و المساکین و ابن السبیل کی لا یکون دولة ً بین الأغنیاء منکم[9]؛ آنچه که خداوند از اموال کافران دیار برسولان خود غنیمت داد، آن متعلق به خدا و رسول (و ائمه) و برای خویشاوندان رسول و یتیمان و فقیران و راه گذران(ایشان)، این حکم برای آنست که تقسیم غنایم بدون جنگ طوری نباشد که بر دولت توانگران بیفزاید و آنچه را که پیامبر از غنایم بشما داد آن را بگیرید و آنچه را بر شما نهی(و منع) کند واگذارید و از خدا بترسید که عقاب خدا بسیار سخت است.

و ماکان للرسول فهو لنا و لشیعتنا حلّلناه لهم و طیّبناه لهم[10].

بنابراین یکی از فضائل و شئون ذاتی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها که در آیات قرآن به آن اشاره شده، این است که حقیقت "ذی القربی" در مطلق معنای آن اشاره به وجود مقدسه ایشان دارد.

 

حقیقت "روح القدس" در آیات قرآن:

لیلة القدر خیرٌ من الف شهر. تنزل الملائکة و الروح فیها بإذن ربهم من کل أمر[11].

روح القدس، شأنی از شئونات حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها است، چنانکه حضرت جعفربن محمد الصادق علیه السلام فرمودند: منظور از "روح " در این شریفه "روح القدس" است؛ روح القدس، غیر از جناب جبرئیل علیه السلام و اعظم از آن است. منظور از "روح القدس" در بطن و حقیقت معنا، حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها می‌باشد. عن أبیعبدالله علیه السلام: الروح هو أعظم مِن جبرئیلَ. ... الروح الروحُ القدُس و هی فاطمة علیها السلام[12].

به عبارت دیگر آن روح القدسی که در لیلة القدر بر قلب مبارک حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نازل شد تا قرآن بر قلب ایشان دفعتاً نازل شود، همان روح بین دو جنب حضرت رسول است: فهی فاطمة بِنت محمد و هی بَضعة منّی و هی قلبی و روحی التی بَین جَنبَیَّ[13].  این همان معنائیست که در مضرب‌های عدد 3 بیان شد و 9 تا ضریب رسید به عدد 27 که همان باطن تنزیل به قلب مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله و این حدیث شریف است[14]

حقیقت آن روح القدسی که به سببیت آن در لیلة القدر هر سال، "تمام علم" یعنی قرآن کریم و "تمام امر" بر قلب خلیفة الله زمان علیه السلام، نازل می‌گردد، شأنی از شئون حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها است.

این روح، خاص رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه اطهار علیهم السلام است[15].

 

اما خداوند عزّوجل از درجات نازل‌تر این روح، در انبیاء و مرسلین قرار داده است تا به واسطه آن، به نبوت مبعوث گردند: ... فَبِروحِ القدسِ بُعِثوا أنبیاءَ مرسلینَ و غیر مرسلینَ[16].

تلکَ الرُّسلُ فضّلنا بَعضهم علی بعضٍ مِنهم مَن کلّم الله و رَفعَ بَعضَهم دَرجاتٍ و آتینا عیسی ابنَ مریمَ البیّناتِ و أیّدناهُ بروحِ القدُسِ...[17]؛ "این پیغمبران را برخی را بر بعضی برتری و فضیلت دادیم برخی از آنها با خدا سخن گفته و برخی رفعت مقام یافته و دادیم به عیسی پسر مریم معجزات آشکار، و او را به روح القدس نیرو بخشیدیم".  این امر که تمام انبیاء و مرسلین به واسطه روح القدس مؤید می‌شدند، بدین معناست که تا حظ و بهره‌ای از ولایت فاطمی نمی‌بردند، نمی‌توانستند به ولایت اقرار کرده و به نبوت مبعوث شوند! بنابراین "روح القدس" در آیات قرآن کریم،  اشاره به شأنی از شئونات حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها دارد.

 

حقیقت " دین قیمه" در آیات قرآن:

خداوند عزوجل در چند آیه از آیات قرآن مجید به " دین قیّم" اشاره کرده، اما تنها در یک آیه همراه با ة تأنیث و به صورت "دین قیمة" به کار برده شده است[18]. دین قیّم، یعنی دین حقی که مردم به میزان متوسل شدن به آن، از کجی و انحراف و باطل دور شده و به حق متمایل گشته و استوار و قائم می‌گردند.

منظور از "دین قیّم" ولایت امیرالمؤمنین علی علیه السلام است، چنانکه در زیارت مخصوص ایشان در روز غدیر می‌خوانیم: السلام علیک یا دین الله القویم و صراطه المستقیم. اما حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها حقیقت "دین قیمه " هستند که حضرت باقرالعلوم علیه السلام در تفسیر ذیل آیه 5 سوره بینه فرمودند: عن أبی جعفر علیه السلام قال فی قوله عزوجل و ما أمروا إلا لِیعبُدوا اللهَ مُخلِصینَ له الدینَ حُنفاء و یُقیموا الصلاة و یُؤتواالزکوة و ذلک دین القیّمة. و ذلک دین القیمة قال: هی فاطمة علیها السلام[19]. یعنی " و امر نشدند مگر بر اینکه خدا را با اخلاص کامل در دین حق پرستش کنند و از غیر دین حق روی برگردانند و نماز را بپا دارند و زکوة به فقیران بدهند و اینست دین درست و راه  راست". و  فرمود: آن دین قیمه، حضرت فاطمه سلام الله علیها است.

دین القیمة، ولایت فاطمی است. آن دینی که پس از شهادت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، عَلَم ولایت را اقامه نمود، ولایت حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها بود. این ولایت را ولایت عظمی و کبری خوانده‎اند.

چراکه ولایت فاطمی، أخصّ از ولایت علوی است. خاتون حضرت صدیقه سلام الله علیها با ولایتشان یعنی دین قیمة، ولایت علوی و دین الله را پس از آنکه بین مردم، دچار اعواج گردیده بود، استوار و قائم کردند. وجود مطهره‌ای که یکی از فرزندان ایشان که به نام خاص" قائم" اند، حقیقت دین الله اند که تمام زمین و آسمان در برابرش خاضع و خاشع خواهند شد.

أفغیر دینِ الله یَبغونَ و له أسلمَ مَن فی السموات و الأرض طوعاً و کرهاً و إلیه یُرجَعون[20].  سألت أبا الحسن علیه السلام عن قوله: "و له أسلم مَن فی السموات و الأرض طوعاً و کرهاً". قال: أنزلت فی القائم علیه السلام[21].

آن دین الله که تمام اهل زمین و آسمان چه از روی اختیار و چه از روی کراهت، در برابرش تسلیم‌اند، وجود حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف است. به عبارت دیگر قائم آل محمد علیهم السلام، آنچه را که پس از شهادت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به انحراف و کجی و به باطل کشیده شد، استوار و برپا می‌سازد. بنابراین حضرت حجت ارواحنا له الفدا، "دین قیمه" را اقامه می‌کنند یعنی ولایت فاطمی سلام الله علیها را در عالم برپا می‌نمایند و به همین جهت نیز فرموده‌اند: فی ابنة رسول الله لی اسوة حسنه[22].

بنابراین حقیقت دین قیمه در آیات قرآن مجید، وجود مبارکه حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها می‌باشد.

 

حقیقت نذیر در آیات قرآن:

خداوند عزوجل در آیات سوره مبارکه مدثر پس از سه قسم و سوگند به آیات عظمای قمر و لیل و صبح، ولایت خاتون حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را امر عظیم  یگانه الهی معرفی می‌فرماید که خصوصیت آن نذیر بودن برای بشر است: کلا و القمر. واللیل إذ أدبر. و الصبحِ إذا اسفرَ. إنّها لإحدی الکبر. نذیراً للبشر. لمَن شاء منکم أن یتقدّم أو یتأخّر[23]؛ "چنین نیست، و قسم به ماه تابان. و قسم به شب تار چون بازگردد. و قسم به صبح (نبوت) چون جهان را روشن سازد. که این قرآن یکی از بزرگ‌ترین آیات(خدا) است. پند و اندرز آدمیان است. تا از شما آدمیان هر که بخواهد (در مقام طاعت و ایمان) پیش افتد یا بازماند". عن أبی حمزة عن أبی جعفر علیه السلام فی قوله: إنّها لإحدی الکبر. نذیراً للبشر. قال یعنی فاطمة علیها السلام[24]." بدرستیکه آن بزرگ‌ترین آیات(خدا) است. پند و اندرز آدمیان است، یعنی حضرت فاطمه سلام الله علیها است.

اولین نذیر در عالَم و تنها منذر الی یوم القیامة که شأن انذار علی الاطلاق مخصوص اوست، وجود مبارک حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله و سلم است، چنانکه حضرت صادق الائمه علیه السلام در تفسیر ذیل شریفه: هذا نذیرٌ مِن النذرِ الاولی[25]، فرمودند: آن هنگام که خداوند عزوجل خلق را در عالَم ذر {عالمی که اول موقف خلق بود} آفرید و آنان را در صفوفی قرارداد، حضرت محمّد صلی الله علیه و آله را مبعوث فرمود، گروهی به او ایمان آوردند و گروهی ایشان را انکار کردند. به همین علت خداوند عزّوجل فرموده است: "پیامبر، نذیری است از نذیرهای اوّل " یعنی حضرت محمد صلی الله علیه و آله نذیری است که در عالَم ذر، خلق را به اقرار به ربوبیت خداوند عزوجل، دعوت می‌کرده است[26].  

شأن نذیر بودن رسول، لِلعالَمین است. اما این انذار در گروهی مؤثر واقع شده، تنذیر شده و به عهد ولایت مولا امیر المؤمنین علی علیه السلام "بلی" گفتند و گروهی انذار را نپذیرفته و منکر ولایت و کافر شدند. طبق آیه اول سوره مبارکه فرقان، شأن "انذار" حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله به واسطه نزول فرقان بر ایشان می‌باشد. تبارک الذی نزّل القرآن علی عبده لِیکون لِلعالمینَ نذیرا.[27]

فرقان، به آنچه که به واسطه آن بین حق و باطل تمییز و تفریق داده می‌شود، اطلاق می‌شود. لذا در هنگام فتن و شبهات، این فرقان است که حق را تبیین می‌کند و به ایضاح می‌رساند. آن وجود مقدسی که پس از شهادت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله، فرقان الهی گشت یعنی با خطبه خویش، آمدن به پشت درب بیت وحی و فدای حضرت محسن علیه السلام، نور مطلق و ظلمت مطلق را بر وجه أتم آن معرفی نمود، خاتون حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بود.

به همین جهت است که سوره مدثر، حضرت خاتون فاطمه زهرا سلام الله علیها یکی از عظیم‌ترین و بزرگ‌ترین حقائق عالَم معرفی شده که نذیر برای بشراند، یعنی شأن خاص انذار که تنها برای حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله می‌باشد با کوثر فاطمی به ظهور در عالم می‌رسد. به عبارت دیگر تمام خلق با ولایت فاطمی که فرقان الهی است و هر امر محکمی در آن تفریق می‌گردد، حق را از باطل یعنی ولایت مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام را از ولایت لاوجود ثانی {دومی ملعون لعنة الله علیه} تمیز و تشخیص می‌دهند.

 

حقیقت ذریة در آیات قرآن:

در آیات قرآن، ذریه به کسانی اطلاق می‌شود که از طریق ایشان، نسل بندگان صالح الهی یعنی انبیاء و اوصیاء به کثرت رسیده و تداوم یابد. بدین معنی که تنها مُهتدین از نسل ایشان که وارث کتاب و حکمت بودند، ذریه به شمار می‌روند و بقیه یعنی فرزندان ناصالح و کافر، از آنجا که اَبتر‌اند، از ذریه به شمار نمی‌روند. لذا ذریه تنها به کسانی اطلاق می‌شود که اراده خداوند عزوجل برابقاء ایشان باشد.

در آیات زیر به این مطلب اشاره شده است:

ولقد أرسلنا نوحاً و ابراهیمَ و جعلنا فی ذرّیّتهِما النبوّة و الکتابَ فمِنهم مُهتدٍ و کثیرٌ مِنهم فاسقون[28].

وجعلنا ذرّیّته هم الباقین[29].  

والذین یقولون ربّنا هَب لنا مِن أزواجنا و ذرّیّاتنا قرّة أعین و اجعلنا للمتقین إماما[30].

حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله هنگام نازل شدن این آیه از جناب جبرئیل علیه السلام سؤال کرد که منظور از ازواج و ذریه ما چه کسانی هستند؟ جناب جبرئیل علیه السلام پاسخ داد که منظور از ازواجِ آل الله علیهم السلام؛ حضرت خدیجه سلام الله علیها و منظور از ذریه‌ی آل الله؛  حضرت فاطمه سلام الله علیها و قرة العین ایشان؛ امام حسن و امام حسین علیهما السلام و منظور از امام المتقین؛ امیرالمؤمنین علی علیه السلام است[31].

حضرت فاطمه سلام الله علیها حقیقت ذریه النبی صلی الله علیه و آله هستند یعنی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله که پدر امّت به شمار می‌روند، ذریه مطلق ایشان یعنی تمام ذریه ایشان، حضرت فاطمه سلام الله علیها است. به همین علت است که در آیه فوق، ذریه در قالب جمع به کار برده شده«ذریاتنا»، اما منظور فقط وجود مقدسه حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها است به عبارت دیگر حضرت صدیقه سلام الله علیها جامع جمیع ذریه حضرت محمد صلی الله علیه و آله می‌باشد و بر جمیع ایشان افضل است. از طریق حضرت اُم الائمه علیهم السلام است که تمام ائمه از ذریه حضرت رسول صلی الله علیه و آله به شمار می‌روند[32].

در آسمان عظمت محمدی صلی الله علیه و آله از کوثر فاطمی که حقیقت ذریه هستند، ائمه علیهم السلام به ظهور رسیدند و سپس در مراتب بعد، تمام انبیاء و اوصیاء و شیعیان. لذا تمام مؤمنین به ولایت، در مراتب بعد از ذراری حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها به شمار می‌روند.

 به همین علت در تفسیر شریفه زیر که در بیان ملحق شدن ذریه به اصل خویش است، از تمام محبین حضرت زهرا سلام الله علیها به ذریه حضرت زهرا سلام الله علیها تعبیر شده‌اند، ذراری که با شفاعت کبرای حضرت اُمّ الابرار علیها السلام به مادر خویش ملحق می‌شوند. والذین آمنوا و اتّبعتهم ذرّیّتهم بِایمانٍ ألحقنا بِهم ذریتهم و ما ألَتناهم مِن عَمَلهم مِن شیءٍ کلّ امرئٍ بِما کسبَ رَهین[33].

عن جعفر بن محمد علیه السلام عن أبیه قال: إذا کان یوم القیامة نادی مناد...إنّ ربّکِ یَقرأ علیکِ السلام و یقول سَلینی أعطِکِ... فتقولُ... أسألهُ وُلدی و ذرّیّتی و مَن وَدَّهم بَعدی و حَفِظهُم بَعدی... [34].

بنابراین حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها حقیقت معنای ذریه در مطلق معنای آن هستند و هر کدام از انبیاء و اوصیاء و شیعیان به میزان معرفت و حمل ولایت، از ذراری حضرت اُمّ عالم امکان محسوب شده و به واسطه اتصال به حضرت وجه الله علیه السلام نسلشان تداوم خواهد یافت.

 

حقیقت بحر در آیات قرآن:

خداوند عزّوجل در آیات قرآن از دو بحر و تلاقی آنها و برزخی که مانع از وحدت دو بحر می‌شود به عنوان آلاء یعنی آیات خویش نام برده و سپس انکار و تکذیب این آیات را مساوی با کفر معرفی می‌فرماید. مرج البحرین یلتقیان. بینهما برزخٌ لایبغیان. فبأیّ آلاء ربّکما تُکذبان[35]. منظور از دو بحر، بحر علوی و فاطمی است و برزخ میان آن دو، وجود مقدس اول شخص عالم امکان حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله می‌باشد. عن أبا عبدالله علیه السلام: فی قول الله تبارک و تعالی مرج البحرین یلتقیان. بینهما برزخٌ لایبغیان. قال علیٌّ و فاطمة علیها السلام بحران مِن العلمِ عَمیقانِ لایبغی أحدهما علی صاحبه . یخرجُ مِنهما اللؤلؤ و المرجان قال الحسن و الحسین علیهما السلام[36].

منظور از بحر، علم است چنانکه یکی از صفات قرآن، بحر است. از آنجا که تمام علم هستی در قرآن کریم است؛ قرآن، بحری است ک قعر آن یعنی بواطن نامنتهای آن درک نمی‌گردد. لذا بحر به معنا الاتم است. ثمّ اَنزل علیه الکتاب... بَحرا لایدرک قعره.[37]

برای ذات اقدس اله، دو علم است: علم مبذول و علم مکنون(مکفوف). عن ابی جعفر علیه السلام: إنّ لله عِلمَینِ علمٌ مبذولٌ و علمٌ مَکفوفٌ. فأمّا المبذولُ فإنّه لیس مِن شیء یَعلَمه الملائکة و الرسلُ إلا و نحنُ نَعلَمُهُ. و أمّا المَکفوفُ فهو الذی عنده فی اُمّ الکتاب إذا خَرَجَ نَفذَ.[38]

علم مبذول علمی است که به مشیت و قدر و قضاء رسیده و در ظرف لیلة القدر بر قلب ولیّ زمان علیه السلام نازل می‌شود. این علم، علم القرآن یعنی علم هستی است.

اما علم مکنون، علمی است که نزد ذات اقدس اله در اُم الکتاب محفوظ و مثبوت است؛ ریشه و اُم و اساس علم هستی است؛ علم القرآن و بواطن آیات بر اساس آن تأویل می‌یابد؛ أمّا المَکفوفُ فهو الذی عنده فی اُمّ الکتاب إذا خَرَجَ نَفذَ.

علم ذات، نزد حضرت امیرالکونین علی علیه السلام که بحر علم در وحدت هستند، مکنون است. این علم بر اساس مشیت حضرت صاحبة التأویل، فاطمه زهرا سلام الله علیها که بحر علم در وجه کثرت آن هستند، از نقطه وحدت به کثرت رسیده و از مکنون بودن خارج شده و به هستی جریان می‌یابد.

چنانکه حضرت زهرا سلام الله علیها در خطبه مفاخره بیان فرمودند که من صاحبة التأویل هستم. عن فاطمة الزهراء علیها السلام: أنا صاحبة التأ‌ویل. أنا من بحر علمی یغترفون[39].

لذا یکی از شئون حضرت زهرا سلام الله علیها در آیات قرآن «بحر» است، بحر علم بر وجه کثرت در مطلق معنا.

 

حقیقت مؤمنه در آیات قرآن:

خداوند عزّوجل در آیه: والذین یؤذون المؤمنین و المؤمنات بغیر ما اکتسبوا فقد احتملوا بهتاناً و إثماً مبینا[40]، به عظیم بودن گناه کسانی که مؤمنین و مؤمنات را اذیت و آزار رسانند، اشاره می‌کند. طبق تفسیر منظور از مؤمنین، حضرت مولا علی علیه السلام و منظور از مؤمنات، حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها است. والذین یؤذون المؤمنین؛ یعنی علیّا، و المؤمنات یعنی فاطمة، فقد احتملوا بهتاناً و إثماً مبینا[41].

نکته‌ای که در تفسیر به چشم می‌خورد این است که صفت «مؤمنه» در قالب جمع به حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها نسبت داده شده و به عبارت دیگر صفت جمع بدل از موصوف مفرد، به کار برده شده است. این نکته دلالت دارد بر این که حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها، کوثر و اُم جمیع شئون مؤمنات و افضل بر جمیع ایشان می‌باشند. البته این مقام یعنی افضلیت بر جمیع مؤمنات، مخصوص حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها است که اُم المؤمنین می‌باشند.

شأن مادر عالم امکان که دامان ایشان مأمن و پناه تمام خلق می‌باشند، اجل از مؤمنه بودن ایشان در معنایی است که برای شیعیان استعمال می‌شود؛ چراکه «مؤمن» از اسمائی است که هم در مورد ذات اقدس اله و هم در مورد شیعیان استعمال می‌شود.

در مواردی که «مؤمن» اشاره به اسم ذات دارد، به معنی یگانه و ذاتی است که مأمن همه خلق بوده و پناه آوردن به او، ایمنی بخش از هر گونه خوف و حزن می‌باشد. ظهور مطلق این حقیقت، حضرت امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا علیهما السلام هستند که مأمن و پناه تمام خلق می‌باشند.

به عبارت دیگر وجود مقدسه‌ای که ولایتش حصن حصین الهی و ایمنی بخش از شیاطین جن و انس و هرگونه خوف و حزن در این عالم می‌باشد، حضرت مؤمنة المحصنة فاطمة الزهراء سلام الله علیها است.

بنابراین حضرت اُم عالم امکان، ظهور مطلق حقیقت اسم الله «مؤمن» از اسماء ذات هستند و در همین معنا «مؤمنه» می‌باشند.

 

حقیقت آلاء در آیات قرآن :

خداوند عزّوجل در سوره مبارکه الرحمن، 31 مرتبه خطاب به معشر الخلائق از جن و انس، آلاء خود را تکریم و عظیم شمرده، انکار و تکذیب آن را مساوی با کفر معرفی فرموده است: فبِأیّ آلاءِ ربّکما تکذّبان. از آنجا که این عبارت پس از ذکر آیاتی که دلالت بر رحمت، نعمت، احسان، عدل، فضل و ... دارد، بکار برده شده است، آلاء صرفاً به معنی نعم دنیوی و یا اخروی نیست بلکه تمام خیر در عالم را در بر می‌گیرد.

به گونه‌ای که در سوره مبارکه اعراف[42] خداوند عزوجل بندگان را به تذکر به آلاء الله امر فرموده و اداء این واجب الهی را سبب فلاح و رستگاری معرفی می‌کند: فاذکروا آلاء الله لعلّکم تُفلِحون.

حضرت صادق علیه السلام در تفسیرذیل این آیه بیان فرمودند که منظور از آلاء، اعظم نعم الهی بر خلق است و آن «ولایت » می‌باشد. عن أبی عبدالله علیه السلام قال: هذه الآیة  فاذکروا آلاء الله قال أتدری ما آلاء اللهِ؟ قلتُ لا. قال: هی اعظم نِعَمِ الله علی خلقِه و هم وَلایَتنا.[43]  

اما بطور خاص «آلاء» تنها دلالت بر دو نعمت ولایت علوی و فاطمی دارد:

فبِأیّ آلاءِ ربّکما یا معشَرَ الجنّ و الإنسِ تکذّبان. بِولایة أمیرالمؤمنین علیه السلام أو حُبّ فاطمة الزهراء علیها السلام[44]. ای معشرالخلائق، ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام را تکذیب می‌کنید یا حبّ فاطمه زهرا علیها السلام را؟!

این نعمت آنقدر عظیم القدر و واجب الحُرمة است که حرف «الف» در نام مقدس و جلاله "الله " بر آن دلالت دارد. به عبارت دیگر حرف اول از نام جلاله الله چیزی نیست جز آلاء و لام آن معنایی ندارد جز وجوب این نعمت ولایت بر خلق و هاء آن نیز دلالتی ندارد جز هوان و خواری برای تکذیب کنندگان نعیم ولایت. عن أبی عبدالله علیه السلام أنّه سُئلَ عن بسم الله الرحمن الرحیم قال: ...الألِف آلاءُ الله علی خلقه مِن النعیم بِولایتنا. ... و اللام إلزام الله خلقه ولایتنا. فالهاءُ... هَوان لمَن خالف محمداً و آل محمد[45].

الله با «آلاء» شناخته می‌شود. حبّ حضرت فاطمه سلام الله علیها یکی از دو آلاء خداوند عزوجل بر تمام خلق است که تا این نعمت عظیم به ایشان ارزانی نمی‌شد و با این فطرت سرشته نمی‌شدند، قادر بر اقرار بلی به « الست بربّکم» نمی‌بودند.

بنابراین ای معشر الخلائق از جن و انس، کدام یک از آلاء را انکار می‌کنید؟ ولایت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را یا حبّ حضرت زهرا سلام الله علیها را ؟! فبِأیّ آلاءِ ربّکما تکذّبان.

 

حقیقت روح من أمرنا:

 در آیه  شریفه «و کذلک أوحینا إلیک روحاً مِن أمرنا ما کنتَ تدری ماالکتابُ و لا الایمانُ و لکن جعلناهُ نوراً نهدی به مَن نشاء مِن عِبادنا و إنّک لَتهدی إلی صراطٍ مستقیم[46]؛ و همینگونه ما روح (و فرشته بزرگ) خود را بفرمان خویش برای وحی به تو فرستادیم و از آن پیش که وحی رسد نمی‎دانستی که کتاب خدا چیست و نه فهم کردی که راه ایمان کدام است ولیکن آن کتاب و شرع را نور گردانیدیم که هر کس از بندگان خود را بخواهیم به آن نور هدایت می‌کنیم و اینک تو خلق را هدایت خواهی کرد به راه راست». خداوند عزّوجل از وحی «روحاً مِن أمرنا» بر حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله جهت دریافت حقیقت کتاب و ایمان که همان بسیط ولایت است، سخن به میان می‌آورد.

همچنین شأن هدایت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله را به واسطه همین روح که از امر ربّ است، معرفی می‌فرماید.

توضیح مطلب اینکه روح یک حقیقت کلّی است که دارای مراتب و شئون و صور متعدد و متکثّر می‌باشد. چنانکه امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: ...فالروحُ واحدةٌ و الصورُ شتّی[47].

اما همگی صور و مراتب و شئون متکثر روح از «أمر» صادر شده و نشأت می‌گیرد. به عبارت دیگر «أمر» اعظم از «روح» می‌باشد و حقیقت کلّی روح از امر صادر می‌شود.

این حقیقت کلّی در اعظم مرتبه و اعلی صورتش، روح القدس است که به سببیت آن، تمام علم و تمام امر بر قلب اول شخص عالم امکان نازل می‌شود.

"روحاً مِن أمرنا" در آیه شریفه 52 سوره شوری، بطور خاص اشاره به شأنی از شئونات حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها دارد. روحی که از امر ربّ است و بدون آن هدایت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله در قلوب خلق، مؤثر واقع نمی‌شد. چنانکه آیه بیان می‌کند به واسطه آن است که "نهدی به مَن نشاء مِن عبادنا".

به عبارت دیگر انذار بندگان و هدایت کردن ایشان به صراط مستقیم که شأن خاص حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله در عالم می‌باشد، بدون وجود حضرت فاطمه سلام الله علیها مؤثر واقع نمی‌شد و به عبارت دیگر بدون وجود حضرت مادر سلام الله علیها هیچ کس صاحب حیات طیبه نمی‌گردید.

از درجات نازل‌تر این روح در مراتب بعد، روح الایمان است که اصحاب الیمین یعنی مؤمنان به ولایت مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام به واسطه آن، اقرار به ولایت کرده و خداوند را به وحدانیت عبادت می‌کنند. به عبارت دیگر روح الایمان در هر خلقی که باشد، به صراط مستقیم هدایت شده و صاحب حیات طیبه می‌گردد.

چنانکه امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: ...بِروحِ الایمانِ عبَدوا اللهَ و لَم یُشرکوا به شیئاً...أصحابِ المَیمَنةِ فهم المؤمنون حقاً بِأعیانهم فجَعلَ فیهم... روح الایمان[48].

لذا شأن هدایت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله به صراط مستقیم ولایت، تنها به واسطه وحی«روحا من امرنا» است و این روح که از امر ربّ است، اشاره به شأنی از شئون حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها دارد.

 

حقیقت فرقان در آیات قرآن :

خداوند عزّوجل در آیه اول سوره مبارکه فرقان به نازل شدن فرقان بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اشاره و این نزول را مبارک نامیده و آن را در ارتباط با شأن «انذار» آن حضرت معرفی می‌کند؛ تبارک الذی نزّلَ الفرقان علی عبده لیکون للعالمینَ نذیراً.

به هر امر محکمی که سبب جدایی «حق، حقیقت، نور و صدق» از «باطل و سراب، ظلمت و کذب» می‌شود، فرقان اطلاق می‌گردد.

بسیط قرآن که همان ولایت ولی الله الاعظم علیه السلام است، در اتم و اکمل معنا در سینه و صدر محمدی صلی الله علیه و آله مستقر شد. اما این قرآن با «فرقان» در سینه او قرار داده شد، یعنی با آنچه که به واسطه آن، حق از باطل تمییز داده می‌شود.

بدین شرح که شأن رسالت حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله «انذار» از طواغیت و شیاطین امّت بود و تا این انذار انجام نمی‌شد، حق و حقیقت یعنی ولایت ولی الله الاعظم از هر آنچه سراب و باطل و غیر آن بود، در قلوب خلق تمییز داده نمی‌شد. اما نازل شدن قرآن به صورت امری بسیط بر قلب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ابلاغ آن به خلق، کافی برای هدایت خلق نبود بلکه فرقانی لازم داشت تا حق را از باطل، سراب را از حقیقت، نور را از ظلمت و ائمه حق را از ائمه ضلال تشخیص دهند.

این فرقان بر قلب اول شخص عالم امکان به معنای اَتمّ نازل شد و مستودع و مستقر گردید و به واسطه آن صاحب شأن انذار برای عالمین گشت.

آن وجود مقدسی که تفریق بین حق و باطل و محکم شدن امر به سبب وجود او در این عالم صورت می‌پذیرد، حضرت فاطمه سلام الله علیها است. آن وجود مقدسی که تا خطبه غرّاء فدکیه را ایراد نمی‌نمود و حضرت محسن علیه السلام را در پشت درب فدا نمی‌کرد، شیاطین امّت رسوا نمی‌شدند و درنتیجه حق از باطل برای خلق تمییز و تفریق داده نمی‌شد، و خلق الی الابد در تشخیص حق از باطل در تحیّر و سرگردانی و درنتیجه ضلالت خویش باقی می‌ماندند و از ظلمت جهل بیرون نمی‌آمدند.

به همین جهت است که خداوند عزوجل نازل شدن فرقان را «مبارک» معرفی می‌فرماید یعنی در نقطه وحدت، با قرآن یکی است، اما در کثرت سبب تفریق بین حق و باطل و درنتیجه محکم شدن امر می‌گردد.

لذا به سبب فرقان است که امر، محکم می‌گردد: حم.والکتابِ المُبین. إنّا أنزلناه فی لیلةٍ مُبارکةٍ إنّا کنّا مُنذرین.فیها یُفرقُ کلّ أمرٍ حکیمٍ[49]. عن ابی الحسن موسی بن جعفر علیه السلام: ... و أمّا اللیلة فَفاطمة علیها السلام و أمّا قوله فیها یُفرق کلّ أمرٍ حکیمٍ یقولُ یَخرجُ مِنها خیرٌ کثیرٌ[50].

بنابراین حضرت فاطمه سلام الله علیها؛ حقیقت فرقان در آیات قرآن می‌باشد.

 

حقیقت معنای ربّ در آیات قرآن:

ربّ، یکی از اسماء الله تعالی است که از نظر لغوی، به معنای پرورش دهنده می‌باشد. ائمه علیهم السلام تجلی صفت ربوبیت ذات می‌باشد، یعنی ذوات مقدسی که مصلح و پرورش دهنده کلّ خلق و سیّد ایشان‌اند. چنانکه آیات زیادی به این حقیقت اشاره می‌کند.

حضرت باقر العلوم علیه السلام در تفسیر ذیل این آیه « ... و کانَ الکافر علی ربّه ظهیرا[51]» فرمودند در بطن قرآن، منظور از ربّ، امیرالمؤمنین علی علیه السلام است یعنی سرور و ربّ ولایت و اطاعت[52].

همچنین حضرت جعفربن محمد الصادق علیه السلام در تفسیر ذیل آیه « و أشرقت الأرض بنور ربّها...[53]» فرمودند با امر قیام حضرت قائم علیه السلام، زمین به نور ربّش، روشن می‌شود که منظور از ربّ الارض، امام الارض است[54].

لذا تأویل «ربّ» در آیات قرآن، ائمه علیهم السلام هستند؛ بدین معنا که ائمه علیهم السلام ربّ و پرورش دهنده کلّ خلق و تجلی صفت ربوبیت ذات اقدس اله‌اند، اما آن ذوات مقدس خود، پرورش یافتگان دامان مادر خویش هستند، همان مادری که اُم الائمه و اُم ابیها است. شأن اُمّیّت و مادری، همان شأن ربوبیت او است.

به عبارت دیگر ربوبیت ذات اقدس اله، برای خلق در وجود امام تجلی کرده است و امام، ربّ الخلق می‌باشد. اما ائمه علیهم السلام خود، پرورش یافتگان دامان مادر خویش هستند و حضرت صدیقه سلام الله علیها ربّ علی الاطلاق می‌باشند.

بدین شرح که آنچه که خلق از معنای اسم ربّ در مطلق معنا می‌توانند درک کنند، شأن ربوبیتِ مادر عالم امکان است، اما این ربوبیت را به واسطه ربّ بودن ائمه، درک می‌کنند.

بنابراین «ربّ» در آیات قرآن، در مطلق معنا دلالت بر حضرت اُم الائمه و الابرار، اُم ابیها؛ حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها دارد.

{ نکته مهم: اتصال به مقامات الهی با کلمه "یا" است و در واسطه و رابطه با حرف "یا" متصل می‌شویم. چنانچه اگر عدد ابجد نام مبارک حضرت محمد(=92) صلی الله علیه و آله را با علی(=110) علیه السلام جمع کنیم، 202 می‌شود(202=110+92) که برابر با عدد ابجد کلمه رب است. و اگر بخواهیم اتصال پیدا کنیم باید بگوییم: یا رب که عدد ابجدش 213 می‌شود که برابر با عدد ابجد نام مبارک زهرا سلام الله علیها است!  

 

حقیقت محصنه در آیات قرآن:

إنّ الذین یَرمونَ المحصنات الغافلات المؤمنات لُعنوا فی الدنیا و الآخرة و لهم عذابٌ عظیم[55]: محصنه به معنای مؤمنه‌ای اطلاق می‌شود که خود را در حصن عصمت قرار داده است. رَمی یعنی قَذف چنین بانویی و نسبت دادن گناه به او، سبب عذاب و مورد لعن الهی قرار گرفت در دنیا و و آخرت می‌شود.

سبب نزول این آیه شریفه این بود که عایشه و حفصه(لعنت الله علیهما) به یکی از همسران رسول خدا صلی الله علیه و آله یعنی ماریه نسبت قذف دادند. خداوند عزوجل در این آیه ، همسر رسول خدا صلی الله علیه و آله را مؤمنه غافله یعنی دور از گناه و برئ از نسبتی که به وی دادند، می‌نامد و درمقابل ، آن دو زن ملعونه را مورد لعن خدا در دنیا و آخرت معرفی می‌کند[56].

اما حقیقت مطلق مُحصنه، حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها است. لذا حضرت جعفربن محمد الصادق علیه السلام قذف محصنه را در کنار شرک بالله و قتل نفس محرّمه و ...، یکی از کبائر ِ نام برده شده در آیات قرآن توصیف نموده و بطن و حقیقت قذف محصنه را قذف حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها بر منابر اعداء معرفی فرمودند. عن أبی عبدالله علیه السلام قال: یا مُعاذ الکبائرُ سَبعٌ فینا أنزِلت و مِنّا استُحّقّت.... أمّا قذفُ المحصناتِ فقد قذفوا فاطمة علی مَنابِرِهم.[57]

بدین معنا که هر هتک حرمتی که به حضرت عصمة الله الکبری علیه السلام روا داشتند، آن هتک حرمت همان قذف حضرت محصنه، فاطمه زهرا سلام الله علیها بود که مصداق اتمِّ آن سیلی به جمال الهی و إحراق البیت و قتل حضرت محسن علیه السلام با لگد آن ملعون و ضربات تازیانه و انکسار ضلع آن مخدّره بوده است.

در کربلا نیز هر هتک حرمتی که به نائبة الزهرا؛ حضرت زینب کبری علیها السلام کردند و در راه کوفه تا شام هر عصمتی را که از خاندان وحی دریدند، آن همان قذف محصنات بوده است.

بر منابر اعداء نیز هر جا که عصمت خاندان وحی را انکار کرده و سبّ ائمه علیهم السلام کردند و حضرات صدیق علی الاطلاق را مکذّب نامیدند، درحقیقت عصمتی را که از مادرشان حضرت عصمة الکبری سلام الله علیها سرچشمه گرفته بود، را هتک کرده و قذف آن محصنه علی الاطلاق را کردند.

در معنا و بطنی دیگر محصنه بودن خاتون حضرت زهرا سلام الله علیها یعنی حصن آفرین بودن ایشان؛ آن وجود مقدسی که ولایتشان، حصن آفرین است.

لذا خداوند عزّوجل در آیات قرآن از محصنه بودن حضرت مریم سلام الله علیها به عنوان مصداقی از فاطمیات نام می‌برد که خود را در حصن مولاة و سیدتشان، حضرت فاطمه سلام الله علیها قرار داده‌اند. والتی أحصَنَت فَرجها فنفخنا فیها و جعلناها و ابنها آیةً للعالمین[58].

بنابراین حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها معنای مطلق «حصن» و محصنه علی الاطلاق هستند که هر مؤمنه‌ای به میزان معرفت فاطمی، از هرگونه گناهی در حصن مادرش قرار می‌گیرد.

   

حقیقت رکن الارکان:

بر اهل فقاهت پوشیده نیست که هر مَرکـَبی دارای اجزایی است و برخی از این اجرا نسبت به اجزای دیگر، حالت محوری دارند به گونه‌ای که اگر این اجزای محوری موجود نباشند، بقیه‌ی اجزا معدوم و شیء مرکّب، منتفی خواهد شد. به این اجزاءِ محوری، رکن می‌گویند.

پس رکن عبارت است از جانبِ أقوی و جزء أعظم أشیاءِ مرکَبه، که مایه‌ی قوّت، عزّت، سکون، آرامش، قوام و مانعِ ایجاد حوادث در آن محسوب می‌گردد، فلذا رکن هیچ گونه بدلی ندارد، اما جزءِ غیر رکنی، ممکن است بدل داشته باشد. غرض اینکه به نصّ صریح در زیارتی که از امام صادق علیه السلام صادر شده ، حضرت امیرالمؤمنان علیه السلام به عنوان رکن الاولیاء معنون گردیده است[59].

بی‌شک ائمه طاهرین علیهم السلام که هر یک صاحب ولایت مطلقه بر أمر تکوین و تشریع هستند از مصادیق أظهر و بلکه منحصر به فردِ کلّیِ " أولیاء" محسوبند و خصوصاً اینکه در مصادر وحی، ایشان خود به عنوان أرکان البلاد و أرکان الأرض معرفی شده‌اند: و جعلهم الله أرکان الأرض أن تَمیدَ بِأهلِها[60]؛ خداوند شما را پایه‌های زمین قرار داد تا اینکه برای زمینیان مضطرب نگردد.

حال مهم اینکه حضرات معصومین علیهم السلام به مقتضای عنوانِ رکنِ الاولیائیِ امیرالمؤمنین علیه السلام به حیث ماهوی، متکی به وجود مبارک آن حضرت هستند.

اما نکته‌ی قابل دقّت که منشاءِ حیرة الکلّ و کلّ الحیرة است، اینکه به حکمِ منطقِ وحیانی ِ پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله، وجود عرشی و فوقِ لاهوتی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، رکنِ رکینِ امیرالمؤمنان علی علیه السلام است. اما متن روایت:

جابر بن عبدالله می‌گوید از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که سه روز قبل از شهادتشان به علی علیه السلام فرمودند: فَعن قلیلٍ یَنهدُّ رُکناکَ والله خَلیفتی علیکَ؛ به زودی دو رکن ِتو منهدم خواهد شد و خداوند جایگزینِ من برای تو باشد. وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله از دنیا رفت، امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: هذا أحدُ رُکنیّ الذی قال رسول الله؛ این یکی از دو رکن من بود که رسول خدا فرمودند. و هنگامیکه فاطمه علیها السلام به شهادت رسید، حضرت فرمود: هذا الرکنُ الثانی الذی قال رسول الله؛ این رکن دوم بود که رسول الله صلی الله علیه و آله فرمودند[61].

*1)در عالم اثبات و دلایل توحید ولی، محور است؛ کما اینکه در دعای تعقیب نماز عید غدیر آمده است: وجعلتَ الاقرارَ بولایته تمامَ توحیدکَ و الاخلاصَ لکَ بوحدانیّتکَ[62]؛ خدایا! تو اقرار به ولایت امیرالمؤمنین را تمام توحید و اخلاص به وحدانیتت قرار دادی.

و اما در همین مقام ولایت فاطمی محور است، چنانکه در بیان مولا علیه السلام وجود مقدس صدیقه کبری علیها السلام، رکن دوم ولایت معرفی شده است.[63]

و قیام یک تنه و علنی فاطمه زهرا علیها السلام در برابر جبه‌ی نفاق اهل سقیفه که عزم جمعی بر از میان بردن مکتب ولایت داشت نیز گواه صادقی بر این مدعا است. جبهه باطل در سه شعبه‌ی کفر، شرک و نفاق خودنمایی می‌کند. در کفر و شرک برای اثبات حق و ابطال باطل، اظهار معجزه لازم و گاه واجب است. مثل سرد شدن آتش بر جناب ابراهیم علیه السلام که در برابر دستگاه کفر و شرک نمرود قرار داشت. اما در صورت نفاق که امری باطنی و مرموز است ابراز معجزه کارآمد نبوده و از این جهت حجج الهی با فداکردن ظاهر خود، باطن خبیث سردمداران جبهه نفاق را رسوا می‌کنند. کما اینکه آتش خشم منافقین سقیفه‌ای بر وجود مبارک زهرای مرضیه سلام الله علیها  سرد نشد و جان شیرین آن قدیسه‌ی عظمی برای برملا کردن باطن پلید ایشان فدا گردید تا برهانی لایرد بر ابطال جبهه‌ی باطل باشد.

*2)اقامه عزا و تشکیل ماتم و مجالس در ایام مقدس فاطمیه همانا تبرّی عینی و لعن عملی از مخالفین ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام است؛ چه هویت مکتب تشیّع به تبری است.

بزرگان اهل معرفت را نظر بر این است که در باطن ِ لعن و تبری از دشمنان حضرت صدیقه طاهره علیها السلام چنان قدرتی نهفته است که معنویت فعال ایجاد می‌کند و موانع درونی انسان را می‌زداید و موجب تقویت و جریان نور ولایت در تمام مراتب و اطوار وجودی می‌شود.

*3)مناط حجیت حجج طاهره علیهم السلام به عصمت است و این قوه الهیه موجب می‌شود که معصوم مُطاع علی الاطلاق و مفترض الطاعة باشد. اما مهم اینکه این ملکه‌ی نوریه متخذ و منشعب از ذات قدسیه‌ی فاطمی است، چرا که مولا خطاب به ایشان فرمودند: یا بقیّةِ النبوة و شَمس الرسالةِ و معدن العِصمةِ و الحکمةِ[64]؛ ای باقی مانده‌ی نبوت و خورشید رسالت و معدن عصمت و حکمت.

معدن هر شیء محلّ تکوّن و پروراننده‌ی آن شیء است، پس معدن عصمت بودن صدیقه کبری علیها السلام یعنی ایشان عصمت آفرین است. و بر این اساس شأن ایشان فوق بر مقوله‌ی عصمت خواهد بود؛ کما اینکه امام عسکری علیه السلام می‌فرمایند: "نحن حجج الله علی خلقه و جدّتنا فاطمه حجة الله علینا[65]؛ ما حجت‌های خدا بر مخلوقاتیم و فاطمه علیها السلام حجتی بر ماست".

                                                                                                                           پایان.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دعا برای امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) در تعقیب هر نماز[66]

حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: همانا از حقوق ما بر شیعیانمان این است که بعد از هر نماز واجب، دست برچانه گرفته و سه مرتبه بگویند: یا ربَّ مُحَمّدٍ(ص)عَجِّل فـَرَجَ آلِ مُحَمّدٍ(ص) . یا ربَّ محمّدٍ(ص) اِحفَظ غَیبَةَ مُحَمّدٍ(ص) .یا ربَّ مُحَمّدٍ(ص) اِنتـَقِم لِابنـَةِ مُحَمّدٍ(ص)

 

[1] ) آیه 152 سوره مبارکه بقره

[2] ) بحارالانوار؛ ج90.ص163- ارشاد القلوب إلی الصواب؛ ج1.ص60

[3] ) سوره مبارکه احزاب؛ آیات 41 و 42

[4] ) وسائل الشیعه ج6.ص441

[5] ) البرهان فی تفسیرالقرآن؛ج1.ص356- معانی الأخبار؛ النص ص194- بحارالانوار؛ج90.ص155

([6]سوره مبارکه اسرا؛ آیه 26

[7] ) تفسیر القمی؛ ج2.ص18- البرهان فی تفسیر القرآن؛ ج3.ص 522

 

[8] ) بحار الانوار؛ ج25.ص248

([9]سوره مبارکه حشر؛ آیه 7

[10] ) تفسیر فرات الکوفی؛ ص473

[11]) سوره مبارکه قدر؛ آیات 2و3

[12] )  البرهان فی تفسیر القرآن؛ ج5.ص714- بحارالانوار؛ ج25.ص97

[13] ) بحار الانوار؛ ج43.ص54

[14] )رجوع شود به قسمت اسرار عدد 3

[15] ) تفسیرالقمی؛ ج2.ص256

 

[16] ) بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلی الله علیهم؛ ج1.ص450

[17] ) سوره مبارکه بقره؛ آیه 253

[18] )سوره مبارکه بینه؛آیه 5: ...و ذلک دین القیمة

[19] )  تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة؛ ص800- البرهان فی تفسیرالقرآن؛ ج 5.ص718- بحارالانوار؛ ج23.ص369

[20] ) سوره مبارکه آل عمران؛ آیه 83

[21] ) تفسیر العیاشی؛ ج1.ص183

 

[22] )در کتاب چلچراغ؛ص32 به استناد از بحارالانوار؛ ج53.ص180

[23] ) سوره مبارکه مدثر؛ آیات 32 تا 37

[24] ) تفسیر القمی؛ ج2.ص396- البرهان فی تفسیرالقرآن؛ ج5.ص 528- بحارالانوار؛ ج24.ص 331- تفسیر کنزالدقائق و بحرالغرائب؛ ج14.ص 27

[25] ) سوره مبارکه نجم؛ آیه 56

[26] ) بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلی الله علیهم؛ ج1.ص84- تفسیرالقمی؛ ج2.ص340- تفسیر کنزالدقائق و بحرالغرائب؛ ج12.ص 522

[27] ) سوره مبارکه فرقان؛ آیه 1

 

[28] ) سوره مبارکه حدید؛ آیه 26

[29] ) سوره مبارکه صافات؛ آیه 77

[30] ) سوره مبارکه فرقان؛ آیه 74

[31] ) تفسیر فرات الکوفی؛ ص295- تفسیر القمی؛ ج2.ص117- تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة؛ ص328

 

[32] ) عیون اخبار الرضا علیه السلام؛ ج1.ص84

[33] ) سوره مبارکه طور؛ آیه 21

[34] ) تفسیر فرات الکوفی؛ ص 444

[35] ) سوره مبارکه الرحمن؛ آیات 19 تا 21

[36] ) تفسیر القمی؛ ج2.ص344- تفسیر فرات الکوفی؛ ص460-الخصال؛ ج1.ص65- البرهان ف یتفسیرالقرآن؛ ج5.ص233

 

[37] ) نهج البلاغه خطبه 196

[38]) بحارالانوار؛ ج26.ص164

[39] ) فضائل لابن شاذان قمی؛ ص 81

[40] ) سوره مبارکه احزاب؛ آیه 58

[41] ) تفسیر القمی؛ ج2.ص196- مناقب آل أبی طالب علیهم السلام(لابن شهر آشوب)؛ ج3.ص 210- البرهان فی تفسیر القرآن؛ ج4.ص493- بحارالانوار؛ ج31.ص653

[42] )آیه 169

[43] )بصائرالدرجات فی فضائل آل محمد صلی الله علیهم؛ ج1.ص81- الکافی؛ ج1.ص217- تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة؛ ص 183- البرهان فی تفسیر القرآن؛ ج2.ص 560

[44] ) مناقب آل ابی طالب علیهم السلام (لابن شهر آشوب)؛ ج3.ص 319- بحارالانوار؛ ج24.ص99- البرهان فی تفسیر القرآن؛ ج5.ص 235

 

[45] ) التوحید(للصدوق)؛ ص230- بحارالانوار؛ ج89.ص231

[46] ) سوره مبارکه شوری؛ آیه 52

[47] ) بحارالانوار؛ ج94.ص6- مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل؛ ج7.ص463

 

[48] ) بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلی الله علیهم؛ ج1.ص449- البرهان فی تفسیر القرآن؛ ج5.ص254

 

[49] ) سوره مبارکه دخان؛ آیات 1 تا 4

[50] ) الکافی؛ ج1.ص 479

[51] ) سوره مباکه فرقان؛ آیه 55

[52] ) بصائرالدرجات فی فضائل آل محمد صلی الله علیهم؛ ج1.ص77- البرهان فی تفسیرالقرآن؛ ج4.ص144

[53] ) سوره مبارکه زمر؛ آیه 69

[54] ) تفسیر القمی؛ ج2.ص253

[55] ) سوره مبارکه نور؛ آیه 23

[56]) البرهان فی تفسیر القرآن؛ ج4.ص53

[57] )تفسیر فرات الکوفی؛ ص103- بحارالانوار؛ج76.ص14- تفسیرالعیاشی؛ج1.ص237- البرهان فی تفسیرالقرآن؛ ج2.ص67

 

[58] ) سوره مبارکه انبیاء؛ آیه 91

[59] ) المزار الکبیر ابن مشهدی: ص 218

[60]) کافی:ج1.ص 196

[61] ) آمالی(صدوق)،ص 135؛ الفایق(زمخشری)، ج1.ص162

[62] ) اقبال الأعمال؛ ج1.ص477

[63] ) أمالی صدوق ص 135

[64] ) مشارق أنوار الیقین؛ ص 133

 

[65] ) اطیب البیان: ج 13. ص 225

[66] ) صحیفه مهدیه؛ ص181- مکیال المکارم؛ ج2ص7

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۶:۵۰
عذرا شفائی

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم اخرجنا مِن الظلمات الوهم و اکرمنا بنورالفهم اللهم افتح علینا ابواب رحمتک

و انشر علینا خزائن علومک برحمتک یا ارحم الراحمین.

*حقیقت محدثه و مصحف فاطمه زهرا سلام الله علیها[1] :

و ماارسلنا مِن قبلکَ مِن رسولٍ و لانبیٍّ إلا إذا تَمنّی ألقی الشیطانُ فی أمنیّته فیَنسَخُ الله ما یُلقی الشیطانُ ثمّ یُحکِمُ اللهُ آیاتِه و اللهُ عَلیمٌ حَکیم[2]؛ (ای رسول) ما پیش از تو هیچ رسول و پیغمبری نفرستادیم جز آنکه چون آیاتی برای هدایت خلق تلاوت کرد، شیطان(جن و انس) در آن آیات الهی القاء دسیسه کرد. خدا هر چه شیطان القاء کرده، محو و نابود می‌سازد و آیات خود را تحکیم و استوار می‌گرداند و خدا دانا بحقایق امور و درستکار در نظام عالم است.

محدث کسی است که از جانب ذات اقدس اله مورد حدیث قرار می‌گیرد. خداوند عزوجل در آیه 52 سوره مبارکه حج علاوه بر ارسال نبی و رسل از محدّث نیز نام برده است؛ گرچه اشاره به محدّث در بطن و حقیقت آیه بیان شده و در ظاهر آیه دیده نمی‌شود. عن أبی حمزة الثمالی عن أبی جعفر علیه السلام فقال: فی کتاب علیّ علیه السلام « و ماارسلنا مِن قبلکَ مِن رسولٍ و لانبیٍّ إلا إذا تَمنّی ألقی الشیطانُ فی أمنیّته فیَنسَخُ الله ما یُلقی الشیطانُ ثمّ یُحکِمُ اللهُ آیاتِه و اللهُ عَلیمٌ حَکیم »[3].  

حقیقت معنای محدث در مطلق معنا، ائمه اطهار علیهم السلام هستند. عن ابوجعفر علیه السلام: ...أنّ أوصیاءَ محمّدٍ علیه و علیهم السلام مُحدّثون[4]. و محدثه در مطلق معنا، وجود مقدسه حضرت فاطمه سلام الله علیها است. قال أبوعبدالله علیه السلام: لفاطمة علیها السلام تِسعة أسماء عند الله عزوجل فاطمة و الصِدّیقة و المُبارکة و الطاهرة و الزَکیّة والراضیة و المَرضیّة و المُحدّثة و الزهراءُ[5].

*مصحف فاطمه زهرا سلام الله علیها:

جناب جبرئیل علیه السلام که امام الملائک است، پس از شهادت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله هر روز بر حضرت فاطمه سلام الله علیها نازل و علومی را از جانب ذات اقدس اله بر ایشان وحی می‌کردند.علومی که در قرآن‌ مجید، حرفی از آن نیست و امیرالمؤمنین علی علیه السلام کاتب آن علوم بودند.

مصحف فاطمه سلام الله علیها در کنار قرآن مجید تاکنون نزد ائمه از فرزندان ایشان محفوظ بوده و از آن بهره می‌برند. حضرت جعفربن محمد الصادق علیه السلام راجع به این مصحف فرمودند: ... و إنّ عندنا لَمصحفَ فاطمة علیها السلام و ما یُدریهم ما مُصحفُ فاطمة! شما توان درک مصحف فاطمه سلام الله علیها را ندارید.آن مصحفی است مانند قرآن، اما به خدا قسم که هیچ علمی از علوم قرآن در آن نیست و تماما غیر از قرآن است. مصحف فاطمه سلام الله علیها شیئی است که ذات اقدس اله بر مادرمان املاء و وحی کرده است(اشاره شیء به این مصحف شریف، دلالت بر عظمت و عدم توان درک علم آن توسط خلق دارد).

راوی از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله سؤال می‌کند که آیا مصحف فاطمه سلام الله علیها، علم است؟ حضرت می‌فرمایند: علم است اما نه آن علمی که شما تصور می‌کنید. سپس فرمودند: همانا نزد ما علم ماکان و ما هو کائن تا روز قیامت موجود است، اما علمی که در مصحف فاطمه است، از این علم نیست. راوی سؤال می‌کند پس آن چه علمی است؟ حضرت فرمودند: آنچه که از امر در هر شب و روز یکی پس از دیگری جاری می‌شود تا روز قیامت[6].  

طبری در کتاب دلائل الامامه گفته است{ چون حدیث طولانی است، فقط ترجمه آن را بیان می‌کنم} [7]: به سند... از ابی بصیر روایت کرده که گفت: از ابی جعفر(یعنی امام باقر علیه السلام) درباره مصحف فاطمه سؤال کردم، فرمود: پس از مردن پدرش بر او فرستاده شد. گفتم: در آن چیزی از قرآن است؟ فرمود: چیزی از قرآن در آن نیست. گفتم: آن را برای من وصف کن. فرمود: برای آن دو جلد است که هر دو از زبرجد سرخ‌اند به قدر طول ورق و عرض آن. گفتم: فدایت شوم! ورق آن را برای من وصف کن. فرمود: ورق آن از دُرّ سفید است که به آن گفته شد: باش، پس هست شد. گفتم: فدایت شوم! در آن چه چیز هست؟

فرمود: در آن است خبر آنچه که گذشته است و آنچه که تا روز قیامت خواهد بود و خبر یکایک آسمان‌ها، و شماره‌ی آنچه از ملائکه و غیر آنها در آسمان‌ها است، و عدد هر پیغمبر مرسل و غیر مرسلی که خدا آفریده و نام‌های ایشان، و نام‌های کسانی که آنها را تکذیب کردند و کسانی که آنها را اجابت کردند، و نام‌های همه‌ی آنچه که خدا آفریده از مؤمن‌ها و کافرها، از پیشینیان و پسینیان، و نام‌های همه‌ی شهرها و صفت هر شهری که در مشرق زمین و مغرب آن است، و عدد آنچه در آن است از مؤمنین، و عدد آنچه کافر که در آن است، و صفت هر که تکذیب کند، و صفت قرن‌های اولیّه و قصّه‌های آنان، و کسانی که حکومت می‌کنند و از حدّ خود تجاوز می‌کنند و مدّت پادشاهی ایشان و عدد ایشان و نام‌های پیشوایان و صفت‌های ایشان و آنچه را که یک یک آنها مالک می‌شوند و صفت بزرگانشان، و همه‌ی آنهایی که رفت و آمد کردند در ادوار. گفتم: فدایت شوم! ادوار چند است؟

فرمود: پنجاه هزار سال و آن هفت دور است. و در آن است نام‌های همه‌ی خلق و مدّت‌های ایشان، و صفت اهل بهشت و عدد کسانی که داخل آن می‌شوند، و عدد کسانی که داخل آتش می‌شوند، و نام‌های این گروه و آن گروه. و در آن است علم قرآن همچنان که نازل شده و علم تورات همانطوری که نازل شده و علم انجیل به نحوی که نازل شده و علم زبور و عدد هر درختی و خاک و کلوخی.

حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمود: چون خدای تعالی اراده فرمود که صحیفه را بر او نازل فرماید، جبرائیل و میکائیل و اسرافیل را امر کرد که مصحف را با خود بردارند و بر او نازل شوند، و نزول آنها در ثلث دوم شب جمعه‌ای بود. پس با مصحف فرود آمدند درحالیکه آن حضرت ایستاده نماز می‌گذارد. برپا ایستادند تا این که نشست و نماز خود را تمام کرد. مصحف را کنار او گذاردند و گفتند: خدایِ سلام، تو را سلام می‌رساند. فرمود: سلام برای خدا است و از اوست سلام و بازگشت سلام به سوی او است، و سلام بر شما باد ای فرستادگان خدا. پس به جانب آسمان بالا رفتند. پس آن حضرت بعد از نماز صبح تا هنگام زوال آفتاب، تا آخر آن را قرائت فرمود.

و هر آینه آن بی بی معظّمه طاعتش بر همه‌ی خلق خدا- از جنّ و انس، و مرغ‌ها و وحشی‌ها، و پیغمبران و ملائکه واجب شده. گفتم: فدایت شوم! آن مصحف پس از رحلت فاطمه چه طور شد؟

فرمود: آن را به امیرمؤمنان داد، و چون امیر مؤمنان از دنیا رفت به حسن رسید و پس از او به حسین رسید و بعد از او نزد اهل آن است تا اینکه آن را به دست صاحب این امر(یعنی امام زمان) دهند(صلوات الله علیهم اجمعین). {منظور اینکه فقط به دست معصومین صلوات الله علیهم اجمعین آمده است}

گفتم: این است علم بسیار؟ فرمود: ای ابا محمد، همه‌ی اینها که برای تو وصف کردم در دو ورق اوّل آن مصحف بود و هنوز برای تو از آنچه در ورق سوم آن است وصف نکرده‌ام و حرفی از آن را نگفته‌ام.

خوب دقت کنید! با این القاب و صفات و اسماء و زیبایی‌ها که خواندید و خدا اسرارش را می‌داند، پس این کتاب چه علمی است؟!

علم قرآن مجید، علم ماکان و ما یکون و ما هو کائن می‌باشد. اما آنچه که پس از تغییر در قضا و قدر و محو و اثبات، حادث می‌گردد، یعنی امری جدید پس از امر دیگر از مصحف فاطمه سلام الله علیها است.

بنابراین حضرت فاطمه سلام الله علیها حقیقت معنای «محدّثه» در آیات قرآن می‌باشند.                

 

 

 

 

جابجایی ارقام 135 {عدد ابجد نام مبارک فاطمه سلام الله علیها}

در اسماء مبارک چهارده معصوم صلوات الله علیهم اجمعین، نام خانم تنها اسمی است که جمع ارقامش 9 می‌شود؛ فاطمه(س)=135 که 9=5+3+1 . حال در صورت جابجایی ارقام 135، 5  عدد دیگر به ما می‌دهد که واضح است جمع ارقام آنها هم 9 می‌شود. برای مثال:

1  153که برابر است با عدد ابجد جلابیبهنّ [8](با نون مشدد). در آیه 59 سوره مبارکه احزاب، جلابیبهنّ به معنی چادر آمده است و درواقع همان عدد ابجد نام مبارک فاطمه سلام الله علیها است که ارقامش جابجا شده و در جمع 9 می‌شود. پس بلوغ عبادی یک خانم شیعه، چادر واقعی یعنی حجاب اوست. عدد ابجد کلمه حجاب[9]=14 است و در قرآن کریم در 14 آیه مبارک برای خانم‌ها به صور مختلف امر به حجاب آمده است.

عدد 14 درحقیقت جایگاه عددی حرف(ن) است که نون، پشت تمام حروف الفبا کار می‌کند و به همه‌ی کلمات معنی و جان واقعی می‌دهد. یک مادر پاک دامن و عالمه می‌تواند دنیایی را با تاثیرات معنوی خود تکان دهد چنانچه امام خمینی فرمود: مادر با یک دست گهواره را تکان می‌دهد و با یک دست دنیا را تکان می‌دهد. در واقع آن، نون ساکن وجود اوست که پشت حروف عمل خودش و فرزندانش معنی و مفهوم انسانیت را می‌تواند بروز و ظهور دهد. دیگر اینکه عدد 14 همان گنج 4 روی 10 و حقیقت اسرار خلقت است که پشت حجاب عالم دنیا، راه رسیدن به قرب را نمایان می‌سازد!

به یک معنا هم می‌توان گفت که انسان، در تجلی جسمی، قلم است و جوهر آن، نون می‌باشد و عرضِ عمر در دنیا، لوح آن! پس به شرط سجده  جوهر تمام حروف عمل را از باطن نون می‌نویسد. "نون و القلم و ما یسطرون[10]"

 

نکته دیگر اینکه در دنیا هر دانه‌ای اگر بخواهد سبز شود، باید در حجاب خاک قرار بگیرد یا در تاریکی، تا برای کسب نور یا آب، کم کم راه خروج از ظلمات به سمت نور را پیدا کند و مفلح شود. خداوند کریم انسان را که اشرف مخلوقاتش است در حجاب پیچیده در دنیا خلق فرمود، یعنی انسانیت او در ظلمات حیوانیت نهفته است و باید تلاش کند با انوار رسولان و معصومین صلوات الله علیهم اجمعین، تحت تربیت الهی و با پیروی و شیعه شدن به امامان معصوم علیهم السلام خود را از ظلمات نفس حیوانی به نفوس انسانی که قابلیت رفتن به قرب الهی را دارد برساند. حجاب ظاهر، هم برای آقایان و هم برای خانم‌ها در سوره مبارکه نور آمده است[11]: "قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم..."(30) "و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن و ..."(31). که همه برای رسیدن به رشد حقیقی و کمال معنویت انسانی است تا در این حجاب به بلوغ نُهِ عمل بتوانیم با شاخه و برگ و میوه‌ی انسانی در عالم  قرب به مقام "عند ربهم یرزقون" برسیم. انشاءالله

بنابراین تمام زحمات ما که البته همه رحمت است اولا شناخت حجاب، ثانیا برداشتن حجاب از چهره قلبی خودمان، ثالثا زیارت روی زیبای چهاردهمین نور ولایت و امامت حضرت مهدی(عج الله تعالی فرجه الشریف) که برای امتحان ما، در پس حجاب است، درحالیکه برای او هیچ حجابی وجود ندارد "اللهم ارنا الطلعة الرشیدة و الغرة الحمیده". این است هدف "سلامٌ هِی حَتی مَطلع الفجر" رسیدن به محل طلوع فجر صبح صادق! انشاءالله  

پس جلابیبهنّ=153 و 9=3+5+1 که باطن خود را به خوبی افشا می‌کند که حجاب واقعی برای خانم‌ها، همان باطن 9 است و تمام اعمال یک خانم را تحت الشعاع عمل به آن قرار می‌دهد و برداشتن این حجاب، کمال عمل خالصانه را برای آخرت از دست می‌دهد و بصورت بدن بدون پوست که چگونه زشت و بلااستفاده و درحال عذاب است، زندگی بدون لذت و پر عذاب آخرت را برای خودش فراهم می آورد. پس باید در این حروف و اعداد مقدس خوب بیندیشیم!

بلوغ هر خانمی به عدد 9 سال تمام است و هر خانمی خود حامل فرزندانی است که 9 ماه در بطن او به کمال بلوغ نوزادی و تولد می‌رسند. پس زن، در حقیقتِ کمال خلق شده و از او اجتماع و انسانیت به کمال می‌رسد! چنانچه پیامبر صلی الله علیه و آله می‌فرماید: بهشت زیر پای مادران است[12].       

نکته: سنّ مبارک خانم فاطمه سلام الله علیها هم، اسرارش همان 9 است. جمع ارقام 18 برابر 9 می‌شود (اگر در عدد 1 تا 9 ضرب شود، در نهایت جواب همه به عدد 9 می‌رسد). 18=جایگاه عددی حرفِ ص و اسرار بلوغ منازل عالم دنیاست. و برابر صفت ذاتی خداوند؛ حی است.

اگر عدد 153 =جلابیبهنّ(چادر) را بر 9 تقسیم کنیم می‌شود 17، برابر با رکعات نماز در شبانه روز. شاید این یکی از اسراری است که خانم‌ها در نماز باید چادر و حجاب کامل داشته باشند(چه نامحرم باشد و چه نباشد).

 

2- 351=عدد ابجد اسم مبارک قرآن[13] که 9=1+5+3 یعنی بلوغ کامل تمام کتب آسمانی (حتی تمام کتاب‌های دیگر) در آن جمع است و باطن کتاب مبارک قرآن، محیط بر تمام عوالم هستی از ظاهر تا باطن است و به کلام خالق یکتا: "و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها الا هو و یعلم ما فی البرّ و البحر و ... "[14] .

ما انسان‌های معمولی نمی‌توانیم با قرآن جمع شویم چون همجنس آن نیستیم. (قرآن، حقیقت وجود انسان کامل است) اما باید درآیات و کلام مبارک الهی ضرب شویم یعنی به اوامر خدای مهربان، گردن نهیم و نفس حیوانی را قربان کنیم تا به عمل خالصانه  قیمت بگیریم (بها و قیمت آن، رضوان الهی است).

اگر عدد ابجد قرآن(351) را بر 9 تقسیم کنیم، 39 می‌شود که برابر با جایگاه عددی حروفِ سین[15](میزان همه‌ی حروف) است و قرآن، میزان کننده‌ی عالم هستی و بلوغ رساننده کمالات انسانی به عالم اعلاعلیین است. و سین، قلب قرآن است. درحقیقت قرآن باید به قلب ما اثر کند و از قلب، اخلاص پیدا کنیم و جایگاه قرآن عزیز، باید قلب باشد تا بر همه‌ی وجود و اعمالمان اثر داشته باشد.

 

3- 315=عدد ابجد کلمه عمره[16]. حج چه واجب و چه مستحب را عمره می‌گویند (عمره تمتع و عمره مفرده). عمره مؤنث است، آخر حج به دو رکعت نماز و طواف نساء تمام می‌شود. 9=5+1+3 که همان عرفه و رسیدن به کمال است. (هِ)آخر عمره یعنی باید تمام حج، حلقه شود یعنی اسرار عددی 5 (حلقه بندگی در بلوغ 9) و این حلقه نورانی به گردن حاجی بیفتد که تمام عمر از حج، خارج نشود.

و 315= عدد ابجد نام مبارک رقیه[17] سلام الله علیها. رقیه یعنی تیتر، عنوان. و رقیه سلام الله علیها تیترِ کربلا شد . او تمام اسرار و ظلم‌ها را(از کربلا تا شام) با گریه و سخن گفتن با سَر مطهر پدرش افشا نمود و در کنار خطبه‌های امام سجاد علیه السلام و خانم زینب کبری سلام الله علیها پرده از چهره‌ی سیاه یزیدیان برداشت.

همانگونه که به خاطر قد خمیده و صورت سیلی خورده و پهلوی شکسته و... ایشان را زهرای 3 ساله می‌نامند، در عدد ابجد نام مبارکش هم، برابر ارقام نام مبارک خانم فاطمه سلام الله علیها است.

 

4- 513= سجده تام= یا منشی السحاب[18] (از اسماء الحسنی خداوند متعال)،  یعنی: (سجده تمام که از این بلوغ بالاتر نداریم که شامل وجود مقدس خانم فاطمه سلام الله علیها است) و (کسی که انشاء می‌کند به ابر که نزولات به چه صورتی و در کجا به دنیا بیاید، که در باطن اسم مبارک فاطمه سلام الله علیها است که خود، جانِ آب است).

در مقام سجده تام نکته قابل توجه این است که شریعت همان ظاهر تشریعی نبوت ختمیّه محمّدیه صلوات الله علیه و آله است و چه در مرتبه طریقت باشد که سلوک در طریقه حقه ولایت کلیه علویّه است، و چه در مرحله حقیقت باشد که عقیده‌مندی بر عصمت مطلق فاطمیه است که از عقاید مستأثری مذهب حقه امامیّه می‌باشد. و در همین مقام که نزد پیامبر خاتم صلی الله علیه وآله، نماز و فاطمه سلام الله علیها نور چشم می‌شوند و به وحدت می‌رسند زیرا اوست که به صلوة وسطی تأویل شده و دستور به محافظت بر مودّت او و به قیام به نصرت او در وقت غروب شمس نبوت داده شده است، چه جناب ایشان وسطایی اصحاب کساء است و حقیقت نماز و سجده تامِ آن، پس شکرانه وجود و محبت اوست که بعد از اعطاء کوثر می‌فرماید: فصلّ لربّک وانحر؛ پس نماز بخوان و شتر قربانی بفرما.

نکته دیگر این که از همین پُری ایمان وجود مبارک اوست که خوارق عادات و علم به مغیبات و فوز درجات نیز از ایشان به ظهور رسیده است، چه ایمان همانا تصدیق حقایق عن القلب(از قلب) است و اعلی درجه آن عبودیتی است که فرموده‌اند: العبودیه جوهرة کنهها الربوبیة. پس در این مقام درجه اعلی سجده تام را دارد. و منشأ ایمانش، علم حضرت زهرا سلام الله علیها است. همین ایمان کامل و عبودیت محض است تا بجائیکه خودش از آن علم بی‌پایان به مولا علی علیه السلام گزارش می‌دهد که من به علم ماکان و مایکون و ماهو کائن و مالم یکن الی یوم القیامة حین تقوم الساعة آگاهی دارم. و یا اباالحسن! المؤمن ینظرُ بنورالله تعالی یعنی مؤمن کامل نظر به نور خداوند متعال می‌نماید[19]. در کتاب عوالم آمده است که " والعلمُ لِفاطمة علیها السلام زوجة المرتضی"[20].

 

5- 531=عدد ابجد کلمه تاسع[21] (در عربی یعنی 9) است. این عدد، فاعل تسع است و عوالم نُه‌گانه و ظهور معنایی را به نمایش می‌گذارد(عزیزان بدانند که فارسی، باطن عربی است) و حقیقت و اسرار ملکوتی عدد 9 را کاملا هویدا می‌کند. اگر عدد 531 را بر 9 تقسیم کنیم 59  می‌شود که برابر با عدد ابجد نام مبارک مهدی[22](عج الله تعالی فرجه الشریف) است یعنی نهمین ذریه‌ی نورانی امام حسین علیه السلام که خودِ آقا حامل 9 ذریه معصوم صلوات الله علیهم اجمعین، متولد شده بود.

همانطورکه در قسمت اسماء مبارک معصومین صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین بیان شد اسم مبارک حضرت مهدی(عج الله تعالی فرجه الشریف) (=59) وقتی در عدد یک تا 9 ضرب می‌شود، قسمت آخر به 531  می‌رسد که برابر تاسع است. حال اگر ارقام 59 را با هم جمع کنیم 14 می‌شود یعنی این باطن همه‌ی چهارده معصوم صلوات الله علیهم اجمعین است و درضمن آقا، چهاردهمین معصوم صلوات الله علیهم اجمعین روی زمین است و اگر 1 و4 را جمع کنیم 5 می‌شود یعنی بسته شدن حلقه 14 معصوم صلوات الله علیهم اجمعین، اوست که با لقب ابوالقاسم و نام مبارکِ (م.ح.م.د) می‌آید. اما حکومت امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) به عدد 9، بلوغ تمام حقیقت حکومت ظاهری و باطنی از عالم سرّ تا اسفل السافلین دنیا و رساندن به هدف نهایی پروردگار عالم از ظهور اسرار و خلقت گنج وجودیش و همه‌ی اهداف پیامبران علیهم السلام و اوصیاء آنها و صدیقین و اولیاء و شهدا و تمامی معصومین صلوات الله علیهم اجمعین است.

حقیقت حکومت نور بدون ظلمت، انسانیت بدون حیوانیت در عالم، سایه گستر می‌شود. و خداوند اعلا مرتبه تمام گنج‌های خلقتش را از دل کوه‌ها، دریاها، معادن و نزولات آسمانی بیرون می‌ریزد و تمام علوم را درآن زمان به عدد 9 بلوغ گنج عالم در اختیار آقا  قرارمی‌دهد و تمام جنّ و انس به تواضع در مقابلش سَر تعظیم فرود می‌آورند و شاید همان بهشتی که حضرت آدم علیه السلام در آن بدنیا آمده بود، دوباره برای فرزندانش محل پذیرایی می‌شود اما این بار با ظهور امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) و حقیقت سرّگنج ولایت در عدد نُه و جان جایگاه نوزده (به تمام معانی)!

وجود مبارک آدم علیه السلام جمع کننده‌ی تمام اسرار نُه‌گانه عالم بود و او ظرف اسماء الحسنی عالم شد و خداوند بی‌همتا او را گنجینه‌ی معارف و اسماء خود قرار داد و آدم علیه السلام بدون کم و کاست همه را برای ذریه‌هایش پدری کرد و زحمت کشید و به ارث گذاشت. و هر پیامبر بزرگواری به نوعی این زحمات را به هدف نزدیک و نزدیک‌تر کرد تا حالا که تمام عوالم نُه‌گانه، خود را به وجود آقا و سرورمان عرضه می‌کنند که او نُهِ عالم وجود است و همه بر او ساجدند و او نهمین فرزند امام حسین علیه السلام است[23].

 

عالم سرّ و حقیقت عالم یعنی 4 روی 10، همه نور است. پس بلوغ ولایت آقا این است که آن نور در دنیا به کمال، ظهور و به بلوغ حکومت نورانیت و خروج ظلمات محقق می‌شود و حتی افرادی که به نام یار آقا هستند یعنی 313 نفر، چون عدد ابجد حروفِ سیصدوسیزده[24] =256 می‌شود که برابر عدد ابجد  کلمه نور[25] است،  و تولد وجود مقدس آقا سال 256 هجری که برابر نور است می‌باشد و عدد ابجد نام مادر بزرگوارش نرجس[26](س)=313 می‌شود که همان برابر نور است.

و حکومت وجود مقدسش زهرایی است ، که حضرت ولی عصر(عج) می‌فرماید: "فی ابنة رسول الله (ص) لی اسوة حسنة"[27]. خیلی کلام پر مغز و پر معنایی است! آقا نمی‌فرماید مادر ما، بلکه می‌فرماید دختر رسول الله صلی الله علیه و آله برای من اسوه یعنی الگوی حسنه است. معنا فرمودند که حکومت من زهرایی است زیرا نام مبارک زهرا  سلام الله علیها یعنی نورانی و درخشنده و از یک معنای دیگر خانم سلام الله علیها بود که حقیقت نُه بود، پس حکومت آقا هم، نُه است. آقا می‌فرماید در زمان ظهور، حقّ مادر نورانی خود را از دشمنانش می‌گیرد .

 

عالم عرش

خداوند کریم در قرآن می‌فرماید که عرش را روی آب خلق کرده است و می‌فرماید که قبل از خلقت خشکی در کره‌ی زمین، آب را  قرار داده: "و هو الذی خلق السموات والارض فی ستة ایام و کان عرشه علی الماءِ..."[28] و همچنین می‌فرماید: "والارض بعد ذلک دحاها"[29] و خشکی روی آب کشیده شد.

حقیقت آب، کوثر وجود است یعنی خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها و یکی از نام‌های قرآن هم کوثر است. اگر حروف آب را به صورت بسیط بنویسیم الف و با، عدد ابجدش 114 می‌شود(114=3+111) و 114، برابر تعداد سوره‌های قرآن است.  پس حقیقت آبی که همه‌ی انسان‌ها را سیراب کرده و احیاء دنیا و آخرت می‌کند، قرآن است.

 

حدیثی از امام علی علیه السلام نقل شده که ایشان می‌فرمایند: "محموله‌ی عرش، علم و دین است که روی آب قرار دارد". که این، حقیقتِ آب است که باطنِ آن قرآن کریم است. از جانِ علم است که همه جا، عالَم نامیده می‌شود(یعنی به علم خدا، معلوم شده است). پس حقیقتِ این آب، عِلم است که احیاکننده و سبزکننده است.  عالم عرش، آیینه است و تمام آنچه که خدا اراده فرموده است، به علمِ او ظهور پیدا خواهد کرد و تجلی خواهد یافت، به عرش. و در آنجا از آن جانِ آب که آیینه هستی نمایان شده است، می‌گذرد و حَی می‌شود و آنچه رسالتش است انجام می‌شود.

اما در دنیا، اگر این آیینه بخواهد حضور و ظهور خود را نشان دهد، تنها راهش این است که پشت آن مرآتگاه، حجاب تراب  قرار می‌گیرد تا تصویر حسن و حسین علیهما السلام ظاهر شود( خدا مرا ببخشد که کلام ناقص و قاصر است). یعنی این جانِ آب روی خاک و با جانِ خاک در می‌آمیزد تا تمام موجودات، اسماء الهی را در مجرای تجلیّات خلقت به نمایش بگذارند. و خود، هم کلمه است و هم حرف، هم حرکت و هم سکون و هم مد است!{ چنانچه در کتاب راز دنیا کاملا توضیح داده شده که دنیا در جایگاه عددیِ نام  "امام حسن"[30] علیه السلام و امتحان عشر اباعبدالله الحسین علیه السلام، مرتبت و مقام می‌گیرد. چنانچه فرموده شده: کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلا}.

 

دایره خلقت

درست است که اعداد از یک، ظهور پیدا کرده‌اند اما همه در یک دایره سِرّ هستند. این دایره که گردش بندگی در حول رضای اوست، بندگی را ظهور داد. اول ظهور، ظرفی است که قابلیت اَمَة الهی را در مقام قرب و در مقامی که "لا یَشُمُّ رایحة الوجود" بود را پیدا کرد. قبل از اینکه مخلوقی خلق شود امتحان شد و در امتحان به مقام "صابره" قبول شد. دایره در دنیا شکل مقدس به خود گرفت و درونش "اقطار السموات و الارضین" را جای داد و قبول حامل بودن تمام حمل‌ها را کرد. تا باطن‌‌ها به عیان رسند، و عیان‌ها به نقطه‌ی جوشش خود، و باطن‌ها را به کمال بندگی و خالص شدن و مخلص شدن، و واصل شدن به قرب رضای خدا  و شیعه واقعی چهارده معصوم صلوات الله علیهم اجمعین و رضای قلبی مولا و سرورمان آقا صاحب الزمان مهدی(عج)، ظاهر کنند.

همانطور که خداوندعزّوجلّ خود را به یکتایی و احدیت معرفی کرد و فرمود: "قل هو الله احد"؛ پس عدد "یک"، خاصّ اوست. عرفا فرمودند که خداوند عزّوجلّ  خود، "یک" است و یک خلقت هم ظهور داد که در "عالم سِرّ" معرفی شد به "سِّر حقیقت محمدی" صلوات الله علیهم اجمعین؛ الواحد لا یصدر الا الواحد. سِرّ به پنج اسم مبارک تجلی کرد، اینجا شد عدد پنج، و عددها به وجودهای مقدسشان ظاهر شد و شدند باطن و حقیقت دایره!

 

حضرت محمد صلی الله علیه و آله؛ "عدد 1" و علی بن ابیطالب علیه السلام؛ "عدد 2" و خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها؛ "عدد 3" و امام حسن مجتبی علیه السلام؛ "عدد 4 " و امام حسین علیه السلام؛ "عدد 5". اگر این 5 عدد را جمع کنیم، می‌شود 15=5+4+3+2+1 که 15 برابر با عدد ابجد اسم مبارک خانم "حوا" سلام الله علیها است و حقیقتش حضرت فاطمه سلام الله علیها؛ حوّای روحانی است. جایگاه عددی حرف "س" در حروف الفبا برابر 15 است[31]. چون سین، میزان حروف و در قرآن کریم "یا سین"، قلب قرآن است و حوا سلام الله علیها، مادرِ جسمانی همه انسان‌هاست؛ پنج در جان این سِرّ، متجلی است و باطن "5" حلقه اسرارِ پنج تن صلوات الله علیهم اجمعین است که 9 ذریه امام حسین علیه السلام در بطن او در تسبیح و تقدیس و تکبیر پروردگارعالم است که جان "9و5" می‌شود "14"؛ نور مقدس 14 معصوم صلوات الله علیهم اجمعین که اگر ارقام 14 را با هم جمع کنیم 5 می‌شود(5=4+1)؛ " کلّهم نورواحد صلوات الله علیهم اجمعین".

نتیجه اینکه عالم برپایه‌ی4 رکن که همان گنج عشر و 4روی 10 یعنی14،  مهندسی خلقت است  که به صورت دایره در دو قوس نزولی و صعودی ظهور دارد و باطن آن، مُعرّف خداوند احد و واحد است که فرمود: هو الاوّل و الآخر و الظاهر و الباطن[32].

عدد ابجد نام مبارک حوا سلام الله علیها همانطور که نوشته شد 15 بود و عدد 15، از جمع عدد 1 تا 5 بدست می‌آید. در اصل 5، جمع کننده‌ی تمام اعداد است. وجود مقدس حضرت زهرا سلام الله علیها؛ جمع کننده دایره‌ی خلقت می باشد چنانچه در حدیث کسا آمده است: "هم فاطمة و ابوها و بعلها و بنوها". فاطمه سلام الله علیها را هم در مرکزیت و هم در احاطه وجودی دایره خلقت قرار داده است که خوانده می‌شود فاطمه سلام الله علیها و پدر فاطمه سلام الله علیها و شوهر فاطمه سلام الله علیها و فرزندان فاطمه سلام الله علیها، به قول آقای محی الدین عربی: خانم فاطمه سلام الله علیها، حوّای روحانی است[33].

 

*عدد ابجد  کلمه دایره برابر است با عدد ابجد اسم مبارک طاهره[34](س)=220 و در جایگاه عددی هم کلمه دایره و اسم مبارک طاهره(س) با هم برابر هستند(=40)[35]. تمام خلقت در باطن طهارت خلق شده و ظهور و بروز دارد (الی یوم القیامه) و همه در دایره‌ی بندگی اوست، همه در طواف رضای حق، غرق هستند. امیدوارم که ما هم با انتخاب صحیح دایره‌ی زندگیمان در باب طهارت، در طواف رضای او به قربانگاه واصل شویم و در این گردش، ظلمات حیوانی وجودمان را جدا و به حقیقت انسانی به قرب او برسیم(انشاءالله). درواقع دایره، حدود اوامر الهی است. باید بگویم حدودالله و بر هر کس، واجب است که حدود خدا را نشکند و در تمام عمر، حافظ حدودالله باشد. 

*عدد مُتحابّه چیست؟!

قابل به ذکر است که عدد 220 را عدد مُتَحابّه می‌گویند یعنی جمع کننده همه‌ی محبت‌ها و حضرت فاطمه سلام الله علیها، حبّة الله است! چنانچه خداوند یکتا، اول عالمی را که خلق فرمود؛ عالم حُب بوده ‌است. پس در این عدد متحابِه که با 11 مقسوم ظاهر می‌شود جمع محبت‌ها در فوران محبت به خداوند از وجود چهارده نور مقدس ائمه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین است. چنانچه می‌فرمایند اگر در قلبی ذره‌ای از محبت محمد و آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین باشد، آن قلب در آتش جهنم نمی‌سوزد. اگر در هر خانواده محوریت محبت، محبت خدا که نشانه‌اش رضای او و رضای حجت اوست باشد در آن زندگی جهنم راه ندارد!

و کانون محبت در انسان‌ها، مادر است و این محبت، جمع کننده‌ی سلامت خانواده است. محبت، ملات چسبندگی ساختار زندگی انسان‌هاست یعنی اگر ملات بین دو آجر نباشد هیچ ساختمانی محکم و مقاوم نمی‌ماند.

چنانچه خانم در مقام اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین، محوریت بیت را دارد و خوانده می‌شود هم فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها، او صاحب البیت است و این بیت، کانون متحابّه بهشت و رضوان الهی است! {زیرا اوست که مقسومِ وجودش 11 ذریه معصوم صلوات الله علیهم اجمعین است}. یادآوری می‌کنم همانطورکه در قسمت "حقیقت حبه در آیات قرآن" بیان شد،  درحقیقت خانم حبه‌ی وتر و یگانه‌ای است که سبب ظهور و کثرت چند شاخه اصلی می‌شود که سبب خلق شوخه‌های دیگر و پیدایش حبه‌های دیگر و هر حبه‌ای مظهری از مظاهر حبه‌ی اصلی و یگانه‌ی اولیه می‌گردد. این امر آیه‎ای آفاقی است که دلالت بر دایره‌ی حقیقی در عالم دارد. و از امام صادق علیه السلام راجع به حبه سؤال شد، فرمود: الحبة، فاطمه سلام الله علیها[36].

*نکته: هنگامیکه خانم زهراسلام الله علیها و حضرت علی علیه السلام ازدواج کردند روزی پیامبرصلی الله علیه و آله به منزلشان آمد و کارها را بین این دو عزیز قسمت کرد. درحالیکه مسئولیت کارهای منزل را به خانم زهرا سلام الله علیها و کارهای بیرون از منزل را به آقا امیرالمؤمنین علیه السلام نسبت داد. اما این ظاهر امر است چراکه بیت زهرا سلام الله علیها، بیت الجنة و محلّ رفت و آمد ملائکه(ومختلف الملائکه و مهبط الوحی) یعنی محلّ نزول وحی الهی است و درواقع جانِ بیت الله الحرام خانه خداست!

پس مدیریت این خانه به عهده خانمی است که پروردگارعالم او را ملقّب به 9 اسم اعظم تسعه فرموده که 2 اسم آن آسمانی و 7 اسم آن زمینی است. درواقع به باطن 2 تا 7 تا، 14 اسم ظهور دارد و او اُمّ ائمه و امّ ابیهاست. صلوات الله علیهم اجمعین

*حقیقت بیت الله در آیات قرآن[37]:

فی بیوتٍ أذنَ الله أن ترفعَ و یُذکرَ فیها اسمه یُسبّح له فیها بالغدوّ و الآصال[38].

حقیقت بیتی که مخصوص خداوند عزوجل است، نورالسموات و الارض در آنجا نازل شده و اسم الله از آنجا بالا رفته و تسبیح ذات در آن صورت می‌پذیرد، بیت فاطمه سلام الله علیها است. فقال رسول الله صلی الله علیه و آله : بیوت الأنبیاء... و أومأ بیده إلی بیت فاطمة الزهراء(سلام الله علیها} إبنته[39]. بیتی که به امر خداوند عزوجل تنها درب آن به مسجد الرسول صلی الله علیه و آله باز ماند و تمام درب‌های دیگر بسته شد؛ چراکه آن بیت خود، حقیقت مسجد است و أنّ المساجد لله.

این بیت، بیت الله و قبله خلق است که مردم باید روی خود را در عبادت و تسبیح، به روی بیت فاطمه سلام الله علیها کنند، همانطورکه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله نماز شب خود را روبروی درب این بیت به جا می‌آوردند تا این حقیقت را به خلق متذکر گردند.

چنانکه حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام در تفسیر آیه شریفه «...واجعلوا بیوتکم قِبلةً و أقیموا الصلاة...[40] ؛ بیوت خود را قبله قراردهید و نماز گذارید»، فرمودند منظور بیت امیرالمؤمنین و فاطمه علیهما السلام است[41].

یکی از معانی و بطون «بیت الله» بودن بیت حضرت فاطمه علیها السلام، قبله بودن وجود مقدسه ایشان است. به این معنا که تمام خلق، عبادت خود را باید رو به بیت ایشان که همان بیت الله است، بجا آورند. خانه‌ای که خداوند عزّوجل به خود اختصاص داده و نور السموات و الارض در آنجا نازل و اسم الله از آنجا بالا می‌رود. تا بندگان وجه خود را رو به این بیت و صاحب آن که حقیقت وجه الله است، نکنند، رو به قبله نایستاده و عبادتشان باطل خواهد بود.

یکی دیگر از معانی آن، حرم أمن بودن وجود مقدسه ایشان است: «و مَن دخَله کان آمنا[42]». بیت، همان حصن حصینی است که هرکس با اذن به آن داخل شود، در حریم أمن صاحب آن قرار می‌گیرد. آن حرم أمنی که هر کس وارد آن شود، ایمن از شیاطین جن و انس می‌باشد، حصن حصین ولایت حضرت فاطمه سلام الله علیها است. دامان مقدسه وجود حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها، بیت اللهی است که ملجاء و مأمن تمام خلق می‌باشد.

بنابراین حقیقت بیت الله در آیات قرآن، بیت حضرت فاطمه سلام الله علیها است.

 

حقیقت الف در وجود مبارک حضرت فاطمه سلام الله علیها؛ سیدة النساء العالمین :

وجود حضرت زهرا سلام الله علیها در اهل بیت مکرمشان، یک است زیرا یک خانم و 13 آقا هستند یعنی چهارده نور مقدس صلوات الله علیهم اجمعین که همه‌ی بزرگواران نورٌواحدند (1+13=14=جایگاه عددی کلمه اُم). ایشان در مقام خلقتی، یک است همانطورکه در کلمه نساء معنی کردیم عدد ابجد نسا=111=الِف و الف= 1(یک) است.

 خوب دقت کنید! پس خودحضرت فاطمه سلام الله علیها، اول است و ایشان در عالم سرّ و در عالم دنیا و در عالم آخرت هم، مقام دومی ندارد. بنابراین ایشان امّ ابیها نام گرفت و امّ ائمه، امّ انبیا، امّ المؤمنین و... همه‌ی این مقامات حاکی از این است که ایشان، ریشه و اصل و مقصود و هدف آفرینش و اول است!

*حقیقت احدی الکبر:

امام باقر علیه السلام در مورد آیه مبارکه «إنّها لإحدی الکبر.نذیراً للبشر[43]؛ او یگانه‌ی بزرگان و هشدار دهندهی بشر است» فرمودند: منظور از یگانه‌ی بزرگان، فاطمه علیها السلام است[44].

به همین مناسبت که صدیقه کبری علیها السلام در میان بزرگان، تک و یگانه است، می‌توان گفت هیچ همانند و نظیری برای آن حضرت وجود ندارد.

لذا ابوعبید هَروی (متوفی 223ق) از علمای بزرگ اهل سنت می‌گوید: سُمّیت فاطمةُ بتولاً لِأنّها بُتِلت عن النظیر[45]؛ فاطمه علیها السلام بدان جهت بتول (بریده شده) نامیده شد، که بریده شده از هر مثل و مانندی است.

و مرحوم آیت الله غروی اصفهانی رحمت الله علیه چه زیبا فرمود:

هی البتولُ الطُهر و العَذراء   کمریمَ الطُهرِ و لاَسواء   تَبتّلَتُ عن دَنس الطبیعةِ   فیا لها مِن رتبةِ رفیعة[46]؛ یعنی او بتول پاک و پاکدامن است   مانند مریم پاک و البته نه اینکه یکی باشند. از ناپاکی‌های عالم طبیعت بریده شده است    پس چقدرمقام او بلند است!  

 

*درضمن جمع اعداد 1تا 18 سنّ مبارک خانم سلام الله علیها برابر با عدد171 می‌شود[47] که 171=عدد ابجد کلمه معانی و برابر با عدد ابجد اسم سامع[48] خداوند است، کسی که بهترین گوش شنوا را دارد. چنانچه گوشواره‌ی بندگیش زینت عرش خداوند جلّ عظمته است. و جمع ارقام 171 می‌شود 9 (1+7+1=9) پس وجود مقدس خانم، تماماً گنجینه اسرار و معانی آن است و اگر خوب بفهمیم و انشاءالله به خلوص عمل کنیم به ریشه‌ی طهارت و اخلاص دست پیدا می‌کنیم.

خانم دو عالم فاطمه زهراسلام‌الله‌علیها؛ سیدة النساء العالمین؛ میزان عالم است.  او که حقیقتِ الف است درعالم ظاهر و عالم  باطن، ظهوردهنده‌ی کلّ اسرار حروف و اعداد و کلّ اسرار معانی می‌باشد.

و او اصلِ درخت؛ شجره طیبه است! به اعتبار آنکه صدیقه طاهره دربرگیرنده اصل مقاصد پدر بزرگوار خود می‌باشد و عنصر شجره مبارکه طیبه‌ی رسالت و ولایت و به یک نام زیبا، مجمع البحرین این دو دریا می‌باشد! که اصل مقاصد آن حضرات بوده و می‌باشد. اطلاق این کنیه مبارکه به بی بی معظمه، اصل حقیقت است.

چنانچه جناب طریحی رحمة الله در کتاب مجمع البحرین که به نام لقب مبارک خانم نوشته است، در لغت شجر از حضرت باقرعلیه السلام روایت کرده: الشجرة الطیبة رسول الله(ص) و علیٌ فرعها و عنصرالشجرة فاطمة(س) و ثمرها اولادها و أغصانها و اوراقها شیعتها[49]. شجره طیبه؛ رسول خداست صلی الله علیه و آله که اصل آن است و علی علیه السلام؛ فرع آن و فاطمه سلام الله علیها؛ماده اصلی درخت و ائمه طاهرین صلوات الله علیهم اجمعین؛ میوه‌های آن درخت و شیعیان، شاخه‌ها و برگ‌های آنند.

پس جای تردید نیست که رشد و ترقی و میوه دادن درخت به عنصر آن است و از این راه است که لفظ اُم به معنای عنصر استعمال شده و استعمال امّهات اربعه به معنای عناصر اربعه، شایع است.

*حقیقت "طوبی" در آیات قرآن[50]:

الذین آمنوا و عملوا الصالحاتِ طوبی لهم و حُسن مَآب[51].  

طوبی نام شجره‌ای است که خداوند عزوجل در اعلا درجه جنت آن را به ید خویش غرس نموده و از روح خویش در آن دمیده است. لذا منشأ حیات در عالَم می‌باشد. عن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فی قوله تعالی« طوبی لهم و حُسن مآب» قال: شجرة ُ فی الجنةِ غَرَسها اللهُ بِیدهِ و نَفخَ فیهِ مِن روحِه[52].

اصل آن متعلق به حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله و سلم است؛ مأوی و مقرّش در خانه امیرالمؤمنین علی علیه السلام می‌باشد؛ اغصان و شاخه‌های آن در منازل اهل بهشت متکثر شده و لذا مؤمنان به ولایت، از این شجره بهره می‌برند: ... و (هی) فی منزل علی بن أبی طالب علیه السلام لَن یُحرمَها ولیّه و لَن ینالها عدوه[53].  

طوبی، همان شجره‌ای است که در معراج حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله و سلم از ثمر آن تناول نموده و سپس نطفه مطهره حضرت قدیسه الطاهره سلام الله علیها در صلب مبارک حضرت قرار گرفت. بدین جهت بود که هر زمان فاطمه‌اش را می‌بویید، رائحه جنت را از حضرت خاتون سلام الله علیها استشمام می‌نمود. قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: ...إنی لمّا أسری بی الی السماء دخلتُ الجنة فإذنانی جبرئیل مِن شجرةِ طوبی و ناولنی مِن ثِمارها. ... فما قبّلتُها قَطّ الا وجدتُ رائحة شجرةِ طوبی مِنها[54].  

اما حقیقت وجودی حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها اَجلّ از شجره طوبای بهشت است، به عبارت دیگر شجره طوبای جنت یکی از مقامات و فضائل و شئونات ذاتی حضرتشان است؛ چراکه شجره طوبای جنت، مهریه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها قرار داده شد: و لقد نحل الله طوبی فی مهر فاطمة[55]

حضرت خاتون، شجره طوبای عالم‌اند یعنی مشکاة حیات در کلّ عالَم‌اند، منشأ تکثر ظهور صفت "حی" از صفات الله عزوجل می‌باشند. ائمه علیهم السلام که تجلی صفت "حی" هستند، به سبب حضرت اُم الائمه علیها السلام به ظهور می‌رسند.

ألم تر کیف ضرب الله مثلا کلمةً طیبة کشجرة طیبة أصلها ثابت و فرعها فی السماء[56]. عن أبا جعفر علیه السلام فقال:  ... و عنصر الشجرة فاطمةُ[57].   

لذا حقیقت و جوهره‌ی شجره طوبای عالم، وجود مقدس حضرت کوثر سلام الله علیها است که منشأ هر حیات و هر خیری در عالم هستند.

*جالب است بدانید که او میوه هزار دانه ولایت و رسالت است زیرا صورت ظاهر حروف کلمه هزار برابر نام مبارک "زهرا" سلام الله علیها می‌باشد که عدد ابجدشان برابر 213 است[58] و برابر عدد ابجد لقب مبارکش باهره ( یعنی روشن و درخشنده و پر بهره و ظهور کامل) و برابرعدد ابجد کلمه روز است. و برابر کلمه  "یارب"  و همچنین برابر مجموع  عدد ابجد نام‌های مبارک محمد صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام و حرف یا است {"یا محمد(ص)علی(ع)"}[59].

*درواقع پروردگار عالم، انسان کامل را مؤلفه تمام عالم وجود قرار داد که همه عزیزان، نورٌ واحد صلوات الله علیهم اجمعین هستند. و انسان، مقام خلیفة الله را از مولای خود کسب کرد. در حقیقت حضرت اسراری را بیان فرمود که بضاعت پیامبر یعنی چه؟ درحقیقت وجود حضرت رسالت پناه صلی الله علیه وآله خود، ظرفِ الِف است. که کلمه الِف همان میوه هزار دانه می‌باشد که به اَلْْفْ(=1000) خوانده می‌شود. ظهور اَلْْـْف، بضاعت آقاست. حروف نام مبارک زهراسلام الله علیها؛ همان حروف هزار(1000) است.

و عدد 1000 برابر حرف غ است که جایگاه عددیش در حروف، 28 است. و حروف غین همان حروف کلمه غنی از اسماء خداوند است. و حضرت زهراسلام الله علیها؛ تجلیِ نام غنی پروردگار عالم است که خیر کثیر و کوثر وجود می‌باشد.

 

*میوه‌های بهشتی

روزی در زمان حیات طیب 5 نور مقدس صلوات الله علیهم اجمعین در دنیا جبرئیل علیه السلام از بهشت ظرف میوه‌ای را آورد که در آن سه میوه بود. اول انار بود که ایشان فرمود متعلق به حضرت رسول صلی الله علیه وآله و حضرت زهرا سلام الله علیها است. دوم گلابی یا آمرود بود که فرمود متعلق به امیرالمؤمنین سیّد الوصیین صلوات الله علیهم اجمعین است. سوم یک سیب بود که فرمود متعلق است به امام حسن و امام حسین علیهما السلام. منظورم از انار، میوه‌ای است که به آن میوه‌ی هزار دانه می‌گویند. و این جان میوه اَلِف است، که اَلْف یعنی بیشترین عدد از حروف ابجد که آن حرف غ به عدد 1000 است؛ حرف غین حروفش برابر با نام مبارک غنی است که  آن  را به خود اختصاص می‌دهد. و الله اعلم.

 

باطن حرفِ س

عدد60(=ام ابیها)، برابر عدد ابجد حرف س است که چند نکته در آن منظور می‌شود:

اول حرف سین درتعریف حروف، تنها حرفی است که زُبُر و بینه‌اش با هم مساوی است یعنی اگر "س" را به صورت سه حرفی "سین" بنویسیم: زُبرش؛ حرف س=60 و بینه‌اش؛ حروف ین=60 می‌شود. این حرف، میزان همه حروف است. یکی از زیبایی‌های اسم خانم‌ها، زن است که به عربی نساء خوانده می‌شود. هم در اسم زن و هم در اسم نساء، میزان ِعددی برقراراست[60]. وجود دُردانه عالم؛ حضرت زهرا سلام الله علیها؛ سیدة النساء العالمین است و در قرآن کریم یک سوره به نام نساء داریم. جالب است که کلّ جزء 5 در این سوره مبارکه جای دارد.

 

دوم- و یکی از اسماء قرآن هم سین است و پروردگار عالم، آورنده خود قرآن؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله هم که میزان قرآن است، را به سین خطاب قرار داده است؛ در سوره مبارکه یس (این سوره مبارکه، قلب قرآن نامیده می‌شود): یا، حرف ندا است و "س"، ظرف وجود نورانی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله که خودش قلب عالم امکان و وجود مبارکش، تماماً قلب است (خودش و فرزندان نورانیش صلوات الله علیهم اجمعین)[61] .

سوم- پروردگار عالم در دنیا، تمام مخلوقاتش را در ظرف یک حرف، خلق کرده است که آن هم سین می‌باشد. چون همینکه نطفه‌ای یا ذره‌ای از ذرات خلقت در ظرف زمان اظهار وجود می‌کند، ثانیه برای او اظهار وجود می‌کند(هر 60 ثانیه، 1 دقیقه و هر 60 دقیقه، 1 ساعت است) پس به 60 یعنی سین، ورود می‌کند. امیدوارم وجود دردانه عالم را درک کنید!

*نکته: حقیقت وجودی موجودات: بعضی کتاب‌اند، بعضی جمله، بعضی کلمه و بعضی نقطه‌اند. قسم چهارم و مخفی در قواعد نحو، نقطه است و حقیقت نقطه، علی بن ابیطالب علیه السلام است. یک نقطه از 110 نقطه وجودی امیرالمؤمنین علیه السلام باز و آشکار شد و قرآن کریم را بوجود آورد. این نقطه تحت اذن انحصاری حضرت علی علیه السلام است. 109 نقطه دیگر به اذن فاطمه زهرا سلام الله علیها؛ اُم اسماء، مبشرة اولیاء است." یا علی اُدنُ لأحدثک عما کان و ما هو کائنٌ و ما لم یکن الی یوم القیامة حتی تقوم الساعة فرجع علی بقهقراء. کد خاص الخاص تصرف تحت امر فاطمه زهرا سلام الله علیها است.

 

رسول گرامی صلی الله علیه وآله درباره ایشان فرمودند: فاطمه(س)، امّ ابیهاست یعنی ایشان مادر پدر است(پس او امّ السین است)! و عدد ابجد ام ابیها=60 است! و قرآن مجید هم به حرف س(کلمه ناس) تمام می‌شود.

پس ظرف زمان که تحویل گیرنده شروع عمرهر موجودی است که در دنیا زندگی را شروع می‌کند، درواقع مادر می‌باشد و این مادر، در ظرف زمان، فرزندش را رشد و کمال ظاهر و باطن می‌دهد تا برای تولدی آماده شود که در عالم برزخ و قیامت همیشه جوان تحویل داده شود، زنده و حسن و به تمام مجموعه‌ی انسانی کامل، صورت و سیرت بگیرد. و آن مقامات تمام آیات  قرآن و میزان شکل حقیقی انسانیت است که لیاقت قرب را داشته باشد.

آیا جالب نیست که جایگاه عددی نام مبارک فاطمه(س)=45 و برابر با عدد ابجد نام آدم علیه السلام است. و اگر عدد اسم مبارک حوا(س)=15 را با 45 جمع کنیم می‌شود 60=س یعنی ام ابیها سلام الله علیها! درواقع اُم آدم علیه السلام و حوا سلام الله علیها.

 

نکته: از جمع اعداد 1 تا 15 در اسم حوا سلام الله علیها به عدد 120 می‌رسیم. و از جمع اعداد 1 تا 9 به اسم آدم(ع)=45 می‌رسیم[62]. حال اگر عدد 45 و 120 را با هم جمع کنیم 165می‌شود (165=45+120) که با عدد ابجد کلمه مبارک لا اله الا الله  برابر است. پس منظور همه خلقت، معرفی اوست و توحید خالصانه! چنانچه هر انسان مسلمانی که از دنیا می‌رود، در تشییع جنازه او می‌گویند: لا اله الا الله ! و در زیارت اهل قبور می‌خوانیم: السلام علیک یا اهل لا اله الا الله...! اینجا می‌بینیم که چگونه خالق قدرتمند و یکتا در آینه خلقت، آینه خود را خلیفه خود می‌خواند. بکوشیم تا درخلوص، جلوه شکوه جمال و جلال و صفات زیبای او باشیم.انشاءالله

همچنین عدد 120 برابر با عدد ابجد کلمه احسان[63] است پس جمع وجود حسن علیه السلام و حسین علیه السلام و محسن علیه السلام در وجود مطهر حضرت فاطمه سلام الله علیها، می‌شود احسان پروردگار عالم! و تمام قرآن کریم، کوثر وجود است و 120 حزب دارد و عدد ترتیب نزول سوره مبارکه کوثر به قلب مطهر پیامبر صلی الله علیه وآله، 15 است. آیا این عدد رمز نیست که خانم وجود مبارکش، حوّای روحانی و اُم ابیهاست؟! و عدد 15 از جمع عدد 1 تا 5 بدست می‌آید و سوره مبارکه حمد که محتوای کلّ قرآن است، پنجمین سوره ایست که به قلب مطهر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده است. دقت کنید یعنی چه؟!1-وجود نورانی خانم حضرت فاطمه سلام الله علیها جمع کننده حلقه مبارک پنج تن صلوات الله علیهم اجمعین و محور آن بزرگواران است. 2-قرآن مجید که از جمع 1 تا 15؛ 120 حزب دارد، اگر بر عدد 5 تقسیم شود، 24 می‌شود که عدد جامع است. و در همه عالم، شبانه‌روز 24 ساعت است و برابر عدد ابجد کلمه وحی و احاطه[64] نام مبارک خداوند را نشان می‌دهد. اینجا معنی می‌شود که خانم سلام الله علیها؛ آیت الله الکبری و آیت الله العظمی است!

و عددابجد حروفِ سین[65]=120 است. ازطرفی عدد 15 برابر با جایگاه عددی حرفِ س است که عدد ابجد حرف س=60 می‌باشد. و خداوند، زمان را به ثانیه آغاز فرمود که ثانیه از ثانی شروع می‌شود یعنی از دومی. چنانچه حضرت حوا سلام الله علیها، مؤنثِ آدم علیه السلام است یعنی دومی اوست که برایش زوج قرارگرفت و اُم یعنی مادر همه‌ی آدم‌ها(چه مرد و چه زن) تا قیامت است.

حرفِ س، میزان همه‌ی حروف است[66].

حرفِ س با عدد ابجد 60، درس دیگری هم به ما می‌دهد اینکه: عمر هر موجودی در دنیا از زمانیکه نطفه‌اش بسته می‌شود و به هر نوع به زندگی در دنیا به عنوانِ عُمر شروع می‌کند، در ثانیه شروع می‌شود و ثانی یعنی دومی که ماده و مؤنث است. و60(=س) ثانیه می‌شود یک دقیقه و 60(=س)دقیقه می‌شود یک ساعت و... خلاصه انسان در حرف سین متولد می‌شود و در سین می‌میرد! در قبر نیز، سینِ قلبش باید جوابگوی اعمالش باشد چون تعالیِ وجودیِ هر انسانی در دنیا با پاک نگه داشتن و خلوص قلبی درجه می‌گیرد و قلب انسان می‌شود"حرم الله" و این قلب، هرگز نمی‌میرد و زنده و جاوید می‌ماند. سین در کلام مبارک قرآن مجید، قلب قرآن است که قرآن، قلب همه‌ی کتب آسمانی و کلام الله است.

بنابراین عدد 60، در ظرف زمان قرار می‌گیرد و در طول عمر هر مخلوقی اثر می‌گذارد. پس هر خلقتی در ظرف 60 است یعنی ثانیه، هر 60 ثانیه می‌شود یک دقیقه و هر 60 دقیقه می‌شود یک ساعت. پس شروع عمر در طول در ثانی یعنی عدد 2، به ظهور حرفِ س تجلی می‌کند یعنی میزان، درضمن 120=60×2 یعنی سین(=120)! شاید به همین خاطر است که اولین قسمت بدن جسمانی هر موجودی در رحم دنیایی و رحم مادرها، قلب آن موجود است که حرفِ س است و در سینه قرار می‌گیرد یعنی ظرفِ سین وجود هر کس، سینه‌ی اوست! و قلب، میزان کننده سلامتی و تضمین حیات سالم آن موجود است.[67]

در پایان با بیاناتی از استاد محقق حاج آقا موسوی از اقیانوس بیکران معارف وجودی سیدة النساءالعالمین؛ فاطمه زهرا سلام الله علیها لبی ترمی‌کنیم:

 

 

[1] ) از بیانات استاد محقق حاج آقا موسوی

[2] ) سوره مبارکه حج؛ آیه 52

[3] ) بصائرالدرجات فی فضائل آل محمد صلی الله علیهم؛ ج1.ص 324- تفسیر القمی؛ ج2.ص85- الکافی؛ ج1.ص176

 

[4] ) البرهان فی تفسیر القرآن؛ ج3.ص901

[5] ) بحار الانوار؛ ج43.ص 10

[6] ) بصائرالدرجات فی فضائل آل محمد صلی الله علیهم؛ ج1.ص 152

2) دلائل الامامه: ص 105. بحار الانوار ج 22 ص 391

 

[8] ) جلابیبهنّ: (ج=3)+(ل=30)+(ا=1)+(ب=2)+(ی=10)+(ب=2)+(ه=5)+(ن=50)+(ن=50)=153

[9] )حجاب: (ح=8)+(ج=3)+(ا=1)+(ب=2)=14

[10] )آیه 1 سوره مبارکه قلم

[11] ) آیات 30 و 31

[12] )مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل: ج15.ص181

[13] )قرآن: (ق=100)+(ر=200)+(ا=1)+(ن=50)=351

[14] ) آیه 59 سوره مبارکه انعام

[15] )سین: (س=15)+(ی=10)+(ن=14)=39

[16] )عمره: (ع=70)+(م=40)+(ر=200)+(ه=5)=315

[17] )رقیه: (ر=200)+(ق=100)+(ی=10)+(ه=5)=315

[18] )سجده تام: (س=60)+(ج=3)+(د=4)+(ه=5)+(ت=400)+(ا=1)+(م=40)=513- یامنشی السحاب: (یا=11)+(منشی=400)+(السحاب=102)=513

[19] ) بحارالانوار؛ ج43.ص8

[20] )عوالم؛ ج11.ص76

[21] )تاسع: (ت=400)+(ا=1)+(س=60)+(ع=70)=531

[22] )مهدی: (م=40)+(ه=5)+(د=4)+(ی=10)=59

[23] ) قبلا بطور کامل توضیحات داده شده است .

[24] )سیصدوسیزده: (سیصد=164)+(و=6)+(سیزده=86)=256

[25] )نور: (ن=50)+(و=6)+(ر=200)=256

[26] )نرجس: (ن=50)+(ر=200)+(ج=3)+(س=60)=313

[27] ) در کتاب چلچراغ(ص32) به استناد از صفحه 180 جلد53 کتاب بحار الانوار

[28] ) آیه 7 سوره مبارکه هود

[29] ) آیه 30 سوره مبارکه نازعات

[30] )امام حسن: (امام=28)+(حسن=37)=65 = دنیا: (د=4)+(ن=50)+(ی=10)+(ا=1)=65

[31] )عدد ابجد  حرف س= 60 است.

[32] ) آیه 3 سوره مبارکه حدید

[33] )به همین مضمون در کتاب هزار شاخه طوبی نیز آمده است.

[34] )دایره: (د=4)+(ا=1)+(ی=10)+(ر=200)+(ه=5)=220- طاهره: (ط=9)+(ا=1)+(ه=5)+(ر=200)+(ه=5)=220

[35] )دایره: (د=4)+(ا=1)+(ی=10)+(ر=20)+(ه=5)=40- طاهره: (ط=9)+(ا=1)+(ه=5)+(ر=20)+(ه=5)=40

[36] ) تفسیرالعیاشی؛ج1.ص147- البرهان فی تفسیر القرآن؛ ج1. ص 542- تفسیر کنز الدقائق و بحرالغرائب؛ ج2.ص 435

[37] )از بیانات استاد محقق حاج آقا موسوی

[38] ) سوره مبارکه نور؛ آیه 36

[39] ) البرهان فی تفسیر القرآن؛ ج4.ص 76- بحارالانوار؛ ج23.ص326

[40] ) سوره مبارکه یونس علیه السلام؛ آیه 87

[41] ) عیون اخبار الرضا علیه السلام؛ ج1.ص232

[42] ) سوره مبارکه آل عمران؛ آیه 97

[43] ) سوره مبارکه مدثر؛ آیات 35 و 36 

[44] ) تفسیر القمی؛ ج2.ص396

[45] ) مناقب ابن شهر آشوب؛ ج3.ص330

[46] ) الانوار القدسیة، شعر جوهرة القدس

[47] ) (171=18+17+... +2+1)

[48] )معانی: (م=40)+(ع=70)+(ا=1)+(ن=50)+(ی=10)=171 = سامع: (س=60)+(ا=1)+(م=40)+(ع=70)=171

[49] ) مجمع البحرین:ج2.ص484- قریب به این مضمون با قید سلسله سند در کتاب بصائرالدرجات و بحارالانوار و بعضی کتب معتبر نیز روایت شده است.

[50] )از بیانات استاد محقق حاج آقا موسوی

[51] ) سوره مبارکه رعد؛ آیه 29

[52] ) تفسیر فرات کوفی ص208- تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب؛ ج 6.ص450

[53] ) تفسیر کنزالدقائق و بحرالغرائب؛ ج 6.ص 450- تفسیر القمی؛ ج1.ص365

[54] ) تفسیرالقمی؛ ج1.ص365- تفسیر الفرات کوفی؛ ص211

[55] ) تفسیر العیاشی؛ ج2.ص 212

[56] ) سوره مبارکه ابراهیم علیه السلام؛ آیه 24

[57] ) بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلی الله علیهم؛ ج 1.ص 59

[58] )هزار=زهرا(س): (ز=7)+(ه=5)+(ر=200)+(ا=1)=213- باهره: (ب=2)+(ا=1)+(ه=5)+(ر=200)+(ه=5)=213-روز: (ر=200)+(و=6)+(ز=7)=213-213

[59] ) یارب: (ی=10)+(ا=1)+(ر=200)+(ب=2)=213-یا محمدُ(ص)علی(ع): (یا=11)+(محمد=92)+(علی=110)=213

 

[60] )رجوع شود به کتاب عرفان سجده

[61] )مجمع البیان؛ ج8.ص254

[62] )120=15+14+13+...+3+2+1 45=9+8+7+...+3+2+1

[63] )احسان: (ا=1)+(ح=8)+(س=60)+(ا=1)+(ن=50)=120

[64] )وحی: (و=6)+(ح=8)+(ی=10)=24 = احاطه: (ا=1)+(ح=8)+(ا=1)+(ط=8)+(ه=5)=24

[65] )سین: (س=60)+(ی=10)+(ن=50)=120

[66] ) در کتاب راز انسان توضیح کامل داده شده است.

[67] ) و این مبحث ادامه دارد...؛ کتاب حّوای روحانی جلد 2 و 3

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۶:۴۸
عذرا شفائی

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم اخرجنا مِن الظلمات الوهم و اکرمنا بنورالفهم اللهم افتح علینا ابواب رحمتک

و انشر علینا خزائن علومک برحمتک یا ارحم الراحمین.

عدد 19!

اگر مضرب‌های یک‌رقمی عدد 3 را از 1 تا 9 جمع کنیم، عدد 19 که همان جایگاه عددی نُه است، بدست می‌آید (19=9+6+3+1) {عدد ابجد حروف نُه =55 که در جایگاه عددی 19 می‌شود[1]}. پس در این شعر خیلی از زیبایی‌ها بیان شده است. اما به حرفِ (ه)، کلّ اسرار را جمع کرده و فرموده حالا خودت بفهم!

چون پروردگار عالم به عدد 19، گنج واحدیت را ظهور داد[2] که کثرات جلوه کردند. که در باطن عدد یک {نورٌواحد صلوات الله علیهم اجمعین }، بلوغ 9 واحدیت است!

 

جمع ارقام 19 برابر 10 شد و (1=0+1). دقت کنید! درحالیکه ظهور 10 در عالم کنز جمع عددی 1 تا 4 شد (10=4+3+2+1) یعنی 4 روی 10 که می‌شود 14 که 5=4+1؛ اینجا حلقه‌ی خلقت به ظهور سرّالاسرار عالم بسته شد که پنجمین معصوم صلوات الله علیهم اجمعین؛ امام حسین علیه السلام است که 9 ذریه معصوم صلوات الله علیهم اجمعین در بطنش بود: 14=9+5 پس حقیقت 14 نورمقدس؛ ولایت کبری در ظلّ ولایت مطلق پروردگار عالم، همان حرف (ه=5) است.

*بنابراین بلوغ عددی گنج واحد در عدد 19، کلّ سِرّ است زیرا 19، جایگاه عددی حروفِ نُه بود. پس بلوغ تمام اسماء و تمام اعداد در اسم مبارک واحد؛ دربلوغ نُه متجلی می‌شود که نـُه همان کلمه‌ی نـَه است یعنی لا و توحید محض الهی و خلوص در کلمه اخلاص. که هر شخص مؤمنی، به میزانِ اخلاص عملش، درجه و مرتبت برایش حاصل می‌شود! 

*باطن هر سه عالم (عرشی، کرسی، بیت المعمور)، حرف (ی)=10 است که جمع ارقام عدد 10 می‌شود یک (1=0+1) و عدد یک، همان کلمه اول و اصلِ توحید یعنی وحدت وجود است که هم اول است و هم آخر؛ هو الاوّلُ و الآخرُ[3] و پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: اُعطیت جوامع الکلم[4]. عدد ابجد اول=37 که (10=7+3) و عدد ابجد آخر[5]=801 که (9=1+0+8) می‌شود پس اول و آخر در جمع عددی می‌رسد به 9 روی 10 یعنی 19 که جمع ارقامش 10 می‌شود (10=9+1) و در نهایت جمع ارقام 10 هم یک می‌شود (1=0+1) که برابر حرفِ الِف است؛ همان گنج تمام اسرار و الف=111=نسا و آن وجود مبارک خانم سیدة النساء العالمین؛ فاطمه سلام الله علیها است.

گنج الِف یعنی در باطن، اَلـف(=1000) است که حروف به شماره ظاهر شد؛ کوثر وجود ظاهر شده {عدد ابجد نام مبارک فاطمه (سلام الله علیها)=135 است که9=5+3+1 می‌شود} پس عالم در بلوغ 9 خلق شده و در حمل 9 قرار دارد که خانم سلام الله علیها، حملها الانسان است و فقط  اوست در دنیا که حامل عددِ 10 است {زمانیکه حامل وجود امام حسین علیه السلام بود زیرا آقا به عدد 10 متولد شده: یک خودش و 9 ذریه معصوم صلوات الله علیهم اجمعین در بطنش: 10=9+1}، او کنزالله است، نقطه اوج هستی، قله گنج الهی و حامل گنجیست که محسن علیه السلام است. {عدد ابجد کلمه قله[6] =135 است که برابر با عدد ابجد نام مبارک فاطمه سلام الله علیها است}.

*جایگاه عددی کلمه اول=19 =واحد می‌شود:

پس عدد 19 که سرّالاسرار آیات قرآن و کنز و گنج الهی است به نام کلمه واحد است. و خداوند متعال می‌فرماید: من همه‌ی مخلوقاتم را از یک نفس واحده خلق کردم: یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها...[7]. خداوند متعال گنج اعداد را تا سقف 9 خلق فرمود. پس بلوغ کنز الهی نام مبارک واحد را در جایگاه عددی کامل و به عدد 9 ظهور داده است.

صدیقه‌ی طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها آن ظرف وجودی بالغ و کاملی است که از طرف خداوند عزّوجل قبل از اینکه ایشان را خلق کند(البته وجود نورانی سرّ ایشان را) او را امتحان نمود و فرمود: ایشان را صابره یافتم که در زیارت خانم سلام الله علیها می‌خوانیم: " یا ممتحنة امتحنک الله الذی خلقک قبل ان یخلقک فوجدک لما امتحنک صابرة ..."  امتحنک یعنی چه؟! ایشان وجودی است که امّ الائمه است، امّ الصدیقین و الشهدا، امّ الصالحین، امّ النجبا، امّ الانبیا و المرسلین و در آخر پیامبراکرم صلی الله علیه و آله می‌فرماید: فاطمه(س)، امّ ابیهاست.(بابی و امی و نفسی ومالی الی یوم القیامت).

پس از آنجا که می‌فرماید: همه مخلوقات را از یک نفس واحده خلق کردیم، عدد ابجد کلمه واحده[8]=24 می‌شود و این عدد "جامع" است بر اعداد! و درواقع کلمه نساء همان الفِ وجود شد که تمام حروف و اعداد در بطن او ظهور پیدا کردند( الف=111=نسا). پس همه در بلوغ نُه هستند و بلوغ نُه، همان تسخیر اعداد و حروف است که در انطباق قرار می‌گیرد. و شاید این ظهور باطن است که امام حسن عسکری علیه السلام می‌فرماید: نحن حجج الله علی الخلائق و اُمّنا فاطمه حجة الله علینا[9]؛ ما(معصومین) حجت‌های خدا بر مردم هستیم و مادرمان فاطمه علیها السلام، حجت خدا بر ماست.

 

وجود مبارک حضرت مهدی(عج الله تعالی فرجه الشریف) :

1) ایشان نهمین فرزند از پنجمین معصوم { امام حسین علیه السلام} است که درجمع 14 می‌شود (14=5+9)؛ هم ایشان چهاردهمین معصوم صلوات الله علیهم اجمعین است و هم عدد ابجد نام مبارکش مهدی[10](عج)=59 است که همان 5 و 9 و در جمع 14 است! {جالب است که عدد ابجد کلمه نورٌواحد=275 که در جمع ارقامش 14 می‌شود (14=5+7+2) و جایگاه عددی آن 59 [11](14=9+5) می‌شود که برابر با نام مبارک مهدی عج الله تعالی فرجه  است که ظهورنورانیش، جمع کننده چهارده معصوم صلوات الله علیهم اجمعین است (نورٌواحدهستند)5 = 4 + 1 }

 و مهدی عج الله تعالی فرجه، ظرف هدایت تمام اهل عالم و گشاینده باب الفتوح هدایت به رضوان الهی در دنیا و قلب کننده عالم ظلمات به حقیقت نور بدون ظلمت است(الی یوم القیامة). و تمام کننده و ابقاء دین خداوند یکتا به نام زیبایش؛ بقیة الله الاعظم صلوات الله علیهم اجمعین است.

2)وجود مبارکش احیاء دین جدّ بزرگوارش و منتقم خون و مظلومیت پدران و مادر بزرگوارش می‌باشد. و درحقیقت کسی است که در دنیا به هدایت شیعیان به نوشیدن و سیراب کردن نور هدایت از حوض کوثر وجود را اظهار می‌کند. و حکومت خود را که حکومت نور است، حکومت زهرایی اعلام می‌کند. در کتاب عیون الاخبار آمده که حضرت می‌فرماید: وابنة رسول الله لی اُسوة الحسنة[12] ؛ دختر رسول خدا(ص) برای من (حکومتش) اُسوه حسنه است.

3)وجود مبارکش که چهاردهمین معصوم صلوات الله علیهم اجمعین است، جمع کننده حلقه‌ی انوار مقدس پنج تن صلوات الله علیهم اجمعین و ظهور دهنده گنج عشر است. و جمع ارقام 14 می‌شود 5(5=4+1) که به وجود آقا، امامت تمام می‌شود. به روایت از کتاب مهدی موعود از بحارالانوار علامه مجلسی(رحمةالله علیه): در زمان شهادتش {لعنت خدا بر قاتلین و ظالمین حق محمد(ص) و آل محمد(ص)}  امام حسین علیه السلام که پنجمین معصوم صلوات الله علیهم اجمعین است، تشریف فرما می‌شوند و حلقه به عدد 5 روی 10 گنج عشر هم بسته می‌شود.

 

و عدد 15 که جایگاه عددی حرف س (حرف میزان) است در زمان آقا کاملا میزانش آشکار می‌شود زیرا گنج قرآن به 30 جزء با تمام علوم و خزائنش، عمل می‌شود. که اگر اعداد 1 تا 30 را با هم جمع کنیم می‌شود 465  (465=30+29+...+2+1) و برابر با عدد ابجد کلمه زیبای مهدویت[13] است که جمع ارقامش 15 (=س) می‌شود (15=5+6+4) و جالب اینکه جایگاه عددی کلمه مهدویت[14]=60 ، برابر با عدد ابجد حرفِ س است. پس تمام قرآن به عدد و حرفِ س تمام می‌شود. و برابر با عدد ابجد نام زیبای ام ابیها[15] است که خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها، حوّای روحانی عالم هستند(حوا=15=س).

*حقیقت "نصرت الهی" در آیات قرآن کریم[16]:

یکی از القاب خاتون حضرت فاطمه سلام الله علیها، "منصوره" است که از جانب ذات اقدس اله به این مسمّی شده‌اند. مطابق حدیث نبوی صلی الله علیه و آله و سلم حقیقت نصرت الهی، یاری شدن محبین با نصر فاطمه سلام الله علیها است. به عبارت دیگر حضرت فاطمه سلام الله علیها، معنای مطلقِ نصر هستند و لذا به "منصوره" ملقّب گردیده‌اند:

حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: نور حضرت فاطمه (سلام الله علیها) قبل از خلقت آسمان‌ها و زمین خلق شد. بعضی از مردم پرسیدند: ای رسول خدا، پس او از جنس بشر نیست؟ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: فاطمه(سلام الله علیها) حوریّه‌ای است در قالب بشر. خداوند متعال قبل از اینکه حضرت آدم (علیه السلام) را بیافریند، و در آن هنگام که تنها ارواح خلق شده بودند، حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را از نور خود آفرید؛ و پس از اینکه حضرت آدم (علیه السلام) را آفرید، نور حضرت زهرا (سلام الله علیها) را بر او عرضه کرد. نور او در حفره‌ای زیر ساق عرش قرار داشت و طعامش تسبیح و تقدیس و تهلیل و تحمید خداوند بود. هنگامیکه خداوند عزوجل اراده کرد که حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را از صلب من خارج کند، نور زهرا را در سیبی بهشتی قرار داد و جبرئیل(علیه السلام) آن سیب را نزد من آورد و گفت: ای محمّد! خداوند می‌فرماید که این سیب را بخور. هنگامیکه آن سیب را تکه کردم نوری از آن ساطع گردید که از هیبتش متعجّب شدم. جبرئیل(علیه السلام)  گفت: ای رسول خدا! ... آن را بخور و مترس زیرا آنچه دیدی نور بانویی است که در آسمان " منصوره" و در زمین "فاطمه" خواهد بود. در زمین فاطمه(سلام الله علیها) نامیده شده چراکه پیروان و شیعیان خویش را از آتش جهنم بریده نگه می‌دارد و دشمنانش از محبتش بریده شده‌اند. و در آسمان به این جهت منصوره نامیده شده که خداوند فرمود: " در آن روز مؤمنان از نصرت و یاری خداوند خشنود می‌شوند، و خداوند هر که را بخواهد یاری کند با نصرت خویش یاری می‌نماید"[17]. مقصود از نصرت خدا برای مؤمنان، همانا نصرت فاطمه (سلام الله علیها) برای محبّینش است[18].  

بنابراین حقیقت معنای نصرالله، نصر فاطمه سلام الله علیها برای محبّینش است. هر نصرت و پیروزی که شامل حال مؤمنین می‌شود: چه در طول تاریخ در معنای نسبی، چه با قیام حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف در معنای أتمّ، و چه در احوالات یوم القیامه و عبور از صراط... . در تمامی این موارد، نصرت من عند فاطمه سلام الله علیها است برای محبین و مؤمنان به ولایت. لذا ایشان حقیقت معنای "نصر" در آیات قرآن هستند.

 

الفبای خلقت

همانطور که در درس‌های قبل بیان شد یکی از صفات ذاتی پروردگار عالم، تکلم است و آن خالق یکتا باب معرفی خود و هدایت بندگانش را به کلام خویش قرار داد و با ظهور انوار مقدسِ اسماء و صفات خود( به صورت کلان گنج کنز خود) به آن کسانیکه قابلیت دارند، راه به قرب خود رسیدن را گشود و فتح باب نمود و در مخلوقات، اشرف مخلوقاتش را انسان کامل قرار داد و او را مظهر و مرآت و ظرف گیرنده انوار مقدس خود و جلوه دهنده اسماء و صفات نورانیش فرمود و ایشان را کلمه خود نامید.

*معراج وحی[19]:

تکلم، یعنی اظهار ما فی الضمیر و ابراز آنچه در درون انسان نهفته است[20]. پس کلام الله یعنی آنچه از باطن خداوند سبحان به ظهور رسیده است که می‌توان آن را دو قسم دانست: کلام الله عینی (تکوینی) و کلام الله لفظی(تشریعی)

کلام الله عینی اول مخلوق عالم است که از باطن خداوند متعال خبر می‌دهد و اهل حکمت و معرفت آن را صادر نخستین نامند. همان که مولا امیرالمؤمنین علیه السلام آن را مبدأ آفرینش عالم دانسته و فرموده: إنّ الله تبارک و تعالی أحدٌ واحدٌ ، تفرّدَ فی وحدانیّته ثمّ تکلّم بکلمةٍ فصارَت نوراً ثمّ خَلقَ مِن ذلک النور محمّداً و خلقنی و ذرّیتی[21]؛ همانا خداوند تبارک و تعالی تک و تنها و در وحدانیت خود یگانه بود سپس کلمه‌ای فرمود که نور شد و از آن نور محمد صلی الله علیه و آله و من و فرزندان مرا آفرید. 

پس کلام الله عینی، ذوات نورانی حضرات معصومین علیهم السلام است؛ لذا امام جواد علیه السلام می‌فرماید: نحنُ کلماتُ الله التی لاتنفدُ[22]؛ ما کلمات خداوندیم که هیچگاه پایانی ندارد.

اما کلام الله لفظی همانا وحی خداوند سبحان است: وما کان لِبشرٍ أن یُکلّمه الله إلا وَحیاً[23]؛ و هیچ بشری را نرسد که خدا با او سخن گوید جز از راه وحی. اما نکته حائز اهمیت این است که کلام الله لفظی یعنی وحی الهی، از کلام الله عینی منشعب می‌شود، فلذا حقیقت قرآن ریشه در وجود معصوم علیهم السلام دارد: هذا کتاب الله الصامتُ و أنا کتاب الله الناطقُ[24]؛ این کتاب الله ساکت است و من کتاب الله گویا هستم.  

پس منشأ وحی الهی و کتاب خداوند خارج از وجود حضرات معصومین علیهم السلام نیست و اگر در قرآن صحبت از نزول و هبوط وحی می‌شود، مراد نزول حقیقت قرآن از باطن رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله به ظاهر مبارک آن حضرت است و جبرئیل علیه السلام نیز واسطه میان ظاهر و باطن آن حضرت محسوب می‌شود.

شاهد بر این ادعا آیاتی از قرآن است که نشان می‌دهد رسول خدا صلی الله علیه و آله پیش از نزول قرآن و آیات آن، به محتوای کلام الله علم داشته و پیش از جبرئیل علیه السلام آیات الهی را قرائت می‌‌‌فرموده‌اند: ولاتعجل بالقرآن مِن قبل أن یُقضی إلیک وحیه و قل ربّ زِدنی علماً[25]؛ در خواندن قرآن، پیش از آنکه وحی آن بر تو پایان یابد، شتاب مکن و بگو: پروردگارا بر دانشم بیفزای.

از این رو امام باقر علیه السلام در روایتی _که مرحوم امام قدس سره عنایت ویژه‌‌ای بدان داشته‌اند و در کتب عرفانی خود بارها آن را آورده‌اند_ می‌فرماید: بیتُ علیّ و فاطمة مِن حُجرةِ رسول الله و سقفُ بیتِهم عرش ربّ العالمین و فی قعرِ بیوتهم فُرجَة ٌ مَکشوطةٌ إلی العرش مِعراجُ الوحی؛ خانه علی و فاطمه علیهما السلام بخشی از حجره‌ی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سقف خانه ایشان عرش پروردگار عالمیان است و در انتهای خانه ایشان، روزنه‌ی مفتوحی به سمت عرش وجود دارد که محلّ عروج وحی است. {تأویل الآیات: ص 792}

معراج وحی یعنی محلّ عروج و صعود وحی الهی که اشاره به مبدأ و منشأ اصلی و حقیقی آن دارد. آری، وحی خداوند سبحان یعنی کلمات او که حقیقت کلمات خداوند نیز جز ذوات مقدس معصومین علیهم السلام نیست.

قعر خانه؛ انتهایی‌ترین نقطه‌ی خانه است که از دسترس بیگانگان و نامحرمان به دور باشد؛ پس مراد از قعر خانه در این حدیث شریف آن نقطه مرموز از باطن وجود معصوم علیه السلام است که درواقع همان مقام نورانیت ایشان محسوب می‌شود. پس خانه معصومین علیهم السلام را درواقع باید محلّ عروج و صعود وحی خداوند دانست و این سرّ عظیم جز برای عقول کامله و نفوس صافیه قابل درک و هضم نخواهد بود؛ رزقنا الله و إیّاکم بِحقّ سِرّ محمّد و آله الطاهرین علیهم السلام.

 

*پس حروف ابداع شد و عدد گذاری، روح حروف شدند. که قالب جسمانی با روح، تواماً معنا و مفهوم خویش را ظاهر می‌سازد و درواقع صاحب ملکوت شدند و قدر و حساب را به همراه آورد. تمام عالم عرضی و عالم طولی از اعلا تا اسفل را پر از اسرار و نظم و هماهنگی و استعداد و معارف قرار داد. همانطور که درکتاب گنج الالف بیان شد؛ خداوند واحد، یک خلقت هم بیشتر از خود صادر نفرمود؛ "الواحد لا یصدر عنه الا الواحد".

 

*عددِ واحد یعنی یک، و حرفی که متعلق به عدد 1 است، حرف الِف می‌باشد. در واقع الف، مصدرِ حروف شد و خود را در سکون و بدون حرکت قرار داد. خداوند سبحان، جان هستی را به نام سرّ حقیقت محمدی صلوات الله علیهم اجمعین خلق کرد. که 14 هزار سال قبل از خلقت، تمام ظهوراتش خلق شد و به 5 جلوهِ مقدس تسبیح، تکبیر، تهلیل و تحمید عبادت داشته‌اند. تا اینکه در احتمال معنا  خالق هستی "الف" را جلوه فرمود و "باء" را به صورت "باء" ظهور داد، آن سه حرف (الف) و دو حرف(ب ا) رویهم 5 حرف طیبه، (الفبا) شدند. که باب ظهور و تمام جلوه‌های هستی است . پیغمبر صلی الله علیه وآله می‌فرماید: انا مدینة العلم و علی بابها. "الف"؛ حقیقت وجود پیغمبر صلی الله علیه وآله که نبی و رسول و امام و امام الرحمه و اشرف است و "باء"؛ حقیقت وجود امیرالمومنین علی علیه السلام می‌باشد.

 و اما زمانی الف و باء نقش و جلوه‌های تمامی خویش را گرفت که قامت الف، با حرکت مدّ سرمدی و هفت صفت خویش در کنارِ ب، حرکت استفالی خویش، که با هفت صفت قرار گرفت رویهم شد 14 صفت و از آنجا معنای حی از آن ظاهر شد و جلوه کرد: آب!

آری آب، خلقِ کلّ وجود، معنا گرفت "و جعلنا من الماء کلّ شیء حی[26]". اما روح آب و جان آب در حقیقت کوثر وجود است. چون آب ظهورکرد، نور جلوه کرد. تا قبل آن باطنِ ظهورات در کلامِ باطن، در ظلمت بود اما همین‌که وجود مقدس باطنِ زهرا  سلام الله علیها(معنای جان آب) خلق شد، نور آمد.(اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد) و آنچه باطن هستی ظهور داشت، روشن شد و جلوه کرد و معنا شد!

آنجا که جمال حق جلوه‌گر شد و آیینه آیات عظمت و آیات جلال پروردگار عالم تمام مخلوقات را به تسبیح، تهلیل، تکبیر و تحمید وادارساخت و ظاهراً گرداگرد ارکان هستی و عرش، مُطوّف شدند و جلوه نمایی کردند و کرسی و پایه‌هایش با آنچه در سیطره ملک و ملکوت مالک هستی ظهور داشت، با چهار رکن مَلَک‌های مقرب ظهور جستند و کتاب، لوح، قلم و نون در جان عالم جاری و ساری شد. آن حقیقت چیزی نبود جز کوثر وجود که ساقی آن؛ امیرالمؤمنین علی علیه السلام و پیغمبر بزرگوار صلی الله علیه و آله، صاحب ظهور این دریای کرامت شد و حسن علیه السلام؛ جان حیات و حسین علیه السلام؛ بقای حیات الی یوم القیامه شد.

آنچه پروردگار عالم اراده و مشیتش برای خلقِ کلّ مخلوقات قرار می‌گیرد به عرش می‌رسد، آنگاه از آب زیر عرش گذر کرده و حیات خود را به صورت قرار گرفته، در عالم‌های پایین ظهورات را کسب کرده تا به دنیا یا هر عالمی مستقر شود.

*بنابراین نفسِ الف وقتی ابداع شد، حرفِ (ب) {(با)؛ ب و الف} گردید و از ظهور الف و با، کلمه آب ظاهر شد. اما اگر حروف الف و با، همه‌ی عالم را پر می‌کرد و از ملکوت وصل آنها حرف سوم (ج) و یا عدد سوم ظاهر نمی‌شد، هرگز منشاء همه‌ی کثرات نمی‌شد. پس به امر خالق یکتا، الف و با ، با هم در جمع مظهر حقیقت آب شدند. اینجا عدد الف =1 و عدد ب=2 شد و با هم جمع شدند و تشکیل عدد 3 را دادند، آنگاه حرفِ 3= ج شد. پس جان درواقع، برهمه‌ی اسرار جاری شد و خداوند کریم فرمود:" و جعلنا من الماء کل شیءٍ حی[27] "

احمد(ص) و حیدری(ع) نبود، اگر نبود فاطمه(س)                  هیچ پیامبری نبود، اگر نبود فاطمه(س)

حرف الف؛ وجود مقدس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است و حرف با؛ وجود مقدس امیرالمؤمنین علی علیه السلام و حرف ج؛ وجود مقدس حضرت زهرا سلام الله علیها است. این سه وجود نورانی که هر سه در باطن الف وجود هستند و همه به نحوی الفبای خلقت هستند به عدد 4، که برابر حرف دال است دلیل خلقت و معنای حیات ولایت عظمای حق، در ظلّ ولایت پروردگار عالم قرار گرفته‌اند. و دلیل وجود، وجودهای مقدس حسنین علیهما السلام و ذریه‌های بزرگوارشان صلوات الله علیهم اجمعین هستند. پس درواقع ظهور ابجد، راز آفرینش است و تمام خلق، ابجدی هستند. جالب است بدانید عدد حروف ابجد شد 1و2و3و4 که اگر با هم جمع کنیم 10 می‌شود و عدد 10، همان گنج عشر و 4 روی 10 و تمام اسرار گفته شده از گنج احدیت است. و عدد 10 برابر حرفِ ی است و متعلق به امام حسین علیه السلام است که به عدد 10 متولد شده؛ 1 وجود مبارک خودش+ 9 ذریه معصوم در بطنش صلوات الله علیهم اجمعین. پس به عدد 10؛ خزانه حروف و اعداد شد بنام ابجدی!

 

*پس الفبای هستی به دو صورت ظهور پیدا کرد: 1)ائمه طاهرین صلوات الله علیهم اجمعین و 2) قرآن کریم، چرا که عدد ابجد کلمه الف[28]=111 و عدد ابجد  با=3 می‌شود که اگر با هم جمع کنیم 114 می‌شود(114=3+111=الفبا) و 114، برابر است با تعداد سوره‌های قرآن کریم. تمام الفبای عالم در الفبای اسرار خلقت غرق است و رمز رسیدن به تمام معانی اینجا یافت می‌شود!

 

*و جالب است که یکی از نام‌های قرآن، کوثراست و سوره مبارکه کوثر در شأن و مقام خانم زهرا سلام الله علیها به پیامبر بزگوار صلی اله علیه و آله  نازل شده است. پس این کلام الله مجید و معجزه الهی به دست پیغمبر بزرگوار صلی اله علیه و آله  در این دنیا آمد و ناطقش امیرالمؤمنین علی علیه السلام و سَیَلان بخش و جریان دهنده آن به تمام مخلوقات دنیا و آخرت با دو میوه دل و نور دیده‌اش امام حسن و امام حسین علیهما السلام که "سید الشباب اهل الجنة" هستند، می‌باشد. اما از شکرگزاری آبی که مِهر فاطمه زهرا سلام الله علیها در این دنیا قرار گرفت و دو مزه به خود گرفت؛ آب شیرین و آب شور (شوری، حکمت و شیرینی، لذت آن است)  که "مرج البحرین یلتقیان*یخرج منهما الؤلؤ و المرجان[29]".

 

*پس حقیقت آبی که همه‌ی انسان‌ها را سیراب کرده و احیاء دنیا و آخرت می‌کند، قرآن است. و خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها؛ "سیده نساء العالمین" کوثر را معنا کرد زیرا آب مهریه اوست و زندگی همه مدیون مهر اوست، لؤلؤ و مرجان؛ حسنَین علیهما السلام و ذریه‌های مطهرش صلوات الله علیهم اجمعین؛ سبزی، گل و میوه باغ رسالت و ولایت شدند. و این خانواده محترم، آل الله نام گرفتند و پروردگار عالم آیه مبارکه تطهیر[30] را در شأن مقام این عزیزان نازل فرمود. اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم

*حقیقت ماء و حقیقت حیات در آیات قرآن[31]:

و هوالذی أرسل الریاحَ بُشراً بینَ یَدی رحمتِهِ و أنزلنا مِن السماءِ ماءً طَهورا[32].

طبق آیات قرآن، خداوند عزّوجل ماء را از آسمان نازل و آن را سبب طهارت بندگان قرار داده چراکه خصوصیت ماء علاوه بر طهور بودن، مطهَر غیر بودن است.

حقیقت ماء، در مطلق معنا وجود مقدس ائمه علیهم السلام هستند که هر کس به میزان ایمان به ولایت ایشان، طاهر گردیده و از رجس شیطان یعنی نجاست شیاطین امّت منزه می‌شود. چنانکه در تفسیر این آیه شریفه: إذ یُغشّیکم النُعاسَ أمَنةً مِنه و یُنزِّلُ علیکم مِن السماءِ ماءً لِیُطهّرکم به و یُذهِبَ عنکم رِجزَالشیطانِ و لِیَربِطَ علی قلوبکم و یُثبّتَ بِه الاقدام[33]. آمده است:

عن ابی جعفر علیه السلام: بطن آسمان، وجود حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله است و بطن ماء، وجود امیرالمؤمنین علی علیه السلام است که بواسطه ولایت ایشان، خداوند عزّوجل قلوب را تطهیر کرده و رجز و ناپاکی شیطان را از مؤمن دور می‌سازد[34].

*"حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها؛ اُم الائمه و الابرار هستند یعنی منشأ کلّ طهارت در عالم و مشکاة ماء می‌باشند. ولایت علوی، مطهر قلب و برطرف کننده رجز شیطان است، اما طهارت ولایت فاطمی، أخص از ولایت علوی و «ذات طهارت» است. به عبارت دیگر وجود مقدسش «مشکاة ماء» است.

همانطورکه در فرازی از زیارت ایشان می‌خوانیم: لنُبشّر أنفسنا بِأنّا قَد طَهُرنا بولایتک. اگر ولایت حضرت صدیقه سلام الله علیها وجودی را تطهیر نسازد، هیچ طُهر دیگری برای او در این عالم نخواهد بود.

مشکاة ماء، مطهره‌ی تمام عالم است؛ جز آن چیزی که خود، عین نجاست باشد که آن در مطلق معنا، دومی ملعون است. به همین علت حضرت صدیقه سلام الله علیها تنها به آن ملعون اجازه ورود به بیت خویش که بیت الله است را ندادند، چراکه او عین نجاست بود و عین نجاست هرگز طاهر نمی‌شود. اما بقیه خلق که عین نجس نبوده، ولی محبت و آثاری از آن ملعون را دارند، «متنجّس» هستند و برای طهارت  می‌بایست در ماء ولایت فاطمی طاهر شوند.

لذا حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها، مشکاة ماء در عالم می‌باشند و هر طهارتی در عالم از ناحیه وجود ایشان است. آن وجودی که ولایتش، رجزِ شیطان یعنی ولایت طاغوت امّت و دومی ملعون را از قلوب خلق پاک می‌کند، او « مشکاة ماء» است و ائمه علیهم السلام، «حقیقت ماء» هستند". {درواقع حروف ماء، همان اُم است}

 

و حقیقت حیات در آیات قرآن:

یا ایها الذین آمنوا استجیبوا لِله و لِلرّسول إذا دَعاکم لِما یُحییکم واعلموا أنّ الله یحول بین المرء و قلبه و أنّه إلیه تُحشرون[35]. خداوند عزوجل در آیات قرآن، بندگان را امر به استجابت دعوت الهی می‌کند، دعوتی که استجابت دعوت آن سبب احیاءِ آنان می‌گردد. آنچه که سبب احیاء معرفی می‌شود، ولایت مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام است. عن ابی جعفر علیه السلام: فی قوله... إذا دَعاکم لِما یُحییکم یقول وَلایة علیّ بن أبی طالب علیه السلام[36].

به همین علت است که در کریمه دیگری خداوند عزّوجل مؤمن را حیّ و کافر را میّت نامیده است. إنّ الله فالق الحبّ و النوی یُخرجُ الحیّ مِن المیّتِ و مُخرج المیّتِ مِن الحیّ ذلکم الله فأنّی تُؤفکون[37]. عن أبی عبدالله علیه السلام: ... فالحیُّ المؤمنُ و المیّتُ الکافر[38] .

مطابق آیات قرآن، احیاء به واسطه ماء صورت می‌پذیرد{ و باطن الفبای عالم همانطورکه متذکر شدیم}. همانطورکه در آفاق با بارش باران، زمین از موت خارج و احیاء می‌گردد، در عالم انفس نیز با نازل شدن حقیقت ماء{الفبا=114 سوره قرآن} بر قلوب خلق، احیاء انفس صورت می‌پذیرد.

والله أنزل مِن السماء ماءً فَأحیا به الارضَ بعد موتها إنّ فی ذلک لَآیةً لِقومٍ یسمعون[39]. این ماء همان حق ولایت مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام است که بر قلوب نازل می‌شود و هر قلبی به میزان ظرفش از ماء را حمل می‌کند. عن أبی جعفر علیه السلام: قولُه«الله أنزل مِن السماء ماءً» یقول: أنزل الحق مِن السماء فاحتمَلَتهُ القلوب بِأهوائها... فَالماء هو الحقُّ و الأودِیة هی القلوبُ[40].

ائمه علیهم السلام خود، حقیقت حیات به شمار می‌روند. به عبارت دیگر حیّ به معنا المطلق می‌باشند و هر کس به میزان بهره‌مندی از ولایت ایشان، از حقیقت حیات بهره برده و متصف به حیّ در معنای نسبی می‌گردد: المؤمن الحیّ.

به عبارت دیگر ائمه علیهم السلام، حقیقت مطلق حیّ از صفات الله عزوجل هستند. چنانکه حضرت حسن بن علی المجتبی علیه السلام در تفسیر آیه کریمه «و لا تقولوا لِمن یُقتل فی سبیل الله أمواتٌ بل أحیاءٌ و لکن لا تشعرون»[41] بیان فرمودند وقتی خداوند عزوجل در این آیه مؤمنین شهید را احیاء نامیده است، پس راجع به خود ما اهل بیت چه چیزی صادق است[42]؟!

به عبارت دیگر شأن اهل بیت علیهم السلام احیاء و حی بودن نیست آن گونه که راجع به مؤمنین صادق است؛ بلکه ایشان حقیقت مطلقِ «حی» از صفات الله عزوجل هستند.

اما حضرت اُم الائمه و الابرارعلیها السلام، مشکاة حیات می‌باشند. به عبارت دیگر صفت حی از صفات الله عزوجل از طریق حضرت کوثر به تجلی و ظهور رسیده و ائمه علیهم السلام هر کدام مظاهر مختلف از این صفت الهی هستند.

حضرت فاطمه سلام الله علیها مشکاة حیات عالم می‌باشند؛ او مشکاة حیات است و ائمه علیهم السلام، حقیقت حیات.

 

اسرارعدد 3

حضرت فاطمه سلام الله علیها ظرف به بلوغ رساننده و امّ المؤمنین، امّ النبیین، امّ الصدیقین، امّ الائمه و امّ ابیهاست! و همانطور که در عدد ابجدی بیان شد؛ عدد ِ3، جانِ اعداد شد؛ به عنوان عدد حروف کلمه‌ی آب[43] .

 

*همانطورکه می‌دانید سقف تمام حروف، 28 و سقف اعداد، 9 است که اگر با هم جمع کنیم 37 می‌شود (37=9+28) یعنی تمام گنج علم اعداد و حروف (37=اول[44])!

* عدد ابجد کلمه اول= 37 است. و عدد ابجد حروفِ  سیُ هفت[45] =555 می‌شود و جالب اینکه 555=15×37 می‌شود (که عدد 15=حوا است)!!!

*درواقع عدد از سه بُعد طولی، عرضی و ارتفاعی، عالم بالا تا در دنیا در حقیقتِ عدد 1 تا 10 است زیرا عدد ابجد و جایگاهشان مساوی است، حالا ببینید عدد اول= 37، چگونه تمام عوالم را در کثرات به خوبی نشان می‌دهد و تمام معنی گنجی که از اول مصدریت ظهور دارد و به خود مصدریت برمی‌گردند را نشان می‌دهد. "انّا لله و انّا الیه راجعون[46]"   و 111=3×37 !

*حال خوب دقت کنید! پایه‌ی خلقت در ظهورِ ضریب عدد 3 و باطناً 3 وجود( درجه یک عالم) قرار دارد؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله(صادر اوّل)، امیرالمؤمنین علیه السلام(امام اوّل) و فاطمه زهرا سلام الله علیها(سیدة نساءالعالمین ظهور سرّی وجود اوّل). حال اگر 37 را در 3 و مضرب‌های 3 ضرب کنیم، تمام گنج‌ها را افشا می‌کند چون باطن عددِ 37، اول است و جایگاه عددی کلمه اول[47]= 19 می‌شود که برابر اسم مبارک واحد جلّ‌جلاله است که هر دو، نام مبارک خالق یکتا می‌باشند.

  1 1 1 =3×37     = الف

2 2 2  =6×37       = حیدر

 3 3 3 =9×37     = اربعین

4 4 4=12×37       = دُمتُ

5 5 5=15×37    مرشد  = یاسیُ هفت

6 6 6=18×37     عصمت الله =  

    ناصر کل منصور=    7 7 7=21×37

 8 8 8=24×37       =    یا من هو قادرعلی(آ) کل شی

9 9 9=27×37        رفیع الدرجات  =

 

اگر در جواب‌ها دقت کنید (از بالا تا پایین) 3 بار اعداد 1 تا 9 تکرار شده است {27 =9×3 که جایگاه عددی کلمه سجده=27[48]=جایگاه عددی کلمه طول است و 27رجب؛ مبعث پیامبرصلی الله علیه و آله می‌باشد} و تمام عوالم از طول و عرض و ارتفاع در بلوغ کامل 1 تا 9 قرار می‌گیرد که جمع 1 تا 9 می‌شود 45، برابر با عدد ابجد نام مبارک آدم[49] علیه السلام و چون 3 بار تکرار شده، 45 را در 3 ضرب می‌کنیم که 135 می‌شود و برابر با عدد ابجد نام مبارک فاطمه سلام الله علیها است! نکته جالب‌تر اینکه اگر مضرب‌های عدد 3 (از1تا 9)[50] را با هم جمع کنیم 135 می‌شود که برابر با عدد ابجد نام مبارک فاطمه سلام الله علیها است یعنی کوثر وجود! پس هرجا کثرت ظاهر شد، به ضریب وجود مبارک خانم فاطمه سلام الله علیها است!!! و اگر عدد 3 را در 10 ضرب کنیم 30 می‌شود که برابر عدد ابجد حرفِ ل است یعنی گنج توحید؛ لااله الا الله. بنابراین اگر مضرب‌های عدد 3 (از 1 تا 10) را با هم جمع کنیم، 165 می‌شود که برابر با عدد ابجد کلمه لا اله الا الله است[51]! پس عدد 30، رمز ظهور همه‌ی خزانه گنج قرآن و اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین است. بنابر درس‌های قبل که عالم در سه تا 10 تا قرار داشت؛ طولی، عرضی و ارتفاعی، اگر 3 تا 10 را در هم ضرب کنیم 1000 می‌شود(10×10×10) که برابر عدد ابجد آخرین حرف به جایگاه عددی 28؛ حرف غین است یعنی به تمام حروف و تمام اعداد می‌رسیم و درواقع حروف غین همان حروف اسم غنی پروردگار عالم است. و حضرت زهرا سلام الله علیها، میوه‌ی هزاردانه عالم خلقت است چنانچه حروف نام مبارک زهرا سلام الله علیها همان حروفِ هزار است. و باطنش را خداوند در قرآن در شرح لیلة القدر فرمود: لیلة القدر خیرٌ مِن الـف شهر[52]. خوب دقت کنید چه درسی را می‌خوانید؟! و معارف چه گنجی و چه عزیزی را مطالعه می‌کنید؟! که اگر هر کس دستش به دامن غنیّ فاطمی وصل شود، الی یوم القیامة در تمام نعمت‌های الهی غنی می‌شود. اللهم اجعلنی من الفاطمیون

 

خوب بیندیشید! دربین وجود مقدس 14 معصوم صلوات الله علیهم اجمعین، فقط و فقط یک خانم؛ فاطمه سلام الله علیها است و خانم دیگری به دنیا نیامده و نخواهد آمد و او امّ الائمه علیهم السلام، امّ الانبیا علیهم السلام، امّ المعصومین صلوات الله علیهم اجمعین و امّ ابیهاست، اوست که بلوغ ظرف وجود طولی و عرضی و ارتفاعی همه‌ی عوالم و مخلوقات است. و عدد ِ3، جانِ اعداد شد؛ به عنوان عدد حروف کلمه‌ی آب . پس وجود مقدس دردانه‌ی عالم کیست؟!

اوست که در مقام خلقت نوری در عالم سِر، سوّمین وجود مبارک است که خداوند متعال خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: یا احمد لولاک لما خلقت الافلاک و لولا علی لما خلقتک و لولا فاطمة لما خلقتکما[53] "ای احمد(ص) اگر تو نبودی، افلاک را نمی‌آفریدم و اگر علی(ع)نبود، تو را نمی‌آفریدم و اگر فاطمه(س)نبود، شما دو تن را خلق نمی‌کردم.

اللهم صلّ‌ علی ‌فاطمة‌ و ابیها و بعلها و بنیها وسرّالمستودع ‌فیها بعدد مااحاط‌‌‎ ‌‌‌به‌ علمک.

*حقیقت "حبّة" در آیات قرآن[54]

مثل الذین ینفقون أموالهم فی سبیل الله کمثل حبة أنبتت سبع سنابل فی کلّ سنبلة مِائة حبة والله یضاعف لمن یشاء والله واسعٌ علیم[55]. این آیه یکی از ضرب المثل‌های قرآن است، استفاده از مثل برای بیان حقیقت.

حبه‌ی وتر و یگانه‌ای که سبب ظهور و کثرت چند شاخه اصلی می‌شود؛ شاخه‌هایی که سبب خلق خوشه‌های دیگر و پیدایش حبه‌های دیگر شده و هر حبه‌ای، مظهری از مظاهر حبه اصلی و یگانه اولیه می‌گردد. این امر، آیه‌ای آفاقی است که دلالت بر حقیقتی در عالم دارد.

از حضرت جعفربن محمد الصادق علیه السلام راجع به حقیقت معنای حبه سؤال شد، فرمود: الحبة: فاطمة سلام الله علیها.[56]

حبه، قلب و هسته مرکزی و عنصری است که حیات از آن منشأ می‌گیرد. ألم تر کیف ضرب الله مثلا کلمةً طیبة کشجرةٍ طیبةٍ أصلها ثابتٌ و فرعها فی السماء[57]. عن أبا جعفر علیه السلام: عُنصرُ الشجرةِ فاطمةُ و أغصانُها الائمةُ.[58]

عنصر شجره طیبه‌ی حیات، حضرت مادر؛ امّ الائمه و الابرار سلام الله علیها است و ائمه علیهم السلام از فرزندانشان، أغصانی هستند که از این عنصر و حبه وتر، به ظهور رسیده‌اند.

هر کدام از شیعیان به میزان توصل به غصنی از أغصان شجره حیات، از حقیقت حیات بهره برده و سبب پیدایش "حبوب" دیگر می‌گردند.

لذا در آیات قرآن، از مؤمن به "حبّ"  (هسته‌ای که سبب رویش حبوب دیگر می‌شود) و از کافر به "نوی" ( هسته بی روحی که دور انداخته شده و حیاتی در آن نیست) تعبیر شده است. إنّ الله فالقُ الحب و النوی یُخرجُ الحی مِن المیت و مُخرجُ المیّت مِن الحی ذلکم الله فأنّی تُؤفکون[59]. عن ابی عبدالله علیه السلام: الحب المؤمن، النوی هو الکافر الذی نأی عم الحق فلم یقبله.[60]

بنابراین حضرت ام الائمه؛ فاطمه زهرا سلام الله علیها، حبة فرد و وتری هستند که حقیقت حیات از وجود مقدس ایشان، متکثر می‌گردد.

*چون مصدریت اول، حرف الف شد که عدد ابجد الف = 111 است و جمع ارقامش 3 می‌شود(3=1+1+1) . پس عالم در مضرب 3، قیمت و بها می‌گیرد ( و کثرات و حروف و اعداد ظاهر می‌شود).

 یکِ اول: وجود اول صادر نورانی محمد مصطفی صلی الله علیه و آله {( الِف )(=111)}. 111=3×37

یکِ دوم: وجود مقدس امام اول؛ امیرالمؤمنین علی علیه السلام؛ نطق الله{ (الِف)(همزه وجود)}. حیدر[61]=222=6×37 {امیرالمؤمنین علیه السلام در کفِ 6 وجهِ کعبه متولد شده!(خانه کعبه 6 وجهی است)}

یکِ سوم: وجود مقدس و مطهر خانم سیده نساء العالمین فاطمه زهرا سلام الله علیها؛ بضاعت و میوه هزار دانه{ (الِف)(الْف=1000): درواقع گنجِ الِف، اَلـف(=1000) است که حروف به شماره ظاهر شد؛ کوثر ظاهر شد . 333=9×37 (و 333=اربعین[62]) که بلوغ و سبزی عالم به وجود خیرِ کثیر(یعنی کوثر)است}.

نکته: وقتی حرف ج(=3) به صورت جیم خوانده می‌شود، عدد ابجدش 53 می‌شود (جیم=53)[63] که برابر است با عدد ابجد نام آسمانی پیامبر صلی الله علیه و آله یعنی احمد(ص)=53. پس خانم فاطمه سلام الله علیها به عدد 3، بضاعت وجود پیامبر صلی الله علیه و آله می‌باشد (فاطمة بضعة مِنّی)!

پس خانم دو عالم حضرت فاطمه زهرا سیده نساء العالمین سلام الله علیها، معصوم سوم و حقیقت وجود حرف (ج) است ، کسی که در دنیا می‌فرمایند آب، مهریه حضرت زهرا سلام الله علیها است و در عالم عرش در کلام کریم آمده است: عرش بر روی آب قرار دارد{و هوالذی خلق السموات و الارض فی ستة ایام و کان عرشه علی الماء[64]... و او خدائی است که آسمان و زمین را در فاصله 6 روز بیافرید و عرش با عظمت او بر روی آب قرار یافت... } وآنچه خداوند قادر متعال اراده می‌فرماید که "خلق " شود در باطن از حقیقت آب؛ حی می‌شود. آنگاه در عوالم  دیگر، صورت ملکوتی و در عوالم بعدی ابعاد ظهوری را دریافت کرده تا به اذن خداوند منان به عالم دنیا ظاهر شود!

 

همینطور در دنیا، خداوند می‌فرماید:  قبل از خلقت خشکی، زمین را آب فرا گرفته بود. به عبارتی به وجود خانم، اوج جان ظهور کرد(مثل جهیدن و فواره رحمت الهی) و جهان پدیدار شد یعنی خزانه عالم که بدون جان، جهان ‌یعنی ‌خزان!  پس تمام هستی، در جان عالم، حیات گرفت(که همان نفس واحده است). عدد هم در پایه، در سه رکن ثابت شد، یعنی تا اینجا: ا ب ج شد(خیلی زیباست) زیرا همه به یک حرف برمی‌گردند همان الف وجود! زیرا حرف الف؛ با سه حرف(ا.ل.ف) خوانده می‌شود و عدد ابجدش(111) است که در جان باطن همان نورٌواحد صلوات الله علیهم اجمعین هستند.

*اگر سه تا یک را، سه تا الِف بخوانیم؛ الِف اول: حضرت رسول صلی الله علیه و آله، الِف دوم: حضرت زهرا سلام الله علیها که بضاعت الف است اینجا اَلِف را  اَلـف  یعنی عدد هزار بخوانید (اگر حروف نام مبارک زهرا سلام الله علیها را جابجا کنیم برابر هزار است) و الِف سوم را که متعلق  به حضرت علی علیه السلام است(که باطن کلّ ملکوت از وجود مبارکش خلق شده است) همزه می‌خوانیم زیرا او نطق الله است و صدای الِف و نطقِ گنج الهی است و ظَهَر الوجود است و تبیّن بین العابد و المعبود می‌باشد.

*بنابراین عدد به ظهور 1و2 و3 جلوه کرد . وقتی این سه عدد را با هم جمع ‌کنیم (6=3+2+1) می‌شود:  6 که کلّ ظهورات به عالم دنیا مظهر می‌شود؛ دنیا در 6 روز خلق شد(هوالذی خلق السموات و الارض فی ستة ایام...[65]). اگراعداد 1 و 2 و 3 را کنار هم بنویسیم 123 می‌شود که برابر با عدد ابجد کلمه‌ی حسنه است[66] (حسنه=123)؛ ربنا آتنا فی الدنیا حسنة و فی الاخره حسنة و قنا عذاب النار[67]. حال خوب بیندیشید! اسراراینکه تمام جزء 5 (=ه) که شامل 123 آیه شریفه می‌باشدو در سوره مبارکه نساء قرار دارد[68] ، چیست؟!

*هر سه وجود بزرگوار، الف هستند. پس درجایگاه عددی، کلمه الف[69]= 30  می‌شود و عدد 30 یعنی یک (عدد ابجد حروفِ یک=30) و " ل=30 " یا همان  مجرای توحید (لااله الا الله) و کنزالهی هستند.

آب  = 3 = 1 + 1 + 1           <------    الف=111

اربعین = 333 =111 +111 +111    <----(عدد ابجد)  الف+الف+الف

                عدد ابجد حرف ص=عدد ابجد حروفِ میم = 90= 30 + 30+30<---(جایگاه عددی) الف+الف+الف

                                        جایگاه عددی حروفِ میم=36=12+12+12<---جایگاه عددی الف=30=ل=12

                                                 بلوغ عالم به عدد 9 : 9=3+3+3<--جمع ارقام 12می‌شود 3(3=2+1)

 

 

تعریف عدد 4 برابر حرف د

عدد ابجد حرفِ د= 4 است. همانطور که در اول درس متذکر شدم؛ حرف "د"، دلیل بر همه خلقت است (از حروف ا ب ج د ). و متعلق به وجود مقدس چهارمین معصوم و دومین امام شیعیان عالم؛ وجود مقدس آقا ابا محمد حسن ابن علی  علیه السلام که به وجود مقدسش جان عالمیان،  سبز شدند. چنانچه خداوند همه مخلوقاتش را در حدّ خودشان در کمال حسن؛ به بهترین و نیکوترین شکل خلق فرمود. پس عوالم وجودی، همه در جان ابجد قرار دارند. اما همه باید منتسب به ابجد بمانند تا در حساب و کتاب قیامت برخیزند و جوابگوی وجودهای مقدس باشند . درواقع اَب یعنی پدر و جده یعنی مادر. یعنی همه باید با شناسایی پدر و مادر باید در قیامت صاحب آبرو و جایگاه و مقامات شوند و احترام و حرمتشان محفوظ بماند.

 

نکته جالب اینکه: عدد اسم مبارک حوا(س)=15 است که برای تعیین زبر و بینه، حروف را بصورت بسیط می‌نویسیم یعنی بسیط حروف حوا(س) می‌شود: حا+واو+الف؛ حروف اصلی، بینه‌ است و بقیه می‌شود زُبُر زیرا در دو کفه ترازو: بینه؛ (جنس است) و زبر؛ (وزنه آن).بنابراین:

یک کفه می‌شود بینه: حوا=15 و کفه دیگر می‌شود زبر: 118{(ا=1)+ (او=7) + (لف=110) =118} که برابر با عدد ابجد نام مبارک حسن[70] علیه السلام است! إن أحسنتم أحسنتم لأنفسکم.

پس از وجود مبارک مادر هستی یعنی وجود مبارک خانم دو عالم؛ حوّای روحانی؛ فاطمه زهراسلام الله علیها، تمام فرزندانش حسن علیه السلام هستند { دو آقازاده‌اش؛ حسنین علیهما السلام هستند و وجود مبارک حضرت محسن علیه السلام هم از ریشه نام مبارک حسن است پس خانم، سه فرزند حسن علیه السلام دارد(الله اعلم). و در بطن امام حسین علیه السلام، 9 ذریه معصوم صلوات الله علیهم اجمعین است که همه حسن هستند و نهمین ذریه؛ مولایمان امام زمان(عج الله تعالی فرجه)، وصی الحسن صلوات الله علیهم اجمعین است}. 

 

* در عالم سِرّ، هر سه وجود مطهر پیامبرصلی الله علیه و اله، حضرت علی علیه السلام و خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها، جانِ الف هستند و اسرار تمام 28 حرف را در وجود خود دارند (چون همه حروف در باطن الف است). پس می‌توان گفت:

1)هر یک از ایشان را به عدد 28 درنظر گرفت که 84=28+28+28 می‌شود و 12=4+8  که برابر است با جایگاه عددی حرفِ ل (مجرای توحید؛ لااله الا الله) پس وجود مقدس ائمه طاهرین صلوات الله علیهم اجمعین مجرای توحید و ایمان به خداوندِ حی هستند.

 2)جمع ارقام 28 می‌شود 10(8+2)، پس باطنِ این سه وجود مطهر 30 می‌شود (30=10+10+10) یعنی جانِ 30 جزء قرآن کریم که قرآن، حقیقتِ آب است (ولا رطبٍ و لا یابسٍ الا فی کتابٍ مبین[71]). و 30 =ل=12؛ جمع اعداد 1 تا 12 می‌شود "78"(12+11+10+...+3+2+1) که برابر با عدد ابجد نام زیبای "حکیم[72]" پروردگارعالم است{با نسخه حکیم (قرآن)، برای ما دوا،زده شده است! "و ننزّلُ مِن القرآنِ ما هو شفاءٌ و رحمةٌ للمؤمنینَ و لایزیدُ الظالمینَ الا خساراً[73]؛ و ما آنچه از قرآن فرستیم شفای دل و رحمت الهی برای اهل ایمان است و کافران را بجز زیان نخواهد افزود".  و 15=8+7، 6=5+1 که 6، راز خلقت است و 6=3+2+1. پس باطن 12 برمی‌گردد به جانِ همان آب که 1 و 2 و 3 را در خود جمع دارد {(1=آ )+(2=ب)=3} . فافهم

 

حقیقتِ 2، دوتا می‌شود 4 تا ! :

2،2 تا می‌شود 4 تا یعنی:

دقت کنید که عدد 12می‌شود 2+10 و درواقع عدد 10 برابر عددِ دو به حروف است {(د=4)+(و=6)=10}. بنابراین عددِ 12 همان 2 ، 2تاست : 2 (به عدد)، دو(به حروف). که در عُرف می‌گویند: 2، 2 تا ، 4تا می‌شود!

3)جمع ارقام 10 می‌شود 1 (1=0+1)، پس در نهایت 1+1+1 برابرِ3=آب می‌شود (این درواقع آبِ دنیاست که زندگی و آبادانی در دنیا، در آن است).

 بنابراین (با توجه به سه مرحله بالا) در جانِ الفِ وجود این سه عزیز{و درواقع همه‌ی 14 معصوم صلوات الله علیهم اجمعین} هم باطن آب حیات یعنی قرآن کریم و هم ظاهر آب حیات در عالم هستی هستند!

در واقع وجود مبارک حضرت علی علیه السلام، مقام دوم را(در خلقت عالم بالا) دارد و هم کفو ایشان؛ حضرت زهرا سلام الله علیها، مقام مؤنث را در معصومیت دارد چرا که اگر از 14 نور مقدس معصوم صلوات الله علیهم اجمعین ، 12 نور امام علیهم السلام را کم کنیم، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و حضرت زهرا سلام الله علیها می‌ماند. و ایشان مؤنث اسرار خلقت است پس کوثر، میوه‌ی هزاردانه و تمام گنج ِ دو به حروف است و تمام گنجِ 2 به عدد، حضرت علی علیه السلام است که هر دو عزیز، هم کفو و هر دو، باب الله هستند که خانم زهرا سلام الله علیها؛ قسمتِ ثابتِ در و امام علی علیه السلام؛ قسمتِ متحرکِ در است که هر دو با هم (2 به عدد و 2 به حروف!)، و این باب در حرم پیامبر صلی الله علیه و آله، به نامِ باب الجنة شده است.

خداوند متعال به پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود که در مسجد النبی فقط این یک در، باز باشد، اینجا مُختلف الملائکه(محلّ رفت و آمد ملائکه) و مَهبط الوحی(نزول وحی) است!

و این درس زیبای 2، دو تا، 4تاست! و درواقع 12امام معصوم صلوات الله علیهم اجمعین در باطن این بیت نورانی متجلی هستند: خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها؛ خودش یک است و 11 ذریه معصوم صلوات الله علیهم اجمعین در بطنش می‌شود 12 و حضرت علی علیه السلام هم خودش یک و 11 ذریه معصوم صلوات الله علیهم اجمعین در بطنش می‌شود 12.  درحقیقت تمام اسرار بروج و 12 ماه قمری و 12 ماه شمسی ظهور دارد یعنی همه‌ی اسرار! الله اعلم

 

 حیات واقعی و دائمی با عدد 3 :

پس هر چیزی برای اینکه به  حیات واقعی و دائمی خود برسد و سبز بماند، باید در 3 ضرب شود(یعنی باید خرج شود){ درواقع وقتی عدد در 3 ضرب می‌شود، جان می‌گیرد!} و همچنین باید به عدد 3، توان بگیرد بطورمثال: همانطورکه قبلا بیان شد تمام ارکان خلقت روی عدد 4 بنا شده‌است(عالَم عرش و عالم کرسی و عالم بیت المعمور ...) اما وقتی این عدد 4 در توانِ 3 قرارمی‌گیرد، دین ظاهرمی‌شود که به زندگی، معنا می‌دهد و کلید و ناجی است (4 به توان 3 می‌شود 64 = دین = کلید = ناجی)[74].

و همینطور عدد 10 که در بالا ذکر شد، اگر در توان 3 قرار بگیرد می‌شود: 1000=10×10×10 که بالاترین عدد در ابجد 1000 است و برابر با حرفِ غ می‌باشد.

وقتی عدد به 3 تقسیم شود، باطنِ جانش آشکارمی‌شود! مثال:همانطورکه بیان شد مصدر خلقت به حرف الِف است و عدد ابجد الف=111می‌باشد. حال اگر 111 را بر 3 تقسیم کنیم 37 می‌شود(37=3÷111) که برابر با عدد ابجد اسم "اول" خداوند متعال و برابر با جایگاه عددی کلمه "حسن[75]" می‌باشد. پس پروردگار عالم که اول است و آخر، چیزی جز زیبایی و نیکویی(حسن) خلق نفرموده است!

و اگر 111 در 3 ضرب شود به "اربعین" (=333) می‌رسیم که تمام عالم در اربعین و بهار و سبزی خلق شده‌است (333=3×111).

*اولین خلقت جسمانی، وجود حضرت آدم علیه السلام است، پس ایشان هم می‌شود الِف و عدد ابجد اسم آدم=45 است که 15=3÷45 و15=حوا سلام الله علیها! {و این شاهدی است به حدیث امام باقرعلیه السلام که می‌فرمایند: إنّ الله تعالی خلق حواء من فضل الطینة التی خلق منها آدم[76]؛ خداوند عزّوجل از فضیلتِ طینت آدم علیه السلام، حوا سلام الله علیها را خلق فرمود }. و 135=3×45 که برابر با عدد ابجد نام زیبای فاطمه سلام الله علیها است. پس در تقسیم عدد ابجد نام آدم علیه السلام به 3، به حوّای جسمانی و در ضرب در3، به حوّای روحانی می‌رسیم!

 

*همانطور که در قسمت قبل بیان شد اگرمضرب‌های عدد3 را از 1 تا 9 جمع کنیم (19=9+6+3+1)عدد 19 که همان جایگاه عددی نُه است، بدست می‌آید. چون پروردگار عالم به عدد 19، گنج واحدیت را ظهور داد که کثرات جلوه کردند. که در باطن عدد یک، بلوغِ 9 ِ واحدی است. جمع ارقام 19 برابر 10 شد و (1=0+1). درحالیکه ظهور 10 در عالم کنز جمع عددی 1 تا 4 شد (10=4+3+2+1) یعنی 4 روی 10 که می‌شود 14 که 5=4+1؛ اینجا حلقه‌ی خلقت به ظهور سرّالاسرار عالم بسته شد که پنجمین معصوم صلوات الله علیهم اجمعین؛ امام حسین علیه السلام است که 9 ذریه معصوم صلوات الله علیهم اجمعین در بطنش بود: 14=9+5 پس حقیقت 14 نورمقدس ولایت کبری در ظلّ ولایت مطلق پروردگار عالم، همان حرف (ه=5) است. و همه انوار مقدس صلوات الله علیهم اجمعین در یک کلمه،  نورٌواحد صلوات الله علیهم اجمعین هستند.

*اگر عدد 10 را 3 بار در طول و عرض و ارتفاع حساب کنیم (در حجم مکعب) که خانه مقدس کعبه به شکل مکعب است و باطن همه‌ی اسرارعالم بالا و مجرای توحید است، عددش می‌شود 1000 که برابر با حرف غ است (1000=10×10×10) و 1000 به عربی خوانده می‌شود الْـْفْ و به فارسی هزار که همان حروف نام مبارک زهرا سلام الله علیها است و خانه کعبه فقط در یک ( نقطه)، قرار دارد که خانه توحید است پس می‌شود 1001 !!! خوب بیندیشید .

 

بلوغ 9 به عدد و حروف (نُه)

بلوغ نُه یعنی نَه که به عربی (لا) می‌شود و مجرای توحید(همان لااله الا الله) و حقیقت گنج عشر است. جایگاه عددی حروفِ لا[77]=13 است که برابر با جایگاه عددی حرفِ (م) به عدد ابجد 40؛ حقیقت طهارت است. پس عالم در کلمه سبحان غرق است{ دقت کنید! جایگاه عددی کلمه سبحان=40 و عدد ابجدش 121 می‌شود[78]} و هر کس باید به بلوغ عبادی و بندگی 9 یا نَه، به طهارت و تنزیه عمل برسد تا بتواند در زمره عبّاد و زهّاد خالق یکتا باشد. جمع ارقام 13، برابر4 می‌شود و عدد 4، تمام گنج 4 روی 10 و گنج عشر مجرای توحید است.

عدد ابجد حروفِ لا=31 است و عدد ابجد سیُ یک[79] به حروف 100 می‌شود که 100=(ق) به جایگاه عددی 19 است که 10=9+1 که همان گنج 4 روی 10 است و عدد 19=واحدجلّ جلاله است، پس تمام عالم خلقت در مجرای توحید و کلمه مبارک لا اله الا الله است که نماد آن، خانه خداست. 

 

*در حالیکه در نُه به حروف، جایگاه عددی حرف (ن)=14 که همان گنج 4 روی 10 است {نکته: با این حقیقت که ظرف(یا وعاء)؛ انتخاب ظهور مرآت حق و تجلی‌گاه همه‌ی متجلیات سرّ احدیت خالق یکتا در دنیاست}. و حرف (ه) در کلمه‌ی نُه، عدد ابجدش برابر5 است که اگر ارقام 14 را با هم جمع کنیم ، 5 می‌شود(5=4+1)، 14 نور مقدس صلوات الله علیهم اجمعین  به سرّ حقیقت محمدی(ص) به نام پنج تن صلوات الله علیهم اجمعین ظهور پیدا کرده‌اند.

پس درحقیقت حروف نُه، کلّ و تمام حروف است چراکه جایگاه عددی (ن)=14 و (ه)=5(که 5 نیز به عبارتی همان 14 می‌شود؛ 5=4+1) پس 28 حرف را شامل می‌شود (28=14+14 --->10=5+5) که همان بلوغ باطنی عدد نُه می‌باشد زیرا جمع ارقام 28، عدد 10 می‌شود(10=8+2).

بنابراین: جایگاه عددی حروف نُه=19  و 10=9+1 و عدد ابجد حروف نُه=55 و 10=5+5 {یعنی همان گنج 4 روی 10 (10=4+3+2+1) و دهه طُهر، حقیقت 14 و گنج 40؛ باب طهارت}.

 

*اما جان گنج 14 در جایگاه عددی حرف(ن)، که همه در بلوغ 9  ظهور داشت و عدد 19 که جایگاه عددی کلمه (اول) و جایگاه عددی (نُه) بود و جان آن بلوغ، وجود مقدس فاطمه زهرا سلام الله علیها است که ظرف وجودش قبل از خلقت، امتحان شد پس خداوند کریم او را صابره یافت و انتخاب شد. پس نون ساکن است که پشت همه‌ی حروف قرار می‌گیرد و تمام آنها را به معنا و مفهوم و واقعیت وجودی ظهور می‌دهد( الله اعلم).

 

*نکته: عدد 4 در تمام عالم، ساری و جاری شد یعنی 10=4+3+2+1 و خداوند کریم تمام گنج را بوجود نورانی چهارده معصوم صلوات الله علیهم اجمعین  و قرآن عزیز منور و راه هدایت را از ظلمات به عالم نور گشود  و 14، جایگاه حرف (ن) در عالم زمین ظهور پیدا کرد (نون ساکن، ظرف آفرینش شد). پس عدد 14، در عالم بالا شد تنوین که نوشته نمی‌شود ولی خوانده می‌شود و در عالم پایین شد نون ساکن {جایگاه عددی حرفِ (ن)=14} که 28=14+14 یعنی کلّ حروف و کلّ اعداد شد و {عددابجدِ حرفِ (ن)=50} پس 100=50+50 و 100=ق=19 که کلّ ولایت است { اسامی پنج تن صلوات الله علیهم اجمعین رویهم،  19 حرف است}.

50

 

+

50

 

100

نگهدارنده

 

14

 

+

 

14

28

کلّ حروف و اعداد

تنوین

                                                                                                                                                                                                   

 

 

خانم، صاحب نون است؛ ذوالنون: ß---------------

       
   
 
 

 

 

 

 

 

*توضیحی پیرامون باطن حرف ن:

در ظاهر، یکی از خوراکی‌های بابرکت و مورد احترام مردم در تمام اقشار جامعه نان است (که در محاوره، نون خوانده می‌شود) و برکت سفره می‌باشد. در روایات هم به خوب نگهداری و استفاده درست و ضایع نکردن نان سفارش شده است.

در تفسیر سوره مبارکه دهر آمده است که درحالیکه وجود مبارک فاطمه زهرا سلام الله علیها و حضرت علی علیه السلام و فرزندانش روزه بودند، وقت افطار در سه روز متوالی، یک روز مسکین و یک روز یتیم و یک روز اسیر به خدمت ایشان آمد { و یُطعمون الطعام علی حُبّه مسکیناً و یتیماً و اسیراً[80]}. اول از همه وجود مبارک خانم سلام الله علیها، نون که سهم خودش بود را بخشید، بعد تمام خانواده محترمش اینچنین کردند(حتی فضه خاتون). و بعد از سه روز، مائده بهشتی برایشان حاضرشد. شاید همه فقط ظاهر کار را ببینند و از این همه از خودگذشتگی، درس انفاق بگیرند. اما باطنی هم در آن نهفته است!

در روایت دیگری از خانم آمده است: وقتی ایشان می‌خواست به شخص فقیر دیگری کمک کند، چادر خود را نزد شخصی یهودی گرو گذاشت و در عوض گندم گرفت که نان بپزد و گرسنه‌ای را سیر کند. چنانچه در روایت آمده نیمه شب، همسر فرد یهودی دید که از غرفه شوهرش نور بالا می‌رود و چه عطر و بویی می‌آید... متحیر شد و از همسرش پرسید که چه آورده‌ای؟! او که به نظرش چیز مهمی نیاورده بود، وقتی چشمش به درون حجره افتاد، دید آن چادر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است ... .

خداوند کریم با این عمل خانم، چندین درس را برای عالمیان نشان می‌دهد زیرا چادر خانم سلام الله علیها، آیتِ خداست . ظاهراً چادر، حجاب است. اما بانوی دو عالم که سرِّ مستتر خداوند است خود، بردارنده حجابِ ظلماتِ کفر از دلهاست!

پس نورِ چادر، نورِ آیه‌ی عمل و فعل نورانی خانم سلام الله علیها است. یکی از اسماءِ قرآن کریم، نور است و در سوره مبارکه نور، آیات حجاب آمده است. بنابراین خداوند متعال با چادر خانم سلام الله علیها، حجابِ کفر را از دلِ آن یهودی و همسرش برداشت؛ آنها مسلمان شدند و فردای آن شب، 70 نفر از فامیل خود را آوردند و آنها هم کنار چادر خانم سلام الله علیها، مسلمان شدند! آیا باطن آن، پختن نون نبود؟! درواقع اول حرفِ کلمه نور، نون است و این نون، رزقِ حیات باطنی و عمل خالصانه و رزق الی یوم القیامت مؤمنین است!

*حقیقت مشکاة در آیات قرآن[81]:

خداوند عزوجل در آیات قرآن در مقام توصیف الله نور السموات و الارض، مَثل آن نور را مشکات می‌نامد.

الله نور السموات و الارض مثل نوره کمشکاة فیها مصباح المصباح فی زجاجة الزجاجة کأنّها کوکبٌ دُرّیٌّ یوقدُ مِن شجرةٍ مبارکةٍ زیتونةٍ لاشرقیةٍ و لا غربیّة یَکادُ زیتها یُضیءُ و لو لم تمسسه نارٌ نورٌ علی نورٍ یَهدی الله لِنوره مَن یشاء و یَضربُ الله الامثالَ للناس و الله بکلّ شیءٍ علیم[82].

مطابق روایات از حضرات ترجمان وحی الله، حقیقت مشکاة در عالم، وجود حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است. عن موسی الکاظم علیه السلام قال: قال أبوعبدالله علیه السلام: فی قول الله تعالی الله نور السموات و الارض مثلُ نوره کمشکاةٍ... فاطمة علیها السلام[83].

یعنی آنجا که اصل و مبدأ خلقت بیان می‌شود: الله نور السموات و الارض، مثل آن نور، مشکاة است؛ وجود اُم عالم امکان. حضرت اُم ابیها و اُم الائمه و الابرار، مشکاة‌اند یعنی صدر، اصل و جوهره‌ی اصیل وجود هستند. نور نیستند، بلکه بطن و منشأ ظهور و اُم نور هستند. مصباح، نور است اما مشکاة، بطن و وجودی است که از آن، نور به ظهور می‌رسد. منظور از مصباح در یک تجلی، وجود حضرت ختمی مرتبت رسول اکرم صلی الله علیه و آله است و در تجلیات دیگر، ائمه علیهم السلام از فرزندان حضرت خاتون فاطمه زهرا سلام الله علیها مصابیح هستند. چنانکه حضرت جعفربن محمد الصادق علیه السلام فرمودند: من مصباحی از مصابیح مشکاتم. فقال أبوعبدالله علیه السلام : أنا ...مصباح ُ مِن مصابیح المشکاة التی فیها نورُ النور[84].

ائمه علیهم السلام نورالنور هستند یعنی هم نور و هم منشأ نور در عالم‌اند چنانکه در زیارات مأثوره خطاب به ایشان می‌خوانیم: السلام علیک یا نور الانوار. اما وجود حضرت مادر، مشکاة یعنی اُم نور است که در آن حضرات نورالانوار به ظهور و تجلی می‌رسند. حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها هم اُمّ الائمه و هم اُمّ ابیها هستند یعنی اُم مصباح‌اند: مشکاة فیها مصباح.

بنابراین یکی از شئون حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها در آیات قرآن، مشکاة عالم بوده ایشان است یعنی بطن، اُم و جوهره اصیل نبوت و امامت.

 

*عدد 5 در جایگاه حرفِ نون :

حرف نون اسرارش از همه‌ی حروف بیشتر است: به دو صورت نوشته می‌شود؛ ن و تنوین. از نظر تلفظ، دو مخرج دارد: یکی در بینی که غُنّه نامیده می‌شود و یکی در دهان. و دیگر از خصوصیاتش این است که مربّی همه‌ی معانیِ حروفی است و به یک معنا جوهر و به یک معنا جانِ حروف است! زیرا وقتی نونِ ساکن پشت 28 حرف ابجدی قرار می‌گیرد؛ پشت 6 حرف، اظهار و 6 حرف ادغام و 15 حرف، اخفا و پشتِ حرف ب، قلب به میم می‌شود.

*این برکتِ همان گنجی است که خداوند کریم وجود حضرت فاطمه سلام الله علیها را اُم قرار داده و یکی از اسماء نورانیش، مبارکه است یعنی با برکت! مبارک از ریشه برکه است و خداوند کریم، خانم را برکه رحمت خودش در بیت نورانی آل الله صلوات الله علیهم اجمعین قرار داده است. همانطورکه در حدیث کسا خانواده نورانی اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین، به حضرت فاطمه سلام الله علیها معرفی می‌شوند: هم فاطمة و ابوها و بعلها و بنوها . "اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم"

حضرت فاطمه سلام الله علیها، نون ساکنِ عالم وجود است. و ایشان به اُم الرّبوبیه، اُم الائمه، اُم الانبیاء، اُم ابیها، اُم الشهدا و الصدیقین، اُم المؤمنین، اُم البرره، اُم الاخیار، اُم البریّه، اُم الاظهار، اُم الازهار(یعنی مادر شکوفه‌ها یا شکفتن‌ها)، اُم الاثمار، اُم الینبوع و اُم الینابیع خوانده می‌شود.

 

*عدد ابجد حرفِ ن=50 و برابر با عدد ابجد کلمه کُل[85] است و جایگاه عددی حرف ن=14 می‌باشد و جمع ارقامش 5 می‌شود 5=4+1. و همانطورکه می‌دانید وجود مبارک 14 معصوم صلوات الله علیهم اجمعین در عالم در حلقه نورانی 5 تن صلوات الله علیهم اجمعین ظهور دارند. و عدد 5، اسرارِ گنج خلقت است.

و خانم که در مرتبت خلقت نوری، سومین نورِ مطهر است، رمز اسرار تمام خزانه هستی را افشامی‌کند با عددِ: 3 و 5 و بلوغ عددی 9! چنانچه اگر 3 را در 5 ضرب کنیم می‌شود 15 که برابر با عدد اسم مبارک حوا سلام الله علیها است و اگر 15 را در 9 ضرب کنیم برابر با عدد 135 می‌شود که عدد ابجد نام مبارک فاطمه سلام الله علیها است که خود، حوّای روحانی و مریم کبری می‌باشد. پس هر سه عدد باید خرجِ افشای اسرار نام مبارک فاطمه سلام الله علیها شود{135=9×5×3 ضرب شدن یعنی خرج شدن}. انشاءالله تا اینجا با معارف این 3 عدد به خوبی آشنا شده باشید.

عزیزان با مطالعه با دقت کتاب‌های گنج الالف، گنج عشر، عرفان آب و راز حجاب به خوبی درخواهید یافت (با وُسع ضعیف و بضاعت فهم این حقیر) که خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها،  بلوغ رساننده‌ی کلّ نور به عالم وجود و واسطه فیض عالم، سرّالاسرار(سرّ همه اسرار)؛ سرّمستودع، قله‌ی بلوغ و کمال انسانی عالمیان است. که او صدیقه‌ی کبری و صاحب شفاعت کبری و حقیقت کوثر وجود و بضاعت الف الوجود و سرّ النهایه است. اللهم صلّ علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سرّالمستودع فیها بعدد ما احاط به علمک.

 

*سنّ مبارک ایشان که دو بلوغ کامل را دارد؛ در خانه رسالت به 9 سال و در خانه ولایت به 9 سال که رویهم 18 سال طیّ منازل مغرب وجودی آن حضرت سلام الله علیها است{عدد 18 برابر با عدد کلمه حی[86] است که یکی از صفات ذاتی پروردگار عالم می‌باشد}. چنانچه ظرف وجود مبارکش، جایگاه افول مغرب انوار خورشید رسالت و ولایت می‌باشد. سنّ مبارک خانم سلام الله علیها اسرار منازل دنیا و طول معنوی صراط آخرت است. و این عدد هم مثل نام مبارکشان در ضرب 1 تا 9 همانطور در جواب 9 می‌شود و در جمع آخر اعدادش هم به 9 می‌رسد. و اعدادش بر9 قابل قسمت است زیرا همه‌ی انسان‌ها در حمل کسی هستند که حملها الانسان است.

 

*اما استثنا در تمامی اسامی مبارک، نام مبارک خانم  فاطمه سلام الله علیها و سنّ مبارکش است که فقط عدد ابجد فاطمه سلام الله علیها=135 و جمع ارقامش =9 می‌شود (9=5+3+1) و هم در ضرب 1 تا 9، در جمع همه‌ی قسمت‌های نُه‌گانه‌اش 9 می‌شود و در جمع کامل عددی هم 9 می‌شود. پس تمام ظاهر و باطن، عدد9 است.

پس حاصل ضرب و حاصل جمع چه عمودی و چه افقی بر9 قابل تقسیم است.

همینطوراین قانون شامل سنّ مبارک خانم فاطمه سلام الله علیها نیز می‌شود که در مجموع چه افقی و چه عمودی به 9 می‌رسیم.

 

*قوس صعودی و نزولی حرف نون

عدد 14 در جایگاه عددی الفبا، جایگاه حرف «ن» است. پس نون، دایره قوس صعودی و نزولی عالم ظاهر و باطن است. درضمن اینکه عالم همه در کلمه «یک» که همان الِفِ وجود است، غرق است. ظاهرًا عددش یک است اما اگر اَلْْفْ خوانده شود عددش می‌شود1000=حرفِ غ=28 و 10=8+2 و 1=0+1 و 1=الِف؛ پس عالم کثرت به وحدت می‌رسد!

عالم عرشی: 4+3+2+1=10=ی     و                   1=0+1  ،

عالم کرسی: 40+30+20+10=100=ق    و           1=0+0+1  ،           

عالم بیت المعمور: 400+300+200+100=1000=غ و 1 =0+0+0+1

پس هر سه عالم به 1، 1، 1 می‌رسد که اگر کنار هم بگذاریم می‌شود 111، برابر با عدد ابجد کلمه الف!

*امام صادق علیه السلام فرمودند[87]:

خدای تبارک و تعالی اسمی را آفرید (امّ ابیها، مقام امتحنک الله قبل ان یخلقک) که صدای حرفی ندارد، به لفظ ادا نشود، تن و کالبد ندارد، به تشبیه موصوف نشود، به رنگی آمیخته نیست، ابعاد و اضلاع ندارد، حدود و اطراف از او دور گشته، حس توهّم کننده به او دست نیابد، نهانست بی پرده (سبحان، صمد، اکبر، لاخالق ولامخلوق)، خدای آن را یک کلمه تمام قرار داد (کلام الله)، (الفِ وجود) دارای چهار جزءِ مقارن که هیچ یک پیش از دیگری نیست (آیة الکرسی: شخص محمدی(ص)، اصل فاطمی، علوی، غیب مهدوی)، سپس سه اسم آن را که خلق به آن نیاز داشتند هویدا ساخت (ا،ل،ه) و یک اسم آن را نهان داشت و آن همان اسم مکنون مخزون 1- (احد جلّ‌جلاله) است و آن سه اسمی که هویدا گشت  ظاهرشان 2-"الله"، 3-"تبارک و تعالی" است و 4-"سبحان".

و خدای یکتا برای هر اسمی از این اسماء، 4 رکن مسخّر فرمود(آیة الکرسی) او همان ولایت کلیه مطلقه الهیه سبحان و صمد است(کلمه تامه). همان حقیقت محمدیّه(ص) که نفسش علوی و اصلش فاطمی می‌باشد، و همان سِرّ الالف وجود می‌باشد.

اللهم‌ صلّ‌ علی‌ فاطمة ‌و ابیها و بعلها و بنیها و سِرّالمستودع فیها بعدد ما احاط به علمک.

 

*در مقام رتبه معصومیت و ولایت سِرِّ خلقت خانم حضرت فاطمه سلام الله علیها ‌درعالم سومین وجود ازسِرّ حقیقت محمدی(ص) می‌باشد. پس دو عزیز هم کفو؛ آقا سید الوصیین و خانم سیده النساء العالمین 3 و3 می‌شود 6 که این عدد سِّر خلقت دنیا است[88]. عدد ابجد کلمه ام ابیها =60 می‌شود. اگر عدد 6 را در10 (سِرّ گنج 10، همان4 روی 10است) ضرب کنیم، می‌شود 60 و جایگاه عددی کلمه ام ابیها[89] =33 می‌شود که میزان سنّ زنان و مردان بهشتی است که اگر حتی مسن و پیر از دنیا رفته‌ باشند، اما به این سن وارد بهشت می‌شوند. در ضمن اینکه اگر 33 را به حروف بنویسیم سیُ سه عدد ابجدش می‌شود 135 که برابر عدد ابجد نام مبارک فاطمه سلام الله علیها است .

 

جالب است که ایشان، کوثر وجود است و کوثر یعنی حقیقت آب! وقتی کلمه آب (یعنی الفبای خلقت)، به صورت بسیط(الف+با) نوشته شود عدد ابجدش 114 می‌شود که برابر با تعداد سوره‌های قرآن است و جایگاه عددی آب (الف+با)، 33 می‌شود[90]. و آیه 33 سوره مبارکه احزاب که سی و سومین سوره قرآن است؛ آیه تطهیر می‌باشد و کوثر، حقیقتِ تطهیر است!{ انّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس اهل البیت و یطهّرکم تطهیرا. صدق الله علی العظیم} اللهم صلّ علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم

 *وجود مبارک خانم سلام الله علیها هم مظهر سِرّالاسرار حروف الم است زیرا:

1)عدد ابجد کلمه نسا[91]=111، برابر با حرف الف است.

2)جایگاه عددی کلمه نسا=30، برابر با حرفِ ل است.

3)وجود مبارکش، طاهره است و جایگاه عددی کلمه طاهره[92]=40، برابر با حرفِ م است. بنابراین حضرت فاطمه سلام الله علیها، گنج باطن الــم می‌باشد.

 

*اسراری از نام مبارک فاطمه سلام الله علیها و قلّه عالم

عدد ابجد نام مبارک فاطمه سلام الله علیها=135=عدد ابجد کلمه قله[93]. درواقع قله‌ی عالم امکان در کثرات خلقت، همان نام مبارک واحد پروردگار عالم به عدد 19 است که ظهور عددی و حروفی را جلوه می‌دهد{19 حرف بسم الله الرحمن الرحیم و 19 حرف اسامی پنج تن صلوات الله علیهم اجمعین}.

درواقع عدد ابجد حروفِ نوزده =72=سجده شد که عالم در سجده بندگی ظهور پیدا کرد و خود عدد 19، جایگاه عددی نُه بود که عالم در بلوغ 9 خلق شده است و حقیقت آن در ظرف قله عالم که عدد ابجد کلمه قله=135 است برابر با نام مبارک فاطمه سلام الله علیها که او اُم و قله و ظرف امتحان شده‌ی خلقت پروردگار عالم است و خود به عدد یک؛ امّ ابیها و... ظهور دارد.{ در وجودهای مبارک معصومین صلوات الله علیهم اجمعین؛ 13 معصوم صلوات الله علیهم اجمعین، آقا هستند و فقط یک خانم}

 

نکته: در قسمت‌های قبل توضیح داده شد که اگر نام زیبای فاطمه سلام الله علیها را به سه قسمت بخش کنیم یعنی:

 فا + ط + مه در جمع آخر به 3 تا 9 می‌رسیم: (فا=81 و 9=1+8)، (ط=9)، (مه=45 و9=5+4). 3 تا 9 تا می‌شود 27 تا که برابر با جایگاه عددی کلمه سجده است. و درواقع در 27 رجب؛ روز مبعث حضرت محمد صلوات الله علیها؛ روز تولد گنج قرآن است که در قلب مبارکش می‌باشد و درحقیقت، جانِ کوثر عالم هستی و ظهور بضاعتِ وجود پیامبرصلی الله علیه و آله به عنوان خزانه‌ی کوثر؛ فاطمه سلام اله علیها است. جالب است که (از1تا27) جمع 9 عددِ مضرب‌های عدد 3 می‌شود 135 که اسرار نام مبارک فاطمه سلام الله علیها را نشان می‌دهد 135=27+24+21+18+15+12+9+6+3 

اما اگر عدد 9 به حروف بخواهد ظهور داشته باشد: که درواقع نُه به حروف هستند(چون در باطن حروف نامِ خانم نهفته‌اند) و عدد ابجد 9 به حروف؛ نُه=55 است و 3 تا 55 تا می‌شود 165 که برابر با عدد ابجد لا اله الا الله[94] است! و جایگاه عددی کلمه نُه=19 که 3 تا 19 تا می‌شود 57=زن[95]!

*پس درواقع قله‌ی اسرار ظهوری خلقت به عدد 9، درس زیبایی دارد. در خلقت نوری حضرت زهرا سلام الله علیها خواندیم که ایشان کسی بود که قبل از خلقت همه اسرار ظرف آفرینش وجودش امتحان شد و خداوند جلّ جلاله فرمود ما او را صابره یافتیم و قبول شد، پس خداوند در آیه یک سوره مبارکه نساء می‌فرماید: همه‌ی مخلوقات را از یک نفس واحده خلق کردیم و درواقع کلمه نسا همان الف وجود شد که تمام حروف و اعداد در بطن او ظهور پیدا کردند، پس همه در بلوغ نُه هستند. بنابراین بلوغ 9، همان تسخیر همه‌ی اعداد و حروف است که  در انطباق قرارمی‌گیرد و اگر امام عسکری علیه السلام می‌فرماید ما معصومین صلوات الله علیهم اجمعین حجت‌های خدا بر مردم هستیم و مادر ما حجت بر ماست[96]، شاید این ظهور باطن است.

 

*حضرت فاطمه سلام الله علیها در عالم دنیا 9 سال در منزل رسالت است و 9 سال در منزل ولایت و منزل نورانیش مهبط وحی و نزول آیات و مختلف الملائکه یعنی محل رفت وآمد ملائکه مقرب است. بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله، جبراییل علیه السلام بر او نازل می‌شد و احادیث قدسی را به خانم سلام الله علیها می‌فرمود و حضرت علی علیه السلام احادیث را می‌نوشت.

 

[1] ) نه: (ن=50)+(ه=5)=55 - نه: (ن=14)+(ه=5)=19

[2] )واحد: (و=6)+(ا=1)+(ح=8)+(د=4)=19

[3] )سوره مبارکه حدید؛ آیه 3

[4] )تفسیر قمی.ج2.ص350

[5] )اول: (ا=1)+(و=6)+(ل=30)=37 - آخر: (ا=1)+(خ=600)+(ر=200)=801

[6] )قله: (ق=100)+(ل=30)+(ه=5)=135

[7] ) سوره مبارکه نساء؛ آیه 1

[8] )واحده: (و=6)+(ا=1)+(ح=8)+(د=4)+(ه=5)=24

[9] ) الاسرار الفاطمیه ص 17 و 99-  الانتصار: ج7.ص237 

[10] ) مهدی: (م=40)+(ه=5)+(د=4)+(ی=10)=59

[11] )نورٌواحد(ص): (نور=256)+(واحد=19)=275نورٌواحد(ص)=(نور=40)+(واحد=19)=59

[12] )البحار؛ج53.ص179 و 180- غیبة الطوسی؛ص172- الاحتجاج؛ج 2.ص277- الزام المناصب؛ج1.ص439

[13] )مهدویت: (م=40)+(ه=5)+(د=4)+(و=6)+(ی=10)+(ت=400)=465

[14] )مهدویت: (م=13)+(ه=5)+(د=4)(و=6)+(ی=10)+(ت=22)=60

[15] )ام ابیها: (ا=1)+(م=40)+(ا=1)+(ب=2)+(ی=10)+(ه=5)+(ا=1)=60

[16] ) از بیانات استاد محقق حاج آقا موسوی

[17] ) سوره مبارکه روم؛ آیات 4 و 5 .

[18] ) بحارالانوار؛ ج43.ص5- تفسیر فرات الکوفی؛ ص321- معانی الاخبار؛ النص؛ ص396- البرهان فی تفسیرالقرآن؛ ج4. ص 337

[19] )از بیانات استاد محقق حاج آقا موسوی

[20] ) التحقیق: ج10.ص 107

[21] ) مختصرالبصائر: ص 131

[22] ) تحف العقول: ص 479

[23] )سوره مبارکه شوری؛ آیه 51

[24] ) وسائل الشیعه : ج27.ص34

[25] ) سوره مبارکه طه؛ آیه 114

 

[26] ) آیه 30 سوره مبارکه انبیا

[27] ) آیه 30 سوره مبارکه انبیا

[28] )الف: (ا=1)+(ل=30)+(ف80)=111

[29] ) آیات 19و22 سوره مبارکه الرحمن

[30] )آیه 33 سوره مبارکه احزاب

[31] )از بیانات استاد محقق حاج آقا موسوی

[32] ) سوره مبارکه فرقان؛ آیه48

[33] ) سوره مبارکه انفال؛ آیه 11

[34] ) تفسیر فرات الکوفی؛ ص153

[35] )سوره مبارکه انفال؛ آیه 24

[36] )تفسیرالقمی؛ ج1.ص271- الکافی؛ ج8.ص248

[37] ) سوره مبارکه انعام؛ آیه 95

[38] ) الکافی؛ ج2.ص5

[39] ) سوره مبارکه نحل؛ آیه 65

[40] ) بحارالانوار؛ ج9.ص216

 

[41] ) سوره مبارکه بقره؛ آیه 154

[42] ) الهدایة الکبری؛ ص195

[43] )آب: (ا=1)+(ب=2)=3=ج

[44] )اول: (ا=1)+(و=6)+(ل=30)=37

[45] )سی هفت: (س=60)+(ی=10)+(ه=5)+(ف=80)+(ت=400)=555

[46] )سوره مبارکه بقره؛ آیه 156

[47] )اول: (ا=1)+(و=6)+(ل=12)=19

[48] )سجده: (س=15)+(ج=3)+(د=4)+(ه=5)=27   طول: (ط=9)+(ل=12)=27

[49] )آدم: (ا=1)+(د=4)+(م=40)=45

[50] ) یعنی 27،24 ، 21 ،3،6،9،12،15،18

[51] )لا اله الا الله: (لا=31)+(اله=36)+(الا=32)+(الله=66)=165

[52] )سوره مبارکه قدر؛ آیه 3

[53] ) اسرارالفاطمیه؛شیخ محمد فاضل المسعودی ص231

[54] ) از بیانات استاد محقق حاج آقا موسوی

[55]) سوره مبارکه بقره؛ آیه 261  

[56] ) تفسیرالعیاشی؛ج1.ص147- البرهان فی تفسیر القرآن؛ ج1. ص 542- تفسیر کنز الدقائق و بحرالغرائب؛ ج2.ص 435

[57] ) سوره مبارکه ابراهیم علیه السلام؛ آیه 24

[58] ) بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلی الله علیهم؛ ج1.ص54

[59] ) سوره مبارکه انعام؛ آیه 95

[60] ) البرهان فی تفسیرالقرآن؛ ج 2.ص 456

[61] )حیدر: (ح= 8)+(ی= 10)+ (ر= 200)= 222

[62] )اربعین: (ا= 1) +(ر= 200)+ (ب= 2)+(ع= 70)+ (ی= 10) +(ن= 50)= 333

[63] )جیم: (ج=3)+(ی=10)+(م=40)=53 احمد(ص): (ا=1)+ (ح=8)+(م=40)+(د=4)=53

[64] ) آیه 7 سوره مبارکه هود

[65] ) آیه 4 سوره مبارکه حدید

[66] )حسنه: (ح=8)+(س=60)+(ن=50)+(ه=5)=123

[67] ) آیه 201 سوره مبارکه بقره

[68] ) از آیه 24 تا 147

[69] )الف:  (ا=1)+(ل=12)+(ف=17)=30 یک: (ی=10)+(ک=20)=30

[70] ) حسن(ع): (ح=8)+(س=60)+(ن=50)=118

[71] ) آیه 59 سوره مبارکه انعام

[72] ) حکیم: (ح=8)+(ک=20)+(ی=10)+(م=40)=78

[73] )سوره مبارکه اسرا؛ آیه 82

[74] )دین: (د=4)+(ی=10)+(ن=50)=64 کلید:)=20)+(ل=30)+(ی=10)+(د=4)=64- ناجی: (ن=50)+(ا=1)+(ج=3)+(ی=10)=64

[75] ) حسن: (ح=8)+(س=15)+(ن=14)=37

[76] ) بحارالانوار؛ ج11.ص99

[77] ) لا: (ل=12)+(ا=1)=13

[78] )سبحان: (س=15)+(ب=2)+(ح=8)+(ا=1)+(ن=14)=40- سبحان: (س=60)+(ب=2)+(ح=8)+(ا=1)+(ن=50)=121

[79] ) لا: (ل=30)+(ا=1)=31  سی یک: (س=60)+(ی=10)+(ی=10)+(ک=20)=100

[80] )آیه 8 سوره مبارکه دهر

[81] )از بیانات استاد محقق حاج آقا موسوی

[82] ) سوره مبارکه نور؛ آیه 35

[83] ) البرهان فی تفسیرالقرآن؛ ج4.ص67- تفسیر القمی؛ ج2.ص 103- الکافی؛ ج1. ص195

 

[84] ) بحارالانوار؛ ج10.ص 217- الآمالی(للصدوق)؛ النص؛ ص612

 

[85] ) کل: (ک=20)+(ل=30)=50

[86] )حی: (ح=8)+(ی=10)=18

[87] ) الاسرار؛ص110واصول کافی؛ص112

[88] )آیه 4 سوره مبارکه حدید

[89] )اُم ابیها: (ا=1)+(م=13)+(ا=1)+(ب=2)+(ی=10)+(ه=5)+(ا=1)=33

[90] )آب: الف+با: (ا=1)+(ل=12)+(ف=17)+(ب=2)+(ا=1)=33

[91] )نسا: (ن=50)+(س=60)+(ا=1)=111- نسا: (ن=14)+(س=15)+(ا=1)=30

[92] )طاهره: (ط=9)+(ا=1)+(ه=5)+(ر=20)+(ه=5)=40

[93] )قله: (ق=100)+(ل=30)+(ه=5)=135

[94] )لااله الا الله: (ل=30)+(ا=1)+(ا=1)+(ل=30)+(ه=5)+(ا=1)+(ل=30)+(ا=1)+(ا=1)+(ل=30)+(ل=30)+(ه=5)=165

[95] )زن: (ز=7)+(ن=50)=57

[96] ) الاسرار الفاطمیه ص 17 و 99-  الانتصار: ج7.ص237 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۶:۴۵
عذرا شفائی

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم اخرجنا مِن الظلمات الوهم و اکرمنا بنورالفهم اللهم افتح علینا ابواب رحمتک

و انشر علینا خزائن علومک برحمتک یا ارحم الراحمین.

برای آموختن هر علمی، ابتدا باید چهار چیز را درنظر گرفت: 1)جایگاه وضع  آن علم. 2)علت لزوم دانستن آن علم. 3) تعریف آن علم . 4)طرز بکاربردن آن علم.

بنابراین مبحث درس ما که علم اعداد است، اینطور باز می‌شود:

1)موضوع علم؛ علمِ اعداد است و موضعِ آن، نشان دادن جایگاه این علم در حقیقت علوم است. زیرا علم عدد، پایه‌ی همه علوم می‌باشد.  قال امیرالمؤمنین علیه السلام: سأل رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: ما تفسیر ابجد؟ فقال تعلموا تفسیر ابجد فإن فیه الاعاجیب کلها، ویل لعالم جهل تفسیره[1].امام علی علیه السلام می‌فرمایند: از رسول خدا صلی الله علیه و آله در مورد حروف ابجد سؤال شد، آن حضرت فرمودند: تفسیر حروف ابجد را یاد بگیرید؛ چراکه همه آن شگفتی است، وای بر عالمی که از تفسیر آن جاهل باشد.

2)دانستن این علم شریف برای طرح علمی مهندسی خلقت در علم هندسه است. که در شکل و صورت هندسی؛ مخصوص در شکل دایره و الواح مربع ظاهر شده است.

3)تعریف علم عدد: جناب شیخ بهائی می‌فرمایند: اعداد، روحِ حروف هستند(الاعداد ارواح و الحروف اشباح) نزد اهل خرد و اهل عیان   حرف جسم و عددِ اوست چو جان.[2]

پس درواقع حرف، جسمِ عدد می‌باشد، که قالب بندی دارد. اما روح در واقعیت بسیط است و معنا  و تکامل مفهومی حروف را تا الی غیر النهایه به اثبات رسانده و بالقوه‌هایش را بالفعل کرده و در ظرف متعدی شدن در باب کثرت قرار می‌دهد، که آثار حروف هرگز تمام نمی‌شود.

چنانچه فعل و عمل ما در حروف و کلمه ظاهر می‌شود، اما اجر و پاداشش به عدد به ما داده می‌شود. مثل محصلی که درس خوانده و وقتی به رتبه عددی تحصیل رسید و کار و حقوق شامل حالش شد، آنگاه مزدش را به عدد بدست می‌آورد و تمام رفاهش در عددِ آن مزد (تا آخرِعمر خودش) تأمین می‌شود که هیچ،  حتی آثارش برای خود شخص تا قیامت و برای رفاه خانواده‌اش بصورت ارث مادام العمر ادامه پیدا می‌کند.

4)طرز بکاربردن علم عدد: از اصل دقیق مهندسی پروردگار عالم در شکل عمل بصورت عبادت و بندگی به تصور حقیقی علوم کامله که در ابعاد آسمانی-زمینی، صورت گرفته، عملِ ما هم باید تطبیق به این صورت حقیقی داشته باشد که در پایین‌ترین نقطه هستی؛ اسفل السافلین تا بالاترین؛ اعلاعلیین و در اشکال و ستون‌بندی از عرش تا فرش که مقصود، خانه مبارک خدا و تمام کره زمین است همه بدون ذره‌ای نقص، از خدای سبحان آفریده شده و در فرمان او به اطاعت کامل انجام وظیفه می‌کنند.

 

 

2

9

4

 

6

1

8

 

4

3

8

 

6

7

2

7

5

3

7

5

3

9

5

1

1

5

9

6

1

8

2

9

4

2

7

6

8

3

4

لوح 9 و 5

جالب است که در ادامه[3] درس مهندسی خلقت در معنای عدد 9 و 5  بدانید تمام الواح در شروع از سه تا سه تا، تا 360 تا نظم پیدا می‌کند! و اسرار عدد 9 و 5 از لوحی ظاهر می‌شود که 9 خانه دارد اما به عدد 15 شمرده می‌شود.

پس به 4 صورت می‌توان اعداد را در این لوح قرار داد:

 

 

 

 

به این صورت این لوح در طرح، اعجاز آفرینش است و تمام اسرارش از عدد 5 که در وسط لوح است، ظاهر می‌شود. پس اعداد در 9 خانه، همه باید در تنظیم عدد 5 که در وسط است طوری قرار بگیرند که جمعِ اعداد هر ستون ( افقی، عمودی و قطرها) 15 شود{ درواقع سه ردیف در طول و عرض و بصورت قطر، همه باید در جمع، 15 شوند} .

6=و

1=ا

8=ح 

7=ز

5=ه 

3=ج

2=ب

9=ط

4=د

 

 

 

 

 

بنابراین 8 تا 15 تا ظاهر می‌شود :

افقی: (15=6+1+8) ، (15=7+5+3) ، (15=2+9+4)

عمودی: (15=2+7+6) ، (15=9+5+1) ، (15=4+3+8)

قطرها: (15=4+5+6) ، (15=2+5+8)

 

اگر اعداد ستون‌های عمودی را (به سه تا 15 تا) جمع کنیم، 45 می‌شود(یک لوح) که در 4 تا لوح می‌رسیم به عدد 180(4×45) که نیم دایره خلقت است و برابر با عدد ابجد نام مبارک خداوند؛ مسعود و معلم[4] است. و اگر ستون‌های افقی هر لوح را جمع کنیم، بازهم به عدد 180 می‌رسیم. عدد 180 معنی می‌شود به 80+100: عدد 100 برابر با عدد ابجد حرف ق و نگهدارنده است و عدد 80 برابر اسم وجه الله خداوند است، پس 180 یعنی نگهدارنده وجه اللهی. بنابراین دو تا 180 تا می‌شود 360؛ کلّ دایره خلقت![5]

*رابطه 4 لوح با 4 وجه خانه خدا:

درواقع این 4 لوح، 4 وجه خانه خداست که تمام اسرار عالم چه به ظاهر و چه به باطن در این خانه؛ از نقطه زیر خانه خدا تا ساختمان ظاهری آن غرق است! پس خدا خواست که تمام دایره خلقت به عدد 360 درجه و به حروف شین که عدد ابجد آن 360 است، افشا شود. بنابراین هر لوح، 8 تا 15 است که می‌شود 120[6] و برابر با عدد ابجد حروف سین است. پس 4 تا سین در وجوه اطراف کعبه است و کف و سقف خانه کعبه هم دو تا مربع است که درحقیقت 6 تا سین می‌شود. و در خانه خدا وجود مبارک باطن سین هم قدومش بدنیا آمد که عدد ابجد نام زیبایش علیّ (با یاءِ مشدد) 120 می‌شود[7] یعنی حقیقت سین و قلب عالم امکان  است. پس خانه خدا، هفت سین است و پناهگاه تمام عالمیان است. و آخرین سوره قرآن، سوره مبارکه ناس؛ پناهگاه همه مؤمنین است وخداوند سفارش می‌فرماید که پناه بگیرید با این سوره از همه شرور: بسم الله الرحمن الرحیم. قل اعوذ بِربّ الناس. مَلِک الناس. اِله الناس. مِن شرّ الوسواسِ الخناس. الذی یُوسوسُ فی صدورِ الناس. مِن الجنّة و الناس؛ به نام خداوند بخشنده و مهربان. بگو پناه می‌جویم به پروردگار آدمیان. به پادشاه آدمیان. و به خدای یکتا معبود آدمیان. از شرّ وسوسه‌های شیطان خنّاس. آنکه وسوسه و اندیشه بد در دل مردمان افکند. چه آن شیطان از جنس جن باشد و یا از نوع انسان.

 

و جالب است که شکل هر وجه کعبه، مربع است و مربع از ریشه رَبَع و باطن ربیع یعنی بهار، سبزی و حسن(ع) است، درمان و شفا است. پس اگر بخواهی به خدای مهربان  پناه ببری، باید اتصال به کعبه و جان کعبه داشته باشی تا حقیقت هفت سین نصیبت شود! یکی از زیبایی‌های وجودهای مبارک اصحاب کهف این است که در حال سجده از دنیا رفتند و خانه خدا، مسجدالحرام است و هر مسلمانی که از دنیا می‌رود، باید در قبر صورتش را که درواقع وجهِ عملش است، رو به خانه خدا کنند. راستی چرا باید در سجده، 7 موضع بدن ساجد شود؟! درواقع هر موضع یک حرف سین است و با هر سجده به 7 سین می‌رسیم و دو تا سجده می‌شود یک رکن، پس دو تا 7 تا ، 14 سین می‌شود. و خداوند فرمود: سبعاً مِن المثانی...[8] . درحقیقت عالم در سجده است و بواقع در سین غرق است. و سین یعنی با سجده می‌توانیم به میزان عقل و میزان عمل و میزان علم و میزان بندگی و اخلاص و میزان کمال اخلاق و محتوای انسانی برسیم.     

*اسرار 8 تا 15 تا در جمع اعداد لوح:

عدد 15 برابر است با عدد ابجد نام مبارک حوا[9] سلام الله علیها و جایگاه عددی حرفِ س. این عددها داخل لوح هستند، حال اگر خودِ لوح را هم به یک 15 تا حساب کنیم، می‌شود 9 تا 15 تا یعنی 135 تا(135=15×9) که برابر با عدد ابجد نام مبارک فاطمه[10] سلام الله علیها است.

 

*در 8 تا 15 تای این لوح(که در جمع ظاهر می‌شود)؛ 2 تای آن آتشی یا نوری(ا،ط)، 2 تای آن بادی(ب،و)، 2 تای آن آبی(ج،ز) و 2 تای آن خاکی (د،ح) می‌باشد که آتشی برای تبرع (ضرب)، بادی برای فتوحات(جمع)، آبی برای تخریب(تقسیم) و خاکی برای تفریق(منها) است.

 

*بنابراین اعتدال در تمام مراحل، این 8 تا 15 تا را دربردارد. پس مربع در 8 سمت مرکز مهندسی دایره خلقت است و مرکز که عدد 5 در آن است؛ اینجا خانه خداست که قلب کره زمین است !

و در روی زمین 8 قسمت تربت و جایگاه ورود ملائکه و جایگاه نورانی است. این 8 قسمت عبارتند از:

 1)مکه معظمه: بیت الله الحرام 2)مدینه منوره: حرم رسول الله صلی الله علیه و آله 3)بقیع: قبور مطهر چهار امام معصوم علیهم السلام. 4) نجف: حرم امیرالمؤمنین علی علیه السلام؛ ولی الله. 5) کربلا:حرم مطهر امام حسین علیه السلام؛ ثارالله.6)کاظمین: حرم مطهر امام موسی کاظم و امام جواد علیهما السلام. 7)سامرا: حرم مطهر امام هادی و امام حسن عسکری علیهما السلام. 8) مشهد: حرم مطهر امام رضا علیه السلام؛ قبر مبارک ایشان در جایگاه تربت بهشتی طوس، مشهد الرضا خوانده می‌شود. درواقع عدد 8 به ثامن الائمه علیه السلام تمام می‌شود. عدد 8، ثمن عالم است و بهشت هم 8 درجه دارد.

*نکته زیبا اینکه حرم معصومین صلوات الله علیهم اجمعین، گنبد دارد و شکل گنبد 8 است! که همه‌ی این بزرگواران، هم خودشان ثمن عالمند و هم می‌فرمایند که برای برآورده شدن حاجات به زیرِ قبّه یعنی زیر هشتی گنبد بروید زیرا آنجا محلّ گرفتن ثمن و قدر است! و هر کس بخشش می‌خواهد باید زیرِ آن هشتی برود و شیعیان باید به وجود مبارک امام رضا علیه السلام هرگز از زیر هشتی بیرون نیایند!   

 

*نکته دیگر اینکه 8 تا 15 تا می‌شود 120 تا (120=8×15) که برابر با عدد ابجد کلمه احسان [11]خداوند است. و خداوند کریم، کتاب نورانیش را 120 حزب قرار داد. و عدد ابجد حروف سین[12] هم 120 می‌شود. که همانطورکه می‌دانید حرف سین، قلب است و از حروف میزان قرآن است. جمع اعداد 1 تا 15 هم  120 می‌شود.

بنابراین از حکمت‌های قرآن عزیز این است که تمامی آن، قلب است و تمامی آن میزان است و تمامی آن احسان پروردگار عالم است! و جالب اینکه عدد ابجد نام مبارک علیّ علیه السلام{با یاءِ مشدد}[13] هم 120 می‌شود!

و چنانچه قرآن در مقابل چهارده نور مقدس ائمه طاهرین صلوات الله علیهم اجمعین است و ایشان را آل یاسین می‌خوانیم، پس همه‌ی معصومین صلوات الله علیهم اجمعین هم، قلب عالم امکان و قلب هر زمانی هستند(امام زمان) و قلب کننده همه قلوب به راه راست و هدایت به سوی پروردگار عالمند.

چنانچه عدد ابجد کلمه آل یاسین=162[14]، برابر با عدد ابجد اسم انسان[15] است و این عزیزان انسان کاملند. جالب است که جمع ارقام 162 می‌شود 9 !

درحالیکه قلب شکل 5 است و درحالیکه لوح در مرکز به عدد 5، اسرارش را ظاهر می‌کند و 9 خانه دارد و جمعِ 9 و 5 می‌شود 14. اینجا یکی از اسرار کلمه مبارک طه[16] بازمی‌شود و قلب با شکل 5 در فعل در تمام اعضا، سرّ جمع کردن 1 تا 5 را اجرا می‌کند و سفره احسان آبادی عمر، از برکت گنج باطن قلب است! اما جمع تمام اعدادش (از هر طرف در لوح) باید به 15 ظاهر شود. آیا اینطور باز شدن، سرّ عدد 5 نیست؟! که اگر اعداد 1 تا 5 را با هم جمع کنیم 15 می‌شود[17].

* اگر در 4 لوحی که در ابتدا نشان داده شد، از هر طرف (بالا و پایین) چه بصورت افقی و چه عمودی عدد سه رقمی ردیف‌ها را با هم جمع کنیم، 1665می‌شود!

برای مثال: 1665=492+357+816   ،  1665=672+159+834 

عدد 1665 هم بر 9 قابل قسمت است که 185 می‌شود[18] و برابر عدد ابجد نام مبارک خداوند؛ من یهدی و لا یهدی[19] می‌باشد. و اگر بر 15 تقسیم کنیم، 111 می‌شود[20] که برابر عدد ابجد کلمه نسا و الف[21] است؛ سیدة نساء العالمین! و گنجِ اَلـْف؛ وجودِ کوثرعالم؛ فاطمه زهرا سلام الله علیها است {الـْف به عربی یعنی 1000 که هزار، همان حروف زهرا سلام الله علیها است} و از طرفی ایشان بضاعتِ گنج الِف عالم یعنی حضرت محمد صلی الله علیه و آله است که فرمود: فاطمه(س) بضعة منّی... [22].

*و در لوح سه تایی، درواقع 3 در 5 ضرب می‌شود و 15 را نشان می‌دهد. اما اگر در یک حالت مثلا  فقط عمودی در نظر بگیریم؛ در جمع ستون‌هایش، 3 تا 15 تا را به ما نشان می‌دهد که می‌شود 45 تا که برابر با عدد ابجد اسم مبارک حضرت آدم علیه السلام و جایگاه عددی نام مبارک فاطمه[23] سلام الله علیها است و عدد 15 هم برابر با نام مبارک حضرت حوا سلام الله علیها است. و در جمع 1 تا 9، عدد 45 ظاهر می‌شود[24]  و جالب اینکه اگر 9 را در 15 ضرب کنیم، می‌شود 135 که برابر عدد ابجد نام مبارک فاطمه سلام الله علیها است.

امیدوارم با دقت زیاد به معارف این درس‌ها، سَر بندگی و سجده به درگاه باری تعالی بگذاریم و با عجز و ناتوانی خودمان بگوییم:  سبحان الله والحمدلله ولااله الا الله و الله اکبر. 

*نکته:ما در شبانه روز 5 وعده نماز می‌خوانیم با 5 اذان و اقامه و 9 بار تشهد می‌خوانیم. هر شهادتی، بابِ تطهیر است زیرا انسان کافر با گفتن شهادتین، باطنش تطهیر و مسلمان می‌شود.

*رابطه الواح با کتاب الله و عترت:

آیا این اعجاز نیست که عدد ابجد کلمه مبارک قرآن = 351 است {درواقع همان عدد 135(=فاطمه سلام الله علیها) است که ارقامش جابجا شده} و در جمع ارقامش 9 می‌شود (9=1+5+3) و در آخر قرآن کریم؛ کلام نورانی خداوند متعال با حرف س ( کلمه ناس) ختم می‌شود که جایگاه عددی حرف س=15 است. پس مربع 15 در 8 سمت، مرکز مهندسی دایره خلقت است و اینجا خانه خدا نامیده شد که به شکل مکعب است و قلب کره زمین است. ریشه مکعب، کعب است که عدد ابجدش 92 می‌شود و برابر با عدد ابجد نام مبارک محمد صلی الله علیه و آله است. و حرفِ م بر سر کعب آمده و خوانده می‌شود مکعب که عدد ابجدش 132 می‌شود که برابر با عدد ابجد  نام مبارک محمّد (با میم مشدد) و عدد ابجد کلمه اسلام است[25].

و نکته جالب اینکه اگر عدد ترتیب نزول سوره مبارکه ناس به قلب مطهر پیامبرصلی الله علیه و آله که 21 است را با عدد ترتیب فهرستی آن در قرآن مجید که 114 است، جمع کنیم (114+21) می‌شود 135 که برابر با عدد ابجد نام مبارک فاطمه سلام الله علیها است و همان حقیقت لوح که 15×9 = 135 شده است! 

*و از طرف دیگر سوره‌ای که عدد ترتیب نزولش به قلب مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله 15 است، سوره مبارکه کوثر است که شأن نزولش درباره حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها السلام؛ عصمة الله الکبری؛ حجت الله علی الحجج علیهم السلام است. و یکی از نام‌های قرآن هم کوثر است. و عدد 15 برابر با اسم مبارک حواسلام الله علیها؛ مادر جسمانی ماست و حضرت فاطمه سلام الله علیها؛ حوای روحانی می‌باشد که در جمع وجودهای مطهر پنج تن صلوات الله علیهم اجمعین محور است :

هم فاطمة و ابوها و بعلها و بنوهاصلوات الله علیهم اجمعین

 

*در حدیث ثقلین[26] آمده است که همه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین و قرآن کریم در قیامت سر حوض کوثر قرار می‌گیرند { پیامبر صلی الله علیه و آله: انّی تارک فیکم الثّقلین کتاب الله و عترتی (اهل بیتی) و انّهما لن یفترقا حتّی یردا علی الحوض. ما إن تمسّکتم بهما لن تضلّوا بعدی... ؛ دوچیز گرانبها یا دو وزنه سنگین میزان برای شما به امانت گذاشتم؛ کتاب الله و عترتم که این دو از هم جدا نمی‌شوند تا روزی که در کنار حوض کوثر با هم نمایان می‌شوند. بعد از من تا زمانیکه به این دو تمسک جویید هرگز گمراه نمی‌شوید... }. آنجا باطن کتاب‌الله و عترت، ظهور حقیقی‌شان نشان داده می‌شود. و ساقی آن کوثر، امیرالمؤمنین علی علیه السلام است.

*رابطه الواح با حضرت آدم علیه السلام و حوا سلام الله علیها

هنگامیکه عدد به 360 در اطراف خانه مبارک کعبه معلوم شد. نکته مهم این است که عدد 360 برابر حروف شین و افشا کننده خلقت در تمام عالم زمینی و آسمانی در دنیا گردید. اما زیباتر از همه‌ی این خلقت‌ها، خلقت اشرف مخلوقات؛ حضرت آدم علیه السلام است که تمام این زیبایی‌ها را خداوند به قدوم جسمانی ایشان خلق فرمود. در کلام کریمش می‌فرماید[27]:  و إذ قال ربّک للملائکة إنی جاعلٌ فی الارض خلیفة... یعنی و (به یاد آر) وقتی که پروردگارت فرشتگان را فرمود که من در زمین خلیفه‌ای خواهم گماشت... .آیا این عجیب نیست که جایگاه عددی حروف شین=45 و برابر عدد ابجد اسم مبارک آدم است.

پس هدف در ظاهر خلقت خانه خدای مهربان حضرت آدم علیه السلام و به عدد 15 در الواح نورانی حضرت حوا سلام الله علیها است. اما در باطن عدد 360 معنی می‌شود به 60+300 : عدد  ابجد حرف ش=300 و عدد ابجد حرف س=60. یعنی منظور حقیقی ظهور حرف ش، برابر افشای حرف س است. درواقع عالم خلقت از نظر جسمانی، ارض است ولی از نظر روحانی، زمان یعنی طول عمر است و اَرض، عرض خلقت است. چنانچه همه‌ی مخلوق در زمان به 60 ثانیه و 60 دقیقه و ساعت و روز و ماه و سال خلق شده و عمر و رشد و کمال می‌گیرد و افشای همه‌ی آنچه اسرار است در بالقوه‌ها در عرض عمر باید بالفعل شود. اما همانطورکه نوشته شد تمام وجوه سین شد و هفت سین ظهور پیداکرد. و درواقع هفتمین سین پرده برداری از تمام اسرار خلقت و دیوار خانه کعبه شکافته شد ولی الله الاعظم امیرالمؤمنین علیه السلام قدوم مبارک خودش و یازده ذریه نورانی معصومش صلوات الله علیهم اجمعین دنیا را متبرک به قدومشان کردند.ارواحنا له الفدا

اما نکته جالب دیگر که این الواح همه ظهور عدد 15 را دادند و 9 تا 15 تا شد 135؛ برابرعدد ابجد نام مبارک فاطمه سلام الله علیها. یعنی هیچکس نمی‌توانست ورود در خانه کعبه داشته باشد، پس او حوای روحانی است که حامل حمل و ظهور تمام ظهریات است.

پیامبران قبل از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله همه ظاهر خانه خدا را ترمیم کرده‌اند یعنی رسالتشان این بود که مردم به سیرت آدم علیه السلام برسند و این باطن برایشان ظهور کند. اما در زمان ما شیعیان، خداوند هم هدایت به آدم شدن ما در ظاهر است و هم در باطن با اتصال ما به حقیقت قلب عالم؛ سین عالم وجود؛ امام معصوم ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است. الحمد لله رب العالمین

دیگر اینکه عدد الواح که به 1665 در جمع(ستون‌ها) رسیده بود[28]. چهار لوح اطراف خانه خدا را اگر در هم ضرب کنیم 6660 می‌شود یعنی حدوداً برابر تعداد آیات قرآن و هر لوح 9 خانه داشت، 6 لوح است اگر 9 را در 6 ضرب کنیم 54 می‌شود که برابر با جایگاه عددی کلمه قرآن است.

دقت کنید این الواح، مجموعه‌ی همه‌ی گنج آفرینش و هدایت بشریت است از مرکز خانه خدا الی یوم القیامت.

*چرا الواح در 3 تا ستون سه تایی، ولی در مربع ظهور دارند؟!

چقدر زیباست بدانیم چرا الواح که سه تا سه تا است اما در مربع چهار گوش ظهور دارد. اولا همانطورکه می‌بینید سه تا سه تا طول آن است و سه تا سه تا عرض و حتی قطرها هم به این شکل است، یعنی چه؟! اگر 3 تا 3، را کنار هم بگذاریم 333 می‌شود که برابر عدد ابجد کلمه اربعین است یعنی عدد40. چقدر زیباست که پایه ‌ی عدد 40 روی 4 است و از جمع عدد 1 تا 4 ، عدد 10 بدست می‌آید(10=4+3+2+1) و درواقع عالم گنج عشر و 4 روی 10 است یعنی 14 ؛وجود مبارک چهارده معصوم صلوات الله علیهم اجمعین، اربعین حقیقی هستند و عدد 40 ( 4 تا 10 تا می‌شود 40 تا) ؛ طلا و مخلص و پاک و مطهر و معصوم صد در صد هستند.

از طرف دیگر همانطورکه می‌دانید عالم به شکل دایره است و عدد ابجدش 220 می‌باشد که عدد متحابه است و برابر  اسم طاهره یعنی پاک و مطهر، جایگاه عددیش برابر 40 می‌باشد که همان حقیقت اربعین و مهندسی خلقت که عالم دایره است و مرکزش خانه کعبه مکرمه است و آن 6 وجه دارد به شکل مربع. درواقع عالم دنیا از نقطه زیر خانه خدا به اسم ارض به همه‌ی عالم دحوالارض شده بدین معنا که خلقت در طهارت و در مربع سه سه تای عدد 333 اربعین قرار دارد.

3 1

نکته مهم و آخر اینکه وقتی عالم به شکل دایره است و پایه ی عدد 1 تا 3 است. پس شروع دایره،1 است و به 3 تمام می‌شود                    درحقیقت وجود مطهر حضرت فاطمه سلام الله علیها، جمع کننده 1 تا 3 است .

 

پس از یک طرف جمع 3+1 می‌شود 4 یعنی مربع و بهار کننده و سبز کننده که امام حسن علیه السلام چهارمین معصوم صلوات الله علیهم اجمعین؛ ملقب به سبز پوش آل پیامبر صلوات الله علیهم اجمین است و ایشان سبط اکبر پیامبر صلی الله علیه و آله می‌باشد. درضمن حضرت فاطمه سلام الله علیها، کوثر عالم است. کلمه کوثر از ریشه کثر است. پس آنچه که کثرت پیدا شده، از خانم دو عالم سلام الله علیها می‌باشد. و اوست که خداوند در کلام کریمش می‌فرماید[29]: و جعلنا من الماء کلّ شیء حی. خوب دقت کنید! حالا متوجه می‌شوید که چرا پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود بهشت زیر پای مادران(واقعی) است. زیرا به تبع وجود مبارک حضرت فاطمه سلام الله علیها همه‌ی بانوان محترمه حامل کثرت و بقاء حیات و جان عدد 333 می‌باشند، اگر قدر خودشان را بدانند! پس بلوغ خانم‌ها 9 سال است و حامل حمل 9 ماه فرزندانشان هستند. پس هر فرزند که بخواهد کامل و سالم و تطهیر بماند، باید لوح 3تا 3 را تمام کند.

اما از طرف دیگر عدد بالای دایره 13 را نشان می‌دهد که برابر جایگاه عددی حرف م به عدد ابجد 40 است. و خداوند می‌خواهد هم کفو حضرت فاطمه سلام الله علیها در سیزده ماه هفتم سال قمری (رجب المرجب) در خانه کعبه قدوم مبارکش به عالم دنیا بیاید. یعنی خداوند این وحدت را که عدد 13 برابر اسم مبارک احد جلّ جلاله است، باب پرده برداری از حقیقت مربع خانه کعبه و کثرت رحمت و نزول برکاتش برای انسان‌ها قرارداد که دیوار خانه شکافت . پس جز فاطمه ورود ندارد!

*رابطه الواح با عدد 12:

جالب است که این الواح بلوغ همه‌ی حقایق است از جمله عدد 12. همانطورکه می‌بینید در هر سطر عدد به 15 می‌رسد که جمع ارقام 15 می‌شود 6(5+1)، پس یک 6 در طول لوح قرار دارد و یک عدد 6 در عرض الواح است.

بنابراین به دو عدد 6 و 6می‌رسیم که درحقیقت 66 برابر با عدد ابجد نام مبارک الله جلّ‌جلاله می‌شود که همه‌ی این درس‌ها سوره مبارکه توحید است و اخلاص کامل، زیرا سوره توحید 66 حرف دارد و ذات اقدس الهی در کلام مبارکش خطاب به پیامبر گرامی اسلام؛ حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمود: قل هو الله احد و عدد ابجد هو=11 است که جمع اعداد 1 تا 11 برابر 66 می‌شود؛ برابر با عدد ابجد نام مبارک الله جلّ‌جلاله! و باطن لوح که شد اربعین به عدد 40 برابر حرفِ م به جایگاه عددی 13 که برابر با نام مبارک احد جلّ‌جلاله است. پس خوانده شد: "قل هو الله احد" و این سوره، شناسنامه خداوند است.

اینگونه باطن خانه خدا را به اسرار ظهور می‌دهد. آنگاه در عدد 12؛ که جمع دو تا 6 است (6+6)، همه اسرار هستی آشکار شده و حقیقت چشمه‌های رحمت الهی از درون سنگ‌های خانه خدا با شکافته شدن دیوارش به تولد وجود مبارک حضرت علی علیه السلام از باطن عدد 13(رجب) و در حقیقت بیت الحمد(خانه خدا) با عدد یکِ وجود مبارک خودش و 11 ذریه معصوم و نورانیش صلوات الله علیهم اجمعین، چشمه‌های عین (عینِ اسم مبارک عـلی علیه السلام) یُفجِرونه تفجیرا، در ظهور عصای حضرت موسی علیه السلام به امر خداوند کریم به سنگ زده شد و 12 چشمه آب از آن سرازیر شد( که شکل این سنگ بصورت کعبه بود و از هر وجهش دو چشمه آب سرازیر شد: و إذ استسقی موسی لقومه فقلنا اضرب بعصاکَ الحجر فانفجرت منه اثنتا عشرة عیناً...[30].

 امام باقر علیه السلام فرمودند[31]: هرگاه حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف در مکه قیام کند( او دوازدهمین امام شیعیان است) و بخواهد که به سوی کوفه برود، منادی او این ندا را سر خواهد داد: هان کسی از شما خوراک ونوشیدنی با خود به همراه نبرد. او سنگ موسی بن عمران علیه السلام را که به اندازه بار شتر است حمل می‌کند. در منزلی فرود نمی‌آید مگر اینکه چشمه‌ای از آن جاری گردد و هر که گرسنه باشد سیر خواهد شد و هر که تشنه باشد سیراب خواهد شد. آن توشه با آنان خواهد بود تا اینکه در نجف اشرف، در پشت کوفه فرود بیایند. و امام صادق علیه السلام فرمودند[32]: الواح موسی علیه السلام نزد ماست و عصای موسی علیه السلام نزد ماست و ما وارثان پیامبران هستیم.

درواقع رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده که این چشمه‌ها ولایت ما اهل بیت عصمت و طهارت است که هر کس بر ولایت ما پایدار بماند، خداوند جامی از محبت خود به  او می‌نوشاند که چیز دیگری به جای آن آرزو نکند و سیراب می‌شود الی یوم القیامة.

و درس عدد 12 که مبسوط در قسمت‎های قبل بیان شد، همه‌ی عالم را سیراب کرد تا به ظهور وجود دوازدهمین نور مطهر معصوم؛ حضرت حجت بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف افشای کامل کند.

 

*اما حقیقت زیبای دیگر این درس و باطن لوح:

عدد 11 باید اتصال به 12 پیدا کند تا همه‌ی اسرارش و محتوایش و حقیقتش ثابت و باقی و پایدار و به درجه کمال و حتی قبولی برسد! اگر خوب دقت کرده باشید، گفتیم که پروردگار عالم خواست در ماه ذی القعده یعنی افشای صاحبان جایگاه‌های حقیقی که ماه یازده سال قمری است در بیست وپنجمین روزش که برابر با عدد ابجد کلمه حمد است، تولد خشکی(ارض) اتفاق افتاد یعنی تولد همه عالم خلقت و تمام ظهورات عالم اسرار و تمام انوار و تمام اسماء و تمام جمالات و تجلیات و کمالات و آنچه ندیدنی بود در عالم زمینی از اعلاعلیین به اسفل السافلین، چنانچه خداوند فرمود: ثمّ رددناه اسفل السافلین[33]. خوب دقت کنید! از آن نقطه، عالم دحوالارض شد و هستی نمایان شد و اسرار در شناسایی به مهندسی خلقت، شناسایی پروردگار عالم است که فرمود: إنّی کنت کنزاً مخفیاً فاحببتُ و أن اُعرف[34].

پس جمع عدد 1 تا 11 همه عالم را رساند به عدد 66 برابر ظهور اسم مبارک الله جلّ‌جلاله. و از جمع دو تا عدد 6 ، عدد 12 ظاهر شده است(12=6+6). اما خداوند غیب الغیوب است و اسرار معرفی خود را از درون خانه کعبه افشا فرمود و به حضرت آدم علیه السلام فرمود که خانه خودش(کعبه) را روی نقطه ارض بسازد.

توجه!توجه! آنگاه باطن خانه خدا به عدد 12 به ظهور مولای متقیان؛ امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام و یازده ذریه نورانی در بطنش همه‌ی چشمه‌های رحمت را سرازیر فرمود. و در کلام کریمش فرمود: عمّ یتساءلون. عن النبأ العظیم[35]؛ او را خبر عظیم نامید و اسرار ندیدنی‌ها را به او ظهور داد. عدد 12 برابر جایگاه عددی حرفِ ل که همه درملکیت خداوند، به توحید محض لا اله الا الله، به 12 حروف افشا فرمود.

*اما درس زیبای اتصال عدد 11 به عدد12:

درحقیقت باطن عدد 12، عدد 11 است. و عدد 11 برابر با عدد نام مبارک خداوند؛ دوا و هو جلّ‌عظمته می‌باشد. کلّ اسرار عالم خلقت از ظهور عالم سرّ به انوار وجودهای مبارک پنج تن صلوات الله علیهم اجمعین که همه عزیزان انوار مقدسشان در یک نور تجلی کرده به نام نورٌواحد و این اسرار شد سرّ حقیقت محمدی صلوات الله علیهم اجمعین. پس عدد 5 برابر حرفِ ه است که ضمیر شد و جانشین و خلیفه خداوند و جانشینان برحق و بالاخص که معصوم هستند. "انّما یُریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یُطهرّکم تطهیرا"[36] این است و جز این نیست که همواره خدا می‌خواهد هرگونه پلیدی را از اهل بیت(به روایت شیعه و سنی حضرات محمد صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام و فاطمه سلام الله علیها و حسن علیه السلام و حسین علیه السلام و 9 ذریه نورانی در بطنش) برطرف نماید و آنان را چنان که شایسته است (از همه گناهان و معاصی و رزائل و ناپاکی‌ها) پاک و پاکیزه نگه دارد. درواقع عالم دنیا را هم به عدد 6 روز خلق فرمود که برابر حرفِ و است. پس از عالم سرّ تا عالم سفل، در دو حرف قرار دارد: هو جلّ‌عظمته و همه، کتاب توحید و خداشناسی است.

11 1

عدد کلمه هو=11 است پس مبنای ظهور خلقت در دایره خلقت، عدد 11 می‌باشد. و شروع کمان از 1 شروع و به 11 ختم می‌شود پس آنگاه در جمع(11+1)، عدد 12 حاصل می‌شود یعنی دوا،زده شد.

پس درهمه گنج خداشناسی به یک حرف می‌رسیم و آن هم الف(=111) است.

و عالم دنیا در ضریب این 3 تا یک است؛ یعنی در ضریب 3.

و عدد 12 جایگاه عددی حرفی ل به عدد ابجد 30 می‌باشد. و خداوند خانه کعبه را محل و مجرا و تجلی گاه حرف ل قرارداد. و جان این حرف را، وجود مبارک صاحبش حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب قرارداد که با متولد شدنش یک وجود مبارک خودش و 11 ذریه نورانی در بطنش صلوات الله علیهم اجمعین، گنج 12 را افشافرمود و خود، لقبِ مولی الموحدین گرفت. و در عالم خلقت، گردش سال شد 12 ماه و هر ماه 30 روز یعنی همه در مجرای ولایت اهل بیت و توحید محض و اخلاص معصومین صلوات الله علیهم اجمعین است.

خوب دقت کنید! پس 12 شد جانِ خانه خدا. ما شیعیان 11 فروع دین داریم که اگر بخواهد قبول شود و زنده بماند باید به اصول اتصال پیدا کند، آنگاه فروع به حقیقتش متصل می‌شود. تا مثل نماز که فروع دین است ولی باید رو به قبله بخوانیم تا نماز صحیح باشد یعنی اتصال 11 باضافه یکِ توحید که جزء اصول دین است.

همینطور است درباره نماز شب که خداوند امر می‎فرماید که نماز شب بخوان و آن 11 رکعت است: ومن الیل فتهجّد به نافلة لک عسی أن یبعثک ربک مقاماً محموداً[37]، تا اتصال به روز داشته باشیم و از تمام برکات سحر بهره‌مند شویم. یعنی 12 ساعت روز و 12 ساعت شب، پس دایره شب بخواهد تمام شود با یک رکعت نماز وتر به 12 کامل یعنی گنج توحید می‌رسیم، آنگاه سپیده صبح را درک می‌کنیم تا به حقیقت نماز صبح که امام حسین علیه السلام است برسیم زیرا ایشان مصباح الهدی هستند.

دیگر اینکه بین سال شمسی و قمری 11 روز فاصله است. و در این گردشِ 11 روز تمام خواص سال شمسی و قمری در دایره‌ی گردششان روزی خود را دریافت می‌کنند، آنگاه می‌بینیم هر دو ، 12 ماه ثابت دارند!

*باطنی از عدد 11 و 12 در سوره مبارکه یوسف علیه السلام:

خوب دقت کنید! در سوره مبارکه یوسف علیه السلام خداوند فرمود که حضرت یوسف علیه السلام در خواب دید که 11 ستاره و خورشید و ماه به حضرتش سجده کردند[38]. درحقیقت خداوند چگونه به ما می‌آموزد که هر عبادت کننده‌ای در اتصال به سجده بندگی برای خدا در جماعت 11 است و باید اتصال به یکِ امام معصوم داشته باشد تا به 12 دایره‎ی توحید و اخلاص زندگی دنیا و آخرت برسد. دایره زندگی دنیا؛ سال شمسی و دایره زندگی آخرت؛ سال قمری می‌باشد زیرا تمام احکام و قوانین مذهبی و بلوغ و تکالیف ما به سال قمری است(مثل روزه، حج و ...). پس خوب دقت کنید! عدد 11 باضافه یک(امام معصوم علیهم السلام)اتصال به قرب الهی پیدا می‌کند، تازه به شرط اتصال به رضای خداوند.

بنابراین تمام درس که گفته شد برگشت دوباره به نقطه اتصال که کلمه ارض و خلقت خشکی بود. اگر حروف کلمه ارض را جابجا کنیم، اسم مبارک رضا علیه السلام می‌شود. پس باطن ارض، رضاست. و چرا در جایگاه خانه خدا باید حج انجام شود؟ عدد حج=11 است و این طواف، تمام درس بیان شده را معنی می‌کند زیرا باید دور گنج 12 توحید بچرخیم و حج، یکی از 11 فروع دین است. پس 7 بار در نقطه اتصال به ولایت عظما و ولایت اکبر چهارده معصوم صلوات الله علیهم اجمعین روبروی سنگ حجرالاسود و رکن یمانی عدد 11 خود را به یکِ ولایت و توحید ناب وصل کنیم تا به 12 برسد. 7 تا 12 تا می‌شود 84 که جمع ارقامش 12 می‌شود(12=4+8) و برابر با عدد ابجد نام مبارک خداوند؛ محول است. خوب دقت کنید! اینجا جای تحویل است و جای زنده شدن یا بگوییم: حوّل حالنا الی احسن الحال. و جای گردش 7 تا 11 تاست یعنی 77 برابر با عدد ابجد نام مبارک "هو الله" و "یا الله" .[39]

پس وای بر کسی که عدد 11 وجودش به 12 اتصال پیدانکند(یعنی به وجود امام معصوم علیهم السلام) که خداوند می‌فرماید: فَیَمُت(پس بمیر!) یعنی مرگ انسانی شامل حالش می‌شود و اعمالش در دنیا می‌ماند و ابقا نمی‌شود. زیرا خداوند در سوره مبارکه الرحمن می‌فرماید: کلّ مَن علیها فانٍ. و یبقی وجه ربّک ذوالجلال و الاکرام[40]؛ هرکه و هرچه در روی زمین است دستخوش مرگ و فناست. و زنده باقی لایزال ابدی تنها خدای منعم باجلال و عظمت و باکرامت است. و فرمود: من جاء بالحسنة فله عشر امثاله...ا[41]؛ هرکس کار نیکو کند او را ده برابر آن خواهد بود... . کسی که به امام معصوم علیه السلام اتصال ندارد، کافر است، مرده است و خداوند عملش را حبط می‌کند و مخلد در جهنم است.

*عدد 6=حرف" و" :

درسی که انسان را به تفکر وامی‌دارد زیبایی حکمت مولایی است که ذره‌ای نقص در تمام خلقتش نیست. وقتی عدد 12 را می‌خوانیم، فراموش نشود که جمع عدد 1 تا 12 برابر 78 است که برابر با عدد ابجد اسم مبارک خداوند؛ حکیم است. و جمع ارقامش 15 می‌شود(8+7) و در آخر جمع ارقام 15 می‌شود 6. آنقدر عجیب است که انسان در مقابلش باید سر تعظیم فرود آورد!

در قوس نزولی از الواح مبارک به عدد 15 و در جمع ،6 رسیدیم و عدد 6 به حروف برابر حرفِ و است( جالب است که در انگلیسی(شکل) حرفِ و را به عدد 9 می‌خوانند!) و در قوس صعودی حکمت حکیم در ظهور 12 به عدد 78، درجمع به 15 و 6، همان حرفِ و را نشان می‌دهد. که خداوند دنیا را به عدد 6 روز خلق فرمود و در کلام مبارکش فرمود: انّا لله و انّا الیه راجعون[42] . تمام عالم بر حرفِ و است و عدد اتصال عالم قبل و عالم بعد ما یعنی آخرت است. و حرفِ و، درواقع یعنی عالم دنیا! به یک قول هیچ جنینی به عدد 6 ماه در شکم مادر نمی‌ماند اما خداوند می‌خواهد سه نوزاد به عدد 6 متولد شوند: حضرت یحیی علیه السلام و حضرت عیسی علیه السلام و امام حسین علیه السلام که در هر سه 6 حکمتی است.

اما 6 عددِ صعود یعنی حرفِ و به طرف قوس بالا کشیده می‌شود یعنی به شکل حرکت تنوین رفع است که دو پیش خوانده می‌شود و تنوین، نونِ ساکنی است که نوشته نمی‌شود ولی خوانده می‌شود. درحقیقت دو حرفِ و؛ دو عدد 6 است که کنار هم 66 را نشان می‌دهد؛ برابر نام مبارک الله جلّ‌جلاله.

اما درس بزرگ این است که این حالت به صورت قرارگیری جنین در شکم مادر است که در آغاز بصورت یک حرفِ و ظاهر می‌شود که همان عدد 6 است اما وقتی از 6 ماهگی می‌گذرد، قوس نزولیش تمام و قوس صعودی را طی می‌کند؛ در آغاز سرش بالاست و در پایان سرش پایین می‌آید و حرکت دو " وو" و دو عدد "66" را جلوه می‌دهد.

و جالب است که عدد ابجد کلمه شکم=360 و برابر عدد ابجد حروف شین است و جایگاه عددیش 45 ؛ برابر با عدد ابجد اسم مبارک آدم علیه السلام است. پس الواح نورانی و حکیمانه گنج تولد و ظهور همه‌ی اسماء و همه‌ی تجلیات و همه‌ی عوالم و اسرار است! و در عرفان تعداد آیات قرآن 6666 می‌دانند زیرا هر لوحی در جمع عدد 15 به 6 می‌رسد که 4تا لوح می‌شود 6666یعنی تمام آیات قرآن و اگر 4 تا 6 را جمع کنیم 24 می‌شود که عدد جامع است و برابر ساعات شبانه روز (و عدد ابجد کلمه جامع=114 می‌شود یعنی برابر تعداد سوره‌های قرآن). و این عدد، حکمت و جمع جمیع زیبایی‌هاست زیرا در جمع 4+2 به عدد 6 و حرفِ و می‌رسد! و اگر اعداد یک تا 24 را با هم جمع کنیم 300 می‌شود که برابر عدد ابجد حرف ش و کلمه فکر است که باید فکر کنیم و در تحیّر این همه زیبایی، شاکر و ساجد باشیم . و برابر عدد ابجد کلمه صراط است....

پس تمام حکمت، حروف مقطعه شد که 78 حرف بود و جان آن در خانه خدا معنی می‌شود: علی صراط حق نمسکه. و عدد 78 برابر با جایگاه عددی نام مبارک فاطمه زهرا سلام الله علیها است و در خانه بیت الحمد! و همه این درس زیبا در عدد 15 و الواح نورانی به عدد 15 خوانده شد و 15 برابر با جایگاه عددی حرف س است و این حرف، قلب قرآن است. در درجه اول، خانه خدا، قلب عالم دنیاست و محلّ طپش و حیات انسانی و انتقال دهنده حیات به عالم قرب و گیرنده نزولات عالم بالا به عالم اسفل است. پس وقتی طواف واجب می‌شود زیرا تمام چرخش و گردش خون و حیات بدن، در گرد قلب است و قلب، دگرگون کردن موت  به حیات، طراوت و شادابی و سلامت را به بدن برمی‌گرداند. همینطور خانه خدا و باطن آن وجود مبارک صاحب الامر و صاحب الحیاة و صاحب الزمان؛ اباصالح المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، دوازدهمین امام و چهاردهمین معصوم صلوات الله علیهم اجمعین است. پس درواقع حقیقت وجود ایشان، قلب عالم امکان است و عدد 60 برابرنام مبارک ام ابیها سلام الله علیها می‌شود که قبلا توضیح داده شد.

 

حقیقت "أنثی" در آیات قرآن[43]

خداوند عزّوجل در آیات قرآن به خلق "ذَکر" و "انثی" قسم می‌خورد و حقیقت ذَکر را وجود حضرت اَب یعنی امیرالمؤمنین علی علیه السلام و حقیقت اثنی را وجود اُمّ عالم امکان؛ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها معرفی می‌فرماید.

بسم الله الرحمن الرحیم. واللیل إذا یغشی. والنهار إذا تجلّی. و ما خَلقَ الذکرَ و الانثی[44].

حضرت باقرالعلوم علیه السلام در تفسیر این آیه شریفه  فرمودند: فی قوله تعالی و ما خلق الذکر و الانثی فالذکر أمیرالمؤمنین و الانثی فاطمةُ[45].

آن هنگام که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله از مکه به مدینه هجرت کرده بودند، قبل از وارد شدن به شهر، منتظر امیرالمؤمنین علی علیه السلام و فواطم بودند تا به ایشان ملحق گردند. خداوند عزوجل قبل از ورود ایشان به مدینه، این آیه شریفه را نازل کرد که: دعای ایشان از ذکر و انثی را مستجاب کردیم: فاستجابَ لهم ربّهم أنّی لا اُضیعُ عملَ عاملٍ مِنکم مِن ذکرٍ أو اُنثی بعضکم مِن بعضٍ فالذین هاجروا و اُخرجوا مِن دیارهم و اوذوا فی سبیلی و قاتلوا و قتلوا لأکفّرنّ عنهم سیّئاتهم و لأدخلنّهم جنّاتٍ تجری مِن تحتها الانهار ثواباً مِن عندالله والله عِنده حُسن الثواب[46]

الذکر علیٌّ و الانثی الفواطم المتقدمُ ذِکرهنَّ و هُنَّ فاطمةُ بنتُ رسول الله صلی الله علیه و آله و فاطمةُ بنتُ أسَدِ و فاطمةُ بنتُ الزبیرِ؛ بعضکم مِن بعض[47]. منظور از "ذَکر" حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام و منظور از "انثی" فواطم هستند. اما "بعضکم من بعض" یعنی برخی بر دیگران برتری دارند و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها برتر از فواطم دیگر است.

منظور از انثی در حقیقت معنا تنها وجود حضرت فاطمه سلام الله علیها است. ایشان مطلق حقیقت اناث هستند که دیگر نساء به واسطه حل شدن در وجود ایشان و تبعیت از وجود حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها تحت این نام قرار می‌گیرند و دعایشان مستجاب می‌شود. به همین جهت خداوند عزوجل در ادامه آیه شریفه فرموده است: " بعضکم من بعض"؛ زن مؤمنه و صالحه بودن تمام خواتین و فاطمیات نشأت گرفته از حقیقت انثی در عالَم و به میزان معرفت به حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها و تبعیت از ایشان است.

 

بلوغ 9 و 5 در ازدواج حضرت فاطمه سلام الله علیها:

 جمع اعداد 1 تا 5 شد 15 که تمام الواح نورانی زندگی مبارک اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین است. که خانم، بلوغ  9 سال در خانه رسالت و بلوغ 9 سال در خانه ولایت را ظاهر می‌کند. وجود مبارک خودش به بلوغ 9، ازدواج کامل و طیب دارد که بالاترین محصول خلقت نوری و سبزی و حیات طیب و انسان کامل و الگوی بهشتی دو عالم را به تمام جامعیت انسانی داد یعنی  به بلوغ 9 ظهور مبارک فرزندانش حسنین علیهما السلام را دارد.

 

*حقیقت نسب در آیات قرآن[48]:

خداوند عزوجل در آیه شریفه: وهوالذی خَلقَ مِن الماء بَشراً فجَعله نَسباً و صِهراً و کان ربّک قدیرا[49]، به خلق شدن بشر و قرار داده شدن نسب و صهر برای او اشاره کرده است. مطابق فرمایش حضرت باقر العلوم علیه السلام حقیقت بشر؛ وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله، حقیقت نسب؛ وجود مبارکه حضرت فاطمه سلام الله علیها و حقیقت صهر؛ مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام است. عن الباقر علیه السلام: البشر الرسول(صلی الله علیه و آله) و النسبُ فاطمة(علیها السلام) و الصهر علیٌّ (علیه السلام)[50].  

ذیل این آیه نقل شده است: خداوند عزّوجل آن زمان که حضرت آدم علیه السلام را آفرید، نطفه‌ای را در صلب او به ودیعه گذاشت که همواره از اصلاب طاهر به ارحام مطهره انتقال می‌یافت تا اینکه در صلب حضرت عبدالمطلب علیه السلام آن نور به دو نیم تقسیم شد و نور وجودی حضرت رسول صلی الله علیه و آله در صلب حضرت عبدالله علیه السلام و نور وجودی حضرت علی علیه السلام در صلب حضرت ابوطالب علیه السلام قرار داده شد.

پس علی از محمد است و محمد از علی و حسن و حسین علیهم السلام، و حضرت فاطمه سلام الله حقیقتِ «نسب» است و امیرالمؤمنین علی علیه السلام حقیقتِ «صهر»(داماد)[51].

در عظمت و جبروت صاحب ولایت مطلقه و کبرای الهی همین بس که در سماء احدیت که مقام اطلاق قسمی است با آن سرّ ازلی و ابدی و مکتوم و مکنون سرمدی و اسم مستأثره ذات غیبی، یگانه محبوبه و معشوقه هویت مطلقه مقسمی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اتحاد وجودی یافته و برای او کفوی شده تا در نشئه طبیعت و در نکاح انسانی مبدأ خروج  لؤلؤ و مرجان امامت شود.

السلام علی المخصوص بسیدة النساء؛ آن گزین خلقت و تتمه‌ی دوران حضرت ختمی مرتبت صلوات الله علیه فرمود: "خصصت بفاتحة الکتاب و خواتیم البقره"، فاتحه‌ی کتاب، کلّ قرآن است و کلّ فاتحه در بسم الله آن و آن نیز در باء بسم الله و علی(ع) نقطه تحت باء است و خواتیم بقره ایمان رسول به آنچه از جانب حق نازل شد که ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام است، آن سرّی است که خاتم رسالت صلی الله علیه و آله بدان اختصاص یافت. بنگر مقام امام الموحدین و سرّالانبیا و المرسلین را که اختصاص یافته‌ی به سیدة النساء است و این فقط و فقط مستأثره امیرالمؤمنین علیه السلام است و احدی به این مشهد راه ندارد مگر او و فرزندان طاهرینش به سبب اتحاد با آن جناب صلوات الله علیهم اجمعین. رسالت مخصوص به ولایت است و ولایت مخصوص به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و این سرّ لو لا فاطمه لما خلقتکما است.

 لذا ذوات مقدسه، همگی به واسطه حضرت اُم، نسب فاطمی با یکدیگر دارند بدین معنا که علت نسب برقرارشدن بین پنج تن آل عبا علیهم السلام، وجود حضرت فاطمه زهرا علیها السلام است که هم اُم ابیها و هم اُم الائمه می‌باشد.

به همین علت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: تمام حَسب‌ها و نَسب‌ها روز قیامت، منقطع خواهد شد جز حسب و نسب من؛ یعنی آن کس که به سبب حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از حسب و نسب من به شمار برود. قال رسول الله صلی الله علیه و آله کلّ سَببٍ و نَسبٍ مُنقطعٌ یوم القیامةِ الا ما کانَ مِن سَببی و نَسبی[52]

به عبارت دیگر هر نسب و حسبی که مرکزیت و ثقل آن به وجود حضرت فاطمه علیها السلام برسد، الی الابد ماندگار است و هیچ گاه منقطع نخواهد شد. تمام کسانی که در ولایت فاطمی با یکدیگر قرابت داشته باشند از نسب یکدیگر محسوب می‌شوند؛ نسبی حقیقی و الی الابد که نه تنها در این دنیا بلکه در آخرت نیز پس از شفاعت برای یکدیگر، این رابطه مستدام باقی می‌ماند.

بنابراین حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها حقیقت معنای« نسب» در آیات قرآن هستند.

 

*نکته:1)امر ازدواج حضرت زهراسلام الله علیها و امیرالمؤمنین علیه السلام مستقیماً به فرمان خداوند محقق شد. شیخ صدوق در کتاب عیون اخبار از امام رضا علیه السلام روایتی نقل می‌کند که پیامبرصلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمودند که عده‌ای از سران قریش مرا سرزنش کردند که چرا فاطمه سلام الله علیها را به علی علیه السلام تزویج کردی؟ پیامبرصلی الله علیه و آله فرمودند: والله ما انا مَنَعتکم و زوّجتهُ بل اللهُ تعالی مَنَعَکم و زوّجَه[53]؛ به خدا قسم من شما را منع نکردم و علی(ع) را به تزویج دخترم در نیاوردم، بلکه خداوند شما را منع نموده و به این ازدواج امر فرمود.

2)غرض از ازدواج، حبّ ذاتی انسان نسبت به بقاءِ نسل و لذات مادی است که در خداوند به اعتبار تنزه از این اغراض، این حبّ ذاتی، به ظهور و استمرار توحید در عالم امکان تعلق می‌گیرد { که بقاءِ توحید هم به وجود امامان معصوم صلوات الله علیهم اجمعین است؛ که باری تعالی فرمود: فأحببتُ و أن اُعرف}. در نتیجه:

3) غرض خداوند در خصوص ازدواج امیرالمؤمنین علیه السلام و صدیقه طاهره سلام الله علیها، ظهور 11 امام معصوم صلوات الله علیهم اجمعین به عدد اسم مقدسِ هو است تا مظاهر توحید خداوند در عالم امکان باشند.

*تعبیر شدن از شرکت در «مراسم ازدواج» حضرت فاطمهسلام الله علیها به شرکت در «حج»!

در خصوص مراسم ازدواج حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نقل شده است که[54]:

فأمَرَ بِِطَحنِ البُرّ و خُبزِ و أمَرَ عَلِیّاً بِذبحِ البَقرِ و الغنمِ فَکان النبیُِ(ص) یَفصِلُ و لَم یُرَ عَلی یَدِهِ أثَرُ دَمِ؛ "حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله امر به طبخ غذا کردند و به علی علیه السلام امر به ذبح گاو و گوسفند، اما پس از ذبح اثری از جاری شدن خون نبود". فَلمّا فَرَغوا مِنَ الطبخِ أمَرَ النبیُّ أن یُنادی علی رأسِ دارِهِ أجیبوا رسول الله(ص) و ذلک کَقوله « و أذّن فی الناس بالحجِ[55]» ؛ "آن هنگام که طبخ پایان رسید، حضرت رسول صلی الله علیه و آله امر کردند که بر بالای خانه ندا داده شود که دعوت رسول را لبیک گویید و این امر همچون امر به دعوت به حج بود که « در میان مردم اذان ده که در حج شرکت کنند»". فَأجابوا مِن النخلاتِ و الزروعِ فَبَسَطَ النُّطوعَ فی المسجدِ و صَدَرَ الناسُ و هم أکثرُ مِن أربعةِ آلافِ رَجُلِ و سائرُ نِساءِ المدینةِ و رَفعوا مِنها ما أرادوا و لَم یَنقُصُ مِن الطعامِ شیءٌ ثمَّ عادوا فی الیومِ الثانی و أکلوا و فی الیومِ الثالثِ...؛ " همه مردم از هر جایی که بودند، تجمع کرده و بیش از چهار هزار نفر مرد و زن اجتماع نموده و از طعام خوردند و هیچ از آن کم نشد؛ درشب دوم و سوم نیز شرکت کرده و از همان طعام خوردند و چیزی کم نشد...". 

البته بیان کرامات و معجزات و وقایع ازدواج خاتون صدیقه کبری سلام الله علیها بیش از آن است که در اینجا مجال پرداخت به تمامی آنها و بیان بطون آن باشد(لذا به این میزان اکتفا کردیم).

آنچه که اینجا محط بحث است، تعبیرشدن از شرکت در «مراسم ازدواج» حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها به شرکت در «حج» است! آنچه که حضرت ابراهیم علیه السلام بنا نهاد، حج ابراهیمی و انجام اعمال و مناسک ظاهری حج بود. آنچه که در سال دهم هجرت با امر الهی دعوت عمومی به حج[56] و سپس امر ابلاغ ولایت[57] اعلان شد، حقیقت و روح حج یعنی لبیک گفتن به ولایت امیرالمؤمنین علی علیه السلام بود.

اما قبل از تشریع حج در سال دهم، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله با ندای دعوت به مراسم ازدواج حضرت زهرا سلام الله علیها و «حج» نامیده شدن آن، مردم مدینه را از حرمت حریم دخترشان فاطمه سلام الله علیها آگاه کردند.

مؤذن این دعوت نیز، وجود مقدس مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام بود: و إذّن فی الناس بالحج؛ چراکه ورود به آستان مقدسه ناموس الهی، در مرتبه بعد از لبیک گفتن به ولایت علی علیه السلام می‌باشد.

 

*نکته زیبا اینکه وجود امام حسن علیه السلام در حمل مادرش 9 ماه است و حمل امام حسین علیه السلام 6 ماه است . جمع حمل این دو بزرگوار می‌شود 15 ماه(15=6+9) که در اسرار مهندسی، چگونگی هدایت و انوار مقدس را جلوه می‌دهد!

و در وجود مبارک امام حسین علیه السلام خودش که پنجمین معصوم صلوات الله علیهم اجمعین است، درحقیقت جمع عدد 1 تا 5 (یعنی 15) باز می‌شود. پس به حمل آقا و به وجود مبارک ایشان، 5 تمام می‌شود و 15 که جایگاه حرف س و قلب قرآن عزیز است و ایشان با خون قلبش هم خزانه میزان قرآن را احیا می‌کند و هم به بلوغ 9 ذریه مطهر و معصوم علیهم السلام که در بطن دارد، تمام بلوغ هدایت را تا آخر زمان به وجود مبارک فرزندش حضرت مهدی صاحب العصر و الزمان عج الله تعالی فرجه الشریف، حلقه اسرار مهندسی را الی یوم القیامة افشا می‌کند؛ که همه از اسرار گنجِ طه افشا می‌شود.

آیا حال برای ما روشن نمی‌شود که چرا حکومت حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف، زهرایی است و با ظهور وجود مبارکش، گنج پنهان وجود مادر عزیزشان را افشا می‌کند؟!  او که چهاردهمین معصوم صلوات الله علیهم اجمعین است که جمع ارقام 14 میشود 5، و جمع 1 تا 5 می‌شود 15،  پس آن روز عدد 15 بطور کامل افشا می‌شود!

اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة والنصر و اجعلنا من انصاره و اعوانه و شیعته و الذابین عنه و المستشهدین بین یدیه.

تمام لوح 9 گانه در کلمه حمد خداوند غرق است:

چنانچه از گنج زیبای لوح سه در سه آنچه آموختیم آن بود که اولا عدد ابجد حروف سه=65[58] و برابر با عدد ابجد کلمه دنیا [59] است (و مرکزش مکه است) که پروردگار عالم باب باز شدن و آشکار شدن تمام اسرار عالم بالا و کلید نجات و به کمال رسیدن انسان را از عالم دنیا که اسفل السافلین است به اعلا علیین و عالم قرب الهی، از دنیا به روی انسان می‌گشاید. و تمام دنیا، در حمد خداوند متعال غرق است!

پس کلمه حمد پروردگار عالم که همه موجودات در آن غرقند به صورت یک سوره در آغاز قرآن عزیز آمده است که 10 اسم دارد و بالاترینش فاتحة الکتاب نامیده می‌شود. به فرموده امیرالمؤمنین علی علیه السلام همه علوم قرآن در سوره مبارکه حمد است و ...[60]. عدد ابجد کلمه فاتحه الکتاب=948 است که جمع ارقامش 21 می‌شود[61]. عدد 948 یعنی رسیدن به بلوغ جایگاه رضوان الهی و افشای آن در قیامت است. و جالب است که 21 حرف از 28 حرف عربی در سوره مبارکه حمد آمده است. جایگاه عددی کلمه فاتحه الکتاب=102 می‌شود که برابر با عدد ابجد اسم مبارک خداوند؛ اعلا است[62].فافهم! خداوند کریم از اسم مبارک اعلایش نام مبارک مولا علی علیه السلام را نام‌گذاری فرمود و فاتحة الکتاب یعنی کلید و مفتاح گشاینده کتاب آسمانی و آن کلید فقط، علی علیه السلام (و درواقع ائمه طاهرین صلوات الله علیهم اجمعین) است که باء بسم الله الرحمن الرحیم و نقطه زیر باء است و فقط با علی و اولاد معصومش صلوات الله علیهم اجمعین می‌توان به قرب الهی و رضوانش، بهشت برین در دنیا و آخرت راه یافت.

و دنیا را به سه روز می‌خوانند. اما حقیقت دنیا از نظر طولی ، 3 به عدد است که این عدد، حروف الفبای خلقت و به ظاهر آب(=3) است. نزولات رحمت الهی: هم به شکل آب (برف و باران و ...) است و هم آیات مبارک قرآن و تمام کتاب‌های آسمانی به قلوب مبارک پیامبران بزرگوار و مخصوص قرآن به قلب مبارک پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله است. چنانچه خداوند در سوره مبارکه بقره[63] می‌فرماید: شهر رمضان الذی اُنزل فیه القرآن هدیً للناس و بینات من الهدی و الفرقان... ؛ ماه رمضان(ماه نهم سال قمری) ماهی است که قرآن در آن نازل شده است برای هدایت بشر و برای راهنمایی و امتیاز حق بر باطل. یا در سوره مبارکه قدر[64] می‌فرماید: انّا انزلناه فی لیلة القدر؛ ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم. پس نزول قرآن در دنیا بر عدد سه به حروف است[65]. درواقع همه شد دریک عددِ 9=3×3 و عدد 9 شد ماه رمضان یعنی باب نزول همه برکات و در مرکزیتش تولد وجود مبارک امام حسن علیه السلام یعنی اسرار ماه رمضان به تاجگذاری امام حسن علیه السلام و تمام شدن عالم دنیا به وجود وصی الحسن علیه السلام روحی و ارواحنا له الفدا ختم می‌شود.

*حقیقت رحمت و لیلة القدر در آیات قرآن[66]:

خداوند عزوجل در آیات قرآن، رحمت را : 1)خیر مطلق معرفی می‌کند: قل بِفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا هو خیرٌ ممّا یَجمعون[67]؛ بگو به خلق که شما باید منحصراً بفضل و رحمت خدا شادمان شوید(و بنزول قرآن مسرور باشید) که آن بهتر و مفیدتر از ثروتی است  که بر خود اندوخته‌اید.  2)سبب تزکیه نفس و طهارت: و لو لافضل الله علیکم و رحمته و أنّ الله توّابٌ حکیمٌ(10)؛ و اگر فضل و رحمت خدا شامل مؤمنان نبود و اگر نه این بود که خدای مهربان البته توبه پذیر و درستکار است حدود تکلیف را چنین آسان نمی‌گرفت. ... و لو لا فضل الله علیکم و رحمته ما زکی مِنکم مِن أحدٍ أبداً و لکنّ الله یُزکّی مَن یشاءُ والله سمیعٌ علیمٌ(21) [68] ؛ و اگر فضل و رحمت خدا شامل حال شما نبود احدی از شما(در گناه و زشتی)هرگز پاک و پاکیزه نشدی و لیکن خدا هر کس را بخواهد (یعنی آنکه شایسته باشد) منزه می‌‌‌گرداند زیرا خدا شنوای ندای خلق و دانا به احوال بندگانست.

3) سبب عدم تبعیت از شیطان: ...و لو لا فضل الله علیکم و رحمته لاتّبعتُم الشیطانَ إلا قلیلا[69]؛ و اگر نبود فضل و رحمت خدا که شامل حال شماست همانا بجز اندکی همه شیطان را پیروی می‌کردند.

 حقیقت رحمت در آیات قرآن، وجود حضرت اُم عالم امکان صدیقه طاهره سلام الله علیها است. فضل الله: علی علیه السلام. رحمته: فاطمه علیها السلام[70]. {درواقع صاحب رحم الله، وجود مبارک حضرت فاطمه سلام الله علیها است که جایگاه و تجلی دو رحمت و ظهور آن  و مظهر آن است}!

وجود حضرت خاتون سلام الله علیها تجلی مطلق رحمانیت الهی است، رحمتی که وسعت کلّ شیء است و شامل تمام خلق می‌گردد: و رحمتی وَسِعَت کلّ شیءٍ[71]. چراکه همه بر فطرت الهی یعنی با محبت حضرت مادر، سرشته شده‌اند؛ « یا فاطر بحقّ فاطمه».

به واسطه رحمت یعنی به واسطه وجود حضرت اُمّ ابیها علیها السلام تمام خلق از جن و انس، مؤمن و کافر خلق شدند و به ایشان «وجود»عطا شد: إلا مَن رَحم ربّک و لِذلکَ خَلَقهُم[72]. اما این رحمت تنها بر مؤمنین به ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام مفروض و مکتوب گردید. و رحمتی وَسعت کلّ شیءٍ فسأکتبها للذین یَتّقون و یُؤتون الزکاة و الذین هم بآیاتنا یُؤمِنون[73].

مؤمنینی که در اقرار به ألست بربّکم صادق بودند و به میثاق ولایت اقرار کردند، در صبغة مادری رنگ آمیزی شدند. مادرشان «رحمت» شد یعنی حضرت اُمّ الائمه و الابرار علیها السلام و پدرشان «نور» یعنی حضرت مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام شد. عن أبی الحسن علیه السلام قال: إنّ الله خلق المؤمن مِن نوره و صَبَغهم فی رحمته و أخذَ میثاقهم لَنا بِولایَة..والمؤمن أخ المؤمن لِأبیه و اُمّه ..أبوه النورُ و اُمّه الرحمة[74].

لذا حضرت مادرعالم سلام الله علیها معنای رحمت عام الهی هستند.{ به خاصّان عالم یعنی مؤمنین در آخرت می‎باشد}

و حقیقت لیلة القدر:

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بطن، حقیقت و سِرّ لیلة القدرند و درک شب قدر به میزان معرفت به ولایت فاطمی میسر و ممکن می‌گردد. عن ابی عبدالله أنّه قال إنّا أنزلناه فی لیلة القدر.. اللیلة فاطمة و القدرُ الله.. فمن عرف فاطمة حقّ معرفتِها فقد أدرک لیلة القدر.. و إنّی سُمّیت فاطمة لِأنّ الخلق فُطِموا عن معرفتها[75].

لیلة القدر شبی است که در آن قرآن به صورت واحد و دفعتاً بر قلب مبارک حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله نازل شد. ظرف نزول قرآن می‌باشد به گونه‌ای که مطابق فرمایش حضرت صادق علیه السلام اگر لیله القدر برداشته شود، قرآن نیز برداشته می‌شود. عن أبا عبدالله علیه السلام: ..لَو رُفِعتُ لیلة القدر لَرُفِعَ القرآنُ[76]. به عبارت دیگر آن ظرفی که در آن قرآن می‌تواند از نقطه وحدت، نازل شده و در قلب اول شخص عالم امکان مستقر گردد، تنها لیله القدر فاطمی است.

به علاوه در این شب ارزاق تقسیم می‌گردد: هم رزق مادی آسمان‌ها و زمین و هم رزق معنوی؛ که منظور از رزق معنوی، رزق ولایت امیرالمؤمنین علی علیه السلام است. قال نعم هی لیلة قُدّرتُ فیها السماواتُ و الارضُ و قُدّرَت وَلایة أمیرالمؤمنین علیه السلام فیها[77].

بدین معنا که "کل امر" که بطن آن همان ولایت امیرالمؤمنین در وجه اتم است، در لیله القدر فاطمی، بر قلب حضرت ولی امر و صاحب هر زمان علیه السلام نازل می‌شود«...بإذن ربّهم من کلّ أمر[78]»؛ و سپس ارزاق ولایت برای تمام خلق، در آسمان‌ها و زمین تقسیم و تقدیر می‌گردد یعنی برای هر خلقی به میزان ظرف وجودی‌اش بهره‌ای از نازل شدن حضرت قرآن که بطن آن ولایت مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام است، در این شب مکتوب می‌گردد.

حقیقت و بطن این شب، تنها شأنی از شئون حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها است و لذا ایشان، حقیقت لیلة القدر هستند.

*پس درواقع دنیا، همان لوح 3×سه است، که همه در دایره خلقت در ظهور عدد 5 است که هم به شکل ظاهر همه‌ی کرات و ستاره‌ها و کره زمین ، دریاها و... به شکل دایره هستند که همان شکل بسته 5 است و هم در مرکزیت این لوح گنج 5 را در محوریت چنانچه ذکر شد عالمیان را به افشای معارفش و حقایقش (در مکه و خانه خدا که به شکل مکعب است و کعبه خوانده می‌شود)، نورانی می‌گرداند. چه در دنیا و چه در آخرت. پس حالا خوب دقت کنید!

 

*سوره مبارکه حمد در حالیکه اولین سوره در کتابت فهرستی قرآن کریم است اما عدد ترتیب نزولش به قلب مطهر پیامبر صلی الله علیه و آله 5 است. پس وقتی می‌فرمایند که محتوای کلّ قرآن در سوره مبارکه حمد است یعنی همه در حالیکه کلّ اسرار و تبین تمام حقایق صراط مستقیم و گنج توحید پروردگار عالم است، همه در کعبه ظاهر می‌شود اما سوره مبارکه حمد بر همه آیات و سوره‌ها محیط می‌شود.

 

*پس لوح 3 در سه دنیا(3×3=9) در مرکزیت 5 همه انوار مقدس پنج تن صلوات الله علیهم اجمعین در جمع برابر14 می‌شود(14=5+9) و وجود همه انوار 14 نور مقدس صلوات الله علیهم اجمعین افشا و در ضرب برابر 45 می‌شود(45=9×5) که برابر عدد ابجد اسم حضرت آدم علیه السلام است، ظهور پیدا می‌کنند! و عدد 14 برابر با 2 تا 7 تا است که خداوند یکتا در سوره مبارکه حجر[79] می‌فرماید: سبعاً مِن المثانی و القرآن العظیم یعنی قرآن 2 تا 7 تا است و سوره مبارکه حمد در حالیکه 7 آیه دارد اما هر آیه 2 قسمتی است که می‌شود 7 تا 2 تا یعنی 14. و جمع ارقام 14 می‌شود 5 یعنی برابر با عدد ترتیب نزولش!

اگر عدد 1 تا 5 را جمع کنیم 15 می‌شود که برابر جایگاه عددی حرف س است که درواقع باطن می‌شود قلب، و ظاهر می‌شود تمام جسمِ عمل ( و قلب کره زمین، خانه خدا؛ کعبه است و در بدن هم قلب مؤمن، خانه خدا می‌شود).

*تمام قرآن عزیز،  قلب است که سِرّش 9 و 5 است اما گنجش، 15 است که سِرّ همان قلب است! الله اعلم

 

اعداد زوج و فرد 1 تا 9

اگر اعداد ابجد 1 تا 9  را به صورت زوج و فرد جدا کنیم، حروف اعداد زوج، می‌شود 4حرف؛ بدوح (ب=2، د=4، و=6، ح=8) و جمع عددی آن 20 می‌شود که برابر با عدد ابجد حرفِ (ک) است و 0+2=2=(ب).

حروف اعداد فرد، می‌شود 5حرف؛ اجهزط (ا=ا، ج=3، ه=5، ز=7، ط=9) و جمع عددی آن 25 می‌شود که برابر با جایگاه عددی کلمه (حمد)[80] و جایگاه عددی حرفِ (ذ) است و 5+2=7=(ز).

*خوب دقت کنید! در حروف زوج، در آخر به عدد 2 برابر حرفِ ب رسیدیم که اول حروف بسم الله و محتوای باطنی کامل حمد و تمام قرآن است. و در حروف فرد به عدد 25 که جایگاه عددی کلمه حمد است و در آخر به عدد 7 که برابر با کلّ آیات سوره مبارکه حمد است، می‌رسیم!

پس درنهایت حروف زوج برابر حرفِ (ب)= 2 شدند و حروف فرد برابر حرفِ (ز)=7 شدند که در جمع عددی می‌شود 9 (9=2+7) و در ضرب عددی 14 (14=2×7) که همان گنج عشر یعنی 4 روی 10 است و جمع ارقام 14 (4+1=5) 5 می‌شود؛ سرّ حلقه بندگی و وجود مقدس پنج تن صلوات الله علیهم اجمعین.

 

پس به عدد 5، حرف رمز تمام عالم در بین حروف فرد در اعداد نه‌گانه می‌باشد  چنانچه شیخ بهایی درباره این 5 حرف فرد(ا-ج-ه-ز-ط) می‌فرماید:

ای که هستی طالب اسرار و رمزغامضات    اسمی از اسمای اعظم با تو گویم گوش دار

اول و ثانیش جذر رابع و خامس بود           حرف مرکز جذر جمع جمله دان ای هوشیار

گر ازاین بیتش نفهمیدی ازاین بیتش بفهم       سِر نگهداری  برادر گر  بیایی  زینه

حرف اوسط نصف حرف اول است وآخرست   اوسطیش ضعف اوسط فرقدان و قطب وار

ساتر سِرش باش فتح رمز اگر دستت دهد        فاتح  اقفال دانستی  برو در کار دار

بیان ابیات مذکور فقط درباره همین 5 حرف است، نه دائره اجهزط.

معنی مصراع اول بیت دوم این است: ا(1) + ج(3) = جذرِ ز(7)+ط(9)، یعنی 4= جذر 16

و مصراع دوم این است: جذرِ{ ا(1) + ج(3) + ه(5) + ز(7) + ط(9)}، یعنی 5=جذر 25                                               

 

بیت چهارم: ه(5)= نصفِ ا(1) + ط(9) ، یعنی 5= نصف 10(=1+9) و مصراع دوم : ضِعف اوسط یعنی دو برابر حرفِ وسط (ه=5). و این دو اوسط یعنی(ج)،(ز) در گرد مرکز (ه) مانند فرقدان بر گرد قطب شمالند. فرقدان ، دو کوکب معروف در قطب شمالند که در زیجات و کتب نجوم و صور الکواکب عبدالرحمن صوفی و دیگر کتب در صور کواکب مشروحا مبین است.

 

*نکته: حرف (ه)، تنها حرفی است که خداوند کریم آن را ضمیر یعنی حرف اشاره به خود(هو) قرار داده است و با حکمت، ضمه و فتحه و کسره را به خودش نسبت می‌دهد و صدای کوتاهش را اشباع و بلند قرار می‌دهد تا الی یوم القیامه همه بدانند که او، هو است و فقط اوست!

عدد ابجد حرف(ه)=5 است. فقط و فقط پنج تن آل عبا؛ یعنی همه چهارده معصوم صلوات الله علیهم اجمعین واسطه معرفت و شناسایی بندگان به خدای مهربان هستند، فقط و فقط این عزیزان اولین خلقت هستند و تمام مخلوقات از ایشان خلق شده‌اند (حتی پیامبران بزرگوار)، و ایشان همان آیت الکرسی و گنج و کنز 4 روی 10 عالمیان هستند. امیدوارم متوجه شده باشید که حرف(ه) به عنوان عدد 5، مرکزیت و سرّ همان عالم کون و مکان ظاهر و باطن را داراست.

خداوند کریم در دنیا خشکی را روی حرفِ (و) خلق نمود و فرمود: انّا لله و انّا الیه راجعون[81]. پس آدرس خود را  با  این حرف به همه بندگان داد. قل هو الله احد[82]، پیغمبرم بگو او خداوندِ احد است پس حرف (ه) با (و) جمع شد و پروردگار، خود را به هو معرفی فرمود. کلمه هو، ضمیر است و اشاره به مشارٌالیه. پس ائمه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین؛ ضمیری هستند که در جایگاه اسم قرار گرفته‌اند و آنها نشان و آیت خداوند و خلیفه برحقّ پروردگارند ، آنها هستند که واسطه خلقت و وصل و ظهور دهنده‌ی خلایق هستند.

و همینطور در گنج وحدانیت به عدد یک =واحد، عدد ابجد  حروفِ یک[83]=30 می‌شود که تمام تجلی‌گاه و مجرای توحید عدد 30 برابر حرفِ (ل) است که این حرف، گشاینده حروف مبارک لا اله الا الله است (که 12 حرف دارد) و جایگاه عددی حرف(ل)=12 می‌باشد که 12 نور مقدس امام معصوم صلوات الله علیهم اجمعین همه، عروة الوثقی و حبل الله المتین(ریسمان محکم الهی) و امام مبین موحّدان و متقین هستند.

 

[1] )بحارالانوار؛ ج2.ص317

[2] )شیخ بهایی- نقل از علامه حسن زاده آملی؛ نور علی نور ص54، 152

[3] )در کتاب مهندسی خلقت در عدد 9 و 5  توضیح کامل آمده است

[4] )مسعود: (م=40)+(س=60)+(ع=70)+(و=6)+(د=4)=180، معلم: (م=40)+(ع=70)+(ل=30)+(م=40)=180

[5] )رجوع شود به کتاب علم الشین؛ مبحث علم الساعة

[6] )120=15×8

[7] )علیّ(ع): (ع=70)+(ل=30)+(ی=10)+(ی=10)=120 = سین: (س=60)+(ی=10)+(ن=50)=120

[8] )سوره مبارکه حجر؛ آیه 87

[9] حوا(س)= (ح=8)+(و=6)+(ا=1)=15

[10] )فاطمه(س): (ف=80)+(ا=1)+(ط=9)+(م=40)+(ه=5)=135

[11] )احسان: (ا=1)+(ح=8)+(س=60)+(ا=1)+(ن=50)=120

[12] )سین: (س=60)+(ی=10)+(ن=50)=120

[13] ) علیّ: (ع=70)+(ل=30)+(ی=10)+(ی=10)=120

[14] ) آل یاسین: (ا=1)+(ل=30)+(ی=10)+(ا=1)+(س=60)+(ی=10)+(ن=50)=162

[15] )انسان: (ا=1)+(ن=50)+(س=60)+(ا=1)+(ن=50)=162

[16] )طه: (ط=9)+(ه=5)=14

[17] )(15=5+4+3+2+1)

[18] ) (185=9÷1665)

[19] ) من یهدی و لایهدی: (م=40)+(ن=50)+(ی=10)+(ه=5)+(د=4)+(ی=10)+(و=6)+(ل=30)+(ا=1)+(ی=10)+(ه=5)+(د=4)+(ی=10)=185

[20] ) (111=15÷1665)

[21] )االف: (ا=1)+(ل=30)+(ف=80)=111-  نسا: (ن=50)+(س=60)+(ا=1)=111

[22] )آمالی(صدوق)؛ ص104- بحارالانوار؛ج67.ص3

[23] )آدم: (آ=1)+(د=4)+(م=40)=45 فاطمه(س): (ف=17)+(ا=1)+(ط=9)+(م=13)+(ه=5)=45

[24] ) (45=9+8+7+ ... +3+2+1)

[25] )کعب: (ک=20)+(ع=70)+(ب=2)=92= محمد(ص): (م=40)+(ح=8)+(م=40)+(د=4)=92- اسلام: (ا=1)+(س=60)+(ل=30)+(ا=1)+(م=40)=132

[26] )حدیث متواتر در منابع سنی و شیعه آمده است: بحرانی صاحب کتاب غایة المرام و حجة الخصام، این حدیث را به 39 طریق از کتاب‌های اهل سنت نقل کرده است؛ ج2.ص304-320 مثال: مسند احمد، صحیح مسلم، ابن المغازلی، سنن ترمذی و... . و بنا به همین کتاب غایة المرام و حجة الخصام در منابع شیعه،  82 حدیث با مضمون حدیث ثقلین نقل شده است؛ ج2.ص320-367 مثال: الکافی، آمالی صدوق، آمالی مفید، آمالی طوسی، عیون اخبارالرضا، بصائر الدرجات و ... .

[27] ) سوره مبارکه بقره؛ آیه 30

[28] )به عنوان مثال: 276+951+438=1665

[29] ) سوره مبارکه انبیا؛ آیه 30

[30] )سوره مبارکه بقره؛ آیه 60

[31] )کافی؛ج1.ص180.ح3

[32] ) کافی؛ ج1.ص180.ح2

[33] )سوره مبارکه تین؛ آیه 5

[34] )بحارالانوار، علامه مجلسی(م1111)،84/199 و 84/344

[35] )سوره مبارکه نبأ؛ آیات 1 و 2

[36] )سوره مبارکه احزاب؛ آیه 33

[37] )سوره مبارکه اسرا؛ آیه 79

[38] )سوره مبارکه یوسف علیه السلام؛ آیه 4

[39] ) رجوع شود به جلد دوم گنج نماز؛مبحث رکوع

[40] )آیات 26 و 27

[41] ) سوره مبارکه انعام؛آیه 160

[42] )سوره مبارکه بقره،آیه 156

[43] )از بیانات استاد محقق حاج آقا موسوی

[44] ) سوره مبارکه لیل؛ آیه 1 تا 3

[45] ) بحار الانوار ج43.ص32- تفسیر کنزالدقائق و بحرالغرائب ج14.ص305- عوالم العلوم و المعارف ج 11.ص98- مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهر آشوب)ج 3.ص320

[46] ) سوره مبارکه آل عمران؛ آیه 195

[47]) الأمالی (للطوسی)؛ النص؛ ص471- مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهر آشوب)؛ ج 1. ص 184- البرهان فی تفسیر القرآن؛ ج 2. ص 677- بحار الانوار؛ ج 19.ص 66

[48] ) از بیانات استاد محقق حاج آقا موسوی

[49] ) سوره مبارکه فرقان؛ آیه 54

[50] ) مناقب آل أبی طالب علیهم السلام(لابن شهر آشوب)؛ ج2.ص181- بحارالانوار؛ ج35.ص361

[51] ) تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهره؛ ص374- البرهان فی تفسیرالقرآن؛ ج4.ص141

[52] ) بحارالانوار؛ ج25.ص248

[53] ) عیون اخبار الرضا؛ ج 1. ص225

[54] )بحارالانوار.ج 43 ص 114- مناقب آل أبیطالب علیهم السلام(لابن  شهر آشوب) ج3 ص 353- عوالم العلوم و المعارف(مستدرک سیدة النساء إلی الإمام  الجواد) ج11 ص391

[55] )آیه 27 سوره مبارکه حج

[56] ) آیه 27 سوره مبارکه حج

[57] ) آیه 67 سوره مبارکه مائده

[58] )سه: (س=60)+(ه=5)=65

[59] )دنیا: (د=4)+(ن=50)+(ی=10)+(ا=1)=65

[60] )ینابیع الموده؛سلیمان بن ابراهیم قندوزی: ج1.ص68

[61] )فاتحه الکتاب: (فاتحه=494)+(الکتاب=454)=948 --(21=8+4+9)

[62] )فاتحه الکتاب: (فاتحه=53)+(الکتاب=49)=102- اعلا: (ا=1)+(ع=70)+(ل=30)+(ا=1)=102

[63] )آیه 185

[64] )آیه 1

[65] )سه=65=دنیا

[66] )از بیانات استاد محقق حاج آقا موسوی

[67] ) سوره مبارکه یونس؛ آیه 58

[68] ) سوره مبارکه نور؛ آیات21 و  10

[69] ) سوره مبارکه نساء؛ آیه83

[70] ) البرهان فی تفسیرالقرآن؛ ج4.ص52- عوالم العلوم و المعارف؛ ج11.ص106

[71] ) سوره مبارکه اعراف؛ آیه 156

[72] ) سوره مبارکه هود؛ آیه 119

[73] ) سوره مبارکه اعراف؛ آیه 156

[74] ) بحار الانوار؛ ج 64.ص73- بصائر الدرجات؛ ص80

[75] ) تفسیر فرات الکوفی؛ ص 581- بحار الانوار؛ ج 43.ص 65

[76] ) الکافی؛ ج 4.ص 158

[77] )معانی الأخبار؛ النص؛ ص 316- بحارالانوار؛ ج 94.ص18

[78] )سوره مبارکه قدر؛ آیه 4

[79] )آیه 87

[80] )حمد: (ح=8)+(م=13)+(د=4)=25

[81] )سوره مبارکه بقره؛ آیه 156

[82] )سوره مبارکه توحید؛ آیه 1

[83] )یک: (ی=10)+(ک=20)=30

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۶:۳۹
عذرا شفائی